eitaa logo
برش‌ ها
410 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
446 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خیلی به (س) ارادت داشت. می خواستیم تابلوهای با عنوان "یا فاطمة الزهرا" نوشته و به اتاق های دانشکده نصب کنیم. بعضی دانشجوها می گفتند: "این کارها جاش اینجا نیست". دکتر موافق نبود. می گفت: "اتفاقا جاش همین جاست. باید این دانشگاه را با اهل بیت (ع) ضمانت کنیم". دکتر خیلی روی زمان کلاس حساس بود و اصرار داشت که 99 درصد 120 دقیقه را درس بدهد. اما روزهایی که به نام (ع) گره خورده بود، قاعده اش فرق می کرد. روز شهادت (س) نیم ساعت درباره حضرت صحبت کرد. نمی دانم آن روز در ذهنش چه گذشت که شروع کرد با صدای بلند گریه کردن. های های گریه می کرد و ما هاج و واج دکتر بودیم و فقط نگاهش می کردم. ع س ؛ خرده روایت های زندگی شهید مجید شهریاری. نویسنده: فاطمه شایان پویا. ناشر: نشر شهید کاظمی. نوبت چاپ: اول-بهار ۱۳۹۸؛ صفحه 149-150. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از : آقا جانم! وقتی که ما به می رویم، به این نیت می رویم که انتقام آن سیلی که آن نامردان بر روی زده [اند بگیریم]، برای آن بازوی ورم کرده می رویم؛ برای گرفتن انتقام آن سینه سوراخ شده می رویم. سخت است شنیدن این مصیبت ها. س ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
🔹محسن بهاروند (معاون وزیر امور خارجه) افاضه فرمودند: موضوع حقوق بشر يكی از محورهای گفتگو در مذاكرات احتمالی آينده ايران و آمريكا است. موضوع و مواجهه با زندانيان سياسی بيشتر مورد توجه است. من با مجازات‌هايی مثل اعدام موافق نيستم. آدم واقعا از عقل نداشته این جماعت تعجب می کند. کسی در جمهوری اسلامی مسئولیت گرفته و نان اسلام را می خورد، این قدر وقیح می گوید "من با مجازات هایی مثل اعدام مواق نیستم". شده مثل آن داستانک که گفتند دو ورزشکار نام آور را دستگیر کرده بودند و داشتند می بردند. در این میان یک پرید وسط که داش ما سه تا رو کجا می برید؟! در این زمینه چند نکته را عرض می کنم. 1. کسی که است، طبعا شیخصیتی حقوقی دارد و باید مسائلی را به زبان بیاورد که سیاست وزارت امور خارجه نظام جمهوری اسلامی است نه بافته های شخصی خودش. این کلام مصداق همان مثل معروف است که بر دهانی که بی موقع باز شود. 2. مجازات اعدام یکی از است که در قرآن کریم به آن تصریح شده است. اعدام گاهی به خاطر قتل نفس است که می شود و گاهی عناوینی چون و را با خود دارد و گاهی برای گناهان دیگری از جمله زنا و لواط و ... . 3. مجازات اعدام در کشور نیست. یعنی این طور نیست که برخی را به خاطر اعدام کنند و برخی را به خاطر . تمام اعدام هایی که در کشور صورت می گیرد بر اساس قانون مجازات اسلامی است و قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع) پشتوانه آن است. 4. بنا بر مطالب گفته شده، اعدام از احکام است و انکار آن می تواند به آدمی منجر شود. به همین خاطر از جناب بهداروند را توجه می دهم که نعمت بسیار خوبی است. آن را قدر بدانید و دنیا و آخرت خودتان را فدای خود نفرمایید. 5. شما را به خصوص توجه می دهم به سخنرانی حضرت امام خمینی (ره) در 25 خرداد 1360 که در آن سخنرانی کسانی که علیه حکم قصاص دعوت به راهپیمایی کرده بودند را مرتد اعلام فرمودند: می‌گویید که قصاص، این قانون واضح اسلام، این قانون ضروری اسلام، این قانونی که قرآن به آن تصریح کرده است، این قانونی که مصلحت و امنیت کشور را تأمین می‌کند، شما این را یک قانون «غیر انسانی» می‌دانید. شما از ریشه‌هایتان بودید! ولی حالا من نظرم با این جمعیتی است که اینها را تأیید می‌کنند. یک قدر اصلاح کنید خودتان را آقا! چرا برای دنیا این قدر دست و پا می‌زنید؟ انسان این قدر برای دنیا دست و پا بزند که یک جمعیتی که قرآن را سبّ می‌کنند و یک جمعیتی که کمونیستها را دعوت می‌کنند برای ضدیت با اسلام، شما تأییدشان بکنید. ... بیایید در مقابل اینها بایستید. در مقابل اینها بگویید این امری که گفتند اینها کفر است. اینکه کسی بگوید حکم خدا «غیر انسانی» است، اسلام غیر انسانی است، این کافر است. ..... همّ و غمّشان این است که این جمهوری اسلامی به درد نمی‌خورد! ما حتماً باید یا در آغوش امریکا باشیم تا بتوانیم زندگی کنیم؛ یا در آغوش شوروی. و چون شوروی الحاد دارد و امریکا موحّد است! و خیلی صحیح است و خوب است، یا کمتر از او بد است، ما خوب است که همراه اینها باشیم. این چه فکری است که شماها دارید؟ چرا باید این‌طور باشید؟ من بسیار متأسفم! من بسیار متأسفم! اینکه مرا به درد دل وادار می‌کند، مقابله با این جمعیت است. مقابله با آنی است که حضرت امیر را نگذاشتند کارهایش را انجام بدهد. اگر اینها واقعاً اعتقاد به اسلام دارند و لازم می‌دانند نهی از منکر کنند، کدام منکری بالاتر از این است که کسی بگوید حکم قرآن «غیر انسانی» است، و مردم را دعوت کند برای این؟ اینها دعوت می‌کنند به راهپیمایی بر ضد کی و به طرف کی، طرفداری از کی؟ .... . ✍️میگما ؛ نیش نوشت های پراکنده @boreshha
آخرین اش را قبل از شروع عملیات خواند. بین روضه، حضرت زهرا (س) را مخاطب قرار داد و گفت: «خانم! عمریه نوکری شما و فرزندان تون رو کردم و تا حالا چیزی ازتون نخواستم؛ ولی حالا می خوام تو اون لحظات آخر کمک کنید». در گرماگرم عملیات، وقتی گلوله رگبار به سینه اش نشست، خم شد. زیر نور ماه می دیدم که خون تو پیراهنش جمع شده. سعی کردم سرش را روی پایم بگذارم، نگذاشت. سرش را روی زمین گذاشت و سه بار "یا زهرا" گفت و چشمانش را بست. (س) آمده بود کمکش. ع س /جلد 24؛ کتاب غلام علی رجبی/ به قلم سید احمد معصومی نژاد/ناشر: روایت فتح/ نوبت چاپ: دوم-1422؛ خاطره شماره 92-93. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
سید مجتبی یادگار جبهه را همیشه با خودش داشت. از سر کار که بر می گشت، مسقیم می رفت داخل اتاقش. آن قدر از این پهلو به آن پهلو می شد تا دردش آرام بگیرد. گاهی درد پهلو امانش را می برید. می رفتم کنارش، می خواستم پهلویش را بمالم تا آرام شود. می گفت: مادر! این در ارثیه مادرم زهراست. بگذار با همین درد به آرامش برسم. راوی: مادر شهید ۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)، گرد آوری: حسین کاجی، بازنویسی: مهدی قربانی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم- بهار ۱۳۹۵، خاطره ۴۷٫ به نقل از کتاب بر خوشه خاطرات، ابراهیم رستمی، ص ۳۰. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
وقتی نگاه می کنم بزرگ ترین وجه تمایز از خیلی ها و حتی شهدای دیگر، شدت اتصالش به خانواده شهدا بود. این یگانگی با خانواده شهدا، به حدی بود که فرزندان شهدای مدفع حرم، گم شده خودشان را در ایشان می دیدند و اگر بگویم با رفتن باور کردند یتیم شدند، اغراق نکردم. این اتصال در وصیت نامه شهید هم متبلور است: ✅به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به‌چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همان‌گونه که از فرزندان خود با اغماض می‌گذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید. ✅در این عالم، صوتی که روزانه من می‌شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش می‌داد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود می‌دانستم، صدای فرزندان شهدا بود. ✅دوست دارم جنازه‌ام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید به‌برکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد. ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 📌یک حرف از هزاران
مقام معظم رهبری: بدون تردید خون به ناحق ریخته‌ی این شهید مظلوم به سرعت اثر خواهد کرد و دست انتقام الهی گریبان سیاستمداران سعودی را خواهد گرفت. این عالمِ مظلوم نه مردم را به حرکت مسلحانه تشویق می‌کرد و نه به صورت پنهانی اقدام به توطئه کرده بود، بلکه تنها کار او، انتقاد علنی و و برخاسته از تعصب و غیرت دینی بود.  
فرازی از : به برادرانم توصیه می کنم که در هر مجلس و محفلی از جنگ و سخن بگویید. از مظلومیت ما در برابر ستمگران بگویید. از رهبری و ولایت فقیه سخن بگویید. یادتان نرود امام ما را از اسفل السافلین به طرف اعلی علیین اوج داد . ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
در سال 1372 در ارتفاعات 112 مشغول بودیم. اما چند وقت بود که هیچ شهیدی پیدا نمی کردیم. به حدی ناراحت بودیم که وقتی شب به مقر می آمدیم حتی حال صحبت کردن با همدیگر را هم نداشتیم. تنها کاری که از دستمان برمی آمد نوار (س) را می گذاشتیم و اشک می ریختیم. با خودم می گفتم: «یا زهرا؛ من به عشق مفقودین اینجا آمده ام. اگر ما را لایق می دانید مددی کنید تا شهدا به ما نظر کنند و اگر لایق نمی دانید که برگردیم تهران». روز بعد هم بچه ها با توسل به (س) مشغول تفحص شدند. در حین کار روبروی پاسگاه بند انگشتی نظرم را جلب کرد. با احتیاط لازم اطراف آن را خالی کردیم و به بدن شهید رسیدیم. در کنار آن شهید، شهیدی دیگر را نیز پیدا کردیم که جمجمه هایشان روبروی هم بود. قمقمه آبی هم داشتند که برای تبرک همه از آن نوشیدیم. وقتی که از داشتن پلاک مطمئن شدیم، با ذکر صلوات پیکرها را از روی زمین برداشتیم. متوجه شدیم که هر دو شهید پشت پیراهن شان نوشته بودند: «می روم تا بگیرم». س راوی: مرتضی شادکام ؛ نوشته حمید داود آبادی. ناشر: صیام. نوبت چاپ: اول-بهار 1389. صفحه 81-82. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
؛ همو که رهبری معظم به او ارادت قلبی داشت و هر شب دعایش می کرد؛ همو که خلا وجود شخصیت هایی چون علامه طباطبایی و شهید مطهری را برای نسل جوان پر می کرد به خیل عالمان ربانی در ملأ اعلی پیوست. آیت الله مصباح عمری خار چشم دشمنان بود و بر همین سنت رهسپار حریم یار شد. روزگار غریبی شده است. به راستی که جمعه ها برای خودش محرابی شده است برای تقابل حق و باطل و معراجی شده برای زمینه سازان ظهور. ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 📌یک حرف از هزاران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازی از وصیت نامه شهید قاسم سلیمانی خطاب به علما و مراجع معظم: سخنی کوتاه از یک چهل ساله در میدان، به علمای عظیم‌الشأن و گران‌قدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکی ها هستند، خصوصا مراجع عظام تقلید. سربازتان از یک برج دیده‌بانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش‌های آن [که] شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید، از بین می‌رود. این دوره‌ها با همه دوره‌ها متفاوت است، این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی‌نمی‌ماند. اگر این آسیب دید، حتی ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
نوشته ای با عنوان را در این باره بخوانید. البته به خاطر طولانی بودنش و اینکه از حوصله دوستان خارجه عذرخواهی می کنم. «تِلْكَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ» 👇👇👇
مصادره شهدا بین کفر و نفاق تقسیم کاری در باب مقابله با شهید وجود دارد. کافر چون دشمنی آشکار دارد، با شهید مقابله کرده و او را می کشد. از این جا به بعد وظیفه سنگینی بر عهده است که باید و شخصیتش را بکشد. بهترین راهبرد در این داستان است. قصد زیاده گویی ندارم. به طور اختصار چند نکته را در این باب عرض می کنم. 1. حتما تاریخ خوانده اید، تاریخ حیات امیر مؤمنان (ع). حضرت علی (ع) چه کشید تا شهیدش را مصادره نکنند. به نظر شما چرا بعد از آنکه حضرت فاطمه (س) را مضروب ساخته بودند، اصرار داشتند با ایشان دیدار کنند؟ چرا حضرت فاطمه (س) نمی خواست اجازه ملاقات دهد؟ چرا حضرت فاطمه (س) وصیت کرد که «(ای علی) تو را وصیت می کنم هیچ یک از آنان که به من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب کردند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند؛ زیرا آنها دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند و اجازه نده که فردی از آنها و پیروانشان بر من نماز بگزارد. مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشم ها آرام گرفته و دیده ها به خواب فرو رفته باشند»؟ چرا علی (ع) بعد از دفن همسرش، صورت قبر درست کرد و اجازه نداد کسی ریگی از آن قبور را هم جابجا کند. همه دعوا بر سر ست. جریان نفاق می خواهد حضرت فاطمه را تحریف کند و بگوید ما با او مشکلی نداشتیم. در مقابل علی (ع) خون دلها نخورد تا نگذاشت شهیدش مصادره شود. 2. در طول تاریخ این تلاش برای مصادره وجود داشته است. از جمله اظهار ندامت و اینکه ابن زیاد خودسر امام حسین (ع) را کشته است و اشک تمساحی که در سوگ امام رضا (ع) ریخت. 3. در طی انقلاب اسلامی نیز این مصادره به شکل های گوناگون رخ داده است. در برخی موارد بعد از سی سال به ثمر نشسته است. الف. تحریف مکتب و مرام شهدا. معمولا بعد از شهادت شهدا، برخی در مقام تمجید از شهید مطالبی ضد و نقیض درباره او می گویند. کم کم وقتی این سخنان کج و معوج زیاد می شود، از دست خارج می شود. حال یا در برزخ بی وزنی می ماند و یا به اردوگاه نفاق منتقل می گردد. برای نمونه -قاسم_سلیمانی را اینگونه توصیف کرد: «او به معنی واقعی کلمه بود نه در این خط بود نه در آن خط بود نه راست بود نه چپ بود». جهانگیری هم در مصاحبه ای گفت: «شهید سلیمانی خاتمی را دوست داشت». ب. در خانواده شهید و جذب آنها. این جذب هم با واسطه افرادی است که با خانواده شهید، در زمان حیاتش مرتبط بودند. بعدها با قطع ارتباط انقلابیون، افراد معلوم الحال به خانواده شهید جهت می دهند. برای نمونه حمایت برخی همسران و فرزندان شهدا از در از همین قسم می باشد. همسران شهیدان باکری و شهید همت و دختر شهید زین الدین ، برخی از فرزندان شهید بهشتی، همسر شهید رجایی نمونه های بسیار آشکار این نفوذ است. گاهی وقتها قضیه مغلوبه شده، عده ای در برهه هایی توانسته اند اعلان مواضع انقلابی شهدا را تحریف شهدا قلمداد کرده و از خانواده شهدا علیه این حرکت طومار جمع کنند؛ آن هم با عنوان مصادره سیاسی شهدا. ادامه دارد.... .
4. وظیفه ای که خانواده شهدا و جریان انقلابی در این باره دارند بسیار مهم است. الف. منافقان (بخوانید اصلاح طلبان) باید بدانند که برای آنها هزینه دارد و به آسانی نمی توانند را تحریف کنند. جوانان خزب اللهی و همچنین خانواده شهید باید در حفظ شخصیت شهید باشند. در همین جا لازم است ابراز موضع کرده و تحریف گران را رسوا سازند. مراجعه مستمر به زندگی نامه های مکتوب و معرف بسیار خوبی از مرام شهداست. در همین زمینه رهبر معظم انقلاب با آینده نگری خاصی فرمودند: «یک نکته‌ی مهم این است که ]شهید سلیمانی] در مسائل داخل کشور اهل حزب و جناح و مانند اینها نبود، لکن بشدّت انقلابی بود. انقلاب و انقلابیگری خطّ قرمزِ قطعیِ او بود؛ این را بعضی‌ها سعی نکنند کم‌رنگ کنند، این واقعیّتِ او است؛ ذوب در انقلاب بود، انقلابیگری خطّ قرمز او بود. در این عوالم تقسیم به احزاب گوناگون و اسمهای مختلف و جناحهای مختلف و مانند اینها نبود امّا در عالَم انقلابیگری چرا، بشدّت پایبند به انقلاب، پایبند به خطّ مبارک و نورانیِ امام راحل (رضوان الله علیه) بود». ب. حفظ ارتباط مستمر جریان انقلاب یبا خانواده شهدا. باید قبول کنیم که قطع ارتباط جریان انقلابی با خانواده شهدا می تواند گروهی از آنان را به جریان های مقابل شهدا متمایل سازد و اگر نتواند، آنها را به عناصری بی تفاوت و منقطع از شهید خود تبدیل می کند. همسر یکی از شهدای مدافع حرم -عمدا نمی خواهم نام ببرم-گفته بود: "بعد از شهادت شهید، دیگر کسی به ما سر نمی زند". و همان شهید در عالم رؤیا به یکی از دوستان خود که بعدها به شهادت رسید گفته بود: "با معرفتا! به شما هم میگن رفیق. چرا به خانواده ام سر نمی زنید؟" اگر در خانواده شهیدی بی تفاوتی و یا تمایل به جریانات غیر انقلابی دیده شود، اولین مقصر جریان انقلابی است که از انجام وظایف خود شانه خالی کرده اند. ✍️میگما ؛ نیش نوشت های پراکنده @boreshha
فرازی از : همسر عزیزم زهرا خانم؛ سلام امیدوارم در راه انجام وظائف و تکالیف شرعی و االهی خودت موفق موید باشی. بنده اعتراف می کنم که در این مدت زندگی شوهر خوبی برای تو نبوده ام و اینک امیدوارم که از خطاهایم درگذری و اشتباهاتم را نادیده بگیری و از خداوند بزرگ برایم درخواست آمرزش بنمایی. و تو خود می دانی، برایت در این مدت روشن شد که آنچه برای بنده مهم بوده عمل به و انجام وظیفه بود، اگرچه در انجام آنها کوتاهی می کردم؛ ولی حداقل در صحبت هایم این مطلب واضح و روشن بود و لذا تنها چیزی که از تو می خواهم این است که به وظائف شرعیت عمل نمائی و آن گونه باشی که خداوند متعال و نبی مکرم اسلام (ص) و ائمه معصومین سلام الله علیه اجمعین خواسته اند. و بکوش که بچه ها هم همین گونه بار بیایند (البته این سفارش بنده حقیر به تمام خواهران و برادران ایمانیم هست). ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
در بین اسرا، "سید محمد" نامی بود اهل مشهد. ایشان خیلی به (ره) ارادت داشت و به هیچ وجه کوتاه نمی آمد. عراقی او را به اتاق مرگ بردند و بعد از شکنجه های زیاد، در زندان انفرادی قرارش دادند؛ بدون اینکه آب و غذایش بدهند. سه روز بعد که در اتاق را باز کردند سید محمد خندان و شادمان از اتاق بیرون آمد و با خوشحالی گفت: «در این سه روز زهرا برایم آب و غذا می آورد و هم اکنون از دست مبارک ایشان آب نوشیدم». عراقی ها بعد از شنیدن این مطلب خیلی عصبانی شدند. سید محمد را دوباره به بردند و آن قدر شکنجه اش کردند تا به شهادت رسید. (س) راوی: منصور محی الدینی ؛ خاطرات آزادگان 1؛ نوشته عباس میرزایی. ناشر: اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمان. چاپ اول: زمستان 1388. صفحه 40. *این خاطره برای است اما متأسفانه در منابع مشخصاتی از این شهید پیدا نشد. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
کتاب صوتی شماره: 9️⃣6️⃣1️⃣ کتاب گویای "سلیمانی عزیز" در قالب این کتاب گویا گزیده‌ای از خاطرات بسیار شنیدنی از زندگی و مجاهدت‌های «حاج قاسم سلیمانی» است که دوستان و هم‌رزمانش نقل کرده‌اند. در این کتاب گویا صدای شهید بزرگوار، حاج قاسم سلیمانی، را در برهه‌های مختلف زندگی ایشان خواهید شنید. همچنین در قسمتی از کتاب، بخش‌هایی از نماز پرشکوهی که رهبر معظم انقلاب بر پیکر ایشان اقامه کردند، درج شده است. این کتاب روایتی از متن و گفتار است که امیدواریم در درجه‌ی اوّل مقبولِ شهید سلیمانی و سپس شما شنوندگان عزیز قرار گیرد. گفتنی است نکات تربیتی، آموزشی، اخلاقی و رفتاری بسیاری در این کتاب گنجانده شده است که شنیدن آن را به والدین، نوجوانان و جوانان پیشنهاد می‌کنیم. 🎧با ما شهدا را بشنوید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1721434161C5242eca633
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هم چنانی که قرآن برای هدایت عموم مردم نازل شده ولی فقط متقین ظرفیت استفاده از هدایت آن را دارند، شهید هم برای خود قرآنی است. عموم افراد جامعه از مؤمن و غیر مؤمن به شهدا ابراز ارادت می کنند؛ اما فقط انقلابیون واقعی هستند که ظرفیت همسان سازی با را در خود ایجاد می کنند. این اسمش نیست؛ نامش است. ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 📌یک حرف از هزاران
فرازی از : دنیای فانی به هیچ کس وفایی نداشته است و نهایت کمال و غایت بلندی آن فناست. فنا در خدا و رسیدن به لقای پروردگار . مرگ همه را در کام خود می بلعد و چون مرگ حتمی است ، معقول است مرگ، باشد و زندگی در جهان هستی، زمینه [ساز] سازندگی و حیاط اخروی باشد و بهتر است با مرگ شرافت مندانه در پیشگاه انبیاء و اولیا و شهدا سر افکنده و خجل نباشیم . ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
بعضی ها بی عرضه ها وقتی می بینند توان بالا رفتن ندارند، تنها کاری که می کنند این است که بالا رفته ها را زیر می کشند تا خود را لاپوشانی کنند. مثل اهل سقیفه که سعی کردند عصمت پیامبر خدا (ص) قبل از بعثت را زیر سؤال ببرند تا شرک چهل ساله شان به چشم نیاید. و مثل برخی که از هم اکنون را کرده اند. ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 📌یک حرف از هزاران
کلامی از شهید_احمد_کاظمی در وصف یاران شهید👇👇👇
برش‌ ها
کلامی از شهید_احمد_کاظمی در وصف یاران شهید👇👇👇
خیلی دلباخته شهدا بود. اعتقاد داشت که شهادت به خواست خود انسان است: من اعتقاد دارم و به این اعتقادم نیز پایبند و راسخ هستم که هیچ کدام از این بچه‌ها در جبهه به شهادت نرسیدند الا این که خودشان خواستند، الا اینکه برنامه قبلی داشتند و اصلاً یک حرکت اتفاقی برای هیچ کدامشان نبود، برای من این مطلب ثابت شد، چون من اکثر این شهیدان را می‌شناسم و با آنها از نزدیک آشنا بودم یا یک روز قبل از شهادت و یا روز شهادت و یا دو روز قبل از شهادتشان، لحظة شهادت خود را به زبان می‌آوردند. برای حرف خودش شاهد هم داشت: ، که شش ماه قبل از شهادتش برای من نامه نوشته بود که “من شش ماه دیگر شهید می‌شوم”. ، که سه روز قبل از شهادتش مجروح شده بود و ترکش خورده بود به یکی از قسمت های گردنش، و وقتی به او گفتم آقای زینلی چه شده است؟ گفت: احمد کمی این طرف‌تر خورده، انشاء الله همین روزها جای اصلی می‌خورد و همین هم شد. راه افتادیم برویم برای قرارگاه، من جیپ را می‌راندم و ایشان بغل دست من نشسته بود، آمد نزدیک‌تر شد، دستش را گذاشت روی شانه‌ام و گفت: «برادر احمد، من آماده‌ام و هیچ کاری ندارم همین دو سه روزه شهید می‌شوم». از این روشن‌تر و واضح‌تر؟ و همین هم شد. در اوج پیروزی عملیات و در موقعی که سختیها پشت سر گذاشته شده بود و عملیات رو به اتمام بود یک گلوله زدند و همان یک گلوله فلسفة شهادت شهید خرازی شد با ، در کنار دجله باهم نشسته بودیم، من رفتم قرارگاه که آخرین وضعیت را گزارش دهم و صحبت کنیم و برای ادامة عملیات به نتیجه برسیم. من از پیش ایشان به این طرف دجله آمدم و به قرارگاه رفتم و طولی نکشید که برگشتم، آمدم کنار دجله قایقی نبود من را ببرد، با مهدی تماس گرفتم و گفتم: «چه خبر است؟» ایشان جواب سؤال من را نداد و این جمله را فرمود که: «برادر احمد بیا اینجا، اینجا جای بسیار خوب و زیبایی است بیا تا برای همیشه پیش هم باشیم» این آخرین جملة او بود که این کلمه چند لحظه مانده به شهادت این شهید عزیز بود. ؛ یادداشت هایی درباره شهید احمد کاظمی/ خاطره نگار: محمد مهدی بهدار وند/ نشر شهید کاظمی/ نوبت چاپ: اول-تابستان ۱۴۰۵؛ صفحه ۱۱۳-۱۱۵. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/