اگر به تحفه جانان هزار جان آری
محقر است نشاید که بر زبان آری
حدیث جان بر جانان همین مثل باشد
که زر به کان بری و #گل به بوستان آری
هنوز در #دلت ای آفتاب رخ نگذشت
که سایهای به سر یار مهربان آری
تو را چه غم که مرا در غمت نگیرد #خواب
تو پادشاه کجا یاد پاسبان آری
ز حسن روی تو بر دین خلق میترسم
که بدعتی که نبودهست در جهان آری
کس از کناری در روی تو نگه نکند
که عاقبت نه به شوخیش در میان آری
ز چشم مست تو واجب کند که هشیاران
حذر کنند ولی تاختن نهان آری
جواب تلخ چه داری بگوی و باک مدار
که شهد محض بود چون تو بر دهان آری
و گر به #خنده درآیی چه جای مرهم ریش
که ممکن است که در جسم مرده جان آری
یکی لطیفه ز من بشنو ای که در آفاق
سفر کنی و لطایف ز بحر و کان آری
گرت بدایع #سعدی نباشد اندر بار
به پیش اهل و قرابت چه ارمغان آری
#اگر_به_تحفه_جانان_هزار_جان_آری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/125
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عمری به بوی یاری کردیم انتظاری
زآن انتظار ما را نگشود هیچ کاری
از دولت وصالش حاصل نشد مرادی
وز محنت فراقش بر #دل بماند باری
هر دم غم فراقش بر #دل نهاد باری
هر لحظه دست هجرش در #دل شکست خاری
ای زلف تو کمندی ابروی تو کمانی
وی قامت تو سروی وی روی تو #بهاری
دانم که فارغی تو از حال و درد #سعدی
کاو را در انتظارت #خون شد دو دیده باری
دریاب عاشقان را کافزون کند صفا را
بشنو تو این سخن را کاین یادگار داری
#عمری_به_بوی_یاری_کردیم_انتظاری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/129
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نه تو گفتی که به جای آرم و گفتم که نیاری
عهد و پیمان و وفاداری و #دلبندی و یاری
زخم #شمشیر اجل به که سر نیش فراقت
کشتن اولیتر از آن کهم به جراحت بگذاری
تن آسوده چه داند که #دل خسته چه باشد
من گرفتار کمندم تو چه دانی که سواری
کس چنین روی ندارد تو مگر حور بهشتی
وز کس این بوی نیاید مگر آهوی تتاری
عرقت بر ورق روی نگارین به چه ماند
همچو بر خرمن #گل قطره باران #بهاری
طوطیان دیدم و #خوشتر ز حدیثت نشنیدم
شکر است آن نه دهان و لب و دندان که تو داری
ای خردمند که گفتی نکنم چشم به #خوبان
به چه کار آیدت آن #دل که به جانان نسپاری
آرزو میکندم با تو شبی بودن و روزی
یا شبی روز کنی چون من و روزی به شب آری
هم اگر عمر بود دامن کامی به کف آید
که #گل از خار همیآید و #صبح از شب تاری
#سعدی آن طبع ندارد که ز #خوی تو برنجد
خوش بود هر چه تو گویی و شکر هر چه تو باری
#نه_تو_گفتی_که_به_جای_آرم_و_گفتم_که_نیاری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/126
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خوش بود یاری و یاری بر کنار سبزه زاری
مهربانان روی بر هم وز حسودان برکناری
هر که را با #دلستانی عیش میافتد زمانی
گو غنیمت دان که دیگر دیر دیر افتد شکاری
راحت جان است رفتن با #دلارامی به صحرا
عین درمان است گفتن درد #دل با غمگساری
هر که منظوری ندارد عمر ضایع میگذارد
اختیار این است دریاب ای که داری اختیاری
عیش در عالم نبودی گر نبودی روی #زیبا
گر نه #گل بودی نخواندی #بلبلی بر شاخساری
بار بی اندازه دارم بر #دل از سودای جانان
آخر ای بی رحم باری از #دلی برگیر باری
دانی از بهر چه معنی خاک پایت مینباشم
تا تو را ننشیند از من بر #دل #نازک غباری
ور تو را با خاکساری سر به صحبت درنیاید
بر سر راهت بیفتم تا کنی بر من گذاری
زندگانی صرف کردن در طلب حیفی نباشد
گر دری #خواهد گشودن سهل باشد انتظاری
دوستان معذور دارند از جوانمردی و رحمت
گر بنالد دردمندی یا بگرید بیقراری
رفتنش #دل میرباید گفتنش جان میفزاید
با چنین حسن و لطافت چون کند پرهیزگاری
عمر #سعدی گر سر آید در حدیث #عشق شاید
کاو نخواهد ماند بی شک وین بماند یادگاری
#خوش_بود_یاری_و_یاری_بر_کنار_سبزه_زاری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/131
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر #صبحدم نسیم #گل از بوستان توست
الحان #بلبل از #نفس دوستان توست
چون خضر دید آن لب جانبخش #دلفریب
گفتا که آب چشمهٔ حیوان دهان توست
یوسف به بندگیت کمر بسته بر میان
بودش یقین که ملک ملاحت از آن توست
هر شاهدی که در نظر آمد به #دلبری
در #دل نیافت راه که آنجا مکان توست
هرگز نشان ز چشمهٔ کوثر شنیدهای
کاو را نشانی از دهن بینشان توست
از رشک آفتاب جمالت بر آسمان
هر ماه ماه دیدم چون ابروان توست
این باد روحپرور از انفاس #صبحدم
گویی مگر ز طرهٔ عنبرفشان توست
صد پیرهن قبا کنم از خرمی اگر
بینم که دست من چو کمر در میان توست
گفتند میهمانی عشاق میکنی
#سعدی به بوسهای ز لبت میهمان توست
#هر_صبحدم_نسیم_گل_از_بوستان_توست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/122
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
حدیث یا شکر است آن که در دهان داری
دوم به لطف نگویم که در جهان داری
گناه عاشق بیچاره نیست در پی تو
گناه توست که رخسار #دلستان داری
جمال عارض #خورشید و حسن قامت سرو
تو را رسد که چو دعوی کنی بیان داری
ندانم ای کمر این سلطنت چه #لایق توست
که با چنین صنمی دست در میان داری
بسیست تا #دل گم کرده باز میجستم
در ابروان تو بشناختم که آن داری
تو را که زلف و بناگوش و خد و قد اینست
مرو به باغ که در خانه بوستان داری
بدین صفت که تویی #دل چه جای خدمت توست
فراتر آی که ره در میان جان داری
گر این روش که تو طاووس میکنی رفتار
نه برج من که همه عالم آشیان داری
قدم ز خانه چو بیرون نهی به عزت نه
که #خون دیده #سعدی بر آستان داری
#حدیث_یا_شکر_است_آن_که_در_دهان_داری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/123
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کس از این نمک ندارد که تو ای #غلام داری
دل ریش عاشقان را نمکی تمام داری
نه من اوفتاده تنها به کمند آرزویت
همه کس سر تو دارد تو سر کدام داری
ملکا مها نگارا صنما بتا #بهارا
متحیرم ندانم که تو #خود چه #نام داری
نظری به لشکری کن که هزار #خون بریزی
به خلاف تیغ هندی که تو در نیام داری
صفت رخام دارد تن نرم #نازنینت
دل سخت نیز با او نه کم از رخام داری
همه دیدهها به سویت نگران حسن رویت
منت آن کمینه مرغم که اسیر دام داری
چه مخالفت بدیدی که مخالطت بریدی
مگر آن که ما گداییم و تو احتشام داری
به جز این گنه ندانم که محب و مهربانم
به چه جرم دیگر از من سر انتقام داری
گله از تو حاش لله نکنند و #خود نباشد
مگر از وفای عهدی که نه بر دوام داری
نظر از تو برنگیرم همه عمر تا بمیرم
که تو در #دلم نشستی و سر مقام داری
سخن لطیف #سعدی نه سخن که قند مصری
خجل است از این حلاوت که تو در کلام داری
#کس_از_این_نمک_ندارد_که_تو_ای_غلام_داری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/124
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
این چه رفتار است کآرامیدن از من میبری
هوشم از #دل میربایی عقلم از تن میبری
باغ و #لالستان چه باشد آستینی برفشان
باغبان را گو بیا گر #گل به دامن میبری
روز و شب میباشد آن ساعت که همچون آفتاب
مینمایی روی و دیگر باز روزن میبری
مویت از پس تا کمرگه #خوشهای بر خرمن است
زینهار آن #خوشه پنهان کن که خرمن میبری
دل به عیاری ببردی #ناگهان از دست من
دزد شب گردد تو فارغ روز روشن میبری
گر تو برگردیدی از من بی گناه و بی سبب
تا مگر من نیز برگردم #غلط ظن میبری
چون نیاید دود از آن خرمن که آتش میزنی
یا ببندد #خون از این موضع که سوزن میبری
این طریق دشمنی باشد نه راه دوستی
کآبروی دوستان در پیش دشمن میبری
عیب مسکینی مکن افتان و خیزان در پیت
کآن نمیآید تو زنجیرش به گردن میبری
#سعدیا گفتار #شیرین پیش آن کام و دهان
در به دریا میفرستی زر به معدن میبری
#این_چه_رفتار_است_کآرامیدن_از_من_میبری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/119
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو در کمند نیفتادهای و معذوری
از آن به قوت بازوی #خویش مغروری
گر آن که خرمن من سوخت با تو پردازد
میسرت نشود عاشقی و مستوری
بهشت روی من آن لعبت پری رخسار
که در بهشت نباشد به لطف او حوری
به گریه گفتمش ای سرو قد سیم اندام
اگر چه سرو نباشد بر او #گل سوری
درشتخویی و بدعهدی از تو نپسندند
که #خوب منظری و #دلفریب منظوری
تو در میان خلایق به چشم اهل نظر
چنان که در شب تاریک پاره نوری
اگر به حسن تو باشد طبیب در آفاق
کس از خدای نخواهد شفای رنجوری
ز کبر و #ناز چنان میکنی به مردم چشم
که بی #شراب گمان میبرد که مخموری
من از تو دست نخواهم به بیوفایی داشت
تو هر گناه که #خواهی بکن که مغفوری
ز چند گونه سخن رفت و در میان آمد
حدیث عاشقی و مفلسی و مهجوری
به #خنده گفت که #سعدی سخن دراز مکن
میان تهی و فراوان سخن چو طنبوری
چو سایه هیچ کس است آدمی که هیچش نیست
مرا از این چه که چون آفتاب مشهوری
#تو_در_کمند_نیفتادهای_و_معذوری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/118
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر سلطنت که #خواهی میکن که #دلپذیری
در دست #خوبرویان دولت بود اسیری
جان باختن به کویت در آرزوی رویت
دانستهام ولیکن #خونخوار #ناگزیری
ملک آن توست و فرمان مملوک را چه درمان
گر بیگنه بسوزی ور بی خطا بگیری
گر من سخن نگویم در وصف روی و مویت
آیینهات بگوید پنهان که بینظیری
آن کاو ندیده باشد #گل در میان بستان
شاید که خیره ماند در ارغوان و خیری
گفتم مگر ز رفتن غایب شوی ز چشمم
آن نیستی که رفتی آنی که در ضمیری
ای باد #صبح بستان پیغام وصل جانان
میرو که #خوش نسیمی میدم که #خوش عبیری
او را نمیتوان دید از منتهای #خوبی
ما #خود نمینماییم از غایت حقیری
گر یار با جوانان #خواهد نشست و رندان
ما نیز توبه کردیم از زاهدی و پیری
#سعدی نظر بپوشان یا خرقه در میان نه
رندی روا نباشد در جامه فقیری
#هر_سلطنت_که_خواهی_میکن_که_دلپذیری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/116
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هرگز نبود سرو به بالا که تو داری
یا مه به صفای رخ #زیبا که تو داری
گر #شمع نباشد شب #دلسوختگان را
روشن کند این غره غرا که تو داری
حوران بهشتی که #دل خلق ستانند
هرگز نستانند #دل ما که تو داری
بسیار بود سرو روان و #گل خندان
لیکن نه بدین صورت و بالا که تو داری
پیداست که سرپنجه ما را چه بود زور
با ساعد سیمین توانا که تو داری
سحر سخنم در همه آفاق ببردند
لیکن چه زند با ید بیضا که تو داری
امثال تو از صحبت ما ننگ ندارند
جای مگس است این همه حلوا که تو داری
این روی به صحرا کند آن میل به بستان
من روی ندارم مگر آن جا که تو داری
#سعدی تو نیارامی و کوته نکنی دست
تا سر نرود در سر سودا که تو داری
تا میل نباشد به وصال از طرف دوست
سودی نکند حرص و تمنا که تو داری
#هرگز_نبود_سرو_به_بالا_که_تو_داری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/121
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما بی تو به #دل بر نزدیم آب صبوری
چون سنگدلان #دل بنهادیم به دوری
بعد از تو که در چشم من آید که به چشمم
گویی همه عالم ظلمات است و تو نوری
خلقی به تو مشتاق و جهانی به تو روشن
ما از تو گریزان و تو از خلق نفوری
جز خط #دلاویز تو بر طرف بناگوش
سبزه نشنیدم که دمد بر #گل سوری
در باغ رو ای سرو خرامان که خلایق
گویند مگر باغ بهشت است و تو حوری
روی تو نه روییست کز او صبر توان کرد
لیکن چه کنم گر نکنم صبر ضروری
#سعدی به جفا دست امید از تو ندارد
هم جور تو بهتر که ز روی تو صبوری
#ما_بی_تو_به_دل_بر_نزدیم_آب_صبوری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/117
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈