eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️🌸⚡️🌸⚡️🌸⚡️🌸⚡️ 🌸 ⭕️فاکتورهای ازدواج و خانواده قرآنی (بخش سوم) 🔶 و تجربه یک زندگی مشترک یکی از زیباترین آرزوهای هر است که در دوران حیات خود آن را در سر می پروراند، و به دنبال دستیابی به آن و برطرف کردن موانع آن است. و تجربه نوع خاصی از حیات طیبه الهی، و خدادادی است که محصول آن و راحتی در زندگی است، که انسان همواره خواهان آن بوده است. به همین منظور در این نوشتار تلاش داریم با تکیه بر سبک و ، به جلوه ها و فاکتورهای ازدواج و خانواده قرآنی اشاره کنیم. 💠پایبندی به پاکدامنی، حیا و عفاف 🔷پایبندی به و  از جمله فاکتورهای مهمی هستند که اهمیت و ضرورت آنها را حتّی در زندگی کسانی که در سایر مذاهب و مکاتب زندگی میکنند را میتوان مشاهده کرد، حتی اگر در آیین مقدس اسلام و تحت تربیت قرآنی قرار نداشته باشد، دوست ندارد که شاهد بی بندباری و خود باشد، این موضوع گواه بر این است که این فاکتور طلایی، ریشه در انسان های خداجوی دارد، کما اینکه هیچگونه سستی و تضعیف آن را بر نمی تابند؛ ولی با این وجود فرهنگ و همواره تلاش داشته است با و خود، آتش به خرمن و پاکدامنی خانواده زده و نسخه و الگویی از و بدون قید و بند را به افراد معرفی نماید. 🔷بی توجهی به مسأله و در امر و تشکیل زندگی مشترک، موجب شده است برخی در مراسم های جشن و به صورت وحشتناکی ، و عفاف را کنار گذاشته و همسر خود را در پیش روی دیگران به بدترین شکل به نمایش در می آورند، موضوعی که میتواند چراغ سبزی به فرامین بوده و آثار و تبعات شوم بعدی را در به دنبال داشته باشد. ... منبع: راسخون @tabyinchannel
🌸☄🌸☄🌸☄🌸☄🌸 ☄ ⭕️تربیت دینی خانواده (بخش اول) 💠مقدمه 🔹آدمی از دیر زمان درصدد بوده معمای حیات و مقصود از زندگی را بداند، از آینده و سرنوشت خویش تا حدی باخبر شود، توجیه درستی از رویدادهای این عالم به دست آورد و تفسیر معقولی نسبت به پدیده ها و دگرگونی های جهان داشته باشد. پاسخگوی اینگونه مسائل، که همواره ذهن انسان را به خود مشغول داشته، بدون شک، در هر زمانی بوده است؛ زیرا را تفسیر می نماید، هدف از آمدن و ماندن در این عالم را معنا می کند و و راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را نشان می دهد. [۱] اساسی ترین رکن دین، یعنی به خدای یکتا انسان را از نگرانی، اضطراب و دغدغه خاطر مصون داشته، در برابر رویدادهای نامطلوب زندگی ثابت و استوار نگه می دارد، به گونه ای که هیچ حادثه ای نمی تواند تزلزلی در او ایجاد نماید. 🔹براساس ، هر انسانی از هنگام تولد با و گرایش به خداشناسی قدم به عرصه زندگی می گذارد؛ ساختار وجودی انسان به گونه ای است که او را به سوی خدا هدایت می کند و در این میان، تفاوتی بین مسلمان و غیر مسلمان وجود ندارد، بلکه همه انسان ها در آغاز زندگی، از استعداد خاصی برای حقیقت جویی و نیل به کمال بهره مندند و به فرموده پیامبر اکرم (ص)، «کل مولود یولد علی الفطرة؛ هر نوزادی با فطرت خدایی زاده می شود». [۲] با وجود این، و ساختار وجودی انسان در هر شرایطی به صورت یکسان عمل نمی کند و ممکن است عوامل نامساعد بیرونی و محیط ناسالم زندگی مانع از شکوفایی و بروز نقش صحیح آن گردد. [۳] بر این اساس، لازم است به این جنبه از وجود آدمی توجه ویژه ای مبذول گردد تا شکوفا گردد، به خصوص در مورد و ، توجه به این جنبه وجودی آنان دارد؛ زیرا نسبت به بزرگسالان تربیت پذیرترند. این کار تنها در سایه امکان پذیر است. 💠ابعاد تربیت 🔹 به مفهوم عام آن، شامل جنبه های گوناگون جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است و هر یک از این ابعاد به لحاظ روان شناختی و تربیتی در زندگی انسان اهمیت فراوان دارد. آنچه در دوره نخست زندگی توجه بدان لازم است، و و است؛ به گونه ای که اگر در بعضی آنها، دچار نارسایی گردد و یا احیاناً رشد مطلوب نیابد، در آینده دچار مشکل خواهد شد. تحقق این امر، مسؤولیت بزرگی است که بر دوش مربیان کودک و نوجوان، اعم از ، و دست‌اندرکاران امور تربیتی مدارس، گذاشته شده است. [۴] دارای دو نقش مهم و است که در یکی اهتمام به آموزش فنون، مهارت ها و توانایی های لازم برای رفع نیازهای جامعه است، و در دیگری و مذهبی کودک که به صورت فطری در نهاد او به ودیعت گزارده شده، مورد توجه است. بررسی همه ابعاد تربیت به لحاظ نقش اساسی آن ها در زندگی انسان لازم است، ولی در یک مقاله نمی گنجد، بدین روی، در این نوشتار، تنها به بررسی تربیت دینی اکتفا می شود. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] رجب علی مظلومی، گامی به سوی تربیت، نشر آفاق، ص ۸۰ [۲] مجلسی، بحارالانوار، ۲۸۱/۳ [۳] علیرضا اعرافی و همکاران، اهداف تربیت از دیدگاه اسلام، ص ۱۱۹ [۴] ر.ک: علی شریعتمداری، روانشناسی تربیتی، امیر کبیر، ص ۱۹۱ برگرفته از فصلنامه معرفت، شماره ۳۲، محمد احسانی منبع: حوزه نت @tabyinchannel
🌸☄🌸☄🌸☄🌸☄🌸 ☄ ⭕️تربیت دینی خانواده (بخش دوم) 🔹شناخت مفهوم منوط به شناخت معنای دو کلمه «تربیت» و «دین» است. از این رو، لازم است به معانی این دو واژه اشاره شود؛ واژه در لغت، به معنای پرورانیدن یا پرورش دادن - یعنی: به فعلیت رساندن نیروهای بالقوه [۱] - آمده، اما در اصطلاح، تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. این تعاریف در عین تعدد، همگی در این جهت توافق دارند که فرایندی است که نتیجه اش (اعم از ظاهری و باطنی) و کسب هنجارهای مورد قبول می باشد. با توجه به این مطلب، اولاً، حصول چنین چیزی نمی تواند دفعی باشد. ثانیاً، نیز باید استعدادهای لازم را برای دارا باشد. اما علاوه بر این، پرورش واقعی در صورتی محقق می شود که بر اساس و سرشت متربی انجام گیرد. واژه نیز در لغت، به معنای کیش، آیین، طریقت، و شریعت [۲] و در اصطلاح، عبارت است از: مجموعه اصول و قواعد بنیادی و احکام و دستوراتی که از سوی خدا به انسان داده شده است. به عبارت دیگر، دین شامل گزاره های توصیفی و تجویزی است و سه عنصر اساسی دارد: 🔸الف. : نخستین عنصر مؤثر در دینداری و تدین، علم به اصول و قواعد ضروری دین است؛ یعنی باید گزاره های دینی را از طریق استدلال و برهان عقلی دریافت نماید؛ مانند توصیف این که «الله آفریننده جهان است» یا «خدا یکی است» از گزاره های توصیفی مربوط به مسائل اعتقادی است، که یک موحد باید بداند. آنچه در این زمینه قابل توجه است این که در باب شناخت گزاره های دینی، نباید به ظن و گمان قناعت کرد؛ زیرا خداوند می فرماید: «وَ لَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ؛ [اسراء، ۳۶] از چیزی که به آن علم نداری پیروی نکن». بلکه به علم و یقین باید رسید. 🔸ب. : عنصر دوم در دین، انسان به باورها و اصول مسلم دینی است. به کسی که اعتقاد قلبی نسبت به خدا نداشته باشد، متدین گفته نمی شود. ریشه تمام ارزش های اخلاقی ایمان به گزاره های دینی بوده و این ایمان مبتنی بر معرفت و شناخت است، به گونه ای که هر چه معرفت کامل تر باشد، آن ایمان نیز بارورتر خواهد بود. البته علم و شناخت شرط کافی برای ایمان نیست، بلکه شرط لازم آن است و عنصر اراده و به التزام قلبی نسبت به باورهای دینی جزء اخیر ایمان را تشکیل می دهد. با توجه به این مطلب، ایمان یک عمل قلبی کاملاً اختیاری است، که فرد پس از شناخت لازم و به دور از فشارهای بیرونی یا اصول اسلامی را پذیرا می شود و یا آن را انکار می کند. چه بسا افرادی هستند که در عین شناخت گزاره های دینی، در اثر لجاجت و عناد، ایمان نمی آورند. در مورد انتخابی بودن ایمان، شواهد فراوانی از آیات قران وجود دارد؛ از جمله این که خداوند می فرماید: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا؛ [انسان، ۳] ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر و پذیرا باشد، یا کفران کننده و ناسپاس». در جای دیگری می فرماید: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ؛ [بقره، ۲۵۶] در قبول دین اکراهی نیست. 🔸ج. : عنصر سوم دین عمل به گزاره های تجویزی و احکام دینی است؛ یعنی: آنچه را فرد از باورهای دینی میداند و به آن ایمان دارد، در مرحله نیز آشکار سازد. عملی از نظر اسلام ارزشمند است، که ناشی از به اصول دین و ارزش های مذهبی باشد. در موارد متعددی از قرآن کریم، ایمان پیش از عمل صالح ذکر شده است؛ مانند «آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»؛ و این می رساند که هیچ عملی بدون ایمان نیکو و پذیرفته نیست. در این مورد، شواهد فراوانی از قرآن وجود دارد که را مشروط به ایمان می کند؛ نظیر «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً؛ [نحل، ۹۷] هر کس از مرد و زن کار نیکی انجام دهد، به شرط این که ایمان داشته باشد، ما او را زندگی پاک و پاکیزه ای می بخشیم». از آنچه درباره دین و تربیت گفته شد، روشن گردید که در ارتباط با سه محور ، و قابل تحقق است. این سه عنصر در تربیت دینی هر کس، نقش اساسی دارد و مربی بر همین اساس باید عمل تربیت دینی را اجرا کند. بنابراین، می توان گفت: فرایندی است که از طریق اعطای بینش، التزام قلبی و عملی به فرد هماهنگ با فطرت و به دور از جبر و فشار، به منظور نیل به سعادت دنیوی و اخروی انجام می گیرد. ... برگرفته از فصلنامه معرفت، شماره ۳۲، محمد احسانی منبع: حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ آثار حجاب (بخش اول) 🔸 ، قوانينی است از آفريدگار، برای بهترين آفريده، که با احاطه کامل بر ابعاد وجودی انسان و ارزيابی همه‌جانبه و همسو با سير تکامل هستی وضع ميگردد، و را تامين مينمايد. مسلماً پيروی از قوانين الهی فوايد بی‌شماری را برای جامعه به ارمغان خواهد آورد و ناديده گرفتن هريک از آنها زيانهای بی‌شماری را به دنبال خواهد داشت. يکی از اين قوانين، است که از ميباشد و فقهای‌ شيعه آن را از شمرده اند. در اين نوشتار به بعضی از فوائد و می‌پردازيم؛ 💠آثار روا‌نی (۱) 🔹 «دل آرام و مطمئن»؛ از آنجا که يکی از احکام الهی است، انسان با عمل کردن به دستورات خداوند متعال به مقام‌ قرب‌ الهی نائل ميشود. در جوار امن و قدس ربوبی قرار ميگيرد و در نتيجه به يک طمأنينه‌ و در رعايت احکام اسلامی دست می‌يابد و به کمال‌ رضايتمندی ميرسد. علاوه بر اين، سبب اظهار دوستی به خداوند متعال و ائمه و در نتيجه محبوب‌ خدا شدن ميشود؛ 🔹چنانکه آيه شريفه ميفرمايد: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَاللهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ اگر خدا را دوست ميداريد، از من پيروی کنيد، که خدا شما را دوست بدارد و گناه شما را ببخشد که خداوند آمرزنده و مهربان است». [آل عمران، ۳۱] دوست داشتن و محبوب ديگران بودن، يک نياز فطری و روانی انسانی است؛ با حفظ‌ و اطاعت از خداوند، و محبوب خدا و اوليا شدن، نياز را ارضا نموده و به اطمينان خاطر ميرسد، و در پرتو اين امر احساس‌ ارزشمندی و اعتماد به نفس پيدا ميکند. 🔹 «حجاب، نياز فطری»؛ انسانها يک نياز فطری درونی، به نام و شرم دارند. علاوه بر مطالعات مردم‌شناسی و روانشناسی‌ جنسی، از مطالعات تاريخی نيز استفاده ميشود، که انسان در هيچ مقطعی بدون پوشش زندگی نکرده است، و اين مطلب، حاکی از وجود شرم‌ و حيای‌ ذاتی‌ انسان است. پروفسور اسوالد شوارتز، طبيب و روانشناس‌اتريشی مينويسد: علاوه بر مردم‌شناسی، تجزيه و تحليل روانشناسی نيز ثابت ميکند که ، يکی از صفات عمده نوع بشر است. 🔹هيچ قبيله‌ای هر قدر هم بدوی بوده باشد، شناخته نشده است که از خود بروز ندهد، و بچه‌های‌کوچک نيز شرم دارند. از آيات مربوط به خلقت حضرت آدم و حوا نيز و استفاده ميشود. پس حجاب پاسخ مثبت به اين نياز درونی و فطری است که در نهايت به سلامت‌ روانی فرد منجر ميشود. ... منبع: وبسایت‌ مركزمطالعات‌ و پژوهشهای‌ فرهنگی‌ حوزه‌ علميه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فمینیسم؛ تلفیقی از جاهليت قدیم و مدرن 🔹اگر مبنای تغییر نگاه به در را بر اساس شکل گیری رنسانس قرار دهیم متوجه می‌شویم براساس شاخصه هایی که رنسانس در تغییر مسائل اقتصادی و سیاسی ایجاد کرده است، از زایده هایی است که در این بستر بروز پیدا کرده است؛ نکته جالب توجه این است که بعد از انقلاب صنعتی با حضوری ابزاری وارد عرصه های مختلف اجتماع شد. در دوره ای به نیروی کار ارزان نیاز پیدا کرد و قصد داشت در پی جریانی رقابتی، کارخانه های خود را به صورت شبانه روز فعال نگاه دارد؛ از این زمان است که زن به عنوان انسانی که هویت و جایگاه مستقلی ندارد وارد عرصه اجتماع شد. زن در غرب به دلیل اینکه نیروی کار ارزان به شمار می‌رفت وارد فعالیت های صنفی و صنعتی شد؛ 🔹 در این راستا با عنوان تغییر هویت زنان وارد عرصه شده، ماهیت و را زیر سئوال برد و با عنوان اینکه می‌خواهد به زن آزادی و اختیار دهد هویت و ماهیت اصلی زن را نفی کرد و از زن انتظار کارهایی مردانه داشت و سعی داشت دیدگاه منفی نسبت به مسائل جنسی که با طبیعت و فطرت ذاتی زن متفاوت است را رواج دهد. با عنوان احقاق حقوق زنان حرکت می‌کند، اما باید دید با این روش و دیدگاه تا چه حد توانسته است به اهدافی که مطرح می‌کند، دست یابد. ، را به اوج می‌آورد، بر این اساس مبنا را نیز نمی توان شاخصه ممتازی برای زن به شمار آورد، چرا که نگاهی به هویت و شخصیت اصلی زن ندارد. 🔹 یک نوع جاهلیت قدیم و مدرن را با هم تلفیق کرده است. در زمان جاهلی جایگاه و را مشخص می‌کند، بدین معنا که زن می‌تواند ، تعالی و هویت بخشی خود را همپای مرد در راستای واقعیتی که با فطرت انسان سازگار است طی کند. برای زن نقش ها و کارکردهایی را تعریف می‌کند که دقیقاً با هویت و او همخوانی دارد، اگر اسلام برای زن نقش همسری و مادری را قرار داده، به این دلیل است که با خصوصیت و روحیات عاطفی او کاملاً همخوانی دارد. در برخورد های (ص) با صدیقه طاهره (س) الگوی عملی تمام امتیازاتی که اسلام به داده است را مشاهده می‌کنیم. در حقیقت در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و نیز مادری، همسری، فرزندپروری و... حضرت فاطمه زهرا (س) الگویی عملی است. روزنامه رسالت، شماره ۷۲۸۲، ص ۷ نویسنده: فرزانه نیکوبرش @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از انگیزه «فطری» برای شناخت خداوند چیست؟ 🔹هنگامى كه از سخن مى‌ گویيم، منظور همان و دركى است كه هيچ گونه نيازى به ندارد. از این رو هنگامى كه يك منظره بسيار زيباى طبيعى، يا يك گل بسيار خوشرنگ و خوشبو را مى‌ بينيم، جاذبه نيرومندى از درون خود نسبت به آن احساس مى‌ كنيم كه نام آن را تمايل و عشق به زيبايى مى‌ نهيم؛ و هيچ گونه نيازى به استدلال در اينجا نمى‌ بينيم. در واقع حس زيبايى يكى از تمايلات عاليه روح انسانى است. 🔹همچنین كشش به سوى ، مخصوصا نيز يكى از اين و درونى است، بلكه از در اعماق سرشت و جان همه انسان‌ ها است. به همين دليل هيچ قوم و ملتى را نه در امروز و نه در گذشته تاريخ مشاهده نمى‌ كنيم كه نوعى از عقاید مذهبى بر فكر و روح آنها حكمفرما نباشد؛ و اين نشانه اصالت اين است. از این رو به هنگام ذكر داستان قيام در موارد زيادى روى اين نكته تكيه كرده كه رسالت اصلى انبياء زدودن آثار و بوده، نه اثبات وجود خدا؛ چرا كه اين موضوع در اعماق سرشت هركس نهفته شده است. 🔹به تعبير ديگر: آنها به دنبال اين نبودند كه نهال خداپرستى را در دل‌ هاى مردم غرس كنند، بلكه به دنبال اين بودند كه نهال موجود را آبيارى كرده، و خارها و علف هرزه‌ هاى مزاحم را كه گاهى اين نهال را به كلى پژمرده و خشك مى‌ كند از ريشه بركنند! جمله «ألّا تَعْبُدُوا اِلّا الله» يا «ألّا تَعْبُدوا اِلّا اِيّاهُ»؛ (جز خدا را نپرستيد) كه به صورت نفى بت‌ها، و نه اثبات وجود خدا، مطرح شده، در گفتار بسيارى از در آمده است. 🔹از جمله: در دعوت (صلی الله علیه و آله) [سوره هود، آیه ۲]؛ در دعوت (عليه السلام) [سوره هود، آيه ۲۶]؛ در دعوت (عليه السلام) [سوره يوسف، آيه ۴۰] و در دعوت (عليه السلام) [سوره احقاف، آيه ۲۱] مطرح شده است. از اين گذشته، ما در درون جان خود «احساسات اصيل فطرى» ديگرى نيز داريم، از جمله جذبه فوق‌ العاده‌اى است كه نسبت به علم و دانش و آگاهى هرچه بيشتر در خود مى‌ بينيم. آيا ممكن است ما اين را در اين جهان پهناور مشاهده كنيم و علاقه نداشته باشيم سرچشمه اين نظام را بشناسيم؟ 🔹آيا ممكن است دانشمندى بيست سال براى شناخت زندگى مورچگان زحمت كشد، و دانشمند ديگرى ده‌ها سال براى شناخت بعضى از پرندگان يا درختان يا ماهيان درياها تلاش كند، بى‌ آنكه انگيزه‌ اى جز عشق به علم، در درون جان او باشد؟ آيا ممكن است آنها نخواهند سرچشمه اصلى اين درياى بى‌ كرانى كه از ازل تا ابد را فرا گرفته بشناسند؟! آرى اينها انگيزه‌ هايى است كه ما را به سوى دعوت مى‌ كند؛ ما را به اين راه مى‌ خواند، ما را به اين سو جذب مى‌ كند، و ما را به اين سمت مى‌ راند. 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۲، ص ۴۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام) نسبت به فطری بودن «توحید» چیست؟ 🔹در احادیث اسلامى درباره بودن معرفة الله و ، بحث هاى قابل ملاحظه اى وارد شده است، که در بعضى تأکید بر ، و در بعضى تحت عنوان معرفت و در بعضى دیگر و بالاخره در بعضى نیز تحت عنوان آمده است. در حدیث معتبرى که محدث بزرگوار «کلینى» در «اصول کافى» آورده، از «هشام بن سالم» چنین نقل مى کند: «از (علیه السلام) پرسیدم: منظور از «فِطْرَتَ اللهِ الَّتى فَطَرَ الناسَ عَلَیها» [۱] چیست؟ فرمود: منظور، است. [۲] 🔹و نیز در همان کتاب «کافى» از یکى دیگر از یاران امام صادق (علیه السلام) نقل شده که وقتى از (عليه السلام)، تفسیر آیه را مطالبه کرد، امام فرمود: «هِىَ الإِسْلامُ». [۳] در حدیث مشابهى از (علیه السلام) مى خوانیم که در پاسخ «زراره» یکى از یاران دانشمندش، که از تفسیر آیه سؤال کرده بود، فرمود: «فَطَرَهُمْ عَلَى الْمَعْرِفَةِ بِه» [۴] (خداوند آنها را بر معرفت و خود قرار داد). 🔹حدیث معروف «کُلُّ مَوْلُود یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتّى لَیَکُونُ أبْوَاهُ هُما اللَّذان یُهَوِّدانِهِ وَ یُنَصِّرانِهِ» که از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله) نقل شده، نیز نشان مى دهد هر بر و دین خالى از شرک متولد مى شود، و معتقد است، «یهودیت» و «نصرانیت» انحرافی، از طریق پدر و مادر به آنها القاء مى شود. [۵] و بالاخره، در حدیثى که آن نیز در اصول کافى از (علیه السلام) نقل شده است در تفسیر همین آیه، مى خوانیم: «قالَ هِىَ الْوِلایَةُ»؛ (فرمود: منظور فطرت و پذیرش رهبرى اولیاى الهى است). [۶] 🔹در خطبه اوّل «نهج البلاغه» نیز از اميرالمؤمنين (علیه السلام) در عبارتى کوتاه و پرمعنى چنین آمده است: «خداوند خود را به سوى انسان ها فرستاد و انبیاى خود را یکى پس از دیگرى مأموریت داد، تا وفاى به را از آن ها مطالبه کنند، و نعمت هاى فراموش شده الهى را به آنها یادآور شوند. از طریق تبلیغ بر آنان نمایند، و گنجینه هاى اندیشه ها را براى آنها فاش سازند». طبق روایات فوق، نه تنها که مجموع به صورت فشرده، در درون نهاده شده است، از توحید گرفته تا رهبرى پیشوایان الهى و جانشینان راستین پیامبر (صلى الله علیه و آله) و حتى فروع احکام. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره روم، آیه۳۰‌. [۲] اصول كافى، ج۲، ص۱۲، باب فطرة الخلق على التوحيد. [۳] همان مدرک. [۴] همان مدرک. [۵] تفسير جوامع الجامع، مرحوم طبرسى، ذيل آيات ۳۰ تا ۳۷ سوره روم. [۶] تفسير« نور الثقلين»، ج۴، ص۱۸۲ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازی، دار الکتب الإسلامیه، چ ۲۵، ج ۱۶، ص ۴۵۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«قرآن» چه کسانی را به عنوان «زیانکارترین مردم» معرّفى کرده است؟ 🔹خداوند متعال در «آیات ۱۰۳ و ۱۰۴ سوره کهف» مى فرماید: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالاْ َخْسَرِینَ أَعْمالاً - الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»؛ (بگو: آیا به شما خبر دهیم که (مردم) در کارها، چه کسانى هستند؟ - آنها که تلاشهایشان در زندگى دنیا گم [و نابود] شده؛ با این حال، مى پندارند انجام مى دهند!). در زندگى خود و دیگران بسیار دیده ایم گاه، انسان انجام مى دهد در حالى که فکر مى کند و مهمى انجام داده است، این گونه ، ممکن است یک لحظه و یا یک سال و یا حتى یک عمر ادامه یابد، و راستى از این بزرگتر تصور نمى شود. 🔹«قرآن کریم» چنین کسانى را نام نهاده، دلیلش هم روشن است، زیرا کسانى که مرتکب گناهى مى شوند، اما مى دانند خلافکارند، غالباً حدّ و مرزى براى خلافکارى خود قرار مى دهند، و لااقل چهار اسبه نمى تازند، و بسیار مى شود که به خود مى آیند و براى آن به سراغ و اعمال صالح مى روند. اما آنها که گنهکارند و در عین حال گناهشان را عبادت، اعمال سوءشان را صالحات، و کژى‌ها را درستى ها مى پندارند، نه تنها در صدد نخواهند بود، که با شدت هر چه تمام تر به کار خود ادامه مى دهند؛ حتى تمام سرمایه هاى وجود خود را در این مسیر به کار مى گیرند، و چه تعبیر جالبى درباره آنها ذکر کرده: «أَخْسَرِینَ أَعْمالاً». 🔹در روایات اسلامى تفسیرهاى گوناگونى براى «أَخْسَرِینَ أَعْمالاً» آمده است که هر یک از آنها اشاره به مصداق روشنى از این مفهوم وسیع است، بى آن که آن را محدود کند. در حدیثى از «اصبغ بن نباته» مى خوانیم: شخصى از (علیه السلام) از تفسیر این آیه سؤال کرد، امام فرمود: «منظور و هستند، اینها در آغاز بر حق بودند، سپس در دین خود گذاردند، و این بدعت ها آنها را به راه انحراف کشانید اما گمان مى کردند کار نیکى انجام مى دهند». [۱] در حدیث دیگرى از (علیه السلام) مى خوانیم: پس از ذکر گفتار فوق، فرمود: « نیز چندان از آنها فاصله نداشتند!». [۲] 🔹در حدیث دیگر، مخصوصاً اشاره به (مردان و زنان تارک دنیا) و گروه هاى از مسلمین شده است. [۳] و در بعضى از روایات، به منکران ولایت امام على (علیه السلام) تفسیر گردیده. راهبانى که یک عمر، در گوشه دیرها تن به انواع محرومیتها مى دهند، از ازدواج چشم مى پوشند، از لباس و غذاى خوب صرف نظر مى کنند، دیرنشینى را بر همه چیز مقدم مى شمرند، و گمان مى کنند این محرومیت ها سبب آنها به خدا است آیا مصداق «أَخْسَرِینَ أَعْمالاً» نیستند؟ آیا هیچ مذهب و ممکن است بر خلاف قانون و ، انسان اجتماعى را به انزوا دعوت کند؟ و این کار را سرچشمه قرب به خدا بداند؟ 🔹همچنین آنها که در آئین خدا بدعت گذاردند، تثلیث را به جاى توحید، و مسیح (علیه السلام) بنده خدا را به عنوان فرزند خدا، و خرافاتى دیگر از این قبیل را وارد آئین‌ پاک‌ الهى نمودند، به گمان این که دارند خدمتى مى کنند، آیا این گونه افراد از نیستند؟! خوارج نهروان، آن جمعیت قشرى بى‌مغز و نادان که بزرگترین گناهان (همچون کشتن امام على علیه السلام و گروهى از مسلمانان راستین و گل هاى سرسبد اسلام) را موجب به خدا مى دانستند، و حتى بهشت را در انحصار خود فرض مى کردند آیا از «زیانکارترین مردم» نبودند؟! خلاصه آیه آن چنان مفهوم وسیعى دارد که اقوام زیادى را در گذشته، حال و آینده در برمى گیرد. پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر «نور الثقلین»، ج ۳، ص ۳۱۲ [۲] همان مدرک [۳] همان مدرک [۴] تفسیر «نور الثقلین»، ج ۳، ص ۳۱۱ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چ ۲۶، ج ۱۲، ص ۶۰۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️ماموریت انبیاء الهی 🔹 (عليه السلام) نیز را این طور تعریف می‌کند: «خدا را یکی پس از دیگری فرستاد تا اینکه وفای آن را که در نهاد بشر با دست خلقت بسته شده از بخواهند؛ از مردم بخواهند به آن پیمانی که با زبان بسته نشده و روی کاغذ نیامده، بلکه روی صفحه دل آمده، روی عمق ذات و آمده، قلم خلقت او را در سرّ ضمیر، در اعماق شعور باطن بشر نوشته است، به آن باوفا باشند». [نهج البلاغة، خطبه اول] 📕امدادهای غیبی در زندگی بشر، مرتضی مطهری، ص ۲۷ منبع: پورتال جامع استاد شهید مطهری @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار و پیامدهای اجتماعی «اسراف» 🔸در این نوشتار به بررسی آثار سوء در جامعه می‌پردازیم. 💠«سقوط اخلاقی جامعه» 🔹 و ، انسان را از مسیر صحیح بیرون آورده و به ورطه هولناک و تباهی میکشاند. برای به گردش درآوردن چرخ های اسراف‌کاری و ولخرجی خود، گاه به مرحله‌ای می‌رسد که به هر پستی تن می‌دهد، رشوه می‌گیرد، دروغ میگوید، ربا می‌خورد، به عناوین مختلف عفت و شخصیت خود را از دست می‌دهد و سرانجام با اعمال خلاف خود چهره زیبای جامعه اسلامی را تیره و تار کرده، همگان را نسبت به آنها بدبین می‌کند. 💠«اختلاف طبقاتی» 🔹یکی از علل اساسی ایجاد در را می‌توان ناهماهنگی در نام برد؛ زیرا وقتی گروهی به در مصرف بپردازند و هر روز با امکانات بیشتر و بهتر مشغول زندگی شوند، خود طبقه آفرین شده، روز به روز بر می‌افزایند. عده‌ای در ناز و نعمت و عده ای در رنج و زحمت اند. 💠«وابستگی» 🔹جامعه ای که در خرج کردن ثروت ملی از حد تجاوز کرد و با و های بی اندازه، باعث کاهش تولید و در نتیجه عدم توازن بین و گردید، کم کم مجبور به خارج کردن ارز از کشور و وارد کردن اجناس مورد نیاز از کشورهای بیگانه خواهد شد و بدینگونه وابسته به واردات از کشورهای بیگانه می‌شود. 💠«ضایع ساختن حقوق» 🔹یکی از آثار «تضییع حقوق دیگران» است؛ چون باعث می‌شود و در نتیجه دیگران از کالای اسراف شده محروم می‌گردند. مثلًا اگر فرض کنیم منطقه ای با کمبود آب - این ماده حیاتی - مواجه شود، به گونه ای که جایگزین کردن مقداری که می‌شود، ممکن نباشد، در چنین منطقه ای اسراف در آب موجب ضایع شدن حقوق دیگران و محرومیت ایشان از آب است و در نتیجه چنانکه گذشت مضاعف میشود، به خصوص اگر به حد ضرر زدن به دیگران برسد. 💠«تباهی دولت ها» 🔹 اگر به دچار شوند، فسادشان بدیهی است؛ چون بودجه را بر اساس مصارفی که سنگینشان کرده است، تنظیم می‌کنند. از این رو در صدد بر می‌آیند به هر صورت، راهی برای تأمین این بودجه بیابند و این از مهم‌ترین انگیزه های فساد و تباهی است. 💠«فساد» 🔹می‌دانیم همان از حد قانون آفرینش و قانون تشریع است. این نیز روشن است که در یک نظام صحیح، هر گونه تجاوز از حد، موجب و از هم گسیختگی می‌شود و به تعبیر دیگر ، اسراف است. البته باید توجه داشت که معنای گسترده‌ای دارد. گاه در مسائل و است [اعراف، ۳۱] و گاه در [اسراء، ۳۳] و گاه در که منتهی به شک و تردید میشود [غافر، ۳۴] و گاه به معنای [زمر، ۵۳] می آید. [۱] 💠با توجه به آنچه گذشت رابطه و به خوبی آشکار می‌شود. مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می‌فرماید: «عالم هستی یک پارچه نظم است و برای هر یک از اجزای خود خط سیری تعیین می‌کند، حال اگر یکی از این اجزاء از مدار خود خارج شود و راه فساد را پیش گیرد، آثار آن در دیگر اجزاء جهان نمود پیدا می‌کند. انسان که یکی از اجزای این عالم است از این قانون عمومی مستثنی نیست. 🔹اگر بر اساس بر مدار خود حرکت کند و هماهنگ با نظام هستی باشد، به خود می‌رسد؛ اما اگر از حد خود کند و قدم در جاده بگذارد در کل جهان آثار نامطلوبی از خود به جای می‌گذارد. [۲] می‌فرماید: «وَ لَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ - الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَ لَا يُصْلِحُونَ»؛ [شعراء، ۱۵۱ و ۱۵۲] (و فرمان را اطاعت نکنید - همانها که در زمین می‌کنند و اصلاح نمیکنند). پی نوشت ها: [۱] تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۳۰۸ [۲] المیزان، ج ۱۵، ص ۳۳۳ منبع: وبسایت راسخون به نقل از حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شيوه های کنترل فشارهای جنسی (بخش اول) 🔹 يکی از غرايز نيرومند، حساس و زندگی ساز انسان است، که در حيات روانی و جسمانی او تأثيرات بسزايى دارد. اين در وجود ، همچون لبه تيز چاقو دارای وظايف دو بُعدی است، که هم مى تواند و تعالی انسان باشد، و هم مى تواند تنزل و او را فراهم سازد. 🔹لذا اگر و عاقلانه داشته باشد، و ارضاء آن بر مبنای اعتدال و و در مجرای باشد، زندگی را قرين خوشی و آسايش می‌گرداند. از همين رو، دين مقدس دستور به و تعديل اميال غريزی انسان داده است. امروزه نيز دانشمندان و روانشناسان سرتاسر جهان آن را اساس کار خود قرار داده و می گويند: مراتب شدت و ضعف اين اميال منجر به اختلال در اعمال حياتى و مانع سلامت جسمی و روانی میشود. 💠رمز غلبه بر فشارهای جنسی 🔹 با بلوغ بيدار ميشود و تقريباً همه جوانها تحت فشار اين غريزه هستند و بسيارى از آنها شرايط ازدواج را ندارند. اساساً با طوفان و بحران و شکوفا شدن خواسته ها و غرايز خويش تعريف ميشود، و اين از حکمتهای الهی است که جوان با نيروى و اختيار خويش بر و شهوات خويش غلبه کرده و به و بالندگی دست يابد. «ترک عصيان، در جوانی، شيوه پيغمبرى است - ورنه هر گبری به پيرى ميشود پرهيزکار». 🔹 و خود ساخته ای که اينک معلم اخلاق هستند و به مقامات معنوی رسيده اند، از ابتدا و به صورت فطری خودساخته نبودند؛ در آنها نيز و بسيارى وجود داشته و جاذبه ها و عوامل تحريک کننده بيرونی آنها را به سوى خود فرا می خوانده است. از اينکه تقوای (عليه السلام) را نداريم، نگران نباشيم، با و ما هم می توانيم بذر و  را در وجود خويش بپاشيم. 🔹پس راه غيرممکنی نيست، ديگران توانسته اند، ما هم يقيناً میتوانيم. در ابتدا شايد و مبارزه با نفس و بدست آوردن و تقوا قدری دشوار به نظر آيد، اما وقتی در اين راه گام برداريم و از خداوند طلب يارى نماييم، قطعاً ما را با امدادهای غيبی خود، در اين راه يارى و خواهد کرد، و اين است که می‌فرمايد: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَ إِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» [۱] (و كسانى كه در راه ما کنند، به يقين راه‌هاى خود را بر آنان مى‌نماييم و در حقيقت، خدا با است). 💠اصل اوليه کنترل غريزه جنسی؛ عفت جنسی 🔹در اين ميان ، همه و به خصوص که شرايط ازدواج کردن را ندارند، به يک سجيه مهم و صفت عالی اخلاقی يعنى  و پاکدامنی دعوت ميکند. «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ يُغْنِيَهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ» [۲] (و کسانی که امکانی برای نمی‌یابند، باید پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز گرداند). ملکه تمايلات جنسی انسان را و تعديل ميکند و انسان را از پليدی و مصون ميدارد. در لغت می‌خوانيم: «، حصول حالتى برای نفس است که در سايه آن بر آدمی غالب نميشود». ديگر فوايد و آثار عبارتند از: حفظ والايى و ، پيشگيرى از و ، پيشگيرى از آشفتگی فکر و داشتن کانونی گرم و سعادتمند در خانواده ها. [۳] ... پی نوشت؛ [۱] قرآن کریم، سوره عنکبوت، آیه ۶۹ [۲] همان، سوره نور، آیه ۳۳ [۱] قائمی، علی، مرزها و روابط پسران و دختران، تهران، سازمان ملی جوانان، ص۱۴۴؛ و فلسفی، محمد تقی، کودک از نظر وراثت و تربيت، هيئت نشر معارف اسلامی، ج۲، ص۳۶۰ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا عقیده «انتظار» در انسان ذاتی است یا بر اثر شرایط خاصی در او پدید می آید؟ 🔹برخلاف گفته هاى كسانى كه فكر مى كنند بذر اصلى «انتظار ظهور يك » را، شكستها و ناكامی ها و نابسامانی ها در سطح افكار مى پاشد، عشق به اين موضوع مربوط به اعماق وجود آدمى است، گاهى به گونه پر رنگ، و گاهى كمرنگ. به تعبير ديگر: انسان از دو راه ـ از راه ، و از راه ـ سرانجام در برابر چنين مسئله اى قرار مى گيرد و سروش اين ظهور را با دو زبان و مى شنود. 🔹و به عبارت روشن تر: ايمان به جزئى «عشق به آگاهى» و «عشق به زيبايى» و «عشق به نيكى» (سه بُعد از ابعاد چهارگانه روح انسان) است، كه بدون چنان ظهورى اين عشق‌ها به ناكامى مى گرايد و به شكست محكوم مى شود. شايد اين سخن نياز به توضيح بيشترى داشته باشد و آن اينكه: مى دانيم «عشق به تكامل» شعله جاويدانى است كه سراسر وجود انسان را در بر گرفته، او مى خواهد بيشتر بداند؛ بيشتر از زيبايی ها ببيند؛ بيشتر از نيكيها بهره ببرد و خلاصه آنچه مايه پيشرفت و برترى مى داند بيشتر فراهم سازد. 🔹هيچگاه پيدايش اين انگيزه ها را نمى توان با عوامل اجتماعى، و روانى، و وراثت، و تربيت، پيوند داد، گرچه اين عوامل در تضعيف يا دامن زدن به آنها سهم مهمى دارند، ولى اصل وجود آنها، جزء بافت روان انسانهاست و جزء ابعاد اصلى روح او، به دليل اينكه هيچ جامعه و هيچ ملّتى هرگز از اين انگيزه ها تهى نبوده است. خلاصه، علاقه انسان به پيشرفت و تكامل، به دانايى و زيبايى، به نيكى و ، علاقه اى است، اصيل، هميشگى و جاودانى، و انتظار ظهور يك آخرين نقطه اوج اين علاقه است. 🔹چگونه ممكن است عشق به تكامل همه جانبه در درون جان انسان باشد و چنان نداشته باشد! مگر پياده شدن تكامل جامعه انسانى بدون آن امكان پذير است! بنابراين، حتى كسانى كه در زندگانى گرفتار شكست و بحرانى نبوده اند، چنين احساسى را در درون جان خود دارند... از سوى ديگر، همانطور كه اعضاى پيكر انسان به تكامل و پيشرفتِ وجود او كمك مى كنند و عضوى در بدن نمى يابيم كه مطلقاً نقشى در اين حركتِ تكاملى نداشته باشد، خصايص روانى انسان نيز چنين اند؛ يعنى هر كدام نقش مؤثرى در پيشرفت هدف هاى اصيل او دارند. 🔹مثلاً، «ترس از عوامل خطرناك» كه در هر انسانى وجود دارد سپرى است براى حفظ او در برابر خطر. «خشم» به هنگامى كه انسان منافع خود را در معرض تهديد مى بيند، وسيله اى است براى افزايش قدرت دفاعى و بسيجِ تمام نيروهاى ذخيره جسمى و روحى براى نجات منافعش از خطر؛ بنابراين، عشق به تكامل، عشق به صلح و عدالت، نيز وسيله اى است براى رسيدن به اين هدف بزرگ و به منزله موتور نيرومندى است كه چرخ هاى وجود انسان را در اين راه به حركت دائمى وا مى دارد، و او را براى رسيدن به جهانى مملو از و كمك مى كند. 🔹از سوى ديگر، احساسات و دستگاه هايى كه در جسم و جان وجود دارد نمى تواند هماهنگ با مجموعه عالَم هستى نباشد؛ زيرا همه جهان هستى يك واحدِ به هم پيوسته است، و وجود ما نمى تواند از بقيه جهان جدا باشد. از اين بهم پيوستگى به خوبى مى توانيم نتيجه گيرى كنيم كه هر عشق و علاقه اصيلى در وجود ما هست، دليل بر آن است كه «معشوق» و «هدف» آن نيز در جهان وجود دارد و اين عشق وسيله اى است كه ما را به او نزديك مى سازد. 🔹يعنى اگر تشنه مى شويم و عشق به آب داريم دليل بر آن است كه «آبى» وجود دارد كه دستگاه آفرينش تشنگى آن را در وجود ما قرار داده است. اگر علاقه اى به جنس مخالف داريم دليل بر وجود جنسى مخالف در بيرون ماست؛ و اگر عشق به زيبايى و دانايى داريم دليل بر اين است كه زيباييها و دانايی هايى در جهان هستى وجود دارد. و از اينجا به آسانى نتيجه مى‌گيريم كه اگر انسانها را مى كشند كه جهان را پر از و و و كند، دليل بر آن است كه چنان نقطه اوجى در تكامل جامعه انسانى امكان پذير و عملى است كه و در درون جان ماست. 🔹عموميت اين اعتقاد در همه مذاهب نيز نشانه ديگرى بر اصالت و واقعيت آن است؛ زيرا چيزى كه زائيده شرايط خاص و محدودى است نمى تواند اين چنين عمومى باشد، تنها هستند كه از چنين عموميتى برخوردارند، و اينها همه نشانه آن است كه از زبان عواطف و سرشت آدمى اين نغمه در جان او سر داده شده كه سرانجام ، جهان را در زير پرچم و قرار خواهد داد. 📕مسئله انتظار، مکارم شیرازی، ناصر، مطبوعاتی هدف، قم، بی تا، ص ۵ الی ۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel