غلام علی خیلی مواظب #لقمه_حلال بود.
برش اول:
توی دوران #سربازی شده بود راننده قریب؛ پیشکار شاپور #غلامرضا_پهلوی. همراه او میرفت سرکشی باغهای غلامرضا پهلوی.
توی باغ لب به چیزی نمیزد، آنقدر که بالاخره یک روز صدای غریب درآمده بود که «همه به من التماس میکنند اجازه بدم از میوههای باغ ببرند؛ ولی تو حتی میوههایی که خودم برات کنار میذارم رو هم برنمیداری ببری؟!»
برش دوم:
با قریب رفته بود کاخ شاپور غلامرضا، موقع ناهار رسیده بودند. آقای قریب او را برده بود آشپزخانه و سفارش کرده بود که هر چه میخواهد بهش غذا بدهند. آن روز مهمانی بود و آشپزخانه پر از غذا و دسر های مختلف.
بعدها به مادرش تعریف کرد که: «غذای آن روز از گلوم پایین نرفت. رفتم تو کوچه پس کوچههای نانوایی پیدا کردم یه نون خریدم و کمی پنیر و انگور. نشستم کنار جوی آب و جای شما خالی ناهارم رو خوردم».
#شهید_غلام_علی_رجبی
#سیره_غذایی_شهدا
#مراقبت_از_شکم_در_سیره_شهدا
#مجموعه_یادگاران /جلد 24؛ کتاب غلام علی رجبی/ به قلم سید احمد معصومی نژاد/ناشر: روایت فتح/ نوبت چاپ: دوم-1422؛ خاطره شماره 6-5.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
گزیده معراج السعاده (30):
🔰آداب معلمی
🔺یکم: #انگیزه_معلم در آموزش باید نزدیکی به خدا و زنده کردن دل های مرده باشد؛ نه رسیدن به جاه و مقام و مال و منال. هم چنان که استاد در ثواب آموزش های شاگردانش به دیگران شریک است، اگر نیتش را آلوده به غیر خدا کند، همه پاداش هایش را نابود می کند.
🔺دوم: با دانش جو #مهربان و نرم خو باشد و #خیرخواه او باشد و به قدر فهم او اکتفا کند.
🔺سوم: در آموزش #ظرفیت_طالب_علم را ملاحظه کند. اگر ظرفیتش موجود بود از تعلیم بخل نورزد و اگر نبود چیزی آموزش ندهد.
🔺چهارم: از بیان مطالب خلاف واقع پرهیز کند. در #پاسخ_به_شبهات خوب تأمل کند تا پاسخ دقیق بدهد و نباید با جواب غیر دقیق ذهن مخاطب را به مطالب خلاف واقع عادت دهد.
#کتاب_معراج_السعاده ؛ صفحه 99-98.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
.
🔸 امام هادی علیه السلام: به جای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.
میزان الحکمة، جلد ۷، صفحه ۴۵۴
▫️ ولادت #امام_هادی (علیه السلام) مبارک باد 🌺
زمان تولد ائمه علیهمالسلام، همیشه در اتاقش شکلات داشت و به ما تعارف میکرد.
یکبار که شکلات تعارف میکرد، پرسیدم : «استاد به چه مناسبتی؟»
گفت: «تولد #امام_هادی».
با اینکه همه ائمه مقامشان با هم یکسان است و یک نور واحد هستند؛ ولی دانشکده این را رعایت نمیکرد. مثلاً برای تولد حضرت علی علیهالسلام کلی شیرینی و شربت و گل پخش میکرد، ولی برای میلاد بقیه ائمه کاری نمیکرد.
دکتر اما میگفت: «اینقدر تنی و ناتنی نکنید. بهعنوان کسی که اعتقاد داره، لااقل شکلات پخش کنید که همه بفهمن تولده» .
#شهید_مجید_شهریاری
#شهدا_و_اهل_بیت ع
#شهدا_و_امام_هادی ع
#کتاب_استاد؛ خرده روایت های زندگی شهید مجید شهریاری. نویسنده: فاطمه شایان پویا. ناشر: نشر شهید کاظمی. نوبت چاپ: اول-بهار ۱۳۹۸؛ صفحه 153-152.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#شهید_مرتضی_مطهری
#دیدگاه_شهدا
#شهید_شناسی
#مجموعه_آثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص: 465-466.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
در صدر اسلام در ميان شهداى زمان پيامبر، آن كه از همه بيشتر درخشيد و به او لقب «سيدالشهداء» يعنى سالار شهيدان در آن زمان دادند، جناب حمزة بن عبدالمطّلب عموى بزرگوار رسول اكرم بود كه در احد شهيد شد.
آنان كه به زيارت مدينه مشرف شدهاند حتماً به احد هم مشرف شدهاند و قبر حمزه را در احد زيارت كردهاند.
حمزه كه از مكه به مدينه مهاجرت كرده بود، كسى نداشت، خودش تنها بود.
وقتى كه پيامبر اكرم از احد برگشت به مدينه، ديد در خانه همه شهدا گريه هست جز خانه جناب #حمزه؛ حضرت فقط يك جمله فرمود: «امّا حَمْزَةُ فَلا بَواكى لَهُ» يعنى همه شهدا گريهكننده دارند جز حمزه كه گريهكننده ندارد. تا اين جمله را فرمود، صحابه رفتند به خانههايشان و گفتند: پيامبر فرمود حمزه گريهكننده ندارد.
زنانى كه براى فرزندان خودشان يا شوهرانشان يا پدرانشان يا برادرانشان مىگريستند، به احترام پيامبر و به احترام جناب حمزة بن عبدالمطّلب آمدند به خانه حمزه و براى حمزه گريستند؛ و بعد از اين ديگر سنت شد هركس براى هر شهيدى كه مىخواست بگريد، اول مىرفت خانه جناب حمزه و براى او مىگريست.
اين جريان نشان داد كه اسلام با اينكه با گريه بر ميّت (ميّت عادى) چندان روى خوشى نشان نداده است، مايل است كه مردم بر شهيد بگريند، زيرا شهيد حماسه آفريده است و گريه بر شهيد، شركت در حماسه او و هماهنگى با روح او و موافقت با نشاط او و حركت در موج اوست.
بعد از حادثه عاشورا و شهادت امام حسين عليه السلام كه همه شهادتها را تحتالشعاع قرار داد، لقب «سيدالشهداء» به ايشان انتقال يافت. البته به جناب حمزه هم سيدالشهداء گفته و مىگوييم ولى #سيدالشهداى_مطلق، امام حسين است.
يعنى جناب حمزه سيدالشهداى زمان خودش است و امام حسين عليه السلام سيدالشهداى همه زمانهاست، آنچنان كه مريم عذرا «سيدة النساء» زمان خودش است و صديقه كبرى «سيدة النساء» همه زمانها.
قبل از شهادت امام حسين آن شهيدى كه سمبل گريه بر شهيد بود و گريه بر او مظهر شركت در حماسه شهيد و هماهنگى با روح شهيد و موافقت با نشاط شهيد به شمار مىرفت، جناب حمزه بود، و بعد از شهادت امام حسين اين مقام به ايشان انتقال يافت.
#مجموعه_آثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص: 465-466.
هدایت شده از
🔰محبت علی (ع)
#شهید_مطهری
شخصی آمد خدمت مولای متقیان علی علیه السلام و گفت: یا امیرالمؤمنین! مرا نصیحت کن. علی علیه السلام نصایح زیادی کرد. فرمود:
لا تَکنْ مِمَّنْ یرْجُو الْاخِرَةَ بِغَیرِ عَمَلٍ وَ یرَجِّی التَّوْبَةَ بِطولِ الْامَلِ، یقولُ فِی الدُّنْیا بِقَوْلِ الزّاهِدینَ وَ یعْمَلُ فیها بِعَمَلِ الرّاغِبینَ. همین دو جمله فعلًا ما را بس.
فرمود: #نصیحت من به تو اینکه از آن کسان مباش که امید به آخرت دارد اما میخواهد بدون عمل به آخرت برسد؛ مثل همه ما. ما میگوییم #حبّ_علی_بن_ابی_طالب کافی است. تازه حبّ ما #حبّ_حقیقی نیست؛ اگر حبّ حقیقی بود #عمل هم پشت سرش بود. میگوییم همین وابستگی ظاهری کافی است!
خیال میکنیم علی علیه السلام از کسانی است که احتیاج دارد، و اگر افرادی #انتساب_دروغین هم داشته باشند دیگر بسیار خوب، ما عجالتاً سیاهی لشکر میخواهیم، سیاهی لشکر هم کافی است!
ما خیال میکنیم یک #گریه_دروغین بر امام حسین کافی است. ولی امیرالمؤمنین فرمود اینها دروغ است. اگر حبّ علی بن ابی طالب تو را به عمل کشاند، بدان حبّ تو صادق و راستین است. اگر گریه بر حسین بن علی تو را به سوی عمل کشاند، بدان که تو بر حسین بن علی گریه کردهای و گریه تو راستین است. اگر نه، #فریب_شیطان است.
#کتاب_آزادی_معنوی صفحه 122.
🔰مصطفی علاقهای برای #دیده_شدن نداشت.
تازه از #جبهه_غرب برگشته بودم اصفهان. به جمع دوستان طلبه رفتم و برای آنها از شرایط جنگ و اهمیت حضور اکثر طلبههای انقلابی در جنگ گفتم.
یکی از دوستان طلبه از من سوال کرد: «شما در جبهه غرب در کدام منطقه بودی و چه میکردی؟
او را نمیشناختم. من هم برای او حسابی از منطقه غرب تعریف کردم و بعد گفتم: «من میخواهم برای #تبلیغ اینبار به #جبهه_جنوب بروم . خوشحال میشوم که با ما بیایید. دوست من هم قبول کرد و قرار شد روز بعد راهی شویم.
فردا بههمراه دوستم حرکت کردیم. شنیده بودم که بچههای اصفهان در #منطقه_دارخوین مستقر هستند. تا رسیدیم به پادگان، همه فرماندهان به استقبال ما آمدند! #شهید_حسین_خرازی هم جلو آمد و با دوست من روبوسی کرد!
من هم با تعجب به همه آنها نگاه میکردم. کمی عقب رفتم و به یکی از فرماندهان گفتم: «شما این دوست من را میشناسید؟» آن فرمانده لبخندی زد و گفت: «آقا مصطفی فرمانده همه ماست. ایشان #موتور_معنوی تیپ امام حسین علیهالسلام است. این چند روزیکه او رفته بود مرخصی همه ناراحت بودیم. حضور امثال او در جبهه واقعاً احتیاج است» .
من هم از این برخورد آقا مصطفی شرمنده شدم. در تمام مدتی که من با او بودم، در مورد حضورش در جبهه صحبتی نکرد. فقط من حرف میزدم.
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
#سیره_اخلاقی_شهدا
#اخلاص
#کتاب_مصطفی ؛زندگینامه و خاطرات شهید مصطفی ردانی پور، نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چاپ ششم- ۱۳۹۴؛ ص 98-99.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/