چه کسی که هیچ کس را به تو بر نظر نباشد
که نه در تو باز ماند مگرش بصر نباشد
نه طریق دوستان است و نه #شرط مهربانی
که ز دوستی بمیریم و تو را خبر نباشد
مکن ار چه میتوانی که ز خدمتم برانی
نزنند سائلی را که دری دگر نباشد
به رهت نشسته بودم که نظر کنی به حالم
نکنی که چشم مستت ز خمار بر نباشد
همه شب در این حدیثم که خنک تنی که دارد
مژهای به #خواب و بختی که به #خواب در نباشد
چه #خوش است مرغ وحشی که جفای کس نبیند
من و مرغ خانگی را بکشند و پر نباشد
نه من آن گناه دارم که بترسم از عقوبت
نظری که سر نبازی ز سر نظر نباشد
قمری که دوست داری همه روز #دل بر آن نه
که شبیت #خون بریزد که در او #قمر نباشد
چه وجود نقش دیوار و چه آدمی که با او
سخنی ز #عشق گویند و در او اثر نباشد
شب و روز رفت باید قدم روندگان را
چو به مأمنی رسیدی دگرت سفر نباشد
عجب است پیش بعضی که تر است شعر #سعدی
ورق درخت طوبیست چگونه تر نباشد
#چه_کسی_که_هیچ_کس_را_به_تو_بر_نظر_نباشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/531
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن به که نظر باشد و گفتار نباشد
تا مدعی اندر پس دیوار نباشد
آن بر سر گنج است که چون نقطه به کنجی
بنشیند و سرگشته چو پرگار نباشد
ای دوست برآور دری از خلق به رویم
تا هیچ کسم واقف اسرار نباشد
می #خواهم و معشوق و زمینی و زمانی
کاو باشد و من باشم و اغیار نباشد
پندم مده ای دوست که دیوانه سرمست
هرگز به سخن عاقل و هشیار نباشد
با #صاحب #شمشیر مبادت سر و کاری
الا به سر #خویشتنت کار نباشد
سهل است به #خون من اگر دست برآری
جان دادن در پای تو دشوار نباشد
ماهت نتوان #خواند بدین صورت و گفتار
مه را لب و دندان شکربار نباشد
وان سرو که گویند به بالای تو باشد
هرگز به چنین قامت و رفتار نباشد
ما توبه شکستیم که در مذهب عشاق
صوفی نپسندند که خمار نباشد
هر پای که در خانه فرو رفت به گنجی
دیگر همه عمرش سر بازار نباشد
#عطار که در عین #گلاب است عجب نیست
گر وقت #بهارش سر #گلزار نباشد
مردم همه دانند که در #نامه #سعدی
مشکیست که در کلبه #عطار نباشد
جان در سر کار تو کند #سعدی و غم نیست
کان یار نباشد که وفادار نباشد
#آن_به_که_نظر_باشد_و_گفتار_نباشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/530
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر گویمت که سروی سرو این چنین نباشد
ور گویمت که ماهی مه بر زمین نباشد
گر در جهان بگردی و آفاق درنوردی
صورت بدین شگرفی در کفر و دین نباشد
لعل است یا لبانت، قند است یا دهانت
تا در برت نگیرم، نیکم یقین نباشد
صورت کنند #زیبا بر پرنیان و دیبا
لیکن بر ابروانش سحر مبین نباشد
زنبور اگر میانش باشد بدین لطیفی
حقا که در دهانش این انگبین نباشد
گر هر که در جهان را شاید که #خون بریزی
با یار مهربانت باید که کین نباشد
گر جان #نازنینش در پای ریزی ای #دل
در کار #نازنینان جان #نازنین نباشد
ور زان که دیگری را بر ما همیگزیند
گو برگزین که ما را بر تو گزین نباشد
#عشقش حرام بادا بر یار سروبالا
تردامنی که جانش در آستین نباشد
#سعدی به هیچ علت روی از تو برنپیچد
الا گرش برانی علت جز این نباشد
#گر_گویمت_که_سروی_سرو_این_چنین_نباشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/527
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
جنگ از طرف دوست #دل آزار نباشد
یاری که تحمل نکند یار نباشد
گر بانگ برآید که سری در قدمی رفت
بسیار مگویید که بسیار نباشد
آن بار که گردون نکشد یار سبکروح
گر بر #دل عشاق نهد بار نباشد
تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی
تا شب نرود #صبح پدیدار نباشد
آهنگ دراز شب رنجوری مشتاق
با آن نتوان گفت که بیدار نباشد
از دیده من پرس که #خواب شب مستی
چون خاستن و خفتن بیمار نباشد
گر دست به #شمشیر بری #عشق همان است
کانجا که ارادت بود انکار نباشد
از من مشنو دوستی #گل مگر آن گاه
کم پای برهنه خبر از خار نباشد
مرغان قفس را المی باشد و شوقی
کان مرغ نداند که گرفتار نباشد
دل آینه صورت غیب است ولیکن
شرط است که بر آینه زنگار نباشد
#سعدی حیوان را که سر از #خواب گران شد
در بند نسیم #خوش اسحار نباشد
آن را که بصارت نبود یوسف صدیق
جایی بفروشد که خریدار نباشد
#جنگ_از_طرف_دوست_دل_آزار_نباشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/529
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو را #نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
عجب گر در چمن برپای خیزی
که سرو راست پیشت خم نباشد
مبادا در جهان #دلتنگ رویی
که رویت بیند و خرم نباشد
من اول روز دانستم که این عهد
که با من میکنی محکم نباشد
که دانستم که هرگز سازگاری
پری را با بنی آدم نباشد
مکن یارا #دلم مجروح مگذار
که هیچم در جهان مرهم نباشد
بیا تا جان #شیرین در تو ریزم
که بخل و دوستی با هم نباشد
نخواهم بی تو یک دم زندگانی
که طیب عیش بی همدم نباشد
نظر گویند #سعدی با که داری
که غم با یار گفتن غم نباشد
حدیث دوست با دشمن نگویم
که هرگز مدعی محرم نباشد
#تو_را_نادیدن_ما_غم_نباشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/528
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اگر سروی به بالای تو باشد
نه چون بشن #دلارای تو باشد
و گر #خورشید در مجلس نشیند
نپندارم که همتای تو باشد
و گر دوران ز سر گیرند هیهات
که مولودی به سیمای تو باشد
که دارد در همه لشکر کمانی
که چون ابروی #زیبای تو باشد
مبادا ور بود غارت در اسلام
همه #شیراز یغمای تو باشد
برای #خود نشاید در تو پیوست
همیسازیم تا رای تو باشد
دو عالم را به یک بار از #دل تنگ
برون کردیم تا جای تو باشد
یک امروزست ما را نقد ایام
مرا کی صبر فردای تو باشد
خوشست اندر سر دیوانه سودا
به #شرط آن که سودای تو باشد
سر #سعدی چو #خواهد رفتن از دست
همان بهتر که در پای تو باشد
#اگر_سروی_به_بالای_تو_باشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/526
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تا کی ای #دلبر #دل من بار تنهایی کشد
ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد
کی شکیبایی توان کردن چو عقل از دست رفت
عاقلی باید که پای اندر شکیبایی کشد
سروبالای منا گر چون #گل آیی در چمن
خاک پایت نرگس اندر چشم بینایی کشد
روی تاجیکانهات بنمای تا داغ حبش
آسمان بر چهره ترکان یغمایی کشد
شهد ریزی چون دهانت دم به #شیرینی زند
فتنه انگیزی چو زلفت سر به رعنایی کشد
دل نماند بعد از این با کس که گر #خود آهنست
ساحر چشمت به مغناطیس #زیبایی کشد
خود هنوزت پسته خندان عقیقین نقطهایست
باش تا گردش قضا پرگار مینایی کشد
#سعدیا دم درکش ار دیوانه #خوانندت که #عشق
گر چه از #صاحب #دلی خیزد به شیدایی کشد
#تا_کی_ای_دلبر_دل_من_بار_تنهایی_کشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/522
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرا به عاقبت این شوخ سیمتن بکشد
چو #شمع سوخته روزی در انجمن بکشد
به لطف اگر بخرامد هزار #دل ببرد
به قهر اگر بستیزد هزار تن بکشد
اگر #خود آب حیاتست در دهان و لبش
مرا عجب نبود کان لب و دهن بکشد
گر ایستاد حریفی اسیر #عشق بماند
و گر گریخت خیالش به تاختن بکشد
مرا که قوت کاهی نه کی دهد زنهار
بلای #عشق که فرهاد کوهکن بکشد
کسان عتاب کنندم که ترک #عشق بگوی
به نقد اگر نکشد #عشقم این سخن بکشد
به #شرع عابد اوثان اگر بباید کشت
مرا چه حاجت کشتن که #خود وثن بکشد
به دوستی #گله کردم ز چشم شوخش گفت
عجب نباشد اگر مست تیغ زن بکشد
به یک #نفس که برآمیخت یار با اغیار
بسی نماند که غیرت وجود من بکشد
به #خنده گفت که من #شمع جمعم ای #سعدی
مرا از آن چه که پروانه #خویشتن بکشد
#مرا_به_عاقبت_این_شوخ_سیمتن_بکشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/523
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو را #خود یک زمان با ما سر صحرا نمیباشد
چو #شمست خاطر رفتن به جز تنها نمیباشد
دو چشم از #ناز در پیشت فراغ از حال درویشت
مگر کز #خوبی #خویشت نگه در ما نمیباشد
ملک یا چشمه نوری پری یا لعبت حوری
که بر #گلبن #گل سوری چنین #زیبا نمیباشد
پری رویی و مه پیکر سمن بویی و سیمین بر
عجب کز حسن رویت در جهان غوغا نمیباشد
چو نتوان ساخت بی رویت بباید ساخت با #خویت
که ما را از سر کویت سر دروا نمیباشد
مرو هر سوی و هر جاگه که مسکینان نیند آگه
نمیبیند کست #ناگه که او شیدا نمیباشد
جهانی در پیت مفتون به جای آب گریان #خون
عجب میدارم از هامون که چون دریا نمیباشد
همه شب میپزم سودا به بوی وعده فردا
شب سودای #سعدی را مگر فردا نمیباشد
چرا بر خاک این منزل نگریم تا بگیرد #گل
ولیکن با تو آهن #دل دمم گیرا نمیباشد
#تو_را_خود_یک_زمان_با_ما_سر_صحرا_نمیباشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/524
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در پای تو افتادن شایسته دمی باشد
ترک سر #خود گفتن #زیبا قدمی باشد
بسیار زبونیها بر #خویش روا دارد
درویش که بازارش با محتشمی باشد
زین سان که وجود توست ای صورت روحانی
شاید که وجود ما پیشت عدمی باشد
گر جمله صنمها را صورت به تو مانستی
شاید که مسلمان را قبله صنمی باشد
با آن که اسیران را کشتی و خطا کردی
بر کشته گذر کردن نوع کرمی باشد
رقص از سر ما بیرون امروز نخواهد شد
کاین مطرب ما یک دم خاموش نمیباشد
هر کو به همه عمرش سودای #گلی بودست
داند که چرا #بلبل دیوانه همیباشد
کس بر الم ریشت واقف نشود #سعدی
الا به کسی گویی کاو را المی باشد
#در_پای_تو_افتادن_شایسته_دمی_باشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/525
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تفاوتی نکند قدر پادشایی را
که التفات کند کمترین گدایی را
به جان دوست که دشمن بدین رضا ندهد
که در به روی ببندند آشنایی را
مگر حلال نباشد که بندگان ملوک
ز خیلخانه برانند بینوایی را
و گر تو جور کنی رای ما دگر نشود
هزار شکر بگوییم هر جفایی را
همه سلامت #نفس آرزو کند مردم
خلاف من که به جان میخرم بلایی را
حدیث #عشق نداند کسی که در همه عمر
به سر نکوفته باشد در سرایی را
خیال در همه عالم برفت و بازآمد
که از حضور تو #خوشتر ندید جایی را
سری به صحبت بیچارگان فرود آور
همین قدر که ببوسند خاک پایی را
قبای #خوشتر از این در بدن تواند بود
بدن نیفتد از این #خوبتر قبایی را
اگر تو روی نپوشی بدین لطافت و حسن
دگر نبینی در پارس پارسایی را
منه به جان تو بار فراق بر #دل ریش
که پشهای نبرد سنگ آسیایی را
دگر به دست نیاید چو من وفاداری
که ترک میندهم عهد بیوفایی را
دعای #سعدی اگر بشنوی #زیان نکنی
که یحتمل که اجابت بود دعایی را
#تفاوتی_نکند_قدر_پادشایی_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/521
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دوش بی روی تو آتش به سرم بر میشد
و آبی از دیده میآمد که زمین تر میشد
تا به افسوس به پایان نرود عمر عزیز
همه شب ذکر تو میرفت و مکرر میشد
چون شب آمد همه را دیده بیارامد و من
گفتی اندر بن مویم سر نشتر میشد
آن نه می بود که دور از نظرت میخوردم
خون #دل بود که از دیده به ساغر میشد
از خیال تو به هر سو که نظر میکردم
پیش چشمم در و دیوار مصور میشد
چشم مجنون چو بخفتی همه لیلی دیدی
مدعی بود اگرش #خواب میسر میشد
هوش میآمد و میرفت و نه دیدار تو را
میبدیدم نه خیالم ز برابر میشد
گاه چون عود بر آتش #دل تنگم میسوخت
گاه چون مجمرهام دود به سر بر میشد
گویی آن #صبح کجا رفت که شبهای دگر
نفسی میزد و آفاق منور میشد
#سعدیا عقد ثریا مگر امشب بگسیخت
ور نه هر شب به گریبان افق بر میشد
#دوش_بی_روی_تو_آتش_به_سرم_بر_میشد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/517
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈