eitaa logo
حیفه نبینی/یک از هزاران
153 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
9.1هزار ویدیو
28 فایل
کرسی آزاداندیشی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام با ارائه مطالب دینی و سیاسی عنوان اولیه کانال؛ «چلچراغ معارف و احکام حم» است. (حم/HM = حسینی منتظر) @chelcheraaqHM در ادامه، ممکنست عنوان یا عکس پروفایل آن، تغییر کند اما نشانی آن، ثابت خواهد ماند!
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 و در (بخش ۶): 👈(بخش۱)👉💠💠💠💠👈(بخش۵)👉 فساد عالِم = فساد عالَم «إذا فَُسِدَ العالِم فَسَدَ العالَم» هر دو آن‌ند اما این کجا و آن کجا؟! «چشم کور» و «قلب نابینا» برای آدمی هر دو نقصان‌ند اما این کجا و آن کجا! قمپز دینداری و سر دادن‌اندر راه دین هر دو برهان‌ند اما این کجا و آن کجا گر رسد بر دین زیانی یا به دنیا زحمتی هر دو خسران‌ند اما این کجا و آن کجا مهربانی با یتیمان یا به اطفال حسین هر دو احسان‌ند اما این کجا و آن کجا آب نوح و اشک‌چشمِ زینبِ خونین‌جگر هر دو طوفان‌ند اما این کجا و آن کجا! «دانه فلفل» سیاه و «خال مه‌رویان» سیاه هر دو جان‌سوزند اما این کجا و آن کجا؟!! و تشییع پیکرهای گلچینی از شخصیت‌های برجسته ملی و تدفین ۳/۳/۳ آن‌ها در تبریز و تهران و مشهد و...؛ گویا چیزی نیست بجز یک برای نشان دادن سه نماد معنی‌دار به جهان که در بخش قبلی به دو مورد (معطوف به و ) از آن‌ها اشاره کردیم. ولیکن بهتره این آینه را منحصر به ۴ روحانی نکنیم و ۲ وزیر را هم در آن بنگریم! یعنی مقایسه دو وزیر امورخارجه؛ و اما این کجا و آن کجا؟! در این‌جا بر آن نیستیم که مقایسه همه‌جانبه‌ای بعمل آوریم ولیکن در این مقایسه، مطلب یا مسئله در عرصه‌های و ، در صدر توجهات است که نگاهی به همین قضیه، کفایت می‌کند. کدام‌یک در تراز بودند؟! ...ادامه دارد. ✍️ حسینی(منتظر) ۳/۳/۳ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 چلچراغ معارف 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 و در (بخش۷): بررسی فاجعه شهادت‌گونه ۳×۸ ما می‌توانیم اینجا بنشینیم و به تنهای و ضایعه درگذشت شهادت‌گونه آ.رئیسی و همراهان او بپردازیم و حال آنکه بعلت وقوع آن در (یعنی محدوده مثلثی ، و که صهیونیستی‌ترین مثلث جغرافیایی و عرصه تروریست‌های است)، بر عهده نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و نظامی و انتظامی و سایر دستگاه‌های ذی‌ربط است (البته اگر از تأثیرات نفوذی‌های مکار در امان باشند!) و اینکه این واقعه، آیا نماد یک در جابجایی عالیه نظام و کشوری است که در کانون انواع فتنه‌ها و توطئه‌های دشمنان پرمشغله بوده و است و خواهد بود (که نه تنها فاقد اسکادران امنیتی بوده که حتی چند تا ارزان هم همراه آن نبوده تا لااقل و مسیر آنرا بصورت حتی آفلاین، رصد و کرده باشند!) و علاوه بر آن؛ در آن، آنهم در کشور حادثه‌خیزی مثل ، هم آیا نماد یک و ناکارآمد نیست؟! در هر حال این قضیه عجیب‌العجائب حتی اگر کاملاً طبیعی ارزیابی شود، نمی‌تواند توطئه‌آمیز بودن آن را کم‌رنگ سازد. زیرا که بنظر می‌رسد در همه این‌ها، حداقل استانداردهای لازمه آن‌ها رعایت نشده است و لذا نمی‌توانیم فقدان هیئت مذکور را تعبیر کنیم و از طرفی تا اثبات نشود که یک هجومی و مستقیم، آنرا رقم زده است، نمی‌توانیم آنرا تعبیر به بکنیم و همان بهتر که آنرا شهادت‌گونه بنامیم. با عبور از خط‌‌وربط‌های محلی و تارهای عنکبوتی آن‌ها در کلیه دستگاه‌های ، به هر نتیجه‌ای که برسد، کف مسئله بوده ولیکن سقف آن مطلب دیگری است! بنده بعنوان یک و ، علت این را باید در و آسمانی جستجو بکنم که بسی متمایز از همه دستگاه‌های زمینی است. در دستگاه زمینی (چنانکه رهبر روسیه گفت)، تعبیر به می‌شود و حتی در وجهی از منشور هم تعبیر به می‌شود ؛ «إذا مات العالِم الفقیه، ثلم فی‌الاسلام ثلمة لایسدها شیء» هرگاه عالم فقیهی بمیرد، در اسلام شکافی رخ می‌دهد که چیزی نمی‌تواند جای آنرا پر کند. و حال آنکه، و همراهان او، الطاف خفیه‌ای هم دارد بسیار ارزشمندتر از آن که آنرا ضایعه و حتی ثلمه بنامیم. بنابراین در مانحن‌فیه، لازمست از وجه دیگری هم بدان نگاه شود و این سلسله بر آنست که این لایه ماجرا را مورد توجه قرار بدهد: در هر مقطعی از زمان، مردمانی از زمین، بعلل مختلفی، در فرو می‌لغزند که بجز جهنمی سوزان، فرجامی نخواهند یافت ولیکن بعضی از آن‌ها را خدای رحمان چنان دوست می‌دارد که نباید جهنمی شوند. فلذا حکیم خبیر، بهترین اولیاء خود را آن‌ها قرار می‌دهد. با عنایت به ترسیم مثلث اصلی عوامل سه‌گانه بدبختی توسط علیه‌السلام در دعای ابوحمزه ثمالی که در کنار عوامل و ، «خودمان» را عامل سوم نشان می‌دهد، باید به این درک و فهم نائل گشت که خودی‌ها از جمله تعدادی روحانی (حتی در جایگاه و !) هم ممکنست، مرتکب چنان سیّئاتی بشوند که موجبات انحراف را فراهم سازند ولو در لباس ! بخش‌های ذیل، به همین مناسبت، تألیف و تحریر شدند. علیکم بالرجوع👇 👈(بخش۱)👉💠👈(بخش۲)👉 💠 👈(بخش۳)👉💠👈(بخش۴)👉 💠 👈(بخش۵)👉💠👈(بخش۶)👉 بعضی از دوستان می‌پرسند که وقتی عده‌ای در معرفی با عبارت یا با عنوان در رقابت هستند(!)، چرا حضرت آقا رحلت او را توصیف کردند؟! گمان نمی‌کنم چنین حساسیت‌هایی، از مسائل اصلی و ما باشد. در عین‌حال مختصر بکنم به اینکه اگر حضرت رهبر، صرفاً را مطرح می‌فرمودند، آنگاه بمفهوم شدن بود و بالتبع باید اشخاص حقیقی یا حقوقی ذی‌ربط را معرفی می‌کردند که چنین شتابزدگی‌هایی در شأن حضرت ایشان نیست و قبل از بررسی‌های فنی قضیه، حمل بر می‌شد و چنانچه بعداً کاشف به عمل می‌آمد که صرفاً یک حادثه و سانحه طبیعی بوده است، تصور کنید که شیاطین چه جنجالی برپا می‌کردند! ولیکن شهادت‌گونه نامیدن ماجرا هم معنی‌دار است و لازمست به درستی تحلیل گردد. از جمله اینکه اگر به شکلی غیر از این حالت، رخ می‌داد، این‌همه تأثیرگذار نمی‌شد و بازتاب مفید پیدا نمی‌کرد. بنده یک را می‌بینم و «ما رأیت الاّ جمیلاً»! ..ادامه دارد ✍️حسینی(منتظر) ۳/۳/۴ 🆔کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲گروه چلچراغ معارف 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 و در (بخش۹): فاجعه شهادت‌گونه ۳×۸ علت ۳×۸ نامیدن فاجعه شهادت‌گونه و او در فضای مثلث خطرناک شمال‌غربی ایران را در (👈اینجا👉) ببینید. و همچنین زمینه‌های مبحث جاری را در بخش‌های قبلی این مقاله، ملاحظه بفرمایید 👇👇👇 👈(بخش۱)👉💠👈(بخش۲)👉 💠 👈(بخش۳)👉💠👈(بخش۴)👉 💠 👈(بخش۵)👉💠👈(بخش۶)👉 💠 👈(بخش۷)👉💠👈(بخش۸)👉 ⁉️ بعضی‌ها می‌پرسند که آیا با این تحلیل خاص در این سلسله مقالات خود، می‌خواهید آ.رئیسی را تقدیس و تعصیم بکنید؟! ج: اگر منظورتان از تعصیم و تقدیس، معصوم‌پنداری و بی‌عیب تلقی کردن آ.رئیسی و یاران پروازی اوست، باید عرض کنم که خیر، چنین منظوری ندارم. بنده از همان فردای گزینش آ.رئیسی بعنوان ، ضمن تداوم حمایت‌های آشکار و پنهان خود، همچون مواضع قبلی خود در قبال رؤسای پیشین جمهور (علیرغم اینکه برای پیروزی آن‌ها تلاش‌های وافری انجام دادم از جمله برای آ.رئیسی که بازرس ویژه یکی از ستادهای انتخاباتی آن شهید بودم) به منتقدین مدیریت ایشان پیوستم و ایشان را نه تنها تخطئه نمی‌کنم بلکه محترم و هم می‌شمارم. ولیکن در این مقالات، سعی دارم به این فاجعه شگفت‌انگیز از پنجره متمایزی نگاه بکنم. و اما بعد؛ خدای ! تحمیل یا تحمل بقای افرادی در که ( حساب شده و به می‌آیند و) باورهای توحیدی را عملاً (نه الزاماً در ذهنیت خود) به سخره گرفتند، نمک به زخم امت و ملتی است که پرچم الهی خود را در بر افراشته‌اند. نظامی که حفظ آن است و اول محافظ آن، خود خداست و خدا در این امر خطیر با هیچ شخص حقیقی یا حقوقی، عقد اخوت نبسته است و باصطلاح هیچ تعارفی ندارد! باورهای مذهبی مردم وقتی توسط احدی از زخمی بشوند، ترمیم آن‌ها ضرورت غیرقابل اغماضی است که باید توسط حداقل احدی از جامعه روحانیت، جبران گردد. این امر خطیر اگر داوطلبانه، صورت نگیرد لاجرم با نیروی قهریه الهی، تحقق و تجلی خواهد یافت. بنده حقیر در مورخه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ (۱۹ رمضان ۱۴۴۵) که مصادف با سال‌یاد تلخ‌ترین فاجعه تاریخ یعنی ضربت بر فرق مبارک ولی اعظم؛ امام علی(ع)؛ مظهر و ، این توفیق را یافتم که طی پیامی (با عنوان «غفلتی در تراز خیانت!/انسان در امتحان فتن» معطوف به عملکرد صدیقی بعنوان امّ‌القرای و نیز قاضی‌القضات سابق و همچنین رئیس نهاد امربمعروف و نهی از منکر) بنویسم: «... اینک دعوا بر سر این نیست که، زمین واگذاری به مؤسسه، به بازگشته و مؤسسه کذایی هم منحل شده است، بلکه دعوا بر سر نحوه ایشان و ترمیم باورهای مردم است. استعفای ایشان از همه مناصب مرتبط با نظام، حوزات علمیه و کلیه نهادهای مردمی، لازم بود اما کافی نیست. ✅ بهترین نسخه برای ایشان، پذیرش مرام ۲۵ ساله است (اگر واقعاً در ایمان به امیرالمؤمنین علیه‌السلام، هستند چرا به آن‌حضرت اقتداء نکنند؟!) نگویید که دشمن هم همین (از خارج شدن ایشان) را می‌خواهد! شاید گاهی تحقق خواست بهترین کار باشد! چنانکه را خواستند و حضرت هم تسلیم شدند! ، امروز نشانه بارزی از «سیّئات العمل» در این مقطع است. باورهای مردمی که به یغما رفت، چگونه باید باز آید؟! با انحلال مؤسسه؟! با مجازات آقازاده‌ها و اطرافیان خطاکار ایشان؟! با برگشت زمین گران‌بها به و حتی به ؟! این‌ها کف مطلب است. سقف مطلب آنست که صدیقی من‌بعد دیگر در هیچ رسانه‌ای رؤیت نشود! آنچنان محو که از خاطره‌ها (ولو برای ۲۵ سال!) برود. در غیر اینصورت زبان مدافعین الهی ()، رسا نخواهد شد! سپردن خود به محاکمه توسط دستگاه نسبتاً معیوب (حتی اگر شدیدترین مجازات را اعمال کند)، جبران‌کننده این ثلمه و نیست. بهترین مجازات که خود آقای صدیقی باید بابت این غیرقابل اغماض خود تسلیم آن شود، اینست که برای ۲۵ سال «خانه‌نشینی بدون حاشیه» اتخاذ نماید وگرنه به و به نخواهد رسید.» ولیکن در عمل چه شد؟! متأسفانه تریبون ، مجدداً و مکرراً به سپرده شد! همچنانکه از مناصب خود عزل نشد! آیا لجبازی خطرناکی با غیرت سبحانیتی نبود؟! آیا گمان می‌کنید، پروردگار سبحان، معطل تعلیل و تعلل‌های شما می‌ماند؟! خدای قهار سنت بدون تعارف خود را دارد و الطاف خفیه خود را به کار می‌اندازد. آنهم بسیار جمیل و زیبا! ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۳/۳/۴ 🆔کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 شورای نگهبان؛ کماکان در سلطه اصول‌گرایان!! ، با عجیبی، ۱۴۰۳ را به سپرد! نامزدهای شده ۱+۵ این دوره یکبار دیگر نشان داد که این شورای راست‌نما به چپ پیچید! یعنی که کماکان در سلطه مدعیان اصلاح‌طلبی است! ولو اینکه خود را تحت تاثیر مدعیان اصولگرایی جلوه می‌دهد/می‌دهند! ۱) پزشکیان (از باند مدعیان اصلاح‌طلبی) ۲) پورمحمدی (از باند مدعیان اصول‌گرایی) ۳) جلیلی (از باند مدعیان اصول‌گرایی) ۴) زاکانی (از باند جناح اصول‌گرایی) ۵) هاشمی (از باند جناح اصول‌گرایی) ۶) قالیباف (از باند مدعیان اصول‌گرایی) مدعیان اصول‌گرایی با ۵ کاندید، قطعاً دچار اختلافات و تنازعات شده و آراء متفرقه آن‌ها زمینه لازم را به مدعیان اصلاح‌طلبی خواهد داد که تنها نامزد تأیید شده خود را بر جمهوری بنشانند! لابد طرفداران اصولگراها خیلی خوشحال هستند که پنج به یک از جناح رقیب، جلو افتاده‌اند! و طرفداران اصلاحطلب‌ها هم بر طبل مظلوم‌نمایی خواهند کوفت که از اردوگاه آن‌ها فقط یک نفر از فیلتر عبور کرده است! و چه ننه‌من‌غریبم‌وای در خواهد آورد! و در دل خود غنج و ریسه خواهند رفت و چه تبریکاتی که به همدیگر نخواهند گفت! غافل از اینکه غریو «آی خر برفت آی خر برفت» در حال طنین‌اندازی است! آیا ، ممکنست به این برسد که چهار نفر بنفع یک نفر کنار بروند؟! بنده که بسیار بعید می‌دانم! بنده به نامزد مورد نظر خود (آقای ) در همین‌جا توصیه می‌کنم هرچه زودتر خود را از این بیرون بکشد و شریک چنین بازی مفتضحی نباشد! به پورمحمدی هم بعنوان یک هم‌کسوت توصیه می‌کنم هرچه زودتر انصراف بدهد و پای را از این خارج سازد. لطفاً اجازه بدهید، شکست اصول‌گرایی فقط بدست قالیباف و جلیلی و هاشمی رقم بخورد که کمترین تمایلی به انصراف نخواهند داشت! حال وقت آن است که به میزان و انحاء یا و مسعود پزشکیان بپردازیم! 👌 این تحلیل را پیرو تحلیل‌های کوتاه قبلی خود نوشتم که لطفاً آن‌ها را در 👈اینجااینجااینجا👉 و 👈 اینجااینجااینجا 👉 ملاحظه بفرمایید.🙏 ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۰ خرداد ۱۴۰۳ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مهدی کوچک زاده
《《تکلیف پیروان خمینی روشن است》》 امام خمینی رضوان‌الله علیه: 🔴 من به طلاب عزیز هشدار می‌دهم که علاوه بر اینکه باید مواظب القائات و باشند، از تجربه تلخ روی کار آمدن و به ظاهر که هرگز با اصول و اهداف آشتی نکرده‌اند عبرت بگیرند که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان فراموش و دلسوزیهای بیمورد و ساده اندیشیها سبب مراجعت آنان به و سرنوشت ساز نظام شود. من امروز بعد از ده سال از پیروزی همچون گذشته اعتراف می‌کنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به نداشته‌اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی‌رود، گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی قناعت نمی‌کنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمی‌خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده‌اند. به هیچ گروهی بدهکاری ندارد وما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان‌خود را به و می‌خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا گفتید! چرا کردید! چرا نسبت به و حکم خدا را جاری می‌کنید؟ چرا شعار داده‌اید؟ چرا را اشغال کرده‌ایم و صدها چرای دیگر. و نکته مهم در این رابطه اینکه نباید تحت تأثیر ترحمهای بیجا و بیمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به گونه‌ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سئوال بروند. من بعض از این موارد را نه تنها به سود کشور نمی‌دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره می‌برند، من به آنهایی که دستشان به رادیو - تلویزیون و مطبوعات می‌رسد و چه بسا حرف‌های دیگران را می‌زنند صریحاً اعلام می‌کنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت اسلام این مردم بی‌پناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادی و را در تمام زمینه‌ها کوتاه می‌کنم.
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212بانیان وضع موجود❕ رضایت از و ؛ امری کاملاً نسبی است همچنانکه آن هم امر مطلقی نیست. وضع موجود ایران؛ حکایت همان لیوانی را دارد که کسی فقط نیمه پر آنرا می‌بیند و شکرگذاری کرده و اظهار رضایت دارد و کسی هم فقط نیمه خالی را می‌بیند و ناشکری پیشه کرده و اظهار نارضایتی می‌کند! بدیهی است که هر دو حالت این مطلق‌گرائی‌ها قرین و و نیست و دعای «اللهم أرنا الاشیاء کما هی» به ما آموخته که واقعیت‌های موجود را همانطور که هست ببینیم؛ نه کمتر و نه بیشتر. نگاه مطلق به وضع موجود (همه چیز خوب است/ همه چیز بد است!) قطعاً و احمقانه‌ای است. احمقانه‌تر از نگاه غلط مذکور به (سیاه‌نمائی ۱۰۰٪ی و سفیدنمائی ۱۰۰٪ی) نسبت دادن وضع موجود به یک شخص حقیقی یا حقوقی است. فلذا باید پرسید کدام است؟ هر کسی که و بانیان «بخش نامطلوب وضع موجود» را به یک شخص حقیقی یا حقوقی محدود و منحصر نماید، اگر گرفتار وقاحت و پلیدی نباشد، قطعاً اسیر حماقت و پلشتی است. در «بخش مطلوب و شوق‌آفرین وضع موجود»، قطعاً «ملت رشید ایران»، «ولایت و علمای ربّانی»، «شهداء و ایثارگران انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و جبهه مقاومت» و در یک کلمه؛ «نظام جمهوری اسلامی ایران» بر سکوی قهرمانی و قله افتخار ایستاده و تا ابد بر تارک دنیا می‌درخشند. ولیکن در «بخش نامطلوب و شرم‌آور وضع موجود»، یقیناً خیلی‌ها مذموم و محکوم هستند. این خیلی‌ها در نگاه درست، جامع و دقیق امام معصوم(ع) عبارتند از اضلاع یک که باعث و بانی کلیه بدبختی‌های جوامع بشری از جمله جامعه ایرانی هستند: «اللهم ... و اکفنی؛ شرّ الشیطان و شرّ السلطان و سیّئات عملی» (امام سجاد علیه‌السلام در دعای ابوحمزه ثمالی) ☝️☝️☝️ سهم هر کدام از اضلاع «مثلث شوم بدبختی‌های همه جوامع بشری»، چقدر است؟! شاید سزامند باشد که سهم را در عاملیت وضع بد موجود ۳۰٪ در نظر بگیریم! مکار وسوسه‌گر حتی لحظه‌ای هم از هیچ شخصی (اعم از حقیقی و حقوقی) فروگذار نبوده و نیست و نخواهد بود. کمّ و کیف آنقدر هولناک است که باید به خدا پناه برد. سهم (نظام سلطه در سطح جهانی و مؤثر در کلیه بلاد بشری) در شرارت و فتنه‌گری کمتر از شیطان لعین نیست. فلذا سزامند است که علت ۳۰٪ بدبختی‌های عالم را در فتن صهیونیزم شیطانی و سراغ گرفت که ایضا یک لحظه هم هیچ ملتی از جمله را به حال خود رها نکرده، نمی‌کند و نخواهد کرد. و اما سهم در این معرکه (مسائل و مصائب وضع موجود اعم از مشکلات، معضلات، بحران‌ها و فجایع مشهود و ملموس آن)، چقدر است؟! سزامند است ۴۰٪ از الباقی عاملیت در بدبختی‌های را بصورت مساوی بین ملت‌ها و حکومت‌ها تقسیم کنیم تا سهم هر کدام ۲۰٪ باشد! هم از این قاعده مستثناء نیست. در ایران شاید کسانی یافت شوند که بخواهند ۴۰٪ سهم دولت/ملت را به سلطان (بویژه شیطان بزرگ؛ ) نسبت دهند ولیکن دور از واقعیت است. زیرا ۲۰٪ کم و کیف بدبختی‌های موجود زیر سر اعضاء و ارکان دولت و بلکه حکومت است، همچنانکه ۲۰٪ آن‌ها هم زیر سر آحاد و اقشاری از ملت است. شاید کسانی بخواهند با تکیه بر عبارت «الناس علی دین ملوکهم» تمام تقصیرات (۲۰٪ی) ملت را به حکومت و دولت حواله دهند ولیکن لازمست در باره مفهوم عبارت «یا اشباه‌الرجال و لا رجال» امیرالمؤمنین؛ علی(ع) هم نیک بیاندیشند. فلذا هر کسی سهم خود را دارد و باید به همان میزان هم پاسخگو باشد. همچنین؛ حکومتی که «ساختار صوری و صیرورتی» معیوب یا کارگزارانی دور از «دانائی، دلسوزی و دلیری دین‌دارانه» داشته باشد، نمی‌تواند در پلشتی‌ها و پلیدی‌های وضع موجود، بی‌تقصیر باشد. و اما در این معرکه دهشتناک، ما کجای قضیه است؟ و نقش آن را در وضع موجود چگونه می‌توان ارزیابی کرد؟ مطمئناً قضاوت آسانی نیست! شاید سزامند باشد که به روحانیت ۵۰٪ نمره مقبولیت بدهیم زیرا که در حوزه‌های افتخارآمیز وضع موجود، نقش کاملا مفید و مؤثری را ایفاء کرده است ولیکن ۵۰٪ هم نمره مردودیت می‌گیرد زیرا که نمی‌تواند خود را از ۴۰٪ سهم «سیّات‌العمل ارکان حکومت و اقشار جامعه» مبرّیٰ سازد! اگر آحاد و اقشاری از ملت به مسیر و مصیر خلاف و خطا رفته و ۲۰٪ بدبختی‌ها و شرارت‌های جامعه را رقم زده باشند، جای سؤال خواهد بود که میزان «کم و کیف انذار و هشدار روحانیت» چقدر بوده است؟ و احیانا چرا مؤثر نبوده است؟ همچنانکه اگر حکومت در مسیر و مصیر بدساختاری و بدکارگزاری خود موجب ۲۰٪ از شرارت‌ها و بدبختی‌های جامعه بوده، ایضا «میزان کم و کیف هشدار و اخطار روحانیت» چقدر بوده است؟ و چرا مؤثر نبوده است؟! ✍ سیدمحمدحسینی‌(منتظر) ۲۳ فروردین ۱۴۰۱ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 آسیب‌شناسی پیش‌بینی‌ها (بخش سیزدهم): عینک دو بُعدی ما را ندید! «شورای نگهبان؛ کماکان در سلطه اصول‌گرایان!!» عنوان تمسخرآمیزی بود برای اولین عبارتی که ذیل آن نوشتم (، با عجیبی، ۱۴۰۳ را به سپرد!). این برداشت (بمحض شنیدن اسامی نامزدها در ساعت ۱۵ بیستم خرداد ۱۴۰۳) قدری عجولانه بود! زیرا با عینک مرسومی به صحنه نگاه می‌کردم که و بود! و را ندیدم! یعنی با یک چشم و با چشم دیگر، در منظر من بود و اینکه لابد و در رفتار انتخاباتی خود این دو مطلب را معیار گرایشات خود قرار می‌دهند و اینکه متأثر از ، رفتار نخواهند کرد! و حال آنکه خود غلط بود آنچه می‌پنداشتیم! فلذا نوشتم: «مدعیان اصول‌گرایی با ۵ کاندید، قطعاً دچار اختلافات و تنازعات شده و آراء متفرقه آن‌ها زمینه لازم را به مدعیان اصلاح‌طلبی خواهد داد که تنها نامزد تأیید شده خود را بر جمهوری بنشانند!» البته این عبارت که: «... غریو «آی خر برفت آی خر برفت» در حال طنین‌اندازی است!» را درست نوشته بودم ولیکن آنرا هم از همان عینک محدود و مرسوم خود می‌دیدم! و اینکه مردم در گرایشات انتخاباتی خود لابد یا اصول‌گرایی را ترجیح می‌دهند یا اصلاح‌طلبی و نهایتاً اعتدال‌طلبی را!! زیرا تحلیلم صرفاً بر همین مبنا بود که نوشتم؛ «آیا ، ممکنست به این برسد که چهار نفر بنفع یک نفر کنار بروند؟! بنده که بسیار بعید می‌دانم!» و ضمن توصیه به غیرمشهدی‌ها (آقایان زاکانی و پورمحمدی) برای از ، ادامه دادم: «بنده به نامزد مورد نظر خود (آقای ) در همین‌جا توصیه می‌کنم هرچه زودتر خود را از این بیرون بکشد و شریک چنین بازی مفتضحی [=پیروزی پزشکیان] نباشد! به پورمحمدی هم بعنوان یک هم‌کسوت توصیه می‌کنم هرچه زودتر انصراف بدهد و پای را از این خارج سازد. لطفاً اجازه بدهید، شکست اصول‌گرایی فقط بدست قالیباف و جلیلی و هاشمی [هر سه نفر مشهدی] رقم بخورد که کمترین تمایلی به انصراف نخواهند داشت!» (آن‌ها که انصراف دادند، عقل‌شان کار کرد و پورمحمدی هم که لجاجت کرد مفتضح شد!) و غلبه پزشکیان بر بقیه را بنده چنان پررنگ دیدم که آن مقاله را ختم کردم به این جمله؛ «حال وقت آن است که به میزان و انحاء یا و مسعود پزشکیان بپردازیم!» اما امروز بعد از ۲۷ روز، حرف آن «پیرزن ترک بیسواد» مرا به خود آورد که عینک تحلیلی من در ارزیابی صحنه، بر حسب عادت، محدود بوده است! زیرا همین که به زبان آذری گفت: «اگر باهاش حرف بزنم، زبان مرا می‌فهمد»! فهمیدم که همه تبلیغات و تحلیل‌های مثلاً تیزبینانه من و امثال من، تماماً باد هوا بوده است! و من بیهوده غرق در دنیای سیاسی خودم بودم و گویا که کاملاً کور بودم! زیرا در کلام این پیرزن ترک بی‌سواد، هزاران حرف نهفته است! این جمله ساده او یکی از گران‌ترین و سنگین‌ترین پتک‌هایی بود که بر سرم کوبیده شد و از مسجد تا منزل و هنوز هم، اشک‌های من جاری‌ست! زیرا احساس می‌کنم یک دنیا بر باد رفته در حرف این پیرزن نهفته است که حتی مورد توجه کسی مثل من هم که دائماً در متن مردم (از جمله جامعه ترک‌زبان‌ها) هستم، نبوده است! این پیرزن همانند میلیون‌ها ترک‌زبان ایرانی دیگر (که خود من هم یکی از آن‌ها هستم) نیازمند این هستند که حرف‌شان (رنج‌ها و دردها و مشکلات‌شان) شنیده شود و گویا که صدها سال است شنیده نشده و حال کسی مثل پزشکیان پیدا شده و قرار است حرف آن‌ها را بشنود! بنابراین رقابت دوره چهاردهم ریاست‌ جمهوری، بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان نبود و بلکه دعوای اصلی بین ترک‌ها و مشهدی‌ها بود! بخاطر آوردم که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، جنگی بر ما تحمیل شد که پیامد آن، گویا خوزستانی‌ها حکومت را در قبضه خود گرفته‌اند و م.رضایی و ع.شمخانی، بازماندگان همان دوران هستند! طولی نکشید که اصفهانی‌ها هم به آن‌ها پیوستند و خراسانی‌ها و آنگاه کویری‌ها (رفسنجانی‌ها و کرمانی‌ها و یزدی‌ها) و سپس سمنانی‌ها و سرخه‌ای‌ها و خلاصه اینکه دولت‌ها دائماً بین فارس‌ها در حال تداول بود! حتی در این دوره از انتخابات، ۳ نفر از ۶ نامزد مؤید، از مشهدی‌ها بودند! و این شایعه چندان هم بی‌ربط نبود که مشهدی‌ها همه‌جا را گرفته‌اند! و و و ووو... همه و همه در سلطه مشهدی‌ها!!! پزشکیان خود را در پشت مدعیان اصلاح‌طلبی پنهان کرد و لذا تمام رقبای او، دون‌کیشوت‌وار در هوا شمشیر می‌زدند و حال آنکه پایگاه اصلی او قومیت‌ها بود بدون جلب توجه آنچنانی! اگرچه ترک‌ها خودجوش هم به میدان آمدند! ..ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۱۶ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲 چلچراغ 🙏
افعی‌های رخنه‌ای در حوزات علمیه (۳) نکته: وقتی یک عالم و یا به ظاهر عالم و روحانی به رود، گروه کثیری از مردم و طرفداران خود را به انحراف می‌برد، تبعیت‌کنندگان از آنان یا از و زده می­‌شوند یا همان مسیر انحرافی که او می‌رود را می‌پیمایند و تباه می‌شوند و متأسفانه عده کمی از آنها در مسیر درست باقی می‌مانند و ضمن حفظ دین خود در قدم بر نمی‌دارند که البته کار بسیار سختی می‌باشد و نیاز به بصیرت و زیرکی خاص خود را دارد و ما بعد از تا به امروز بارها آن را تجربه کرده‌ایم که چه بسیار اشخاص که در خط انقلاب بودند، چگونه از مسیر خارج و عده زیادی را با خود همراه کرده و آرمان‌های انقلاب و را رها و به خود پشت کردند و می­‌کنند و حاضر به تبعیت از و نیستند هرچند تا این لحظه و در صحنه نقشه‌های آنان را نقش بر آب کرده‌اند و محکم پای آرمانها ایستاده­‌اند اما این باید امتداد داشته و همچنان با صبر، بصیرت و عبرت از تاریخ به حمایت از ، و ادامه دهند. روحانیت چه دیدگاه‌هایی دارد؟ را می­‌توان به چند قسم تقسیم نمود یکی از تقسیمات که سه‌گانه است، شامل گروهی که در اینجا آن را گروه اول نام می­‌گذاریم پای آرمانهای و ایستاده و با شناخت نسبت به مسائل و برای ایجاد و تحکیم و الهی پیش می‌روند و هدف آنها برقراری و آماده_سازی جامعه و ایجاد زمینه برای است. اما گروه دوّمی که می­توان به آن اشاره کرد عده­‌ای هستند که به دنبال دنیا و منافع آن سرگردانند و برای رسیدن به ثروت و قدرت به هر دری می‌زنند و حتی سر تسلیم به سوی کفار فرود می­‌آورند و در کل دیدی مادی و سرسپرده دارند و مردم را به تسلیم در برابر قدرت­های جهان رهنمون می‌دارند و را نادیده می­‌گیرند یا قبول ندارند و پایگاه و ذخیره‌ای برای می‌باشند و اهداف آن را خواسته یا ناخواسته از روی جهل و هواپرستی انجام می­‌دهند. گروه سوم عده­‌ای هستند که در گوشه‌ای نشسته و تنها به و و خود مشغولند و هیچ‌کاری به و ندارند و در هیچ امور سیاسی و حکومتی دخالت نمی­‌کنند و نظری نمی­‌دهند. خیلی جالب است بدانیم نه تنها گروه دوم مورد علاقه استکبارند بلکه گروه سوم نیز بسیار بسیار مورد علاقه استکبار هستند به گونه‌ای که سعی می­‌کنند گروه اول را تشویق کنند به گروه سوم بپیوندند و دست از سیاست برداشته و می­‌گویند چه کار به سیاست، سیاست را به اهلش بسپارید و به کارهای عبادی خود مشغول شوید و در مسجد و حوزه‌ها بمانید و در دخالت نکنید. خامنه‌ای خطاب به گروه سوم می‌فرمایند: «اگر آقایی در گوشه‌ای عبایش رو به کولش بکشد و بگوید به کارهای کشور کاری ندارم، به کاری ندارم، این افتخار نیست، این ننگ است». اما هدف دشمن چیست؟ کشاندن انسان‌ها به ذلت و رسیدن به قدرت و ثروت برای خود و حزب و گروه خود و حتی در بسیاری از کشورهای استعمارگر اکثر مردم خود آن کشــورها هم در آسایش و آرامش نیستند و مجبور به سرسپردگی هستند و با فقر و بدبختی دست و پنجه نرم می­‌کنند و نهایت این غارتگری بی‌انتها ذخیره‌ای برای تنها گروهی اشرافی و ثروتمند در آن کشورها است که به وسیله آن بر کل جهان کنند و به جنگ مردمی بروند که در برابر آنها می­کنند و روحانیون سرسپرده در یا بهتر بگوییم مارها و افعی‌های این هستند و دستورات آنها را مو به مو اجرا می­‌کنند و به جای خدای احد از این می­‌ترسند و حساب می‌برند و غرق در و خود هستند. به طور کلی اهداف این شیاطین برای چپاول همه به صورت زیر خلاصه می‌شود: گرایش تمام جوانان و مردم جهان چه مؤمن و سایر ادیان و چه غیر مؤمن به بی‌بند و باری، بی‌دینی، بی­‌غیرتی، دنیاپرستی و…. تا راحت‌تر بتوانند به اهداف خود برسند در واقع بدون آنکه مقاومتی در مقابلشان باشد به مقصود خود خواهند رسید پس این گزینه برای همه یکسان است و سایر گزینه‌ها به نوعی همین هدف را دنبال خواهند کرد. ادامه 👇
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 دخوهای پوسیده پوزیده! ؛ که برای پرش به ، را برگزید گویا در حال ارتزاق از استادی اقتصاد در بود که متوجه شد زیر سر است، لذا وارد شد و خود را «متخصص مسائل سیاسی» هم پنداشت ولیکن باز هم از وقتی که متوجه شد گویا در این کشور، سیاست با ، عینیت دارد، یقه دیانت را هم گرفت و خود را هم جلوه داد و وقتی فهمید، اعتبار دیانت در سپهر است، دست به یقه روحانیت هم شد و را هم به تخصص‌های خود افزود! و بدینگونه؛ اقتصاد، سیاست، دیانت و روحانیت و‌ کل را زیر مشت و لگد خود گرفت! و (تنها حکومت گله‌گشاد دنیا که حتی دشمنان خود را هم در آغوش می‌گیرد!) هم به وی هم داد! وی هم‌ با مشاهده باز بودن در دیزی، حیای خود را قورت داد و از خجالت همه برآمد و ضمن تطهیر ، از اظهار فضله در هر امری دریغ نورزید! این از حامیان «ز.ز.آ.» (خدایش، خدای و و و !)، فی‌نفسه محلی از إعراب ندارد اما وقتی بعنوان رفیق ()، به او گفت در گزینش دولتمردان پیشتازی نکن و طوری رفتار کن که فردای روزگار هر کدام به مملکت گند زدند بتوانی آن‌ها را به گردن نگیری و شورای کذایی () را مقصر معرفی بکنی، مسئله قابل توجهی می‌شود! خصوصاً که خودشم به عضویت آن شورا در آمده! و اما نقادی أراجیف وی.. ..ادامه دارد ✍️حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۳۱ 🆔@chelcheraaqHM 🎲چلچراغ
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 وجاهت تغییر اسم و شهرت! بعضی‌ها اشکال می‌گیرند که شما چرا در کنار شهرت ، شهرت سابق او را هم می‌نویسید؟! (نوشتن برای پزشکیان!) کسی که اسم یا شهرت خود را تغییر می‌دهد، قاعدتاً به مفهوم آنست که از عنوان قبلی خود بیزار است یا ترجیح می‌دهد که با عنوان جدید او نامیده و صدا شود و بهتر است به خواسته دیگران احترام بگذاریم! این توقع کاملاً قابل قبول است تا زمانی که تغییریافته عنوانی، نخواهد بر مصادر ملی تکیه بزند که در آن‌صورت هرگونه خوش‌بینی ترحم بر پلنگ تیزدندان است! پوزیده از وقتی که مایل به پزشکی یا پزشک می‌شود، عنوان خود را به پزشکیان تغییر می‌دهد آیا در صدد این نیست که به مشتریان خود القاء نماید که او جَدّاً در جَدّ پزشک بوده و لذا قابل اعتماد است؟! اگر عنوانی غیر مرتبط با شغل خود برای خود برمی‌گزید، جای چندان حساسیتی هم نبود ولیکن چندان هم قابل اغماض نیستند. بله! حضرت هم قبل از اسلام، اسم دیگری داشته (روزبه؟) و خود پیامبر(ص) عنوان را بر او نهادند. ولیکن اعطای این عنوان (و تغییر اسم) برای کسی بوده است که به مقام نائل می‌گردد که ذره‌ای ندارد و دنبال پرش به بر ملتی هم نیست. و اما حساسیت بنده به این قضیه، سبقه دیرینه‌ای دارد. بعد از پیروزی ، در عرصه رسانه‌های فراگیر ما دو تا کانال تلویزیونی (۱ و ۲) داشتیم و دو تا روزنامه (کیهان و اطلاعات) و یک مجله هفتگی (سروش به سردبیری شخصی بنام «پرویز» خرسند) و رفته رفته به تعداد و تنوع آن‌ها افزوده شد. در نخستین شماره‌های هفته‌نامه سروش (متعلق به سازمان صدا و سیما که بنظرم جایگزین مجله تماشا شده بود) سردبیر آن طی یادداشتی به اسم خودش اشاره کرد و اینکه بعضی‌ها توصیه می‌کنند تا وی اسم خود را از اسامی متعلق به شاهان به اسامی امامان تغییر بدهد و ایشان نپذیرفته بود و تا جایی که یادمه (یا برداشت کردم) این بود که باید ترسید از کسی که تا دیروز «پرویز» بوده و امروز خود را «حسین» بنامد و بنمایاند! وگرنه مردم دچار خبط و خطا می‌شوند! تا دیروز همه او را شمربن‌ذی‌الجوشن می‌شناختند و امروز اسمش را بگذارد ابوالفضل‌العباس! اینگونه تغییرات، است و موجب می‌گردد جای و عوض شود. آنهم در عصری که ، همه‌جانبه در صدد (regime change) در است! و بعد از آن سخن سردبیر، همیشه در ذهن بنده این سؤال باقی ماند که آیا براستی ممکن است تغییر اسم یا فامیلی کسی موجب شود که نگاه و قضاوت دیگران در باره شخصیت آن شخص به خطا بیافتد؟! حالا که می‌شنویم؛ ۱) محمود سبورجیان یا صبورچیان و یا صباغیان (از عناوین متعلق به یهودیان) خود را می‌نامد تا خود را برای تصاحب جای‌گاه و آنگاه مقام تیز نماید، نباید از آن بسادگی گذشت. ۲) حسن فریدون خود را می‌نامد تا ایضاً خود را برای تصاحب ریاست جمهوری و آنگاه مقام ولایت فقیه تیز سازد، نباید از آن بسادگی گذشت. کلمه روحانی از آنجا که متناسب با شغل اوست، جای حساسیت دارد و می‌خواهد القاء نماید که جَدّاً در جدّ اهل بوده‌اند! ۳) و اینک مسعود پوزیده (از عناوین متعلق به ارمنی‌ها) که خود را پزشکیان می‌نامد و برای تصاحب ریاست جمهوری، خیز برمی‌دارد و دم از نهج‌البلاغه می‌زند بدون اعتناء به این سخن علی (علیه‌السلام) که اگر کسی را مناسب‌تر از خودت در عرصه دیدی برای انجام یک امر میدانی معطوف به مسلمین و بلکه کل مردم، خیز برداشتن تو برای تصاحب آن جایگاه، حرام است ووو... جای حساسیت دارد و نباید آنرا نادید گرفت که به فریب عمیق می‌انجامد. کسی داوطلب ریاست می‌شود که آ.رئیسی در خطه زادگاه او به شهادت رسید. از همان اولین مصاحبه خود هم کسی را خود می‌نامد که با شهید امیر عبداللهیان سرستیزی داشته و او را از وزارتخانه تحت سلطه خود اخراج کرده بود. مضافاً که به وزارت امور خارجه کردن او بسنده نکرده و بلکه به ریاست شورای تعیین اعضای دولت خود می‌نشاند. اگر سانحه کاملاً مشکوک «رئیس جمهور و وزیر امور خارجه او»، توطئه‌ای برنامه‌ریزی شده باشد و قرار باشد همه ، مورد استنطاق قرار بگیرند، قاعدتاً پیشتازان تصاحب جایگاه آن شهیدان در متهمین برای بازجویی و تحقیق و تفحص هستند. بنابراین اجازه بدهید، بعضی سرنخ‌ها را حفظ کنیم. حاکمیت در آذربایجان شمالی ایران، باید درس عبرتی باشد برای که رئیس جمهور منتخب‌شان از آذربایجان جنوبی ایران است و گل سرسبد دولتمردان وی هم شیعه‌ستیزی را جار زد در حالی که بنا بر ادعای یکی از نمایندگان با نَسبیّت دارد! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۲ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲گروه هم‌اندیشی چلچراغ 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 فاز تروریستی انجمن! بعد از اشارات 👈تحریر الشرق👉 و 👈انجمن حجتیه در جنگ با حضرت حجت👉، برخی از دوستان، می‌پرسند: آیا امکان دارد که وارد هم بشود؟! جواب بنده: گاهی از باب؛ «چون قافیه تنگ آید، شاعر به جفنگ آید»! این احتمال را هرگز نباید از نظر دور داشت. اصلاً مسئله غامضی نیست. 👈تبدیل هواداران انجمن به میلیشیا👉 آسانتر از آن‌چیزی است که بشود تصور کرد. البته میلیشیایی که «ترور روحانیان و فقهاء شیعه» (و هواداران آنان) را در صدر اهداف شوم خود قرار بدهد. اصل تلقین: آهای منتظر امام زمان! می‌دانی که طبق روایات، قشری از قربانیان قیام امام زمان، فقهای ضد امام زمان خواهند بود، پس تو که در آرزوی شرکت در رکاب هستی، از حالا تمرین بکن که با کشتن روحانیونی که در صدد هستند (که موجب تأخیر در ظهور حضرت است!)، آمادگی شمشیر زدن در رکاب حضرت را پیدا بکنی! فلذا و فقهاء، امروزه چنان آسان است که حتی یک هم می‌تواند در وسط حلقه‌های امنیتی، با یک حمله، چندین روحانی را از میان بردارد! بنابراین، وقتی آبدارچی می‌تواند براحتی تبدیل به شود، هم عین آب خوردن می‌توانند وارد فاز نظامی بشوند. بسترسازی مناسب صورت گرفته است و چرا عنداللزوم مورد بهره‌برداری قرار نگیرد؟! فلذا اصلا چیز عجیب و دور از ذهنی نیست. ولیکن معمولاً این نیست که در مأموریت بازوهای خود، تداخلی ایجاد کند مگر اینکه مجبور شود. اجازه بدهید برای تحلیل بهتر مطلب، قدری از این صحنه، عقب‌تر برویم: برای انجمن، شما ناچارید سیاست‌های سابق و لاحق تحت سلطه را بشناسید. و برای شناخت ، ناچارید سیاست‌های مرسوم (فعلاً در قالب ) را بشناسید. و برای شناخت دقیق‌تر و عمیق‌تر صهیونیزم جهانی (بویژه انگلیسی) ناچارید را شناسایی کنید. بدون شناخت این ، در تحلیل گفتاری و رفتاری انجمن حجتیه، گرفتار شبهاتی می‌شوید که ماندن در تردیدی است که طراحی شده است. و اما شاخه نظامی؛ انگلستان بازوهای معمولاً جداگانه (اما هماهنگ) برای پیشبرد اهداف خود داشته و دارد. معمولاً بازوهای فرهنگی و اقتصادی آن، جاده‌صاف‌کن بازوی نظامی آن بوده و هستند. شاید واضح‌ترین مدل رفتاری بریتانیای صهیونی را بتوان در نحوه اشغال هندوستان و چین دید. در هم (در وقایع پیرامونی نهضت تنباکو) شاهد فعالیت هر سه اهرم انگلیس بوده‌ایم. البته خبط انگلیس در آنجا این بود که همان سیاست تریاک برای فتح چین را در ایران خواست با پیاده نماید که با سد دفاعی مستحکمی بنام مواجه شد و... انگلیس هیچ‌گاه از ایران، صرف‌نظر نکرد و نخواهد کرد. بازوهای انگلیس در ایران همیشه فعال بوده و هستند و خواهند بود! وظیفه ، شناسایی این بازوهاست که معمولاً در آستین‌های غلط‌اندازی فرو می‌روند. اصلی‌ترین و مهمترین مسئله روحانیت که هر روز باید بدان بیاندیشد همین است که: «آستین غلط‌انداز حاوی بازوی شیطانی صهیونیزم انگلیسی» کدامست؟ خود انگلیس یک خطی را آشکارا دنبال می‌کند که دستگاه روحانیت و حوزات علمیه، همان آستین غلط‌انداز است! لذا در اقشاری از مردم، این باور را پدید آورده که و روحانیت (و بالتبع و )، اساساً ساخته و پرداخته انگلستان خبیث است! چرا این را القاء می‌کند؟ زیرا که خودش می‌داند جریانی ضد انگلیسی هم در تعقیب شناسایی آستین‌هایی فعال است که بازوهای انگلیس را پوشش می‌دهند. انگلیس مکار بمنظور پیشگیری از شناسایی سریع بازوهای خود، لاجرم عملکرد آن‌ها را جداگانه و البته هماهنگ پیش می‌برد. بعنوان نمونه: انجمن حجتیه، متکی به القایی انگلیس (شیعه‌شناس!)، محکومیت پرچمی که نماید را کرد به محکومیت اسلامی، فلذا به مقابله با قیام پرداخت. از قضیه چراغانی قبل انقلاب تا شرکت عجیب در انتخابات که احمقانه دستور داد؛ بمنظور ضرب در ، شرکت بکنید اما فقط بنویسید امام زمان! (نحوه تعامل با حکومتی که قبولش نداری اما لازمست هماهنگ باشی!) و بدینوسیله آمار کشوری خود را لو داد! که بزرگترین انجمن بود. زیرا معلوم شد در کل کشور حدود ۳۰۰٫۰۰۰ نفر طرفدار دارد که البته رقم قابل اغماضی برای هیچ حکومتی نیست. ۳۰۰ هزار نفر در دستگاه‌های حکومتی بویژه وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، کشور، خارجه، اطلاعات، رسانه ملی و...، آغاز شد و ریشه دوانید و اینک کهنه‌ترین است. در دولت تا حدودی شناسایی و اخراج شدند ولیکن..‌. ...ادامه دارد. ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۱/۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
در باره انجمن حجتیه (بخش ۰۱): هم میهن/سیاست/کد مطلب: ۳۱۵۶۰ ۱۴۰۳/۱۱/۰۳ تعطیل اما فعال/بازخوانی مسیر انجمن حجتیه و مواضع آنها از ابتدا تاکنون به بهانه درگذشت سیدحسن افتخارزاده لیدر این جریان در تاریخ معاصر ، کم نبوده‌اند گروه‌هایی که در دوره آغاز به کار کرده‌ و محور فعالیت خود را و قرار داده‌اند اما در بین آنها، یک گروه خاص‌تر از سایرین است. اگر اکثر تشکل‎‌ها و گروه‌‎ها به صورت رسمی وارد عرصه شده‌اند اما تنها گروهی که به صورت رسمی تاکید داشت که قصد ورود به سیاست را ندارد، «انجمن حجتیه» بود؛ انجمنی که در دهه ۳۰ متولد شد، در دوران پیش از هیچ حرکتی در آنها علیه پهلوی به ثبت نرسید و به عبارتی از این جهت خاموش بودند. مدت کوتاهی پس از انقلاب اعلام کردند که فعالیت‌هایشان را کرده‌اند اما به نظر می‌رسد که تعطیلی دهه ۶۰ شکلی بوده و آنها همچنان مشغول به کار هستند و اخیراً هم سیدحسن افتخارزاده، دومین رهبر تاریخ خود را از دست داده‌اند؛ موضوعی که بهانه خوبی است برای اینکه سیر تاریخی و مواضع این را مورد بررسی قرار دهیم. ماجرای تشکیل در بررسی ماجرای تشکیل انجمن حجتیه، ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که محمود تولایی یا همان شیخ که بنیانگذار این انجمن است، گفته می‌شود پیش از کودتای ۲۸ مرداد فعالیت داشته و حتی در سخنرانی‌هایی سیاسی هم انجام داده بود اما در مجموع بعد از سیاست را رها کرده و تغییر مسیری غیرسیاسی می‌دهد. در باره ماجرای تغییر مسیر حلبی، عماد‌الدین باقی در کتاب «در شناخت حزب قاعدین زمان» اینگونه توضیح داده است: «برخی بر این عقیده‌اند که در سال‌های پیش از ٢٨ مرداد ١٣٣٢ که تبلیغات وسیعی بـرای انحـراف افکـار عمـومی توسـط به‌ویژه علیه و حـوزه‌هـا راه افتـاد آقـای کـه در مـشهد درس می‌خواند و استاد وی میرزامهدی اصفهانی بود ـ که علاقه خاصی به (عج) داشـته ــ به همراه طلبه دیگری به نام سیدعباس علوی توسط یک مبلغ به بهائیت دعوت می‌شوند. این افراد چند ماهی از وقت خود را برای مطالعه بهائیت صرف می‌کنند. سیدعباس علـوی به خاطر زمینه‌های و که احتمالاً بهائیت در اختیارش می‌گذارد می‌لغزد و بهـائی می‌شود. آقـای حلبی با مشاهده این مسئله بهائیت را بزرگی تشخیص مـی‌دهـد و بـا برقـراری تمـاس بـا افراد گول‌خورده از بهائیت، به جلسات تبلیغـی آنـان راه یافتـه، بـا آنهـا بـه و مباحثـه می‌پردازد. سپس آقای حلبی به آمده و جذب نیرو می‌کند و اطلاعات و تجربیات خـود را منتقل می‌نماید. چون بهائیت مثل ما علنی و با پرچم فعالیت می‌کردند و خطـر آنهـا نـزد علما منعکس شده بود، پس از یکسری موفقیت‌ها، آقای حلبی و دوستانش مورد حمایت علمـا قرار گرفتند و علما اجازه استفاده از را نیز به آنها دادند.» طاهر احمدزاده، یکی از فعالان سابق ملی – مذهبی هم در مصاحبه‌ای که مهرماه ۱۳۸۶ با داشته، درباره این موضوع گفته است: «مرحوم شیخ محمود حلبی پس از کنار گذاشتن سیاست و راه‌اندازی انجمن حجتیه معتقد بدان بود که تکلیف امروز ما منحصر به مبارزه با بهایی‌هاست. او سوگند می‌خورد و با تکیه‌زبان مخصوص به خودش می‌گفت که «والله‌العلی‌الاعظم الاعلی»، امروز امام زمان جز مبارزه با بهایی‌ها، خدمت دیگری را از ما انتظار ندارد. یادم نمی‌رود که روزی بعد از پایان صحبت‌های ایشان و تکرار همین حرف، من در کنار ایشان نشسته و سکوت کرده بودم. ایشان به من گفت که احمدزاده، معنای سکوت تو را می‌فهمم و می‌دانم که با این حرف من مخالف هستی ولی من این سخن را خیرخواهانه می‌گویم و از روی علاقه‌ای که به شما دارم باز هم می‌گویم که امروز، و دینی ما در مبارزه با بهائیت است. بنابراین، به نظر من دیدگاه‌های مرحوم حلبی برآمده از نوعی اعتقاد بود و نمی‌توان آنها را یک بازی سیاسی دانست.» به هر ترتیب، در همان سال ۱۳۳۲ شیخ محمود حلبی، انجمنی را در مشهد برای مبارزه با بهائیت تشکیل می‌دهد اما استقبال خوبی در این شهر از جلسه‌های برگزارشده، صورت نمی‌گیرد و سرانجام در سال ۱۳۳۶، انجمن را با نام «انجمن حجتیه مهدویه» به ثبت می‌رساند تا فعالیت‌هایش رسمی شود. پس از آن است که انجمن اقدام به برگزاری کلاس‌ در شهرهای مختلف ایران برای تربیت و مناظره‌کننده‌ها می‌کنند تا با استفاده از استدلال بتوانند به مقابله با بهائیت بپردازند. ...ادامه دارد. ☝️از پیام‌های وارده☝️ صفحات مجازی 👇👇👇 ✅ مقالات حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۱/۴ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏