هدایت شده از روی خط شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فیلم
#کلیپ
#علی_رضا_پناهیان
#مدافعان_حرم
نماهنگ لذت جهاد
🔹لذت تیر و ترکش دفاع مقدس
🔹افرادی که نه شهادت می خواستند نه اسارت نه جراحت؛ اما دلبسته فضای جبهه بودند
🔹رضایت گرفتن های سخت و دشوار از پدر و مادر
🔹فقط سختی های جهاد را نبینید
🔹شهید مدافع حرمی که تعمیر کار موبایل بود.
@khateshahadat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔅طرح| رهبرانقلاب: وارد ماه شعبان شديم؛ فصل مناجات با خدای متعال
🌙 #ماه_شعبان
هدایت شده از روی خط شهادت
وصيت نامه شهيد رضا پناهي.mp3
1.83M
#قطعه_صوتی
#صدای_شهیدان
#وصیت_نامه
#وصیت_نامه_شهدا
#شهید_رضا_پناهی
✅وصیت نامه خود گفته شهید رضا پناهی؛ شهید 12 ساله
🔺من طلبنی وجدنی
🔺آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج ان در جامعه است
ملت های زیر سلطه
🔺تعیین راه و هدف
🔺من عاشق خدا و امام زمان گشته ام
🔺حسین زمان؛ خمینی بت شکن
🔺هدفم الله
🔺به ریسمان خدا چنگ بزنید
🔺بابا تو هم مرا حلال کن
@khateshahadat
برش ها
#شهید_علی_اکبر_شجاعیان
شهید سید علی اکبر شجاعیان جانشین گردان حضرت رسول (ص) بود. #حاج_حسین_بصیر خیلی اصرار می کرد که فرماندهی گردان مستقلی را بپذیرد. او زیر بار نمی رفت. می گفت: کار کردن برای #اسلام ملاک است که همین جا دارم کار می کنم.
هر وقت صدای ماشین حاج بصیر را احساس می کرد، سریع از چادر خارج می شد که چشم در چشم هم نشوند و هر وقت هم حاج بصیر پشت بی سیم بود، به چادر کنار فرماندهی می رفت که بی سیم چی بگوید در چادر فرماندهی نیست.
آخر سر هر دو در عملیات کربلای ده شهید شدند.
#شهید_سید_علی_اکبر_شجاعیان
#سیره_اخلاقی_شهدا
#فرار_از_قبول_مسئولیت_در_سیره_شهدا
کتاب تو شهید می شوی؛ خاطرات شفاهی حجت الاسلام سجاد ایزدهی، نویسنده: سید حمید مشتاقی نیا، ناشر: مؤسسه روایت سیره شهدا، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۵؛ صفحه۱۰۰.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
هدایت شده از الهادی
🔻ایام ولادت با سعادت حضرت اباعبدلله الحسین، حضرت زین العابدین و حضرت اباالفضل العباس علیهم السلام را به محضر حضرت ولی عصر علیه السلام و همه محبین تبریک عرض می نماییم.
🔺 @nasery_ir
هدایت شده از روی خط شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فیلم
#معرفی_کتاب
#کتاب_وزیر_نفت_منم
#شهید_محمد_جواد_تند_گویان
"موضوع این کتاب، شرح زندگی شهید «محمدجواد تندگویان» در قالب داستان است. کتاب، مشتمل بر دوازده روایت از زندگی و شهادت محمدجواد تندگویان، وزیر نفت انقلابی ایران از زبان خانواده، دوستان و هم رزمان وی است. نگارنده در این نوشتار بر آن است که ضمن بازگو نمودن بخش هایی از زندگی تندگویان، نبوغ، مظلومیت و ایمان وی را نیز به مخاطب بشناساند."
@khateshahadat
برش ها
شهید_علی_صیاد_شیرازی
زندگی با علی سخت بود؛ اما به سختی هایش می ارزید. به خاطر ایمانش، مهربانی اش و قدر_شناسی اش.
روزهایی که خانه بود، در کارهای منزل کمکم می کرد. یک روز جمعه دیدم آستین هایش را بالازد و رفت آشپزخانه. وضو گرفت و در را به رویم بست. شروع کرد به تمیز کردن آشپزخانه. هر چه اصرار و التماس کردم که چرا این کار را می کنید؟ گفت: به خاطر خدا و کمک به شما.
تا همه ظرف ها و کف آشپزخانه را نشست و همه را چیز را سر جایش قرار نداد از آنجا بیرون نیامد. شده بود مثل دسته گل.
این طوری محبتش را به من نشان می داد.
راوی: همسر شهید
کتاب خدا می خواست زنده بمانی؛ کتاب صیاد شیرازی، نویسنده: فاطمه غفاری، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: هفتم- ۱۳۹۵؛ صفحه ۷.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
هدایت شده از روی خط شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فیلم
#نماهنگ
#صدای_شهیدان
#مقام_معظم_رهبری
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
نماهنگ راوی راه آسمان
می گفت: «این جوانان ما، به راههای آسمان آشناترند تا به راههای زمین.» این را چنان می گفت که گویا راههای آسمان را خودش رفته، دیده و می داند که اینها آشناتر هستند!»
@khateshahadat
برش ها
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#سرلشکر_ناجی فرمانده #پادگان بود. وقتی فهمید که سیصد نفر از بچه ها #سحری خورده اند که روزه بگیرند، کفری شده بود. صبح همه را در حیاط پادگان جمع کرد و دستور داد همه آب بخورند. می خواست روزه همه را بشکند.
ابراهیم آرام و قرار نداشت. می دانست که ناجی آن شب برای اینکه مطمئن شود که پخت و پزی صورت نمی گیرد، حتما به #آشپزخانه سرکشی می کند.
دستور داد کف آشپزخانه را شستند و سپس روغن ریختند. ناجی آمد. موقع برگشت پایش لیز خورد و چنان زمین خورد که پایش شسکت و تا پایان ماه رمضان در بیمارستان بستری بود و همه سربازها یک #ماه_رمضان بدون ناجی را تجربه کردند.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#سیره_فرهنگی_شهدا
#مبارزه_با_فرهنگ_روزه_خواری در سیره شهدا
راوی: پدر شهید.
#کتاب_برای_خدا_مخلص_بود ؛ خاطراتی از شهید محمد ابراهیم همت، نویسنده: علی اکبری، ناشر: یاز رهرا (س)، نوبت چاپ: یازدهم- زمستان ۹۵ ، صفحه ۱۷.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
برش ها
#شهید_علی_اکبر_شجاعیان
دعوت بودیم عروسی برادر شهید حامد سرهنگ. علی اکبر آمد دنبالم. ماشین رنو داشت اما با یک دست رانندگی می کرد، آن هم در کوچه های باریک. تعجب کردم.
می گفت: باید خودم را برای همه شرایط آماده کنم. آمدیم و یک دستم در جنگ #قطع شد. باید از الان تمرین کنم تا #ماشین را با همان یک دست کنترل کنم.
#شهید_علی_اکبر_شجاعیان
#سیره_مدیریتی_شهدا
#ارئه_راه_حل_برای_مشکلات_پیش_رو
کتاب تو شهید می شوی؛ خاطرات شفاهی حجت الاسلام سجاد ایزدهی، نویسنده: سید حمید مشتاقی نیا، ناشر: مؤسسه روایت سیره شهدا، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۵؛ صفحه ۱۰۱.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
برش ها
#شهید_مرتضی_مطهری
مرتضی تازه هجده سالش شده بود. البته معمم هم بود. رفته بود #فریمان دیداری تازه کند.
در همان ایام در کلات حاجی رستم استوار یکْ #پاسگاه مسئله ناموسی ایجاد کرده بود. عده ای داشتند می رفتند تا تذکرش دهند. مرتضی هم با آنها همراه شد.
استوار با شنیدن حرف بزرگ تر جمع گفت: چه غلطا …
هنوز حرفش تمام نشده بود که مرتضی با یک #سیلی آبدار دهان استوار را بست.
#شهید_مرتضی_مطهری
#سیره_فرهنگی_شهدا
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر در سیره شهدا
کتاب مرتضی مطهری؛ نگاهی به زندگی و مبارزات استاد شهید مطهری، نوسنده: میثم محسنی، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: هفتم؛ بهار ۱۳۹۱؛ صفحه ۲۱.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
برش ها
#شهید_سید_مجتبی_هاشمی
#خرمشهر هنوز سقوط نکرده بود. داخل خانه ها را تونل مانند، به هم وصل کرده بودیم و با عراقی ها می جنگیدیم.
سید از من پرسید: محمد! نمازت را خوانده ای؟
گفتم: این حرف ها چیست؟ خدا هم وسط این گیر و دار از ما #نماز نمی خواهد.
گفت این حرف ها چیست که می زنی؟ بلند شو نمازت را بخوان تا اگر طوریت شد #شهید از دنیا رقته باشی.
گفتم اگر نماز خواندم و وسط نماز طوریم شد چه کنم؟ گفت خیالت راحت.
در #قنوت نماز بودم که خمپاره ای افتاد وسط حیاط و در شیشه ای خانه هزار تکه شد؛ اما چیزیم نشد. وقتی سید آمد و منظره و سلامت مرا دید، گریه اش گرفت. خودش هم شروع کرد به نماز خواندن دوباره.
#شهید_سید_مجتبی_هاشمی
#سیره_عبادی_شهدا
#عواقب_تأخیر_نماز_اول_وقت
راوی: محمد تهرانی
کتاب آقا مجتبی؛ خاطراتی از شهید سید مجتبی هاشمی، نویسنده: محمد عامری، ناشر: تقدیر، نوبت چاپ: دوم- تابستان ۱۳۹۶؛ صفحه ۲۲.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
هدایت شده از روی خط شهادت
شهيد جعفر احمدی میانجی.mp3
840.4K
#قطعه_صوتی
#روایت_گری
#حسین_یکتا
#شهید_جعفر_احمدی_میانجی
#شهدا_و_امام_زمان
جعفر گفت: آقا محمد حسین! من می رم توی این قبره می خوابم تو بیا سنگ لحد بگذار ...
@khateshahadat
هدایت شده از روی خط شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فیلم
#کلیپ
#معرفی_کتاب
#کتاب_قاصد_خنده_رو
#شهید_فضل_الله_محلاتی
#شهدای_روحانی
کتاب قاصد خنده، نوشته فرهاد خضری و نشر روایت فتح می باشد.
کتاب «قاصد خنده رو» زندگی شهید حجت الاسلام شیخ فضل الله مهدی زاده محلاتی را از نگاه چهارده راوی بازگو می کند. بخش اصلی این خاطرات به سال های قبل از انقلاب باز می گردد و به چگونگی شکل گیری حلقه مبارزان توسط امام خمینی (ره) اشاره دارد.
@khateshahadat
هدایت شده از روی خط شهادت
شهدای گمنام.mp3
1.16M
#قطعه_صوتی
#مداحی
#مهدی_رسولی
#زمینه
شهدای گمنام ببرید از ما نام
به باغبون بگویید دیگه لاله نکاره
گوشه گوشه ی این سرزمین لاله زاره
@khateshahadat
برش ها
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
حمید نسبت به رعایت #حق_الناس خیلی حساس بود. کتابی را که نخریده بود یا اجازه اختصاصی برای خواندنش نداشت، نمی خواند.
برش یک:
وقتی می رفتیم #گلزار_شهدا، فروشگاه محصولات فرهنگی اش را هم می رفتیم. تازه عقد کرده بودیم رفتیم توی فروشگاه.
حمید کتابی را برداشت و از فروشنده پرسید: شما این #کتاب را خوانده اید؟ می دانید موضوعش چیست؟
فروشنده گفت: از ظاهرش بر می آید که درباره اثبات قیامت باشد. مقدمه اش را که بخوانید معلوم م یشود.
حمید جواب داد: من کتاب را زمانی می توانم بخوانم که هزینه آن را داده باشم. شاید ناشر یا #نویسنده راضی نباشند. ولی الان نمی توانم مقدمه اش را بخوانم.
از قیافه فروشنده معلوم بود که بیشتر از من، از حرف حمید تعجب کرده است.
برش دو:
تازه از اردو برگشته بودم و حمید هم از سرکار آمد. رفتم استقبالش. بالا آمدنش طول کشید. برگشتم اتاق. وقتی آمد داخل، بعد از سلام و احوال پرسی گفت: پسر صاحب خانه وقتی سرباز بوده کتابی را از کتاب خانه سپاه امانت گرفته بود . یادش رفته بود. داد به من که به کتاب خانه بر گردانم. از اسم کتاب پرسیدم. کتاب #گناهان_کبیره #شهید_دستغیب بود که مدت ها دنبالش بودیم.
گفتم: چه خوب! دو نفری می نشینیم و می خوانیمش. حمید کتاب را روی اوپن گذاشت و گفت: ما نمی توانیم این کتاب را بخوانیم. این کتاب جزء اموال عمومی کتاب خانه است و زمانی می توانیم از آن استفاده کنیم که جایی به نام ما ثبت شده باشد.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#سیره_اخلاقی_شهدا
#آداب_مطالعه_کتاب
#کتاب_یادت_باشد ؛ شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت فرزانه سیاهکالی مرادی؛ همسر شهید، مصاحبه و باز نویسی: رقیه ملا حسینی، نویسنده: محمد رسول ملا حسینی، ناشر: شهید کاظمی، نوبت چاپ: چاپ بیست و نهم؛ ۱۳۹۷؛ صفحات ۸۲ و ۲۴۹-۲۵۰.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
جعفر انسی ویژه با #امام_زمان داشت. مواقعی هم که با همدیگر می رفتیم #جمکران، سرش را روی شیشه اتوبوس می گذاشت و در خودش بود.
شبی در حسینیه مراغه بودیم. بودیم حال حعفر منقلب بود. بعدها برایم گفت که در میان خواب و بیداری امام زمان (عج) را دیده که داخل حسینیه آمده است:
«از نور و شکوهشان توان بلند شدن نداشتم. حضرت در میان رزمنده ها راه می رفت و روی آن هایی که از سرما کز کرده بودند پتو می کشید. عطری آسمانی در فضای حسینیه به مشامم می خورد که نظیر آن را در جایی احساس نکرده بودم».
وقتی سر به سجده می گذاشت، صدای سین های ذکرش در گوشم چرخ می خورد. ذکر مدامش: “یا مولای! یا صاحب الزمان ادرکنی یا مولای یا صاحب الزمان اغثنی” بود.
آن قدر گفت و چشید که خداوند در روز #نیمه_شعبان خریدارش شد. وقتی که در سنگر کمین بود. شاید تقدیر این بود که وقتی جعفر در سنگر کمین بود، سنگر لو برود .
آری! خدا شهادت را خصوصی و تنها تعارفش کرد.
#شهید_جعفر_احمدی_میانجی
#شهدا_و_امام_زمان
#شهدای_نیمه_شعبان
#کتاب_مربع_های_قرمز ؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا، نوشته زینب عرفانیان، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: دوم بهار ۱۳۹۷؛ صفحات ۲۳۰، ۳۹۴-۳۹۵ و ۳۹۸-۳۹۹.
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/