eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
427 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️این رافضی را از مجلس بیرون کنید! 🔹عایشه از دفن جنازه حضرت مجتبی علیه‌ السلام نزد ضریح پیغمبر صلّی‌ الله علیه‌ و آله‌ و سلم منع نمود، و به مروان دستور داد جنازه آن حضرت را تیرباران کنند. مؤمن طاق در احتجاج خود با ابوحنیفه به وی گفت: چگونه عایشه و حفصه پدران خود را نزد ضریح پیغمبر صلّی‌ الله علیه‌ و آله‌ و سلم دفن نمودند، ولی اجازه ندادند امام مجتبی علیه‌ السلام در آنجا دفن گردد؟ ابوحنیفه در جواب گفت: آنجا جزو مهریه عایشه بود. مؤمن طاق گفت: پیامبراکرم صلّی‌ اللّه علیه‌ و آله‌ و سلم مهریه همسران خود را در حال حیات داده بود. ابوحنیفه گفت: «نَحُّوهُ عَنّی، فَإِنَّهُ رافِضِی خَبیثٌ؛ این شخص را از مجلس بیرون کنید، زیرا او رافضی (شیعه) پلیدی است». [۱] پی نوشت؛ [۱] مناظره یادشده، میان فضّال‌ بن‌ حسن‌ بن‌ فضّال کوفی با ابوحنیفه درباره افضلیت امام علی‌ (ع) بر ابوبکر و عمر مطرح شده است، و این بحث سرانجام به آنجا کشید که فضال از ابوحنیفه پرسید: چرا عایشه و حفصه از رسول خدا (ص) ارث می‌برند، ولی دخترش فاطمه زهرا (س) از آن بزرگوار ارث نمی‌برد؟ و ابوحنیفه جمله موجود در متن را گفت. برای اطلاع از تفصیل این مناظره، ر.ک: بحارا لانوار، ج۴۷، ص۴۰۰؛ احتجاج، ج۲، ص۳۸۰ 📕در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۵۵ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در كتب روايی برای وجود نازنين امام زمان (عج) چه خصوصیات و ویژگی هایی ذکر شده است؟ (بخش چهارم) 🔸سیرت‌ (عج) در چند بُعد قابل توجه و بررسی است؛ ۱) سیرت دینی. ۲) سیرت خلقی. ۳) سیرت عملی. ۴) سیرت انقلابی. ۵) سیرت سیاسی. ۶) سیرت تربیتی. ۷) سیرت اجتماعی. ۸) سیرت مالی. ۹) سیرت اصلاحی. ۱۰) سیرت قضایی. 6⃣سیرت تربیتی‌ 🔹در زمان (عج)، به همه مردم، حکمت و علم بیاموزند، تا آنجا که زنان در خانه‌ ها، با کتاب خدا و سنّت پیامبر، قضاوت کنند. [۱] در آن روزگار قدرت عقلی توده‌ ها تمرکز یابد. (ع)، به تأیید الهی، خِرَدهای مردمان را به کمال رساند و در دلِ همگان، فرزانگی پدید آورد. [۲] در روزگار ظهور دولت مهدی (عج)، عیب و آفت از شیعه برطرف گردد و دل های آنان چون پاره‌ های پولاد شود. یک مرد، به نیرو، چون چهل مرد باشد و حکومت و سروری روی زمین به دست آنان افتد. [۳] 7⃣سیرت اجتماعی‌ 🔹چون (ع) در آید - پس از سختی‌ ها که افتد و جنگ‌ ها که رود - و ستم را براندازد و سراسر زمین را از و داد بپا کند. هیچ جايی در زمین باقی نماند، مگر این که از برکت عدل و احسان او فیض برد، و زنده شود، حتی جانوران و گیاهان نیز از این برکت و و داد و نکویی بهره‌ مند گردند [۴] و همه مردم، در زمان امام‌ عصر (عج)، توانگر و بی‌ نیاز شوند. [۵] عدالت امام‌ مهدی (عج) چنان باشد که بر هیچ کس، در هیچ چیز، به هیچ‌ گونه، ستمی نرود. نخستین نشانه عدل او آن است که سخنگویانِ حکومت او، در مکه، فریاد زنند: «هر کس نماز فریضه خویش را، در کنار حجرالأسود و محل طواف، خوانده است، اکنون می‌ خواهد نماز نافله بخواند، به کناری رود، تا حق کسی پایمال نگردد و هر کس می‌ خواهد نماز فریضه بخواند، بیاید و بخواند». [۶] 8⃣سیرت مالی‌ 🔹همه اموال جهان، در نزد (عج) گرد آید، آنچه در دل زمین است و آنچه بر روی زمین. آنگاه حضرت مهدی (عج) به مردمان بگوید: «بیایید! و این اموال را بگیرید! اینها همان چیز هایی است که برای به دست آوردن آنها، قطع رحم کردید و خویشان خود را رنجاندید، خون‌ های بناحق ریختید و مرتکب گناهان شدید. بیایید و بگیرید! پس دست به عطا گشاید، چنانکه تا آن روز کسی آنچنان بخششِ اموال نکرده باشد. [۷] در زمان (عج)، زمین محصول بسیار دهد و مال و خواسته همی خرمن شود. هر کس نزد امام مهدی (عج) آید و گوید: به من مالی ده!، حضرت بی‌ درنگ بگوید: بگیر. [۸] همچنین بر اساس روایات، امام زمان (عج)، اموال را، به صورت مساوی، میان همگان تقسیم کند [۹] و کسی را بر کسی امتیاز ندهد. [۱۰] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۲ [۲] الكافی، کلینی، دارالكتب الإسلاميه، چ چهارم، ج ۱، ص ۲۵ [۳] بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۱۷، ۳۳۵ [۴] همان، ج ۱۰. در این باره روایات بسیار است و معروف [۵] همان، ج ۵۱، ص ۱۴۶ [۶] الکافی، همان، ج ۴، ص ۴۲۷ [۷] بحارالأنوار، همان، ج ۵۱، ص ۲۹ [۸] همان، ص ۸۸ [۹] المهدی الموعود، ج ۱، ص ۲۶۴ و ۲۷۵ [۱۰] همان، ج ۱، ص ۲۶۴ و ۲۷۵ و ۲۷۷ و ۲۸۵ و ۲۸۷ و ۲۸۸ و ۳۱۱ و ۳۱۸؛ همان، ج ۲، ص ۱۱ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۵۹۶ منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام رضا (علیه السلام): 🔸«مَنْ سَألَ اللَهَ الْجَنَةَ وَ‌ لَمْ يَصْبِرْ عَلَی الشَدَائِدِ فَقَدِ اسْتَهَزَأ بِنًَفْسِهِ وَ مَن ْ‌تَعَوَّذَ‌ بِاللهِ مِنَ‌ النَارِ وَ لَمْ يَتْرُكْ شَهَوَاتِ ‌الدُّنْيَا فَقَدِ اسْتَهَزَأ بِنًَفْسِهِ؛‌ 🔹هر كس خواهان از خدا باشد، اما بر سختی ها صبر نكند، خودش را مسخره كرده، و نیز هر كس از آتش به خدا پناه برد، اما شهوت های دنيا را ترك نكند،‌ خودش را مسخره كرده است. 📕بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۵۶ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت درباره شخصیت امام رضا(ع) چه گفتارى دارند؟ 🔸فضائل و مناقب بسیارى از زبان علماى اهل سنت درباره شخصیت والاى (علیه السلام) نقل شده؛ که ما در اینجا به کلمات برخى از آنان اشاره مى کنیم: 1⃣ابن حجر هیتمى: «و کان اولاد موسى بن جعفر حین وفاته سبعة و ثلاثین ذکراً وانثى، منهم علىّ الرضا و هو أنبههم ذکراً و اجلّهم قدراً؛ [۱] اولاد موسى بن جعفر هنگام وفاتش ۳۷ نفر دختر و پسر بود؛ از آن جمله است که مورد توجه عموم بوده و از همه جلیل القدرتر بود». 2⃣سمهودى: «على الرضا بن موسى الکاظم، کان اوحد زمانه، جلیل القدر، اسلم على یده ابو محفوظ معروف الکرخى؛ [۲] فرزند موساى کاظم، بهترین فرد زمانش و مردى جلیل القدر بود و «معروف کرخى» به دستش اسلام آورد». 3⃣ابن حجر عسقلانى: «کان الرضا من اهل العلم والفضل مع شرف النسب؛ [۳] (علیه السلام) از اهل علم و فضل بوده و نسبى شریف داشت». 4⃣ذهبى: «الامام السید ابوالحسن الرضا... و کان من اهل العلم والدین والسؤدد بمکان؛ [۴] امام، ابوالحسن على الرضا... داراى مرتبه اى عالى از علم و دین و بزرگى بود». او همچنین مى نویسد: «و قد کان على الرضا کبیر الشأن، اهلا للخلافة؛ [۵] مردى بزرگوار بود و براى خلافت اهمیت داشت». 5⃣خیرالدین زرکلى: «على بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق، ابوالحسن الملقب بالرضا، ثامن الأئمة الاثنى عشر عند الامامیة ومن اجلاء السادة اهل البیت و فضلائهم... ؛ [۶] على فرزند موسى کاظم فرزند جعفر صادق، ابوالحسن، ملقّب به ، هشتمین نفر از دوازده امام نزد امامیه است. او از بزرگان سادات اهل بیت و فضلاى آنان است...». 6⃣شیخ عبدالله شبراوى شافعى: «على الرضا ـ (رضی الله عنه) ـ کانت مناقبه علیّة و صفاته سنیّة... و کراماته اکثر من ان تحصى واشهر من ان تذکر؛ [۷] ـ (رضی الله عنه) ـ داراى مناقب عالى و صفات ارزشمند بود... کرامات او بیشتر از آن است که شمارش شود و مشهورتر از آن است که ذکر گردد». 7⃣عبدالله بن اسعد یافعى: «الامام الجلیل المعظم، سلالة السادة الاکارم، ابوالحسن على بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق بن محمّد الباقر (علیهم السلام)... احد الأئمة الاثنى عشر، أولى المناقب الذین انتسبت الامامیة إلیهم وقصّروا بناء مذهبهم علیهم؛ [۸] امام جلیل معظّم، سلاله سادات مکرّم، ابوالحسن على بن موسى الکاظم فرزند جعفر صادق فرزند محمّد باقر (علیهم السلام)... یکى از امامان دوازده گانه است، کسانى که داراى مناقب بوده و امامیه به آنان منتسب هستند و مذهب خود را بر کلمات آنان بنا ساخته اند». 8⃣احمد بن یوسف ابوالعباس قرمانى: او درباره امام رضا (علیه السلام) گفته است: «و مناقب او عالى و صفاتش جلیل و کراماتش بسیار و مناقبش مشهور است؛ او مردى کم خواب بوده و بسیار روزه مى گرفت؛ در تابستان بر روى حصیر و در زمستان بر پوست گوسفند مى نشست». [۹] 9⃣یوسف بن اسماعیل نهبانى: «على الرضا فرزند موسى کاظم فرزند جعفر صادق، یکى از بزرگان امامان و چراغان امت از اهل بیت نبوت بود، همانان که معادن علم و عرفان و کرم و مردانگى بودند؛ او عظیم القدر و مشهور بود، داراى کراماتى بود از آن جمله این که به مردى صحیح و سالم فرمود: آماده آنچه برایش چاره اى نیست باش، او بعد از سه روز از دنیا رفت». [۱۰] 🔟ابن ابى الحدید معتزلى: او مى گوید: «و از رجال ما موسى بن جعفر فرزند محمّد معروف به عبد صالح است؛ او بین فقه و دین و عمل صالح و حلم و صبر را جمع نمود، و فرزندش است، کسى که براى خلافت نامزد شده و براى او به عهد خلافت خطبه خوانده شد. او عالم ترین و سخى ترین و کریم ترین مردم در اخلاق بود». [۱۱] 1⃣1⃣محمّد امین سویدى: «کانت اخلاقه علیّة و صفاته سنیّة... کراماته کثیرة و مناقبه شهیرة لا یسعها مثل هذا الموضع؛ [۱۲] اخلاقش عالى و صفاتش جلیل بود...کراماتش بسیار و مناقبش مشهور است، به حدّى که این کتاب وسعت نقل آن ها را ندارد». 2⃣1⃣محمّد بن وهیب: «و کراماته کثیرة ـ (رضی الله عنه) ـ اذ هو فرید زمانه؛ [۱۳] کرامات او بسیار بود ـ (رضی الله عنه) ـ زیرا او یگانه زمان خود به حساب مى آمد». پی نوشت‌ها؛ [۱] الصواعق المحرقة، ص ۱۲۲ [۲] جواهر العقدین، ص ۳۵۳ [۳] تهذیب التهذیب [۴] سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص ۳۸۷ و ۳۸۸ [۵] سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص ۳۹۲ [۶] الأعلام، ج ۵، ص ۲۶ [۷] جامع کرامات الأولیاء، ج ۲، ص ۳۱۲ [۸] مرآة الجنان، ج ۲، ص ۱۱ [۹] اخبار الدول، ص ۱۱۴ [۱۰] جامع کرامات الاولیاء، ص ۳۱۱ [۱۱] شرح نهج البلاغه، ج ۱۵، ص ۲۷۸ [۱۲] سبائک الذهب، ص ۷۵ [۱۳] جوهرة الکلام، ص ۱۴۳ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ ه.ش، ص ۱۳۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️تزویر و سالوسی مأمون نسبت به امام رضا علیه السلام 🔹مأمون (ع) را با آن همه تزویر و سالوس و گفتن «یا ابن عم» و «یا ابن رسول الله» تحت نظر نگه می‏ دارد! که مبادا روزی قیام کند و اساس سلطنت را درهم بریزد. چون پسر پیغمبر (ص) است و در حق او وصیت شده، و نمی ‏شود او را در مدینه آزاد گذاشت. حکام جائر، سلطنت می‏ خواستند، و همه چیز را فدای این سلطنت و امارت می ‏کردند؛ نه اینکه دشمنی خصوصی با کسی داشته باشند. چنانکه اگر امام (ع)، نعوذ بالله، درباری می‏ شد، کمال عزت و احترام را به او می‏ گذاشتند، و دستش را هم می ‏بوسیدند. بر حسب روایت وقتی که امام (ع) بر «هارون» وارد شد، دستور داد حضرت را تا نزدیک مسند سواره بیاورند؛ و کمال احترام را به ایشان نمود. 🔹بعد که موقع تقسیم سهمیه بیت المال شد و نوبت به بنی هاشم رسید، مبلغ بسیار اندکی مقرر داشت! مأمون که حاضر بود، از آن تجلیل و این طرز توزیع درآمد تعجب کرد. هارون به او گفت عقل تو نمی‌ رسد. بنی هاشم را باید همینطور نگه داشت. اینها باید فقیر باشند؛ حبس باشند؛ تبعید باشند؛ رنجور باشند؛ مسموم شوند؛ کشته شوند؛ وگرنه قیام خواهند کرد، و زندگی را بر ما تلخ خواهند ساخت. ائمه (علیهم السلام) نه فقط خود با دستگاه های ظالم و دولت های جائر و دربارهای فاسد مبارزه کرده‏ اند، بلکه مسلمانان را به جهاد بر ضد آنها دعوت نموده‏ اند». 📕ولایت فقیه، حکومت اسلامی، متن، ص ۱۵۱ و ۱۵۲ منبع؛ پرتال امام خمینی(ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شکست مامون در برابر تاکتیک های هوشمندانه امام رضا (ع) 🔸 (ع) با هوشمندی کامل، ولایتعهدی‌ای که برای فریب مردم و دور کردن آنان از اهل بیت، به ایشان واگذار شده بود را به فرصت و افزایش عشق مردم به اهل بیت تبدیل کردند. مدیریت زیبا و هوشمندانه‌ حضرت در برابر خواسته های مأمون عباسی و نقش بر آب کردن نقشه های زیرکانه او، از مهم‌ترین اتفاقات عصر امام رضا علیه السلام می‌باشد. 💠نقشه های مأمون از پیشنهاد ولایتعهدی به امام رضا (ع) 🔹یکی از سوالات متداول پیرامون (ع) این است که چرا ایشان ولیعهدی طاغوت را پذیرفت؟ مگر در دین اسلام توصیه نشده است که کمک به ظالم حرام است؟ پس چرا ایشان مقام ولایتعهدی مأمون را که شخصی ستمگر بود قبول کرد؟ دلایل زیادی در این زمینه بیان شده که به چند مورد از آنها می پردازیم؛ زمان‌ امام‌ رضا علیه السلام عصر جدیدی از شکوفایی و بالندگی فراروی شیعه پدیدار گشت، و این به سبب کوشش‌ها و رنج‌های امامان پیشین بود. شکل گیری پایگاه‌ های عظیم شیعه و قدرت یافتن آنها به گونه ای بود که می‌ توانستند حکومت را در دست گیرند، امّا این وضعیت، حاکمان عباسی را به هراس انداخت و به چاره‌ جویی واداشت. واگذاری منصب ولایتعهدی به (ع) از چاره‌ هایی‌ بود که برای گریز از خطر شیعه یافتند. 🔹 که یکی از خلفای زیرک و باهوش عباسی بود، با دعوت حضرت به خراسان و پیشنهاد ولایتعهدی به ایشان به دنبال رسیدن به این خواسته ها بود: ۱) او دلواپس تحرکات علیه السلام در مدینه بود و از طرفی نمی خواست که ایشان را در مدینه به شهادت برساند، بنابراین برای کنترل و زیر نظر داشتن حضرت، این درخواست را مطرح کرد. ۲) گروه های متعددی برای دگرگونی و فروپاشی دولت عباسی شورش کرده بودند، و به عقیده مأمون، ساکت کردن آنها با اعطای پست و مقام به امام رضا علیه السلام ممکن بود. ۳) علیه السلام چهره دینی و مقدسی داشت و از جایگاه رفیعی در بین مردم برخوردار بود. لذا قصد داشت با تحمیل این پست به حضرت، وجهه ایشان را در بین عموم مردم از بین برده و چهره ایشان را تخریب کند. [۱] 🔹۴) هارون با به شهادت رساندن امام کاظم علیه السلام در زندان، لکه ننگی را در خاندان عباسی ایجاد کرده بود. اگر مأمون نیز با علیه السلام چنین کاری را می کرد، باید منتظر فروپاشی دولتش می‌بود؛ به همین دلیل مأمون سیاست سازش را پیش کشید و با پیشنهاد اعطای مقام ولایتعهدی به حضرت در صدد جبران جنایت پدرش برآمد. ۵) مأمون به دنبال این بود که از حضور علیه السلام نهایت استفاده را کرده و دست به هر جنایتی که خواست بزند، تا به این طریق، امام را به عنوان شریک جرم خود به مردم معرفی کند. ۶) علیه السلام به عنوان رهبر و مقتدای شیعیان، جایگاه رفیعی در میان پیروانشان داشتند، لذا قصد داشت با تحمیل این مقام به حضرت، دل شیعیان را به خود جلب کرده و از طرف دیگر به حکومت خود مشروعیت بخشد. 👇
💠نقشه خوانی امام رضا علیه السلام و خنثی کردن تک تک اهداف مأمون 🔹هدف مأمون کنترل امام رضا علیه السلام و جلوگیری از فعالیت های ایشان بود، اما حضرت با تربیت شاگردان متعدد، ارسال نمایندگان خود به اطراف و مدیریت غیرمستقیم پیروانشان، وظایف امامت خود را به نحو احسن انجام داده و تهدید مأمون را به فرصت تبدیل کردند. به دنبال جلوگیری از شورش انقلابیون بود، اما علیه السلام از همان ابتدا به گونه ای رفتار کردند که حضورشان مانعی بر سر راه انقلابیون نبود و در واقع اختیار قیام به خود آنها واگذار شده بود. 🔹مأمون قصد تخریب جایگاه حضرت را داشت، اما امام قبل از سفر به خراسان با روضه خوانی و گریه در کنار مرقد مطهر پیامبر اکرم صلی الله عليه و آله [۲] به مردم فهماند که هدف مأمون اعطای پست و مقام نیست، بلکه او به دنبال کشتنش می باشد. نقشه خلیفه عباسی در تخریب وجهه معنوی و قداست امام رضا علیه السلام نیز با شکست رو به رو شد، زیرا حضرت در زمان ولایتعهدی، باز هم روی حصیر می نشستند و غذای ساده می خوردند تا به مردم بفهمانند که چه در کاخ باشند و چه در کوخ، ساده زیستی، زهد و تقوای ایشان همچنان باقی است و تغییری نخواهدکرد. 🔹مأمون به دنبال جبران جنایت پدرش بود، اما علیه السلام در مواضع متعدد، گناهکار بودن آنان را نمایان کرد. به عنوان نمونه دو مسافر به خراسان آمدند؛ در آنجا به خدمت امام رفتند و پرسیدند: ما از فلان جا آمده‌ایم، آیا نماز ما شکسته است یا تمام؟ با اینکه آن دو نفر از یک منطقه آمده بودند و تفاوتی در سفر آن‌ها نبود، حضرت به یکی از آنها فرمود: نماز تو شکسته است و به دیگری فرمود: نماز تو تمام است! مسافران که از این پاسخ امام متعجب شده بودند، دلیل حکم امام را پرسیدند. 🔹ایشان خطاب به شخصی که نمازش را کامل دانسته بود، فرمود: تو به قصد دیدار سلطان (مأمون) آمده‌ای، بنابراین سفر تو، سفر گناه است و سفر گناه موجب شکسته شدن نماز نمی‌ شود. [۳] و در آخر نیز نقشه در مشروعیت بخشیدن به حکومتش و شریک جرم کردن حضرت نیز با شکست مواجه شد؛ زیرا هر چند علیه السلام چاره‌ای جز پذیرفتن ولایتعهدی در پیش نداشت، امّا شرط‌ هایی برای آن نهاد که مأمون را در رسیدن به اهداف خویش ناکام ساخت. شرط های امام این بود که: در امر و نهی حکومت دخالت نکند، فتوا ندهد، قضاوت نکند، در عزل و نصب شرکت نجوید و امور و سنن دینی را جابه جا نکند. [۴] پی نوشت‌ها؛ [۱] شیعه در اسلام، ص۲۱۲ [۲] بحارالانوار، ج۴۹ ص۱۱۷ [۳] وسائل الشیعه ج۸، ص۴۷۸ [۴] کشف الغمّه، ج۳، ص۶۹ نویسنده: سایبان منبع: وبسایت‌رهروان‌ولایت @tabyinchannel
⭕️آراستگی به فضائل اخلاقی 🔹عمل، هم می‌تواند باشد هم می‌ تواند باشد؛ ذهن و فکر و عقاید انسان می‌ تواند نورانی باشد، می‌تواند ظلمانی باشد؛ خلقیات و صفات انسان می‌ تواند ظلمانی باشد، می‌ تواند نورانی باشد؛ حرکت اجتماعی یک ملت می‌ تواند به سمت ظلمات و تاریکی باشد، می‌ تواند به سمت نور باشد. 🔹اگر بر ملتی، بر کشوری، بر هیأت حاکمه‌ای، بر فردی، شهوات غالب شد، خشونت‌ ناشی‌ از حیوانیت غالب شد، حرص غالب شد، دنیاداری و دنیاطلبی غالب شد، این ظلمات است؛ حرکت ظلمانی است، جهت ظلمانی است، هدف هم ظلمات است. 🔹اگر نه، غالب شد، دین غالب شد، انسانیت غالب شد، فضائل‌ اخلاقی غالب شد، خیرخواهی غالب شد، صدق و راستی غالب شد، این می‌شود . و ما را به این دعوت می‌کنند. خدای متعال و ملائکه او ما را برای این تجهیز می‌کنند که از آن ظلمات خلاص کنند و ما را وارد این وادی نور کنند. بیانات مقام معظم رهبری ۸۶/۰۶/۳۱ منبع: وبسایت‌دفترحفظ‌ونشرآثارمعظم‌له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا زندگى چند روزه دنیا می تواند هدف آفرینش ما باشد؟ 🔹حقیقت این است که در دل این عالم پهناور گویى تابلوى بزرگى براى نشان دادن نصب شده که گاه بر اثر عظمتش نمى توانیم آن را در لحظات نخستین ببینیم و روى آن نوشته شده است و . فرض کنید من شصت سال در این زندگى کنم، همه روز از صبح تا شام براى به دست آوردن روزى تلاش نمایم و شب خسته و وامانده به منزل باز گردم و نتیجه اش این باشد که در طول عمرم چندین تُن غذا و آب مصرف کنم و با زحمت و دردسر، خانه اى فراهم سازم و بعد بگذارم و از این جهان بروم؛ آیا این ارزش آن را دارد که مرا به این زندگى پر درد و رنج بخواند؟ 🔹راستى اگر مهندسى، ساختمان عظیمى را در وسط بیابانى بر پا کند و سالیان دراز در تکمیل و تنظیم آن بکوشد و تمام وسائل را در آن فراهم سازد، و هنگامى که از او سؤال کنند منظورت چیست؟ بگوید: هدفم این است که در تمام عمر این ساختمان، رهگذرى از این راه بگذرد و یک ساعت در آن بیاساید! آیا همه تعجّب نخواهیم کرد و نخواهیم گفت: یک ساعت آسودن یک راهگذر، این همه تشکیلات و مقدّمات و ذى المقدّمات نمى خواهد. به همین دلیل آنها که عقیده به و زندگى پس از مرگ ندارند زندگى این جهان را پوچ مى دانند، و این سخن در کلمات مادّى ها زیاد به چشم مى خورد که زندگى این جهان بى هدف است، حتّى گاه افرادى از آنها دست به انتحار مى زنند، چرا که از این زندگى مادى تکرارى و بى هدف خسته شده اند. 🔹چیزى که به هدف مى دهد و آن را و مى کند این است که باشد و تحمّل این زندگى و چیدن این همه مقدّمات براى آن، به خاطر استفاده در مسیر یک باشد. در اینجا مثال جالبى می‌ زنیم و آن این که اگر جنینى که در شکم مادر است عقل و هوش کافى مى داشت و به او مى گفتند: بعد از این زندگى که تو در اینجا دارى خبرى نیست، حتماً او به زندگیش اعتراض مى کرد، و مى گفت: «این چه معنى دارد من در این محیط زندانى باشم؟ خون بخورم و دست و پا بسته در گوشه اى بیفتم و بعد هیچ؟ آفریدگار چه هدفى از این آفرینش داشت؟!» 🔹امّا اگر به او اطمینان دهند که این چند ماه یک مرحله زودگذر و دوران آمادگى براى یک زندگى نسبتاً طولانى در دنیاست، جهانى که نسبت به محیط جنین وسیع و پرنور و پرشکوه است، و نسبت به آن مواهب گوناگون دارد، در این موقع او قانع مى شد که دوران جنینى مفهوم و هدف قابل ملاحظه اى دارد و به همین دلیل قابل تحمّل است. مى فرماید: «و لقد علمتم النشأة الاولى فلولا تذکرون» [۱] (شما زندگى این جهان را دانستید، چگونه متذکّر نمى شوید (که بعد از آن جهان دیگرى وجود دارد)). 🔹خلاصه اینکه این جهان با تمام وجودش فریاد مى زند که بعد از آن جهان دیگرى است، وگرنه لغو و بیهوده و بى معنى بود. این سخن را از زبان بشنوید که مى فرماید: «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون» [۲] (آیا شما گمان کردید که شما را آفریدیم و شما به سوى ما باز نمى گردید؟). اشاره به این که اگر که در قرآن از آن تعبیر به بازگشت به سوى خدا شده، در کار نبود، با بیهودگى مساوى بود. نتیجه این که مى گوید: بعد از این جهان باید جهان دیگرى وجود داشته باشد. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره واقعه، آیه ۶۲ [۲] سوره مؤمنون، آیه ۱۹۵ 📕پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى ‏، مدرسه الامام على بن ابیطالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۶ش، ص ۳۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️گزیده‌ای از روایات جهاد با نفس، مورد توصیه آیت‌ الله بهجت (قدس‌ سره) 🔹مفضل گوید (علیه‌ السلام) فرمود: عمل اندک با بهتر از عمل زیاد بدون تقواست. گفتم عمل زیاد بدون تقوا چگونه است؟ فرمود: مثلاً مردی اطعام می‌کند و با همسایگانش نیک‌ رفتاری می‌نماید و از مهمان و واردین به خوبی پذیرایی می‌کند، ولی چون دری از حرام به رویش گشوده شود، از آن داخل می‌گردد؛ این عمل بدون تقواست، ولی مردی چنین کارهایی را ندارد، اما چون دری از حرام برویش گشوده شود، داخل نمی‌شود. 📕وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۲۴۱ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«راستگویی» و «دروغگویی» چه تاثيراتی بر جامعه انسانی دارد؟ 🔹تأثير و در زندگى بشر، بر كسى پوشيده نيست، و بحث پيرامون آن، توضيح مطالب واضح است، لکن در تفاصيل آن، به آثار معجزه آسای و در تمام بخشهاى زندگى بشر برخورد ميكنيم، که توجه به آن میتواند، انگيزه نيرومندى براى گرايش به اين باشد. نخستين تأثيرى كه صدق و راستى از خود به يادگار ميگذارد، مسأله جلب و در همكاریهاى دسته جمعى است. زندگى انسان براساس كار گروهى شکل گرفته و بدون آن، كارهای مهم به سرانجام نمیرسد. 🔹و كار گروهى زمانی امكانپذير است كه افراد گروه، نسبت به يكديگر كامل داشته باشند. و اطمينان نیز در صورتى حاصل میشود كه و در ميان آنها حاكم باشد. در حقیقت و مؤثرترين ابزار جلب اعتماد است، و خطرناكترين دشمن آن میباشد، و در این میان تفاوتى بين فعاليتهاى علمى، فرهنگى، اقتصادى و سياسى نيست. يك سياستمدار پر نفوذ اگر يك يا چند بار به مردم دروغ بگويد به سرعت نفوذ خود را از دست میدهد. اگر تحقيقات يك دانشمند آلوده به دروغ شود، اعتماد تمام محافل علمى از ابتكارات و تحقيقات او سلب میشود، و ديگر به گفته هاى او اعتمادى نيست. 🔹يك مؤسسه اقتصادى اگر فقط در معرفى يك نوع از كالاهايش دروغ بگويد مردم نسبت به تمام فرآورده هاى او بدبين میشوند، و به سرعت مشتريان خود را از دست مى دهد. اگر مديری در مديريتها، در گفتار و رفتار خود صادق نباشد، نظام و انضباط مديريت او از هم متلاشى میشود. از آنچه گفته شد آشکار میشود كه پايه و اساس هرگونه پيشرفت معنوى و مادى در اجتماع، متقابلی است که برخاسته از و است. (عليه السلام) در روايتى میفرماید: « سبب اصلاح هر چيز و سبب فساد همه چيز می شود». 🔹آن حضرت در حديث ديگرى میفرماید: « و يكسان اند، زيرا برترى انسان زنده بر مرده همان اعتماد به او است، هنگامى كه به گفتار او اعتمادى نباشد زنده بودن او بى اثر است». [۲] ديگر اينكه و به انسان و میدهد، در حالى كه مايه و بى آبرويى است. هميشه سربلند و آبرومندند، در حالی که همواره سرافکنده و بى آبرو هستند. از این رو (عليه السلام) در حديثى میفرماید: «هميشه را پيشه كن، چرا كه آن كس كه در سخنان خود باشد، قدر و او در جامعه بالا مى رود». [۳] 🔹از سوى دیگر، ، و به انسان شجاعت و شهامت مى بخشد، در حالى كه و ، هميشه انسان را در هاله اى از خوف و ترس فرو مى برد، مبادا خلاف گويى و خيانت او آشکار شود، و تمام نقشه هاى او نقش بر آب شود. از سویی، انسان را از بسيارى از نجات میدهد، چرا كه میداند اگر خلافى كند و از او سؤال كنند، نمیتواند به گناه خويش اعتراف نمايد، پس بهتر است كه گرد گناه نگردد. 🔹در حديث معروفى، مردی خدمت پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) آمده و عرض كرد: «من گرفتار چهار گناه پنهانى هستم: زنا، شرب خمر، سرقت و ؛ هر يك از اينها را بفرماييد به خاطر شما ترك مى كنم». پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: « را رها كن». آن مرد از خدمت پيامبر بازگشت. هنگامى كه تصميم به عمل منافى عفت گرفت با خود گفت فردا از من سؤال میكند، اگر بگويم پيمان خود را شكستم، و اگر راست بگويم حد شرعى بر من جارى میشود. هنگامى كه تصميم به سرقت و نوشيدن شراب گرفت، باز هم این فكر در ذهن او پيدا شد. به خدمت پيامبر (صلی الله علیه و آله) آمد عرض كرد: «يا رسول الله! تمام راه هاى گناه را بر من بستى، و من همه آنها را ترك نمودم». [۴] 🔹از سوى دیگر، و بسيارى از را حل ميكند، راه وصول به مقصد را آسان ساخته و از هزينه هاى كمرشكن بازرسى میکاهد، حجم پرونده هاى حقوقى را به حداقل میرساند و با بخشش، آرامش خاطر به مردم، و نگرانى هايى را كه به سبب احتمال دروغگويى براى افراد مختلف پيدا میشود از ميان برمیدارد، و رشته هاى محبت و دوستى را در ميان افراد محكم میكند و به انسان و ابهّت مى بخشد. (علیه السلام) در حدیثی میفرماید: «بهتر از گوينده آن است، و بهتر از نيكى ها انجام دهنده آن است». [۵] (اشاره به اين كه و والاى انسان سبب صدق و راستگويى و انگيزه كارهاى خير می شود). 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابیطالب(ع) قم‏ چ۱ ج۳ ص۲۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام محمد باقر (عليه السلام): 🔸«الصَّـلاةُ عَمُودُ الدّينِ، مَثَلُها كَمَثَلِ عَمُودِ الْفُسْطاطِ اِذا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَتِ الاَْوْتـادَ الاَْطْنابُ، وَ اِذا مـالَ الْعَمُـودُ وَانْكَـسَرَ لَـمْ يَثْبُتْ وَتَدٌ وَ لا طَنَبٌ». 🔹 ستون دين است؛ مثل آن هـمانند است كه وقـتى اسـتوار باشد ميخ ها و طناب ها پابرجـاست، و هر گاه سـتون آن كـج و شكسته شود هيچكدام از آنها استوار نمى مانند. 📕بحار الانوار، ج ۸۲، ص ۲۳۴ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه قرآن پاداش کسانی که نسبت به دوستان خدا «تولّی» و نسبت به دشمنانش «تبرّی» دارند چیست؟ 🔹«دوستى با دوستان خدا و دشمنى با دشمنان حقّ» يا به تعبير ديگر «همسويى با نيكان و پاكان و ناهماهنگى با بدان و شروران»، يكى از كليدهاى است كه در آيات به آن اشاره شده است. در «آيه ۲۲ سوره مجادله» مى فرمايد: «لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آبَائَهُمْ اَوْ اَبْنَائَهُمْ اَوْ اِخْوَانَهُمْ اَوْ عَشِيرَتَهُمْ» (هيچ جمعيتى را كه به خدا و روز قيامت دارد نمى يابى كه با و دوستى كنند؛ هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندان آنها باشند). 🔹سپس مى افزايد: «اُولئكَ كَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَ اَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ... » (آنها كسانى هستند كه خدا را بر صفحه قلوبشان رقم زده و با روحى از سوى خودش آنان را تقويت نموده و آنها را در باغ هايى از وارد مى كند كه نهرها از زير درختانش جارى است). در ذيل آيه نيز اشاره به آنها با اين تعبير شده: «رَضِيَ الله عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» (هم از آنها است و هم آنها از خدا خشنودند) و بالاخره تاج افتخار «اُولئكَ حِزْبُ اللهِ» را بر سر آنها زده است. 🔹ناگفته پيداست كه در يك دو جمع نمى شود، يا محبّت يا محبّت ؛ بنابراين نيرومندترين علاقه هاى خويشاوندى و دوستى هنگامى كه در برابر علاقه به خدا قرار گيرد مسلّماً كمرنگ و بى رنگ خواهد شد، بعلاوه مسئله تنها مسئله علاقه نيست، بلكه علاقه مقدمه اى است براى همسويى و همگامى در تمام برنامه ها، در ظلم ظالمان و فساد مفسدان و گناه مجرمان، و حزب الله از اين بيگانه اند. 🔹تعبير به: «اُولئكَ كَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ» (در دل هاى آنها نوشته شده) تعبيرى است بسيار زنده و پر معنا، زيرا نوشتن آن با دست تواناى خداوند، آن هم بر ، همه بيانگر رسوخ در وجود آنها و تثبيت كامل آن است. آرى چنين افرادى كه مؤيد به روح القدس نيز هستند شايسته نام «حزب الله» و مظهر و در برابر اويند. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۶، ص ۱۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️جامعیت اسلام و قرآن در تربیت 🔹 همه چیز است. همه چیز است. قرآن «انسانْ درستْ کن» است، است. همه چیز دارد: سیاست دارد، فقه دارد، فلسفه دارد، همه چیز دارد. انسان همه چیز است و باید همه احتیاجاتش را تامین بکند. 🔹 یک اعجوبه‌ای است که همه عالم است، و یک اعجوبه‌ای است که اداره انسان را به همه اقشار می‌کند. در عین حالی که فقیه درست می‌کند، حکیم درست می‌کند، فیلسوف درست می‌کند، شمشیرزن درست می‌کند، جنگجو درست می‌کند. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۷/۱۲/۱۱ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اعتقاد به «معاد» چه ضرورتی دارد؟ 🔹هر كس مختصر آشنايى با علوم طبيعى داشته باشد، مى داند همه اين جهان از خاصى برخوردارند؛ حاكميت اين حساب شده است كه به دانشمندان اجازه مى دهد كتب علمى را بر اساس فرمول هاى دقيق تنظيم كنند، و حتى مثلا برنامه هاى دقيق سفرهاى فضایى و ورود در كرات ديگر را بر اساس آن مرتب نمايند. به تعبير ديگر به هر سو مى نگريم قانون و را مى يابيم كه بر همه چيز سايه افكنده است، 🔹و از بزرگترين منظومه هاى شمسى گرفته تا كوچكترين ذرّه اتم در زير پوشش آن قرار دارد. از سوى ديگر نمى تواند از كه در سرتاسر جهان هستى است مستثنى باشد و وصله ناهمرنگى براى جهان خلقت گردد، زيرا اين استثنا كاملا بى دليل است و به اين ترتيب يقين مى كنيم كه براى نيز دادگاهى در نظر گرفته شده كه همگان در آن حضور مى يابند و سهم خود را از عمومى عالم هستى مى گيرند. 🔹علماى علم عقائد از قديم الايام بر اين استدلال در مسأله اثبات تكيه مى كردند و صحنه هايى از مظالم بشر را ارائه مى نمودند كه در اين دنيا بدون اجراى عدالت پايان گرفته، ظالمانى كه تا آخر عمر، مرفّه زندگى كرده اند و مظلومانى كه تا واپسين لحظه زندگى در شكنجه و عذاب بوده اند. 🔹آيا ممكن است به اين امر راضى گردد؟ آيا اين صحنه ها با عدالت او در تضاد نيست؟! سپس به آسانى نتيجه مى گرفتند كه بايد در كار باشد تا در مورد انسان ها تجلّى كند و هركس ذرّه اى كار خير كرده ببيند و هركس مثقال ذره اى كار شرّ انجام داده، او نيز به نتيجه كار خود برسد. بنابراين ، مظهر عدل خداست و پاسخ به همه اين چراها. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۵، ص ۲۰۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️انقلاب اسلامی به‌ وسیله‌ی‌ مردم به وجود آمد 🔹این نکته‌ی مهمّی است: این‌  با کودتا به وجود نیامد، با حرکت نظامی به وجود نیامد؛ مثل بعضی از انقلابها که یک عدّه افسر نظامی رفتند یک حکومتی را برداشتند، حکومت دیگری به جایش گذاشتند؛ نه، این  به‌ وسیله‌ی‌ به وجود آمد؛ با ، با نیروی انقلاب مردم، با به وجود آمد؛ با همین نیرو از خود کرد، با همین نیرو هم ماند و  دواند. 🔹این بودند که نترسیدند؛ این مردم‌ ایران ‌عزیز بودند که کردند  و مصداق این آیه‌ی شریفه شدند: «اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعُوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ایمانًا وَ قالُوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل». مدام تهدید شدیم، مدام گفتند حمله می کنیم، مدام گفتند تحریم می کنیم، مردم نه از ترسیدند، نه از ترسیدند، نه از تحریم فلج شدند؛ 🔹نترس، شجاع، سربلند، حرکت را ادامه دادند؛ از این پس هم باید همین باشد. مردم ما، قشرهای مختلف ما، جوان های ما، روحانیّون ما، پیشه‌ وران ما، دانشگاهیان ما، محقّقین ما، مسئولان ما، دولتی‌ های ما، مجلسی‌ های ما باید انقلابی‌ بمانند و  حرکت‌ بکنند و همه انقلابی باشند تا بتوانیم این راه را با موفّقیّت پیش برویم و ادامه بدهیم. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۹۵/۰۳/۱۴ منبع: وبسایت‌ دفتر حفظ‌ و نشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه می توان اراده‌ای قوی برای پيمودن مراحل كمال، به دست آورد؟ 🔸پيش‌ از بيان‌ «راه های تقويت اراده»، بهتر است «فرد با اراده» و در مقابل آن، «فرد بی‌ثبات و فاقد اراده» را توصيف كنيم. فرد با اراده كسی است كه ابتدا درباره كارش به خوبی ميكند، سپس به انجام دادن آن می گيرد، و با و ، آن را اجرا ميكند؛ بنابراين، پافشاری بر تصميمی غلط يا داشتن ميلی بلند پروازانه، ثبات قدم نيست. در مقابل، فردی كه دارای اراده ضعيف است، با كمترين مشكل از انجام دادن كارِ خود دلسرد ميشود و از انجام دادن آن باز ميماند. 💠برای تقويت اراده، پيمودن مراحل ذيل لازم است: 🔹بايد كارهای خود را به دقت كنيد. در اين مرحله، بايد به مدت چهار روز، و هر روز پنج دقيقه، و خود را بسنجيد و بررسی كنيد، كه اعمال شما چقدر با است. آيا پس از اراده، و داريد، يا احساسات و محرك‏های بيرونی شما را متوقف ميكند؟ در ضمن، تعيين كنيد كه چند درصد از اعمال شما، از روی عادت و است. در اين مرحله، پی خواهيد برد كه اراده‌ی شما، دست‏كم در بعضی موارد، نارسا است و ملاحظه خواهيد كرد كه اگر بعضی از اعمال شما با انجام شود، بازده بيشتری خواهيد داشت و لذا به اهميت پی خواهيد برد. 🔹در مرحله‌ی دوم، بايد از استفاده كنيد؛ را به تدريج از خود دور كنيد و مثلاً جمله «من هميشه كارهای خود را ناتمام رها ميكنم»، يا «هر چيز كوچكی اراده مرا متزلزل ميكند» را از خاطر خود بزداييد. در عوض، به خود تلقين كنيد كه: «كسب برای من آسان است، و من برای به دست آوردن آن خواهم كوشيد». هر روز چند كار ارادی برای خود ترتيب دهيد. اين كارها بايد مستلزم و واقعی باشد. همچنين اين كارها نبايد خارج از توانايی فعلی شما باشد؛ برای مثال هر روز صبح را برای تمام روز تنظيم كنيد. اين بايد بدون افراط و زياده‏ روی باشد. سپس به هر قيمتی آن را دنبال كنيد؛ هيچ چيز نبايد مانع كار شما شود. 🔹تعداد كارهای ارادی و ميزان مشكل بودن آنها را به تدريج افزايش دهيد. هر شب، اعمال خود را كنيد. رفتار‏های ارادی موفق و موارد ضعف را يادداشت كنيد. در موفقيت ها شکرگزار باشيد، و در صورت ضعف، در صدد رفع آن‏ برآييد. همه نيروهای ما از است، پس بايد در برابر ، از خداوند كمك جوييم. اراده‌ی ما نيز بايد در جهت اراده خداوند باشد؛ يعنی، چيزی را اراده كنيم كه مورد و است. افرادی كه اراده آنها در جهت معصيت است، ثبات قدم ندارند و زود در برابر مشكلات درميمانند، ولی اگر انسان به دنبال در جهت انجام وظيفه باشد، مسلما اراده او آهنين و خلل‏ ناپذير خواهد شد. منبع: وبسایت انوار طاها با اندکی تلخیص @tabyinchannel