eitaa logo
Modiryar | مدیریار
212 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
795 ویدیو
3 فایل
• پایگاه جامع مدیریت www.modiryar.com • مدیرمسئول دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی @mahdiyarahmadi • مشاور @javadyarahmadi • اینستاگرام https://www.instagram.com/modiryar_com • تلگرام telegram.me/modiryar • احراز ارشاد http://t.me/itdmcbot?start=modi
مشاهده در ایتا
دانلود
آدمی را آدمیت لازم است 🔴 کار مردم را راه بیانداز ✅ تشخیص «تکلیف و اولویت» در زندگی یکی از مهم ترین است که البته همیشه هم کار آسانی نیست. گاهی اوقات انسان در خلال روزمرگی های خود در تشخیص این که چه چیزی برایش اولویت و اهمیت بیشتری دارد دچار تردید یا غفلت می شود. در زندگی بسیاری از ما چه بسیار واجباتی که به دلیل پرداختن به امور مستحبی یا غیر مهم تضییع شده اند. ✅ مرجع تقلید شیعیان مرحوم آیت‌الله می‌فرمود: «من ۵۰ سال است دارم اسلام می‌خوانم. بگذار خلاصه اش را برایت بگویم: واجباتت را انجام بده؛ به جای مستحبات، تا می‌توانی به کار مردم برس؛ کار مردم را راه بینداز. اگر قیامت کسی از تو سئوال کرد، بگو فاضل گفته بود.» به راستی وظیفه اصلی ما در زندگی چیست؟ کار خیر چیست؟ ✅ چه اموری باید در زندگی ما در اولویت قرار گیرد؟ متأسفانه عده ای هستند که نگاه درستی به آموزه های دینی و اخلاقی ندارند و در ذهن خود می پندارند که کار خیر فقط و فقط در خواندن مکرر ادعیه و یا نماز و روزه های مستحبی خلاصه گردیده است که گاهی حتی تبدیل به عادت هایی می شود که در آن خلوص و کافی نیز وجود ندارد. ✅ اما واقعیت این است هر چیزی در اندازه ی خود و در جای خود و ضرورت دارد. دین مناسکی دارد که همه دیندارها و مومنین به میزان صلاحیت و ظرفیت خود بدان عمل می کنند. اما مهم تر از این مناسک روح حاکم بر اعمال است که در مواردی همچون؛ نیت، اخلاص، صداقت، کمک به خلق و ... تجلی می یابد. 🔴 روح انسانیت و اخلاق ✅ جامعه امروز ما درگیر مشکلات فراوانی در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... است. که هر یک به نوعی عده ی قابل توجهی از مردم را گرفتار ساخته است. خصوصاً در اوضاع و احوال تحریم ها و نابسامانی های اقتصادی کنونی که را دچار سختی های پر شماری کرده است چه خوب است آن هایی که نگاه خیرخواهانه و همراه با محبت و مودت با مردم دارند و در بزنگاه های زندگی آحاد جامعه کنار آن ها حضور یافته و نسبت به حل مشکلات و مسائل مردم از خود تعصب و غیرت نشان داده و آن ها را کمک می نمایند. ✅ بی خیالی نسبت به مردم یکی از مهم ترین ویژگی های زندگی امروزی شده است. به ما چه ربطی دارد همسایه ما گرسنه است، فامیل ما مشکلی دارد، آشنا یا همکارمان گرفتاری دارد و... مجموعاً گفتاری است که با روح دین، اخلاق و انسانیت و ادبیات رفتار آزادگی تناقض دارد. به طور قطع همه ما به هم ربط دارد و خیر و شر اوضاع و احوال ما دامنگیر دیگران نیز می شود پس چه چیزی از این مهم تر وجود دارد که یکدیگر را درک کنیم، از اوضاع و احوال هم با خبر باشیم و در کمی ها و کاستی ها، مشکلات و مسائل، فتنه ها و آسیب های زندگی دیگران در کنار آن ها حضور داشته باشیم و متعصبانه و راغبانه به آن ها کمک کنیم. این هم یک فرمان الهی است و هم یک تکلیف انسانی و اخلاقی و هم رفتاری که منبعث از روح بلند، انسانیت و آزادگی است. 🔴 آدمی را آدمیت لازم است ✅ مگر می شود انسان شب سیر بخوابد و همسایه یا فامیلش گرسنه باشد؟ خودش چندین واحد خالی داشته باشد و برادر یا خواهر یا فردی از اعضای خانواده او بخاطر اجاره های سنگین هشتش گروی نه باشد. و بسیاری دیگر از این جنس مسائل که امروز گریبان جامعه را گرفته است وجود دارد. مدیران نیز همانند سایر مردم و شاید بسیار بیشتر از آن ها در این توصیه مهم باید خود را دخیل بدانند و از جایگاه و مسئولیتی که به عنوان در اختیار آن ها قرار داده شده است حداکثر بهره برداری را برای کمک به خلق و جامعه انسانی بنمایند. مدیری که مردم را ولی نعمت خویش بداند و برای خدمت به جامعه خود را مکلف و موظف، از هیچ کوششی برای رفع مشکلات آن ها فروگذار نخواهد کرد. ✅ و قطعاً خدای عادل و که شاهد همه رفتارها و گفتارهای ماست این خدمتگزاری را می بیند و پاداش نیکوکاران را چند برابر خواهد داد. و چه زیباست که انسان ها کار یکدیگر را راه بندازند و در فراز و نشیب های زندگی هم را یاری نمایند. در هیاهوی عصر مدرنیته و زندگی مبتنی بر تجملات و تشریفات عده ای هستند که اخلاق را فراموش نمی کنند و همواره به یاد دارند که: «آدمی را آدمیت لازم است» و نباید از خود واقعی خود به گونه ای فاصله بگیریم که تنها هدف مان منفعت و لذت خویشتن باشد. تا آنجا که به قول سعدی روزی به خود بیایم و در یابیم؛ « عمر گرانمایه در این صرف شد تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا» 🔺منبع: ، 🔻شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۲، شماره ۳۹۷۶ www.modiryar.com @modiryar
سعی می کنم خوب باشم 🔴 تنها ✅ هیچ کسی مرهمی بر دردها و رنج های من نیست جز خودم! هر چند این جمله تلخ است ولی دارد. بسیاری وقت ها در زندگی آدمی «تنها»ی تنهاست؛ خودش با دردهایش، رنج هایش، تلخ کامی هایش و هر آن چه باعث می شود نتواند از زندگی لذت ببرد. دقیقاً همین جاست که حس می کند به قدرتی ماورایی نیاز دارد. چیزی فراتر از آدم های منفعت طلب و کاسب مسلکی که اطراف و اکناف او قرار دارند. ✅ گویی انسان منتظر است تا دست پرمهری از آستین آسمان درآید او را نوازش کند، در آغوش بگیرد، فشار دهد، التیام بخشد، انرژی دهد، در کنارش بنشیند و در گوش هایش حرف محبت نجوا کند. هر چند حال و روز سختی است اما در عین حال می تواند شیرین هم باشد چون آدمی را به قدرتی بی انتها پیوند می دهد و در بالاترین حد که همان بازگشت به خویشتنِ خویش است قرار می دهد. 🔴 توکل ✅ شاید این نقطه همان جایی است که به آن می گویند. آدمی در مرور زمان به خوبی می بیند، در می یابد، تجربه می کند و با تمام سلول های بدنش لمس می کند که هیچ کسی جز «مهر ثابت و عشق پایدار خداوند مهربان» همراه و مراقب او نیست. بی منت و بی حد او را حمایت می کند و در تمامی کم و کاستی ها و بحران های زندگی هوایش را دارد و حالش را خوب می کند. ✅ البته نه این که عزیزان و اطرافیان ما خوب نباشند یا مهربان و دلسوز نیستند. نه! اصلاً منظورم این نیست که رسم مهربانی و ور افتاده، بلکه در واقع خلقت دنیا به گونه ای است که آدم ها اکثراً یا فراموش کار هستند یا ناتوان، یا منافع و مصالح خود را به دیگران ترجیح می دهند و یا در خوش بینانه ترین حالت حتی اگر بخواهند به آدمی کمک کنند آمادگی لازم را ندارند. 🔴 هجرت ✅ پس این گونه است که «هجرت» برای آدمی به زیبایی تعریف و تفسیر می شود؛ هجرت از جسم به جان، از انسان به خدا، از ماده به معنا، از دنیاگرایی به آخرت گرایی، از مردم گرایی به توکل و خدا مداری و ... به راستی چه قدر شیرین است بنده ای که خود را غرق دریای بیکران رحمت محبوبی که خود مخلوق است آزاد و رها می بیند. ✅ اکنون دلم می خواهد با صدای بلند بگویم: آهای مردم! من خدایی دارم که مرا دوست دارد، حرفم را می شنود، بی چون و چرا از من حمایت می کند، بدی هایم را می پوشاند و در هر شرایطی دست از سرم بر نمی دارد. هم او که بی همتاست هم او که بی نیاز است و هم او که همواره در گوش من می خواند به سوی من بیا تا تو را کفایت و کنم. 🔴 خودم سخت است، خیلی سخت! این روزها از همیشه سخت تر هم شده است. اما باز هم خیلی چیزها به «خودم» بستگی دارد. من می توانم و باید بتوانم حال خودم را خوب کنم. باید یاد بگیرم به جای آن که حسرت نداشته هایم را بخورم از داشته هایم لذت ببرم، به جای آن که ظاهر زندگی مردم را با باطن زندگی خودم مقایسه کنم ✅ برای بهره مندی از آن چه دارم و برنامه ریزی داشته باشم و در نهایت باید یاد بگیرم خداوند را در هر حالتی شکر کنم. که بی شک او لایق شکرگزاری است؛ گاهی بخاطر آن چه از روی رحمت به من بخشیده است و گاهی به خاطر آن چه از روی حکمت به من نداده است. پس این گونه انسان می تواند همواره در زندگی شاد و امیدوار باشد. 🔴 سعی ✅ من همه و تلاش خویش را به کار خواهم گرفت تا زندگی مطلوبی داشته باشم. من «سعی می کنم خوب باشم»؛ باید در هر شرایطی خوب باشم. پس هر کسی در طول روز از شما پرسید حالت چطور است؟ بگویید خوبم! چون ما یا خوب هستیم یا باید سعی کنیم خوب باشیم. حتماً این سئوال پیش می آید چگونه؟ ✅ پاسخ آن در چند کلیدواژه طلایی نهفته است. از خودتان بپرسید چه چیزهایی حال شما را خوب می کند سپس سراغ آن ها بروید. در همین راستا برخی چیزها جنبه فراگیر دارند که حال اکثر انسان ها را خوب می کنند؛ نیایش، ورزش، صله رحم، دعای پدر و مادر، تلاش دوباره، ، گذشت کردن و نادیده گرفتن، تغذیه سالم، مطالعه و کتابخوانی و ... 🔺منبع: ، 🔻شنبه ۱۷ تیرماه ۱۴۰۲، شماره ۳۹۸۲ www.modiryar.com @modiryar
ترمیم رابطه 🔴 زندگی عاطفی برای انسان «زندگی عاطفی» انرژی بخش و امیدآفرین است. امر مهمی که به خاطر حساسیت هایی که دارد آسیب پذیر و دارای فراز و فرودهای فراوان است و جنبه های مختلف زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد. ما اهمیت فراونی دارد. وقتی رابطه شما با دیگران دچار تغییراتی شده و نتوانسته اید طراوت و شادابی آن را حفظ کنید، یعنی هر دو طرف یا یکی از شما در برخی عملکردهای خود ضعیف بوده اید و باید پس از شناسایی این ضعف ها تغییر را آغاز کنید .باید با نگرشی صحیح در جستجوی این عملکرد نامطلوب باشید و پس از پیدا کردن آن با روش های درست و کاربردی به خود و عزیزانتان برای ایجاد تغییرات مثبت در رابطه‌ کمک کنید. این امر در مورد همسر، والدین، خواهر، برادر و ... مصداق دارد و در موارد زیر تحقق می یابد: 🔴 خودآگاهی و ثبات مهم ترین عنصر ترمیم رابطه، افزایش «خودآگاهی و ثبات» است. با رسیدن به خودآگاهی ما به درک شفاف و صحیحی از شخصیت، نقاط ضعف و قوت، افکار، باورها، هیجانات و سبک ارتباطی خود می رسیم. در ابتدای مسیر رسیدن به خودآگاهی، سئوالات زیر را از خود بپرسید: من چه کاری انجام داده ام که از لحاظ روانی و عاطفی به شخص مقابل آسیب رسانده ام؟ کدام ویژگی شخصیتی من باعث ایجاد مشکل در رابطه ام می شود؟ از روابط گذشته ام چه درس هایی در مورد خودم آموخته ام؟ و ... افزایش آگاهی در مورد خویش مهم است زیرا منجر به صمیمیت عاطفی می شود اما این را هم در نظر بگیرید که ویژگی عاطفی چیست؟ همه افراد خواهان دستیابی به ویژگی «ثبات شخصیتی» هستند. اگر می خواهید رابطه ای سالم داشته باشید، رفتار ثابت و قابل پیش بینی شما را به هدفتان می رساند. 🔴 کلام تایید آمیز «کلام تأیید آمیز» به معنای تایید کردن و تشویق کردن نکات و جنبه های مثبت شخصیتی و رفتاری طرف مقابل و از بهترین راه های ترمیم رابطه عاطفی است. برخی از ما غیرارادی در ارتباطمان فقط به دنبال نقاط ضعف دیگران هستیم و بجای تایید و تشویق، از سرکوفت زدن و سرزنش کردن لذت می بریم. درصورتیکه اگر بدانیم کلام تایید آمیز چه معجزه ای می توند در زندگی داشته باشد، همیشه دنبال علتی برای تایید و تشویق طرف مقابل می گردیم. برای انسان هایی که زبان ارتباطشان کلام تایید آمیز است، شنیدن جنبه های مثبت شخصیت، قدرشناسی و تایید شدن حیاتی ترین راه حفظ و از راه های ترمیم رابطه عاطفی است. فراموش نکنیم زبان، قدرت زندگی و مرگ را دارد. 🔴 وقت گذاشتن و خدمت به یکدیگر بیشتر انسان ها گمان می کنند همین که در کنار هم باشند، نیاز وقت گذاشتن برای یکدیگر در یک رابطه را برآورده می سازند. درحالی که برآورده کردن این نیاز مستلزم توجه و تمرکز کامل است. آدمی نیاز دارد توجه ببیند با عزیزانش به پیاده روی، خرید و غیره برود و وقتی صحبت می کند توجه کامل طرف مقابل را داشته باشد. همچنین در زندگی افراد از خدمت کردن طرف مقابلشان به مهربانی آنها پی می برد. انجام دادن کارهای عقب افتاده، کمک کردن و همراهی نمونه های بارزی برای ابراز محبت به دیگران است. 🔴 همدلی یکی دیگر از فاکتور های مهم در ترمیم رابطه افزایش و ارزش قائل شدن به احساسات طرف مقابل است. وقتی رابطه ای مختل می شود اغلب به این دلیل است که همدلی در آن وجود ندارد؛ به احساسات طرف مقابل بیندیشید و بررسی کنید که آیا ممکن است احساس غم، اندوه، حسادت، ناامنی و یا ناامیدی داشته باشد؟ این آگاهی از احساسات طرف مقابل به شما کمک می کند با ملاحظه تر و با محبت تر رفتار کنید. هرچه زمان بیشتری را برای درک احساسات طرف مقابل اختصاص دهید، شانس بیشتری برای ترمیم رابطه دارید. 🔴 صبر داشتن «صبر» یک فضیلت اخلاقی است که سبب برکات بسیار زیادی در زندگی انسان می شود. اگر می خواهید رابطه شکست خورده یا آسیب دیده خود را ترمیم کنید، بودن ضروری و بسیار مهم است. در بیشتر موارد افراد انتظار دارند که فرد مقابل به راحتی و سریع اشتباهات آن ها را ببخشد، اما این را در نظر نمی گیرند که شاید طرف مقابل آمادگی بخشش آن چه اتفاق افتاده است را نداشته باشد؛ به او زمان دهید تا بهبود یابد و او را عجولانه تحت فشار قرار ندهید. 🔴 مهربانی، مراقبت و توجه به نیازها توجه به نیاز های عاطفی و روانی از اساسی ترین عوامل بهبود رابطه است. گاهی افراد آن قدر بر روی احساسات منفی خود متمرکز می شوند که احساسات و نیاز های طرف مقابل را فراموش می کنند. سعی کنید احساسات خوشایندی را به طرف مقابل انتقال دهید. فاکتور مهم دیگر در ترمیم رابطه است. وجود نیاز های عاطفی در انسان غیر قابل انکار است، پس اگر محبت و احترام متقابل به یکدیگر نشان دهیم، رابطه ای لذت بخش و کار آمد را تجربه خواهیم کرد. مهربانی یعنی بپذیریم همه ما نقاط ضعف، قوت و افکار و احساسات مختلفی داریم، هریک از ما ارزشمندیم و هیچ کس برتر از دیگری نیست. 🔺منبع: ، 🔻دوشنبه 26 تیرماه 1402، شماره 3990 www.modiryar.com @modiryar
پدر و مادر   📖 بِالْوالِدَینِ إِحْساناً : 🔴 (به پدر و مادر نیکی کنید)   ✅ به عنوان بهترین برنامه زندگی برای سعادت انسان ها نازل شده است. این کتاب آسمانی در زمینه های مختلف توصیه های عبرت آموز و سعادت آفرین دارد که یکی از این موارد نگاه ویژه و همراه با «محبت و احترام» به چایگاه پدر و مادر است. توصیه به «احسان» در قرآن یعنی نهایت تعظیم و تکریم پدر و مادر و هر نوع نیکی که شایسته جایگاه آن ها باشد. ✅ تقدم واژه «والدین» بر «احسان» نیز نشان از شدت و اهمیت این امر و جایگاه بالای این نوع اطاعت است. بر اساس توصیه کتاب خدا احسان به پدر و مادر به صورت مطلق آمده است، یعنی فرقی میان آن دو نیست؛ چه والدین خوب باشند و چه بد، حد و مرزی ندارد و هر شکل نیکی کردن در حق آن ها را در بر می گیرد. بعد از فرمان احسان به والدین پنج دستور می فرماید که عمل کردن به آن واجب است:   📖 ۱: فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ: 🔴 (کمترین اهانتی به آنها روا مدار)   ✅ «اف» کوچک‌ترین کراهت، و بی‌احترامی، آزار و اذیت حتی در ‌اندازه خیلی کم و یا هر صدایی که نشان دهنده ملامت، کدورت و باشد را شامل می شود. طبق این جمله ترک هر نوع بی‌احترامی نسبت به والدین چون فریاد زدن، دشنام دادن و زدن آنها لازم است؛ حتی اگر فرزند مورد اذیت و آزار والدین قرار گرفته باشد. امام صادق(ع) فرمود: «اگر در منع نافرمانی والدین، لفظی کوتاه‌تر وجود داشت، خداوند همان را می گفت» بنابراین نگفتن کلمه «اف» پایین‌ترین مرتبه رعایت حقوق والدین محسوب می شود.   📖 ۲: وَ لا تَنْهَرْهُما: 🔴 (بر آنها فریاد مزن)   ✅ مقصود این فرمان اجتناب از فریاد زدن بر سر والدین و حتی پرهیز از درشت سخن گفتن و صدا را بالاتر از صدای آنها بردن است. این فرمان مواردی همچون سخت‌گیری و سرزنش کردن را نیز شامل می شود؛ پس نباید به والدین سخت گرفته شود و با آنها اظهار مخالفت کرد، سخنانشان را تکذیب و آنها را به خاطر رفتارشان سرزنش نمود. حتی امکان دارد در پیری و بی‌حوصلگی والدین کارهایی انجام دهند که ضرر و زیان فرزند را به دنبال داشته باشد، که در این حالت هم جایز نیست.   📖 ۳: وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کرِیماً: 🔴 (سنجیده و بزرگوارانه با آنها سخن بگو)   ✅ این جمله بالاترین سطح ادب و در گفتار را فرمان می دهد. فرزندان باید با والدین خود نرم، محترمانه و کریمانه سخن گویند. آن ها را گرامی دارند و از خشونت پرهیز کنند. برخی از موارد قول کریمانه شامل این موارد است: آنها را با نام خطاب نکنند، در برابرشان مانند خادم وفادار باشند، لطیف‌ترین و زیباترین کلام را به کار برند و حتی در صورتی که او را زدند برایشان طلب خیر کنند. در «قول کریمانه» شرط مقابله وجود ندارد. یعنی اگر آنان با فرزند خود کریمانه سخن نگفتند، فرزند وظیفه دارد تا کریمانه پاسخ دهد.   📖 ۴: وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ: 🔴 (بال‌های تواضع خویش را از محبّت، در برابر آنان فرود آر)   ✅ این قسمت مبالغه در «تواضع و فروتنی» و «عدم کبر و غرور» در برابر والدین را امر می کند. اطاعت از والدین باید همراه با «محبت و کرامت» باشد. یعنی آنچنان که پرنده بال‌های خود را روی جوجه‌هایش می‌گستراند، فرزند نیز باید در مقابل والدین خود خاضع و تسلیم اوامر باشد. در هر موقعیتی که قرار دارد کمالات خود را به رُخ  پدر و مادر نکشد، آن ها را گرامی بدارد و به‌گونه‌ای رفتار کند که پدر و مادر و خشوع و همچنین مهر و محبت فرزند را از عمق جان احساس کنند.   📖 ۵: وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کما رَبَّیانِی صَغِیراً: 🔴 (پروردگارا! همانگونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده)   ✅ یکی از راه‌های احسان به والدین و نشانه شکرگزاری از آن ها دعای خیر فرزند است که به نوعی جبران زحمات و یادآور رحمتی است که والدین در تربیت و حمایت فرزندشان در دوران طفولیت داشتند. پدر و مادر در تربیت و پرورش فرزند زحمات و رنج بسیاری را متحمل می‌شوند و این رنج‌ها به سادگی قابل جبران نیستند، بنابراین باید از خداوند بخواهند تا رنج‌های آنها را جبران کرده و سختی‌هایی که در این سن متحمل می‌شوند را برطرف نماید. دعا برای تنها محدود به زمان حیات آنها نیست و فرزند باید برای پدر و مادر وفات یافته نیز دعا کند.   🔺منبع: ، 🔻سه‌شنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۲، شماره ۴۰۰۲   www.modiryar.com @modiryar
بهتر زندگی کنید 🔴 فرصت زندگی کردن نعمت بزرگی است که خداوند متعال به انسان ارزانی داشته است. آدمی خلق و برای زندگی برانگیخته می شود تا بتواند آبادانی ایجاد کند، فرزندان صالح تربیت نماید و در طول حیات خود در زمین مکارم اخلاق را به اتمام برساند. اما چه سود که بسیاری انسان ها از این فرصت مهم بهره مناسب را نمی برند و نه تنها آن چه برای تحقق اهداف ذکر شده باید انجام دهند را فراموش می کنند بلکه گاهی درست در جهت عکس آن زندگی را پشت سر می گذارند. این گونه که پیش می رود چهار صباحی که از عمر گذشت احساس غفلت و بطالت انسان را فرا می گیرد که به واقع هدف از زندگی چه بوده است و او اکنون کجای این نظام هستی قرار دارد؟ ✅ بسیاری از فرصت‌هایی که در زندگی ما هستند، در لفافه مسئله، مشکل یا کار دشوار پیچیده شده‌اند. برای فرد آموزش‌ندیده‌ای که نمی‌تواند فراتر از لحظه حال را ببینند، همه فرصت‌ها مشکلات حل‌نشدنی هستند که زندگی را دشوار، پُراضطراب و سخت می‌کنند. این جا فرد مرتکب اشتباه می‌شود. به‌جای آنکه مسئله را چالشی برای آزمایش و تقویت اراده خود بداند، آن را «مشکل» می پندارد. کافی است دید خود را تغییر دهید، ذهن داشته باشید و مسائل را به چشم «چالش» ببینید تا آرام آرام مغز شما برای شناسایی فرصت‌ها توانا شود. 🔴 تغییر ذهنیت ✅ گذشته از این که در حال حاضر اوضاع و احوال تان چگونه است و روند زندگی شما به چه کیفیتی طی می شود، باز هم به نظر می رسد کنترل زندگی هر کسی دست خودش است. باور کنید حتی زمانی که همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود، باز هم می توانیم تصمیم بگیریم که چگونه این مشکلات را حل کنیم. فقط یک مورد ساده اما در عین حال مهم مثل می تواند اثر فراوانی در کیفیت زندگی شما بگذارد. حتی وقتی احساس می کنید اوضاع از دست شما خارج شده است باز هم باور خود را این گونه تغییر دهید که قدرت کنترل دارید. این امر واقعا سخت و پیچیده، اما کاملاً دست یافتنی است. ✅ تغییر زندگی به معنی انجام کارهایی است که هرگز امتحان نکرده اید، یا کارهایی که خارج از محدوده راحتی شما هستند و حتی به چالش کشیدن خودتان است. ممکن است خیلی احساس سختی کنید، اما فراموش نکنید «یادگیری نحوه بهتر زندگی کردن» برای هر کسی امکان پذیر است. همه افراد علاقمند به داشتن یک نسخه متفاوت از زندگی خود در سطحی بالاتر هستند. برای برخی افراد این مورد ممکن است به معنای تسویه بدهی باشد، در حالی که برخی دیگر فقط می خواهند اعتماد به نفس پیدا کنند تا هر از گاهی چیز جدیدی را امتحان کنند. به سمت توانایی ها و استعدادهای شما می تواند اوضاع زندگی را به نفع شما تغییر دهد. 🔴 فعالانه زندگی کنید نه منفعلانه ✅ بعضی وقت ها می تواند سخت باشد، خیلی سخت! آن گونه که احساس کنید حتی توانایی نفس کشیدن ندارید. مردم به شما ضربه می زنند، برنامه های تان را یکباره به هم می ریزند، و خواسته هایتان متأثر از این اتفاقات به حقیقت نمی رسند. اما این ها نباید از شما شخصیت قربانی بسازد و سرنوشت تان به بازی گرفته شود. باید ابتکار عمل را در دست داشته باشید و با صبر و آرامش در مسیر اهداف بلند خود حرکت کنید. اکثرا ما کارهایمان را به تعویق می اندازیم، آنچه را که امروز می توانیم به دست آوریم، به فردا موکول می کنیم. ✅ مشکل به فردا تعویق کارها این است که امور مهم در میان موارد جاری کم اهمیت فراموش می شود و مشکلات روی هم انباشته می شوند که از کاه، کوه ساخته می شود. پس مجبور می شوید که همه چیز را با هم حل کنید، در حالی که برخی مشکلات، مانع شما می شوند. منفعل بودن و هیچ کاری نکردن، به این معناست که هر پیش آمدی به شما فشار می آورد و برای شما تصمیم می گیرد. فعالانه زندگی کنید. کار هایی را که باید در اسرع وقت به پایان برسند را انجام دهید تا آن ها را از ذهن خود پاک کنید و به سراغ کار های مهم تر بروید. تا آخرین لحظه برای انجام کاری منتظر نمانید. در غیر این صورت زندگی وادارتان می کند تا در مسیر هایی که دوست ندارید حرکت کنید. 🔺منبع: ، 🔻دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۲، شماره ۴۰۰۵ www.modiryar.com @modiryar
آئین گفتگو و رواداری در شنیدن 🔴 اسیر فناوری ✅ انسان عصر حاضر به صورت فزاینده ای و سامانه های مجازی شده است. اگر کمی دقیق تر به وقت سپاری خود در شبکه های اجتماعی و فضای اینترنت نگاه کنیم به روشنی به این موضوع خواهیم رسید که چه میزان از وقت ارزشمند خود را صرف این گونه محیط ها می کنیم. هر چند چه بخواهیم و چه نخواهیم این پدیده جزیی از واقعیت های زندگی امروز اکثریت قریب به اتفاق انسان ها شده است اما کار از آن جایی بیخ پیدا می کند که این ماندگاری طولانی می شود و مانع بسیاری دیگر از فعالیت های ضروری و پر اهمیت زندگی می گردد. ✅ تند تند غذا می خوریم، کمتر می خوابیم، ورزش نمی کنیم، وقتی برای عبادت و تفکر اختصاص نمی دهیم، همنشینی و هم کلامی با خانواده به صفر می رسد، زندگی ما روی دور تند قرار می گیرد و خیلی زود ما تغییر می کند و به کسی تبدیل می شویم که بیگانه از خویشتن و خانواده است. مجموع این اتفاقات چون به نیازهای طبیعی، اجتماعی و فطری انسان آسیب وارد می سازد ذوق و شوق و مهربانی را از انسان می گیرد و طراوت زندگی را کاهش می دهد. 🔴 هم دلی و هم زبانی ✅ بسیاری از مشکلات در زندگی جاری به دلیل عدم برای آدم های مهم زندگی مان و گفتگو نکردن با آن ها ایجاد می شود. «هم دلی و همزبانی» از مهم ترین نیازهای انسانی است که در بسیاری موارد از آن غفلت می کنیم یا نسبت به آن باور نداریم. اگر پای دل هم ننشینیم و حرف یکدیگر را نشنویم آرام آرام از حال هم با خبر نیستیم، نیازهای طرف مقابل را نمی شناسیم، سو تفاهم ها و اختلاف ها بین ما زیاد می شود و در مرور زمان مودت و انس و علاقه به عزیزانمان و یا محبت آن ها نسبت به خویش را از دست می دهیم. ✅ این امر در مورد اعضای خانواده بسیار جدی و مهم است و در مراحل بعدی شامل همکاران، همسایگان، دوستان و ... نیز می شود.چه بسیار به دلیل عدم وقت سپاری، گفتگو نکردن و فقدان رواداری در شنیدن آسیب دیده یا سبب بروز مشکلات و سو تفاهم های فراوانی گشته است. در موارد بسیاری اگر انسان ها با حفظ آرامش برای یکدیگر وقت بگذارند و پای دل و سخن هم بنشینند زندگی برایشان راحت تر و شیرین تر می گردد و از بروز بسیاری از مسائل و چالش هایی که حاصل عدم آگاهی از حال و روز طرف مقابل یا نیازها و علایق وی هست پیشگیری می کند. 🔴 گل گفتن و گل شنفتن ✅ نمی خواهم بدون در نظر گرفتن واقعیت ها صحبت کنم. آن چه مسلم است این روزها زندگی عادی داشتن کار سختی است! مشکلات و دغدغه های اقتصادی و معیشتی سبب می شود افراد صبح تا شب مشغول تلاش برای تأمین مایجتاج خود باشند و بعد از آن هم حوصله آن چنانی برای «گل گفتن و گل شنفتن» و نشست و برخاست کردن با این و آن ندارند. اما بدون شک این توجیه مناسبی برای عدم وقت سپاری برای عزیزان یا کسانی که به نوعی مجبور به ارتباط با آن ها هستیم محسوب نمی شود . خصوصاً در مورد خانواده که بحث و ضرورت حفظ پایگاه عاطفی در آن جدی و مهم است. ✅ ضرورت دارد در میان چالش های شدید روزانه که درگیر آن هستیم حتماً ساعاتی در طول روز یا هفته اختصاص دهیم که با نزدیکان خود فارغ از فشارهای محیطی صحبت کنیم و آن ها را خوب بشنویم تا بدین ترتیب علاوه بر ایجاد آرامش و ممانعت از بروز نسبت به حال آن ها آگاه شویم و آن ها را از حال و روز خود با خبر کنیم. این اتفاق به صورت فطری در انسان آرامش ایجاد می کند و سبب می شود با پرهیز از حاشیه های احتمالی امور زندگی خود را با تمرکز بیشتری انجام دهد. 🔺منبع: ، 🔻شنبه ۲۱ مردادماه ۱۴۰۲، شماره ۴۰۰۹ www.modiryar.com @modiryar
غیبتش نباشد   🔴 میزگرد غیبت   ✅ نمی دانم برای شما هم اتفاق افتاده یانه؟ در جمعی با گروهی از دوستان نشسته اید که فردی شروع به بدگویی از دیگران می کند. معمولاً هم آغاز کلام با این واژه است که؛ «غیبتش نباشد!» و بعد شروع می کند به ، که فلانی چنین و چنان است. در این میان اگر کسی هم نهی از منکر کند و بگوید: «آقا،غیبت نکن!» پاسخ می دهد: «من دیدم که دارم می گویم. اگر ندیده بودم که نمی گفتم». ✅ خوب باید به این افراد گفت همین که دیدی در واقع غیبت است. اگر ندیده بودی که تهمت بود. این گونه با چنین کلامی یک محفل سالم دوستانه تبدیل به «میزگرد غیبت» و مجالی برای می شود. بر اساس اصول اخلاقی، غیبت به عنوان یک رفتار نابهنجار محسوب می شود. این رفتار ضدارزشی، موجب بروز آسیب ها و مشکلات متعدد اجتماعی می گردد و از آنجاکه متأسفانه اکنون در جامعه رواج زیادی دارد، بازکاوی و آسیب شناسی این پدیده ضروری به نظر می رسد، تا با درمان آن گامی مهم در مقابل انحرافات برداشته شود. ✅ عمده‌ترين آسيب‌هاي غيبت كه كمتر بدان پرداخته شده، آسيب‌هاي اجتماعي آن است؛ چراكه نتايج و آثار تخريبي غيبت در جانب اجتماعي آن، به طورِ قطع مهيب‌تر و تباه‌كننده‌ترند. این گناه بزرگ قابلیت این را داردکه در و خانوادگی نظام تعاملات اجتماعی را به شدت تخریب نماید.   🔴 شرایط تحقق غیبت   ✅ از نظر مفهومی غیبت عبارت است از: سخن گفتن پشت سر دیگران به گونه ای که غیبت شونده راضی و خشنود نباشد. غیبت از جمله گناهانی است که علاوه بر جنبه حق اللهی، جنبه حق الناسی هم دارد. همانطور که غیبت کردن حرام است، گوش دادن به غیبت هم گناه محسوب می شود. غیبت نه تنها موجب فساد در ایمان و اخلاق شخص و رسوایی در دنیا و آخرت می گردد، بلکه مفاسد اجتماعی را هم به دنبال دارد. ✅ شرایط تحقق غیبت شامل موارد زیر است: 1⃣ فردی که از او غیبت می شود در جمع حاضر نباشد. 2⃣ آن سخن عیب و نقص محسوب شود. 3⃣ این عیب از عیوب پنهان باشد. 4⃣ فرد از شنیدن آنچه در موردش گفته می شود کراهت داشته باشد. ✅ اگر در رابطه های قطع شده دوستی، همکاری یا فامیلی تحقیق کنیم و به ریشه های آن برسیم، غیبت را از اساسی ترین دلایل خواهیم یافت. در بین ما معمولاً مشکلاتی وجود دارد که می توانیم منطقی با آنها برخورد و برایش راه حل پیدا کنیم. اما وقتی پشت سر هم صحبت می کنیم از مشکلات معمولی، دلخوری های شدید ایجاد شده و دیگر حل مشکلات محال می گردد. لذا قطع روابط و پاک کردن صورت مسئله تنها راهی است که باقی می ماند. غیبت می کنیم چون خشمگین و رنجیده ایم اما بلد نیستیم چگونه به طریقه ای صحیح خشممان را از بین ببریم.   🔴 جایگزینی انتقاد سازنده با غیبت   ✅ آدم های قوی و معتدل وقتی نیاز به اصلاح اخلاق یا رفتار کسی ببینند انتقاد می کنند اما ضعیف ها و آنها که قلبشان بیمار شده است به غیبت پناه می برند و با غیبت احساسات خشم آلود خود را تعدیل می کنند. از حضرت علی(ع) روایت شده که غیبت کوشش شخص عاجز است. کسی می کند که شهامت ندارد در حضور فرد از رفتار او انتقاد کند. لذا اگر چه ساکت است، راضی نیست و با غیبت احساسش را تخلیه می کند. ✅ اما از آنجا که هنگام بدگویی کردن پشت سر وی، فرد غیبت شونده حضور ندارد، می تواند مبالغه کند و حدس و گمان خود را نیز به آن اضافه کند، لذا بیشتر غیبت ها با تهمت همراهند. گاهی در برخی خانواده ها بدگویی دیگران تبدیل به یک عادت و سرگرمی می شود. در چنین خانواده هایی اعضای خانواده به تدریج، از جاده خارج می شوند. ✅ فاش کردن بدی ها و زشتی های مسلمانان را به شدت نهی کرده و نسبت به آن این گونه انذار داده است: «کسانی‏ که دوست دارند زشتی ها درباره مسلمانان و مومنان اشاعه پیدا کند، برایشان عذابی بزرگ در انتظار خواهد بود» باید مراقب باشیم و تمرین کنیم زمانی که دور هم هستیم و یا در جمعی قرار داریم لذت معاشرت با اقوام، دوستان و آشنایان خود را آلوده به گناه کبیره غیبت نکنیم. 🔺منبع: ، 🔻سه شنبه ۳۱ مردادماه ۱۴۰۲، شماره ۴۰۱۸ www.modiryar.com @modiryar
چون می گذرد 🔴 این نیز بگذرد ✅ «این نیز بگذرد» مثل قدیمی و البته بسیار مشهور است که معنایی عمیق و در عین حال عبرت آموز دارد. واقعیت و حقیقتی که نمی دانم تلخ است یا شیرین، خوب است یا بد، دلگرم کننده است یا دلهره آور. این جمله به گونه ای حالت گرگ و میش دارد که شنیدن آن در دل انسان متفاوتی ایجاد می کند. اما هر چه هست قطعی و حتمی است. عمر انسان به سرعت برق و باد می گذرد و خیلی زودتر از آن چه فکرش را بکنیم فرصت ما هم به پایان خواهد رسید پس باید لحظات آن را مغتنم بشماریم و بدانیم و آگاه باشیم که به تعبیر امیرالمومنین علیه اسلام «دنيا دو روز است: ✅ روزى به سود تو و روزى به زيان تو . هرگاه به سود تو بود، سركشى نكن و وقتى به زيان تو بود، شكيبايى پيشه كن» گاهی انسان در خوشی ها و ناخوشی ها آن قدر بیقرار و از خود بیخود می شود و هیجان زده رفتار می کند که گویی فراموش کرده است این چهار صباح دنیا همچون ابر بهاری گذراست و باید به گونه ای رفتار کند که انگار در هر لحظه آماده هجرت است. مراقبت از رفتار و گفتار و مهم ترین دستاورد این گونه نگرش است که سبب می شود انسان خود را در معرض هجرت بداند و بر خویشتن تسلط بیشتری یابد. 🔴 حرف باد هوا نیست ✅ مراقبت کنید اهل تلافی و انتقام نباشید، حال مردم را نگیرید و بدی را با بدی پاسخ نگویید که زودتر از آن چه فکرش را بکنید زمان شما هم به سر خواهد آمد و عمر شما نیز می گذرد و تمام می شود. راستش را بخواهید اصلاً قبول ندارم «حرف باد هواست!» حرف باد هوا نیست، حرف بمب و دینامیت است، ساتور و تبر است، زلزله و آتشفشان است. اگر باد هوا بود این گونه همه چیز را به هم نمی ریخت. وقتی با یک جمله، نه حتی با یک کلمه می توان چنان آرامش، آبرو، علاقه و دودمان یک را به باد داد چرا می گویند حرف باد هواست. برخی عادت کرده اند هرز باشند. ✅ هر چه دلشان می خواهد به این و آن بگویند و دست آخر هم که از ناراحتی دیگران باخبر می شوند بلافاصله می گویند: حرف باد هواست. منظوری نداشتم. این زبانی که در بین سایر اندام های بدن حجم زیادی هم ندارد می تواند مستقیم انسان را به قعر جهنم ببرد. پس مراقبش باشید. گاهی می توان همچون با یک جمله سر یک نفر را برید، ریشه اش را زد، حالش را گرفت، دلش را شکست و خلاصه بلایی به سرش آورد که شاید مدت ها طول بکشد حالش جا بیاید. پس مراقب همین باد هوا باشید که همچون طوفانی دین و دنیای شما را خراب نکند. 🔴 چون می گذرد ✅ هر چند تا بگذرد کمی نیست اما «چون می گذرد دیگر غمی نیست» پس نباید دیگر نگران باشیم، غصه بخوریم و زندگی را برای خود و دیگران سخت بگیریم. هر اتفاق و مشکلی هر چند سخت و بغرنج باشد می گذرد و تمام می شود پس نباید بخاطر آن خود را ببازیم و زندگی را برای خود و اطرافیانمان تلخ و غیرقابل تحمل کنیم. این خاصیت دنیای فانی است که هیچ چیز درآن دوام و قوام ندارد. لذا باید مراقب باشیم و این جمله را فراموش نکنیم که به قول بزرگی: «بگذارید و بگذرید، ببینید و دل مبندید، چشم بیاندازید و دل مبازید که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت» ✅ ممکن است عده ای این مسائل را شعار یا کلیشه بدانند و دسترسی به آن در واقعیت را مشکل پندارند اما بدون شک می توان به آن دست یافت. باید تمرین و تلاش کرد و دست از هر آنچه برای ما وبال و اذیت ایجاد می کند برداشت. شاید بعد از سلامتی مهم ترین ارمغان و نعمت برای زندگی هر انسانی «آرامش» است. چیزی که دستیابی به آن در دنیا بسیار سخت و دور از دسترس است. تغییرات محیطی بسیار گسترده و پیچیده و از مهم ترین ویژگی های عصر حاضر است پس باید توانایی خلق و نگهداری آرامش در «ذهن و ضمیر» و «گفتار و رفتار» خویش را به دست آوریم. 🔺منبع: ، 🔻یکشنبه 5 شهریورماه 1402، شماره 4022 www.modiryar.com @modiryar
همه تردیدهای شهریور 🔴 شهریور ماه عجیبی است ماه عجیبی است تکلیفش با خودش که مشخص نیست بماند، آدمی را هم در برزخ قرار می دهد. وقتی می آید گویی نه عاشق هستی نه فارغ، نه پای رفتن داری نه حال ماندن‌، نه شادمان هستی نه غمگین، نه حوصله کسی را داری نه کسی حوصله تو را دارد، گاهی غرق در آرامشی و لحظه ای دیگر استرس رهایت نمی کند. شهریور دستی در دستان تابستان دارد و دلش با پائیز است، روزهای گرمی دارد و شب هایش سرد است، لباس کم بپوشی سرما می خوری و زیاد بپوشی گرما امان ات نمی دهد؛ عده ای آنرا بهترین زمان سفر می دانند و گروهی معتقدند باید در خانه نشست و مهیای کلاس و درس شد، خلاصه غرق تردید است نه دل می کند و نه دل می بندد. شهریور همچون بغضی تا اول مهر راه گلوی انسان را می بندد؛ نه فرو می رود و نه می شکند. به طبیعت که نگاه می کنی نیمی از درختان ژست پاییزی به خود گرفته و نیمی دیگر هنوز صلابت تابستان را دارند. گویی هوایش همیشه گرگ و میش است. شهریور انسان حساس تر می شود، دلش زودتر می شکند، زودتر سرما می خورد و خلاصه آسیب پذیرتر است. پس هوای هم را بیشتر داشته باشید. 🔴 الگوی فصلی زندگی بخش قابل توجهی از زندگی آموختنی است. باید یاد بگیریم و بدانیم که در هر زمان و هر مکان، در هر موقعیت و هر حالت چه نوع رفتاری باید داشته باشیم، تغذیه ما باید چگونه باشد و رفتارمان با اطرافیان و نزدیکانمان بر اساس چه الگویی تنظیم شود. یکی از زیبایی های خلقت تغییرات آب و هوا و رنگ عوض کردن های طبیعت با گذر زمان و بروز و ظهور فصل هاست. هر فصلی رنگ، طبع و خاصیتی ویژه دارد پس حال و هوای خاصی را نیز طلب می کند. چقدر «هستی» و «بودن» زیبا می شود هنگامی که آدمی بداند و بیاموزد که چگونه با تنظیم قواعد ذهنی، روحی و فیزیولوژیکی خود رفتار زیباتر و متناسب تر داشته باشد تا هم خود از زندگی و فرصت حیاتی که خداوند به او ارزانی داشته است لذت بیشتری ببرد و هم این زیبایی را به اطرافیانش هدیه دهد. باید الگوی فصلی زندگی را یاد بگیریم، از روح و جان خویشتن و سلامتی مان بیشتر مراقبت کنیم و فراموش نکنیم شاید در بسیاری از زمان هایی که حال مان خوب نیست، دور گردون مطابق میل ما نمی چرخد، اوضاع بر وفق مراد نیست و خلاصه از زندگی آن گونه که باید لذت نمی بریم دلیلش ندانستن و اقتضایی است. نمی شود شرایط محیطی را نادیده گرفت و صرفاً بر اساس حس درون زندگی کرد. ایجاد موازنه بین دنیای درون با محیط بیرونی از مهم ترین لازمه های استمرار حیات در چرخه طبیعی عمر انسان است که باید مورد توجه و دقت نظر قرار گیرد. 🔴 زندگی آموختنی است پیچیدگی های بدن انسان و تغییرات پیاپی محیطی و طبیعی به علاوه ی همه ی آن چه مقولات و پدیده های غیرطبیعی و بشری همچون صنعتی شدن، فناوری های مدرن روز، آلودگی های زیست محیطی و شبکه های ارتباطی و اجتماعی در هم تنیده بر سر ما آورده است مجموعاً این پیام ویژه را به آدمی انتقال می دهد که باید زندگی کردن در این فضای رنگارنگ را بیاموزد و بر اساس آن رفتار و کردار خویش را تنظیم نماید. مگر می شود در دوره و بدون «آگاهی» زمان را سپری کرد و از زندگی لذت برد؟ کتاب زندگی خواندنی و آموختنی است و به مجموعه ای از آگاهی ها و مهارت ها نیاز دارد. پیشرفت‌ها و تغییرات اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژی و رسانه‌ای جوامع در چندین دهه اخیر، از پیشرفت مهارت‌ها و رفتارهای انسانی پیشی گرفته‌اند و بسیاری از ابزارها در دست انسان‌هایی قرار گرفته‌اند که مهارت لازم استفاده بهینه از آن‌ها را ندارند. بنابراین می‌توان گفت، یکی از مشکلات امروز انسان‌ها ناهماهنگی دنیای درونی با محیط بیرونی است. دنیای جدید، کمتر از هر زمان دیگری از هوش و از آموزش صحبت می‌کند. آنچه پررنگ‌تر شده «مهارت یادگیری» است. در شرایطی که هر یک از ما باید خود، مسئولیت جستجو و جذب دانش مورد نیاز را بر عهده بگیریم، کسانی موفق‌تر هستند و می‌توانند نسبت به دیگران متمایز باشند که از نظر مهارت یادگیری، در سطحی بالاتر از دیگران قرار بگیرند. 🔺منبع: ، 🔻شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۲، شماره ۴۰۲۷ www.modiryar.com @modiryar
با همان تنهایان   🔴 کر و کورهایی که لال نیستند ✅ در یک خانه با هم زندگی می کنند، سر یک سفره می نشینند، در یک مجموعه مسکونی قرار دارند، شاید بسیاری از روزها یک مسیر را با نیز هم طی کنند اما هر یک دنیایی مستقل برای خودشان دارند که دیگری از آن بی خبر است و یا به آن راهی ندارد. این شاید به گونه ای همان «تشنه مردن در کنار ساحل دریا» باشد. حکایت انسان هایی که فقط در کنار هم یک جمع جبری هستند و هیچ گاه یک دلسوز، همگرا، متحد و یاور نیستند. ✅ گویی مردمان کر و کور که مشکلات هم را نمی بینند و دردها و ناله های یکدیگر را نمی شنوند. اما همین جماعت کر و کور «لال» نیستند و هر از چند گاهی یکدیگر را با زبان برنده بسان شمشیر تکه و پاره می کنند و نمک بر زخم هم می پاشند. این گونه است که زندگی سخت تر و تنگ تر می شود و عرصه و مجالی برای همدلی، و همزبانی باقی نمی ماند. ✅ به راستی دنیا به کدام سمت می رود وقتی فردی نتواند از پدر، مادر، خواهر، برادر، فامیل، دوست و یا کمک بگیرد و مشکلاتش را با آن ها در میان گذارد؟ مگر می شود کنار هم زندگی کنیم ولی روح ما از هم جدا باشد و از حال و روز هم بی خبر باشیم؟ گاهی یک تماس عادی و ساده می تواند غمی را از دل عزیزی بر دارد، امیدش را افزایش دهد و حالش را بهتر کند.   🔴 بذر محبت میوه مهربانی یکباره به خودش می آید و می بیند در میان کوه مشکل ها و سیل غم ها تنها و غریب است. نه یاوری، نه همراهی، نه همدلی و نه کسی که حتی بتواند با او همزبانی کند. نه از کسی خبر دارد و نه کسی از او خبر دارد. تخت گاز در جاده زندگی می تازد و شاید خیلی هم نمی داند یا فراموش کرده است مقصد کجاست و برای چه هدفی تلاش می کند و چه مسئولیت هایی نسبت به اطرافیان و وابستگانش دارد. ✅ این جا است که باید از خود بپرسیم ما چه «بذر محبتی» را کاشته ایم که امروز بتوانیم «میوه مهربانی» آن را بچینیم. سهم ما در بهتر کردن و دنیای امروز چیست و چقدر است؟ من برای این که دنیا قشنگ تر و بهتر شود چه تکلیف ها و مسئولیت هایی بر عهده دارم؟ باور کنید در برخی از موارد اشکال از خود ما است! ✅ شاید آن جا که من وظیفه ای نسبت به دیگران داشته ام در انجام آن کوتاهی یا کاهلی کرده ام که امروز اطراف و اکناف من خالی از مهربانی و آدم هایی است که قلبشان برای من می تپد. هر کدام از ما مسئولیت داریم کمک کنیم تا دنیا جایی بهتر برای زندگی باشد پس بیایید سهم خود را از این مسئولیت برداریم و اثری ماندگار از خود به جای گذاریم. این امر یک ذهن و روان سالم و رفتاری هنرمندانه و که به امور پیرامون خود حساس است را مطالبه می کند.   🔴 دست خدا بر سر جماعت است تنهایی سرنوشت محتوم انسان امروزی نیست یعنی نباید که باشد. ما جمعی متولد شدیم و خیر و شر ما به هم گره خورده است. باید از پیله های شخصی خود خارج شویم، دور یکدیگر را بگیریم، رسم مهربانی را به جا آوریم و شریک و همراه مسائل، مشکلات، چالش ها، شادی ها و غم های زندگی یکدیگر باشیم. «دست خدا بر سر جماعت است» در حدیثی از (ص) نقل است که می فرمایند: ✅ «دست خدا بر سر جماعت است؛ هرگاه فردى از جماعت جدا شود شيطان او را مى ربايد، همچنان كه گرگ گوسفند جدا مانده از گله را» پس بدانید و آگاه باشید و بر یاری رساندن به یگدیگر در خوبی ها از هم سبقت بگیرید که هیچ چیز در دنیا بالاتر از «مهربانی به یکدیگر» خلق نشده است. این ها شاید به ظاهر مفاهیمی ساده و در دسترس باشند ولی در واقعیت امروزی مقولاتی پیچیده و قابل تأمل هستند که شاید تحقق آن ها به این سادگی نباشد. ✅ شب را با و شکم سیر بخوابیم ولی همسایه ما گرسنه باشد، چندین واحد و منزل خالی داشته باشیم ولی خواهر یا برادر ما در بدر اجاره نشینی یا اسیر هزینه های سنگین آن باشد و... رسم آدمیت تشکیل جماعتی همدل و همراه است که در غم و شادی شریک هم هستند، به یکدیگر محبت می کنند و به هم یاری می رسانند.   🔺منبع: ، 🔻دوشنبه ۲۷ شهریورماه ۱۴۰۲، شماره ۴۰۳۷ www.modiryar.com @modiryar
وقتی دلم خنک می شود 🔴 اسم خود را بنویسید ✅ «خوب است که انسان اسم خود را در هر کار خیری بنویسد و خود را شریک گرداند؛ زیرا فردای قیامت معلوم نیست کدام قبول و کدام رد می شود.» این جمله تأمل برانگیز و زیبا منسوب به مرحوم آیت الله است که مردم و شاگردانش را بدان راهنمایی و سفارش می کند. گاهی آدمی در فراز و نشیب زندگی آن چنان درگیر خویشتنِ خویش، مصالح، منافع و مطامع دنیوی می شود که آرام آرام فراموش می کند هدفش از حضور در دنیا چیست و برای چه چیزی خلق شده است؟ بر این اساس در روندی غلط هر اقدام و عملی تنها در ترازوی منفعت مادی سنجیده و ارزیابی می شود و آن چیزی که از آن با عنوان «آدمیت، اخلاق و احسان» تعبیر و تفسیر می شود در مرور زمان به فراموشی سپرده می شود. ✅ این در حالی است که همه ی ما نسبت به همه ی افرادی که در ما قرار دارند و همه ی آن چه در اطراف و محیط ما می گذرد وظیفه داریم و باید در قبال آن احساس مسئولیت کنیم. شاید این حرف ها برای برخی کلیشه، تکراری یا شاید هم شعار و تبلیغ به نظر برسد ولی واقعیت این که تمامی موارد ذکر شده تکلیف جدی انسان است که باید روزی برای چگونگی انجام آن در برابر خداوند مهربان به خاطر تمامی نعماتی که به آدمی بخشیده است پاسخگو باشد. 🔴 کاری نکنید دلتان خنک شود! ✅ هیچ گاه در زندگی حرفی نزنید و کاری نکنید که به اصطلاح عامیانه ی آن «دلتان خنک شود!» معمولاً حرف ها و رفتارهایی که هدف آن خنک شدن دل است نیت خوبی با خود به همراه ندارد و نتیجه ی آن اخلاقی، انسانی و مورد رضای خدا نیست. کل کل های عادی و معاشرت های عمومی زندگی گاهی به مجادلاتی می رسد که آدم را از دایره منطق و حسن نیت خارج می کند و ممکن است سخنانی به زبان جاری سازد که فحوای آن نه تنها بوی محبت و احترام نمی دهد بلکه صرفاً برای منکوب کردن و یا ضربه زدن به طرف مقابل مورد استفاده قرار می گیرد. «وقتی دلم خنک می شود» لزوماً یک اتفاق خوب نیست. ✅ مثلاً دلم خنک شد چون فلانی «ورشکست شد، کارش را از دست داد، در آزمون قبول نشد، مجلس ازدواجش به خوبی برگزار نشد، موبایلش را دزدیدند و ...» معمولاً از مجموع این جملات حس و حال خوبی به مشام نمی رسد و گویی انسان در کمین ناکامی های دیگران نشسته است. البته در بیشتر مواقع افراد برای این رفتار خود توجیهاتی هم دارند؛ مثلاً دلم خنک شد چون طرف؛ «خیلی مغرور بود، خیلی پز می داد، فخر فروشی می کرد، خودش را گرفته بود و...» که همه ی این ها در واقع عذر بدتر از گناه است که چرخه رفتار ناسالم و به دور از را تداوم می بخشد. 🔴 مزرعه آخرت ✅ عبارت «دنیا مزرعه آخرت است» آیه یا روایت نیست؛ اما از قرآن برداشت شده است. در قرآن آمده: «کسی که زراعت آخرت را بخواهد به او برکت داده و بر محصولش می افزاییم و آن که فقط کشت دنیا را می طلبد کمی از آن را به او می دهیم و در آخرت هیچ بهره و نصیبی نخواهد داشت» در این تشبیه دنیا کشتزاری است که آمده کاشتن بذر است و بذر آن اعمال انسان هاست. پس چه خوب است در این وانفسای دنیایی که انسان گرفتار مسائل و جاذبه های کذایی آخرالزمان است راه خود را از دنیا طلبان جدا کند. بدین معنا که علاوه بر در مسیر داشتن زندگی مناسب، مرفه و زیبا در دنیا مسائل معنوی را نیز در نظر داشته باشد و اخلاق نیکو و خیر رساندن به دیگران را نیز مورد توجه خویش قرار دهد. ✅ هر چقدر در فضای مجازی و رسانه های زرد بر طبل بی هویتی و بی اخلاقی بکوبند فرقی در فلسفه خلقت و اثر وضعی آن ندارد. زندگی در گذر است و هر آدمی مختار است که چگونگی حیات خویش را ترسیم کند اما در واقع آن هایی که حق مردم را ضایع می کنند، را زیر پا می گذارند، آخرت خویش را به دنیای دیگران می فروشند و از لطف و مهربانی غافل می شوند همانا زیان کاران در دنیا و آخرت خواهند بود. پس تا می توانید به خانواده، مردم و حتی حیوانات و طبیعت احسان کنید که خود خدا بهترین خریدار نیکی های انسان است. 🔺منبع: ، 🔻دوشنبه ۳ مهرماه ۱۴۰۲، شماره ۴۰۴۱ www.modiryar.com @modiryar
از شما چه پنهان 🔴 مدارس دیروز ✅ اگر بخواهم صریح و بدون رودربایستی صحبت کنم، باید بگویم زمانی که ما مدرسه می رفتیم، ماه مهر برای بچه ها چندان هم جالب نبود. نه اینکه فکر کنید بنده به درس و مشق خیلی علاقه نداشتم، نه! به خوبی در خاطر دارم که همان شاگرداول های کلاس هم را دوست نداشتند. یادش به خیر! وقتی که تلویزیون هم اصرار داشت با پخش ترانه های مختلف نشاط و اشتیاق مدرسه رفتن را به بچه ها تلقین کند، معمولا ناموفق بود. به صورتی که تا این آهنگ ها پخش می شد، بلافاصله بچه ها کانال تلویزیون را عوض و زیر لب غرولند می کردند: «باز دوباره مدرسه شروع شد، باید سخت گیری های مدیر و ناظم و اخم وتَخم معلم را تحمل کنیم! ✅ بازهم تنبیه! بازهم درس و تکلیف و جریمه! حیف، چقدر زود سه ماه تعطیلی گذشت. کاش اصلا مدرسه نمی رفتیم و... .» در واقع اول مهر همه چیز دست به دست هم می داد تا روحیه ای کسل کننده برای بچه ها ایجاد شود؛ برگ ریزان درختان، هوای گرفته پاییز، پایان تعطیلات و انتهای بازی های کودکانه در کوچه و خیابان. این عوامل کافی بود تا در میان هم سالان ما کسی پاییز را دوست نداشته باشد. تازه مدرسه که شروع می شد، اول دل شوره و سختی بود. توصیه های هم که کار را بدتر می کرد: «در مدرسه مواظب رفتارت باش، با بچه ها دعوا نکن، اگر نمره پایین بیاوری، وای به حالت، بچه های نامنظم تنبیه می شوند و... .» 🔴 مدارس امروز ✅ امروز نظام آموزش و پرورش بسیار متفاوت شده است. کتاب ها قشنگ تر، سبک تر و جذاب تر شده اند و دیگر خبری از چوب و فلک و تنبیه بدنی در مدارس نیست و نباید هم باشد. نمره محوری کم رنگ شده است، به ابزارهای ، ورزش و بازی، گروه های دوستی دانش آموزان و فعالیت های پرورشی آن ها بیشتر بها می دهند. معلمان امروز مثل آموزگاران قدیمی دل سوز بچه ها هستند، اما کمی خنده روتر و خوش اخلاق تر. دوباره سال تحصیلی جدید فرارسیده است؛ روزهایی که برای هرکدام از ما حال وهوایی خاص دارد. شاید بیش از هرکس این روزها پدرومادرها دل شوره دارند؛ ✅ دل شوره آمادگی فرزندانشان برای رفتن به مدرسه، نگرانی از  و تغذیه بچه ها در طول روز، دل شوره منطبق نشدن فرزندانشان با فضای جدید، مقطع تحصیلی بالاتر و هزار دغدغه ریزودرشت دیگر. پاییز برای همه بوی مدرسه می دهد؛ هم برای کودکانی که این روزها هیجان زده و پرشور هستند تا خودشان را برای شروع سال تحصیلی مجهز کنند، هم برای بنده و شما که رژه بچه مدرسه ای ها با لباس های فرم را تماشا می کنیم و هم برای پیرمردهایی که در پارک ها دفترچه خاطرات دوران مدرسه را در ذهن ورق می زنند. 🔴 از شما چه پنهان ✅ از شما چه پنهان، با وجود همه پیشرفت هایی که در آموزش وپرورش به وقوع پیوسته است، ما همچنان تا رسیدن به نقطه استاندارد و عالی در  فاصله زیادی داریم. از مسائل «سخت افزاری» مثل فقر فضای فیزیکی، تجهیزات کارگاهی، آزمایشگاهی و ورزشی بگیرید تا مسائل و موارد «نرم افزاری» مانند سرفصل ها و کتاب های آموزشی، پرورش روحیه مسئولیت پذیری، خانواده گرایی، مهارت آموزی و... که هر یک در جای خودش اهمیت فراوانی دارد. باید باور کنیم نقطه آغاز پیشرفت و توسعه یک کشور مدارس هستند. اگر تصمیم گیران کلان کشور به همان جمله معروف «مدارس را دریابید که دانشگاه دیر است» توجه می کردند، شاید اوضاع واحوال کشور بسیار مطلوب تر از وضعیت فعلی می بود. ✅ نباید فراموش کنیم که در دنیای مدرن شیوه ها و ابزارهای قدیمی دیگر پاسخگوی نیازهای آینده سازان کشور نیست. گاهی برخی افراد تلاش می کنند آموزش و تربیت فرزندان را مجرد از «فناوری و رسانه» تعریف کنند یا حتی آن ها را نادیده بگیرند که این امر سبب عقب ماندگی و درنظر نگرفتن اقتضائات زمانی است. شاید در گذشته این امکان وجود داشت که با «نگاه سلبی» و محروم کردن فرزندان از دسترسی به داده های نامطلوب، آن ها را در مسیر مناسب هدایت کرد، اما به مرور زمان ضرورت «افزایش آگاهی» دانش آموزان در ارتباط با مسائل اهمیت پیدا کرد و امروز چالش جدی، «ایجاد آمادگی» برای فرزندان است. بدین معنا که ضمن ارائه آموزش های لازم در زمینه های مختلف، ذهن و ضمیر آن ها آماده و آگاه شود و با تمرین های مناسب آن ها برای مقابله با چالش ها و موقعیت های مختلف محیطی افزایش یابد. 🔺منبع: ، 🔻دوشنبه ۱۷ مهرماه ۱۴۰۲، شماره ۴۰۵۲ www.modiryar.com @modiryar
ما و دغدغه های دیگران 🔴 حکایت راننده لجباز ✅ خیلی عجله داشتم. باید به یک مهم کاری می رفتم. کمی دیر شده بود و با تأخیر رسیدن اصلاً صورت خوشی نداشت. سعی می کردم با رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی با سرعت بیشتری حرکت کنم. از دور چشمم به چراغ افتاد که سبز است و هر لحظه مکن است زرد یا قرمز شود. ماشینی جلوتر از من بود چند بار چراغ دادم توجه نکرد و به اصطلاح راه نداد. بوق هم که زدم مسیر را باز نکرد. حتی عامدانه به یکباره سرعتش را به گونه ای کم کرد و مسیر مرا بست تا دو نفری پشت چراغ قرمز بمانیم. خیلی ناراحت شدم ولی خودم را به شدت کنترل کردم. کنار ماشینش که قرار گرفتم شیشه را پایین داد و گفت: چه خبر است؟ سر می بری؟ ✅ چرا اینقدر بوق می زنی و خلاصه با تشر و ناراحتی کلی حرف بارم کرد. من که کاملاً بر خودم مسلط شده بودم به آرامی و با لبخندی گفتم باور کن هیچ خبری نیست، اصلاً قصد سبقت گرفتن یا جا گذاشتن شما را نداشتم فقط کمی عجله دارم همین. خیلی غیر طبیعی است که یک نفر عجله داشته باشد؟ برای خودت پیش نمی آید؟ کاش امروز که من عجله داشتم شما راه را باز می کردی و به من کمک می کردی که زودتر به مقصد برسم تا فردا روزی که به هر دلیلی شما عجله داشتی دیگران شما را بکنند. از شما چه پنهان گویی حرف هایم در او اثر کرد. سرش را پایین انداخت و در حالی که چراغ سبز شده بود چند تا بوق به نشان احترام زد و گفت حق با شماست عذرخواهی می کنم. 🔴 دغدغه های دیگران ✅ در ادامه مسیر گویی از جلسه و تأخیر احتمالی رسیدن به مقصد فراموش کرده باشم صرفاً فکرم به این اتفاق و رفتار راننده لجباز بود. با خودم گفتم چرا نباید در زندگی اجتماعی و خانوادگی خود ملاحظه دیگران را هم بکنیم، به احساسات و نیازهای هم نوعان خود احترام بگذاریم و دغدغه های آن ها برای ما هم مهم باشد. یکی استرس دارد، دیگری فرزندش بیمار است، مسلمانی بدهکار است، فرد دیگری افسرده یا حالش گرفته است و خلاصه زیر آسمان این شهر مردمان بیشماری هستند که ممکن است به دلایل مختلف حال خوبی نداشته باشند. اگر آن روز زمان خوبی، خوشی و آرامش ما بود چه اشکالی دارد این و مطلوبیت را به آن ها هم انتقال دهیم. ✅ اگر هر یک از ما در این شرایط برای همان آدم های معدود و محدودی که با ما در ارتباط هستند این اصل را رعایت کنیم اثرات بسیار خوبی بر افزایش رضایت مندی عمومی و بهبود نظام اجتماعی خواهد داشت. ما همه به هم ربط داریم، بخواهیم یا نخواهیم در عرصه و جامعه ی بزرگی که در آن زندگی می کنیم حس و حال ما روی دیگران اثر می گذارد و از آن ها نیز تأثیر می پذیریم. پس چرا نباید احساس تکلیف کنیم و لااقل اگر به آن ها کمک نمی کنیم مراعات دیگران را بکنیم، هوایشان را داشته باشیم و مسیر حرکت شان را تسهیل نماییم. 🔴 مراعات یکدیگر ✅ «شناخت وظیفه،» پایه و پیش نیاز «انجام وظیفه» است. انسان ها در جامعه نسبت به یکدیگر «حقوق و وظایف متقابل» دارند. شناخت این و انجام آنها و مراعات دو جانبه، ضامن تصحیح روابط و سالم سازی معاشرت ها و زدودن کدورت ها و کاهش اختلاف ها و گله مندی هاست. فراموش نکنیم «آدمی را آدمیت لازم است»؛ پس در جامعه انسانی و زندگی اجتماعی، جز با «مراعات» دیگران و حقوقشان، وضع رفتاری عمومی سامان نمی یابد و جامعه اصلاح نمی شود. ✅ به عنوان مثال والدین نسبت به و فرزندان نسبت به پدر و مادر وظایفی دارند. زن در برابر شوهر و شوهر در برابر زن، تعهداتی دارد. فرمانده و سرباز، نسبت به هم حقوق و وظایفی دارند. دو شریک با یکدیگر، کارگر و کارفرما، رئیس و مرئوس، معلم و شاگرد، همسایه با همسایه، مشاور و مُراجع، خویشاوندان و ارحام ، برادران و خواهران نسبت به هم و ... نمونه های دیگری از ارتباط های اجتماعی است که هر کدام نسبت به هم محدوده و مجموعه ای از تکالیف را دارند که باید اول آن ها را بشناسیم، دوم به آن ها عمل کنیم و سوم رویه و روندی متقابل و دوجانبه برای آن در نظر داشته باشیم. 🔺منبع: ، 🔻سه شنبه ۲۵ مهرماه ۱۴۰۲، شماره ۴۰۵۹ www.modiryar.com @modiryar
یک سلام ساده   🔴 یک سلام ساده ✅ آرام و باوقار قدم بر می دارد، سرش پایین است، چند قدمی که عصا زنان حرکت می کند سرش را بالا می آورد نگاهی به جلو و مسیر پیش رو می اندازد و دوباره سرش را پایین می اندازد و به راهش ادامه می دهد. زیر لب زمزمه می کند؛ گاهی شعر، گاهی ذکر، گاهی هم دعا برای عزیزانش. با وجود وزن و وقاری که دارد اما تمام وجودش گویی لرزشی آرام دارد که قدرت تند راه رفتن و تعادل بدون عصا را از او می گیرد اما باکی ندارد چون به خوبی می داند این سرنوشت محتوم همه ی انسان هاست. انگار خسته شده است. ✅ به اولین نیمکتی که می رسد دستش را می گیرد و به آرامی روی آن می نشیند. ابتدا گوشی تلفن همراهش را در می آورد. فکر نمی کنم به جز اعلان روی گوشی دنبال چیز دیگری باشد. آن را داخل جیبش می گذارد، عینکش را عوض می کند و روزنامه اش را باز می کند و می خواند. تقریباً هر روز صبح اول وقت داخل پارک می آید، قدم می زند و روزنامه می خواند. تمیزی، وقار، کلاس و صفای این پیرمرد را خیلی دوست دارم. خودم را به او رساندم و سلام کردم. گفت: به به دوست سحر خیز من! خدا خیرت بدهد که هوای ما را داری، عاقبت بخیر شوی جوان، روزگار وفق مراد تو باشد و ... خدای من! این پیرمرد برای یک سلام ساده چه محبتی به من می کند!   🔴 انگشت عصا ✅ آری دقیقاً همین گونه است. کهنسالان و بزرگوارانی که در روزها و سال های پایانی عمر خویش قرار دارند و کماکان منشأ برکت و رحمت هستند. آن ها دیگر «آرد خود را ریختن و الک خود را آویختن» و دیگر جز «سلامتی، آرامش و آبرو» هیچ چیز دنیا برایشان اهمیت ندارد. حال دیگر نوبت فرزندان شان است که همه ی آن چه از زندگی به خاطر «حمایت و برکت» والدین و بزرگ ترهای خود به دست آورده اند را قدر بدانند و نسبت به آن ها ، تواضع و توجه نشان دهند. و به راستی چه زیباست نعمت قدردانی و قدرشناسی. ✅ به زیبایی این گونه می سراید: «به انگشت عصا هر دم اشارت می کند پیری / که مرگ اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجاست» اما چه سود که گذران سریع زمان را از یاد می بریم و همواره غفلت و فراموش می کنیم در برابر بزرگ ترها و والدین خویش چه وظایفی بر عهده داریم. خصوصاً اکنون که وضعیت پنجره جمعیتی کشور به گونه ای که به سرعت رو به سوی پیری حرکت می کنیم شاید نیازمند آن باشیم بیش از هر زمان دیگری نسبت به این موضوع آگاه و حساس باشیم و در مسیر حمایت، توجه، محبت و امیدبخشی به موسپیدان و سالمندان جامعه خصوصاً آن هایی که به ما نزدیک ترند و بر گردن ما حق دارند تلاش کنیم.   🔴 موی سپید ✅ باور کنید بالاتر از سیاهی هم رنگ دیگری هست و آن «موی سفید» پدران و مادرانی است که همه ی عمر خویش را در راه قد کشیدن، و رفاه فرزندانشان صرف کرده اند و اکنون بعد از چند دهه زندگی سخت، آبرومندانه و عزت مندانه تنها و تنها دلخوشی شان محبت، توجه و حمایت کسانی است که بی محابا برایشان فداکاری کرده اند. پس اکنون نوبت شماست که به سراغ آن ها بروید در برابرشان متواضعانه بنشینید و در دل به خود تذکر بدهید و این گونه سخن بگویید: پدرم، مادرم! بر دستانت بوسه می زنم اکنون که جبر روزگار بر چهره ات چین و چروک نشانده و گرد پیری بر صورتت پاشیده است. ✅ دست تو را می بوسم اکنون که در سن قرار دارید ولی همچون جوانی باانگیزه تلاش می کنید. مرا ببخشد اگر دغدغه های شما را نمی شناسم. مرا حلال کنید اگر دغدغه های شما را می شناسم ولی کاری از دستم برنمی آید. می دانم برای شما که سال ها گره های زیادی را در زندگی مردم گشوده اید سخت است تنهایی و نشستن بر نیمکت های بیکاری پارک ها و نگریستن به دور دست ها و بعد تا می توانید دور سرشان بچرخید، به آن ها کمک کنید، باری از روی دوششان بردارید و فراموش نکنید خدمتگزاری به والدین بالاترین جایگاه و مقام دنیاست؛ «موی سپید خندد بر آن کسی که گوید / بالاتر از سیاهی رنگ دگر نباشد»     🔺 منبع: ، 🔻سه شنبه ۲ آبان ۱۴۰۲، شماره ۴۰۶۵ www.modiryar.com @modiryar
سر جای خود بنشینید 🔴 به جای خدا ✅ خیلی دلگیر بود و البته عصبانی، به شدت چهره اش برافروخته و سرخ شده بود، کلامش می لرزید. پرسیدم چیزی شده؟ چرا این قدر بهم ریخته و پریشانی؟ گفت: می دانی رفیق جان انگار خیلی چیزها با گذشته متفاوت شده است و خیلی سخنان و مَثَل هایی که قدیم ها رواج داشته امروز جواب نمی دهد. گفتم مثلاً چی؟ گفت: همین «چاه کن همیشه ته چاه است»، یا « هرگز نیاسود» نمی دانم دیگر همین ها که همه می گفتند یا آن جا که می گفتند «بار کج به منزل نمی رسد» و... خلاصه این روزها هیچکدام آن ها دیگر درست نیست. ناخودآگاه به سخنانش که بیشتر از روی لج بود خندیدم. ✅ نگاه چپ چپی به من کرد. خودم را کمی جمع و جور کردم و سعی کردم ژست همدلانه بگیرم تا بتواند صبحت هایش را راحت تر ادامه بدهد. پرسیدم خب حالا چه کار شده است که این گونه حرف می زنی؟ گفت: فلانی از روی حسادت چاهی برایم کنده است که حالا حالاها نمی توانم از آن خارج شوم و خودش سالم و موفق راست راست راه می رود. نمی دانم خدا کجاست؟ عدالت چه معنایی دارد؟ من با دقت به تمامی حرف هایش گوش می کردم و سعی داشتم نظرات و هیجاناتم را کنترل کنم تا در همکلامی با من داشته باشد. 🔴 سرجای خود بنشیند ✅ ماجرا را که برایم تعریف کرد دیدم بنده خدا راست می گوید ضربه بد و ناجوانمردانه ای به او وارد شده است. گفت: اگر من جای خدا بودم این چنین آدم هایی را نیست و نابود می کردم. در ادامه هم از روی سلسله عذاب هایی که برای فرد خاطی و افراد مشابه در نظر داشت را فهرست کرد که اگر خدا بودم چنین می کردم و چنان... بعد هم تعدادی از رفتارها و تقابل های تلافی جویانه ای که برایش در نظر گرفته بود را گفت و گفت. این بار سعی کردم کنترل شده تر سخن بگویم. برای همین اول با او ابراز همدردی کردم. گفتم: خداییش حق داری. آدم این جور وقت ها حالش گرفته می شود و اعصابش به هم می ریزد خصوصاً وقتی که ضربه را از خودی خورده باشد. ✅ اما این گونه که درست نیست تو بخواهی جای خدا کنی و شخصاً پاداش و عذاب دهی. آدمی باید سرجای خودش بنشیند، به تکلیفش عمل کند، نیت صالحانه،خالصانه و صادقانه داشته باشد و حقوق مردم را همانند حقوق خویش محترم شمارد. شک نکن که هیچ کدام از ارزش های اخلاقی در مرور زمان تغییر نمی کند و ارزشش کاسته نمی شود این میزان عمل و وفاداری انسان ها به اخلاق و ارزش هاست که کم و زیاد می شود و چه زیان کار است کسی که خود را در معرض گمراهی قرار دهد. 🔴 جای خود باشیم ✅ حکایت ما آدم ها با خداوند بخشنده و مهربان خیلی فرق دارد. چقدر خوب است که ما جای او نیستیم. هر چند انسان جانشین خدا در زمین است اما در بسیاری وقت ها رفتاری دارد که از شأن خلیفه الهی فاصله بسیاری دارد. پروردگار مهلت می دهد، عیب ها را می پوشاند، چندین برابر نیکی ها به انسان پاداش می دهد، بارها و بارها آبروی انسان را نگه می دارد و خلاصه بیشتر از این که بخواهد از روی «عدل» با آدمی برخورد کند از روی «فضل» عمل می کند که به قول سعدی «فضل خدا را که تواند شمار کرد». اما چه می شود کرد که فرزندان آدم کم صبر و عجول هستند؟ حکمت و رحمت الهی را نمی شناسند و می خواهند آن را با عقل محدود و ناقص خود ارزیابی کنند. ✅ برای همین بیشتر آن ها با یک غوره سردی شان می شود و با یک مویز گرمی. انسان پر ادعا به جایی می رسد که به تعبیر آیه شش به خالق خود مغرور می شود و خود را در جایگاه تشخیص قرار می دهد. تا آن جا که قرآن با عتاب می فرماید: «اى انسان! چه چيزى تو را به پروردگار بزرگوارت مغرور كرده است؟» پس همین بهتر است که ما جای خود باشیم، سعی کنیم به حقوق دیگران احترام بگذاریم، در استقرار عدل و احسان در زمین سهم مسئولیت خود را بپذیریم و خود را در مقام انتقام و تنبیه دیگران قرار ندهیم. صبور باشیم و فراموش نکنیم همانی که داور واقعی است خود شاهد همه ماجراها نیز هست. 🔺منبع: ، 🔻یکشنبه ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۲، شماره ۴۰۸۷ www.modiryar.com @modiryar
دیگر فرقی ندارد 🔴 حکایت تلخ بی تفاوت شدن ✅ «دیگر فرقی ندارد» حکایت تلخ بی تفاوت شدن است. یعنی حتماً برای من فرق دارد ولی کار را به آن جا رسانده ای که دیگر چیزی نمی خواهم، قیدش را زدم، عطایش را به لقایش بخشیدم، کار را با همه مواهبش رها کردم و به خودت سپردم. اینک تو بمان و هر آن چه دلت می خواهد، تو باش و هر کاری که دوست داری انجام بده. من نیستم، کناره می گیرم، گوشه ای می ایستم و به هر آن چه از ، انگیزه، اندیشه و خواست من بوده و تو به یغما برده ای با حسرت نگاه می کنم. اگر در «کار و زندگی»، امور «خانه و جامعه» اوضاع به گونه ای پیش رفت که اعضای خانواده، دوستان، ✅ همکاران، کارکنان و افرادی که با آن ها در ارتباط هستید چنین جمله ای را به شما گفتند و خود را حذف کردند یا نادیده گرفتند از خدا بترسید، درنگ کنید، کمی آهسته تر قدم بردارید، به و گفتار گذشته ی خود اندیشه کنید و از خود بپرسید به راستی کجای کار من می لنگد، چه حقی را از دیگران غصب کرده ام یا چه رفتاری از من سر زده که آن ها را دلسرد و سرخورده کرده است و بودن را به نبودن ترجیح داده اند؟ کناره گیری دیگران از ما و هر آن چه با ما در ارتباط است پیام خوبی ندارد و گاهی معنایش می تواند ظلمی باشد که ما در حق کسانی که زورشان به ما نمی رسد روا داشته ایم. 🔴 حدود، حقوق، مسئولیت پذیری ✅ به نظر من اگر بخواهیم «اخلاق» را تعریف کنیم سه کلید واژه ی اساسی برای آن قابل طرح است: «حدود، حقوق، مسئولیت پذیری». «حدود» بدان معنا است که در زندگی باید مراقب باشیم پای خود را از گلیم مان درازتر نکنیم، حد و مرز نگه داریم، از خط قرمزها عبور نکنیم و وارد حد و مرز اختیارات، علاقه مندی ها و وابستگی های دیگران نشویم. به بیان ساد تر «اندازه نگه داریم که اندازه نکوست.» اما «حقوق» به این امر اشاره دارد که در زندگی باید حق خود، طبیعت، سایر انسان ها، والدین و خداوند را ادا کنیم. به بیان ساده تر مدیون احدی نباشیم و در انجام تکالیف خود گماریم. ✅ بدین صورت احترام والدین حفظ می شود، محیط زیست سالم می ماند، مردم از دست و زبان ما در امان خواهند بود و خلاصه اصول اخلاقی رعایت می گردد و خداوند از ما راضی می شود. «مسئولیت پذیری» نیز این امر را به آدمی گوشزد می کند که هر انسانی اولاً باید نسبت به هر آن چه پیرامون او و زندگی اش وجود دارد حساس و مسئولیت پذیر باشد و ثانیاً سهم مسئولیت خود را برای ایجاد زندگی و دنیایی بهتر با حُسن نیت و تلاش برای و تعالی جامعه بردارد بدین گونه هر چیزی در جای خود قرار خواهد گرفت. 🔴 در جایگاه مدیریت ✅ این امر زمانی اهمیت بیشتری می یابد که اثرات تصمیمات و نظرات ما در جایگاه یک مدیر بر جامعه ای کوچک یا بزرگ اثر می گذارد. حال می خواهد به عنوان پدر خانواده فرد تصمیمی بگیرد که پیامدهایش بر اعضای خانواده اثر گذار است، یا در مقام یک معلم رفتار و گفتار او بر دانش آموزان یک کلاس اثراتی دارد یا در مقام یک مدیر ارشد سازمانی که می تواند آینده زندگی کاری و اجتماعی افراد را تحت تأثیر قرار دهد. متأسفانه امروزه در بسیاری از سازمان های ما این مهم رعایت نمی شود. افراد تا در مقام مدیریت قرار می گیرند به غلط خود را «ولی نعمت» و صاحب صلاح و صرفه کارکنان و کل سیستم می پندارند و رفتاری از آن ها سر می زند که نتیجه اش از بین رفتن انگیزه کارکنان و است. ✅ اصولاً کار از جایی اشکال پیدا می کند که فرد در مقام می خواهد به جای اِعمال قوانین، ضوابط و اصول سازمانی بر اساس سلایق و علایق خود رفتار کند. بدین صورت شایستگی ها ضایع می شود و منابع هرز می رود، «آشنا گزینی» جانشین «شایسته گزینی» می شود و مدیر خود را صاحب حق در همه امور می داند و بدین صورت مدیون سازمان و ذیربطان آن می گردد. چون عمر مدیریت ها کوتاه است و دنیا آن چنان که برخی گمان می کنند ارزشی ندارد چه زیان کار است فردی که خود را اینگونه بدهکار خدا و خلق خدا نماید. 🔺منبع: ، 🔻پنجشنبه ۹ آذرماه ۱۴۰۲، شماره ۴۰۹۷ www.modiryar.com @modiryar
داستان بی قراری 🔴 بی قراری ✅ زندگی در عصر حاضر پر از چالش و است. چه روزهای پرشماری که قلب ها در سینه ها آرامش ندارند و آدمی ناخودآگاه هر لحظه در انتظار اتفاق یا خبر بدی است که شاید هیچ گاه هم به وقوع نپیوندد. اما چه می شود از یک طرف خاصیت زندگی های امروز است که گویی در آن همه چیز روی دور تند قرار گرفته است و از طرف دیگر فناوری های پیچیده، هیجانات کاذب، رسانه ها و هیاهوهای گسترده ای که شاید بییشتر آن ها در ذات خود استرسی هم نداشته باشند ولی اثرات و پیامدهایی دارند که قرار را از انسان می گیرد و در دلش شور و تلاطم ایجاد می کند. ✅ دلیل دیگر ناآرامی ها ریختن قبح گناه و فراگیر شدن بسیاری از ناهنجاری های اخلاقی است که سبب می شود لوح سفید ضمیر انسان را تیره و تار نماید و آرامش را از او سلب کند. فساد مالی و اداری، دروغ و غیبت، ربا و ریا، بی حیایی و بی بند و باری و هر چیز دیگری که در نهاد خود با فطرت پاک آدمی در تضاد است در صورتی که رواج یابد درون انسان را به هم می ریزد و آرام جان او را می گیرد. گاهی آدمی واقعی زندگی را فراموش می کند و از یاد می برد که این دنیا محل گذر است و نباید به آن دل بست و برایش بیشتر از آن چه که شایسته یک زندگی کوتاه و موقت است دغدغه داشت. 🔴 دلیل این همه ناآرامی ✅ دلیل این همه بیقراری و را هم در درون انسان جستجو کنید و هم در محیط پیرامون زندگانی اش. هر شخصی در طول زندگی دچار مشکلاتی می‌شود که آن‌ها دست مایه ایجاد استرس، عصبانیت، ترس و دلشوره در او می‌شوند. از یک طرف مسائل و چالش های محیطی است که در رأس آن پدیده های فناورانه و رسانه های رنگارنگی است که در ذات خود هیجانات کاذب ایجاد می کند، همچنین می توان به دغدغه های معیشتی و اقتصادی اشاره کرد که زندگی عادی را تحت تأثیر قرار می دهد. و از طرف دیگر درون نهاد انسان است که شاید در مرور زمان به دلایل مختلف از اخلاق و معنویت فاصله گرفته و بسیاری از مناسک و زمان هایی را که صرف ارائه ✅ خدمات اجتماعی خدمت به خلق، و در بیان عامیانه تر مسائل معنوی می کردند را صرف امور دیگری از جمله فضای مجازی، ترافیک، شبکه های اجتماعی و مسائلی از این دست می کنند. از این رو هیچ گاه به ذهن و ضمیر خود فرصت التیام و آرامش نمی دهند و همواره همانند امواج دریا در تلاطم هستند. و وقتی برای پرداختن به خویشتن و پرورش مواردی که روح را جلا می دهد و آرامش را مهمان قلب انسان می نماید اختصاص نمی دهند. به طور یقین زمان هایی از زندگی وجود دارد که استرس، ترس و دلشوره انسان را مغلوب می کند که باید برای غلبه بر آن راهکار مناسبی پیدا کرد. 🔴 برای آرامش قلبی و ذهنی ✅ نباید فراموش کنیم هر چقدر هم و اعتماد انسان ها به اصول اخلاقی و معنوی کمرنگ شود باز هم از نیازشان به آن ها نه تنها کم نمی شود بلکه روز به روز افزایش می یابد. حتی اگر از آن بی خبر باشند، یا آن را نفی کنند یا به آن اعتقادی نداشته باشند. خداوند در قرآن کریم به انسان توصیه می کند که نماز را برای ذکر و یاد خدا به پا دارد: «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» سپس همین ذکر را برای دلگرمی و آرامش قلب به فرزندان آدم بشارت می دهد: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» و در نهایت مومنانی که با نفس مطمئن این پیوند را با معبود خویش برقرار کنند را در زمره بندگان و برگزیدگان خویش در حالی که آن ها از خدا راضی هستند و خدا از آن ها راضی است به بهشت فرا می خواند: ✅ «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي» این قرار و آرامش ارزشمند حاصل پیوند انسان با معبود و فطرت خویش است که او را یاری می کند در زندگی خویش آرامش داشته باشد و با توکل به ذات اقدس الهی پشتوانه ای محکم و قابل اتکا برای خودش فراهم نماید. پس باید در میان این همه هیاهوی مادی و جنجال های رسانه ها انسان برای انس با ، عبادت و تفکر زمانی را اختصاص دهد تا آرامش قلبی و ذهنی را برای خود فراهم سازد. 🔺منبع: ، 🔻یکشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۲، شماره ۴۱۰۵ www.modiryar.com @modiryar
دینی که به گردنت است 🔴 آوار مدیونی از اصطلاحات عربی است که به فارسی راه پیدا کرده و درباره کسی به کار می‌رود که تعهد خود را به جای نیاورده است و یا دِین خود را نپرداخته باشد. قدیمی ها و بزرگ ترهای ما که حلال و حرام را بیشتر می شناختند و مراقبت از حق و سهم مردم را بر خود، خانواده و نزدیکانشان واجب می دانستند از این واژه زیاد استفاده می کردند تا تذکر بدهند که عمر دنیا کوتاه است و به زودی انسان باید در دادگاه الهی پاسخگوی رفتار و گفتار خود در قبال مردم باشد. ✅ «مدیونی» همچون آواری بر سر انسان فرو می ریزد و همه حسناتش را از بین می برد و اگر آدمی نتواند یا عامدانه نخواهد دِین مردم را بپردازد روزی فرا خواهد رسید که مجبور می شود به سختی تاوان آن را بپردازد. پس باید قبل از هر اقدامی تمامی جوانب و پیامدهای آن را در نظر بگیریم تا از روی کبر و غرور، سو نیت و خشم و یا بخاطر منافع و مصالح خویش را تضییع نکنیم یا این که برخود واجب بدانیم قبل از سخن گفتن به اصطلاح زبان خود را دور دهان بچرخانیم، کمی درنگ کنیم و در اثراتی که سخن ما می تواند داشته باشد به نیکی اندیشه کنیم تا کسی را آزرده نکند و یا حقی تضییع نگردد. 🔴 گناهی نابخشودنی ✅ تضییع گناهی نابخشودنی است و تا آن ها راضی نشوند خدا هم انسان را نخواهد بخشید. هر چند به قول مشهور همه می دانند خداوند بخشنده و مهربان است و بارها و بارها گناه بندگانش را می بخشد و نادیده می گیرد اما زمانی که پای حق الناس در میان باشد تا جلب رضایت مردم بخششی در کار نخواهد بود. خارج شدن از دِین مردم و جلب رضایت آن ها همیشه هم کار آسانی نیست. چرا که در موارد بسیاری ممکن است اصلاً قابل جبران نباشد. اگر کلام ما آبروی فردی را ببرد، یا حقوق مادی او را به گونه ای تضییع نماید که آرامش زندگی یا سلامتی اش به خطر بیفتد این ها عمده مواردی هستند که شاید هرگز قابل جبران نباشد و تنها با گذشت کردن و فداکاری دیگران بتوان از آن عبور کرد که قطعاً کاری مشکل و در برخی موارد حتی غیر ممکن است. ✅ پس قبل از هر چیز مراقبت و وسواس داشتن نسبت به آن چه در زبان جاری می کنیم یا آن چه انجام می دهیم اهمیت دارد که بر اساس آن از وقوع امری که ما را زیر دِین دیگران می برد در امان باشیم. خصوصاً افرادی که مصالح و منافع عموم مردم در اختیار آن هاست باید بیشتر مراقبت کنند؛ مدیری که را در اختیار دارد، استاد یا معلمی که بخش عظیمی از زمان، آموزش و آینده فرزندان مردم به نحوه عملکرد او بستگی دارد و خلاصه هر کسی در هر مقام و جایگاهی باید در این مسیر به صورت ویژه از خود مراقبت نماید. 🔴 برای آن هایی که اعتقاد ندارند ✅ عده ای هستند که شاید به زبان نیاورند اما در دل و قلبشان و در رفتار و گفتارشان به آن چه ذکر شد اعتقادی ندارند. همان از خدا بی خبرانی که حقوق مردم را ضایع می کنند، بیت المال را کابین زنانشان می کنند، به کارگران و زیردستان ستم می کنند، غش در معامله دارند، قاچاق و کم فروشی می نمایند، ربا خوارند و یا زبان برنده و تیزی دارند که هیچ کس از دست و زبان آن ها در امان نیست و در خیال خام خود می پندارند همیشه خر مراد را سوار هستند و به هر گونه ای که دلشان خواست می توانند زندگی کنند قطعاً روزی پاسخ غفلت، نافرمانی و دهن کجی خود به و حق و سهم مردم را خواهند داد. ✅ اگر انسان به خود نیاید و بر خویشتن نظارت و کنترل دقیق و جدی نداشته باشد در سنین بالاتر که غبار اسب جوانی بر زمین می نشیند و آدمی دیگر سرمست و قدرتمند در زمین راه نمی رود به یکباره به خود خواهد آمد و می بیند پشت سرش مردمان بسیاری را آزرده و یا حق و سهم شان را به یغما برده یا تضییع کرده است و دیگر نه فرصت و امکاناتی برای جبران دارد و نه حتی امکان آن وجود دارد. چه بسیار افرادی که از دنیا می روند و دین مردم را برگردن دارند و هیچ کسی از بازماندگان به یادشان نیست و یا حتی برای و آمرزش آن ها خبری ندارد و اقدامی نمی کند. پس تا هستید از خودتان مراقب کنید! 🔺منبع: ، 🔻سه شنبه ۱۹ دی ماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۲۹ www.modiryar.com @modiryar
گره مباش 🔴 پاداش مردن ✅ همه ی آدم ها به توجه، محبت، تکریم و احترام نیاز دارند. این ها قوام روح هستند و سبب حال خوب و آرامش ذهن و ضمیر انسان می شود. اما چه سود که بسیاری از ما انسان ها گویی از این مهم بی خبر هستیم و در هیاهوی زندگی از سر «فراموشی» یا شاید هم «غفلت» یادمان می رود که نسبت به اطرافیان و عزیزان خود چه وظایفی بر عهده داریم. جالب است تا فردی زنده است قدرش را نمی دانیم، سراغی از او نمی گیریم، به او محبت نمی کنیم، هدیه یا حتی شاخه گلی را از او دریغ می کنیم ولی همین آدم زمانی که جان به جان آفرین تسلیم می کند، ✅ برای ما عزیزتر از جان می شود، در سوگش اشک می ریزیم، بر سر مزارش یا مجلس ترحیمش یک شاخه که نه یک تاج گل هدیه می کنیم و گویی حالا که مرده است شایسته ی دریافت پاداشی است که قبلاً نبوده است. نمی خواهم بگویم «مرده پرستی» چون اصلاً واژه ی قشنگی نیست اما در واقع بسیاری از آدم های این دوره زمانه گرفتار این نوع رفتار شده اند و از مهرورزی، توجه مثبت و ادای تکلیف خود نسبت به دیگران غفلت می ورزند. 🔴 احسان و خیر رساندن به دیگران ✅ یکی از چیزهایی که در آموزه های و دینی ما بسیار تاکید شده که برکت آفرین است و مایه های عمر و زندگی مان را زیاد و پررونق می کند احسان و خیر رساندن به دیگران است. در قالب این که انسان صدقه می دهد، آبروی کسی را می خرد، گره از کار فردی باز می کند، برای دیگران مهربان و شادی آفرین است، غمی را از دلی می زداید و...همه ی این ها نمونه ای از مواردی هستند که باید در طول زندگی خود به آن توجه ویژه ای داشته باشیم. ✅ آدم ها تا زنده اند نیاز به و توجه دارند بعد از مردن این ها برای شان فایده و ارزشی نخواهد داشت. امتحان کنید! ضرری ندارد شما یک گره از کار خلق باز کنید تا خداوند مهربان هزارها گره از کار شما باز کند. این گونه هم از کار خیری که کرده اید حال تان خوب می شود، هم به خیر فوق العاده و چشمگیر خواهد رسید و هم دیگران از برکت وجودی شما بهره می برند. هر چند همه ی آنچه گفته شد کاملاً بدیهی و واضح است اما زمانی که جامعه آن را به فراموشی می سپارد چاره ای جز تأکید و تکرار نیست. 🔴 روشنای زندگی ✅ اهالی عقل و که پنجره‌ی دل و احساس خود را چهار قفله کرده‌اید و همه چیز را با حساب و کتاب و دو دوتا چهارتا اندازه گیری می‌کنید، به رسم سود و زیان و برای منفعت شخصی‌تان هم که شده به خود آیید و قدر مهربانی‌ها را بدانید که عشق و محبّت آفتاب لب بام است و عمری کوتاه دارد و پس از آن شما می‌مانید و سردی و تاریکی در برهوت تنهایی و نامهربانی. همانی که هر روز به شما زنگ می‌زند و پاسخش را یک در میان می‌دهید، کسی که خیلی به خیر و شر شما کار دارد و می‌گویید گیر می‌دهد، ✅ فردی که مرتّب قربان صدقه شما می‌شود و حوصله‌اش را ندارید و یا همانی که چشم به محبّت و توجه شما دوخته است و او را طرد می‌کنید و می‌گویید حوصله‌ی لوس بازی‌هایش را ندارید همان چراغی است که در فقدان و خاموشی خواهید فهمید چقدر زندگی‌تان به‌خاطر وجودش رونق و نور داشته است و شما نمی‌دانستید. خواهر، برادر، همسر، رفیق، فرزند و از همه مهم‌تر پدر یا مادر، هر یک بسته به شرایط زندگی شما می‌توانند همان منبع و منشا نور و امید در زندگی باشند که با بی‌مهری و بی‌تفاوتی به بهانه‌ی مشغله‌های کاری و دغدغه‌های از آن‌ها و حال و احوال‌شان غفلت می‌کنید. 🔺منبع: ، 🔻سه شنبه ۲۶ دیماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۳۵ www.modiryar.com @modiryar
غرغروها به بهشت نمی روند ✅ پذیرش اصل «وجود محدودیت‌ها» و آمادگی برای پذیرش آن ‌ها، یعنی آمادگی برای . این یک واقعیت مهم است که درک و عمل به آن اثرات فراوانی بر افزایش سطح مطلوبیت زندگی انسان دارد. دنیایی که ما در آن قرار داریم مالامال از محدودیت ها، کاستی ها، مشکلات، دردها، رنج ها، غم ها، بیماری ها و مصائب است. اگر آدمی بخواهد در برابر هر یک از این موارد خود را ببازد، غرولند کند، رفتار نامناسب از خود نشان دهد در سن پیری یکباره به خود می آید و می بیند هیچ لذتی از عمرش نبرده است در حالی که با وجود همه ی مواردی که ذکر شد زندگی کردن و نعمتِ حیات خود می تواند مواهب و شیرینی های زیادی به همراه داشته باشد. ✅ فقط کافی است که همواره در خاطر داشته باشیم که خلق نشده ایم گذران عمر کنیم، همه چیز وفق مراد ما باشد، آب در دلمان تکان نخورد. بلکه زندگی به تعبیری تلاش برای دستیابی به سطحی از پیشرفت مادی و معنوی است که حصول آن مستلزم مقابله و مبارزه با مشکلات فراوانی است. پس نباید برای هر کم و کاستی صدای فغان و ناله ی ما بلند شود و به زمین و زمان بد و بیراه بگوییم. ما آمده ایم هنرمندانه لحظه لحظه ی عمر خویش را قدر بدانیم و زمان را به نفع نیکی ها و مهربانی ها آراسته کنیم، برای خویشتن و جهانی که خلق شده ایم و سایر مخلوقات به سهم خود «ارزش_آفرینی کنیم و به خود و خلق خدا خیر برسانیم. ✅ بیشتر آن هایی که مکرر غر می زنند، با طعنه و کنایه صحبت می کنند و از زمین و زمان شکایت دارند به غلط می پندارند که سختی و رنج فقط برای آن هاست و دیگرانی که لبخندی به لب دارند حتماً هیچ سختی و کمبودی ندارند و بدین گونه «باطن» زندگی خویش را با «ظاهر» دیگران مقایسه و همواره و خسران می کنند. صرف ابراز ناخشنودی کردن سبب ایجاد حس منفی و کاهش امید و انگیزه انسان می شود حالا وقتی این مورد با عدم تلاش برای تغییر وضعیت نامطلوب همراه می شود دیگر از حس و حال آدمی چیزی باقی نمی ماند و زندگی در دنیای بی رنگ و بی حال لذتی نخواهد داشت. پس: ▪گام اول: «پذیرش» است که بدانیم این چالش ها طبیعت زندگی دنیایی است. ▪گام دوم: «تسلیم شدن» در برابر رضای الهی است. البته قاعدتاً باید به زیبایی تسلیم امر خدا شویم نه با اکراه و نارضایتی. ✅ وقتی انسان تمام هم و غم خویش را به کار گرفت اوضاع را به نحو دیگری سامان دهد و توفیقی حاصل نشد باید در برابر آنچه قسمت اوست هر چند هم که تلخ باشد تسلیم خواست خداوند شود. به صورتی که اولاً امید خویش را برای طی کردن مسیری جدید برای موفقیت از دست ندهد و ثانیاً این پذیرش بدون غر زدن و نق زدن باشد. نقطه مقابل تسلیم شدن «جزع کردن» است. اگر تسلیمِ محدودیت‌های به‌جا نشویم جزع می‌کنیم. یعنی دست و پا زدن بیهوده در مقابل محدودیت‌هایی که دیگر کاری از تو نمی‌آید. وقتی نتوانستی کاری انجام دهی، دیگر نباید بیخودی دست و پا بزنی. ✅ در روایات آمده است وقتی (ع) داشتند فرزند خود را به خاک می‌سپردند، نجوای زیبایی با خداوند متعال داشتند. حضرت عرضه داشتند: «ای خدایی که فرزندان ما را از ما می‌گیری ولی محبت ما به تو زیادتر می‌شود؛ سُبْحَانَ مَنْ یَقْتُلُ أَوْلَادَنَا وَ لَا نَزْدَادُ لَهُ إِلَّا حُبّاً» و این نشان می‌دهد که حضرت به چه زیبایی در برابر آزمایش الهی یا مصیبتی که بر ایشان وارد شده است تسلیم خدا شده اند. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ الْانسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا» (معارج/19) انسان خیلی موجود با ولعی آفریده شده است. یعنی وقتی که یک چیزی می‌خواهد، خیلی حرص و ولع دارد که به حتماً به آن برسد. ✅ بعد می‌فرماید: «إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا» (معارج/20) انسان طبیعتاً (اگر خودش را تربیت نکند) این‌طوری است که وقتی یک شرّی به او می‌رسد جزع می‌کند و بدین گونه از زندگی خود نفعی نخواهد برد. اگر سعی و تلاش ما در زندگی با و و بدون «نق و «غر» باشد قطعاً هم توفیقاتی بیشتری خواهیم داشت و هم در طول عمر خود لذت بیشتری خواهیم برد. 🔺 منبع: 🔻چهارشنبه، ۱۱ بهمن ماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۴۷ www.modiryar.com @modiryar
بهانه خلقت ✅ تاریکی و ظلمت، شرک وکفر، جنگ و خونریزی، نابرابری و بی عدالتی، کینه و دشمنی و ... همه جا را فرا گرفته است. ارزش های اخلاقی حلقه مفقوده زندگی بشریت است. دختران حق زندگی ندارند و باید زنده به گور شوند ولی تعداد زیاد پسران نشانه خوبی برای هر خانواده است. با کوچکترین سوء تفاهمی جنگ های خونین و بی پایان رخ می دهد. اشرافی گری تنها ملاک است. سیاه پوستان برده هستند و نژاد پست تر و بردگان از حداقل حقوق اجتماعی بی بهره اند. شکنجه ضعیفان امری طبیعی است. اینها همه و همه تنها گوشه ای از ویژگی های دوره خاصی از تاریخ است؛ عصر جاهلیت. ✅ «محمد(ص)»؛ امین وحی، اشرفِ مخلوقات، خورشیدِ هدایت و بنده ی برگزیده ی خداوند در زمان و مکانی از تاریخ که تاریکی و گمراهی همه جا را فرا گرفته است توسط «ارحم الراحمین» برای نجات بشریت از آلودگی ها و گمراهی ها مبعوث می شود. طبق آیه ی شریفه ی قرآن، خداوند متعال بر انسان ها منت نهاده و رسولی را از بین خودشان به عنوان «رحمه للعالمین» برانگیخته است. ✅ این وجود نورانی و این کعبه ی آمالِ نه برای مردمان عصر خود بلکه برای تمامی دوران ها همچون خورشیدِ فروزان، هدایت گر، گرما بخش و بشارت دهنده است. هم او که شدیدترین دافعه ها را در مقابله ی با کافران و غاصبان و ظالمان دارد و در بین مومنان و صالحان و مردمان منشأ رحمت و الفت است. هرچند قرن ها از زمان بعثت پیامبر اعظم(ص) می گذرد اما انسان ها روز به روز بیشتر و بیشتر به آموزه های معنوی او و کتابی که بر قلب مطهرش نازل گردیده است احتیاج دارند. ✅ عالی ترین نمونه اخلاق و تربیت و والاترین الگوی کمالات انسانی برانگیخته می شود تا به مصداق آیه ی شریفه «و لکم فی رسول الله اسوه حسنه» اسوه ای حسنه، نعمت آفرینش را کامل نماید. امام علی علیه‌السلام در خطبه ۸۹ نهج البلاغه می فرماید: «خداوند او را در زمانی فرستاد که روزگاری بود پیامبری برانگیخته نشده بود و مردم در خوابی طولانی به سر می ‏بردند و فتنه‏ ها بالا گرفته و کارها پریشان شده بود، و آتش جنگ‏ ها شعله می‏ کشید، ✅ و دنیا بی فروغ و پر از مکر و فریب گشته، برگ ‏های درخت زندگی به زردی گراییده و از به بار نشستن آن قطع امید شده بود» وجود شریف نبی اسلام که بهانه خلقت است فصل جدیدی در زندگی بشریت به وجود می آورد. تعالیم وسیع و گسترده آن حضرت همچو خورشید در شب های تاریک و ظلمانی تابید و انسانیت را احیا نمود. در روزگاری که و تجملات ملاک ارزش انسان ها بود، زواید معیشت را از زندگی خود حذف نمودند و ساده و بی آلایش بودند. ✅ در دوره ای که دختران زنده به گور می شدند ایشان دختر اطهر خود را تکریم کردند و بر دستانش بوسه زدند. برادری و برابری را جایگزین برده داری و نژاد پرستی نمودند. خداپرستی و وحدانیت را جایگزین شرک و بت پرستی نمودند و قلب انسان ها را با نور خدا منور ساختند، جنگ های خونین و دراز مدت را به مودت و دوستی مبدل ساختند، در عصر بی سوادی و جهالت مردم را به کسب و دانش توصیه می کردند؛ «حتی اگر در چین باشد» پیامبر اسلام (ص) ، برای همه عزیز و دوست داشتنی است و کماکان همچون خورشید تابان در آسمان انسانیت می درخشد. ✅ اینک؛ در و در هزاره سوم که پیشرفت های قابل توجهی در صنعت و فناوری بوجود آمده است نیز بشر درجاهلیت به سر می برد؛ «جاهلیت مضاعف ». جاهلیتی که به برکت! استعمار و استثمار اخلاقی و فرهنگی غرب به وجود آمده است. جاهلیتی که به واسطه زیاده خواهی و دنیا طلبی ایجاد شده است. امروز نیز ارزش های اخلاقی در جوامع مختلف رنگ باخته است. پس باید پیامبر رحمت و مهربانی دوباره باید گوشه چشمی به انسان ها بیندازند و حیات بخش اخلاق و کمال باشند. 🔺منبع: ، 🔻یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲، شماره ۴۱۵۰ www.modiryar.com @modiryar
مرکب شکیبایی از بدو تولد تا زمان مرگ همواره با مصیبت ها، دردها، محدودیت ها، مشکلات، کمی ها و کاستی های فراوانی دست و پنجه نرم می کند و برای رسیدن به اهداف، آرمان ها و آرزوهایش با چالش های بسیاری روبرو می شود تا جایی که در نهایت بسیاری از خواسته هایش برآورده نمی شود و ناکام می ماند. این خصلت دنیا و زندگی آن است که با راحتی بیگانه است و آدمی را به شدت تحت فشار قرار می دهد. ✅ در المیزان برای تفسیر آیه شریفه ی «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ» می فرماید: «انسان از آغاز زندگى حتى از آن لحظه‏اى که نطفه او در قرارگاه رحم واقع مى‏شود، مراحل زیادى از مشکلات و درد و رنج‌ها را طى مى‏کند تا متولد شود، و بعد از تولد در دوران طفولیت، و سپس جوانى، و از همه مشکل‌تر دوران پیرى، مواجه به انواع مشقّت‌ها و رنج‌ها است، و این است طبیعت زندگى دنیا، و انتظار غیر آن داشتن اشتباه است و این معنای آیه است که انسان را در سختی و دشواری آفریدیم.» ✅ پس فرزند آدم همواره متحمّل سختى و ناراحتى می‌شود تا از دنیا بیرون رود و در این میان به تعبیر (ع): «هركه بر مركب شكيبايى نشيند، به خطّ پايان پيروزى رسد» و می تواند نهایتاً در زندگی آرامش و آسایش بیشتری داشته باشد. صبر در واقع بازداشتن نفس از اظهار بى قرارى و بی تابی در فراز و فرودهای زندگی است به گونه ای که آدمی از دایره منطق خارج نگردد و همواره رضای خداوند مهربان را در نظر داشته و شاکر او و نعمت ها و حکمت هایش باشد. ✅ شاید نتوان صفتی مهم‌تر از صبر و در زندگی فردی و اجتماعی انسان یافت؛ چرا که وجود این صفت در انسان به معنای آن است که او خود را از خشم و عجله و واکنش‌های عصبی، احساسی و مانند آن، که موجب پشیمانی است، صیانت می‌کند. البته اگر واقع بینانه تر بخواهیم به این موضوع بپردازیم رسیدن به قدرت صبر و شکیبایی در طول زندگی به آسانی صورت نمی گیرد و مستلزم یک آمادگی ذهنی و روانی است که با تمرین و خویشتن داری در طول زمان در رفتار آدمی متجلی می شود و به عنوان یک خصلت و عادت در امور جاری انسان قرار می گیرد. ✅ بنا به فرموده (ص) «کسی که صبر را با رضا و دعا جمع کرده باشد، خیر دنیا و آخرت را نصیب خود کرده است.» البته مبانی نظری و توصیه های اخلاقی و آموزه های دینی در این رابطه فراوان است که کمابیش همگان از آن آگاه هستند و یا حداقل شنیده اند. نکته مهم در این راستا کسب توانایی برای رسیدن به مقام صبر است که به راحتی محقق نمی شود. گاهی انسان از خود می پرسد مگر چند بار متولد می شوم یا چند بار فرصت زندگی دارم که در آن همواره باید درگیر حل و فصل مشکلات و سختی ها باشم و به ناچار بسیاری از آرزوهای خود را نادیده بگیرم؟ ✅ این یک سئوال جدی و حق آدمی است که بداند به راستی این که می تواند شیرین و لذت بخش باشد چرا باید با این میزان درد و رنج عجین گردد و در بسیاری موارد ناکام بماند. شاید برای عارفان و زاهدان و بندگان برگزیده خداوند این مسائل به راحتی قابل درک و هضم باشد ولی انسان های عادی بعضاً در درک این واقعیت و پذیرش آن با چالش های زیادی مواجه اند که گاهی امیدواری و شادمانی آن ها را کاهش می دهد. ✅ قاعدتاً برای گذر از این تردیدها و مشکلات باید انسان علاوه بر مسائل مادی به عوالم روحی و فرامادی توجه بیشتری داشته باشد. در گام: ▪اول قبول کند این ها واقعیت است و تغییری در آن ایجاد نخواهد شد. ▪دوم بپذیرد این فراگیر است و هر چند نسبت آن برای افراد متفاوت است اما همگان درگیر آن هستند و ▪سوم این است که پرهیز از بی قراری و و تلاش در مسیر اهداف را جایگزین تردیدهای بی نتیجه گرداند. 🔺منبع: ، 🔻شنبه ۲۸ بهمن ماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۵۸ www.modiryar.com @modiryar
لباس تقوا ✅ پوشیدن لباس آراسته، تمیز و مناسب یکی از علاقه مندی های انسان ها است. لباسی که بدن را می پوشاند و زیبا می گرداند. اما علاوه بر لباسی که بر تن انسان است روح آدمی نیز لباسی فاخر و آراسته می خواهد. برای روح مانند خانه است برای زندگی و مانند جامه است برای تن. پس بدانید این برای شما بهتر است همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید: «وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِکَ خَیْر» که معنای آن چنین است: «و لباس تقوا نیکوترین جامه است». شاید اگر همین یک جمله از توصیه‌های شریف قرآن موردتوجه انسان‌ها قرار می‌گرفت بسیاری از انحرافات، اشتباهات، دشمنی‌ها و نابهنجاری‌های حیات بشری رخ نمی‌داد وزندگی آدمی بسیار سالم‌تر و لذت‌بخش‌تر بود. ✅ واقعیت تلخ این است که در آن «اخلاق» حلقه‌ی مفقوده کارکرد نظام‌های بشری است و متاسفانه دربسیاری از مناسبات و تصمیمات انسان‌ها اخلاق رنگ‌باخته است و اصول آن رعایت نمی‌شود و یا این‌که کمتر موردتوجه قرار می‌گیرد. گاهی ناخودآگاه در مرور زمان انسان دچار غفلت می‌شود و فراموش می‌کند خدا و روز حسابی هست و باید برای یکایک رفتارهایش پاسخگو باشد. لذا تخت گاز می‌رود و هر جور منافعش اقتضا نماید رفتار می‌کند و بعد از مدتی بسیاری از اصول را کنار گذاشته و تنها به مطامع و مصالح شخصی و دنیوی خود می‌اندیشد. بدین گونه در ورطه‌ای هولناک از زندگی قرار می‌گیرد که شاید دنیای خود را آباد کند ولی نهایتاً برایش سودی نخواهد داشت و عاقبتی نامبارک در انتظارش خواهد بود. ✅ و برخورداری از آمادگی روحی در مواجهه با اتفاقات روز و پدیده‌های اجتماعی برای انسان اصل مهم و اساسی است. باید علاوه بر این‌که به‌سلامت جسمانی خود اهمیت می‌دهیم روح و روان خویشتن را نیز از پلیدی‌ها و هر آنچه ما را از مقام انسانی و اخلاقی دور می‌کند در امان نگه‌داریم. در جریان یک برنامه خودسازی باید به ابعاد مختلف پرداخت. اگرچه محور خودسازی فاصله گرفتن از «راحت» و «غفلت» است، اما گاهی این حرکت به پیگیری برنامه‌های معنوی و اصلاح صفات روحی می‌پردازد و گاهی به تنظیم فعالیت‌های رایج زندگی معطوف می‌شود. تقوا تنها رعایت حدود مسلمانی و دستورات شریعت نیست بلکه از آن بالاتر تقوا در معنای واقعی خود رعایت حدود انسانی و اخلاقی است. ✅ دقیقا همان‌جایی معنا پیدا می‌کند که انسان در معرض یا رفتاری قرار می‌گیرد که دوگانه خیر و شر است اگر در مدار رعایت حدود باشد و به‌بیان‌دیگر برمدار تقوا حرکت کند باعث سعادت خویشتن می‌شود و در غیر این صورت به همان میزان از مسیر منحرف خواهد شد. تقوا و پرهیزگاری یک فضیلت اخلاقی منحصربه‌فرد، کانون تمام خوبی‌ها و نیروی بازدارندۀ درونی است که ماشین وجود انسان را از سقوط در پرتگاه‌ها حفظ نموده و او را به سرمنزل مقصود می‌رساند. تقوا به قلعۀ مستحکمی‌ ‌ماند که انسان را از تاخت‌وتاز دشمنان داخلی یعنی هوا و هوس‏های نامشروع نفسانی و شیطانی محفوظ می‏دارد و از اصابت تیرهای مسموم و ضربه‏های مهلک گناه به روح و روان او جلوگیری کرده و قلبش را مرکز تابش انوار الهی قرار می‌دهد. ✅ در شهوات و امیال و هوس ‏ها وامیدهای کاذب و دروغین و لغزش‏های فراوان وجود دارد. اینجاست که انسان باید دایما مراقب باشد مبادا روحش آسیب ببیند و این جز با بیداری و آگاهی و مراقبت دایم و مستمر امکان‌پذیر نیست. در دنیای مادی چون همه چیز فانی است پس ارزش آن محدود و محصور و پایان یافتنی است. پس لباس علم، شهرت، مقام، ثروت، خدمت و هر چیز دیگری از این جنس را از تن خارج کنید و لباس تقوا که همانا در نظر داشتن اخلاق و انسانیت است بر تن کنید و با آن لباس در مسیر علم، خدمت، شهرت و ... تلاش کنید. که همانا تلاش در هر مسیری که با لباس تقوا باشد گرفتار گژی و انحراف نخواهد بود و «ناب و خالص» دنیا و آخرت آدمی را ختم به خیر می گرداند. 🔺منبع: ، 🔻سه شنبه ۱ اسفندماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۶۱ www.modiryar.com @modiryar
وعده خویشتن وفا فرما ✅ یکی از مسائلی که در میزان مردم نسبت به مسئولین و همچنین ایجاد انگیزه در آن ها جهت مشارکت در اداره امور کشور به صورت عام و حضور در انتخابات به صورت خاص اثرگذار است موضوع نحوه «وعده دادن» و میزان عمل به آن است. شاید به جرأت بتوان گفت در نظام های سیاسی زمانی اعتبار مدیران و یا اعتماد مردم به آن ها آسیب می بیند که در عمل به وعده هایی که قبل از پذیرش مسئولیت یا در حین آن داده اند سهل انگاری کنند یا به تعبیر عامیانه «خُلف وعده» نمایند. ✅ علاوه بر اثر این موضوع در آموزه های دینی و اخلاقی ما نیز این امر بسیار مهم و محترم شمرده شده است تا جایی که پیامبر اعظم(ص) می فرمایند: « هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، هرگاه وعده مى دهد بايد وفا كند.» سلامت رفتاری در وعده دادن خصوصاً در ایام تبلیغات انتخاباتی از چند جهت باید مورد توجه قرار گیرد؛ ▪اول اینکه فرد موظف است صرفاً راجع به موضوع یا موضوعاتی به مردم تعهد و به بیان ساده تر قول دهد که در چهارچوب اختیارات و صلاحیت های وی قرار دارد. به عنوان مثال کسی که قرار است در کرسی مجلس شورای اسلامی در فرایند تقنین حضور پیدا کند به دلیل آن که از نظر قانونی حق ورود به حوزه های اجرایی را ندارد نباید در این عرصه ها به مردم قولی بدهد که در این صورت خلاف و گفتاری عمل کرده است. ▪دوم فرد هنگامی که با مردم صحبت می کند و می خواهد ضمانت انجام کاری را برای آن ها تعهد نماید باید در آن زمان به صورت واقعی و جدی نیت و همت عمل به وعده ی خویش را داشته باشد. یعنی هم در ذهن و ضمیر خود و هم در عزم و اراده نسبت به کاری که می گوید ایمان داشته باشد و انجام آن را به بهترین شکل ممکن گرفته باشد. ▪سوم گاهی انسان در زمینه خاصی بر اساس شرایط موجود و پیش بینی های ذهنی که برای آینده دارد به فرد یا افرادی قولی می دهد که بعداً ممکن است به دلیل شرایط یا اتفاقات محیطی تحقق آن امکان نداشته باشد. در این حالت فرد برای حفظ اعتماد عمومی و همچنین در جهت سلامت رفتاری باید موضوع را به صورت شفاف، مستقیم و محترم با مردم در میان گذارد و به دلیل آن چه سبب عدم تحقق وعده ی او می شود رسماً عذرخواهی و دلجویی نماید. ✅ هر چند آن چه گفته شد از موارد بدیهی و در ظاهر کلیشه و ساده به نظر می رسد اما متأسفانه در سال های اخیر در جریان های مدیریتی کشور با ساده انگاری و و تسامح در مورد آن فرهنگ های بعضاً نادرستی در این زمینه ایجاد شده است. تا آن جا که برخی در ایام تبلیغات انتخاباتی احساس می کنند دادن وعده های کلان و حتی بی اساس جزیی از طبیعت روندهای تبلیغاتی است که الزام عملی خاصی در ارتباط با آن برای آینده وجود ندارد. ✅ این نگاه غلط سبب می شود هم وجهه آن فرد آسیب ببیند و هم نظام کشور دچار خدشه گردد. نباید فراموش کنیم که جایگاه های مدیریتی در واقع مقام و منصب مادی نیستند (یعنی نباید باشند) که عده ای برای به دست آوردن آن به هر کاری متوسل می شوند. در حقیقت این جایگاه ها مقام نیستند بلکه مسئولیت هایی جدی و خطیر هستند که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم سطح کیفی زندگی مردم و آینده عزیزان و فرزندان آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد. ✅ پس نگاه دینی و اخلاقی اقتضا می کند تنها کسانی در این جایگاه ها قرار گیرند و یا داوطلب آن باشند که در خود این شرایط و صلاحیت را مشاهده می کنند. البته بخش دیگر این مسأله که قابل توجه است دقت مردم در گزینش افراد و مشارکت آن هاست که می تواند از ورود افراد فاقد صلاحیت به به صورت نسبی پیشگیری نماید. 🔺وعده ای گر دهی به درویشی 🔻وعده خویشتن وفا فرما 🔺منبع: ، 🔻سه شنبه ۸ اسفندماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۶۶ www.modiryar.com @modiryar
این موضوع بسیار مهم است ✅ شاید اگر دو دهه قبل فردی عنوان می کرد روزی فرا خواهد رسید که مردم از حال و روز خواهر، برادر، خاله، عمو، دایی، عمه یا حتی پدر و مادر خود روزها، هفته ها، ماه ها و حتی چند سال بی خبر می ماند کسی باور نمی کرد و به این ادعا می خندید. آن قدر رفت و آمدها گسترده و پرتکرار بود و بین خانواده ها روحیه مودت، دوستی و کمک و به صورت چشمگیر وجود داشت که کسی شرایطی که در آن به سر می بریم را هرگز باور نمی کرد. ✅ از حال و فامیل با خبر بودن و به آن ها محبت کردن و یاری رساندن که در ادبیات دینی ما از آن به عنوان «صله رحم» یاد می شود آن چنان اهمیتی دارد که پیامبر اسلام فرمود: «صله أرحام خود کنید حتی اینکه سلام کردن باشد» همچنین در سوره مبارکه بقره آمده است: «و کسانی که پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد می‌کنند، اینها زیانکارانند» ✅ اما امروز به دلیل مشغله ی فراوان در عصر و گرفتاری انسان ها در دام شبکه های اجتماعی گویی هیچ فرصتی برای عزیزان و وابستگان خود نداریم و آرام آرام معاشرت های خانوادگی به فراموشی سپرده شده است. هر چند این واقعیت وجود دارد که با توجه به شرایط جامعه ی امروزی آن شکل قدیم صله ی رحم نه ممکن است نه مطلوب اما هرگز نباید اصل آن نادیده و بی اهمیت گرفته شود. بدون ملاحظه ايام را می گذرانيم، خيلی کم می خنديم، سریع رانندگی می کنيم، تندتند راه می رویم، همیشه عجله داریم، با کوچکترین اتفاق نامطلوبی به شدت عصبانی می شويم، زیاد غر می زنیم، شب ها تا ديروقت بيدار می مانيم، خسته و کسل از خواب برمی خيزيم، معمولاً صبحانه نمی خوریم، از ورزش خبری نیست، ✅ برای مطالعه کردن وقتی اختصاص نمی دهیم، حوصله سر و کله زدن و بازی با بچه ها را نداریم، اگر منزل باشیم اغلب اوقات با گوشی کار می کنيم و خيلی بندرت دعا و نیایش می کنيم، هیچ جا حتی سر سفره از شر تلفن همراه خود در امان نیستیم، درونگرا شده ایم، ارتباطات مجازی، تلفنی، اینترنتی و پیامکی را به ملاقات های رو در رو ترجیح می دهیم، زمانی برای صله رحم و دیدار فامیل و آشنایان نداریم، از حال و روز همه حتی همسایه ها و دوستان قدیمی بی خبریم، تقریباً تمام روزهای ما مثل روز قبل آغاز می شود و تا انتهای شب ادامه دارد. مثل یک ماشین کوکی این اتفاقات هر روز تکرار می شود و انگار چیزی در اختیار ما نیست و سایه بر زندگی ما افتاده است! ✅ شاید برخی موارد اغراق آمیز به نظر برسد و یا تعدادی از آن ها در زندگی ما مصداق نداشته باشد ولی مسلماً زندگی ماشینی ناخواسته خلق و خوی مردم را تغییر داده است. البته این واقعیت قبول که در هر عصری باید مطابق با نیازهای همان زمان زندگی کرد ولی برخی اصول وجود دارند که تاریخ مصرف نداشته و باید همواره مورد توجه قرار گیرند. اصولی مثل؛ تغذیه سالم، خواب کافی، ورزش، ارتباط با خدا، مهربانی با خانواده، مردم داری، صبر و تعقل در زندگی و... مواردی هستند که همواره در انسان اصالت داشته و نباید از آن غافل شد. ✅ اگر کمی با دقت به اطراف خود نگاه کنیم هنوز هم کمابیش افرادی را می بینیم که با برنامه ریزی مناسب به معنای واقعی زندگی می کنند و به همۀ امور خود می رسند. پس قبل از هر چیز باید روش زندگی خود و نحوه استفاده از زمان را تحلیل و بررسی کنیم. برای دستیابی به شیوۀ مناسبی از زندگی باید انسان حتماً زمانی را فقط برای خود و خانواده اش در نظر بگیرد. یعنی باید زمان کافی برای ارتباط با «خدا، خانواده و خود» داشته باشیم. خصوصاً اکنون که به تقارن و بهار طبیعت نزدیک می شویم فرصت گرانبهایی برای ایجاد تغییر در برخی روندها وجود دارد. 🔺منبع: ، 🔻یکشنبه ۱۳ اسفندماه ۱۴۰۲، شماره ۴۱۷۰ www.modiryar.com @modiryar