eitaa logo
برش‌ ها
382 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
351 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
محمود برای کمک به و دست از پا نمی شناخت: برش اول: کفشش آن قدر کهنه و پاره بود که پایش روی زمین کشیده می شد. رفتم کنارش و گفتم: محمود! این کفش ها چیست که پوشیدی؟ با خنده گفت: در راه کسی را دیدم که هایش خیلی کهنه و پاره بود، کفش هایم را با او عوض کردم. برش دوم: آمده بود ده تومان پول کند. اصرار کردم برای چه می خواهد. گفت: پدرم هر سه روز، ده تومان به من می دهد و من آن را به دو خانواده می دهم. الان چند روز است که پدرم را ندیده ام و آن خانواده ها منتظر کمک من هستند. برش سوم: در کمک به فقرا حد و مرز نمی شناخت. آمد پیشم و گفت: یک خانواده فقیر را می شناسم که اگر داشته باشند، خودشان کار کرده و از گدائی نجات پیدا می کنند. با اصرار پول چرخ خیاطی را گرفت و رفت. راویان: ابراهیم اطمینان و مهدیان ؛ کتاب خاطرات شهید محمود اخلاقی، نویسنده: اشرف سیف الدینی، ناشر: اداره کل حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس کرمان، نوبت چاپ: اول – ۱۳۸۸؛ صفحات ۳۳ و ۳۴ و ۴۷. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
با سلام برای دسترسی به خاطرات کانال می توانید از هشتگ های ذیل استفاده بفرمائید. ✅ (1 آبان) ✅ (4 آبان) ❌ (4 آبان) فاقد مطلب ❌ (8 آبان) ف ❌ (10 آبان) ف ✅ (11 آبان) ❌ (13 آبان) ف ❌ (18 آبان) ف ✅ (21 آبان) ❌ (21 آبان) ف ❌ (24 آبان) ف ✅ (28 آبان) ✅ (29 آبان) ✅ (29 آبان) @boreshha http://fi9.ir/i5sr0i
وَ رَأَى [النبیّ] ص رَجُلًا يَدْعُو وَ يَقُولُ- اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ مَا تُسْأَلُ فَأَعْطِنِي‏ أَفْضَلَ‏ مَا تُعْطِي فَقَالَ ص‏ إِنِ اسْتُجِيبَ لَكَ أُهَرِيقَ دَمُكَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ: (مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ؛ ج‏11 ؛ ص13) رسول خدا (ص) مردی را دید که خدا را این چنین دعا می کند: «با خدایا! از می طلبم بهترین چیزی که از تو خواسته شده است. پس بهترین چیزی را که عطا کرده ای بر من عطا کن». حضرت رسول (ص) فرمودند: اگر این دعای تو مورد الهی قرار گیرد خون تو در راه خدا ریخته می شود و به می رسی. @boreshha
من خیلی سر از حکومت و سیاست در نمی آورم. همین قدر می فهمم که اگر چوپانی را یک شبه رئیس جمهور کنند هم ، این بی تدبیری در را مرتکب نمی شود. اگر به این قضیه نگاه کنیم بی تدبیری است. دولت برای جبران کسری بودجه اش بنزین را گران می کند. چند ریالی را به مردم می دهد بقیه اش را به زخم دولتش می زند. اما نگاه ای هم وجود دارد که دور از واقعیت نیست: ✔️-اگر دولتی در طول شش سال گذشته مبسوط الید بوده و با خیال راحت از مچ گیری ، نفوذی های سرویس های مختلف را با عناوین کذایی، در دولت وارد کرده ؛ ✔️-اگر دست اندرکاران ریز و درشتش دست به فساد زده اند و حالا دانه درشت ها را یکی بعد از دیگری دارند دستگیر می کنند. ✔️-اگر جعبه سیاه های فراری را یکی بعد از دیگری به کشور بر می گردانند، باید بهش حق بدهی که کاری کند که حواس مردم از فاسدان دانه درشت پرت شود. اگر حواس ها پرت نشود مجلس آینده مجلس مخالف دولت خواهد بود و خواب دولتی ها را آشفته خواهد کرد. چه ابزاری بهتر از بنزین. حال که آب از سر گذشته، چند نکته حائز اهمیت است: 1️⃣ برگرداندن قیمت بنزین به قیمت قبل، تأیید و به رسمیت شناختن اعتراضات وحشیانه خیابانی و سلب امنیت و آرامش از مردم با کوچک ترین بهانه است . از این به بعد هر قانونی که به مذاق عده ای خوش نیاید، باید به خیابانها بریزند تا خواسته خود را به کرسی بنشانند. 2️⃣ همه ما باید مسئولیت پذیر باشیم. همه خسارت های 92 به بعد حاصل رأی غافلانه به افراد نالایق است. مردم باید تصمیم بگیرند که این اشتباه خود را در اسفند 98 جبران کنند. انتخاب آگاهانه، بزرگ ترین سیلی به کسانی است که به خیال واهی "بستن با کد خدا" ملت را به مضیقه و تنگنا دچار کرده اند. 3️⃣همراهی با اهل اغتشاش، علاوه بر آنکه خسارات جبران ناپذیری به اقتصاد کشور می زند، خوراک رسانه های معاند را تا مدت ها تأمین خواهد کرد و ما را دشمن شاد خواهد نمود. اگر در تجمعات غیر قانونی خون از دماغ کسی بریزد، همه شرکت کنندگان در آن مسئول خواهند بود. حمله به نهادهای انقلابی، حوزه های علمیه، بانک ها، فروشگاه ها، حمله به طلاب و روحانیون همه و همه از کسانی بر می آید که سر سفره های حلال بزرگ نشده باشند. 4️⃣صدا و سیما باید به دامن ملت برگردد. باید منعکس کننده واقعی غم ها و شادی های مردم باشد. اکنون بر اثر انفعال شدید که حاصل همراهی با دولت برای چند ریال بودجه است، در بخش اخبار نتیجه را به فضاهای های مجازی واگذار کرده است و آنهایند که ذهن مردم را مدیریت می کنند. صدا و سیما باید طوری عمل کند که اعتماد ملت را جلب کند. بگذارید مردم اخبار تلخ اما واقعی را از شما بشنوند نه اخبار راست با تحلیل های باطل را از دیگران. 5️⃣اینترنت ملی نیاز مبرم این کشور است و در بحران هایی این چنین خلأ خود را نشان می دهد. علت اینکه برخی دولتی ها نگذاشتند و سایر پیام رسان های معاند مسدود شود، برای همین هرج و مرج ها و سواری گرفتن از مردم برای اغراض شیطانی بوده است. در خانه اگر کس است، یک حرف بس است. ؛ نیش نوشت های پراکنده @boreshha
🔰 بیانات رهبر انقلاب درباره مسائل پیش آمده پس از اجرای طرح مدیریت مصرف سوخت 🔻 بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدللّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة اللّه علی اعدائهم اجمعین 🔹️ قبل از اینکه بحث را شروع بکنیم، من عرض بکنم که در این یکی دو روز خب یک حوادثی به دنبال مصوبه‌ی سران کشور، سران قوا اتفاق افتاد؛ دیروز، دیشب، پریشب، در برخی از شهرهای کشور، و متأسفانه مشکلاتی هم درست شد، تعدادی جان باختند و مراکزی تخریب شد، از این کارها هم شد در این یکی دو روزه. 🔹️ چند نکته را باید توجه داشت؛ اولاً وقتی یک چیزی مصوبه‌ی سران کشور هست، آدم باید با چشم خوشبینی به او نگاه کند، بنده در این قضیه سررشته ندارم یعنی تخصص این کار را ندارم، گفتم هم به آقایان؛ گفتم من چون نظرات کارشناس‌ها هم در این قضیه‌ی بنزین مختلف است، بعضی‌ها آن را لازم و واجب میدانند بعضی‌ها مضر میدانند، بنابراین من هم که صاحبنظر نیستم در این قضایا؛ گفتم من صاحبنظر نیستم لکن اگر سران سه قوه تصمیم بگیرند من حمایت میکنم. من این را گفتم، حمایت هم میکنم. سران قوایند، نشستند با پشتوانه‌ی کارشناسی یک تصمیمی برای کشور گرفتند، باید عمل بشود به آن تصمیم؛ این یک نکته. 🔹️ نکته‌ی دوم اینکه خب بله، یقیناً بعضی از مردم از این تصمیم یا نگران میشوند یا ناراحت میشوند یا به ضررشان است یا خیال میکنند به ضررشان است به هر تقدیر ناراضی میشوند، لکن آتش زدن به فلان بانک این کار مردم نیست، این کار اشرار است؛ کار اشرار است، این را باید توجه داشت. در یک چنین حوادثی معمولاً اشرار، کینه‌ورزان، انسانهای ناباب وارد میدان میشوند، گاهی بعضی از جوانها هم از روی هیجان با اینها همراهی میکنند و این‌جور مفاسد را به بار می‌آوردند. 🔹️ این مفاسد هیچ مشکلی را درست نمیکند جز اینکه علاوه‌ی بر هر مشکلی که هست، ناامنی را هم اضافه میکند. ناامنی بزرگ‌ترین مصیبت برای هر کشوری است، برای هر جامعه‌ای است، اینها قصدشان این است. شما ملاحظه کنید در این دو روز تقریباً یعنی دو شب و یک روزی که از این قضایا گذشته همه‌ی مراکز شرارت دنیا علیه ما این کارها را تشویق کردند، از خانواده‌ی منحوس خبیث خاندان پهلوی تا مجموعه‌ی خبیث و جنایتکار منافقین، اینها دارند مرتباً در فضای مجازی و در جاهای دیگر دارند تشویق میکنند ترغیب میکنند که این شرارتها انجام بگیرد. من عرضم این است هیچ کس به این اشرار کمک نکند، هیچ انسان عاقل و شایسته‌ای که به کشور خودش علاقه مند است، به زندگی راحت خودش علاقه مند است، به اینها نباید کمک بکند؛ اینها اشرارند، این کارها کار مردم معمولی نیست. 🔹️ مسئولین هم البته دقّت کنند، مواظبت کنند، هرچه ممکن است از مشکلات این کار کم کنند. 🔹️ حالا من دیروز دیدم در تلویزیون که بعضی از مسئولین محترم آمدند گفتند که ما مراقبیم که این افزایش قیمت موجب افزایش قیمت اجناس و کالاها نشود؛ خب بله این مهم است، چون الان گرانی هست، بنا باشد باز اضافه بشود گرانی خب این برای مردم خیلی مشکلات درست میکند، باید مراقبت کنند. 🔺️ این مراقبت‌ها را اینها بکنند، مسئولین حفظ امنیت کشور هم به وظایفشان عمل کنند، مردم عزیز ما هم که خوشبختانه در قضایای گوناگون این کشور بصیرت خودشان را، آگاهی خودشان را نشان دادند بدانند که این حوادث تلخ از ناحیه‌ی کیست و چگونه است، این آتش زدن و خراب کردن و ویران کردن و دعوا کردن و ناامنی ایجاد کردن مال چه کسی است، این را بفهمند توجه کنند که میفهمند هم مردم ملتفتند، و از اینها فاصله بگیرند. این آن توصیه‌ی ما است، مسئولین کشور هم به وظایف‌شان به طور جدی عمل کنند. ۹۸/۸/۲۶ 💻 @Khamenei_ir
امام خمینی (ره): حفظ از حفظ یک نفر ـ ولو باشد ـ اهمیتش بیشتر است؛ برای اینکه امام عصر هم خودش را فدا می‌کند برای اسلام. همۀ انبیا از صدر عالَم تا حالا که آمدند، برای کلمۀ حق و برای دین خدا مجاهده کردند و خودشان را فدا کردند. پیامبر اکرم آن همه مشقات را کشید و اهل بیت معظم او آن همه زحمات را متکفّل شدند و جانبازی‌ها را کردند؛ همه برای است. اسلام یک ودیعۀ الهی است پیش ملت ها که این ودیعۀ الهی برای تربیت خود افراد و برای خدمت به خود افراد هست و حفظ این بر همه کس است؛ یعنی، همه مکلف هستیم حفظ کنیم تا آن وقتی که یک عده‌ای قائم بشوند برای حفظ او، که آن وقت تکلیف از دیگران برداشته می‌شود. امروز ایجاد اختلاف؛ هر اختلافی باشد، و کارهایی که اختلاف‌انگیز است؛ هر کاری باشد و با هر اسمی باشد، این مضر به اسلام است و مضر به انقلاب است. 25 آبان 1360. @boreshha
⭕️ پاسدار ، از نیروهای سپاه حضرت سیدالشهدا (ع) استان تهران شامگاه یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۸ در درگیری با منافقین و آشوب‌گران در به فیض شهادت نایل آمد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازی از وصیت نامه: 600 جلد کتاب دارم. آنها را نبرید به کتابخانه و حبس کنید. آنها را بدهید به کسانی که اهل مطالعه هستند و به آنها هم بگویید کتابها را دست به دست کنند و در گردش نگه دارند و مطالعه کنند. @boreshha
پیکر مطهر شهید امنیت در معراج شهدا
پیکر شهید امنیت در معراج شهدا
متأسفانه در تاریخ شهادت این دو شهید برگوار اختلاف اقوال وجود دارد. در برخی منابع، 26 آبان، 27 آبان، 29 آبان ذکر شده است. روی سنگ مزار شهید 27 صفر ذکر شده که مصادف با 30 آبان است. روز 29 ام که با تاریخ گذاری بنیاد شهید هماهنگ است، به نظرم صحیح تر است. البته این اختلاف اقوال اصلا پدیده مبارکی نیست و نشان از بی توجهی مسئولان امر به تاریخ و سیره نگاری شهدا می باشد. گویا فقط زنده این بزرگواران برای آقایان قابل استفاده بوده. ظاهرا در همه جا رخنه کرده اند. کلام رهبر انقلاب خطاب به مسئولان مسئولان سیره شهدا خیلی راهبردی است که: «نگذارید بلایی که بر سر روضه ابا عبد الله (ع) آمد بر سر بیاید.». @boreshha
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهدی زین‌الدین (زاده ۱۳۳۸ تهران - شهید شده 29 آبان ۱۳۶۳ سردشت) شهید مهدی زین الدین فرمانده لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع)، به همراه برادرش مجید که مسئولیت اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر را بر عهده داشت برای شناسایی منطقه عملیاتی از کرمانشاه به سمت سردشت حرکت کردند آن هنگام به شهادت رسید. وی در کنکو رسراسری سال 1356 در دانشگاه شیراز با رتبه چهارم قبول شد اما به دلیل مبارزات سیاسی از ادامه تحصیل منصرف شد. @khateshahadat
آن روزها دیوار هم تعبیری از در بود در آسمان چیزی که پر می زد، کبوتر بود پسکوچه ها در عطر قرآن می بستند در کوچه ها هر عابری با تو برادر بود تقویم و درس و زندگی ، رنگ حسینی داشت هر روزمان با روز برابر بود نه حرص بود و نه تکاثر...عشق بود و عشق دست دعا سرچشمه ی جوشان کوثر بود از شهر مرگی رد نمی شد.. در عوض تا بود حرف بود و آن هم آور بود تو زنده بودی..چهره ات را خوب یادم هست تسبیح دستت داشتی و گونه ات تر بود آن روز بارانی تو قرآن خواندی و رفتی لبخند بر لب داشتی و بار آخر بود این، بار آخربود که می دیدمت آری... لبخندت انگار از همیشه آشناتر بود با عشق بالا رفتی و با عشق برگشتی برگشتی و اسم تو روی سنگ مرمر بود امروز هم اسم تو روی کوچه ی ما هست اما زمانه کاش فردا طور دیگر بود ای کاش فردا روزهای رفته بر می گشت جای تفنگ این بار در دستت کبوتر بود تو گفته بودی راه فردا راه دشواری ست تو رفته بودی و .. صدا.. در گوش بود شاعر: محمدجواد شاهمرادی @boreshha
میگما: واقعی مثل واقعی است. همچنان که بهائی واقعی نمی تواند حلال زاده باشد، یک اصلاح طلب واقعی هم نمی تواند داشته باشد. نمونه اش همین 77 اصلاح طلبی اند که بیانه ای را صادر کردند که قوه قضائیه باید با نیروهای نظامی و امنیتی که به سوی اغتشاشگران تیر اندازی کرده اند برخورد قاطع بکند. «...شلیک بی‌محابای تفنگی که از محل بیت‌المال برای دفاع از مردم فراهم شده به‌سوی شهروندان عادی و غیرمسلح که برای ابراز اعتراض و یا خشم خود به خیابان آمده‌اند، مطلقا و فارغ از موضوع اعتراض غیرقابل توجیه و جنایتی است که قانون و دستگاه قضاء نباید حتی لحظه‌ای در تعقیب بانیان، آمران و عاملان آن تعلل کند.». حضرات توقع داشتند نظام اسلامی در قبال این همه جنایتی که هم پیاله های بی غیرت تر از خودشان، از قتل و تخریب و هتک حرمت حوزه های علمیه، مساجد و کتاب الهی مرتکب شده اند، به به به و چه چهی بسنده می کرد. آقایان عقل کل! علی رغم شما، حتی حیوانات هم درس دشمن شناسی را بلدند. «اولئک کالانعام بل هم اضلّ». به راستی که ها را بسته و ها را رها کرده اند. ؛ نیش نوشت های پراکنده. @boreshha
بعد از عروسی سعید برادر حمید، دنبال خانه ای بودیم برای شروع زندگی مشترک. با پس اندازی که حمید داشت می شد یک خانه بزرگ در جای خوب قزوین اجاره کرد. اولین خانه را دیدیم. 120 متری بود. پسندیدیم. از خانه که بیرون آمدیم هنوز سوار موتور نشده بودیم که یکی از دوستان حمید زنگ زد. برای اجاره خانه پول لازم داشت. حمید گفت: «اگر راضی باشی پول مان را بدهیم به این رفیقم و با نصف دیگر خانه ای کوچک تر رهن کنیم. بعدا پول که دستمان آمد خانه ای بزرگ تر اجاره می کنیم». از پیشنهادش جا خوردم. اما پس از من و منی قبول کردم. دیدم می شود با خانه ای کوچک در محله های پایین شهر هم خوش بود. بالاخره منزلی پیدا کردیم حدود 50 متر با حیاط مشترک و دستشویی در حیاط. همان روز خانه را با هفت میلیون پیش و 95 هزار تومان اجاره ماهیانه قول نامه کردیم. این، آخرین خانه زندگی مشترک مان بود. ؛ شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت فرزانه سیاهکالی مرادی؛ همسر شهید، مصاحبه و باز نویسی: رقیه ملا حسینی، نویسنده: محمد رسول ملا حسینی، ناشر: شهید کاظمی، نوبت چاپ: چاپ بیست و نهم؛ ۱۳۹۷؛ صفحه 119-121. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
مقام معظم رهبری: اتقان را در نظر بگیرید و روایت را قرار بدهید؛ نگذارید ‌خوانی برای ، به سرنوشت روضه‌خوانی برای (علیه الصّلاة و السّلام) - در دوره‌هائی - دچار بشود. همان چیزی که هست را بیان کنید؛ منتها بیان هنرمندانه. 14 تیر 1389 @boreshha
مجید فوق العاده هوای مادرش را داشت. یکی از دلایلی که او را از فکر تحصیل در #خارج از کشور منصرف ساخت، رسیدگی به پدر و مادرش بود. وقتی مادرش را می دید، دست و پایش را می بوسید. موقع غذا خوردن، اول #لقمه در دهان مادرش می گذاشت، سپس خودش غذا می خورد. سر کلاس درس، تنهاترین تماسی را که جواب می داد، #تماس مادرش بود و خیلی راحت با او ترکی صحبت می کرد. مادرش دو سال مریض بود. اگر کار بیمارستان مادرش پیش می آمد، همه می دانستند که همه قرارهایش منحل می شود. روزی قرار بود با فرد مهمی دیداری داشته باشیم، به خاطر کار مادرش زنگ زد و عذرخواهی کرد. #شهید_مجید_شهریاری #سیره_خانوادگی_شهدا #احترام_به_پدر_و_مادر #شهید_علم ؛ دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری در آینه خاطرات؛ تهیه و تنظیم: دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی. ناشر: دفتر نشر معارف. نوبت چاپ: نهم؛ صفحه ۳۲. #کتاب_استاد ؛ خرده روایت های زندگی شهید مجید شهریاری. نویسنده: فاطمه شایان پویا. ناشر: نشر شهید کاظمی. نوبت چاپ: اول-بهار ۱۳۹۸؛ صفحه ۶۰. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزیده کتاب صوتی ؛ روایت فرزانه سیاهکالی مرادی از کتاب «یادت باشد» روایتی است عاشقانه از زندگی یک شهید مدافع حرم که پاییز سال ۸۹ به کربلا رفت، پاییز سال ۹۱ عقد کرد، پاییز سال ۹۲ ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال ۹۴ در دفاع از حرم مطهر حضرت زینب کبری(س) به شهادت رسید! 👇 @khateshahadat
#شهید_علی_چیت_سازیان
مصیب مجیدی معاون علی آقا بود که قبل از خودش شهید شده بود. در عالم رؤیا ملاقاتش کرد و با التماس به او گفت: دلم برای تو و بقیه شهدای واحد خیلی تنگ شده. از کدام راهکار فتی که به این مقام رسیدی؟ جواب مصیب دو کلمه بود: « » راهکاری که تا صبح شهادتش روز و شبی نبود که اشک توی چشمانش نباشد. به هر بهانه ای گریه می کرد؛ روضه، نماز شب، نماز و حتی توجیه نیروها. با صدای بلند بی ریای بی ریا. برش اول: سال ۱۳۶۶ توی عراق بودیم. یک باره همه را به خط کرد و دستور حرکت داد. آمدیم سر پل ذهاب، ساختمان بخشداری. همان جایی بود که سال ۱۳۶۱ کار اطلاعات و عملیات را از همان جا شروع کرده بود. تک و تنها رفت روی پشت بام بخش داری. الان دیگر صدای گریه اش بلند شده بود. ضجه می زد و برای ما هم دست و پا کرده بود. فریاد می کشید: «خدایا راضی نباش از رفقایم جا بمانم!». برش دوم: آخرین خداحافظی مان بود. می خواست نیمه شب حرکت کند. اما من اصرار داشتم که صبح حرکت کند. می گفتم: شب شگون ندارد. می گفت قول داده ام. گفت: بخوانیم تا خدا آرامش دهد. ساعت دو و نیم شب بود که علی مشغول نماز شد. او مشغول معشوق خودش بود و من هم. می دانستم که این نگاه ها آخرین بهره من از علی است.با یک دست قنوت گرفته بود و شانه هایش از گریه می لرزید. گریه اش تا عمق جانم می نشست و راه نفسم را می گرفت. قنوتش تمام شد؛ اما گریه اش نه. با اینکه زخم های تیر و ترکش نمی گذاشت به راحتی سجده کند؛ اما مشغول بود. هر دو گریه می کردیم. او و من گریه فراق. برش سوم: آخرین مان بود. علی آقا داشت می خواند. امام به رکوع رفت؛ اما علی آقا در قنوت مانده بود. گریه می کرد و با صدای بلند می گفت: «اللهم ارزقنی شهادة فی سبیلک». این آخرین نماز علی در این دنیا بود. روات: حسین رفیعی، محمد محمدی،زهرا پناهی روا(همسر شهید) و سعید یوسفی ؛ روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردار شهید علی چیت سازیان، نویسنده: حمید حسام، ناشر: سوره مهر، تاریخ چاپ: ۱۳۹۶- چاپ دوم (اول ناشر)؛ صفحات ۲۵۶، ۲۵۳-۲۵۴، ۲۴۹. @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/