📖در ستایش دیوانگی🤪
#رؤیا_صدر
#نشریه_گل_آقا
بخش سوم✏️✏️✏️
🔸از زبان دیوانگی🔸
اِراسموس، در این کتاب، از حقناشناسی با اعمال و قصور نوع بشر در حیرت است که «اگرچه همگی از هواخواهان پرجمعیت دیوانگیاند و فواید آن را با ميل و لذت احساس میکنند، با این حال حتی یکتن پس از قرنها تا امروز، کلام محبتآمیزی در تمجید از دیوانگی نگفته است.» لاجرم دفاع از دیوانگی را بر عهدهی خود دیوانگی مینهد و میگذارد که خود سخن گوید تا اثبات کند که نهتنها انسان زاییدهی فراموشی - ابزار دیوانگی - است و اصل و منبعش را مدیون اوست، بلکه همهی خوشبختیهایی را که زندگی انسان شامل آن است نیز مدیون آن است، به گونهای که زندگی آدمی بدون دیوانگی غیر قابل تحمل خواهد شد.
«هیچ اجتماعی بی کمک دیوانگی پایدار نمیماند و هیچ پیوند قابلاعتمادی به وجود نمیآید و بنابراین هر قدر کسی دیوانهتر باشد، خوشبختتر است، چرا که سراسر جهان از سویی تا سویی دیگر، برای دیوانگی، بهترین معابد و پرستشگاههاست. اگر افراد بشر متقابلاً یکدیگر را حتی در رابطهی دوستی یا ازدواج فریب نمیدادند، چاپلوسی نمیکردند، چشمپوشی و کتمان بهکار نمیبردند و خلاصه آن که اگر هرکس اندکی بدن خود را با شهد دیوانگی مالش نمیداد، خوشبختی وجود نداشت.»
#تئوری_طنز
#فلسفه_طنز
#طنز_و_دین
#طنز_سیاسی
#شگردهای_طنزپردازی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_کتابهای_طنز
#بررسی_واژگان_مهم_در_حوزه_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖در ستایش دیوانگی🤪
#رؤیا_صدر
#نشریه_گل_آقا
بخش چهارم✏️✏️✏️✏️
او سپس از زندگی عقلا شاهد میآورد که:
« همواره با مسکنت و گرسنگی و بدبختی دست به گریبانند و زندگی را در فراموشی و گمنامی و نفرت دیگران میگذرانند، حال آنکه جیب دیوانگان سرشار از سکههای طلاست و در حکومت دولتها شرکت میکنند و از همهی امتیازات برخوردارند. بنابراین عقل بهچهکار خواهد آمد، وقتی بزرگان از هیچ چیز به قدر عقل نفرت ندارند؟...» بنابراین بزرگترین بدبختی ملت آن است که «اختیارش دست مردمی فلسفهباف یا مدعی دانش بیفتد.»
آنگاه نتیجه میگیرد: «دیوانگی اساس و مبنای اجتماع است. همین دیوانگی است که امپراتوریها، حکومتها، محاکم و دارالشوراها را اداره میکند.» سپس در یک کلام خلاصه میکند: «زندگی آدمی، یک بازی دیوانگی است.»!
#تئوری_طنز
#فلسفه_طنز
#طنز_و_دین
#طنز_سیاسی
#شگردهای_طنزپردازی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_کتابهای_طنز
#بررسی_واژگان_مهم_در_حوزه_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖در ستایش دیوانگی🤪
#رؤیا_صدر
#نشریه_گل_آقا
بخش پنجم✏️✏️✏️✏️✏️
دیوانگی برای نشان دادن تسلط خود بر زندگی آدمیان، در کتاب، به ارائهی مستندات گوناگونی از میان اقشار و طبقات مختلف متوسل میشود. ابتدا زندگی ارباب انواع را شاهد میآورد که: «در آن جز دیوانگی مطلق چیزی نیست.» سپس به زنان، پیران، کودکان و کاشفان اشاره میکند که هرکدام به نوعی از دیوانگی سهم دارند. پس از آن به زندگی سالکان مذهبی یا راهبان، پادشاهان، شاهزادگان، درباریان و بزرگان اطراف شاه اشاره میکند و در نهایت لبهی تیز حملات خود را متوجه پاپ، کاردینال و اسقفها میکند که: «همه از لطف و عنایت دیوانگی، زندگی دلپذیر و خالی از هر غم و رنجی دارند و بعضاً همچنان که شایستهی همهی آزادمردان است، صمیمانه و با حقشناسی، دیوانگی را مورد پرستش و ستایش قرار میدهند.»
کتاب، با آوردن مستنداتی از سخنان بزرگان در ستایش از دیوانگی به پایان میرسد و مؤلف، آن را با این عبارت تمام میکند که:
«ای دوستان و هواخواهان دیوانگی، خوش باشید، کف بزنید، خوش بیاشامید و سلامت زندگی کنید.»
🖇🖇🖇
منبع:
(نشریه گلآقا. کیومرث صابری فومنی. سال هفتم - شماره دوازدهم. صفحه۱۹)
#تئوری_طنز
#فلسفه_طنز
#طنز_و_دین
#طنز_سیاسی
#شگردهای_طنزپردازی
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_کتابهای_طنز
#بررسی_واژگان_مهم_در_حوزه_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚سبکشناسی طنز صائب تبریزی✍
#ابوالقاسم_رادفر
#صدرا_قائد_علی
#حمید_طبسی
🔹تناقضگویی🔹
پارادوکس یا متناقضنما تصویری است که دو روی ترکیب آن به لحاظ مفهوم، یکدیگر را نقض میکنند.»(المعجم:ص۳۸۲). بهعبارتی دیگر ترکیبی که از نظر ظاهر ضدیت دارند؛ اما از نظر واقع و نفسالامر وحدت دارند؛ وحدتی ناشی از مبانی عرفانی و اعتقادی همهی مثالهای پارادوکس از نوعی تعبیر و تفسیر و تاویل عرفانی، فلسفی، اعتقادی و ایدوئولوژیکی برخوردار است. (نقد بدیع:ص۹۶)
ساخت ترکیبات متناقض در شعر صائب را میتوان نوعی سبک ادبی شاخص برای طنزپردازی وی بهشمار آورد. در حقیقت شعر صائب آیینهای است که رفتار متناقض مردم روزگارش را در بیان متناقضنما نمایش میدهد. او برای نشان دادن حقیقت ذات این افراد که میخواهند با ریاکاری خود را مثبت نشان دهند، از بیان پارادوکسی استفاده میکند که تصویری گویا از دو بعد متناقض وجود آنان است. طنز زمانی از ساختار متناقضنما حاصل میشود که مخاطب با خلاف عادتها مواجه میشود.
🔸🔸🔸
شود ز آب وضو تازه داغهای ریا
مگر شراب نمازی کند ردای مرا
(صائب: ج۱ ص۳۰۸)
شاعر در این بیت براساس تناقضگویی و تقابل آب وضو و شراب، برخی ناروایان اهل شریعت را به ریا متهم میکند.
🔸🔸🔸
توبه نتوان کرد از می تا شراب ناب هست
از تیمم دست باید شست هرجا آب هست
(همان: ج۲ ص۴۱۹)
دلیل شرعی آوردن برای بادهخواری، تناقضگویی محسوب میشود. همچنین شراب ناب را بهجای آب مطهر در نظر گرفتن و وضو ساختن کاملاً تقابل ایجاد کرده و ابراز طنز شاعر ساخته که با تمثیل مصرع دوم، بیانی گزنده و نیشدار بوجود آورده است.
🔸🔸🔸
عکس خود را دید در می، زاهد کوتاهبین
تهمت آلودهدامانی به جام باده بست
(همان: ج۲ ص۶۰۹)
نفاق و نماز ریایی زاهد مورد ملامت قرار گرفته و همچنین کوتاهبینی با بیان تناقضی «آلوده دامانی جام باده» طنز زیبایی ساخته است.
🔸🔸🔸
واعظ تو همان در درکالاسفل جهلی
بهر تو اگر منبر صدزینه بسازند
(همان: ج۲ ص۲۱۲۰)
بیان منبر صدزینه و درکالاسفل، تناقضی برای ذکر جهل واعظ است. او در ظاهر بر بلندی منبر جلوس کرده و در نظر عوام، بلندمرتبه است؛ اما از نظر صائب، جاهلی بیش نیست.
🔸🔸🔸
چنان شد عام در دوران چشمش وسعت مشرب
که با سجاده زاهد ساحت میخانه میروبد
(همان: ج۲ ص۱۲۶)
شاعر زاهدی را توصیف میکند که با سجاده (نماد قداست و پاکی) ساحت میخانه را که با شرع در تضاد است، میروبد. با سجادهی میخانه را جارو کردن تناقضی است که طنز زیبایی ایجاد کرده است.
#تئوری_طنز
#فلسفه_طنز
#طنز_و_اخلاق
#شگردهای_طنزپردازی
#رویداد_های_طنز_روز
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚سبکشناسی طنز صائب تبریزی✍
#ابوالقاسم_رادفر
#صدرا_قائد_علی
#حمید_طبسی
🔹حسنتعلیل🔹
حسنتعلیل آن است که برای امری دلیلی تخیلی و غیرطبیعی و ادعایی بیاورند که با آن امر ارتباط لطیفی داشته باشد. بسیاری از طنزهای صائب نتیجهی حسنتعلیل است.
🔸🔸🔸
بینیازست ز پوشش سر ارباب جنون
سر بیمغز به دستار نهان میدارند
(همان: ج۲ ص۱۷۰۲)
طنز صریح و زهردار صائب به زاهدان ریاکاری است که آنان را ارباب جنون مینامد و حسنتعلیلی میآورد که آنها برای آن دستار بر سر میبندند، تا سر بیمغز خود را پنهان کنند.
🔸🔸🔸
ملایمت طمع از زاهدان خشک مدار
که هر گلی که ز کاغذ بود گلابش نیست
(همان: ج۲ ص۸۸۶)
با حسنتعلیل طنزی ایجاد کرده است که برخی زاهدان خشکاندیش به گل کاغذی مانند شدهاند که از آن گلاب بهدست نمیآید.
🔸🔸🔸
دوری ز خرابات نه از خشکی زهدست
ترسم گرو باده نگیرند ردایم
(همان: ج۴ ص۵۹۳۴)
علت دوری شاعر از خرابات، خشکی زهد نیست؛ بلکه میترسد ردایش را در گرو باده قبول نکرده و به او بادهای ندهند. حسنتعلیل باعث ایجاد طنز شده است.
🔸🔸🔸
نه ز زهدست اگر لب نگذارم به شراب
ساغری نیست در این بزم به اندازهی من
(همان: ج۳ ص۶۳۰۵)
شراب نخوردن شاعر، بهخاطر زهد نیست؛ بلکه با حسنتعلیل طنزی آفریده و میگوید که در این بزم پیمانهای به اندازهی من وجود ندارد.
🔸🔸🔸
عکس خود را دید در می زاهد کوتاهبین
تهمت آلوده دامانی به جام باده بست
(همان: ج۳ ص۱۲۱۳)
یکی از عللی که زاهد جامباده را آلودهدامن میداند این است که عکس خود را در آن دیده و در واقع آنکه آلوده دامن است، خود زاهد است.
🔸🔸🔸
مرا چو سبحه گره آن زمان به کار افتاد
که کار من ز توکل به استخاره رسید
(همان: ج۲ ص۴۰۲۹)
شاعر یکی از علل گره افتادن در کار خود را استخاره بهجای توکل میداند.
#تئوری_طنز
#فلسفه_طنز
#طنز_و_اخلاق
#شگردهای_طنزپردازی
#رویداد_های_طنز_روز
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚سبکشناسی طنز صائب تبریزی✍
#ابوالقاسم_رادفر
#صدرا_قائد_علی
#حمید_طبسی
🔹بزرگنمایی🔹
بزرگنمایی در اصطلاح اهلادب، زیادهروی نامعقولی است در توصیف کسی یا چیزی؛ بهعبارت دیگر، نوعی بیان اغراقآمیز است که نقاب نابسامانیهای جامعه را بهکناری زده و حقایق را با زبان طنز بیان میکند. «طنزنویس چهرهی بدیها و مفاسد را با اغراق و درشتنمایی آفتابی میکند و سعی دارد تفاوت وضعیت نابسامان موجود را با وضعیت آرمانی نشان دهد.»(زبان، صور و اسباب ایجاد طنز ص۱۱۶)
🔸🔸🔸
به زاهدان نکند می ز ننگ آمیزش
وگرنه هیزم خشکست مفت آتش تیز
(صائب: ج۵ ص۲۳۱۹)
بزرگنمایی در مصرع اول، سازندهی طنز بیت است. خشکی و جهل زاهد تعبیر به هیزم خشک شده که مناسب آتش میباشد. بیان این مطلب، تمسخری به زاهد و ناآگاهی وی از عشق الهی میباشد.
🔸🔸🔸
زمین از سایهاش چون آسمان نیلوفری گردد
به این عمامه واعظ چون به منبر میتواند شد
(همان: ج۳ ص۱۴۱۹)
بزرگی دستار واعظ با اغراق مطرح شده است که بر سر او سنگینی میکند. شاعر به تمسخر گفته واعظ با این سنگینی عمامه آیا میتواند بر منبر برود؟ بیت، طنزی گزنده در خود
دارد.
🔸🔸🔸
بی زرق و ریا نیست نماز شب زاهد
معیوب بود هرچه به شب تار فروشند
(همان: ج۴ ص۲۱۲۲)
در این بیت، آنقدر در مورد عیوب زاهد اغراق شده است که حتی نماز شب او نیز بیارزش و معیوب دانسته میشود.
🔸🔸🔸
در و دیوار در وجد آمد و از جا نمیجنبد
ز زهد خشک، زاهد زیر دیوارست پنداری
(همان: ج۶ ص۳۲۹۵)
زاهد تنگنظر، از اجسامی چون در و دیوار هم بیارزشتر دانسته شده است، چراکه از درک وجد و شوق عاشقانهی ناشی از معرفت باطنی بازمانده است، درحالیکه در و دیوار به وجد آمدهاند؛ ولی او خاموش است. تشخیص موجود در مصرع اول اغراقگونه است. همچنین «زیر دیوار بودن زاهد» تمسخری اغراقآمیز به زاهد دارد.
🔸🔸🔸
مکن اسراف در اسباب شید و زرق ای زاهد
که چندین مرده را آن گنبد عمامه بس باشد
(همان: ج۳ ص۱۵۰۰)
شاعر با لحنی طنزگونه، دستار زاهد را اسباب ریاکاری وی قلمداد کرده و میگوید که هر چه بزرگتر باشد، دلیل بر آلوده بودن بیشتر وی به اسباب ریاکاری است و در این سخن
بزرگنمایی کرده است.
🖇🖇🖇
منبع:
(ماهنامه تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی.سال سیزدهم.شماره دوم.اردیبهشت۹۹. صفحات۱۶۷-۱۷۳)
#تئوری_طنز
#فلسفه_طنز
#طنز_و_اخلاق
#شگردهای_طنزپردازی
#رویداد_های_طنز_روز
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖فهم شوخطبعی کودکان از نظر مکگی👶
#سعید_بینیاز
#سایت_شیرین_طنز
#سایت_دفتر_طنز_حوزه_هنری
بخش اول✏️
بعد از ارائهی نظریهی پیاژه در نیمهی دوم قرن بیستم، نظریههای زیادی در حوزههای مختلف به وجود آمد که کاملاً تحتتأثیر نظریهی پیاژه بود. یکی از شیرینترین این نظریهها، نظریهی یکی از استادان دانشگاه تگزاس به نام «مکگی» است. او در مورد فهم شوخطبعی در کودکان پژوهش میکرد و متوجه شد که مراحلی که پیاژه میگوید روی درک شوخطبعی در کودکان موثر است. مکگی دریافت کودکان در فهم شوخطبعی از این مراحل میگذرند:
🔸مرحله ۱
یکونیم تا دو سالگی(عدم تجانس بین اشیا و کاربردشان)
مکگی میگوید تا یک و نیم سالگی بچهها شوخطبعی را نمیفهمند. نه اینکه نمیخندند. بله کودکان میخندند، اما به شوخطبعی ما یا خودشان نمیخندند. در این مرحله که پایان دورهی حسی-حرکتی است، کودکان دارند با اشیا ور میروند تا کاربردشان را بدانند. در این آزمون و خطا، آنها گاهی اشتباههای خندهداری میکنند. مثلاً از لیوان بهجای گوشی تلفن استفاده میکنند. این استفادهی تناقضآمیز موجب خندهی بزرگسالان میشود. کودک بدون اینکه بداند کارش اشتباه است، فقط به خاطر خندهی دیگران این کار را تکرار میکند. این شروع عمل شوخطبعانه در کودکان است.
#تئوری_طنز
#فلسفه_طنز
#روانشناسی_طنز
#رویداد_های_طنز_روز
#یادداشت_ها_و_مقالات
#بررسی_واژگان_مهم_در_حوزه_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖فهم شوخطبعی کودکان از نظر مکگی👶
#سعید_بینیاز
#سایت_شیرین_طنز
#سایت_دفتر_طنز_حوزه_هنری
بخش دوم✏️✏️
🔸مرحله ۲
از دو تا سه سالگی (عدم تجانس میان کلمات)
در این مرحله که دایرهی واژگانی کودک به طرز شگفتانگیزی دارد وسیع میشود. بارها پیش میآید که اشتباهاً کلماتی را بهجای هم بهکار ببرد. مثلاً دست بهجای پا، سگ بهجای گربه و غیره. این اول، باعث خندهی دیگران و بعد باعث خندهی خود کودک میشود.
🔸مرحله ۳
از سه تا هفت سالگی (عدم تجانس میان مفاهیم)
در این مرحله که تقریباً منطبق با مرحلهی پیش عملیاتی پیاژه است کمکم دارد مفاهیم در ذهن کودکان شکل میگیرد. «مفهوم» یعنی مجموعهای از نشانهها که نشانگر یک چیز در ذهن کودک هستند. مثلاً اینکه گربه یک موجود پشمالو با چشمهای بادامی براق و صدای «میو» است. حالا هر وقت که بین این نشانهها تناقضی پیش بیاید، مثلاً گربه بهجای صدای همیشگی(میو) صدای گاو(ما) را در بیاورد، برای کودک خندهدار است. ایدهای که میتواند برای شخصیت طنز ساختن برای کودکان بسیار الهامبخش باشد.
#تئوری_طنز
#فلسفه_طنز
#روانشناسی_طنز
#رویداد_های_طنز_روز
#یادداشت_ها_و_مقالات
#بررسی_واژگان_مهم_در_حوزه_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖فهم شوخطبعی کودکان از نظر مکگی👶
#سعید_بینیاز
#سایت_شیرین_طنز
#سایت_دفتر_طنز_حوزه_هنری
بخش سوم✏️✏️✏️
🔸مرحله ۴
از هفت تا یازده سالگی (خندیدن به معناهای دوگانه)
در این سن که مطابق با مرحلهی عملیات عینی پیاژه است، کودک بهخاطر خاصیت «برگشت پذیری» ذهنش میتواند معناهای دوگانهی کلمات یا اصطلاحها را درک کند. بسیاری از طنازیهای نویسندگان و شاعران ادبیات کودک بر پایهی همین معناهای دوگانه است. بهعنوان مثال، کودک در این سن معنای دوگانه «مگر زبان نداری» در این لطیفه را متوجه میشود:
بچهای دستش را دراز میکند و از آنطرف سفره نمک برمیدارد، پدرش به او میگوید: مگر زبان نداری؟ او میگوید: زبان دارم اما تا آنطرف سفره نمیرسد!
🔸مرحله ۵
از یازده سالگی به بعد (شوخطبعیهای انتزاعی)
نظریهی مکگی در مرحلهی قبل تمام میشود، اما نظریههای جدیدتر میگویند مرحلهی پنجمی هم وجود دارد. در مرحلهی پنجم که مطابق با مرحلهی تفکر انتزاعی پیاژه است، ما میتوانیم به طنزهایی که یک فرم را کاملاً بههم زدهاند بخندیم. چون خندیدن به این ساختارشکنی احتیاج به یک تفکر انتزاعی دارد. مثلاً در این سن است که تازه این سری از معماهای معروف برای ما خندهدار میشود:
سوال: میدانی که چطور ۶ فیل در یک فولکسواگن جا میشوند؟
پاسخ: سهتا فیل جلو و سهتا فیل عقب!
📎📎📎
منبع:
سایت شیرینطنز (shirintanz.ir)
سایت دفتر طنز حوزه هنری (daftaretanz.ir)
#تئوری_طنز
#فلسفه_طنز
#روانشناسی_طنز
#رویداد_های_طنز_روز
#یادداشت_ها_و_مقالات
#بررسی_واژگان_مهم_در_حوزه_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📝بحث تقوا😅
#بازار_سیاه_گیسو
#سید_اکبر_میرجعفری
زنگ زد، با من نه، با همکار خوبم کار داشت
با همان مردی که از ما دینگریزان عار داشت
آری آن انسان با ایمان همیشه روزه بود
هر کجا میرفت، با خود سفرهٔ افطار داشت
بحث از تقوا که میشد، هیچوقت این مرد پاک
کم نمیآورد؛ زیرا واقعاً بسیار داشت
خانهٔ ما در ته بنبست دوزخ بود و او
خانه در جنات تجری تحتها الانهار داشت
من نمیفهمم چگونه از صدای پشت خط
ملتفت میشد که زن پیراهن گلدار داشت
ـ «خانم! ایشان نیستند، از این اداره رفتهاند»
او ولی بر ارتباط دیگری اصرار داشت
پاسخِ اصرار او، از سوی من انکار بود
غافل از آنکه چه منظوری از این رفتار داشت
از صدایش خوب فهمیدم حجابش کامل است
اتفاقاً جای چادر پردهٔ پندار داشت
گرچه وی از هر دری با من سخنها گفته بود
زود فهمیدم که او با هرکه میشد، کار داشت!
زیرکی میگفت: «با این وضع عشق و عاشقی
بعد از این بایست دفترخانهٔ سیار داشت»
صبح عاشق بود و شب فارغ، تو گویی نزد او
اتفاقاً زندگی هم دکمهٔ تکرار داشت
زندگی البته با سابق تفاوت کرده است
پیش از اینها بیحیایی دور خود دیوار داشت
با دهان باز اگر بلبل برایت نغمه خواند
پس چگونه برگ گل در گوشهٔ منقار داشت؟
گفت: «این شعرت که مثل شعرهای حافظ است»
گفتمش: «حافظ مگر مجموعهٔ لیچار داشت؟»
🔗🔗🔗
منبع:
(بازار سیاه گیسو. سیداکبر میرجعفری. صفحه۹-۱۰)
#طنز_و_دین
#طنز_و_اخلاق
#خوانش_اشعار_طنز
#شگردهای_طنزپردازی
#رویداد_های_طنز_روز
#معرفی_کتابهای_طنز
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
🌺باسلام و احترام🌺
🔸با توجه به تذکر بعضی از اساتید و دوستان عزیز، سرفصل مستقلی با عنوان #طنز_کودک_و_نوجوان در کانال #طرز_طنز ایجاد شد، که شامل مطالبی از جمله شعر، حکایت و داستانک، لطیفه، معرفی کتاب، یادداشت و مقالات پژوهشی و... خواهد بود.🔸
🙏باسپاس از همراهی و توجه شما🙏
#طرز_طنز
#طنز_و_دین
#شگردهای_طنزپردازی
#طنز_کودک_و_نوجوان
#حکایات_حکیمانه_و_کوتاه_نوشتهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖صلهی شعری که هنوز در راه است!💵
#چنته
#محمدعلی_مجاهدی
سعیدای «زکی» اردستانی(د ۱۰۲۲ ق) از شعرای اواخر سدهی دهم و اوایل سدهی یازدهم هجری است. از قطعه شعر مطایبهآمیز او برمیآید که مدتها در انتظار صلهای بوده که ممدوح او برایش فرستاده ولی هنوز به دستش نرسیده!
🔸قطعه🔸
ای که از همت جهانگیرت
غیر آوازهای به ما نرسید
وی که از ابر رحمت عامت
نیم قطره به این گیا نرسید!
در دعاگوییام همیشه ولی
غیر آمینم از دعا نرسید
در ثناخوانیام مدام ولی
غير تحسینم از ثنا نرسید!
هیچکس اندرین دیار نماند
که ز خوان تواش صلا نرسید
،من چه کردم که با کمال هنر
هیچ چیزم جز اشتها نرسید
در نخستم به لطف خود دادی
ای دریغا به انتها نرسید
لطف کردی ولی تمام نشد
وعده دادی ولی بهجا نرسید
عمر در انتظار رفت و هنوز
صلهی شعر ما به ما نرسید!
📎📎📎
منبع:
(چنته.محمدعلی مجاهدی.صفحه۱۷۳-۱۷۴)
#طنز_و_اخلاق
#فکاهیات_مطایبات
#خوانش_اشعار_طنز
#شگردهای_طنزپردازی
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
#حکایات_حکیمانه_و_کوتاه_نوشتهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📝قهرمان افسانهای طنز اسلامی✍
#ملا_نصرالدین
#عمران_صلاحی
ایوان سِپ Ivan (Sep)، نویسنده و منتقد هنری یوگسلاوی رسالهی دکترایش را دربارهی ملانصرالدین نوشته است. مجلهٔ پیام یونسکو(اردیبهشت ۱۳۵۵) ویژهنامهای دربارهی طنز منتشر کرد. در این ویژهنامه مقالهای از «ایوان سپ» چاپ شده است. به بخشهایی از آن ناخنک میزنیم. نام مترجم ذکر نشده است.
🔹فقط ذکر نام ملانصرالدین کافی است تا معنای داستانهای خندهآور، آغشته به سادهلوحی، خوشگذرانی و درعینحال حکمت عامیانهی عمیقی را برساند. این داستانها در ضمن داستان مبارزه با خشونت و اختناق است؛ مبارزهای که خنده و تمسخر را به عنوان سلاح به کار میگیرد.
🔸در یکی از شهرهای ترکیه - آق شهر - هر از چندگاه جشنوارهای به نام او [ملانصرالدین] ترتیب مییابد، زیرا ظاهراً در این شهر او بدرود حیات گفته است و نوشتهای روی دیوار مسجد این گمان را پیش میآورد که او در سال ۱۳۹۲ میلادی درگذشته است. اما هیچ مدرکی در تأیید این ادعا وجود ندارد.
🔹شخصیت ملانصرالدین که معجونی شگفتانگیز از فرزانگی و رندی است، مدتها از مرزهای ادبیات عامیانهی ترکی فراتر رفته است.
🔸نرمی و مهربانی یعنی مشخصات طنز عامیانه که بهوسیلهی ادبیات شفاهی منتقل میشوند، در او جمع است.
🔹او را به انواع گوناگون مینامند: ملانصرالدین (نزد ایرانیان)، جوحه یا جحه (نزد عربها)، سید جحا یا فقط «جُحا» (بربرها)، جهان (مردم مالت)، جيوفا (مردم سیسیل)، جیوحا یا جووانی (مردم کالابری) و غیره.
🔸در ضمن نصرالدین بیشتر یک ضدقهرمان است، یعنی عکس یک قهرمان حماسی؛ چرا که فقیر است و کثیف و ژندهپوش و بددهن. هر وقت دستش برسد از دزدی هم ابایی ندارد.
🔹فولکلور همیشه منبع گرانبهایی برای ادبیات است. بدین سبب داستانهای خواجه الهامبخش بسیاری از نویسندگان روسی، اوکراینی، رومانیایی، آلمانی، صرب و ترک بودهاند. گاه روایتی بر روایات دیگر اثر گذاشته است.
🔸طنز مُلّا فقط شوخی اجتماعی نیست، بلکه درعینحال درکی است از زندگی، که البته همیشه با ایدئولوژی رایج و قدرتمندان دوران تطابق ندارد.
🔹شخصیت نصرالدین، اثر آفرینشگران گمنام، صنعتگران، دهقانان، دکانداران، چارپاداران، باربران، گدایان، افراد زرنگ شهر و ده، افراد خیالاتی و تمام کسانی است که بیعدالتی اجتماعی را تحمل میکنند، بیآنکه علتش را بفهمند. آنان با نقل داستانهای خندهآور خود را تسکین میدادند. قدرت نصرالدین همان خنده است و داستانهایش بیانگر ارزشهای عام، به سبک آثار ادبیات جهان.
🖇🖇🖇
منبع:
(طنز و شوخطبعی ملانصرالدین. عمران صلاحی. صفحات۵۵-۵۶)
#تئوری_طنز
#طنز_و_دین
#طنز_سیاسی
#عمران_صلاحی
#معرفی_کتابهای_طنز
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📝بدون شرح...
#طنز_سیاسی
#طنز_و_اخلاق
#ابوالقاسم_حالت
#دیوان_ابوالعینک
#فکاهیات_مطایبات
#خوانش_اشعار_طنز
#معرفی_کتابهای_طنز
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖بخشهایی از مقالهی پژوهشی
«بررسی مضامین طنز در
خاطرهنوشتههای دفاع مقدس»✍
#عنایتالله_شریف_پور
#عبدالرضا_قیصری
بخش اول✏️
🔸در میان خاطرات متعددی که از رزمندگان و حاضران در دفاع مقدس بــه چاپ رسیده، با آثار گوناگونی از نظر کیفیت انتقال مطالب، مواجه هستیم و ایــن البته دلایل مختلفی دارد که مهمترین آنها تفاوت در نوع نگاه نویسندگان و همچنین توان آنان در بازسازی و نوشتن این خاطرات است. بهکارگیری بیان متناسب ادبی، باعث تأثیرگذاری عمیقتــر بعضی از خاطرات مکتوب جنــگ تحمیلی شده است.
🔹یکی از این بیانهای مؤثر بیان طنزآمیز و استفاده از ظرفیتهای شوخطبعی است. «شناخت اصطلاحات و شوخطبعی رزمندگان، کوتاهترین راه برای شناخت فرهنگ جبهه و جنگ میباشد.»(شعبانپور، ۱۳۸۳، ۳۵۹)
🔸شاید در نگاه اول، جمع بین جنگ و طنز و شوخطبعی، قدری نامتجانس و غریب به نظر آید اما وقتی بپذیریم فرهنگ خاصی در زندگی حاضران در جنگ در طول هشت سال به وجود آمده و شکل گرفته است، نمونههای جالبی از جلوهی این فرهنگ را نیز شاهد خواهیم بود.
🔹در کتاب طنز(۵) آمده است: «وقتی میگوییم ادبیات جنگ، تصویری از یک ادبیات قلدر و بزنبهادر در نظرمان مجسم میشود. میخواهیم بگوییم ایــن ادبیات، با وجود اسم نکرهاش، اصلاً ادبیات عبوسی نیست. جبهههای جنگ ما، جبههی جوانی بود. از شوخ طبعی این جوانان، آثار درخوری منتشر شده است که میتوانید برای دریافت و تحقیقی بیشتر به آن آثار رجوع کنید.» (سـرهنگی، ۷۳:۱۳۸۵)
#تئوری_طنز
#طنز_و_دین
#طنز_سیاسی
#طنز_و_اخلاق
#رویداد_های_طنز_روز
#یادداشت_ها_و_مقالات
#نشریه_ادبیات_پایداری
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📖بخشهایی از مقالهی پژوهشی
«بررسی مضامین طنز در
خاطرهنوشتههای دفاع مقدس»✍
#عنایتالله_شریف_پور
#عبدالرضا_قیصری
بخش دوم✏️✏️
🔸از آنجا که طنز دفاع مقدس برآمده از شرایط خاص حاکم بر جبههها بوده است، از تازگی و بکری خاصی بهره دارد. در مقدمهی کتاب «پاتـــک تدارکاتی» کــه مجموعهای از خاطرات طنزآمیز دفاع مقدس را در خود جای داده است، میخوانیم:
«تمام آنچه از جنگ گفتهایم، ترسیم صحنههـایی بــوده اســت کـه نشان از تلاشهای طاقتفرسا، بیخوابی، شکنجههای اسرا، رزمهای شبانه، دعا، مناجات، نماز شب، میدان مین، ترکش، موج انفجار و ... دارد. گویی بچههای جنگ، مشتی آدمهای آهنـی بـودهانـد کـه از احساس، محبت و لطافت خالی بودهاند و یا انسانهایی محدود به وظایف تعریف شدهی عبادی که از دایرهی مستحبات و ترک مکروهات، فراتر نرفتهاند. این نوع نگاه، مردان جنگ را چنان آسمانی و دور از دسترس میکنـد کـه نوجوانان امروز، رسیدن به آن را ناممکن میدانند و ترجیح میدهند الگوهای خود را از میان شخصیتهای دستیافتنی اطراف خود انتخاب نمایند ... گذری بر لحظات شیرین جبهه، حتی در سختترین شرایط و زیر باران گلولههای دشمن، میتواند فاصلهی میان نسل امروز و نسل جنگ را در رسیدن به مفاهیمی مشترک، کوتاه و کوتاهتر سازد.» (سلطانی، ۱۳۸۴: ۱)
🔹به هر تقدیر، رویکرد به نقل و چاپ خاطرات طنزآمیز دفاعمقدس، با گذشت زمان بیشتر شده و مجموعه خاطرات خواندنی و نسبتاً خوبی با این موضوع چاپ و منتشر شدهاند. از جمله آثار شاخص و قابل اعتنا، کتــابهـایی هستند مثـل «جنگ دوست داشتنی» و «چشمهای خردلی» که طنز را، هم در ماوقع و هم در قلم نویسندگان آنها میتوان جستجو کرد. همچنین از مجموعه خاطرات طنزآمیز خواندنی نیز «فرهنگ جبهه» (شوخطبعیها) و «پاتک تدارکاتی» جالب توجه هستند.
🔸در عرصهی داستان دفاع مقدس نیز نویسندگانی با توانمندی طنزنویسی بـه مرور شناخته و پرورده شدهاند که موجد آثار جالبی نیز بودهاند. در این میان، میتوان به «داوود امیریان» با آثاری همچون «رفاقت به سبک تانک»، «ایرج خسته است» و «فرزندان ایرانیم» و همچنین «اکبر صحرایی» با آثاری همچون «آنــا هنوز میخـندد»، «خمپاره خوابآلود» و «آمبولانس شتری» اشاره کرد. نکته قابل توجـه، ایـن اســت که این داستانها، مستقیم یا غیرمستقیم برگرفته از خاطرات مکتوب طنزآمیز دفاع مقدس هستند.
#تئوری_طنز
#طنز_و_دین
#طنز_سیاسی
#طنز_و_اخلاق
#رویداد_های_طنز_روز
#یادداشت_ها_و_مقالات
#نشریه_ادبیات_پایداری
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚بررسی و تحلیل انواع آیرونی در مثنوی
(منتشر شده در دوفصلنامه زبان و ادبیات فارسی. سال ۲۵. شماره۸۳)
#شهرام_احمدی
#نرگس_شفیعی_آکردی
بخش اول✏️
✍ آیرونی ساختاری مولانا در داستان «آن پادشاه جهود که نصرانیان را میکشت از بهر تعصب»، با بهرهگیری از آیرونی ساختاری به داستان ویژگی خاصی میبخشد. او که در این حکایت تعصب مذهبی را سبب احولی (دوبینی) و نزاع و دشمنی میان پیروان ادیان الهی میداند، معتقد است که آنچه روح واحد همۀ ادیان را در چشم پیروانشان متکثر و متفاوت نشان میدهد، تعصب است؛ تعصبی که باعث میشود شاه جهودان موسی(ع) و عیسی(ع) و مذهب آنها را دوگانه نشان دهد:
بود شاهی در جهودان ظلم ساز
دشمن عیسی و نصرانی گداز
عهد عیسی بود و نوبت آن او
جان موسی او و موسی جان او
شاه احول کرد در راه خدا
آن دو دم ساز خدایی را جدا
(مولانا، ۱/۱۳۸۳: ب ۶-۳۲۴)
✍ همانطور که ملاحظه میشود، این نوع از آیرونی در ساختار روایت نهفته است. باوجود آگاهی کامل خواننده از منظور واقعی نویسنده و وضعیت حاکم بر داستان، شخصیت داستان، یعنی مرد احول، نادانسته و به اقتضای دوبین بودن خود آلت اجرای منظور راوی و انتقال پیام استعاری -که همانا هستیسوز و خانهبرانداز بودن عصبیت جاهلانه و تعصب است- به مخاطب میشود.
#تئوری_طنز
#فلسفه_طنز
#طنز_و_اخلاق
#رویداد_های_طنز_روز
#معرفی_کتابهای_طنز
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
#حکایات_حکیمانه_و_کوتاه_نوشتهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚بررسی و تحلیل انواع آیرونی در مثنوی
(منتشر شده در دوفصلنامه زبان و ادبیات فارسی. سال ۲۵. شماره۸۳)
#شهرام_احمدی
#نرگس_شفیعی_آکردی
بخش دوم✏️✏️
✍ در داستان «موذن ناخوش آواز» نیز به گونهای دیگر آیرونی ساختاری بازتاب پیدا میکند. مؤذنی بدصدا و بد آوا که کافران را به اسلام میخواند:
یک مؤذن داشت بس آواز بد
در میان کافرستان بانگ زد
چند گفتندش مگو بانگ نماز
که شود جنگ و عداوتها دراز
او ستیزه کرد و پس بیاحتراز
گفت در کافرستان بانگ نماز
(مولانا، ۵/۱۳۸۳: ب ۹-۳۳۶۷)
مولانا ادامه میدهد که هنگامی که این مؤذن زشتآواز به نصیحت دوستان گوش نکرد و کار خویش به پیش برد، کافری، پرسان پرسان، با حلوا و هدیه سراغ او آمد:
شمع و حلوا با چنان جامهیْ لطیف
هدیه آورد و بیامد چون الیف
پرس پرسان کین مؤذن کو؟ کجاست؟
که صلا و بانگ او راحتفزاست
(همان ب ۲-۳۳۷۱)
و هنگامی که از او میپرسند که کجای آواز این مؤذن بد آوا راحتفزاست، چنین پاسخ میدهد که:
دختری دارم لطیف و بس سنی
آرزو
میبود او را مؤمنی
هیچ این سودا نمیرفت از سرش
پندها میداد چندین کافرش
در دل او مهر ایمان رسته بود
همچو مجمر بود این غم من چو عود
هیچ چاره میندانستم در آن
تا فروخواند این مؤذن آن اذان
گفت دختر چیست این مکروه بانگ؟
که به گوشم آمد این دو چاردانگ؟
من همه عمر اینچنین آواز زشت
هیچ نشنیدم درین دیر و کنشت
خواهرش گفتش که این بانگ اذان
هست اعلام و شعار مؤمنان!
(همان،ب۸۰-۳۳۷۴)
دختر باور نمیکند و از دیگران پرسوجو میکند که این آواز زشت چیست، و چنین
میشنود که این آواز مسلمانی است:
چون یقین گشتش رخ او زرد شد
از مسلمانی دل او سرد شد
(همان، ب۳۳۸۳)
مرد کافر، شادیکنان میگوید که با این اذانی که تو دادی من از این پس با خیال راحت خواهم خفت. کافر به او هدایایی میدهد و میگوید به خاطر این خدمتت تا ابد عبد تو هستم و اگر ثروتی داشتم دهانت را پر از زر میکردم.
✍ شاعر در این داستان، با بهرهگیری از آیرونی ساختاری، نقض غرض را به خوبی و با
تمثیلی ماندگار و عمیق به تصویر میکشد و تناقض نیت و نتیجه را که مترتب بر رفتار ناآگاهانه است، به زیبایی نمایان میسازد.
(نیز ر.ک: قصههای «کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب» همان، ۲ ب (۱۲۱۵ - ۱۱۹۲)، «آن زن که طفل او بر سر ناودان خزید» همان، ۴ ب (۷۵-۲۶۵۷) و «حمله بردن سگ بر کور گدا» همان، ۲ ب (۸۶-۲۳۵۴) و .....
#تئوری_طنز
#فلسفه_طنز
#طنز_و_اخلاق
#رویداد_های_طنز_روز
#معرفی_کتابهای_طنز
#یادداشت_ها_و_مقالات
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
#حکایات_حکیمانه_و_کوتاه_نوشتهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔗🔗🔗
منبع:
(چنته درویش.محمدعلی مجاهدی.صفحه۲۷)
#طنز_و_دین
#طنز_و_اخلاق
#رویداد_های_طنز_روز
#معرفی_کتابهای_طنز
#معرفی_طنزپردازان_ایرانی_و_آثارشان
#حکایات_حکیمانه_و_کوتاه_نوشتهای_طنز
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
👦🌺روز کودک🌺🧒
#نشریات_رشد
#خوانش_اشعار_طنز
#رویداد_های_طنز_روز
#طنز_کودکان_و_نوجوانان
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan