eitaa logo
حدیث اشک
5.9هزار دنبال‌کننده
34 عکس
69 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
خورشيد ولايت درظهر غدیر تا که موسای نبی بوسه به رخ منور هارون زد چشمان حسودان و بخیلان عرب از شدت غم ، از حدقه بیرون زد از مشرق دستهای پر مهر نبی خورشید ولایت و امامت تابید با شوق ملائک همه فریاد زدند: « تا کور شود هر آنکه نتواند دید» فرمود نبی به امر معبود وَدود بر امت من علی امام است امام این مژده ی من به شیعیانش، دوزخ بر شیعه ی مرتضی حرام است حرام گُل کرد سپیده ی تبسم به لبش تا آیه ی «اکملتُ لکُم» نازل شد فرمود: خوشا به حالتان ای مردم با حُب علی دین شما کامل شد فرمود خدا ولایت حیدر را بر آدم و نسل بعد او واجب کرد در روز ازل کلید فردوسش را تقدیم ِ علی بن ابیطالب کرد فرمود: برادرم علی مَحرم ماست از عالم غیب مثل من آگاه است قرآن چقدر مدح و ثنایش را گفت او نقطه ی زیر باء بسم الله است فرمود که یادگار من بین شما تا روز حساب، عترت و قرآن است باید که به هر دوشان تمسک جویید این راه نجات اصلی انسان است ذکر صلوات عرشیان می آمد تا رفت به سوی آسمان دست ِ علی از عرش بلند و یک صدا می گفتند: اَلحَق که امیرمومنان است علی جبریل به خدمت علی آمد و گفت تبریک؛ که این مقام زیبنده ی توست ای حضرت بوتراب درهر دو جهان هارونی ِ این قوم برازنده ی توست جبریل به جانشین پیغمبر گفت ای مظهر افتادگی و آقایی مردم اگر امروز امامت خوانند عمریست امام عالم بالایی از فتنه ی بین کوچه ها می ترسم از سیلی و بغض یک پسر می ترسم دلواپس غربت تو هستم آقا از آتش و میخ پشت ِ در می ترسم با دیدن این برکه و گودال غدیر یکباره به یاد کربلا افتادم در گودی قتلگاه خود را دیدم بر پای حسین سر جدا افتادم  وحید قاسمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
علی امیر عشق دل از همان زمان هوایی و اسیر عشق شد که قبل خلق دلبران علی امیر عشق شد حقیر میشود هر آنکسی که نیست با علی امیر شد کسی که پیش او حقیر عشق شد اسیر عشق او که بنده هوی نمیشود بنده نشد هواییش مگر اسیر عشق شد فرشتگان قرب حق از او مدد گرفته اند چرا که جبرئیل هم دخیل پیر عشق شد برای پیرو صراط مستقیم تا خدا بزرگراه کربلا-نجف مسیر عشق شد نوشته روی لوح سینه تمام شیعیان غدیر روز پرغرور بی نظیر عشق شد شراب میچکد ز دفترم که امشب از شعف شده است نعره قلم علی علی نجف نجف شدند بنده کرامتش تمام جودها رکوع کرده اند در برابرش عمودها قیام کرده کعبه پای قامت قیامتش که حب اوست علت قبولی سجودها وجود اوست روح دین،بگو به منکر علی قبول نیست سجده و رکوع بی وجودها مگر به لطف مرتضی شویم عاقبت بخیر وگرنه شد ضرر بدون او تمام سودها همانکه چارچوب دین بنا شده بنام او همانکه بغض و حب اوست معنی حدودها علیست ناخدای کشتی نجات تا خدا علیست بدر حق نمای لیله المبیت ها شدند عرشیان و فرشیان خراب باده اش جهان بنا شده فقط به پاس خانواده اش نمیشود نصیب هرکسی صراط مرتضی فقط حلال زاده می رسد به پای جاده اش هزار سال رفته از شب عروج،همچنان به گوش عرش میرسد صدای فوق العاده اش اگرچه یکه تاز شده به تخت شاهی جهان ندیده بر تنش کسی به جز لباس ساده اش نگاه ذوالفقار او بس است اینکه جان دهند سپاهِ در مقابل از سواره و پیاده اش همانکه طفل او به یک نگاه مرده زنده کرد مسیح هم نفس نمی کشید بی اراده اش نشسته در جوار حق کسی که باعلی نشست هر آنکه گشت بنده علی شده خداپرست قسم به بغض بی سپر،قسم به آه ذوالفقار که بوده دین همیشه زیر دِین شاه ذوالفقار به غیر ثروت خدیجه زنده مانده دین حق به گفته نبی همیشه در پناه ذوالفقار کسی که عدل می چکد از آستین جبر او کشانده یک سپاه را به دادگاه ذوالفقار سپاه ظلمتی که کرده است بین دست شمس میان ظهر رؤیت هلال ماه ذوالفقار هر آنکه شک کند فقط کمی به حق مرتضی به کفر محض میرسد ز دیدگاه ذوالفقار قسم بحق بهشت هم به این شعف نمیشود هیچ کجا برای من مثل نجف نمیشود  علی اکبر نازک کار لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
فقط علی گاهی نگاه کن همه جا را هدف کجاست باید به هوش باشی در این جاده، طَف کجاست بعضی خواص را بِنِگر دورِ مصطفی تا پِی بَری به ظاهر و باطن، شرف کجاست تنها علی کنارِ نبی تیغ می‌زند ای اِبنِ تِیمیه تو بگو، ناخَلَف کجاست آنها همیشه پشت نبی حرف می‌زدند معلوم شد در این جَرَیان، آن طرف کجاست این هم مثالِ واضِحی از جایگاهشان واضح ببین که بر روی این موج، کَف کجاست در روزِگارِ سخت مشخص شود فقط نسلِ زنا کجا و امیرِ نجف کجاست دوشِ نبی محل عروجِ علی است، پس... روشن شده که جایِ شَهِ لوکَشَف کجاست مرد آن بُوَد که دیده نگردد به کارِ خِیر حالا ببین میانه‌ی دریا صدف کجاست رضا باقریان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
به اذن الله نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه که بالا می رود دست تو تا بالاترین نقطه به اذن الله یاری از تو می جوییم و می گوییم: ایاک نعبد نقطه ، ایاک نستعین نقطه تویی آن نقطه ای که رفته زیر باء بسم الله که اسرار الهی جمع باشد در همین نقطه اگرچه خطبه ی بی نقطه یا که بی الف داری پر است این آستینت از الف ، آن آستین نقطه فراوان است جای زخم و پینه بر تنت اما نداری از ریا یا سجده بر بت در جبین نقطه تویی اول ، تویی آخر که در محشر سوالی را جوابی نیست جز نام : امیرالمومنین .  مجتبی خرسندی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
شه لافتی به سرم اگر گذرد شبی ز کرم دو دست اناری ات دل خود زنم به دو زلف تو گِرِهی به کوری عاریت سگ کوی تو نشدم اگر شده ام چو مرغ شکسته پر که خورد به پیکر من مگر نفس سگان شکاری ات به دلم قسم به دودم قسم به کرامت و به کرم قسم نگذاشت توبه کنم علی ز سبو دو چشم خماری ات سر تاجدارِ گداییِ همه ی خراب شرابها به فدای دامن وصله دار و بلند و گرد و غباری ات چه شود به گفته ی کبریا به امید خوف و غم رجا بنمایی ای گل انّما نظری به خار کناری ات به تجاهلی که کنم بگو تو مگر خدا شده ایی علی که تمام خلق خورند نان ز میان نون نداری ات صنمم شدی شه لافتی که دل از کفت نتوان گرفت و رقیب من شده تیغ تو که مرا نموده فراری ات سر معجزه شده خم علی ز تناقضی که به جنگ توست که دمد به ما چو مسیح جان نفحات ضربه ی کاری ات به رهی شبی سر سنگ را به کفش گرفت و غریب گفت چو حباب بِهْ که بترکد ار نَبُوَد به سر سر یاری ات به جز از علی که ز مقدمش شده کعبه نه! دو جهان شریف به چه نازی ای دل بی نوا ؟ نکند به شعر شعاری ات؟ محسن قاسمی غریب لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
دلها اگر که بال برایِ تو می‌زنند هر شب سری به سمتِ سرای تو می‌زنند جبریل می‌شوند تمامِ کبوتران وقتی که بال و پَر به هوای تو می‌زنند از وصله‌های کهنه‌یِ نعلینِ خاکی‌ات پیداست سر به سویِ خدایِ تو می‌زنند هرشب فرشته‌ها که به معراج میروند دستی به ریشه‌های عبایِ تو می‌زنند بینند اگر خیالِ تو را بُت تراش‌ها تا روزِ حشر تیشه برای تو می‌زنند بر سینه‌ام نوشته خدا والی الولی یا مظهر العجائب و یا مرتضیٰ علی وقتش رسیده تا که زمین امتحان دهد وقتش رسیده تا که زمان را تکان دهد فصل ظهورِ نَفْسِ رسالت رسیده است میخواهد از خدای به گامش توان دهد باید سه روز صبر کند در غدیرِ خُم تا که به رویِ منبری از دل اذان دهد می‌خواست حق که آینه‌ای در برابرِ…  آئینه‌ی تمام نمایش مکان دهد می‌خواست حق که عینِ نبی را عیان کند می‌خواست حق که دستِ خودش را نشان دهد شوری میان عرصه‌ی محشر بلند شد دستِ علی به دستِ پیمبر بلند شد وقتی غضب کُنَد همه زیر و زِبَر شوند جنگ آورانِ معرکه‌ها در به در شوند وقتی غضب کند همه در خاک می‌روند گیرم که صد سپاه بر او حمله وَر شوند چشمش اگر به پهنه‌یِ میدان نظر کند گردن کشانِ دهر همه بی سپر شوند از ضربِ ذوالفقار ، خدا فخر می‌کند سرهای بی شمار جدا بیشتر شوند فرقی نمی‌کند که یسار است یا یمین آن قدر سر زند که دو سر ، سر به سر شوند این مردِ تکیه گاهِ نبردِ پیمبر است این شیر ، شیرِ حضرتِ حق است حیدر است سر می‌دهیم و از درتان پَر نمی‌زنیم موجیم و سَر به ساحل دیگر نمی‌زنیم وقتی که حرف ؛ حرفِ ولایت مداری است ما دَم زِ غیر ، تا دمِ آخر نمی‌زنیم وقتی که امر نائبتان فرضِ جان ماست سنگِ کسی به سینه‌ی باور نمی‌زنیم فصل بصیرت است بجُز با لوایِ او حتی قدم به صحنه‌ی محشر نمی‌زنیم ما را فقط به پایِ ولایت نوشته‌اند ما سینه پای بیرقِ دیگر نمی‌زنیم با ذوالفقار و نامِ علی پا گرفته‌ایم ما درسِ خود زِ مکتب زهرا گرفته‌ایم عطری بده که غنچه‌ی نیلوفرم کُنی تا در حضورِ خویش شبی پَرپرم کُنی اصلاً مرا نگاهِ تو در صبحِ روزِ عهد پروانه آفرید که خاکسترم کُنی دُرِّ نجف دلم شده شاید به دستِ خویش روزی مرا بگیری و انگشترم کُنی من را جلا بده که تو را جلوه گر شوم بهتر همان که آینه‌ی دیگرم کُنی نان جویی به دست تو دیدم چه می‌شود… هم سفره‌ی غلامِ خودت ، قنبرم کُنی همراه ظرفِ خالیِ شیر آمدم که باز دستی کشی به رویِ سرم سَرورم کُنی آقا نظر به چشمِ ترِ مادرم نما بوی محرم آمده عاشق ترم نما حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یا رب سلام و عرض ادب بنا به درخواست دوستان بزرگوار که دسترسی به کانال تلگرام برایشان (با توجه به قطعی مکرر پروکسی ها) سخت بود مجددا فعالیت مان را در ایتا و سروش آغاز میکنیم ان شاءالله از امروز اشعار محرم منتشر میشود التماس دعا یا علی مدد
روضه واجب است حسینی منصب ام پس میزنم دیگر عناوین را گدایم ، پادشاهی میکنم حتی سلاطین را گِلیمی پهن کردم بر سر راهت ، تفضّل کن شنیدم دوست داری همنشینی با مساکین را قسم بر مادرت زهرا یقیناً حال ما خوش نیست اگر روزی ببندند این دَرِ دارلمجانین را زبانم لال ، حرف از لغو هیئت در محرم هست خودت برهم بزن چون اربعین کلّ قوانین را تَشَّیُع ضربه ها خورده از این بی فکر و تدبیری نکن بر ما مسلّط شیخِ بی ایمان و بی دین را `ابد والله ما ننسى حسینا” اعتقاد ماست توسّل را بگیری باخت دادم دین و آئین را بسوز ای دل که وجه‌الله با صورت زمین خورد و تماشا کرد خواهر لحظه ی افتادن از زین را مبادا تاکه ذبحت را ببیند زینب کبری از این رو برگزیدی قتلگاه گود و پایین را خدا لعنت کند آنکه سرت را سربه‌سر کرده سرت را داد و جایش با طلا پر کرد خورجین را امیرحسین نجمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
پروانه وار آدم که عاشق میشود فکر خطر نیست در عاشقی اصلاً ضرر مد نظر نیست `دربدری دارد به دنبال خودش عشق” عاشق نبوده آنکسی که دربدر نیست پشت سر پروانه دریا هم بریزی پروانه برگشتی ندارد تا سحر نیست پروانه را دیدم که خاکستر نشین شد پروانه یادم داده عاشق فکر پر نیست قدر جوانی را بدان و گریه کن باش من شک ندارم وقت پیری بی اثر نیست من گریه کردم هر کجا ، قلبم شکسته پس گریه های من کم از شق القمر نیست گریه برای این تبار محترم بود! سر تا سرش سود است و اصلاً هم ضرر نیست غیر از تو خرج هرکه شد خونش هدر رفت خونی که میریزم به پات اسمش هدر نیست دارم مقرب می شوم بین گدایان با این که در عالم گدائی معتبر نیست این کاسه را باید پر از مهر علی کرد اینجا گدا اصلا به فکر سیم و زر نیست بنشین و اینجا گریه کن آن جا بخندی فردا که محشر شد خبر از چشم تر نیست حتی صدایش در نیامد پشت آن در جانم به زهرا که مثالش در بشر نیست آتش به دامانش گرفت پایش نلرزید گفتم کسی که عاشق است فکر خطر نیست رسول عسگری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
صفاي روضه وقتی که باید عمر را بی روضه سر کرد بهتر که از این زندگی صرف نظر کرد جان را بگیر اما صفای روضه را نه آخر چه خاکی باید از این غم به سر کرد تکلیف ما را چشم ما کرده مشخص باید که هر جا شد برایت دیده تر کرد سرمایه ما گریه هست و سود ما اشک این روزها بازار ما خیلی ضرر کرد دیشب پیِ پیراهن مشکیش میگشت هر چه که با من کرد این عشق پدر کرد پیراهنش را یافت و با گریه می گفت شاید چه دیدی ناله های ما اثر کرد بیچاره آنکه عاشق کرب و بلا نیست بیچاره آنکه روزگارش را هدر کرد خیلی دلش میخواست تا باشد محرم آن عاشقت خیلی غریبانه سفر کرد بگذار هر که هر چه میخواهد بگوید ما را برای روضه ات زهرا (س) خبر کرد می سوزم و می نالم از این داغ هر بار در هر کجا این روضه از یادم گذر کرد: آورد میدان اصغرش آبی بنوشد اما عدو در چله اش تیر سه پر کرد قنداقه را بالا گرفت و دید چشمش که حرمله قوصِ زِهش را بیشتر کرد با یک شه شعبه کودکش را سر بریدند چهره خضاب از خون حلقوم پسر کرد اسماعیل روستائی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
خانه عشاق وقتی که روح عاشقان وابسته تن نیست در مرگ فیضی هست که در زنده بودن نیست من دیدمت با دل! بقیه را نمیدانم هرجا که دل باشد جواب یار هم‌ لَن نیست با شمعدان روضه قبرم را مزین کن تا کس نگوید خانه عشاق روشن نیست یک زحمتی دارم!خودت بر قبر من بنویس... چیزی به غیر از دوری تو قاتل من نیست! دامن مکش بگذار دستم بند تو باشد جز تو امیدی بر من آلوده دامن نیست باهم دوباره روضه میگیریم در محشر گیرم برای من مجال روضه فعلا نیست ... من بیشتر از نیزه سنگ و چوب میبینم نه نه کبودی تن تو جای آهن نیست خیز و بگو با زینب از گودال برخیزد شمر آمده اینجا دگر جای نشستن نیست سید پوریا هاشمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
روضه دارالشفاست گرچه ما بد کرده ایم از ما محرم را مگیر پیرهن های سیاه و شال ماتم را مگیر چشم ما نذر عزای شاه بی سر بوده است قطره قطره اشک جاری همچو زمزم را مگیر با غمش عمری است مانوسیم زهرا شاهد است جان زهرا این غم و این آه و ماتم را مگیر روضه اش دار الشفای دردهای شیعه است پس طبیبانه ز ما دارو و مرهم را مگیر ما ز خردی سینه زنهای حسینی بوده ایم یارب از سینه زنان این نوحه و دم را مگیر دم گرفته مادری ریز سرشک از هر دوعین کشته شد با کام عطشان میوه قلبم حسین مجید رجبی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دلداده از ابتدای سخن انتهاش معلوم است هر آنکه گفت از ایشان بهاش معلوم است رسیده ام به خدا چون رسیده ام به علی که ارتباط علی با خداش معلوم است پیمبرم شب معراج با تعجب دید به جای جای جنان ردپاش معلوم است میان جنگ نگاهش تن عدو لرزاند هراس دشمن او در صداش معلوم است چنان برای حضورش دونیم شد کعبه هنوز هم که هنوز است جاش معلوم است همان قَدَر که حرامیِ منکرش معلوم حلال زادگی شیعه هاش معلوم است نه اینکه چند مسیحی شدند دلداده اش خود مسیح شده مبتلاش معلوم است چه احتیاج به تخت و چه احتیاج به تاج غلام‌حضرت حیدر بهاش معلوم است شهریار سنجری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
هر دم ما نیافتادیم شُکرت از قلم ای جان حسین باز می‌گوییم هردَم دَم به دَم ای جان حسین مادرت فریاد می‌زد یابُنَیَ....سوختیم آذری‌ها تا که گفتند از حرم ای جان حسین نامِ ما را قبلِ ما زهرا نوشته یک به یک مادرت تا گفت گفتیم از عَدَم ای جان حسین هرچه ما داریم از خاکِ عزاداریِ توست روضه آری بشکند پشتِ ستم ای جان حسین شیعه با این روضه‌ها قد راست کرده تا اَبَد دارم از این اشکها تیغِ دودَم ای جان حسین دلخوشیِ ما از این دنیا فقط عشق است عشق با تو می‌سازیم با هر بیش و کم ای جان حسین قبلِ نامِ مادرم نامِ تو را آموختم با اذانش گفت وقتی مادرم ای جان حسین این کریمیِ تو ما را یاکریمت کرده است ما گِره خوردیم با اهلِ کَرَم ای جان حسین شُکر دستم پیش این و آن نمی‌گردد دراز شُکر هستم با تو تنها محترم ای جان حسین هرچه از عمرم اگر مانده است می‌گویم حسین سیر هستم از همه غیر از حرم ای جان حسین در خرابه خوابِ بابا دیده و بی حال بود می‌نوشت از اشکها با قَدِ خَم ای جان حسین  حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای که عشقت ای که عشقت شعله ور در جانِ ما،جانم حسین از ازل مهرِ تو در بنیانِ ما جانم حسین عطرِ جانبخشِ ضریحت بی قرارم کرده است کربلایت کعبه ی جانانِ ما جانم حسین خاک ایوانت دوای درد چشمانِ من است روضه هایت ابرِ پُر باران ما جانم حسین پنجره های ضریحِ تو ز دردم آشناست صحن پاکت روضه ی رضوانِ ما جانم حسین اشکِ شبنم بر تنِ گلبرگِ عاشورا نوشت خونِ سرخت مشعلِ تابانِ ما جانم حسین هر کجا باشم نگاهم سمت و سوی کربلاست راهِ سبزت تا ابد پیمانِ ما جانم حسین عشقِ تو یک عالمی را غرقِ مستی می کند روشن از رویت شبِ زندانِ ما جانم حسین با نگاهِ نافذت دریاب این درمانده را مبتلایم ای شَهِ خوبانِ ما جانم حسین دائماً ما را به گردِ شمعِ خود پروانه کن این توواین خواهشِ چشمانِ ماجانم حسین آیه های روشنِ یاسین و طاهایم تویی سوره ی فجری تو در قرآن ما جانم حسین ای تو آن حالِ خوش و آرامشِ دلهای ما بین تو حالِ بی سر و سامانِ ما جانم حسین زندگیِ با تو یعنی در مسیرِ بندگی ای که هم روحی و هم ریحانِ ماجانم حسین بی فروغِ روی تو حاشا مرا عزت مباد نورِ توحیدیِ تو عرفانِ ما جانم حسین از ازل نام تو را بر جانمان حک کرده اند کربلایت آیت و برهانِ ما جانم حسین تا که جسمت زیر و رو شد زیرِ نعلِ اسبها... ریخت بر هم عالمِ امکانِ ما جانم حسین مامنی جز کنجِ شش گوشه نداریم ای شَها! بشنو اینک ناله ی هجرانِ ما جانم حسین خشکیِ لبهای تو سرچشمه ی آبِ بقاست ای طبیب درد بی درمان ما جانم حسین تو همیشه میزبانی چه شود با مادرت یک شبِ جمعه شوی مهمانِ ما جانم حسین!  هستی محرابی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
هزار شُکر هزار شُکر چشمِ من پُر آب شد حسین جان دلم برایِ داغِ تو مُذاب شد حسین جان سحاب رحمتی و ما به زیرِ بارش توایم که بندگیِ ما از این سحاب شد حسین‌جان مرا به چشمِ مردمان بزرگ کرده‌ای ولی صواب‌های من چرا کباب شد حسین‌جان مرا به چشم مردمان بزرگ کرده‌ای ولی چه کردم که نام من خراب شد حسین‌جان چه خرج‌ها نکرده‌ام بخاطرِ ریا و عُجب چه کردم که روضه‌ هم حجاب شد حسین‌جان ببخش اگر به نامِ تو قمار کرده‌ام به عمر و پای تو گناهِ ما حساب شد حسین‌جان ببخش اگر حدیثِ تو کلام تو نخوانده‌ام اگرچه هرچه گفته‌ای کتاب شد حسین‌جان جهاد نفس را مگو حساب خلق را مگو به قلب تو تَغافُلَم عذاب شد حسین‌جان تو را به نام دین شیوخ ، جاهلانه کشته‌اند که کشتن امام هم صواب شد حسین‌جان وصیت شهید را نخوانده‌ایم یک دو خط که این چنین مسیرِ تو به قاب شد حسین‌جان صلای حنجر تو راستی و مردی است پیامِ زینبین تو حجاب شد حسین‌جان به زیرِ ظلم و زور و زَر نمیروم که دیده‌ام مسیرِ تو دلیلِ انقلاب شد حسین‌جان برای معرفت بیا و نیتم درست کن که عاشق تو از خدا خطاب شد حسین‌جان  حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
شکر خدا شکر خدا که ماه محرم شروع شد بغضم شکست و لطف تو نم‌‌نم شروع شد ما را قلیل اشک مقام خلیل داد کم‌کم چکید و جوشش زمزم شروع شد آورده با تولد خود رسم دیگری از آن زمان که گریه‌ی خاتم شروع شد شد شرحه شرحه سینه‌ی پیغمبر خدا تا آیه آیه سوره‌ی مریم شروع شد
باز این چه شورش است” بخوان نوحه‌خوان که باز 

ماه عزا و نوحه و ماتم شروع شد 

رنگی ورای سرخی خون حسین نیست 

مشکی به تن کنید؛ محرم شروع شد! 

  

می‌خواستم برای سرودن بهانه‌ای 

تا ذکر 
یا رقیه” گرفتم... شروع شد  سید مسعود طباطبائی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آهی به وسعتِ همه یِ سینه ها بده امسال شالِ مشکیِ من را شما بده مادر اگرچه این پسرت ناخَلف شده با دستِ خود تو لقمه یِ هر روزه را بده یک لقمه نان و روضه برایِ گدا بس است این اربعین غذایِ مرا کربلا بده ای روضه خوانِ گوشه یِ گودالِ پرصدا روزیِ گریه هایِ مرا بی صدا بده آماده نه... ولی به حسینیّه آمدم بد آمدم تو اَحسنُ الاحوال را بده پیراهنِ عزایِ حسینت کجا و من؟! جرأت برایِ توبه به این بینوا بده او دست و پا زده که نجاتم دهد قبول در خدمتِ به شاه به من دست و پا بده ماهِ محرّم آمد و ماهَت نیامده ندبه بخوان نشانه ای از آشنا بده  حسین ایمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
با روضه های کرببلا آنانکه روح را به تن مرده می دمند اشرف ز خلق و ما خلق الله عالمند اضلاع یک مثلث قائم به خالقند گاهی حسین ، گاه حسن ، گاه خاتمند شاه و گدا ز دیده ی آنها برابر است آنان جدا نکرده خریدار درهمند با روضه های کرببلا لطمه می زنند گریه کنان هر شب ماه محرمند ماه محرم است ببارید مثل ابر آنها که عاشقند همه غرق شبنمند حتی درخت کوچه به تعظیم رفته است حتی مناره های مساجد ز غم خمند اینجا حسینیه است محل بکاء عرش در تکیه ی حسین همه مست ماتمند حی علی العزا که محرم رسیده است فصل عزای آن شه اعظم رسیده است جعفر ابوالفتحی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
شکر خدا شکر خدا که زنده هستم این محرم بازآمدم زیر لوای اشک و پرچم گر با بدی با خوبها ،خواندیم درهم بوده دعای مادرت زهرا مُسلّم آقا برای ماهتان دلتنگ بودم دلتنگ رخت و شال مشکی رنگ بودم باز آمدم تا یارسینه چاک باشم در روضه هایت زائر افلاک باشم اشکی بده تا پاک پاک پاک باشم شاید که سال بعد زیر خاک باشم ای کاش با عشق شما زیبا بمیرم در کربلا در روز عاشورا بمیرم از کودکی با عشقتان من قد کشیدم بددیدی از من از تو جزخوبی ندیدم هرجاکه بوده روضه ات باسر دویدم باروسیاهی آمدم کن روسفیدم من را جدااز خود مکن تازنده هستم حرّی بساز از من که من شرمنده هستم توپرچمت باشد سیه من رو سیاهم تو عصمت مطلق لی من در گناهم تو پادشاهی من سیاهیِ سپاهم امّا همیشه با شما در قتلگاهم عُمری بود با داغتان بدحالم آقا لطمه زنان روضهء گودالم آقا توبودی و در امتحان حق قبولی تو بودی و مظلومی آل رسولی توبودی و گودال بود و شمر وخولی آمدسنان بانیّت و قصد فضولی یکدفعه با پا پیکر تو زیر و رو شد دستان زینب آنطرف تر پُر ز مو شد مکشوف میگویم که در مقتل چها شد پاهای زهرا تاکه در گودال واشد یکدم زمین لرزید غوغایی بپا شد از مُهرهء اوّل سرت از تن جدا شد سرها به نی شد تا به کوفه ریسه بردند رأس شما را زودتر با کیسه بردند    مجتبی صمدی شهاب لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ماه روضه چگونه شکر بگویم که زنده ماندم من به ماه روضه تو خویش را رساندم من چگونه شکر بگویم اجل امانم داد که باز چشم تر من به بیرقت افتاد چه قدر شور دلم زد به ماه غم نرسم به زیرسایه این بیرق و علم نرسم به شوق این دهه ی شور وماتمت آقا تمام سال شمردم همه نفس ها را چگونه شکر بگویم که باز گریانم شبیه زلف پریشان تو پریشانم تمام ترس من این بود با دلی حیران شب رقیه نباشم میان گریه کنان امان دهید خودم بین روضه میمیرم شب ششم جگرم را به دست میگیرم برای روضه هفتم چه نذرها کردم که لای لای بخوانم به دور اوگردم سپرده ام به دو دستم کند گریبان چاک برای آن همه اکبر که اوفتاده به خاک میان روضه سقا که جان به لب آید شبیه دخترکان تو لطمه خواهم زد به چشم گفته ام از اشک پر کند مشکی مگر ز شرم نریزد دگر عمو اشکی شب دهم نفسم را دگر نمی خواهم برای شام عزایت سحر نمیخواهم تمام حاجتم این است تا که ظهر دهم جنازه ام برود روی دوش این مردم همان زمان که سماوات بر زمین افتاد بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد میان خیل شغالان فتاد چون شیری یکی به نیزه زد و دیگری به شمشیری همه زدندو سپس شمر آمد و خنجر نشست روی ورق های مصحف پرپر برید سر زتنت با دوازده ضربه جداشد اخر سرعرش از تن کعبه موسی علیمرادی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
رنگ ماتم باید به محله رنگ ماتم بزنم بر سردر خانه چوب پرچم بزنم ایام غم و سیاه‌پوشان شماست بگذار سیاهی ِ محرم بزنم با چادر مادرم سر کوچه‌ی عشق رخصت بده تا تکیه‌ای از غم بزنم من را برسانی به شب تاسوعا من قول دهم که سینه محکم بزنم آقا نگهم دار که در عاشورا من دیگ خورشت قیمه را هم بزنم اینگونه که تو جیب مرا پر کردی باید که به روی دست ِ حاتم بزنم حالا که دوای زخم تو اشک من است اشکی بده تا چشمه‌ی مرهم بزنم خاموش شود آتش دوزخ به خدا با گریه اگر سر به جهنم بزنم عالم به فدات یا قتیل‌العبرات کشتی نجات یا قتیل‌العبرات  رضا قربانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
هیهات من الذلّه کربلا در کربلایِ خنجر و حنجر گُم است تازه عاشـورا شروعِ کارِ او با مردم است آمده این دشت را سیراب از کوثر کُـــند آمده تا کــــربلا را کربلایــــی تـــر کُـــند آمده تا عشق را با خونِ خود امضا کُـــند تا خودش هیهات من الذلّه را معنـا کُـــند حجِّ واجب را رها کرده خدا واجب تر است مرگِ با عزّت برایِ شیـــرمردان بهتـــر است کوفیان اینبار هم حمد و سپاس آورده اند نـامه در نـامه برایش التمــــاس آورده اند خوب می داند که اینها مردِ میدان نیستند دستِ پیمـــان داده امّا پایِ پیمــان نیستند کینه دارند از علی مولا ” ولی ” آورده است تا توانسته به همراه اش علی آورده است در مسیرش سنگ را لعلِ بدخشان کرده است با نگاهِ خود وهب ها را مسلمـــان کرده است آه... با یک جمله اش عالم حسینی می شود عاقبت ” حرِّ یزیدی ” هم حسینی می شود عاقبت خیری برایِ غیر می خواهد حسین تا دمِ آخر بر اینها خیر می خواهد حسین آمده تا فـــاش سازد رمـــز و رازِ عشـــق را در دلِ مـــیدان به پا دارد نمـــازِ عشـــق را شوکت و آرامشش در جنگ فوق العاده است زیرِ خنجر هم ” حسین بن علی ” آزاده است اکبرش الحقّ و الانصاف پیغمبر شده ست بر زمین افتاده و انگــار اکــبرتر شده ست هر مسیری غیر راهِ کربلا بیـراهــه اســت آخرین مردِ قیامِ کربلا شش ماهــه اســت کربلا تفسیرِ خوبی هاست ، بد تعــریف شد روضـه در روضـه قـیـامِ کـربلا تحریف شد غُربتش بی آبی و تعدادِ زخم و تیر نیست دردِ او از زخمِ تیغ و نیزه و شمشیر نیست غُربتش اینجاست میگویند جان را باخته ست او برایِ کسبِ قــدرت جنـگ راه انداخته ست کسبِ قدرت خنجر و حنجر مگر می خواسته نامسلمان هــا علی اصغـــر مگر می خواسته ؟ کسبِ قدرت با زن و فرزنــد می آید مگـــر بـا رقــیّه دخــــترِ دلــــبند می آیـــد مگـــر ؟ او هدف دارد هدف اصلاحِ دین و مکتب است قدرتِ کرب و بلا در خُطبه های زینـــب است قدرتِ کرب و بلا در عشق و در دلداده گی ست کــــربلا اوجِ شکــــوهِ عـــزّت و آزاده گــی ست تن به تیــــر و نیزه داد امّا به ذلّت تـــن نــداد سر به دشمن داد امّا دســـت با دشمـــن نــداد  ابراهیم زمانی قم لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دل بیقرار خوشا به حال دل بیقرار بعضی ها به این وجود پر از انتظار بعضی ها به آب دیده نوشتم که یوسفم چه شده کجاست خواهش و دارو ندار بعضی ها بس است این همه پاییز ماندن دنیا خدا کند که بیاید بهار بعضی ها به جمع رجعتیان می توان اضافه شدن اگر قدم بزنی بر مزار بعضی ها بگو به آل سعود این یزیدیان زمان کشیده می شود حتما مهار بعضی ها بیا بهانه ی این ندبه های بارانی گره فتاده دوباره به کار بعضی ها بیا که مادر پهلو شکسته منتظر است بیا دوای دل داغدار بعضی ها به حق عمه سادات از سفر برگردد تو را قسم به دل غصه دار بعضی ها  یاسر مسافر لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
توبه کردیم توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم تا حسین هست غم روزی فردا نخوریم توبه کردیم که تا مجلس روضه باقی ست لحظه ای حسرت آن جنت الاعلا نخوریم ما حیات دلمان بسته به اشک است و حسین نان هر سفره به جز سفره زهرا نخوریم گرچه فردا همه از حشمت تو حیرانند ما قیامت ز کرامات شما جا نخوریم  حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹