eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
424 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمیشود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 مذاکره است. ❇️ روزنامه به نقل از یک منبع موثق در الیزه نوشت: "تجربه نشان می دهد که بهتر است ایران اول به مجهز شود، سپس با واشنگتن مذاکره کند" 🔹فارغ از مبنای دینی ایران در خصوص به سلاح اتمی، در روایت فوق روزنامه فیگارو با استناد به تجربه کره شمالی صراحتاُ مذاکره بدون پشتوانه را به ضرر جمهوری اسلامی ایران می داند. 🔸رهبرانقلاب چند روز پیش فرمودند: "آفت بزرگ دولت های غربی، آنها است. اگر دولتِ مقابل آنها دولت باشد، این تکبر کار خود را می کند. اما اگر کشوری باشد که آنها را و و ،‌ آنها زمین می خورند." 🔸معظم له در بیانیه مینویسند:« اگر بی توجهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه هایی از تاریخ چهل ساله نمی بود دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمان های بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمی داشت.» 🔻 این روزها روزهای حساسی است ؛ دشمن با به دنبال تداوم فشار است. هرگونه زمزمه و عقب نشینی در خصوص مذاکره با متکبران است؛ در این برهه حساس از سویی بایست واقعیت حریف متکبر را شناخت و از طرفی بایست با چنگ زدن به حبل ، منطق مقاومت و سیاست خارجی فعال ، مولفه های را تقویت کرد. «وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»
📚 💢گفتیم هدف جزوات و از جمله ، شناخت رویکردها و راهبردهای رهبران شیطانی است و دانستیم که زدودن مصادیق شیطانی از سبک زندگی امروز، یکی از مسیرهای اصلی تحقق است. ✔️براساس آیات ۱۲ تا ۱۶ سوره اعراف با بررسی آفت های ابلیس در مرحله اول، بیماری مسری کشف شد، اما با ریشه یابی اینکه چه عاملی سبب می شود که فرد یا جامعه یا تمدنی دچار توهم خود برتربینی بشود، رذیله اخلاقی خود را نشان می دهد↪️ ✔️خداوند، در ادامه همین آیات، تکبر را به عنوان ریشه اصلی مخالفت ابلیس معرفی می کند و می فرماید: «قَالَ فَاهْبِطْ مِنهْا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّغِرِينَ» 💢تعریف تکبر: همانطور که توهم و عجب به معنی خودبرتر دیدن و خود بزرگ دیدن است، تکبر نیز به معنایی بزرگی کردن و برتری کردن است به گونه ای که فرد متکبر خواسته یا ناخواسته با افعال خود به دنبال اثبات بزرگی یا برتری کردن خود باشد. 📎 این تکبر در دو صورت ممکن است در انسان یا جن موجود باشد: ۱. : تکبری که در انسان یا خانواده یا جامعه ظهور و بروز دارد مانند آن تکبری که ابلیس را جزء کافران قرار داد. امروز نیز را می توان مصداق بارز این گونه تکبرها دانست. ۲. : تکبری است که انسان یا جامعه هر چند به قباحت آن در حوزه نظر و عمل اقرار می کند، اما رشحاتی از آن در او وجود دارد، که اثرات آن در رفتارهایش مشاهده می شود. 💢اگر چه در سبک زندگی امروز، چه غربی و چه هر دو تکبر جلی را تقبیح می کنند، اما اختلاف اساسی بین این دو سبک زندگی، نهادینه کردن یا زدودن «تکبر خفی» است. 🗞جزوه ابلیس شناسی- قاعده توهم ✍نویسنده حجت الاسلام عباسی اصل _ 💠
⚠️نابود کننده ی ، نفس اماره است.. 🌹شهید استاد مرتضی مطهری؛ بزرگترین دشمن بشر، اوست..این دشمن می تواند مرکز و انسان را دچار اختلال کند؛ یعنی اثر را خنثی کند..روح بشر را تاریک کند و جلوی و را بگیرد.. 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 🔴برادر و خواهر من؛ درون من و شما و و در حال جنگند...هر چقدر بتونی هوس درونی و مادی خودت رو شکست بدی و کنترلش کنی، همون قدر باز میشه...قلب صاف آیینه میشه و دنیا و آینده رو بهت نشون میده..گاهی در خواب..و در درجات بالا،در بیداری.. 🔻یکی مثل رهبری ، تا سالیان بعد رو با نور بصیرت میبینه...یکی بخاطر و و و درونیش، تا رو بیشتر نمیتونه ببینه.. 🔻پس بصیرت فرد به اندازه ی، پیروزی فرد بر هوس و خواسته های غیر مشروع نفسانی خودشه... @tabyinchannel
💢 پس از اینکه عامل اصلی اخراج از درگاه الهی را بیان می کند، به بیان چشم انداز کوتاه مدت و بلند مدت «حیات ابلیس» می پردازد و می فرماید: « فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّغِرِينَ»↪️ ☑️در چشم انداز کوتاه مدت خداوند او را از بارگاه قرب الهی اخراج می کند. ☑️در چشم انداز بلند مدت به عنوان یک قاعده کلی می فرماید «تو از پست شدگان و خوار شدگان خواهی بود» ⁉️چرا تکبر سبب اخراج و خوار شدن ابلیس شد؟ پاسخ به این سؤال یکی از ضرورت ها برای اصلاح اسلامی دانست. توضیح: ◽️انسانها همه به دنبال رسیدن دنیایی و اخروی هستند در این ایه خداوند با ابلیس سخن می گوید اما از آنجایی که ابلیس بنا به ویرگی «تکبر» مورد خطاب و عتاب الهی قرار گرفت، می توان ادعا نمود که 👈 «هر کس این رذیله ابلیسی را دارا باشد نیز مخاطب این آیه خواهد بود». ◽️خداوند در این آیه دو چشم انداز برای ابلیس اعلام کرد که می توان از آن دو قاعده کلی برداشت: 1⃣«تکبر با مقام بهشت قابل جمع نیست» و انسان و جن متکبر نمی تواند ولو یک لحظه در بهشت دنیایی و اخروی قرار بگیرد👈 «فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ» یعنی گفت: «تو نمی توانی و نباید در آن (مقام و مرتبه) تكبّر كنى! بنابراین بيرون رو» 📎اگر مقام بهشت را بدانیم، تکبر نشات گرفته از عجب، منجر به مخالفت با خدا می شود و سبب اخراج انسان متکبر از آستان الهی می شود. 2⃣« متکبر خوار و پست است» انسان متکبر به علت عجب و کبر خود، آینده ای جزء خفت و پستی ندارد 👈«إِنَّكَ مِنَ الصَّغِرِينَ» انسان متکبر همه چیز را به خدمت خود می گیرد و به برای همین همیشه به دیگران ظلم می کند، این انسان در ظاهر اگر چه مورد احترام است، اما در باطن مورد تنفر شدید دیگران است و روزی خواهد آمد در این دنیا به خفت کشیده خواهد شد. 🔑 ؛ @tabyinchannel @daneshgahevelyat
📚 💢در ادامه مرور جزوه که با هدف شناخت رویکردها و راهبردهای رهبران شیطانی آغاز شد، به بررسی آفت های ابلیس براساس آیات ۱۲ تا ۱۶ سوره اعراف پرداختیم↪️ 🔻 در این آیات به عنوان ریشه اصلی مخالفت ابلیس معرفی شد و گفتیم این آفت گاهی جلی (آشکار) و گاهی خفی است. 💢یکی دیگر از تفاوتهای عمده شیطانی و توحیدی را باید در نوع نگاه به جست 👈چرا که یکی آن را پوسیدن و دیگری آن را از پوست درآمدن و پروانه شدن می داند↪️ با این نگاه می توان دلایل را در یکی و آرامش را در دیگری تحلیل کرد. توضیح آنکه: 🔻در سیر سقوطی ، خداوند لغزش دیگری از ابلیس را مطرح می کند و آن «فرار از مرگ» است: «قَالَ أَنظِرْنىِ إِلىَ يَوْمِ يُبْعَثُونَ(*) قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ» 🔻ابلیس با آن «» و علمش به قدرت خداوند، با شنیدن توبیخ الهی، متوجه عاقبت بدش می شود، شاید در همین مقطع «ترس از مرگ» دامنش را گرفته باشد، او به جای آنکه دست به دامن رحمانیت الهی شود و توبه کند، دست به دامن رحیمیت الهی شد و طول عمر خواست↪️ در حالی که باید یکی از عوامل بدبختی ابلیس را طول عمر او دانست چرا که فرصتی طولانی برای توطئه بیشتر و سیاه نمودن کارنامه خود، پیدا کرد. 🔻از آنجایی که «مرگ» یک قَدر الهی و حتمی است، انسان ها نسبت به مرگ به دو گروه تقسیم می شوند ۱. گروهی که از فکر به مرگ درس (عبرت ) میگیرند. ۲. گروهی که از فکر به مرگ ترس ( دلهره) میگیرند. ۱. گروهی که مسیر زندگی خود را با فرمایشات الهی تنظیم می کنند، مرگ را سرانجام هر موجود دنیایی می بیندند که باید قبل از آن، خود را بسازند👈 اینان تمام تلاششان را برای ساخت آخرت کرده اند و از مرگ ترسی ندارند. ۲. گروهی دیگر به علت آنکه مسیر زندگی خود را برخلاف دستورات فطرت و راهنمایی های الهی قرار داده اند، از مرگ تنها ترس و دلهره می گیرند. 💢امروز با همه سرگرمی هایش اساسا مبتنی بر ترس از مرگ است، عده ای با فرار از مرگ رو به اضطراب و عده ای دیگر رو به خودکشی می روند. 🔻اما راه علاج اکراه از مرگ، اضطراب و خود کشی را باید ورود ایمان به قلب و عقل و اختصاص جایگاه روشن در فکر و ذکر انسان دانست↪️ به این معنی که انسان مرگ را سرلوحه فکر و کار خود قرار دهد. از آنجایی که در اسلام هدف انسان در دنیا و آخرت است، خداوند در قرآن کامل ترین لقاء الهی را بعد از مرگ قابل تحصیل می داند. 🗞جزوه ابلیس شناسی- 🔑 ؛ @tabyinchannel @daneshgahevelyat
📚 💢در ادامه مرور جزوه که با هدف شناخت رویکردها و راهبردهای رهبران شیطانی آغاز شد، به بررسی آفت های ابلیس براساس آیات ۱۲ تا ۱۶ سوره اعراف پرداختیم↪️ 🔻 در این آیات به عنوان ریشه اصلی مخالفت ابلیس معرفی شد و گفتیم این آفت گاهی جلی (آشکار) و گاهی خفی است. 💢یکی دیگر از تفاوتهای عمده شیطانی و توحیدی را باید در نوع نگاه به جست 👈چرا که یکی آن را پوسیدن و دیگری آن را از پوست درآمدن و پروانه شدن می داند↪️ با این نگاه می توان دلایل را در یکی و آرامش را در دیگری تحلیل کرد. توضیح آنکه: 🔻در سیر سقوطی ، خداوند لغزش دیگری از ابلیس را مطرح می کند و آن «فرار از مرگ» است: «قَالَ أَنظِرْنىِ إِلىَ يَوْمِ يُبْعَثُونَ(*) قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ» 🔻ابلیس با آن «» و علمش به قدرت خداوند، با شنیدن توبیخ الهی، متوجه عاقبت بدش می شود، شاید در همین مقطع «ترس از مرگ» دامنش را گرفته باشد، او به جای آنکه دست به دامن رحمانیت الهی شود و توبه کند، دست به دامن رحیمیت الهی شد و طول عمر خواست↪️ در حالی که باید یکی از عوامل بدبختی ابلیس را طول عمر او دانست چرا که فرصتی طولانی برای توطئه بیشتر و سیاه نمودن کارنامه خود، پیدا کرد. 🔻از آنجایی که «مرگ» یک قَدر الهی و حتمی است، انسان ها نسبت به مرگ به دو گروه تقسیم می شوند ۱. گروهی که از فکر به مرگ درس (عبرت ) میگیرند. ۲. گروهی که از فکر به مرگ ترس ( دلهره) میگیرند. ۱. گروهی که مسیر زندگی خود را با فرمایشات الهی تنظیم می کنند، مرگ را سرانجام هر موجود دنیایی می بیندند که باید قبل از آن، خود را بسازند👈 اینان تمام تلاششان را برای ساخت آخرت کرده اند و از مرگ ترسی ندارند. ۲. گروهی دیگر به علت آنکه مسیر زندگی خود را برخلاف دستورات فطرت و راهنمایی های الهی قرار داده اند، از مرگ تنها ترس و دلهره می گیرند. 💢امروز با همه سرگرمی هایش اساسا مبتنی بر ترس از مرگ است، عده ای با فرار از مرگ رو به اضطراب و عده ای دیگر رو به خودکشی می روند. 🔻اما راه علاج اکراه از مرگ، اضطراب و خود کشی را باید ورود ایمان به قلب و عقل و اختصاص جایگاه روشن در فکر و ذکر انسان دانست↪️ به این معنی که انسان مرگ را سرلوحه فکر و کار خود قرار دهد. از آنجایی که در اسلام هدف انسان در دنیا و آخرت است، خداوند در قرآن کامل ترین لقاء الهی را بعد از مرگ قابل تحصیل می داند. 📎در این بین ، هدایت و افرایش این شوق را به عهده دارد. 🗞جزوه ابلیس شناسی- قاعده توهم 🔑 ؛ @tabyinchannel @daneshgahevelyat
👈نکته؛ همسر شما باید دارای باشد اما اینکه در همه زمینه ها کامل باشد یک اشتباه است. برای مثال؛ کریستیانو رونالدو یک فوتبالیست نمونه است، آیا این بازیکن در تنیس هم نمونه است؟ هر انسانی یک تواناییهای خاصی دارد، اما در همه زمینه ها کامل باشند یک اشتباه است. عاقلانه تر فکر کنیم.    💠هر وقت درسم تمام شد ازدواج می‌کنم  🔷یکی دیگر از موانع ازدواج این است که دختر و پسر می‌خواهند بدهند و همین را می‌کنند تا ازدواج خود را به تأخیر بیندازند. می‌خواهیم بدانیم که شما قرار است به زندان بروید و در آنجا به شما اجازه ندهند که درس بخوانید؟ شما قرار است وارد و جدید شوید و می‌توانید شرط کنید که می‌خواهید درس خود را ادامه دهید. لازم است بدانید که با ازدواج کردن، بسیاری از استرس ها و نگرانی ها از زندگی شما حذف می‌شود و با فراق بال می‌توانید به درس های خود برسید و به موفقیت دست پیدا کنید.  پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: بی همسران را همسر دهید، زیرا خداوند اخلاق آن‌ها را در پرتو ازدواج، نیک گرداند و بر روزی و معاش آن‌ها وسعت بخشد و بر مروت و ارزش‌های عالی انسانی آن‌ها می‌افزاید. [بحار، جلد ‏۱۰۰، صفحه ۲۲۲] 💠هیچ‌کس در حد من و خانواده من نیست 🔷 و ، یکی دیگر از موانع ازدواج است. غروری که می‌گوید هیچکس در حد و اندازه های من نیست. هیچکس در شأن و منزلت من و خانواده من نیستند تا ازدواج کنند. همین تکبر، غرور و از دماغ فیل افتادن باعث می‌شود تا ازدواج را به بیندازند. این افراد با این نوع رفتار خود، محبوبیتی در بین دیگران نخواهند داشت.  «امام صادق (ع) میفرمایند: منفورترین و مبغوض ترین مردم، متکبر است.»[من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۵] 👇👇👇👇👇
💠مشکلاتی که انسان را مستحکم می‏کند 🔷 (ع) می‏فرمایند: «خداوند همواره بندگان خود را به انواع شداید مواجه می‏کند و اقسام کوشش‏ها و مجاهدت‏ها را پیش پای آنها می‏گذارد، ‏طلب آنها، بر آنها مقرر می‏دارد تا غرور و از دلشان بیرون رود، ‏شان_به_عبودیت_خدا رام گردد و این وسیله ‏ای است برای اینکه درهای فضل و رحمت پروردگار به روی آنها گشوده شود».[۲] 🔷این اصل هم برای افراد است و هم برای ملت‏ها. لذا ایشان در جای دیگر می‏فرماید: «خدا هرگز استخوان شکسته ملتی را بازسازی نفرمود، مگر پس از آزمایش‏ها و تحمل مشکلات».[۳] خداوند و ، انواع مشکل‏ ها را سر راه انسان قرار می‏دهد تا با آنها دست و پنجه نرم کند و رشد نماید. 🔷 (ع) می‏فرمایند: «روزی انسان‏ها را اندازه‏ گیری و مقدر فرمود. گاهی کم و زمانی زیاد و به تنگی و وسعت به گونه ‏ای عادلانه تقسیم کرد، تا هرکس را که بخواهد با تنگی روزی یا وسعت آن بیازماید، و با شکر و صبر، غنی و فقیر را قرار دهد. پس روزی گسترده را با فقر و بیچارگی درآمیخت و تندرستی را با حوادث دردناک پیوند داد، دوران شادی و سرور را با غصه و اندوه نزدیک ساخت، اجل و سرآمد زندگی را مشخص کرد، آن را گاهی طولانی و زمانی کوتاه قرار داد و مقدّم یا مؤخر داشت.»[۴] 🔷ممکن است اینجا سؤال پیش بیاید که خدا چرا بندگان خودش را امتحان می ‏کند؟ مگر نه این است که او آگاه بر همه پوشیدگی ‏ها است؟ متفکر شهید استاد مطهری می ‏فرماید: «امتحان اگر فقط به معنی به کار بردن میزان و مقیاس برای کشف مجهولی باشد، البته درباره خداوند صحیح نیست. معنی دیگر هم دارد و آن و تکمیل است. که و شداید امتحان می‏کند، به معنی این است که به وسیله اینها را به که لایق آن است می‏رساند. 👇👇👇👇👇
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄ ⭕️همه چيز درباره پديده «مد و مدگرايی» (بخش دوازدهم) 🔶يکی از پديده‌های رايج اجتماعی معاصر، مسأله و است، شايد کمتر خانواده‌ای باشد که با اين پديده درگير نباشد؛ در اين نوشتار به بررسی چند وجهی اين پديده پرداخته می‌شود و مشخصاً برای پرسش‌های پیرامون این موضوع پاسخ مبسوط ارائه میگردد. 💠درمان فخر 🔷«تفکر در ماهيت جسمانی انسان»؛ امام علی (ع) میفرمایند: «ما لابن آدم و الفخر؟ اوله نطفة و آخره جيفة لا يرزق نفسه و لايدفع حتفه؛ را چه رسد که کند؟ در آغاز نطفه است و در پايان مردار (چند روز که از دفن جنازه بگذرد، تبديل به جيفه ميشود)، قادر نيست روزی خود را بيافريند و قادر نيست مرگ را از خود دفع کند». [نهج البلاغة، حکمت ۴۵۴] 🔷«ياد قبر و مرگ»؛ هر وقت دچار شديم برای رهايی از اين بيماری روحی، بهتر است به ياد قبر و مرگ بيفتيم. شايد علت مستحب بودن رفتن به قبرستان هر از چند گاهی، همين باشد که و را از انسان دور ميکند. فردی که به کفش و کيف و لباس‌اش فخر ميکند، يا به ماشين و خانه و مدل تلويزيون خود فخر ميکند، اگر بياد بياورد که چند صباح ديگر بدون همه اين امور، فقط با چند متر کفن راهی قبرستان خواهد شد، ديگر دچار فخر نميشود. يا فردی که به سبب قد و قيافه‌اش دچار فخر و غرور شده است، اگر به‌ ياد بياورد که همين قد و قيافه تبديل به سفره‌ای برای حشرات و کرم‌های زير زمين خواهد شد، دچار فخر نميشود. 🔷امیرالمؤمنین امام علی (ع) در خطبه ۱۵۳ نهج البلاغه میفرمایند: «ضِع فخرکَ و اَحطِط کِبرَک و اذکر قبرَک؛ را فرو بگذار؛ را دور بينداز و قبر خود را ياد کن». لازم به ذکر است که طبق احاديث و معاد، درمان بسياری از مشکلات و امراض روحی است. هم يکی از عناوين و اسامی آن [شفاء لما في الصدور] (درمان بخش) است. ۶۰ درصد آياتش درباره است. 🔷«نيايش و از خداوند متعال خواستن»؛ در نيايش مکارم‌ الاخلاق صحيفه سجاديه چنين آمده است، که فرد گرفتار به ميتواند هر روز چند مرتبه اين دو جمله را تکرار کند و از خداوند بخواهد: «الهی هب لی معالی الاخلاق و اَعصمنی من الفخر»؛ خداوندا! صفات عالی اخلاقی را به من ببخش و مرا از نگه دار! 🔶نتيجه نهايی در این بخش اینکه: آن مد و که باعث و مباهات شود، ناروا خواهد بود. ... ✍حجت‌الاسلام‌والمسلمين حسين هاشم‌نژاد، عضو هيئت علمی دانشگاه منبع: مشرق‌نیوز @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ خود بزرگ‌ بینی  🔹 ، یکی از بزرگترین بیماری های روحی و روانی است که از و نشأت می گیرد. امام علی (ع) در این مورد می‌فرماید: «اوْحَش الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ؛ بدترین وحشت، است»؛ [۱] امام سجّاد (ع) در یکی از دعاهایشان می‌فرماید: «و عَبِّدنی لَک وَ لا تُفْسِدْ عِبادتَی بِالْعُجْب؛ مرا به بندگی خود درآور و عبادتم را به وسیله تباه مساز». [۲] خواجه عبدالله انصاری می گوید: «عیب است بزرگ برکشیدن خود را ، از جمله خلق برگزیدن خود را ، از مردمک دیده بباید آموخت ، دیدن، همه کس را و ندیدن خود را». [۳] 💠حقیقت خودبزرگ بینی 🔹 ، خوش بینی انسان است نسبت به اعمال خود، و لایق شمردن خود از نظر عمل به وظایف و کسب امتیازات و موفقیت ها. مرحوم نراقی در حقیقت عُجب و خودبزرگ‌بینی می‌گوید: «عُجب، خودبزرگ بینی است، به جهت دیدن نوعی کمال، چه کمال واقعی و چه کمال خیالی و تصوری». [۴] مرحوم شیخ بهایی (ره) در تعریف عُجب می‌گوید: «عُجب، بزرگ دیدن عمل صالح و خوشحالی امر آن و نشان دادن اعمال و لایق دانستن خود است». [۵] 💠فرق خودبزرگ بینی و تکبّر 🔹خودبزرگ‌بینی، مربوط به عمل است و تکبّر مربوط به نفس است، که انسان نفس خود را بهتر از دیگران بداند. در مقایسه با دیگران، مطرح نیست، فقط خود شخص مطرح است، و لو کسی دیگر هم نباشد، [۶] ولی در مقایسه با دیگران مطرح است. خودبزرگ‌بینی در اثر داشتن چیزی است، در حالی که در تکبّر و خودبرتربینی، ممکن است بدون کمال هم مطرح باشد. پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغه، قصار ۳۸ و در قصار ۱۱۳ آمده است: «لا وَحْدَةَ اوحَشَ مِنَ الْعُجب؛ هيچ تنهايى وحشتناك‌تر از عُجب نيست. [۲] صحيفه سجاديه، دعاى فى مكارم الاخلاق، ص ۱۰۰ [۳] آشنايى با علوم اسلامى، شهيد مطهرى، ص ۲۱۳ [۴] جامع السعادات، ج ۱، ص ۳۲۱ [۵] اربعين، شيخ بهايى، ص ۳۵؛ معراج السعادة، نراقى، ص ۲۲۱ [۶] جامع السعادات، ج ۱، ص ۳۲۱ منبع: حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) در خطبه ۱۵۳ نهج البلاغه برای بیدار شدن انسان ها از «خواب غفلت» و یاد مرگ چه هشدارهايی داده است؟ 🔹(ع) در بخشی از خطبه ۱۵۳ به موعظه و نصيحت شنوندگان پرداخته و اندرزهاى بسيار سودمندى با عبارات كوتاه و پرمعنايى بيان میدارد و شنونده خود را مخاطب ساخته، ميفرمايد: «فَأَفِقْ أَيُّهَا السَّامِعُ مِنْ سَكْرَتِكَ، وَ اسْتَيْقِظْ مِنْ غَفْلَتِكَ، وَ اخْتَصِرْ مِنْ عَجَلَتِكَ؛ اى شنونده! از مستى خود به هوش آى و از بيدار شو و از عجله و شتاب خود [در امر دنيا] بكاه». اشاره به اينكه زرق و برق دنيا و مال و مقام و شهوت، انسان را مست ميكند و در ، فرو مى برد و او را بدون مطالعه به شتاب وا مى دارد و اين امور سه گانه موجب انواع اشتباهات و خطاها و گناهان ميشود. از آدم مست و خواب و شتابزده چه انتظارى جز اشتباه و خطا مى توان داشت؟! 🔹سپس مى افزايد: «وَ أَنْعِمِ الْفِكْرَ فِيمَا جَاءَكَ عَلَى لِسَانِ النَّبِىِّ الْأُمِّىِّ [۱] (ص) مِمَّا لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِيصَ عَنْهُ، وَ خَالِفْ مَنْ خَالَفَ ذلِكَ إِلَى غَيْرِهِ، وَ دَعْهُ وَ مَا رَضِىَ لِنَفْسِهِ؛ در آنچه از زبان پيامبر اُمّی (ص) به تو رسيده و راه فرارى از آن نيست، درست بينديش [و دستورات آن بزرگوار را به كار ببند] و با كسى كه نسبت به اين دستورات مخالفت كند همراه مشو و او را به آنچه براى خود راضى شده واگذار نما!». در اين سه دستور نيز نخست به پيروى بى قيد و شرط از (ص) دعوت میكند؛ چراكه آنچه را او فرموده وحى الهى و سبب سعادت دنيا و آخرت و نجات انسان هاست و بعد ميفرمايد: اگر كسانى با اين روش مخالفت كنند، هرچند گروه زيادى از مردم باشند، با آنها مخالفت كن و در پيروى از حقّ، ترديد به خود راه مده! و آنها را به حال خود واگذار. و در ادامه اين نصايح ميفرمايد: «وَ ضَعْ فَخْرَكَ، وَ احْطُطْ كِبْرَكَ، وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ؛ را كنار بگذار، و از مركب تكبّر به زير آى و به ياد باش كه گذرگاهت به سوى است». 🔹در اين سه دستور امام (ع) نخست به خميرمايه شرّ و فساد يعنى و اشاره مى كند، كه تا انسان آنرا كنار نگذارد روى سعادت را نخواهد ديد و به همان سرنوشتى گرفتار خواهد شد كه متكبّر و فخرفروش گرفتار آن شد. سپس به يادآورى و اشاره میفرماید كه فراموش كردن آن موجب آرزوهای دور و دراز و غرق شدن در زرق و برق دنياست؛ همان قبرى كه سهميه و در آن يكسان است و چنان در كنار هم مى خوابند كه گويى هميشه با هم بوده اند. نه درويش بى كفن مى ميرد و نه ثروتمند يك كفن دارد بيش می برد. و در ادامه اين بحث، سه اندرز ديگر كه هماهنگ باهم است، بيان میكند و ميفرمايد: «[بدان] همانگونه كه جزا میدهى، داده خواهى شد و همان چيز كه زراعت میكنى درو خواهى كرد و آنچه امروز از پيش مى فرستى فردا بر آن وارد خواهى شد؛ پس براى قدوم خود در جايى فراهم ساز و براى آن روزت چيزى از پيش بفرست». چگونه انسان میتواند به ديگران ظلم و ستم كند و جزاى نيكى را به بدى بدهد، ولى از خداوند انتظار داشته باشد جزاى اعمال بد او را به نيكى بدهد؟ 🔹حضرت در پايان اين بخش به همان مطلبى كه در آغاز با آن شروع كرد باز میگردد و مخاطبان خويش را از بيدار ميكند و به جدّ و جهد وا میدارد و ميفرمايد: «به هوش باش، به هوش باش اى شنونده! و كوشش و تلاش كن اى و [بدان] هيچ كس مانند شخصِ آگاه، تو را از حقايق امور با خبر نمى سازد!». جمله اخير كه اقتباس از آيه ۱۴ «سوره فاطر» است اشاره به اين است كه هيچكس همچون گوينده اين سخنان، نمیتواند و زندگى و امروز و فرداى آدمى و سرنوشت او را در اين جهان بيان كند و به گفته يكى از شارحان «نهج البلاغه»، كسى كه در خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار (ع) دقت كند، به يقين میداند هیچكس با اين دقت و ظرافت درباره دنيا و ماهيّت آن و آغاز و انجامش سخن نگفته، سخنى تكان دهنده و بيدارگر. پی نوشت: [۱]«اُمّی» منسوب به «اُمّ»؛ (يعنى مادر) به معناى درس نخوانده است. گويى به همان حالتى كه از مادر متولّد شده باقى مانده و مكتب استاد را نديده. بديهى است درس نخواندن پيغمبر اكرم (ص) به اين معناست كه علوم و دانش هاى آن حضرت همه الهى بود و به وسيله هيچ انسانى تعليم نيافته بود. به گفته شاعر: نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت، به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد. در تفسير اين واژه ديدگاه هاى ديگرى هست كه شرح آن را در تفسير نمونه، ج۶، ص۳۹۵ به بعد مطالعه فرماييد. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج۶، ص۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دیدگاه آیات و روایات درباره «ثروت» 🔸در این مطلب به بررسی کسب و از نظر و می پردازیم. 🔹در به دو گونه از یاد شده، در برخی از آیات قرآن از مال و  به گونه های مختلف ستایش شده همچون: ؛ [روم، ۲۸؛ بقره، ۲۵۴؛ نساء، ۳۹] ؛ [توبه، ۵۹؛ بقره، ۱۹۸؛ نساء، ۷۳؛ توبه، ۷۵] و برپایی جامعه؛ [نساء، ۵] و ؛ [قصص، ۷۷] [بقره، ۱۸۰؛ بقره، ۲۱۵؛ بقره، ۲۷۳]؛ و آسایش؛ [سبا، ۳۷]. 🔹در دیدگاهی دیگر نسبت به و دارایی نکوهش بسیاری شده است. در این عرصه متفاوت یا متضاد می یابیم: وسیله هنگام ؛ [مومنون، ۱۰۰] بی توجهی به و به حقوق دیگران؛ [فجر، ۱۶ و ۱۷] و  و به ثروت؛ [کهف، ۳۴] حقوق مردم. [نساء، ۲۹] 🔹جمع بین این دو دسته از آیات، این است که با چه و شرایطی، شخص به دنبال جمع آوری و برود، و داشتن مال و کسب ثروت با انگیزه کسب و به مردم و تحصیل نه تنها مذموم نیست، که نیز هست. 🔹 (علیه السلام) می فرماید: «مَن طَلَب الدنیا استعفافا عَنِ الناس و سَعیا عَلی اهله و تَعَطُّفاً علی جارِه لَقی الله یوم القیامة و وَجهُهُ مِثل القمر فی لیلة البدر»؛ [۱] (هرکس را طلب کند به قصد این که خود را از مردم حفظ کند، و رفاه را تأمین نماید و به اش کمک کند وقتی خدا را ملاقات کند چهره اش همانند ماه شب چهارده می‌درخشد). 🔹شخصی به (علیه السلام) عرض کرد: «والله انّا لَنَطلُبُ الدُّنیا و نُحِبُّ ان نُوءتاها فَقالَ تُحِبُّ ان تَصنَعَ بِها ماذا؟ قالَ: اعُوذُ بِها عَلی نَفسی وَ عَیالی وَ اصِلُ بها و احُجُّ و أَعتَمِرُ فَقالَ ابوعبدِالله: لیس هذا طَلَبُ الدنیا هذا طلب الآخِرَة»؛ [۲] (به خدا قسم ما طلب می‌کنیم را و دوست داریم آن را بدست آوریم، حضرت فرمود: دوست داری با آن چه کنی؟ عرض کرد: می‌گیرم بر و  ام و می‌بخشم از آن، و و عمره انجام می‌دهم؛ حضرت فرمود: این طلب است). 🔹و اگر با انگیزه های همچون تکاثر و و فریب دیگران باشد، طبیعی است که سرانجام خوبی ندارد، و مورد قرآن قرار گرفته است. پی نوشت‌ها؛ [۱] وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۱ [۲] همان، ج ۱۲، ص ۹ منبع: راسخون به نقل از حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین آثار «محبت و دوستی» با مردم چه می فرماید؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۲ با اشاره به آثار و با مردم مى فرمايد: «التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ» (اظهار و دوستى با نيمى از عقل است). تعبير به «نيمى از عقل» اشاره به اين است كه كارى است فوق العاده ، و منظور از اين است كه كارهايى انجام دهد كه نشانه و دوستى باشد؛ در به يارى آنها بشتابد و در برابر كارهاى ناروا به هنگام قدرت به جاى انتقام جويى كند و با با مردم روبه‌رو شود، 🔹در برابر آنها كند، سخنان آنها را بشنود و به آنها بگذارد. مجموعه اين امور و مانند آن را «تودد» مى گويند كه آثار فراوانى دارد؛ از جمله: در سايه براى انسان پيدا مى شوند، اگر اهل كسب و تجارت باشد، او فراوان مى گردند، و اگر مدير تشكيلاتى باشد، افرادى كه در زير مجموعه او هستند به او عشق مى ورزند و خود را به خوبى انجام مى دهند، چنانچه لشگرى باشد افراد لشكر او سر بر فرمان او خواهند بود، اگر و روحانى باشد مردم به او مى كنند و ارشادات و را به گوش جان مى پذيرند، 🔹و چنانچه پدر و باشد همسر و فرزندان به او علاقه مند مى شوند و محيط خانواده محيطى مملوّ از و و همكارى خواهد بود، و همچنين افراد ديگر در محيط ها و پست هاى ديگر. ولى به عكس اگر انسان در برابر مردم باشد و با قيافه درهم كشيده روبه رو شود، بى اعتنايى كند، بورزد، نسبت به سرنوشت آنها بى اعتنا باشد و به تعبير قرآن «فَظّاً غَلِيظَ القَلبِ» [آل عمران، ۱۵۹] باشد، از اطراف او پراكنده مى شوند، در ميان جمع زندگى مى كند ولى تك و . به گفته شاعر: «نهال دوستى بنشان كه كام دل به بار آرد ؛ درخت دشمنى بركن كه رنج بى شمار آرد». 🔹در كتاب «بحارالانوار» از (عليه السلام) در ضمن مواعظ آن حضرت چنين نقل شده: «مَنْ كانَ الْوَرَعُ سَجِيَّتَهُ وَ الْكَرَمُ طَبيعَتَهُ وَ الْحِلْمُ خَلَّتَهُ كَثُرَ صَديقُهُ وَ الثَّناءُ عَلَيْهِ وَ انْتَصَرَ مِنْ أعْدائِهِ بِحُسْنِ الثَّناءِ عَلَيْهِ» [۱] (كسى كه و ورع، خوى و خصلت او باشد، و و بخشش طبيعتش، و حلم و عادتش، بسيار مى شوند و ثناخوانانش فراوان و از اين طريق بر پيروز مى گردد). البته نبايد خوش رفتارى با مردم را با مسئله تملق و چاپلوسى اشتباه كرد، كه آن حساب جداگانه اى دارد و به يقين از صفات مذموم است. 🔹مرحوم مغنيه مى گويد: «بعضى از شارحان نهج البلاغه تعبير به «نصف العقل» را چنين تفسير كرده اند: «اَلْمُرادُ بِنِصْفِ الْعَقْلِ تَدْبيرُ الْمَعاشِ» [۲] (منظور از نصف عقل تدبير معاش است). ولى به يقين اين تفسير، تفسير تمام جمله امام (عليه السلام) نيست، بلكه مى تواند بخشى از آن را تشكيل دهد؛ زيرا كسانى كه هستند، در امر و جلب شركاى خود و مشتريان فراوان موفق تر خواهند بود. مرحوم كلينى در كتاب «كافى» بابى تحت عنوان «التَّحَبُّبُ إلَى النّاسِ وَ التَّوَدُّدُ إِلَيْهِمْ» ذكر كرده و در ذيل آن احاديث متعددى از معصومين (عليهم السلام) آورده است. 🔹از جمله در حديثى از (صلی الله علیه و آله) نقل مى كند كه: «مرد عربى از طايفه بنى تميم خدمت حضرت عرض كرد يا رسول الله، توصيه اى به من بفرما!، آن حضرت در یکی از توصیه های خود چنین می فرماید: «تَحَبَّبْ إلَى النّاسِ يُحِبُّوكَ» [۳] (به مردم اظهار كن تا تو را بدارند). و نيز در آن حضرت در حديث ديگرى می فرماید: «ثَلاثٌ يُصْفينَ وُدَّ الْمَرْءِ لاِخيهِ الْمُسْلِمِ يَلْقاهُ بِالْبُشْرِ إذا لَقِيَهُ، وَ يُوَسِّعُ لَهُ فِي الْمَجْلِسِ إذا جَلَسَ إلَيْهِ، وَ يَدْعُوهُ بِأحَبِّ الاَسْماءِ إلَيْهِ» [۴] (سه چيز است كه اظهار هر كسى را نسبت به برادر مسلمانش صفا مى بخشد: او را با ملاقات كند و در مجلس كه مى نشيند [هنگام ورود برادر مسلمانش] براى او جا باز كند و وى را به بهترين نام هايش خطاب نمايد). پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۵، ص ۳۷۹، باب ۲۹ [۲] فی ‏ظلال ‏نهج ‏البلاغة، مغنية، محمد جواد، دارالعلم‏ للملايين، چ ۳، ج ۴، ص ۳۰۸ [۳] وسائل الشيعة، عاملى، مؤسسة آل البيت (ع)‏، چ ۱، ج ‏۱۲، ص ۵۲، باب ۲۹ [۴] الكافی، ص ۶۴۳ 📕پيام امام امير المؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۱۳، ص۱۵۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تکبّر» و «تعصّب» چه آثار و مفاسدی در تاریخ بشر بدنبال داشته است؟ 🔹 به معناى خودبرتربينى و به معناى وابستگى غيرمنطقى شخص يا چيزى و دفاع بى قيد و شرط از آن است. از ريشه «عصب» (بر وزن غضب) يعنى رشته هاى مخصوص كه عضلات انسان را به مغز مربوط مى كند و مجموعه آن «سلسله اعصاب» را تشكيل مى دهد. سپس به گروه و كه با هم همكارى و همفكرى دارند اطلاق شده و چنين جمعيّتى را «عُصبة» (بر وزن سفره) مى گويند و واژه معمولا به وابستگى هاى غير منطقى و بى قيد و شرط گفته مى شود، و سرچشمه آن بيشتر و كوتاه فكرى و است؛ 🔹زيرا كسى كه مى خواهد بزرگى به خود ببندد سعى مى كند كسانى را كه به او وابستگى دارند يا او به آنها وابستگى دارد بزرگ بشمارد، نقاط ضعف آنها را نبيند و اگر نقاط قوتى دارند بزرگنمايى كند تا خود از اين طريق بزرگى بفروشد. اين ، بخصوص هنگامى كه در شكل تعصّب و قبيلگى ظاهر شود سرچشمه بسيارى است و در طول تاريخ همواره منشأ جنگ ها، خشونت ها و درگيرى هاى خونين بوده است. از تاريخ جاهليّت گرفته تا دنياى امروز هيچ يك از انسان ها از آسيب هاى و در امان نمانده اند؛ 🔹در حوادث شوم عصر جاهليّت مى خوانيم كه دو بار درگيرى شديد بين قبايل عرب واقع شد كه به نام «فجار» در تاريخ مشهور شده است. «فجار اوّل» زمانى واقع شد كه مردى از طايفه بنى كنانه بدهى قابل ملاحظه اى به مردى از طايفه هوازن داشت و قادر به پرداختن آن نبود. مرد هوازنى در سوق عكاظ (بازارى كه هر سال يك بار در نزديك طايف تشكيل مى شد) ميمونى مشاهده كرد و گفت چه كسى پيدا مى شود كه اين ميمون را در قبال طلبى كه من از فلان كس دارم بفروشد و مقصودش از اين سخن، تحقير مرد كنانى بود كه از پرداخت بدهيش عاجز شده بود. در اين هنگام مردى از طايفه بنى كنانه رسيد و با شمشير خود ميمون را كشت. مرد هوازنى فرياد كشيد و مرد كنانى هم طايفه بنى كنانه را به يارى خود طلبيد و دو قبيله به جان هم افتادند و درگيرى شديدى واقع شد كه نزديك بود به جنگ تمام عيارى تبديل شود. 🔹«فجار دوم» كه مدتى بعد از وفات عبدالمطلب روى داد به اين سبب حاصل شد كه جوان نادانى از قبيله بنى غفار در گوشه اى از بازار عكاظ نشسته بود و پاى خود را دراز كرده بود و مى گفت: من برترين مرد عربم و هركس قبول ندارد اين دو پاى مرا قطع كند. جوان بى خرد ديگرى همچون او كه از قبيله بنى قيس بود شمشير كشيد و پاى وى را مجروح كرد. فرياد از دو طرف برخاست و قبايل آن دو به جان هم افتادند و درگيرى شديدى بين طرفين اتّفاق افتاد و بعد از مدتى عداوت و دشمنى با يكديگر صلح كردند. [۱] 🔹در قرن اخير نيز جنگ جهانى دوم همان گونه كه مى دانيم بر اثر هاى آلمانى هاى نازى رخ داد كه در طول آن ده ها ميليون نفر كشته و ده ها ميليون مجروح و مفقود الاثر شدند و ويرانى هاى عظيمى در اروپا و نقاط ديگرى از جهان روى داد و حتى امروز نيز عامل اصلى تجاوزهاى مستكبران و جنايتكاران چيزى جز و نيست. لذا در حديثى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «مَنْ كانَ فِي قَلْبِهِ حَبّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِيَّةٍ، بَعَثَهُ اللهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مَعَ أعْرابِ الْجَاهِلِيَّةِ» [۲]؛ (كسى كه در قلبش به اندازه يك دانه خردل باشد خداوند او را روز قيامت با اعراب جاهليّت محشور مى كند). هم چنین امام صادق (عليه السلام) در حديثى مى فرمایند: «مَنْ تَعَصَّبَ اَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَ الْاِيمَانِ» [۳]؛ (كسى كه بورزد يا براى او تعصّب بورزند، رشته ايمان را از گردن خود برداشته است). پی نوشت‌ها؛ [۱] الكامل فی التاريخ، ابن الأثير، على بن ابى الكرم، دار صادر، بيروت، ۱۳۸۵ق، ج ۱، ص ۵۸۹ [۲] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏۱۴۰۷ق، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۳۰۸ [۳] الكافی، همان 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۳۹۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️خصوصیات منحرفان قوم یهود در قرآن از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدّ ظلّه العالی) - (بخش چهارم) 🔸در ابتداى ظهور پیامبر اسلام (ص) انتظار می رفت که پیش از دیگران با نداى اسلام لبیک گویند، چرا که آنها - بر خلاف مشرکان - بودند؛ به علاوه صفات (ص) را نیز در کتاب هاى خود خوانده بودند؛ ولى می گوید: با سابقه بدى که اکثریت آنها دارند، انتظار شما مورد ندارد؛ چرا که گاهى صفات و روحیات انحرافى یک جمعیت، سبب می شود که با تمام نزدیکى به حق از آن دور گردند. [۱] 💠خوی استکباری بنى اسرائیل 🔹 در موارد مختلف و از جمله در سوره بقره روحیه استکبارى [یهود] را براى پذیرش حق مذمت مى نماید: «افَکلّما جاءَکم رَسُولٌ بِما لا تَهْوى انْفُسُکم اسْتَکبَرتُم؛ آیا هر پیامبرى که برخلاف هواى نفس شما اوامرى از جانب خداوند آورد، استکبار کرده و از امرش سرپیچى مى نمائید»؟! [۲] به «اشموئیل» پیغمبر زمانشان در مورد انتخاب «طالوت» به فرماندهى لشکر ایراد کردند، و گفتند: «نَحْنُ أَحَقُ بِالْمُلْک مِنْهُ وَ لَمْ یؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ؛ ما از او به فرماندهى و حکومت سزاوارتریم، چرا که از دودمان معروفیم، بعلاوه طالوت ثروتى ندارد!». [۳] 🔹گفتنی است خداوند در قرآن کریم به علّت تفاوت میان قوم عیسى بن مریم (ع) و قوم یهود اشاره کرده، مى فرماید: «ذَلِک بِانَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْبَاناً وَ انَّهُمْ لَایسْتَکبِرُونَ؛ این به خاطر آن است که در میان آن ها (مسیحیان) افرادى دانشمند و تارک دنیا، هستند و آنان تکبّر نمى ورزند»، از این تعبیر به خوبى روشن مى شود که یکى از عوامل اصلى نسبت به اهل ایمان و استکبار آنان بود. [۴] 💠استهزاگری یهود مدینه 🔹خداوند از زبان یهود نقل مى کند که آن ها از روى استهزا به (ص)، یا انبیاى دیگر مى گفتند: «وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ؛ تو که مى دانى دل هاى ما در غلاف است، و ما چیزى از سخنان تو را درک نمى کنیم». [۵] ابن عباس، مفسر معروف نقل مى کند: مسلمانان صدر اسلام هنگامى که (ص) مشغول سخن گفتن بود و بیان آیات و احکام الهى مى کرد، گاهى از او مى خواستند کمى با تأنّى سخن بگوید تا بتوانند مطالب را خوب درک کنند، و سؤالات و خواسته هاى خود را نیز مطرح نمایند، براى این درخواست جمله «راعنا» که از ماده «الرعى» به معنى مهلت دادن است، به کار مى بردند. ولى همین کلمه «راعنا» را از ماده «الرُّعونة» که به معنى کودنى و حماقت است استعمال مى کردند. در اینجا براى دستاویزى پیدا شده بود که با استفاده از همان جمله اى که مسلمانان مى گفتند، پیامبر یا مسلمانان را استهزاء کنند. [۶] 💠توطئه چینی یهودیان صدر اسلام 🔹 براى متزلزل ساختن ایمان مسلمانان از هر وسیله اى استفاده مى کردند، تهاجم نظامى، سیاسى و اقتصادى؛ این آیه اشاره به بخشى از آن ها دارد. مى فرماید: «وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکتابِ آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ؛ گروهى از اهل کتاب گفتند: [بروید و ظاهرا] به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز کافر شوید [و کفر خود را آشکار سازید] شاید آنها (مؤمنان) نیز متزلزل شده باز گردند». [۷] این توطئه در افراد ضعیف النفس اثر قابل ملاحظه اى خواهد داشت، به خصوص این که عده مزبور از دانشمندان یهود بودند، و همه مى دانستند که آنها نسبت به کتب آسمانى و نشانه هاى آخرین پیامبر، آشنایى کامل دارند و این امر لااقل پایه هاى ایمان تازه مسلمانان را متزلزل مى سازد. [۸] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۳۱۴ [۲] بقره، ۸۷؛ (اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج‏۱، ص۱۳۹) [۳] بقره، ۲۴۷؛ (تفسیر نمونه، ج‏۱۸، ص۱۱۲) [۴] مائده، ۸۲؛ (اخلاق در قرآن، ج‏۲، ص۳۲) [۵] بقره، ۸۸؛ (پیام قرآن، ج‏۱، ص۲۹۸) [۶] تفسیر نمونه، ج‏۱، ص۳۸۳ [۷] آل عمران، ۷۲؛ (تفسیر نمونه، ج‏۲، ص۶۱۴) [۸] تفسیر نمونه، ج‏۲، ص۶۱۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (حفظه الله) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه قرآن عاقبت «استکبار و تکبّر ورزی» چیست؟ 🔹 چه در برابر خالق باشد، چه در برابر خلق و چه در مقابل حقايق (انسان از تسليم در برابر حقّ رویگردان باشد) از اسباب سقوط در است. (خود برتر بينى) كه سرچشمه اصلى بسيارى از جنايات، ظلمها، ستمها و حقّ كشى هاست نيز همانند است كه آدمى را در اين كانون قهر و غضب وارد مى سازد. 🔹 در «آيه ۶۰ سوره زمر» مى فرمايد: «اَلَيْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ» (آيا در جايگاهى براى نيست؟). و در «آيه ۳۶ سوره اعراف» مى فرمايد: «وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها اُولئِكَ اَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» [۱] (كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند و در برابر آن ورزيدند، اهل آتش‌اند و هميشه در آن خواهند ماند). 🔹همين معنا در آيات ديگر «قرآن مجيد» نيز آمده است. در «آيات ۱۵ و ۱۶ سوره ابراهيم» درباره مى فرمايد: «وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبّارٍ عَنِيدٍ - مِنْ وَرآئِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقَى مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ» (آنها [رسولان الهى] از خدا تقاضاى پيروزى كردند [و دعايشان مستجاب شد] و هر و زيانكار گشت - [سرانجام] پیش روی او است، و او را از آبی چرکین و متعفّن می نوشانند!!). 🔹 معانى مختلفى دارد: يكى از آنها قهر، غلبه، سلطه و نفوذ است، منتها اين امر گاه دارد مانند: و سلطه او بر عالَم هستى بر همه چيز، و گاه دارد، مانند: سلطه، غلبه و نفوذ و . به گفته «لسان العرب» به معناى كسى است كه از مسير حقّ منحرف مى گردد و آگاهانه حقّ را انكار مى كند، 🔹و اينها همه از آثار و و است، و اگر كمى دقت كنيم مى بينيم اين يكى از حجاب هاى مهم معرفت و از عوامل انسان و حقّ كشى و تعدّى و نسبت به حقوق ديگران و انواع ديگر است. [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] شبيه همين معنا در سوره غافر، آيات ۶۰ و ۷۲ و ۷۶؛ سوره اعراف، آيات ۴۰ و ۴۱؛ سوره نبأ، آيات ۲۱ و ۲۲؛ سوره نازعات، آيه ۳۷؛ سوره ص، آيات ۵۵ و ۵۶ آمده است. [۲] شبيه همين تعبير در سوره ق، آيه ۲۴؛ سوره مدّثر، آيه ۱۶ آمده است. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ نهم، ج ۶، ص ۲۸۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel