eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
قیمت برود چون تو به آیی و آب چو تو در و گفتار آیی این همه جلوه طاووس و خرامیدن او بار دیگر نکند گر تو به رفتار آیی چند بار آخرت ای به نصیحت گفتم دیده بردوز نباید که گرفتار آیی مه چنین نباشد تو مگر دل چنین سخت نباشد تو مگر خارایی گر تو صد بار بیایی به سر کشته چشم باشد مترصد که دگربار آیی سپر از تیغ تو در روی کشیدن نهی است من خصومت نکنم گر تو به پیکار آیی کس نماند که به دیدار تو واله نشود چون تو لعبت ز پس پرده پدیدار آیی دیگر ای باد حدیث و سنبل نکنی گر بر آن سنبل زلف و رخسار آیی دوست دارم که کست دوست ندارد جز من حیف باشد که تو در خاطر اغیار آیی دختر انفاس تو بس ببرد به چنین صورت و معنی که تو می‌آرایی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/202 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خرم آن روز که چون به چمن بازآیی یا به بستان به در حجره من بازآیی گلبن عیش من آن روز شکفتن گیرد که تو چون سرو خرامان به چمن بازآیی شمع من روز نیامد که شبم بفروزی جان من وقت نیامد که به تن بازآیی آب تلخ است مدامم چو صراحی در حلق تا تو یک روز چو ساغر به دهن بازآیی کی به دیدار من ای مهرگسل برخیزی کی به گفتار من ای عهدشکن بازآیی مرغ سیر آمده‌ای از قفس صحبت و من دام زاری بنهم بو که به من بازآیی من آن بخت ندارم که به تو پیوندم نه تو آن لطف نداری که به من بازآیی آن دیو نباشد که به افسون برود هیچت افتد که چو مردم به سخن بازآیی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/201 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شب فراق نخواهم دواج دیبا را که شب دراز بود تنها را ز دست رفتن دیوانه عاقلان دانند که احتمال نماندست را گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی روا بود که ملامت کنی زلیخا را چنین جوان که تویی برقعی فروآویز و گر نه برود پیر پای برجا را تو آن درخت کاعتدال قامت تو ببرد قیمت سرو بلندبالا را دگر به هر چه تو گویی مخالفت نکنم که بی تو عیش میسر نمی‌شود ما را دو چشم باز نهاده نشسته‌ام همه شب چو فرقدین و نگه می‌کنم ثریا را شبی و و جمعی چه بود تا روز نظر به روی تو کوری چشم اعدا را من از تو پیش که که در معاف دوست بدارند قتل عمدا را تو همچنان شهری به غمزه‌ای ببری که بندگان بنی سعد یغما را در این روش که تویی بر هزار چون جفا و جور توانی ولی مکن یارا ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/200 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست کان که عاشق شد از او حکم سلامت برخاست هر که با شاهد به خلوت بنشست نتواند ز سر راه ملامت برخاست که شنیدی که برانگیخت سمند غم که نه اندر عقبش گرد ندامت برخاست غالب شد و از گوشه نشینان صلاح نام مستوری و کرامت برخاست در کان خندان بنشست سرو آزاد به یک پای غرامت برخاست گل صدبرگ ندانم به چه رونق بشکفت یا صنوبر به کدامین قد و قامت برخاست دی زمانی به تکلف بر بنشست فتنه بنشست چو برخاست قیامت برخاست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/199 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تا کی‌ام انتظار فرمایی وقت که روی بنمایی؟! اگرم زنده باز دید رنجه شو پیشتر چرا عمر کوته‌تر است از آن که تو نیز در درازی وعده افزایی از تو کی برخورم که در وعده سپری گشت عهد بُرنایی نرسیدیم در تو و نرسد هیچ بیچاره را شکیبایی به سر راهت آورم هر شب دیده‌ای در وداع بینایی روز من شب شود و شب روزم چون ببندی نقاب و بگشایی بر رخ از خیال تو دوش زرگری بود و سیم پالایی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/198 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو از هر در که بازآیی بدین و دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی ملامتگوی بی‌حاصل ترنج از دست نشناسد در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی به بیارایند وقتی را تو سیمین تن چنان که بیارایی چو روی بیند زبانش در حدیث آید مرا در رویت از حیرت فروبسته‌ست گویایی تو با این حسن نتوانی که روی از خلق درپوشی که همچون آفتاب از جام و حور از جامه پیدایی تو منصبی جانا ز مسکینان نیندیشی تو آلوده‌ای بر چشم بیداران نبخشایی گرفتم سرو آزادی نه از ماء مهین زادی مکن بیگانگی با ما چو دانستی که از مایی دعایی گر نمی‌گویی به دشنامی عزیزم کن که گر تلخ است است از آن لب هر چه فرمایی گمان از تشنگی بردم که دریا تا کمر باشد چو پایانم برفت اکنون بدانستم که دریایی تو آستین افشان و روی درهم کش مگس جایی نخواهد رفتن از دکان حلوایی قیامت می‌کنی بدین سخن گفتن مسلم نیست طوطی را در ایامت شکرخایی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/197 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو با این لطف طبع و چنین سنگین و سرکش چرایی به یک بار از جهان در تو بستم ندانستم که پیمانم نپایی شب تاریک هجرانم بفرسود یکی از در درآی ای روشنایی سری دارم مهیا بر کف دست که در پایت فشانم چون درآیی خطای محض باشد با تو گفتن حدیث حسن خطایی نگاری سخت محبوبی و مطبوع ولیکن سست مهر و بی‌وفایی دلا گر عاشقی دایم بر آن باش که سختی بینی و جور آزمایی و گر طاقت نداری جور مخدوم برو که خدمت را نشایی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/196 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چه روی است آن که دیدارش ببرد از من شکیبایی گواهی می‌دهد صورت بر اخلاقش به نگارینا به هر تندی که می‌خواهی جوابم ده اگر تلخ اتفاق افتد به بیندایی دگر چون ببینم که من در از تو نمی‌بینم شکیبایی از این پس عیب شیدایان نخواهم کرد و مسکینان که دانشمند از این صورت بر آرد سر به شیدایی چنانم در حاضر که جان در جسم و در رگ فراموشم نه‌ای وقتی که دیگر وقت یاد آیی شبی هر که می‌خواهد که با جانان به روز آرد بسی شب روز گرداند به تاریکی و تنهایی بیار ای لعبت ساقی بگو ای کودک مطرب که صوفی در سماع آمد دوتایی کرد یکتایی سخن پیدا بود که حدش تا کجا باشد زبان درکش که منظورت ندارد حد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/194 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو پری زاده ندانم ز کجا می‌آیی کآدمیزاده نباشد به چنین راست نه حلال است که پنهان دارند مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی سرو با قامت تو در مجلس باغ نتواند که کند دعوی همبالایی در سراپای وجودت هنری نیست که نیست عیبت آن است که بر بنده نمی‌بخشایی به خدا بر تو که من بیچاره مریز که من آن قدر ندارم که تو دست آلایی بی رخت چشم ندارم که جهانی بینم به دو چشمت که ز چشمم مرو ای بینایی نه مرا حسرت جاه است و نه اندیشه مال همه اسباب مهیاست تو در می‌بایی بر من از دست تو چندان که جفا می‌آید خوشتر و اندر نظرم می‌آیی دیگری نیست که مهر تو در او شاید بست چاره بعد از تو ندانیم به جز تنهایی ور به ز در برانی ما را همچنان شکر کنیمت که عزیز مایی من از این در به جفا روی نخواهم پیچید گر ببندی تو به روی من و گر بگشایی چه کند داعی دولت که قبولش نکنند ما حریصیم به خدمت تو نمی‌فرمایی دختر انفاس تو بس ببرد به چنین معنی که تو می‌آرایی باد نوروز که بوی و سنبل دارد لطف این باد ندارد که تو می‌پیمایی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/195 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی چه از این به ارمغانی که تو بیایی بشدی و ببردی و به دست غم سپردی شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی دل را بگفتم چو تو دوست می‌گرفتم نه عجب که بکنند بی‌وفایی تو جفای بکردی و نه من نمی‌توانم که جفا کنم ولیکن نه تو جفایی چه کنند اگر تحمل نکنند تو هر آن ستم که بکنی که پادشایی سخنی که با تو دارم به نسیم گفتم دگری نمی‌شناسم تو ببر که آشنایی من از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحت برو ای فقیه و با ما مفروش پارسایی تو که گفته‌ای تأمل نکنم جمال بکنی اگر چو نظری بیازمایی درِ چشمْ بامدادان به بهشت برگشودن نه چنان لطیف باشد که به دوست برگشایی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/193 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دریچه‌ای ز بهشتش به روی بگشایی که بامداد پگاهش تو روی بنمایی جهان شب است و تو عالم آرایی صباح مقبل آن کز درش تو بازآیی به از تو مادر گیتی به عمر فرزند نیاورد که همین بود حد هر آن که با تو وصالش دمی میسر شد میسرش نشود بعد از آن شکیبایی درون پیرهن از غایت لطافت جسم چو آب در آبگینه پیدایی مرا مجال سخن بیش در بیان تو نیست کمال حسن ببندد زبان گویایی ز گفت و گوی عوام احتراز می‌کردم کز این سپس بنشینم به کنج تنهایی وفای صحبت جانان به گوش جانم گفت نه عاشقی که حذر می‌کنی ز رسوایی گذشت بر من از آسیب آن چه گذشت هنوز منتظرم تا چه حکم فرمایی دو روزه باقی عمرم فدای جان تو باد اگر بکاهی و در عمر بیفزایی گر او نظر نکند به چشم نواخت به دست سعی تو باد است تا نپیمایی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/192 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن نه زلف است و بناگوش که روز است و شب است وان نه بالای صنوبر که درخت رطب است نه دهانیست که در وهم سخندان آید مگر اندر سخن آیی و بداند که لب است آتش روی تو گونه که در خلق گرفت عجب از سوختگی نیست که خامی عجب است آدمی نیست که عاشق نشود وقت هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است جنبش سرو تو پنداری کز باد صباست نه که از مرغان چمن در طرب است هر کسی را به تو این میل نباشد که مرا کآفتابی تو و کوتاه نظر مرغ شب است خواهم اندر طلبت عمر به پایان آورد گر چه راهم نه به اندازهٔ پای طلب است هر قضایی سببی دارد و من در غم دوست اجلم می‌کشد و درد فراقش سبب است سخن به بیگانه نمی‌یارم گفت گله از دوست به دشمن نه طریق ادب است لیکن این حال محال است که پنهان ماند تو زره می‌دری و پرده قصب است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/188 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈