eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) گردنه های سخت پس از مرگ را چگونه به تصویر کشیده است؟ 🔹 (ع) در قسمتی از نامه ۳۱ ، که خطاب به امام حسن (ع) است، به مسئله سفر طولانى و پرخوف و خطر اشاره می نماید، و مسير راه را به دقت روشن ساخته و وسيله نجات را يادآورى مى كند. نخست مى فرمايد: «وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ عَقَبَةً كَئُوداً، الْمُخِفُّ فِيهَا أَحْسَنُ حَالًا مِنَ الْمُثْقِلِ، وَ الْمُبْطِئُ عَلَيْهَا أَقْبَحُ حَالًا مِنَ الْمُسْرِعِ؛ [فرزندم!] بدان پيش روى تو گردنه صعب العبورى هست كه سبكباران [براى عبور از آن] حالشان از سنگين باران بهتر است، و كند روان وضعشان بسيار بدتر از شتاب كنندگان است». منظور از اين گردنه صعب العبور، مرگ و سكرات آن است يا عالم برزخ و يا پل صراط (و يا همه اينها). 🔹بديهى است براى عبور سالم از گردنه هاى صعب العبور، بايد بار خود را سبك كرد و به سرعت گذشت؛ زيرا در اين گونه گردنه ها ممكن است راهزنان و يا حيوانات درنده نيز وجود داشته باشند. اين تعبير برگرفته از «قرآن مجيد» (آيات ۱۱ تا ۱۴ سوره بلد) است: آنجا كه مى فرمايد: «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ - مَا أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ - فَكُّ رَقَبَةٍ - أَوْ إِطْعامٌ فِى يَوْمٍ ذِى مَسْغَبَةٍ...؛ ولى او از آن گردنه مهمّ نگذشت! - و تو نمی ‏دانى آن گردنه چيست! - آزاد كردن برده‏ اى - يا غذا دادن در روز گرسنگى...». برخى از مفسّران در شرح اين آيات، «عقبه» را به معناى هواى نفس، و بعضى ديگر به گردنه هاى صعب العبور روز قيامت تفسير كرده اند كه كلام حضرت متناسب با همين تفسير دوم است. 🔹آنگاه حضرت در ادامه سخن مى فرمايد: «وَ أَنَّ مَهْبِطَكَ بِهَا لَا مَحَالَةَ إِمَّا عَلَى جَنَّةٍ أَوْ عَلَى نَارٍ؛ و [بدان كه] نزول تو بعد از عبور از آن به يقين يا در است و يا در ». سپس مى افزايد: «فَارْتَدْ لِنَفْسِكَ قَبْلَ نُزُولِكَ وَ وَطِّئِ الْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِكَ فَلَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ وَ لَا إِلَى الدُّنْيَا مُنْصَرَفٌ؛ بنابراين پيش از ورودت در آنجا وسايل لازم را براى خويش مهيا ساز و منزلگاه را پيش از نزول، آماده نما؛ زيرا پس از راهى براى عذرخواهى نيست و نه طريقى براى بازگشت به دنيا [و جبران گذشته]». شايان توجّه است كه جمله «لَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ» نخستين بار در كلام پيامبر اكرم (ص) آمده است آنجا كه مى فرمايد: «لَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ أَكْثِرُوا مِنْ ذِكْرِ هَادِمِ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصِ الشَّهَوَاتِ؛ [۱] بعد از راهى براى عذرخواهى و جلب رضايت پروردگار نيست؛ بنابراين بسيار به ياد چيزى باشيد كه لذات را در هم مى كوبد و شهوات را بر هم مى زند». 🔹جمله «وَ لَا إِلَى الدُّنْيَا مُنْصَرَفٌ؛ راه بازگشتى وجود ندارد»، حقيقت و واقعيّت واضحى است كه در آيات «قرآن مجيد» و روايات به طور گسترده به آن اشاره شده است. «قرآن مجيد» مى فرمايد:  «حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ - لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلَّا...؛ [آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مى دهند] تا زمانى كه يكى از آنها فرا رسد، مى گويد: [پروردگارا!] مرا بازگردانيد؛ - شايد [در برابر آنچه ترك كردم و كوتاهى نمودم] عمل صالحى انجام دهم [؛ ولى به او مى گويند:] چنين نيست!». 🔹در خطبه ۱۸۸ «نهج البلاغه» درباره مردگان آمده است: «لَا عَنْ قَبِيحٍ يَسْتَطِيعُونَ اِنْتِقَالاً وَ لَا فِي حَسَنٍ يَسْتَطِيعُونَ اِزْدِيَاداً؛ نه قدرت دارند از كه انجام داده اند كنار بروند و نه مى توانند بر خود چيزى بيفزايند». آرى منزلگاه هاى اين عالَم قابل بازگشت نيست، همان گونه كه فرزند ناقص براى تكامل بيشتر هرگز به رَحِم مادر باز نمى گردد و ميوه اى كه از درخت جدا شد به شاخه بر نمى گردد، كسانى كه از اين دنيا به عالَم برزخ مى روند نيز امكان بازگشت به دنيا را ندارند. برزخيان نيز هنگامى كه به قيامت منتقل شوند هرگز نمى توانند به عالَم برزخ بازگردند و اين هشدارى است به همه ما كه بدانيم ممكن است در يك لحظه همه چيز تمام شود، درهاى توبه بسته شود و راه تحصيل زاد و توشه مسدود گردد و با يك دنيا حسرت، چشم از جهان بپوشيم. پی نوشت‌ها؛ [۱] الدعوات، قطب الدين راوندى، سعيد بن هبة الله‏، انتشارات مدرسه امام مهدى (ع)، قم، چ اول‏، ص ۲۳۸ [۲] سوره مؤمنون، آيات ۹۹ و ۱۰۰؛ سوره انعام، آيه ۲۸؛ سوره فاطر، آیه ۳۷ نيز به همين معنا اشاره شده است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۹، ص ۵۷۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دیدگاه اسلام در مورد سخن گفتن پنهانى در جمع چیست؟ 🔹این عمل، از نظر فقه اسلامى احکام مختلفى بر حسب اختلاف شرایط دارد، و به اصطلاح به تقسیم مى شود، یعنى: گاه است و این در صورتى است که موجب اذیت و آزار و مسلمانى گردد، و چنین نجوایی است که هدفش غمگین ساختن مؤمنان است. در مقابل، گاه حکم به خود مى گیرد، و این در صورتى است که لازمى در میان باشد که افشاى آن خطرناک، و عدم ذکر آن نیز موجب تضییع حق، و یا خطرى براى و است. 🔹و گاه متصف به مى شود و آن در جایی است که انسان براى انجام و بر و تقوا، به سراغ آن رود، و همچنین حکم و اباحه. ولى اصولاً، هرگاه هدف مهم‌ترى در کار نباشد، کار پسندیده اى نیست، و بر است؛ زیرا نوعى بى اعتنایی یا بى اعتمادى نسبت به دیگران محسوب مى شود، لذا در حدیثى از (صلى الله علیه و آله) مى خوانیم: «إِذَا کُنْتُمْ ثَلاثَةً فَلایَتَنَاجَ اثْنَانِ دُونَ صاحِبِهُما، فَإِنَّ ذَلِکَ یَحْزُنُهُ» [۱] (هنگامى که سه نفر باشید دو نفر از شما جداى از شخص سوم، به نپردازد، چرا که این امر نفر سوم را مى کند). 🔹در حدیث دیگرى از «ابو سعید (خدرى)» مى خوانیم که مى گوید: ما براى اجراى دستورات پیامبر (صلى الله علیه و آله) در شبها ـ که گاهى مطلب لازمى پیش مى آمد ـ به تناوب در نزدیکى اقامتگاه آن حضرت، مراقب بودیم، یک شب عده زیادى گرد هم آمده بودند، و مى گفتیم، (صلى الله علیه و آله) بیرون آمد فرمود: «ما هذِهِ النَّجْوى أَ لَمْ تُنْهَوا عَنِ النَّجْوى» [۲] (این سخنان در گوشى چیست؟ آیا شما از نهى نشده اید؟!). 🔹از روایات متعددى نیز استفاده مى شود که براى غمگین ساختن مؤمنان، از هر وسیله اى استفاده مى کند، نه فقط از نجوا، بلکه گاه در عالم خواب، صحنه هايى در برابر چشم او مجسم مى کند، که موجب اندوه او شود و دستور داده شده است که مؤمنان در این گونه موارد، با پناه بردن به ذات پاک خدا و بر او این گونه را از خود دور کنند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسير «مجمع البيان»، ذيل آيات مورد بحث، و «درّ المنثور»، ج ۶، ص ۱۸۴، و «اصول كافى»، ج ۲، ص ۴۸۳، احادیث ۱ و ۲، باب المناجات [۲] «درّ المنثور»، ج ۶، ص ۱۸۴ [۳] براى آگاهى از اين روايات به تفسير «نور الثقلين»، ج ۵، ص ۲۶۱ و ۲۶۲، احاديث ۳۱ و ۳۲ مراجعه شود. 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمى مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چ ۲۷، ج ۲۳، ص ۴۴۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا هر گونه «سخن درگوشى» در اسلام حرام است؟ 🔹 تنها به معنى «سخنان درگوشى» نیست، بلکه هر گونه و مخفیانه را نیز شامل مى شود؛ زیرا در اصل، از ماده «نجوة» - بر وزن دفعة - به معنى «سرزمین مرتفع» گرفته شده است، بدین جهت که سرزمین هاى مرتفع از اطراف خود جدا هستند، و از آنجا که و از اطرافیان جدا مى شود، به آن گفته اند. بعضى معتقدند: همه اینها از ماده «نجات» به معنى «رهایی» گرفته شده است؛ زیرا یک نقطه مرتفع از هجوم سیلاب در امان است، و یک «مجلس سرّى» یا از اطلاع دیگران برکنار مى باشد. 🔹به هر حال در «آیه ۱۱۴ سوره نساء» مى خوانیم: (در غالب جلسات محرمانه و مخفیانه آنها که بر اساس نقشه هاى شیطنت آمیز بنا شده خیر و سودى نیست)؛ «لا خَیْرَ فی کَثیر مِنْ نَجْواهُمْ». پس از آن براى این که گمان نشود هرگونه و یا جلسات سرّى مذموم و ممنوع است، به چند مورد به عنوان مقدمه بیان یک قانون کلى، به صورت استثناء در ذیل آیه اشاره کرده، مى فرماید: (مگر کسى که در خود، توصیه به و به دیگران، یا انجام ، و یا در میان مردم نماید)؛ «إِلاّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَة أَوْ مَعْرُوف أَوْ إِصْلاح بَیْنَ النّاس». 🔹و (این گونه اگر به خاطر و ریاکارى نباشد، بلکه منظور از آن کسب بوده باشد، خداوند براى آن مقرر خواهد فرمود)؛ «وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ فَسَوْفَ نُؤْتیهِ أَجْراً عَظیما». اصولاً «نجوا»، و «تشکیل جلسات سرّى» در قرآن (سوره مجادله آيه ۱۰) به عنوان یک معرفى شده است، مى فرماید: «اِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّیْطانِ»؛ (نجوا از است). زیرا این کار غالباً براى اعمال نادرست صورت مى گیرد، چرا که انجام کار خیر، مفید و مثبت معمولاً چیز محرمانه و مخفیانه اى نیست که مردم بخواهند با سخنان درگوشى آن را انجام دهند. 🔹ولى از آنجا که گاهى پیش مى آید که انسان مجبور مى شود در از روش استفاده کند، این استثناء مکرر در قرآن آمده است. در «آيه ۹ سوره مجادله» مى خوانیم: «یا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا اِذا تَناجَیْتُمْ فَلا تَتَناجَوا بِالإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِیَةِ الرَّسُولِ وَ تَناجَوا بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى»؛ (اى کسانى که ایمان آورده اید هنگامى که مى کنید براى گناه، ستم و نافرمانى پیامبر نجوا نکنید، و تنها براى و نجوا داشته باشید). اساساً اگر در حضور جمعیت انجام پذیرد، را برمى‌انگیزد، و گاهى حتى در میان دوستان ایجاد مى کند؛ به همین دلیل، بهتر است جز در موارد ضرورت از این موضوع استفاده نشود و فلسفه حکم مزبور در نیز همین است. 🔹البته گاهى ایجاب مى کند از استفاده شود، و از جمله است که در آیه فوق به عنوان از آن یاد شده است. و یا کردن که گاهى اگر آشکارا گفته شود، طرف، در برابر جمعیت شرمنده مى شود، و شاید به همین علت از پذیرش آن امتناع ورزد و مقاومت کند، که در آیه فوق از آن تعبیر به شده است. و یا در موارد «اصلاح بین مردم» که گاهى گفتن مسائل، جلو اصلاح را مى گیرد، و باید با هر کدام از طرفین دعوا جداگانه و به صورت صحبت شود تا پیاده گردد. در این سه مورد و آنچه مانند آن است، ضرورت اقتضاء مى کند کار مثبت در زیر چتر قرار گیرد. 🔹قابل توجه این که: موارد سه گانه فوق، همه در عنوان مندرج است؛ زیرا آن کس که امر به معروف مى کند، زکات علم مى پردازد، و آن کس که اصلاح ذات البین مى نماید، زکات نفوذ و حیثیت خود را در میان مردم اداء مى کند، چنان که از (عليه السلام) نقل شده: «اِنَّ اللهَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ زَکاةَ جاهِکُمْ کَما فَرَضَ عَلَیْکُمْ زَکاةَ ما مَلَکَتْ أَیْدِیْکُمْ» [۱] (خداوند بر شما کرده است و خود را بپردازید، همان طور که بر شما واجب کرده زکات مال خود را بدهید). و از (صلی الله علیه و آله) نقل شده که به «ابو ایوب» فرمود: «آیا نمیخواهى تو را از صدقه اى آگاه کنم که خدا و پیامبرش آن را دوست مى دارند: هنگامى که مردم با یکدیگر دشمن شوند، آنها را ده و زمانى که از هم دور گردند آنها را به هم نزدیک کن». [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] وسائل الشيعه، ج۱۶، ص۳۸۱، چ آل البيت [۲] كنزالعمال، ج۳، ص۵۹، مؤسسة الرسالة بيروت، ۱۶ جلدى 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی، مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیۀ، چ۳۶، ج۴، ص۱۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«معروف» چيست؟ 🔹 از ماده «عرفان» يعنى چيز شده و از ماده «انكار» يعنى چيز است. راغب در «مفردات» مى گويد: «معروف؛ اسم است براى هر فعلى كه با و ، نيكى و خوبى آن شناخته مى شود، و منكر؛ اسم است براى هر فعلى كه با اين دو، حُسن و خوبى آن انكار مى شود». [۱] به ، و شناخته شده گويند؛ زيرا خدا را چنان آفريده كه براى او صفات خوب شناخته شده است؛ ، ، ، و ديگر فضائل عناصر شناخته شده براى انسان است، گويى مثلا در عالمى ديگر با آنها انس گرفته است، و در مقابل، و بد را گويند، زيرا چهره و بى عدالتى و تضييع حق مردم و ، چهره اى ناشناخته است. 🔹 در هر زمينه اى به دعوت مى كند. «فَاتِّبَاعُ بِالمَعرُوفِ» (باید از پیروی کنند). [سوره بقره، آيه ۱۷۸]؛ «فَاِمسَاكُ بِمَعرُوفٍ...». ([(در طلاق رجعی) شوهر در هر مرتبه از رجوع] باید [همسرش را] به طور شایسته و متعارف نگه دارد...) [همان سوره، آيه ۲۲۹]؛ «...مَتَاعٌ بِالمَعرُوفِ». (...هدیه مناسبی بدهند) [همان سوره، آيه ۲۴۱]؛ «قَولٌ مَعرُوفٌ». ( [در برابر نیازمندان]) [همان سوره، آيه ۲۶۳]؛ «فَليَأكُل بِالمَعرُوفِ». (به طور شایسته [و مطابق زحمتی که می کشد] از آن مصرف کند). [سوره نساء، آيه ۶]؛ «وَ عَاشِرُوهُنَّ بِالمَعرُوفِ». (و با آنان به طور رفتار کنید) [همان سوره، آيه ۱۹]؛ 🔹«لَا يَعصِينَكَ فِى مَعرُوفٍ». (و در هیچ کار شایسته ای مخالفت فرمان تو را نکنند). [سوره ممتحنه، آيه ۱۲]؛ «تَأمُرُونَ بِالمَعرُوفِ». ( می کنید). [سوره آل عمران، آيه ۱۱۰] در روايات نيز به آقایی و معرفى شده: «اَلمَعرُوفُ سِيَادَهٌ» [۲] و در روايتى با شرافت‌ترين‌ سيادت معرفى گرديده است: «اَلمَعرُوفُ اَشرَفُ سِيَادَةٍ». [۳] عمل تنها چيزى است كه از آثار انسان باقى مى ماند. (عليه السلام) به يارانش مى فرمود: «اِستَكثِرُوا مِنَ الشّىءِ الَّذِى لَا يَأكُلُهُ النَّارُ قَالَوا: وَ مَا هُوَ؟ قَالَ: اَلمَعرُوفُ». [۴] (زياد كنيد چيزى را كه آتش آن را نمى خورد و از بين نمى برد. گفتند: آن چيست؟ فرمود: [عمل شايسته و نيك]). 🔹اميرالمؤمنين (عليه السلام) نيز مى فرمايد: «اَلمَعرُوفُ ذَخِيرَةُ الَأَبَدِ». [۵] (، ذخيره و توشه هميشگى است). و در مى توان از آن استفاده برد. در جاى ديگر مى فرمايد: «عَلَيكُم بِصَنَايِعِ المَعرُوفِ فَاِنّهَا نِعْمَ الزَّادُ اِلَى‌ المَعَادِ »؛ [۶]؛ (بر شما است انجام دهيد؛ زيرا آنها بهترين توشه به سوى معاد و است!). (عليه السلام) فرمود: «اَوّلُ مَنْ يَدخُلُ الجَنَّةُ اَهلُ المَعرُوفِ » [۷]؛ (نخستين كسى كه داخل مى شود هستند). (عليه السلام) فرمود: «مَنْ كَثُرَت عَوَارِفُهُ كَثُرَت مَعارِفُهُ» [۸]؛ (كسى كه و شايسته او زياد شود، ياران او زياد مى شوند). «عوارف» جمع عارفه به معنى و «مَعارِفُ الرجل» يعنى و ياران آن مرد. پی نوشت‌ها؛ [۱] المفردات فی غريب القرآن، راغب اصفهانى، دارالعلم - الدار الشامية، چ ۱، ص ۵۶۱. [۲] غررالحكم و درر الكلم‏، دارالكتاب الإسلامی، چ ۲، ص ۱۸، حکمت ۵۰. [۳] همان، ص۴۹، حکمت ۹۰۷. [۴] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۱۴، ص ۳۳۰، باب ۲۱. [۵] غررالحكم و دررالكلم‏، همان، ص ۵۴، حکمت ۱۰۲۳. [۶] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، مؤسسة آل البيت، چ ۱، ج ‏۱۲، ص ۳۴۶، باب ۱. [۷] الأمالی، طوسى، دار الثقافة، ‏چ ۱، ص ۶۰۳. [۸] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم‏، دفتر تبليغات‏، چ ۱، ص ۳۱۸ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ ۱، ج ۲، ص ۴۸۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️با توجه به این که مأموران الهی حافظ انسان ها در برابر خطرات هستند، احتیاط و پیشگیری چه مفهومی دارد؟ 🔹در پاسخ به اين سؤال بايد گفت: «اَجَل» و «سرآمدِ عمر انسان»، بر دو گونه است: و . «اَجَل حتمى» سرآمدى است كه به هيچ وجه راه بازگشت براى آن نيست؛ مثل اينكه قلب انسان حداكثر قدرت ضربانش - در حالی كه كاملاً هم سالم باشد - فلان مقدار است؛ هنگامى كه آن عدد كامل شد قلب خواه ناخواه از كار مى ايستد، درست مانند ساعتى كه باطرى آن تمام شده باشد. 🔹امّا «اَجَل غير حتمى» سرآمدى است كه است و آن نيز بر دوگونه است؛ بخشى از آن در است كه مى تواند با رعايت از آن پرهيز كند، مانند: «پوشيدن زره» در تن و «گذاشتن كلاه‌خُود» بر سر و «گرفتن سپر» به دست در ميدان جنگ كه بى شك جلوى بسيارى از مرگ و ميرها را مى گيرد. پرهيز از اين گونه امور، به عهده خود گذارده شده است و اوست كه در برابر اين حوادث، مسئول و است. 🔹بخش ديگرى از سرآمدها، است كه معمولاً از اختيار انسان بيرون است؛ مانند: بخشى از حوادث رانندگى و يا مسأله پيش بينى نشده اى در مورد سقوط در چاه يا ريزش كوه و مانند آن. اينجاست كه فرشتگان و ، تا او فرا نرسيده باشد، او را در برابر اين حوادث مى كنند و هنگامى كه «اَجَل حتمى» او فرا رسيد او را به دست حادثه مى سپارند و رهايش مى كنند. 🔹البتّه اين بخش را نيز مى توان به دو گروه تقسيم كرد: و ؛ «مشروط» آن مواردى است كه پاسدارى ، مشروط به انجام كارى از قبيل دادن «صدقه»، «دعا كردن»، «صله رحم» و انجام مى باشد، و قسم ديگر آن است كه حتّى بدون اين شرط، مأمور محافظت او از اين خطرات هستند. خلاصه اينكه «تخلّف ناپذير» است؛ اما يا قابل تغيير مى باشد؛ گاه به وسيله و خود انسانها، و گاه به وسيله انجام همچون صله رحم و صدقه در راه خدا و گاه به وسيله كه مأمور حفظ انسان در برابر هستند. 🔹از اينجا روشن مى شود كه آياتى مانند: «فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا يَسْتَقْدِمُونَ» [۱] (هنگامى كه آنها فرا رسد، نه ساعتى از آن مى افتند و نه ساعتى بر آن مى گيرند)؛ و آيه شريفه: «وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللّهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا» [۲] (خداوند هرگز كسى را كه فرا رسيده به تأخير نمى اندازد)، با آياتى مانند: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ...» منافات ندارد و همچنين با روايات فراوانى كه مى گويد: «صدقه» و «صله رحم»، اَجَل انسان را به تأخير مى اندازد، مخالف نيست، و در واقع جمع بين همه آيات و روايات با توجّه به اقسام سه گانه يا چهارگانه كه در بالا اشاره شد، روشن مى شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره اعراف، آيه ۳۴ [۲] سوره منافقون، آيه ۱۱ [۳] شرح بيشتر درباره اقسام اَجَل در تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۴ش، چ اول، ج ۱۸، ص ۲۰۷ به بعد آمده است. 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۳، ص ۲۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دنیا و آخرت مردم در دست دو دسته از امامان 🔹، یک مسئله‌ی مخصوص مسلمان ها یا مخصوص شیعیان نیست؛ یعنی یک ، یک بر یک جامعه‌ای می کنند و جهت حرکت آنها را در امر ، و در امر معنویت و مشخص می کنند. این یک است برای همه‌ جوامع بشری. خوب، این دو جور می تواند باشد: یک امامی است که خدای متعال در قرآن می فرماید: «و جعلنا هم یهدون بأمرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصّلوة و ایتاء الزّکوة و کانوا لنا عابدین؛ و آنان را قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‌ کردند؛ و انجام و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم؛ و تنها ما را عبادت می‌کردند». 🔹این است که به امر پروردگار، مردم را میکند؛ مردم را از خطرها، از سقوط گاه‌ ها، از عبور می دهد؛ آنها را به و مطلوب از حیات دنیوی انسان - که خداوند این حیات را به انسان داده، برای رسیدن به آن مقصود - می رساند، و به آن سمت هدایت می کند. این یک جور است که مصداق آن، اند؛ مصداق آن، است که امام باقر (عليه السلام) در منا مردم را جمع کرد و فرمود: «انّ رسول الله کان هو الامام». اولین امام، خود است. الهی، ، ، از این دسته امام های نوع اولند؛ 🔹که اینها کارشان است، از سوی خدای متعال رهنمایی می شوند، این را به منتقل می کنند: «و اوحینا الیهم فعل الخیرات»؛ کارشان است، «و اقام الصّلوة»؛ نماز را برپا می دارند - که نماز رمز ارتباط و اتصال انسان به خداست - «و کانوا لنا عابدین»؛ بنده‌ خدا هستند، مانند همه‌ انسان ها که بندگان خدا هستند. عزت دنیوی آنها کمترین آسیبی به بندگی خدا در وجود آنها و در دل آنها نمی زند؛ این یک دسته. 🔹یک دسته‌ی دیگر: «و جعلنا هم یدعون الی النّار؛ و آنان [فرعونیان‌] را قرار دادیم که به (دوزخ) دعوت می‌ کنند؛ و روز رستاخیز یاری نخواهند شد»؛ که در قرآن درباره‌ وارد شده است. فرعون هم است. به همان معنا که در آیه‌ اول استعمال شده بود، در اینجا هم امام به همان معناست؛ یعنی دنیای مردم و دین مردم و آخرت مردم - جسم و جان مردم - در قبضه‌ قدرت اوست، اما «یدعون الی النّار»؛ مردم را به دعوت می کنند، مردم را به دعوت می کنند. 🔹سکولار ترین حکومت های دنیا هم، علیرغم آنچه که ادعا می کنند، چه بدانند، چه ندانند، و مردم را در دست گرفته‌اند. این دستگاه های عظیم فرهنگی که امروز را در چهار گوشه‌ی دنیا به سمت و و تباهی دارند حرکت و سوق می دهند، همان هستند که «یدعون الی النّار». دستگاه‌ های قدرت‌اند که به خاطر ، به خاطر حاکمیت های ظالمانه‌ شان، به خاطر رسیدن به اهداف گوناگون سیاسی‌ شان مردم را می کشانند؛ هم دست آنهاست، هم دست آنهاست، جسم و جان مردم در اختیار آنهاست. بیانات‌مقام‌‌معظم‌رهبری‌ ۸۹/۰۹/۰۴ منبع: وبسایت‌ دفتر حفظ‌ ونشر آثار معظم له @tabyinchannel