eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
بر من که صبوحی زده‌ام خرقه حرام است ای مجلسیان راه خرابات کدام است هر کس به جهان خرمیی پیش گرفتند ما را غمت ای ماه پری‌چهره تمام است برخیز که در سایهٔ سروی بنشینیم کانجا که تو بنشینی بر سرو قیام است دام نظرانت خم گیسوست وان خال بناگوش مگر دانهٔ دام است با چون تو حریفی به چنین جای در این وقت گر باده خمر بهشتی نه حرام است با محتسب شهر بگویید که زنهار در مجلس ما سنگ مینداز که جام است غیرت نگذارد که بگویم که مرا کشت تا خلق ندانند که معشوقه چه است دردا که بپختیم در این سوز نهانی وان را خبر از آتش ما نیست که خام است مبر اندیشه که در کام نهنگان چون در نظر دوست نشینی همه کام است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/32 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
این باد بوستان است یا بوی وصال دوستان است دل می‌برد این خط نگارین گویی خط روی است ای مرغ به دام گرفتار بازآی که وقت آشیان است شب‌ها من و می‌گدازیم این است که سوز من نهان است گوشم همه روز از انتظارت بر راه و نظر بر آستان است ور بانگ مؤذنی میاید گویم که درای کاروان است با آن همه دشمنی که کردی بازآی که دوستی همان است با قوت بازوان سرپنجهٔ صبر است بیزاری دوستان دمساز تفریق میان جسم و جان است نالیدن دردناک بر دعوی دوستی بیان است آتش به نی قلم درانداخت وین حبر که می‌رود دخان است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/30 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
این خط از آن بنان است وین نقل حدیث از آن دهان است این بوی عبیر آشنایی از ساحت یار مهربان است مهر از سر برگرفتم گفتی که سر است قاصد مگر آهوی ختن بود کش مشک در میان است این چه عبارت لطیف است وین چه کفایت بیان است معلوم شد این حدیث کز منطق آن شکرفشان است این خط به زمین نشاید انداخت کز جانب ماه آسمان است روزی برود روان کاین عیش نه عیش جاودان است خرم تن او که چون روانش از تن برود سخن روان است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/28 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ز اندازه بیرون تشنه‌ام ساقی بیار آن آب را اول مرا سیراب کن وآنگه بده اصحاب را من نیز چشم از بر می‌نکردم پیش از این روز فراق دوستان شب‌خوش بگفتم را هر پارسا را کآن صنم در پیش مسجد بگذرد چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را من صید وحشی نیستم در بند جان گر وی به تیرم می‌زند اِستاده‌ام نُشّاب را مقدار یار هم‌نفس چون من نداند هیچ‌کس ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را وقتی در آبی تا میان دستی و پایی می‌زدم اکنون همان پنداشتم دریای بی‌پایاب را امروز حالا غرقه‌ام تا با کناری اوفتم آنگه حکایت گویمت درد غرقاب را گر بی‌وفایی کردمی یَرغو به قاآن بردمی کآن کافر اعدا می‌کشد وین سنگدل احباب را فریاد می‌دارد رقیب از دست مشتاقان او آواز مطرب در سرا زحمت بُوَد بواب را «! چو جورش می‌بری نزدیک او دیگر مرو» ای بی‌بصر! من می‌روم او می‌کشد قلاب را ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/29 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چه روی است آن که پیش کاروان است مگر به دست ساروان است سلیمان است گویی در عماری که بر باد صبا تختش روان است جمال ماه پیکر بر بلندی بدان ماند که ماه آسمان است بهشتی صورتی در جوف محمل چو برجی کآفتابش در میان است خداوندان عقل این طرفه بینند که به سایبان است چو نیلوفر در آب و مهر در میغ پری رخ در نقاب پرنیان است ز روی کار من برقع برانداخت به یک بار آن که در برقع نهان است شتر پیشی گرفت از من به رفتار که بر من بیش از او بار گران است زهی اندک وفای سست پیمان که آن سنگین است تو را گر دوستی با ما همین بود وفای ما و عهد ما همان است بدار ای ساربان آخر زمانی که عهد وصل را آخرزمان است وفا کردیم و با ما غدر کردند برو که این پاداش آن است ندانستی که در پایان پیری نه وقت پنجه کردن با جوان است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/27 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست که راحت رنجور بی‌قرار منست به در نرود چشم بخت من همه عمر گرش به ببینم که در کنار منست اگر معاینه بینم که قصد جان دارد به جان مضایقه با دوستان نه کار منست حقیقت آن که نه در اوست جان عزیز ولیک درخور امکان و اقتدار منست نه اختیار منست این معاملت لیکن رضای دوست مقدم بر اختیار منست اگر هزار غمست از جفای او بر هنوز بنده اویم که غمگسار منست درون خلوت ما غیر در نمی‌گنجد برو که هر که نه یار منست بار منست به و نمی‌رود من که یاد دوست و منست ستمگرا بسوخت در طلبت دلت نسوخت که مسکین امیدوار منست و گر مراد تو اینست بی‌مرادی من تفاوتی نکند چون مراد یار منست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/25 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هزار سختی اگر بر من آید آسان است که دوستی و ارادت هزار چندان است سفر دراز نباشد به پای طالب دوست که خار دشت محبت است و ریحان است اگر تو جور کنی جور نیست تربیتست و گر تو داغ نهی داغ نیست درمان است نه آبروی که گر بخواهی ریخت مخالفت نکنم آن کنم که فرمان است ز عقل من عجب آید صوابگویان را که به دست تو دادن خلاف در جان است من از کنار تو دور اوفتاده‌ام نه عجب گرم قرار نباشد که داغ هجران است عجب در آن سر زلف معنبر مفتول که در کنار تو خسبد چرا پریشان است جماعتی که ندانند حظ روحانی تفاوتی که میان دواب و انسان است گمان برند که در باغ را نظر به سیب زنخدان و پستان است مرا هرآینه خاموش بودن اولی‌تر که جهل پیش خردمند عذر است و ما ابرئ و ازکیها که هر چه نقل کنند از بشر در امکان است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/26 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ز من مپرس که در دست او چونست ازو بپرس که انگشت‌هاش در وگر حدیث کنم تندرست را چه خبر که اندرون جراحت رسیدگان چونست به حسن طلعت لیلی نگاه می‌نکند فتاده در پی بیچاره‌ای که مجنونست خیال روی کسی در سرست هر کس را مرا خیال کسی کز خیال بیرونست خجسته روز کسی کز درش تو بازآیی که بامداد به روی تو فال میمونست چنین موزون و قد که تو راست به ترک تو گفتن نه طبع موزونست اگر کسی به ملامت ز برگردد مرا به هر چه تو گویی ارادت افزونست نه پادشاه منادی زده‌ست می مخورید بیا که چشم و دهان تو مست و میگونست کنار از آن روز کز تو دور افتاد از آب دیده تو گویی کنار جیحونست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/24 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
با همه مهر و با منش کینست چه کنم حظ بخت من اینست شاید ای تا دگر نکنی پنجه با ساعدی که سیمینست ننهد پای تا نبیند جای هر که را چشم مصلحت بینست مثل و چنبر طفل و مار رنگینست دردمند فراق سر ننهد مگر آن شب که گور بالینست گریه گو بر هلاک من مکنید که نه این نوبت نخستینست لازمست احتمال چندین جور که محبت هزار چندینست گر هزارم جواب تلخ دهی اعتقاد من آن که مرد اگر شیر در کمند آرد چون کمندش گرفت مسکینست تن به نیستی درده چاره با سخت بازوان اینست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/23 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بخت جوان دارد آن که با تو قرین است پیر نگردد که در بهشت برین است دیگر از آن جانبم نماز نباشد گر تو اشارت کنی که قبله چنین است آینه‌ای پیش آفتاب نهادست بر در آن خیمه یا شعاع جبین است گر همه عالم ز لوح فکر بشویند نخواهد شدن که نقش نگین است گوشه گرفتم ز خلق و فایده‌ای نیست گوشه چشمت بلای گوشه نشین است تا نه تصور کنی که بی تو صبوریم گر می‌زنیم بازپسین است حسن تو هر جا که طبل فروکوفت بانگ برآمد که غارت و دین است سیم و زرم گو مباش و دنیی و اسباب روی تو بینم که ملک روی زمین است عاشق به زخم دوست نمیرد زهر مذابم بده که ماء مَعین است از این پس که راه پیش تو دانست گر ره دیگر رود ضلال مبین است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/22 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر کسی سرو شنیده‌ست که رفته‌ست این است یا صنوبر که بناگوش و برش سیمین است نه بلندیست به صورت که تو معلوم کنی که بلند از نظر مردم کوته‌بین است خواب در عهد تو در چشم من آید هیهات عاشقی کار سری نیست که بر بالین است همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت وآنچه در نشد چشم من و پروین است خود گرفتم که نظر بر رخ کفر است من از این بازنگردم که مرا این دین است وقت آن است که مردم ره صحرا گیرند خاصه اکنون که آمد و فروردین است چمن امروز بهشت است و تو در می‌بایی تا خلایق همه گویند که حورالعین است هر چه گفتیم در اوصاف کمالیت او همچنان هیچ نگفتیم که صد چندین است آنچه سرپنجهٔ سیمین تو با کرد با کبوتر نکند پنجه که با شاهین است من دگر شعر نخواهم که نویسم که مگس زحمتم می‌دهد از بس که سخن است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/21 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
با خردمندی و پارسا و نیکخوست صورتی هرگز ندیدم کاین همه معنی در اوست گر خیال یاری اندیشند باری چون تو یار یا هوای دوستی ورزند باری چون تو دوست خاک پایش بوسه داد آبم گو ببر آبروی مهربانان پیش معشوق آب جوست شاهدش دیدار و گفتن فتنه اش ابرو و چشم نادرش بالا و رفتن طبع و تا به بازآیم آن گه وصف دیدارش کنم از که می‌پرسی در این میدان که سرگردان چو گوست عیب پیراهن دریدن می‌کنندم دوستان بی‌وفا یارم که پیراهن همی‌درم نه پوست خاک سبزآرنگ و باد و آب ابر مرواریدباران و هوای مشک بوست تیرباران بر سر و صوفی گرفتار نظر مدعی در گفت و گوی و عاشق اندر جست و جوست هر که را کنج اختیار آمد تو دست از وی بدار کان چنان شوریده سر پایش به گنجی در فروست چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن عاشقی و نیک سنگ و سبوست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/20 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈