به نام خدا
تجربه های روزانه ۱۱۹
باز هم تجربه تکراری از #قاطعیت_مهربانی_آرامش
🔸پسر کوچیکه صبح که بیدار شده بود پشت سر هم میگفت من صبحونه نمیخوام من شکلات میخوام ( میدونست شکلات داریم)
🔸در ضمن ایشون خودشون یک توجیه المسائل 😉 کامل هستند. یعنی قبل از اینکه من بخوام حرفی بزنم ایشون یک منبر کامل سخنرانی کردند:
➖مامان دندانپزشک گفته که شکلات برای سلامتی دندانها مفیده
شکلات ما را قوی میکنه. مامان مگه نمیدونی، شکلات مضر نیست خیلی مفیده. 😂😂
🔸حالا این وسط من بگم نخیر شکلات مضر هست یا برای دندانهای بده فایده ای داره؟ اصلا از سخنرانی مفصلش پیداست که خودش همه حرفها و نصیحتها را بلده و حفظه
بگم شکلات نداریم؟ خوب اینکه میشه دروغ،
اینکه من بشینم به بچه بگم دروغ بده که فایده ای نداره، اگر میخوام فرزندم دروغ نگه خودم نباید دروغ بگم.
🔸نشستم هم قدش شدم، گفتم: ما هیچوقت قبل از صبحانه شکلات نمیخوریم ( جمله خبری به جای دستوری😉) #بکن_نکن_و_جملات_دستوری
میدونم که تو شکلات دوست داری ولی الان زمان مناسبی برای شکلات خوردن نیست.
🔸بعد از چند تا اصراردیگه اخماش در هم رفت، دو تا دستش را مشت کرد کوبید تو شکم من.
🔸من باز دستاش را آوردم پایین گفتم ضربان قلب من ( #عناوین_اختصاصی)، حالا بیا انتخاب کن صبحونه چی میخوری، پنیر یا تخم مرغ
گفت: من اصلا صبحونه نمیخورم و رفت تو اتاق
🔸من سفره را انداختم شروع کردم به صبحانه خوردن که برگشت:
➖ مامان به منم لقمه میدی خیلی گرسنمه
گفتم بله حتما بیا بشین
دیگه هم خبری از شکلات نشد.😉
این هم یک مثال خیلی ساده از قاطعیت، مهربانی، آرامش. روی حرف خودمون که میدونیم به نفع کودک هست و نیاز واقعی کودک نیست، قاطع باشیم اما بدون عصبانیت، تحقیر، سرزنش، تنبیه، باج دادن و...
🔸البته میدونم ممکنه برخی از دوستان به خصوص دوستان جدید بگن وااای چه بچه ی خوبی، خوش بحالتون ،اگر بچه ی من بود مگه به این راحتی کوتاه میومد، آنقدر گریه و ضجه راه مینداخت تا بهش شکلات هم نمیدادم راضی نمیشد. یا باید کتکش میزدم یا شکلات را میدادم. واقعا هم درست میگن همینطوره. ولی وقتی رفتار قاطع ولی با مهربانی و آرامش همیشه تکرار بشه به تدریج این مدل رفتارهای کودک هم از بین میره یا مثل این تجربه اگر هم به وجود بیاد خیلی دوامی نداره. حتی برای سنین بالای شش سال در همین حد کوچک لجبازی هم با رفتار قاطع ولی مهربان از بین میره.
#تجربه_های_روزانه_۱۱۹
#قاطعیت_مهربانی_آرامش
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
به نام خدا
تجربه های روزانه ۱۲۳
دیشب کولر خراب شد، امروز کولر نداشتیم تا شب که پدر بچه ها بیان بتونن درستش کنند.
بچه ها حدود ساعت یک بعدازظهر مشغول فوتبال بودن در اثر فعالیت هم خیلی گرمشون شد. غرغرها شروع شد:
_ وااای داریم خفه میشیم
_چرا کولر خرابه !!
_ اینجوری ما میمیریم 😂😂
پسر بزرگه میگفت کوچیکه هم تکرار میکرد. 😏😂😂
گفتم پاشید بریم تو بالکن بازی جالب
اول چندتا بادکنک خیلی ریز آب کردیم ،
اول بادکنک ها را پر از آب میکردیم ولی ته بادکنک را گره نمیزدم و آب مثل فواره از انتهای بادکنک میومد بیرون، صورتمون را میگرفتیم روی فواره😂 بعد انتهای بادکنک ها را گره زدیم و دستورزی و درست کردن شکلهای مختلف و تخیل راجع به اونها ،بعد بالا و پایین کردن بادکنک ها مثل یویو ، بعد هم ترکاندن بادکنک ها با دست و با پا و خیس شدن و خنک شدن 😂😂
یک بطری خالی مایع ظرفشویی هم آوردیم برای آب پاشیدن به هم که حسابی خودشون را خیس کردند.
در نهایت دو تا بادکنک بزرگ آب کردیم که باید با نشستن روی بادکنک ، بادکنک را می ترکوندند😂😂😉😉👌👌
و در نهایت دوتایی با فریاد: «یخ زدم یخ زدم» همچون دو تا موش آبکشیده رفتن لباسهاشون عوض کردن و خرابی کولر از یاد هممون رفت.😂
#تجربه_های_روزانه_ ۱۲۳
#بازیهای_خانگی
#بازیهای_دستورزی
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
به نام خدا
تجربه های روزانه ۱۲۴
از مجلس روضه که ساعت ۷ صبح برگشتیم نان و سبزی هم گرفتیم، اومدیم خونه.( بدون پلاستیک و زباله😉) وقتی خواستم سبزی پاک کنم برعکس اکثر مواقع هیچ کدوم نیامدن مشارکت کنند. حتی خودمم هم پیشنهاد دادم دوتایی گفتن نه. منم عبور کردم😉👌. ربع ساعت بعد یه کار دیگه بهشون دادم،کوچیکه تشت را از حمام بیاره و لباسهایی که لباسشویی شسته خالی کنه، بزرگه ببره سر بند پهن کنه انجام دادند، که البته قبلش موقع ریختن لباسها در لباسشویی هم بهشون گفتم ولی چون زمان تلویزیون دیدن بود توجهی نکردند من هم عبور کردم😉. اواسط سبزی پاک کردن پسر کوچیکه اومد خودش را انداخت تو بغلم و نیاز به بغل مامان داشت 😉
منم یه بازی اومد تو ذهنم.🤔 اول سبزی ها را یکی یکی گرفتم زیر بینبش گفتم مثلا ریحان را بو کن، نعنا را بوکن، تره را بو کن و...بعد چشماش را گرفتم یکی یکی سبزی ها را میگرفتم زیر دماغش تا از روی بو تشخیص بده کدوم سبزی هست ( تحریک حس بویایی و افزایش دقت و تمرکز ) ، داداشش هم اومد وارد بازی شد. ایشون هم چند دقیقه ای تو بغل مامان نیازش برطرف شد و رفت دنبال بازی😉
#تبدیل_کارهای_خانه_به_بازی
#تقویت_حس_بویایی
#بازیهای_خانگی
#تجربه_های_روزانه_۱۲۴
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
به نام خدا
سلام
تجربه های روزانه ۱۲۵ ( باز هم تجربه تکراری درک احساس😉)
➖ پسر کوچیکه تقریبا با طلوع آفتاب بیدار شد. با همدیگه رفتیم آشپزخونه تا داداش بیدار بشه و بخواد بره مدرسه پنکیک درست کردیم. بعد که صبحانه خوردیم و داداش را راهی مدرسه کردیم اون رفت سراغ بازی منم کنارش مطالعه میکردم. بعد گفت سنگ بازی میخوام
زیرانداز پهن کردم براش، خودش رفت تشت و سنگ و آب آورد و بازیش را شروع کرد. وسایل را تا حد ممکن میگم خودش بیاره هر چند که ممکنه چند تا چیز دیگه هم از کشو و کمد بیرون بریزه. ولی همین مراحل هم جز بازی هستند😉. مثلا برای آوردن آب به جای اینکه یکبار آبپاش را پر کنه حدود ده بار رفت و کمکم آب آورد.👌😉
➖بعد از ربع ساعت هم از سنگ بازی خسته شد، رفت سراغ جنگل بازی. سبد جنگل را که آورد یک مقدار خاک ریخت کف سینی، منم رفتم باهاش همراه شدم ( #وقت_بازی_اختصاصی ) ،یک سری اشکال را روی کاغذ میکشیدم اون باید روی خاک اونها را ترسیم میکرد که البته بعضی را هم اشتباه انجام میداد. بعد هم کمی وارد جنگل بازیش شدم و بعد رفتم برای پخت نهار اونم اومد و کمی مشارکت کرد و پلو را هم زد کمی ریخت بیرون و بعد هم گاز را به سبک خودش تمیز کرد و بعد هم رفت اول سراغ نقاشی بعد هم ماشین بازی
#درک_احساس
#بازیهای_دستورزی
#بازیهای_خانگی
#تجربه_های_روزانه_۱۲۵
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
➖وسایلی را هم که پهن کرده بود جمع نکردیم چون میدونم داداشش هم عاشق سنگ بازی و جنگل هست گفتم وقتی بیاد حتما میشینه پای این بازیها.هم اینکه خودش هم مجدد میاد سراغ بازیها.
➖موقع اذان داشت توی اتاق ماشین بازی میکرد، من وضو گرفتم رفتم به زور🤦♀ یه جایی تو سالن باز کردم تا نماز بخونم😉، همین که نیت کردم اومد شروع کرد: مامان مامان گفتن و گریه کردن و لگد زدن به من، کل چهار رکعت را میگفت مامان و گریه میکرد 😔
نمازم که تمام شد گفتم: جانم داشتم نماز میخوندم نمی تونستم جواب بدم
و تو ذهنم بود که از صبح تا حالا این همه بازی کرده این هم آخرش 😖
گفت: چرا بدون من نماز خوندی؟؟
چرا منو صدا نزدی ؟؟
گفتم: میخواستی با من نماز بخونی؟
گفت: آره
گفتم: خوب الان نماز دوم را با هم میخونیم
با جیغ و گریه نه میخواستم از اولش باشه
گفتم: خوب از اول میخونیم گفت نه تو یکی خوندی
گفتم اشکالی نداره دوباره از اول میخونم
و باز 😩😩😩
دیدم دارم راه را خیلی اشتباه میرم😉 اصلا دنبال توجیه و راه حل نیست و گریه اش هم داره بیشتر میشه، پس راه درست درک احساس هست.
#درک_احساس
#بازیهای_دستورزی
#بازیهای_خانگی
#تجربه_های_روزانه_۱۲۵
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
گفتم دوست داشتی با من نماز بخونی؟
گفت آره
خلاصه اینکه هم با دقت گوش دادم، هم احساسش را تصدیق کردم( تصدیق نه تایید👌) و هم احساساتش را با عباراتی بیان کردم ولی آروم نشد رفتم روش بعدی درک احساس یعنی درک احساس با روش خیالی👌👌
گفتم یه روز تو کوچولو بودی با داداش با هم نماز میخوندیم، تو کوچولو بودی میومدی با ما نماز بخونی به جای سجده رفتن میخوابیدی روی زمین دیگه بلند نمیشدی 😉😂 و....ادامه داستان و پیگیریهای پسر جان که بعدش چی میشد.😉😂
و از احساس ناخوشایند خارج شد و لبخند زنان داستان را دنبال میکرد
➖ حالا برو وضو بگیر بیا نماز بخونیم، جانماز آورد پهن کرد و به سبک خودش وضو گرفت و سبک خودش کنارم نماز خوند😉👌.
شب که داشتم براش لالایی میخوندم گفتم ضربان قلب مامان ( #عناوین_اختصاصی 😉) هر وقت کسی نماز میخوند اگر کارش داشتیم صبر میکنیم نمازش تمام بشه
اونم گفت بله درسته باید صبر کنیم 😉🤪
آیا یادش میمونه، آیا دیگه از این کارا نمیکنه؟؟😉
صدالبته که یک هفته و یک ماه دیگه نه، اما یکی دو سال دیگه چرا 👌👌👌
#درک_احساس
#بازیهای_دستورزی
#بازیهای_خانگی
#تجربه_های_روزانه_۱۲۵
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
به نام خدا
تجربه های روزانه ۱۲۶
#تجربه_های_روزانه_ ۱۲۶
#جایگزین
#بازیهای_خانگی
#هر_روز_یک_کمد
.
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
تجربه های روزانه ۱۲۶
➖هر روز در #دفتر_برنامه_ریزی من یکی از موارد، طرح #هر_روز_یک_کمد هست. هر روز یک کمد یعنی اینکه هر روز یک کمد را مرتب کنم، این کمد یعنی چی ؟
➖یعنی یک کشو، یا یک طبقه کتابخانه،یا یک طبقه جاکفشی، یک طبقه کمد لباسی و...
یعنی حجم کار انقدری زیاد و بزرگ نیست که وقت زیادی بخواد.
➖اینطوری هر سه چهار ماه یکبار، کل کمدها و کابینت ها یکبار کامل بیرون ریخته میشه، تمیز میشه، مرتب میشه، اضافی ها بخشیده میشه و از انباشت جلوگیری میشه👌، چیزی توی کمدها خراب نمیشه، گمشده ها پیدا میشه😉، کمبودها لیست میشه برای خرید و...
➖البته که هر روز هم این مورد در دفتر تیک نمیخوره، و خیلی پیش میاد به خصوص وقتهایی که قسمتی از روز را خونه نیستیم این مورد انجام نمیشه، هیچ اشکالی نداره ، این مورد هم مثل بقیه کارهایی که ممکنه بنویسیم ولی فرصت نشه انجام بدیم، هست. مهم حرکت رو به جلو هست. من الان دو سال هست این طرح را برای خودم اجرا میکنم واقعا راضی هستم.
➖ چند روز پیش در همین طرح هر روز یک کمد، داشتم کابینت سبزی خشکها و داروهای گیاهی را مرتب میکردم. پسر جان اومد ظرف ریحان خشک را باز کرد. مقداریش را ریخت و بعد هم شروع کرد از سبزی ها ریختن تو ظرف خاکشیر، و وقتی هم با نهی کردن من مواجه شد که مامان جان سبزیها را با خاکشیر قاطی نمیکنیم، گفت: من میخوام کمکت آشپزی کنم 😉😂
➖فقط برای تغییر شرایط تا ببینم چکار کنم چند تا از ظرفها که خالی شده بودند برداشتم گفتم اینا کثیفه کی میشوره ؟
ایشون هم عاشق شستشو بلندشد رفت ظرفها را بشوره
➖ سریع ریخت و پاشش را جمع کردم و ظرف حبوبات بازی را آوردم ( یک مقدار حبوبات را هفت سال هست گذاشتم برای بازی، هر بار هم بعد از بازیشون سریع میذارم خشک بشه و بعد برمیدارم )
گفتم بیا ببین چی آوردم برای آشپزی
ذوق زده رفت سراغ حبوبات بازی و داداشش هم سر رسید و با هم ادامه دادن، به آش کمی نمک و فلفل و لیمو هم زدن
#تجربه_های_روزانه_ ۱۲۶
#جایگزین
#بازیهای_خانگی
#هر_روز_یک_کمد
.
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
به نام خدا
تجربه های روزانه ۱۲۷
عصر یکساعتی باید کاری را پای کامپیوتر💻 انجام میدادم بچه ها هم خیلی سراغ من نیمدن وقتی اومدم تو سالن با این صحنه مواجه شدم که البته دیگه چشم ما به بدتر از اینها عادت داره هرچی باشه بهتر از دعواهاشون هست😉
#جمع_آوری_اسباب_بازیها
#تجربه_های_روزانه_ ۱۲۷
✅ نشر فقط با نام و لینک مادرانه های مشترک 👈
@madaranehayemoshtarak
به نام خدا
تجربه های روزانه ۱۰۵
🍊 این بازی را که سالهای گذشته هم در کانال گذاشته بودم، بازی با پوست مرکبات و کاترهای شیرینی. میوه خوردن ما گاهی تبدیل میشه به یکی دو ساعت بازی و چه چیزی بهتر از بازی با طبیعت. چون هنوز پوست مرکبات سبز و ضخیم هستند، پسر کوچیکه نمیتونست تنهایی کاتر بزنه، من دستم را می گذاشتم روی کاتر میگفتم تو هم دستت را بذار تا دوتایی با هم بتونیم کاتر را فشار بدیم.
🍊 با شکلهای که کاتر زده بودند، تصویرسازی کردند و هر کدوم قصه تصویری را که ساخته بودند گفتند.👌
🍊 من پیشنهاد دادم میتونید قیچی بیارید برای بازی جدید. پوستهایی که وسطش کاتر زدید را ریز کنیم مثلاً سالاد درست کنیم. چون میدونستم این کار را پسر کوچیکه دوست داره و هم جذب این بازی میشه و هم احساس توانمندی میکنه. رفتن قیچی آوردن، پسر بزرگه که دید قیچی مدرسه خودش کندتره به داداشش میگفت بیا یک بازی جالب تا ده میشماریم قیچی ها عوض و دوباره ...
و این رفتارها را بچه ها از خود ما می آموزند. قبلا در مورد جایگزین زیاد نوشتم.😉
🍊 پسر بزرگه مقداری قیچی کرد و رفت، کوچیکه تا بیشتر از نیم ساعت نشسته بود و قیچی میکرد و اطراف خودش میریخت روی فرش. و یکی از راههای جذب بچه ها به بازی این هست که زمانی که در حس و حال کودکی خودشون غرق در بازی هستند، بازی را بهم نزنیم.
#تجربه_های_روزانه_۱۰۵
#مسئولیت_پذیری
#بازیهای_خانگی #بازی_دستورزی
#استفاده_از_طبیعت
#کاردستی #محیط_غنی
🔵 نشر با لینک کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🍊 یک نکته را هم اینجا بگم که چون من بیشتر بازیهای نشستنی بچه ها را در کانال میگذارم مادران پیام میدن که خوبه پسرهاتون برای این بازیها مینشینند البته که بچه ها متفاوتند و شرایطشون هم متفاوته، و حوصله بازی داشتن هم الزامات خاص خودش را داره، ولی همین بازی من با بچه ها که در واقع مراحل بعد از میوه خوردن بود، بعد از دو ساعت کامل شالاپ شولوپ بازی در گودالهای آب جمع شده از باران و سه ساعت بازی حرکتی و هیجانی مداوم بچه ها در خانه بود.(موشک بازی، ملق از پشت، پتو پیچ بازی، فوتبال و...)😉😂
✅ بعد هم از پسر بزرگه تقسیم کار کردیم که من سینی ها و کاترها را جمع کنم و اون تمام خرده پوستهایی که داداشش روی فرش ریخته، جارو بزنه و جمع کنه، بریزه در سبد خشکاله ها. این مهمترین نکته ای بود که در این تجربه میخواستم بگم، (چون مادرهای عزیز پیشنهاد میکنند که از ۷ سال دوم بیشتر بگید)، بچه ها را با این دیدگاه عادت ندیم که هر کس فقط و فقط مسئول کار خودش هست. در یک خانواده همه اعضا باید نسبت به همه امور منزل مسئولیت پذیر باشند. اگر آشغالی ریخته شده نگویم من که نریختم! من که خراب نکردم و...
چون این دیدگاه مخرب نه تنها در خانه بلکه در جامعه نیز بسیار آسیب زاست، به خصوص در مورد کودکان بالای هفت سال.
ادامه دارد ...
#تجربه_های_روزانه_۱۰۵
#مسئولیت_پذیری
#بازیهای_خانگی
#استفاده_از_طبیعت
#کاردستی #محیط_غنی
🔵 نشر با لینک کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🍊 البته اینطور نباشد که به یک کودک فشار وارد شود و مثلاً تمام کارهای فرزند کوچکتر به فرزند بزرگتر محول شود اما گاهی نیز این اتفاق بیفتد به خصوص بالای هفت سال.
🍊 نکته بعدی این موضوع برای کودکی قابل اجراست که در مورد کارهای خودش مسئولیت پذیر باشد. و در واقع از مرحله هفت سال اول عبور کرده باشد. البته معیار عبور از هفت سال اول سن نوشته شده در شناسنامه نیست. ممکن است یک کودک ده ساله هنوز از خصوصیات ۷ سال اول عبور نکرده باشد و یک کودک ۶ ساله به دلیل برخورد صحیح در سالهای اول زندگی وارد ۷ سال دوم زندگی شده باشد. یکی از نشانه های ورود به هفت سال دوم دستور پذیری و مسئولیت پذیری کودک است. کودک در هفت سال دوم باید درک کند که نسبت به محیط اطراف خود، خانه، مدرسه، جامعه و... هم مسئولیتهایی دارد و نباید نسبت به پیرامون خود بی تفاوت باشد.
🍊 من مثال دست را برای پسر بزرگم میزنم. اینکه ما اعضای خانواده مثل انگشتان دست هستیم. درسته پنج انگشت متفاوت هستند اما بهم وابسته هستند. اگر یک انگشت کثیف شد کل دست کثیف می شود و باید شسته شود. اگر اتفاقی برای یکی از انگشتان بیفته عملکرد کل دست مختل میشه. هیچکدام از انگشتان نمی توانند به تنهایی جایی بروند. و همیشه این شعر را باهم میخونیم:
دستم داره پنج انگشت
میبندمش میشه مشت
وا میکنم پا میشه
میچرخه و تا میشه
انگشتا بچه هاشن
هرجا بره باهاشن
قشنگ و ساده هستن
یک خانواده هستن
#تجربه_های_روزانه_۱۰۵
#مسئولیت_پذیری
#بازیهای_خانگی
#استفاده_از_طبیعت
#کاردستی #محیط_غنی
🔵 نشر با لینک کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🍊 و این یکی از مواردی است که سعی میکنم در هفت سال دوم فرزندم را با اون مواجه کنم، مسئولیت پذیری نسبت به محیط اطراف. که از خانواده شروع میشه و بعد به کل جامعه گسترش پیدا میکنه. برای مثال دیروز در یک گردش پاییزی بعد از کلی بازی از پسر جان خواستم آشغالهایی که در مسیر پارک دیدیم با چوب جمع کنیم و در سطلها بریزیم.
پارک مگه نیروی خدماتی نداره؟ چرا حتما داره
ولی ما هم مسئولیم.👌
🍊 چه زمانی کودک این پیشنهاد را میپذیره؟
کلی بازی کردیم. خش خش بازی( برگهای پاییزی را با کفشامون هل میدیم ، و صدای خش خش برگها گوش ما را نوازش میده، کلی برگهای پاییزی و ... جمع کردیم برای کاردستی، یک چوب پیدا کردیم گذاشتیم بچه ها پریدن را تمرین کردند، جفت پا و یک پا. حالا بعد از این همه بازی حالا بیا با همین عصای چوبی که دستت هست هرچی زباله میبینیم جمع کنیم تا پارک زیباتر بشه.👌👌
#تجربه_های_روزانه_۱۰۵
#مسئولیت_پذیری
#بازیهای_خانگی
#استفاده_از_طبیعت #نوازش_طبیعت
#کاردستی #محیط_غنی
🔵 نشر با لینک کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا
سلام
تجربه های روزانه ۱۰۴
فرصت فصل پاییز 🍁🍂
🍁 سالهای قبل هم در مورد فرصت فصل پاییز و همینطور بازی در طبیعت، درک فرآیند و نوازش طبیعت زیاد نوشتیم، دوستان تازه وارد با جستجوی هشتگها میتوانید مطالب گذشته که مفصل نوشته شده اند در مطالعه بفرمایید.
🍂 این فرصت رایگان را از دست ندید. بازی در طبیعت و خاک بازی محدودیتهای ذهنی کودکان را برطرف می کند. طبیعت تاثیر به سزایی در شکوفایی خلاقیت دارد. ذهن کودکان در طبیعت خلاق می شود نه در کلاسهای مختلف. انسان موجودی خلاق آفریده شده است. خلاقیت در سالهای کودکی در اوج خود قرار دارد. اما عواملی می توانند به مرور این خلاقیت را کم کنند. مهمترین عامل کاهش خلاقیت رسانه هست. چون رسانه ها باعث توقف خلاقیت ذهن می شوند. چون ذهن کودک محدود به تصاویر و حرکات نمایشی داخل کادر تلویزیون شده و به تدریج تصویرسازی خلاقانه و تخیلی کودک را سلب میکند و در نتیجه کودک فقط در پی تقلید می رود.
🍁 بازی در طبیعت سبب تقویت حواس پنجگانه شده و تقویت حواس پنجگانه یعنی تقویت یادگیری کودکان. یادگیری نیاز به ذهن آرام دارد. طبیعت ذهن کودکان را آرام میکند اما رسانه ها فعالیت ذهن را افزایش داده و با کاهش تمرکز و توجه از قدرت یادگیری ذهن می کاهند.
#تجربه_های_روزانه_ ۱۰۴
#فرصت_کشف_و_تجربه #درک_فرآیند
#فرصت_خوب_دیدن #بازی_در_طبیعت
#استفاده_از_طبیعت #محیط_غنی #نوازش_طبیعت
🔵 نشر با لینک کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
1⃣ لیست اول: مسائل کلی تربیت فرزند
#خانه_ایمن
#بازی_زندگی
#غذا_خوردن_بچه_ها
#احساس_مالکیت
#شخصیتهای_کارتنی
#شخصیتهای_مورد_علاقه_کودکان
#تقویت_اعتماد_بنفس
#ایجاد_انگیزه
#گاز_گرفتن
#منشاء_رفتار_کودک
#دفتر_برنامه_ریزی
#حس_امنیت_و_ارامش
#ورزش_مادر_با_فرزندان
#ترفند_های_مادری
#ورود_فرزند_جدید #تولد_فرزند_جدید
#استفاده_از_عکس_و_فیلم_فرزندان
#فرصتهای_در_کنار_هم_بودن
#دفتر_برنامه_ریزی_فرزند
#گفتگوی_مادر_فرزندی
#داد_و_فریاد_ممنوع
#تربیت_برای_آینده
#مقاومت_در_تعویض_پوشک_و_لباس
#رابطه_فرزندان
#مواجهه_با_خطای_فرزند
#کنترل_عصبانیت #کنترل_خشم
#تأمل_در_رفتار_فرزندان
#پیش_فرضهای_ذهنی
#اراده_خداوند
#جمع_آوری_اسباب_بازیها
#تفاوتهای_فردی_فرزندان
#لجبازی
#بکن_نکن_و_جملات_دستوری
#حمایت_زیادی
#استقلال_و_اعتماد_به_نفس
#بازی_با_غذا
#فرصت_تعامل_با_فرزندان
#مدیریت_کشمکش_های_بین_فرزندان
#فرصت_همراهی
#توضیح_مسئله
#مهارت_حل_مسئله
#قاطعیت_در_برخورد
#رفتار_آرام_و_قاطع
#عوامل_مؤثر_در_آرامش_مادر
#شناخت_و_آگاهی_کافی
#پیروی_از_سیره_معصومین_و_بزرگان
#دیدن_نیمه_پر_لیوان
#نگاه_از_زاویه_دید_فرزندان
#پرهیز_از_مقایسه #عدم_مقایسه
#داشتن_ارزش_برای_تربیت_فرزند
#رفع_عادتها_و_ذهنیتهای_غلط_فرزندان
#دعوای_بین_بچه_ها
#نیاز_به_همبازی
#ایران_جوان_بمان
#گفتگوهای_مؤثر_مادر_فرزندی
#احساس_امنیت #ترس #ناامنی
#فرصت_تجربه
#پرت_کردن #چنگ_زدن #مو_کشیدن
#پرهیز_از_پیش_داوری
#چشم_پوشی_از_خطاها_تقویت_خوبیها
#تهدید_و_تطمیع #اعتبار_والدین
#رقابت #برد_و_باخت
#کودکان_در_مکانهای_مذهبی
#سوالات_انتزاعی_کودکان
#برخورد_قاطع_و_آرام
#کشمکش_های_بین_کودکان
#خوب_دیدن #افعال_منفی
#تقلید
#همدلی #درک_احساس #همدلی_و_درک_احساس #توصیف_تواناییها
#از_شیر_گرفتن #از_شیر_گرفتن_اشتباه
#نیاز_پشت_رفتار
#کلام_و_گفتگوی_غنی
#در_مسیر_استقلال
#خطوط_قرمز_تربیتی #کنترل_خشم_و_عصبانیت
#به_اشتراک_گذاری
#ناکامی #طعم_شکست
#نقش_مادری #رابطه_مادر_فرزندی
#محیط_غنی
#سختیها_و_مشکلات
#انتقال_ارزشها
#کنترل_گری #کمال_گرایی
#تربیت_جنسیتی
#از_پوشک_گرفتن
#نظم_کودکان #نظم
#فرصت_صبحگاهی
#تقویت_مهارتها
#عناوین_اختصاصی
#ارتباط_مؤثر_کلامی
#وقت_اختصاصی_مادر_فرزندی
#اعتماد_بنفس #لذت_استقلال
#نصیحت_در_عمل
#مادر_شاد
#کیفیت_ارتباط
#تربیت_باغبانی_نهال_است
#تجربه_های_روزانه_
#شروع_مدرسه #تکالیف_مدرسه
#شروع_مدرسه_و_احساسات
#شروع_مدرسه_و_مسئولیت_پذیری #فراخوان_تجربیات_مدرسه #انتخاب_مدرسه
#اضطراب_جدایی
#جبران_خطا_و_اشتباه
#اخلاص
#تلویزیون_موبایل_تبلت
#استقلال #نیاز_استقلال
#نیازها #پیش_نیازها #ضد_نیاز
#شیر_خشک
#قاطعیت_مهربانی_آرامش
#رابطه_خوب_والد_فرزندی
#درک_فرآیند
#فرصت_خوب_دیدن
#عوامل_خشم_کودکان #ورودیهای_خشم
#خروجیهای_خشم
#دروغگویی_کودک #صداقت_و_راستگویی
#تغییر_آنی_و_مخرب #تغییر_قدم_به_قدم
#مداومت_و_صبوری
#جایگزین #اول_جایگزین_بعد_منع_کردن
#اثبات_شخصیت_مستقل
#حس_استقلال_طلبی
#تصمیم_گیری
#درد_و_دل
#درک_وفور
#توصیف_مسئله
#شرایط_تذکر_و_نصیحت #تأمل_تفکر_تعقل
#وسعت_افق_دید
#مقایسه #رشد #عذاب_وجدان
#تربیت_در_رنج #نیاز_رنج #انباشت_اطلاعات
#تنظیم_خواب #مقاومت_خواب #جدا_خوابی_کودکان #رابطه_والد_فرزندی
#نور_خورشید #سحر_خیزی #افزایش_رزق #افزایش_برکت #یکسالگی_کانال #دو_سالگی_کانال #سه_سالگی_کانال #محبت_کلامی
#سؤالات_متداول #سؤال #پاسخ_به_سؤال
#آموزش_مستقیم
#اسراف_آب
#عدم_ابراز_نیاز
#کارت_کیمدی #آموزش_مستقیم_ممنوع #انگشت_کردن_در_بینی
#خواسته_ها
#سؤالات_بچه_ها
#نیاز_همبازی #عدم_توانایی_دوستیابی #کم_بودن_تجربه_های_رشدی #علاقه_افراطی #جو_فوتبال #اختلاف_نظر_تربیتی_با_همسر #روابط_بین_فرزندان
#پرحرفی
#بستر_سازی
#الگو_گیری #الگو_پذیری
#اسباب_بازی
#خجالتی
#انگشت_مکیدن #جمع_بندی_نیازها #همراهی #تمرکز_حواس #زودرنجی #رنج #ایده_آل_گرایی
#دغدغه_های_مادرانه
#وابستگی #صبر
#نیاز_ارتباط #نیاز_توجه #نیاز_کنجکاوی #نیاز_یادگیری #نیاز_کشف #نیاز_خلاقیت #نیاز_نوآوری #نیاز_احترام #نیاز_محبت #نیاز_عزت_نفس #نیاز_اعتماد_بنفس #نیاز_شخصیت #نیاز_امنیت #نیاز_به_تعلق_و_دوست_داشته_شدن #نیاز_به_احساس_تعلق_و_دوست_داشته_شدن #نیاز_امنیت #نیاز_پوشاک #حق_انتخاب
#پذیرش #کمالگرایی #راهکارها #تعادل_در_نیازها #نحوه_تذکر_به_همسر_و_دیگران #تفاوت_رفتار_والدین
#باج_دادن
#حرف_دل_مادرانه #حرف_زشت #تجربه_های_بارداری #مستقل_شدن_در_طهارت #تفکر_و_شخصی_سازی #مواجهه_با_ترس_و_استرس #نصیحت_در_عمل #فرزندآوری #روز_ملی_جمعیت #روابط_فرزندان #نقش_مادر_در_تربیت_فرزند #صرفه_جویی
#راهنمای_استفاده_از_هشتگها
🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
به نام خدا
تجربه های روزانه ۱۳۰
تجربه #درک_احساس
🚶♂امروز وقتی میخواستیم بریم دنبال پسر اول مدرسه، پسر دوم لج رفته بود که باید پیاده بریم 😳
🚶♂مگه میشه؟ مسیری که با ماشین بدون ترافیک نیم ساعت هست پیاده اون هم با تو ؟
قشنگ داشتم تو ذهنم مسئله ریاضی حل میکردم. مسیری را که با اتومبیل با سرعت متوسط ۷۰ کیلومتر بر ساعت، سی دقیقه طول می کشد با پیاده روی با سرعت ۵ کیلومتر بر ساعت ( که با این بچه میشه ۲ کیلومتر بر ساعت ) در چند ساعت می توان طی کرد ؟ داشتم تو ذهنم محاسبه میکردم🤦♀ تا بگم پسر جان با شما تا مدرسه داداش باید .... ساعت پیاده راه بریم ،
واقعا تو این همه راه پیاده میای !!!
نه تو اینقدر راه میای و هم اینکه تا ما برسیم علف زیر پای داداش سبز شده
فقط چند بار گفتم خیلی راه زیاده واقعا این همه پیاده راه میای ؟
اون هم میگفت: آره میام خیلی خوبه خیلی خوش میگذره قوی میشیم پیاده روی خیلی مفیده و یک سخنرانی جامع راجع به فواید پیاده روی 😂
یک لحظه به خودم گفتم: چی داری میگی از نگاه محاسباتی و ذهن ریاضی خودت بیا بیرون برو در نگاه یک کودک ۴ ساله بشین
و اینجا بود که درک احساس با روش خیال پردازی اومد تو ذهنم😉
گفتم وقتی پیاده بریم تو مسیر چکار کنیم ؟ گفت: شالاپ شولوپ بازی کنیم
گفتم: مگه بارون میاد
گفت: آره نگاه کن داره بارون میاد
(ولی آسمون خشک بود فقط ابری بود)
ولی ما خیالپردازی را ادامه دادیم :
وااای بریم تو بارونااا شالاپ شولوپ بازی کنیم؛ لباسامون خیس میشه؛ آب میپاشه روی لباسامون بعدش سردمون میشه
همینجوری خیالپردازی کردیم و توصیفش کردیم تا رسیدیم به پارکینگ ساختمان
سطل زباله ای که دیگه تو خونمون استفاده نداره را میخواستم بگذارم انباری( با توجه به حرکت به سمت پسماند صفر شدن و تهیه خشکاله سطل زباله ما بعد از ده سال حالا دیگه بلااستفاده شده ، سطل را شسته بودم و بردم گذاشتم انبار😉👌 ) در انباری را که باز کردم چشمش افتاد به اسکوتری که در انبار بود ، دوباره روز از نو: پیاده با اسکوتر بریم ☹️
و باز هم یک خیالپردازی دیگر 😉
دوباره اول در قالب خودم بودم:
➖ دیر میشه داداش تعطیل میشه
با باز برگشت به درک احساس با خیال پردازی :
➖چقدر خوبه بارون شروع بشه خیلی شدید باشه
فکر کن وقتی شدید شده من و تو و داداش بریم زیر بارون
خیلی خوبه خیلی خوش میگذره
الان اگر بریم در مدرسه داداش بارون تند شده باشه کلی بازی میکنیم و رفتن در خیالات قشنگمون همان و ....
با جستجوی #درک_احساس می توانید بیشتر در این مورد و روشهای آن بخوانید.
#درک_احساس
#تجربه_های_روزانه_۱۳۰
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
#تجربه_های_روزانه_۱۳۱
#پذیرش #کمالگرایی
#راهکارها #کمال_گرایی #ایده_آل_گرایی
#بازیهای_خانگی #جمع_آوری_اسباب_بازیها
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
به نام خدا
امشب هم بعد از یک روز خیلی پر کار نظافت منزل، یک کلاس آنلاین و یک جلسه مباحثه آنلاین داشتم( مربوط به منظومه فکری رهبری) که تازه با هم همپوشانی هم داشتند 🤦♀و در کل حدود سه ساعتی طول کشید. میدونستم که بالاخره زمانهای زیادی را پسر کوچیکه سراغم میاد. چند تا ماشین کوچیک و کشهای ریز را جلو دستم گذاشتم. تا میومد سریع ماشینها و یا حیوانات را زندانی میکردم تا اون نجات بده( چون در جلسه مباحثه خودم سرگروه جلسه هستم صدای سیستم من باید کلا باز باشه و سر و صدای بچه ها شنیده میشه🤦♀ باید بازی بدون سر و صدا انتخاب کنم )، چند صفحه از دفتر هم خط خطی کند و برود دوباره بازی با داداش، برای سرگرم کردن بزرگه هم مسئولیت دادن را دارم در حیطه کارهایی که میتونه انجام بده، برای مامان چای دم کن، لباسها را بریز تو لباسشویی و...
که البته هدف اصلی مسئولیت دادن هست نه چای خوردن مامان و...
➖ چون در سن پسر اول، مسئولیت دادن بدون نظارت را خیلی دوست دارند،اینکه خودشون به تنهایی یک کار را جلو ببرند.
➖میدونستم که وقتی از اتاق بیام بیرون با چه صحنه ای مواجه میشم😉🤦♀ ولی نمیشه که همه چیز ایده آل مدنظر من باشه، هم بتونم با وجود بچه ها در شرایطی که پدرشون هم نیستند چنین فعالیتهایی داشته باشم، هم توقع داشته باشم مستقل بازی کنند، هم بچه ها خونه را بهم نریزند.👌 باید انصاف داشته باشم و الزامات انتخابم را بپذیرم نه اینکه فقط توقع داشته باشم دیگران شرایط من را بپذیرند و خودشون را با ایده آلهای من وفق بدهند .😉
و میدونم که نباید بگم واااای این چه وضعیه برای خونه ساختید!( اگر میدونم چون بارها برام پیش اومده که گفتم و نتیجه اش را هم دیدم، بچه ها از میزان کار میترسن دیگه سمت جمع کردن نمیان😉 )
چرا ؟
چون با گفتن این جمله کار را در ذهن بچه ها سخت میکنم. مثل تفاوت زمانی که به شما بگن یک امتحان خیلی سخته یا بگن خیلی آسان هست. وقتی بگن خیلی سخته همون چیزی هم که بلدید فراموش میکنید و با استرس فراوان همراهید.
وقتی هم به بچه ها میگیم این چه وضعیه، خونه را منفجر کردید!!! ناخودآگاه اونها از جمع آوری این انفجار واهمه دارند و ترجیح میدن سمتش نیان چون در ذهنشون خیلی سخته.
➖ ولی وقتی مامان میگه خوب اینها سریع جمع میشه، چیزی نیست که برای شما، بچه ها روحیه و انگیزه میگیرن
➖ولی وقتی جلسه تمام شد، این دفعه بازی به یه شکل دیگه :
پسر بزرگ شما وزیر جمع آوری هستی
پسر کوچک شما معاون جمع آوری هستی
جناب وزیر، با معاون یک جلسه برگزار کن و بعد اون را راهنمایی کن تا با کمک هم سالن را جمع کنید. خیلی قشنگ باید برای معاونت توضیح بدی، مامان هم بره سفره را بندازه برای شام. اینجوری هدایت ذهنی پسر کوچیکه هم مسئولیتش میفته گردن داداشش که نظم قراردادی را داره.👌😉
➖به خاطر بچه ها مجبورم از خیلی از ایده آلهای کمال گرایانه ای که سالها دست و پایم را بسته بود کوتاه بیام ، ولی همین کوتاه آمدنها مسیر را هموارتر و سرعت کارها را تندتر کرده.👌
#تجربه_های_روزانه_۱۳۱
#پذیرش #کمالگرایی
#راهکارها #کمال_گرایی #ایده_آل_گرایی
#بازیهای_خانگی #جمع_آوری_اسباب_بازیها
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
به نام خدا
تجربه های روزانه ۱۳۱
امروز برای اولین بار رفتیم باغ وحش شهرمون، کلا دومین باری بود که در عمرم باغ وحش میرفتم. ۸ ساله که بودم در اولین سفر به مشهد، باغ وحش وکیل آباد رفته بودم و بعد از اون هیچوقت پا به هیچ باغ وحشی نگذاشته بودم. به شدت از باغ وحش بدم میاد و باغ وحش را یکی از واضح ترین نمادهای خودخواهی انسان میدونم.😔
چرا انسان به خودش اجازه می دهد برای لذت و تفریح خودش حق آزادی را از بقیه مخلوقات خدا بگیرد!! این را هم می دانم که برخی باغ وحش ها را برای جلوگیری از انقراض برخی گونه ها مفید میدانند ، اما همیشه گفتند پیشگیری بهتر از درمان است. اگر تعدادی از گونه های جانوری هم در معرض انقراض هستند باز به علت ظلم انسان در حق طبیعت است. چرا انسان کاری کند که برخی از حیوانات در خطر انقراض قرار بگیرند !!!
اصلا من که در شیراز زندگی میکنم چه نیازی دارم شیر آفریقایی، گاو هندی، شتر تبتی، گراز یونانی، گوزن اروپایی و... را ببینم. آیا با دیدن این ها میخواهم به عظمت خلقت و قدرت خداوند پی ببرم !!! اینها را در قفس ببینم و بگویم جل الخالق !! ولی حقی که همان خالق برای آنها قائل شده را پایمال کنم 😔 من حتی تحمل دیدن قفس پرنده را هم ندارم.
بچه ها چند سال بود که گهگاهی درخواست رفتن به باغ وحش را داشتند و من هیچوقت توجه نمیکردم، به همین دلایلی که در بالا گفتم.😉
#تجربه_های_روزانه_ ۱۳۱
#گفتگوی_مادر_فرزندی #فرصت_تعامل_با_فرزندان #تأمل_تفکر_تعقل #فرصت_تجربه #فرصت_همراهی #هدایت_ذهنی
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
#تجربه_های_روزانه_ ۱۳۲
#مدیریت_کشمکش_های_بین_فرزندان
#دعوای_بین_بچه_ها
#حفظ_کلاف_ارتباطی #درک_احساس
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
به نام خدا
تجربه های روزانه ۱۳۲
( اول در پرانتز بگم چون میدونم سؤال پرسیده خواهد شد😉 که این بازی مونوپولی یک بازی کارتی کاملا شانسی هست 😂. من خرید این مدل بازیها را توصیه نمیکنم ولی اگر بچه ها هم علاقه دارن حساسیت بخرج ندید. درسته خیلی مفید نیستند ولی ضرر قابل توجهی هم ندارند حداقل برای سرگرمی و ارتباط گیری و هیجان خوب هستند.
بعد از مرخص شدن پسر جان از بیمارستان بهش گفته بودیم که میبریمت خودت یک بازی انتخاب کن، خودش این بازی را انتخاب کرد. دلیل انتخاب هم عکس برج میلاد روی جعبه بود که پسرجان علاقه وحشتناکی به برج میلاد داره😉 و از موضوع بازی اطلاعی نداشت )
بازی هم با پرتاب تاس هست. خرید خیابانها و خانه و هتل، خرید و فروش با پولهای کاغذی ، بازی های کارتی زیادی هستند که حداقل مقداری نیاز به سرعت و دقت دارند اما این بازی اینطور هم نیست )
حالا اصل ماجرا چیز دیگری است:
همیشه وقتی این بازی، را بازی میکردیم پسر دوم با من همگروه بود، مثلا اون تاس بندازه من جمع بزنم و مهره را حرکت بدم و...، چون پول شمردن، اجاره گرفتن و ... را بلد نیست. چون بازی دو تا تاس داره که با هم باید پرتاب بشن و مجموع عدد تاسها با هم جمع بشه طبیعتا بلد نیست.
دیروز وقتی خواستیم بازی کنیم، گفت من دیگه نمیخوام با مامان همگروه باشم میخوام مستقل باشم.
گفتیم خوب تو هم مستقل
بازی را شروع کردیم. داداش بزرگه حسابی بزرگتری میکرد و براش پول میشمرد و...
همین باعث دعوا شد که چرا داداش نمیذاره من مستقل باشم
حسابی دعوا بالا گرفت با قهر و گریه و داد و فریاد، چه میکنه این نیاز استقلال😉
حالا مامانی که حسابی مطالعاتش عقب افتاده و از فرصت تاس انداختن و تکون دادن مهره ها و پول شمردن بچه ها هم برای خوندن چند خط داره استفاده میکنه🤦♀، پیش خودش میگه عجب غلطی کردماااا
وسط این همه کار بازی و حفظ کلاف ارتباطی چی بود 🤦♀
پسر دوم با جیغ و گریه که من گفتم خودم مستقلم داداش میخوام خیابون بخرم برام پول میشمره
داداش: تو که بلد نیستی، اگر راست میگی ۲۳۰ تومن بده ببینم، تو که مدرسه نرفتی تو هنوز پیش دبستانی هم نرفتی 🤦♀( از این بلدم بلدمهای بچه های اول که فکر میکنن خیلی بلدند😂)
و منتظر بودم که هر لحظه یکیشون کلا صفحه بازی را بلندکنه و همه چیز را بهم بزنه ولی خوب میدونستم که مشکل تامین نیاز استقلال داداش کوچیکه هست.
گفتم من یک خیابون را که خریدم میخوام هدیه بدم به کسی که بهترین پیشنهاد را بده که پسرجان مستقل بازی کنه، هیچ کس هم دست به پولاش نزنه، جمع عدد روی تاسها را هم خودش بتونه جلو بره👌
یکی از راههای مدیریت و با بهتر بگم هدایت کشمکش ها به جای عصبانیت و قضاوت ، بعد از درک احساس توصیف مسئله و هدایت بچه ها به سمت کشف راه حل هست.
کلا صورت مسئله از گریه یکی و لج درآوردن یکی دیگه عوض شد و شروع کردم پیشنهاد دادن و آخر سر رسیدن به اینکه عدد روی دو تا تاس را با هم جمع نزنه، اول به اندازه عدد روی تاس اول حرکت کنه و بعد به اندازه عدد روی تاس دوم
و اینکه برای پول هم ما فقط بهش بگیم که از هر رنگ اسکناس چند تا باید بده ، واقعا خیلی ساده بود ولی پیچیده شده بود🙈
البته این را هم بگم که بارها پیش اومده که پسر کوچیکه وقتی داریم بازی انجام می میدیم که مناسب سنش نیست یا حوصله اش را نداره، به خصوص چون خیلی هیجانش بالاست یکدفعه بازی من و داداشش را خراب میکنه. در این شرایط مهمترین نکته پذیرش شرایط هر دو طرف دعوا توسط والد هست.
یعنی بپذیرم که یکی به خاطر بهم ریخته شدن بازی خیلی عصبانی و ناراحته
و یکی که از این بازی خسته شده و فقط میخواسته این بازی را تمام کنه
و بپذیرم که این شرایط ماندگار نیست و چند دقیقه بعد تمام میشه پس نیاز به مداخله جدی و تهدید و تنبیه و تخریب شخصیت بچه ها نیست .
و معمولا با کمی درک احساس و همدلی با دو طرف و حفظ آرامش گاهی حواس پرتی، گاهی ترک فضا بر حسب موقعیت قضیه فیصله پیدا میکنه و اغلب مداخله مستقیم ما اوضاع را خرابتر میکنه.
#تجربه_های_روزانه_ ۱۳۲
#مدیریت_کشمکش_های_بین_فرزندان
#دعوای_بین_بچه_ها
#حفظ_کلاف_ارتباطی #درک_احساس
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
#تجربه_های_روزانه_ ۱۳۳
#مواجهه_با_خطای_فرزند
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
جلسه که تمام شد اومدم تو آشپزخانه دیدم از زیر در یخچال شیر میریزه بیرون🤦♀، در یخچال را باز کردم، دیدم بله ، بطری شیر را برای صبحانه استفاده کرده بوده، درست نبسته و به صورت افقی در یخچال گذاشته
صداش کردم،گفتم: بیا ببین از در یخچال شیر میریزه !
سریع اومد، گفت: چی شده ؟
گفتم: انگار در بطری شیر باز مونده
گفت : من شیر خوردم ولی درش را بستم
کی دیگه شیر خورده ، در بطری را نبسته ؟
گفتم : احتمالا بسته ولی محکم نبسته
گفت: شاید من محکم نبستم
گفتم : حالا باید تمیزش کنیم. با همدیگه تمیزش کردیم.
👌این انتخاب من هست بین بچه ای که نگذاره من در جلسه صحبت کنم و پشت سر هم نق بزنه که گرسنمه بیا به من صبحانه بده و بچه ای که بتونه مستقل کار را انجام بده، گرچه که به فراخور سنش ممکنه مواردی خطا هم رخ بده. کما اینکه برای خود ما هم گاهی از این دست خطاها رخ میده. انتخاب با خود ماست.
اتفاقا در جلسه در مورد تفاوت تنبیه و رنج و عذاب و مجازات صحبت کردیم. گفتیم که تنبیه، در لغت به معنای آگاه کردن، بیدار کردن، واقف گردانیدن به چیزی و هوشیار کردن است.که ما اغلب به اشتباه به جای تنبیه، عذاب و مجازات را انجام میدیم.
و یا اغلب آنقدر بدنبال پیدا کردن مقصر هستیم که اصل مسئله آگاه کردن تحت شعاع قرار میگیرد.
انتخاب با ماست که طوری رفتار کنیم که ذهن کودک یا نوجوان به سمت خطای صورت گرفته و آگاه شدن از آن متمایل بشه یا اینکه فرزند را از ترس عذاب و مجازات به سمت دروغگویی سوق بدیم( من این کار را نکردم ! ). یا نیازهای مهم استقلال و اعتماد بنفس را له کنیم( من نمی توانم)، و گمان ببریم که هر چه خشم بیشتری را بروز بدیم پیشگیری محکمتری را برای دفعات بعد خواهیم داشت !!! که کاملا اشتباه است.
برای توضیحات بیشتر میتوانید، #مواجهه_با_خطای_فرزندان را مطالعه بفرمایید.
#تجربه_های_روزانه_ ۱۳۳
#مواجهه_با_خطای_فرزند
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
به نام خدا
تجربه های روزانه ۱۳۳
لوازم التحریرهای سالهای گذشته، چیزهایی که مصرفی نبوده ( مثل قیچی، خط کش، تراش، چوب خط ، کیف، جامدادی و...)
و چیزهایی که نو از سالهای قبل داشتیم که البته تعدادیش را در طول سال در مناسبتهای مختلف هدیه و یا سوغاتی گرفتند، ریختیم وسط.
لیست پیش دبستانی پسر دوم را هم گذاشتیم و چیزهایی که فکر میکردیم برای پسر اول لازمه را هم نوشتیم.
لیست را یکی یکی من میخوندم بچه ها خودشون میگفتن که لازم هست یا نیست
و چه چیزهایی را داریم.
یکی با نوشتن و دیگری با نقاشی لیست خرید را تهیه کردند که ان شاءالله طی روزهای آتی با لیستمون بریم خرید، که بدونیم واقعا چه چیزهایی نیاز داریم و طبق لیست مورد نیازمون خرید کنیم.
چون بچه ها از قبل در جریان هستند دیگه لازم نیست اونجا بخوایم انتزاعی ثابت کنیم که چه چیزی نیاز هست و چه چیزی نیاز نیست 😉 و مستقیم فقط میریم سراغ موارد قید شده در لیست.
و مهم تر از اون برای بچه ها تمرین هست که بی برنامه خرید نمیکنیم و بر حسب نیاز باید خرید کرد.
#تجربه_های_روزانه_ ۱۳۳
#شروع_مدرسه
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak
و در آخر این شد لیست خریدهای لازم برای هر دوتاشون 😉
لیست پایین هم مثلا تصویری همون لیست بالاست 😉
#تجربه_های_روزانه_ ۱۳۳
#شروع_مدرسه
✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈
@madaranehayemoshtarak