eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
44 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
🎾 بسم الله مطلب ارسالی از حجت الاسلام و المسلمین استاد دکتر هادی نصیری او با نهج البلاغه تنفس می کرد. می‌نویسد✍: 🍀 درتابستان سال 1320 و21 من ازقم به اصفهان رفتم وبرای اولین باردراصفهان با آن مردبزرگ آشناشدم وازمحضرش استفاده کردم.البته این آشنایی بعد تبدیل به ارادت شدیدازطرف من ومحبت ولطف استادانه وپدرانه ازطرف آن مرد بزرگ شد. 🍀 نهج البلاغه به او حال می داد و او را روی بال و پر خود مینشاند و در عوالمی که ما نمی توانستیم درک کنیم سیر می داد. 🍀 او با نهج البلاغه می زیست، با نهج البلاغه تنفس می کرد. روحش با این کتاب می زد و قلبش بااین کتاب می تپید. جمله‌های این کتاب ورد زبانش بود و به آنها استشهاد می نمود. غالبا جریان کلمات نهج البلاغه بر زبانش با جریان سرشک از چشمانش بر محاسن سپیدش همراه بود. برای ما درگیری او با نهج البلاغه _که از ما وهرچه در اطرافش بود می بُرید و غافل می شد_منظره ای تماشایی ولذتبخش وآموزنده بود. 🍀 درک محضر او را همواره یکی از «ذخایر» گرانبهای عمر خودم _که حاضر نیستم باهیچ چیز معاوضه کنم_می‌شمارم وشب و روزی نیست که خاطره‌اش در نظرم مجسم نگردد. به خود جرأت می‌دهم و می گویم او به حقیقت یک «عالم ربانی»بود. میرزا علی آقای شیرازی.🌹 (مجموعه آثار،ج16،ص348،سیری درنهج البلاغه) ، شماره5 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله نقد ارسالی از حجت الاسلام و المسلمین استاد طالبیان از اساتید سطح عالی در «،‌ شماره 9» در بررسی کلمه غرور آمده است: 👈حضرت درباره بنی امیه فرمودند: زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُور» (آنان گناه کاشتند و با فریب دادنِ [جامعه] آن را آبیاری کردند و هلاکت و زیان درو کردند) ( ) در این ترجمه عبارت « وَ سَقَوْهُ الْغُرُور» را بهتر است اینجوری ترجمه اش کنیم: «آب فریبش دادند» تا ترجمه به متن مبدأ نزدیکتر باشه. چون ترجمه ارائه شده صراحتی در این نداره که «مشروب»ّ خود «فریب» بوده بلکه ظاهرش اینه که مشروب خود ابه! حتی مطابق ترجمه موجود -لوسلمناه- بهتربود ازحاصل مصدر (فریب) استفاده میشد ونه مصدر. از حسن توجه جناب استاد طالبیان متشکریم. ، شماره6 @banahjolbalaghe
السلام علیک یا ابا محمد @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 5 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 آرامش یافتن شیخ محمد عبده با کلام علی ع يكى از شارحان معروف نهج البلاغه «شيخ محمّد عبده» در مقدمه كتابش بعد از آن كه اعتراف مىكند تصادفا از وجود اين كتاب شريف (يعنى نهج البلاغه) آگاهى يافته، مطالب بسيار بلندى در باره نهج البلاغه مىگويد. از جمله می‌نویسد: «این کتاب در حالی آشفته و پریشان به دستم رسید اما نگاه به آن مرا به آرامش و آسایش رساند!» و در ادامه می‌نویسد: «هنگامى كه بعضى از صفحات نهج البلاغه را از نظر گذراندم و در بخشى از عباراتش از مواضع مختلف دقّت كردم و به موضوعات گوناگونى توجّه کردم، در نظرم چنين مجسم شد كه گويى در اين كتاب، جنگهاى عظيم و نبردهاى سنگينى برپاست، حكومت در دست بلاغت و قدرت در اختيار فصاحت است و اوهام و پندارها بىارزشند سپاه خطابه و لشكرهاى ، در صفوف منظّم بر اوهام هجوم آورده و با سلاح دلايل قوى بر وسوسهها حملهور شدهاند. قدرت باطل را در همه جا مىشكنند و شك و ترديد را درهم مى كوبند و فتنه هاى اوهام را خاموش مى سازند و ديدم حاكم و فرمانده آن دولت و يكّه‌تاز آن صولت و پرچمدار پيروز آن «امير مؤمنان على بن ابي طالب» است». @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره 10 🌾🌺💐🌺🍃 إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِمْ دُونَ طَعْنٍ دِرَاكٍ يَخْرُجُ مِنْهُمُ النَّسِيمُ خطبه 124 را امام ع در آموزش مهارتهای جنگی و راز و رمزهای روحی روانی جنگ ایراد کرده‌اند. این جمله در میانه آن خطبه است و بسیاری از مترجمان گمان کرده‌اند که جمله اول (إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِم) به معنای این است که«آنها از باورهایشان دست برنمیدارند ...» برای مثال مرحوم نوشته است:✍ «ايشان از باورهاى خود بازنگردند، مگر آن گاه كه، ضربتهاى پى در پى نيزهها بدنهايشان را سوراخ كند، چنانكه نسيم از آنها بگذرد...» مرحوم فیض و بسیاری دیگر از مترجمان نیز همینگونه ترجمه کرده‌اند اما دقت در سبب صدور این خطبه نشان میدهد که منظور از « لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِم» تغییر ندادن باور نیست بلکه تغییر ندادن مکان است. سبب صدور خطبه:👇 چنانکه در و در گزارش واقعه نوشته‌اند: ✍ «در آوردگاه صفین، حضرت پرچم شامیان را دید که پرچمدار و گروه حمایت‌ کننده‌اش از کنار پرچم دور نمی‌شوند و با تحمل مشقات فراوان، در جای خود ایستاده و محدوده اطراف پرچم را رها نمی‌کنند. در اینجا بود که حضرت درباره ایشان فرمود: « إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِمْ دُونَ طَعْنٍ دِرَاكٍ يَخْرُجُ مِنْهُمُ النَّسِيم...» یعنی اینها تا چنان ضربات مهلکی نخورند از کنار پرچم جنگی تکان نمی‌خورند. خوب است در فهم متن نهج البلاغه به سبب صدور روایت نیز توجه داشته باشیم. 🏌درباره ترجمه‌ی ادامه‌ی این عبارت (طَعْنٍ دِرَاكٍ يَخْرُجُ مِنْهُمُ النَّسِيم) هفته آینده نکاتی به عرض خواهد رسید. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 7 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : « الْحِلْمُ عَشِيرَةٌ» (بردباری، قبیله است). عنصر زیباشناختی: تشببه پرمبالغه‌ی صبر و بردباری به قبیله (برخی این قبیل تعابیر را می‌دانند نه تشبیه) وجه شبه: 👈1. فرد بردبار مورد محبت و احترام مردم قرار می‌گیرد و اگر مشکلی برای او رخ دهد دیگران او را یاری می‌رسانند همانگونه که قبیله، انسان را در سختی ها یاری می کند. 👈2. تعلق به یک قبیله‌ی مقتدر گاهی موجب می‌شد که مخالفان شخص، اصلا خیال حمله به او را هم در سر نپرورانند آدم حلیم نیز چنین است خود می‌داند با جهالت جاهلان چگونه برخورد کند که آنها به فکر حمله به او هم نیفتند. یعنی حلم گاهی موجب «دفع الخطر» (پیشگیری از وقوع خطر) می‌شود نه «رفع الخطر» ✍نکته لغوی: برخی حلم را به "عجله نکردن در مواخذه‌ی دیگران" معنا کرده‌اند که از لوازم عملی بردباری است و بر این اساس یک مصداق عملی بسیار مناسب برای بردباری است. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 12 🌾🌴🍃🌻☘🌛 : ْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ فَالرَّدُّ إِلَى اللَّهِ الْأَخْذُ بِمُحْكَمِ كِتَابِهِ وَ الرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ الْأَخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَيْرِ الْمُفَرِقَة (اگر در چیزی پیدا کردید آن را به خدا و رسولش واگذار کنید؛ واگذاری به خدا رجوع به آیات محکم کتاب او (نه متشابهات) است و واگذاری به پیامبر نیز رجوع به سنت جامع و منسجم او است.) 📣استناد به قرآن و سنت الگوی حکومتی امام علی ع بود. این الگو در حدی برای ایشان مهم بود که پس از خلیفه دوم در شورای شش نفره نپذیرفتند که به این الگوی دوبخشی بخش سومی به نام «» اضافه کنند و ظاهراً برای همین هم شورا به ایشان تمایل نیافت و را انتخاب کرد. با این حال خود ایشان واقف هستند که استناد به این دو چشمه معرفت‌زا آسیبهایی نیز به همراه دارد که باید در فهم این دو منبع، از آن آسیبها در امان بود. یکی از آسیب‌هایی که در فهم قرآن ممکن است بروز کند، احتمال سیطره متشابهات بر محکمات است. یکی از آسیب‌هایی که در فهم سنت نبوی ص ممکن است بروز کند نیز این است که ما به جای فهم منظومه‌وارِ رفتار و گفتار پیامبر ص، رفتار و گفتار ایشان را به شکل جزء جزء مورد فهم قرار بدهیم. در حقیقت حضرت می‌خواهند بین «استناد به قرآن و سنت» و «سوء استفاده ابزاری از قران و سنت» فرق بگذارند. 🌴توجه داشته باشیم که چنین آسیبی در فهم منظومه فکری مقام معظم رهبری و هر اندیشمند دیگری نیز ممکن است رخ بدهد. 🗣تعبیر «السنه الجامعه غیرالمفرقه» را ممکن است بدین معنا حمل کرد که سنت پیامبر موجب جمع کردن امت و پرهیز از تفرقه است. بسیاری از مترجمان نیز به همین معنا گرایش نشان می‌دهند ولی توجه به سیاق و تعبیری که درباره قرآن بیان کرده‌اند، نشان میدهد که حضرت در صدد پرهیز دادن ما از آسیبهای موجود بر سر راه فهم قرآن و حدیث بوده‌اند نه در صدد مدح و ستایش سنت پیامبر ص. @banahjolbalaghe
سید «میرحبیب الله هاشمی خویی» شارح پرفضیلت نهج البلاغه که در کتاب «منهاج البراعة» به شرح کلمات نورانی امام علی ع پرداخت. روحش شاد. @banahjolbalaghe
«منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه» شرح «قطب الدین راوندی» است. در بین شروح نهج البلاغه دو شرح به نام منهاج البراعة وجود دارد: یکی شرح راوندی و دیگری شرح خویی. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 1 🌾🌷🌻☘🌱🎄 ( و ...) : انَّما يُقيمُ امْرَ اللَّهِ سُبْحانَهُ مَنْ لا يُصانِعُ وَ لا يُضارِعُ وَ لا يَتَّبِعُ الْمَطامِع (حکم الاهی را فقط کسی درست اجرا می‌کند که [با کسانی که باید حکم الاهی درباره آنان اجرا شود] سازشکاری نکند، [در برابر آنان] خودش را ذلیل نکند و به دنبال طمع نرود.) شهید مطهری در تبیین مصانعه می‌نویسد: ✍ براى «مصانعه» هنوز نتوانستهام يك معادل فارسى دقيق پيدا كنم. شايد بشود گفت: «سازش‌كارى» يا «ملاحظه‌كارى» يا «معامله‌گرى». اما نه، همه اينها مصانعه هستند ولى مصانعه چیزی بيشتر از اينهاست. 📣راستی مصانعه چیست؟ 1⃣مصلحت‌های سیاسی‌کارانه آنگاه كه به على ع پيشنهاد كوتاه آمدن در عزل معاويه می شد، اين كار در تعبيرات على ع و يارانش نوعى مصانعه تعبير میشد. على حتى از اينكه به خاطر مصلحت (از آن نوع مصلحت‌هايى كه سياستمداران خود را با آنها تطبيق می دهند) يك ساعت اجازه دهد معاويه سركار خود بماند امتناع كرد و آن را مصانعه می دانست. 2⃣چاپلوسی یکی دیگر از مصادیق مصانعه در کلمات حضرت امیر علیه السلام سخن گفتن چاپلوسانه در حضور شخص است. اصحاب و دوستان احياناً می آمدند و در حضور حضرت امیر علیه السلام او را ستايش می كردند از اینکه اگر نقصى در كارها به نظرشان برسد و ابراز كنند خوددارى مى كردند و على ع به شدت آنها را از اين روش نهى مىكرد و اين عمل آنها را نوعى مصانعه مى خواند و مىگفت: «لا تُخالِطونى بِالْمُصانَعَةِ وَ لا تُكَلِّمونى بِما تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبابِرَة» () با من با سَبك مصانعه معاشرت نكنيد، يعنى چاپلوسانه و تملّق آميز و مداحانه و در لفافه القاب مطنطن و عناوين مجلل سخن مگوييد. @banahjolbalaghe
بسم الله 📝سرکار خانم "هما فولادگر" (از خوانندگان کانال) برای بنده نوشته‌اند: 👇👇 ✍من به عنوان یک خواننده‌ی ترجمه و تفسیر کلام امیر در کانال "با نهج‌البلاغه"، می خواستم عرض کنم از لفظ «اردوگاه با نهج‌البلاغه» استفاده نکنید این کلمه، کلمه‌ی سخیف و ناچیزی برای کلام امیرالمومنین علی علیه السلام است. در آخرین پست تون نوشته اید، به "اردوگاه با نهج البلاغه" ...، مجددا از شما می خواهم از این تعبیر استفاده نکنید متشکرم والسلام هما فولادگر از اعضای کانال با نهج‌البلاغه 🌹 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ بنده اولا از ایشان تشکر کردم، ثانیا پستی را که گذاشته بودم اصلاح کردم ثالثا براشون نوشتم: اما کلمه «اردوگاه» چگونه ازذهنم به قلمم کشیده شد؟ 👈راستش من در زندگی امام علی ع یک غم عمیق یافته ام که این غم علی ع در جان من همان زخمی را ایجاد کرده که فدکِ حضرت زهرا س در جانم ایجاد کرده. یعنی همون طور که"فدک" کلیدواژه‌ی غصه زهرایی ما است «نُخَیله» هم کلیدواژه‌ی غم علوی من است. نخیله نام اردوگاه نظامی بود، که امام ع در سالهای آخر عمرشان هر کاری کردند مردم کوفه به آنجا بروند و آرایش نظامی بگیرند و آماده حمله مجدد به بشوند، آنها این امر امام ع را اطاعت نکردند😥 تعدادی از خطبه‌های امام ع در این اردوگاه ایراد شده است. آرزو دارم بروم در همان نخیله بنشینم و خطبه‌های علی ع را بخوانم و بر غم آن تنهایی آسمان‌سوز گریه کنم🌧. غصه دردناک این کنش علوی و آن واکنش سست عنصران کوفی، به گمان من سوزناکترین غصه در زندگی علی ع (یا یکی از درناکترین آنها) است. من وقتی کلمه اردوگاه را می‌نوشتم، میخواستم بنویسم : «به اردوگاه نخیله (کانال با نهج البلاغه) بپیوندیم» ولی با خودم گفتم شاید کسی ندونه منظور از نخیله چیه😢. از بقیه کلمات صرف نظر کردم ولی واژه اردوگاه باقی ماند. ، شماره7 @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 8 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : « كَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً» (مدت عمر، برای نگهبانی کافی است) 📝عنصر زیباشناختی: استعاره نگهبان از مدت عمر. ⬅️وجه شبه: در بیان وجه شبه می توان به دو برداشت متضاد اشاره کرد:⬇️ 👈برداشت اول انسانها محکومند در این دنیا زندگی کنند؛ این محکومان یک نگهبان زبده دارند که نمی‌گذارد از بند زندگی دنیا بگریزند. زمان پایانی این محکومیت هم همان لحظه‌ای است که حیات این نگهبان کارآزموده پایان بپذیرد. یعنی گویا اجل یک نگهبان است که وقتی نگهبانی‌اش تمام میشود ما از زندان دنیا رها میشویم. 👈برداشت دوم نگهبانی که مأمور مراقبت از چیزی است، اجازه نمی دهد که آن چیز دستخوش حوادث شود. هر کس اجل معینی دارد و قبل از پایان آن اجل از این دنیا نخواهد رفت. گویا همان زمان معین خودش به مثابه‌ی نگهبانی از انسان مراقبت می‌کند تا پیش از موعد معین، فرد، گرفتار هیچ حادثه‌ای نشود. ✏️✏️نکته: این عبارت با توجه به متن خودش تحمل هر دو معنای یاد شده را دارد اما فقط احتمال دوم را تایید می‌کند. چون با مراجعه به کتاب در می‌یابیم که این سخن مربوط به جنگ صفین است. در گرماگرم جنگ برخی شیفتگان امام ع که نگران جان ایشان بودند از حضرت درخواست کردند که بیشتر مراقب خودشان باشند. حضرت در جواب فرمودند اجل همانند نگهبانی است که از من مراقبت می‌کند و این مراقبت ادامه دارد تا زمانی که مرگ من فرا برسد. @banahjolbalaghe
بسم الله 😥نخَیله و غم تنهایی علی ع حالا که به مناسبت یادداشت خانم فولادگر اسمی از نخیله آمد یادداشت زیر را هم بخوانیم: ، را به غارتگری عراق فرستاد. او که خود تیزی تیغ علی ع را در صفین لمس کرده بود و پیش از آن نیز نزدیکانش در جنگهای صدر اسلام به دست علی ع کشته شده بودند، به سفیان توصیه کرد که و را غارت بکند اما به کوفه (محل استقرار امام علی ع ) نزدیک هم نشود! سفیان هم آمد و غارت کرد و برخی یاران امام ع را شهید کرد و از پای آن خلخال برکند و گریخت! نوشته است هنگامى كه خبر ناگوار حمله به شهر انبار و كشتن فرماندار على عليه السّلام و غارت شهرهای مسلمانان و تعرض به یک زن یهودی به آن حضرت رسيد، امام عليه السّلام خطبه‌اى خواند و کوفیان را برای جنگ با شامیان دعوت کرد. سپس قدری🕑 سكوت كرد تا ببيند کوفیان پاسخ مثبتی مىدهند يا نه. همه خاموش بودند🙄 و هیچ صدایی، تنهایی حضرت را یاری نمی‌کرد! حضرت هنگامى كه سكوت مرگبارشان را ديد، پياده به راه افتاد تا به نخيله (اردوگاه نظامی معروف كوفه) رسيد و مردم نيز به دنبال آن حضرت به راه افتادند. گروهى از سرشناسان، عرض كردند: «يا امير المؤمنين شما، باز گرديد ما اين مشكل را براى شما حل مىكنيم.» امام عليه السّلام فرمود: «شما مشكل خود را هم نمىتوانيد حل كنيد، چگونه مىتوانيد مشكل مرا حل كنيد» ولى آنها اصرار كردند و امام عليه السّلام به خانه بازگشت اما با چه حالی؟ با حالتی كه بغض عمیقی در سینه داشت! و با کسی حرف نمی‌زد! و چهره مبارکش دیگر آن بشاشت و انسجام را نداشت! شکستگی و درهم رفتگی حزینی صورت مبارکش را پوشانده بود (رجع و هو واجمٌ کئیبٌ)! حمدانى را احضار کرد و به او مأموريت داد سپاه غارتگر سفيان را تعقیب و مجازات بکند. او با هشت هزار نفر به تعقيب آنان رفت، ولى آنها طبق برنامه‌ای از پیش طراحی شده، گریخته بودند و از مرزهاى عراق دور شده بودند. غم و اندوه سراسر وجود على عليه السّلام را فرا گرفته بود. مردی که پس از رسول الله، خطیبتر از او در تاریخ ادبیات جهان یافت نشده است، مردی که او را به خنده‌رویی و شادابی می‌شناختند، مردی که کانون انتشار نشاط و انرژی بود، چنان با بیوفایی کوفیان در هم شکسته بود که دیگر حتی یاراى ايراد خطبه‌ای را هم نداشت! در حالی که علیهما السلام و بن جعفر نیز او را همراهی می‌کردند، خودش را به مسجد🕌رساند. خیلی داخل مسجد نشد! کنار در ورودی مسجد نشست! ظاهرا دیگر حس و حال خطبه خوانی نداشت! خطبه جهاد( نهج البلاغه) را نوشت و به سعد ( که يكى از موالی حضرت بود) داد 🗞تا آن را براى مردم بخواند!😦 برخى از مردم، از خواب غفلت بيدار شدند و از حضرتش پوزش خواستند گروهى هم هنوز مردّد بودند. از آن میان و سعيد بن قيس 👬خود را به امام ع رساندند و عرض كردند هر دستورى بفرماييد، ما اطاعت مىكنيم و قبیله‌های ما در اختيار شما است. امام ع فرمود: «آماده شويد برای حركت به سوى .» حضرت به پیشنهاد برخی دوستان، تميمى را هم به روستاهاى اطراف فرستاد تا از میان قبایل کوفی نیز لشكری جمع آورى كند🏇. ولى هنوز معقل و نیروهای کمکی او به کوفه نرسیده بودند كه امير مؤمنان على عليه السّلام به دست اشقی الاشقیاء ، ترور شد. @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره 11 🌾🌺💐🌺🍃 کلمه صورت در عربی و فارسی در زبان عربی دو کلمه داریم یکی «الصورة» و دیگری «الوجه». کلمه صورة در عربی به معنای هیأت ترکیبی ظاهری هر موجود است که با چشم دیده میشود (ن ک: راغب) اما کلمه وجه به معنای چهره و همان چیزی است که ما در فارسی به آن صورت می‌گوییم. مثلا وقتی قرآن کریم می‌فرماید: «في أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَك» (انفطار: 8) منظور از "صورة" چهره نیست بلکه همان ترکیب ظاهری و تناسبی است که خداوند در پیکر انسان به وجود آورده است. اغلب مترجمان قرآن و نهج البلاغه این کلمه و مشتقات آن را دقیق ترجمه نکرده‌اند. 👈چند نمونه⬇️⬇️ ⬅️مثلا در نهج البلاغه آمده است: «خَلَقَ مَا خَلَقَ فَأَقَامَ حَدَّهُ وَ صَوَّرَ فَأَحْسَنَ صُورَتَه» () در اینجا نیز «صَوّرَ» همان صورت دادنِ عربی است که به معنای «دادن پیکر متناسب» است و اختصاص به چهره ندارد در حالی که بسیاری از مترجمان آن‌ را به چهره و صورت فارسی برگردانده‌اند. 😯 ⬅️در ترجمه عبارت «جَعَلَ لَكُمْ ... أَشْلَاءً جَامِعَةً لِأَعْضَائِهَا مُلَائِمَةً لِأَحْنَائِهَا فِي تَرْكِيبِ صُوَرِهَا» () نوشته است: «و هر عضوى از بدن را اجزاء متناسب و هماهنگ عطا فرموده تا در تركيب ظاهرى صورتها و دوران عمر با هم سازگار باشند»روشن است که این ترجمه ترجمه دقیقی نیست😯 اما در ترجمه هیچ خبری از کلمه صورت نیست؛ وی نوشته است: «اندام‌هايى بخشيد كه خود اجزايى در بر دارند و هر يك از اندام‌ها را در جاى مناسب خود قرار داد، در تركيب خاص خود و بر دوام.»👌 ⬅️البته در نشان می‌دهد کلمه صورت به معنای صورتِ فارسی نیست، لذا اغلب مترجمان دچار اشتباه نشده‌اند؛ در این خطبه درباره خلقت انسان، آمده است: «فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَةً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُول» (سپس از آن [گِل] پیکری را آفرید که داری اطراف، پیوستگی‌ها، اندامها و گسستگی‌ها (مفاصل) بود». در اینجا مشتمل بودن کلمه‌ی صورت بر مفاصل و اندامها و ... قرینه‌ای است که نشان می‌دهد منظور از صورت همان پیکر بوده برای همین هم بسیاری ازمترجمان معنای صورت را درست درک کرده‌اند اما باز هم برخی مترجمان از کلماتی مانند چهره و صورت استفاده کرده‌اند! 😧 @banahjolbalaghe
باتشکر 🙏فراوان از استاد محترم "حجت الاسلام و المسلمین سید مرتضی حسینی کمال‌آبادی" که فایل طرح تحقیقاتی نسخه های نهج البلاغه👆را برایمان فرستادند.
بسم الله ، شماره 13 🌾🌴🍃🌻☘🌛 ، شماره 2 🔵فامْنَعْ مِنَ الِاحْتِكَارِ ... فَمَنْ قَارَفَ حُكْرَةً بَعْدَ نَهْيِكَ إِيَّاهُ فَنَكِّلْ بِهِ وَ عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَاف () (جلوی احتکار را بگیر... اگر بعد از اعلام ممنوعیت احتکار، کسی احتکار کرد به طور عبرت‌آمیزی مجازاتش کن و بدون زیاده‌روی کیفرش کن.) امام علی ع به فرمان داده‌اند که جلو را بگیرد اما از او خواسته‌اند ابتدا به صورت مشخص تاجران را از احتکار نهی کنند آنگاه اگر بعد از نهی باز هم کسی مرتکب احتکار شد با او برخورد قاطعی شود. با این حال در این برخورد سه 3⃣نکته را مورد توجه قرار داده‌اند:⬇️ 👈الف) مجازاتی که اعمال می‌شود، موجب عبرت دیگران شود(فنکّل به) تا از جرم پیشگیری شود. 👈ب) فقط کسی مجازات شود که قانون ممنوعیت احتکار به او ابلاغ شده و بعد از ابلاغ، مرتکب احتکار شده است (بَعْدَ نَهْيِكَ إِيَّاه) 👈ج) مجازاتی که اعمال می‌شود با جرم انجام شده، تناسب داشته باشد نه آنکه با هیجانزدگی و ، در تعیین مجازات یا اجرای مجازات به مجرم ظلم شود(عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَاف). 📢چنین مجازاتی مجازات عادلانه‌ای است چون از سویی ''مجازات" هدف نیست بلکه وسیله‌ای است برای عبرت دیگران و موجب پیشگیری از تکرار جرم در جامعه می‌شود و از سوی دیگر دو بار به حقوق مجرم توجه شده: 👇 1⃣اولا مجرم را به خاطر احتکارهایی که قبل از اعلام قانون، مرتکب شده مجازات نمی‌کنند 2⃣ثانیا مجرم را بیش از استحقاق شرعی‌اش هم مجازات نمی‌کنند (فِي غَيْرِ إِسْرَاف). @Banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 6 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 و نهج‌البلاغه سید رضی در دیباچه‌ی نهج البلاغه می‌نویسد:✍ «اين كتاب 📖 متضمّن شگفتىهاى بلاغت، نمونههاى ارزنده فصاحت، گوهرهای گفتار عرب و نكاتی درخشان از معارف دينى و دنيوى خواهد بود كه تا کنون در هيچ كتابى جمع آورى نشده است زيرا امير مؤمنان منشأ فصاحت، منبع بلاغت و پديد آورنده آن است. مكنونات بلاغت بوسيله او آشكار گرديده و قوانين بلاغت از او اخذ شده است. تمام خطیبان و گویندگان 📣به او اقتداء نموده و همه واعظان بليغ از سخن او استمداد جستهاند... سخن او كلامى است كه آثار علم الهى، و رایحه‌ی سخن پيامبر 🕌را به همراه دارد... 📝اين كار (تدوین نهج البلاغه) را در حالى شروع كردم كه يقين داشتم آثار و برکات معنوى آن بسيار زیاد است، و به زودى همه جا را تحت سيطره خود قرار خواهد داد و أجر آن ذخيره آخرت خواهد بود. @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره 12 🌾🌺💐🌺🍃 🔵کلمه استنصح ⬅️: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنِ اسْتَنْصَحَ اللَّهَ وُفِّق (ای مردم واقعیت این است که هرکس خدا را خیرخواه خودش بداند، موفق می‌شود) یکی از معانی باب استفعال، "اعتقاد" است. برای مثال «فلانٌ استحلّ الشیئ» یعنی فلانی فلان چیز را حلال دانست به عبارت دیگر "فلانی اعتقاد دارد که فلان چیز حلال است". 📢بسیاری از ارباب لغت نوشته‌اند:✍ «استنصحه؛ أی عدّه نصیحاً» بنابراین تعبیر «من استنصح الله» یعنی «کسی که اعتقاد داشته باشد خدا خیرخواه او است». 🖊از میان شارحان جناب ، ابن ابی الحدید و برخی دیگر تصریح کرده‌اند که در اینجا منظور از «من استنصح» کسی است که به ناصح و خیرخواه بودن باری تعالی اعتقاد داشته باشد و باور کرده باشد که خداوند فقط خیر بنده را میخواهد. ⛳️با این حال در بین مترجمان فارسی، مترجمی که این کلمه را درست ترجمه کرده باشد پیدا نکردم😧. مترجمان، این مفهوم بسیار زیبا را تباه کرده و کلمه «من استنصح» را به مفاهیمی از این قبیل برگردانده‌اند؛⬇️ 📌کسی که از خدا خير خويش خواهد...😯 📌كسي كه از خداوند پند و اندرز طلب كند...😯 كسى كه از خدا اطاعت كند.... 😯 این مطلب از پایان نامه📝 سرکار خانم «نصاری» اخذ شده است. @banahjolbalaghe
بسم الله نقد ارسالی از یکی از خوانندگان در آخرین پست مربوط به ترجمه‌های نهج البلاغه ( )، گفته شد که تعبیر «من استنصح الله» یعنی «کسی که اعتقاد داشته باشد خداوند متعال خیرخواه او است». در همان پست این هم گفته شد که: «با این حال در بین مترجمان فارسی، مترجمی که این کلمه را درست ترجمه کرده باشد پیدا نکردم.» ⬅️حالا یکی از خوانندگان محترم کانال (سرکار خانم «خانی») محبت کرده‌اند و برای بنده نوشته‌اند آقای در ترجمه خود اشاره‌ای به این نکته داشته‌اند. از این خواننده محترم به خاطر اینکه بنده را از جهالت خارج کردند تشکر میشود و مطلب ایشان برای استفاده همه خوانندگان گرامی با اجازه خودشان برای رویت عموم در اینجا👇👇 قرار میگیرد. ، شماره7 @banahjolbalaghe