eitaa logo
📚📖 مطالعه
69 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
946 ویدیو
72 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
04 - طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن - ایمان زاینده و همراه با تعهدات عملی.mp3
14.79M
🏷 جلسه چهارم زاینده و همراه با تعهدات عملی 🎙 سید علی حسینی خامنه ای مدظله العالی 📻 صوت کامل سلسله جلسات در قرآن 🗓 یکشنبه ۳۱شهریور۱۳۵۳ شمسی، پنجم‌ رمضان‌المبارک‌۱۳۹۴ قمری 📖 دسترسی به متن کامل جلسه https://eitaa.com/ghararemotalee/2431 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
1_494779133.pdf
126.5K
💠 فایل pdf جلسه چهارم ایمان زاینده و همراه با تعهدات عملی "آن کسانی مشمول لطف خدا هستند که در راه خدا طبق ، متعهدانه حرکت کنند، کنند..!" مدظله العالی 🔺ایمان زاینده، ایمانی که مثل سرچشمه‌ای فیّاض عمل می‌زاید؛ ایمانی است همراه با تعهد، ایمانی که باری بر دوش مومن می‌گذارد. ایمانی که همراهش عمل هست. آن کسانی که فرض می‌کردند که ایمان یک چیزی است مال منطقه قلب آدمی، وَلو انسان به لوازم و تعهدات ایمان پایبند نباشد می‌تواند در حوزه مومنین باشد؛ آن کسانی که خیال می‌کردند با مومن بودنِ فقط، یعنی با باور داشتنِ فقط، بدون عمل، بدون تلاش، بدون مجاهدت، نویدهای خدا در مورد مومنین نصیب انسان می‌گردد؛ آن‌هایی که گمان می‌کردند بهشت را به یک امر قلبی می‌دهند و بدون عمل، حکومت روی زمین را به یک امر قلبی می‌دهند نه به عمل، آن‌کسانی که تصور می‌کنند بطور خلاصه، که اگر عمل را حذف کنیم ایمان چیزی ازش باقی می‌ماند؛ این‌ها بایستی به آیات در قرآن با دقت بیاندیشند. ◤ ※∵ [※] ∴ ※ ◢ ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
| ۲ ❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ 📖 فصل اول: مرگ اوّل منزلِ این سفر، است و این منزل عَقَبات کَئُودَه و جاهای دشوار دارد، اینک ما به ذکر دو عقبه از آن اشاره می کنیم: ╭┅──────── عَقَبه اوّل: سَکَراتِ مَوْت و شدّتِ جان کندن است ╰┅──────── « وَ جاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِکَ ما کُنْتَ مِنهُ تَحیدُ »¹ و این عقبه ای است بسیار دشوار زیرا که شدائد و سختی ها از هر طرف به مُحْتَضَر رو می کند؛ از طرفی شدّت مرض و درد و بسته شدن زبان و رفتن قُوا از اندام، از طرف دیگر گریستن😭 اهل و عِیال و وداع آن ها با او، و غم یتیمی و بی کَس شدن بچه های خود، از طرف دیگر غم جدا شدن از مال و منزل و املاک و اندوخته ها و چیزهای نفیس🏺 خود که عمر عزیز خود را صرف آن ها کرده و به وسیله های زیاد آن ها را تحصیل نموده، بلکه بسا شده که بسیاری از آن ها مال مردم بوده و به ظلم و غصب، آن ها را مالک شده و آنکه چقدر حقوق بر اموال او تعلّق گرفته و نداده، حالا ملتفت خرابی های کار خود شده که کار گذشته و راه اصلاح آنها بسته شده؛ فَکانَ کَما قالَ اَمیرُالمُؤمنین علیه السلام «یَتَذَکَّرُ اَموالاً جَمَعَها اَغْمَضَ فی مَطالِبِها وَ اَخَذَها مِنْ مُصَرَّحاتِها وَ مُشْتَبِهاتِها قَد لَزِمَتْهُ تَبِعاتُ جَمْعِها وَ اَشْرَفَ عَلی فِراقِها تَبْقی لِمَنْ وَرائَهُ یَنْعَمُونَ فیها وَ یَتَمَتَّعُونَ بِها فَیَکُونُ المَهْنَأُ لِغَیْرِهِ وَ اِلْعِبْءُ عَلی ظَهْرِه ² و از طرفی هَوْلِ ورود به نَشْأِه ای که غیر از این نَشْأه است و چشمش می بیند چیزهایی را که پیش از این نمی دید؛ «... فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطائَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدید»³ می بیند حضرت رسول و اهل بیت طهارت - صلوات اللَّه علیهم - و ملائکه رحمت و ملائکه غضب را حاضر شده اند تا درباره او چه حکم شود و چه سفارش نمایند؟ 😈 و از طرف دیگر ابلیس و اعوان او برای آنکه او را به شکّ اندازند جمع شده اند و می خواهند کاری کنند که او از او گرفته شود و بی ایمان از دنیا بیرون رود، و از طرفی هَوْلِ آمدنِ مَلَکُ الْمَوْت که آیا به چه هیئت خواهد بود و به چه نحو جان او را قبض خواهد نمود؛ الی غیر ذلک. «قالَ اَمیرُالْمُؤمِنینَ علیه السلام: فَاجْتَمَعَتْ عَلَیْهِ سَکَراتُ الْمَوْتِ فَغَیرُ مَوْصُوفٍ ما نَزَلَ بِه⁴ شیخ کلینی رحمه الله روایت کرده از حضرت صادق علیه السلام که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را درد چشمی عارض شد، حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم به عیادت آن حضرت تشریف برد، دید او را که صیحه و فریاد می کشد. فرمود که: آیا این صیحه از جزع و بی تابی است یا از شدّت درد است؟ امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کرد: یا رسول اللَّه! من هنوز دردی نکشیدم که سخت تر از این درد باشد. فرمود: یا علی! چون مَلَکُ الْمَوْت نازل شود به جهت قبض روح کافر با خود بیاورد سیخی از آتش 🔥 ، پس بیرون کشد روح او را با آن سیخ! پس صیحه کشد جهنم! حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام چون این را شنید برخاست و نشست و گفت: یا رسول اللَّه! اعاده فرما بر من این حدیث را؛ زیرا که دردِ مرا فراموشی داد. پس گفت: آیا از امت شما کسی به این نحو قبض روح می شود؟ فرمود: بلی حاکمی که جَوْر کند، و کسی که مال یتیم را به ظلم و ستم بخورد، و کسی که شهادت دروغ دهد.⁵ _________ ۱. سوره ق، آیه 19 2. «به یاد می آورد اموالی را که آن ها را جمع کرده و در راه پیدا کردن آن ها - از حلال و حرام - چشم پوشیده، و از جاهایی که [حلال و حرامش واضح و یا مُشْتَبَه بود به دست آورد، تَبِعات و پی آمدهای جمع کردن مال ها همراه و ملازم اوست و مُشْرِفِ بر جدایی و فراق از آن ها گشته است. اموال برای بعدی ها می ماند و از آن ها بهره و لذت، می گیرند؛ گوارایی و لذّت مال غیر است و وبال و سنگینی بر پشت او مانده است». نهج البلاغه فیض الاسلام، ص 331، ادامه خطبه 108. 3 . سوره ق، آیه 22 4. نهج البلاغه فیض الاسلام، ص 331، ادامه خطبه 108 5. بحارالانوار، ج 6، ص 170.
┅═┄⊰༻ 🍒 ༺⊱┄═┅ ❒ مثل روزنامه باطله! 📰 ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ 💼👜👛👝كيف ها را در مغازه هاي كيف فروشي ببين كه چقدر زيبا و خوش فرم و خوش قواره ايستاده اند. اگر داخلشان بازكني مي بيني پر از روزنامه باطله اند! و وقتي كه روزنامه ها را بيرون مي ريزي از شكل مي افتند. 🤬😡😠 خشم و عصبانيت مثل همان روزنامه باطله اند؛ وقتي آن ها را فرو ببريم شكل پيدا مي كنيم، پيدا مي كنيم. براي همين، قرآن كريم يكي از ويژگي هاي اهل را فروخوردن خشم مي داند: يعني خشم و عصبانيت خود را فرو مي برند. ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
┅═┄⊰༻ 🍒 ༺⊱┄═┅ ❒ مثل چترباز! 🪂 ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ چتربازها چه عشقي مي كنند وقتي سقوط مي كنند! هر چه ارتفاع بيشتر، سقوط براي آن ها لذت بخش تر است! چرا؟ چون پشت آن ها گرم است به يك چتر. هم چتر است، چتر نجات! اگر ما اهل ايمان باشيم، ديگر از سقوط و افتادن و تهديد ها هيچ هراسي نخواهيم داشت و اين است كه قرآن كريم همه را به ايمان دعوت مي كند، ايماني از سر صدق نه ادعاي گزاف: اي شما كه ادعاي ايمان داريد، بياييد اهل ايمان باشيد. ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
شانزدهم. «مطمئن ترین وسیله اى که مى توانى به آن چنگ زنى آن است که میان تو و خدایت رابطه اى برقرار سازى»; (وَ أَوْثَقُ سَبَب أَخَذْتَ بِهِ سَبَبٌ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللهِ سُبْحَانَهُ). ←اشاره به اینکه پناه بردن به وسایل مادى و توسل به مخلوق، هرگز قابل اطمینان نیست و به آسانى ممکن است هم آنها شکست بخورند و هم تو که دست به دامان آنها زده اى. ثابت و جاودانه و پایدار، ذات پاک خداست که هیچ چیز نمى تواند قدرتش را محدود سازد؛ بنابراین آن کَس که تکیه بر ذات پاکش کند تکیه بر جاى مطمئن و غیر قابل زوالى کرده و این همان توحید افعالى است که مى گوید: «لا مُؤَثِّرَ فِى الوُجُودِ إلاّ اللهُ; مؤثر واقعى در عالم هستى تنها خداست». قرآن مجید مى گوید: «(فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى); بنابراین، کسى که به طاغوت (بُت 🗿 و شیطان 😈 ، و هر موجود  طغیانگر) کافر شود و به خدا ایمان آورد، به محکم ترین دستگیره چنگ زده است».(۲۴) بعضى گفته اند منظور از وسیله، و قرآن مجید است ولى روشن است که جمله مفهومِ گسترده ترى دارد و تمام وسائلى که انسان را به خدا نزدیک تر مى کند را در بر مى گیرد. ❌ البتّه این سخن بدین معنا نیست که ما به سراغ عالم اسباب نرویم و نیز بدان معنا نیست که توسل به معصومین(علیهم السلام)نداشته باشیم، چرا که اگر ذات پاک مسبب الاسباب را در پشت عالم اسباب ببینیم و به معصومین(علیهم السلام) را به عنوان در پیشگاه خدا بشمریم تمام اینها مصادیقى از رابطه با خدا محسوب مى شود.
05 - طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن - ایمان و پایبندی به تعهدات.mp3
16.5M
🏷 جلسه پنجم و پایبندی به تعهدات 🎙 سید علی حسینی خامنه ای مدظله العالی 📻 صوت کامل سلسله جلسات در قرآن 🗓 دوشنبه ۱مهر۱۳۵۳ شمسی، ششم‌ رمضان‌المبارک۱۳۹۴ قمری 📖 دسترسی به متن کامل جلسه https://eitaa.com/ghararemotalee/2431 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
1_494779497.pdf
130K
💠 فایل pdf جلسه پنجم 🏷 ایمان و پایبندی به تعهدات "آن کسی که مؤمن است و می‌خواهد مؤمن بماند و از ثمرات مؤمن بودن بهره ببرد؛ در مقابل همه‌ی خدا باید احساس تعهد کند...!" مدظله العالی ⚜ قرآن در مقام توبیخ با بنی‌اسرائیل می‌فرماید "اَ فَتومِنونَ بِبَعضِ الکِتاب وَ تَکفُرونَ بِبَعض" به بعضی از دین ایمان دارید، به آن جاهای بی‌دردسرِ راحتش مومنید و متعهد، به بعضی دیگر از دین بی‌ایمانید، بی‌عقیده‌اید؟! مگر می‌شود این‌جور چیزی؟! مگر می‌توان تفکیک قائل شد میان دو سخن و دو فرمان که هر دو از یک مبدأ و یک نقطه سرچشمه گرفته است؟! وعده‌هایی هم که برای و مومنین داده شده مال آن ایمان است نه مال این ایمان. اگر گفتند مومنین پیروزند آن‌چنان مومنینی را گفتند و پیروزند قطعاً. اگر گفتند دست خدا همراه مومنان است یعنی همراه آن‌چنان مومنانی است. اگر گفتند طبیعت با مومن همکاری و همراهی می‌کند با آن‌جور مومنی گفتند نه با مثل من و شما! ◤ ※∵ [※] ∴ ※ ◢ ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
* نهضتی علیه ظلم پهلوی شاید آن زمان، آمادگی هم نبود که بخواهند آنچه را که [فداییان اسلام] میگفتند - که همان حکومت اسلامی بود - بر سرِ پا کنند. برای این کار، یک حرکت عمومی در درازمدّت لازم بود؛ لیکن سخن اینها در بین فریادها و عربده‌های مستانه دشمنانشان گم شد. اینها مردمانی بودند که «انّهم فتیة امنوا بربّهم». واقعاً جوانانی بودند که به خدا آوردند و از روی ، در راه حاکمیت معارف و احکام نورانی اسلام تلاش کردند و در مقابل ظلم و فساد ایستادند. ظلم و فساد خاندان پهلوی و وابستگی آنها به بیگانگان، این حرکت و نهضت را به وجود آورد. اصلاً قضیه اینها چنین بود که در جهت اسلامی شدن جامعه، مبارزه ضدّ استبدادی و ضدّ سلطنتی خودشان را آغاز کردند و متأسّفانه در وسط کار، همه‌شان از بین رفتند. البته برای خود آنها خوب شد؛ چون به شهادت رسیدند و به مقام عالی شهادت دست یافتند؛ اما برای جامعه خسارتی بود... شما ملاحظه میکنید که اسم این عزیزان، این‌طور در ملأ عام و علی‌رؤس الاشهاد آورده میشود؛ چون آرزوی آنها عملی شد و این ملت در این راه به حرکت درآمد و فداکاری و ایستادگی نمود و آن چهره کفر و استکبار را نابود کرد. ۱۳۷۵/۱۰/۲۸
| ۳ ❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ ╭┅──────── عَقَبه دوّم: عَدیله عِندَ المَوت است ╰┅──────── یعنی عدول کردن از حق به باطل در وقت مردن، و آن، چنانست که شیطان😈 نزد مُحتَضَر حاضر شود و وَسوَسه کند و او را در تشکیک اندازد، تا او را از بیرون کند و از این جهت است که در دعاها اِستِعاذِه از آن شده. و جناب فَخرُ المُحَقِّقین رحمه الله فرموده: هر که خواهد از آن سالم بماند، اِستِحضار کند ادلّه ایمان و اصول خمسه را با ادلّه قطعیّه و صفای خاطر، و بسپرد آن را به حق تعالی که در وقت حضور موت به او رد فرماید به این طریق که بگوید بعد از عقایدِ حقّه: «اَللَّهُمَّ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ اِنّی قَد اَوْدَعْتُکَ یَقینی هذا وَ ثَباتَ دینی وَ اَنْتَ خَیْرُ مُسْتَوْدَعٍ وَ قَدْ اَمَرْتَنا بِحِفْظِ الْوَدائِعِ فَرُدَّهُ عَلَیَّ وَقْتَ حُضُورِ مَوْتی. پس بر حسب فرمایش آن بزرگوار، خواندن معروف و اِستِحضارِ معنیِ آن در خاطر برای سلامت جُستن از خطرِ عدیله عِنْدَ الْمَوت نافع است. و شیخ طوسی رحمه الله از محمد بن سلیمان دِیْلَمی روایت کرده است که به خدمت حضرت صادق علیه السلام عرض کرده که شیعیان تو می گویند: ایمان بر دو قسم است: یکی مُسْتَقَرّ و ثابت و دیگر آنکه به امانت سپرده شده است و زایل می گردد، پس بیاموز دعایی را که هرگاه آن را بخوانم ایمان من کامل گردد و زایل نشود. ...
┅═┄⊰༻ 🍒 ༺⊱┄═┅ ❒ مثل كيف قاپ! 👜 ⿻◌⿻◌⿻◌⿻ وقتي يك كيـ💼ـف قاپِ مـوتـ🏍ـورسوارِ حرفه اي با شتاب تمام به سوي شما مي آيد چه مي كنيد؟ آغوش باز مي كنيد يا نه، پرشتاب تر از خود او به گوشه و كناري مي رويد تا ردّ كارش را بگيرد و برود؟ يادمان باشد خشم و عصبانيت 🤬 كيف قاپ ماهري است كه مي آيد تا سرمايه ما را كه همان ، انصاف و است سرقت كند؛ پس تنها راه براي در امان ماندن همين است كه در وقت خشم😡، سريع از فضاي موجود فاصله بگيريم و هرگز آن را استقبال نكنيم. درست مثل ظرفي كه روي اجاق جوش آمده باشد؛ يا بايد اجاق را خاموش كرد يا بايد ظرف را از روي اجاق برداشت و كناري گذاشت. ┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━ 📚 @ghararemotalee 📳 @Mabaheeth
1_495266721.pdf
121.3K
💠 فایل pdf جلسه هفتم 🏷 نویدهای۲ "یکی از چیزهایی که راه‌رو راه هدف و مقصود اگر داشته باشد بهتر می‌تواند حرکت کند و بیشتر احتمال رسیدنش هست، اگر نداشته باشد کندتر حرکت می‌کند و احتمال نرسیدنش هم زیاد است؛ این است که کار خودش را ثمربخش ببینید... " مدظله العالی ⚜ اطمینان یعنی چه؟ یعنی طمأنینه روح انسـان، آرامش دل انسـان، دل آرام باشد. یعنی چه آرام باشد؟ نه این‌که بی‌تحرک باشد، نه این‌که پیش نرود و پیشـرفت نداشته باشد، یعنی جاذبه‌های گوناگون او را به این سـو و آن سـو نکشاند، اسباب زحمت او نشود، عشـق‌ها و مهـرها و هواها و هـوس‌ها هر کدامی در او حکومت نکند؛ بلکه بر اثر سنگینی بار ، آرام و مطمئن اما با سـرعت هر چه تمام‌تر به سوی مقصـود انسانیت، مقصود خلقـت حرکت کند. ✓ این است معنای اطمینان. ◤ ※∵ [※] ∴ ※ ◢ ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
وَعَدَ اَللّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی اَلْأَرْضِ كَمَا اِسْتَخْلَفَ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ اَلَّذِی اِرْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً. وعده می دهد به اهل و مردمی كه عملشان صالح و شایسته است كه عاقبت دنیا به دست اینهاست؛ آن كه در نهایت امر بر دنیا حكومت می كند دین الهی و و لا إله الا اللّه است، مادیگریها و ماده پرستی ها و خودخواهیها از بین خواهد رفت، عاقبتِ دنیا است(وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً)، عاقبت دنیا توحید است به تمام مراتب خود. بنابراین از قرآن مجید دو مطلب استفاده شد: √ یكی اینكه هدف اساسی انبیاء دو چیز است: توحید و برقراری عدالت. ← اولی مربوط است به ارتباط انسان با خدا، ← و دومی مربوط است به ارتباط انسانها با یكدیگر. √ مطلب دوم اینكه مسأله ی عدالت، تنها یك آرزو و خیال نیست، یك واقعیتی است كه دنیا به سوی آن می رود، یعنی سنت الهی است و خدا عدالت را در نهایت امر بر دنیا حاكم خواهد كرد و بر این دنیا قرنها و قرنها- كه ما نمی دانیم چقدر است، شاید میلیونها سال، و شاید صدها میلیون سال- بشر حكومت خواهد كرد؛ اما یك بشر بالغ، یك بشر انسان واقعی، یك بشرهایی كه در میان آنها از این تیرگیها و ظلمهایی كه امروز هست هرگز چیزی وجود ندارد. بحث من درباره ی این مطلب است كه عدل كلی در دنیا برقرار می شود، بالخصوص راجع به یك جهت آن، و آن این است: اسلام كه مدعی است عدل كلی در دنیا برقرار می شود، بر چه اساسی مدعی است كه برقرار می شود؟ لهذا سه موضوع را باید تشریح كنم: یكی اینكه اولا عدالت چیست؟ دوم اینكه آیا در نهاد و فطرت بشر تمایل به عدالت وجود دارد یا اساسا در فطرت بشر میل به عدالت وجود ندارد، هر وقت عدالت به بشر داده شده است و داده بشود، به زور است، تحمیل است، بشر محال است به میل و رضای خودش زیر بار عدالت برود؟ و مسأله ی سوم این است: آیا عدالت عملی هست یا نیست، و اگر عملی بشود به چه وسیله عملی خواهد شد؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1] . نور/55. [2] . احزاب/45 و 46. [3] . حدید/25. ╭═══════๛- - - ┅ - - ╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻از دست رفتن با قیمت مرغ و گوشت در فتنه ها 💠 اعتقاد نداشت انقلاب اسلامی مقدمه‌ی ظهوره بلکه معتقد بود این انقلاب بخشی از ظهور است ... 💫 بررسی روایات و ظهور دولت مهدوی علیه‌السلام ‌ ‌ 🎙 استاد شجاعی ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │ 📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - -
مطلب اول این است که : ✓ از بزرگترین واجبات الهی که در قرآن مجید و اخبار، امر أکید به آن شده و تهدیدهای شدید و سخت بر ترکش وارد گردیده و است و ترک آن از گناهان کبیره است. چنانچه در رساله گناهان کبیره، تفصیل آن ذکر شده و در نهی از منکر اولین مرتبه اش انکار قلبی است به طوری که آثار انکارش باید ظاهر شود؛ یعنی بر هر مسلمانی واجب است هنگامی که کار حرامی از کسی ببیند راضی به آن کار نباشد بلکه در دل بدش بیاید به طوری که اثر این کراهت قلبی در ظاهرش آشکار شود. هنگامی که با مرتکب حرام روبه رو می شود با جبهه گشاده و باز با او برخورد ننماید بلکه رو را ترش کند و خلاصه باید آثار انکار قلبی در اعضا و جوارح شخص ظاهر شود. و هر اندازه شخص قویتر و روحانیتش بیشتر باشد انکار قلبیش در برابر معصیت شدیدتر است و چون ایمان جناب میرزای مرحوم در کمال قوّت و روح شریفش در نهایت لطافت و دل روشنش در غایت رقّت بود به طوری که در آن زمان نظیرش کمیاب بوده است - چنانچه آن شخص هندی از روی حساب خود این معنا را فهمیده بود - هنگامی که شنید جمعی ظاهرالصلاح حُرُمات الهی را هتک کرده اند طاقت نیاورد تا مریضش ساخت و بالأخره از دار فانی راحت شد و از بین گنهکاران بیرون رفت و به عباد صالحین ملحق گردید. ناگفته نماند که سبب مهم شدت تأثر آن بزرگوار دو چیز بود؛ - یکی فسق و گناه آشکار که سبب کوچک شدن گناه در نظر خلق و جرأت ایشان بر ارتکاب آن می شود - و دیگر ظاهرالصلاح بودن تجار مزبور؛ زیرا اشخاص ظاهرالصلاح که در درجه اول روحانیّین و کسانی که بر منبر مردم را به وعظ و خطابه ارشاد می کنند و در درجه دوم کسانی که با علما ملازمند و به نماز جماعت و سایر شعایر دینی مواظبند هرگاه گناهی از آنها صادر شود یقیناً موجب سستی عقاید خلق و موهون شدن شرع انور و جرأت سایر مردم خواهد شد و در رساله گناهان کبیره مفصلاً بیان شده که گناه صغیره اشخاص ظاهرالصلاح در حکم گناه کبیره خواهد بود .
غرضهای معنوی در تألیف این کتاب ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از آنجا که غرض از تألیف این کتاب تذکارت اندرزهای لازم در ضمن سرگذشت های مناسب است چند درباره حیاء از حضرت آفریدگار جلّ و علا یادآوری شود تا خواننده عزیز از این صفت شریف بهره مند گردد و طالب مقام و معرفت به اینکه خداوند همیشه و همه جا با او است شود؛ زیرا زیاد و کمی حیاء از خداوند، تابع شدت و ضعف و یقین بحضور حضرت آفریدگار است.
حیاء غلام حبشی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غلامی حبشی پس از تشرّف به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و قبول و روشن شدن دلش بنور از آن حضرت از خداوند پرسید. حضرت فرمود:«چیزی از پرودگار پوشیده نیست (لا تخفی علیه خافیة)». غلام گفت پس هنگامی که گناه میکردم پروردگارم مرا میدیده و گفت وافضیحتاه و صیحه زد و از دنیا رفت.
71 - وفائی عجیب مرحوم حاج شیخ سهام الدین نواب رحمة الله علیه که قریب سی سال مصاحبت با ایشان نصیب بود، نقل فرمود از پدرش که از جدش دانشمند کبیر مرحوم حاج اکبر نواب که فرموده بود روز عید قربانی به ملاقات مرحوم حاج معتمد الدوله فرهاد میرزا (استاندار فارس) رفتم به مناسبتی نقل کرد که با سفیر انگلیس در تهران آشنائی داشتم. روزی به دیدنش رفتم او برای انس من آلبومی که در آن عکسهای بسیاری بود آورد و نشانم میداد ناگهان عکسی را برداشت که به من بدهد تا آنرا دید بی اختیار منقلب و گریان و نالان شد. من نگاه کردم دیدم عکس سگی است، تعجب کردم چگونه از دیدن آن گریه میکند. سبب گریه اش را پرسیدم گفت این سگ عادی نبود و مرا با او خاطره عجیبی است. در اوقاتی که لندن بودم روزی برای انجام مأموریتی که در چند کیلومتری خارج شهر داشتم از خانه بیرون آمدم و کیف خود را که در آن اسناد و مدارک مهم دولتی و مقدار زیادی اسکناس بود همراه داشتم. این سگ هم همراهم آمد و هرچه او را رد کردم برنگشت تا آنکه در خارج شهر به درختی رسیدم زیر سایه آن نشسته و استراحت کردم و مقداری خوراکی که همراه داشتم خوردم و بلند شدم و حرکت کردم. سگ جلو مرا گرفت و نمیگذاشت بروم هرچه سعی کردم مانع نشود سودی نبخشید غضبناک شدم هفت تیر همراه داشتم چند تیر به او زدم آنگاه آزادانه رفتم. پس از طی مسافت زیادی دیدم کیفم همراهم نیست متوجه شدم که زیر درخت گذاشته ام و فراموش کرده ام. خیلی ناراحت شدم چون مسئولیت شدیدی برایم داشت، علاوه بر فقدان اسکناسها و ترسیدم که کسی آنرا برداشته باشد. به سرعت برگشتم و دانستم که سگ زبان بسته دانسته بود که من کیف را فراموش کرده ام لذا از رفتنم جلوگیری میکرد. چون به زیر درخت رسیدم کیف را ندیدم بیشتر ناراحت شدم بفکر افتادم به سراغ سگ بروم ببینم در چه حالست. به آنجائیکه تیرش زدم آمدم ندیدمش بعد اثر خونش را بر زمین مشاهده کردم بر اثر قطرات خون آمدم تا رسیدم به گودالی که در آن افتاده بود و از مسیر جاده کنار و دور افتاده بود در حالیکه کیف مرا به دندان گرفته و آن سگ با وفا مرده است. دانستم پس از تیر خوردن و مأیوس شدن از من به این فکر افتاده که کیف را از دستبرد رهگذران نگهداری کند، لذا آن را از سر راه برداشته و تا توانائی داشته از جاده دور شده تا افتاده و مرده است. آیا جا ندارد که برای همچین سگی گریان شوم و از کردار ناپسند خود در برابر احسان او سخت ناراحت نباشم؟ اینجا است که باید اهل بکوشند در وفاداری، کم از سگی نباشند! راستی جای تأسف است که بعضی، نعمتها و احسانهای بی پایان خداوند را هنگام رسیدن مصیبتی (که در آن هم حقیقتش نعمت است) نادیده میگیرند. ولی ناگفته نماند در بین اهل ایمان افرادی با وفا و ثابت قدم در زندگی و طرفداری حق بوده اند و اسماء و حالات بعضی از ایشان هم در کتب ثبت است که نقل آنها از وضع این کتاب خارج است، لکن از همه بالاتر اصحاب الشهداء علیه السلام هستند چنانچه خود آنحضرت فرمود «من اصحابی را باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نمیشناسم و نه بستگانی نیکوکارتر و صله کننده تر و با فضیلت تر از بستگان خودم). و این معنی پس از تأمل در حالات آن بزرگواران و مقایسه کردن با حالات اصحاب سایر بزرگان بخوبی ظاهر است. 📖 برای مزید اطلاع به کتاب نفس المهموم و سایر کتب مقاتل مراجعه شود. چیزیکه در این داستان موجب حیرت و مورد است، آن سگ است در حفظ مال صاحبش پس از بی‌مهری بلکه سخت ترین دشمنیها که از او دیده و آن تیر انداختن و کشتن آن حیوان در برابر او است؛ زیرا جلوگیری کردنش از حرکت صاحب خود، تنها برای حفظ مالش بود که برگردد و کیف خود را بردارد. الحال خواننده عزیز قیاس کن حال این سگ را با حالات و رفتار بشر که خود را اشرف مخلوقات می پندارد مثلاً فرزندی که سالها مرتباً مورد و محبت و إنعام و والدین بوده هرگاه از طرف آنها ناراحت شود (با اینکه آن ناراحتی در اثر خیرخواهی یا تأدیب او بوده) به کلی احسانهای بیشمار گذشته را فراموش کرده و با و خود در مقام دشمنی کردن بر می آید و آنانرا می آزارد. با اینکه احسان صاحب آن سگ به او، نسبت به احسانهای پدران و مادران به فرزندان نسبت قطره به دریا و ریگ به بیابان است. آیا نباید بشر از حال خود خجل و شرمسار شود؟ و حال بشر در ناسپاسی و حق ناشناسی بطوری است که گویند اگر بخواهی دشمن برای خودت درست کنی «أحسن و اقطع» به کسی احسان کن و بعد ترک کن آن احسان را و ببین چگونه دشمنت میشود و احسانهای گذشته را نادیده میگیرد و چون توقع احسان جدید داشته و به آن نرسیده با او دشمنی میکند. اینست حال بشر در برابر بشری که به او احسان کرده است.
در آخر خطبه ای که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در فضیلت انشاء فرمود و شیخ صدوق در کتاب عیون الاخبار نقل نموده چنین ذکر شده که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله گریست، علیه السّلام سبب گریه آن حضرت را پرسید فرمود گریه ام برای مصیبتهایی است که در این ماه به تو می رسد می بینم تو را در حالی که مشغول می باشی، شقی ترین خلق ضربتی بر فرق سرت می زند و ریش تو را از خون آن ضربت رنگین می سازد : ( فَقالَ اَمیرُالْمُؤْمنینَ علیه السّلام یا رَسُولَ اللّهِ صلّی اللّه علیه و آله وَ ذلِکَ فی سَلامَهٍ مِنْ دینی فَقالَ صلّی اللّه علیه و آله فی سَلامَهِ مِنْ دینِکَ ) یعنی : امیرالمؤمنین علیه السّلام پرسیدند از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله وقتی که ضربت بر سَرم می زنند و می شوم، آیا دین من به سلامت است؟ پس رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله او را بشارت داد و فرمود بلی دین تو سالم است ( یعنی اگر دین شخص به سلامت باشد هرچه بر سر شخص آید یا از او گرفته شود حتی جانش سهل است ) . حضرت اباالفضل العباس علیه السّلام در پس از اینکه دست راستش را بریدند این شعر را فرمود : وَاللّهِ اِنْ قَطَعْتُمُوا یَمینی اِنّی اُحامی اَبَداً عَنْ دینی وَ عَنْ اِمامٍ صادِقِ الْیَقینِ نَجْلِ النَّبِیِّ الطّاهِرِ اْلاَمینِ یعنی : به خدا قسم ! اگر دست راستم را بُریدند من از دین خود دست بردار نیستم و حمایت می کنم از دینم و از امامم که راستگو و فرزند پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله است ) . و چون دست چپ آن بزرگوار را جدا کردند فرمود : یا نَفْسِ لا تَخْشَیْ مِنَ الْکُفّارِ وَ اَبْشِری بِالرَّحْمَهِ الْجَبّارِ مَعَ النَّبِیِّ السَّیِّدِ الْمُخْتارِ قَدْ قَطَعوُا بِبَغْیِهِمْ یَساری فَاَصْلِهِمْ یا رَبِّ حَرَّ النّار یعنی : خطاب به نفس خود نمود و فرمود : ای نفس ! از آزار و اذیت کفار مترس و بر حجت حضرت آفریدگار که تلافی کننده است و بودن با رسول بزرگوارش دلشاد باش، کفار دست چپم را به ظلم بریدند خدایا ! بچشان به ایشان حرارت آتش دوزخ را) . و خلاصه مطلب اینکه : باید هر نوع محرومیتی و ضرر و آزاری در برابر دین شخص ناچیز باشد و علاقه قلبیه اش به خدا و رسول و امامش و سرای آخرت بیش از همه چیز حتی جانش بوده باشد و اگر چنین نباشد ایمانش درست نیست . وَ عَن الصّادِقِ علیه السّلام لا یُمَحِّضُ رَجُلٌ اَلایمانَ بِاللّهِ حَتّی یَکُونَ اللّهُ اَحَبَّ اِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ اَبیهِ وَ اُمِّهِ وَ وَلَدِهِ وَ اَهْلِهِ وَ مالِهِ وَ مِنَ النّاسِ کُلّهُمْ . وَ عنِ النَّبِیِّ صلّی اللّه علیه و آله وَ الَّذی نَفْسی بِیَدِهِ لا یُؤْمِنَنَّ عَبْدٌ حَتّی اَکُونَ اَحَبُّ اِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ اَبَوَیْهِ وَ اَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ وَ النّاسِ اَجْمَعینَ ¹ علیه السّلام فرمود خالص نکرده شخص، ایمان به خدا را تا اینکه خداوند در نزد او از خودش و پدر و مادرش و فرزند و اهل و مالش و از همه مردمان محبوبتر باشد. و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود به خدایی که جانم در دست اوست حتما نیاورده بنده ای تا اینکه من در نزدش از خودش و پدر و مادرش و اهلش و فرزندش و از همه مردمان، محبوبتر باشم . و این دو حدیث مطابق است با آیه 25 از سوره توبه : ( قُلْ اِنْ کانَ آبائکُمْ وَ اَبْنائُکُمْ وَ اِخْوانُکُمْ وَ اَزْواجُکُمْ وَ عَشیِرتُکُمْ وَ اَمْوالٌ اْقَتَرفْتُمُوها وَ تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها اَحَبَّ اِلَیْکُمْ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جَهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتیّ یَاءْتِیَ اللّهُ بِاَمْرِهِ و اللّهُ لا یَهْدِی اْلقَوْمَ الْفاسِقینَ ) . یعنی : بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و خویش شما و اموالی که به دست آورده اید و تجارتی که از کساد آن می ترسید و مسکن هایی که بدانها علاقه مندید در نظر شما محبوبتر باشد از خدا و رسول او و در راه او؛ پس منتظر باشید تا خدا فرمان خود را بیاورد ( امر به عقوبت شما نماید ) خداوند مردم تبهکار را هدایت نمی کند ). ------------------------------------------------- 1- سفینه البحار / مجلد 1 / صفحه 201
⚠️ و بالجمله باید دانست؛ کسی که علاقه قلبیّه‌اش به شهوات نفسانی و امور فانی دنیوی بیشتر از علاقه به خدا و رسول و امام و امور باقی اخروی باشد در خطر شدید است ؛ یعنی امتحاناتی برایش پیش خواهد آمد و غالباً دین خود را به دنیا می فروشد و اگر در مدت حیات دنیویه اش به سلامت بگذرد ساعت آخر عمرش در خطر دستبرد شیاطین است؛ چنانچه در داستان مزبور نقل گردید مگر اینکه فضل و لطف الهی یاری فرماید و در مواقع خطر دستگیری نماید و چاره ای نیست جز تضرّع و التجای به درگاه حضرت آفریدگار و اینکه خودش را حفظ فرماید چنانچه علیه السّلام فرمود : فَاِذا دَعا وَ اَلَحَّ ماتَ عَلَی اْلایمانِ ¹. یعنی : چون بنده دعا کند و خدا را بخواند و اصرار کند در دعا، بر می میمرد .
کنون هر ساعتی غم بیش دارم
که روز واپسین در پیش دارم
در آن ساعت خدایا یارئی ده
ز  بنده را بیدارئی ده
در آن ساعت ز شیطانم نگهدار
به لطفت نور ایمانم نگهدار
چو جان من رسد در نزع، بر لب
فرو مگذار دستم گیر یا ربٌ
چو در جانم نماند زان لقا هوش
تو در جانم مکن نامت فراموش
و اما جهت رجاء پس باید دانست کسی که از روی صدق و به پروردگار خود ایمان آورد و محمد و آل محمد علیهم السّلام را اولیای خدا و حجج او و واسطه رساندن او دانست و آنها را از جان و دل دوستدار شد و نیز سرای آخرت را باور داشت و آن را مهم بلکه اهم از دنیا دانست و رسیدن به بهشت و جوار آل محمد علیهم السّلام و لقاءاللّه را دوستدار و آرزومند گردید ، به طوری که این ایمان و در دل او جای گیرد که لازمه آن خضوع و عبودیت برای پروردگار و حاضر شدن برای اطاعت از اوست، چنین ایمانی اگر تا آخر بماند و از دست ندهد مورد حمله و دستبرد شیاطین نخواهد شد و پروردگار چنانچه در قرآن مجید وعده داده بنده مؤمن را یاری خواهد فرمود : ( وَ ما کانَ اللّهُ لِیُضیعَ ایمانَکُمْ اِنَّ اللّهَ بِالنّاسِ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ )² یعنی : خداوند ضایع نمی کند ایمان شما را ، خداوند به مردمان حتما مهربان و رحیم است . ( وَ یُثَبِّتُ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا بِالْقَولِ الثّابِتِ فِی الْحَیوهِ الدُّنْیا وَ اْلاخِرَهِ )³ یعنی : ثابت و استوار می دارد خداوند آنان را که ایمان آوردند به سبب سخن راست و محکم که همان ایمان باشد در حیات دنیویه و در سرای آخرت. در تفسیر عیاشی از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده که فرمود : شیطان در ساعت مرگ شخصی از دوستان ما حاضر می شود و از سمت راست و چپ او می آید تا ایمان او را بگیرد ولی خدا نخواهد گذاشت چنانچه فرموده : ( وَ یُثّبِتُ اللّهُ ) تا آخر آیه را تلاوت فرمود و روایات بسیاری در این مطلب وارد شده است و در دو داستانی که نقل شد یاری کردن و نجات دادن از شرّ شیطان را ملاحظه کردید و نظیر آن بسیار است . ------------------------------------------------ 1- اصول کافی ، کتاب الایمان والکفر. 2- سوره بقره ، آیه 143. 3- سوره ابراهیم ، آیه 27. 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/51657 —— ⃟‌ ———————— 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
۹۵ - بیدارعلی باش ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ و نیز جناب مولوی مزبور نقل کردند در قندهار شخصی از نیکان به نام ( مُحبّ علی ) مشهور بود و محبت حضرت علیه السّلام تمام دل او را احاطه کرده و به درجه عشق به آن بزرگوار رسیده بود به طوری که هرگاه به او می گفتند محب علی( بیدارعلی باش ) از حال طبیعی خارج می شد و بی اختیار اشکش جاری می گردید و چون از دنیا رفت، در غسالخانه غسلش می دادند رفقایش گریه می کردند، رفیقی در آن حال او را صدا زد و گفت محب علی ( بیدارعلی باش ) ناگاه دست راستش بلند شد و آرام آرام بر سینه خود گذاشت. چون این موضوع فاش شد شیعیانِ قندهار دسته دسته برای تماشا آمدند و چون آن منظره را می دیدند همه از روی شوق گریان می شدند و تا آخر غسل دادن همینطور دستش روی سینه اش بود : گر نام تو بر سر بگویند فریاد برآید از روانم دوستی علی بن ابی طالب و سایر اهلبیت علیهم السّلام فریضه مهم الهی بر تمام مسلمانان است و در قرآن مجید، أجر رسالت بیان شده و در اخبار متواتره لازمه به خدا و رسول؛ بلکه نفس ایمان شمرده شده و از برای آن آثار عظیمه در دنیا و آخرت وعده داده شده است و برای دانستن این حقایق به کتاب بحارالانوار ، مجلد 7 مراجعه و در این مقام تنها حدیثی را که محقق و مفسر بزرگ عامه در تفسیر کشاف ذیل آیه : ( قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلا الْمَوَدّةَ فِی الْقُرْبی ) نقل کرده و امام فخر رازی در تفسیر کبیرش از او نقل نموده یادآوری می شود : رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود : هرکَس با دوستی آل محمد صلّی اللّه علیه و آله بمیرد و آمرزیده شده و با و با ایمان کامل مُرده است و ملک الموت و نکیر و منکر او را بشارت به می دهند و او را با إکرام و احترام به بهشت می برند مانند بُردن عروس به حجله زفاف و در قبرش دو در به سوی بهشت باز می شود و خداوند قبرش را محل ملائکه رحمت قرار می دهد و بر سنت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و جماعت مسلمین مرده است. آگاه باشید هرکَس با دشمنی آل محمد صلّی اللّه علیه و آله بمیرد کافر مرده است و بر پیشانی او نوشته شده از خدا بی بهره است و بوی بهشت به مشام او نخواهد رسید¹. و بالجمله وجوب محبت خدا و رسول و آل محمد علیهم السّلام و برکات آن بدیهی است. چیزی که آن لازم است دانستن مراتب محبت است و اینکه مرتبه اول آن واجب است لکن بهره مندی از آثار عظیمه آن به اعتبار قوّت و شدت این محبت است تا برسد به مرتبه عشق؛ و به عبارت دیگر : اگر کسی یک ذرّه حقیقی در دل داشته باشد و با آن بمیرد در هلاکت ابدی و دوری از رحمت الهی نخواهد ماند و اهل نجات خواهد بود و با محبوبان خود یعنی آل محمد صلّی اللّه علیه و آله جمع می شود هرچند پس از سیصد هزار سال در عذاب یا دوری از رحمت باشد؛ چنانچه در حدیث به این مطلب تصریح شده و اگر کسی مرتبه کامله محبت نصیبش شود به اینکه دوستی خدا و هرچه راجع به او است.
و بالجمله خداوند سید را به دعای شیخ شفا بخشید ؛ تا شب هیجدهم جمادی الثانیه سال ۱۲۸۱ شیخ از دنیا رفت و تصادفا سید در نجف نبوده و به زیارت کربلا مشرف شده بود ، فردا جنازه شیخ را در صحن مطهر می آورند و برای نماز بر او حیران بودند ، ناگاه صدا بلند می شود ، سید آمد پس جناب سید بر جنازه نماز می خواند و سپس بر منبر شیخ تدریس می فرماید و گویند چنان بوده که گویا شیخ درس می گوید. تا در سال ۱۲۸۳ جناب سید از دنیا می رود رحمة اللّه علیهما . و این فرمایش شیخ در جواب از اجابت دعا، بمانند این داستان کوتاه است که : بچه خردسالی که بر دست و پا راه می رفت در پشت بام مادرش او را تعقیب کرده که او را بگیرد، پس بچه به سمت ناودان آمد مادر فریاد و ناله می کرد. عبورکنندگان در کوچه تماشا می کردند و اینکه کاری از آنها ساخته نیست که ناگاه بچه افتاد. در همان لحظه سقوط، بزرگی از اهل و که حاضر بود گفت خدا او را بگیرد ، یک لحظه در هوا واقف شد تا آن مؤمن او را گرفت و بر زمین گذارد. مردم اطراف آن بزرگ را گرفته و بر دست و پای او می افتادند. آن بزرگ فرمود ، مردم ! چیز تازه و عجیبی واقع نشده. عمری است این بنده رو سیاه اطاعت او را کرده ام اگر یک دفعه او عرض بنده اش را اجابت فرماید تعجبی ندارد . مؤلف گوید در جزء حدیث ملک داعی در شبهای رجب چنین است : اَنَا مُطیعُ مَنْ اَطاعَنی. 【 ۲ از ۲ 】 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/53472 — ⃟‌ ——— 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - -
هدایت شده از مباحث
1. هر چه فرزند آدم پیرتر می شود، دو صفت در او جوانتر می گردد: حرص و آرزو. 2. دو گروه از امت من هستند که اگر صلاح یابند، امت من صلاح می یابد و اگر فاسد شوند، امت من فاسد می شود: علما و حُکّام. 3. شما همه شبان و مسؤول نگاهبانی یکدیگرید. 4. نمی توان همه را با مال راضی کرد؛ اما به ، می توان. 5. ناداری بلاست. از آن بدتر، بیماری تن و از بیماری تن دشوارتر، بیماری دل. 6. مؤمن همواره در جستجوی حکمت است. 7. از نشر دانش نمی توان جلو گرفت. 8. دل انسانی همچو پری است که در بیابان به شاخه درختی آویزان باشد، از وزش بادها دائم در انقلاب است و زیر و رو می شود. 9. مسلمان آن است که مسلمانان از دست و زبان او در آسایش باشند. 10. رهنمای به کار نیک، خود کننده آن کار است. 11. هر دل سوخته ای را عاقبت پاداشی است. 12. بهشت زیر قدمهای مادران است. 13. در رفتار با زنان، از خدا بترسید و آنچه درباره آنان شاید، از نیکی دریغ ننمایید. 14. پروردگار همه یکی است و پدر همه یکی. همه فرزند آدمید و آدم از خاک است. گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست. 15. از لجاج بپرهیزید که انگیزه آن، نادانی و حاصل آن، پشیمانی است. 16. بدترین مردم کسی است که گناه را نبخشد و از لغزش چشم نپوشد، و باز از او بدتر کسی است که مردم از گزند او در امان و به نیکی او امیدوار نباشند. 17. خشم مگیر و اگر گرفتی، لَختی [یعنی اندکی] در قدرت کردگار بیندیش. 18. چون تو را ستایش کنند، بگو ای خدا مرا بهتر از آنچه گمان دارند بساز و آنچه را از من نمی دانند بر من ببخش و مرا مسؤول آنچه می گویند قرار مده. 19. به صورت مُتملّقین خاک بپاشید. 20. اگر خدا خیر بنده ای را اراده کند، نفس او را واعظ و رهبر او قرار می دهد. 21. صبح و شامی بر مؤمن نمی گذرد مگر آنکه بر خود گمان خطا ببرد. 22. سخت ترین دشمن تو همانا نفس اماره است که در میان دو پهلوی تو جا دارد. 23. دلاورترین مردم آن است که بر هوای نفس غالب آید. 24. با هوای نفس خود نبرد کنید تا مالک وجود خود گردید. 25. خوشا به حال کسی که توجه به عیوب خود، او را از توجه به عیوب دیگران باز دارد. 26. راستی به دل آرامش می بخشد و از شک و پریشانی می زاید. 27. مؤمن آسان انس می گیرد و مانوس دیگران می شود. 28. مؤمنین همچو اجزای یک بنا همدیگر را نگاه می دارند. 29. مَثل مؤمنین در دوستی و عُلقه به یکدیگر، مثل پیکری است که چون عضوی از آن به درد بیاید، باقی اعضا به تب و بی خوابی دچار می شوند. 30. مردم مانند دندانه های شانه با هم برابرند. 31. دانش جویی بر هر مسلمانی واجب است. 32. فقری سخت تر از نادانی و ثروتی بالاتر از خردمندی و عبادتی والاتر از نیست. 33. از گهواره تا گور دانشجو باشید. 34. دانش بجویید گرچه به چین باشد. 35. شرافت مؤمن در شب زنده داری و عزت او در بی نیازی از دیگران است. 36. دانشمندان تشنه آموختنند. 37. دلباختگی، کر و کور می کند. 38. دست خدا با جماعت است. 39. پرهیزگاری جان و تن را آسایش می بخشد. 40. هر کس چهل روز به خاطر خدا زندگی کند،چشمه حکمت از دلش به زبان جاری خواهد شد. 41. با خود بسر بردن، از گوشه گرفتن، نزد خداوند پسندیده تر است. 42. بهترین دوست شما آن است که معایب شما را به شما بنماید. 43. دانش را به بندِ نوشتن✍️ در آورید. 44. تا دل درست نشود، درست نخواهد شد و تا زبان درست نشود، دل درست نخواهد بود. 45. تا عقل کسی را نیازموده اید، به آوردن او وقعی نگذارید. 46. تنها به عقل می توان به نیکیها رسید. آن که عقل ندارد از دین تُهی است. 47. زیان نادانان بیش از ضرری است که تبهکاران به دین می رسانند. 48. هر صاحب خردی از امت مرا چهار چیز ضروری است: گوش دادن به علم، به خاطر سپردن و منتشر ساختن دانش و بدان عمل کردن. 49. مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود. 50. من برای امت خود، از بی تدبیری بیم دارم نه از فقر. 51. خداوند زیباست و زیبایی را دوست می دارد. 52. خداوند مؤمن صاحب حرفه را دوست دارد. 53. تملّق، خوی مؤمن نیست. 54. نیرومندی به زور بازو نیست، نیرومند کسی است که بر خشم خود غالب آید. 55. بهترین مردم، سودمندترین آنان به حال دیگران اند. 56. بهترین خانه شما آن است که یتیمی در آن به عزت زندگی کند. 57. چه خوب است ثروت حلال در دست مَرد نیک. 58. رشته عمل، از بریده می شود مگر به سه وسیله: خیراتی که مُستمر باشد، علمی که همواره منفعت برساند، فرزند صالحی که برای دعای خیر کند. 59. پرستش کنندگان خدا سه گروهند: یکی آنان که از ترس عبادت می کنند و این عبادت بردگان است، دیگر آنان که به طمع پاداش عبادت می کنند و این عبادت مُزدوران است، گروه سوم آنان که به خاطر عشق و محبت عبادت می کنند و این عبادت آزادگان است.
اگر گفته‌اند از مال دنیا بترس که تو را برده نگیرد و بنده ‏خودش نکند، مال و ثروت نمی‌تواند مرا بنده کند، این خود من هستم که خودم را بنده و برده می‌کنم. می‌گوید پس خودم را از قید صفات نفسانی پلید آزاد می‌کنم؛ آن وقت می‌بینم که مال دنیا در خدمت من است نه من در خدمت مال دنیا. آن وقت مقام وجودی خودش را می‌فهمد، این معنا را می‌فهمد که قرآن می‌گوید: هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکمْ ما فِی الْأرْضِ جَمیعاً [۱] اوست خدایی که آنچه در این زمین است برای شما آفرید. می‌بیند پس مال و ثروت، بنده و برده من است، او در خدمت من است نه من در خدمت او، پس دیگر بخل یعنی چه؟! افزون‌طلبی به خاطر افزون‌طلبی یعنی چه؟!. بله، انسان خودش اسیر خودش می‌شود، خودش برده و بنده خودش می‌شود. انسان دو مقام یا دو درجه دارد: درجه دانی، درجه حیوانی؛ و درجه عالی، درجه انسانی. پیغمبران آمده‌اند که آزادی معنوی بشر را حفظ کنند، یعنی نگذارند شرافت انسان، انسانیت انسان، عقل و وجدان انسان، اسیر شهوت یا خشم یا منفعت‌طلبی انسان بشود. این معنی است. هر وقت شما دیدید بر خشم خودتان مسلّط هستید نه خشم شما بر شما مسلّط است، شما آزادید. هر وقت دیدید شما بر شهوت خودتان مسلّط هستید نه شهوت شما بر شما، هر وقت شما دیدید یک درآمد غیرمشروع در مقابل شما قرار گرفت و این نفس شما اشتیاق دارد می‌گوید این درآمد را بگیر؛ اما و وجدان و عقل شما حکم می‌کند که این نامشروع است، نگیر و بر این میل نفسانی خودتان غالب شدید، بدانید شما از نظر معنوی واقعاً انسان آزادی هستید. اگر شما دیدید یک زن نامحرم دارد می‌رود و حسّ شهوت شما، شما را تحریک می‌کند به چشم چرانی و تعقیب کردن، ولی یک وجدانی بر وجود شما حاکم است که شما را منع می‌کند و تا فرمان می‌دهد فرمانش را اطاعت می‌کنید، بدانید شما آزادمرد هستید؛ اما اگر دیدید تا چشم یک چیزی را می‌خواهد می‏‌دوید دنبالش، گوش یک چیزی را می‌خواهد می‏‌دوید دنبالش، دامن یک چیزی را می‌خواهد می‏‌دوید دنبالش، شکم یک چیزی را می‌خواهد می‏‌دوید دنبالش، شما اسیرید، برده و بنده هستید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- بقره/ ۲۹ ╭────๛- - - - - ┅ ╮ │📚 @ghararemotalee ╰ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─
استقامت در شداید در این داستان، شگفتیها و عبرتها و دانستنیهای چندی است که برای تذکر به آنها اشاره می شود : ۱- شجاعت و شهامت و بزرگواری و بردباری را از این مرد شریف عرب باید یاد گرفت : ( ( اَلشُّجاعُ الشَّدیدُ الْقَلْب حَینَ الْباءَسِْ ) ) یعنی شجاع کسی است که هنگام سختی و حادثه ناگوار، قویدل باشد، متزلزل نشود، جزع ننماید، خود را کنترل کند و به راستی سهمگین ترین حادثه ها و سختیها مرگ ناگهانی فرزند است، آن هم در شب زفاف او، آن هم به طور کشته شدن. پدری که در چنین هنگامه ای عقل و خود را از دست ندهد و از جاده بندگی منحرف نشود ؛ یعنی خود و فرزندش را ملک خدا داند و مرگش را قضای او شناسد و مرجع فرزند و خودش را خدای عالم بداند فرزندش جایی رفته که خودش نیز باید برود و از روی اعتراف به این حقایق بگوید ( اِنّا للّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ ) سزاوار است که مورد بشارت و صلوات و رحمت و پاداش بی نهایت خداوند باشد : ( اُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ ) و چنین اشخاصی وزن و صلابت و استقامتشان را امام علیه السّلام به کوه تشبیه فرموده است : ( ( اَلْمُؤْمِنُ کَالْجَبَلِ الرّاسِخِ لا یُحَرّکُهُ الْعَواصِفُ ؛ مؤمن مانند کوه محکم است که بادها و طوفانها او را جابجا نمی کند ) ) . در برابر، کسانی که در پیش آمدهای ناگوار صبر و تحمل ندارند و از طریق عقل و ایمان زود منحرف می شوند و به قضاء و قدر الهی خشمگین می گردند و ایراد می کنند، ایشان به مانند کاهی هستند که کوچکترین بادی از بادهای حوادث آنها را متزلزل می سازد تا جایی که مبتلا به شوک و سکته قلبی می شوند. صبر دیگران در مرگ آن جوان داماد و تبدیل نکردن عیش به عزا نیز شگفت آور 😲 است؛ بلی به برکت بزرگ خود، آنها هم دارای صبر شدند چنانکه صبر حضرت زینب علیهاالسّلام شگفت است و صبر دیگر بانوان حرم حسین علیه السّلام به برکت آن مخدره بوده است.