eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
این بوی روح‌پرور از آن است وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است ای باد بوستان مگرت در میان وی مرغ آشنا مگرت در پر است بوی بهشت می‌گذرد یا نسیم دوست یا کاروان که گیتی منور است این قاصد از کدام زمین است مشک‌بوی وین در چه داشت که عنوان معطرست بر راه باد عود در آتش نهاده‌اند یا در آن زمین که تویی خاک عنبر است بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در است بازآ که در فراق تو چشم امیدوار چون گوش روزه‌دار بر الله اکبر است دانی که چون همی‌ گذرانیم روزگار روزی که بی تو می‌گذرد روز محشر است گفتیم را به صبوری دوا کنیم هر روز بیشتر و صبر کمتر است صورت ز چشم غایب و اخلاق در نظر دیدار در حجاب و معانی برابر است در نیز چند بگنجد حدیث کوته کنم که قصهٔ ما کار دفتر است همچون درخت بادیه به برق شوق سوزان و میوهٔ سخنش همچنان تر است آری است وقت حریفان به بوی عود وز سوز غافلند که در جان مجمر است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/46 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ندانم از من خسته جگر چه می‌خواهی دلم به غمزه ربودی دگر چه می‌خواهی اگر تو بر آشفتگان ببخشایی ز روزگار من آشفته‌تر چه می‌خواهی به هرزه عمر من اندر سر هوای تو شد جفا ز حد بگذشت ای پسر چه می‌خواهی ز دیده و سر من آن چه اختیار تو است به دیده هر چه تو گویی به سر چه می‌خواهی شنیده‌ام که تو را التماس شعر رهیست تو کان شهد و نباتی شکر چه می‌خواهی به عمری از رخ تو برده‌ام نظری کنون غرامت آن یک نظر چه می‌خواهی دریغ نیست ز تو هر چه هست را وی آن کند که تو گویی دگر چه می‌خواهی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/47 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر کسی را نتوان گفت که است دگر و دگر است نه هر آن چشم که بینند سیاه است و سپید یا سپیدی ز سیاهی بشناسد بصر است هر که در آتش نبود طاقت سوز گو به نزدیک مرو کآفت پروانه پر است گر من از دوست بنالم نیست خبر از دوست ندارد که ز باخبر است آدمی صورت اگر دفع کند شهوت آدمی شود ور نه همان جانور است شربت از دست چه و چه تلخ بده ای دوست که مستسقی از آن تشنه‌تر است من از لبت فهم سخن می‌نکنم هرچ از آن تلخترم گر تو بگویی شکر است ور به تیغم بزنی با تو مرا خصمی نیست خصم آنم که میان من و تیغت سپر است من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر بند پایی که به دست تو بود تاج سر است دست به جفا نگسلد از دامن دوست ترک لؤلؤ نتوان گفت که دریا خطر است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/44 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عیب یاران و دوستان هنر است سخن دشمنان نه معتبر است مهر مهر از درون ما نرود ای برادر که نقش بر حجر است چه توان گفت در لطافت دوست هر چه گویم از آن لطیف‌تر است آن که منظور دیده و ماست نتوان گفت یا است هر کسی گو به حال باشید ای برادر که حال ما دگر است تو که در بوده‌ای همه شب چه نصیبت ز سحر است آدمی را که جان معنی نیست در حقیقت درخت بی‌ثمر است ما پراکندگان مجموعیم یار ما غایب است و در نظر است برگ تر خشک می‌شود به زمان برگ چشمان ما همیشه تر است جان فدای صحبت یار شرم دارم که نیک مختصر است این قدر دون قدر اوست ولیک حد امکان ما همین قدر است پرده بر نمی‌توان پوشید ای برادر که پرده در است از بارگاه قربت دوست تا خبر یافته‌ست بی‌خبر است ما سر اینک نهاده‌ایم به طوع تا خداوندگار را چه سر است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/45 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فریاد من از فراق یار است وافغان من از غم نگار است بی روی چو ماه آن نگارین رخسارهٔ من به نگار است خون جگرم ز فرقت تو از دیده روانه در کنار است درد من ز حد گذشته‌ست جانم ز فراق بی‌قرار است کس را ز غم من آگهی نیست آوخ که جهان نه پایدار است از دست زمانه در عذابم زان جان و همی فکار است چه کنی شکایت از دوست چون شادی و غم نه برقرار است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/43 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عشرت است و بر طرف جوی می بر سماع عیش است بر کنار سمن‌زار ؟ نی، در کنار یار سمن‌بوی خواب از خمار بادهٔ نوشین بامداد بر بستر شقایق روی از جمال دوست به صحرا مکن که روی در روی همنشین وفاجوی آواز چنگ مطرب گو مباش ما را حدیث همدم گر شاهد است سبزه بر اطراف بر عارضین شاهد آب از نسیم باد زره‌روی گشته گیر مفتول زلف یار زره‌موی گو چشمه آب کوثر و بستان بهشت باش ما را مقام بر سر این کوی ! جفا نبرده چه دانی تو قدر یار؟ تحصیل کام به تکاپوی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/41 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چشمت و بر اثر طعم دهانت از شکر زنهار از آن تبسم که می‌کنی کز شکوفه سیراب شمعی به پیش روی تو گفتم که برکنم حاجت به نیست که مهتاب دوش آرزوی بود یک زمان امشب نظر به روی تو از در عاشق سر بر کنار دوست کیمخت خارپشت ز سنجاب زان سوی بحر آتش اگر به لطف رفتن به روی آتشم از آب ز آب روان و سبزه و صحرا و زار با من مگو که چشم در احباب زهرم مده به دست رقیبان تندخوی از دست بده که ز جُلّاب دگر به گوشه وحدت نمی‌رود خلوت و صحبت اصحاب هر باب از این کتاب نگارین که برکنی همچون بهشت گویی از آن باب ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/42 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا گر تو شکیب داری طاقت نمانْد ما را باری به چشم احسان در حال ما نظر کن کز پادشاهان راحت بود گدا را سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را من بی تو زندگانی را نمی‌پسندم کآسایشی نباشد بی دوستان بقا را چون تشنه جان سپردم آن گه چه سود دارد آب از دو چشم دادن بر خاک من گیا را حال نیازمندی در وصف می‌نیاید آن گه که بازگردی گوییم ماجرا را بازآ و جان از من ستان به خدمت دیگر چه برگ باشد درویش بی‌نوا را یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت چندان که بازبیند دیدار آشنا را نه ملک پادشا را در چشم وقعیست ای برادر نه زهد پارسا را ای کاش برفتادی برقع ز روی لیلی تا مدعی نماندی مجنونِ مبتلا را قلم به سختی رفتست و نیکبختی پس هر چه پیشت آید گردن بنه قضا را ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/40 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای که از سرو روان قد تو چالاکترست دل به روی تو ز روی تو طربناکترست دگر از حربه‌ی اجل نندیشم که نه از غمزه‌ی تو چست بودست مرا کسوت معنی همه وقت باز بر قامت تو چالاکترست نظر پاک مرا دشمن اگر طعنه زند دامن دوست بحمدالله از آن پاکترست تا روی تو در باغ لطافت بشکفت پردهٔ صبر من از دامن چاکترست پای بر دیده‌ی نه اگر بخرامی که به صد منزلت از خاک درت خاکترست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/39 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
امشب به راستی شب ما روز روشن است عید وصال دوست علی رغم دشمن است باد بهشت می‌گذرد یا نسیم باغ یا نکهت دهان تو یا بوی است هرگز نباشد از تن و جانت عزیزتر چشمم که در سرست و روانم که در تن است گردن نهم به خدمت و گوشت کنم به قول تا خاطرم معلق آن گوش و گردن است ای پادشاه سایه ز درویش وامگیر ناچار چین بود آن جا که خرمن است دور از تو در جهان فراخم مجال نیست عالم به چشم تنگ چشم سوزن است عاشق گریختن نتواند که دست شوق هر جا که می‌رود متعلق به دامن است به در نمی‌رود از خانه بی رقیب داند شکر که دفع مگس بادبیزن است جور رقیب و سرزنش اهل روزگار با من همان حکایت گاو دهلزن است بازان شاه را حسد آید بدین شکار کان شاهباز را نشیمن است قلب رقیق چند بپوشد حدیث هرچ آن به آبگینه بپوشی مبین است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/31 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یارا بهشت صحبت یاران همدم است دیدار یار جهنم است هر دم که در حضور عزیزی برآوری دریاب کز حیات جهان حاصل آن دم است نه هرکه چشم و گوش و دهان دارد آدمی‌ست بس دیو را که صورت فرزند آدم است آن است آدمی که در او حُسنِ سیرتی یا لطف صورتی‌ست، دگر حشو عالم است هرگز حسد نبرده و حسرت نخورده‌ام جز بر دو روی یار موافق که در هم است آنان که در به صحرا نمی‌روند بوی ربیع بر ایشان محرم است وان سنگ‌دل که دیده بدوزد ز روی پندش مده که جهل در او نیک محکم است آرام نیست در همه عالم به‌اتفاق ور هست در مجاورت یار محرم است گر تازه می‌رود از ریش اهل دیدار دوستان که ببینند مرهم است دنیا است و مال عزیز است و تن لیکن بر همه چیزی مقدم است مُمسِک برای مال همه‌ساله تنگ‌دل به روی دوست همه‌روزه خرم است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/33 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دیده از دیدار برگرفتن مشکلست هر که ما را این نصیحت می‌کند بی‌حاصلست یار گر هزارت وحشت از وی در بامدادان روی او دیدن صباح مقبلست آن که در چاه زنخدانش بیچارگان چون ملک محبوس در زندان چاه بابلست پیش از این من دعوی پرهیزگاری کردمی باز می‌گویم که هر دعوی که کردم باطلست زهر نزدیک خردمندان اگر چه قاتلست چون ز دست دوست می‌گیری شفای عاجلست من قدم بیرون نمی‌یارم نهاد از کوی دوست دوستان معذور داریدم که پایم در باش تا دیوانه گویندم همه فرزانگان ترک جان نتوان گرفتن تا تو گویی عاقلست آن که می‌گوید نظر در صورت خطاست او همین صورت همی‌ بیند ز معنی غافلست ساربان آهسته ران کآرام جان در محملست چارپایان بار بر پشتند و ما را بر گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست همچنانش در میان جان منزلست آسانست با هر کس گرفتن دوستی لیک چون پیوند شد باز کردن مشکلست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/120 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈