eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️نقش حضرت معصومه در رابطه با نشر معارف اهل بیت علیهم السلام 🔹بدون‌تردید نقش (سلام الله علیها) در قم شدن و عظمت‌ یافتن این شهر عریقِ مذهبیِ تاریخی، یک نقش ما لا کلام فیه است. این ، این دختر جوانِ تربیت‌ شده‌ی دامان اهل‌بیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهم‌ السّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر و در طول مسیر در میان مردم، 🔹و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی (علیهم‌ السّلام) در آن دوره‌ی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار را به سراسر از شرق و غرب منتقل کند. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۸۹/۰۷/۲۹ منبع‌؛ وبسایت‌ دفتر حفظ‌ و نشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️برکات مزار حضرت معصومه (سلام الله علیها) در نشر معارف اهل بیت (علیهم السلام) از قم 🔹ورود (سلام الله علیها) به باعث برکات فراوانی گردید، و به یمن وجود بارگاه ایشان در قم، امروزه از بزرگترین و با شکوه ترین جهان می باشد. اهمیت ، علما و دانشمندان فراوانى را به سوى این شهر جذب و بركات فراوانى را نصيب قم كرد، 🔹كه مهم ترين آنها گسترش مراكز علمى بود، و نقش بسزايى در تحكيم و گسترش حوزه علميّه و رفت‏ و آمد و ارتباط علما و راويان و شاگردان برجسته امامان (عليهم السلام) داشت. ورود ايشان به ، و مرقد مطهر او، و سپس ورود امامزادگان و راويان احاديث و دانشمندان كوفه و ديگر شهرها به قم، موجب تحوّلات تازه و مؤثّرى در استحكام و گرديد. [۱] 🔹هم اینک آن بانوى سرفراز و عمل و مركز نور و هدايت به صور گوناگون است: تدريس، تدرّس، مباحثه، مناجات، دعا، اذان، نماز جماعت، اقامه عزا و سوگوارى عزيزان خدا، مراسم جشن و سرور در اعياد مذهبى، سخنرانى ‏هاى سودمند مذهبى، ارشاد، وعظ و خطابه، قرائت قرآن كريم، ذكر مصيبت امام حسين (عليه‏ السّلام)، مديحه و مرثيه سرایى خاندان عصمت، نشر معارف اهل بيت، آشنايى ملل مسلمان جهان با يكديگر و ده‏ ها عناوين افتخارآميز ديگر از فيوضات اين كانون فيض لاينقطع و گسترده الهى است. [۲] 🔹جمله ای درباره در روایات معصومین (علیهم السلام) هست که درباره کمتر جایی و شاید هم درباره هیچ مکانی وارد نشده باشد. آن جمله این است که: «زمانی فرا می رسد که از علم و به تمام صادر می شود». در نهایت این جمله، این عبارت وجود دارد که: «حتّى لا يبقى في الأرض مستضعف فی الدين حَتَّى الْمُخَدَّرَاتُ فِي الْحِجَال‏» [۳] (تا جايى كه در روى زمين، مستضعفى در دين باقى نماند، حتی دخترانی که در حجله ها هستند). 🔹این اتمام حجت عمومی بسیار عمومی است و ما می بینیم که امروزه در پرتوی حضرت (سلام الله علیها)، تأسیس شد و در پرتو این حوزه علمیه علم از اینجا به مناطق مختلف جهان منتشر گردید. پ نوشت‌ها؛ [۱] همراه زائران قم و جمكران، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات امام على بن ابيطالب(ع)، قم، چ ۱، ص ۴۰ و ۲۶ [۲] بانوی ملکوت، کریمی جهرمی، علی، انتشارات بوستان کتاب، قم، ۱۳۹۳ش، چ ۱، ص ۳۶ [۳] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ ۲، ج ‏۵۷، ص ۲۱۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️دستورِ حیات 🔹ما باید کتابمان باشد. معنایش نه این است که فقط بگوییم کتاب ما قرآن است، بلکه باید با او بکنیم، به برسیم، با او اجتماع خودمان را اصلاح کنیم، با او همه جهات مادی و معنوی‌اش را طی کند. او است که کتاب ماست. این کتابی است که باید و و کنیم. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۸/۱۶ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا با مرگ، پرونده اعمال انسان بسته می شود؟ 🔹 (عليه السلام) در پايان خطبه ۴۲ به مهم‌ترين تفاوت و اشاره كرده، مى فرمايد: «وَ إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لاَحِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لاَعَمَلَ» (امروز روز است نه حساب، و فردا وقت است نه عمل!). اين سخن از يك سو بيانگر اين واقعيت است كه تا در دست داريد، بر حجم خود بيفزاييد، و اگر مى بينيد و ، پاكان و ناپاكان، اولياءالله و اشقياء، حزب خدا و حزب شيطان، در اين جهان در كنار هم زندگى مى كنند، بى آن كه بدكاران مورد مجازات الهى قرار گيرند و نيكوكاران مشمول پاداش خير شوند، به خاطر آن است كه اين جهان تنها است نه حساب و جزا. 🔹و از سوى ديگر هشدار مى دهد كه با پايان ، براى هميشه بسته مى شود و راهى به سوى بازگشت و نخواهد بود، و كمترين سودى نخواهد داشت، همان گونه كه (عليه السلام) در کلامی ديگر مى فرمايد: «لا عَنْ قَبِيْح يَسْتَطيعُونَ اِنْتِقالا وَ لا فِي حَسَن يَسْتَطيعُونَ اِزْدِياداً» [۱] (نه مى توانند از كه انجام داده اند بر كنار شوند، و نه مى توانند بر نيكى هاى خود بيفزايند!). 🔹نه براى فرياد «رَبِّ اِرْجِعُونِ لَعَلَّى اَعْمَلُ صالِحاً» [۲] (خداى من! مرا بازگردانيد تا انجام دهم)، پاسخى مى شنوند و نه آرزوى «فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ» [۳] (اى كاش بار ديگر به باز مى گشتيم تا از مؤمنان باشيم) هرگز به واقعيت مى پيوندد! از اين آيات، و روايات مشابه آن كه در خطبه بالا آمد، به خوبى نتيجه مى گيريم كه اين، يك است كه با يا زمانى كه انسان در آستانه مرگ قطعى قرار مى گيرد، بسته مى شود و راهى به سوى بازگشت و جبران نيست! 🔹در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه در بسيارى از روايات آمده كه آثار كارهاى نيك و بد انسان بعد از مرگ، نیز به او مى رسد و به اين ترتيب او از نظر حسنات يا سيّئات سنگين تر مى شود؛ رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى فرماید: «سَبْعَةُ اَسْباب يُكْتَبُ لِلْعَبْدِ ثَوابُها بَعْدَ وَفاتِه، رَجُلٌ غَرَسَ نَخْلا اَوْ حَفَرَ بِئْراً اَوْ اَجْرى نَهْراً اَوْ بَنى مَسْجِداً اَو كَتَبَ مُصْحَفاً اَوْ وَرَّثَ عِلْماً اَوْ خَلَّفَ وَلَداً صالِحاً يَسْتَغْفِرُ لَهُ بَعْدَ وَفاتِه» [۴] (هفت سبب [از اسباب خير] است كه ثوابش براى بنده خدا بعد از او نوشته مى شود: كسى كه نخلى بكارد يا چاه آبى حفر كند يا نهرى به جريان اندازد يا مسجدى بنا كند يا قرآنى و يا كتابى سودمند بنويسد يا علمى از خود به يادگار بگذارد يا فرزند صالحى بعد از او بماند كه پس از درگذشت وى برايش استغفار كند). 🔹روشن است كه آنچه در اين حديث آمده نمونه هاى بارز است، وگرنه تمام آثار نيك و سنّت هاى حسنه اى كه از انسان باقى مى ماند همين اثر را دارد. با این وصف، آيا اينها با آنچه در بالا گفته شد منافاتى ندارد؟ پاسخ اين سؤال روشن است؛ سخن امام (علیه السلام) بدین معنا است که انسان بعد از ، عمل تازه اى نمى تواند انجام دهد، نه اين كه آثار اعمال گذشته به او نمى رسد، آرى بسته مى شود و چيزى بر آن افزوده نمى گردد؛ 🔹ولى پرونده اعمال پيش از مرگ همواره گشوده است و انسان از ميوه هاى درخت هاى در و بهره مند مى شود. حتى از اعمالى كه فرزند صالح او انجام مى دهد و از آثار تربيت صحيحى است كه او در حال حياتش در مورد فرزند انجام داده بهره اى به او مى رسد و طبيعى است كه انسان از ميوه هاى درخت برومندى كه نشانده است بهره ببرد. پی نوشت‌ها [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ۱۴۱۴ق، چ ۱، ص ۲۷۹، (خطبه ۱۸۸) [۲] قرآن کریم، سوره مؤمنون، آيات ۹۹ و ۱۰۰ [۳] همان، سوره شعراء، آيه ۱۰۲ [۴] تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورّام)‏، ورام بن أبي فراس، مكتبة فقيه‏، قم‏، ‏چ ۱، ج ‏۲، ص ۱۱۰ 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۴۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام حسین عليه السلام:  🔸«لا تَرْفَعْ حاجَتَكَ إلاّ إلى أحدِ ثَلاثةٍ: إلى ذِي دِينٍ، أو مُروّةٍ، أو حَسَبٍ؛ فأمّا ذو الدِّينِ فيَصُونُ دِينَهُ، و أمّا ذو المُروّةِ فإنّهُ يَسْتَحيي لِمُرُوَّتهِ، و أمّا ذو الحَسَبِ فيَعْلَمُ أنّكَ لَم تُكْرِمْ وَجهَكَ أنْ تَبْذِلَهُ لَهُ في حاجَتِكَ، فهُو يَصونُ وَجهَكَ أنْ يَرُدَّكَ بغَيرِ قَضاءِ حاجَتِكَ». 🔹 خود را جز نزد سه كس مَبَر: نزد ، يا ، يا ؛ زيرا ديندار، براى حفظ دين خود نيازت را برآوَرَد و جوانمرد، از مردانگى خود شرم میكند و بزرگ‌زاده، می داند كه تو با رو انداختن به او آبرويت را فروختى و او با برآوردن نيازت، آبروى تو را حفظ مى كند. 📕تحف العقول، ۲۴۷ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیات «قرآن» در مورد نزدیک بودن خدا به انسان چند دسته اند؟ 🔸آيات در زمينه نزديك بودن خدا به ما به چهار دسته تقسيم مى شود: 1⃣دسته‏ ای از آيات، دلالت بر می كند كه خدای سبحان به ما نزديك است، مانند: آيه «فَإِنِّی قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ». [۱] 2⃣دسته ديگر، آياتی كه دلالت مى كند بر اينكه، خدای سبحان با بودنی به انسان از ديگران نزديكتر است مثل: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ». [۲] 3⃣دسته سوم، آياتی كه دلالت دارد خدای سبحان به انسان، از او نيز نزديكتر است. همانند: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ». [۳] 4⃣دسته چهارم، آياتی است كه می گويد: خدای سبحان به انسان از خود انسان هم نزديكتر است از قبيل: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما يُحْييکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ». [۴] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره بقره، آيه ۱۸۶ [۲] سوره واقعه، آيه ۸۵ [۳] سوره ق، آيه ۱۶ [۴] سوره انفال، آيه ۲۴ 📕حکمت عبادات، جوادی آملی، عبدالله، محقق: شفیعی، حسین، مركز نشر اسراء، قم، ۱۳۸۸ش، چ پانزدهم، ص ۲۱۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
تبیین
⭕️لزوم قدردانی از قرآن و عترت 🔹اگر به ما خبر می‌دادند که در چین کتابی وجود دارد که چنین را دارد و به زبان چینی است، و تمام و را بدون بردن نام آن، به آن نسبت می‌دادند، مثلاً می‌گفتند از صفاتش این است که: «وَ لَوْ أَنَّ قُرْءَانًا سُیرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأرْضُ أَوْ کلِّمَ بِهِ الْمَوْتَی...» [۱] (و اگر کتابی وجود داشته باشد که بتوان به‌وسیله آن، کوه‌ها را سیر نمود و زمین را شکافت، و با مردگان سخن گفت، [همین کتاب است]). 🔹و نیز به‌ وسیله آن چنین کارهایی را می‌توان کرد که: «أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في‏ بُيُوتِكُم» [۲] (نابینا و شخص مبتلا به مرض پیسی را به اذن خدا بهبودی می‌بخشم؛ مردگان را به‌ وسیله آن، به اذن خدا زنده می‌کنم؛ و از آنچه می‌خورید و در خانه‌هایتان اندوخته می‌کنید، خبر می‌دهم)، 🔹و دیگر خصوصیات را بیان می‌کردند، می‌گفتیم سزاوار است همه کوچ کنیم تا در آنجا آن کتاب را بگیریم یا با خود بیاوریم، و این در حالی است که همان پیش ماست؛ لذا سزاوار است با و بر خرده نان هم شده، آن را و نماییم، و به آن آگاهی پیدا کنیم، که: «لا تَفْنی عَجآئِبُهُ» [۳] ( موجود در آن پایان‌ناپذیر است). نیز: «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ» [۴] (توضیح هر چیزی در آن موجود است). 🔹مگر نمی‌بینید دولت‌های متمدن با اینکه به اعتقاد ندارند، درباره آن گفته‌اند: تنها کتابی است که آن را نوشته است. قرآن‌هایی با هدیه ارزان در دسترس ماست، ولی ما از آن قدردانی نمی‌کنیم و مانند کسانی که آن را ندارند، از محتوای آن بی‌خبریم. همچنین و عترت علیهم‌ السلام را که عَدیل قرآن هستند، بلکه با یگانگی و اتحاد دارند و اهانت به قرآن، اهانت به آنهاست و بالعکس. هرکس به نزدیک باشد به عترت مقرب است، و بالعکس. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره رعد، آیه ۳۱ [۲] همان، سوره آل‌عمران، آیه ۴۹ [۳] نهج‌البلاغه عبده، ج۱، ص‌۵۵؛ احتجاج، ج۱، ص‌۳۹۰ و... از کلمات امام علی(ع)؛ و کنزالعمال، ج۱، ص‌۱۷۶؛ ج۱۶، ص‌۱۴۷ و ۱۴۸ از کلمات رسول خدا [۴] قرآن کریم، سوره نحل، آیه ۸۹ 📕در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۷۴ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام) «غم و اندوه» چه آثار زیان باری دارد؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۳ تأثير غم و اندوه را در و انسان بيان میدارد و ميفرمايد: «اَلْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ» ( و اندوه نيمى از پيرى است). اشاره به اين كه غم و ، در موارد بسیار انسان را پير میكند، هرچند انسان به حسب سن و سال پير نشده باشد، موهاى او تدريجاً سفيد شده، و قامت وى خميده و قواى بدن رو به تحليل میرود و از نظر فكرى و روحى نيز احساس پيرى میكند. منظور حضرت اين است كه انسان تا میتواند و را به خود راه ندهد و از آثار سوء آن بپرهيزد. 🔹البته انكار نمیتوان كرد اسباب غم و مختلف است و بخشى از آن قابل اجتناب نيست؛ گاه مربوط به مسائل دينى و معنوى است كه انسان به هرحال با آن دست به گريبان خواهد بود. در حديث معروفى از ابن عباس میخوانيم كه میگفت: «هيچ آيه اى شديدتر و مشكلتر از اين آيه «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ...» [۱] بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نازل نشد و از اين رو هنگامى كه اصحاب آنحضرت پرسيدند: اى رسول خدا! چرا به اين زودى موهاى شما سفيد شده و آثار پيرى نمايان گشته؟ فرمود: «شَيَّبَتْني هُودُ وَ الْواقِعَةُ»؛ [۲] (سوره هود و واقعه مرا پير كرد). 🔹گفته شده علت همان دستورى است كه خداوند به پيغمبرش درباره در مقابل و كينه توز و بى رحم داده است. ميدانيم سوره «هود» و «واقعه» هر دو در مكه نازل شده در زمانى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) سخت از طرف مشركان در فشار بود و گفته اند: سوره «هود» بعد از وفات «ابوطالب» و «خديجه» نازل شد كه امواج غم و اندوه از هر سو قلب پاك پيامبر (ص) را احاطه كرده بود. 🔹اما بسيارى از و اندوه، امورى هستند كه انسان میتواند خود را از آن دور دارد يا نسبت به آن بى اعتنا باشد، از اين رو در حديثى آمده است كه غم و را زايل میكند؛ زيرا سرچشمه بسيارى از غمها است، هنگامى كه انسان به زيارت اهل قبور میرود و پايان كار دنيا را مى بيند كه ثروتمند و مسكين همه در يكجا خفته اند و هيچكدام جز كفنى با خود از اين دنيا نبرده اند پيدا میكند. 🔹در طب امروز اين مسئله به روشنى ثابت شده كه سرچشمه بسيارى از بيماریهاى جسمى است، بيمارى هاى اعصاب، قلب، معده و غير آن در بسيارى از موارد از فشارهاى عصبى و به اصطلاح و غم و ناشى میشود و درمانى جز خلاص كردن خود از غم و اندوه ها ندارد، و اگر انسان عزم راسخ و داشته باشد میتواند خود را از آن دور دارد. بسيارى از حكما و شعرا براى كمك كردن به انسانها براى فراموشىِ اسبابِ اينگونه غم و اندوه ها سخنان نغز و پربارى دارند. 🔹شاعر عرب ميگويد: «ما فاتَ مَضى وَ ما سَيَأْتيكَ فَأَيْنَ - قُمْ فَاغْتَنِمِ الْفُرْصَةَ بَيْنَ الْعَدَمَيْنِ»؛ و شاعر فارسى زبان ميگويد: «از دى كه گذشت هيچ از آن ياد مكن - فردا كه نيامدست فرياد نكن». در واقع اين دو شاعر گويا مطلب خود را از حديث (عليه السلام) اخذ كرده اند، آنحضرت ميفرمايد: «در برابر امور دنيا و شكيبايى پيشه كنيد، زيرا ساعتى بيش نيست؛ آنچه گذشته است نه دردى از آن احساس میكنى نه سرورى و آنچه نيامده است نمیدانى چيست، بنابراين براى تو همان ساعتى است كه در آن هستى پس در برابر پيشه كن و بر صبر نما». [۳] 🔹در حقيقت بسيارى از افكار غم انگيز، است كه ما خودمان آن را براى خود فراهم ميكنيم. مثلا مى نشينيم خود را با افراد بالادست ميكنيم و بر محروميت خود اشك میريزيم و گاه میگوييم: اى كاش فلان فرصت را از دست نمیداديم كه اگر نداده بوديم امروز چه ثروت يا چه مقامى داشتيم. به همين دليل دستور داده شده است كه هميشه به از خود نگاه كنيد تا و خرم باشيد و نگاه به نكنيد تا و اندوهگين نشويد. [۴] 🔹البته بسيار میشود كه به هنگام ما يك روى سكه را مى بينيم و نگران ميشويم، در حالى كه سوى ديگر سكه ممكن است امورى باشد كه بهترين كمك را به ما بكند. ميفرمايد: «فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً» [۵] (چه بسا چيزى شما نباشد، و خداوند در آن قرار مى دهد). شاعر ميگويد: «جبين گره مكن از هر بدى كه پيش آيد - كز اين نوشته تو يك روى صفحه میخوانى؛ به روى ديگر آن نهفته خداى - كه شكر كردنِ آن تا به حشر نتوانى». [۶] 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۱۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) معدن و منبع همه نیکی ها 🔹در میان انسان های پاک و انسان های والا که دارای روح عرشی و خدایی هستند، وجود مقدّس «خاتم‌ الانبیاء (صلی الله علیه و آله)» سرآمد همه، و خاندان پاک و او - که ، ناطق به این طهارت و پاکیزگی و آراستگی است - در شمار برترین و و مطهّر و نورانی در همه تاریخند. 🔹زنی مثل (سلام الله علیها)» در همه تاریخ، کیست؟! انسانی مثل « (عليه السلام)» در سرتاسر تاریخ بشریت، کجا نشان داده می‌شود؟! سلسله‌ی در طول تاریخ خورشید های فروزانی بوده‌اند که در معنا توانسته‌اند روی زمین را با عالم غیب و با ، متّصل کنند: 🔹«السبب المتصل بین الارض و السماء». «خاندان پیغمبر»، ، معدن ، و فداکاری، و صفا و راستی، منبع و زیبایی ها و درخشندگی های وجود آدمی در هر عصر و عهدی بوده‌اند؛ هریک چنین خورشید فروزانی بوده‌اند. بیانات مقام معظم رهبری ۷۸/۰۹/۰۳ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️حقيقت «وجدان» چيست و از چه راه هایی می توان آن را شناخت؟ 🔹ترديدى نيست كه هر كس «نيروى مرموزى» را در درون خود احساس مى كند كه بر تمام ، و حتّى بر و انديشه های او نظارت دارد. گرچه مردم در اين احساس با هم تفاوت بسيار دارند، ولى كمتر كسى را مى توان پيدا كرد كه اصل وجود آن را انكار كند، مگر افراد استثنايى و احياناً بيمار! هرگز اين راحت نمى نشيند و هميشه احساس مى كنيم كه با خود، ما را به تشويق مى كند و از باز مى دارد. 🔹مثلاً به ما مى گويد: پيمان شكنى مكنيد، ظلم و ستم روا مداريد، نسبت به يكديگر مهربان باشيد، ناتوانان را دستگيرى و حمايت كنيد، در برابر كسانى كه بر شما حقِّ تعليم و تربيت دارند خضوع نماييد، حقّ شناس، پاكدامن و راستگو باشيد و... اگر تصميم بر انجام عمل خلافى بگيريم، ما به جنگ با ما بر مى خيزد و در درونِ وجود ما، طوفان و انقلابى بر پا مى سازد. آری اين به صورت رنگ پريدگى، عصبانيت، پراكندگى حواس و بى خوابى در وجود ما ظهور مى كند، آيا هرگز چنين حالتى را در هنگام تصميم بر انجام يك در خود مشاهده مى كنيم؟ 🔹البته كه خير؛ زيرا در آن حال، ما با آن هماهنگ است و در محيطِ روحِ ما، حكم فرماست. اگر ، سودمند نيفتاد و عملِ خلاف انجام گرفت، شروع به سرزنش و مى كند، سيل اعتراض خود را متوجّه فكر انسان كرده و او را ناراحت و متأثّر مى نمايد، او را در دادگاه خود محكوم و مجازات مى كند، شلّاق بر او مى زند و او را وادار به مى سازد. 🔹بسيار اتفاق افتاده است كه افراد جنايتكار، پس از انجام عمل خود نه تنها به شدّت مى شوند، بلكه در وجود خود شعله هاى سوزانى را احساس مى كنند كه به جان آنها افتاده و آنها را شكنجه مى دهد. [۱] درست مانند اين است كه دستگاه مخصوصى از جنايت هولناكِ آنها فيلم بردارى كرده و به تكرار نمايش آن در مقابل چشم آدم ها مى پردازد. (مانند: ناله هاى جانخراشِ مظلومِ بى گناهى كه در لحظات آخر با لحن تضرّع آميزى به آنها التماس مى كرد) اين حالت باعث مى شود كه او با تازيانه وجدان، مورد شكنجه سختى قرار بگيرد! 🔹به همين دليل بسيار ديده شده كه براى رهايى از شكنجه دردناكِ ، خود را به دادگاه هاى بشرى معرفى مى كنند و گردن خود را زير شمشيرِ قانون مى گذارند، تا شايد آسوده شوند. داستان كه در جنگ دوم جهانى بر روى شهر هيروشيما  انداخت و در چند لحظه، شهر آبادى را به تلّ خاكستر تبديل نمود و ده ها هزار نفر از افراد بى گناه (كودكانِ شيرخوار، بيمارانِ بيمارستان ها و حيوانات بى زبان) را نابود كرد و بر اثر فشار و ، ديوانه شد، نمونه اى از است. 🔹اين افسر جنايتكار را ـ كه مجرى فرمان جنايتكاران ديگرى بود ـ چه چيزى ديوانه كرد؟ آرى، تنها و تنها فشار و شكنجه وجدان! اما هنگامى كه انسان تصميم به كار نيكى مى گيرد، او را تشويق مى كند، پس از انجام عمل، از وی تقدير و تحسين مى نمايد و تا آخر عمر هرگاه خاطره آن عمل را به ياد مى آورد، مورد نوازشِ وجدان قرار مى گيرد؛ به همين جهت احساس يك نوع خوشحالى، انبساط، غرور و سربلندى در خود مى كند. 🔹در همان لحظاتى كه انسان مشغول انجام يك عمل يا است، آرام نمی نشيند و با مى كوشد تا در صورت اوّل، انسان را و در صورت دوّم، نمايد، شجاعتى را كه انسان در هنگام انجام كارهاى خوب، و تزلزل، سرافكندگى، لكنتِ زبان، رنگ پريدگى و لرزش دستى را كه در هنگام انجام كارهاى بد در خود احساس مى كند، بر اثر فعّاليّت است. 🔹شايد ما نتوانيم براى تعريف جامعى ـ جز از راه همين آثار ـ پيدا كنيم، زيرا وجدان هم مانند ساير نيروهاى درونى ما (مانند روح، حقيقت مرموزى دارد كه تنها آن را از راه آثارش مى توان شناخت). ممكن است كه ـ كه جزء سرشت آدمى است ـ جلوه اى از عشق به كمال و فرار از نقصان باشد، اما آنچه كه مسلّم است اين است كه چنين با چنان در نهاد آدمى وجود دارد. پی نوشت؛ [۱] يك دانشمند روانشناس مى گويد: «بايد عدم ارضاى وجدان اخلاقى و شكنجه هاى ناشى از آن را در نظر گرفت: پشيمانى، خشم، هيجان در تبرئه خود و كينه، همه از شكنجه هاى وجدان اخلاقى هستند. اين شكنجه وجدان ممكن است بيمارى هاى روحى را به وجود آورد». (بيمارى هاى روحى و عصبى، با‌روک‌، ها‌نری، مترجم: اردوبا‌دی، احمد، معرفت‌، چاپ دوم، ص ۷۰). 📕رهبران بزرگ، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابيطالب(ع)، چ اول‏، ص ۶۱ الی ۶۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️اسلام، دین قیام و دین هدایت‌ 🔹دین های بزرگ پیامبران سابق و دین بسیار بزرگ در عین حالی که یک دستشان به و برای ، دست دیگر به بود. - سلام الله علیه - با یک دست صحف را داشت و با دست دیگر تبر برای سرکوبی بتها. 🔹 - سلام الله علیه - با یک دست تورات را داشت و با دست دیگر عصا، عصایی که فرعونیان را به خاک مذلت نشاند، عصایی که اژدها بود، عصایی که خیانتکاران را می‌بلعید. با یک دست را داشت و با دست دیگر ، شمشیر برای سرکوبی و برای . آنها که قابل هدایت بودند، قرآن راهنمای آنها بود، آنهایی که هدایت نمی‌شدند و بودند، شمشیر بر سر آنها. 🔹...[ما] هراسی از نداریم. دین خون است برای ؛ و دین است برای مردم دیگر. ما بی‌هراس دادند و بی‌هراس در جنگهای خونین وارد بودند. - سلام الله علیه - آن موجود یگانه، در عین حالی که برای هدایت داشت، برای آنهایی که توطئه‌گر بودند. 🔹ما خونها دادیم و دادیم. خون داد و شهدا داد. ما دادیم، مثل علی بن ابیطالب، علی بن الحسین و سرهای بر نیزه رفته دادیم، مثل سیدالشهدا و اصحاب و اعوان او. در تمام اعصار، با خون و با شمشیر و با اسلحه پیش برد و نمایش پیدا کرد. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۶/۰۲ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «رحمان» و «رحیم» به یک معنا می باشند یا متفاوت اند؟ 🔹 و ؛ اين دو واژه از ماده گرفته شده، و معروف اين است كه كسى است كه رحمت اش عام است، و همگان را شامل مى شود، در حالى كه به كسى گفته مى شود كه رحمت اش خاص است؛ بنابراين سبب شده است كه فيض نعمت اش دوست و دشمن و مؤمن و كافر را شامل شود؛ ولى ايجاب مى كند كه را مشمول مواهب خاصّى در دنيا و آخرت قرار دهد كه دور افتادگان از خدا و بى خبران از آن محروم اند. 💠شاهد اين تفاوت امور زير است: 1⃣ صيغه مبالغه است و صفت مشبهه؛ و صيغه مبالغه تأكيد بيشترى را مى رساند، و دليل بر گستردگى اين نوع رحمت است. ولى بعضى هر دو را صفت مشبهه و يا هر دو را صيغه مبالغه دانسته اند، امّا با اين حال تصريح كرده اند كه مبالغه بيشترى را مى رساند. [۱] 2⃣بعضى نيز گفته اند: چون صفت مشبهه است و دلالت بر ثبات و استمرار دارد مخصوص است، ولى كه صيغه مبالغه است چنين دلالتى ندارد. 3⃣ نام مخصوص خدا است و به غير او اطلاق نمى شود؛ در حالى كه هم به او گفته مى شود و هم به غير او؛ و اين دليل بر آن است كه مفهوم رحمت گسترده ترى است. 4⃣اين قاعده در ادبيات عرب معروف است كه «زيادةُ المبانى تَدُلُّ عَلى زِيادَةِ المَعانِى»؛ (يعنى واژه اى كه حروف اش بيشتر است مفهوم آن نيز بيشتر است) و چون پنج حرفى، و چهار حرفى است؛ بنابراين مفهوم «رحمان» وسعت بيشترى دارد. [۲] 5⃣اين تفاوت را بعضى افراد، از آيات نيز استفاده كرده اند. زيرا در قرآن غالباً به صورت مطلق آمده، در حالى كه در بسيارى از موارد مقيّد است. مانند: «إِنَّ اللهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ» [سوره بقره، آیه ۱۴۳] (زيرا خداوند نسبت به ، رئوف و است)؛ «وَ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً» [سوره احزاب، آیه ۴۳] (او نسبت به همواره مهربان بوده است)، «إِنَّ اللهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً» [سوره نساء، آیه ۲۹] (خداوند نسبت به شما است). در حالى كه بدون اين قيود ذكر شده و دليل بر او است. 6⃣بعضى از روايات نيز شاهد اين تفاوت است. در حديث پر معنايى از (عليه السلام) مى خوانيم: «الرَّحمنُ اِسْمٌ خاصٌ بِصِفَة عامَّة، وَالرَّحيمُ اسمٌ عامٌ بِصِفَة خاصَّة» [۳] ( اسم خاص است [مخصوص خداوند] امّا با وصفى عام ـ مفهوم رحمت اش دوست و دشمن را در بر مى گيرد ـ ولى اسم عام است به صفت خاص [اين اسم هم بر خداوند و هم غير او اطلاق مى شود، ولى مفهوم اش رحمتى است مخصوص مؤمنان]). 💠امّا با تمام اينها نمى توان انكار كرد كه گاهى اين دو واژه به يك معنا به كار مى رود؛ مانند آنچه در از امام حسين (عليه السلام) نقل شده است: «يا رحمنَ الدُّنيا وَالآخِرةَ وَ رَحِيْمَهُما» [۴] (اى خدايى كه رحمان دنيا و آخرت و رحيم هر دويى) ولى اين ممكن است يك استثنا بوده باشد؛ بنابراين منافاتى با تفاوت فوق ندارد. 📕پیام قرآن، ناصر، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ ۹، ۱۳۸۶ش، ج ۱، ص ۳۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله:  🔸«نِعمَتانِ مَكفُورَتانِ: الأمنُ والعافِيَةُ». 🔹دو نعمت است كه شكر آنها گزارده نمى شود: و . 📕الخصال، ص ۳۴ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آثار و پیامدهای اجتماعی اسراف 🔸در این نوشتار به بررسی آثار سوء در جامعه می‌پردازیم. 💠«سقوط اخلاقی جامعه» 🔹 و ریخت و پاش، انسان را از مسیر صحیح بیرون آورده و به ورطه هولناک و تباهی میکشاند. برای به گردش درآوردن چرخ های اسراف‌کاری و ولخرجی خود، گاه به مرحله‌ای می‌رسد که به هر تن می‌دهد، رشوه می‌گیرد، دروغ میگوید، ربا می‌خورد، به عناوین مختلف عفت و شخصیت خود را از دست می‌دهد و سرانجام با اعمال خلاف خود چهره زیبای جامعه اسلامی را تیره و تار کرده، همگان را نسبت به آنها بدبین می‌کند. 💠«اختلاف طبقاتی» 🔹یکی از علل اساسی ایجاد در را می‌توان ناهماهنگی در نام برد؛ زیرا وقتی گروهی به در مصرف بپردازند و هر روز با امکانات بیشتر و بهتر مشغول زندگی شوند، خود طبقه آفرین شده، روز به روز بر می‌افزایند. عده‌ای در ناز و و عده ای در و زحمت اند. 💠«وابستگی» 🔹 ای که در خرج کردن ثروت ملی از حد تجاوز کرد و با و های بی اندازه، باعث کاهش تولید و در نتیجه عدم توازن بین و گردید، کم کم مجبور به خارج کردن ارز از کشور و وارد کردن اجناس مورد نیاز از خواهد شد و بدینگونه وابسته به واردات از کشورهای بیگانه می‌شود. 💠«ضایع ساختن حقوق» 🔹یکی از آثار اسراف  است؛ چون باعث می‌شود و در نتیجه دیگران از کالای اسراف شده محروم می‌گردند. مثلًا اگر فرض کنیم منطقه ای با کمبود آب - این ماده حیاتی - مواجه شود، به گونه ای که جایگزین کردن مقداری که می‌شود، ممکن نباشد، در چنین منطقه ای اسراف در آب موجب ضایع شدن حقوق دیگران و محرومیت ایشان از آب است و در نتیجه چنانکه گذشت مضاعف میشود، بخصوص اگر به حد ضرر زدن به دیگران برسد. 💠«تباهی دولت ها» 🔹 اگر به دچار شوند، بدیهی است؛ چون بودجه را بر اساس مصارفی که اسراف سنگینشان کرده است، تنظیم می‌کنند. از این رو در صدد بر می‌آیند به هر صورت، راهی برای تأمین این بودجه بیابند و این از مهم‌ترین انگیزه های و تباهی است. 💠«فساد» 🔹می‌دانیم همان از حد قانون آفرینش و قانون تشریع است. این نیز روشن است که در یک نظام صحیح، هر گونه تجاوز از حد، موجب و از هم گسیختگی می‌شود و به تعبیر دیگر ، اسراف است. البته باید توجه داشت که اسراف معنای گسترده‌ای دارد. گاه در مسائل و است [اعراف، ۳۱] و گاه در [اسراء، ۳۲] و گاه در که منتهی به شک و تردید میشود [غافر، ۳۴] و گاه به معنای [زمر، ۵۳] می آید. [۱] ---‐---‐--------------------------------------- 💠با توجه به آنچه گذشت رابطه و به خوبی آشکار می‌شود. مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می‌فرماید: « یک پارچه است و برای هریک از اجزای خود خط سیری تعیین می‌کند، حال اگر یکی از این اجزاء از مدار خود خارج شود و را پیش گیرد، آثار آن در دیگر اجزاء جهان نمود پیدا می‌کند. که یکی از اجزای این عالم است از این قانون عمومی مستثنی نیست. 🔹اگر بر اساس بر مدار خود حرکت کند و هماهنگ با نظام هستی باشد، به خود می‌رسد؛ اما اگر از حد خود کند و قدم در جاده بگذارد در کل جهان آثار نامطلوبی از خود به جای می‌گذارد. [۲] می‌فرماید: «وَ لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ - الَّذِینَ یفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَ لا یصْلِحُونَ»؛ [شعراء، ۱۵۱ و ۱۵۲] (و فرمان را اطاعت نکنید - همانها که در زمین می‌کنند و اصلاح نمیکنند). پی نوشت ها: [۱] تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۳۰۸ [۲] المیزان، ج ۱۵، ص ۳۳۳ منبع: وبسایت راسخون به نقل از حوزه نت @tabyinchannel
⭕️خوبان در خطر هستند! 🔹خوبان در خطرند؛ آیا ما فریب نمی‌ خوریم؟! آیا نباید از خطر به خدا پناه ببریم؟! 📕در محضر بهجت، ج٣، ص۲۰۲ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه می توان بصیرت مهدوی خود را افزایش داد و به معرفت «امام زمان» (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رسید؟ 🔹وظیفه هر فرد با ایمانی به عنوان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این است که مانند یک «منتظر واقعی» زندگی کند. وقتی انسان حقیقتا کسی باشد، تمام رفتار و نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتب میکند، وسایل پذیرایی را آماده میکند و با لباس مرتب و چهره ای شاداب در انتظار میماند. چنین کسی میتواند ادعا کند که منتظر میهمان بوده است. 🔹اما کسی که نه خانه را مرتب کرده است و نه وسایل پذیرایی را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزی پوشیده است و نه اصلاً به فکر میهمان است، اگر ادعا کند که در میهمان بوده همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافه گویی او خواهند خندید. بنابراین باید قبل از آنکه از ادعای انسان فهمیده می شود از و او فهمیده شود. بنابراین یک اهل و به دنیا نیست، چرا که چنین کسی نمیتواند از وابستگیها و دلبستگیها و آلودگیها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد. 💠با توجه به نکات ذکر شده میتوان برخی وظایف منتظر «امام زمان» را چنین ذکر کرد: 🔹اولین شرط انتظار، است. تا انسان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد، او نخواهد شد. در مورد انتظار (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم چنین است، و طبیعی است که هر مقدار انسان نسبت به بیشتر باشد، انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالی که و ناآگاه به ارزش ، هرگز احساس تشنگی و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت، و بدین جهت از زمره او بیرون هستند. 🔹ریشه محبّت و دلدادگى به امام در معرفت ایشان نهفته است، هرچه و عمیق‌تر باشد محبّت حاصله نیز شدیدتر و قوى‌تر خواهد بود. دومین شرط انتظار، ایجاد با (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. وضعیت روحی و فکری و عملی خود را به گونه ای سامان میدهند که با امام داشته باشند. آیا میتوان منتظر قدوم کسی بود و با او و سنخیت نداشت؟ آیا می توان کسی را داشت، اما با او هیچ سنخیت و مشابهتی نداشت؟ 🔹ایجاد سنخیت با (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از طریق و و و درجات معنوی حاصل میشود، و تنها در این صورت است که میتوان ادعای محبت به را داشت. در صورتی که انسان رفتارش مطابق میل (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد، شعله محبت او در دلش زبانه خواهد کشید و عشق آن حضرت، او را به فریاد خواهد آورد و دوری اش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت. طبیعی است که هرچه قدر این بیشتر باشد، محبت آن حضرت به انسان بیشتر خواهد شد و محبت انسان نیز به آن حضرت افزون تر خواهد گشت. 🔹البته شناخت و هم سنخ شدن با (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، متوقف بر عمل به دستورات دین و پیشه کردن ، یعنی انجام و ترک و عمل برای رضای خداست. اگر در این مسیر بورزید، خداوند از درون، شما را خواهد کرد و موانع را برطرف میکند، و روی توفیق، شامل حالتان خواهد شد و روز به روز بر ظرفیت وجودی شما افزوده خواهد شد. میفرماید: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا...» [۱] (کسانی که در راه ما کنند راههای را به آنان می نماییم...). 🔹و نیز میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ...» [۲] (کسانی که گفتند ما است و در این راه ورزیدند، بر آنان نازل خواهد شد...). و در کلمات (علیهم السلام) آمده: «من اخلص لله اربعین یوما انبت الله الحکمة فی قلبه و یجری من قلبه علی لسانه و جوارحه» (کسی که تمام کارهایش فقط و فقط برای باشد، خداوند نور و بینایی را بر دلش میفشاند و حکمت از دلش بر زبانش و اعضا و جوارحش جاری میشود (یعنی همه رفتارش حکیمانه میشود)). بنابراین با در مسیر و عبودیت محض خداوند، ظرفیت وجودی انسان بسط پیدا میکند و و سعادت هموار میشود. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره عنکبوت، آيه ۶۹ [۲] همان، سوره فصلت، آيه ۳۰ منبع: وبسایت سراج نت @tabyinchannel