📌خوارج و معاویه دو لبهی یک قیچی برای بریدن شریان اصلی حکومت اسلامی هستند
🔹خوارج با شعار #عدالت_خواهی و امثال معاویه با شعار خون_خواهی و با هدف #کسب_قدرت و تشکیل دولت خلیفه پیشین در یک نقشه واحد و به ظاهر متفاوت علیه اميرالمومنين(ع) حرکت کردند، طراح این نقشه مهم و پیچیده عمر و عاص بود.
🔸این نقشه پیچیده و چند لایه، چند مرحله و چند گام اساسی داشت:
مرحله اول: جنگ شناختی معاویه
بهانه سازی توسط معاویه برای گمراهی خوارج،
۱ - ۱. متهم کردن حکومت اسلامی به تبعیض و بی عدالتی،
۲ -۱. ادعای محصور شدن امام علی توسط مالک اشتر و سایر قاتلین عثمان،
۳ - ۱. بالا گرفتن قرآن در جنگ برای مخالف نشان دادن امام علی با قرآن و اثبات خروج او و یاران از دین و قرآن.
مرحله دوم: حرکت خوارج در نقشه معاویه
۱ - ۲. جلوگیری از پیش روی مالک اشتر (یاران مالک) در جنگ و متهم کردن مالک به مخالفت با قرآن،
۲ - ۲. فشار بر امام علی برای پذیرش حکمیت،
۳ - ۲. تخریب چهره مالک اشتر و حکم قرار دادن ابو موسی اشعری،
۴ -۲. متهم کردن امام علی (ع) و یاران صدیق به سازش با معاویه و دشمنان،
۵ - ۲. گناهکار دانستن امام علی و یاران صديق او بخصوص مالک اشتر، و دستور به خروج آنها از حکومت و در نهایت کافر دانستن آنها،
۶ - ۲. ادعای تشکیل دولت عادلانه توسط خوارج.
مرحله سوم: مبارزه سخت با حکومت اسلامی در چند جبهه
۱ - ۳. خوارج با ناامن کردن شهرها و سرحدات نظام اسلامی و قتل بی گناهان و مردم عادی،
۲ - ۳. ایجاد معرکه نهروان و مشغول کردن لشگریان اسلام در نهروان و غفلت از صفین و جنگ با شامیان،
۳ - ۳. معاویه در جبهه آشوب های منطقه ای، بدبین کردن مردم به کارگزاران حکومت اسلامی.
مرحله چهارم: ضربه نهایی
۱ - ۴. ترور شخصیتهای اصلی نظام اسلامی همچون محمد بن ابی بکر، و مالک اشتر توسط معاویه.
۲ - ۴. پس از آن ترور رهبر جامعه اسلامی اميرالمومنين(ع) توسط خوارج و به شهادت رساندن ایشان.
نتیجه:
🔸هرگاه خوارج مدعی عدالتخواهی با معاویه و عمروعاص مدعی قدرت به هم نزدیک شدند و در یک نقشه واحد اما به ظاهر متفاوت حرکت کردند باید حساس بود و بر بصیرت اجتماعی افراد جامعه افزود، چرا که آنها از بی تفاوتی مردم بیشترین بهره را خواهند برد.
🔹شواهد میدانی چنین نشان می دهد که امروز نظام اسلامی در وضعت مشابهی قرار گرفته است. فتأمل
#عقلانیت_تاریخی
#جنگ_شناختی
#خوارج
#اخباری_گری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌امتداد خوارج در تاریخ اسلام
استاد شهید مطهری:
🔹خارجيها در ابتدا آرام بودند و فقط به انتقاد و بحثهاي آزاد اکتفا ميکردند. رفتار علي نيز درباره آنان همانطور بود که گفتيم؛ يعني به هيچ وجه مزاحم آنها نميشد و حتي حقوق آنها را از بيت المال قطع نکرد. اما کم کم که از توبه علي مأيوس گشتند روششان را عوض کردند و تصميم گرفتند دست به انقلاب بزنند.
🔸خوارج با روح فرهنگ اسلامي آشنا نبودند ولي شجاع بودند. چون جاهل بودند، تنگ نظر بودند و چون تنگ نظر بودند زود تکفير و تفسيق ميکردند تا آنجا که اسلام و مسلماني را منحصر به خود دانستند و ساير مسلمانان را که اصول عقايد آنها را نميپذيرفتند کافر ميخواندند، و چون شجاع بودند غالباً به سراغ صاحبان قدرت ميرفتند و به خيال خود آنها را امر به معروف و نهي از منکر ميکردند و خود کشته ميشدند.
🔹 در دورههاي بعد، جمود و جهالت و تنسُّک و مقدس مآبي و تنگ نظري آنها براي ديگران باقي ماند اما شجاعت و شهامت و فداکاري از ميان رفت.
🔸خوارج بي شهامت يعني مقدس مآبان ترسو، شمشير پولادين را به کناري گذاشتند و از امر به معروف و نهي از منکر صاحبان قدرت که برايشان خطر ايجاد ميکرد صرف نظر کردند و با شمشير زبان به جان صاحبان فضيلت افتادند. هر صاحب فضيلتي را به نوعي متهم کردند، به طوري که در تاريخ اسلام کمتر صاحب فضيلتي را ميتوان يافت که هدف تير تهمت اين طبقه واقع نشده باشد. يکي را گفتند منکر خدا، ديگري را گفتند منکر معاد، سومي را گفتند منکر معراج جسماني و چهارمي را گفتند صوفي، پنجمي را چيز ديگر و همينطور، به طوري که اگر نظر اين احمقان را ملاک قرار دهيم هيچ وقت هيچ دانشمند واقعي مسلمان نبوده است.
🔹وقتي که علي تکفير بشود، تکليف ديگران روشن است. بوعلي سينا، خواجه نصيرالدين طوسي، صدرالمتألهين شيرازي، فيض کاشاني، سيدجمال الدين اسدآبادي و اخيراً محمد اقبال پاکستاني از کساني هستند که از اين جام جرعهاي به کامشان ريخته شده است.
🔸واي به حال جامعه مسلمين از آن وقت که گروهي خشکه مقدس يک دنده جاهل بيخبر، پا را به يک کفش کنند و به جان اين و آن بيفتند. چه قدرتي ميتواند در مقابل اين مارهاي افسون ناپذير ايستادگي کند؟ کدام روح قوي و نيرومند است که در مقابل اين قيافههاي زهد و تقوا تکان نخورد؟ کدام دست است که بخواهد براي فرود آوردن شمشير بر فرق اينها بالا رود و نلرزد؟.
🔹اين است که علي ميفرمايد:
«وَ لَمْ يکنْ لِيجْتَرِئَ عَلَيها احَدٌ غَيري»
يعني غير از من احدي جرأت بر چنين اقدامي نداشت. غير از علي و بصيرت علي و ايمان نافذ علي، احدي از مسلمانانِ معتقد به خدا و رسول و قيامت به خود جرأت نميداد که بر روي اينها شمشير بکشد. اين گونه کسان را تنها افراد غير معتقد به خدا و اسلام جرأت ميکنند بکشند، نه افراد معتقد و مؤمن معمولي.
🔸اين است که علي به عنوان يک افتخار بزرگ براي خود ميگويد: اين من بودم و تنها من بودم که خطر بزرگي که از ناحيه اين خشکه مقدسان به اسلام متوجه ميشد درک کردم. پيشانيهاي پينه بسته اينها و جامههاي زاهد مآبانهشان و زبانهاي دائم الذکرشان و حتي اعتقاد محکم و پابرجايشان نتوانست مانع بصيرت من گردد.
من بودم که فهميدم اگر اينها پا بگيرند، همه را به درد خود مبتلا خواهند کرد و جهان اسلام را به جمود و ظاهرگرايي و تقشّر و تحجّري خواهند کشانيد که کمر اسلام خم شود.
🔹مگر نه اين است که پيغمبر فرمود دو دسته پشت مرا شکستند: عالم لاابالي و جاهل مقدس مآب.
🔸علي ميخواهد بگويد اگر من با نهضت خارجيگري در دنياي اسلام مبارزه نميکردم، ديگر کسي پيدا نميشد که جرأت کند اينچنين مبارزه کند؛ غير از من کسي نبود که ببيند جمعيتي پيشانيشان از کثرت عبادت پينه بسته، مردمي مسلکي و ديني اما در عين حال سد راه اسلام، مردمي که خودشان خيال ميکنند به نفع اسلام کار ميکنند اما در حقيقت دشمن واقعي اسلاماند، و بتواند به جنگ آنها بيايد و خونشان را بريزد. من اين کار را کردم.
🖊منبع: جاذبه و دافعه علي(علیه السلام)
#خوارج
#اخباری_گری
#عقل_ستیزی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/750
تیتر یک معنادار سایت رهبر انقلاب:
👈 خط خوارج امروز هم هست
👈 با نام اسلام، قرآن و انقلابى بودن، اسلام مجسم و قرآن ناطق را به خاک و خون کشیدند
۱۳۵۸/۰۵/۲۴
این سایت در بخشی از بازخوانی سخنرانی شب قدر سال ۵۸ رهبر انقلاب آورده است:
...ابنملجم یکى از خوارج است و چند ویژگى دارد: اوّلاً بظاهر مسلمان است، آن هم مسلمان بسیار متعبّدى که قرآن را هم از بَر و بخوبى میخوانَد و خیلى هم در اسلامِ خود متعصّب و پایبند است؛ ویژگى دومّش این است که هیچ کس را قبول ندارد، حتّى على را! على را هم مسلمان نمیداند! او معتقد است که على سازشکار است...
آیا انگیزهى واقعى او هم دفاع از اسلام است؟ تردید باید داشت، امّا ظاهراً به نام اسلام بزرگترینِ مسلمانها را متّهم به سازشکارى میکند، متّهم به ارتجاع میکند؛ چون على را مرتجع میداند، پس خود مدّعىِ ترقّىخواهى و انقلابیگری است.
خوارج نهروان یک چنین گره مشکل و معضلى بودند در زمان على، و این خط همیشه باقى است و امروز هم هست. در تمام دورانهاى صدر اوّل اسلام تا قرن دوّم و سوّم که ردّ پاى خوارج پیدا است، آنها را با همین چهره، با همین نما، مىبینیم؛ با ادّعاى اسلام، با متّهم کردن فرزندان راستین اسلام، با دشمنى کردن با مغزها و لُبهاى اسلام و قرآن...
#عقلانیت_تاریخی
#خوارج
#عدالت_خواهی غلط
🔍 متن بیانات را بخوانید👇
https://khl.ink/f/50069
https://eitaa.com/hekmat121/751
📌نمادها و نشانهها
🔹واقعیت اجتماعی برای بقا و استدامه به کمربندهای حفاظتی نیازمند است که یکی از آنها نمادها و نشانهها و شعائر است که از طریق تکرار و تذکار معانی در سطح ساده و عمومی، هم در انتقال آن معانی به نسلهای بعدی و جوامع دیگر تأثير زیادی دارد و هم جلوی فراموش شدن معانی و پیام های سازنده واقعیت اجتماعی را میگیرد.
🔸نمادها، نشانهها و شعائر در هم شکلی، هم سویی و هم زبانی افراد جامعه نقش اساسی را بازی میکند و از حیث ظاهر و شکل، تمایزساز با دیگر جوامع هم هست.
🔹 هرچند نمادها، نشانهها و شعائر معرّف معانی و پیامهاست اما امکان تهی شدن از معانی بواسطه "عادت شدگی" وجود دارد، لذا همواره میبایست به کمک نشانههای دیگر آن معانی را تذکر داد. اما نباید به دلیل عادت شدگی و بی معنا شدن، نمادها و نشانهها را تخریب و کنار گذاشت بلکه همواره می بایست به پالایش و ارتقا آنها اهتمام داشت.
🔸 یکی از عوامل تضعیف جامعه، تخریب نمادها و نشانهها به دلایل و بهانه های مختلف است، گاه به بهانه عقلانیت و روشنفکری است و آنها را در تقابل با مسیر توسعه و پیشرفت معرفی می کنند و حکم به خرافه بودن آنها و سنت پرستي و عوام بودگی متنسکان به آنها می شود. گاه هم با تحریف نمادها از معنای واقعی و تقلیل آنها موجبات بی معنا شدن آنها فراهم می شود.
#واقعیت_اجتماعی
#نماد
#معانی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/752
📌تلنگر
🔹قریب یک هفته توفیق الهی یار شد و استان بوس حضرت شمس الشموس انیس النفوس امام رئوف حضرت ثامن الحجج (سلام الله علیه) شده ام و گاه در جلسات و منبرهای حرم شرکت میکنم آنچه کمتر پیدا می شود مباحث #کاربردی در حوزه زندگی، اخلاق و اجتماع است و آنچه بیشتر شنیده می شود دامن زدن به #اختلافات مذهبی است. در حالی که مسئله هیچ یک از مخاطبان چنین اموری نیست بلکه بسیاری از مخاطبین نسبت به اولیات مسائل اعتقادی، اخلاقی، تربیتی و اجتماعی خالی الذهن هستند.
🔸ناخودآگاه یاد اواسط دولت #صفویه می افتم که چگونه فرصت طلایی جامعه سازی اهلبیتی و تمدن سازی اسلامی را به واسطه اختلافات مذهبی از دست دادیم.
ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم
🔹ای کاش همه دلسوزان و دغدعه مندان یک دوره تاریخ فکری و فرهنگی عصر صفویه را بخوانند و از علل اعتلا و انحطاط جامعه شیعی مطلع میشدند.
🔸 دولت صفویه آغاز دوران معاصر ماست و عبرت آموز ی از آن شرط تصمیم گیری صحیح برای آینده است.
#عقلانیت_تاریخی
#صفویه
#اخباری_گری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/753
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌ساخت معنایی واقعیت اجتماعی براساس حکمت متعالیه بخش سیزدهم: ثبات و تغییر در جهان اجتماعی ۲ 🔸 با ت
📌 پرسشهایی اندر باب واقعیت اجتماعی
#پرسش_وارده
🔹یکی از فضلا و مدرسین محترم حوزه علمیه تهران مجموع این پرسشها را پیرامون یاداشت های اخیر #واقعیت_اجتماعی مطرح کرده اند که ضمن تشکر از ایشان، بدون کم و کاست نقل می شود. به توفیق الهی در آینده ای نچندان دور به تک تک آنها پاسخ داده خواهد شد. ان شاءالله
🔸سلام علیکم.
تقبل الله اعمالکم.
۱. وجه انتخاب این چهار مقوله (علم، زبان، هنر و فناوری) به عنوان ارکان واقعیت اجتماعی هم برایم روشن نیست.
۲. چگونه به این چهار امر رسیده اید و ایا این حصر استقرایی است؟
۳. این ادعا خودش نیاز به تبیین و استدلال دارد. انهم بر اساس یک هستی شناسی دقیق از خود واقعیت اجتماعی.
که واقعیت اجتماعی چگونه پدیده ایست که این چهار رکن نفش اصلی را در تنظیم آن بازی می کنند.
۴. هر چهار حوزه ی علم، زبان، هنر و فناوری که به عنوان ارکان واقعیت اجتماعی معرفی شده اند، اعتباری و عمیقا وابسته به زمان و مکان است.
حال آن نظام فکری -که قاعدتا در دامن فلسفه و برهان زاده می شود- چگونه قرار است توجیه گر این ارکان اعتباری باشد؟
۵. نتیجه ی اثبات چنین امری در باب واقعیت اجتماعی ، آیا نهایتا ما را به رویکردی تفهمی و تفسیری می رساند؟
۶. مستحضرید که نظریات جامعه شناسی عموما در پی توصیف جامعه ی مدرن و نحوه ی گذر آن از جامعه سنتی به جامعه ی مدرن هستند؛ از اینرو نه تنها درباره ی جوامع غیر مدرن -وبقول خودشان جهان سوم- کارایی ندارند، در باره توصیف و تبیین جهان پیشامدرن هم ناکارآمد هستند.
با این وصف، نظریات جامعه شناسی اسلامی، از جمله نظریه واقعیت اجتماعی در پی توصیف کدام جامعه هستند؟
آیا نظریه ی جامعه شناسی اسلامی مبتنی بر حکمت اسلامی مدعی تولید نظریه ای کلان برای تبیین همه جوامع -وحتی با لحاظ تغییر و تطورات آنها- است؟
#پرسش_و_پاسخ
#واقعیت_اجتماعی
#حکمت_متعالیه
#جامعهشناسی
#روش_تفهمی
#زمان
#مکان
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌قدرت، ذائقه، رسانه
🔹قدرتمندترین قدرت در هر جامعهای، قدرت #ذائقه_عمومی است که خواستههای خود را بر همه روابط انسانی و معادلات اجتماعی تحمیل میکند. بنابراین اگر امری در جامعه به یک امر عادی و ذائقه (رضایت جمعی) تبدیل شد و نزد اکثریت جامعه از مطلوبیت برخوردار شود، قدرتی را تولید میکند که هیچ قدرت حاکمیتی و قانونی هم نمیتواند در برابر آن بایستاد و فرمانی براند و یا امر و نهیی صادر کند.
🔸قدرت ذائقه عمومی به همان میزان که سازنده نظم جدید اجتماعی و بازدارنده سایر قدرتها است به همان اندازه هم مخرّب نظم موجود و تغییر دهندهی ساختار قدرت است.
🔹 تنها قدرت محدود کننده و تغییر دهندهی قدرت ذائقه عمومی، نفوذ و گسترش یک ذائقه عمومی دیگر در متن جامعه است؛ به هر میزان که نفوذ و پذیرش ذائقه رقیب بیشتر باشد به همان اندازه ذائقه ی مستقر در فرهنگ عمومی محدود خواهد شد.
🔸 ذائقه عمومی و مطلوبیت، لزوما در اختیار عقل و برآیند خردورزی افراد جامعه نیست بلکه در فضای عمومی، قوای شوقیه راهبر ذائقه ها و مطلوبیتهاست. به این معنا که قوای شوقیه به اقتضای طبیعت، تابع عقل و خردورزی نیست بلکه تابع هر آن چیزی است که مطلوب جلوه کند، از این رو #احساس_مطلوبیت مهمتر از حقیقت مطلوبیت است.
🔹 به طور طبیعی ذائقه عمومی آحاد جامعه گرایش به امور محسوس و لذتهای طبیعی هماهنگ با رفاه و راحتی دارد. به همین جهت از میان طرحها طبیعتاً به طرح هایی اقبال نشان می دهند که تامین کننده این گرایش ها و مطلوب ها باشد؛ مگر آن که طرحی ناظر به امور فطری و لذتهای متعالی با نفوذی چند برابر به میدان رقابت وارد شود و با آگاهی بخشی، تقویت عقلانیت و خرد جمعی افقهای بالاتر را به آحاد جامعه نشان دهد که در این صورت امکان اقبال عمومی به چنین طرحی وجود دارد؛ البته این اقبال همواره شکننده و قابل تغییر است، تا هنگامی که آگاهیبخشی و عقلانیت در جامعه وجود داشته باشد و از پشتوانههای فکری معنوی و تربیتی متناسب برخوردار باشد و احساس کارآمدی و سودمندی لازم را به جامعه منتقل کند، این طرح مورد استقبال آحاد جامعه خواهد بود لکن هرگاه از جامعه از عقلانیت متناسب با آن تهی شود و پشتوانههای معرفتی و احساس کارآمدی آن کاسته شود جامعه به همان میزان به وضعیت طبیعی باز خواهد گشت.
🔸 آنچه ببش از هر چیز احساسی را خَلق و یا احساسی را کم رنگ و ضعیف میکند نظام تربیتی و مجموع رسانهها و ابزارهای تبلیغی و ترویجی است. در حقیقت، تربیت و رسانه سازنده احساسات و ذائقه ها در حوزه عمومی است. نظام تربیتی و رسانهها با انتقال و تکرار پیام و بخصوص با محسوس کردن (شنیداری و دیداری ساختن) یک پیام، در جلب احساسات و ساخت ذائقه ها بسیار پرتأثير هستند.
#واقعیت_اجتماعی
#قدرت
#ذائقه
#تربیت
#احساس_مطلوبیت
#رسانه
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/755
📌موقعیت و شخصیت
(درنگی در تنوع و فاصلههای عمیق در الگوهای سبک زندگی)
🔸 انسان موجود ارتباطی است و بواسطه ارتباطات مختلف، #موقعیت خود را میسازد و در موقعیتی که در آن قرار گرفته کسب هویت میکند و نوع شخصیت خود را انتخاب میکند و براساس آن، بخشی از استعدادهای خود را نیز فعال میسازد و البته به صورت طبیعی بخش زیادی هم از ظرفیتها و استعدادهای او مستور میشود. در فرآیند این اکتشاف و مستوری است که شخصیت او ساخته میشود.
🔹 به زبان فلسفه مشا، موقعیت برآیند عوارض اضافی (این، متی، وضع، جده، اضافه، ان یفعل و ان ینفعل) انسان در متن ارتباطات مختلف با همنوعان و محیط است که به جوهر انسان تشخص میدهد.
🔸 انتخابهای عموم افراد جامعه عموما تحت تاثیر موقعیتی است که در آن قرار گرفتهاند؛ به این معنا که تحت تاثیر جوّ فرهنگی و فضای روانی و در نسبت با دیگران سبک زندگی و رفتار خود را به گونهای بر میگزینند که در عین همرنگی با جماعت، نوعی تمایز هم داشته باشند تمایزی که در موقعیت و در نسبت با دیگران، تمایز محسوب شود و نزد دیگران به چشم آیند.
🔹 در هر جامعهاي ممکن است چند موقعیت هم عرض وجود داشته باشد که هر کدام از این موقعیتها سبک زندگی متفاوتی را اقتضا دارد، و هر بخش از جامعه نیز با یکی از آن موقعیتها خود را تطبیق میدهند، کسب هویت میکنند و در شعاع آن شخصیت خود را میسازند. در این صورت در کف جامعه، تنوع و تکثر در سبک زندگی و شیوههای رفتاریِ متفاوت شکل میگیرد که هم میتواند امکانهای بیشتری را برای زندگی مشترک اجتماعی فراهم کند به نحوی که افراد بیشتری با گرایشها و بینش های متنوع و متکثر در کنار هم قرار گیرند. البته تهدیداتی را هم ممکن است در پی داشته باشد. مهمترین این تهدیدها، ایجاد فاصلههای عمیق هنجاری و رفتاری است که افراد جامعه را از هم دور میکند و موجب بیگانگی آنها و گسترش تضادهای اجتماعی میشود؛ این تهدیدات در جوامع سکولار چندان برجسته نیست اما در جوامع دینی بسیار مهم و سرنوشت ساز است.
🔸 چرا که محور ساخت واقعیت اجتماعی در جوامع دینی، بینشها و گرایشها و رفتارهای دینی است که به صورت فرهنگ، سنت و مناسک دینی امکان اتّصال و همبستگی جمعی افراد را در یک جامعه مستقل فراهم می کند تا با همدلی و هم زبانی در مسیر رسیدن به سعادت حرکت کنند. بنابراین اگر الگوهای رفتاری و سبک زندگی در چنین جامعهای بسیار متنوع و متفرق شود و فاصلههای عمیق فکری و فرهنگی میان آنها ایجاد شود، اتصالها و همبستگی ها به انقطاع و گسستگی مبدل میشود همدلي و همزبانی افراد جامعه از بین می روند چون وجه مشترک ساختاری و جهت مشترک زبانی میان آنها وجود نخواهد داشت و اگر وجه مشترک همکاری و همزبانی (گفتگو) وجود نداشته باشد لاجرم تعلق خاطر و انس هم از بین میرود و به جای آن تضادهای اجتماعی رخ مینمایاند که نتیجه ای جز تضعیف #هویت_جمعی و تخریب قدرت جامعه نخواهد داشت.
🔹 بنابراین #موقعیتها و فضای تنفسی و فرهنگی جامعه بسیار مهم است و رهاسازي آن بدون هرگونه رشد عقلانی، گفتمان سازی، ذائقه سازی یعنی زمینه سازی برای فاصلههای عمیق در الگوهای رفتاری و سبک زندگی و پذیرش گسترش تضادهای اجتماعی است.
🔸 امروزه با گسترش فضای مجازی و شبکههای اجتماعي، انسانها از فضای ارتباطات فیزیکی و انسانی به فضای مجازی و ارتباطات بی روح الکترونيکي نقل مکان کردهاند و لاجرم اقتضای زمان و مکان دنیای مجازی را پذیرفتهاند که در حقیقت نوع جدیدی از "موقعیت بودن" را برای افراد به وجود آورده است. از جمله ویژگیهای موقعیت جدید، شخصیسازی و تکثرگرایی بیضابطه برپایه الگوگیری از سلبریتی های داخلی و خارجی است. انسانها نه در موقعیت واقعی و در متن ارتباطات فیزیکی بلکه در موقعیتهای مجازی و در جهان ذهنی ساخته شده توسط شبکههای اجتماعی و آن هم در خلوت شخصی بدون درک حضور دیگری زندگی میکنند و آن این منظر به عالم و آدم مینگرند.
🔹 الگوی رفتاری و سبک زندگی ساخته شده در موقعیت مجازی و دنیای شخصی شده قطعا با الگوی رفتاری و سبک زندگی برآمده از روابط واقعی انسانی متفاوت است. دیگر نوع ادب و احترام، انصاف و عدالت، پوشش و حیا، تعلیم و تربیت و حتی حکمرانی و حاکمیت تغییر خواهد کرد.
#واقعیت_اجتماعی
#هویت
#شخصیت
#سبک_زندگی
#موقعیت
#موقعیت_واقعی
#موقعیت_مجازی
#فضای_مجازی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/756
📌احساس بی نیازی عامل طغیان و سرکشی های اجتماعی
🔹 خداوند متعال در اولین آيات نازل شده بر پیامبر اسلام (صلّ الله علیه وآله) فرموده است:
كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَىٰ أَن رَّآهُ اسْتَغْنَىٰ
ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ [ﻛﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺳﭙﺎﺱﮔﺰﺍﺭ ﺑﺎﺷﺪ] ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺳﺮﻛﺸﻲ ﻣﻰﻛﻨﺪ .
ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻲﻧﻴﺎﺯ ﻣﻰﭘﻨﺪﺍﺭﺩ .(سوره علق آيات ۶ و ۷)
🔸در فهم ارتکازی افراد #جامعه_احساسی این مطلب هست که جدایی و دوری افراد از یکدیگر ، آسیبهای زندگی آنها را کمتر میکند و با آسودگی بیشتری میتوانند زندگی کنند، لذا گفتهاند: "دوری و دوستی"
یا در ضرب المثل دیگری آمده است: "هرکسی کار خودش بار خودش آتش به خروار خودش"
🔹افراد در جامعه احساسی برای خروج از مشکلات این جوانع، همواره در معرض افتادن به چاه #ماشینی_شدن هستند. به تعبیر دیگر، میل به #ماشینی_شدن جامعه و روابط انسانی در جامعه احساسی و پرنوسان و پرتکثر یک آرزو و افق مطلوب است تا بتوانند از مشکلات و معضلات جامعه احساسی خارج شوند. به همین جهت قبله آمال برخی از افراد در جامعه احساسی شرق، جامعه ماشینی غرب است.
🔸 شاید در کوتاه مدت چنین باشد و در شرایط عادی زندگی، جدایی و دوری موجب آسایش خیال و درگیری کمتر است و هر کس سرش در کار خودش است و کاری به دیگری ندارد، "حرف و حدیث کمتر، زندگی آسودهتر"، دیگر هیچ کس به دیگری پاسخ گو نیست و نظیر این نتایج و پیامدها.
🔹 لکن این با حقیقت زندگی مدنی و سرنوشت کلان جامعه و تداوم بنیانهای جامعه سازگاری ندارد و موجبات ضعف اخلاقی و فرهنگی یک جامعه را در پی خواهد داشت. همچنان که متفکران و جامعهشناسان غربی به این معضل بزرگ برآمده از عقل روشنگری و جامعه ماشینی اذعان داشته اند و برای جوامع غربی به فكر چاره جویی افتادهاند.
🔸این تفکر برآمده از یک #فردگرایی افراطی است که فقط کوتاه مدت زندگی را در نظر دارد و به بلند مدت زندگی خود و سرنوشت جامعه برای نسلهای بعدی بیتوجه و بیتفاوت است.
🔹 امثال اینگونه عقاید است که جامعهای را به یک #جامعه_کوتاه_مدت تبدیل میکند و نوعی "منفعت طلبی شخصی غیر قاعده مند مزمن" با روتوش های جعلی را بر رفتار اکثریت جامعه سایه میافکند.
🔸اگر در روابط اجتماعی، کسب منفعت شخصی ملاک شود و از منافع جمعی غفلت شود، انواع معضلات اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آن جامعه را فرا خواهد گرفت و امکان رشد و پیشرفت حقیقی را از افراد آن سلب میکند. بلکه طغیان و سرکشی و استخدام ظالمانه دیگران برای رسیدن به نفع شخصی غلبه مییابد که نتیجه آن، شکل گیری و روان برخی مفاسد رفتاری در جامعه است. مانند: بیاعتمادی به نیرو و تولید داخلی و گسترش قاچاق، احتکار، کم فروشی، گرانفروشی، کلاهبرداریهای شبکهای، بی مسئولیتی، کم کاری، دروغ گویی، شایعه پردازی، درگيریهای لفظی و فحاشی و نظیر اینها که نشانههايي از غلبه منفعت شخصی و غفلت از منافع جمعی در روابط اجتماعی است.
🔹 از وقوع ابن امور این بدتر اینکه، گاه توجیهات منطقی و دینی هم برای آنها اقامه می شود و درربسیاری از اوقات، این فسادها فقط به یک گروه و حزب خاص نسبت داده شود و از ریشههای اجتماعی آن در فرهنگ عمومی غفلت شود. مبرا دانستن خود، گروه و حزب متبوع خود، نه تنها موجب تفکر در چرايي و درمان این آسیبها نمی شود بلکه وقوع آنها موجب مفاسد دیگری میشود نظیر: شایعه پراکنی، تهمت زدن، بی اعتماد سازی مردم به جامعه و حاکمیت و ناپایداری امر سیاسی و مدیریتی.
🔸 یکی از ریشه مهمه این مشکلات، #احساس_بینیازی افراد جامعه نسبت به هم و احساس استغنای در برابر زمین و زمانی است که در آن زندگی میکنند. این احساس بی نیازی و استغنا، محبت و انس انسان را به همراهان و همشهری ها و حتی نسبت به آب و خاک کم میکند و هرگونه دلسوزی و مجاهدت را مسلوب میسازد.
🔹 زمانی که افراد جامعه نسبت به یکدیگر تعلق خاطر و تعهد جمعی نداشته باشند و احساس بینیازی از یکدیگر داشته باشند، طغیان و سرکشی نسبت به هم خواهند داشت و هر کس در صدد استخدام دیگری در راستای کسب #منافع_شخصی است. برای چنین افرادی سایر انسانها و سرمایههای هویتی تا زمانی محترمند که نیاز مادی را از آنها برطرف کنند، لذا اگر نیازی نبود و یا پس از رفع نیاز، رابطهاي هم نخواهد بود. اما اگر احساس تعلق قلبی و نیاز طرفینی بلندمدت میان افراد جامعه برقرار شود، این روحیه استخدام گری به تعاون و همکاری مبدل خواهد شد و افراد جامعه سعی میکنند یک دیگر را تحمّل و از خطاهای هم درگذرند و در کنار هم به گونه ای زندگی کنند که با انس و محبت، مجاهدت و گذشت یک زندگی بلندمدت را رقم بزنند تا نیازهای پایدار یکدیگر را برآورده سازند.
#واقعیت_اجتماعی
#جامعه_شناسی
#جامعه_احساسی
#جامعه_ماشینی
#ماشینی_شدن
#احساس_بینیازی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/757
📌 فرهنگ دولت ستیزی
🔹یکی از مؤلفههای فرهنگ ایرانی، #دولت_ستیزی است. عموم مردم، پس از آنکه خود دولتی را سر کار می آورند به تخریب و تضعیف آن میپردازند.
🔸این مقوله سابقهای دیرینه دارد و از عهد باستان تا عصر جدید ادامه داشته، دارد و شاید ادامه هم داشته باشد.
🔹این مقوله یکی از مؤلفههای #جامعه_احساسی است که نیازمند بررسیهای جامعهشناختی و روان شناختی است.
#واقعیت_اجتماعی
#جامعه_شناسی
#جامعه_احساسی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غفلت از نظریات علمی و اجتهادی امام خمینی و آیت الله العظمی خامنهای در حوزه و دانشگاه
در کلام سردار شهید حاج قاسم سلیمانی (رحمة الله علیه)
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از فقه اجتماع - استاد سید مهدی موسوی
📌 اصول موضوعه و پیشفرض های فقه معاصر
۱. حیات یافتن انسان در این جهان و ادامه حیات مادی و معنوی او جز در متن مناسبات و روابط با سایر انسانها در یک محیط جمعی ممکن نیست.
۲. با گسترش فناوری ها و ارتباطات انسانی، حیات اجتماعی مسلمین جدا از حیات انسان معاصر نیست. بلکه تأثير و تأثر متقابل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی مقولهای طبیعی است. البته میزان تاثیرگذاری و یا تأثیرپذیری هر طرف، وابسته به میزان قدرت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آن طرف و ضعف طرف مقابل است.
۳. زندگی انسان معاصر در نسبت با زندگی انسان گذشته از تغییرات بنیادین و ساختارهای پیچیده، متراکم و درهمتنیده برخوردار گشته است که نیازمند استنباط و اجتهادی متناسب است و اجتهادات گذشته به تنهایی برای مواجهه با آن کافی نیست.
۴. شریعت اسلامی و دانش فقه توانایی حضور فعال و تاثیر گذار بر زندگی انسان معاصر را دارد به شرط آن که با حفظ چهارچوبهای منطقی و معرفت شناسی آن، شرایط پویایی و فعالیت آن از حیث روشی و تحلیلی فراهم شود.
۵. تغییرات بنیادین در زندگی بشر معاصر، شر مطلق و یا خیر مطلق نیستند؛ بلکه برخی از آنها اقتضاء فطرت و طبیعت کمال گرایی انسان در مسیر تکاملی و پیشرفت قرار دارد و برخی از آنها ممکن است خلاف جهت فطرت و جهت تکاملی انسان باشد و موجبات سقوط مادی و معنوی را فراهم کند. در این صورت فقه معاصر رسالتی مهم در راهبری حیات انسانی به سمت تکامل دارد که از یک سو می بایست تغییرات تکاملی و در راستای پیشرفت را تقویت و تغییرات غیرتکاملی را کنترل و تضعیف کند.
۶. تقویت و کنترل تغییرات بنیادین و پیچیدهی زندگی معاصر بدون داشتن شبکهی منسجم از #نظریات اجتهادی ممکن نیست؛ چرا که حیات امروزین بشر بر پایهی نظریات کلان و نظامات به هم پیوسته ی رفتاری و ساختاری سامان یافته است. از این رو رویارویی با چنین صورت و شکلی از زندگی بدون داشتن نظریه ممکن نیست. "نظریه" آن چارچوب مفهومی و نظری منسجم است که چشم اندازی را برای فاعل شناسا فراهم میکند که به واسطه آن بتوانند روابط و مناسبات درونی و بیرونی اجزا را به درستی توصیف و چرایی آن ها را تبیین کند.
۸. استنباط نظریات فقهی از منابع معتبر آن متوقف بر شناخت #روح_تشریع حاکم بر شریعت و اهداف دین در ساخت حیات فردی و اجتماعی انسان است؛ بر این اساس، شریعت یک مجموعه منسجم و هماهنگ برای سامان دادن به امورات مختلف انسانی در جهت پیشرفت همه جانبه و سعادت حقیقی است تحلیل این پیشرفت و سعادت و بررسی نسبت میان "شریعت، پیشرفت و سعادت" زیرساخت اصلی نظریات فقهی در عرصههای مختلف حیات بشری است.
۹. در یک تحلیل عمیق و برداشت دقیق از آیات قرآن کریم و سیره و سنت معصومین (ع) #توحید_عملی روح تشریع در شریعت اسلامی است. توحید مفهوم مرکزی اسلام و معنا دهنده به پیشرفت و سعادت است و در نسبت با پیشرفت توحیدی و سعادت توحیدی، شریعت اسلامی معنا و هویت مییابد و از ساير نظامات حقوقی و راهبردی متمایز میشود. توحید سامانه مفهومی و معرفتی است که ارائه دهنده اصول و قواعد رفتاری و ساختاری سامان دهنده به همه عرصههای زندگی انسان معاصر است.
۱۰. فقه در صورتی می تواند نظم بخش و سازنده زندگی انسان معاصر باشد که به استنباط اصول و قواعد کلی و عام منبعث از توحید بپردازد، لذا اهتمام به استنباط #قواعد_فقهیه عام حاکم بر مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی از اهمیت ویژهای برخوردار است. قواعد فقهیه، قواعد عام و شامل مستنبط از ادله معتبر است که بر همه قواعد و استنباطات فقهی حکومت دارد و تامین کننده مصالح عمومی و رفع کننده تعارضات قانونی و حقوقی است.
#فقه_معاصر
#فقه_الاجتماع
#قواعد_فقهیه
#توحید_عملی
#روح_تشریع
@torass
📌 عقلانیت و تربیت متناسب
ریشه همه مشکلات در جامعه احساسی نبود یک تلقی روشن و واحد از #عقلانیت (فضیلت حکمت) در فرهنگ عمومی و عدم اهتمام جدی به #تربیت متناسب و کارامد با آن در سطح عمومی است.
"تزئینی بودن علم" و "مبنایی بودن مدرک"،
"فرعی بودن تربیت" و "اصیل بودن اقتصاد"،
"حاشیهای بودن اجتماع" و "تقدم سیاست بر فرهنگ"،
"رونق دلالی و قاچاق" و "کم فروغی کار و تلاش واقعی"
"شعاری شدن دین" و "کمرنگ شدن روح و معنای ایمان"
از جمله نشانههاي فقدان عقلانیت و تربیت متناسب با آن در جامعه احساسی است.
#جامعه_احساسی
#عقلانیت (فضیلت حکمت)
#تربیت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/761
📌 از مردمی سازی یارانهها تا حکمرانی مردمی
🔹یکی از اقدامات مهم در زمینه حکمرانی مردمی، مدیریت صحیح یارانهها و سبد مصرفی خانوارها است. چرا که یکی از موانع بزرگ مشارکت صحیح مردم در حکمرانی، آشفتگیهای حوزه اقتصاد و ساحت معیشت است؛ آشفتگیهایی که از یک سو بستر فعالیتهای فساد آور فراهم است و نوع مردم و جوانان مسیرهای انحرافی مشارکت همچون دلالی و قاچاق را برای مشارکت ممکن میدانند و آن را انتخاب میکنند که طبیعت آن سودجویی شخصی و ضدیت با نظارت حاکمیت و مدیریت عادلانه دولتها است. از سوی دیگر، بسیاری از مردمی هستند که از اين فعالیتهای فسادزا متضرر هستند و آنها نیز مقصر اصلی را حاکمیت و دولت میدانند. بر این اساس نوعی اجماع علیه دولت و بی اعتمادی میان ملت و حاکمیت شکل میگیرد.
🔸 بر این اساس، مردمی سازی یارانهها و #رشد یافتن مردم در مدیریت مصرف یکی از مقدمات حکمرانی مردمی است. چرا که حکمرانی مردمی، متوقف بر #رشد_جامع مردم و قدرت تدبیر امورات خرد و کلان است. مردم باید بتوانند در شرایط واقعی اقتصاد و معیشت، بهترین انتخاب و درستترین مصرف را داشته باشند و این متوقف بر ۱. شناخت ارزش و میزان سرمایهها، ۲. قدرت حفاظت و پاسبانی از سرمایهها و ۳. قدرت بهرهوری و سرمایهگذاری صحیح است که در سازوکار بهکارگیری سرمایهها، تولید بیشتر و افزایش سرمایه عایدی ملت شود. بنابراین مدیریت مردمی یارانهها و رشد مردم در نحوهی مصرف و اقبال به سرمایهگذاری مولد یک گام بسیار مهم در حکمرانی مردمی است.
🔹 اما نکته مهم در زمینهی مردمی سازی یارانهها این است که باید به عنصر فرهنگ سازی و تربیت اقتصادی توجه ویژه شود و بر این گسترش این عنصر مهم اهتمام جدی داشت چرا که با با غیاب #فرهنگ سازی و #تربیت اقتصادی، بهترین طرح ها پس از مدتی بیاثر میشوند و دوباره وضع زندگی به نحو سابق باز میگردد.
🔸 اظهارات مسؤلان اقتصادی و تصمیم گیران کشور نشان دهندهی اهتمام ویژه آنها به ابزارها و سامانه های مدیریتی و کنترلی است و کمتر به عنصر فرهنگ سازی و تربیت اقتصادی مردم توجه دارند. در حوزه فرهنگ به اطلاع رسانی صریح و مستقیم اکتفا شده است، در حالیکه اطلاع رسانی فقط یک بخش و در واقع مقدمهی فرهنگ سازی است. به تعبیر دیگر اقناع مردم و همراه شدن آنها با هر سیاست و برنامهای از یک سو به اطلاعات و شناخت کافی نیازمند است که از طریق اطلاع رسانی جامع، صحیح و مستمر تاحدودی تأمین می شود، از سوی دیگر به ذائقه سازی و عناصر گرایشی و انگیزشی وابسته است که فرایندی بلندمدت است و در متن نظام و مناسبات تربیتی قابل تحقق است.
🔹 بر اساس حکمت اسلامی و مبتنی بر تبیین فلسفی #واقعیت_اجتماعی، قاعده کلی در حیات اجتماعی این است که تحقق و به ثمر رسیدن هر برنامه و سیاست اجتماعی (سیاسی، اقتصادی، نظامی و ...) متوقف بر فرهنگ سازی و گسترش تربیت متناسب عمومی است. هرچقدر هم فناوری و ابزارهای پیچیده مدیریتی و کنترلی به کار گرفته شود اما به مقوله فرهنگ و تربیت بی اعتنايي شود امکان رشد و پیشرفت واقعی و تأثيرگذار جامعه و تحقق اهداف و سیاستها تضعیف میشود.
#مردمی_سازی
#یارانه
#حکمرانی_مردمی
#رشد
#تربیت_اقتصادی
#فرهنگ_سازی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از فقه اجتماع - استاد سید مهدی موسوی
📌 فقه النظریه زیر ساخت فقه الاجتماع
شهيد آیتالله سید محمدباقر صدر در اين رابطه ميفرماید:
حقیقت آن است که امروزه تحدید تئوریها و نظامهای دینی امری ضروری است. رسول خدا (ص) آن را در خلال تطبیق در جوّ قرآنی جامعه اسلامی بیان میکرد و مسلمانان در این فضا این نظریهها را -هرچند بهاجمال- درک میکردند؛ زیرا فضایی که پیامبر خدا (ص) ایجاد کرد، قادر به تبیین این تئوریها بود... فردی که در داخل یک فرهنگ و زبان زندگی میکند، بدون آگاهی تفصیلی از نظریههای مربوط به آن فرهنگ و زبان، معانی را درمییابد و بهدرستی معانی را تشخیص میدهد؛ اما انسان خارج از آن فرهنگ و زبان باید با تئوریهای آن فرهنگ و زبان آشنا شود.
محمدباقر صدر، المدرسة القرآنیة، صص 34-37.
نياز به نظريات عمومي در شرايط امروزي، نيازي اساسي است، بهویژه با توجه به بروز نظريات متعددي كه در عرصههاي گوناگون حيات بشري پديد آمده است. دانشمند اسلامي در مواجهه با دانشمند غربي، خود را مقابل نظريات گوناگوني ميبيند و لازم است موضع اسلام را در قبال آنها روشن كند. وي بايد نصوص ديني را بررسي و تحليل كند تا موضع اسلام را سلباً و ايجاباً به دست آورد تا از اين رهگذر، به راهكار اسلامي در قبال مباحثي كه تجارب بشري براي آن راهكار يافته است، دست يابد.».
سید محمدباقر صدر، المدرسة القرآنيّة، ج 19، ص 41.
@torass
🏴 « إنا لله و إنا إلیه راجعون»
إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
◼️ ساعاتی پیش روح بلند عالم پرهیزگار استاد اخلاق و عرفان و حدیث حضرت آیت الله فاطمی نیا به ملکوت اعلی پیوست.
رحلت ایشان را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر ( عج )، مقام معظم رهبری ، علمای اعلام و حوزه های علمیه ، بیت شریف ایشان و عموم شیعیان جهان تسلیت عرض می نماییم.
🔰 منتشر شد: چیستی و نحوه وجود فرهنگ
▫️کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ اثر حضرت آیتالله استاد یزدانپناه با همکاری مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) توسط نشر کتاب فردا چاپ شد.
📚 این اثر تلاشی فلسفی برای دستیابی به حقیقت فرهنگ و نحوه تقرر آن از منظر فلسفه اسلامی با رویکرد کشف واقع است.
کتاب حاضر در حقیقت مربوط به حوزه فلسفه فرهنگ و نگاههای کلان و فلسفی به حقیقت فرهنگ است، بیآنکه فرهنگ خاصی مدنظر بوده باشد.
مؤلف میخواهد به همان پدیدهای ناظر باشد که هماکنون همگان از فرهنگ مراد میکنند، اما پایگاه سخنش، تراث معقول اسلامی است.
در این اثر تنها مباحث کلان و اساسی همچون چیستی فرهنگ، عینیت فرهنگ، گستره فرهنگ، لایههای فرهنگ و نحوه وجود فرهنگ مورد کاوش قرار گرفتهاند.
#تازه_های_نشر
#فلسفه_فرهنگ
#استاد_یزدان_پناه
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
📌جنگ ملاصدرا
#معرفی_کتاب
تمهيد مصطفی فيض كاشانی
وزيری 472 صفحه چاپ دوم 170000ريال
جنگ دفتري راگويند كه درآن مجموعه اشعار ومطالبی همگون وهمنوا دركنار يكديگر آمده باشد ومخاطب رابه خودجلب كند.
جنگ ملاصدرا درواقع مجموعه ای پژوهشی وتحقيقی كه پيرامون شخصيت ملاصدرا وآراء نظرات واشعار اين فيلسوف بی همتا وديگر ادباي كه تاثيري ازمكتب ملاصدرا داشتند ميباشد دراحوالات ملاصدرا كه عالمی فيلسوف وصاحب مكتب ونظر آمده است ملاصدرا به طور روشن وبا بيانی صريح اعلام می دارد كه غيراز قرآن وحديث هرعقيده وگفتاری را نمي پسندد وبحث وجدل متكلمين ومتفلسفين را كاری بيهوده مي پندارد ، اين حرف وسخن به آن معنا نيست كه اين عارف بزرگ فلسفه وحكمت الهی را منكر باشد بلكه درتعريف صاحب نظري است كه علماي علم فلسفه رابه تفكر واداشته تا پيرامون نظرات وي كتابهاي بسيار به رشته تحرير درآورند واما آنچه دراين مجموعه باعنوان جُنگ ملاصدرا آمده است نشان دهنده ذوق وعلاقه ملاصدرا به دنيای شعروشاعری بوده كه اغلب نظرات وآرا خود را درقالب شعر بيان داشته.
📌مکان، زمان و راهیابی به وجود
۱. در حکمت متعالیه بحث شده است که انسان بواسطه علم حصولی راهی به وجود اشیا و پدیدهها ندارد و از طریق علم حصولی به ماهیات راه دارد و به واسطه شناخت ماهیت به شناخت اشیا و پدیدهها میپردازد.
۲. همچنین مشخص شده است ماهیت بر دوقسم است ۱.جواهر و ۲.عوارض. انسان به طور مستقیم به جواهر اشیا راه ندارد و از طریق عوارض است که به جواهر پی میبرد و آنهارا مییابد.
۳. عوارض را ۹ مقوله دانستهاند اند که در میان آنها چهار عارضه اصلی است: کم(مقدار و اندازه) و کیف(ویژگی و حالت) همچنین اَین(نسبت در مکان) و متی (نسبت در زمان).
۴. حال این پرسش مطرح است که از میان این عوارض اصلی کدام یک در شناخت انسان از اشیا و پدیدهها مقدم است؟ یعنی انسان ابتدا به "کم کیف" اشیا پی میبرد سپس به "این و متی" علم مییابد یا بالعکس ابتدا "این و متی" اشیا را مییابد و سپس به "کم و کیف" آن ها میپردازد.
به تعبیر دیگر، کدامیک از این عوارض نشانگر جهان انسان است؟
۵. جهان عبارت است از : "محیطی مشخص که در آن نحوهای از بودن آگاهانه انسان و امکانهایی برای تلاش و حرکت او و نظامی از ارتباط با سایر موجودات موجود در آن محقق باشد" و به اعتبار اینکه نحوههای متنوعی از "بودن" و امکانهای مختلفی از حرکت و نظامات گوناگونی از ارتباطات متصوّر است پس جهانهای مختلفی ممکن است که قوام هر کدام از این جهانها به ۱. نحوهی بودن، ۲. امکانهای حرکت و ۳. نظم حاکم بر ارتباطات میان موجودات موجود در آن جهان است.
۶. از میان مقولات عرضی موجود در حکمت، این نگرش به جهان، بیش از هر مقوله ای با مقولات مکان و زمان ربط دارد. مکان همان محیط تعین بخش به جهان است و زمان نحوهی بودن آدمي. به تعبیر دیگر، انسان موجودی در مکان و در زمان است و در مکان و زمان با پدیدهها ارتباط برقرار میکند و امور را در نسبت با مکان و زمانی که خود در آن قرار دارد مییابد، حتی پدیدههایی هم که نسبتی آگاهانه با زمان و مکان ندارند را در درون مکان و زمان خود مییابد. یعنی ابتدا مکان و زمان خود را به آنها تسرّی میدهد، آنها را وارد جهان خود میسازد و سپس در درون این جهان(مکان و زمان) به شناخت وارتباط با آنها میپردازد.
۷.مقصود از "مکان" هیئت حاصل از شئ در نسبت با محیط پیرامون است و "زمان" هیئت حاصل از شی در متن حرکت و تغییر است. مجموع مکان و زمان سازنده #جهان افراد و اشیا است که در درون این جهان، روابط و نسبت های ویژهای ممکن می شود.
۸. در واقع شناخت اشیا در مکان و زمان بر این بنیان فلسفی مستقر است که میان اشیا و پدیده های این عالم، نحوه هایی از ارتباط و اتصال و به تبع آن انفصال و گسست وجود دارد که تعیّن بخش به ماهیت اشیا است ، به این معنا که هر شیئی در نسبتی که با مکان و زمان خود دارد نسبتی باسایر اشیا و پدیده ها نیز دارد که به اعتباري از این طریق خود را آشکار می سازد و از این طریق برای ذهن فاعل شنا مکشوف می شود. لذا شئی که در این زمان و مکان قرار دارد از ماهیتی برخوردار است و میتواند از ماهیتی متفاوت در مکان و زمان دیگر داشته باشد. بنابراین توجه به زمینه ها و زمانه اشیا شرط ماتقدم شناخته پدیده هاست، لذا دستگاه شناختی انسان به صورت عادی در بستر زمان و مکان با اشیا ارتباط برقرار می کند.
۹. اما نکته مهم این است که انسان طبیعتا چون موجود این جهانی است خود در مکان و زمان خاص زندگی میکند و به یکی ا، این زمینه ها و زمانه ها انس و تعلّق دارد و خود را در همان زمان و مکان مییابد و در همان بستر با سایر افراد و اشیا مرتبط است. همین انس و تعلق موجب میشود که زمان و مکانی که خود در آن زندگی میکند و برآمده از روابط اوست را تنها و زمان و مکان ممکن بپندارد و آن را امری ضروری و مطلق تصور کند و هر چیزی را در همان زمان و مکان فهم و تحلیل کند. به تعبیر دیگر زمان و مکان خود را به همه افراد و اشیا و پدیده ها تسری میدهد و یک زمان و مکان واحد را برای همه افراد و اشیا در نظر میگیرد و در همان بستر به شناخت اشیا و پدیده ها می پردازد. البته همین موجب غفلت از مکان و زمان میشود و چنین احساس می کند که این ها اموری همگانی، ضروری، بدیهی و واحدند و همگان یک مکان و زمان واحد دارند و یک درک واحد از آنها دارند و اختلافات در کم و کیف اشیا و پدیدهاست از این رو علوم و دانشهایی که کمیت اشیا و پدیده ها و "کیفیت ناظر به کمیت" را تعیین میکنند اولویت مییابد.
درحالی که اشیا وافراد هرکدام مکان وزمان خاص خود رادارند و در مقام شناخت باید به آن توجه داشت. هرچند ممکن است مکان وزمان برخی قریب به هم و برخی بعید ازهم باشند.
📌ادامه دارد...
#مکان
#زمان
#جهان
#تاریخ
#وجود
@hekmat121
📌فلسفه اسلامی انسان را به معرفت الهی میرساند!
✅ راه این، تقویت فلسفه صدراست!
آیت الله العظمی خامنهای:
🔹 فلسفهی اسلامی، پایه و دستگاهی بوده که انسان را به دین، خدا و معرفت دینی نزدیک میکرده است. فلسفه برای نزدیک شدن به خدا و پیدا کردن یک معرفتِ درست از حقایق عالم وجود است؛ لذا بهترین فلاسفهی ما - مثل ابنسینا و ملاّ صدرا - عارف هم بودهاند. اصلاً آمیزش عرفان با فلسفه در فلسفهی جدید - یعنی فلسفهی ملاّ صدرا - بهخاطر این است که فلسفه وسیله و نردبانی است که انسان را به معرفت الهی و خدا میرساند؛ پالایش میکند و در انسان اخلاق بهوجود میآورد.
❗️ ما نباید بگذاریم فلسفه به یک سلسله ذهنیّات مجرّد از معنویت و خدا و عرفان تبدیل شود. راهش هم تقویت فلسفهی ملاّ صدراست؛ یعنی راهی که #ملاّصدرا آمده، راه درستی است.
۱۳۸۲/۱۰/۲۹
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌شهید مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی
🖊 دکتر رضا داوری اردکانی
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
باسمه تعالی
🔹 حضرت استاد مطهری فضیلت ها و مزیت های بسیار داشت. ایشان فقیه و اصولی و مفسر و حدیث دان و دانای فلسفه بود و این جامعیت به دشواری و به ندرت نصیب اهل علم می شود اما آقای مطهری چیزی بیش از این جامعیت داشت. او فیلسوف بود. فیلسوف کیست؟ فیلسوف از چیزها و نسبتشان با هستی می پرسد. پرسش فلسفی چیستی با پرسشی که همه ما از شئ و امر ناشناخته می کنیم تفاوت دارد.
🔸فیلسوف نمی خواهد بداند چیزها به چه کار می آیند و با آنها چه می توان کرد. کار فیلسوف اینست که در نظر به چیزها و قضایا به آغاز و مبادی می رود و در آنجا چیزها را چنان می بیند که به چشم عادی نمی آید.
🔹مثالی بیاورم. ما و همه اقوام در مورد گذشته خود با تصورات و تصدیقات امروزی می اندیشیم و این تصورات و تصدیقات را ملاک حکم در باب گذشته قرار می دهیم چنانکه اگر از ما بپرسند زبان فارسی چرا پدید آمد و چرا ایران مثل بقیه ممالکی که اسلام آورده بودند زبان عربی را نپذیرفت، پاسخ های مشهور را تکرار می کنیم. از جمله پاسخ هایی که دادهاند و به دل نیز می نشیند یکی اینست که ایرانیان فرهنگ و زبان خود را می خواستند و آن را یافتند و با آن خدمات بزرگ به اسلام و فرهنگ اسلامی کردند.
🔸این پاسخ نادرست نیست اما فیلسوف می تواند با نظر جامعی که به قضایا دارد آن را طور دیگر و به معنایی دیگر بیابد.
🔹 آقای مطهری تصدیق کرده است که « هرچه استقلال سیاسی (در ایران) بیشتر شد روح ایرانی با اسلام آمیزش بیشتری یافت» اما در مورد زبان فارسی رأی و نظری متفاوت با رای شایع و مشهور دارد. به نظر ایشان: « این یکی از موفقیت های اسلام است که عدهای از مسلمانان یک زبان دیگر داشتند که توانستند معارف اسلام را در ذوق و قالب آن بیاورند. اگر زبان فارسی احیا نشده بود ما امروز دیوان مولوی و مثنوی نداشتیم. کتاب گلستان نداشتیم. دیوان حافظ نداشتیم …» (کتاب اسلام و مسئله ملیت، ص ۸۸)
🔹در این باب که چرا زبان فارسی احیا شد و کوشندگان راه احیای آن چه کسانی بودند نظر غالب و شایع اینست که روح ملی و قومی ایرانی راهبر این راه بوده است. یعنی ایرانی ها با فرهنگ و زبان قوم عرب مخالف بودند و زبان خود را در برابر زبان عربی قرار دادند. این معنی چندان با مذاق ما که ایران را دوست می داریم خوش می آید که در پی تحقیق در درستی و نادرستی آن بر نمی آییم اما فیلسوف که از شواهد و دلایل و قرائن درستی این حکم می پرسد و با نظر تحقیقی به تاریخ می نگرد ملتفت می شود که عباسیان به احیا زبان فارسی اهتمام داشته اند و دربار سلطان محمود غزنوی و غزنویان مجمع دوستداران زبان فارسی بوده است. در مقابل طاهریان و سامانیان و آل زیار و دیلمیان که ایرانی بوده اند علاقهای به احیای زبان فارسی نشان ندادهاند. شواهد این حکم چنان پیداست که جای چون و چرا ندارد. امیران و شاهان ایرانی که تاج خسروانی بر سر می نهادند خطبه به زبان عربی می خواندند. شاید گفته شود که این مطالب ربطی به فلسفه ندارد بلکه به تاریخ و ادبیات مربوط است ولی قضیه پیدایی و قوام زبان، مسئله فلسفی است و آقای مطهری هم به عنوان یک ادیب یا مورخ در این قضیه وارد نشده است.
🔹 ایشان به عنوان فیلسوف میپرسد که چه شد و چرا زبان عربی زبان مردم ایران نشد و زبان فارسی و زبانی که اسلام با آن به شرق رفت، چرا و چگونه آمد. پیداست که در جان ایرانیان همت و اهتمام به احیا و تقویت زبان فارسی وجود داشت و اگر این نبود شاعران بزرگ در این زمان ظهور نمی کردند. پدید آمدن زبان نه یک مطلب نژادی و قومی است و نه ایرانیان آگاهانه و با قصد و نیت مقابله با زبان عربی به ترویج زبان خود اهتمام کردند. چنانکه استاد مطهری نشان می دهد ایرانیان توانایی این کار را داشته و قدرتهای سیاسی هم به پیشرفت کار مدد رساندند. التفات و توجهی از این سنخ که مثلاً روحانیت چه مقامی دارد یا ایران و اسلام با هم چه نسبتی دارند و زبان در تاریخ چه شأنی دارد پرسش فیلسوف است. اینکه چرا زبان فارسی قوّت گرفت و چرا آثار بزرگ در آن پدید آمد مطلب فلسفی است و بخصوص پرسش زمان ماست.
🔸استاد مطهری همواره به مسائل و پرسش های زمان می اندیشیده و آنها را در آثار و گفتارهای خود آورده است و آنچه در مورد زبان و قوم ایرانی گفته شد یکی از آنهاست. به این جهت مطالعه آثار ایشان میتواند به درک تاریخی ما مدد برساند. عصبیت قومی می تواند در تاریخ منشاء آثار باشد اما فرهنگ را راه نمی برد.
🔹روان ایشان شاد باد که آموزگار زمان خود بودند و دریغا که رشته عمر و تعلیمشان خیلی زود و در زمانی که در اوج شکفتگی بودند قطع شد.
#شهید_مطهری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌شهید مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی
🖊 دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
🔹در کشور ایران فلسفه همیشه مطرح بوده است. ایران تنها کشوری است که هیچ وقت امتداد فلسفه در آن قطع نشده چه پیش از اسلام، چه بعد از اسلام. فلسفه همیشه از دوران باستان تاکنون در ایران مطرح بوده است. به همین خاطر شیخ اشراق حکیم سهروردی از حکمت خسروانی صحبت میکند و منظور او از حکمت خسروانی، حکمتی است که در ایران وجود داشته است. در طول تاریخ، فلسفه نشیب و فراز زیادی داشته است. زمانهایی مخالفان فلسفه زیاد بودند و فلسفه را در تنگنا قرار دادند ولی رشته فلسفه در ایران منقطع نشد.
🔸شهید مطهری از فلاسفه عصر ماست. ایشان از شاگردان علامه بود و علامه سمبل فلسفه در عصر ما بود. شهید مطهری این راه را ادامه داد. کاری که مطهری انجام داد این بود که در زمان ایشان حوزه و دانشگاه از هم جدا بودند ولی شهید مطهری از کسانی بود که از حوزه با تحصیلات کامل وارد دانشگاه شد و فلسفه اسلامی را در دانشگاه مطرح کرد و از این جهت خیلی مدیون خدمات ایشان هستیم.
🔹همانطور که گفتم فلسفه در ایران همیشه بوده و اساس زندگی هم بر فلسفه است. کسانی که با فلسفه مخالفت میکنند توجه ندارند خودشان با استدلال به جنگ فلسفه میروند. اصلا کار فلسفه استدلال و کشف حقایق است. بنابراین کسانی که فکر میکنند فلسفه با دین ناسازگار است هم اشتباه میکنند چون فلاسفه کوشش میکنند عمق حقایق دین را بهتر کشف کنند. کسانی که اهل اندیشیدن هستند میدانند فلسفه لازم است و فلسفه عمیق فکر کردن است.
🔸خوشبختانه در ایران فلسفه همیشه وجود داشته و مرحوم مطهری یکی از شاخصهای فلسفه بود که در عصر ما کارهای خوبی انجام داد، کتابهای خوبی نوشت و آثاری از ایشان بر جای مانده است.
🔹در رابطه با موضوع این نشست هم باید عرض کنم؛ حکما عقل را به عقل نظری و عقل عملی تقسیم کردند. عقل نظری مقام تعمق و تفکر است ولی عقل عملی همان است که در زندگی به کار آید. فلسفه در عین اینکه با نظر سر و کار دارد با عقل عملی هم سر و کار دارد و عقل عملی در کردار و اخلاق و شریعت خلاصه میشود. شریعت عقل عملی است. بنابراین کسی که نظر خوب داشته باشد در عمل هم میتواند عمل درست انجام دهد.
#شهید_مطهری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌شهید مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی
🖊 دکتر غلامرضا اعوانی
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
🔹 به فرموده قرآن معلم اول خود خداوند است: «عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ». اساسا اصل هستی بر علم است. خدا این مسئله را بارها در قرآن مورد تاکید قرار داده است. از طرف دیگر خدا در قرآن متاع دنیا را قلیل توصیف کرده ولی به پیامبر(ص) امر میکند: «وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا» یعنی بر علم و دانش من بیفزا.
🔸همانطور که استاد دینانی اشاره کردند تنها جایی که همیشه جای حکمت بوده ایران است. گرایشهای ضد حکمی در سراسر جوامع مسلمان وجود داشته و دارد ولی خوشبختانه هم قبل اسلام و هم بعد اسلام، حکمت در ایران حیات مداوم داشته است و تا زمان ما استمرار داشته است.
🔸پیش از پرداختن به نقش شهید مطهری، اشاره کنم تمام اصلاحات اجتماعی به دست حکما انجام شده است. در تاریخ فلسفه همواره فساد رواج داشته ولی کسانی که در ابعاد مختلف به مخالفت با این فساد پرداختند حکما بودند. خود فلسفه هم نظرش اصلاح است، هم عملش اصلاح است.
🔹حال به نقش شهید مطهری بپردازم. زمان مرحوم مطهری با ابنسینا فرق میکند. زمان سهروردی و ملاصدرا زمان دینی بود و گرایش به غرب نبود ولی زمان شهید مطهری زمان بدعتها بود و گرایشهای ضد دینی و سکولار و ضد الهی در ایران رواج داشت. آن زمان حزب توده بود که پشت آنها شوروی بود. الآن که آن وقایع را از نظر میگذرانم تصور میکنم کم نمانده بود ایران مثل افغانستان شود. از طرف دیگر گرایشهای سکولار از طرف متفکران جدید زیاد بود و انواع تفکرات ضد دینی رواج پیدا کرد. از طرف دیگر با اینکه ایران مملکت شیعه بود، رضاخان ایران را سکولار کرد. آن دوره دورهای بود که گرایشهای ضد دین رواج داشت. بنابراین شهید مطهری در محیطی با گرایشات ضد دین بود که سابقه نداشت. در حوزه هم علمای قشریگرا بودند که ضد حکمت بودند و مطهری پاسخ آنها را هم میداد.
🔸او نمونه بارز پیوند دادن علوم مختلف با حکمت بود. مسائل دانشهای مختلف را روزآمد کرد و به زبان روز بیان کرد. ایشان مسائل را طوری روزآمد کرد که برای همه قابل استفاده باشد. این امر از دستاوردها و شاهکارهای ایشان است. از طرف دیگر علوم حوزوی را با دانشگاه جمع کرد. او مظهر و تجسم این وحدت بود. علوم حوزوی را به کمال داشت و از طرفی با روش دانشگاهی آشنا بود. در بیشتر مسائل معتنابه کتاب نوشته است.
🔹یکی از خصوصیتهای دیگر ایشان عدم التقاطی بودن او است. ما در اسلام تفکر التقاطی زیاد داریم. کسانی بودند که به غرب رفتند و برگشتند و خواستند اسلام را از آن نگاه تفسیر کنند. بیشتر مصلحان جهان اسلام اینگونه بودند، ولی او التقاطی نبود و سعی میکرد از موازین حکمت اسلام و حکمت دینی تجاوز نکند.
🔸اگر او بود وضع فرهنگ ما، هم در حوزه و هم در دانشگاه به گونه دیگری بود. الآن افراط و تفریطهای زیادی دیده میشود ولی اگر ایشان بود از بسیاری از این کجرویها جلوگیری میکرد.
#شهید_مطهری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121