eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
کمان سختْ که داد آن لطیف بازو را؟ که تیر غمزه تمامست صید آهو را هزار صید پیش تیر باز آید بدین صفت که تو داری کمان ابرو را تو به جوشن و برگستوان نه محتاجی که روز معرکه بر زره کنی مو را دیار هند و اقالیم ترک بسپارند چو چشم ترک تو بینند و زلف هندو را مغان که خدمت بت می‌کنند در فرخار ندیده‌اند مگر بت‌رو را حصار قلعهٔ باغی به منجنیق مده به بام قصر برافکن کمند گیسو را مرا که عزلت عنقا گرفتمی همه عمر چنان اسیر گرفتی که باز تیهو را لبت بدیدم و لعلم بیوفتاد از چشم سخن بگفتی و قیمت برفت لؤلؤ را بهای روی تو بازار ماه و بشکست چنان که معجز موسی طلسم جادو را به رنج بردن بیهوده گنج نتوان برد که بخت راست فضیلت، نه زور بازو را به روی نکو کسی دهد که احتمال کند زشت نیکو را ؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/544 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شورش سحر باشد خفته از بی‌خبر باشد تیرباران را دل شوریدگان سپر باشد عاشقان کشتگان معشوقند هر که زنده‌ست در خطر باشد همه عالم جمال طلعت اوست تا که را چشم این نظر باشد کس ندانم که بدو ندهد مگر آن کس که بی بصر باشد آدمی را که خارکی در پای نرود طرفه جانور باشد گو ترش روی باش و تلخ سخن زهر لبان شکر باشد عاقلان از بلا بپرهیزند مذهب عاشقان دگر باشد پای رفتن نماند را مرغ عاشق بریده پر باشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/540 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در باز باشد عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت که محب آنست که پاکباز باشد به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد سخنی که نیست طاقت که ز بپوشم به کدام دوست گویم که محل راز باشد چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی تو صنم نمی‌گذاری که مرا نماز باشد نه چنین حساب کردم چو تو دوست می‌گرفتم که ثنا و حمد گوییم و جفا و باشد دگرش چو بازبینی غم مگوی که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد قدمی که برگرفتی به وفا و عهد یاران اگر از بلا بترسی قدم مجاز باشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/539 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سر جانان ندارد هر که او را جان باشد به جان گر صحبت جانان برآید رایگان باشد مغیلان چیست تا حاجی عنان از کعبه برپیچد خسک در راه مشتاقان بساط پرنیان باشد ندارد با تو بازاری مگر شوریده اسراری که مهرش در میان جان و مهرش بر دهان باشد پری رویا چرا پنهان شوی از مردم چشمم پری را خاصیت آنست کز مردم نهان باشد نخواهم رفتن از دنیا مگر در پای دیوارت که تا در وقت جان دادن سرم بر آستان باشد گر از رای تو برگردم بخیل و روان از من تمنا کن که فرمانت روان باشد به دریای غمت غرقم گریزان از همه خلقم گریزد دشمن از دشمن که تیرش در کمان باشد خلایق در تو حیرانند و جای حیرتست الحق که مه را بر زمین بینند و مه بر آسمان باشد میانت را و مویت را اگر صد ره بپیمایی میانت کمتر از مویی و مویت تا میان باشد به از تو نتوانم که روی بگردانم و گر میلم کشی در چشم میلم همچنان باشد چو فرهاد از جهان بیرون به تلخی می‌رود ولیکن شور بماند تا جهان باشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/537 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از تو برنکنم تا و جانم باشد می‌برم جور تو تا وسع و توانم باشد گر نوازی چه سعادت به از این یافت ور کشی زار چه دولت به از آنم باشد چون مرا تو از هر چه جهان باز استد چه غم از سرزنش هر که جهانم باشد تیغ قهر ار تو زنی قوت روحم گردد جام زهر ار تو دهی قوت روانم باشد در قیامت چو سر از خاک لحد بردارم گرد سودای تو بر دامن جانم باشد گر تو را خاطر ما نیست خیالت بفرست تا شبی محرم اسرار نهانم باشد هر کسی را ز لبت خشک تمنایی هست من این بخت ندارم که زبانم باشد جان برافشانم اگر سر این دارم اگر طالع آنم باشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/538 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نظر خدای بینان طلب هوا نباشد سفر نیازمندان قدم خطا نباشد همه وقت عارفان را نظرست و عامیان را نظری معاف دارند و دوم روا نباشد به نسیم باید که نبات زنده باشی نه جماد مرده کان را خبر از صبا نباشد اگرت سعادتی هست که زنده بمیری به حیاتی اوفتادی که دگر فنا نباشد به کسی نگر که ظلمت بزداید از وجودت نه کسی نعوذبالله که در او صفا نباشد تو از کدام شهری که ز دوستان نپرسی مگر اندر آن ولایت که تویی وفا نباشد اگر اهل معرفت را چو نی استخوان بسنبی چو دفش به هیچ سختی خبر از قفا نباشد اگرم تو بریزی به قیامتت نگیرم که میان دوستان این همه ماجرا نباشد نه حریف مهربانست حریف سست پیمان که به روز تیرباران سپر بلا نباشد تو در آینه نگه کن که چه ولیکن تو که ببینی نظرت به ما نباشد تو گمان مبر که ز جفا ملول گردد که گرش تو بی جنایت بکشی جفا نباشد دگری همین حکایت بکند که من ولیکن چو معاملت ندارد سخن آشنا نباشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/536 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
با کاروان مصری چندین شکر نباشد در لعبتان چینی نباشد این و شوخی از سرو و نیاید وین شاهدی و شنگی در ماه و نباشد گفتم به شیرمردی چشم از نظر بدوزم با تیر چشم تقوا سپر نباشد ما را نظر به خیرست از حسن ماه رویان هر کو به کند میل او بشر نباشد هر آدمی که بینی از سر خالی در پایه جمادست او جانور نباشد الا گذر نباشد پیش تو اهل را ور نه به هیچ تدبیر از تو گذر نباشد هوشم نماند با کس اندیشه‌ام تویی بس جایی که حیرت آمد سمع و بصر نباشد بر عندلیب عاشق گر بشکنی قفس را از ذوق اندرونش پروای در نباشد تو مست نوشین تا بامداد و بر من شب‌ها رود که گویی هرگز سحر نباشد دل می‌برد به دعوی فریاد شوق الا بهیمه‌ای را کز خبر نباشد تا آتشی نباشد در خرمنی نگیرد طامات مدعی را چندین اثر نباشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/535 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تا حال منت خبر نباشد در کار منت نظر نباشد تا قوت صبر بود کردیم دیگر چه کنیم اگر نباشد آیین وفا و مهربانی در شهر مگر نباشد گویند نظر چرا نبستی تا مشغله و خطر نباشد ای برو که جهد انسان با تیر قضا سپر نباشد این شور که در سر است ما را وقتی برود که سر نباشد بیچاره کجا رود گرفتار کز کوی تو ره به در نباشد چون روی تو و در روی زمین دگر نباشد در پارس چنین نمک ندیدم در مصر چنین شکر نباشد گر حکم کنی به جان جان از تو عزیزتر نباشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/534 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای خرّمِ بادِ صبا از برِ یار آمده‌ای، مرحبا! قافلهٔ شب چه شنیدی ز مرغِ سلیمان چه خبر از سبا بر سرِ خشم است هنوز آن حریف یا سخنی می‌رود اندر رضا از درِ صلح آمده‌ای یا خِلاف با قدمِ رَوم یا رَجا بارِ دگر گر به سرِ کویِ دوست بگذری ای پیکِ نسیمِ صبا گو رمقی بیش نمانْد از ضعیف چند کُنَد صورتِ بی‌جان بقا آن‌همه و پیمان و عهد نیک نکردی که نکردی وفا لیکن اگر دورِ وصالی بُوَد صلح فراموش کند ماجرا تا به گریبان نرسد دستِ مرگ دست ز دامن نکنیمت رها دوست نباشد به حقیقت که او دوست فراموش کند در بلا خستگی اندر طلبت راحت است درد کشیدن به امیدِ دوا سر نتوانم که برآرم چو چنگ ور چو دفم پوست بدرّد قَفا هر سَحر از دمی می‌زنم روزِ دگر می‌شنوم بر ملا قصهٔ دردم همه عالَم گرفت در که نگیرد آشنا گر برسد به کوه کوه بنالد به زبانِ صدا ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/533 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
لاابالی چه کند دفتر دانایی را طاقت وعظ نباشد سر سودایی را آب را قول تو با آتش اگر جمع کند نتواند که کند و شکیبایی را دیده را فایده آن است که بیند ور نبیند چه بود فایده بینایی را عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست یا غم دوست یا غم رسوایی را همه دانند که من سبزهٔ خط دارم دوست نه چو دیگر حیوان سبزه صحرایی را من همان روز و صبر به یغما دادم که مقید شدم آن یغمایی را سرو بگذار که قدی و قیامی دارد گو ببین آمدن و رفتن رعنایی را گر برانی نرود ور برود باز آید ناگزیر است مگس دکه حلوایی را بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس حد همین است سخندانی و را نوبتی امشب دهل نکوفت یا مگر روز نباشد شب تنهایی را ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/532 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چه کسی که هیچ کس را به تو بر نظر نباشد که نه در تو باز ماند مگرش بصر نباشد نه طریق دوستان است و نه مهربانی که ز دوستی بمیریم و تو را خبر نباشد مکن ار چه می‌توانی که ز خدمتم برانی نزنند سائلی را که دری دگر نباشد به رهت نشسته بودم که نظر کنی به حالم نکنی که چشم مستت ز خمار بر نباشد همه شب در این حدیثم که خنک تنی که دارد مژه‌ای به و بختی که به در نباشد چه است مرغ وحشی که جفای کس نبیند من و مرغ خانگی را بکشند و پر نباشد نه من آن گناه دارم که بترسم از عقوبت نظری که سر نبازی ز سر نظر نباشد قمری که دوست داری همه روز بر آن نه که شبیت بریزد که در او نباشد چه وجود نقش دیوار و چه آدمی که با او سخنی ز گویند و در او اثر نباشد شب و روز رفت باید قدم روندگان را چو به مأمنی رسیدی دگرت سفر نباشد عجب است پیش بعضی که تر است شعر ورق درخت طوبی‌ست چگونه تر نباشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/531 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن به که نظر باشد و گفتار نباشد تا مدعی اندر پس دیوار نباشد آن بر سر گنج است که چون نقطه به کنجی بنشیند و سرگشته چو پرگار نباشد ای دوست برآور دری از خلق به رویم تا هیچ کسم واقف اسرار نباشد می و معشوق و زمینی و زمانی کاو باشد و من باشم و اغیار نباشد پندم مده ای دوست که دیوانه سرمست هرگز به سخن عاقل و هشیار نباشد با مبادت سر و کاری الا به سر کار نباشد سهل است به من اگر دست برآری جان دادن در پای تو دشوار نباشد ماهت نتوان بدین صورت و گفتار مه را لب و دندان شکربار نباشد وان سرو که گویند به بالای تو باشد هرگز به چنین قامت و رفتار نباشد ما توبه شکستیم که در مذهب عشاق صوفی نپسندند که خمار نباشد هر پای که در خانه فرو رفت به گنجی دیگر همه عمرش سر بازار نباشد که در عین است عجب نیست گر وقت سر نباشد مردم همه دانند که در مشکیست که در کلبه نباشد جان در سر کار تو کند و غم نیست کان یار نباشد که وفادار نباشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/530 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈