گل است آن یا سمن یا ماه یا روی
شب است آن یا شبه یا مشک یا موی
لبت دانم که یاقوت است و تن سیم
نمیدانم #دلت سنگ است یا روی
نپندارم که در بستان فردوس
بروید چون تو سروی بر لب جوی
چه #شیرین لب سخنگویی که عاجز
فرو میماند از وصفت سخنگوی
به بویی الغیاث از ما برآید
که ای باد از کجا آوردی این بوی
الا ای ترک آتشروی ساقی
به آب باده عقل از من فرو شوی
چه شهرآشوبی ای #دلبند #خودرای
چه بزم آرایی ای #گلبرگ #خودروی
چو در میدان #عشق افتادی ای #دل
بباید بودنت سرگشته چون گوی
دلا گر عاشقی میسوز و میساز
تنا گر طالبی میپرس و میپوی
در این ره جان بده یا ترک ما گیر
بر این در سر بنه یا غیر ما جوی
بداندیشان ملامت میکنندم
که تا چند احتمال یار بدخوی
محال است این که ترک دوست هرگز
بگوید #سعدی ای دشمن تو میگوی
#گل_است_آن_یا_سمن_یا_ماه_یا_روی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/56
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مرحبا ای نسیم عنبر بوی
خبری زآن به خشم رفته بگوی
#دلبر سست مهر سخت کمان
صاحب دوست روی دشمن #خوی
گو دگر گر هلاک من #خواهی
بی گناهم بکش بهانه مجوی
تشنه ترسم که منقطع گردد
ور نه باز آید آب رفته به جوی
صبر دیدیم در مقابل شوق
آتش و پنبه بود و سنگ و سبوی
هر که با دوستی سری دارد
گو دو دست از مراد #خویش بشوی
تا گرفتار خم چوگانی
احتمالت ضرورت است چو گوی
پادشاهان و گنج و خیل و حشم
عارفان و سماع و هایاهوی
#سعدیا شور #عشق میگوید
سخنانت نه طبع #شیرین گوی
هر کسی را نباشد این گفتار
عود #ناسوخته ندارد بوی
#مرحبا_ای_نسیم_عنبر_بوی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/54
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از هر چه میرود سخن دوست #خوشتر است
پیغام آشنا #نفس روحپرور است
هرگز وجود حاضر غایب شنیدهای؟
من در میان جمع و #دلم جای دیگر است
شاهد که در میان نبود #شمع گو بمیر
چون هست اگر چراغ نباشد منور است
ابنای روزگار به صحرا روند و باغ
صحرا و باغ زندهدلان کوی #دلبر است
جان میروم که در قدم اندازمش ز شوق
درماندهام هنوز که نزلی محقر است
کاش آن به خشم رفتهٔ ما آشتیکنان
بازآمدی که دیدهٔ مشتاق بر در است
جانا #دلم چو عود بر آتش بسوختی
وین دم که میزنم ز غمت دود مجمر است
شبهای بی توام شب گور است در خیال
ور بی تو بامداد کنم روز محشر است
گیسوت عنبرینهٔ گردن تمام بود
معشوق #خوبروی چه محتاج #زیور است؟
#سعدی خیال بیهده بستی امید وصل
هجرت بکشت و وصل هنوزت مصور است
زنهار از این امید درازت که در #دل است
هیهات از این خیال محالت که در سر است
#از_هر_چه_میرود_سخن_دوست_خوشتر_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/55
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وقت آن آمد که #خوش باشد کنار سبزه جوی
گر سر صحرات باشد سروبالایی بجوی
ور به خلوت با #دلارامت میسر میشود
در سرایت #خود #گل افشان است سبزی گو مروی
ای نسیم کوی معشوق این چه باد خرم است
تا کجا بودی که جانم تازه میگردد به بوی
مطربان گویی در آوازند و مستان در سماع
شاهدان در حالت و شوریدگان در های و هوی
ای #رفیق آنچ از بلای #عشق بر من میرود
گر به ترک من نمیگویی به ترک من بگوی
ای که پای رفتنت کند است و راه وصل تند
بازگشتن هم نشاید تا قدم داری بپوی
گر ببینی گریهٔ زارم ندانی فرق کرد
کآب چشم است این که پیشت میرود یا آب جوی
گوی را گفتند کای بیچاره سرگردان مباش
گوی مسکین را چه تاوان است چوگان را بگوی
ای که گفتی #دل بشوی از مهر یار مهربان
من #دل از مهرش نمیشویم تو دست از من بشوی
#سعدیا عاشق نشاید بودن اندر خانقاه
شاهد بازی فراخ و زاهدان تنگخوی
#وقت_آن_آمد_که_خوش_باشد_کنار_سبزه_جوی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/53
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرو سیمینا به صحرا میروی
نیک بدعهدی که بی ما میروی
کس بدین شوخی و رعنایی نرفت
خود چنینی یا به عمدا میروی
روی پنهان دارد از مردم پری
تو پری روی آشکارا میروی
گر تماشا میکنی در #خود نگر
یا به #خوشتر #زین تماشا میروی
مینوازی بنده را یا میکشی
مینشینی یک #نفس یا میروی
اندرونم با تو میآید ولیک
خائفم گر دست غوغا میروی
ما #خود اندر قید فرمان توایم
تا کجا دیگر به یغما میروی
جان نخواهد بردن از تو هیچ #دل
شهر بگرفتی به صحرا میروی
گر قدم بر چشم من #خواهی نهاد
دیده بر ره مینهم تا میروی
ما به دشنام از تو راضی گشتهایم
وز دعای ما به سودا میروی
گر چه آرام از #دل ما میرود
همچنین میرو که #زیبا میروی
دیده #سعدی و #دل همراه توست
تا نپنداری که تنها میروی
#سرو_سیمینا_به_صحرا_میروی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/52
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای باد #صبحدم خبر #دلستان بگوی
وصف جمال آن بت #نامهربان بگوی
بگذار مشک و بوی سر زلف او بیار
یاد شکر مکن سخنی زآن دهان بگوی
بستم به #عشق موی میانش کمر چو مور
گر وقت بینی این سخن اندر میان بگوی
با #بلبلان سوختهبال ضمیر من
پیغام آن دو طوطی شکرفشان بگوی
دانم که باز بر سر کویش گذر کنی
گر بشنود حدیث منش در نهان بگوی
کای #دل ربوده از بر من حکم از آن توست
گر نیز گوییم به مثل ترک جان بگوی
هر لحظه راز #دل جهدم بر سر زبان
دل میتپد که عمر بشد وارهان بگوی
سر #دل از زبان نشود هرگز آشکار
گر #دل موافقت نکند کای زبان بگوی
ای باد #صبح دشمن #سعدی مراد یافت
نزدیک دوستان وی این داستان بگوی
#ای_باد_صبحدم_خبر_دلستان_بگوی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/51
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
اگرم حیات بخشی وگرم هلاک #خواهی
سر بندگی به حکمت بنهم که پادشاهی
من اگر هزار خدمت بکنم گناهکارم
تو هزار #خون #ناحق بکنی و بی گناهی
به کسی نمیتوانم که شکایت از تو #خوانم
همه جانب تو #خواهند و تو آن کنی که #خواهی
تو به آفتاب مانی ز کمال حسن طلعت
که نظر نمیتواند که ببیندت کماهی
من اگر چنان که نهی است نظر به دوست کردن
همه عمر توبه کردم که نگردم از مناهی
به خدای اگر به دردم بکشی که برنگردم
کسی از تو چون گریزد که تواش گریزگاهی
منم ای نگار و چشمی که در انتظار رویت
همه شب نخفت مسکین و بخفت مرغ و ماهی
و گر این شب درازم بکشد در آرزویت
نه عجب که زنده گردم به نسیم #صبحگاهی
غم #عشق اگر بکوشم که ز دوستان بپوشم
سخنان سوزناکم بدهد بر آن گواهی
خضری چو کلک #سعدی همه روز در سیاحت
نه عجب گر آب حیوان به درآید از سیاهی
#اگرم_حیات_بخشی_وگرم_هلاک_خواهی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/49
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای که به حسن قامتت سرو ندیدهام سهی
گر همه دشمنی کنی از همه دوستان بهی
جور بکن که حاکمان جور کنند بر رهی
شیر که پایبند شد تن بدهد به روبهی
از نظرت کجا رود ور برود تو همرهی
رفت و رها نمیکنی آمد و ره نمیدهی
شاید اگر نظر کنی ای که ز دردم آگهی
ور نکنی اثر کند دود #دل سحرگهی
#سعدی و عمرو #زید را هیچ محل نمینهی
وین همه #لاف میزنیم از دهل میان تهی
#ای_که_به_حسن_قامتت_سرو_ندیدهام_سهی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/50
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نشنیدهام که ماهی، بر سر نَهَد کُلاهی
یا سرو با جوانان، هرگز رَوَد به راهی
سروِ بلندِ بُستان، با این همه لطافت
هر روزش از گریبان، سر بَرنَکرد ماهی
گر من سخن نگویم در حسنِ اعتدالت
بالات #خود بگوید، #زین راستتر گواهی
روزی چو پادشاهان، #خواهم که برنشینی
تا بشنوی ز هر سو فریادِ دادخواهی
با لشکرت چه حاجت؟ رفتن به جنگِ دشمن
تو #خود به چشم و ابرو، بر هم زنی سپاهی
خیلی نیازمندان بر راهت ایستاده
گر میکنی به رحمت در کشتگان نگاهی
ایمن مَشو که رویت آیینهایست روشن
تا کی چُنین بماند وز هر کناره آهی
گویی چه جرم دیدی تا دشمنم گرفتی؟
خود را نمیشناسم جز دوستی گناهی
ای ماهِ سرو قامت، شکرانهٔ سلامت
از حالِ #زیردستان میپرس گاه گاهی
شیری در این قَضیَّت کهتر شده ز موری
کوهی در این ترازو کمتر شده ز کاهی
ترسم چو بازگردی از دست رفته باشم
وز رُستَنی نبینی بر گورِ من گیاهی
#سعدی به هر چه آید گردن بنه که شاید
پیشِ که داد #خواهی؟ از دستِ پادشاهی؟
#نشنیدهام_که_ماهی،_بر_سر_نَهَد_کُلاهی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/48
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
این بوی روحپرور از آن #خوی #دلبر است
وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است
ای باد بوستان مگرت #نافه در میان
وی مرغ آشنا مگرت #نامه در پر است
بوی بهشت میگذرد یا نسیم دوست
یا کاروان #صبح که گیتی منور است
این قاصد از کدام زمین است مشکبوی
وین #نامه در چه داشت که عنوان معطرست
بر راه باد عود در آتش نهادهاند
یا #خود در آن زمین که تویی خاک عنبر است
بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن
کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در است
بازآ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزهدار بر الله اکبر است
دانی که چون همی گذرانیم روزگار
روزی که بی تو میگذرد روز محشر است
گفتیم #عشق را به صبوری دوا کنیم
هر روز #عشق بیشتر و صبر کمتر است
صورت ز چشم غایب و اخلاق در نظر
دیدار در حجاب و معانی برابر است
در #نامه نیز چند بگنجد حدیث #عشق
کوته کنم که قصهٔ ما کار دفتر است
همچون درخت بادیه #سعدی به برق شوق
سوزان و میوهٔ سخنش همچنان تر است
آری #خوش است وقت حریفان به بوی عود
وز سوز غافلند که در جان مجمر است
#این_بوی_روحپرور_از_آن_خوی_دلبر_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/46
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ندانم از من خسته جگر چه میخواهی
دلم به غمزه ربودی دگر چه میخواهی
اگر تو بر #دل آشفتگان ببخشایی
ز روزگار من آشفتهتر چه میخواهی
به هرزه عمر من اندر سر هوای تو شد
جفا ز حد بگذشت ای پسر چه میخواهی
ز دیده و سر من آن چه اختیار تو است
به دیده هر چه تو گویی به سر چه میخواهی
شنیدهام که تو را التماس شعر رهیست
تو کان شهد و نباتی شکر چه میخواهی
به عمری از رخ #خوب تو بردهام نظری
کنون غرامت آن یک نظر چه میخواهی
دریغ نیست ز تو هر چه هست #سعدی را
وی آن کند که تو گویی دگر چه میخواهی
#ندانم_از_من_خسته_جگر_چه_میخواهی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/47
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر کسی را نتوان گفت که #صاحبنظر است
#عشقبازی دگر و #نفسپرستی دگر است
نه هر آن چشم که بینند سیاه است و سپید
یا سپیدی ز سیاهی بشناسد بصر است
هر که در آتش #عشقش نبود طاقت سوز
گو به نزدیک مرو کآفت پروانه پر است
گر من از دوست بنالم #نفسم #صادق نیست
خبر از دوست ندارد که ز #خود باخبر است
آدمی صورت اگر دفع کند شهوت #نفس
آدمی #خوی شود ور نه همان جانور است
شربت از دست #دلارام چه #شیرین و چه تلخ
بده ای دوست که مستسقی از آن تشنهتر است
من #خود از #عشق لبت فهم سخن مینکنم
هرچ از آن تلخترم گر تو بگویی شکر است
ور به تیغم بزنی با تو مرا خصمی نیست
خصم آنم که میان من و تیغت سپر است
من از این بند نخواهم به در آمد همه عمر
بند پایی که به دست تو بود تاج سر است
دست #سعدی به جفا نگسلد از دامن دوست
ترک لؤلؤ نتوان گفت که دریا خطر است
#هر_کسی_را_نتوان_گفت_که_صاحبنظر_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/44
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عیب یاران و دوستان هنر است
سخن دشمنان نه معتبر است
مهر مهر از درون ما نرود
ای برادر که نقش بر حجر است
چه توان گفت در لطافت دوست
هر چه گویم از آن لطیفتر است
آن که منظور دیده و #دل ماست
نتوان گفت #شمس یا #قمر است
هر کسی گو به حال #خود باشید
ای برادر که حال ما دگر است
تو که در #خواب بودهای همه شب
چه نصیبت ز #بلبل سحر است
آدمی را که جان معنی نیست
در حقیقت درخت بیثمر است
ما پراکندگان مجموعیم
یار ما غایب است و در نظر است
برگ تر خشک میشود به زمان
برگ چشمان ما همیشه تر است
جان #شیرین فدای صحبت یار
شرم دارم که نیک مختصر است
این قدر دون قدر اوست ولیک
حد امکان ما همین قدر است
پرده بر #خود نمیتوان پوشید
ای برادر که #عشق پرده در است
#سعدی از بارگاه قربت دوست
تا خبر یافتهست بیخبر است
ما سر اینک نهادهایم به طوع
تا خداوندگار را چه سر است
#عیب_یاران_و_دوستان_هنر_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/45
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فریاد من از فراق یار است
وافغان من از غم نگار است
بی روی چو ماه آن نگارین
رخسارهٔ من به #خون نگار است
خون جگرم ز فرقت تو
از دیده روانه در کنار است
درد #دل من ز حد گذشتهست
جانم ز فراق بیقرار است
کس را ز غم من آگهی نیست
آوخ که جهان نه پایدار است
از دست زمانه در عذابم
زان جان و #دلم همی فکار است
#سعدی چه کنی شکایت از دوست
چون شادی و غم نه برقرار است
#فریاد_من_از_فراق_یار_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/43
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
عشرت #خوش است و بر طرف جوی #خوشترست
می بر سماع #بلبل #خوشگوی #خوشترست
عیش است بر کنار سمنزار #خواب #صبح؟
نی، در کنار یار سمنبوی #خوشترست
خواب از خمار بادهٔ نوشین بامداد
بر بستر شقایق #خودروی #خوشترست
روی از جمال دوست به صحرا مکن که روی
در روی همنشین وفاجوی #خوشترست
آواز چنگ مطرب #خوشگوی گو مباش
ما را حدیث همدم #خوشخوی #خوشترست
گر شاهد است سبزه بر اطراف #گلستان
بر عارضین شاهد #گلروی #خوشترست
آب از نسیم باد زرهروی گشته گیر
مفتول زلف یار زرهموی #خوشترست
گو چشمه آب کوثر و بستان بهشت باش
ما را مقام بر سر این کوی #خوشترست
#سعدی! جفا نبرده چه دانی تو قدر یار؟
تحصیل کام #دل به تکاپوی #خوشترست
#عشرت_خوش_است_و_بر_طرف_جوی_خوشترست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/41
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چشمت #خوشست و بر اثر #خواب #خوشترست
طعم دهانت از شکر #ناب #خوشترست
زنهار از آن تبسم #شیرین که میکنی
کز #خنده شکوفه سیراب #خوشترست
شمعی به پیش روی تو گفتم که برکنم
حاجت به #شمع نیست که مهتاب #خوشترست
دوش آرزوی #خواب #خوشم بود یک زمان
امشب نظر به روی تو از #خواب #خوشترست
در #خوابگاه عاشق سر بر کنار دوست
کیمخت خارپشت ز سنجاب #خوشترست
زان سوی بحر آتش اگر #خوانیم به لطف
رفتن به روی آتشم از آب #خوشترست
ز آب روان و سبزه و صحرا و #لاله زار
با من مگو که چشم در احباب #خوشترست
زهرم مده به دست رقیبان تندخوی
از دست #خود بده که ز جُلّاب #خوشترست
#سعدی دگر به گوشه وحدت نمیرود
خلوت #خوشست و صحبت اصحاب #خوشترست
هر باب از این کتاب نگارین که برکنی
همچون بهشت گویی از آن باب #خوشترست
#چشمت_خوشست_و_بر_اثر_خواب_خوشترست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/42
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نمانْد ما را
باری به چشم احسان در حال ما نظر کن
کز #خوان پادشاهان راحت بود گدا را
سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را
من بی تو زندگانی #خود را نمیپسندم
کآسایشی نباشد بی دوستان بقا را
چون تشنه جان سپردم آن گه چه سود دارد
آب از دو چشم دادن بر خاک من گیا را
حال نیازمندی در وصف مینیاید
آن گه که بازگردی گوییم ماجرا را
بازآ و جان #شیرین از من ستان به خدمت
دیگر چه برگ باشد درویش بینوا را
یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت
چندان که بازبیند دیدار آشنا را
نه ملک پادشا را در چشم #خوبرویان
وقعیست ای برادر نه زهد پارسا را
ای کاش برفتادی برقع ز روی لیلی
تا مدعی نماندی مجنونِ مبتلا را
#سعدی قلم به سختی رفتست و نیکبختی
پس هر چه پیشت آید گردن بنه قضا را
#مشتاقی_و_صبوری_از_حد_گذشت_یارا #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/40
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای که از سرو روان قد تو چالاکترست
دل به روی تو ز روی تو طربناکترست
دگر از حربهی #خونخوار اجل نندیشم
که نه از غمزهی #خونریز تو #ناباکترست
چست بودست مرا کسوت معنی همه وقت
باز بر قامت #زیبای تو چالاکترست
نظر پاک مرا دشمن اگر طعنه زند
دامن دوست بحمدالله از آن پاکترست
تا #گل روی تو در باغ لطافت بشکفت
پردهٔ صبر من از دامن #گل چاکترست
پای بر دیدهی #سعدی نه اگر بخرامی
که به صد منزلت از خاک درت خاکترست
#ای_که_از_سرو_روان_قد_تو_چالاکترست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/39
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
امشب به راستی شب ما روز روشن است
عید وصال دوست علی رغم دشمن است
باد بهشت میگذرد یا نسیم باغ
یا نکهت دهان تو یا بوی #لادن است
هرگز نباشد از تن و جانت عزیزتر
چشمم که در سرست و روانم که در تن است
گردن نهم به خدمت و گوشت کنم به قول
تا خاطرم معلق آن گوش و گردن است
ای پادشاه سایه ز درویش وامگیر
ناچار #خوشه چین بود آن جا که خرمن است
دور از تو در جهان فراخم مجال نیست
عالم به چشم تنگ #دلان چشم سوزن است
عاشق گریختن نتواند که دست شوق
هر جا که میرود متعلق به دامن است
#شیرین به در نمیرود از خانه بی رقیب
داند شکر که دفع مگس بادبیزن است
جور رقیب و سرزنش اهل روزگار
با من همان حکایت گاو دهلزن است
بازان شاه را حسد آید بدین شکار
کان شاهباز را #دل #سعدی نشیمن است
قلب رقیق چند بپوشد حدیث #عشق
هرچ آن به آبگینه بپوشی مبین است
#امشب_به_راستی_شب_ما_روز_روشن_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/31
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یارا بهشت صحبت یاران همدم است
دیدار یار #نامتناسب جهنم است
هر دم که در حضور عزیزی برآوری
دریاب کز حیات جهان حاصل آن دم است
نه هرکه چشم و گوش و دهان دارد آدمیست
بس دیو را که صورت فرزند آدم است
آن است آدمی که در او حُسنِ سیرتی
یا لطف صورتیست، دگر حشو عالم است
هرگز حسد نبرده و حسرت نخوردهام
جز بر دو روی یار موافق که در هم است
آنان که در #بهار به صحرا نمیروند
بوی #خوش ربیع بر ایشان محرم است
وان سنگدل که دیده بدوزد ز روی #خوب
پندش مده که جهل در او نیک محکم است
آرام نیست در همه عالم بهاتفاق
ور هست در مجاورت یار محرم است
گر #خون تازه میرود از ریش اهل #دل
دیدار دوستان که ببینند مرهم است
دنیا #خوش است و مال عزیز است و تن #شریف
لیکن #رفیق بر همه چیزی مقدم است
مُمسِک برای مال همهساله تنگدل
#سعدی به روی دوست همهروزه خرم است
#یارا_بهشت_صحبت_یاران_همدم_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/33
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دیده از دیدار #خوبان برگرفتن مشکلست
هر که ما را این نصیحت میکند بیحاصلست
یار #زیبا گر هزارت وحشت از وی در #دلست
بامدادان روی او دیدن صباح مقبلست
آن که در چاه زنخدانش #دل بیچارگان
چون ملک محبوس در زندان چاه بابلست
پیش از این من دعوی پرهیزگاری کردمی
باز میگویم که هر دعوی که کردم باطلست
زهر نزدیک خردمندان اگر چه قاتلست
چون ز دست دوست میگیری شفای عاجلست
من قدم بیرون نمییارم نهاد از کوی دوست
دوستان معذور داریدم که پایم در #گلست
باش تا دیوانه گویندم همه فرزانگان
ترک جان نتوان گرفتن تا تو گویی عاقلست
آن که میگوید نظر در صورت #خوبان خطاست
او همین صورت همی بیند ز معنی غافلست
ساربان آهسته ران کآرام جان در محملست
چارپایان بار بر پشتند و ما را بر #دلست
گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست
همچنانش در میان جان #شیرین منزلست
#سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی
لیک چون پیوند شد #خو باز کردن مشکلست
#دیده_از_دیدار_خوبان_برگرفتن_مشکلست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/120
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دلی که عاشق و #صابر بود مگر سنگ است
ز #عشق تا به صبوری هزار فرسنگ است
برادران طریقت نصیحتم مکنید
که توبه در ره #عشق آبگینه بر سنگ است
دگر به خفیه نمیبایدم #شراب و سماع
که نیکنامی در دین عاشقان ننگ است
چه تربیت شنوم یا چه مصلحت بینم
مرا که چشم به ساقی و گوش بر چنگ است
به یادگار کسی دامن نسیم صبا
گرفتهایم و دریغا که باد در چنگ است
به خشم رفتهٔ ما را که میبرد پیغام
بیا که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
بکش چنان که توانی که بی مشاهدهات
فراخنای جهان بر وجود ما تنگ است
ملامت از #دل #سعدی فرونشوید #عشق
سیاهی از حبشی چون رود که #خودرنگ است
#دلی_که_عاشق_و_صابر_بود_مگر_سنگ_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/38
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
پای سرو بوستانی در #گل است
سرو ما را پای معنی در #دل است
هر که چشمش بر چنان روی اوفتاد
طالعش میمون و فالش مقبل است
نیکخواهانم نصیحت میکنند
خشت بر دریا زدن بیحاصل است
ای برادر ما به گرداب اندریم
وان که شنعت میزند بر ساحل است
شوق را بر صبر قوت غالب است
عقل را با #عشق دعوی باطل است
نسبت عاشق به غفلت میکنند
وآن که معشوقی ندارد غافل است
دیده باشی تشنه مستعجل به آب
جان به جانان همچنان مستعجل است
بذل جاه و مال و ترک #نام و ننگ
در طریق #عشق اول منزل است
گر بمیرد طالبی در بند دوست
سهل باشد زندگانی مشکل است
عاشقی میگفت و #خوش #خوش میگریست
جان بیاساید که جانان قاتل است
#سعدیا نزدیک رای عاشقان
خلق مجنونند و مجنون عاقل است
#پای_سرو_بوستانی_در_گل_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/37
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کارم چو زلف یار پریشان و درهمست
پشتم به سان ابروی #دلدار پرخمست
غم #شربتی ز #خون #دلم نوش کرد و گفت
این شادی کسی که در این دور خرمست
تنها #دل منست گرفتار در غمان
یا #خود در این زمانه #دل شادمان کمست
زین سان که میدهد #دل من داد هر غمی
انصاف ملک عالم #عشقش مسلمست
دانی خیال روی تو در چشم من چه گفت
آیا چه جاست این که همه روزه با نمست
خواهی چو روز روشن دانی تو حال من
از تیره شب بپرس که او نیز محرمست
ای کاشکی میان منستی و #دلبرم
پیوندی این چنین که میان من و غمست
#کارم_چو_زلف_یار_پریشان_و_درهمست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/34
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شراب از دست #خوبان سلسبیلست
و گر #خود #خون میخواران سبیلست
نمیدانم رطب را چاشنی چیست
همی بینم که خرما بر نخیلست
نه وسمست آن به #دلبندی خضیبست
نه سرمست آن به جادویی کحیلست
سرانگشتان #صاحب #دلفریبش
نه در حنا که در #خون قتیلست
الا ای کاروان محمل برانید
که ما را بند بر پای رحیلست
هر آن شب در فراق روی لیلی
که بر مجنون رود لیلی طویلست
کمندش میدواند پای مشتاق
بیابان را نپرسد چند میلست
چو مور افتان و خیزان رفت باید
و گر #خود ره به #زیر پای پیلست
حبیب آن جا که دستی برفشاند
محب ار سر نیفشاند بخیلست
ز ما گر طاعت آید #شرمساریم
و ز ایشان گر قبیح آید جمیلست
بدیل دوستان گیرند و یاران
ولیکن شاهد ما بیبدیلست
سخن بیرون مگوی از #عشق #سعدی
سخن #عشقست و دیگر قال و قیلست
#شراب_از_دست_خوبان_سلسبیلست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/35
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈