eitaa logo
قران پویان
436 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
670 ویدیو
606 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
در قرآن و روايات ⭕️شماره 8: * * و انتخابات، مردم است. ممنوع⛔** 🔶يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ «27»انفال اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! به خدا و پيامبر نكنيد و در خود نیز خیانت نکنید در حالی که می‌دانید. ✳ "در فرهنگ قرآن، امانت مفهوم وسيعى دارد و تمام شئون زندگى سياسى، اجتماعى و اخلاقى را شامل مى‌شود از جمله: و مسئوليّت. بنابراين ادا نكردن حقوق و وظايف خود در ارتباط با اين امانت‌ها، خيانت است. 🌹 امام صادق عليه السلام فرمودند: نماز و روزه‌ى مردم شما را نفريبد، زيرا گاهى همه‌ى آنها از روى عادت است. مردم را با راستگويى و اداى امانت امتحان كنيد و بشناسيد»."تفسير نور ✳ صيانت از و در بررسي صلاحيتها ، هم امانتي است در دست حاكميت. لذا تاييد يا ، اگر بر خلاف مفاد و روح قانون اساسي باشد به مردم است. 💫کانال قران پویان @quranpuyan
4_5769288715264331281.mp3
16.7M
💐سخنرانی در شب عید غدیر ۱۴۰۰ ♦️موضوع : چرایی ؟ (آیا نصب الهی برای رهبری سیاسی ضروری است ؟) ايا با یکی است؟ ايا امامت و عهد مورد اشاره در آيه حضرت ابراهیم، حکومت بر مردم است؟ ايا حکومت، عهد خدایی است یا عهد مردمی؟ برررسی نظرات مختلف در این زمینه استاد سروش محلاتی @quranpuyan
امام مجتبی در حکومت علوی.mp3
13.4M
🔹سخنرانی بمناسبت شهادت حضرت مجتبی(ع)/۱۴مهرماه ۱۴۰۰ 🔷🔹موضوع: نقش امام (ع) در علوی امام در زمان حکومت پدرش هیچ منصبی نداشت خطبه حضرت در زمان جنگ ، چگونه کوفیان را علیرغم مخالفت ابوموسی اشعری، به همراهی با علی ع ترغیب کرد؟ استاد سروش محلاتی @quranpuyan
💠💢 انواع مجازات محارب در قران: با فرض صدق عنوان بر فردی، آیا مجازاتِ که مرتکب نشده ، است؟! 🛑قسمت دوم: "منظور از محاربه با خدا و پیامبر آن چنان که در احادیث اهل بیت(علیهم السلام)وارد شده و شأن نزول آیه نیز کم و بیش به آن گواهى مى دهد این است که: کسى با به وسیله اسلحه به جان یا مال مردم تجاوز کند، اعم از این که به صورت دزدان گردنه ها در بیرون شهرها چنین کارى کند و یا در داخل شهر. بنابراین، افراد چاقوکشى که به جان و مال و نوامیس مردم حمله مى کنند نیز مشمول آن هستند. جالب توجه است که: محاربه و ستیز با بندگان خدا در این آیه، به عنوان محاربه با خدا معرفى شده و این، تأکید فوق العاده اسلام درباره ها و رعایت امنیت آنان را ثابت مى کند. ❓اما آیا مجازات هاى چهارگانه قران، جنبه دارد، یعنى حکومت اسلامى هر کدام از آنها را درباره هر کسى صلاح ببیند اجراء مى کند، و یا با چگونگىِ جرم و جنایتى است که از آنها سر زده است؟ ❇یعنى اگر افراد محارب دست به کشتن انسان هاى بى گناهى زده اند، مجازات قتل براى آنها انتخاب مى شود. ❇اگر اموال مردم را با تهدید به اسلحه برده اند، انگشتان دست و پاى آنها قطع مى شود. ❇اگر، هم دست به آدم کشى و هم سرقت اموال زده باشند اعدام مى شوند و جسد آنها براى عبرتِ مردم، مدتى به دار آویخته مى شود. و اگر تنها اسلحه به روى مردم کشیده اند بدون این که خونى ریخته شود و یا سرقتى انجام گیرد، به شهر دیگرى خواهند شد. 💢شک نیست که معنى دوم، به حقیقت نزدیک تر است، و این مضمون در چند حدیث که از ائمه اهل بیت(علیهم السلام)نقل شده، به چشم مى خورد. درست است که در پاره اى از احادیث اشاره به مخیّر بودن حکومت اسلامى در این زمینه شده است ولى، با توجه به احادیث سابق منظور از تخییر، این نیست که: اسلامى پیش خود یکى از این چهار مجازات را انتخاب نماید و چگونگى جنایت را در نظر نگیرد. در این قانون مهم اسلامى که درباره محاربان وارد شده، چون نحوه این جرم و جنایت بسیار متفاوت است و همه مسلماً یکسان عمل نمى کنند و یکسان نیستند، طرز مجازات آنها نیز ذکر شده است. 👈ناگفته پیدا است شدّتِ عمل فوق العاده اى که اسلام در مورد محاربان به خرج داده، براى حفظِ خون هاى بى گناهان و جلوگیرى از حملات و تجاوزهاى افراد قلدر، زورمند، جانى، چاقوکش و آدمکش، به جان و مال و نوامیسِ مردم بى گناه است." 📚تفسير نمونه -ايت الله مكارم شيرازي @quranpuyan
امري بشري و از پايين به بالاست، يعني مشروعيت حكومت از طرف تعيين مي شود 🌴اميرالمومنين با وجود آنكه بارها خود را شايسته ترين فرد براي اداره جامعه و كردن عنوان مي كند، اما شرط پذيرش خلافت و حكومت را تقاضاي مردم و پذيرش آنها مي داند وگرنه ايشان در انجام وظايف ولايت الهي و تبيين و ابلاغ پيام دين، نيازي به درخواست و پذيرش مردم ندارد. پس امامت و حكومت وظيفه اي است كه با درخواست و اظهار نياز مردم محقق مي شود و اگر مردم نخواهند حضرت به وظيفه ولايت خود مي پردازد و دنبال حكومت نمي رود 🌴علي عليه السلام خطاب به مردم مي فرمايند: اگر شما اين حق را به ما بدهيد، ما مي پذيريم وگرنه به دنبال مسير خود مي رويم اما اگر اين حق حكومت را به من بدهيد، من آدمي نيستم كه خطا نكنم و از اعمال خود آسوده خاطر نيستيم، اگر حكومت را به من داديد، محافظه كاري نكنيد و با نگراني بارگاه جباران و زورگويان با من سخن نگوييد و به آساني و بدون ترس حرف خود را بزنيد 👈هدايت امري الهي و از بالا به پايين است يعني خدا رسول و امام و عالم براي هدايت و ابلاغ دين تعيين مي شود اما حكومت امري بشري و از پايين به بالاست، يعني حكومت از طرف مردم تعيين مي شود اگر اين دو موضوع با هم مخلوط كنيم نتيجه اين مي شود كه حاكم را هم به خدا مي چسبانيم وكسي جرات مخالفت با حرف سلطان كه حرف خداست را پيدا نمي كند 👈بنابراين در ولايت، عصمت و صلاحيت در اختيار خداست و مردم نقشي در تعيين ولي ندارند و انجام وظيفه ولي الله در تبيين و ابلاغ دين هم ربطي به خواست و پذيرش مردم ندارد اما در امامت و حكومت، از دو بخش صلاحيت و مقبوليت تشكيل مي شود، صلاحيت طبق عرف و تشخيص عقلا و شايسته سالاري تعيين مي شود و مقبوليت هم از طرف مردم بايد پذيرفته شود ♦️بنابراين مشروعيت امامت جز با مقبوليت مردم و خواست عمومي محقق نمي شود مي توانست با شمشير و سياسي كاري حكومت را قبل از خلافتش بدست بگيرد اما به اين كار دست نزد چون با مباني ديني سازگار نيست ✒️حجت الاسلام پروازی. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
سیدمحمد خاتمی: مشکل اصلی عبارت است از گذر از نظام و گرایش به ناجمهوریت به اصطلاح اسلامی ولی با نام جمهوریت 🔹 حکومت مقتدر؛حکومتی است که حتی حقِ مخالفان خودش را نیز به‌رسمیت بشناسد و با همه وجود از آن دفاع بکند. 🔹 در رژیم‌های خودکامه و ضدِ مردمی، همه حق از آنِ کسی است که زور دارد و همه تکالیف بر دوش کسانی است که بر آن‌ها حکومت می‌شود.
⭕️نفي و در قبول دين و عمل به احكام 🛑قسمت هفدهم: ⁉ایا عدم اکراه و اجبار فقط در مرحله قبول دین و است؟ یا در مرحله ، میتوان اجبار نمود؟ 🔻"در آیه‌ی ۱۲ سوره‌ی تغابن «وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ» علامه طباطبایی یک مقداری با صراحت وارد می‌شود، و اعلام می‌کند که در دستورات الهی اطاعت از خدا کنید و از پیامبر اطاعت کنید در دستوراتی که در حوزه‌ی پیامبر قرار دارد؛ از همه‌ی این‌ها اطاعت کنید، بعد می‌فرماید اگر اطاعت نکردید، اعراض کردید، سرپیچی کردید «فإن أعرضتم عن اطاعه الله فیما شرع من الدین» اگر از در شریعت تخلف کردید، «أو عن إطاعه الرسول فیما أمرکم به» یا از دستورات پیامبر سرپیچی کردید، پیامبر در چه حوزه‌ای دستور می‌دهد؟‌ «بما أنه ولی أمرکم» در که پیغمبر دارد و خودش حکمی را صادر می‌کند، به‌هرحال چه از شریعت الهی اعراض کنید، چه از دستورات حکومت پیغمبر اعراض کنید، معنای آیه این هست که «فلم یکرهکم رسولنا» خداوند می‌فرماید:👈👈 در هیچ صورت پیامبر ما شما را و نخواهند کرد؛ نه اجبار به دستورات منِ خدا و نه اجبار به فرمان‌های پیامبر.🔻🔻 چرا؟ «فإنه لم یؤمر بذلک» چنین مأموریت و مسئولیتی برعهده‌ی پیامبر نیست. «و إنما أمر بالتبلیغ» مسئولیت پیغمبر است، و درصورتی‌که تخلف کنید، مسئولیتی برعهده‌ی او نیست. او اکراه و اجبار نمی‌کند. این صریح‌ترین موضع علامه در پایان المیزان در نفی اجبار در دینداری است. 🔻علامه از تعبیر اکراه، اجبار، الجاء و مفاهیم مشابه استفاده می‌کند و به‌طورکلی در حوزه‌ی دینداری چه در مرحله‌ی قبول اسلام که مرحله‌ی قبول اسلام که مرحله‌ی اول است، و چه مرحله‌ی دوم که رعایت احکام اسلامی‌ست؛ در هردو حوزه اجبار و اکراه را نفی می‌کند. 🔻اگر ما دینداری به‌معنای قبول اسلام را خارج از قلمرو تحمیل قرار دادیم یعنی قبول مسلمانی نیست، شخص با انتخاب خودش می‌تواند اسلام را بپذیرد و می‌تواند نپذیرد، و اگر نپذیرفت ما به‌زور اسلام را به او تحمیل نمی‌کنیم و او را با اجبار وادار به قبول مسلمانی نمی‌کنیم، این مرحله‌ی اول است، ولی مرحله‌ی دوم مرحله‌ی تقید به احکام اسلامی‌ است. 👈خب برخی از افراد معتقدند که ورود به حوزه‌ی مسلمان‌ها اختیاری‌ است، ولی پس از این‌که شخص مسلمان شد باید به احکام اسلامی ملتزم شود و اگر ملتزم نشد با زور و اجبار او را وادار به رعایت احکام اسلامی می‌کنیم. آیا علامه طباطبایی چنین نظری دارد؟ علامه نه در مرحله‌ی اول اصل قبول اسلام، و نه در مرحله‌ی دوم رعایت احکام اسلامی، در هیچ‌کدام از این دو مرحله تحمیل و زور را مجاز نمی‌دانند. 🔻 البته روشن است که استفاده‌ی از زور و جبر برای و رعایت نظم اجتماعی در حکومت جایز است، آن بحث دیگری‌ است، مثلاً برای تأمین امنیت، برای جلوگیری کردن از تعدی و ظلم شهروندان نسبت به یکدیگر نیازمند به پلیس و اعمال قدرت است، بحث در این نیست، بحث صرفاً دراحکامی ا‌ست که جنبه‌ی دینی دارد و بس، آیا می‌توانیم از ابزار زور و اعمال قدرت برای وادار کردن مسلمان‌ها و انجام این احکام استفاده کنیم یا نه؟ خیر 🎙بخشي از سخنراني استاد سروش محلاتي در سالگرد مرحوم علامه طباطبايي http://quranpuyan.com/yaf_postst5573_Hty-pymbr-hm-mjz-bh-jbr-mrdm-nyst---brrsy-jbr-w-lzm-dr-dyn-w-Hkwmt-slmy.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
4_5769288715264331281.mp3
16.7M
💐سخنرانی در شب عید غدیر ♦️موضوع : چرایی ؟ (آیا نصب الهی برای رهبری سیاسی ضروری است ؟) ايا با یکی است؟ ايا امامت و مورد اشاره در آيه حضرت ابراهیم، حکومت بر مردم است؟ ايا حکومت، عهد خدایی است یا عهد مردمی؟ برررسی نظرات مختلف در این زمینه استاد سروش محلاتی @quranpuyan
:💮🔶اشتباهات ما در موضوع ❗ باز نشر سخنان دلسوزانه دوسال قبل (1400) استاد سروش محلاتي بمناسبت روز و حجاب 🛑 قسمت چهارم: : 🔻طرح یک سوال دلایل نارضایتی از وضع چیست؟ در شرایط کنونی یک سوُال این است که آیا ما از موضع وحوزه، چارچوب حجاب را بدرستی تبیین کرده ایم؟ و یا بدلیل آنکه از آن کاسته یا بر آن افزوده ایم، در وقوع این نابسامانی بی تاثیر نیستیم؟ بنظر میرسد در تلقی کنونی از حجاب شرعی چند وجود دارد، اشتباهاتی که باعث شده حجاب از ابعاد شرعی آن حجیم‌تر و فربه‌تر معرفی شود و. ⭕همانگونه که شهید مطهری هم متذکر شده، وقتی حجاب را افزایش داده و میکنیم، درحقیقت افراد باحجاب را کاهش داده و میدهیم: 🔻 6. حجاب مانند هر حکم شرعی دیگر دارای مصلحت است ولی ما از میان همه مصالح ان بر یک مصلحت خاص اجتماعی در "جلو گیری از فساد" تاکید کرده ایم . این تاکید برای ان است که در دفاع از این حکم از منطق قوی تری برخوردار شده و بعلاوه اقدام دولت برای برخورد با بدحجابان را موجه بدانیم زیرا وظیفه دولت در مقابله با فساد یک اصل پذیرفته شده است . ♦️👈ولی این استدلال هم یکی از ماست زیرا استثناءاتی که برای وجود دارد مثل اینکه 👈کنیزان از پوشاندن سر و گردن معاف هستند نشان میدهد که ملاک دیگری برای این حکم وجود دارد ، چرا که اسلام هرگز فساد را برای هیچ کس و از ان جمله کنیزان نمیپذیرد و اگر در بی حجابی انان هم باشد باید انان را موظف به پوشش کرد 👈 چه اینکه اگر در عدم پوشش ارحام مانند عمه و خاله هم خوف وقوع فساد باشد انان هم باید رعایت حجاب در برابر برادرزاده و خواهرزاده خود کنند . زنان غیر مسلمان هم اگر بی حجابی شان مفسده انگیز باشد ، باید با حجاب مناسب خود جلوی فساد را بگیرند . فتوای ایه الله بهجت هم کاملا مطابق قاعده است که "الزام توریستها به حجاب در حد پیشگیری از زمینه فساد است" یعنی بدون در نظر گرفتن این عنوان (فساد) الزامی برای انان وجود ندارد . ✳✳پس حجاب یک مساله است و مساله دیگر و ای در کار نیست . در فقه موارد زیادی وجود دارد که فقها فعلی را برای زنان ذاتا میدانند (مثل همخوانی و رقص و دوچرخه سواری و عکاسی و..) ولی اگر موجب فساد گردد از ان منع میکنند . لذا نمیتوان و گردن را (بدون تبرج) از باب ممانعت از فساد لازم و اجباري دانست بخصوص که چنین ادعایی بر خلاف مشاهده و وجدان است . 💢👈بهر حال بر این اساس و توضيحات بالا، پوشش بخشی از بدن زنان از باب پیشگیری از تحریک دیگران و جلوگیری از فساد لازم میشود و پوشش بخش دیگر (حتی صورت ) هم در صورت تبرج ضروری است و همان ملاک "جلوگیری از فساد" در این دو بخش وجود دارد 👈ولی اصرار بر ملاک مفسده انگیز بودن "کشف راس" توجیهی ندارد و در اینجا لزوم پوشش صرفا با دلیل تعبدی اثبات میشود . لذا ورود در این بخش از باب "مقابله با # فساد" موَجه نیست . ادامه دارد 🎙استاد سروش محلاتی http://www.quranpuyan.com/yaf_postsm4682_yh-59-swrh-Hzb-Hjb--znn-mslmn-jlbb-rwpwsh--rbh-bdn-khwd-nzdykh-khnnd-t-mwrd-dhyt-qrr-ngyrnd.aspx#post4682 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
تأمّلی_بر_یک_صلح؛_از_حکمیت_تا_مصالحه.m4a
9.6M
✅ تأملی بر " یک " ♦️الف) زمینه هایِ اقدام حسن بن علی(ع)؛ 1⃣. از حَکَمیت تا مصالحه 2⃣. وضعیت جنگی و فرسایش سرمایه اجتماعی- فرهنگی خلافت 3⃣. پدیده "خلافت موازی" و خطر تجزیه جامعه مسلمانی ♦️ب) ماهیت و محتوای صلح؛ 4⃣. مبنای صلح امام حسن 5⃣.مواد و اجزای صلح 6⃣. سویه و هدف صلح ♦️ج) پیامدها و نتائج صلح؛ 7⃣. عطف توجه از حکومت به فرهنگ 8⃣. تبدیل مدینه به کانون صحابه و مرکز دینی- معنوی جهان اسلام. 9⃣. تبدیل قرارداد صلح به اساسی برای داوری عمومی، نظارت و نقد خلافت شام 🔻امام حسن(ع) قصد داشت جامعه فروپاشیده را از دیگری حفظ کند. 🔻حضرت امام حسن(ع) معادله ای مهم دارد که مطابق آن، حکومت مهم است 👈👈👈اما اگر تناقضی بین و ایجاد شود، امام حفظ جان مردم را ترجیح می دهد. 🔻صلح امام حسن(ع) جنگ منجر به باخت کوفه را به صلح پیروز تبدیل میکند و این همان پیروزی بود که امام علی(ع) با سه سال جنگ به آن نرسید. 🔻صلح امام حسن(ع) " " بود. محتوای صلح امام حسن(ع)، شاهکار است و بَرنده تر و بُرنده تر از جنگ است. 🔻امام حسن(ع) به موضوع در حکومتی که مشروع نیست و راست و دروغ آن مشخص نبود توجه کرد و این موضوع تا امروز هم به عنوان تقیه مداراگونه با حکومت در مقاطع مختلف تاریخی ادامه پیدا کرده است. 🎙زنده یاد مرحوم استاد ابان 98 @quranpuyan
❇️ در منظر فقهي آیت‌الله سیستانی 🛑قسمت دوم در تعیین ↩️الف ـ یکی از ابزارهای مهم شهروندان برای تعیین سرنوشت، انتخابات می‌باشد. در حقوق شهروندی دایره گسترده‌ای دارد و از انتخاب افراد برای مناصب سیاسی تا رأی دادن به قوانین و سیاست‌های مهم کشور را در برمی‌گیرد. 🔸آیت‌الله سیستانی شرکت در انتخابات را می‌داند، و تا آنجا بر این حق تأکید می‌کند که قائل به انتخاب قاضی و نیز از سوی مردم می‌باشد و فقیه را هنگامی دارای ولایت می‌داند که منتخب مردم، باشد. ایشان از یک سو نسبت به اصل و اهمیت آن و از سوی دیگر نسبت به حضور آگاهانه و حداکثری شهروندان در انتخابات تأکید فراوانی می‌کند ایشان انتخابات آزاد و شفاف را بیانگر اراده می‌داند و صندوق‌های رأی را تنها راه شناخت نظر مردم دانسته و بر این باور است که 👈👈 هیچ جایگزینی برای مکانیسم انتخابات آزاد و مستقیم وجود ندارد 👈 ایشان همچنین همگان را به مشارکت آگاهانه و مسئولانه در انتخابات دعوت می‌کند و آن را سالم‌ترین راه برای عبور کشور به سمت آینده‌ای روشن برمی‌شمارد و ضمن بیان اینکه از هیچ فرد و گروهی حمایت نمی‌کند، مردم را به انتخاب افراد شایسته دعوت می‌کند و خواستار این است که مردم عراق بدون سرپرستی و قیمومیت کسی، آنچه را که برای حال و آینده خود مناسب می‌دانند، انتخاب کنند 🔻🔻نکته مهم این که ایشان خاص و ویژه‌ای همانند مسلمان بودن برای و قائل نمی‌باشد و تنها به بیان این نکته می‌پردازد که 👈👈هر دو گروه باید واجد شرایط عمومی که نزد همگان مورد قبول است باشند ایشان نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی را کسانی می‌داند که با رأی مردم انتخاب شده باشند و انتصاب نمایندگان هر چند از طرف خود را فاقد مشروعیت می‌داند. ↩️ب- حق مردم در یکی از موضوعات مهم در فلسفه سیاسی پاسخ به این پرسش است که منشاء و معیار مشروعیت حکومت چیست؟ اندیشمندان به این پرسش، پاسخ‌های متفاوتی داده‌اند، صاحب‌نظران اسلامی نیز در پاسخ به این پرسش اختلاف نظر دارند. 🔸آیت‌الله سیستانی بر این باور است که ، خود را از مردم کسب می‌کند 🔻👈ایشان حکومتی را مشروع می‌داند که برخاسته از اراده مردم با همه فرقه‌ها و اقوام باشد،و در پیامی به روشنی تصریح می‌کند: 💢«حکومت مشروعیتش را ـ غیر از نظام‌های استبدادی ـ تنها و تنها از مردم کسب می‌کند و غیر از مردم هیچ کس به آن نمی‌دهد و اراده ملت در نتیجه رأی‌گیری سراسری متجلی می‌شود و این در صورتی است که و اجرا شود» 💫ادامه دارد 🖥🖌محمدهادی زاهد غروی، برگرفته از سايت دين انلاين کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
اهمیت در چگونگی حکمرانی " باید بکوشد تا مجموعه ی رفتارش به منجر شود و در این راه از قوانین رسمی تجاوز نکند. امام علی (علیه السلام ) در عهدنامه خود به مالک اشتر آورده است: 🔸: "وليكن احب الامور اليك اوسطها في الحق و اعمها في العدل و اجمعها لرضي الرعية، فان سخط العامة يجحف برضي الخاصة و ان سخط الخاصة يغتفر مع رضي العامة ... و انما عماد الدين و جماع المسلمين و العدة للا عداء، العامة من الامة، فليكن صغوك لهم و ميلك معهم" 🔻"بايد محبوب ترين امور نزد تو متعادل ترين آن نسبت به حق و عمومي ترين آن در جهت و و جامع ترين آن در جهت كسب رضايت مردم باشد; چرا كه ناراحتي و به نيز ضربه مي‌زند; در حالي كه نارضايتي خواص در برابر رضايت عمومي بخشوده و قابل تحمل است ... همانا تكيه گاه دين و اتحاد و اجتماع مسلمين و نيروي قوي در برابر دشمنان، عموم و اكثريت امت هستند; پس بايد به عموم و اكثريت متمايل باشي و خواست تو با خواست آنان همراه باشد." 🔻👈در مقبوله عمربن حنظلة درباره دو روايت مختلف از معصومين (ع) از امام صادق (ع) سؤال شده و امام (ع) فرموده است : "روايت مورد نظر اكثريت اصحاب و نظر مشهور مورد عمل قرار گيرد و روايتي كه عده كمي آن را پذيرفته اند و نزد اكثريت مردم و اصحاب مشهور نيست رها شود، چرا كه در روايت مورد نظر اكثريت و مشهور نزد اصحاب ترديدي نيست ." 🔻مقصود امام صادق (ع) اين نيست كه روايت مشهور از نظر منطقي هيچ گونه ترديدي در صحت و حقانيتش نيست، بلكه مقصود اين است كه از نظر آرامش و اطمينان عرفي و اجتماعي بسيار مطمئن تر از روايت غيرمشهور است ; و لذا در حدي است كه مردم بدون ترديد به آن اعتماد مي‌كنند. 👈👈وقتي درباره اصل حكم خدا در يك مسأله چنين ملاكي پذيرفته شده است، درباره برداشت مردم از رفتار حكومت چنين منطقي پذيرفتني است و هر گونه رفتار برخلاف برداشت عمومي انديشمندان و عرف عقلا امري غيرمنطقي است . 🔻اين ملاك در اولويت بندي مسائل اجتماعي نيز پذيرفتني است، كه بايد پس از اطلاع رساني دقيق به مردم، نتيجه مورد نظر ايشان را به كار بندند تا اختلافي ميان حكومت و مردم پديد نيايد. از اين رو با توجه به پيشرفت امكانات ارتباطي، حكومت ها بايد رفتار خويش را در واكنش هاي مثبت يا منفي مردم ارزيابي كنند 👈👈و از با آمال و آرزوهاي مشروع و قانوني مردم پرهيز كنند. 👈 البته ممكن است برخي نظريات كارشناسان و دانشمندان با مخالفت ابتدايي اكثريت غير متخصص روبرو شود ولي اكثر متخصصان با آن موافق باشند. در اين صورت وظيفه ابتدايي ، توجيه و تشريح مطلب به گونه اي است كه عموم مردم متوجه فوايد و ضررهاي تصميماتشان بشوند و سپس به اجراي طرحها و نظريات كارشناسي اقدام كنند; چرا كه در محيط نا امن و مواجه با رويارويي عمومي، هيچ طرحي موفق نمي شود. 💢💢در هر حال لازم است در اموري كه به سرنوشت مردم مربوط مي‌شود، تنها مطابق نظر آنان عمل كنند; زيرا زيان و و ديدگاههاي حاكمان بر مردم - هرچند آن ديدگاهها صحيح باشند - به مراتب بيشتر از آن است كه مردم بر اساس ديدگاه خود راهي را بپيمايند و آنگاه به اشتباه خود پي ببرند. در صورت اخير مردم در مسير رشد و بالندگي گام برداشته اند، اما در فرض نخست از اين مسير بازمانده اند. 📚نام کتاب : اسلام دين فطرت 🖌نویسنده : ایت الله حسینعلی منتظري، جلد : 1 صفحه : 626 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
♦كسي كه در اثر و و و امثال آن مشکل مالي پيدا کرد؛ بايد او را بپردازد،نه اينكه ببرد 👈 هر مسلماني به هر حال نبايد در کنار او گرسنه‌اي بماند. شما يک کتاب قرض را در باب فقه ملاحظه بفرماييد! ما يک دَيْن داريم و يک ؛ دَيْن کتاب فقهي ندارد، براي اينکه عقد نيست، بلکه اين قرض است که ايجابي دارد، قبولي دارد، حساب و کتابي دارد. 👈دَيْن مطلق است؛ گاهي انسان چيزي را مي‌گيرد، در اثر قرض گرفتن مديون مي‌شود، گاهي نسيه خريده يا سلف فروخته يا مال مردم را ضايع کرده يا عصياناً يا نسياناً براساس «من اتلف مال الغير فهو له ضامن»، «عَلَي الْيَدِ مَا أَخَذَتْ حَتَّي تُؤَدِّيَ»، 🔻 اينها دَيْن است نه قرض؛ عقد است و فقه است و ايجاب است و قبول و کتاب علمي خاص خود را دارد؛ لذا شما سرتاسر فقه را بگرديد «کتاب الدَيْن» نمي‌بينيد «کتاب القرض» مي‌بينيد. ♦️🔶در مسئله قرض روايات حساب شده‌اي است که اگر کسي آبرومند بود و بود، بايد قرض او را بپردازد، نه اينکه او را به ببرد؛ اين مي‌شود دين. يک وقت است کسي مال مردم را اتلاف مي‌کند، آن حدّ دارد؛ حساب خاص خود را دارد؛ اما کسي در اثر تورّم، و کوتاه آورده هيچ تقصيري هم ندارد، نبايد او را به زندان بُرد و حکومت اسلامي فرمود: «و علي الإمام ان يؤدّي قرضه». اين در روايات است. چرا؟ 🔻🔻استدلال حضرت اين است که يکي از هم غارمين است. اين کسي که است، اين را که نمي‌برند و دستبند نمي‌زنند. يک وقت است که حرام‌خواري کرده، مال مردم را گرفته، سرقت کرده، عمداً مال مردم را تلف کرده، بله اصلاً زندان را براي همين جاها ساختند؛ اما يک وقت در اثر تحريم و رکود و تورّم و امثال آن مشکل مالي پيدا کرد؛ فرمود امام مسلمين بايد دَيْن او را بپردازد، براي اينکه يکي از مصارف هشت‌گانه زکات، غارمين است؛ 👈👈يعني بدهکارها. حالا اگر کسي بگويد آن سهم زکات را به ما نمي‌دهند که ما حق اينها را بپردازيم، لااقل اينها زندان نروند؛ دستبند زدن و زندان بردن و برای کسي است که عمداً مال مردم را خورده؛ اما اگر در اثر و و و علل و عوامل ديگر کسي کارگرهاي او نتوانستند آن کار را انجام بدهند و زير مجموعه‌ آن نتوانستند، امام مسلمين موظف است که دَيْن او را بپردازد. اگر امام گفت من ندارم، لااقل اين به . 🎙ايت الله جوادي املي کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⁉آيا كشف حجاب،مجازات دارد؟ معيار جرم بودن و وضع مجازات چيست؟❓ 🛑قسمت دوم: 👈"بر اساس بحث‌هایی که کرده‌ام و مدارکی که دارم، معتقدم که درباره هیچ اجباری نمی‌توانیم از طرف حکومت داشته باشیم. حجاب از دستوراتی نیست که اجباری در آن وجود داشته باشد؛ نه در تاریخ اسلام چنین چیزی را داریم، نه در زمان معصومین حجاب اجباری شده است و نه سیره مسلمین چنین چیزی را اقتضا می‌کرده است. 🧕زن باید را داشته باشند و این دستور است، اما من اعتقاد ندارم که حکومت زنان را بر پوشش اجبار کند و دلائلی بر رد آن دارم. بنابراین به حجاب درست نیست و نمی‌شود عنوان شرعی به آن داد. ✳ و ، دو مفهوم جداگانه است. 👈اگر به عنوان تلقی شود باید ببینیم چنین اختیاری را دارد تا گناه را به صرف اینکه در دستورات دینی آمده، به عنوان جرم معرفی کند. به صورت صریح در شرع آمده که غیبت کردن حرام و جزء گناهان کبیره است، اما در شرع نداریم که 🔻حکومت بخواهد غیبت را به عنوان جرم معرفی کند؛ مگر اینکه هتک حرمت یا عنوان دیگری بر آن صدق کند. غیبت گرچه شرعاً حرام است اما حکومت نمی‌تواند آن را جرم تلقی کند. 🔻نماز نخواندن گناه است و بحثی در آن نیست اما نمی‌شود آن را به عنوان جرم تلقی کرد. یا اگر کسی روزه نگرفت این‌گونه است. بله اگر کسی در روزه‌خواری کند بحث بی‌حرمتی کردن به احکام و دستورات دین مطرح می‌شود و برخورد با روزه‌خواری علنی در فقه و روایات آمده است اما درباره این‌که کسی دستورات دینی دیگر را انجام نداد و حکومت بتواند وی را مجازات کند، این را در فقه نداریم در حالی که مسلماً حرامی انجام گرفته ولی مجازات دولتی و حکومتی نداریم. خداوند هم چنین ولایتی را بر حاکم قرار نداده است. ❓قلمرو اجرای شریعت در چنین موضوعاتی کجاست؟ آیا اتکا به عرف کافی است و اساساً چه قدر می‌توانیم از عرف برای حل این موضوعات کمک و بهره بگیریم؟ ♦️اگر جامعه تقاضای چنین مسأله‌ای را داشته باشد یعنی این را خواسته باشند، ممکن است به آن تن دهد. البته نه از باب این‌که به عنوان تکلیف الهی باشد، ممکن است از باب حکومت باشد. مثل اینکه مردم از حکومت‌ بخواهند که فلان جا محدودیتی ایجاد شود یا در فلان مسئله برخوردی صورت گیرد؛ خواست جامعه از باب این است که مردم حق دارند درباره سرنوشت و اداره امور جامعه نقش داشته باشند. اما اگر مردم چیزی را نخواسته باشند ما از نظر شرعی هیچ دلیلی نداریم که بتوان اجباری وضع کرد. ممکن است بگویید قانون داریم و قانون باید مراعات شود. من می‌گویم اگر قانون داریم، باید تناسب بین جرم و مجازات رعایت شود. مجازات شلاق از نظر افکار عمومی منفی است و جامعه آن را نمی‌پذیرد. 🔻♦️پیامدهای چنین تعزیراتی چه خواهد بود و آیا می‌تواند بازدارنده باشد یا نه؟ ♦️موردی که شده، هیچ تأثیری در وی نگذاشته است و آن گفته است که من مجازات را تحمل می‌کنم و ملزم نیستم به اینکه را رعایت کنم؛ بنابراین این مجازات نه در خود آن شخص و نه در افراد دیگری که دنبال قضیه هستند و این حکم را قبول ندارند، هیچ تأثیر مثبتی ندارد. اگر کاری می‌خواهد صورت بگیرد، باید جامعه پذیرش آن را داشته باشد، وگرنه تأثیر منفی می‌گذارد. یعنی به جای اینکه جلو این عمل را که می‌گویند جرم است، بگیرد باعث می‌شود افراد در مخالفت کردن جری‌تر شوند و بگویند اگر مجازات هم دارد ما حاضریم تحمل کنیم. 👈به نظر من این نوع و ، تأثیر بر جامعه می‌گذارد و با توجه به این‌که همۀ این‌ کارها به نام دین تمام می‌شود. لذا بر دین‌داری مردم تأثیر منفی ‌می‌گذارد. بنابراین، باید به این مهم قانون‌گذار توجه داشته باشد و آثار منفی آن را برطرف کند، نه اینکه بگوید ما در هر صورت حکم را اجرا می‌کنیم، چه مردم قبول کنند یا قبول نکنند 👈حتی همه فقهای گذشته در فقه مطرح کرده‌اند که حدود را نباید در غیر دارالاسلام اجرا کرد، به دلیل اینکه چه بسا اجرای حدّ در غیردارالاسلام باعث شود که شخص مسلمان از دین دور و جدا شود. این را تمام فقها مورد توجه قرار داده‌اند و در روایات هم آمده است. به عبارت دیگر ا نباید باعث شود که کسی از دور و جدا شود. این‌ها نکاتی است که در فقه ما آمده است، می‌شود به این نکات استناد کرد" 🖌حجت الاسلام سید ابوالفضل موسویان کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت اول : بروز انديشه غلط كه حاكم فقط در برابر خدا مسئول است نه مردم. 💢یکى از چیزهایى که بدان بستگى دارد، این است که حکومت ‏با چه دیدى به توده مردم و به خودش نگاه مى ‏کند، با این چشم که آنها و مملوک و خود و صاحب اختیار است؟ و یا با این چشم که آنها و او خود تنها و امین و نماینده است؟ در صورت اول هر خدمتى انجام دهد از نوع تیمارى است که مالک یک حیوان براى حیوان خویش انجام مى‏دهد، 👈👈و در صورت دوم از نوع خدمتى است که یک امین صالح انجام مى‏دهد. اعتراف حکومت ‏به و احتراز از هر نوع عملى که مشعر بر نفى حق حاکمیت آنها باشد، از شرایط اولیه جلب رضا و اطمینان آنان است. 🟩 : مردم در برابر حكومت فقط وظيفه دارند نه حق. ♦️از نظرروان‌شناسى مذهبى، یکى از موجبات عقبگرد مذهبى این است که میان مذهب و یک ، برقرار کنند، مخصوصاً هنگامى که آن نیاز در سطح افکار عمومى ظاهر شود. درست در مرحله ‏اى که و در اروپا به اوج خود رسیده بود و مردم تشنه این اندیشه بودند که حق حاکمیت از آن مردم است، [از طرف] کلیسا یا طرفداران کلیسا و یا با اتکا به افکار کلیسا، 👈👈 این فکر عرضه شد که مردم در زمینه حکومت فقط تکلیف و دارند نه حق. 😔😔 همین کافى بود که تشنگان آزادى و دمکراسى و حکومت را بر ضد کلیسا، بلکه و خدا به طور کلى برانگیزد. 👈این طرز تفکر، هم در غرب و هم در شرق ریشه ‏اى بسیار قدیمى دارد 🔹 در این فلسفه‏ ها مسئولیت در مقابل خداوند موجب سلب مسئولیت در مقابل مردم فرض شده است، 😔😔 مکلف و موظف بودن در برابر خداوند کافى دانسته شده است ‏براى اینکه مردم هیچ حقى نداشته باشند؛ عدالت همان باشد که حکمران انجام مى‏دهد و ظلم براى او مفهوم و معنى نداشته باشد… 👈👈 به عبارت دیگر، حق‌الله موجب سقوط حق‌الناس فرض شده است. 😔😔 آنچه در این فلسفه‏ ها دیده نمى‏شود، این است که اعتقاد و ایمان به خداوند پشتوانه عدالت و حقوق مردم تلقى شود. ↩️حقیقت این است که ایمان به از طرفى زیربناى اندیشه و است و تنها با اصل قبول وجود خداوند است که مى ‏توان وجود حقوق ذاتى و عدالت واقعى را به عنوان دو حقیقت مستقل از فریضه ‏ها و قراردادها پذیرفت، و از طرف دیگر بهترین ضامن اجراى آنهاست. 💫ادامه دارد 🖌 شهيد مطهري مجموعه اثار ج 16 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت دوم : 🌱 در نگاه ع 👈👈از نظر (ع) آن اصلى که مى ‏تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضى نگه دارد، به پیکر اجتماع سلامت و به روح اجتماع آرامش بدهد، است. ظلم و جور و تبعیض قادر نیست‏ حتى روح خود ستمگر و روح آن کسى که به نفع او ستمگرى مى‏شود، را راضى و آرام نگه دارد تا چه رسد به و پایمال شدگان. 🌱عدالت ‏بزرگراهى است عمومى که همه را مى‏تواند در خود بگنجاند و بدون مشکلى عبور دهد، اما و جوْر کوره‌راهى است که حتى فرد ستمگر را به مقصد نمى ‏رساند. ♦️«فانّ فى العدل سعه و من ضاق علیه العدل، فالجور علیه اضیق» 🌱همانا در عدالت گنجایش خاصى است، مى‏تواند همه را در بر گیرد و در خود جاى دهد، و آن کس که بیمار است در عدالت نمى‏گنجد، باید بداند که جایگاه ظلم و جور تنگتر است. عدالت، است ♦️یعنى چیزى است که مى‏توان به آن به عنوان یک ، ایمان داشت و به حدود آن راضى و قانع بود، اما اگر این مرز شکسته و این ایمان گرفته شود و پاى بشر به آن طرف مرز برسد، دیگر حدى براى خود نمى‏شناسد، به هر حدى که برسد، به مقتضاى طبیعت و شهوت سیرى‌ناپذیر خود تشنه حد دیگر مى‏گردد و بیشتر احساس نارضایى مى‏نماید. ♦️تماشاچى صحنه ‏هاى ‏_عدالتى 🌴على(ع) را یک تکلیف و ، بلکه یک ناموس الهى مى‏داند، هرگز روا نمى‏ شمارد که یک مسلمان آگاه به تعلیمات اسلامى صحنه ‏هاى و بى عدالتى باشد. ♦️♦️عدالت نباید فداى ‏بشود و و و دهانها را با لقمه‏ هاى بزرگ بستن و دوختن، همواره ابزار لازم قلمداد شده است. اکنون مردى زمامدار و کشتى سیاست را ناخدا شده است که دشمن این ابزار است، هدف و ایده ‏اش مبارزه با این نوع سیاست‏ بازى است. طبعاً از همان روز اول، ارباب توقع یعنى همان رجال سیاست رنجش پیدا مى‏کنند، رنجش منجر به خرابکارى مى‏شود و دردسرهایى فراهم مى‏آورد. دوستان خیراندیش به حضور على(ع) آمدند و با نهایت ‏خلوص و خیرخواهى تقاضا کردند که به خاطر مهمتر، انعطافى در سیاست‏ خود پدید آورد، پیشنهاد کردند که خودت را از دردسر این هوچی‌ها راحت کن، «دهن سگ به لقمه دوخته بهْ‏»: اینها افراد متنفذى هستند، بعضى از اینها از شخصیت‌هاى صدر اولند، تو فعلا در مقابل دشمنى مانند معاویه قرار دارى که ایالتى زرخیز مانند شام را در اختیار دارد، چه مانعى دارد که به خاطر «مصلحت‏» فعلا موضوع و را مسکوت عنه بگذارى؟ 🌴👈على(ع) جواب داد: «أتامرونى ان اطلب النصر بالجور…:۱۰شما از من مى‏خواهید که پیروزى را به قیمت و به دست آورم؟ از من مى‏خواهید که عدالت را به پاى و سیادت قربانى کنم؟ خیر، سوگند به ذات خدا که تا دنیا دنیاست، چنین کارى نخواهم کرد و به گرد چنین کارى نخواهم گشت. من و تبعیض؟! من و پایمال کردن ؟! اگر همه این اموال عمومى که در اختیار من است مال شخص خودم و محصول دسترنج‏ خودم بود و مى‏خواستم میان مردم تقسیم کنم، هرگز تبعیض روا نمى‏داشتم تا چه رسد که مال مال خداست و من امانتدار خدایم. 👈این بود نمونه ‏اى از ارزیابى على(ع) درباره ، و این است ارزش عدالت در نظر علیه‌السلام. 💫ادامه دارد 🖌 شهيد مطهري مجموعه اثار ج 16 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🔴قسمت سوم: 🟢حقوق حاکم و مردم در منطق نهج البلاغه، خدا حق یکطرفه برای کسی قرار نداده است. 📗منطق نهج‌البلاغه در باب و ‏بر این اساس است. اینک نمونه‏ هایى در همین زمینه در خطبه‏۲۰۷ مى‏فرماید: 🔸«فقد جعل الله لى علیکم حقاً بولایه امرکم و لکم علىّ من الحق مثل الذى لى علیکم…: خداوند براى من به موجب اینکه ولى امر و حکمران شما هستم، حقى بر شما قرار داده است 👈👈و براى شما نیز بر من همان اندازه حق است که از من بر شما. همانا حق براى گفتن، وسیعترین میدانها و براى عمل کردن و انصاف دادن، تنگترین میدانهاست. حق به سود کسى جریان نمى‏یابد مگر آنکه به زیان او نیز جارى مى‏گردد و حقى از دیگران بر عهده‏ اش ثابت مى‏شود، و بر زیان کسى جارى نمى‏شود و کسى را متعهد نمى‏کند مگر اینکه به سود او نیز جارى مى‏گردد و دیگران را درباره او متعهد مى‏کند. 🔻در این بیان همه سخن از خداست و و و تکلیف و وظیفه، اما نه به این شکل که خداوند به بعضى از افراد مردم فقط حق اعطاء فرموده است و آنها را تنها در برابر خود مسئول قرار داده است و برخى دیگر را از حقوق محروم کرده، آنان را در مقابل خودش و صاحبان حقوق، بى‏ حد و نهایت مسوول قرار داده باشد و در نتیجه و میان و بی مفهوم شود. 👈و هم در آن خطبه مى‏فرماید: «و لیس امرؤ و ان عظمت فى الحق منزلته و تقدّمت فى الدین فضیلته بفوق ان یعان على ما حمله الله من حقه، و لا امرؤ و ان صغرته النفوس و اقتحمته العیون بدون ان یعین على ذلک او یعان علیه: هیچ کس (هرچند مقام و منزلتى بزرگ و سابقه‏ اى درخشان در راه حق و خدمت ‏به دین داشته باشد) در مقامى بالاتر از همکارى و کمک به او در اداى وظایفش نمى‏باشد، 👈👈و هیچ کس هم (هر اندازه مردم او را کوچک بشمارند و چشمها او را خرد ببینند) در مقامى پایین‏تر از همکارى و کمک رساندن و کمک گرفتن نیست. 🔸و نیز در همان خطبه مى‏فرماید: «فلا تکلّمونى بما تکلم به الجبابره و لا تتحفظوا منى بما یتحفظ به عند اهل البادره…: با من آن سان که با و ستمگران سخن مى‏گویند، سخن نگویید، برایم به کار نبرید، آن ملاحظه‌کارى‏ها و موافقتهاى مصلحتى که در برابر مستبدان اظهار مى‏دارند، در برابر من اظهار مدارید، با من به سبک سازشکارى معاشرت نکنید، 👈👈گمان مبرید که اگر به حق سخنى به من گفته شود، بر من سنگین آید و یا از کسى بخواهم مرا و تعظیم کند، که هر کس شنیدن حق یا عرضه شدن عدالت ‏بر او ناخوش و سنگین آید، عمل به حق و عدالت ‏بر او سنگین‏تر است؛ پس، از سخن حق یا نظر عادلانه خوددارى نکنید.» 🖌 شهيد مطهري مجموعه اثار ج 16 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و   🔴قسمت چهارم: در اسلام، توجه به حق الله، مانع ادای حق الناس نیست. ♦️ این حکمران است که محکوم توده است نه توده محکوم حکمران ⭕️اندیشه‏ اى خطرناک و گمراه‌کننده در قرون جدید میان بعضى از دانشمندان اروپایى پدید آمد که در گرایش گروهى به ماتریالیسم، سهم بسزایى دارد، و آن اینکه نوعى ارتباط تصنعى میان ایمان واعتقاد به خدا از یک طرف و توده مردم از طرف دیگر بر قرار شد. مسئولیت در برابر خدا مستلزم عدم مسئولیت در برابر خلق خدا فرض شد😔 و حق‌الله جانشین حق الناس گشت.😔 ایمان و اعتقاد به ذات احدیت ـ که جهان را به‏ «حق‏» و به ‏«عدل‏» بر پا ساخته است ـ به جاى اینکه زیربنا و پشتوانه اندیشه حقوق ذاتى و فطرى تلقى شود، ضد و مناقض آن شناخته شد و بالطبع حق حاکمیت ملى مساوى شد با بى‌خدایى. 👈از نظر اسلام، درست امر برعکس آن اندیشه است. در با آنکه این کتاب مقدس قبل از هر چیزى کتاب توحید و عرفان است و در سراسر آن سخن از خداست و همه جا نام خدا به چشم مى‏خورد، از توده مردم و موقع شایسته و ممتاز آنها در برابر و اینکه مقام واقعى حکمران و نگهبانى حقوق مردم است غفلت نشده، بلکه سخت ‏بدان توجه شده است. در منطق این کتاب شریف، امام و حکمران، امین و پاسبان حقوق مردم و در برابر آنهاست، از این دو (حکمران و مردم) اگر بناست ‏یکى براى دیگرى باشد، 👈👈این حکمران است که براى توده محکوم است نه توده محکوم براى حکمران. 🖍سعدى همین معنى را بیان کرده آنجا که گفته است: 👈گوسفند از براى چوپان نیست بلکه چوپان براى خدمت اوست👉 👈👈واژه ‏« ‏» علی‌رغم مفهوم منفورى که تدریجا در زبان فارسى به خود گرفته است، مفهومى زیبا و انسانى داشته است. استعمال کلمه‏ «راعى‏» را در مورد «حکمران‏» و کلمه ‏«رعیت‏» را در مورد «توده محکوم‏» 👈 اولین مرتبه در کلمات رسول اکرم(ص) و سپس به‌وفور در کلمات على(ع) مى‏بینیم. این لغت از ماده‏ «رعى‏» است که به معنى حفظ و است. به مردم از آن جهت کلمه‏ «رعیت‏» اطلاق شده است که عهده‏ دار و نگهبانى و مال و و آنهاست. حدیث جامعى از نظر مفهوم این کلمه وارد شده است، رسول اکرم(ص) فرمود: «کلّکم راع و کلکم مسؤول، فالامام راع و هو مسؤول و المراه راعیه على بیت زوجها و هى مسؤوله و العبد راع على مال سیده و هو مسؤول، الا فکلّکم راع و کلکم مسؤول: ♦️همانا هر کدام از شما نگهبان و مسئولید، امام و پیشوا نگهبان و مسئول مردم است، زن نگهبان و مسئول خانه شوهر خویش است، غلام نگهبان و مسئول مال آقاى خویش است. پس همه نگهبان و همه مسئولید.» ⭕️در سوره مبارکه النساء، آیه ۵۸ چنین مى‏خوانیم: «ان الله یأمرکم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها و اذا حَکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل: خدا فرمان مى‏دهد که امانتها را به صاحبانشان برگردانید و در وقتى که میان مردم حکم مى‏کنید، به حکم کنید.» 🖌 طبرسى در مجمع‌البیان ذیل این آیه مى‏گوید: «در معنى این آیه چند قول است: یکى اینکه مقصود مطلق امانتهاست، اعم از الهى و غیر الهى، و اعم از مالى و غیر مالى، 👈دوم اینکه مخاطب حکمرانان‏اند. خداوند با تعبیر لزوم اداى امانت، حکمرانان را فرمان مى‏دهد که به قیام کنند.» 💫ادامه دارد 🖌 شهيد مطهري مجموعه اثار ج 16 کانالِ قرآن‌پویان  تدبر در  قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan  ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🔴قسمت پنجم: 🌴دستورات ع به واليانش: انكه فكر ميكند وظيفه حاكم، فرمان دادن و وظيفه مردم، اطاعت كردن است، قلبش فاسد و دينش ضعيف است 📚 "به ذکر نمون‏ه هاى دیگرى از عدالت علي در نهج‌البلاغه بپردازیم. بیشتر باید به سراغ نامه ‏هاى على(ع) به فرماندارانش برویم، مخصوصا آنها که جنبه بخشنامه دارد. در این نامه ‏هاست که شأن حکمران و وظایف او در برابر مردم و واقعى آنان منعکس شده است. 📩 در نامه‏ اى که به عامل آذربایجان مى‏نویسد چنین مى‏فرماید: «و انّ عملک لیس لک بطعمه ولکنه فى عنقک امانه و انت مسترعى لمن فوقک. لیس لک ان تفتات فى رعیه…: مبادا بپندارى حکومتى که به تو سپرده شده است، ‏یک است که به چنگت افتاده است، خیر، بر گردنت گذاشته شده است و مافوق تو از تو رعایت و نگهبانى و را مى‏خواهد. تو را نرسد که به و در میان مردم رفتار کنى.» 📜در بخشنامه ‏اى که براى مأمورین جمع‌آورى مالیات نوشته است، پس از چند جمله موعظه و تذکر مى‏فرماید: «فانصفوا الناس من انفسکم و اصبروا لحوائجهم، فانّکم خُزّان الرّعیه و وکلاء الامّه و سُفراء الائمه: 👈به عدل و رفتار کنید، به مردم درباره خودتان حق بدهید، باشید و در برآوردن حاجات مردم تنگ‌حوصلگى نکنید که شما گنجوران و خزانه‏ داران رعیت و نمایندگان ملت و سفیران حکومتید.» 🖌🖌در فرمان معروف، خطاب به مالک اشتر مى‏نویسد: «و اشعر قلبک الرحمه للرعیه و المحبه لهم و اللطف بهم و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم، فانهم صنفان: اما اخ لک فى الدین او نظیر لک فى الخلق: ✅در قلب خود استشعار مهربانى، و لطف به را بیدار کن. مبادا مانند یک درنده که دریدن و خوردن را فرصت مى ‏شمارد، رفتار کنى 👈 که مردم تو یا مسلمان‏ اند و برادر دینى تو و یا غیر مسلمان‏ اند و انسانى مانند تو… و لا تقولن انّى مؤمر آمر فاطاع، فانّ ذلک ادغال فى القلب و منهکه للدین و تقرب من الغیر: 🔴مگو من اکنون بر آنان ، از من فرمان‌دادن است و از آنها اطاعت کردن، که این عین راه یافتن در دل و ضعف در دین و نزدیک شدن به سلب نعمت است.» 💫ادامه دارد 📚مجموعه آثار شهید مطهرى (ج۱۶) ص453 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🔴قسمت ششم: ✴️ تا اجرا نشود، هر چه از اسلام بگوییم حرف است. امر به معروف مانند امام حسين بايد از جایی شروع شود، که محل شروع است، یعنی . 👈 "تا اجرا نگردد، و قسط قرآنی (رسیدن هر کس به حق خویش) عملی نشود، هر چه از اسلام گفته شود، حرف است. مانع رشد است، غنای تکاثری مانع رشد است، زندگی های پر ریخت و پاش (که باعث شدن حقوق دیگران و محرومیت ضعفا و محرومان است)، مانع رشد است، مجالس اشرافی و قارونی گرفتن مانع رشد است. 💢 یک حرکت بنیادین و بزرگ جامعه سازی است، که حضرت امام حسین(ع) در بیان هدف خود از این حرکت می فرماید: «ای خدا! تو خوب می دانی که ما برای قدرت طلبی، یا دنیا خواری قیام نکردیم، بلکه خواستیم احکام روشن دین تو را به کار بندیم، و کشور اسلامی را کنیم، و و ستم دیدگان را از زیر بار ستم نجات دهیم.» 👈مقصود امام از امر به چسبیدن به یقه چند محروم یا جوان بی پناه نیست بلکه حرکت امر به معروف و نهی از منکر در صورت اصلی خود، و ستم است، و خروش برداشتن در برابر سران حاکم و سروران اقتصادی و مال (که جامعه ما امروز در چنگ آن گرفتار است!) و هر حاکمیتی که مجری عدالت نباشد. ❇❇جوانان آگاه، و مردم متدین ایران! بدانید که جز نظام ، یعنی مجری عدالت به نحو احسن، در همه چیز و در همه جا و برای همه کس، هیچ حاکمیتی اسلامی نیست. و جز جامعه قائم بالقسط، یعنی جامعه سرشار از عدالت، هیچ جامعه ای قرآنی نیست. و جز گرفتن حقوق مظلومان از توانگران و رساندن به دست آن، هیچ اصلاحی و حرکتی عاشورایی نیست. 🔻🔻در جامعه اسلامی، نخست باید امر به معروف شود 👈بنا بر این، به نصّ قرآن کریم باید «گروهی» از امت که از همه جهت صلاحیت داشته باشند به کار انبیایی امر به معروف و نهی از منکر بر خیزند. و چنانکه حضرت امام حسین (ع)، در حرکت آفتاب آفرین عاشورا، با عمل نشان داده است، 👈 از جایی شروع شود، که محل شروع است، یعنی . باید در جامعه اسلامی نخست حاکمیت و تمام اعضای آن مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار بگیرد و تطهیر شوند، سپس دیگران. 👈هنگامی که علی(ع) می گوید: «حاکم اسلامی و کارگزاران حکومت اسلامی نباید هدیه قبول کنند.» چرا از هر مفسد اقتصادی، قبول پول می کنند، و او را و ده ها امثال او را به ادامه دادن به جنایات مالی و مکیدن خون مردم مظلوم و اقشار گوناگون ملت تشجیع می نمایند؟ چرا؟ پس - بنا بر منطق عاشورا امر به معروف و نهی از منکر، باید از بالاترین طبقات شروع شود، تا فساد از ریشه بر افتد، و توانگرانی که قرآن می فرماید مایه فسادند (مفسد فی الارض اند) و به هیچ گونه در برابر اصلاحات تسلیم نمی شوند. حتی در خود پیکره دولت - تکلیف شان با قرآن و عاشورا معلوم گردد. جامعه عاشورا جامعه حسینی است نه یزیدی ... و جامعه تکاثری جامعه است نه حسینی. اگر و درست شوند جامعه اسلامی درست می شود 🚩امام حسین (ع) در روز عاشورا از بشریت خواست که اگر دین ندارید آزاده باشند. و این همه تورّم و خواری و و بی بند و باری، که موجب این همه فساد اخلاقی و در جامعه است، و این تورم آزاد و فروشندگان جلاد، و این دستگاه قضایی ویرانه به تعبیر خود مقامات، آیا در خور بردن نام حسین (ع) و عاشورا هست؟ 👈من این سخنان را با عرضه یک مقیاس بنیادین و مهم در شناخت جامعه اسلامی به پایان می برم. 🌹 این حدیث معتبر از پیامبر اکرم (ص) رسیده است که فرمود: 💫«دو دسته از امت من هستند که اگر درست شوند جامعه اسلامی درست می شود، و اگر فاسد شوند جامعه اسلامی می شود. پرسیدند : ای پیامبر خدا! این دو صنف چه کسانی هستند؟ فرمود: و .»" 📚نقل از کتاب " عاشورا، مظلومیتی مضاعف" تاليف زنده ياد استاد محمد رضا حكيمي کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت هفتم: ❇️💢= جامعه عاري از فقر. رسیدن به بدون ، و ممکن نیست. ↩️"در این نوشتار مى ‏خواهم تعریفى مغفول و مهجور از «عدالت‏»، که از دو پیشواى مان رسیده است بیاورم. از حضرت امام جعفر صادق(ع) رسیده است که: ✅ ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم. اگر در میان مردمان به عدالت رفتار شود، همه بى ‏نیاز مى‏ گردند. این «تعریف‏»، بصورتى شگفتى ‏آور، در نزد عموم مسلمین، به ویژه پیروان ائمه معصومین(ع)، مورد غفلت قرار گرفته و فراموش گشته است. نقطه اوج این تعریف (بجز اعماق الهى آن، و ابعاد انسانى آن، و همچنین نشان دادن «مراد الهى‏»، از اقامه قسط و اجراى عدل در آیات قرآن کریم و سنت نبوى)، عینیت آن است، یعنى در این تعریف، به هیچ روى، «کلى ‏گویى‏» و «ذهنگرایى‏» نشده است، بلکه واقعیت عینى، و خارجیت ملموس، با صراحت (و به تعبیر مردم: لب و پوست ‏کنده)، گفته شده است، تا مطلب براى هرکس، حتى عامى‏ ترین مردم، و حتى در سنین پایین از نوجوانان، معلوم و محسوس باشد… حدیثى دیگر، از امام موسى کاظم(ع) رسیده است ✅ ان الله لم یترک شیئا من صنوف الاموال الا وقد قسمه ، واعطى کل ذی حق حقه، الخاصه والعامه، والفقراء والمساکین، و کل صنف من صنوف الناس… لو عدل فی الناس لاستغنوا.. . خداوند هیچگونه مالى را رها نگذاشته، بلکه آن را قسمت کرده است، و حق هر صاحب حقى را (در تقدیر الهى) به او داده است. خواص و عوام، و فقیران و بینوایان، و همه قشرهاى مردمان… اگر در میان مردم به عدالت رفتار مى ‏شد همه بى‏ نیاز مى ‏شدند (و فقیرى و مسکینى و نیازمندى باقى نمى ‏ماند). 👈اگرچه از ظاهر این دو حدیث، و معیشتى فهمیده مى ‏شود، لیکن تا «سیاسى‏» و « ‏» و « ‏»… در جامعه‏ اى و در زندگى مردمى تحقق نیابد، و دست نفوذداران مالى از تملک اموال تکاثرى و تصرف هاى شادخوارانه اترافى بریده نشود، در زندگى توده‏ ها تحقق نخواهد یافت، زیرا که جمع میان دو ضد ممکن نیست، نمى ‏شود هم تکاثر باشد و هم عدالت. 💢🔸 راستین رسیدن به جامعه منهاى است; چنانکه امام على(ع) درباره کوفه (تنها شهرى که در اختیار او بود، و از نفوذ عوامل گوناگون و مخرب نیز مصونیت چندانى نداشت)، مى ‏فرماید: ما اصبح بالکوفه احد الا ناعما، ان ادناهم منزله لیاکل البر، ویجلس فی الظل، ویشرب من ماء الفرات. 👈👈هیچ کس در نیست که زندگى او سامانى نیافته باشد، پایین‏ترین افراد نان گندم مى‏خورند، و خانه دارند، و از بهترین آب آشامیدنى استفاده مى‏ کنند. و این چگونگى در کوفه جنگ‏زده و نفوذ یافته آنروز، یعنى اینکه همه از نسبى برخوردار باشند، و فقیرى در آن یافت نشود، بحق بسیار بسیار اهمیت دارد. شاید، چنین شهرى در تاریخ، دیگر پدید نیامده باشد. ✅ 👌همچنین قرآن کریم، هدف اجتماعى از بعثت پیامبران را «اقامه ‏» معرفى کرده است که همان حضور عدالت است در میان مردمان بصورتى سرشار و همه‏ گیر (لیقوم الناس بالقسط)، یعنى ساختن جامعه قائم بالقسط. و آیا ممکن است که خداوند حکیم دانا و مهربان و عادل، امرى را که شدنى نیست، هدف نهضت درازدامن و بزرگ‏ آهنگ پیامبران خود قرار داده باشد؟ نه، هرگز! پس اقامه قسط و اجراى عدالت ممکن است و عملى است. ✅ و آیا عدالت چیست؟ عدالت ‏بنابر سخن دو معصوم در قلمرو هدایت و تربیت انسان، همان است که فقر نباشد و و زندگى به « » (بى‏نیازى) برسند، 🔴👈 و به راه رشد درآیند که بدون تربیت نیست، و بدون تربیت رشد نیست، و بدون رشد هدایت نیست، و بدون هدایت معرفت نیست، و بدون معرفت عبادت نیست، و بدون عبادت سعادت نیست، زیرا سعادت کامل، در حال ارتباط انسان با خدا تحقق مى ‏یابد. و یکى از مهمترین عوامل و زمینه‏ هاى ممکن‏ سازى ارتباط انسان با خدا، اجراى عدالت است، از اینرو، در بیان هدف از بعثت پیامبران اقامه قسط و نشر عدالت در میان مردمان یاد گشته است. و از این رو است که امام على(ع) مى ‏فرماید: «العدل حیاه الاحکام ، زنده شدن دین و احکام دین به اجراى است‏» 🖌از مقاله "تعریف عینى و عملى عدالت، از امام صادق(ع) و امام کاظم(ع)،" نويسنده مرحوم محمدرضا @quranpuyan