eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
در سال ۱۳۲۰ به تهران آمد و به تبلیغ در مساجد و محافل مذهبی مشغول شد. گفتارهای مذهبی او در این زمان از رادیو پخش می‌شد. علاوه بر وعظ، به تألیف کتب و مقالات اهتمام می‌ورزید. 🔹در جریان ملی شدن صنعت نفت، در صدر مبارزین در کنار رهبری مذهبی-ملی نهضت، حرکت می‌کرد و به عنوان نماینده آیت الله بروجردی به فعالیت می‌پرداخت. برخی دیگر از سوابق تبلیغی و سیاسی وی عبارت است از: ▪️از سخنرانان فعال . ▫️نمایندگی آیت‌الله بروجردی در اروپا و آمریکا. ▪️از نویسندگان و . ▫️از اعضای مؤسس با محوریت آیت‌الله . صدر بلاغی بعد از مشاهده انحراف در این حزب، همراه با برخی دیگر از اعضای مؤسس این حزب از جمله مرحوم آیت‌الله استعفا داده و از حزب خلق جدا شد. 🍁سید صدرالدین بلاغی سرانجام در اول اردیبهشت ماه ۱۳۷۳ش درگذشت. تصویر ۱: صدر بلاغی در کنار مرحوم سید هادی خسروشاهی در کنفرانس مطبوعاتی پیرامون حزب خلق مسلمان تصویر ۲: سخنرانی صدرالدین بلاغی در دومین سالگرد تصویر ۳: راهپیمایی روز تاسوعای ۵۷ در میدان آزادی؛ از چپ: صدرالدین بلاغی، آیت‌الله طالقانی، میرزا خلیل کمره ای، مهندس بازرگان. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓روزهایی که گذشت یادآور رحلت خطیب توانا و کم‌نظیر مرحوم آیت‌الله در تاریخ ۲۸ شعبان المعظم ۱۴۱۹ ق (۱۳۷۷ش) بود. 📷تصویر بالا نمایی از حضور ایشان در بازار تهران و در میان انبوه جمعیت روزه داران علاقمند است که جهت شنیدن سخنرانی وی در ماه مبارک رمضان اجتماع نموده‌اند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓 به مناسبت سالروز رحلت حضرت خدیجه کبری(س) در دهم ماه رمضان و وفات مرحوم در ۴ رمضان ۱۴۲۸ق (۱۳۸۶ش) ✍ درباره (س) می‌نویسد: ▪️رسول خدا(ص) همیشه از خدیجه نخستین همسر خود به نیکی یاد می‌کرد و با تجدید خاطرات و یادگارهای او، با احسان و نیکویی‌هایی که درباره خویشان و دوستان او می‌کرد و آنها را بر دیگران مقدم می‌داشت، خاطره‌اش را در خود زنده نگه می‌داشت. ▫️همچنین ایشان روایاتی ذکر می‌کنند که عایشه از قول پیامبر (ص) روایت کرده است: «هنگامی که همه مردم منکر رسالتم بودند، خدیجه بود که به من ایمان آورد و در آن وقت که دروغگویم می‌پنداشتند، خدیجه بود که مرا تصدیق کرد، و آن زمان که مردم مرا در مضیقه مالی گذاشته بودند، هم خدیجه بود که مرا شریک دارایی بی‌حسابش گردانید.» ▪️عایشه گفته است: «چه بسا آن حضرت گوسفندی را به نام خدیجه قربان می‌کرد و آن را پاره پاره می‌فرمود و به نام او قسمت می‌کرد.» ▫️«خداوند از طریق وحی به پیامبرش خبر داده بود که خدیجه را کاخی بس مجلل و پرشکوه در بهشت ارزانی داشته است.» 📚منبع: ص۹۲ و‌ ۹۳ 📷تصویر: آیت‌الله حاج در محضر استاد خود علامه سید مرتضی عسکری؛ جزء گروه مترجمان کتاب نقش عایشه در اسلام نیز می‌باشند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍مرحوم گلپایگانی خواهرزاده مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی(ره) متولد ۱۲۹۲ش، در سال ۱۳۰۴ به پیشنهاد پدرش جهت تحصیلات طلبگی راهی قم شد و از محضر بزرگانی مانند حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) کسب فیض نمود و در ۱۳ سالگی از جانب حاج شیخ به «فاضل معاصر» ملقب گردید. 🔹سال ۱۳۱۴ برای تحصیل به تهران آمد و در رشته منقول از لیسانس گرفت. از سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۱۹ اداره اوقاف مشهد را عهده‌دار شد. در سال ۱۳۳۲ در تهران مستقر شد. در همین سال وی مسجد حضرت محمد(ص) را در منطقه چهارصد دستگاه تهران پی‌افکند. 🔹طی سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۴۳ با سمت مشاور دینی نشریات فرهنگی و نیز به عنوان دبیر آموزشگاه تربیت معلم در وزارت فرهنگ خدمت کرد و از سال ۱۳۴۳ تا زمان بازنشستگی در اداره کل نگارش وزارت فرهنگ و هنر وقت با سمت بررس کتابهای دینی به خدمت اشتغال داشت. ضمناً طی این سالها در دانشگاه تهران هم تدریس می‌کرد و با بزرگانی چون استاد ، شهید دکتر مفتح، و بسیاری از اهل علم، حشر و نشر داشت. 🔹ایشان به زبانهای فرانسه و عربی تسلط کامل و با زبان انگلیسی آشنایی داشت. به جز دانشگاه، منزلش نیز همواره محل رفت و آمد دانشجویان و علاقه‌مندان به مسائل دینی و علمی بود. 🍁آیت‌الله شریفزاده سرانجام در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۳۵۴ پس از ادای نماز جماعت، دار فانی را وداع گفت. 📰منبع: روزنامه اطلاعات، ۱۳ تیر ۹۴ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
از شاگردان ، ، و مشهور به بود. وی حلقه وصل حکمت از طبقه اساتید خود به حکمای طبقه بعدی است. به عنوان مثال نقل کرده‌اند که عمده تحصیلات در علوم عقلی از محضر مرحوم فاطمی قمی بوده است. (منتخب معجم الحکما ص۳۳) 🔹میر سید محمد فاطمی در زمان رضاخان مقام ریاست شعبۀ چهارم دیوان عالی کشور را عهده‌دار بود و در کنار مرحوم ، و دیگران، به نگارش و تدوین نخستین قانون مدنی کشور پرداخت. 🔹یکی از آثار خیر این حکیم، بنای در زادگاهش شهر مقدس قم است. 🍁میر سید محمد فاطمی قمی در تاریخ ۱۰ رمضان ۱۳۶۴ق برابر با ۱۳۲۴ش دار فانی را وداع گفت و در قم به خاک سپرده شد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 تصویر: مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی در عیادت از حضرت آیت‌الله جعفری اراکی. استاد حجت‌الاسلام احمدی قطب هم در تصویر حضور دارند. 📖مرحوم در کتاب روح مجرد ص ۶۲ و ۶۳ نام جمعی از ارادتمندان و مرتبطین با مرحوم را ذکر می‌کند که در میان ایشان نام هم به چشم می‌خورد که البته صحیح آن حاج شیخ محمد است و ایشان در سالهای پس از انقلاب اسلامی به عنوان یکی از اساتید مبرز دروس خارج فقه و اصول در حوزه تهران و مخصوصاً تدریس داشته و دارند. 📖 تا پیش از اینکه در کتاب روح مجرد نامی از ایشان ذکر شود، کسی از این ارتباط اطلاع نداشته و خودشان نیز تعمد در کتمان آن داشته‌اند. آیت‌الله جعفری اراکی گرچه گاهی به محضر مرحوم سید هاشم حداد می‌رفت اما خود را در زمره شاگردان وی نمی‌داند و گویا هرگز خود را تحت تربیت ایشان قرار نداده است و در امور معنوی بیشتر از محضر جمال السالکین آیت‌الله بهره‌مند گردیده است. 🔹نظیر این امر را در مرحوم آیت‌الله می‌بینیم که علامه طهرانی در روح مجرد تصریح می‌کند که باوجود همه تلاشها و اصرار دوستانه ایشان، آیت‌الله خسروشاهی حاضر نمی‌شوند تحت تربیت جناب سید هاشم حداد درآیند و در امور معنوی و سلوکی از محضر اساتید دیگری چون آیت‌الله حاج شیخ عباس تهرانی استفاده می‌کنند. ✨علامه طهرانی در کتاب روح مجرد دلایل آیت‌الله خسروشاهی را ذکر کرده و البته دفاعیات خود را نیز بیان می‌دارد که درجای خود قابل تأمل است. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓به مناسبت شهادت شهید آیت‌الله در غروب ۱۴ ماه رمضان ۱۴۰۰ق!!👉 ✍ شهید اسلامی در سال‌های پس از شهریور20، در تهران، درس مکاسب می‌گفت و شخصیت‌هایی چون آیات و حجج اسلام ، ، و از شاگردان او در آن ایام به شمار می روند. به اعتبار همین سوابق علمی و دینی، وقتی در غروب 14 رمضان 1400ق به ضرب گلوله به شهادت رسید، شخصیت‌های طراز اول دینی تهران و قم چون آیات عظام نجفی مرعشی، سید احمد خوانساری، و محمد تقی فلسفی در ختم وی شرکت جستند و در سالگرد وي نیز که در عصر 14 رمضان 1401 (25 تیر 1360) در مسجد ارک تهران برگزار شد، آیت‌الله خزعلی منبر رفت. اعلامیۀ ختم او را بیش از سی تن از فحول علمای کشور امضا کرده بودند. در منبرهایی که در واپسین ماه‌های عمرش در جنوب تهران داشت، می‌گفت: «برخی از دوستان به من توصیه می‌کنند این روزها که با تهدید مداوم مخالفان، يعني هواداران اسلام منهای روحانیت روبرو هستی و جانت به‌شدت در خطر است، بهتر است در خانه بنشینی و طریق عافیت گزینی، اما من که عمری دم از ولای علی و آل او(ع) زده‌ام، مخصوصاً این منبرها را مي‌پذیرم و این راه‌ها را می‌آیم تا مرگم در حین انجام وظیفه و دفاع از ساحت ولایت رخ دهد». بعد خطاب به مولاي (ع) خود گفت: «آقا جان! لطفی کنید که چنین شود.» 💠برگرفته از مقاله مرحوم استاد 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
جلال آل احمد در کنار برادرش سید محمدتقی طالقانی؛ به مناسبت شهادت شهید سید محمدتقی طالقانی در ۷ یا ۹ اردیبهشت ۱۳۳۲ش 📖 در کتاب جلال از چشم برادر می‌نویسد: «برادر بزرگ ما، نمايندۀ آيات عظام و مراجع تقليدى چون حضرات سيد ابوالحسن اصفهانى و سيد محمدحسين بروجردى شده بود در مدينه و در همان شهر با قهوه‌اى مسموم به شهادت مى‌رسد و مدفن مى‌يابد. چراکه به يمن ايمان و اعتقاد و دل پرشور و شوقش، بر سر آن مى‌افتد که براى بقيع بقاعى بسازد و اين کار نزد اهل سنت و به‌ويژه وهابى‌هاى سعودى شرک است. ناچار حکومت سعودى، ‎احتمال که با توافق سفارت ايران، ‎وسايطى مى‌انگيزد و برادر را به مجلسى براى مشورت مى‌خواند و با قهوه‌اى کارساز، آب سکوت بر حيات پرشور برادرمان مى‌ريزد (در سال ۱۳۳۲).» ✍ هم در گزارش سفر حج خود در اینباره مینویسد: «(نخاوله)، اقلیت شیعه اهل مدینه که برادرم مأمور روحانی میان ایشان بود و دو سال بیشتر دوام نیاورد‌ و در همین بقیع خاکش کردند. دوشنبه ۲۴ فروردین (۱۳۴۳ش) صبح رفتم بقیع. آفتاب که میزد من اثر سنت را در خاک می‌جستم و قبل از همه اثر برادرم را. اما هیچ اثری و علامتی. وقتی گور چهار امام شیعه و گور عثمان و زنان و فرزندان پیغمبر بی‌نشان افتاده، برادر من دیگر کیست؟ اکنون ذره بی‌نشان خاکی در سفره سنت... ... یاد برادرم افتاده بودم که به چه خون دلی توانسته بود دور گور چهار امام را فقط سنگ‌چین کند و چه عکس‌ها که از ماجرا گرفته بود و چه گلی که خود به دست مالیده بود و چه غیر منتظر بود خبر مرگش که در تهران به ما رسید.» 📚 ص۳۵ و ۳۶ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
از چپ: استاد ، ، ، به مناسبت شهادت استاد شهید آیت‌الله در تاریخ ١١ اردیبهشت ١٣۵٩ش/ ١۵ جمادی‌الثانی ١۴٠٠ق. آیت‌الله که در آغاز جوانی دروس شرح منظومه حکمت حاج ملا هادی سبزواری، النجات ابن‌سینا، الشفاء ابن سینا، اسفار ملاصدرا و شرح اشارات خواجه طوسی را از محضر فراگرفته است، آن دوران را چنین وصف می‌کند: «این پنج کتاب اخیر الذکر را نزد استاد علامه و دانشمند بی‌عدیل آیت‌الله علامه شهید حاج شیخ مرتضی مطهری خواندیم. این استاد بزرگوار که حتی مدتی مدید از خیابان آبشار (واقع در خیابان ری) تا مدرسۀ مروی را پیاده طی می‌کردند و قبل از طلوع فجر خود را به مدرسۀ مروی می‌رساندند و نماز دوگانۀ بامدادان را در مدرسۀ مروی اقامه می‌کردند، با نوشیدن استکان چای که دوست بزرگوارمان حاج در مَدرَس محقر استاد فراهم می‌آوردند، درس حکمت و فلسفه را در لحظاتی که هنوز هوا تاریک می‌نمود و با نشاطی عجیب آغاز می‌کردند که نه تنها به طلوع آفتاب می‌پیوست، بلکه تا مدتی پس از تابش آن ادامه می‌یافت و به هنگام تدریس سر از پا نمی‌شناختند و جانانه و بی‌هیچ فتور و سستی افاضه می‌فرمودند. سرما یا گرمای شدید هرچند احیاناً ما را شکنجه می‌داد، اما گویا به هنگامی که استاد تدریس می‌فرمودند تغییر فصول سال تفاوتی را در وجود عزیزشان نشان نمی‌داد، مگر آن لحظه‌ای که فراغ از تدریس فرا می‌رسید و سرما یا گرمای آزارنده را هم ایشان حس می‌کردند و هم ما را نیز می‌آزرد.» @tarikh_hawzah_tehran
🍃(ره): ▪️درباره شخصیت علی بن ابی طالب، از حقیقت ناشناخته او صحبت کنیم، یا با شناخت محجوب و مهجور خود؟ اصلًا علی- علیه السلام- یک بشر ملکی و دنیایی است که ملکیان از او سخن گویند یا یک موجود ملکوتی است که ملکوتیان او را اندازه گیری کنند؟ ▫️ اهل عرفان درباره او جز با سطح عرفانی خود و فلاسفه و الهیون جز با علوم محدوده خود با چه ابزاری می‌خواهند به معرفی او بنشینند؟ تا چه حد او را شناخته اند تا ما مهجوران را آگاه کنند؟ ▪️ دانشمندان و اهل فضیلت و عارفان و اهل فلسفه با همه فضایل و با همه دانش ارجمندشان آنچه از آن جلوه تام حق دریافت کرده اند، در حجاب وجود خود و در آینه محدود نفسانیت خویش است و مولا غیر از آن است. ▫️پس اولی آن است که از این وادی بگذریم و بگوییم علی بن ابی طالب فقط بنده خدا بود، و این بزرگترین شاخصه اوست که می توان از آن یاد کرد، و پرورش یافته و تربیت شده پیامبر عظیم الشأن است، و این از بزرگترین افتخارات اوست. ▪️ کدام شخصیت می تواند ادعا کند که عبد اللَّه است و از همه عبودیتها بریده است، جز انبیای عظام و اولیای معظم که علی- علیه السلام- آن عبد وارسته از غیر و پیوسته به دوست که حجب نور و ظلمت را دریده و به معدن عظمت رسیده است، در صف مقدم است. 📚 (صحیفه امام؛ ج 14، ص: 350) 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍مرحوم در سال 1329 و در سن 25 سالگی به تهران می آید تا به فعالیت دلخواه خود بپردازد. این زمانی است که ماجرای فلسطین در ایران جدی شده و و سردمدار این جریان هستند و رهنما هم از همانجا وارد این قضایا شده به فعالیت می پردازد. 🔹وی می گوید: مهمترین دغدغه خاطرم در آن سال ها مسئله فلسطین بود که نجات آن را منوط به اتحاد مسلمین می دانستم. 🔹شیخ مصطفی به دلیل فعالیت ها و تکاپوها به تدریج تبدیل به نمادی برای فعالیت های هواخواهانه ایرانیان نسبت به فلسطین شد. 📰وی معتقد بود که با اتحاد شیعه و سنی بطور قطع مسئله فلسطین حل می شود. به همین منظور به فکر انتشار مجله‌ای به نام افتاد. در این نشریه از شماره اول مقالات متعددی در حمایت از مردم فلسطین، کشمیر و الجزایر منتشر می شد و در طول 25 شماره انتشار این دو هفته نامه چندین بار توقیف شد. 🔹محل این نشریه در منزل امام جماعت بود، که بعد ها بنا به دلایلی به میدان حسن آباد منتقل شد. شیخ مصطفی رهنما در این راستا از حمایت آیت‌الله حاج شیخ ابوالفضل خراسانی هم بهره‌مند بود. تصویربالا: 1358 ـ تهران: نمایشگاه عکس فلسطینی ها و مجلس بزرگداشت «ناجی العلی» کاریکاتوریست معروف فلسطینی که در لندن ترور شد. از راست: شیخ مصطفی رهنما، سید هادی خسروشاهی، نماینده لیبی، هانی الحسن (نخستین سفیر فلسطین در تهران) و گروهی از سفرای بلاد عربی و شخصیت های سیاسی ایران... 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷1338. مصر، دیدار آیت الله حاج و آیت‌الله سید محمود طالقانی با در حاشیه کنگره قدس 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 1338. شهر الخلیل، به اتفاق و برخی شرکت کنندگان در کنگره قدس 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷مرداد 1358. اقامه نماز جمعه اولین روز جهانی قدس به امامت آیت‌‎الله سیدمحمود طالقانی 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 1338. ، آیت الله در ضیافت شهردار شهر الخلیل برای شرکت کنندگان در 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷سمت راست: آیت‌الله تولیت سمت چپ: شیخ محمد واعظ خیابانی ماجرای بانک روسی در دهه آخر ماه رمضان ۱۳۲۳ق👇👇 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓دهـــۀ آخـــر مـــاه مــبــارک رمــضــان ســال ۱۳۲۳ق برای تأسیس شعبه‌ای در مرکز تهران به زمینی مناسب نیاز داشت. در نزدیکی که در آن به اقامۀ جماعت می‌پرداخت، مدرسۀ علمیه و قبرستانی کوچک قرار داشت که از رونــق چندانی بــرخــوردار نبود. باوجود هشدارهای علما، دولت وقت و کارگزاران بانک روسی توجهی نکرده، دویست کارگر و بنّا در آن مکان مشغول ساخت بنای بانک شدند. 🔹کسروی می‌نویسد: «روز سوم آذر (۲۶ رمضان)، که آخرین آدینۀ رمضان بود و در چنان روزی مسجدها پر از انبوه مردم شدی، در مسجد خازن‌الملک، حاجی شیخ مرتضی آشتیانی، خود به منبر رفت و باز داستان کاویدن گورستان و ساختن سرای را به میان آورد و گله و نالۀ بسیار کرد. با آن دلبستگی که مسلمانان به گورستان داشتندی و آن ارجی که به علماء گزاردندی، پیداست که این گله‌ها و ناله‌ها چه هنایش در دل‌ها می‌کرده. مردم برای یک تکانی آماده شده بودند.» 📚 ص۵۶ فردای آن روز حاج خیابانی در حضور مرحوم حاج شیخ مرتضی به منبر رفت و سخنان تکان‌دهنده‌ای در همین رابطه گفت. 🔹 می‌نویسد: «این کلام معلوم است در روز روزه، در وسط طهران، با آن جمعیتی که در مسجد همه وقت حاضر است، که اکثر آنها طلاب و محصلین و مقدسین است، چه اثری خواهد نمود؛ وانگهی از دهان چنین واعظی که خودش از علماء باشد و حضور مجتهدی مانند حاج شیخ مرتضی که احدی اندک خلاف و ذره هوس و هوا در او ندیده، با آن نطق کذائی که روز قبل، این مجتهد بزرگ در همین محل فرمود، با آن مقدماتی که سابقاً تمهید شده بود. مجملاً دو ساعت به غروب ماندۀ روز شنبه، حاج شیخ محمد واعظ در بالای منبر مشغول موعظه بود، نیم ساعت به غروب مانده، اثری از عمارت بانک باقی نمانده بود، جز زمین مخروبه. متجاوز از دویست نفر بنّاء و عمله همگی فرار کردند. هرگاه هزار نفر عمله با بیل و کلنگ می‌خواستند این عمارت را خراب کنند، هرآینه ده روز لااقل طول داشت؛ به فاصلۀ یک ساعت چنان منهدم شد که گویا خبری از آن نبوده.» 📚 ج۱ ص۲۶۵ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ شهید امام جماعت مسجد موسی بن جعفر (ع) در خیابان غیاثی تهران، از فرصت ماه مبارک رمضان برای روشنگری سیاسی، دفاع از ره و تبیین مفاسد رژیم پهلوی استفاده می‌کرد. 📝در یکی از گزارشات ساواک آمده است: «نامبرده‌ فوق در تاریخ 2 دی 1345 در مسجد موسی بن جعفر واقع در انتهای منبر رفته و ضمن سخنان خود اظهار داشت: هفته‌ پیش که من درباره‌ی (امام) خمینی صحبت کردم به من تلفن کرده و گفتند: باز شلوغ کردی. سپس اضافه نمود که من از زندان نمی‌ترسم ولی می‌خواهم بین شما باشم». 🔹در ماه رمضان 1347 آیت‌الله‌ سعیدی مثل سال‌های قبل ممنوع‌المنبر شد و از وی تعهد گرفته شد تا از افشاگری علیه رژیم خودداری کند. 🔹آیت‌الله سعیدی با بی‌توجهی به فشارهای ساواک همچنان به مبارزه و افشاگری خود در ماه رمضان ادامه داد تا جایی که ساواک در مورخه 7 دی 1347‌ از شهربانی خواستار جلوگیری از منبر رفتن وی به دلیل ایراد مطالب خلاف مصالح در ماه رمضان شد و ادامه‌ این وضع را به هیچ عنوان به مصلحت ندانست. 🔹با وجود اینکه آیت‌الله‌ سعیدی ممنوع‌المنبر شد، اما آیت‌الله‌ سعیدی بر روی صندلی می‌نشست و همچنان به افشاگری خود ادامه می‌داد. از این رو مجدداً و با تأکید بیشتر این بار ساواک از شهربانی خواست که جلوی سخنرانی‌های ایشان را بگیرد. آیت‌الله‌ سعیدی که بعد از محدودیت‌های ساواک ممنوع‌المنبر شده بود، بعد از نماز بر روی صندلی می‌نشست و وعظ می‌داد و در کنار بیان مسائل مذهبی، احکام سیاسی را مطرح و از امام خمینی تمجید و بر لزوم پیروی از ایشان تأکید می‌کرد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
در تهران متولد شد و مقدمات و سطوح را نیز در حوزه تهران فراگرفت و سپس به نجف رفت. ✨ایشان از شاگردان و از علمای ابرار و اهل تقوا و در نهایت ورع و عفاف و قناعت بود. 🍃سید میرزا حسن متهجّدی متعبد و زاهدی اهل ریاضت بود که چندی پیش از وفات، در رؤیایی صادقه، او را از روز و ماه رحلتش باخبر ساخته بودند. 📖مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی مینویسد: «سید میرزا حسن خواب صادقه‌اش را برای من تعریف کرده بود و من هم به وفاتش یقین داشتم، برای آنکه چنین حادثه‌ای از وی دور شود، خوابش را چنین تعبیر می‌کردم که از اضغاث احلام است. اما او به سخن من باور نداشت و آن را همان‌گونه که دیده بود تعبیر می‌کرد. از اینرو برای سفر آخرت آماده شده بود و از استغفار و تسبیح و ذکر توحید غافل نمی‌شد. ✨هنگامی که داخل شد، در شب و روز جز گریان و نالان دیده نمی‌شد. ملازم حرم امیرمؤمنان(ع) شده بود و جز برای امور ضروری از خواب و خوراک از آستان حضرتش فاصله نمی‌گرفت. دوازده روز از ماه رمضان را روزه گرفته بود که در نیمۀ روز سیزدهم تب کرد و افطار نمود. 🍁من پیوسته ملازم او بودم تا آنکه در ظهر روز پانزدهم ماه رمضان سال ۱۳۲۸ق [/۲۸ شهریور ۱۲۸۹ش] رحلت فرمود و پیکر پاکش در وادی‌السلام، پشت سر قبر مادرش که خالۀ من است... دفن شد.» 📚 طبقات أعلام الشیعة، ج ‏۱۳، ص ۴۱۳ و ۴۱۴. 📷تصویر: در میان عده‌ای از دوستان و شاگردان 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 ردیف جلو، از سمت راست: نفر چهارم آیت‌الله سید مصطفی کاشانی، نفر پنجم آیت الله سید علی داماد. پشت سر آیت‌الله کاشانی فرزندشان آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی ✍ آیت الله پدر آیت‌الله حوالی سال ۱۲۶۸ق در شهر کاشان متولد شد. پدرش آیت‌الله سید حسین کاشانی از علمای مبرز و ذی‌نفوذ تهران بود. سید مصطفی پس از تحصیل در اصفهان و در محضر ، و دیگر اساتید، به تهران آمد و در محضر پدرش زانوی تلمذ زد. 🍃ایشان پس از رحلت پدرش آیت الله سید حسین کاشانی در سال ۱۲۹۶ق بر جای او نشست و به رسیدگی به امور مردم پرداخت تا آنکه در سال ۱۳۱۲ق به نجف اشرف هجرت نمود و بعدها در جبهه رویارویی علما و مردم عراق با استعمار انگلستان نقش فعالی ایفا کرد. 🔹سید مصطفی کاشانی، و آیت‌الله از جمله عالمان مستقر در محور مرکزی نبرد، قرنه و عمّاره بودند. 🍁آیت‌الله سید مصطفی کاشانی سرانجام در ۲۹رمضان ۱۳۳۶ق دار فانی را وداع گفت. برخی معتقد به شهادت وی به دست انگلیسی‌ها هستند. ✍ @tarikh_hawzah_tehran
👌گزارش جالب از سال ۱۳۱۰ق و فتوای مبنی بر ؛🌙 در حالیکه در شرایطی مشابه امروز، کشور درگیر همه‌گیری شده و از طرفی به‌خاطر سوء مدیریت و نبود ، و کمبود در کالاهایی همچون نان داد ملت را درآورده بود. ✨جالب اینکه اعتمادالسلطنه تصریح می‌کند دولت نمی‌خواهد جلوی گسترش وبا و انتقال آن از یک شهر (رشت) به شهر تهران را بگیرد تا شاه بتواند به بهانه وبا به سفر تفریحی ییلاق خود برود. ✍او می‌نویسد: «با اینکه دیشب ابر بود و رؤیت هلال در طهران نشده بود، اما در سایر بلاد ایران ماه را دیده بودند. نقاره‌خانه عید را زدند. من احتیاطا آدمی هم نزد میرزا حسن آشتیانی فرستادم. گفته بود عید است و باید افطار کرد... شنیدم که در طوالش ناخوشی وبا بروز کرده است و خیلی سخت. البته حالا در رشت است و ده روز دیگر در تهران است. از برای بهانه در سفرهای ییلاقی بندگان همایون خوب بهانه شد که زودتر تشریف ببرند. باوجود اینکه خیلی ممکن است از حالا چاره این کار را بکنند و عمدا نخواهند کرد که برای اینکه بهانه در کار بدست بیاید. مگر مَلَک‌های آسمان یک رحمی به حال ایران بکنند... دیروز که پیاده به باغچه می‌رفتم سیدی را دیدم عرب، چندتا نان گرفته بود و در میان دستمال گذاشته و به خانه‌اش می‌برد و به سلطنت و دولت و ملت ایران فحش می‌داد... جهت فحشش را پرسیدم. نانش را به من نشان داد؛ می‌گفت یک چارک از وزن معمول کم است و اگر ایران مثل عثمانی صاحب می‌داشت و محتسب در بازار می‌گشت، این واقع نمی‌شد...» 📚روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه ص۸۶۷ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ مرحوم پسر کوچک می‌فرمود: در خواب دیدم که پدرم به من فرمود: محمد هاشم (پسر بزرگ میرزا) چیزی روی قبر من انداخته که من ناراضی و ناراحتم. من نامه‌ای به نجف اشرف به خدمت مرحوم میرزا موسی که از شاگردان مرحوم نائینی بود، نوشتم و از ایشان خواستم بدون آنکه خواب مرا نقل کند از برادرم در خصوص پدرم و درباره مقبره او سؤال کند تا معلوم شود چه اقدامی نموده که آن مرحوم راضی نیست. میرزا موسی با برادرم محمد هاشم صحبت کرد، برادرم گفته بود: چون قبر پدرم که در مقبره مرحوم است، کهنه و مخروبه شده، مقداری کرباس کهنه و مندرس هم روی قبر گذاشته بودند. من قبر ایشان را تجدید و تعمیر کردم و در عوض آن کرباس کهنه، مقداری ماهوت انگلیسی روی آن قبر انداخته‌ام. آنگاه میرزا موسی نامه مرا به برادرم نشان داده بود. 📚برگرفته از: مردان علم در میدان عمل، ج۲، ص۲۸۹ و ۲۹۰ 🍃 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 از چپ: حاج ، علامه محقق سید محسن امین، مدیریت مدرسه عالی سپهسالار. ✍ شیخ اسحاق رشتی فرزند مرجع عظیم الشأن در نجف اشرف متولد شد و از محضر پدرش و دیگر اساتید حوزه نجف بهره برد و با صبیه صاحب ازدواج کرد. شیخ اسحاق رشتی از نجف به تهران هجرت کرد و امامت را برعهده گرفت و به تدریس در () پرداخت. می‌نویسد: «در سفر زیارتی مشهد مقدس در سال ۱۳۵۳ق بر شیخ اسحاق رشتی وارد شدیم و ایشان از هیچ تلاشی در تکریم ما و دسترسی به کتابخانه‌ها و استفاده از کتاب‌های آنها فروگذار نکرد. خانه او منزلگاه مسافران بود و با آنکه تنگدست بود اما در برآوردن حاجت نیازمندان تلاش بسیاری می‌کرد تا آنجا که مجبور شد قسمتی از خانه خود را بفروشد.» شیخ اسحاق رشتی در ۲جمادی‌الثانی ۱۳۵۷ق (۱۳۱۷ش) دار فانی را وداع گفت. 📚اعیان الشیعه ج۳ ص۲۶۹ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ علامه شعرانی در مسجد جد خود، یا همان ، به اقامۀ جماعت می‌پرداخت و جهت پاسخگویی به شبهات، در برخی جلسات دینی حضور می‌یافت. 🍃 آیت‌الله (پدر آیت الله ) به‌منظور مقابله با هجمۀ مسیحیان و بهائیان، با همراهی برخی از تجار بازار چون مرحوم عباسقلی بازرگان اقدام به برگزاری جلساتی نمود که مورد تأیید مراجعی چون آیت‌الله‌العظمی سید ابوالحسن اصفهانی قرارگرفت. یکی از دانشمندانی که در این جلسات حضور مؤثری داشت، مرحوم بود که مباحثی پیرامون نبوت و اثبات حقانیت اسلام و پاسخ به شبهات مخالفان و معاندان، به‌ویژه مبلغان مسیحی مطرح می‌کرد. 📚منبع عمدۀ ایشان در استدلال، متون مقدس یهود و نصاری به زبان عبری و نیز منابع معتبری به زبان فرانسه بود. بعدها همین مطالب در کتاب ارزشمندی با عنوان راه سعادت در اثبات نبوت گردآوری و منتشر شد. 🍂علامۀ اواخر عمر شریفش به بیماری قلب و ریه مبتلا شد. سال ۱۳۵۲ش، اوایل ماه مبارک رمضان، ایشان چند روزی را در مسجد به اقامۀ جماعت پرداخت، اما کسالتش شدت یافت و در پنجم شوال جهت مداوا به کشور آلمان اعزام شدند. علامه در یکی از بیمارستان‌های هامبورگ تحت مداوا قرار گرفت، اما درمان سودی نبخشید. سرانجام هفتم شوال ۱۳۹۳ق/ ۱۲ آبان ۱۳۵۲ش علامۀ شعرانی دار فانی را وداع گفت. پیکر مطهرش به تهران بازگشت و پس از تشییع، در جوار حضرت عبدالعظیم(ع) در مقبرۀ خانوادگی زمرّدی (روبروی باغ طوطی) به خاک سپرده شد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 ۱۳۲۷ش، حضور آیت‌الله و همراهانش در مسجد امام (مسجد شاه سابق) ✍ روز جمعه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۲۷ مسجد سلطانی ناظر عظیم‌ترین اجتماع پرشکوهی بود که بعد از شهریور ۲۰ تا آن روز برپا شده بود. مسجد مملو از جمعیت و از خیابان‌های اطراف هم عبور و مرور قطع شده و اتوبوس های اطراف از کار افتاده بود. در آن ایام ریاست تبلیغات با آقای مدیر مجله صبا بود و او هم دستور داد که دو ساعت رادیو را به وصل و جریان میتینگ را پخش کنند. در آن میتینگ الله_کاشانی و آقای هم شرکت کرده بودند و فشار جمعیت در صحن مسجد به قدری بود که نرده های آهنی جلوی شبستان شکست. ابتدا سرودی به وسیله عده‌ای از جوانان دسته جمعی خوانده شد. بیت اول آن این بود: ما جوانان ایران زمینیم / ما فدائیان اسلام و دینیم سپس قطعنامه‌ای که مبنی بر اظهار همدردی با اعراب فلسطین صادر شده بود دو بار قرائت گردید و پس از آن پیرامون حملات وحشیانه یهود و لزوم کمک به مسلمانان فلسطین سخنرانی کردند. پس از پایان اجتماع، اتوبوسهایی از طرف خط‌های مختلف در اختیار جمعیت گذارده شد و تا ساعت ۹ شب مردم در خیابان های تهران تظاهرات کرده و علیه یهود و به نفع اعراب فلسطین شعار می‌دادند و از روز بعد هم محل‌هایی برای نام نویسی داوطلبین جنگ با یهود در مراکز مختلف شهر افتتاح شد و قریب ۵ هزار نفر هم برای اعزام نام نویسی کردند. 📚فدائیان اسلام، تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۶۹ و ۷۰ به کوشش استاد سید هادی خسروشاهی 🕌 @tarikh_hawzah_tehran