eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا با مرگ، پرونده اعمال انسان بسته می شود؟ 🔹 (عليه السلام) در پايان خطبه ۴۲ به مهم‌ترين تفاوت و اشاره كرده، مى فرمايد: «وَ إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لاَحِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لاَعَمَلَ» (امروز روز است نه حساب، و فردا وقت است نه عمل!). اين سخن از يك سو بيانگر اين واقعيت است كه تا در دست داريد، بر حجم خود بيفزاييد، و اگر مى بينيد و ، پاكان و ناپاكان، اولياءالله و اشقياء، حزب خدا و حزب شيطان، در اين جهان در كنار هم زندگى مى كنند، بى آن كه بدكاران مورد مجازات الهى قرار گيرند و نيكوكاران مشمول پاداش خير شوند، به خاطر آن است كه اين جهان تنها است نه حساب و جزا. 🔹و از سوى ديگر هشدار مى دهد كه با پايان ، براى هميشه بسته مى شود و راهى به سوى بازگشت و نخواهد بود، و كمترين سودى نخواهد داشت، همان گونه كه (عليه السلام) در کلامی ديگر مى فرمايد: «لا عَنْ قَبِيْح يَسْتَطيعُونَ اِنْتِقالا وَ لا فِي حَسَن يَسْتَطيعُونَ اِزْدِياداً» [۱] (نه مى توانند از كه انجام داده اند بر كنار شوند، و نه مى توانند بر نيكى هاى خود بيفزايند!). 🔹نه براى فرياد «رَبِّ اِرْجِعُونِ لَعَلَّى اَعْمَلُ صالِحاً» [۲] (خداى من! مرا بازگردانيد تا انجام دهم)، پاسخى مى شنوند و نه آرزوى «فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ» [۳] (اى كاش بار ديگر به باز مى گشتيم تا از مؤمنان باشيم) هرگز به واقعيت مى پيوندد! از اين آيات، و روايات مشابه آن كه در خطبه بالا آمد، به خوبى نتيجه مى گيريم كه اين، يك است كه با يا زمانى كه انسان در آستانه مرگ قطعى قرار مى گيرد، بسته مى شود و راهى به سوى بازگشت و جبران نيست! 🔹در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه در بسيارى از روايات آمده كه آثار كارهاى نيك و بد انسان بعد از مرگ، نیز به او مى رسد و به اين ترتيب او از نظر حسنات يا سيّئات سنگين تر مى شود؛ رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى فرماید: «سَبْعَةُ اَسْباب يُكْتَبُ لِلْعَبْدِ ثَوابُها بَعْدَ وَفاتِه، رَجُلٌ غَرَسَ نَخْلا اَوْ حَفَرَ بِئْراً اَوْ اَجْرى نَهْراً اَوْ بَنى مَسْجِداً اَو كَتَبَ مُصْحَفاً اَوْ وَرَّثَ عِلْماً اَوْ خَلَّفَ وَلَداً صالِحاً يَسْتَغْفِرُ لَهُ بَعْدَ وَفاتِه» [۴] (هفت سبب [از اسباب خير] است كه ثوابش براى بنده خدا بعد از او نوشته مى شود: كسى كه نخلى بكارد يا چاه آبى حفر كند يا نهرى به جريان اندازد يا مسجدى بنا كند يا قرآنى و يا كتابى سودمند بنويسد يا علمى از خود به يادگار بگذارد يا فرزند صالحى بعد از او بماند كه پس از درگذشت وى برايش استغفار كند). 🔹روشن است كه آنچه در اين حديث آمده نمونه هاى بارز است، وگرنه تمام آثار نيك و سنّت هاى حسنه اى كه از انسان باقى مى ماند همين اثر را دارد. با این وصف، آيا اينها با آنچه در بالا گفته شد منافاتى ندارد؟ پاسخ اين سؤال روشن است؛ سخن امام (علیه السلام) بدین معنا است که انسان بعد از ، عمل تازه اى نمى تواند انجام دهد، نه اين كه آثار اعمال گذشته به او نمى رسد، آرى بسته مى شود و چيزى بر آن افزوده نمى گردد؛ 🔹ولى پرونده اعمال پيش از مرگ همواره گشوده است و انسان از ميوه هاى درخت هاى در و بهره مند مى شود. حتى از اعمالى كه فرزند صالح او انجام مى دهد و از آثار تربيت صحيحى است كه او در حال حياتش در مورد فرزند انجام داده بهره اى به او مى رسد و طبيعى است كه انسان از ميوه هاى درخت برومندى كه نشانده است بهره ببرد. پی نوشت‌ها [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ۱۴۱۴ق، چ ۱، ص ۲۷۹، (خطبه ۱۸۸) [۲] قرآن کریم، سوره مؤمنون، آيات ۹۹ و ۱۰۰ [۳] همان، سوره شعراء، آيه ۱۰۲ [۴] تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورّام)‏، ورام بن أبي فراس، مكتبة فقيه‏، قم‏، ‏چ ۱، ج ‏۲، ص ۱۱۰ 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۴۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام) «غم و اندوه» چه آثار زیان باری دارد؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۳ تأثير غم و اندوه را در و انسان بيان میدارد و ميفرمايد: «اَلْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ» ( و اندوه نيمى از پيرى است). اشاره به اين كه غم و ، در موارد بسیار انسان را پير میكند، هرچند انسان به حسب سن و سال پير نشده باشد، موهاى او تدريجاً سفيد شده، و قامت وى خميده و قواى بدن رو به تحليل میرود و از نظر فكرى و روحى نيز احساس پيرى میكند. منظور حضرت اين است كه انسان تا میتواند و را به خود راه ندهد و از آثار سوء آن بپرهيزد. 🔹البته انكار نمیتوان كرد اسباب غم و مختلف است و بخشى از آن قابل اجتناب نيست؛ گاه مربوط به مسائل دينى و معنوى است كه انسان به هرحال با آن دست به گريبان خواهد بود. در حديث معروفى از ابن عباس میخوانيم كه میگفت: «هيچ آيه اى شديدتر و مشكلتر از اين آيه «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ...» [۱] بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نازل نشد و از اين رو هنگامى كه اصحاب آنحضرت پرسيدند: اى رسول خدا! چرا به اين زودى موهاى شما سفيد شده و آثار پيرى نمايان گشته؟ فرمود: «شَيَّبَتْني هُودُ وَ الْواقِعَةُ»؛ [۲] (سوره هود و واقعه مرا پير كرد). 🔹گفته شده علت همان دستورى است كه خداوند به پيغمبرش درباره در مقابل و كينه توز و بى رحم داده است. ميدانيم سوره «هود» و «واقعه» هر دو در مكه نازل شده در زمانى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) سخت از طرف مشركان در فشار بود و گفته اند: سوره «هود» بعد از وفات «ابوطالب» و «خديجه» نازل شد كه امواج غم و اندوه از هر سو قلب پاك پيامبر (ص) را احاطه كرده بود. 🔹اما بسيارى از و اندوه، امورى هستند كه انسان میتواند خود را از آن دور دارد يا نسبت به آن بى اعتنا باشد، از اين رو در حديثى آمده است كه غم و را زايل میكند؛ زيرا سرچشمه بسيارى از غمها است، هنگامى كه انسان به زيارت اهل قبور میرود و پايان كار دنيا را مى بيند كه ثروتمند و مسكين همه در يكجا خفته اند و هيچكدام جز كفنى با خود از اين دنيا نبرده اند پيدا میكند. 🔹در طب امروز اين مسئله به روشنى ثابت شده كه سرچشمه بسيارى از بيماریهاى جسمى است، بيمارى هاى اعصاب، قلب، معده و غير آن در بسيارى از موارد از فشارهاى عصبى و به اصطلاح و غم و ناشى میشود و درمانى جز خلاص كردن خود از غم و اندوه ها ندارد، و اگر انسان عزم راسخ و داشته باشد میتواند خود را از آن دور دارد. بسيارى از حكما و شعرا براى كمك كردن به انسانها براى فراموشىِ اسبابِ اينگونه غم و اندوه ها سخنان نغز و پربارى دارند. 🔹شاعر عرب ميگويد: «ما فاتَ مَضى وَ ما سَيَأْتيكَ فَأَيْنَ - قُمْ فَاغْتَنِمِ الْفُرْصَةَ بَيْنَ الْعَدَمَيْنِ»؛ و شاعر فارسى زبان ميگويد: «از دى كه گذشت هيچ از آن ياد مكن - فردا كه نيامدست فرياد نكن». در واقع اين دو شاعر گويا مطلب خود را از حديث (عليه السلام) اخذ كرده اند، آنحضرت ميفرمايد: «در برابر امور دنيا و شكيبايى پيشه كنيد، زيرا ساعتى بيش نيست؛ آنچه گذشته است نه دردى از آن احساس میكنى نه سرورى و آنچه نيامده است نمیدانى چيست، بنابراين براى تو همان ساعتى است كه در آن هستى پس در برابر پيشه كن و بر صبر نما». [۳] 🔹در حقيقت بسيارى از افكار غم انگيز، است كه ما خودمان آن را براى خود فراهم ميكنيم. مثلا مى نشينيم خود را با افراد بالادست ميكنيم و بر محروميت خود اشك میريزيم و گاه میگوييم: اى كاش فلان فرصت را از دست نمیداديم كه اگر نداده بوديم امروز چه ثروت يا چه مقامى داشتيم. به همين دليل دستور داده شده است كه هميشه به از خود نگاه كنيد تا و خرم باشيد و نگاه به نكنيد تا و اندوهگين نشويد. [۴] 🔹البته بسيار میشود كه به هنگام ما يك روى سكه را مى بينيم و نگران ميشويم، در حالى كه سوى ديگر سكه ممكن است امورى باشد كه بهترين كمك را به ما بكند. ميفرمايد: «فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً» [۵] (چه بسا چيزى شما نباشد، و خداوند در آن قرار مى دهد). شاعر ميگويد: «جبين گره مكن از هر بدى كه پيش آيد - كز اين نوشته تو يك روى صفحه میخوانى؛ به روى ديگر آن نهفته خداى - كه شكر كردنِ آن تا به حشر نتوانى». [۶] 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۱۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️با وجود اینکه وسعت و تنگی رزق و روزی دست خداست پس کار و کوشش انسان چه فایده ای خواهد داشت؟ 🔹از بسيارى از آيات و «مقدّر بودن روزى» و در منابع مختلف استفاده مى شود كه وسعت و فراخى روزى يا تنگى و ضيق آن، به اراده و نسبت داده شده است، تا بندگان خود را . به تعبير ديگر: به هر كس آنچه بوده است داده و براى هر كس آنچه مايه صلاح حالش بوده مقرّر فرموده. اين تعبيرات سؤالات متعدّدى بر مى انگيزد. نخست اينكه: اگر چنين است پس و كوشش، براى رزق و چه مفهومى مى تواند داشته باشد؟ 🔹ديگر اينكه: اين گونه برداشت ها سبب ركود فعّاليت هاى اجتماعى و عقب ماندگى جامعه مى گردد؛ جامعه اى كه بايد پر نشاط و پر اميد به فعّاليت هاى گسترده بپردازد و در ميدان رقابت از جوامع غير مسلمان عقب نماند. «قرآن مجيد» مى فرمايد: «نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِی الْحَيَاةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ» [۱] (ما و [روزى] آنها را در در ميانشان تقسيم كرديم و بعضى را بر بعضى برترى داديم). 🔹ولى پاسخ اين سؤال ها در آمده است كه هرگاه كنار هم چيده شود، ديگر ابهامى باقى نمى ماند. از يك سو، در «نهج البلاغه» و كلمات (علیه السلام) میخوانیم: «إِنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ، وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ، فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ أَتاكَ» [۲] ( بر دو گونه است: قسمتى از آن، تو بايد به بروى، و قسمتى از آن، او به دنبال تو مى آيد به گونه اى كه اگر به سراغش نروى به خواهد آمد). 🔹واقعيت نيز چنين است كه قسمت مهمّى از چيزى است كه انسان بايد در راه آن تلاش و كند و تمام هوش و و خود را به كار گيرد و بدون اينها هرگز به آن نخواهد رسيد؛ ولى بخش ديگرى از روزی ها، است كه به سراغ انسان مى آيد و به او نشان مى دهد كه اگر چه تلاش و كوشش يك اصل مهم است، امّا منحصر به آن نيست و در همه حال بايد به او دل بست و همه چيز را از او دانست. 🔹در روايت ديگرى مى خوانيم: از جمله كه مستجاب نمى شود، دعاى انسان سالمى است كه در خانه نشسته و دست از و كوشش برداشته و عرضه مى دارد: خدايا به من روزى ده! [فرشتگان الهى] به او مى گويند: اين دعاى تو مستجاب نيست، برخيز و تلاش كن. (عليه السلام) مى فرمايد: «أَرْبَعٌ لاَيُسْتَجَابُ لَهُمْ دُعَاءٌ: الرَّجُلِ جَالِسٌ فِي بَيْتِهِ، يَقُولُ: يَا رَبِّ ارْزُقْنِي! فَيَقُولُ لَهُ: أَلَمْ آمُرْكَ بِالطَّلَبِ». [۳] 🔹از سوى ديگر، در بسيارى از موارد هماهنگ با است، يعنى خداوند مقدّر كرده آنها كه و كوشش مى كنند سهم بيشترى داشته باشند، و آنها كه سُست و سهم كمتر. اين هماهنگىِ تقدير و تدبير، پاسخ روشنى به كسانى مى دهد كه به بهانه از سرباز مى زنند و تن به مى دهند. از سوى سوم، بى شك استعداد جسمانى و فكرى همه يكسان نيست و افراد بشر از نظر هوش و استعداد و مديريّت اقتصادى و توان جسمى براى كار كردن بسيار تفاوت دارند و همين، سرچشمه تفاوت بهره هاى آنها در اين قسمت مى شود؛ 🔹آن كس كه اين تفاوت ها را كرده، طبعاً تفاوت هاى روزى را نيز مقدّر فرموده است و انتظار يكسان بودن همه انسانها از نظر روح و جسم، انتظار بسيار بى جايى است؛ مانند انتظار مساوى بودن همه اعضاى بدن و تمام استخوان ها و عضلات؛ چرا كه در مجموعه بدن، هر عضوى مأموريتى دارد و توان او به اندازه مأموريت اوست و مجموعه نيز، همانند يك بدن است با تفاوت ها در جهات مختلف و طبعاً با تفاوت در . نتيجه اينكه: آنچه در و درباره آمده، مى تواند اشاره اى به تمام آنچه در سه نكته بالا گفتيم بوده باشد و اين چيزى بر خلاف عدالت نيست؛ بلكه عين و است. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره زخرف، آيه ۳۲ [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۴۰۴، (نامه ۳۱) [۳] الکافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏۱۴۰۷ق، چ ۴، ج ‏۲، ص ۵۱۱ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۴، ص ۱۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«زهد» در روايات اسلامی چگونه معرفی شده است؟ 🔹گاه تصوّر مى شود مفهوم آن است كه انسان به كلّى را ترك گويد و همچون راهبان در گوشه اى بخزد و از جامعه دورى گزيند؛ در حالى كه اين معنا با هرگز نمى سازد و در ، شديداً از آن نهى شده است. بنابراين، مفهوم ديگرى دارد و آن و دلدادگى و عشق بى قرار نسبت به و عدم اسارت در چنگال زرق و برق آن است و اين همان سرمايه عظيمى است كه اگر فاقد آن باشد، آلوده انواع مى گردد، و گاه و ايمان خود را بر سر متاع دنيا مى نهد. 🔹در روايات متعددی به توجه ويژه ای شده است. از جمله: امیرالمؤمنین (عليه السلام) درباره آن مى فرمايد: «إِنَّ مِنْ أَعْوَنِ الأَخْلاَقِ عَلَى الدِّينِ، الزُّهْدَ فِی الدُّنْيَا» [۱] (از مهم ترين اخلاقى كه انسان را بر حفظ دينش يارى مى دهد، در دنياست). (عليه السلام) درباره آن مى فرمايد: «إِذَا تَخَلَّى الْمُوْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا سَمَا، وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللهِ» [۲] (هنگامى كه از كناره گيرى كند، ترقّى و مى يابد و شيرينى محبّت خدا را مى چشد). 🔹در حديث ديگرى مى خوانيم كه: (عليه السلام) جابر بن عبدالله را ديد كه آه مى كشد! فرمود: «يَا جَابِرُ! عَلَیمَ تَنَفَسُّكَ؟! أَعَلَى الدُّنْيَا؟» (براى چه آه كشيدى؟ بر دنيا؟)، جابر عرض كرد: آرى!. [در اينجا امام (عليه السلام) تحليل جالبى درباره بيان فرموده كه لذّاتش يا در خوردنى است، يا نوشيدنى، يا لباس فاخر، يا لذّت جنسى، يا مركب، يا بوى خوش، يا نغمه ها]. سپس در تشريح آنها فرمود: بهترين غذاها است و آن چيزى جز [شيره گل هاى آميخته با] آب دهان حشره‌ای نيست؛ و شيرين ترين نوشيدنى ها است كه چيزى است كم ارزش كه بر سطح زمين جارى است، 🔹و برترين لباس ها است كه از لعاب كرمى تهيّه مى شود و بهترين لذّات جنسى در زنان است و آن هم در محلّى از بدن او كه آلوده ترين محل هاست و بهترين مركب ها است كه در بسيارى از موارد قاتل انسان است و بهترين بوى خوش، است كه از خون ناف حيوانى [آهوى خُتَن] گرفته مى شود جالب ترين نغمه ها، نغمه كه انسان را به گناه مى كشاند. اى جابر! چيزى كه چنين است، از دست رفتنش جاى تأسف نيست. جابر مى گويد: بعد از شنيدن اين سخن، هرگز زرق و برق به فكر من خطور نكرد!». [۳] پی نوشت: [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۲، ص ۱۲۸ [۲] همان، ص ۱۳۰ [۳] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۵، ص ۱۱، تتمة باب ۱۵ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۴، ص ۴۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۸۲ «نهج البلاغه» چگونه خداوند را توصیف می نماید؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۸۲ در شرح چنين مى فرمايد: «لَمْ يُولَدْ سُبْحَانَهُ فَيَكُونَ فِی الْعِزِّ مُشَارَكاً، وَ لَمْ يَلِدْ فَيَكُونَ مَوْرُوثاً هَالِكاً، وَ لَمْ يَتَقَدَّمْهُ وَقْتٌ وَ لَا زَمَانٌ، وَ لَمْ يَتَعَاوَرْهُ [۱] زِيَادَةٌ وَ لاَ نُقْصَانٌ» (او از كسى تا همتايى در عزّت و قدرت داشته باشد، و به دنيا نياورده تا پس از وفاتش وارث او گردد؛ وقت و زمانى پيش از او نبوده و و بر او عارض نشده است). از جمله قوانينى كه بر و ممكنات حاكم است اين است كه هر گروهى قدم به عرصه حيات مى گذارد، بعد از مدتى جاى خود را به مى سپارد. 🔹، را به ارث مى برند و آنها نيز آن صفات را براى فرزندانشان به ارث مى گذارند؛ ولى چون ازلى و ابدى است، نه از كسى يافته تا همتايى داشته باشد، و نه كسى از وى شده تا وارث او گردد. جمله «وَ لَمْ يَتَقَدَّمْهُ...» اشاره به اين است كه او است؛ زيرا زمان، نتيجه حركت موجودات از نقصان به كمال و از كمال به نقصان است و چون وجود مقدّس ، عين است و و در او راه ندارد وقت و زمانى نيز براى او تصوّر نمى شود. [۲] 🔹چون نفى شبيه، همتا، وقت، زمان، زياده و نقصان از ذات پاك او، ممكن است اين توهّم را به وجود آورد كه نتيجه آن تعطيل معرفة الله است و به بيان ديگر راهى به سوى شناخت او وجود ندارد، بلافاصله مى فرمايد: «بَلْ ظَهَرَ لِلْعُقُولِ بِمَا أَرَانَا مِنْ عَلَامَاتِ التَّدْبِيرِ الْمُتْقَنِ، وَ الْقَضَاءِ الْمُبْرَمِ» (بلكه به سبب نشانه‌هاى و كه به ما ارائه داده، نزد عقل ها آشكار شده است). 🔹اشاره به اينكه گرچه كُنه ذات از دسترس عقل بشر خارج است، ولى اثبات او از طريق مطالعه در ، و بسيار حكيمانه اى كه بر آن حاكم است كاملا ممكن است. اين همان چيزى است كه در روايات ديگر اسلامى نيز به آن اشاره شده كه درباره نينديشيد، بلكه درباره و و او در جهان انديشه كنيد، و نيز پايه خداشناسى را بر آن قرار داده و صاحبان انديشه و را به در آن در همه حال دعوت مى كند و مى فرمايد:  🔹«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماوَاتِ وَ الْاَرْضِ وَ اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ لَآيَاتٍ لاُِولِى الْاَلْبَابِ - الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللهَ قِيَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ السَّماوَاتِ وَ الْاَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (به يقين در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، هاى روشنى براى است - همان كسانى كه خدا را ايستاده و نشسته و در حالى كه بر پهلو خوابيده ‏اند، ياد ميكنند و در آسمانها و زمين می‌انديشند و می گويند: پروردگارا! اينها را بيهوده نيافريده ‏اى؛ منزّهى تو! ما را از عذاب دوزخ نگاهدار). پی نوشت: [۱] «يتعاور» از ريشه «تعاور» به معناى دست به دست كردن چيزى و به صورت متناوب انجام دادن است و در جمله بالا منظور اين است كه زيادى و نقصان، يكى بعد از ديگرى بر ذات مقدّس خداوند عارض نمى شود و ذات پاك او در معرض حوادث نيست. [۲] بعضى از شارحان، وقت و زمان را به يك معنا و مترادف دانسته اند؛ ولى بعضى ديگر، به معناى زمان معين گرفته اند؛ اما زمان را داراى مفهوم عامى شمرده اند، که تفسير دوم صحيح تر به نظر مى رسد. قرآن مجيد در سوره نساء، آيه ۱۰۳ نيز درباره نماز مى گويد: «إِنَّ الصَّلوةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَّوْقُوتاً» (نماز براى مؤمنان وظيفه ثابت و معينى و [و داراى وقت خاصى] است). 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۸۹ نهج البلاغه، «ایمان» را به چند دسته تقسیم نموده است؟ 🔹(عليه السلام) در بخش اوّل خطبه ۱۸۹ ، با اشاره به اقسام مى فرمايد: «فَمِنَ الْاِيمَانِ مَا يَكُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِي الْقُلُوبِ، وَ مِنْهُ مَا يَكُونُ عَوَارِيَ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ، إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ». (بعضى از ثابت و در دل هاست و بعضى ديگر و عاريتى است در ميان قلبها و سينه ها تا سرآمدى معلوم). تقسيم به و مستقر و و ناپايدار و به بيان ديگر عاريتى، چيزى است كه در احاديث اسلامى به آن اشاره شده است. 🔹در حديثى از (عليه السلام) در تفسير آيه شريفه «وَ هُوَ الَّذِى أَنشَأَكُمْ مِّنْ نَّفْس وَاحِدَة فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ» [۱] اين چنين مى فرماید: «فَالْمُسْتَقَرُّ اَلْإِيمَانُ الثَّابِتُ وَ الْمُسْتَوْدَعُ الْمُعَارُ» [۲] (مستقرّ به معناى است و مستودع، است). در حديث ديگرى از (عليه السلام) در تفسير همان آيه آمده است: «مَا كانَ مِنَ الْإِيمَانِ اَلْمُسْتَقَرِّ فَمُسْتَقَرٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ أَبَداً وَ مَا كَانَ مُسْتَوْدَعاً سَلَبَهُ اللهُ قَبْلَ الْمَمَاتِ» [۳] ( كه مستقر باشد تا ابد ادامه خواهد يافت، و اما ، خداوند آن را قبل از ممات مى گيرد). 🔹گرچه در تفسير آيه فوق نظرات مختلفى داده شده است، از جمله اينكه منظور از ، آنهايى هستند كه از قرارگاه رَحِم به دنيا گام نهادند و ، آنهايى هستند كه هنوز در رَحِم مادرانند؛ ولى مانعى ندارد كه يك آيه داراى چند تفسير باشد. به هر حال اگر انسان داراى شود و در اعماقش نفوذ كند، ايمان او است و با دگرگونى شرايط، تهديدها و تطميع ها متزلزل نمى شود؛ ولى اگر نباشد، زوال آن در برابر زر و زور كاملا ممكن است. 🔹عوامل متعدد است؛ از دلايل محكم و ها و ضعف نفس و آلودگى به . هر يك از اينها امورى هستند كه ممكن است در پايان عمر، انسان را متزلزل سازند و سرانجام آدمى بى ايمان از دنيا برود. تعبير به «عَوَارِيَ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ»؛ كنايه از اين است كه هنوز در قلب و آدمى نفوذ نكرده و به همين دليل استقرار نيافته است. درست مانند انسانى كه به كنار ديوار خانه اى مى رسد و وارد آن نمى شود. به يقين چنين شخصى استقرارى ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره انعام، آيه ۹۸ [۲] قرب الإسناد، حميرى، مؤسسة آل البيت(ع)‏، قم‏، چ ۱، ص ۳۸۲ [۳] تفسير نور الثقلين‏، عروسى حويزى، انتشارات اسماعيليان‏، قم‏، ‏چ ۴، ج ‏۱، ص ۷۵۱ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۷، ص۲۷۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اعتقاد و توجه به «عدل الهی» چه تأثيری بر عمل و اخلاق انسان دارد؟ 🔹در از مسائل علمى جدا نيست. توجّه به سبب مى شود كه انسان چشم دل را عميقاً به آن نقطه بدوزد و سعى كند در سير درونى و برونى، خود را به او نزديك و نزديكتر سازد و اين نزديكى سرانجام سبب تخلّق به و انعكاس صفات او در و مى شود. بنابراين هر قدر انسان به او نزديكتر شود، اين صفات در او قوى تر مى گردد، 🔹مخصوصاً در مسأله (خواه را به مفهوم وسيعش تفسير كنيم كه قرار دادن هر چيزى در جاى شايسته خويش است، يا به معناى اداى حقوق و مبارزه با هرگونه تبعيض و اجحاف) اين عقيده در فرد فرد مسلمانان و جوامع اسلامى اثر مى گذارد و آنها را به سوى در كارها و برافراشتن پرچم و ، نه تنها در كشورهاى اسلامى كه در كل جهان دعوت مى كند. اهميّت مسأله در اسلام به قدرى است كه هيچ چيز نمى تواند مانع آن گردد، دوستى ها و دشمنى ها، قرابت و خويشاوندى، دورى و نزديكى در آن اثر ندارد، و هرگونه انحراف از آن، متابعت از است، 🔹چنانكه در «آيه ۲۶ سوره ص» خطاب به داود نبی (عليه السلام) مى خوانيم: «يا داوُدُ إِنّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ» (اى ! ما تو را [و نماينده خود] در زمين قرار داديم؛ پس در ميان مردم به داورى كن و از پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف سازد)؛ و در «آيه ۸ سوره مائده» مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامينَ للهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلّا تَعْدِلُوا» (اى کسانى که آورده اید! همواره براى خدا قیام کنید، و از روى ، گواهى دهید. دشمنى با جمعیّتى، شما را به گناه و ترک نکشاند). 🔹اهميّت اين موضوع تا آن حد است كه اگر از طرق مسالمت آميز ميسّر نشود، مى توان از يك سو مظلومان را بسيج كرده و به دعوت نمود، و از سوى ديگر براى حمايت از آنان با ستمگر ؛ چنانكه در «آيه ۷۵ سوره نساء» مى خوانيم: «وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبيلِ اللهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ» (چرا در راه خدا، و [براى رهايى] و و كه [به دست ستمگران] شده اند، نمى كنيد؟!). 🔹اين بحث را با چند روايت ناب خاتمه مى دهيم: اميرالمؤمنين (عليه السلام) در كلام كوتاه و تعبير جالب و پرمغزى مى فرماید: «اَلْعَدْلُ حَياةٌ» ( مايه حيات و زندگى است!). در حديث ديگرى (عليه السلام) مى فرمايد: «اَلْعَدْلُ اَحْلى مِنَ الْماءِ يُصيبُهُ الظَّمْآنُ» ( گواراتر از آبى است كه تشنه كام به آن مى رسد). همچنین در حديث ديگرى از (عليه السلام) آمده: «جَعَلَ اللهَ الْعَدْلَ قِواماً لِلأَنامِ وَ تَنْزيهاً مِنَ الْمَظالِمِ وَ الآثامِ وَ تَسْنِيَةً لِلأسْلامِ» (خداوند، را قوام مردم و سبب پاكسازى جامعه از و و موجب شكوه و قرار داده است). 🔹حضرت در حديث ديگرى می فرماید:  «اَلْعَدْلُ رَأسُ الأيمانِ وَ جِماعُ الأَحْسانِ، وَ اَعْلى مَراتِبِ الأيمانِ» ( به منزله سر براى پيكر ايمان است، تمام نيكى ها در آن جمع است و برترين مراتب محسوب مى شود). نیز در كلام بسيار والایى (صلی الله علیه و آله) مى فرماید: «عَدْلُ ساعَة خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبْعِيْنَ سَنَة، قِيامٌ لَيْلُها وَ صِيامٌ نَهارِها وَ جَوْرُ ساعَة فى حُكْم، اَشَدُّ وَ اعْظَمُ عِنْدَالله مِنْ مَعاصِى سِتِّينَ سَنَة» (يك ساعت بهتر از هفتاد سال عبادت است كه همه شب تا صبح عبادت كند و همه روز با روزه بگذرد؛ و يك ساعت در حكم و داورى نزد خدا سخت‌تر و بزرگتر است از معصيت هاى شصت سال!). 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چاپ نهم، ج ۴، ص ۵۸۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در «عصر ظهور» كدامين مذهب از ميان مذاهب اسلامی بر جهان حاكم است؟ 🔹شكى نيست كه آخرين دين بشر از جانب خداوند متعال است. لذا خداوند متعال (صلى الله عليه و آله) را به عنوان [۱] توصيف كرده، آن حضرت نيز تصريح به اين نموده كه بعد از خود پيامبرى ديگر نخواهد بود. لكن سؤال اين است كه از بين مذاهب موجود كدامين از مذاهب اسلامى به اجرا در خواهد آمد؟ 🔹در پاسخ بايد گفت: مطابق آيات و روايات فراوان، دين حاكم در عصر ظهور، است. [۲] همچنين با توجه به آياتى نظير «آيه اكمال» پى مى بريم كه مذهب رايج در عصر ظهور همان است. خداوند متعال مى فرمايد: «اَلْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً» [۳] (امروز را برای شما کامل، و را بر شما تمام کردم، و را برایتان به عنوان پسندیدم). 🔹مگر در آن روز چه اتفاقی افتاده است كه خداوند به سبب آن دين را بر مردم كامل كرده و را بر آنان تمام نموده است و را همراه با آن پذيرفته است؟ كليد فهم اين سؤال ها بررسى شأن نزول آيه و روشن شدن مصداق كلمه «اليوم» در آيه شريفه است. با مراجعه به روايات و بيانات مفسرين در ذيل آيه فوق پى مى بريم كه شأن نزول آيه، قضيه اى است كه در «غدير خم» - روز هجدهم ذیحجه - اتفاق افتاده است. 🔹در آن روز (صلى الله عليه و آله) دست (عليه السلام) را بلند كرده و او را به عنوان و و بعد از خود معرفى كرده است. پس دين مرضى خداوند در كه بر همه اديان غالب خواهد شد، همان دينى است كه در يعنى پيروى از (عليه السلام) و يازده امام معصوم (عليهم السلام) از فرزندان او متبلور شده است. 🔹لذا خداوند متعال در سوره نور مى فرمايد: «...وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ...» [۴]؛ (...و را كه براى آنها پسنديده است پياده خواهد نمود...). اين دينِ پسنديده همان دينى است كه در روز با خط ولايت مستدام است. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن‌کریم، سوره احزاب، آیه ۴۰ [۲] همان، سوره توبه، آيه ۳۳ [۳] همان، سوره مائده، آيه ۳ [۴] همان، سوره نور، آيه ۵۵ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۹۰ش، چ هفتم، ص ۶۱۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام) علت «زوال نعمت ها» چيست؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۷۸ ميفرمايد: «به خدا سوگند! هرگز ملتى كه در ناز و نعمت مى زيستند، زوال نيافت، مگر بر اثر كه مرتكب شدند؛ زيرا هرگز به بندگانش ستم روا نمیدارد». در واقع اين سخن برگرفته از است؛ آنجا كه ميفرمايد: «إِنَّ اللهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْم حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ» (خداوند هاى هيچ قوم و ملتى را تغيير نمیدهد، مگر آنكه آنها آنچه را مربوط به خودشان است، تغيير دهند). 🔹و نيز ميفرمايد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْاَرْضِ وَ لَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» [اعراف، ۹۶] (اگر اهل شهرها و آبادى ها ايمان مى آوردند و پيشه ميكردند، آسمانها و زمين را بر آنها مى گشوديم؛ ولى آنها [حقّ را] تكذيب كردند، ما نيز آنان را به مجازات كرديم). به يقين بر حسب و لياقتها در ميان بندگان تقسيم میشود؛ لذا پاكان و شايسته آنند، نه . 🔹پرسشی در اينجا مطرح میشود، اینکه در روايات میخوانيم خداوند براى ترفيع مقام گاه آنها را به مبتلا مى سازد؛ همانگونه كه در تعبير معروف آمده است: «اَلْبَلَاءُ لِلْوَلَاءِ»؛ [۱] و از بعضى آيات و روايات استفاده میشود كه گاهى براى و پاداشهاى بزرگ الهى، و نيز گاه براى هشدار و بيدارى بندگان است؛ آيا اين موارد با آنچه در عبارت ذكر شد منافات ندارد؟ 🔹پاسخ این است که آنچه در كلام (عليه السلام) آمده، يك است و ميدانيم هر قانون كلى دارد. موارد و بيدار باش و امثال آن، استثنائاتى در قانون كلى فوق محسوب میشود و به تعبير ديگر آنچه حضرت فرموده، حمل بر غالب میشود و اين شبيه چيزى است كه در بيان شده است: «وَ مَا أَصَابَكُمْ مِّنْ مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ» [شوری، ۳۰] (هر بر شما میرسد به سبب است كه انجام داده ايد و بسيارى را نيز عفو میكند). 🔹به يقين اين آيه با آيه «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْءٍ مِنَ الْخَوْفِ... » [بقره، ۱۵۵] كه از هاى مختلف الهى به وسيله بلاها سخن ميگويد، و نيز با آيه «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِى النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِى عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» [روم، ۴۱] ( در خشكى و دريا به دليل كه مردم انجام داده اند آشكار شد، خدا میخواهد نتيجه بعضى را به آنها بچشاند؛ شايد [به سوى حقّ] بازگردند) منافاتى ندارد؛ و اگر انسان درست دقت كند غالباً میتواند مواردى را كه جنبه دارد، از مواردى كه براى يا است بازشناسد. 🔹هرگاه مهمى از او سر زد و يا آلوده به انواع شد، حوادث تلخى كه بعد از آن پيدا میشود، قطعاً است؛ ولى حوادث تلخى كه براى و پاكان پيش مى آيد، معمولاً جنبه و هشدار براى ترفيع مقام است. سپس امام (عليه السلام) در ادامه اين سخن كه در واقع نتيجه مستقيم يادآورى پيشين است، ميفرمايد: «و اگر مردم زمانى كه بر ایشان نازل میشود و از آنان زايل مى گردد، با در پيشگاه خدا كنند و با قلب هاى پر از عشق و محبّتِ به خدا، از او درخواست [توبه] نمايند، يقيناً آنچه، از دستشان رفته به آنان بازمیگردد و هر خرابى را براى آنها اصلاح میكند». 🔹در واقع اين طبيب حاذق الهى بعد از ذكر درد، به بيان درمان مى پردازد و راه دفع آفات و بلاها را به آنها مى آموزد و را كه باشد و از اعماق جان برخيزد و در يك كلمه، در انسان ايجاد كند، میشمرد؛ همانگونه كه در احاديث متعدد ديگرى وارد شده است؛ از جمله امام سجاد (عليه السلام) ميفرمايد: « بلاهايى را كه نازل شده و نازل نشده است، برطرف میسازد». پی نوشت‌ها؛ [۱] اين عبارت كه در كلمات علما و بزرگان آمده، متن حديث نيست، بلكه برگرفته از احاديث اسلامى است؛ از جمله در حديثى از امام صادق(ع) میخوانيم كه فرمود: «پيامبران الهى بيش از همه [با آفات و مصايب] آزمايش ميشوند؛ سپس كسانى كه بعد از آنها قرار دارند و به همين ترتيب آنها كه برترند آزمون بيشترى دارند). الكافی ج۲ ص۲۵۲ [۲] الكافی، همان، ج۲ ص۴۶۹ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ۱ ج۶ ص۶۲۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از منظر امام علی (علیه السلام) حمایت از مظلوم چه جایگاهی دارد؟ (بخش اول) 🔹این مسأله که باید مدافع و یار و یاور آنها باشد و در برابر هجوم از آنان حمایت و دفاع کند، در عبارات متعددى از منعکس است که یک نمونه روشن آن «خطبه شقشقیه» است که در پایان آن، (علیه السلام) با صراحت مى فرماید: «لَو لا حُضورُ الحاضِرِ، و قِيامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِرِ، و ما أخَذَ اللهُ عَلى العُلَماءِ ألاّ يُقارُّوا عَلى كَظَّةِ ظالِمٍ و لا سَغَبِ مَظلومٍ، لأَلقَيتُ حَبلَها عَلى غارِبِها» (اگر نبود گرد آمدن آن جمعيت انبوه و اين كه با وجود يار و ياور، حجّت تمام است و اگر نبود كه خداوند از دانشمندان پيمان گرفته است كه در برابر سيرىِ و گرسنگىِ آرام ننشينند و بدان رضايت ندهند، هر آينه مهار شتر را بر پشت آن مى انداختم). 🔹در آخرین وصایا در بستر شهادت نیز به فرزندانش تأکید مى کند که همواره دشمن ظالمان و یاور مظلومان باشند، «کُونا لِلظّالِمِ خَصماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوناً». [۱] (عليه السلام) در نامه ۵۳ خود به مالک اشتر صریحاً توصیه مى کند که بخشى از وقت خود را در اختیار بگذار و، درهاى دارالاماره را بگشاى و پاسبانان را کنار بزن، تا آزادانه با تو تماس بگیرند و نیازها و خود را بى واسطه با تو در میان بگذارند. 🔹سپس مى افزاید: این به خاطر آن است که از (صلى الله علیه و آله) بارها این سخن را شنیدم که مى فرمود: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لا یُؤخَذُ لِلضَّعیفِ فیهِا حَقُّهُ مِنَ الْقَوىِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع» [۲] (امّتى که حقّ را از با صراحت نگیرد، هرگز پاک نمى شود و روى را نمى بیند). سراسر زندگى (علیه السلام) و حوادث جالبى که در حیات آن حضرت واقع شد، نشان مى دهد که در نیز همیشه به این اصل اساسى وفادار بود و لحظه اى در انجام دادن آن کوتاهى نفرمود. 🔹در خطبه دیگرى از همین معنا با تعبیر داغ و پرجوش دیگرى آمده است مى فرماید: «وَ أیَمُ اللهِ! لاَُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظالِمِه وَ لاََقُودَنَّ الظّالِمَ بِخِزامَتِه حَتّى أُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَ إِنْ کانَ کارِهاً» [۳] (به خدا سوگند! داد را از مى گیرم و افسار را مى کشم تا وى را به آبشخور حق وارد سازم، هر چند کراهت داشته باشد). اساساً این یک است که در بر آن تأکید شده است و با صراحت، به دستور مى دهد که براى نجات به پا خیزند و حتى اگر لازم باشد، دست به اسلحه ببرند و با پیکار کنند. 🔹و مى فرماید: «وَ ما لَکُمْ لا تُقِاتِلُونَ فى سَبیلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِالْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَریَةِ الظّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلیّاً وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً» [۴] (چرا در راه خدا و [در راه] مردان و زنان و کودکانى که [به دست ستمگران] شده اند نمى کنید؟! همان افراد [ستمدیده اى] که مى گویند: پروردگارا! ما را از این شهر [مکّه] ـ که اهلش ـ بیرون ببر! و از طرف خود براى ما سرپرستى قرار ده و از جانب خود یار و یاورى براى ما تعیین فرما). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغه، نامه ۴۷ [۲] نهج البلاغه، نامه ۵۳، فرمان به مالک اشتر. [۳] نهج البلاغه، خطبه ۱۳۶ [۴] سوره نساء، آیه ۷۵ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۹۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از منظر امام علی(علیه السلام) حمایت از مظلوم چه جایگاهی دارد؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹این نکته را نباید فراموش کرد که فلسفه اصلى تشکیل حکومتها و تشریع قوانین، (اعم از قانون هاى الهى و قوانین ناقصى که به وسیله بشر تشریح شده است) حفظ حقوق و حمایت از آنها بوده است، چرا که قدرتمندان و با تکیه بر قدرت و زور خود نه تنها حق خویش را مى گیرند، بلکه افزون بر آن را نیز مى طلبند، بنابراین اگر و حامى و نباشد، فلسفه وجودى خود را به کلّى از دست مى دهد و گاه به بازیچه اى در دست ، براى توجیه و ستم هایشان تبدیل مى شود. 🔹به همین جهت (علیه السلام) در همان «خطبه شقشقیه»، دلیل قبول حکومت را مسأله حمایت از و مبارزه با بیان مى دارد. و نیز به همین دلیل در جوامعى که با مى توان مسیر قوانین را تغییر داد، قانون نتیجه معکوس مى دهد؛ چرا که دست دهنده رشوه را، دارند نه ضعیفان و مظلومان. در چنین جوامعى مبدّل به منبع براى گروهى از و وسیله توجیهى براى ظلم گروه دیگر مى شود. ولى باید تصدیق کرد که تحمّل و پیکار با به خاطر حمایت از مظلومان، براى بسیارى ناخوشایند است. 🔹کسانى که رعایت این اصل را مزاحم منافع نامشروع خویش مى بینند و یا از آن بدتر، کسانى که براى خود ـ به خاطر و قدرتشان ـ در اجتماع قائلند و کلمه در برابر قانون را توهین و تحقیرى نسبت به خویش مى پندارند، به سختى مى توانند پذیراى و داد باشند، و آنها هستند که همیشه در راه سنگ مى اندازند و ایجاد مانع مى کنند، و از هیچ عمل زشت و غیر اخلاقى رویگردان نیستند، و همانها بودند که آن همه مشکلات را در درون حکومت (علیه السلام) ایجاد کردند و فضاى جامعه اسلامى را تیره و تار ساختند. 🔹این سخن را با جمله اى که مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار از کتاب دعوات راوندى نقل کرده است پایان مى دهیم. او از على بن جعد نقل مى کند که مى گوید: «مهم‌ترین چیزى که سبب شد عرب از حمایت امیرمؤمنان (علیه السلام) خوددارى کند بود؛ چرا که آن حضرت هرگز شریفى را بر غیر شریف و عربى را بر عجم ترجیح نمى داد و براى و امراى قبایل ـ آنچنان که سیره سلاطین بود ـ نمى گشود و هیچ کس را به وسیله ، به سوى خودش متوجّه نمى ساخت، در حالى که کاملا به عکس این معنا عمل مى کرد. [۱] پی نوشت‌؛ [۱] بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۱۳۳ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۹۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) چه راهکاری را برای به دست آوردن «نشاط» در انجام کارها ارائه می نماید؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۹۷ راه به دست آوردن براى انجام كارهاى مهم زندگى را نشان داده و مى فرمايد: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الاَبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَةِ» (اين همانند تن ها، خسته و افسرده مى شوند، براى رفع و افسردگى آنها و و انتخاب كنيد). اين يك واقعيت است كه و بر اثر كارهاى مختلف مى شوند، زيرا توان و محدود است و اين محدوديت سبب جسم و جان مى گردد. 🔹اما خداى متعال كه را براى ادامه زندگى آفريده به وى قدرتى داده كه مى تواند جوششى از درون ايجاد كند و اين جوشش، نيرو و براى كارهاى مجدد به او بدهد. براى اين كه اين جوشش در زمان خستگى و ناتوانى شتاب گيرد بايد از وسايل تفريح استفاده كرد. و انواع ها، را نيرو مى بخشد و ، لطيفه ها، ها، شعرهاى زيبا، داستان های نشاط آور و لطائف الحكم، را مى زدايد، و به انسان براى و اطاعت پروردگار و زندگى و تحقيق و كشف مطالب علمى نيرو مى دهد. 🔹از قديم معمول بوده كه در ميان ساعات درس، مى گذاشتند، براى اين كه خستگى و ملالت را از دانش آموز و دانشجو بگيرند. روايات، مزاح كردن را از آداب مستحبِ سفر دانسته البته مزاحى که به دور از و آلودگى به گناه باشد. مرحوم علامه طباطبايى بحر العلوم در اشعار فقهى خود مى گويد. «وَ أكْثِرِ الْمِزاحَ فِى السَّفَرِ إذا * لَمْ يَسْخَطِ الرَّبَ وَ لَمْ يَجْلِبْ أذَىً» (در سفرها زياد كن، مزاحى كه سبب خشم خدا نشود و موجب آزار كسى نگردد). 🔹اين شعر برگرفته از حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) است كه مى فرمايد: شش چيز است كه انسان است سه چيز در حضر و سه چيز در سفر؛ سه چيز در سفر را به اين صورت بيان فرمود: «فَبَذْلُ الزّادِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ الْمِزاحُ فِی غَيْرِ الْمَعاصی» [۱] (بخشيدنِ بخشى از زاد و توشه به ديگران و حُسن خُلق و كردن به صورتى كه موجب نشود). اين موضوع در مورد سفر تأكيد شده؛ زيرا در گذشته، سفرها غالباً آميخته با خستگى هاى جسمى و روحى بوده و اين مزاح ها مى توانست خستگى و ملالت جسمى و روحى را برطرف سازد. 🔹ناگفته پيداست كه بايد در حد و خالى از افراط و بى بند و بارى و دور از اذيت و آزار ديگران و آنچه موجب خشم خداوند مى شود باشد. «طرائف» جمع «طريفة» به معناى هر چيز زيبا، دل انگيز و شگفتى آور است و «حِكَم» جمع «حكمت» به معناى علم و دانش و مطالب آموزنده و به معناى عقل است، بنابراين «طرائف الحكم» به معناى نكته هاى لطيف و زيبا است؛ خواه علمى باشد يا ادبى، در قالب شعر باشد يا به شكل نثر، ولى مى توان آن را به قرينه روايات و به اصطلاح از باب «تنقيح مناط» به هر گونه مزاح و سخنانى نشاط انگيز هر چند جنبه علمى نداشته باشد تعميم و تسرّى داد. 🔹در حديثى مى خوانيم كه: «گاه يك مرد عرب بيابانى خدمت پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) مى رسيد و هديه اى براى آن حضرت مى آورد. سپس عرض مى كرد: اى رسول خدا؟ «أعْطِنا ثَمَنَ هَدِيَّتِنا»؛ (قيمت اين هديه را لطف كنيد) پيغمبر (صلى الله عليه و آله) با شنيدن اين سخن مى خنديد و گاه هنگامى كه غمگين مى شد مى فرمود: «ما فَعَلَ الاَعْرابِىُ لَيْتَهُ أَتَانَا» [۲] (آن مرد اعرابى كجاست؟ اى كاش! سراغ ما مى آمد) بار ديگر تأكيد مى كنيم كه نبايد براى رفع خستگى آلوده به شد، آنگونه كه در دنياى امروز معمول است كه هرگونه سرگرمى سالم و ناسالم را براى رفع خستگى مى پسندند؛ بلكه بايد و را در آن رعايت كرد. 🔹اين سخن را با شعرى كه ابن ابى الحديد در شرح اين كلام حكمت آميز مولا آورده پايان مى دهيم: «أفِدْ طَبْعَكَ الْمَكْدُودَ بِالْجِدِّ راحةً * تَجَمُّ وَ عَلِّلْهُ بِشَىء مِنَ الْمَزْحِ - وَ لكِنْ إذا أعْطَيْتَهُ ذكَ فَلْيَكُنْ * بِمَقْدارِ ما يُعْطَى الطَّعامُ مِنَ الْمِلْحِ» [۳] (طبع فرسوده و خسته خود را راحتى ببخش تا راحت پذيرد و به وسيله چيزى از آن را درمان كن ولى هنگامى كه اين فرصت را به طبع خود دادى بايد به مقدار نمكى باشد كه در طعام مى ريزند [كه اگر بيش از حد باشد طعام را شور و غير قابل استفاده مى كند]). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۱۳، ص ۵۳۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در انتخابات به چه کسی رأی دهم؟ (بخش دوم) 🔸در ، امر زعامت بسیار مهم است، و کسی که عهده دار می‌شود، باید واجد بیشترین شرایط باشد. پس از ذکر آن دو وظیفه (که در بخش اول این نوشتار بدان پرداخته شد) می‌توان به بررسی ویژگی‌ها و شرایط لازم در افراد برای انتخاب شدن پرداخت. این شرایط با توجه به آموزه‌های دینی و عقلانی چنین‌اند: 1⃣ و پرهیزکار، و پارسا و از هرگونه و گناه به دور باشد. 2⃣دارای و بردباری و و خوشرفتاری با مردم و زیردستان باشد. 3⃣دارای‌ و بی آلایش و بی اعتنا به جلوه های فریبنده دنیا، توأم با رعایت عفت و پاکدامنی در خانواده باشد. (علیه السلام) می‌فرماید: «حکمرانی طعمه و خوراک نیست، بلکه است». [نهج البلاغه، نامه ۵] 4⃣پایبند به اجرای و انجام باشد. 5⃣دارای و آگاهی از آموزه های اسلامی، همراه با بینش عمیق سیاسی و کافی و برای اداره امور جامعه باشد. 6⃣برای بر رقیب از هر وسیله‌ای استفاده ننماید. امام علی (علیه السلام) در مقابل کسانی که پیشنهاد می‌دادند، برای جذب افراد و جلوگیری از خطر احتمالی به بعضی از آنها سهم بیشتری از بیت المال بدهد، می‌فرماید: «به من دستور می‌دهید که با جور طلب یاری نمایم». [نهج البلاغه، خطبه ۱۲] 7⃣در همه حال مصلحت‌ نظام‌ اسلامی، وحدت و منافع و امنیت ملی را بر مصالح گروهی و جناحی و شخصی خود، مقدم بدارد. 8⃣براساس آیه کریمه «أَطِیعُوا اَللهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ» [نساء، ۵۹] همواره نسبت به اندیشه و نگرش ولایت پایبند بوده، در راستای خط و قدم بردارد. 9⃣، دوست‌دار حق و مخالف باطل باشد: «أَشِدَّاءُ عَلَی اَلْکُفَّارِ، رُحَماءُ بَیْنَهُمْ». [فتح، ۲۹] ... منبع: وبسایت پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️طبق روایات و تفاسیر اهل سنت آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً» درباره چه کسی نازل شده است؟ 🔹در «آيه ۹۶ سوره مريم» آمده است: «اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً» (به يقين كسانى كه آورده و انجام داده اند به زودى خداوند رحمان محبتى براى آنان [در دلها] قرار میدهد». اين آيه به خوبى دلالت دارد كه و سرچشمه در ميان توده هاى مردم است. آرى ايمان و عمل صالح جاذبه عجيبى دارد كه دلها را همچون آهن ربا به سوى خود جذب میكند، حتّى افراد ناپاك و آلوده نيز از پاكان و صالحان لذّت مى‌برند. 🔹در تفسير اين آيه شريفه روايات زيادى در منابع معروف اهل سنّت به وسيله راويان متعدد از شخص (ص) نقل شده كه اين آيه درباره (ع) است. البته بارها گفته ايم كه نزول آيه در شأن كسى به معنى آن است كه مصداق اتمّ و اكمل آن آيه، او است و منافاتى با گستردگى مفهوم آيه ندارد. در اينجا به سراغ منابع اسلامى ميرويم و گوشه هايى از اين روايات را مورد بررسى قرار میدهیم: 🔹در «شواهد التنزيل» روايات متعددى از براء بن عازب و ابورافع و جابربن عبدالله انصارى و ابن عباس و ابوسعيد خدرى و محمدبن حنفيه با طرق مختلف نقل ميكند كه اين آيه درباره (ع) است كه خداوند او را در دل هر فرد با ايمانى جاى داده است. در حديثى از ابوسعيد خدرى آمده است كه (ص) به (ع) فرمود: «اى ابوالحسن! بگو خداوندا! براى من نزد خودت عهد و پيمانى (اين تعبير اشاره به آيه ۸۷ همين سوره است كه در مسأله شفاعت میگويد: «آنها مالك شفاعت نيستند مگر كسى كه نزد خداوند عهد و پيمانى دارد») قرار ده و محبت مرا در دل هاى مؤمنان بيفكن». 🔹در اين هنگام آيه «اِنَّ الَّذيْنَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمانُ وُدّاً» نازل شد، سپس افزود: «به همين جهت فرد با ايمانى را ملاقات نمى كنيم مگر اينكه در دل او محبت (ع) است». [۲] در حديث ديگرى از جابربن عبدالله همين معنى با تفاوت بسيار كمى ديده مى شود. [۳] و نیز همين مضمون از براء بن عازب از (ص) نقل شده است. [۴] و همين معنى از محمدبن حنفيه (به چند طريق) نقل شده با اين تفاوت كه در اين روايات محبت ذرّيه و (عليهم السلام) نيز در كنار محبّت او قرار گرفته است. [۵] 🔹در اين كتاب بطور كلى حدود ۲۰ روايت كه همگى اين معنا را تعقيب ميكند به طرق گوناگون آمده است. سيوطى در «الدّرالمنثور» نيز با طرق مختلف خود اين حديث را از براء بن عازب و از ابن عباس نقل كرده است. [۶] زمخشرى در «تفسير كشّاف» اين روايت را در ذيل آيه شريفه نقل كرده است كه (ص) به (ع) فرمود: از خداوند بخواه كه در نزد خودش و پيمانى براى تو [جهت شفاعت] قرار دهد و براى تو در سينه مؤمنان مودّت و بيفكند و در اينجا بود كه آيه فوق نازل شد». [۷] عين همين مضمون را قرطبى مفسّر معروف در تفسيرش و همچنين زمخشری در كشّاف - بدون اینکه ايرادى بگیرد - آورده است. [۸] 🔹از شخصيتهاى معروفى كه اين حديث را در ذيل آيه نقل كرده اند عبارتند از: سبط ابن جوزى در «تذكره» [۹] و محب الدين طبرى در «ذخائر العقبى» [۱۰] و ابن صباغ مالكى در «الفصول المهمّه» [۱۱] و هيثمى در «الصواعق» [۱۲] و ابن صبان در «اصعاف الراغبين» [۱۳] كه نام آنها در كتب مبسوط در مورد و آمده است. تنها كسى كه در ميان مفسران معروف موضع منفى در مقابل اين حديث گرفته است، آلوسى در روح المعانى است كه مطابق معمول حديث را نقل ميكند سپس سعى ميكند آنرا كمرنگ يا بى رنگ سازد. او بعد از آنكه حديث بالا را از براء بن عازب نقل ميكند و با حديث محمد بن حنفيه تأييد مى نمايد، ميگويد: معيار در تفسير آيه، عموم لفظ است نه خصوص سبب نزول. [۱۴] 🔹بارها گفته ايم و بار ديگر هم میگویيم: هيچكس نمیگوید شأن نزول، مفهوم گسترده آيات را محدود میسازد، بلكه «شأن نزول»، مصداق اتم و اكمل آيه است. به تعبير ديگر: آنچه در اين روايات درباره (ع) آمده و اينكه او را خداوند در دلهاى جميع قرار داده درباره هيچيك از امت رسول الله(ص) ديده نمیشود و اين بسيار والاست براى امیرالمومنین (ع) كه احدى با او در اين برابرى ندارد. آيا چنين كسى كه خداوند قلوب تمام مؤمنان را آكنده از مودّت و محبّت او ساخته از همه شايسته تر براى منصب الهى و پيامبر(ص) نيست؟ • مآخذ در منبع موجود است. 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، چ۶، ج۹، ص۳۶۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام على عليه السلام:  🔸«ما أعمالُ البِرِّ كُلُّها و الجِهادُ فی سَبيلِ اللهِ عِندَ الأمرِ بِالمعَروفِ و النَّهی عَنِ المُنكَرِ إلاّ كَنَفثَةٍ فی بَحرٍ لُجِّيٍّ». 🔹تمام كارهاى نيك، حتّى جهاد در راه خداوند، در برابر و ، چون دميدنى است به دريايى موّاج. 📕نهج البلاغه، حكمت ۳۷۴ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«رئیس جمهور» باید مردمی و با اخلاق باشد 🔸رعایت و اخلاقی جزو بارزترین رفتارهای یک است. کسانی که را زیر پا گذاشته و برخلاف (عليهم السلام) رفتار می‌کنند، مسلما دیگر اصول اسلامی را زیر پای خود له کرده و به آنها اهمیت نمی دهند. از این روست که باید در انتخاب مزین به آداب اسلامی و اخلاقی باشد تا مسائل دیگر را هم رعایت کند و خود را جدای از ملت نداند. 🔹یکی از خصوصیاتی که همه مردم، خصوصاً باید مزین به آن باشند، است. این نکته آنقدر اهمیت دارد که (علیه السلام) در مورد مردمی بودن و (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «وقتی (صلی الله علیه و آله) به منزل می‌رفت، اوقات خویش را به سه قسمت، تقسیم می‌کرد: قسمتی را برای عبادت خدا، بخشی را برای اهل‌بیت خود (علیهم السلام) و قسمتی را به خود اختصاص می‌داد؛ سپس زمانی را که به خود، اختصاص داده بود، میان خود و تقسیم می‌کرد و بخشی از آن را به اختصاص می‌داد و و را می‌پذیرفت و چیزی از آنان، مضایقه نمی‌کرد». [۱] 🔹از این روی رابطه حضرات (علیهم السلام)، خصوصاً (صلی الله علیه و آله) با زبانزد خاص و عام بوده و هست. ضمن آنکه اگر کسی بخواهد باشد، باید واقعاً را از مردم بداند تا بتواند را درک کند، نه اینکه را دربیاورد و فقط در حرف به فکر مردم باشد. از دیگر خصوصیات و خشوع در مقابل دیگران و خود را برتر از ندیدن است. (علیه السلام) در این‌باره می‌ فرمایند: «لا تَنْظُرُوا فی عُیُوبِ النّاسِ کَالْأرْبابِ وَانْظُرُوا فی عُیُوبِکُمْ کَهَیْئَةِ الْعَبْدِ». [۲] (ارباب گونه به عیوب دیگران ننگرید، بلکه چون بنده‌ای متواضع، عیب‌های خود را وارسی کنید). 🔹 (ره) درباره پایبندی کاندیدای به و «موازین اخلاقی» می‌فرمایند: «من امیدوارم که اشخاصی که شدند برای شما توجه کنند و کسی که از همه به اسلام، سوابقْ، سوابقِ خوب، پیوسته به هیچ طرفی نه باشد، نه باشد، نه غربزده باشد، نه شرق‌زده باشد، باشد، پیرو باشد، ملی باشد، به ملت باشد، به ملت باشد، خوب باشد، در رژیم سابق هیچ‌گاه وارد نشده باشد و با پیوند نداشته باشد، از باشد و برای خودتان. اختیار دست شماست». [۳] 🔹امروزه که تنور داغ است و «کاندیدای » خود را در معرض قرار می‌دهند، فرصت خوبی است تا به و و «نامزدها» بنگریم تا بدانیم کدام یک از نامزدها مزین به هستند و خود را پایبند به می‌دانند و کدام یک این‌طور نیستند. مسلم است کسی که فضایل اخلاقی را رعایت نکند، خیلی از موارد دیگر را نیز رعایت نمی‌کند. پی‌نوشت: [۱] میرعمادی احمد، اسوه حسنه، ص ۴۲۵؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۱۵۰ [۲] ابن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، جامعه مدرسین، چ۲، ص۳۰۱ [۳] صحیفه امام، ۲۱ جلدی، ج ۱۱، صص ۴۸۵ و ۴۸۶ منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، چه فوایدی را برای «تفکّر» بیان فرموده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ مى فرمايد: «وَ مَنْ تَفَكَّرَ أَبْصَرَ» (هر كس خود را به كار گيرد را مى بيند و را انتخاب مى كند). اهمّيّت در همه امور و چيزى نيست كه بر كسى مخفى باشد و تمام و موفق همين راه را پيموده اند. 🔹 در اين باره مى فرمايد: «قُلِ الْعَفْوَ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُون * فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ ... » [۱] (اينچنين خداوند را براى شما روشن می سازد، شايد كنيد! * [تا انديشه كنيد] درباره و ! ... ). پی نوشت: [۱] سوره بقره، آيات ۲۱۹ و ۲۲۰ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۹، ص۶۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️انتظار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 💠فرج مردم جهان در چیست و چرا «انتظار فرج» فضیلت و ارزش بیشتری دارد؟ 🔹در روایات شیعه، عبارت و اصطلاح بسیار لطیف و مناسبى براى انتظار در نظر گرفته شده و آن «انتظار فرج» است. به معناى و پیروزى و گره هاى زندگى از جانب خداوند است. مقصود از ، انتظار دگرگونى مثبت و گسترده در زندگى بشر و زدوده شدن ناکامی ها و از چهره غم‌زده جامعه انسانى است و پیروزى حکومت عدالت گستر و معنویت گراى بر دولت هاى شرک و کفر و ستم است. در روایات، توصیه هاى فراوانى در مورد و ارزش، و فضیلتهاى بیشمار آن شده است. 🔹(ص) آن را برترین اعمال و عبادات میداند. «انتظار (و گشایش) از جانب خداى بلندمرتبه، برترین عمل امت من است». [بحار ج۵۲ ص۱۲۸] و نیز میفرماید: «بافضیلت ترین عبادات انتظار است». معجم [احادیث الامام المهدى ج۱ ص۲۶۸] (ع) نیز آن را محبوبترین اعمال در نزد خداوند و را، همانند راه حقّ میداند: «منتظر باشید و از رحمت خدا مأیوس نشوید که محبوبترین اعمال نزد خداوند انتظار فرج است. کسى که پذیراى امر ما باشد، فردا(ها) در «حظیرة القدس» با ما است و کسى که منتظر باشد، مانند کسى است که در راه خدا، به خون خود آغشته گشته است». [بحار ج۵۳ ص۱۲۳] 🔹(ع) آن را با فضیلت‌ترین و راهگشاترین امور میداند: «برترین عمل شیعیان ما است. هرکس این امر را بداند و آن را بشناسد، با همین در کارش و فرج میشود». [بحار ج۵۲ ص۱۱۰] (ع) به روشنى معناى را -که همان انتظار ظهور است- توضیح میدهد. على بن مهزیار میگوید: نامه اى به (ع) نوشتم و از ایشان درباره پرسیدم؛ حضرت فرمود: «هرگاه شما از بین ظالمان و مخفى شد، چشم به راه باشید». [کمال الدین ج۲ص۳۸۰ ح۲] 🔹(ع) نیز حالات شیعیان در و انتظار گشایش و فرج را چنین بازگو میفرماید: «نزدیکترین جایى که خداى متعال به بندگانش هست و نیز بیشترین زمانى که از ایشان راضى است، وقتى است که را از دست بدهند، و او بر ایشان ظاهر نشود و جایش را ندانند؛ در عین حال دارند که آن باقى است و باطل نشده است. پس در آنهنگام، هرصبح و شام، منتظر باشید...»‌. [همان ص۳۳۷ح۱۰] برآیند این روایات آن است که - به خصوص شیعیان - باید و قیام (عج) باشند که از سراپرده بیرون آید. 🔹انتظار فرج، در واقع نوعى و استقبال از نیکیها است. آمادگى براى تلاش و حرکتى مداوم و کوششى خستگى ناپذیر همراه با ، پاک زیستن، حقّ خواهى و دور ماندن از زشتیها و آلودگی ها... به همین جهت وقتى ابوبصیر از (ع) پرسید که: کى خواهد بود؟ حضرت فرمود: «آنکس که قیام امام را بشناسد، براى او به جهت انتظارش، فرج شده است». [کافى ج۱ ص۳۷۱] بر این اساس ، فراتر از انتظار معمولى است؛ یعنى انتظارى همراه با آگاهى، ، درایت، ، آمادگى، حق گرایى، و... 🔹به عبارت روشنتر، ، شناخت حق و شناختن رهبر و امام حقّ و انتظار یارى رساندن به او است. چنین شخصى در غیبت ، چنان رفتار میکند که گویا در زمان ظهور و حضور او زندگى میکند. به همین جهت تمامى دشواریها و کاستیها را پشت سر نهاده و از خطر انقراض و زوال به دور مانده است. این نوع است که داراى فضیلت و ارزش بیشمارى است. امام سجّاد(ع) میفرماید: «انتظار فرج، خود از بزرگترین گشایشها است». [بحار ج۵۲ ص۱۲۲ ح۴] امام کاظم (ع) نیز میفرماید: «انتظار ، نشانه فرج و گشایش است». [الغیبة طوسى ص۴۵۹] 🔹به صراحت میتوان گفت: از مهمترین رازهاى نهفته بقاى تشیّع همین روح انتظارى است که کالبد شیعه را آکنده ساخته و پیوسته او رابه تلاش، کوشش، جنبش و جوشش وا میدارد. ظرفیت و توانایى فراوانى براى تحقّق جامعه آرمانى اسلام ایجادمیکند و رفتارها و برنامه ها را بدان سمت سوق میدهد. این والاترین عبادت و بهترین عمل است، چنانکه امام على(ع) میفرماید: «بهترین عبادت مؤمن، کشیدن خداوند است». [بحار ج۵۲ ص۱۴۶] 🔹بطور خلاصه مؤلّفه‌هاى زیر را میتوان از برداشت کرد: ۱) تلاش و کوشش براى پیشرفت و ترقّى؛ ۲) اصلاح طلبى و امید به زندگى بهتر (گشایش در امور)؛ ۳) نفى وضع موجود جهان (ظلم و بى عدالتى، فساد و تباهى)؛ ۴) طرد و عدم پذیرش حکومتهاى سیاسى نامشروع؛ ۵) قیام و انقلاب و نهضت مداوم و فعّال؛ ۶) ضرورت تشکیل حکومتهاى دینى و مشروع؛ ۷) عدم انقیاد وسازش در برابر جبّاران و مفسدان و... منبع:وبسایت پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین پیامدهای «ظلم» به دیگران چه می فرمايند؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۸۶ هشدار شديدى به و مى دهد و مى فرمايد: «لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ» (آن كه ابتداى به مى كند [فرداى ] دست خود را از پشيمانى [به دندان] مى گزد). حضرت اين سخن را از «آيه ۲۷ سوره فرقان» برگرفته است، آنجا كه مى فرمايد: «و يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً» (و [همان] روزى كه دست خود را [از شدت حسرت] به دندان مى گزد و مى گويد: اى كاش با رسول [خدا] راهى برگزيده بودم). 🔹نكته شايان توجه اين است كه حضرت در اينجا را مقدم به «بادى» كرده، يعنى آن كسى كه ابتداى به مى كند، از اين نظر كه شخص دوم اگر «مقابله‌ به‌ مثل» كند نيست، بلكه است، و اگر بيش از مقداری که به او شده مقابله به مثل كند باز قبح و زشتى ظلم او به اندازه كسى كه «ابتدا به كرده» نيست و تعبير به «عَضَّة»؛ (به دندان گزيدن) كنايه از است؛ زيرا انسان هنگامى كه به ناراحتى هاى شديد گرفتار مى شود، كه از خود او سر زده و باعث و بانى آن بوده، مى خواهد از خود انتقام بگيرد و براى اين كار به آزار خويشتن مى پردازد؛ 🔹گاه بر سر و صورت خود مى كوبد و گاه دست خود را كه با آن كار خلافى انجام داده مى گزد، و همه اينها نشانه «ناراحتى شديد از و نوعى مجازات و انتقام از خود» است. حديثى از (علیه السلام) نقل شده است که: حضرت در مورد دو نفر كه به هم مى دادند فرمود: «الْبَادِی مِنْهُمَا أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صاحِبِهِ عَلَيْهِ مَا لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ» [۱] (آن كس كه ابتدا كرده تر است و او و گناه نفر ديگر بر اوست مادامى كه از حدّ تعدّى نكند). جمله اخير «ما لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ» ممكن است اشاره به آن قسم از سبّ باشد كه در انجام آن مجاز است؛ 🔹مثل اين كه كسى به ديگرى بگويد: «لعنة الله عليك» و او در جوابش بگويد: «عليك لعنة الله»، ولى در همان كتاب «اصول كافى» و در جای ديگر به جاى «ما لَمْ يَتَعَدَّ»، عبارت «ما لَمْ يَعْتَذِرَ» آمده است [۲]، اشاره به اين كه اگر شخص عذرخواهى كند و از كار خود توبه كرده و جبران نمايد او برداشته مى شود. اين نسخه صحيح تر به نظر مى رسد؛ زيرا درباره نفر دوم تعبير به «وِزْر» شده كه نشان مى دهد او هم گناهكار است؛ خواه تعدى كند يا تعدى نكند، ولى هرگاه مسئله عذرخواهى پيش آيد مشكل حل مى شود. [۳] 🔹درباره و عاقبتِ كار او احاديث ديگرى نيز از (عليهم السلام) نقل شده است. (صلی الله علیه و آله) در این رابطه می فرماید: «الظُّلْمُ نَدامَةٌ» [۴](، پشيمانى است). با اين كه مى دانيم سبب پشيمانى است، ولى به قدرى اين رابطه شديد است كه حضرت فرموده ستمگرى عين است. در حكمت ۳۴۱ آمده كه (عليه السلام) فرموده است: «يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ يَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُوم»؛ و شبيه همين تعبير در حكمت ۲۴۱ آمده است: «يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ»؛  🔹و مفهوم هر دو اين است كه روزى كه خداوند از انتقام مى گيرد بسيار شديدتر است از روزى است كه ظالم به ستم مى كند. در مورد در روز از بعضى روايات استفاده مى شود كه به صورت و تاريكى مجسم مى شود، همان گونه كه در حديثى از (صلی الله علیه و آله) نقل شده است كه فرمود: «از بپرهيزيد كه در روز ظلمت و تاريكى است). [۵] 🔹بر اساس روايات، از جمله گناهانى است كه و عقوبت آن در اين دامان انسان را مى گيرد، همان گونه (عليه السلام) در حدیثی می فرماید: «هيچ كس به ديگرى نمى كند، مگر اين كه خداوند او را در جان يا مال او خواهد گرفت). [۶] اين سخن را با حديثى از (صلی الله علیه و آله) پايان مى دهيم كه فرمود: «چيزى كه آن بسيار زود به انسان مى رسد است، و چيزى كه آن زود دامن انسان را مى گيرد و ستم است». [۷] 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۴۶۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام سجاد (علیه السلام) و تحقق جامعه آرمانی خیررسان 🔹، موجب تکامل روحی انسان در دو بعد فردی و اجتماعی می‌شود، به همین جهت است که کلام گهربار علیهم‌ السلام ضرورتاً باید در پیشانی همه کارهای قرار گرفته، و همت و رغبت همگان در تحقق بخشیدن به کلام آن بزرگواران باشد. برای ساخته شدن ، راهی نیست جز آن که همه افراد آن جامعه، به سهم و اندازه و توان خود در شکل‌دهی ارزشهای واقعی جامعه نقش داشته باشند. در این باره، سخن بسیار راهگشای (علیه السلام) میتواند محور اساسی نیل به چنین جامعه آرمانی باشد.  🔹 (عليه السلام) در این باره با زبان دعا و درخواست از خدای متعال، عرض می‌دارد: «به دست من برای مردم و جاری کن و آن را با منّت‌گذاری من تباه مکن، و مرا اخلاق والا عطا فرما و از فخرفروشی نگاه‌دار». [۱] در دین رساندن به دیگران، یکی از دغدغه‌های اساسی مؤمنان شمرده شده است؛ تا جایی که (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «هرکس صبح کند و به همت نورزد، مسلمان نیست». [۲]  🔹 به جامعه اسلامی، ابعاد و مصادیق گوناگون و مصادیقی متناسب با شرایط زمان و مکان دارد. برای گسترش افراد جامعه نسبت به یکدیگر مراحلی قابل تصور است؛ چنانکه در دعای مذکور (علیه السلام) نیز دیده میشود. شوق و آن حضرت، اولین عامل سوق‌دهنده ایشان به سوی به مردم است و به همین خاطر است که از خدای متعال درخواست میکند او را واسطه خیررسانی به مردم قرار دهد. با اینکه به نظر میرسد این مرحله، چندان اهمیتی نداشته باشد، اما در واقع مهم‌ترین مرحله برای به مردم همین مرحله است.  🔹در توضیح آن باید گفت؛ کسی میتواند خواهان واقعی رسیدن به دیگران باشد که قبل از آن، روح خود را از رذایل اخلاقی بزرگی همچون تنگ نظری، حسد، تکبر و... آسوده کرده باشد. در غیر اینصورت، همچنان که در عبارت بعدی دعای (علیه السلام) آمده است، شخص در هنگام کمک به دیگران، ارزش و فایده کار خود را با بر دیگران از بین می‌برد و کار خود را ضایع میکند؛ به عبارت دیگر کسی میتواند میل و رغبت وافر نسبت به به دیگران داشته باشد که راه خود را از هر مانع اخلاقی هموار ساخته باشد. 💠ریشه‌های منت‌گذاری 🔹با اینکه گاهی، اخلاق اطرافیان موجب میشود تا انسان نیز همانند آنها به در کارهای خیر عادت کرده باشد، اما منت نهادن در هنگام انجام خوبیها، ریشه‌هایی عمیقتر از این دارد. به خدا و یا غفلت از آخرت از جمله اصلی‌ترین دلایلی است که موجب میشود انسان به جای امید داشتن به اجر اخروی، درصدد یادآوری کار نیک خود برآید. ، منت گذاری را از نظر تأثیر، همانند ریاکاری دانسته و میفرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‌‏اید، صدقه‌‏هاى خود را با و آزار، باطل نکنید، مانند کسى که مالش را براى خودنمایى به مردم، انفاق میکند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد». [۳] 💠ضعف شخصیت درونی 🔹تفاوت اساسی و درونی با دیگر افراد این است که آنها بر خلاف دیگران، ظرف دل خود را با ارزش‌تر از آن میدانند که بخواهند آن را با دلبستگی‌ های کم ارزشی مثل و یا با اخلاقهای پستی همچون تکبر و حسد پر کنند. کسی که خود را به دیگران گوشزد میکند، شرایطی دارد که کار نیکش، دلش را پر کرده؛ در حالی که افراد بزرگوار، از سویی کارهای نیک خود را به راحتی فراموش میکنند و از سوی دیگر، کار نیک دیگران را یادآوری میکنند؛ چنانکه (علیه السلام) در این باره میفرماید: «هرگاه کسی در حق تو احسان و کار خوبی انجام داد آن را یادآور شو و هرگاه تو کار خوبی در حق کسی انجام دادی آن را فراموش کن». 🔹عدم توانایی در فراموشی کارهای خوبی که انجام داده‌، از سویی و یادآوری آنها به دیگران که موجب از دست رفتن ارزش آن کار نیک میشود، از سوی دیگر، نشان‌دهنده ضعف و ناتوانی درونی و شخصیتی فرد در فراموش کردن کارهای نیکش است. همچنان که در ادامه دعای (علیه السلام) آمده است، نشانه دیگر ضعف شخصیت افراد آن است که به خاطر کارهایی که انجام داده‌اند یا میتوانند انجام دهند به دیگران میکنند. (عليه السلام) نیز در این باره میفرماید: «، از بى‌مقدارى است». برای داشتن جامعه‌ای بزرگ و آرمانی، باید همه افراد، دلهایی بزرگ، همت هایی برای به یکدیگر بدون منت گذاری داشته باشند. پی نوشت‌ها؛ [۱] صحیفه سجادیه، نیایش بیستم [۲] علل الشرائع، ص۱۳۱ [۳] ترجمه آیه ۲۶۴ سوره بقره حجت‌‌الاسلام محسن رفیعی استاد حوزه علمیه قم منبع: تسنیم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«معصومين» (علیهم السلام) نسبت به خيانت در اموال عمومی و «بيت‌ المال» چگونه عمل می کردند؟ (بخش اول) 🔸از منظر اسلام، و سرمايه هاى معنوى و مادى، که به جامعه تعلق دارد، داراى‌ است و فلسفه آن نيز روشن است؛ زيرا اولا اين اموال به تعلق دارد و باید عادلانه تقسیم شود تا هر کس به اندازه سهمش از آن برخوردار شود، و ثانياً با رواج‌ در اموال عمومى و ، نظام جامعه از هم گسيخته شده، و چنين جامعه اى هرگز روى سعادت را نمى بيند. 🔹براى پى بردن به اهميت اين موضوع كافى است كه داستان «حديده مُحْماة» را به خاطر بياوريم. آنجا كه برادر اميرمؤمنان (عليه السلام)، از آن حضرت تقاضا كرد كمى بر سهميه او از گندم بيت المال بيفزايد، و بين مسلمين را به سبب رابطه برادرى كمى تغيير دهد، (عليه السلام) آهنى را در آتش گذارد، و نزديك دست او برد، که فرياد «عقيل» بلند شد، و (عليه السلام) با عصبانيت فرمود: «اى از آهن تفتيده اى كه انسانى آن را به بازى سرخ كرده [و نزديك دست تو آورده] ناله مى كنى، اما مرا به سوى آتشى مى كشانى كه خداوند جبار با شعله خشم و غضبش آن را برافروخته؟ آيا تو از اين ناراحتى مختصر مى نالى و من از آن آتش سوزان ننالم؟». [۱] 🔹آن حضرت در سخن تكان دهنده دیگری، در هنگام باز گرداندن عطايايی که بى حساب از به اقوام و بستگانش بخشیده بود، فرمودند: «به خدا سوگند اگر آنها را بيهوده از به اين و آن بخشيده شده بيابم، به بيت المال باز مى گردانم، هر چند مهر و كابين زنان شده باشد، و يا كنيزانى را با آن در اختيار گرفته باشند، چرا كه سبب‌ گشايش و پيشرفت‌ جامعه است، و آن كس كه بر او گران آيد تحمل جور، بر او گران تر است». [۲] 🔹در موردی دیگر هنگامى كه به آن حضرت پيشنهاد كردند براى پيشرفت كار حكومت (حداقل در آغاز كار) براى افراد صاحب نفوذ، امتيازى در عطاياى قائل باشد، (عليه السلام) از اين پيشنهاد خشمگين شده و فرمودند: «آيا به من دستور مى دهيد كه براى پيروزى خود، از جور و در حق كسانى كه بر آنها حكومت مى كنم استفاده كنم؟ به خدا سوگند تا زنده ام و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پى هم طلوع و غروب مى كنند، هرگز به چنين كارى دست نمى زنم، اگر اين اموال از خودم بود، به طور مساوى در ميان آنها تقسيم مى كردم [و عدالت را رعايت مى نمودم] تا چه رسد به اين كه اين اموال، [و متعلق به است]». [۳] 🔹گاهی اوقات نزديكترين دوستان خود را در خيانت به تهديد مى‌كردند، تا ديگران به حساب خود برسند، و بدانند اين مسأله بسيار جدى است. در همين رابطه در نامه اى كه اميرمؤمنان (عليه السلام) به بعضى از فرمانداران كشور اسلامى كه به خاطر بروز پاره اى از جنگ ها از آشفتگی جامعه اسلامى سوء استفاده كرده، و را به غارت می بردند، مى نويسد: «از خدا بترس و [اموال بيت المال] را به آنها بازگردان كه اگر اين كار را نكنى و خداوند مرا بر تو مسلط سازد، وظيفه ام را در برابر خدا درباره تو انجام خواهم داد، و با اين كه هيچ كس را با آن نزدم، مگر اين كه داخل دوزخ شد به تو خواهم زد، به خدا سوگند اگر حسن و حسين كارى همانند تو انجام دهند، هيچ پشتيبانى و هواخواهى از سوى من نخواهند داشت، و در اراده من تأثير نمى كند، تا آن زمان كه حق را از آنها بستانم». [۴] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ ق، چاپ اول، ص۳۴۷، خطبه۲۲۴ و من كلام له يتبرأ من الظلم. [۲] همان، ص۵۷، خطبه۱۵ و من كلام له فيما رده على المسلمين من قطائع عثمان [۳] همان، ص۱۸۳، خطبه۱۲۶ و من كلام له لما عوتب على التسوية في العطاء [۴] همان، ص۴۱۳، نامه۴۱ و من كتاب له إلى بعض عماله 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابيطالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ۱، ج۳، ص۱۹۵ منبع: وبسایت‌ آیت‌ الله‌ العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام على (عليه السلام): 🔸«إيّاكُم وَالغُلُوَّ فينا، قولوا، إنّا عَبيدٌ مَربوبونَ، و قولوا في فَضلِنا ما شِئتُم». 🔹از تندروى درباره ما بپرهيزيد، ما را بنده و دست پرورده خداوند بدانيد و آنگاه هرچه خواستيد در فضيلت ما بگوييد. 📕الخصال، ۶۱۴/۱۰ عن أبي بصير و محمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«آیه استضعاف» چگونه بر ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دلالت دارد؟ 🔹يكی از آياتی كه دلالت بر ظهور (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد «آيه استضعاف» است. خداوند متعال در اين آيه مى فرمايد: «وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين‏َ» [۱] (اراده ما بر اين قرار گرفته كه بر منت بگذاريم و آنها را و [روى زمين] قرار دهيم). 🔹مطابق سياق آيه فوق، مفسران شيعه و اهل سنت شأن نزول آيه را مربوط به قوم بنى اسرائيل مى دانند. [۲] آنان بودند كه روى زمين به استضعاف كشيده شدند و خداوند آنها را بر فرعونيان پيروز گرداند؛ ولى ظاهر آيه دلالت بر و اراده هميشگى خداوند نسبت به تا روز قيامت دارد، خداوند اراده كرده كه به حسب شرايط خاص را بر عالم پيروز گرداند، كه نمونه اى از آن، تحقق مشيت الهى نسبت به پيروزى بنى اسرائيل و زوال حكومت فرعونيان بود. 🔹اما نمونه كاملتر آن، (صلی الله علیه و آله) بعد از ظهور اسلام است و مطابق روايات اسلامى مصداق كاملتر آن، حكومت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عصر ظهور است كه خداوند حكومت او را - كه همان است - در سرتاسر گيتى گسترش خواهد داد و كره زمين را پر از و خواهد كرد. 🔹اين معنا را مى توان از قرائنى به دست آورد: ۱) اراده خداوند در آيه به صيغه مضارع «نُريدُ»  آمده كه دلالت بر استمرار دارد. ۲) اراده حتمى الهى بر عنوان وارد شده و مستضعفينِ بنى اسرائيل خصوصيتی ندارند. ۳) رواياتى كه از طرق شيعه و سنى در ذيل آيه وارد شده دلالت بر اين دارد. 🔹 (عليه السلام) فرمود: «همانا آيه، مخصوص به است كه در ظهور كرده و و فرعونيان را نابود خواهد كرد، او شرق و غرب زمين را مالك مى شود پس زمين را پر از مى كند همان گونه كه پر از ظلم شده باشد». [۲] (عليه السلام) نیز در این باره فرموده اند: «دنيا بعد از آنكه در برابر ما همچون شتر بد خُلق، چموشى و سركشى كرد به سوى ما روى مى آورد و در برابر ما رام مى شود»، آن گاه اين آيه را تلاوت نمود: «وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ...». [۴] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره قصص، آیه ۵ [۱] مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى، انتشارات ناصر خسرو، چ ۳، ج۷، ص۳۷۵ [۲] البرهان فى تفسير القرآن، بحرانى، بنياد بعثت، چ ۱، ج۴، ص۲۵۴، (سوره قصص، آيات ۵ الى ۶). [۳] شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حسكانى، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، چ تهران، چ ۱، ج۱، ص۵۵۶، (سوره قصص، آيه ۵) 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضواني، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چ هفتم، ۱۳۹۰ش، ص ۵۴۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۲۳ نهج البلاغه، چه راهکاری برای بیداری از خواب غفلت و رهایی از گناهان ارائه می دهد؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۲۲۳ مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الاِْنْسَانُ، مَا جَرَّأَكَ عَلَى ذَنْبِكَ، وَ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ، وَ مَا أَنَّسَكَ بِهَلَكَةِ نَفْسِكَ؟» (اى انسان! چه چيز تو را بر جسور ساخته؟ و چه چيز تو را در مقابل كرده؟ و چه چيز تو را بر علاقه مند نموده است؟). اشاره به اينكه در انسان نيرومندترين غرائز است؛ به طور طبيعى خود را بيش از هر كس دوست دارد و هرگاه ببينيم كسى خنجر برداشته، بر سينه و بازو و پهلوى خود مى زند وحشت مى كنيم و با خود مى گوييم آيا گرفتار جنون شده است. مگر ممكن است انسان عاقل، علاقمند هلاكت خويش شود؟ 🔹اگر كمترين علاقه اى به هلاكت خويش ندارد، پس چرا و غرورى كه مايه اوست را پذيرا مى شود؟! در ادامه سخن مى افزايد: «آيا درد تو درمان ندارد، يا از اين بيدارى ای نيست؟ چرا آن گونه كه به ديگران رحم مى كنى به خودت نمى كنى؟!». سپس با ذكر مثالى اين حقيقت را روشن تر مى سازد و مى فرمايد: «چه بسا كسى را در دل آفتاب سوزان مى بينى، و در برابر حرارت آفتاب بر او سايه مى افكنى، يا بيمارى را مشاهده مى كنى كه درد جانكاهى بدن او را سخت آزرده، و از روى ترحّم بر او مى گريى [پس چرا درباره خود بى تفاوت هستى] چه چيز تو را بر اين شكيبا ساخته، و بر مصائب خود صبور كرده و از گريه‌ بر خويشتن باز داشته است، در حالى كه هيچ چيز براى تو عزيزتر از نيست». 🔹اشاره به اينكه چرا انسان هايى را مى بينيم كه گرفتار تناقض در عمل و دوگانگى در قضاوت هستند، در برابر ناراحتى ديگران و بيمارى بيماران، سخت عكس العمل نشان مى دهند، و گاه سيلاب اشكشان فرو مى ريزد، در حالى كه سخت‌تر و مصائبشان سنگين تر است و هيچگونه عكس العملى در برابر آن نشان نمى دهند. (عليه السلام) مى خواهد اين ، و اين را با اين بيان منطقى و گويا از بيدار كند و به كه در پيش رو دارد متوجّه سازد، شايد كنند و به سوى خدا بازگردند. 🔹در ادامه سخن مى افزايد: «وَ كَيْفَ لا يُوقِظُكَ خَوْفُ بَيَاتِ نِقْمَة، وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِيهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ! فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَةِ فِی قَلْبِكَ بِعَزِيمَة، وَ مِنْ كَرَى الْغَفْلَةِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَة» (چگونه ترس از و هاى شبانه تو را بيدار نكرده، در حالى كه بر اثر الهى هر روز، خود را به مرحله بالاترى از مى افكنى! حال كه چنين است بيمارى‌ سستى‌ دل خود را با داروى تصميم و مداوا كن، و اين كه چشمت را فرو گرفته با بيدارى برطرف ساز). می‌دانيم براى و رهايى از خطر دو چيز لازم است: بيدارى و هوشيارى از يكسو و تصميم و عزم راسخ از سوى ديگر؛ 🔹و (عليه السلام) در اين عبارت كوتاه به هر دو اشاره فرموده است، و را هشدار مى دهد كه از برخيزند و براى نجات خويش از چنگال ، كه آتش خشم و را بر مى افروزد، تا وقت نگذشته است تصميم بگيرند. تعبير به «بَيَاتِ نِقْمَة» (عذاب شبانه) براى اين است كه كه در شب نازل مى شود، قربانى زيادترى مى گيرد؛ زلزله ها، سيلاب ها و طوفان هايى كه در شب رخ مى دهد، هنگامى كه مردم در خوابند و هيچ گونه دفاعى از خود ندارند. 🔹 مى فرمايد: «أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتاً وَ هُمْ نَائِمُونَ - أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحىً وَ هُمْ يَلْعَبُونَ» [۱] (آيا اهل شهرها و آبادی‌ها از اين ايمنند كه ما به سراغ آنها بيايد، در حالى كه در باشند؟ آيا اهل شهرها و آبادی‌ها از اين ايمنند كه عذاب ما هنگامه روز به سراغشان بيايد در حالى كه سرگرم بازى هستند؟). سپس در پايان اين فقره می‌فرمايد: «وَ كُنْ للهِ مُطِيعاً، وَ بِذِكْرِهِ آنِساً» ([بنابراين بيدار باش] و مطيع خداوند شو و با ياد او انس گير). 📕پيام امام اميرالمومنين (عليه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، ج ۸، ص۳۷۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۷۸ «نهج البلاغه» پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را با چه اوصافی می ستاید؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۱۷۸ «نهج البلاغه» بعد از شهادت به يگانگى پروردگار به شهادت بر (صلى الله عليه و آله) مى پردازد و آن حضرت را با شش ويژگى از اوصاف مهمش مى ستايد: «وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الْمُجْتَبَى مِنْ خَلَائِقِهِ، وَ الْمُعْتَامُ [۱] لِشَرْحِ حَقَائِقِهِ، وَ الْمُخْتَصُّ بِعَقَائِلِ [۲] كَرَامَاتِهِ وَ الْمُصْطَفَى لِكَرَائِمِ رِسَالَاتِهِ، وَ الْمُوَضَّحَةُ بِهِ أَشْرَاطُ الْهُدَى، وَ الْمَجْلُوُّ بِهِ غِرْبِيبُ الْعَمَى [۳]» 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (گواهى مى دهم كه بنده و او از ميان خلايق است كه براى تشريح حقايق آئين الهى انتخاب گشته و به گرامى داشته شده، و او را براى رساندن رسالات كريمانه الهى برگزيده و به وسيله او آشكار گرديده و تاريكى هاى جهل و ضلالت به وجود او روشنى يافته است). 🔹در اوّلين ويژگى، سخن از آن حضرت به ميان آمده كه سبب انتخاب او به بوده است. و در دوّمين وصف، از آن حضرت براى شرح و اعتقادات صحيح سخن مى گويد. در سوّمين صفت از آن حضرت پرده بر مى دارد و در چهارمين وصف از مأموريت هاى مهمّ او براى سخن به ميان مى آورد. 🔹در پنجمين وصف از هاى آن حضرت از طريق گفتار و رفتار و امضاى عملى او سخن مى گويد، و در ششمين وصف از تلاشى كه آن حضرت براى مبارزه با ـ كه از آن به نابينايى تعبير شده ـ سخن به ميان آورده است. تمام اين اوصاف، اشاره به اين است كه اگر من به او گواهى مى دهم و به پيشوايى اش تن داده ام، بى علت نيست؛ نه يك دليل كه چندين دليل دارد. پی نوشت‌ها [۱] «معتام» از ماده «عَيْم» (بر وزن غَيْب) در اصل به معناى شدت علاقه به شير گرفته شده و «معتام» در اينجا به معناى كسى است كه «علاقه شديد» به انجام دادن مأموريت الهى به او داده شده است. [۲] «عقائل» جمع «عقيله» به معناى برگزيده هر چيزى است و لذا به گوهرهاى گران بها «عقيلة البحر» گفته مى شود. [۳] «غربيب» به معناى چيز سياه پر رنگ است و در اينجا به معناى تاريكى جهل به كار رفته است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۶۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel