eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
427 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آيا «معاد» جسمانى است يا روحانى؟ 🔹منظور از اين نيست كه تنها جسم در جهان ديگر بازگشت مى كند، بلكه هدف اين است كه و توأمان مبعوث مى شوند، و به تعبير ديگر بازگشت روح مُسلَّم است، بحث روی است. جمعى از فلاسفه پيشين تنها به معاد روحانى معتقد بودند و را مَركبى مى دانستند كه تنها در اين جهان با انسان است و بعد از مرگ از آن بى نياز مى شود، آن را رها مى سازد و به عالم ارواح مى شتابد؛ ولى عقيده علماى بزرگ اسلام اين است كه در هر دو جنبه و صورت مى گيرد؛ در اينجا بعضى مقيد به خصوص جسم سابق نيستند و مى گويند: خداوند جسمى را در اختيار روح مى گذارد و چون شخصيت انسان به روح او است اين جسم، جسم او محسوب مى شود! 🔹در حالى كه محققين معتقدند همان كه خاك و متلاشى گشته، به فرمان خدا جمع آورى مى شود و لباس حيات نوينى بر آن مى پوشاند و اين عقيده اى است كه از متون آيات قرآن مجيد گرفته شده است. شواهد در آن قدر زياد است كه به طور يقين مى توان گفت: آنها كه را منحصر در روحانى مى دانند كمترين مطالعه اى در آيات فراوان معاد نكرده اند، وگرنه «جسمانى‌ بودن‌ معاد» در به قدرى روشن است كه جاى هيچ گونه ترديد نيست. آياتى كه در آخر «سوره يس» مى خوانيم به وضوح بيانگر اين حقيقت است؛ چرا كه مرد عرب بيابانى تعجبش از اين بود كه اين استخوان پوسيده را كه در دست دارد چه كسى مى تواند زنده كند؟ 🔹و با صراحت در پاسخ او مى گويد: «قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِى أَنشأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ» [۱] (بگو همين استخوان پوسيده را كه روز نخست آن را ابداع و ايجاد كرد زنده مى كند). تمام تعجب مشركان و مخالفت آنها در مسأله بر سر همين مطلب بود كه چگونه وقتى ما خاك شديم و خاك هاى ما در زمين گم شد، دوباره لباس حيات در تن مى كنيم؟ «وَ قَالُوا أَءِذَا ضَلَلْنَا فِی الأَرْضِ أَءِنَّا لَفِى خَلْقٍ جَدِيدِ». [۲] آنها مى گفتند: چگونه اين مرد به شما وعده مى دهد وقتى كه مرديد و خاك شديد بار ديگر به زندگى باز مى گرديد: «أَيَعِدُكمْ أَنَّكمْ إِذَا مِتُّمْ وَ كُنتُمْ تُرَاباً وَ عِظاماً أَنَّكم مُخْرَجُونَ». [۳] آنها به قدرى از اين مسأله تعجب مى كردند كه اظهار آن را نشانه جنون و يا دروغ بر خدا مى پنداشتند: «وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِى خَلْقٍ جَدِيدٍ». [۴] 🔹«أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ» [۵] (كافران گفتند مردى را به شما نشان دهيم كه به شما خبر مى دهد هنگامى كه كاملا خاك و پراكنده شديد ديگر بار آفرينش جديدى مى يابيد). به همين دليل عموماً «استدلالات درباره امكان » بر محور همين دور مى زند و بعلاوه كراراً خاطر نشان مى كند كه شما در از خارج مى شويد [۶] «قبرها» مربوط به «معاد جسمانى» است. داستان مرغ هاى چهارگانه حضرت ابراهيم نبی (علیه السلام) و همچنين داستان حضرت عزیر نبی (علیه السلام) و زنده شدن او بعد از مرگ و ماجراى مقتول بنى اسرائيل، همه با صراحت از سخن مى گويد. 🔹توصيفهاى زيادى كه از مواهب مادى و معنوى كرده است همه نشان مى دهد كه هم در مرحله و هم در مرحله تحقق مى پذيرد، وگرنه حور و قصور و انواع غذاهاى بهشتى و لذائذ مادى در كنار مواهب معنوى معنى ندارد. به هر حال ممكن نيست كسى كمترين آگاهى از منطق و فرهنگ قرآن داشته باشد و را انكار كند و به تعبير ديگر انكار معاد جسمانى از نظر قرآن مساوى است با انكار اصل معاد! علاوه بر اين دلائل نقلى، شواهد عقلى نيز در اين زمينه وجود دارد كه اگر بخواهيم وارد آن شويم سخن به درازا مى كشد. البته اعتقاد به معاد جسمانى، پاره اى از سؤالات و اشكالات برمى انگيزد مانند شبهه آكل و مأكول كه محققان اسلامى از آن پاسخ گفته اند. [۷] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره يس، آيه ۷۹ [۲] سوره الم سجده، آيه ۱۰ [۳] سوره مؤمنون، آيه ۳۵ [۴] سوره سبا، آيه ۷ [۵] سوره ق، آیه ۱۵ [۶] سوره يس، آيه ۵۱؛ سوره قمر، آيه ۷ [۷] تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۴ش، چ اول، ج ۱۸، ص ۴۸۷ 📕يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: حسينى، سيد حسين، دار الكتب الاسلامية، تهران، ‏۱۳۸۶ش، ‏چ چهارم‏، ‏ص ۳۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام جعفر صادق (علیه السلام): 🔸«فيما وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ: يا بُنَيَّ، إنَّ الدُّنيا بَحرٌ عَميقٌ، قَد هَلَكَ فيها عالَمٌ كَثيرٌ، فَاجعَل سَفينَتَكَ فيهَا الإِيمانَ، وَاجعَل شِراعَهَا التَّوَكُّلَ، وَاجعَل زادَكَ فيها تَقوَى اللهِ، فَإِن نَجَوتَ فَبِرَحمَةِ اللهِ، و إن هَلَكتَ فَبِذُنوبِكَ». 🔹«در پندهاى به پسرش؛ اى پسرم! ، درياى عميقى است كه بسيارى در آن گرديده ‏اند؛ پس كشتى ‏ات را در دنيا، به خدا قرار بده و بادبان آن را بر خدا، و توشه راهت را عز و جل قرار بده؛ اگر نجات يافتى، از رحمت خداست و اگر هلاك شدى، به سبب خواهد بود». 📕بحار الأنوار، ج ۱۳ ، ص ۴۱۱ ، ح ۲ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه عواملى در موفقيت حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه) در پياده كردن حكومت عدل در پهنه زندگى بشر تأثيرگذار است؟ 🔹اگر بخواهيم رمز موفقيت (عجل‌الله تعالى فرجه) را در پياده كردن در پهنه زندگى بشر ترسيم كنيم، مى توان گفت: در آن روز زمینه برای پذیرش حکومت عادلانه ایشان آماده شده است؛ زيرا در نظام امامت - كه عهده دار اجراى حق و عدالت است - شخص كه در رأس آن قرار دارد نمونه و و نمايش عملى تمام برنامه هاى اسلامى و تعليمات آن و نسخه سعادت بخش جامعه بشرى است. در اين نظام، هم قوانينى كه اساس عمل است به حق، و به برقرارى توازن و تعادل نظر دارد، و هم و و قوه مجريه اى كه اجراى اين قوانين را بر عهده دارد از طريق منحرف نمى شود. 🔹عامل ديگر براى موفقيت (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) در گسترش عدل در جامعه، در آن عصر است؛ كسانى با عدل و داد درگيرند كه شان كامل نيست، و وقتى مردم از لحاظ عقل ضعيف باشند، زير بار حكومت عدل نمى روند؛ زيرا طبق احاديث، از جنود عقل به شمار مى آيد و از جنود و لشكريان جهل. [۱] آری از این روست که در روايتى از امام باقر (عليه السلام) مى خوانيم: «إِذَا قَامَ‏ قَائِمُنَا وَضَعَ‏ اللهُ يَدَهُ‏ عَلَى‏ رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ كَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ» [۲]؛ (هنگامى كه ما قيام كند خداوند دستش را بر سر بندگانش مى گذارد و بدين وسيله آنها كامل و افكارشان را پرورش مى دهد). بنابراين، انسان های عصر (عجل الله تعالى فرجه) به جهت تكامل عقولشان و نيز عظمت نظام امامت به سرعتِ تمام، پذيراى حكومت آن حضرت خواهند بود. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏ ‏۱۴۰۷ق، چ ۴، ج ‏۱، ص ۲۱، (كتاب العقل و الجهل)، ح ۱۴ [۲] الكافی، همان، ص ۲۵، (كتاب العقل و الجهل)، ح ۲۱ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۹۰ش، چ هفتم، ص ۶۲۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️ترس از مرگ 🔹تو که از می‌ ترسی در واقع از خودت می‌ ترسی، چون مرگِ هر کس همرنگ خود اوست؛ مرگ هر کس مانند آینه ای است که در وقت مرگ، چهره شخص را به خودش نشان می‌ دهد. اگر چهره اش زشت و کثیف باشد، وقتی آن را ببيند ناچار از خودش وحشت می‌ کند. 📕آشنایی با قرآن، ج ۷، ص ۷۰ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️خصوصیات منحرفان قوم یهود در قرآن از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدّ ظلّه العالی) - (بخش دوم) 🔸در ابتداى ظهور پیامبر اسلام(ص) انتظار میرفت که پیش از دیگران با نداى اسلام لبیک گویند؛ چراکه آنها - برخلاف مشرکان - بودند. به علاوه صفات (ص) را نیز در کتابهاى خود خوانده بودند. ولى میگوید: با سابقه بدى که اکثریت آنها دارند، انتظار شما مورد ندارد. چراکه گاهى صفات و روحیات انحرافى یک جمعیت، سبب میشودکه با تمام نزدیکى به حق از آن دور گردند. [۱] 💠پیامبرکشی گروهی از یهود 🔹خداوند در آیه ۱۱۲ سوره آل عمران مى گوید: «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللهِ ... ذلِک بِأَنَّهُمْ کانُوا یکفُرُونَ بِآیاتِ اللهِ وَ یقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍّ ذلِک بِماعَصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُونَ؛ شامل حال آن ها (یهود) شد، چراکه به خدا مى ورزیدند و را به ناحق مى کشتند». [۲] آری آنها دست به قتل و کشتن راهنمایان و هادیان راه حق، یعنى زدند و بدون هیچ مجوزى آنها را از بین بردند: «وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍ ». [۳] تنها به دلیل اینکه آنها را مخالف منافع نامشروعشان مى دیدند. [۴] 🔹آیه ۷۱ سوره مائده ناظر به حال گروهى از است که با خدا پیمان بسته بودند که در برابر دعوت انبیا و فرمان هاى او سر تعظیم فرود آورند، ولى آنها هر زمان پیامبرى دستورى بر خلاف هواى نفسشان مى آورد در برابر او قیام مى کردند و حتى گروهى را کشتند. [۵] در آیه ۸۷ سورۀ بقره نیز می خوانیم: « ... وَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ»؛ واژۀ با صیغه مضارع آورده شده که نشانه است، یعنى یک یا دو پیامبر را نکشتند، بلکه بر این کار استمرار داشتند. [۶] 🔹حتى آنها به افتخار مى کردند: «وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیمَ رَسُولَ اللَّهِ؛ و مى گفتند ما مسیح عیسى بن مریم رسول خدا را کشته ایم» و شاید تعبیر به رسول الله را در مورد مسیح از روى استهزاء و سخریه مى گفتند. در حالى که در این ادعاى خود نیز کاذب بودند، «وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکنْ شُبِّهَ لَهُمْ؛ آنها هرگز مسیح را نکشتند و نه به دار آویختند، بلکه دیگرى را که شباهت به او داشت اشتباها به دار زدند». ... پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۳۱۴ [۲] همان، ج‏۱، ص۵۵ [۳] آیه ۱۵۵، سوره نساء؛ (تفسیر نمونه، ج‏۴، ص۱۹۷) [۴] اخلاق در قرآن، ج‏۲، ص۸۸ [۵] پیام قرآن، ج‏۱، ص۳۷۵ [۶] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج‏۱، ص۱۳۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله) @tabyinchannel
⭕️کلام نور 🔸«وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» 🔹(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [نماینده‌ای‌] قرار خواهم داد». فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم». پروردگار فرمود: «من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید». 📕قرآن کریم، سوره مبارکه بقره، آیه ۳۰ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️وضعيت «امنيت اجتماعى» در عصر ظهور چگونه است؟ 🔹، امنيت در بخش هاى گوناگون زندگى اجتماعى را شامل مى شود؛ يعنى در بخش هاى اقتصادى، سياسى، دفاعى، فرهنگى و غيره. زمينه همه فعاليت هاى درست و مفيد اجتماعى و شرط لازم رشد و تكامل فرد و جامعه است. (عجل الله تعالى فرجه الشریف) پديد آورنده امنيت اجتماعى است، امنيتى كه بشريت در تمام دوران تاريخ خود مانند آن را نديده است. 🔹 (عليه السلام) در تفسير آيه «وَعَدَ اللهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً...» [۱] (خداوند به كسانى از شما كه آورده و انجام داده ‏اند وعده می دهد كه قطعاً آنان را روى زمين خواهد كرد، همان گونه كه به پيشينيان آنها خلافت روى زمين را بخشيد و و آيينى را كه براى آنان پسنديده، و ريشه‏ دار خواهد ساخت و ترسشان را به و آرامش مبدّل می ‏كند...) فرمود: «اين آيه درباره و نازل شده است». پی نوشت: [۱] سوره مبارکه نور، آيه شریفه ۵۵ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۹۰ش، چ هفتم، ص ۶۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️اشتباه تاسف‌آور 🔹و آنچه‌ گفته شده و مى‌ شود كه انبياء - عليهم السلام - به معنويات كار دارند و و سررشته دارى دنيايى مطرود است، و انبياء و اولياء و بزرگان از آن احتراز مى‌ كردند، و ما نيز بايد چنين كنيم، اشتباه تأسف‌ آورى است كه نتايج آن به تباهى كشيدن ملت هاى اسلامى و باز كردن راه براى خونخوار است، زيرا آنچه مردود است، و و است كه براى و انگيزه‌ هاى منحرف و دنيايى كه از آن تحذير نموده‌اند؛ جمع‌ آورى ثروت و مال و قدرت طلبى و طاغوت گرايى است و بالاخره دنيايى است كه انسان را از حق تعالى غافل كند. توضیحی بر چگونگی سیر نگارش وصیتنامه سیاسی - الهی منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه تعصّبات نژادى یهود مانع ایمان به پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) گردید؟ 🔹خداى متعال در آیات ۹۱ - ۹۳ «سوره بقره» به یکى از جنبه هاى تعصبات نژادى که در دنیا به آن معروفند اشاره کرده، چنین می فرماید: «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَرائَهُ». (هنگامى که به آنها گفته شود: به آنچه خداوند نازل فرموده بیاورید، مى گویند: ما به چیزى ایمان مى آوریم که بر خود ما نازل شده باشد (نه بر اقوام دیگر) و به غیر آن کافر مى شوند). آنها نه به ایمان آوردند و نه به ، بلکه تنها و را در نظر مى گرفتند؛ (در حالى که این حق است و منطبق بر نشانه ها و علامت هایی است که در کتاب خویش خوانده بودند). «...وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ...». 🔹پس از آن پرده از روى آنان بر داشته مى فرماید: اگر بهانه عدم ایمان شما این است که محمّد (صلى الله علیه و آله) از شما نیست (پس چرا به خودتان در گذشته ایمان نیاوردید؟ پس چرا آنها را کشتید اگر راست مى گوئید و ایمان دارید)؟!؛ «قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ». اگر به راستى آنها به ایمان داشتند، توراتى که را گناه بزرگى مى شمرد، نمى بایست بزرگ خدا را به قتل برسانند. از این گذشته، اصولاً این سخن که ما تنها به دستوراتى ایمان مى آوریم که بر ما نازل شده باشد، از اصول توحید و مبارزه با شرک است، این یک نوع و خود پرستى است، چه در شکل شخصى باشد، یا در شکل نژادى. آمده است که این گونه خوهاى زشت را از وجود انسان ریشه کن سازد، تا انسان ها دستورات خدا را فقط به خاطر این که از ناحیه خدا است بپذیرند. 🔹به عبارت دیگر اگر پذیرش دستورات الهى مشروط به این باشد که بر خود ما نازل گردد، این در حقیقت است، نه ایمان، و است، نه اسلام؛ و قبول چنین دستوراتى هرگز دلیل ایمان نخواهد بود. جالب این که: در آیه فوق مى فرماید: «هنگامى که به آنها گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ایمان بیاورید...» که در این عبارت، نه محمّد (صلى الله علیه و آله) مطرح است، نه موسى و نه عیسى (علیهما السلام) بلکه صرفاً «ما أَنْزَلَ الله». براى روشن تر ساختن دروغ و ، در آیه بعد، سند دیگرى را بر ضد آنها افشا مى کند و مى فرماید: «وَ لَقَدْ جاءَکُمْ مُوسى بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ». ( آن همه معجزات و دلائل روشن را براى شما آورد، ولى شما بعد از آن را انتخاب کردید و با این کار ظالم و ستمگر بودید)!. 🔹اگر شما راست مى گویید و به پیامبر خودتان ایمان دارید، پس دلیل بعد از آن همه دلائل روشن توحیدى چه بود؟ این چه ایمانى است که به محض غیبت (علیه السلام) و رفتنش به کوه طور از دل هاى شما پرواز مى کند و جاى آن، و گوساله جاى توحید را مى گیرد؟ آرى شما با این کارتان هم به خود ستم کردید و هم به جامعه خود و نسل هاى آینده تان. در سومین آیه مورد بحث، سند دیگرى بر بطلان این ادعاى آنها ذکر کرده مسأله را به میان مى کشد، مى فرماید: «وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّة وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَیْنا». (ما از شما گرفتیم و کوه طور را بالاى سرتان قرار دادیم و به شما گفتیم، دستوراتى را که مى دهیم محکم بگیرید و درست بشنوید؛ اما آنها گفتند شنیدیم و مخالفت کردیم). 🔹«وَ أُشْرِبُوا فی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ». (آرى دل هاى آنها به خاطر کفرشان با محبت گوساله آبیارى شده بود)!. آرى، و که نمونه آن عشق به گوساله طلایی سامرى بود در تار و پود قلبشان نفوذ کرد، و در سراسر وجودشان ریشه دواند، و به همین دلیل، خدا را فراموش کردند. شگفتا! این چگونه ایمانى است که هم، با کشتن پیامبران خدا مى سازد، هم گوساله پرستى را اجازه مى دهد، و هم میثاق هاى محکم الهى را به دست فراموشى مى سپرد؟! آرى (اگر شما مؤمنید ایمانتان بد دستوراتى به شما مى دهد)؛ «قُلْ بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إیمانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ». 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۴۰۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️حضرت زینب (سلام الله علیها) 🔹 (س) یک نمونه‌ی برجسته‌ی تاریخ است که عظمت حضور یک زن را در یکی از مهم‌ترین مسائل تاریخ نشان میدهد. اینکه گفته میشود در عاشورا، در حادثه‌ی کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزی، (س) بود؛ و الّا خون در کربلا تمام شد. حادثه‌ی نظامی با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصه‌ی عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزی که موجب شد این شکست نظامىِ ظاهری، تبدیل به یک پیروزی قطعىِ دائمی شود، عبارت بود از منش‌ زینب کبری (س)؛ نقشی که (س) بر عهده گرفت؛ این خیلی چیز مهمی است. این حادثه نشان داد که در حاشیه‌ی تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد. 🔹قرآن هم در موارد متعددی به این نکته ناطق است؛ لیکن این مربوط به تاریخ نزدیک است، مربوط به امم گذشته نیست؛ یک حادثه‌ی زنده و ملموس است که انسان زینب کبری (س) را مشاهده میکند که با یک عظمت خیره‌ کننده و درخشنده‌ای در عرصه ظاهر می شود؛ کاری میکند که دشمنی که به حسب ظاهر در کارزار نظامی پیروز شده است و مخالفین خود را قلع و قمع کرده است و بر تخت پیروزی تکیه زده است، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدی را به پیشانی او می زند و پیروزی او را تبدیل می کند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبری است. (سلام الله علیها) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ. بیانات مقام معظم رهبری ۸۹/۰۲/۰۱ منبع: وبسایت‌دفترحفظ‌ونشرآثارمعظم‌له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا در متون اسلامی این همه تأکید بر محبت اهل بیت (علیهم السلام) شده است؟ 🔹آنچه در خطبه ۸۷ نهج البلاغه وجود دارد، این حقیقت را به عالى ترین بیانى تبیین مى کند که با وجود (عليهم السلام) و (صلى الله علیه وآله) در میان مسلمانان و پیروى مردم از سخنان آنان، هرگز خطر گمراهى آنها را تهدید نمى کند؛ آنها زمامداران حق، چراغ هاى هدایت، پرچم هاى دین و ترجمان قرآن و وحى اند، و اگر در روایاتى که در منابع شیعه و اهل سنّت وارد شده، این همه تأکید بر محبّت آنان مى بینیم، به خاطر آن است که این ، انگیزه اى بر از آنان و پیروى از آنان مایه هدایت مى گردد. از جمله، «فخر رازى» در «تفسیر کبیر» خود از «زمخشرى» در «کشّاف» این حدیث نورانى و پرمعنا را از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) نقل مى کند که فرمود: 🔹«مَنْ‌ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ‌مُحَمَّدٍ، مَاتَ شَهِیداً»؛ (هر کس با بمیرد، شهید است). «أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ، مَاتَ مَغْفُوراً لَهُ»؛ (آگاه باشید! هر که بر بمیرد، آمرزیده است). «أَلاَ وَ مَن مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ، مَاتَ تَائِباً»؛ (آگاه باشید! هر که بر بمیرد، توبه اش پذیرفته است). «أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ، مَاتَ مُؤْمِناً مُسْتَکْمِلَ الاِیمَانِ»؛ (آگاه باشید! هر کس بر محبّت آل محمّد بمیرد، با ایمان کامل مرده است). «أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ، بَشَّرَهُ مَلَکُ الْمَوْتِ بِالْجَنَّةِ»؛ (آگاه باشید! هر که با محبّت آل محمّد بمیرد، فرشته مرگ، او را بشارت به بهشت مى دهد). «أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ، جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَکْتُوباً بَیْنَ عَیْنَیْهِ: آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اللهِ...» [۱]؛ (آگاه باشید! هر کسى بر عداوت آل محمّد بمیرد، روز قیامت در حالى بر محشر وارد مى شود که بر پیشانى او نوشته شده است: مأیوس از رحمت خدا!....). 🔹در حدیث دیگرى از پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) آمده است که فرمود: «أَنَا أَوَّلُ وَافِدٍ عَلَى الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ کِتَابُهُ وَ أَهْلُ بَیْتِی، ثُمَّ أُمَّتِی، ثُمَّ أَسْأَلُهُمْ: مَا فَعَلْتُمْ بِکِتَابِ اللهِ وَ بِأَهْلِ بَیْتِی؟» [۲]؛ (من نخستین کسى هستم که به پیشگاه خداوند قادر توانا، در روز قیامت حاضر مى شود و همچنین کتاب خدا و حضور مى یابند؛ سپس امّتم حاضر مى شوند و بعد از آن، از آنها سؤال مى کنم شما با قرآن و اهل بیتم چه کردید؟). احادیث درباره ولاى اهل بیت (عليهم السلام) و محبّت آنان و تمسّک به هدایت هایشان از طُرق شیعه و اهل سنّت فراوان است و آنچه در بالا آمد، تنها نمونه اى از آن بود. پی نوشت‌ها؛ [۱] مفاتيح الغيب، فخرالدين رازى، محمد بن عمر، دار احياء التراث العربى، بيروت، ۱۴۲۰ق، چ سوم، ج ۲۷، ص ۵۹۵ [۲] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۴۰۷ق، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۶۰۰ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶، چ اول‏، ج ۳، ص ۵۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام علی (عليه السلام): 🔸«لا يَطُولَنَّ عَلَيكُمُ الأمَدُ فَتَقسُوا قُلُوبُكُم». 🔹«نقطه پايان زندگی (مرگ) را دور و دراز نبينيد، كه دلهایتان سخت می شود». 📕كشف الغمه، ج ۲، ص ۳۵۰ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه مسئله «انتظار» باعث می شود «شخص مُنتظِر» خود را از همراهی و همرنگی با محیط و جامعه دور ساخته و «فساد و تباهی محیط» او را آلوده نسازد؟ 🔹اثر مهمّ حل نشدن در محيط، و عدم تسليم در برابر آلودگى هاست. توضيح اينكه، هنگامى كه فراگير مى شود، و اكثريت و يا جمع كثيرى را به آلودگى مى كشاند، گاهى ، در يك بن بست سخت روانى قرار مى گيرند، بن بستى كه از يأس از اصلاحات سرچشمه مى گيرد. گاهى آنها فكر مى كنند، كار از كار گذشته و ديگر اميدى براى اصلاح نيست، و تلاش و كوشش براى پاك نگهداشتن خويش بيهوده است. اين نوميدى و يأس ممكن است آنها را تدريجا به سوى فساد و همرنگى با محيط بكشاند، و نتوانند خود را به صورت يك اقليّت صالح در برابر اكثريت ناسالم حفظ كنند، و همرنگِ جماعت نشدن را موجب رسوايى بدانند. 🔹تنها چيزى كه مى تواند در آنها روح بدمد و به و دعوت كند و نگذارد در محيط فاسد حل شوند، اميد به است؛ تنها در اين صورت است كه آنها دست از تلاش و براى حفظ خويش و حتى براى ديگران برنخواهند داشت؛ و اگر مى بينيم در دستورات اسلامى از آمرزش، يكى از بزرگترين گناهان شمرده شده است و ممكن است افراد ناوارد، تعجب كنند كه چرا يأس از رحمت خدا اين قدر مهمّ تلقى شده، مهم‌تر از بسيارى از گناهان، فلسفه اش در حقيقت همين است كه از رحمت، هيچ دليلى نمى بيند كه به فكر جبران بيفتد و يا لااقل دست از ادامه گناه بردارد، 🔹و منطق او اين است: آب از سر من گذشته است، چه يك قامت چه صد قامت؛ من كه رسواى جهانم غم دنيا هيچ است، بالاتر از سياهى، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنّم است، من كه هم اكنون آنرا براى خود خريده ام، ديگر از چه چيز مى ترسم! اما هنگامى كه روزنه براى او گشوده شود، اميد به و اميد به تغيير وضع موجود، نقطه عطفى در زندگى او پيدا مى شود، و چه بسيار او را به توقف كردن در مسير و بازگشت به سوى و دعوت مى نمايد. به همين دليل را مى توان همواره به عنوان يك در مورد افراد فاسد شناخت؛ 🔹همچنين كه در محيط هاى فاسد گرفتارند، بدون نمى توانند خويشتن را حفظ كنند. نتيجه اينكه، «انتظار ظهور » كه هر قدر دنيا فاسدتر مى شود، بيشتر مى گردد، «اثر فزاينده روانى» در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواجِ نيرومندِ بيمه مى كند؛ آنها نه تنها با گسترش دامنه فسادِ محيط مأيوس تر نمى شوند، بلكه به مقتضاى «وعده وصل چون شود نزديك - آتش عشق تيزتر گردد» به هدف را در برابر خويش مى بينند و كوشش شان براى مبارزه با و يا با شوق و عشق زيادترى تعقيب مى گردد. 📕مسئله انتظار، مکارم شیرازی، ناصر، مطبوعاتی هدف، قم، بی تا، ص ۲۲ و ۲۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️اگر انسان از مبدأ منقطع شود، شیطان او را به خود جلب می‌کند! 🔹اگر انسان طرفة العینی از منقطع شود، او را به خود جلب می‌کند. به خدا پناه می‌بریم از اینکه بخوریم و ندانیم که آب خورده‌ایم یا زهر؛ زیرا کسی که می‌خواهد را دهد، اول آب می‌دهد، بعد حلوا می‌دهد، بعد چیز دیگر، و خودش هم مقداری می‌خورد و در دهان می‌گذارد، به‌ طوری که وانمود می‌کند، مابقی مسموم نیست و بدین ترتیب هیچ منشأ شکی باقی نمی‌گذارد. 📕در محضر بهجت، ج ٢، ص ۱۹۶ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تکبّر» و «تعصّب» چه آثار و مفاسدی در تاریخ بشر بدنبال داشته است؟ 🔹 به معناى «خودبرتربينى» و به معناى «وابستگى غيرمنطقى» شخص يا چيزى و دفاع بى قيد و شرط از آن است. از ريشه «عصب» (بر وزن غضب) يعنى رشته هاى مخصوص كه عضلات انسان را به مغز مربوط مى كند و مجموعه آن «سلسله اعصاب» را تشكيل مى دهد. سپس به گروه و كه با هم همكارى و همفكرى دارند اطلاق شده و چنين جمعيّتى را «عُصبة» (بر وزن سفره) مى گويند و واژه معمولا به وابستگى هاى غير منطقى و بى قيد و شرط گفته مى شود، و سرچشمه آن بيشتر و كوتاه فكرى و است؛ 🔹زيرا كسى كه مى خواهد بزرگى به خود ببندد سعى مى كند كسانى را كه به او وابستگى دارند يا او به آنها وابستگى دارد بزرگ بشمارد، نقاط ضعف آنها را نبيند و اگر نقاط قوتى دارند بزرگنمايى كند تا خود از اين طريق بزرگى بفروشد. اين ، بخصوص هنگامى كه در شكل تعصّب و قبيلگى ظاهر شود سرچشمه بسيارى است و در طول تاريخ همواره منشأ جنگ ها، خشونت ها و درگيرى هاى خونين بوده است. از تاريخ جاهليّت گرفته تا دنياى امروز هيچ يك از انسان ها از آسيب هاى و در امان نمانده اند؛ در حوادث‌ شوم مى خوانيم كه دو بار درگيرى شديد بين قبايل عرب واقع شد كه به نام «فجار» در تاريخ مشهور شده است. 🔹«فجار اوّل» زمانى واقع شد كه مردى از طايفه بنى كنانه بدهى قابل ملاحظه اى به مردى از طايفه هوازن داشت و قادر به پرداختن آن نبود. مرد هوازنى در سوق عكاظ (بازارى كه هر سال يك بار در نزديك طايف تشكيل مى شد) ميمونى مشاهده كرد و گفت چه كسى پيدا مى شود كه اين ميمون را در قبال طلبى كه من از فلان كس دارم بفروشد و مقصودش از اين سخن، تحقير مرد كنانى بود كه از پرداخت بدهيش عاجز شده بود. در اين هنگام مردى از طايفه بنى كنانه رسيد و با شمشير خود ميمون را كشت. مرد هوازنى فرياد كشيد و مرد كنانى هم طايفه بنى كنانه را به يارى خود طلبيد و دو قبيله به جان هم افتادند و درگيرى شديدى واقع شد كه نزديك بود به جنگ تمام عيارى تبديل شود. 🔹«فجار دوم» كه مدتى بعد از وفات عبدالمطلب روى داد به اين سبب حاصل شد كه جوان نادانى از قبيله بنى غفار در گوشه اى از بازار عكاظ نشسته بود و پاى خود را دراز كرده بود و مى گفت: من برترين مرد عربم و هركس قبول ندارد اين دو پاى مرا قطع كند. جوان بى خرد ديگرى همچون او كه از قبيله بنى قيس بود شمشير كشيد و پاى وى را مجروح كرد. فرياد از دو طرف برخاست و قبايل آن دو به جان هم افتادند و درگيرى شديدى بين طرفين اتّفاق افتاد و بعد از مدتى عداوت و دشمنى با يكديگر صلح كردند. [۱] 🔹در قرن اخير نيز «جنگ جهانى دوم» همان گونه كه مى دانيم بر اثر هاى آلمانى هاى نازى رخ داد كه در طول آن ده ها ميليون نفر كشته و ده ها ميليون مجروح و مفقود الاثر شدند و ويرانى هاى عظيمى در اروپا و نقاط ديگرى از جهان روى داد و حتى امروز نيز عامل اصلى تجاوزهاى مستكبران و چيزى جز و «تعصّب های نژادى» نيست. 🔹لذا در حديثى از (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «مَنْ كانَ فِي قَلْبِهِ حَبّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِيَّةٍ، بَعَثَهُ اللهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مَعَ أعْرابِ الْجَاهِلِيَّةِ» [۲] (كسى كه در قلبش به اندازه يك دانه خردل باشد خداوند او را روز قيامت با اعراب جاهليّت محشور مى كند). هم چنین (عليه السلام) در حديثى مى فرماید: «مَنْ تَعَصَّبَ اَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَ الْاِيمَانِ» [۳] (كسى كه بورزد يا براى او تعصّب بورزند، رشته ايمان را از گردن خود برداشته است). پی نوشت‌ها؛ [۱] الكامل فی التاريخ، ابن الأثير، على بن ابى الكرم، دار صادر، بيروت، ۱۳۸۵ق، ج ۱، ص ۵۸۹. [۲] الكافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، چ ۴، ج ‏۲، ص ۳۰۸. [۳] الكافی، همان 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۷، ص ۳۹۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️کلام نور 🔸«وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» 🔹و خدا همه نام ها [یِ موجودات] را به آدم آموخت؛ سپس [هویت و حقایق ذات موجودات را] به فرشتگان ارائه کرد و گفت: مرا از نام های ایشان خبر دهید، اگر [در ادعای سزاوار بودنتان به جانشینی] راستگویید. 🔸«قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ» 🔹گفتند: تو از هر عیب و نقصی منزّهی، ما را دانشی جز آنچه خودت به ما آموخته ای نیست، یقیناً تویی که بسیار دانا و حکیمی. 📕قرآن کریم، سوره مبارکه بقره، آیات ۳۱ و ۳۲ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا