پای سرو بوستانی در #گل است
سرو ما را پای معنی در #دل است
هر که چشمش بر چنان روی اوفتاد
طالعش میمون و فالش مقبل است
نیکخواهانم نصیحت میکنند
خشت بر دریا زدن بیحاصل است
ای برادر ما به گرداب اندریم
وان که شنعت میزند بر ساحل است
شوق را بر صبر قوت غالب است
عقل را با #عشق دعوی باطل است
نسبت عاشق به غفلت میکنند
وآن که معشوقی ندارد غافل است
دیده باشی تشنه مستعجل به آب
جان به جانان همچنان مستعجل است
بذل جاه و مال و ترک #نام و ننگ
در طریق #عشق اول منزل است
گر بمیرد طالبی در بند دوست
سهل باشد زندگانی مشکل است
عاشقی میگفت و #خوش #خوش میگریست
جان بیاساید که جانان قاتل است
#سعدیا نزدیک رای عاشقان
خلق مجنونند و مجنون عاقل است
#پای_سرو_بوستانی_در_گل_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/37
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کارم چو زلف یار پریشان و درهمست
پشتم به سان ابروی #دلدار پرخمست
غم #شربتی ز #خون #دلم نوش کرد و گفت
این شادی کسی که در این دور خرمست
تنها #دل منست گرفتار در غمان
یا #خود در این زمانه #دل شادمان کمست
زین سان که میدهد #دل من داد هر غمی
انصاف ملک عالم #عشقش مسلمست
دانی خیال روی تو در چشم من چه گفت
آیا چه جاست این که همه روزه با نمست
خواهی چو روز روشن دانی تو حال من
از تیره شب بپرس که او نیز محرمست
ای کاشکی میان منستی و #دلبرم
پیوندی این چنین که میان من و غمست
#کارم_چو_زلف_یار_پریشان_و_درهمست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/34
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شراب از دست #خوبان سلسبیلست
و گر #خود #خون میخواران سبیلست
نمیدانم رطب را چاشنی چیست
همی بینم که خرما بر نخیلست
نه وسمست آن به #دلبندی خضیبست
نه سرمست آن به جادویی کحیلست
سرانگشتان #صاحب #دلفریبش
نه در حنا که در #خون قتیلست
الا ای کاروان محمل برانید
که ما را بند بر پای رحیلست
هر آن شب در فراق روی لیلی
که بر مجنون رود لیلی طویلست
کمندش میدواند پای مشتاق
بیابان را نپرسد چند میلست
چو مور افتان و خیزان رفت باید
و گر #خود ره به #زیر پای پیلست
حبیب آن جا که دستی برفشاند
محب ار سر نیفشاند بخیلست
ز ما گر طاعت آید #شرمساریم
و ز ایشان گر قبیح آید جمیلست
بدیل دوستان گیرند و یاران
ولیکن شاهد ما بیبدیلست
سخن بیرون مگوی از #عشق #سعدی
سخن #عشقست و دیگر قال و قیلست
#شراب_از_دست_خوبان_سلسبیلست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/35
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بر من که صبوحی زدهام خرقه حرام است
ای مجلسیان راه خرابات کدام است
هر کس به جهان خرمیی پیش گرفتند
ما را غمت ای ماه پریچهره تمام است
برخیز که در سایهٔ سروی بنشینیم
کانجا که تو بنشینی بر سرو قیام است
دام #دل #صاحب نظرانت خم گیسوست
وان خال بناگوش مگر دانهٔ دام است
با چون تو حریفی به چنین جای در این وقت
گر باده #خورم خمر بهشتی نه حرام است
با محتسب شهر بگویید که زنهار
در مجلس ما سنگ مینداز که جام است
غیرت نگذارد که بگویم که مرا کشت
تا خلق ندانند که معشوقه چه #نام است
دردا که بپختیم در این سوز نهانی
وان را خبر از آتش ما نیست که خام است
#سعدی مبر اندیشه که در کام نهنگان
چون در نظر دوست نشینی همه کام است
#بر_من_که_صبوحی_زدهام_خرقه_حرام_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/32
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
این باد #بهار بوستان است
یا بوی وصال دوستان است
دل میبرد این خط نگارین
گویی خط روی #دلستان است
ای مرغ به دام #دل گرفتار
بازآی که وقت آشیان است
شبها من و #شمع میگدازیم
این است که سوز من نهان است
گوشم همه روز از انتظارت
بر راه و نظر بر آستان است
ور بانگ مؤذنی میاید
گویم که درای کاروان است
با آن همه دشمنی که کردی
بازآی که دوستی همان است
با قوت بازوان #عشقت
سرپنجهٔ صبر #ناتوان است
بیزاری دوستان دمساز
تفریق میان جسم و جان است
نالیدن دردناک #سعدی
بر دعوی دوستی بیان است
آتش به نی قلم درانداخت
وین حبر که میرود دخان است
#این_باد_بهار_بوستان_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/30
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
این خط #شریف از آن بنان است
وین نقل حدیث از آن دهان است
این بوی عبیر آشنایی
از ساحت یار مهربان است
مهر از سر #نامه برگرفتم
گفتی که سر #گلابدان است
قاصد مگر آهوی ختن بود
کش #نافهٔ مشک در میان است
این #خود چه عبارت لطیف است
وین #خود چه کفایت بیان است
معلوم شد این حدیث #شیرین
کز منطق آن شکرفشان است
این خط به زمین نشاید انداخت
کز جانب ماه آسمان است
روزی برود روان #سعدی
کاین عیش نه عیش جاودان است
خرم تن او که چون روانش
از تن برود سخن روان است
#این_خط_شریف_از_آن_بنان_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/28
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وآنگه بده اصحاب را
من نیز چشم از #خواب #خوش بر مینکردم پیش از این
روز فراق دوستان شبخوش بگفتم #خواب را
هر پارسا را کآن صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را
من صید وحشی نیستم در بند جان #خویشتن
گر وی به تیرم میزند اِستادهام نُشّاب را
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچکس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
وقتی در آبی تا میان دستی و پایی میزدم
اکنون همان پنداشتم دریای بیپایاب را
امروز حالا غرقهام تا با کناری اوفتم
آنگه حکایت گویمت درد #دل غرقاب را
گر بیوفایی کردمی یَرغو به قاآن بردمی
کآن کافر اعدا میکشد وین سنگدل احباب را
فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بُوَد بواب را
«#سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو»
ای بیبصر! من میروم او میکشد قلاب را
#ز_اندازه_بیرون_تشنهام_ساقی_بیار_آن_آب_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/29
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چه روی است آن که پیش کاروان است
مگر #شمعی به دست ساروان است
سلیمان است گویی در عماری
که بر باد صبا تختش روان است
جمال ماه پیکر بر بلندی
بدان ماند که ماه آسمان است
بهشتی صورتی در جوف محمل
چو برجی کآفتابش در میان است
خداوندان عقل این طرفه بینند
که #خورشیدی به #زیر سایبان است
چو نیلوفر در آب و مهر در میغ
پری رخ در نقاب پرنیان است
ز روی کار من برقع برانداخت
به یک بار آن که در برقع نهان است
شتر پیشی گرفت از من به رفتار
که بر من بیش از او بار گران است
زهی اندک وفای سست پیمان
که آن سنگین #دل #نامهربان است
تو را گر دوستی با ما همین بود
وفای ما و عهد ما همان است
بدار ای ساربان آخر زمانی
که عهد وصل را آخرزمان است
وفا کردیم و با ما غدر کردند
برو #سعدی که این پاداش آن است
ندانستی که در پایان پیری
نه وقت پنجه کردن با جوان است
#چه_روی_است_آن_که_پیش_کاروان_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/27
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست
که راحت #دل رنجور بیقرار منست
به #خواب در نرود چشم بخت من همه عمر
گرش به #خواب ببینم که در کنار منست
اگر معاینه بینم که قصد جان دارد
به جان مضایقه با دوستان نه کار منست
حقیقت آن که نه در #خورد اوست جان عزیز
ولیک درخور امکان و اقتدار منست
نه اختیار منست این معاملت لیکن
رضای دوست مقدم بر اختیار منست
اگر هزار غمست از جفای او بر #دل
هنوز بنده اویم که غمگسار منست
درون خلوت ما غیر در نمیگنجد
برو که هر که نه یار منست بار منست
به #لالهزار و #گلستان نمیرود #دل من
که یاد دوست #گلستان و #لالهزار منست
ستمگرا #دل #سعدی بسوخت در طلبت
دلت نسوخت که مسکین امیدوار منست
و گر مراد تو اینست بیمرادی من
تفاوتی نکند چون مراد یار منست
#مگر_نسیم_سحر_بوی_زلف_یار_منست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/25
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هزار سختی اگر بر من آید آسان است
که دوستی و ارادت هزار چندان است
سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
که خار دشت محبت #گل است و ریحان است
اگر تو جور کنی جور نیست تربیتست
و گر تو داغ نهی داغ نیست درمان است
نه آبروی که گر #خون #دل بخواهی ریخت
مخالفت نکنم آن کنم که فرمان است
ز عقل من عجب آید صوابگویان را
که #دل به دست تو دادن خلاف در جان است
من از کنار تو دور اوفتادهام نه عجب
گرم قرار نباشد که داغ هجران است
عجب در آن سر زلف معنبر مفتول
که در کنار تو خسبد چرا پریشان است
جماعتی که ندانند حظ روحانی
تفاوتی که میان دواب و انسان است
گمان برند که در باغ #عشق #سعدی را
نظر به سیب زنخدان و #نار پستان است
مرا هرآینه خاموش بودن اولیتر
که جهل پیش خردمند عذر #نادان است
و ما ابرئ #نفسی و #لا ازکیها
که هر چه نقل کنند از بشر در امکان است
#هزار_سختی_اگر_بر_من_آید_آسان_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/26
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ز من مپرس که در دست او #دلت چونست
ازو بپرس که انگشتهاش در #خونست
وگر حدیث کنم تندرست را چه خبر
که اندرون جراحت رسیدگان چونست
به حسن طلعت لیلی نگاه مینکند
فتاده در پی بیچارهای که مجنونست
خیال روی کسی در سرست هر کس را
مرا خیال کسی کز خیال بیرونست
خجسته روز کسی کز درش تو بازآیی
که بامداد به روی تو فال میمونست
چنین #شمایل موزون و قد #خوش که تو راست
به ترک #عشق تو گفتن نه طبع موزونست
اگر کسی به ملامت ز #عشق برگردد
مرا به هر چه تو گویی ارادت افزونست
نه پادشاه منادی زدهست می مخورید
بیا که چشم و دهان تو مست و میگونست
کنار #سعدی از آن روز کز تو دور افتاد
از آب دیده تو گویی کنار جیحونست
#ز_من_مپرس_که_در_دست_او_دلت_چونست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/24
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
با همه مهر و با منش کینست
چه کنم حظ بخت من اینست
شاید ای #نفس تا دگر نکنی
پنجه با ساعدی که سیمینست
ننهد پای تا نبیند جای
هر که را چشم مصلحت بینست
مثل #زیرکان و چنبر #عشق
طفل #نادان و مار رنگینست
دردمند فراق سر ننهد
مگر آن شب که گور بالینست
گریه گو بر هلاک من مکنید
که نه این نوبت نخستینست
لازمست احتمال چندین جور
که محبت هزار چندینست
گر هزارم جواب تلخ دهی
اعتقاد من آن که #شیرینست
مرد اگر شیر در کمند آرد
چون کمندش گرفت مسکینست
#سعدیا تن به نیستی درده
چاره با سخت بازوان اینست
#با_همه_مهر_و_با_منش_کینست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/23
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈