eitaa logo
تبیین
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
442 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) لحظات وداع انسان با زندگی را چگونه به تصویر كشيده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۰۹ پس از بیان و وحشت های هنگام و از کار افتادن زبان، به بيان مرحله پايانى و نقطه نهايى زندگى مى پردازد و با تعبيراتى تكان دهنده چنان ترسيمى از اين مرحله مى كند كه هر شنونده اى را تحت تأثير قرار مى دهد، گويى خود را در آن حال مى بيند كه مى خواهد با زندگى وداع گويد؛ 🔹مى فرمايد: «فَلَمْ يَزَلِ الْمَوْتُ يُبَالِغُ فِي جَسَدِهِ حَتَّى خَالَطَ لِسَانُهُ سَمْعَهُ، فَصَارَ بَيْنَ أَهْلِهِ لَا يَنْطِقُ بِلِسَانِهِ، وَ لَا يَسْمَعُ بِسَمْعِهِ» (سپس همچنان در وجود او پيشروى مى كند، تا آنجا كه گوشش همچون زبانش از كار مى افتد، به طورى كه در ميان خانواده اش نه زبان براى سخن گفتن دارد، و نه گوش براى شنيدن). آرى! او يكى بعد از ديگرى از كار مى افتد؛ نه گويايى باقى مانده و نه شنوايى. 🔹در اين حال: «يُرَدِّدُ طَرْفَهُ بِالنَّظَرِ فِی وُجُوهِهِمْ، يَرَى حَرَكَاتِ أَلْسِنَتِهِمْ، وَ لَا يَسْمَعُ رَجْعَ كَلَامِهِمْ» (پيوسته به صورت خانواده اش مى نگرد؛ حركات زبانشان را مى بيند، ولى صداى آنان را !). چه دردناك است كه با چشم سخن گفتن آنها را مى بيند، ولى با گوش پيام آنها را نمى شنود. آنها مى كوشند با او ارتباطى برقرار كنند، ولى او قدرت بر ارتباط گرفتن با آنان را ندارد! در ادامه مى افزايد: «ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ اِلْتِيَاطاً بِهِ، فَقُبِضَ بَصَرُهُ كَمَا قُبِضَ سَمْعُهُ، وَ خَرَجَتِ الرُّوحُ مِنْ جَسَدِهِ» (سپس در او بيشتر فرو مى رود؛ چشمش نيز همانند گوشش از كار مى افتد. [آرى چشم را براى هميشه فرو مى بندد] و روح او از بدنش براى هميشه خارج مى شود). 🔹«فَصَارَ جِيفَةً بَيْنَ أَهْلِهِ، قَدْ أَوْحَشُوا مِنْ جَانِبِهِ، وَ تَبَاعَدُوا مِنْ قُرْبِهِ، لَا يُسْعِدُ بَاكِياً، وَ لَا يُجِيبُ دَاعِياً» (در اين هنگام به صورت مردارى در ميان خانواده اش قرار مى گيرد كه از نشستن نزد او مى كنند و از او مى گيرند [فرياد سوگواران برمى خيزد؛] ولى نه مى تواند سوگوارانش را يارى دهد، و نه كسى را كه او را صدا مى زند پاسخ گويد). «ثُمَّ حَمَلُوهُ إِلَى مَخَطٍّ فِی الاْرْضِ، فَأَسْلَمُوهُ فِيهِ إِلَى عَمَلِهِ، وَ انْقَطَعُوا عَنْ زَوْرَتِهِ» (سرانجام او را به سوى در درون زمين حمل مى كنند؛ او را به دست مى سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى پوشند!). 🔹ساليان دراز در ميان خانواده اش مى گفتند و مى خنديدند و مى جوشيدند و مى خروشيدند و دورى از يكديگر را تحمّل نمى كردند، ولى بعد از فرا رسيدن يك ساعت ماندن در كنار او را تحمّل نخواهند كرد! گويى هميشه از آنها بيگانه و آنها نيز از او بيگانه بوده اند. حضرت در این خطبه چنان ترسيمى از پايان زندگى و به صورت لحظه به لحظه فرموده است كه هر خواننده اى آن را در مقابل خود مجسّم مى بيند و در جريان شرايط هولناك آن قرار مى گيرد. 🔹 (عليه السلام) با این تعبيرات تكان دهنده را كه از اين لحظه فوق العاده غم انگيز بيدار مى كند، تا قبل از فرا رسيدن زمانى كه راه برگشت و و تدارك نيست، به فكر خود باشند و زاد و لازم را براى اين و طولانى فراهم سازند. اما نبايد فراموش كرد گروهى از و و هستند كه بر چهره لبخند مى زنند و تنگاتنگ آن را در آغوش مى گيرند؛ چرا كه معتقدند: تنها جامه رنگارنگى را از آنها مى گيرد و آنها جانى جاودان به دست مى آورند و به تعبير ديگر: و حوادث هولناك لحظه جان دادن، بستگى به و انسان دارد كه مى تواند آن لحظه را به صورت لحظات عمر، يا لحظات زندگى در آورد. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج۴، ص۵۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«میزان» یا همان ترازوى سنجش اعمال در قيامت چگونه است؟ 🔹آنها كه آن جهان را هم چون ترازوهاى اين دنيا پنداشته اند، مجبور شده اند كه براى اعمال انسان ها در آنجا نوعى سنگينى و وزن قائل شوند تا با آن ترازوها قابل توزين باشد؛ ولى قرائن نشان مى دهد كه منظور از ، «وسيله سنجش» به معنى عام آن است؛ زيرا مى دانيم هر چيزى مناسب خود را دارد. وسيله سنجش حرارت را «ميزان الحراره» يا «دماسنج» مى گويند و از جمله وسيله های هواشناسی را «ميزان الهواء» يا «هواسنج». 🔹بنابراين منظور از «ميزان هاى سنجش اعمال»، كسانى هستند كه و را با اعمال آنها مى سنجند، چنانكه مرحوم علامه مجلسى از شيخ مفيد نقل مى كند كه در روايت آمده: «إنّ اَميرَالْمؤمِنينَ وَ الأئمّةَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ (عليهم السلام) هُمُ الْمَوازِينُ» [۱] ( و از فرزندان او (عليهم السلام) هستند). 🔹در «اصول كافى» و «معانى الاخبار» نيز از (عليه السلام) نقل شده كه شخصى از معنى آيه: «وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ» [انبیاء، ۴۷] (ما را در روز نصب مى كنيم»؛ سؤال كرد، فرمود: «هُمُ الْاَنْبِياءُ وَ الاُوْصِياءُ»؛ [۲] (ميزان های سنجش، همان و هستند!). 🔹در يكى از زيارات مطلقه امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) مى خوانيم:  «اَلسَّلامُ عَلَى مِيزَانِ الأَعْمَالِ» [۳] (سلام بر !). در واقع اين شخصيت هاى بزرگ و نمونه، مقياس هاى ، و اعمال هر كس به آن اندازه اى كه به آنها شباهت دارد است، و آنچه به آنها شباهت ندارد بی وزن يا كم وزن است؛ حتى در اين جهان نيز مقياس سنجش اند، ولى در جهان ديگر اين مسأله به مرحله ظهور و بروز مى رسد. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ۷، ص ۲۵۲ [۲] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۱، ص ۴۱۹ [۳] مرحوم محدث قمى در كليات مفاتيح الجنان‏، قمى، شیخ عباس‏، اسوه‏، قم، بی تا، ص ۳۴۶ اين زيارت را به عنوان زيارت اول از زيارات مطلقه آورده است. 📚پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۶، ص ۱۲۴؛ و کتاب ۱۸۰ پرسش و پاسخ‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: حسينى، سيد حسين، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۸۶ش، ‏چ ۴، ‏ص ۳۷۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از منظر عقل، آیا «دوستان» بر رفتار و اخلاق انسان تاثیر می گذارند؟ 🔸مى گويند: بهترين دليل بر امكان چيزى وقوع آن است؛ در موضوع مورد بحث، مشاهده نمونه هاى عينى كه با سرچشمه انواع مى شود و معاشرت با در و جان انسان اثر مى گذارد، بهترين دليل است. اين تشبيه قديمى كه و بد، همانند بيماری هاى است، كه به سرعت به نزديكان و همنشينان سرايت مى كند، تشبيه صحيح گويايى است؛ مخصوصاً در مواردى كه بر اثر كمى سنّ و سال يا كمى معلومات و يا سستى ايمان و اعتقاد مذهبى، زمينه هاى روحى براى پذيرش آماده است. معاشرت اين گونه افراد با سمّ مهلك و كشنده اى است. بسيار ديده شده است كه خوب و بد بر اثر ها بكلّى دگرگون شده و آنها تغيير يافته است؛ و اين امر دلائل مختلفى از نظر روانى دارد: 1⃣از جمله مسائلى كه روانكاوان در مطالعات خود به آن رسيده اند، وجود در انسانها است؛ يعنى افراد آگاهانه يا ناآگاه آنچه را در و خود مى بينند حكايت مى كنند؛ بطور ناآگاه شادى در اطرافيان خود مى پاشند، و « افسرده كند انجمنى را». ، دوستان خود را مأيوس و ، همنشينان خود را بدبين بار مى آورند، و همين امر سبب مى شود كه دوستان با سرعت در يكديگر تأثير بگذارند. 2⃣مشاهده و زشتى و آن، از آن مى كاهد و كم كم به صورت يك امر عادى در مى آيد؛ و مى دانيم يكى از عوامل مؤثّر در و زشتی ها، احساس قبح آن است. 3⃣تأثير در انسانها غير قابل انكار است؛ و همنشينان خود را معمولا زير بمباران مى گيرند، و همين امر سبب مى شود كه گاه در نظر آنان تزيين يابد و را بكلّى دگرگون سازد. 4⃣معاشرت با ، را در انسان تشديد مى كند و سبب مى شود كه نسبت به همه كس بدبين باشد، و اين يكى از عوامل در پرتگاه گناه و است. روشنى اين موضوع، يعنى سرايت حسن و قبح اخلاقى از دوستان به يكديگر سبب شده كه شعرا و ادبا نيز در اشعار خود هر كدام به نوعى درباره اين مطلب دادِ سخن بدهند. 🔹در يك جا مى خوانيم: «كم نشين با كه صحبت بد - گر چه پاكى، تو را كند ؛ آفتاب ار چه روشن است آن را - پاره اى ابر ناپديد كند». در جاى ديگر آمده است: «با كم نشين كه بد مانى - خو پذير است ». اشعار در اين زمينه بسيار فراوان است و اين بحث را با شعر معروفى از سعدى كه با تكرار هرگز كهنه نشده است پايان مى دهيم: «گِلى خوشبوى در حمام روزى - رسيد از دست محبوبى به دستم ؛ بدو گفتم كه مشكى يا عبيرى - كه از بوى دل آويز تو مستم ؛ بگفتا من گِلى ناچيز بودم - و ليكن مدّتى با گُل نشستم ؛ كمال همنشين در من اثر كرد - وگرنه من همان خاكم كه هستم». 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، چ۱ اول، ۱۳۷۷ش، ج ۱،ص ۱۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر طبق نامه ۴۷ نهج البلاغه، ترک «امر به معروف» و «نهی از منکر» چه پيامدهايی به دنبال دارد؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از نامه ۴۷ (وصيّتنامه حضرت) مى فرمايد: «لا تَتْرُكُوا الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ، ثُمَّ تَدْعُونَ فَلا يُسْتَجَابُ لَكُمْ». ( و را ترك نكنيد كه اشرار بر شما مسلّط خواهند شد، سپس هر چه كنيد مستجاب نمى گردد). آيا در ميان و ترك «امر به‌ معروف» و «نهى‌ از منكر» تنها يك رابطه معنوى و مجازات الهى است، و يا رابطه ظاهرى هم وجود دارد؟ 🔹به نظر مى رسد كه پيوند اينها با يكديگر به صورت منطقى قابل اثبات است؛ چرا كه يكى از مصاديق مهم و اقدام به اين دو در برابر است، كه اگر خلافى مرتكب شوند عامّه مردم به آنها تذكّر دهند و اگر معروفى را ترك كنند از آنها مطالبه نمايند. اگر اين دو ترك شود و حاكمان هيچ گونه مانع و اعتراضى در برابر خود نبينند جسور مى شوند و بر جامعه اسلامى مسلّط مى گردند. امّا چرا براى رفع شر حاكمان شرور مستجاب نمى شود؟ 🔹براى اينكه در روايات اسلامى آمده آنجا كه مصيبت به واسطه خود انسان و كوتاهى او باشد، براى رفع آن مستجاب نمى گردد و به آنها گفته مى شود: اين نتيجه خود شماست، چرا چنين كرديد كه به چنان بدى گرفتار شويد؟ جالب اين است كه از (عليه السلام) نقل شده حتى اگر هم در چنين شرايطى كنند، دعاى آنها مستجاب نخواهد شد: «فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلا يُسْتَجَابُ لَهُمْ». [۱]  🔹در حديثى از امام باقر (عليه السلام) مى خوانيم: «إِنَّ الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبِيلُ الاَْنْبِيَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الاَْرْضُ وَ يُنْتَصَفُ مِنَ الاَْعْدَاءِ وَ يَسْتَقِيمُ الاَْمْرا». [۲] ( و راه انبياء و طريقه صالحان است؛ فريضه بزرگى است كه با آن ساير فرايض برپا مى گردد، جادّه ها امن و امان و كسب ها حلال مى شود، حقوق غصب شده به صاحبانش بازگردانده شده و زمين ها آباد مى گردد و از دشمنان انتقام گرفته خواهد شد و تمام امور سامان مى يابد). 🔹در ذيل همين حديث آمده است كه خداوند عزّ و جل به (عليه السلام) وحى فرستاد كه من صد هزار نفر از قوم تو را كيفر خواهم داد؛ چهل هزار نفر از و شصت هزار نفر از ! شعيب (علیه السلام) عرضه داشت: پروردگارا اشرار به جاى خود، اخيار چرا؟ خداوند عزّ و جل به او وحى فرستاد: «دَاهَنُوا أَهْلَ الْمَعَاصِی وَ لَمْ يَغْضَبُوا لِغَضَبِي». [۳] (با راه سازش و بى تفاوتى پيش گرفتند و هرگز به جهت خشم من خشمگين نشدند). 🔹همچنین در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم: «الاَْمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اللهِ فَمَنْ نَصَرَهُمَا أَعَزَّهُ اللهُ وَ مَنْ خَذَلَهُمَا خَذَلَهُ اللهُ». [۴] ( و دو مخلوق [برجسته] از مخلوقان خدایند، هر كس اين دو را كند، خدا به او مى بخشد، و هر كس دست از يارى اين دو بردارد خدا او را مى كند». 🔹تعبير به مخلوق در واقع نوعى تشبيه است. اين احتمال نيز وجود دارد كه خُلق به معناى خصلت باشد، ولى به قرينه ذيل حديث اين احتمال بعيد به نظر مى رسد. در هر حال مسأله و از امورى است كه هم خداوند متعال به وسيله انبياء و اوليايش آن را انجام مى دهد، و هم انبياى الهى و اوصياى آنها و هم تمام مردم به آن مأمورند. پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۵، ص ۵۶. [۲] همان. [۳] همان. [۴] همان، ص ۵۹ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۱۰، ص ۲۸۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت). @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) علاقه خود را به مرگ و شهادت چگونه توصیف كرده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از وصیت خود (نامه ۲۳ «نهج البلاغه») موضع خود را در برابر و بيان مى كند؛ همان چيزى كه در موارد ديگرى از نيز منعكس است و آن اينكه من نه تنها از نمى ترسم، بلكه عاشق بى قرار مرگى هستم كه در راه خدا و براى خدا باشد، مى فرمايد: «وَ اللهِ مَا فَجَأَنِی مِنَ الْمَوْتِ وَارِدٌ كَرِهْتُهُ، وَ لَا طَالِعٌ أَنْكَرْتُهُ، وَ مَا كُنْتُ إِلَّا كَقَارِبٍ وَرَدَ، وَ طَالِبٍ وَجَدَ» (وَ ما عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرارِ)»؛ 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (به خدا سوگند چيزى از نشانه هاى به طور ناگهانى به من روى نياورده كه من از آن ناخشنود باشم، و طلايه اى از آن آشكار نشده كه من آن را زشت بشمارم، من نسبت به همچون كسى هستم، كه شب هنگام در جستجوى آب باشد و ناگهان در ميان تاريكى ها به آن برسد و يا همچون كسى كه گمشده [بسيار نفيس] خود را ناگهان پيدا كند [؛ چرا كه من به اين واقعيّت معتقدم] كه آنچه نزد [در سراى ديگر] براى بهتر است). 🔹جمله اخير برگرفته از «آيه شريفه ۱۹۸ سوره آل عمران» است. در آغاز آيه، از پاداش سخن مى گويد و سرانجام با جمله مزبور آيه را پايان مى دهد. آنچه در بخش اخير اين وصيّتنامه آمده همان است كه امير مؤمنان (عليه السلام) بارها در نهج البلاغه و غير آن بيان فرموده. (عليه السلام) كه جاى خود دارد، هم هرگز از نمى ترسند، مخصوصاً اگر مرگ آميخته با در راه خدا باشد. 🔹كسانى از مى ترسند كه يا به زندگى پس از مرگ ندارند، و مرگ را فنا و نابودى همه چيز مى پندارند و از آن وحشت مى كنند، يا اينكه ايمان به زندگى پس از مرگ دارند، ولى پرونده به گونه اى و تاريك است كه مى دانند براى آنان آغاز ناراحتى و است؛ اما آنها كه هم ايمان به دارند و هم پرونده پاك و نورانى است، دليلى ندارد كه از مرگ بترسند، 🔹بلكه به بيان (عليه السلام) در «خطبه ۵ نهج البلاغه» علاقه آنها به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به پستان مادر هم بيشتر است: «وَ اللهِ لَابْنُ أَبِیطَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّه‏ِ». بى جهت نيست كه طبق روايت مشهور هنگامى كه عبدالرحمن‌ فرق نازنين (عليه السلام) را در محراب عبادت شكافت، حضرت فرمود: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» (به پروردگار كعبه رستگار شدم). 🔹با توجّه به اينكه «قارب» طبق آنچه در «لسان العرب» و بعضى از كتب آمده است به معناى كسى است كه شبانه به دنبال آب مى رود و يا كسى كه فاصله ميان او و سرچشمه آب يك شب راه است، استفاده مى شود كه جمله «كَقَارِبٍ وَرَدَ، وَ طَالِبٍ وَجَدَ» اشاره به اين است كه من و را همچون تشنه كامى كه زودتر از آنچه فكر مى كرد به سرچشمه آب رسيد، به دست آوردم و گمشده خود را كه سال ها در انتظارش بودم يافتم. چقدر تفاوت است ميان اين سخن و سخن زورمندانِ‌ از خدا بى‌خبر كه وقتى در چنگال گرفتار مى شوند، مى لرزند و فرياد مى كشند و ذليلانه تقاضاى بازگشت به مى كنند. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۹، ص ۲۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ 🔹 ⭕️پیشگویی امام على (عليه السلام) از وضع مردم در زمان حکومت «ظالمان» چگونه است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۰۸ پس از پیشگویی از آینده و حاکم شدن و ظالم در آخرین فراز این خطبه به قسمت هاى مهمّى از آثار شوم اين حكومتها، و وضع اخلاقى و اجتماعى و اقتصادى مردم در چنين حكومتهايى اشاره ميفرمايد. نخست میفرمايد: «فَإِذَا كَانَ ذلِكَ كَانَ الْوَلَدُ غَيْظاً، وَ الْمَطَرُ قَيْظاً، وَ تَفِيضُ اللِّئَامُ فَيْضاً، وَ تَغِيضُ الْكِرَامُ غَيْضاً». (در آن هنگام، سبب خشم [پدران و مادران] میشوند و ، گرمى مى افزايد؛ همه جا را پر ميكنند و ، كمياب میشوند!). 🔹سپس در ادامه اين سخن ميفرمايد: «وَ كَانَ أَهْلُ ذلِكَ الزَّمَانِ ذِئَاباً، وَ سَلَاطِينُهُ سِبَاعاً، وَ أَوْسَاطُهُ أُكَّالاً، وَ فُقَرَاؤُهُ أَمْوَاتاً». ( آن زمان همچون گرگان، و آنها همچون درندگان، و طبقه متوسّط، طعمه آنها، و مستمندان، همچون مردگان خواهند بود!). در آخرين قسمت اين خطبه، به هفت‌ پديده‌ شوم در چنين جوامعى كه سرچشمه تمام میشود، اشاره کرده و میفرماید: «وَ غَارَ الصِّدْقُ، وَ فَاضَ الْكِذبُ، وَ اسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسَانِ، وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ، وَ صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً، وَ الْعَفَافُ عَجَباً، وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً». (در آن زمان، از ميان میرود و فراوان میشود؛ مردم با زبان اظهار دوستى ميكنند، و با دل، دشمنى؛ به و آلودگى افتخار ميكنند و از و در شگفتى فرو ميروند و اسلام همچون پوستينى وارونه پوشيده میشود!). 🔹آنچه را امام (عليه السلام) در سه بخش از اين خطبه درباره «حوادث آينده جامعه اسلامى» به عنوان پيشگویی بيان فرموده، ترسيم بسيار دقيق و حساب شده اى از تمام حكومت های جبّار خودكامه در طول تاريخ است. هنگامى كه آنها پايه هاى خود را محكم ميكنند تمام و را از صحنه اجتماع كنار میزنند و مديران و دستياران خود را از افراد بى‌بندوبار و بى‌ايمان و نوكر مآب كه به جاى كلاه، سر مى آورند، برمى‌گزينند. را تحت فشار قرار میدهند و را به جهل و نادانى و بى خبرى سوق مى دهند. همه جا را فرا میگيرد و و راستى برچيده میشود. 🔹 بر مقدّرات مردم مسلّط میشوند و بسيارى از مردم به حكم «أَلنَّاسُ عَلَى دِينِ مُلوُكِهِمْ» از آن حكّام و سلاطين درنده خو پيروى ميكنند. نظام‌ ارزشی‌ جامعه به كلّى دگرگون ميشود و فى المَثَل: و ناپاكى مايه افتخار و از اسباب سرافكندگى به حساب مى آيد. اينگونه حكومتها در محيط هاى مذهبى با مذهب نمى جنگند، بلكه سعى ميكنند را از درون تهى سازند و آن را تحريف كنند و به اين طريق از احساسات مذهبى مردم به نفع مقاصد شوم خود استفاده كنند. خرافات را در ميان مردم ترويج می‌دهند و به بعضى از ظواهر مذهبى اهميّت داده، عمق و باطن آن را از ميان مى برند. 🔹هرگاه با اين معيارهاى دقيقى كه (عليه السلام) در اين خطبه بيان كرده به جوامع‌ دنياى‌ امروز - مخصوصاً بسيارى از كشورهاى اسلامى - بنگريم، مى بينيم چقدر قابل تطبيق است. گويى حضرت از آن روز تمام حوادثى را كه امروز در جوامع میگذرد با چشم مى ديده و همچون نقّاش چيره دستى آنها را با نوك قلم ترسيم نموده، تصويرى كه از هر نظر برابر با اصل است. آنچه امام (عليه السلام) در اين خطبه پيش بينى فرموده است شباهت به رواياتى دارد كه از (صلى الله عليه و آله) در اين زمينه نقل شده است. 🔹از جمله در حديثى مى خوانيم: «زمانى بر مردم فرا میرسد كه صورت هاى آنها، صورت هاى انسانى است و دلهاى آنها ! مانند گرگان درنده اند؛ و پيوسته خونريزى میكنند؛ و هيچگاه [با تذّكر و ارشاد] از منكراتى كه انجام میدهند، باز نمیگردند! اگر با آنها همراهى كنى تو را متّهم ميكنند و اگر سخنى بگويى، تكذيبت ميكنند و اگراز آنها پنهان شوى غيبت ميكنند. [سنّت معصومين] در ميان آنها بدعت است، و در ميان آنها سنّت! در نظر آنها كسى است كه فريبكار و پيمان شكن باشد، و و پيمان شكن در ميان آنها عاقل و هوشيار محسوب میشود. در ميان آنها مستضعف، و در ميان آنها مشرّف و گرامى است ... در اين هنگام، خداوند آنها را از بارانِ به موقع، محروم می‌سازد و باران هاى بى موقع [كه مايه فساد و تباهى است] بر آنها نازل میكند و بر آنها مسلّط مى شوند». [۱] 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۸۶ش، چ۱ ج۴ ص۵۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قوای نفسانی (بخش دوم و پایانی) 🔸 دارای قوای سه گانه ، و است که هر يک تأمين بخشی از نيازهای انسان را بر عهده دارند. همه قوای بشری برای حکمت و غرض و هدفی آفريده شده اند و هر کدام سهم بسزایی برای رساندن به کمال مطلوبش دارند؛ آنچه مهم است جهت دادن و تربيت کردن و شکوفا نمودن اين قواست، به گونه ای که هر کدام نقش خود را به شکل بايسته و شايسته در ترقی و تعالی انسان ايفا کنند. در این بخش به راه ايجاد اعتدال در قوا و شیوه های عملی آن می‌پردازیم. 💠«راه ايجاد اعتدال در قوا» 🔹برای اين قوا بايد همه آنها را «تحت تدبير و کنترل عقل و شرع» در آورد. در روايات معتبری که از (عليهم السلام) رسيده است، مطالب ارزنده ای در اين خصوص وجود دارد. 💠«شيوه های عملی ايجاد اعتدال» 🔹مراعات اموری که در ادامه آورده می‌شود، برای کمک به عقل و ايجاد بستر مناسب برای مفيد است: ۱) همنشينی با و معاشرت با کسانی که از برخوردارند و نيز اجتناب و پرهيز از همنشينی با و کسانی که دارای اخلاق زشت و ناپسند هستند؛ زيرا با هرکس قوی‌ترين انگيزه برای خو گرفتن به صفات و اخلاق اوست. 🔹۲) به کار بردن قوا در راه کسب و مواظبت و مداومت بر اعمال و افعالی که آثار و نتايج آن، است؛ همچنان که اگر کسی بخواهد ملکه جود و سخاوت را در خود حفظ کند، بايد انفاق مال و بذل و بخشش را همواره ادامه دهد و بر ، در زمانی که به طرف بخل و امساک می‌رود، تسلط داشته باشد. 🔹۳) بايد هنگام اقدام بر هر عملی، و نمايد و مواظب باشد که هيچ کاری را بدون توجّه به آثار آن انجام ندهد و در صورت روی آوردن به ، خود را و نمايد. ۴) از ديدن و شنيدن و تخيل آن چه و را بر می انگيزد به شدت پرهيز نمايد، و زمانی که بالطبع آن دو قوه به جنبش در آمدند، در بهره گيری از آن به اندازه ای که طبيعت بشری اقتضا می‌کند اکتفا نمايد و از آنچه به سلامت تن و روان او صدمه وارد می‌کند پرهيز نمايد؛ البته ملاک و معيار بهره گيری معتدل از اين قوا، و است. 🔹۵) بايد خود را با جستجو و بررسی و محاسبه به دست آورد و پس از آگاهی، در ريشه کن ساختن آن کوشش فراوان نمايد. در مجموع، بايد با و عمل اخلاقی، از اين «قوای سه‌گانه» که در این نوشتار بدانها پرداخته شد، برای تحقق بهره گيرد و زمينه را فراهم نسازد. [۱] پی نوشت؛ [۱] برای مطالعه بيشتر ر.ک: گزيده کتاب جامع السعادات (ملا مهدی نراقی) ترجمه سيد جلال الدين مجتبوی، ص ۶۷ به بعد؛ و روش خودسازی (جمعی از نويسندگان)؛ و اخلاق عملی (مهدوی کنی)، ج۱، و مقالات (محمد شجاعی)، ج۲و۳ نویسنده: رضا رمضانی - اخلاق و عرفان، ص ۷۴ - ۷۸ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel