eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
43 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ،‌ شماره 14 🌾🌺💐🌺🍃 👈 (شماره 3) فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ... وَ مُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِيجَاباً لِلْعِفَّة (خداوند ایمان را برای پاک کردن از شرک،...و دوری از دزدی را برای تحقق عفت (؟!) مقرر فرمود) 🔔چنانکه گذشت (ن ک: ،‌ شماره 6) کلمه عفّت در عربی به معنای "خودداری از هر عمل قبیح" ولی در فارسی به معنای پاکدامنی (خودداری از گناهان جنسی) به کار می‌رود. در متن نهج البلاغه کلمه عفت یا مشتقات آن به معنای عربی خودش به کار رفته و نباید به معنای عفیف فارسی (که اخص از آن است) برگردانده شود. یکی از نمونه‌های کاربرد کلمه عفت همین حدیث بسیار زیبا است. در این حدیث شریف بیان شده است که خداوند دزدی را ممنوع کرد تا "عفت" به وجود بیاید. 🔷 عفت معنای بسیار لطیفی دارد که برای درک دقیق آن خوب است به صفت «قناعت» نیز توجه کنیم. «قناعت» یک صفت درونی است. این صفت اگر در انسان به وجود بیاید، موجب می‌شود انسان از هرنوع دست درازی به سوی حقوق و اموال دیگران خودداری بکند. این خودداری (به عنوان یک وصف بیرونی) از همان صفت قناعت (به عنوان یک وصف درونی) حاصل می‌شود. همین خودداری معنای دقیق و لطیفِ کلمه «عفت» است. حال در این حدیث شریف نیز حضرت می‌خواهند بفرمایند خداوند دزدی را ممنوع کرد تا صفت «خودداری از دست درازی به مال دیگران» در انسان به وجود بیاید و تقویت شود. 📢 بنابراین این حدیث ربطی به عفت جنسی و پاکدامنی ندارد ولی در بین مترجمان نهج البلاغه مترجمی که حدیث را دقیق ترجمه کرده باشد، نیافتم. @Banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝نقد ارسالی از یک خواننده کانال در پست قبلی (،‌ شماره 14) عرض شده بود که در جمله «فَرَضَ اللَّهُ...مُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِيجَاباً لِلْعِفَّة» کلمه عفت به معنای پاکدامنی نیست بلکه به معنای «خودداری از دست درازی به مال دیگران» است. در همان جا این نکته نیز بیان شده بود که در بین مترجمان نهج البلاغه مترجمی که حدیث را دقیق ترجمه کرده باشد، یافت نشد. جناب آقای جواد لطفی، از خوانندگان کانال، لطف کرده‌اند و از سه نفر از مترجمان، ترجمه هایی فرستاده اند که ظاهرا در ترجمه خود به این نکته دقت داشته اند: 1⃣مترجم نخست: کتر مهدی جعفری که چنین ترجمه کرده‌اند: برکنارداشتن دزدی را برای پایدارکردن پاکدستی 2⃣ و 3⃣مترجمان دوم و سوم آقایان استادولی و دکتر گرماردوی هم نوشته‌اند: دوری از دزدی را برای رعایت خویشتنداری 💐از ایشان و دیگر خواننده های محترمی که درباره محتوای کانال احساس مسئولیت یشتری دارند، قدردانی میشود. شماره 11 @Banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره9 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 بخش‌هایی از نامه📨 به آیت الله بروجردی که همراه با کتاب 📖صوت العداله الانسانیه به ایشان تقدیم شد. ⬇️⬇️👇 ✍✍من در حالات و سیره و تاریخ زندگی امام علی مطالعه کرده‌ام و در آن اصول ، مبانی و معانی بزرگی را یافته‌ام که تازه بشریت امروز و مخصوصا دنیای غرب ادعای رسیدن به آن معانی را دارد😦 غربیها کم و بیش این معانی را در زندگی آن امام عظیم یافته بودند اما نخواسته‌اند قبول کنند که افتخار خلق این مفاهیم برای شرق است و پیش از غربی‌ها و قرن‌ها پیش در شرق، کسی بوده‌ است که همه این اصول و حقایق را درک کرده و بیان کرده‌ است، و از این جهت این واقعیت را کتمان کرده‌اند. در شرق هم دانشمندان و علما، چنان‌ که باید، این اصول را از سیره و حال و مقال آن حضرت استخراج نکرده‌اند... 😢😪 این کتاب را نوشتم و شما (حضرت ) بعد از مطالعه تصدیق می‌نمایید که "إنی أنصفت الإمام بعض الإنصاف"، من توانسته‌ام تنها بخشی از انصاف را درباره این مرد رعایت کنم. من شما را شایسته ترین و لایق ترین شخصیتی یافتم که این کتاب را به او هدیه نمایم، لذا آن را به شما اهدا می کنم. @banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝نقد ارسالی از یک خواننده کانال در «، شماره9) برای جمله «ما انقض النوم لعزائم الیوم» چهار معنای محتمل ذکر شد. جناب آقای سید مرتضی حسینی کمال آبادی از اساتید حوزه قم، برای این حدیث معنای پنجمی را احتمال داده و متن زیر را برای بنده نوشته‌اند:⬇️ ✍سلام علیکم با تشکر از کانال فاخر نهج آیا از عبارت فوق معنای پنجمی را نیز می توان بهره برد و آن اینکه برخی مردم برای خوابهایشان حجیت قائل هستند چنانکه بر تصمیم های قطعی و ضرور خواب را حاکم می سازند! این حدیث نه از باب توصیه بلکه از باب توصیف میخواهد از مردمی ابراز تعجب کند که خوابهایشان را بر عزائم بیداری شان مقدم میکنند. 🍃 🔵ضمن تشکر از لطفی که ایشان به کانال داشته و دارند، توضیح این نکته ضروری است که نوم در زبان عربی حقیقتا به معنای رؤیا نیست و در برداشت جناب استاد کمال آبادی، به صورت مجاز مرسل در رویا به کار رفته است. شماره 12 @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره16 🌾🌴🍃🌻☘🌛 ، شماره2 : (فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى! مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِيَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِر؟! پناه بر خدا از اين شورا! کی گمان به مقایسه‌پذیری من با اولینشان (ابابکر) می‌رفت كه حالا کار به جایی رسیده که در کنار امثال اينها (اعضاى شورای شش نفره) قرارم داده‌اند؟! 🔷 برای تعیین خلیفه پس از خودش از شورای شش نفره استفاده کرد و امام علی ع را هم عضو آن شورا کرد ولی رأی را از رأی امام ع هم مؤثرتر قرار داد!! 📢حضرت در خطبه به این عمل خلیفه دوم اعتراض کرده و بر اساس جدل (با کسانی که خلیفه اول را خیلی قبول داشتند) به این قیاس اولویت استناد کرده‌اند که هیچ کس حتی فکرش را هم نمی‌کرد که من با مقایسه شوم با این حال چرا مرا در کنار اعضای شورای شش نفره نشاندند!! 🔵معروف است که حضرت ع گاهی می‌فرمودند: انزلنی الدهر ثم انزلنی حتی صرت قرین فلان و ... روزگار مرا پایین آورد باز هم پایین آورد تا جایی که هم‌نشین فلانی و فلانی ... شدم 👈 نکته متنی:👇 تعبیر «حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِر» یک نکته بسیار لطیفی دارد و آن اینکه حضرت کلمه‌ی قرین را (به صورت اسمی) به کار نبرده‌اند و نفرموده‌اند: من قرین این افراد شده‌ام بلکه با (أُقرَنُ) اشاره کرده‌اند که کسی مرا کنار آنها نشانده!! یعنی کسی می‌خواست من هم‌نشین آنان شوم ولی فقط توانست مرا در کنار آنان بنشاند و من قرین آنها نشدم. ع @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 10 🌸🌷🌻🌾🍃🌴🌛 سید رضی و شخصیت شگفت‌آور علی ع سید رضی که خود ادیبی زبر دست است و سخن خطیبان و شاعران زیادی را زیر و رو کرده، در مقدمه نهج البلاغه می گوید: یکی از شگفتيهاى شخصيت على (ع) كه در آن نه همتايى دارد و نه کسی به مرتبت او خواهد رسید، اين است كه چون در زهد و موعظه و تذكير و منع از قبايح زبان به سخن مىگشايد، كسى كه سخن را بشنود و نداند كه از مردى همانند على (ع) با آن منزلت رفيع و فرمان نافذ و حكومت گسترده كه گردنها در ربقه طاعت اوست صادر شده، ترديد نخواهد کرد كه آن سخن از زاهد دنياگریزی صادر شده است كه كارى جز عبادت ندارد و در كنج سرايى يا دامنه كوهى در خلوتی خزيده تا صدايى جز صداى نفس خويش را نشنود و جز خود انسانى را نبيند و باور نخواهد كرد، كه اين سخنانِ زهدآميز از آنِ دليرمردى است رزم آور كه شمشير آخته و سرها مىافكند و پهلوانان را به خاك هلاك مىاندازد! و در حالى كه، از تيغش خون دليران مىچكد، از ميدان نبرد بازمىگردد و او با اين احوال، زاهدترین زاهدان و برگزيده سالکان و اولياى خدا است. @Banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 4 🌾🌷🌻☘🌱🎄 جامعه اسلامی با رستگاری و آبادانی گسترده و آشکار حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه برای بیان هایی که از سوی ایشان صورت می‌گرفته چهار نکته بیان می فرمایند که دومین نکته‌ی آن این است: «وَ نُظْهِرَ الْاصْلاحَ فى بِلادِك» 📢شهید مطهری ره در تبیین این فراز توجه ها را به این نکته جلب می کنند که: «نُظْهِرَ» يعنى آشكار كنيم. نمايان و آشکار شده و چشمگير، اصلاحى كه روشن باشد، در شهرهايت به عمل آوريم. 🔹🔸آنقدر اين اصلاح، اساسى باشد كه خودبه خود آشکار باشد و [یافتن آن] احتياج به گشتن و فكر کردن و مطالعه نداشته باشد، علائمش از در و ديوار پيدا باشد. 🔸 به عبارت ديگر سامان به زندگى مخلوقات تو دادن، شكمها را سير كردن ... 🔹 على عليه السلام همچنين وقتى كه هدفهاى حكومت را برای مالک اشتر برمیشمارد، از جمله مىگويد: ...وَ اسْتِصْلاحَ اهْلِها وَ عِمارَةَ بِلادِها (انسانها را اصلاح كنى و شهرها را عمران نمايى). @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵🔵با یک خطبه نهج البلاغه مسلمان شد🔷 📢حجت الاسلام و المسلمین سقای بی ریا در بیان خاطره ای از مسلمان شدن یک فرد آمریکایی توسط نهج‌البلاغه، میگفت: من دوستی در آمریکا داشتم که اسمش علی بود و با خواندن نهج البلاغه 📗مسلمان شده بود. از او در باره لحظه مسلمان شدنش پرسیدم . او ‌گفت: من کتابهای زیادی📚 در مورد اسلام خوانده بودم تا وقتی که نهج البلاغه به دستم رسید و در مطالعه این کتاب، رسیدم به این خطبه که حضرت امیر(علیه السلام) می‌فرمایند: «به خدا قسم اگر مرا در شب دست بسته روی خارها بکشند، محبوب تر است از اینکه نزد خداوند بیایم در حالی که ظلمی به کسی کرده باشم و اگر آسمان‌ها و افلاک هفت گانه و تمام ثروت هایی را که در این افلاک است به من بدهند و در عوض از من بخواهند که به مورچه ای ظلم بکنم و پوست جویی را از دهان او بگیرم، بخدا قسم قبول نخواهم کرد.» 💔به این خطبه که رسیدم گریه ام گرفت و منقلب شدم و همه چیز برایم حل شد و همان لحظه تصمیم گرفتم مسلمان شوم. هنوزهم هرگاه این خطبه را می‌خوانم همان حال به من دست می‌دهد.😥 لینک خبر: rahyafte.com/6112/%D9%85%D8%A7%D8%AC% @banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝نقد ترجمه، ارسالی از طرف اعضای کانال «إِذَا قَلَّ أَهْلُ الْفَضْلِ هَلَكَ أَهْلُ التَّجَمُّلِ» () 🌾🍃🌾🌹 چنانکه جناب آقای سید حسین ایرانی از فاضلان حوزه‌ی مشهد، درباره حدیث شریفِ «إِذَا قَلَّ أَهْلُ الْفَضْلِ هَلَكَ أَهْلُ التَّجَمُّلِ» (غرر الحکم) نوشته‌اند، بسیاری از مترجمان گمان کرده‌اند منظور از اهل تجمل بودن، آراستگی و زیبایی است در حالی که منظور از «فقیر اهل تجمل» فقیر آبرومندی است که تعفّف به خرج داده و صورت خود را با سیلی سرخ نگاه می‌دارد. 🔷🔷دقت ایشان دقت ستایش‌برانگیزی است. کلمه «اهل تجمل» درباره فقیران کلمه آشنایی است. در علم فقه هم در ابواب زکات، بین فقیری که معروف به فقر است و فقیری که اهل تجمل و تعفف است فرق نهاده اند و گفته اند منظور از اهل تجمل همین فقیرانی هستند که اهل تعفف هستند و شانشان اقتضا میکند که صدقات حقیر و پست به آنها داده نشود در ذیل آیه «ما تنفقوا من خیر...» هم برخی مفسران کلمه اهل تجمل را آورده‌اند. 👈از نظر جناب آقای سید حسین ایرانی، معنای حدیث شریف این است که: هر گاه اهل بذل و بخشش کم شوند، فقرایی که صورت خود را با سیلی سرخ کرده امّا اظهار فقر نمیکنند، به خاطر عدم رسیدگی، هلاک میشوند. 🔵پیشنهاد ایشان این بود که این حدیث شریف به یکی از صورت‌های زیر ترجمه شود:⏬ 1⃣چون بخشندگان اندک گردند تنگدستان صبرپیشه نابود شوند. 2⃣وقتی بخشندگان کم شوند، فقیرانی که اظهار حاجت نمیکنند، نابود میشوند. 3⃣آن گاه که اهل بخشش رو به اندکی گذارند، آنانکه صورت به سیلی سرخ داشته اند، جان میسپارند. شماره 13 @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره10 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : « الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ». (فرصتها مىگذرند همچون عبور ابرها؛ بنابراين فرصتهاى نيك را غنيمت بشماريد). 🔵عنصر زیباشناختی: آمد و شد فرصتها به عبور ابرها. 🔷توضیح: در باب گذر عمر، تشبیهی دارد که می گوید: « بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین» لکن حضرت امیر(ع) گذر عمر را به گذر ابرها تشبیه کرده است. ✍تفاوتهای تشبیه به آب و تشبیه به ابر:⏬ 👈یکم) گذر آب در جوی، در جلوی چشم ناظر است و ناظر از آن غفلت ندارد ولی ابرها از بالای سر می گذرند و اگر آسمانی نباشی و به بالا ننگری، از گذر آن غافل می‌مانی. 👈دوم) آب با صدا حرکت می‌کند و همین صدا موجب می‌شود که انسان از آن غفلت نکند ولی ابر بدون صدا حرکت می کند و بی‌صدا بودنش غفلت آور است. 👈سوم) سرعت حرکت ابر بیش از حرکت آب است. 📢توضیح: قصد این نوشته، مقایسه امام علی ع با حافظ نیست بلکه با بررسی این دو تشبیه فقط خواستیم نکات پنهان تشبیه به ابر آشکار شود. @banahjolbalaghe
، شماره 1👇 👈«ازْجُرِ الْمُسیئَ بِثَوَابِ الْمُحْسِن» (نهج ‌البلاغه: ) 🌿☘ کلمه‌ی "زجر" در عربی به معنای «ردع و منع و بازداشتن انسان از کاری» یا «راندن و دور کردن حیوان از مکانی» به کار می‌رود. با ا ین حساب ترجمه این عبارت می‌شود: 👇👇 با پاداش دادن به نیکوکار، بدکار را [از کار بدش] باز بدار. 👈شگفت است که اغلب مترجمان، کلمه زجر را با معنای فارسی اش خلط کرده و این کلمه را به آزار دادن و شکنجه کردن و ... برگردانده و در نتیجه معنای لطیف روایت را به باد داده ‌اند! 😯😯 😯😯 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝نقد ارسالی از خوانندگان جناب آقای امید مؤذنی از خوانندگان کانال درباره پست فوق👆 ( ، شماره 1) متن زیر را برایمان نوشته اند: ✍سلام علیکم🌹🌹 با سپاس از زحمات ارجمند شما در کانال گرانقدر با نهج‌البلاغة. درباره نکته دقیقی که راجع به روایت «ازجر المسیء...» فرمودید تعدادی از معاجم را بررسی کردم. ظاهرا در معنای کلمه زجر سه ضابط معنایی وجود دارد که توجه به این سه ضابطه، لطافت این تعبیر در بیان امیربیان را بیشتر نشان می‌دهد: ١ـ بازداشتن ٢ـ بیانی و کلامی بودن بازداری (به خلاف مثلا منع که ممکن است با فعل باشد از این رو به نهی شبیه‌تر است تا منع یا ردع یا درء) ٣ـ شدید بودن یا بلند بودن یا رسا بودن (این مقدار در التحقیق و مجمع البحرین به صراحت آمده با استعمالات سایر لغت‌نامه‌ها هم آشکارتر می‌شود) ◀️بنابراین به نظر می‌رسد برای معادل سازی شاید واژه‌ای مانند «نهیب زدن» برای این روایت مناسب‌تر باشد. ازسویی از آنجاکه ثواب نیز بهتر است مطابق استعمال شایع مصدر «أثاب» ترجمه نشود، لذا چنین ترجمه‌ای پیشنهاد می‌شود: 👈با پاداش نیکوکار بر بدکار نهیب بزن. 🔷گویی چنان‌که سگ را با «چخ» نهیب می‌زنند تا نزدیک نشود، برای بدکار نیز پاداش نیکوکار چنان سخنی است که او را از انجام بدی بازمی‌دارد. امیدوارم از اصلاح و تبیین بدفهمی‌های احتمالی بنده، دریغ نفرمایید. التماس دعا شماره 14 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 11 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : « لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْباً» به پرواز درآمدی در حالیکه که تازه پر درآورده‌ای و بانگ برآوردی در حالیکه [هنوز] بچه شتری هستی. 📢حضرت امیر(ع) این سخن را خطاب به فردی که در محضر حضرت، سخنی فراتر از شأن خویش رانده بود ایراد فرمودند. 🔷عنصر زیباشناختی: استعاره مرشّحه در هر دو جمله. 👈استعاره در جمله اول: «شکیر» به اولین پرهایی میگویند که بر بال پرنده می‌روید. این پرهای خُرد و نازک، به درد پرواز کردن نمیخورد. حضرت امیر(ع) مخاطب خود را به جوجه پرنده‌ای تشبیه کرده‌اند که پیش از آنکه پرِ پرواز دربیاورد، بال پرواز گشوده است و پرواز (طرتَ) کلمه‌ای است مناسب با مشبه‌ٌبه (شکیر) و در چنین استعاره‌ای چون بُعد استعارگی استعاره تشدید می‌شود، استعاره را مرشحه می‌گویند. 👈استعاره در جمله دوم: بچه شتر نابالغ را سقب می‌نامند. بچه شتر نابالغ، توان بانگ برآوردن ندارد. کسی که سخن فراتر از شأن خویش برآورد بچه شتری را مانَد که بانگی فراتر از شأن خویش برآورده است. 🍃🌾📢نکته: برخی از ارباب لغت معتقدند که شکیر در اصل به اولین شاخ و برگی اطلاق می شود که بر درخت می روید بنابراین، استعمال شکیر در انسان ناپخته و خام، استعاره در استعاره خواهد بود چرا که ابتدا، شکیر از اولین پرهای پرنده استعاره آورده شده و سپس در دومین گام، شکیر به معنای پر نازک پرنده، در انسان ناپخته استعمال شده است که این نحو از مجاز () از زیباترین انواع استعاره است. @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره 15 🌾🌺💐🌺🍃 🔵تجمل در فقر فَمِنْ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ أَنَّكَ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِي دِينٍ ...وَ تَجَمُّلًا فِي فَاقَة... از نشانه‌های [هر] یکی از تقواپیشگان این است که قوتی [عظیم] در دینشان و ... آبروداری [بزرگی] در فقرشان می‌بینی... 📢 منظور از "تجمل در فقر " این است که اهل تقوا ممکن است فقیر بشوند ولی کاری نمی‌کنند که به فقر معروف بشوند. ""تجمل در فاقت"" یعنی : 🔹در عین فقیری باحیا بودن، محتشم بودن و عزت و شوکت خود را حفظ کردن. 🔸معنای تجمل در اینجا زیور و آراستگی نیست بلکه اظهار زینت است، برای همین است که برخی لغویان حیا را هم در بین معانی کلمه تجمل ذکر کرده‌اند. 🔷بنابراین منظور از «تجمّلا فی فاقة» آبروداری در فقر است. متاسفانه برخی مترجمان معنای کلمه تجمل را به درستی منتقل نکرده‌اند. -------------------------------------------- 📢 دو نکته: 👈1⃣امام ع با کلمه «تری» اشاره کرده اند که عناصری مانند «قوت در دینداری» و «آبروداری در فقر» باید صفتی آشکار باشند؛ آنقدر آشکار باشند که به چشم بیایند و دیده بشوند. 👈2⃣ (تری) و معنای نیز نشانه آن است که این دو عنصر به صورت مستمر در زندگی متقین دیده می شود. --------------------------------------------- @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 11 🌸🌷🌻🌾🍃🌴🌛 📢 شارح منهاج البراعه و شگفتی از نامه 28 --------------------------------------------- 📝امام علی ع در پاسخ به یکی از نامه‌های معاویه نوشته‌اند: 🌹...فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا...🌹 ترجمه فیض الاسلام: ما تربيت يافته پروردگارمان هستيم و مردم پس از آن، تربيت يافته‌ی ما هستند (خداوند ما را برگزيده و مردم را به پيروى و دوستى ما امر فرموده، و اين نعمت بزرگ را به ما عطاء نموده كه بين ما و او واسطهاى نيست، و بين مردم و خداوند ما واسطه هستيم) 🌾🍃🌾🌹 شارح منهاج البراعه درباره این جمله امام علی ع می‌نویسد✍: 🔹این سخن حضرت، برتر از کلام بشر است و معنایش بالاتر از آن است که در قالب تنگ الفاظ بگنجد! در این کلام نشانه‌ای از علم الاهی وجود دارد! به جان خودم قسم می‌خورم که این کلام از نوع کلماتی است که از آسمان نازل می‌شوند چون به امر خلافت حقه و شأن حجت‌های الاهی پرداخته است. 🍃من این سخن را موجی می‌بینم که از دریایی عظیم برخاسته یا نوری می‌بینم که از عالم قدسی تابیده است. 🔸این سخن فقط از کسی صادر می‌شود که خداوند او را برای خودش برگزیده باشد. فقط کسی می‌تواند چنین سخنی بیاورد که گوینده‌ی جمله‌ی «إنّا لامراء الكلام و فينا تنشّبت عروقه و علينا تهدّلت غصونه» باشد! ◀️این ادّعا فقط برازنده‌‌ی یک نبی یا وصی او است و چنین کلمه‌ای تنها از کسی صادر می‌شود که دلش کانون اسرار الاهی باشد. کوتاه سخن آنکه؛ آن كس كه ز كوى آشنائي است داند كه متاع ما كجائي است منهاج البراعة، ج 19، ص 115 @Banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره17 🌾🌴🍃🌻☘🌛 خاستگاه فقر و پیامدهای آن وَ إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ. ویرانی یک سرزمین [ناشی] از فقر اهل آن سرزمین است اهل آن سرزمین هم به فقط به خاطر این فقیر می‌شوند که حاکمان به جمع کردن [ثروت] بپردازند و نگران باقی ماندنِ [حکومت و ریاست خودشان] بشوند و از رویدادهای روزگار درس عبرت نگیرند. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🔵امیرالمؤمنین ع در بحث جمع آوری مالیات، به حاکم تذکر می‌دهند که وقتی مؤدیان مالیاتی تقاضای تخفیف می‌کنند به آنها تخفیف بدهد و سپس برخی از فواید این تخفیف را برشمرده و در ادامه دو نکته مهم بیان فرموده اند:⏬ ◀️نکته اول: عامل ویرانی یک سرزمین این است که اهالی آن سرزمین فقیر شوند ◀️نکته دوم: فقر نیز ریشه در سه عامل دارد: 1⃣سرگرم شدن حاکمان به ثروت‌اندوزی (إِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الجمع) 2⃣نگران شدن حاکمان نسبت به بقای ریاستشان (سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاء) 3⃣عبرت نگرفتن حاکمان از رویدادهای روزگار (قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ) @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره18 🌾🌴🍃🌻☘🌛 ، شماره3 🔵أنَا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ ... من بزرگِ مومنان هستم. گفته است که این حدیث, یک حدیث نبوی بوده و پیامبر ص فرموده بود: «یا علی انت یعسوب المؤمنین». در بین زنبورهایی که در یک گروه هستند به زنبوری که بزرگ آن گروه است یعسوب میگویند. یعسوب جایگاهی دارد که نمی‌شود زنبورهای دیگر را با او مقایسه کرد. 🔹حتی پیشوایان اهل تسنن نیز پذیرفته‌اند که علی ع با کسی قابل مقایسه نبود مثلا؛⏬ 🔹عبدالله، فرزند ، روزی از پدرش درباره برتری خلفا بر یکدیگر پرسید. احمد بن حنبل گفت: در خلافت، اول ابابکر، دوم عمر و سوم عثمان. عبدالله گفت: پس علی بن ابی طالب چه؟ احمد گفت: او از اهل بیتی است که هیچ کس با آنان مقایسه نمی‌شود (...فقال: يا بنيّ، علي بن أبي طالب من أهل بيتٍ لا يقاس بهم أحد). (مالقی، محمد بن يحيى، التمهيد والبيان في مقتل الشهيد عثمان، ص 176) 🔸 نیز این سخن احمد حنبل را نقل کرده اما افزوده است که [نه یک بار بلکه] هر وقت در مورد علی و اهل بیت (ع) سوالی مطرح می‌شد، احمد ابن حنبل همواره می‌گفت: اینان اهل بیتی هستند که هیچ کس با آنان مقایسه شدنی نیست. (و كان أحمد بن حنبل إذا سئل عن علي و أهل بيته قال: «أهل بيت لا يقاس بهم أحد») (ابوالفرج، ابن جوزی، تبصره ابن جوزی ص 377 (مجلس 31 فی فضل علی) ع @Banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 12 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 🔹9سخن حیرت انگیز علی ع🔹 📢صدوق در خصال از شعبی نقل کرده است که وی می‌گفت: علی ع، نُه سخن ارتجالی (بالبداهه و بدون آمادگی قبلی) بیان کرده که این سخنان نُه‌گانه چشم‌های بلاغت را از کاسه در آورده، گوهرهای حکمت و معرفت را یتیم کرده و همه ماسوی الله را از رسیدن به چنین مقامی محروم کرده است. سه مورد از این سخنها در مناجات است و سه مورد از آنها در حکمت و سه مورد از آنها نیز در آداب است؛ 🔵اما سه سخنی که در باب دعا ارائه کرده این است: «الهي كفى لي عزا أن أكون لك عبدا، و كفى بي فخرا أن تكون لي ربا، أنت كما أحب، فاجعلني كما تحب» (خدایا برای عزتمندی من همین بس است که بنده تو باشم و برای افتخارات من همین کافی است که تو پروردگارم باشی. تو همان گونه‌ای هستی که من دوست دارم پس مرا هم همان گونه‌ای قرار بده که خودت دوست داری) 🔵اما سه سخنی که در حکمت و معرفت ایراد کرده است؛ «قيمةكلّ امرئ ما يحسنه، و ما هلك امرؤ عرف قدره، و المرء مخبوء تحت لسانه»، (قیمت هر انسانی به همان دانشی است که آن را خوب بلد است. کسی که قدر خودش را میداند هلاک نمیشود و مرد در زیر زبان خود نهان است) 🔵اما سه سخنی که در باب آداب است عبارت است از : «امنن على من شئتَ تكن أميره، و احتج الى من شئت تكن أسيره، و استغن عمن شئت تكن نظيره. (بر هر کسی که میخواهی نعمت بده تا امیرش بشوی، به هر کس که می‌خواهی [اظهار] احتیاج بکن تا اسیر او بشوی، از هر کس که میخواهی بی‌نیاز باش تا همتای او بشوی) @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره 16 🌾🌺💐🌺🍃 🔵 نفی الشیئ بإیجابه و ترجمه تَرَاهُ قَرِيباً أَمَلُهُ ... غَائِباً مُنْكَرُهُ حَاضِراً مَعْرُوفُه او را می‌بینی در حالی که آرزوهایش کوتاه و... منکرش غائب و معروفش حاضر است! 📢منظور از "غائب بودن منکر" چیست؟ یکی از آرایه‌های ادبی در زبان عربی «نفی الشیئ بإیجابه» است. بر اساس این آرایه عرب وقتی می‌خواهد یک چیزی را نفی کند گاهی بیانش را به گونه‌ای می‌آراید که گویا تا حدودی اثباتش کرده است! 🔹امروالقیس وقتی می‌گوید: «لاحب لایهتدی بمناره» (شاهراهی که با مناره‌ی آن هیچ کسی هدایت نمی‌شود) منظورش این است که این شاهراه اصلا مناری ندارد تا بتواند کسی را هدایت کند اما بیانش را به گونه‌ای آراسته که خواننده می‌پندارد منار وجود دارد ولی هدایت نمی‌کند. 🔹🔸 قرآن وقتی می‌فرماید: «بهشتیان در بهشت سخن لغو نمی‌شنوند» (لا یسمعون فیها لغوا) به نظر می‌رسد که در آنجا سخن لغو وجود دارد ولی بهشتیان نمی‌شنوند در حالی که خداوند می‌خواهد بفرماید اصلا لغوی وجود ندارد تا آنان بخواهند بشنوند. 🔹🔸🔸از عبارت «غائباً مُنکَرُه» نیز در یک نگاه شتابزده، برداشت می‌شود که متقین منکراتی دارند و آن منکراتشان مخفی است! درحالی که مراد حضرت این است که متقین هیچ منکری ندارند. ❗️‼️ از آنجا که در زبان فارسی این آرایه وجود ندارد (یا خیلی کم وجود دارد) ترجمه تحت اللفظی این قبیل عبارات موجب می‌شود همان پندار نادرست در ترجمه شکل بگیرد. متاسفانه در بسیاری از ترجمه‌ها این پندار نادرست به خواننده انتقال یافته است. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 12 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : «لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْباً» به پرواز درآمدی در حالیکه که تازه پر درآورده‌ای و بانگ برآوردی در حالیکه [هنوز] بچه شتری هستی. در پست قبل (، شماره 11) نکاتی درباره این حدیث زیبا ارائه شد؛ و اینک چند نکته‌ی دیگر: این جمله افزون بر ایجاز بسیار زیبایی که دارد، مشتمل بر توییخ و تنبیه و هشدار دادن به مخاطب است و میخواهد به مخاطب بفهماند که تلاش او تلاش بیهوده و نافرجامی است. در زبان فارسی ضرب المثلِ «غوره نشده مویز شده‌ای» شبیه به همین جمله امام ع است. @banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده 🔷به مناسبت اینکه در دو هفته گذشته نکاتی درباره حکمت زیبای «طرت شکیرا» ارائه شد، جناب حجت الاسلام والمسلمین سید حسین ایرانی حدیث مشابهی را از کتاب شریف غرر برایمان فرستاده و خودشان نیز زحمت ترجمه آن را کشیده اند، در حدیث غرر نیز تعبیر «طرت... شکیرا» به کار رفته است:⏬ 🌹 9969 . أَبْقِ لِرِضَاكَ [مِنْ رِضَاكَ] مِنْ غَضَبِكَ [لِغَضَبِكَ] وَ إِذَا طِرْتَ فَقَعْ شَكِيراً؛ 🔹به هنگام خشم و عصبانیت، راهی برای بازگشت قرار بده [که اگر دوستی نمودی از او خجل و شرمسار نباشی] و چون [با بال و پر خشم] پریدی همچون جوجهی پر درنیاورده، زود فرود آی [ نه همچون عقاب در خشم و غضب اوج بگیری و در ان حالت بمانی] شماره 14 @banahjolbalaghe