بسم الله
#با_شیفتگان_نهج، شماره8
🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝
مرحوم دشتی و جرج جرداق
مرحوم #دشتی در مقدمه ترجمه نهج البلاغه مینویسد:✍
«از آغاز تحصيلات حوزوى كه ترجمههاى موجود را مطالعه مىكردم و كاستىهاى مفهومى را مىيافتم، نگران و در فكر چاره انديشى بودم كه يكى از نوشتههاى #جرج_جرداق مسيحى را خواندم كه اعتراف كرده بود: «جاذبههاى كلمات امام على عليه السّلام شورى در من ايجاد كرد كه 200 بار نهج البلاغه را مطالعه كردم». 😯😯
⬅️چنان بر خود لرزيدم و به تعصّب و غرور اعتقادى من ضربه وارد شد كه تا مدّتى حالت عادّى نداشتم.‼️‼️
و بر خود نفرين میکردم كه چرا يك #مسيحى 200 بار نهج البلاغه را مىخواند امّا من كه خود را از شيعيان امام على عليه السّلام مىشمارم و ادّعاى محبّت و ولايت او را دارم به راستى چند بار نهج البلاغه را خواندهام و با مفاهيم ارزشمند آن به چه ميزان آشنايى دارم⁉️
ما كه در خانواده شيعه، از پدر و مادرى شيعه، و از خاندان شيعه و در كشور شيعيان قرار داريم، چرا بايد با نهج البلاغه بيگانه باشيم⁉️».
@banahjolbalaghe
بسم الله
📢📢برشی از سخنرانی جناب استاد یوسفی غروی
درباره ماجرای حذف مطاعن از بحارالانوار توسط آیت الله بروجردی👇⬇️👇👇⬇️👇
در روزگار مرجعیت آیتالله العظمی بروجردی، بنا بود به دست حاج شیخ محمد تقی آخوندي در قاهره دارالتقریبی تأسیس و فقه شیعه به الازهر مصر وارد شود، اما این طرح با مشکلات و کارشکنیهای فراوانی روبهرو شد.
برخی از کارشکنان و مخالفان تأسیس دارالتقریب، با عنوان کردن بعضی از نقاط چالشی و اشکال برانگیز درباره شیعه، تلاش میکردند مانع رسیدن شیخ محمد به اهداف تقریب مذهب اسلامی شوند.
یکی از کارشکنیهای مخالفان، بهانهجویی به دلیل چاپ کتاب بحارالانوار 📚در تهران بود؛ چرا که در جلد هشتم 8⃣آن چاپ، بر مسئله امامت امیر مؤمنان علی(ع) و ابطال خلافت و طعن خلفا بحث شده بود.
در پی بهانهجوییها علیه تأسیس دارالتقریب، به ناچار مرحوم شیخ محمد تقی قمی از قاهره به قم سفر کرد و نظر مرحوم آیتالله بروجردی را جهت برپایی تقریب به عنوان یک ضرورت جلب کرد و نهایتاً آیتالله بروجردی متنی را امضا کرد که جلد هشتم 8⃣بحارالانوار که شامل کتاب امامت و کتاب فتن و محن «کتاب الامامة و کتاب الفتن و المحن» میشود، تحقیق و چاپ نشود.✂️
بعد از امضای مرحوم آیت الله بروجردی به عنوان مرجع اعلای شیعه در آن زمان مبنی بر عدم تجدید چاپ جلد هشتم کتاب، عدهای از کارشکنان با بهانهجویی جدیدی مبنی بر اینکه احتمال چاپ این کتب از سوی بقیه مراجع شیعه یا دولت ایران وجود دارد، مانع راهاندازی دارالتقریب و ورود فقه شیعه به الازهر شدند.
در پی این بهانهجویی بار دیگر، محمد تقی قمی از قاهره به خدمت مرحوم بروجردی در قم رسید و با اجازه از او به دربار محمد رضا شاه رفت و با امضایی از طرف محمد رضا پهلوی به عنوان شخص اول سیاسی مملکت مبنی بر ممنوعیت چاپ جلد هشتم بحارالانوار به قاهره بر گشت و بالاخره نظر آنان را جلب کرد.
پس از انقلاب نیمی از جلد هشتم 📚بحارالانوار 📚که تنها کتاب امامت بود، به نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به چاپ رسید و نیم دیگر آن که کتاب فتن و محن بود، بر ممنوعیت چاپ باقی ماند.
اوایل انقلاب، برخی که به تعبیر امام خمینی(ره) ولایتیهایی بی دیانت بودند، این توقف چاپ را به مرحوم امام خمینی و انقلاب نسبت داده و برخی از آنان به عمد حقایق را کتمان کردند.
شخصی به نام عبدالزهراء حسینی که در ولایت خود درباره امیرمؤمنان علی(ع) دچار افراط شده بود، کتاب مطاعن «فتن و محن» بحارالانوار را نیز به روش تحقیقی شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی به تحقیق درآورده بود و در دارالاضواء بیروت با نام مستعار خود به چاپ رسانید.
کتاب فتن و محن 📖در مجلدات 29 ، 30 و 31 چاپهای امروزی بحار آمده است و در جلد 31 و 95 بحارالانوار نشر دار الإحیاء التراث العربی، در کتابهای «فتن و محن» و «اعمال ایام و ماهها» روایتی مبنی بر عید بودن نهم 9⃣ربیعالاول به سبب هلاکت عمر بن خطاب آمده است که به دلایل فراوانی، این روایت ساختگی است...
ادامه مطلب در این لینک👇
http://www.dinpajoohan.com/article15999.html
#مناسبتی،شماره11 #وحدت_مسلمین #دارالتقریب
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره15
🌾🌴🍃🌻☘🌛
#قیاس_امت_با_اهل_بیت_ممنوع، شماره1
#خطبه_2 : «... لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (ص) منْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَدا»
(هیچ فردی از این امت نباید با آل محمد (ص) مقایسه شود و کسانی که نعمت آل محمد ص به دستشان افتاده با آل محمد (ص) مساوی نیستند.)
📢نکته اول (منظور ا زکسانی که نعمت آل محمد ص را تصاحب کردند):
ابن ابی الحدید به تصریح نوشته است ✍منظور از کسانی که نعمت آل محمد (ص) به دستشان افتاده (مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْه)، کسانی مانند معاویه هستند که حق ایشان را تصاحب کردند (و إنما هي إشارة إلى من یغلب عليه و جحد حقه كمعاوية و غيره)
ابن ابی الحدید در بیان مصادیقِ «مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ» معاویه را صریحا نام برده ولی مصادیق دیگر را به صراحت بیان نکرده و با تعبیر مبهمِ «غیره» از آنان یاد کرده است.
روشن است که وی در بین واقعیتهای تاریخی و وفاداری به خلفا گرفتار شده و برای برون رفت از این گرفتاری ناچار شده است مبهم گویی کند.
📢نکته دوم (قیاس با اهل بیت):
به نظر میرسد یکی از دلایل این که امیرالمؤمنین (ع) کسی را با خود مقایسهپذیر نمیدانستند، از این رو بوده است که ایشان از اهل بیت (ع) بودهاند و از همان زمان صدر اسلام، پیامبر اکرم (ص) بر این مطلب پافشاری کرده بودند که هیچ کس با اهل بیت مقایسهپذیر نیست.
حتی در روایات معتبر اهل تسنن 📚نیز آمده است که کسی با اهل بیت مقایسه شدنی نیست.👇
👈مؤلف سبل الهدی، که یکی از سیرهنویسان 📝 مهم اهل تسنن است، در بحث از اهل بیت، بابی را به همین موضوع اختصاص داده و آن را «فی أنّهم لا یقاس بهم احد» نامیده و روایت نبوی را نیز در آن گنجانده است. (صالحى شامى، محمد بن يوسف، سبل الهدى،ج11،ص:7)
👈طبری فقیه بزرگ شافعی نیز در کتاب ذخائر العقبی📒، بخشی را به همین موضوع اختصاص داده و آن را «ذكر أنهم لا يقاس احد بهم» نامیده است.
#مقام_اهل_بیت ع #اهل_سنت_و_اهل_بیت
@Banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شهید_مطهری_در_نهج، شماره3
🌾🌷🌻☘🌱🎄
حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند:
در موارد متعدد از پیامبر صلی الله علیه وآله شنیدم که می فرمودند: لَنْ تُقَدَّسَ امَّةٌ حَتّى يُؤْخَذَ لِلضَّعيفِ حَقُّهُ مِنَ الْقَوِىِّ غَيْرَ مُتَعْتَع #نامه_53
شهید مطهری ره این جمله را در بردارنده دو معنا می دانند:⬇️
🔵يكى اين كه مردم به طور كلى روحيه ضعف و زبونى را از خود دور كنند و در مقابل قوى (هر اندازه قوى باشد) شجاعانه بايستند، لكنت به زبانشان نيفتد، ترس نداشته باشند - كه ترس از جنود ابليس است-
🔵ديگر اين كه اصلا نظامات اجتماعى بايد طورى باشد كه در مقابل قانون، قوى و ضعيفى وجود نداشته باشد. {ضعیف هم بتواند به راحتی حق خود را از قوی بدون هیچ ملاحظه ای بگیرد.}
#ویژگیهای_جامعه_اسلامی
@banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره9
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
« مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْيَوْمِ» #حکمت_440
چقدر عجیب است ویرانگری خواب، برای تصمیم¬های مهم.
🔵عناصر زیباشناختی: ایجاز، امکان حمل عبارت بر معانی متعدد
این جمله کوتاه تاب دلالت بر معانی زیر را دارد:⬇️⬇️
⬅️معنای اول:
گاهی انسان مجدّانه تصمیم دارد که فردا کاری انجام دهد لکن وقتی صبح از خواب برمی خیزد، از کار خویش منصرف می شود. ( اشاره به لزوم تأنّی و دقت بیشتر و پرهیز از شتابزدگی در تصمیم گیری ها دارد).
⬅️معنای دوم:
خواب گاهی موجب فوت فرصت و از دست رفتن زمان کافی برای انجام کارهای مهمی است که انسان تصمیم بر انجام آن داشته است. (اشاره به ضعف انسان که چگونه خواب او را از امور مهم بازمی دارد).
⬅️معنای سوم:
نوم اشاره به خواب غفلت و یوم اشاره به دنیاست. یعنی خواب غفلت سبب می شود که مهمترین تصمیمها را (که پرداختن به آخرت است) فراموش کنیم.
⬅️معنای چهارم:
انسان گاهى در روز تصميم مىگيرد كه شب سير كند تا زودتر به منزل برسد اما با فرارسیدن شب نمیتواند خواب شیرین را رها کند و به عزائم الیوم (تصمیمی که در هنگام روز گرفته بود) برسد. (اشاره به آفت رفاه طلبی بر سر راه رسیدن به خواسته های بزرگ است).
#ایجاز #حمل_بر_معانی_متعدد
@banahjolbalaghe
بسم الله
🔵🔵 این مرد با"نهج البلاغه" چهل اروپایی را شیعه کرد
1⃣ناگهان نهج البلاغه🌷
... روزی در اوج افسردگی و ناامیدی، چشمم به کتابی📖که آن را یکی از دوستانم در زمان دانشجویی به من هدیه داده بود، افتاد. با بی حوصلگی کتاب را از وسط باز کردم و چند دقیقه ای مشغول به مطالعه آن شدم، اما هر چقدر که میخواندم عطشم برای مطالعه آن بیشتر و بیشتر می شد.
2⃣سفر به ایران ✈️و تشرف به اسلام 🕌❗️
پس از مطالعه صفحاتی از این کتاب، با خود گفتم نویسنده چنین مطالبی نمی تواند انسانی عادی باشد؛ پس باید حتما با نویسنده آن آشنا شوم و خوشبختانه پرس و جوهایم نشان داد که «علی» را فقط میتوان در ایران پیدا کرد و شناخت. برای همین تصمیم گرفتم به ایران سفر کنم تا آتشی که در دلم مشتعل شده بود را خاموش کنم...
3⃣بازگشت به وطن🚎
شش ماه پس از تشرفم به اسلام، وقتی به کشورم باز گشتم، 🛩 خانوادهام فکر می کردند که من تروریست شدهام و می خواهم آنها را بکشم، به محض ورودم به خانه، دست پدر و پای مادرم را بوسیدم و از آن پس نمی گذاشتم حرفی از آنها زمین بماند و یا دوبار تکرار شود و با جان و دل به آنها خدمت می کردم.
4⃣مسلمان شدن خانواده با نهج البلاغه📙
روزی پدرم مرا خطاب قرار داد که چرا هر روز دست من و پای مادرت را می بوسی و خودت را اینقدر کوچک میکنی لااقل تنها دست او را ببوس؛ گفتم رسول خدا فرموده «بهشت زیر پای مادران است» و این مطلب آغازی بر آشنایی آنها با خداوند، پیامبر و اهل بیت(ع) و شروع مطالعه نهج البلاغه شده و پس از مدتی شیعه شدند.
5⃣«نهج البلاغه»📚 ظرفیتی عظیم.❗️
امام علی(ع) معجزه الهی و کتابش نیز پرتویی از همان اعجاز است؛ نهج البلاغه را به هر کدام از اطرافیان خود میدادم پس از مدتی شیعه شده و بدین ترتیب نزدیک به ۴۰ نفر از اقوام من شیعه شدند.
لینک خبر: http://rahyafte.com/19479/%D9%86%D9%87%D8%AC-
#تازه_مسلمان
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره 14
🌾🌺💐🌺🍃
👈#کلمه_العفة (شماره 3)
فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ... وَ مُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِيجَاباً لِلْعِفَّة #حکمت_252
(خداوند ایمان را برای پاک کردن از شرک،...و دوری از دزدی را برای تحقق عفت (؟!) مقرر فرمود)
🔔چنانکه گذشت (ن ک: #با_مترجمان_نهج، شماره 6) کلمه عفّت در عربی به معنای "خودداری از هر عمل قبیح" ولی در فارسی به معنای پاکدامنی (خودداری از گناهان جنسی) به کار میرود. در متن نهج البلاغه کلمه عفت یا مشتقات آن به معنای عربی خودش به کار رفته و نباید به معنای عفیف فارسی (که اخص از آن است) برگردانده شود.
یکی از نمونههای کاربرد کلمه عفت همین حدیث بسیار زیبا است. در این حدیث شریف بیان شده است که خداوند دزدی را ممنوع کرد تا "عفت" به وجود بیاید.
🔷 عفت معنای بسیار لطیفی دارد که برای درک دقیق آن خوب است به صفت «قناعت» نیز توجه کنیم. «قناعت» یک صفت درونی است. این صفت اگر در انسان به وجود بیاید، موجب میشود انسان از هرنوع دست درازی به سوی حقوق و اموال دیگران خودداری بکند. این خودداری (به عنوان یک وصف بیرونی) از همان صفت قناعت (به عنوان یک وصف درونی) حاصل میشود. همین خودداری معنای دقیق و لطیفِ کلمه «عفت» است.
حال در این حدیث شریف نیز حضرت میخواهند بفرمایند خداوند دزدی را ممنوع کرد تا صفت «خودداری از دست درازی به مال دیگران» در انسان به وجود بیاید و تقویت شود.
📢 بنابراین این حدیث ربطی به عفت جنسی و پاکدامنی ندارد ولی در بین مترجمان نهج البلاغه مترجمی که حدیث را دقیق ترجمه کرده باشد، نیافتم.
#کلمه_عفت
#کلمه_قناعت
@Banahjolbalaghe
بسم الله
📝📝نقد ارسالی از یک خواننده کانال
در پست قبلی (#با_مترجمان_نهج، شماره 14) عرض شده بود که در جمله «فَرَضَ اللَّهُ...مُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِيجَاباً لِلْعِفَّة» کلمه عفت به معنای پاکدامنی نیست بلکه به معنای «خودداری از دست درازی به مال دیگران» است. در همان جا این نکته نیز بیان شده بود که در بین مترجمان نهج البلاغه مترجمی که حدیث را دقیق ترجمه کرده باشد، یافت نشد.
جناب آقای جواد لطفی، از خوانندگان کانال، لطف کردهاند و از سه نفر از مترجمان، ترجمه هایی فرستاده اند که ظاهرا در ترجمه خود به این نکته دقت داشته اند:
1⃣مترجم نخست: کتر مهدی جعفری که چنین ترجمه کردهاند:
برکنارداشتن دزدی را برای پایدارکردن پاکدستی
2⃣ و 3⃣مترجمان دوم و سوم آقایان استادولی و دکتر گرماردوی هم نوشتهاند:
دوری از دزدی را برای رعایت خویشتنداری
💐از ایشان و دیگر خواننده های محترمی که درباره محتوای کانال احساس مسئولیت یشتری دارند، قدردانی میشود.
#یادداشتی_از_یک_خواننده شماره 11 #ترجمه
@Banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شیفتگان_نهج، شماره9
🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝
بخشهایی از نامه📨 #جرج_جرداق به آیت الله بروجردی
که همراه با کتاب 📖صوت العداله الانسانیه به ایشان تقدیم شد. ⬇️⬇️👇
✍✍من در حالات و سیره و تاریخ زندگی امام علی مطالعه کردهام و در آن اصول ، مبانی و معانی بزرگی را یافتهام که تازه بشریت امروز و مخصوصا دنیای غرب ادعای رسیدن به آن معانی را دارد😦
غربیها کم و بیش این معانی را در زندگی آن امام عظیم یافته بودند اما نخواستهاند قبول کنند که افتخار خلق این مفاهیم برای شرق است و پیش از غربیها و قرنها پیش در شرق، کسی بوده است که همه این اصول و حقایق را درک کرده و بیان کرده است، و از این جهت این واقعیت را کتمان کردهاند.
در شرق هم دانشمندان و علما، چنان که باید، این اصول را از سیره و حال و مقال آن حضرت استخراج نکردهاند... 😢😪
این کتاب را نوشتم و شما (حضرت #آیت_الله_بروجردی) بعد از مطالعه تصدیق مینمایید که "إنی أنصفت الإمام بعض الإنصاف"، من توانستهام تنها بخشی از انصاف را درباره این مرد رعایت کنم.
من شما را شایسته ترین و لایق ترین شخصیتی یافتم که این کتاب را به او هدیه نمایم، لذا آن را به شما اهدا می کنم.
#جهانی_بودن_مفاهیم_نهج
@banahjolbalaghe
بسم الله
📝📝نقد ارسالی از یک خواننده کانال
در «#بازیباییهای_نهج، شماره9) برای جمله «ما انقض النوم لعزائم الیوم» چهار معنای محتمل ذکر شد.
جناب آقای سید مرتضی حسینی کمال آبادی از اساتید حوزه قم، برای این حدیث معنای پنجمی را احتمال داده و متن زیر را برای بنده نوشتهاند:⬇️
✍سلام علیکم
با تشکر از کانال فاخر نهج
آیا از عبارت فوق معنای پنجمی را نیز می توان بهره برد و آن اینکه برخی مردم برای خوابهایشان حجیت قائل هستند چنانکه بر تصمیم های قطعی و ضرور خواب را حاکم می سازند! این حدیث نه از باب توصیه بلکه از باب توصیف میخواهد از مردمی ابراز تعجب کند که خوابهایشان را بر عزائم بیداری شان مقدم میکنند. 🍃
🔵ضمن تشکر از لطفی که ایشان به کانال داشته و دارند، توضیح این نکته ضروری است که نوم در زبان عربی حقیقتا به معنای رؤیا نیست و در برداشت جناب استاد کمال آبادی، به صورت مجاز مرسل در رویا به کار رفته است.
#یادداشتی_از_یک_خواننده شماره 12
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره16
🌾🌴🍃🌻☘🌛
#قیاس_امت_با_اهل_بیت_ممنوع، شماره2
#خطبه_3: (فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى! مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِيَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِر؟!
پناه بر خدا از اين شورا! کی گمان به مقایسهپذیری من با اولینشان (ابابکر) میرفت كه حالا کار به جایی رسیده که در کنار امثال اينها (اعضاى شورای شش نفره) قرارم دادهاند؟!
🔷#خلیفه_دوم برای تعیین خلیفه پس از خودش از شورای شش نفره استفاده کرد و امام علی ع را هم عضو آن شورا کرد ولی رأی #عبدالرحمن را از رأی امام ع هم مؤثرتر قرار داد!!
📢حضرت در خطبه #شقشقیه به این عمل خلیفه دوم اعتراض کرده و بر اساس جدل (با کسانی که خلیفه اول را خیلی قبول داشتند) به این قیاس اولویت استناد کردهاند که هیچ کس حتی فکرش را هم نمیکرد که من با #خلیفه_اول مقایسه شوم با این حال چرا مرا در کنار اعضای شورای شش نفره نشاندند!!
🔵معروف است که حضرت ع گاهی میفرمودند: انزلنی الدهر ثم انزلنی حتی صرت قرین فلان و ...
روزگار مرا پایین آورد باز هم پایین آورد تا جایی که همنشین فلانی و فلانی ... شدم
👈 نکته متنی:👇
تعبیر «حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِر» یک نکته بسیار لطیفی دارد و آن اینکه حضرت کلمهی قرین را (به صورت اسمی) به کار نبردهاند و نفرمودهاند: من قرین این افراد شدهام بلکه با #فعل_مجهول (أُقرَنُ) اشاره کردهاند که کسی مرا کنار آنها نشانده!! یعنی کسی میخواست من همنشین آنان شوم ولی فقط توانست مرا در کنار آنان بنشاند و من قرین آنها نشدم.
#مقام_اهل_بیت ع
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شیفتگان_نهج، شماره 10
🌸🌷🌻🌾🍃🌴🌛
سید رضی و شخصیت شگفتآور علی ع
سید رضی که خود ادیبی زبر دست است و سخن خطیبان و شاعران زیادی را زیر و رو کرده، در مقدمه نهج البلاغه می گوید:
یکی از شگفتيهاى شخصيت على (ع) كه در آن نه همتايى دارد و نه کسی به مرتبت او خواهد رسید، اين است
كه چون در زهد و موعظه و تذكير و منع از قبايح زبان به سخن مىگشايد، كسى كه سخن را بشنود و نداند كه از مردى همانند على (ع) با آن منزلت رفيع و فرمان نافذ و حكومت گسترده كه گردنها در ربقه طاعت اوست صادر شده، ترديد نخواهد کرد كه آن سخن از زاهد دنياگریزی صادر شده است كه كارى جز عبادت ندارد و در كنج سرايى يا دامنه كوهى در خلوتی خزيده تا صدايى جز صداى نفس خويش را نشنود و جز خود انسانى را نبيند و باور نخواهد كرد، كه اين سخنانِ زهدآميز از آنِ دليرمردى است رزم آور كه شمشير آخته و سرها مىافكند و پهلوانان را به خاك هلاك مىاندازد! و در حالى كه، از تيغش خون دليران مىچكد، از ميدان نبرد بازمىگردد
و او با اين احوال، زاهدترین زاهدان و برگزيده سالکان و اولياى خدا است.
@Banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شهید_مطهری_در_نهج، شماره 4
🌾🌷🌻☘🌱🎄
جامعه اسلامی با رستگاری و آبادانی گسترده و آشکار
حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه برای بیان #هدف_قیام هایی که از سوی ایشان صورت میگرفته چهار نکته بیان می فرمایند که دومین نکتهی آن این است: «وَ نُظْهِرَ الْاصْلاحَ فى بِلادِك» #خطبه_131
📢شهید مطهری ره در تبیین این فراز توجه ها را به این نکته جلب می کنند که: «نُظْهِرَ» يعنى آشكار كنيم.
#اصلاح نمايان و آشکار شده و چشمگير، اصلاحى كه روشن باشد، در شهرهايت به عمل آوريم.
🔹🔸آنقدر اين اصلاح، اساسى باشد كه خودبه خود آشکار باشد و [یافتن آن] احتياج به گشتن و فكر کردن و مطالعه نداشته باشد، علائمش از در و ديوار پيدا باشد.
🔸 به عبارت ديگر سامان به زندگى مخلوقات تو دادن، شكمها را سير كردن ...
🔹 على عليه السلام همچنين وقتى كه هدفهاى حكومت را برای مالک اشتر برمیشمارد، از جمله مىگويد: ...وَ اسْتِصْلاحَ اهْلِها وَ عِمارَةَ بِلادِها (انسانها را اصلاح كنى و شهرها را عمران نمايى). #نامه_53
#ویژگیهای_جامعه_اسلامی
@banahjolbalaghe
بسم الله
🔵🔵با یک خطبه نهج البلاغه مسلمان شد🔷
📢حجت الاسلام و المسلمین سقای بی ریا در بیان خاطره ای از مسلمان شدن یک فرد آمریکایی توسط نهجالبلاغه، میگفت:
من دوستی در آمریکا داشتم که اسمش علی بود و با خواندن نهج البلاغه 📗مسلمان شده بود. از او در باره لحظه مسلمان شدنش پرسیدم .
او گفت:
من کتابهای زیادی📚 در مورد اسلام خوانده بودم تا وقتی که نهج البلاغه به دستم رسید و در مطالعه این کتاب، رسیدم به این خطبه که حضرت امیر(علیه السلام) میفرمایند:
«به خدا قسم اگر مرا در شب دست بسته روی خارها بکشند، محبوب تر است از اینکه نزد خداوند بیایم در حالی که ظلمی به کسی کرده باشم و اگر آسمانها و افلاک هفت گانه و تمام ثروت هایی را که در این افلاک است به من بدهند و در عوض از من بخواهند که به مورچه ای ظلم بکنم و پوست جویی را از دهان او بگیرم، بخدا قسم قبول نخواهم کرد.» #خطبه_224
💔به این خطبه که رسیدم گریه ام گرفت و منقلب شدم و همه چیز برایم حل شد و همان لحظه تصمیم گرفتم مسلمان شوم.
هنوزهم هرگاه این خطبه را میخوانم همان حال به من دست میدهد.😥
#تازه_مسلمان
لینک خبر: rahyafte.com/6112/%D9%85%D8%A7%D8%AC%
@banahjolbalaghe
بسم الله
📝📝نقد ترجمه، ارسالی از طرف اعضای کانال
«إِذَا قَلَّ أَهْلُ الْفَضْلِ هَلَكَ أَهْلُ التَّجَمُّلِ» (#غرر_الحکم)
🌾🍃🌾🌹
چنانکه جناب آقای سید حسین ایرانی از فاضلان حوزهی مشهد، درباره حدیث شریفِ «إِذَا قَلَّ أَهْلُ الْفَضْلِ هَلَكَ أَهْلُ التَّجَمُّلِ» (غرر الحکم) نوشتهاند، بسیاری از مترجمان گمان کردهاند منظور از اهل تجمل بودن، آراستگی و زیبایی است در حالی که منظور از «فقیر اهل تجمل» فقیر آبرومندی است که تعفّف به خرج داده و صورت خود را با سیلی سرخ نگاه میدارد.
🔷🔷دقت ایشان دقت ستایشبرانگیزی است. کلمه «اهل تجمل» درباره فقیران کلمه آشنایی است. در علم فقه هم در ابواب زکات، بین فقیری که معروف به فقر است و فقیری که اهل تجمل و تعفف است فرق نهاده اند و گفته اند منظور از اهل تجمل همین فقیرانی هستند که اهل تعفف هستند و شانشان اقتضا میکند که صدقات حقیر و پست به آنها داده نشود در ذیل آیه «ما تنفقوا من خیر...» هم برخی مفسران کلمه اهل تجمل را آوردهاند.
👈از نظر جناب آقای سید حسین ایرانی، معنای حدیث شریف این است که: هر گاه اهل بذل و بخشش کم شوند، فقرایی که صورت خود را با سیلی سرخ کرده امّا اظهار فقر نمیکنند، به خاطر عدم رسیدگی، هلاک میشوند.
🔵پیشنهاد ایشان این بود که این حدیث شریف به یکی از صورتهای زیر ترجمه شود:⏬
1⃣چون بخشندگان اندک گردند تنگدستان صبرپیشه نابود شوند.
2⃣وقتی بخشندگان کم شوند، فقیرانی که اظهار حاجت نمیکنند، نابود میشوند.
3⃣آن گاه که اهل بخشش رو به اندکی گذارند، آنانکه صورت به سیلی سرخ داشته اند، جان میسپارند.
#یادداشتی_از_یک_خواننده شماره 13
#کلمه_تجمل
#نقد_ترجمه
@banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره10
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
#حکمت_21: « الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ».
(فرصتها مىگذرند همچون عبور ابرها؛ بنابراين فرصتهاى نيك را غنيمت بشماريد).
🔵عنصر زیباشناختی: #تشبیه آمد و شد فرصتها به عبور ابرها.
🔷توضیح:
#حافظ در باب گذر عمر، تشبیهی دارد که می گوید: « بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین» لکن حضرت امیر(ع) گذر عمر را به گذر ابرها تشبیه کرده است.
✍تفاوتهای تشبیه به آب و تشبیه به ابر:⏬
👈یکم) گذر آب در جوی، در جلوی چشم ناظر است و ناظر از آن غفلت ندارد ولی ابرها از بالای سر می گذرند و اگر آسمانی نباشی و به بالا ننگری، از گذر آن غافل میمانی.
👈دوم) آب با صدا حرکت میکند و همین صدا موجب میشود که انسان از آن غفلت نکند ولی ابر بدون صدا حرکت می کند و بیصدا بودنش غفلت آور است.
👈سوم) سرعت حرکت ابر بیش از حرکت آب است.
📢توضیح: قصد این نوشته، مقایسه امام علی ع با حافظ نیست بلکه با بررسی این دو تشبیه فقط خواستیم نکات پنهان تشبیه به ابر آشکار شود.
@banahjolbalaghe
#با_مترجمان_نهج، شماره 1👇
👈«ازْجُرِ الْمُسیئَ بِثَوَابِ الْمُحْسِن» (نهج البلاغه: #حکمت_177)
🌿☘
کلمهی "زجر" در عربی به معنای «ردع و منع و بازداشتن انسان از کاری» یا «راندن و دور کردن حیوان از مکانی» به کار میرود. با ا ین حساب ترجمه این عبارت میشود: 👇👇
با پاداش دادن به نیکوکار، بدکار را [از کار بدش] باز بدار.
👈شگفت است که اغلب مترجمان، کلمه زجر را با معنای فارسی اش خلط کرده و این کلمه را به آزار دادن و شکنجه کردن و ... برگردانده و در نتیجه معنای لطیف روایت را به باد داده اند! 😯😯 😯😯
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
📝📝نقد ارسالی از خوانندگان
جناب آقای امید مؤذنی از خوانندگان کانال درباره پست فوق👆 ( #با_مترجمان_نهج، شماره 1) متن زیر را برایمان نوشته اند:
✍سلام علیکم🌹🌹
با سپاس از زحمات ارجمند شما در کانال گرانقدر با نهجالبلاغة.
درباره نکته دقیقی که راجع به روایت «ازجر المسیء...» فرمودید تعدادی از معاجم را بررسی کردم.
ظاهرا در معنای کلمه زجر سه ضابط معنایی وجود دارد که توجه به این سه ضابطه، لطافت این تعبیر در بیان امیربیان را بیشتر نشان میدهد:
١ـ بازداشتن
٢ـ بیانی و کلامی بودن بازداری (به خلاف مثلا منع که ممکن است با فعل باشد از این رو به نهی شبیهتر است تا منع یا ردع یا درء)
٣ـ شدید بودن یا بلند بودن یا رسا بودن
(این مقدار در التحقیق و مجمع البحرین به صراحت آمده با استعمالات سایر لغتنامهها هم آشکارتر میشود)
◀️بنابراین به نظر میرسد برای معادل سازی شاید واژهای مانند «نهیب زدن» برای این روایت مناسبتر باشد.
ازسویی از آنجاکه ثواب نیز بهتر است مطابق استعمال شایع مصدر «أثاب» ترجمه نشود، لذا چنین ترجمهای پیشنهاد میشود:
👈با پاداش نیکوکار بر بدکار نهیب بزن.
🔷گویی چنانکه سگ را با «چخ» نهیب میزنند تا نزدیک نشود، برای بدکار نیز پاداش نیکوکار چنان سخنی است که او را از انجام بدی بازمیدارد.
امیدوارم از اصلاح و تبیین بدفهمیهای احتمالی بنده، دریغ نفرمایید.
التماس دعا
#یادداشتی_از_یک_خواننده شماره 14
#کلمه_ازجر
#نقد_ترجمه
https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 11
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
#حکمت_402 : « لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْباً»
به پرواز درآمدی در حالیکه که تازه پر درآوردهای و بانگ برآوردی در حالیکه [هنوز] بچه شتری هستی.
📢حضرت امیر(ع) این سخن را خطاب به فردی که در محضر حضرت، سخنی فراتر از شأن خویش رانده بود ایراد فرمودند.
🔷عنصر زیباشناختی: استعاره مرشّحه در هر دو جمله.
👈استعاره در جمله اول:
«شکیر» به اولین پرهایی میگویند که بر بال پرنده میروید. این پرهای خُرد و نازک، به درد پرواز کردن نمیخورد. حضرت امیر(ع) مخاطب خود را به جوجه پرندهای تشبیه کردهاند که پیش از آنکه پرِ پرواز دربیاورد، بال پرواز گشوده است و پرواز (طرتَ) کلمهای است مناسب با مشبهٌبه (شکیر) و در چنین استعارهای چون بُعد استعارگی استعاره تشدید میشود، استعاره را مرشحه میگویند.
👈استعاره در جمله دوم:
بچه شتر نابالغ را سقب مینامند. بچه شتر نابالغ، توان بانگ برآوردن ندارد. کسی که سخن فراتر از شأن خویش برآورد بچه شتری را مانَد که بانگی فراتر از شأن خویش برآورده است.
🍃🌾📢نکته:
برخی از ارباب لغت معتقدند که شکیر در اصل به اولین شاخ و برگی اطلاق می شود که بر درخت می روید بنابراین، استعمال شکیر در انسان ناپخته و خام، استعاره در استعاره خواهد بود چرا که ابتدا، شکیر از اولین پرهای پرنده استعاره آورده شده و سپس در دومین گام، شکیر به معنای پر نازک پرنده، در انسان ناپخته استعمال شده است که این نحو از مجاز (#سبک_المجاز_من_المجاز) از زیباترین انواع استعاره است.
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_مترجمان_نهج، شماره 15
🌾🌺💐🌺🍃
🔵تجمل در فقر
#خطبه_193
فَمِنْ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ أَنَّكَ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِي دِينٍ ...وَ تَجَمُّلًا فِي فَاقَة...
از نشانههای [هر] یکی از تقواپیشگان این است که قوتی [عظیم] در دینشان و ... آبروداری [بزرگی] در فقرشان میبینی...
📢 منظور از "تجمل در فقر " این است که اهل تقوا ممکن است فقیر بشوند ولی کاری نمیکنند که به فقر معروف بشوند.
""تجمل در فاقت"" یعنی :
🔹در عین فقیری باحیا بودن، محتشم بودن و عزت و شوکت خود را حفظ کردن.
🔸معنای تجمل در اینجا زیور و آراستگی نیست بلکه اظهار زینت است، برای همین است که برخی لغویان حیا را هم در بین معانی کلمه تجمل ذکر کردهاند.
🔷بنابراین منظور از «تجمّلا فی فاقة» آبروداری در فقر است.
متاسفانه برخی مترجمان معنای کلمه تجمل را به درستی منتقل نکردهاند. --------------------------------------------
📢 دو نکته:
👈1⃣امام ع با کلمه «تری» اشاره کرده اند که عناصری مانند «قوت در دینداری» و «آبروداری در فقر» باید صفتی آشکار باشند؛ آنقدر آشکار باشند که به چشم بیایند و دیده بشوند.
👈2⃣#فعل_مضارع (تری) و معنای #استمرار نیز نشانه آن است که این دو عنصر به صورت مستمر در زندگی متقین دیده می شود.
---------------------------------------------
#خطبه_متقین #خطبه_همام #آبروداری_در_فقر #کلمه_تجمل
@banahjolbalaghe
بسم الله
#با_شیفتگان_نهج، شماره 11
🌸🌷🌻🌾🍃🌴🌛
📢 شارح منهاج البراعه و شگفتی از نامه 28
---------------------------------------------
📝امام علی ع در پاسخ به یکی از نامههای معاویه نوشتهاند:
🌹...فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا...🌹 #نامه_28
ترجمه فیض الاسلام:
ما تربيت يافته پروردگارمان هستيم و مردم پس از آن، تربيت يافتهی ما هستند (خداوند ما را برگزيده و مردم را به پيروى و دوستى ما امر فرموده، و اين نعمت بزرگ را به ما عطاء نموده كه بين ما و او واسطهاى نيست، و بين مردم و خداوند ما واسطه هستيم)
🌾🍃🌾🌹
شارح منهاج البراعه درباره این جمله امام علی ع مینویسد✍:
🔹این سخن حضرت، برتر از کلام بشر است و معنایش بالاتر از آن است که در قالب تنگ الفاظ بگنجد!
در این کلام نشانهای از علم الاهی وجود دارد! به جان خودم قسم میخورم که این کلام از نوع کلماتی است که از آسمان نازل میشوند چون به امر خلافت حقه و شأن حجتهای الاهی پرداخته است.
🍃من این سخن را موجی میبینم که از دریایی عظیم برخاسته یا نوری میبینم که از عالم قدسی تابیده است.
🔸این سخن فقط از کسی صادر میشود که خداوند او را برای خودش برگزیده باشد. فقط کسی میتواند چنین سخنی بیاورد که گویندهی جملهی «إنّا لامراء الكلام و فينا تنشّبت عروقه و علينا تهدّلت غصونه» باشد!
◀️این ادّعا فقط برازندهی یک نبی یا وصی او است و چنین کلمهای تنها از کسی صادر میشود که دلش کانون اسرار الاهی باشد.
کوتاه سخن آنکه؛
آن كس كه ز كوى آشنائي است
داند كه متاع ما كجائي است
منهاج البراعة، ج 19، ص 115
@Banahjolbalaghe
بسم الله
#با_معارف_نهج، شماره17
🌾🌴🍃🌻☘🌛
خاستگاه فقر و پیامدهای آن
وَ إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ. #نامه_53
ویرانی یک سرزمین [ناشی] از فقر اهل آن سرزمین است اهل آن سرزمین هم به فقط به خاطر این فقیر میشوند که حاکمان به جمع کردن [ثروت] بپردازند و نگران باقی ماندنِ [حکومت و ریاست خودشان] بشوند و از رویدادهای روزگار درس عبرت نگیرند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔵امیرالمؤمنین ع در بحث جمع آوری مالیات، به حاکم تذکر میدهند که وقتی مؤدیان مالیاتی تقاضای تخفیف میکنند به آنها تخفیف بدهد و سپس برخی از فواید این تخفیف را برشمرده و در ادامه دو نکته مهم بیان فرموده اند:⏬
◀️نکته اول: عامل ویرانی یک سرزمین این است که اهالی آن سرزمین فقیر شوند
◀️نکته دوم: فقر نیز ریشه در سه عامل دارد:
1⃣سرگرم شدن حاکمان به ثروتاندوزی (إِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الجمع)
2⃣نگران شدن حاکمان نسبت به بقای ریاستشان (سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاء)
3⃣عبرت نگرفتن حاکمان از رویدادهای روزگار (قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ)
#فقر
#اسباب_فقر
#آثار_فقر
#ثروت_اندوزی_مسئولان
@banahjolbalaghe