یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم
گرم چو عود بر آتش نهند غم نخورم
چو التماس برآمد هلاک باکی نیست
کجاست تیر بلا گو بیا که من سپرم
ببند یک #نفس ای آسمان دریچه #صبح
بر آفتاب که امشب #خوش است با #قمرم
ندانم این شب قدر است یا ستاره روز
تویی برابر من یا خیال در نظرم
خوشا هوای #گلستان و #خواب در بستان
اگر نبودی تشویش #بلبل سحرم
بدین دو دیده که امشب تو را همیبینم
دریغ باشد فردا که دیگری نگرم
روان تشنه برآساید از وجود فرات
مرا فرات ز سر برگذشت و تشنهترم
چو میندیدمت از شوق بیخبر بودم
کنون که با تو نشستم ز ذوق بیخبرم
سخن بگوی که بیگانه پیش ما کس نیست
به غیر #شمع و همین ساعتش زبان ببرم
میان ما به جز این پیرهن نخواهد بود
و گر حجاب شود تا به دامنش بدرم
مگوی #سعدی از این درد جان نخواهد برد
بگو کجا برم آن جان که از غمت ببرم
#یک_امشبی_که_در_آغوش_شاهد_شکرم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/327
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم
برفت در همه عالم به بی #دلی خبرم
نه بخت و دولت آنم که با تو بنشینم
نه صبر و طاقت آنم که از تو درگذرم
من از تو روی نخواهم به دیگری آورد
که زشت باشد هر روز قبله دگرم
بلای #عشق تو بر من چنان اثر کردهست
که پند عالم و عابد نمیکند اثرم
قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند
میان آن همه تشویش در تو مینگرم
به جان دوست که چون دوست در برم باشد
هزار دشمن اگر بر سرند غم نخورم
نشان پیکر #خوبت نمیتوانم داد
که در تأمل او خیره میشود بصرم
تو نیز اگر نشناسی مرا عجب نبود
که هر چه در نظر آید از آن ضعیفترم
به جان و سر که نگردانم از وصال تو روی
و گر هزار ملامت رسد به جان و سرم
مرا مگوی که #سعدی چرا پریشانی
خیال روی تو بر میکند به یک دگرم
#نرفت_تا_تو_برفتی_خیالت_از_نظرم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/328
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
منم این بی تو که پروای تماشا دارم
کافرم گر #دل باغ و سر صحرا دارم
بر #گلستان گذرم بی تو و #شرمم #ناید
در ریاحین نگرم بی تو و یارا دارم
که نه بر #ناله مرغان چمن شیفتهام
که نه سودای رخ #لاله حمرا دارم
بر #گل روی تو چون #بلبل مستم واله
به رخ #لاله و نسرین چه تمنا دارم
گر چه #لایق نبود دست من و دامن تو
هر کجا پای نهی فرق سر آن جا دارم
گر به مسجد روم ابروی تو محراب من است
ور به آتشکده زلف تو چلیپا دارم
دلم از پختن سودای وصال تو بسوخت
تو من خام طمع بین که چه سودا دارم
عقل مسکین به چه اندیشه فرا دست کنم
دل شیدا به چه تدبیر شکیبا دارم
سر من دار که چشم از همگان در دوزم
دست من گیر که دست از دو جهان وادارم
با توام یک #نفس از هشت بهشت اولیتر
من که امروز چنینم غم فردا دارم
#سعدی #خویشتنم #خوان که به معنی ز توام
که به صورت نسب از آدم و حوا دارم
#منم_این_بی_تو_که_پروای_تماشا_دارم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/324
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من آن نیام که #دل از مهرِ دوست بردارم
و گر ز کینهٔ دشمن به جان رسد کارم
نه رویِ رفتنم از خاکِ آستانهٔ دوست
نه احتمالِ نشستن نه پایِ رفتارم
کجا روم که #دلم پایبندِ مهرِ کسی ست
سفر کنید #رفیقان که من گرفتارم
نه او به چشمِ ارادت نظر به جانبِ ما
نمیکند که من از ضعف #ناپدیدارم
اگر هزار تعنت کنی و طعنه زنی
من این طریقِ محبت ز دست نگذارم
مرا به منظرِ #خوبان اگر نباشد میل
درست شد به حقیقت که نقشِ دیوارم
در آن قضیه که با ما به صلح باشد دوست
اگر جهان همه دشمن شود چه غم دارم
به #عشقِ رویِ تو اقرار میکند #سعدی
همه جهان به در آیند گو به انکارم
کجا توانمت انکارِ دوستی کردن
که آبِ دیده گواهی دهد به اقرارم
#من_آن_نیام_که_دل_از_مهرِ_دوست_بردارم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/325
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
در #دل غم تو کنم خزینه
گر یک #دل و گر هزار دارم
این خسته #دلم چو موی باریک
از زلف تو یادگار دارم
من کانده تو کشیده باشم
اندوه زمانه #خوار دارم
در آب دو دیده از تو غرقم
و امید لب و کنار دارم
دل بردی و تن زدی همین بود
من با تو بسی #شمار دارم
دشنام همیدهی به #سعدی
من با دو لب تو کار دارم
#نه_دسترسی_به_یار_دارم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/321
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
باز از #شراب دوشین در سر خمار دارم
وز باغ وصل جانان #گل در کنار دارم
سرمست اگر به سودا برهم زنم جهانی
عیبم مکن که در سر سودای یار دارم
ساقی بیار جامی کز زهد توبه کردم
مطرب بزن نوایی کز توبه عار دارم
سیلاب نیستی را سر در وجود من ده
کز خاکدان هستی بر #دل غبار دارم
شستم به آب غیرت نقش و نگار ظاهر
کاندر سراچه #دل نقش و نگار دارم
موسی طور #عشقم در وادی تمنا
مجروح لن ترانی چون #خود هزار دارم
رفتی و در رکابت #دل رفت و صبر و دانش
بازآ که نیم جانی بهر نثار دارم
چندم به سر دوانی پرگاروار گردت
سرگشتهام ولیکن پای استوار دارم
عقلی تمام باید تا #دل قرار گیرد
عقل از کجا و #دل کو تا برقرار دارم
زان می که ریخت #عشقت در کام جان #سعدی
تا بامداد محشر در سر خمار دارم
#باز_از_شراب_دوشین_در_سر_خمار_دارم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/323
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر به رخسار چو ماهت صنما مینگرم
به حقیقت اثر لطف خدا مینگرم
تا مگر دیده ز روی تو بیابد اثری
هر زمان صد رهت اندر سر و پا مینگرم
تو به حال من مسکین به جفا مینگری
من به خاک کف پایت به وفا مینگرم
آفتابی تو و من ذره مسکین ضعیف
تو کجا و من سرگشته کجا مینگرم
سر زلفت ظلمات است و لبت آب حیات
در سواد سر زلفت به خطا مینگرم
هندوی چشم مبیناد رخ ترک تو باز
گر به چین سر زلفت به خطا مینگرم
راه #عشق تو دراز است ولی #سعدی وار
میروم وز سر حسرت به قفا مینگرم
#گر_به_رخسار_چو_ماهت_صنما_مینگرم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/318
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من اگر نظر حرام است بسی گناه دارم
چه کنم نمیتوانم که نظر نگاه دارم
ستم از کسیست بر من که ضرورت است بردن
نه قرار زخم #خوردن نه مجال آه دارم
نه فراغت نشستن نه شکیب رخت بستن
نه مقام ایستادن نه گریزگاه دارم
نه اگر همینشینم نظری کند به رحمت
نه اگر همیگریزم دگری پناه دارم
بسم از قبول عامی و صلاح نیکنامی
چو به ترک سر بگفتم چه غم از کلاه دارم
تن من فدای جانت سر بنده وآستانت
چه مرا به از گدایی چو تو پادشاه دارم
چو تو را بدین شگرفی قدم صلاح باشد
نه مروت است اگر من نظر تباه دارم
چه شب است یا رب امشب که ستارهای برآمد
که دگر نه #عشق #خورشید و نه مهر ماه دارم
مکنید دردمندان #گله از شب جدایی
که من این صباح روشن ز شب سیاه دارم
که نه روی #خوب دیدن گنه است پیش #سعدی
تو گمان نیک بردی که من این گناه دارم
#من_اگر_نظر_حرام_است_بسی_گناه_دارم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/320
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من دوست میدارم جفا کز دست جانان میبرم
طاقت نمیدارم ولی افتان و خیزان میبرم
از دست او جان میبرم تا افکنم در پای او
تا تو نپنداری که من از دست او جان میبرم
تا سر برآورد از گریبان آن نگار سنگدل
هر لحظه از بیداد او سر در گریبان میبرم
خواهی به لطفم گو بخوان #خواهی به قهرم گو بران
طوعا و کرها بندهام #ناچار فرمان میبرم
درمان درد عاشقان صبر است و من دیوانهام
نه درد ساکن میشود نه ره به درمان میبرم
ای ساربان آهسته رو با #ناتوانان صبر کن
تو بار جانان میبری من بار هجران میبرم
ای روزگار عافیت شکرت نکردم #لاجرم
دستی که در آغوش بود اکنون به دندان میبرم
گفتم به پایان آورم در عمر #خود با او شبی
حالا به #عشق روی او روزی به پایان میبرم
#سعدی دگربار از وطن عزم سفر کردی چرا
از دست آن ترک خطا یرغو به قاآن میبرم
من #خود ندانم وصف او گفتن سزای قدر او
گل آورند از بوستان من #گل به بستان میبرم
#من_دوست_میدارم_جفا_کز_دست_جانان_میبرم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/319
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بیتو حرام است به خلوت نشست
حیف بود در به چنین روی بست
دامن دولت چو به دست اوفتاد
گر بهلی باز نیاید به دست
این چه نظر بود که #خونم بریخت؟
وین چه نمک بود که ریشم بخست؟
هر که بیفتاد به تیرت نخاست
وان که درآمد به کمندت نجست
ما به تو یکباره مقید شدیم
مرغ به دام آمد و ماهی به شست
صبر قفا #خورد و به راهی گریخت
عقل بلا دید و به کنجی نشست
بار مذلت بتوانم کشید
عهد محبت نتوانم شکست
وین رمقی نیز که هست از وجود
پیش وجودت نتوان گفت هست
هرگز اگر راه به معنی برد
سجدهٔ صورت نکند بتپرست
مستی خمرش نکند آرزو
هر که چو #سعدی شود از #عشق مست
#بیتو_حرام_است_به_خلوت_نشست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/322
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
به خدا اگر بمیرم که #دل از تو برنگیرم
برو ای طبیبم از سر که دوا نمیپذیرم
همه عمر با حریفان بنشستمی و #خوبان
تو بخاستی و نقشت بنشست در ضمیرم
مده ای حکیم پندم که به کار در نبندم
که ز #خویشتن گزیر است و ز دوست #ناگزیرم
برو ای سپر ز پیشم که به جان رسید پیکان
بگذار تا ببینم که که میزند به تیرم
نه نشاط دوستانم نه فراغ بوستانم
بروید ای #رفیقان به سفر که من اسیرم
تو در آب اگر ببینی حرکات #خویشتن را
به زبان #خود بگویی که به حسن بینظیرم
تو به #خواب #خوش بیاسای و به عیش و کامرانی
که نه من غنودهام دوش و نه مردم از نفیرم
نه توانگران ببخشند فقیر #ناتوان را
نظری کن ای توانگر که به دیدنت فقیرم
اگرم چو عود سوزی تن من فدای جانت
که #خوش است عیش مردم به روایح عبیرم
نه تو گفتهای که #سعدی نبرد ز دست من جان
نه به خاک پای مردان چو تو میکشی نمیرم
#به_خدا_اگر_بمیرم_که_دل_از_تو_برنگیرم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/317
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر من ز محبتت بمیرم
دامن به قیامتت بگیرم
از دنیی و آخرت گزیر است
وز صحبت دوست #ناگزیرم
ای مرهم ریش دردمندان
درمان دگر نمیپذیرم
آن کس که به جز تو کس ندارد
در هر دو جهان من آن فقیرم
ای محتسب از جوان چه #خواهی
من توبه نمیکنم که پیرم
یک روز کمان ابروانش
میبوسم و گو بزن به تیرم
ای باد #بهار عنبرین بوی
در پای لطافت تو میرم
چون میگذری به خاک #شیراز
گو من به فلان زمین اسیرم
در #خواب نمیروم که بی دوست
پهلو نه #خوش است بر حریرم
ای مونس روزگار #سعدی
رفتی و نرفتی از ضمیرم
#گر_من_ز_محبتت_بمیرم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/316
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من این طمع نکنم کز تو کام برگیرم
مگر ببینمت از دور و گام برگیرم
من این خیال نبندم که دانهای به مراد
میان این همه تشویش دام برگیرم
ستادهام به #غلامی گرم قبول کنی
و گر نخواهی کفش #غلام برگیرم
مرا ز دست تو گر منصفی و گر ظالم
گریز نیست که #دل #زین مقام برگیرم
ز فکرهای پریشان و بارهای فراق
که بر #دل است ندانم کدام برگیرم
گرم هزار تعنت کنی و طعنه زنی
من آن نیم که ره انتقام برگیرم
گرم جواز نباشد به بارگاه قبول
و گر مجال نباشد که کام برگیرم
از این قدر نگریزم که بوسی از دهنت
اگر حلال نباشد حرام برگیرم
#من_این_طمع_نکنم_کز_تو_کام_برگیرم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/315
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از تو با مصلحت #خویش نمیپردازم
همچو پروانه که میسوزم و در پروازم
گر توانی که بجویی #دلم امروز بجوی
ور نه بسیار بجویی و نیابی بازم
نه چنان معتقدم کهم نظری سیر کند
یا چنان تشنه که جیحون بنشاند آزم
همچو چنگم سر تسلیم و ارادت در پیش
تو به هر ضرب که #خواهی بزن و بنوازم
گر به آتش بریم صد ره و بیرون آری
زر #نابم که همان باشم اگر بگدازم
گر تو آن جور پسندی که به سنگم بزنی
از من این جرم نیاید که خلاف آغازم
خدمتی #لایقم از دست نیاید چه کنم
سر نه چیزیست که در پای عزیزان بازم
من خراباتیم و عاشق و دیوانه و مست
بیشتر #زین چه حکایت بکند غمازم
ماجرای #دل دیوانه بگفتم به طبیب
که همه شب در چشم است به فکرت بازم
گفت از این نوع شکایت که تو داری #سعدی
درد #عشق است ندانم که چه درمان سازم
#از_تو_با_مصلحت_خویش_نمیپردازم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/314
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نظر از مدعیان بر تو نمیاندازم
تا نگویند که من با تو نظر میبازم
آرزو میکندم در همه عالم صیدی
که نباشند #رفیقان حسود انبازم
درد پنهان فراقم ز تحمل بگذشت
ور نه از #دل نرسیدی به زبان آوازم
چون کبوتر بگرفتیم به دام سر زلف
دیده بردوختی از خلق جهان چون بازم
به سرانگشت بخواهی #دل مسکینان برد
دست واپوش که من پنجه نمیاندازم
مطرب آهنگ بگردان که دگر هیچ نماند
که از این پرده که گفتی به درافتد رازم
کس ننالید در این عهد چو من در غم دوست
که به آفاق نظر میرود از #شیرازم
چند گفتند که #سعدی #نفسی باز #خود آی
گفتم از دوست نشاید که به #خود پردازم
#نظر_از_مدعیان_بر_تو_نمیاندازم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/313
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
دگر به روی کسم دیده بر نمیباشد
خلیل من همه بتهای آزری بشکست
مجال #خواب نمیباشدم ز دست خیال
در سرای نشاید بر آشنایان بست
در قفس طلبد هر کجا گرفتاریست
من از کمند تو تا زندهام نخواهم جست
غلام دولت آنم که پایبند یکیست
به جانبی متعلق شد از هزار برست
مطیع امر توام گر #دلم بخواهی سوخت
اسیر حکم توام گر تنم بخواهی خست
نماز شام قیامت به هوش باز آید
کسی که #خورده بود می ز بامداد الست
نگاه من به تو و دیگران به #خود مشغول
معاشران ز می و عارفان ز ساقی مست
اگر تو سرو خرامان ز پای ننشینی
چه فتنهها که بخیزد میان اهل نشست
برادران و بزرگان نصیحتم مکنید
که اختیار من از دست رفت و تیر از شست
حذر کنید ز باران دیدهٔ #سعدی
که قطره سیل شود چون به یکدگر پیوست
خوش است #نام تو بردن ولی دریغ بود
در این سخن که بخواهند برد دست به دست
#چنان_به_موی_تو_آشفتهام_به_بوی_تو_مست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/310
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمیشود ما را
تو را در آینه دیدن جمال طلعت #خویش
بیان کند که چه بودست #ناشکیبا را
بیا که وقت #بهارست تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
به جای سرو بلند ایستاده بر لب جوی
چرا نظر نکنی یار سروبالا را
شمایلی که در اوصاف حسن ترکیبش
مجال نطق نماند زبان گویا را
که گفت در رخ #زیبا نظر خطا باشد
خطا بود که نبینند روی #زیبا را
به دوستی که اگر زهر باشد از دستت
چنان به ذوق ارادت #خورم که حلوا را
کسی ملامت وامق کند به #نادانی
حبیب من که ندیدست روی عذرا را
گرفتم آتش پنهان خبر نمیداری
نگاه مینکنی آب چشم پیدا را
نگفتمت که به یغما رود #دلت #سعدی
چو #دل به #عشق دهی #دلبران یغما را
هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را
#اگر_تو_فارغی_از_حال_دوستان_یارا #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/311
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وه که در #عشق چنان میسوزم
که به یک شعله جهان میسوزم
شمع وش پیش رخ شاهد یار
دم به دم شعله زنان میسوزم
سوختم گر چه نمییارم گفت
که من از #عشق فلان میسوزم
رحمتی کن که به سر میگردم
شفقتی بر که به جان میسوزم
با تو یاران همه در #ناز و نعیم
من گنه کارم از آن میسوزم
#سعدیا #ناله مکن گر نکنم
کس نداند که نهان میسوزم
#وه_که_در_عشق_چنان_میسوزم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/309
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خنک آن روز که در پای تو جان اندازم
عقل در دمدمه خلق جهان اندازم
نامه حسن تو بر عالم و جاهل #خوانم
نامت اندر دهن پیر و جوان اندازم
تا کی این پرده جان سوز پس پرده زنم
تا کی این #ناوک #دلدوز نهان اندازم
دردنوشان غمت را چو شود مجلس گرم
خویشتن را به طفیلی به میان اندازم
تا نه هر بیخبری وصف جمالت گوید
سنگ تعظیم تو در راه بیان اندازم
گر به میدان محاکای تو جولان یابم
گوی #دل در خم چوگان زبان اندازم
گردنان را به سرانگشت قبولت ره نیست
چون قلم هستی #خود را سر از آن اندازم
یاد #سعدی کن و جان دادن مشتاقان بین
حق علیم است که لبیک زنان اندازم
#خنک_آن_روز_که_در_پای_تو_جان_اندازم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/312
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
من بیمایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری
که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم
خویشتن بر تو نبندم که من از #خود نپسندم
که تو هرگز #گل من باشی و من خار تو باشم
هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد
که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم
هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی
مگر آن وقت که شادی #خور و غمخوار تو باشم
گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت
مگر آن وقت که در سایه زنهار تو باشم
گر خداوند تعالی به گناهیت بگیرد
گو بیامرز که من حامل اوزار تو باشم
مردمان عاشق گفتار من ای قبله #خوبان
چون نباشند که من عاشق دیدار تو باشم
من چه شایسته آنم که تو را #خوانم و دانم
مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم
گر چه دانم که به وصلت نرسم بازنگردم
تا در این راه بمیرم که طلبکار تو باشم
نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبی
همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم
خاک بادا تن #سعدی اگرش تو نپسندی
که نشاید که تو فخر من و من عار تو باشم
#من_بیمایه_که_باشم_که_خریدار_تو_باشم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/507
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
زان دو لب #شیرینت صد شور برانگیزم
گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر
ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم
بس توبه و پرهیزم کز #عشق تو باطل شد
من بعد بدان #شرطم کز توبه بپرهیزم
سیم #دل مسکینم در خاک درت گم شد
خاک سر هر کویی بی فایده میبیزم
در شهر به رسوایی دشمن به دفم برزد
تا بر دف #عشق آمد تیر نظر تیزم
مجنون رخ لیلی چون قیس بنی عامر
فرهاد لب #شیرین چون خسرو پرویزم
گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز
فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم
گر بی تو بود جنت بر کنگره ننشینم
ور با تو بود دوزخ در سلسله آویزم
با یاد تو گر #سعدی در شعر نمیگنجد
چون دوست یگانه شد با غیر نیامیزم
#یک_روز_به_شیدایی_در_زلف_تو_آویزم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/308
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
در آن #نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت #صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم #غلام روی تو باشم
به #خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
ز #خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم
حدیث روضه نگویم #گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن
و گر خلاف کنم #سعدیا به سوی تو باشم
#در_آن_نفس_که_بمیرم_در_آرزوی_تو_باشم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/306
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
غم زمانه #خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستین عقل برم
نه پای عقل که در دامن قرار کشم
ز دوستان به جفا سیر گشت مردی نیست
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم
چو میتوان به صبوری کشید جور عدو
چرا صبور نباشم که جور یار کشم
شراب #خورده ساقی ز جام #صافی وصل
ضرورت است که درد سر خمار کشم
گلی چو روی تو گر در چمن به دست آید
کمینه دیده #سعدیش پیش خار کشم
#غم_زمانه_خورم_یا_فراق_یار_کشم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/305
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بار فراق دوستان بس که نشست بر #دلم
میروم و نمیرود #ناقه به #زیر محملم
بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی
بار #دل است همچنان ور به هزار منزلم
ای که مهار میکشی صبر کن و سبک مرو
کز طرفی تو میکشی وز طرفی سلاسلم
بارکشیده جفا پرده دریده هوا
راه ز پیش و #دل ز پس واقعهایست مشکلم
معرفت قدیم را بعد حجاب کی شود
گر چه به شخص غایبی در نظری مقابلم
آخر قصد من تویی غایت جهد و آرزو
تا نرسم ز دامنت دست امید نگسلم
ذکر تو از زبان من فکر تو از جنان من
چون برود که رفتهای در رگ و در مفاصلم
مشتغل توام چنان کز همه چیز غایبم
مفتکر توام چنان کز همه خلق غافلم
گر نظری کنی کند کشته صبر من ورق
ور نکنی چه بر دهد بیخ امید باطلم
سنت #عشق #سعدیا ترک نمیدهی بلی
کی ز #دلم به در رود #خوی سرشته در #گلم
داروی درد شوق را با همه علم عاجزم
چاره کار #عشق را با همه عقل جاهلم
#بار_فراق_دوستان_بس_که_نشست_بر_دلم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/303
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هزار جهد بکردم که سر #عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
به هوش بودم از اول که #دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم
مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
من رمیدهدل آن به که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم به در برند به دوشم
بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
که دیده #خواب نکردهست از انتظار تو دوشم
مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
به زخمخورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست، ملامت کند چو من بخروشم
مرا مگوی که #سعدی طریق #عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند میننیوشم؟
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
#هزار_جهد_بکردم_که_سر_عشق_بپوشم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/304
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈