eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
432 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
.🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 با امام علیه السلام بوی خوشی می وزد از گیسوی کنعانی تو شد نیزه گلدسته ی گل ، با لحن قرآنی تو انّی اُحِبُّ‌الصلٰاتی ، گفتی جهان زیرورو گشت شد چشم ما روشن از این ، الفاظ ِ نورانی تو از آن اذان که علی گفت ، شد کربلا کوفه اما شکر خدا که نیامد ، زخمی به پیشانی تو ای مقتدای ملائک ، بین صفوف نمازت صد تیر و شمشیر و نیزه آمد به مهمانی تو توقبله بودی و هر سنگ آمد تو را اقتدا کرد تا کعبه کعبه بماند ، حالات عرفانی تو چل منزل از روی نی تا طشت طلا ای مسافر در حیرتم از نماز و اذکار طولانی تو سجاده طشت طلا و کامل تر از هر نمازی می شد شکسته نمازِ ، زیبای پایانی تو خوش آن شهیدی که میگفت،در خاک‌وخون پیش چشمت آیا وفا کردم ، آخر ، الطاف ِ شاهانی تو ؟ وقتی به خونت مصلی ، شد کربلای معلّیٰ دیگر خدا گشته بی‌شک ، از جان و دل بانی تو آری قدر تو قضا تو، مفهوم صبر و رضا تو خوف و رجا زنده شد از پرچین پیشانی تو سرمست قالو بلایی ، بر داغ و غم مبتلایی ایوب سرگشته ماند از ، شور غزلخوانی تو از آن زمانی که خواندی ، در مسجد نی نمازت دیگر نمازی نخواندم ، بی یاد ِ نورانی تو سر دادی اما نمازی ، را ترک هرگز نکردی ای جان عالم فدای ِ طرز مسلمانی تو روح الله قناعتیان فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 حضرت هم با بردن من برای حضرتش می‌شد🌼🍃 امیرالمؤمنین (علیه السلام) از علت پریشانی عمار سؤال می‌کند، در جواب فقر و قرض را عامل پریشانی معرّفی می‌کند، مولای متقیان سنگی از زمین بر می‌دارد و می‌فرماید: قرضت را با این اداء کن، عرض می‌کند اینکه سنگ است، می‌فرماید: خدا را با بردن نام من، بخوان طلا می‌شود، وقتی دستور را عملی کرد، سنگ طلا شد، و فرمود: به اندازه احتیاجت بردار بقیّه را بینداز، گفت سفت است فرمود ای ضعیف الیقین باز نام مرا وسیله قرار بده نرم شود، چنانچه آهن به سبب نام من بر حضرت داوود (علیه السلام) نرم می‌شد، عمار دوباره نام مقدس علوی (علیه السلام) را وسیله قرار داد و از طلای نرم اندازه احتیاج برداشت، و بقیّه سنگ سفت شد [۲]، مخفی نماند حدیث در کتاب مدینة المعاجز به شماره ۱۷۷ آمده است، و به احتمال قوی در تفسیر البرهان هم دیده ام. امام (علیه السلام) با شاهانه کرد 🌸🍃 صاحب کتاب معالی السبطین نقل می‌کند از بعضی کتب که، امام حسین (علیه السلام) با خود از مدینه به کربلا، ۲۲۲ نفر از مرد و زن، ۲۵۰ رأس اسب و شتر، به علاوه هفتاد شتر برای خیمه ها، و چهل شتر دیگر برای ظروف و سایر اثاث، و سی وشش شتر برای حمل مشک آب، و دوازده شتر دیگر برای حمل دراهم و دنانیر، و حُلل، و بردها، و زعفران و عطریات، و لباس ها، و برد‌های یمانی، و امر فرمود پنجاه شقّه محمل برای زن و بچه‌ها بردارند، و سایر شترهای متفرقه برای سایر اثاث، جمع شترها منهای متفرقه ۴۰۲ شتر می‌شود [۱]، نگارنده گوید: با ملاحظه کردن این آمار، معلوم می‌شود که آن حضرت با دستگاه شاهانه حرکت فرمود، آن همه دراهم و دنانیر و حلل و غیرها اکثرشان برای بذل و بخشش وسط راهی بوده است، شاید امام (علیه السلام) با این کارش می‌خواست معلوم کند که، نظرش در این قیام به غیر از امر به معروف و نهی از منکر، و به غیر از اعلان عدم کفایت یزیدها، به رهبری و امامت مردم، قصد دیگری ندارد، تا کوتاه نظران فکر نکنند که آن حضرت غرضش از قیام رسیدن به ریاست دنیايی، و مال و منال بوده است. در تأیید این آمار چیزی را اضافه می‌کنم که خودش مطلب لطیفی است و آن اینکه در مجلس روضه در ایام عاشورا در منزل مرحوم آية العظمي آقای بروجردی قدس سره واعظ مشهور آن زمان (محقق خراسانی) در حضور آن بزرگ مرجع شیعه فرمود که امام حسین (علیه السلام) با خود صد و پنجاه خیمه شاهانه به کربلا آورد، صد و چهل و هشت از آن‌ها به غارت رفت [۱] و به دو تای از آن‌ها آتش زدند، یکی خیمه ای بود که حکم مسجد را داشته، و نماز در داخل آن می‌خواندند، و دوّمی خیمه ای بود که مشک‌ها را داخل می گذاشتند، یکی تمام سوخت و دیگری نیم سوخته شد، شب شام غریبان همه ۸۳ نفر زن و بچه را در داخل آن جای دادند، و امام زین العابدین (علیه السلام) را به جهت نبودن جای در داخل خیمه، بیرون آن خواباندند. ---------- 📚منابع: [۲]: . شرح تقدمه تقویم الایمان ص ۴۸. [۱]: . معالی السبطین، ج۱، ص ۱۳۴. [۱]: . خواننده عزیز مردم پست فطرت حاضر در کربلا، وقتی آن دو چوبه تیری که به پیشانی شهید سعید عبدالرحمن مسلم بن عقیل نشسته بودند، به جهت مختصر قیمتی بودن آن را می‌کشند، (منتهی الامال، ج۱، ص ۲۷۳). هیچ وقت کل خیمه شاهانه آتش نمی زدند، اگر نظرشان اذیت بیشتر نبود آن دو تا را هم نمی سوختند، و علی التحقیق منظورشان سوختن اهل خیمه بود، لکن سیاست زین العابدینی (علیه السلام) (علیکن بالفرار) مانع شد، چطوری که در روز سقیفه سیاست امیرالمؤمنین، نگذاشت اهل بیت بسوزند. فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 یجرّ 🌼🍃 همین واعظ در جای دیگری که، راجع به معراج رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سخنرانی می‌فرمود، در فلسفه اینکه چرا شب معراج، به خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شیر و عسل و غیر آن آوردند بحث می‌فرمود، در وجه مناسبت هر کدام آنچه به نظرش رسیده بود بیان کرد، سپس فرمود و شاید فلسفه دیگر داشته باشد که به ذهن ما نمی رسد، به قول مثل معروف نه کَدام نه کِدام هیچ کَُدام، در تقریب این مطلب فرمودند یک شعر به ظاهر جالب، در زمانی به سر زبان‌ها افتاد، (گل و لاله در بیابان نخورند آب بی تو به گلوی شیشه می‌نرود شراب بی تو) در توجیه مراد شاعر، هر کسی نظری را اظهار کرد، و اهل هر علم و دانش طبق اطلاعات خویش معنايی بر آن کرد، به طوری که جزوات و کتابچه‌ها حتی کتاب‌ها تألیف شد، و اهل هر نظری مراد دیگری را ردّ کرد، آخر یکی از آن‌ها گفت رفقا راه دیگری هم در فهمیدن مراد شاعر هست، و آن اینکه بگردیم بلکه شاعر شعر را پیدا کنیم، به قول مثل معروف المعنی فی بطن الشاعر، دیگران گفتند پیشنهاد خوبی کرد، پس از تلاش زیادی معلوم شد که، شاعر در فلان دهکده سرکوه ساکن است، پس از ملاقات با تمام احترام گفتند استاد عزیز: این شعر شما خیلی افکار ما را مشوّش کرده، لطفاً مرادتان از آن را بر مخلصین روشن نمايید، شاعر شیرین زبان فرمود مقصودم از گل و لاله در بیابان نخورند آب بی تو، بیل است که، آن نباشد به چه وسیله آب به گل و لاله برسد، و مراد از مشارالیه مصراع بعدی قیف است که، آن نباشد به داخل شیشه چیزی وارد نمی شود، گفتند خدا پدرت را بیامرزد که، این مشکل لاینحلّ را بر ما حلّ کردی، دست شما درد نکند. علقمی چرا شد؟ 🌸🍃 معالی السبطین از شرح تهذیب مرحوم سید نعمت الله جزائری نقل می‌کند که، وقتی امام زین العابدین (علیه السلام) از شام به کربلا برگشت، نهر علقمی را جاری دید، فرمود: ای آب تو را از ابیعبداللّه منع کردند هنوز تو جاری هستی؟ فی الفور آب جریانش قطع شده و آثارش ناپدید شد، و جاری نخواهد شد تا حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف ظاهر شود، و امام حسین (علیه السلام) بیاید، از قاتلین خود و از کسانی که بر پدرش ظلم کردند انتقام بگیرد. [۱] و به روایت دیگر وزیر علقمی خوشبخت، شنید که از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کنند که، روزی آن حضرت خطاب به نهر علقمی کردند و فرمودند که، جدّم را از تو منع کردند تو هنوز هم جاری هستی؟ دستور داد آن نهر را خراب کردند [۱] . قطره امام (علیه السلام) ابن زیاد را کرد 🌼🍃 معالی السبطین از کتاب حبیب السیر آورده که، ابن زیاد سر مقدس امام حسین (علیه السلام) را برای مسخره دست گرفت، و داشت به او توهین می‌کرد دستش بلرز آمد، روی ران خود گذاشت، یک قطره خون از گلوی مبارک امام روی لباس آن مردک احمق دیکتاتور افتاد، لباس را پاره کرده بر بدن رسید، زخم ناجوری ایجاد کرد، بطوری که هر چه سعی کرد قابل معالجه نشد، و عفونت عجیبی پیدا کرد، برای خنثی کردن عفونت از عطر مشک مخصوص استفاده می‌کرد، تا درک رفت. [۲] نگارنده گوید: از مرحوم استاد آیة الله حاج شیخ باقر مرندی شنیدم که، فرمودند ابراهیم بن مالک اشتر فرمانده لشکر مختار رضوان الله علیهما، در روز عاشورا سال ۶۷ فرمود شب گذشته در فلان منطقه من ابن زیاد را کشتم بروید تحقیق کنید، وقتی خبر را مطابق واقع یافتند سؤال کردند، از کجا در تاریکی شب فهمیدید که کشته شده ابن زیاد است؟ فرمود از بوی عطر مخصوصش، خدا انگشت ندارد ولی چشم در می‌آورد، در روز عاشورای سال ۶۱ امام حسین (علیه السلام) مظلومانه شهید می‌شود، و در شب عاشورای سال ۶۷ عبیدالله بن زیاد به درکات جحیم رهسپار می‌شود، بخوان این خدا را بیشتر بشناس محقق مرندی. ---------- 📚منابع: [۱]: . معالی السبطین، ج ۱، ص ۱۹۵. [۱]: . معالی السبطین، ج ۱، ص ۲۰۰. [۲]: . همان، ج ۲، ص ۶۵. فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 🔹🍃 و صاحب آن پيدا نشد راوى گفت على به نزد فاطمه برگشت فاطمه گفت آيا چيزى دارى كه اين دينار را بجاى او قرض بگيرى و با او بزندگى ما كمك كنى، پس على ببازار آمده و آنگاه با پيرمردى ملاقات نمود كه آرد داشت از او آرد را گرفت ولى دينار را بعلى پس داد و او گرفت و بفاطمه خبر داد فاطمه گفت: خدا بر اين پير مرد رحمت كند خويشى ترا با رسول خدا شناخته و بتو محبت كرده است، طعام را خوردند سپس فاطمه (ع) بعلى (ع) گفت: آيا ممكن است دينار را دين اخذ كنى، ببازار آمد كه آنگاه پير مرد را ديد ايستاده و آرد دارد، به آن دينار از او آرد خريد ولى باز دينار را بعلى باز گردانيد بفاطمه اطلاع داد و آگاه ساخت طعام را خوردند، سپس براى بار سوم ببازار برگشت و از آن مرد بآن دينار آرد را خريد و دينار را باو داد و قسم خورد كه باز نخواهد گرفت. ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۸۰ أبو هارون گفت: ابو سعيد خدرى آن را بمن نقل كرد، از پيش او در آمديم كه ناگاه با مردى از انصار برخورد كرديم و گفت: ابو سعيد بشما چه خبر مى داد؟ ما حديث را باو بيان كرديم، گفت آيا بشما گفت آن پير مرد كه بود؟ آن را از شما پنهان داشته است، آن جبرئيل بود. گفتار پيامبر (ص) فاطمه در صورت انسانيت حوريه آفريده شده است (۱) ۴۱۶- خبر داد بما حسن فرزند احمد فرزند موسى غندجانى كه خبر داد بما ابو احمد عبيد اللَّه فرزند محمد فرزند ابو مسلم فرضى قارى كه نقل كرد بما ابو بكر محمد فرزند يحيى صولى كه حديث كرد بما غلابى كه نقل نمود بما فرزند عايشه گفت: نقل كرد بما اسماعيل فرزند عمر بجلى از عمر فرزند موسى از زيد فرزند على از پدرش از زينب دختر على گفت: اسماء بنت عميس بمن نقل كرده گفت: پيامبر (ص) فرمود: بحقيقت فاطمه را مشاهده كرده‌ام بعضى از فرزندانش را وضع حمل نمود و خونى نديد و سپس پيامبر (ص) فرمود: اى اسماء! فاطمه در صورت انسان حوريه آفريده شده است. گرفتن (ص) دست (ع) و (ع) را... 🔸🍃 (۲) ۴۱۷- خبر داد بما احمد فرزند مظفر فرزند احمد نقل كرد بما ابو محمد عبد اللَّه فرزند محمد فرزند عثمان مزنى ملقب به (ابن سقا) كه نقل كرد بما زكريا فرزند يحيى ساجى و خالد فرزند نضر قرشى و محمد فرزند على صيرفى و محمد فرزند اميه بصريها و محمد فرزند ابو بكر باغندى و ابو لقاسم فرزند منيع و عبد اللَّه فرزند قحطبه در صلح واسط گفتند: نقل كرد بما نصر فرزند على كه خبر داد بما على فرزند جعفر فرزند 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۸۱ محمد نقل كرد بما برادرم موسى بن جعفر كه بمن نقل كرد پدرم جعفر بمن نقل نمود پدرم محمد بن على بمن نقل كرد پدرم على بن الحسين نقل كرد بمن پدرم حسين بن على كه بمن نقل كرد پدرم على بن ابى طالب گفت: پيامبر (ص) دست حسن و حسين را گرفت و فرمود هر كه مرا و اين دو و پدر و مادر اينها را دوست بدارد در روز قيامت با من در يك مقام و درجه خواهد بود. گرفتن دست او را و او: بالا چشم پشه 🔹🍂 (۱) ۴۱۸- خبر داد بما ابو طالب محمد فرزند احمد فرزند عثمان كه خبر داد بما احمد فرزند ابراهيم فرزند شاذان (اذنا) نقل كرد بما حبشون خلال نقل كرد بما محمد فرزند عبد اللَّه انصارى نقل نمود بما جعفر فرزند عون نقل كرد بما معاويه فرزند ابو مزرد از پدرش از ابو هريره گفت: چشمم ديد و گوشم شنيد هنگامى كه رسول خدا (ص) با حسن يا حسين روبرو ميشد دستش را مى گرفت و مى گفت: اى كوچولو! بپر بالا چشم پشه پس كودك هر دو پاى خود را روى قدمهاى رسول خدا (ص) گذاشت و سپس پيامبر او را تا دهانش بلند كرد و فرمود: پروردگارا من او را دوست دارم تو نيز او را و كسى كه او را دوست دارد دوست بدار. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 گفتار (ص) بر : كه اين من است كه خدا او ميان دو گروه را خواهد داد. 🍂🍂 (۲) ۴۱۹- خبر داد بما محمد فرزند احمد فرزند عثمان گفت: خبر داد بما ابو حفص عمر فرزند محمد فرزند يحيى فرزند زيات كه خبر داد بما محمد فرزند عبد- الجبار صوفى ابو عبد اللَّه نقل كرد بما يحيى فرزند معين ابو زكريا كه نقل كرد بما 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۸۲ يحيى فرزند سعيد اموى از اعمش از سفيان از جابر گفت: رسول خدا بر حسن (ع) فرمود: بحقيقت اين فرزند من بزرگوارى است كه خداوند بسبب او ميان دو گروه از مسلمانان را اصلاح مى كند. مكيدن (ص) آب دهان (ع) را🍃🍃 (۱) ۴۲۰- خبر داد بما محمد فرزند احمد فرزند عثمان كه خبر داد بما ابو بكر فرزند ابراهيم و ابو حسين محمد فرزند مظفر فرزند موسى فرزند عيسى حافظ گفتند: نقل كرد بما محمد فرزند هارون فرزند حميد فرزند مجدر كه نقل كرد بما حسن فرزند حماد نقل كرد بما يحيى فرزند يعلى از سفيان فرزند عيينه از ابو موسى از ابو حازم از ابو هريره گفت: ديدم رسول خدا (ص) آب دهان حسن (ع) و حسين (ع) را مى مكيد همان طور كه شخص خرما را مى مكد. گفتار (ص) من اين را دارم و تو هم دوست 🍂🍂 (۲) ۴۲۱- خبر داد بما محمد فرزند احمد فرزند عثمان كه خبر داد بما احمد فرزند ابراهيم فرزند حسن فرزند شاذان نقل كرد بما فرزند منيع نقل كرد به ما ابو بكر فرزند ابو شيبه نقل كرد بما خالد فرزند مخلد نقل كرد بما موسى فرزند يعقوب از عبد اللَّه فرزند ابو بكر فرزند زيد فرزند مهاجر گفت: خبر داد بمن مسلم فرزند ابو سهل نبال گفت: خبر داد بمن حسن فرزند اسامه خبر داد بمن اسامة فرزند زيد گفت: در يك شب براى تقاضاى حاجتى بحضور رسول خدا (ص) مى آمدم در آن هنگام او از منزل در آمده و بر چيزى احاطه داشت كه من نفهميدم آن چيست؟ هنگامى كه نيازم برطرف شد و از كار خود فارغ شدم گفتم اين چيست كه تو بر او احاطه دارى؟ ناگاه ديدم كه حسن و حسين بر روى رانهاى او بودند پيامبر فرمود اين دو فرزندان من و پسران 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۸۳ دختر منند پروردگارا تو ميدانى كه من اينها را دوست ميدارم و تو هم اينها را دوست بدار و اين جمله را سه بار تكرار كرد. (۱) ۴۲۲- خبر داد بما محمد فرزند احمد فرزند عثمان كه خبر داد بما عبد العزيز فرزند ابو صابر جهبنه (اذنا) گفت: نقل كرد بما ابو يعقوب اسحاق فرزند ابراهيم فرزند هاشم ادرعى در دمشق كه نقل كرد بما عبد الرحمن فرزند معاوية عتبى در مصر كه نقل كرد بما حميد از مخلد گفت: نقل كرد بما نضر فرزند شميل كه نقل كرد بما شعبه از عدى فرزند ثابت گفت: شنيدم براء گفت: رسول خدا (ص) را ديدم حسن و حسين را بر دوش خود گرفته و ميفرمود پروردگارا من اين دو را دوست ميدارم و تو هم آنها را دوست بدار. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 ای از درخت 🌸🍃 یکی از فرزندان امام حسن علیه السلام به نام عمرو با کاروان امام حسین علیه السلام به کربلا آمد و چون کودک بود [۱] سال داشت کشته نشد و با کاروان اسرا به مدینه بازگشت. وقتی اسیران کربلا را در شام به کاخ یزید وارد کردند، چشم یزید به عمرو پسر امام حسن علیه السلام افتاد و به او گفت: آیا با فرزندم خالد کشتی می‌گیری؟ عمرو گفت: نه. ولکن یک چاقو به پسرت بده و یک چاقو به من بده که با هم بجنگیم، تا بدانی که کدام یک از ما شجاعتر است. یزید از شنیدن سخن قهرمانانه، آن هم از یک کودک اسیر، تعجب کرد و گفت: خاندان نبوت چه کوچک و چه بزرگشان همواره با ما دشمنی می‌کنند. سپس این شعر را خواند: این خویی است که من از اخزم سراغ دارم آیا از مار جز مار متولد می‌شود. [۱] منظور یزید این بود که آقازاده، شاخه ای از درخت نبوت است که چنین شجاعانه سخن می‌گوید. [۲] لطیفه 🌼🍂 مرد لطیفه گویی از دوستان امام حسن علیه السلام بود. مدتی نزد آن حضرت نیامده بود. روزی خدمت امام علیه السلام رسید. حضرت پرسید: چگونه صبح کردی؟ (حالت چطور است؟ ) گفت: یابن رسول الله! حال من برخلاف آن چیزی است که خودم و خدا و شیطان آن را دوست می‌داریم. امام علیه السلام خندید و فرمود: چطور؟ توضیح بده! گفت: خداوند می‌خواهد از او اطاعت کنم و معصیت کار نباشم. اما من چنین نیستم. و شیطان دوست دارد، خدا را معصیت کرده و به دستوراتش عمل نکنم ولی من این طور هم نیستم. و خودم دوست دارم همیشه در دنیا باشم، این چنین هم نخواهم بود. روزی از دنیا خواهم رفت. ناگاه شخصی برخواست و گفت: یابن رسول الله! چرا ما مرگ را دوست نداریم؟ امام علیه السلام فرمود: به خاطر این که شما آخرت خود را ویران و این دنیا را آباد کرده اید، بدین جهت دوست ندارید از جای آباد به جای ویران بروید. [۱] امام علیه السلام و مرد 🌸🍃 عرب بیابانی نیازمند وارد مدینه شد و پرسید سخی ترین و بخشنده ترین شخص در این شهر کیست؟ همه امام حسین علیه السلام را نشان دادند. عرب امام حسین علیه السلام را در مسجد در حال نماز دید و با خواندن قطعه شعر حاجت خود را مطرح کرد. مضمون قطعه شعری که وی خواند چنین است: [۱] تا حال هر که به تو امید بسته ناامید برنگشته است، هر کس حلقه در تو را حرکت داده، دست خالی از آن در، باز نگشته است. تو بخشنده و مورد اعتمادی و پدرت کشنده مردمان فاسق بود. شما خانواده اگر از اول نبودید ما گرفتار آتش دوزخ بودیم. او اشعارش را می‌خواند و امام در حال نماز بود. چون از نماز فارغ شد و به خانه برگشت، به غلامش قنبر فرمود: از اموال حجاز چیزی باقی مانده است؟ غلام عرض کرد: آری، چهار هزار دینار موجود است. فرمود: آن پولها را بیاور! کسی آمده که از ما به آن سزاوارتر است. سپس عبایش را از دوش برداشت و پولها را در میان آن ریخت و عبا را پیچید مبادا عرب را شرمنده ببیند، دستش را از شکاف در بیرون آورد و به او داد و این اشعار را سرود: [۱] این دینارها را بگیر و بدان که من از تو پوزش می‌خواهم و نیز که من بر تو دلسوز و مهربانم. اگر امروز حق خود در اختیار داشتم بیشتر از این کمک می‌کردم، لکن روزگار با دگرگونیش بر ما جفا کرده، اکنون دست ما خالی و تنگ است. امام علیه السلام با این اشعار از او عذرخواهی کرد. عرب پولها را گرفت و از روی شوق گریه کرد. امام پرسید: چرا گریستی شاید احسان ما را کم شمردی؟ گفت: گریه‌ام برای این است که چگونه این دستهای بخشنده را خاک در بر می‌گیرد و در زیر خاک می‌ماند. [۲] ---------- 📚منابع: [۱]: بحار: ج ۶، ص ۳۰۶. [۱]: شنشنة اعفها من اخزم هل تلد حیة الا الحیة این جمله در میان عربها ضرب المثل است معمولا به افراد شجاع و زیرک گفته می‌شود. [۲]: بحار: ج ۴۵، ص ۱۴۳. [۱]: بحار: ج ۴۴، ص ۱۱۰. [۱]: لم یخب الان من رجاک و من حرک من دون بابک الحلقه انت جواد و انت معتمد ابوک قد کان قاتل الفسقه لو الذی کان من اوائکم کانت علینا الجهیم منطبقه [۱]: خدها فانی الیک معتذر و اعلم بانی علیک ذو شفقه لو کان فی سیرنا الغداة امست سمانا علیک مندفقة ولکن ریب الزمان ذو غیر و الکف منی قلیلة النفقه [۲]: بحار: ج ۴۴، ص ۱۹۰. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 امام علیه السلام 🍃🍃 هنگامی که کاروان امام حسین علیه السلام در مسیر خود به سوی کوفه به منزلگاه حاجز رسید، این نامه را به مردم کوفه نوشت: به نام خداوند بخشنده و مهربان... نامه مسلم بن عقیل به من رسید و نوشته است شما با هماهنگی و رأی نیک در راه یاری ما خاندان بوده و آماده مطالبه حق ما می‌باشید. از خداوند می‌خواهم که همه آینده مرا به خیر نموده و شما را موفق گرداند، خداوند بر همه شما ثواب و اجر بزرگ عنایت فرماید و من هم روز سه شنبه، هشتم ذی حجه، از مکه به سوی شما حرکت کرده ام، جلوتر سفیر خودم را فرستادم، با رسیدن نامه من به سرعت کارهای خود را سر و سامان دهید و من به زودی وارد خواهم شد. نامه را به قیس مسهر صیداوی داد و او را به سوی کوفه فرستاد. قیس با شتاب به سوی کوفه حرکت نمود ولی در قادسیه حصین پسر نمیر - که آن سامان را تحت کنترل داشت - او را دستگیر کرد، خواست او را تفتیش کند قیس نامه امام حسین علیه السلام را پاره کرد و پراکنده نمود. حصین او را نزد ابن زیاد فرستاد. وقتی که قیس به نزد ابن زیاد وارد شد. ابن زیاد پرسید: تو کیستی؟ قیس پاسخ داد: من یکی از شیعیان امیرمؤمنان علی علیه السلام و فرزندان او هستم. ابن زیاد: چرا نامه را پاره کردی؟ قیس: تا ندانی که در نامه چه نوشته شده است. ابن زیاد: نامه را چه کسی برای چه شخصی نوشته است؟ قیس: نامه از امام حسین علیه السلام به جمعیتی از مردم کوفه بود که نام آن‌ها را نمی دانم. ابن زیاد خشمگین شد و گفت: هرگز از تو دست برنمی دارم مگر این که نام آنها را که نامه برایشان فرستاده شده بگویی، یا بالای منبر بروی و بر حسین و پدر و برادرش لعن بگویی و گرنه قطعه قطعه ات خواهم کرد. قیس گفت: نامهای آنان را نخواهم گفت. ولی برای لعن کردن حاضرم. قیس بالای منبر رفت، پس از حمد و ثنا و درود بر خاندان پیامبر و لعن بر ابن زیاد و بنی امیه گفت: مردم کوفه! من سفیر امام حسین علیه السلام به سوی شما هستم، کاروان امام علیه السلام را در منزلگاه حاجز گذاشتم دعوت او را اجابت کنید! زیاد آنچنان غضبناک شد دستور داد قیس را بالای دارالعماره برده و از همانجا به زمین انداختند و استخوانهای بدنش خورد شد. اندکی رمق داشت یکی از دژخیمان ابن زیاد به نام عبدالملک پسر عمیر سرش را از بدن جدا کرد و بدین گونه قیس به شهادت رسید (ره). [۱] امام علیه السلام 🍂🍂 احمد پسر داود می‌گوید: همسایه ای داشتم، به نام علی پسر محمد، نقل کرد: ماهی یک مرتبه از کوفه به زیارت قبر امام حسین علیه السلام می‌رفتم، چون پیر شدم و جسمم ناتوان شد، نتوانستم به زیارت امام بروم. یک بار پای پیاده به راه افتادم، پس از چند روز به زیارت قبر مطهر امام مشرف شدم و سلام کردم و دو رکعت نماز زیارت خواندم و خوابیدم. در عالم رؤیا دیدم امام حسین علیه السلام از قبر بیرون آمد و فرمود: ای علی! چرا در حق من جفا کردی؟ در صورتی که تو به من مهربان بودی؟ عرض کردم: سرورم! جسمم ضعیف شده و پاهایم توان راه رفتن ندارد و احساس می‌کنم عمرم به پایان رسیده است و اکنون که آمده‌ام چند روز در راه بودم و با سختی بسیار به زیارتت مشرف شدم، دوست دارم روایتی را که نقل کرده اند از خود شما بشنوم. حضرت فرمود: بگو کدام است؟ عرض کردم: روایت کرده اند؛ که فرموده اید: هر کس در حال حیاتش مرا زیارت کند، من او را پس از وفاتش زیارت خواهم کرد؟ امام علیه السلام فرمود: بلی من گفته ام. (افزون بر این) هرگاه ببینم زوار من گرفتار آتش جهنم است، او را از آتش جهنم بیرون می‌آورم. [۱] امام العابدین و مرد 🍃🍃 در مدینه مرد دلقکی بود که با رفتار خود مردم را می‌خندانید، ولی خودش می‌گفت: من تاکنون نتوانسته‌ام این مرد (علی بن حسین) را بخندانم. روزی امام به همراه دو غلامش رد می‌شد، عبای آن حضرت را از دوش مبارکش برداشت و فرار کرد! امام به رفتار زشت او اهمیت نداد. غلامان عبا را از آن مرد گرفته و بر دوش حضرت انداختند. امام پرسید: این شخص کیست؟ گفتند: دلقکی است که مردم را با کارهایش می‌خنداند. حضرت فرمود: به او بگویید: (ان لله یوما یخسر فیه المبطلون) خدا را روزی است که در آن روز بیهوده گران به زیان خود پی می‌برند. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: بحار: ج ۴۴، ص ۳۷۱. [۱]: بحار: ج ۱۰۱، ص ۱۶. [۱]: بحار: ج ۴۶، ص ۶۸. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 بن سعد با نفر از ، امام (علیه السلام) را می‌کند 🔹🍂 طبق نقل طوسی در کتاب سقیفه، در موقع خروج از مدینه به طرف مکه امام حسین (علیه السلام) دستور داد قیس بن سعد بن عباده، با دویست نفر از خویشان خویش، پشت سر قافله امام (علیه السلام) حرکت کنند، اگر از طرف دشمن اقدامی شود، از یک طرف امام و انصارش، و از طرف دیگر قیس بن سعد با یارانش، وارد نبرد شوند که، هلاکت نصیب دشمن شود ۱۳۵ حضرت مسلم سلام الله علیه، در نیمه ماه رمضان سال شصت، از مکه حرکت، و پنجم شوال وارد کوفه گشت، و بیست و هفت روز قبل از شهادتش، خدمت امام حسین (علیه السلام) نوشت که، صد هزار شمشیر در کوفه، برای اجرای امر شما آماده به کار است، هر چند زودتر به طرف کوفه تشریف بیاورید، پس از این نامه، خبری از حضرت مسلم نشد، امام حسین (علیه السلام) دلش برای حضرت مسلم تنگ شده، و نگران شد، و به یاران دستور داد که آماده حرکت به مدینه شوند ۱۴۱. افراد بر امام (علیه السلام)، و آن حضرت در مسير حركت از به رخ داد، نه در حركت از مدينه به مكّه 🔸🍃 نگارنده گوید چطوری که مرحوم واعظ شهیر، آقای برقعی می‌فرمود: و شواهدی در اصل تهاویل الربیع از کتاب شریف بحار الانوار و غیره دارم، و این روایت هم تصریح فرمود که، امام (علیه السلام) دستور داد که به طرف مدینه حرکت کنند همه این‌ها می‌رسانند که، شهر مدینه در مسیر کسی که، از مکه به کوفه برود، واقع شده است، و آن سؤال و جواب‌ها که بین امام حسین (علیه السلام)، و کسانی که مانع از رفتن آن حضرت به طرف کوفه شدند در این مسیر واقع شده است، چون ایام حج بوده، و عدّه زیادی از مردم مدینه، برای انجام دادن اعمال حج، از مدینه بیرون رفته بودند، و مدینه خلوت شده بود، زمینه برای صحبت بین امام حسین (علیه السلام) و بین محمد حنفیه، و جابر، و عبدالله عمر، و عبدالله عباس، فراهم شده است، و الّا در مسیر اوّلی امام (علیه السلام) از مدینه به مکه، در حال خوف حرکت فرمود، موقعیت مناسبی برای این صحبت‌ها نبود، سفارش مدینه امام (علیه السلام) را به ابن زیاد 🔹🍂 از کتاب نفس المهموم نقل می‌کند که، ولید بن عتبه فرماندار مدینه، وقتی متوجه شد که امام حسین (علیه السلام) به طرف کوفه حرکت کرده است، نامه ای به ابن زیاد نوشت، و او را از مقابله با امام حسین (علیه السلام) بر حذر داشت، والّا رسوايی دنیا و آخرت نصیبش خواهد شد، لکن آن جرثومه کفر، و فساد، به حرف ولید گوش نداد، و در دارالاماره سر مقدس امام حسین (علیه السلام) را در جلو خود گذاشت، و به عنوان تمسخر بر او خندید ۱۵۷ نگارنده گوید ولید بن عتبه، در عین اینکه فرماندار دولت یزید بود، لکن از این قضیّه، و از جریان مطلب صفحه ۶۶ معالی السبطین (شماره ۲۰۲)، معلوم می‌شود که قدری داخل آدم بوده است. مصیبت بر امام (علیه السلام) 🔸🍃 مرحوم شیخ جعفر شوشتری می‌فرماید، بزرگترین مصیبت برای امام حسین (علیه السلام) این شد که، نزدیکی قبر پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسید، ولکن نتوانست او را زیارت کند ۱۷۴ عمر سعد پس از قتل امام حسین (علیه السلام)، ندای علّیَ بالنار حتی احرق بیوت الظالمین داد ۱۷۹ نگارنده گوید: خاک بر سر روزگاری که در آن یزید، و ابن زیاد، و عمر سعدها، از اهل عدالت و تقوی معرفی شوند، و امام حسین (علیه السلام) را از ظالمین بدانند. صبر دهد قضیّه (علیها السلام) را 🔹🍂 در روز تاسوعا عمر سعد، از کثرت گرمی هوا در آب فرات داخل شده بود که، آخرین فرمان از ابن زیاد رسید، و قاصد را مأمور کرده بود که در صورت سستی، گردن او را بزند، عمر سعد وقتی به اهمیّت مطلب پی برد، از آب بیرون آمد و لباس جنگی به تن کرده، و دستور حرکت لشکر به طرف خیام امام حسین (علیه السلام) را صادر کرد ۱۹۳ نگارنده گوید خدای صبر دهد زین قضیّه زهرا (علیها السلام)، را که عمر سعدها با تمام بدن، در آب فرات فرو روند، و بچه‌های پیغمبر (صلی الله علیه و آله) یک قطره آبی نداشته باشند که، لب هایشان را با آن تر کنند. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 پانزدهم در چهار امام (علیه السلام) العاده اثر کرد 🍂🔹 شیخ جعفر شوشتری می‌فرمايد: عطش در چهار عضو امام حسین (علیه السلام) اثر زیادی را گذاشته بود، کبد، زبان، لب، و چشم، چشم دیدش کم شده بود، و زبان از کثرت مالیدن زخم شده بود، و لبهایشان خشکیده بود، و جگر می‌سوخت ۱۹۵ نگارنده گوید خدا باعث و بانی را از سقیفه، تا کربلا، با قدرت بالغه خود، به عذاب ابدی گرفتار کند آمین. نگو امام (علیه السلام) آب نکرد 🍃🔸 شبراوی شافعی گوید: آب زلال را در ظرفهای بلوری، در هوای گرم، به امام حسین (علیه السلام) نشان می‌دادند، و آن حضرت به حق جدّش قسمشان می‌داد که، جرعه ای از آن بدهند لب هایشان را تر کند، ولی نمی دادند ۱۹۵. در عصر روز هر کدام از امام (علیه السلام) و (علیه السلام) همدیگر را برادر می‌کنند 🍂🔹 در عصر روز تاسوعا، هر کدام از امام حسین، و حضرت ابی الفضل، همدیگر را برادر خطاب می‌کنند ۲۰۴ و صفحه ۷۸ مقتل ذریعه، نگارنده گوید پس اینکه مشهور است که، حضرت ابی الفضل در موقع افتادن از اسب، امام (علیه السلام) را برادر خطاب کرده، و تا آن وقت مولا خطاب می‌کرد، ثابت نیست. 🍃🔸 سی نفر از اصحاب عمر سعد، شب عاشورا به امام حسین (علیه السلام) ملحق شدند، خوشا به حالشان، سلام الله علیهم، و حشرنا معهم، ۲۰۷ امام حسین (علیه السلام) به زینب کبری (علیها السلام) می‌فرماید: بدان که این‌ها اصحاب من هستند از عالم ذرّ، جدّم پیغمبر (صلی الله علیه و آله) این را به من خبر کرده است ۲۱۰. تماشا 🍂🔹 طبق روایت مرحوم شیخ مفید، تصمیم عمر سعد با رؤسای لشگرش، این بود که، صبح روز عاشورا یکدفعه از چهار طرف بر امام حسین (علیه السلام) حمله کنند، و در یک ساعت کار آن حضرت را خاتمه دهند، و بدین منظور هم حمله کردند، لکن کور خوانده بودند، اصحاب باوفای امام (علیه السلام) در شب عاشورا، خندق دور خیمه‌ها کنده، و صبح عاشورا آتش داخل آن روشن کرده بودند، و این اقدام وسیله عصبانیت اصحاب عمر سعد شد، شمربن ذی الجوشن جسارتی کرد، و مرحوم مسلم بن عوسجه خواست با تیر جواب بدهد، امام حسین (علیه السلام) فرمود ما ابتداء به جنگ نمی کنیم، عرض کرد این فرصت گیر نمی آید، اجازه بده جوابش بدهم، باز امام (علیه السلام) اجازه نداد ۲۱۴ نگارنده گوید این خندق را در در عرض چند ساعت، دور خیمه‌ها کندند، رضوان الله علیهم، چه همتی از خود نشان دادند، ولی رسم خندق کنی، با آب پر کردن بود، چون آب نبود لذا با نی و هیزم پر کردند. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 حرّ تنها نبود و و را هم با آورد 🌸🍃 پسر مرحوم حرّ ریاحی که اسمش بکیر بود، در خدمت پدرش به محضر امام حسین (علیه السلام) رسید، وقتی اجازه میدان گرفت، دست و پای امام حسین (علیه السلام) را بوسید، و قبل از پدرش به شرف شهادت رسید، وقتی حرّ جنازه فرزندش را دید گفت، حمد بر خدايی که بر تو منت گذاشت، و تو را شهید در راه دین، در محضر پسر دختر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) قرار داد ۲۲۷ مرحوم حرّ وقتی در مقابل اصحاب عمر سعد قرار گرفت، شروع به رجز خوانی کرد، برادرش مصعب از آن طرف حرکت کرد، قشون عمر سعد فکرکردند که می‌رود با برادر خود جنگ کند، وقتی خدمت برادر رسید بر او آفرین گفت، و عرض کرد برادر مرا هدایت کردی، و حرّ او را هم خدمت امام حسین (علیه السلام) آورد، وقتی او را در صف اصحاب امام قرار داد، دوباره حرّ به میدان رفت، و جنگ کرد تا شهید شد، حامل سر مرحوم حرّ در وقت وارد شدن به دمشق، شمر بود، قصیده ای را که حرّ در وقت توبه کردن در خدمت امام حسین (علیه السلام) خوانده بود، از گوش آن سعید آویزان کرده بودند، چون در آن توهین به یزید، و بنی امیه، و ابن زیاد کرده بود، برای تحریک غضب یزید نوشته، و از گوشش آویزان کرده بودند ۲۲۶ گفته شده است که وقتی بنا شد اسب روی اجساد شهدا بتازند، فامیل‌های حرّ گفتند: داخل آن‌ها بزرگ طایفه ماست، (حرّ) اجازه گرفتند که از شهداي دیگر جدا کنند، بردند در آنجا که حدود یک فرسخ فاصله دارد، دفن کردند، نگارنده گويد: ای کاش پسر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) هم شفیعی داشت، و بدن مبارکش زیر سمّ اسب‌ها نمی ماند، ۲۲۷. نیست که از حضرت الفضل دیگری جدا باشد 🌼🍂 نگارنده گوید یادم است که یک وقت درباره قبور شهدا مطالعه داشتم، از فرمایش امام صادق (علیه السلام) مستفاد این شد که، غیر از حضرت ابی الفضل، سایر شهدا از همدیگر در قبر جدا نیستند، خواستم ايجاد شبهه كنم تا اهل تحقیق متون روایات را برسند. امام (علیه السلام) در عنوان بر کلمه تعبیر آورده است 🌸🍃 عنوان نامه امام حسین (علیه السلام)، به شهید سعید حبیب بن مظاهر: من الحسین بن علی (علیه السلام) الی الرجل الفقیه است، یک وقت این لقب را یک فرد عادی به کسی می‌دهد، یک وقت هم حجت خدا این لقب را به کسی عطا کند، فرق از ثری تا ثریاست. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 مرحوم را می‌دهد 🔹🍂 چطوری که از خطاب امام باقر (علیه السلام)، به فرزند مرحوم مختار ثقفی، (حکم بن مختار) که سه دفعه فرمود: رحم الله اباک، عظمت و منزلت مختار پیش ائمه اطهار (علیه السلام)، معلوم می‌شود اگر امامی به کسی رحمک الله بفرماید، از هر توثیق و تعدیلی که، رجالیّون به کسی بکنند، به مراتب بالاتر می‌شود، وقتی این کلمه سه دفعه گفته شود عظمت آن شخص، خیلی خیلی معلوم می‌شود. با حبیب در امام (علیه السلام) شد 🍃🔸 لمّا قتل الحبیب، بان الانکسار فی وجه الحسین (علیه السلام)، و قال (علیه السلام) للّه درّک یا حبیب، لقد کنت فاضلاً، تختم القران فی لیلة واحدة، یعنی وقتی حبیب بن مظاهر شهید شد، شکستگی در چهره امام حسین (علیه السلام) آشکار شد و فرمود خدایت جزای خیر بدهد مرد باعظمت و فاضلی بودی، و در یک شب ختم قرآن می‌کردی ۲۳۱. میسره امام (علیه السلام) به دست بود 🍂🔹 حبیب در کربلا یکی از سه علمدار بود، عَلَم میسره لشكر با او، و عَلَم میمنه آن با زهیر، و علم قلب با حضرت ابی الفضل العباس (علیه السلام) بود ۲۳۲ مادر لیلی خانم، میمونه خانم دختر ابوسفیان بود، پس معاویه اگر فرزند ابوسفیان باشد، دايی لیلی خانم مادر حضرت علی اکبر (علیه السلام) می‌شود، پس شهادت حضرت علي اكبر (علیه السلام) حاكي است كه بنواميه در مقام قدرت نزديك ترين رحم را هم مي‌كشند. تماشا 🔸🍃 رسم آن زمان بود که اهل کرم برای جلب مهمانان، و بیچارگان، بالای پشت بام خانه هایشان، آتش روشن می‌کردند، آتش پشت بام حضرت علی اکبر (علیه السلام) از همه قوی تر، و غذاهایشان از همه غذاها عالی تر بود، خدا نیامرزد دستی را که، چنین مرد باکرامت را شهید کرد ۲۴۹ در زیارتنامه حضرت علی اکبر (علیه السلام) منقوله از امام صادق (علیه السلام)، پس از چند مرتبه بابی انت و امی گفتن، این عبارت آمده: صلی الله علیک و علی عترتک، و اهل بیتک و آبائک و ابنائک ۲۵۲. در مبارک حضرت اکبر (علیه السلام) 🍂🔹 نگارنده گوید این عبارت صریح است که حضرت علی اکبر (علیه السلام) ذریّه دارد، و صاحب فرزندان هم هست، روی این حساب جای دارد که چطوری که، مؤلف کتاب (معالی السبطین) در صفحه ۲۵۰ نقل کرد که، ابن ادریس فرموده که حضرت علی اکبر (علیه السلام) در اول خلافت عثمان متولد شده است، و از جدّ بزرگوارش علی بن ابی طالب (علیه السلام) روایت نقل کرده است، و در جلد ۴۶ بحارالانوار در صفحه ۱۶۴ بزنطی از امام رضا (علیه السلام) روایتی را به این عبارت نقل می‌کند،: انّما تزوّج علی بن الحسین ابنة الحسن (علیه السلام)، و‌ام ولد لعلی بن الحسین المقتول عندکم، یعنی امام زین العابدین (علیه السلام) دختر امام حسن (علیه السلام) و‌ام ولد علی اکبر (علیه السلام) را گرفت، و‌ام ولد در اصطلاح فقهی کنیزی را گویند که، مولایش از آن فرزند داشته باشد، پس بنابر آنچه گذشت سنّ مبارک علی اکبر زیاد می‌شود، نه ۱۸ که ابن شهر آشوب گفته، و نه ۱۹ که از شیخ مفید نقل می‌شود، و از آنجايی که عثمان در اول محرم سال بیست و چهارم هجری، بر اریکه سلطنت نشست، و طبق فرموده ابن ادریس حضرت علی اکبر (علیه السلام) در اوايل خلافت او به دنیا آمد، عمر مبارک ایشان در روز شهادت سی و اندی می‌شود. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 سعد پسر لیلی خانم و پسر عموی آمنه است 🍃🍃 عمر سعد با لیلی خانم مادر حضرت علی اکبر (علیه السلام)، پسر خاله و دختر خاله اند، ابوسفیان یک دختر (ام حبیبه) به پیغمبر (صلی الله علیه و آله)، و دختر دیگرش را به سعد وقاص داد، و از آن عمر سعد به دنیا آمد، و دختر دیگرش را به ابومرّه پدر لیلی خانم داد، و از آن لیلی خانم به دنیا آمد، سعد وقاص پدر عمر سعد، پسر عموی آمنه خاتون مادر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) هم است ۲۵۳ در دعايی که به حضرت لیلی منسوب است، خدا را به عطش و غربت امام حسین (علیه السلام) قسم می‌دهد ۲۵۵ حضرت ابی الفضل (علیه السلام) از زن خود (لبابه دختر عبیدالله بن عباس) دو فرزند دارد یکی فضل، و دیگری عبیدالله است، و نسل آن حضرت از عبیدالله است، در مناقب محمد بن عباس را جز شهداي کربلا شمرده است، ۲۶۵ [۱] روي اين حساب حضرت ابي الفضل (علیه السلام) پدر شهيد هم هست. حضرت ابی (علیه السلام) خیلی بوده است 🍂🍂 نگارنده گوید نسل حضرت ابی الفضل خیلی با برکت است، علمای بزرگ از نسل ایشان زیادند، و طبق نوشته مجلسی بزرگ در کتاب روضة المتقین، جلد ۱۴ ص ۴۴۴، مادر حضرت بقیة الله عجل الله فرجه، در ایام شهادت امام حسن عسكری (علیه السلام)، برای محفوظ بودنش از شرّ خلیفه، در خانه محمدبن علی، یکی از نوادگان حضرت ابوالفضل که، با پنج واسطه به حضرتش می‌رسید ساکن شد. ابی الفضلي (علیه السلام) کن 🍃🍃 همت تماشا کن، حضرت ابی الفضل (علیه السلام) شش مرتبه، پس از وارد شدن به فرات که می‌خواست مشک را پرآب کند، حمله کردند، و مانع از پرکردن آن شدند، در مرتبه ششم دشمن کاملاً دور شد، توانست مشک را پر کند، باز برای دفعه هفتم حمله شد، ؛ مشک را زمین گذاشت، و دشمن را دفع کرد، و به دوش گرفت و به طرف خیام حرکت کرد ۲۶۸. حضرت ابی به گریه بر امام (علیه السلام) شد 🍂🍂 حضرت ابي الفضل (علیه السلام) به ثواب گریه بر امام حسین (علیه السلام) هم رسید، در وقتی که امام (علیه السلام) سر او را به دامن گرفته بود، فرمود چرا گریه می‌کنی؟ عرض کرد الان شما سر مرا از روی خاک برداشتی، یک ساعت بعد چه کسی سر تو را از روی خاک بردارد ۲۷۴ صاحب کتاب گوید: انسان تمام بلیّات را با چشم و دست دفع می‌کند، حضرت ابی الفضل (علیه السلام) هیچکدام را نداشت پس چه کرد، نگارنده عرض می‌ کند کسی که چشم نداشته باشد، عوض اینکه از دشمن فرار کند، امکان دارد که به طرف او هم برود، صلوات الله علیه و لعنة الله علی ظالمیه. ---------- [۱]: . 📚معجم الرجال، ۱۶، ص ۱۹۸. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 کیومک 🌸🍃 تعبیر لایوم کیومک یا اباعبدالله از سه امام: از امام حسن (علیه السلام) و حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به این عبارة، و از امام سجاد (علیه السلام) به عبارة لایوم کیوم الحسین (علیه السلام) ۳. فوق العادة در فوق العادة 🌼🍂 فاضل دربندی مطلبی را در کتاب شریف اسرار الشهاده آورده، مضمونش این است: که، در میدان برای امام حسین (علیه السلام) حیرتی روی داد، زیرا که از یک طرف ابدان مطهره شهدا را روی خاک می‌بیند، و از طرف دیگر تنهايی و غربت خویش را ملاحظه کرد، و از سوی دیگر تفکر در غربت زنان، و عطش و اسارت آن ها، امام (علیه السلام) را ضجر می‌داد، و از ناحیه چهارم شماتت دشمن برای حضرت طاقت فرسا گشت، در اینجا بود با صوت حزین و بلند فرمود آیا کسی هست که ما را کمک بدهد، و کسی هست که از حرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دفع شرّ کند، و آیا خداپرستی هست که درباره ما از خدا بترسد، و آنچه را که خداوند لازم کرده انجام دهد، از بلند شدن این نداي مظلومانه، قوائم عرش خدا به زلزله افتاد، و ملائکه زمین و آسمان به ناله و ضجّه افتادند، و عرضه داشتند که خدایا حسین (علیه السلام) دوست تو، و قرة عین حبیب تو (رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ) است، به ما اجازه بده او را نصرت دهیم، در این حال بود که امام صحیفه ای در دست خود مشاهده کرد، وقتی باز کرد دید همان عهدنامه است که روز ازل، با خدا بسته که در چنین معرکه ای صبر به خرج بدهد، و شهادت را بپذیرد، و ملاحظه کرد که در پشت صحیفه با خط جلی نوشته شده است: حسین ما شهادت را بر تو حتمی نکرده ایم، حق فسخ معامله با توست، اگر خواستی حاضرم بلا را برطرف کنم، و ملائکه و اجنّه را در فرمان تو قرار داده ام، ناگاه دید که ملائکه با حربه‌های آتشین، منتظر فرمان هستند، نامه را به طرف آسمان حواله کرد، و عرض نمود دوست دارم هفتاد هزار مرتبه، در رضایت تو کشته و زنده شوم، مخصوصاً اگر در قتل من نصرت دین تو باشد، به علاوه پس از شهادت یارانم از زندگی خسته شده ام، پس با عزم راسخ به طرف میدان و جنگ با دشمن حرکت کرد، سلام خدا بر او و بر کسانی که در رکاب همایونی حضرتش، به شرف شهادت نایل آمدند ۹ فرمایش امام باقر (علیه السلام): و لقد او طئوه الخیل بعد ذلک، (القتل)، صریح است بر اسب دوانی بر روی بدن شریف امام حسین (علیه السلام) ۱۳. امام (علیه السلام) در آخری می‌فرماید بلا باشید 🍃🌸 امام حسین (علیه السلام) در وداع آخری، اهل حرم را امر می‌کند که مستعدّ بلا باشند، و می‌فرماید ازارها، و مقنعه هایشان بپوشند، بی بی زینب سؤال می‌کند چرا؟ می‌فرماید به این نزدیکی دارم می‌بینم که، مثل غلامان و کنیزان، شما را سوق می‌دهند ۱۴ امام حسین (علیه السلام) در وسط جنگ فرصتی به دست می‌آورد، می‌آمد در جايی که از آنجا خیمه هایش را می‌دید، می‌ایستاد با صدای بلند لاحول ولا قوة الا بالله می‌گفت، تا اهل حرم بدانند که هنوز زنده است ۱۶. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 یک نداشتند کشتن پسر (صلی الله علیه و آله) را به بگیرند 🔸🍃 طبری می‌نویسد که امام حسین (علیه السلام) در حال بیهوشی افتاده بود، کسی نزدیک نمی شد که به کار امام حسین (علیه السلام) خاتمه بدهد، زیرا هر کدام دوست داشت که، مسئولیت کشتن پسر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را دیگری عهده بگیرد ۲۱. ۲۲۳- دیدن چشم او مرا به یاد چشم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) انداخت عمرو بن الحجاج زبیدی آمد که، سر حضرتش را جدا کند، به عقب برگشت، شمر پرسید چرا نکشتی؟ گفت وقتی چشمم به چشمان حسین (علیه السلام) افتاد، به یاد چشمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) افتادم، و نخواستم که خدا را با ریختن خون حسین (علیه السلام) ملاقات بکنم، شمر هر چه شمشیر را بر گلوی امام حسین (علیه السلام) فشار داد نبرید، امام (علیه السلام) فرمود فکر می‌کند که شمشیر ببرد جايی را که، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آنجا را خیلی بوسیده است، با شنیدن این حرف امام (علیه السلام) را به رو انداخت، و از پشت، سر حضرتش را جدا کرد، لعنت خدا بر او، و بر هم مرامانش ۲۴ مؤلف معالي السبطین گوید: مستفاد از این خبر، و اخبار دیگر این است که، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن (علیهم السلام)، از روز عاشورا تا دفن شهدا در کربلا بودند، و ناظر جریانات بودند. ابن حجر در صواعق آورده وقتی که، سر امام حسین (علیه السلام) را می‌خواستند جدا کنند، هوا تیره و تاریک شد، حتی ستاره‌ها دیده شدند. این می‌گیرم 🔹🍂 و در روایت کافی آمده: ملائکه از خدا تقاضای هلاک خلق کردند، باری تعالی پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را با دوازده امام نشان داد، و به حضرت بقیة الله اشاره فرمود، و سه دفعه فرمود با این انتقام می‌گیرم ۲۶ الله یعلم نقل می‌کند که، پس از انصراف لشكر عمر سعد، مردي اسدی از جمله چيزهايي که در کنار بدن امام حسین (علیه السلام) مشاهده کرده است، شیری را می‌بیند که صورت خود را بر آن بدن مطهر می‌مالد، و نساء جنّ که بر امام (علیه السلام) نوحه می کردند، گویند آن شیر پدرش امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، لکن مرد اسدی به صورت شیر دیده است ۳۴. امام (علیه السلام) حتی در زمان تعطیل نشد 🔸🍃 نگارنده گوید: این حدیث و مطلب صفحه ۲۶، می‌رساند که، اراده خدايی تعلق گرفته بود که زیارت امام حسین (علیه السلام)، از وقت شهادت تا وقتی که خدا اراده کند، تعطیل نشود، حتی در ایام سخت گیری متوکل عباسی، باز زیارت امام حسین (علیه السلام) تعطیل نشد، و در آن دوران به وسیله دو نفر، انسان عاقل به تمام معنا، و به ظاهر دیوانه، (مرحوم بهلول و زید مصری که، هر دو مجنونِ مُطبقِ سیاسی بودند) انجام گرفت. [۱] و شخصيّت و او 🔹🍂 نگارنده گوید: مناسب دیدم که در اینجا، به مناسبت آمدن اسم مرحوم بهلول، یک قسمت از شرح زندگانی ایشان را از کتاب شریف روضات الجنات بنویسم که، حایز اهمیّت است، اسم مبارک ایشان وهب و بهلول لقب ایشان می‌باشد، او از شاگردان مخصوص امام صادق (علیه السلام) است، و جز فقهاي بزرگ شیعه بوده، و پیش اهل سنت نیز اعتبار دارد، و پسر عموی هارون الرشید است، هارون از همه فقها فتوا گرفت که، امام کاظم (علیه السلام) چون قصد خروج دارد، خونش هدر است، تنها کسی که حاضر نشد در ریختن خون امام شرکت کند، مرحوم بهلول بود، پس به دستور امام کاظم (علیه السلام)، خودش را به جنون زد، هم خون خویش را محفوظ داشت، و هم خیلی از حق‌ها را، احقاق کرد، هارون به صلاح دید همه فقها، او را برای قضاوت بغداد لایق دانست، بهلول فرمود لایق نیستم، گفت همه فقها تو را اهل می‌دانند، فرمود در این ادّعا یا صادقم، یا کاذب، اگر صادق باشم لیاقت قضاوت را ندارم، اگر کاذب باشم عادل نیستم، و شخص غیر عادل حق قضاوت را ندارد، پس از اصرار زیاد یک شب مهلت خواست، فردا دیدند که سوار یک نی شده، و در بازار راه می‌رود، و می‌گوید بروید کنار که اسب من شما را زیر نگیرد، همه گفتند بنده خدا دیوانه شده است، هارون گفت ما جنّ، ولکن فرّ بدینه منّا (دیوانه نشده است، لکن دین خود را برداشته، فرار می‌کند از شرّ ما) چطوری که وقتی جابر جعفی، فضائل آل محمد علیهم السلام را نقل می‌کرد، خلیفه سر او را از والی خواست، جنون مصلحتی او را نجات داد، در زمان بهلول شدت تقیه بود، جنون او مطّبق شد، و جنون جابر ادواری شد، پس از زوال تقیه بهتر شد. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: . روضات الجنات، ج ۲، ص ۱۵۶. [۱]: . روضات الجنات، ج ۲، ص ۱۴۵- ۱۴۷. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 پیروزی در چه کرد 🍂🍂 ابن زیاد برای رساندن خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) به حاکم مدینه، به قاصد تندروی پول زیادی داد که، به سرعت خودش را به مدینه برساند، و دستور داد که، در هر منزلی مرکب تازه تهیه کند که، وقفه ای در حرکت رخ ندهد، تا خبر پیروزی یزید در آنجا اعلان شود، قاصد گوید وقتی خبر شهادت از طریق والی اعلان شد، زنان بنی هاشم در خانه هایشان، ناله و شیونی سردادند که، مثل آن را نشنیده بودم، ولکن حاکم مدینه (عمرو بن سعید) خنده می‌کرد، پس منبر رفت، به قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطاب کرد، و گفت یوم بیوم بدر ۳۶ مؤلف کتاب می‌فرماید: اینکه ابن ابی الحدید می‌نویسد [۱] که، مروان حاکم مدینه، منبر رفت و از بالای منبر سر امام حسین (علیه السلام) را روی قبر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) انداخت، و گفت یوم بیوم بدر یا محمّد (صلی الله علیه و آله)، درست به نظر نمی رسد، زیرا که حاکم عمرو بن سعید بن العاص بوده، نه مروان، و علاوه سر مقدس امام حسین (علیه السلام) به طرف شام رهسپار شد، نه مدینه ۳۷. [۲] وقت هجوم به پنج شهید 🍃🍃 پنج نفر طفل در هجوم لشكر عمر سعد، برای غارت خیمه ها، از ترس، و از کثرت تشنگی شهید شدند، عبدالرحمن بن عقیل، خودش در معرکه قتال شهید شد، از زن خود خدیجه خانم، دختر امیرالمؤمنین (علیه السلام) دو پسر، به نام ۱- سعید و ۲- عقیل، در حمله لشكر از دنیا رفتند، حضرت مسلم هم از زن خود، خانم رقیه کبری، دختر امیرالمؤمنین (علیه السلام) دو پسر و یک دختر داشت، دو پسرش محمد و عبدالله، در خدمت امام حسین (علیه السلام) شهید شدند، و دختر هفت ساله اش به نام ۳- عاتکه، در هجوم لشكر از دنیا رفت، احمد بن الحسن (علیه السلام)، آقازاده شانزده ساله امام حسن مجتبی، در خدمت عمو عزیزش شهید، و دو خواهر مادریش به نام ۴-‌ام الحسن و ۵-‌ام الحسین، در وقت حمله قشون شهید شدند، ص ۵۳. حتی اهل را هم را به گردن بودند 🍂🍂 در فرمایش امام سجاد (علیه السلام) و امام باقر (علیه السلام)، کسانی که از اهل بیت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) از قسمت ذکور، بر یزید دست به گردن بسته وارد شده اند، دوازده نفر بودند، از همه بزرگ تر امام سجاد (علیه السلام) بود، در فرمایش امام باقر (علیه السلام) آمده، ما دوازده پسر، بر یزید دست به گردن بسته وارد شدیم ۹۴ نگارنده گوید: امام باقر (علیه السلام) در کربلا خیلی کم سنّ بود، معلوم می‌شود اطفال ذکور را هم، دستشان را به گردن بسته بودند. و اصحاب امام (علیه السلام) در آزاد شدند 🍃🍃 مخفی نماند چطوری که در تقویم الفقهاء نوشتم، [۱] زن‌های شهدا اصحاب امام حسین (علیه السلام)، به شفاعت قبایلشان، در کوفه آزاد شدند، فقط زن‌ها و بچه‌های شهداي اهل بیت (علیه السلام)، به شام رهسپار شدند. ---------- 📚منابع: [۱]: . شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص ۷۱. [۲]: . نگارنده گوید آقای قاضی در کتاب خویش (تحقیق درباره اربعین) می‌نویسد: ابن فندق گوید: به مجرد رسیدن خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) به مدینه، سعید بن العاص خانه علی (علیه السلام)، و عقیل، و خانه زن امام حسین (علیه السلام)، (مادر سکینه خانم) را خراب کرد، خود آقای قاضی اضافه می‌کندکه، بیوت سایر آل هاشم نیز با خاک یکسان شدند، تحقیق درباره اربعین ص ۶۹۰، و در ص ۶۹۳ می‌نویسد که، سید معاصر مقرّم گوید که، مباشر تخریب به دستور والی، عمرو بن زبیربن العوام، نوه عمه پیغمبر (صلی الله علیه و آله) (رئیس شرطه) بود، نگارنده گوید: من از بیگانگان هرگز ننالم، که با من هر چه کرد آن آشنا کرد، پناه بر خدا از شرّ خودی. [۱]: . تقويم الفقهاء، ص ۲۱۹. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 خواندن امام (علیه السلام) دو ساله در مجلس 🍂🌼 یزید با اطرافیانش درباره قتل امام سجاد (علیه السلام)، مشورت کرد، همه شان امر به قتل امام (علیه السلام) کردند، امام باقر دو ساله، شروع به سخن کرد و پس از حمد و ثناء فرمود یزید، این‌ها بر خلاف اطرافیان فرعون حرف زدند، و این هم علت دارد، پرسید آن چیست؟ فرمود اطرافیان فرعون نطفه شان پاک بود، و این‌ها ولد زنا هستند و انبیا و اولاد انبیا را، ولد زنا‌ها می‌کشند، یزید سرش را پایین انداخت ۹۵ از اسراي دختران امیرالمؤمنین (علیه السلام)، دو نفر‌ام کلثوم معرفی شده است، یکی به قید کبری، دیگری به صغری ۹۶. نگارنده گويد: به احتمال قوي ميزبان اميرالمؤمنين (علیه السلام) در شب نوزدهم رمضان، همان‌ام كلثوم كبري كه، مراد حضرت زينب (علیها السلام) باشد، بود، اين را براي تحريك اهل تحقيق نوشتم كه، با تحقيق شان حق مطلب از شك به يقين مبدّل شود. اجازه 🍃🌸 یزید بعد از بیداری مختصر مردم، مجبور شد اجازه عزاداری بر اهل بیت (علیه السلام) بدهد، هر روز جمعیت حاضرین در مجلس زیاد شد، تا جايی که تصمیم گرفتند یزید را بکشند، مروان متوجّه قضیّه شد، گفت صلاح در این است که اسرا را هر چه زودتر آزاد کند امام (علیه السلام) به نام دارد🍂🌼 از سه كتاب مؤلف مشارق الانوار، به نقل از کتاب درالاصداف، برای امام حسین (علیه السلام) دختری به نام رقیه، نقل کرده است، دوباره از خمراوی، در کتاب نفحات، دختری به نام رقیه، نقل کرده است ۱۲۷. [۱] مادر حضرت (علیه السلام) 🍃🌸 گفته شده که اسم مادر حضرت قاسم، و دو برادرش عبدالله و عمرو، رمله بوده است ۱۴۰. ۲۴۵- حضرت زینب (علیها السلام) در خطبه اش دفاع از حجاب می‌کند مخفی نماند که حضرت زینب (علیها السلام) وقتی در مجلس یزید، فرصتی برای دفاع از حقیقت به دست آورد، در اوايل خطبه اش از حجاب دفاع می‌کند، و می‌فرماید: امن العدل یابن الطلقاء، تخدیرک حرائک و امائک، و سوقک بنات رسول الله سبایاً، یعنی از عدل و انصاف است، ای پسر آزاد شده ها، (در روز فتح مکه، جد بزرگوارم رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، همه فامیل تو را اعم از پدر و جدّ، و سایر فامیل هایت را آزاد کرد، و طبق قانون جنگ و صلح، می‌توانست همه آن‌ها را غلام و کنیز بکند) زنان و کنیزان تو در پس پرده قرار بگیرند، ولی دختران رسول الله (صلی الله علیه و آله) در مجالس نامحرم‌ها باشند، ۹۷. پس خانم‌هايي كه روي بي پروايي مي‌خواهند بدون ملاحظه، از روي ميل و علاقه به سخن راني كه طبع خانم هاست، حتي در بين مردها حرف بزنند، به سخن راني حضرت زهرا (علیها السلام) حضرت زينب (علیها السلام) چنگ نزنند، زيرا كه آن دو خانم در مقام ضرورت شديد (دفاع از حريم ولايت)، مجبور به سخن گفتن شدند، در همان حال مقررات قانوني را ملاحظه كردند. چه نسبت خاك را با عالم پاك. ---------- 📚منابع: [۱]: . نگارنده گوید در کتاب تحقیق درباره اربعین ص ۶۸۵، از علامه سماوی نیز، در رساله موالید الائمه (علیه السلام)، دختری به نام رقیه، برای امام حسین (علیه السلام)، نقل کرده است، پس مدرک دختری به نام رقیه برای امام حسین (علیه السلام)، فعلاً سه کتاب شد کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 دَرَک رَوی 🌸🍃 ابومخنف در کیفیت دَرَک رَوی یزید می‌نویسد: ۱- او روزی به شکار رفت، آهويی را دید و اسبش را به راه انداخت، و به همراهان گفت کسی با من نیاید، پس از قدری راه رفتن به عربی رسید، اعرابی از او پرسید، اگر راه را گم کرده ای بگو هدایتت کنم، و اگر تشنه و گرسنه ای، خبر کن نان و آب برایت حاضر کنم، یزید گفت اگر بشناسی که من کیم، بیشتر احترام می‌گذاری، پرسید كه هستی، گفت یزید بن معاویه ام، وقتی شناخت گفت بدا به حال تو، خوش نیامدی، و با خود نکبت آوردی، و با حرف زدنت ناراحتم کردی، به خدا قسم تو را می‌کشم، چطوری که امام حسین (علیه السلام) را کشتی، پس اعرابی شمشیر کشید، از برق شمشیر او، اسب یزید اختیار از دست داد، و یزید را انداخته، و پا روی شکمش گذاشت، امعاء و احشا او را پایمال کرد، در حال تشنگی به جهنّم واصل شد، ۲- و به روایت دیگر، در آن حالی که راه گم کرده بود، ملکی از ملائکه موکلین به جهنم، با تازیانه ای از آتش به او حمله کرد، سقط شد، و ناپیدا گشت، اصحابش آمدند هر چه گشتند پیدا نکردند، رفتند در دمشق برای او مراسم ماتم چیدند، ۳- و در نقل دیگر، در آن حال تشنگی به کنار چاهی رسید، در کنار آن، مرغ بزرگ جثّه و وحشتناکی را مشاهده کرد، آن مرغ یزید را بلعید، و به آسمان برد، دوباره برگشت و او را از شکمش بیرون انداخت، در حالی که زنده بود خواست آب بخورد، مرغ او را با منقار خویش خُرد خُرد کرد، ۴- و به روایت بحارالانوار در حال مستی به خواب رفت، او را در حالی که کاملاً رنگش تغییر یافته بود مرده دیدند، خدا لعنتش کند ۱۵۶ نگارنده گوید: در کامل بهايی صفحه ۵۱۶، آمده ۵- یزید در حال مستی روي پشت بام رقص می‌کرد، افتاد و درک رفت، هنوز صلیب رومی به گردن داشت، ۶- و جمعی هم گفته اند که در حالی که در تعقیب آهو اسب می‌تاخت، زمین او را فرو برد، ۷- و در پاورقی صفحه ۵۱۷ آمده، قرمانی در کتاب اخبار الدول، علت مرگ یزید را مرض ذات الجنب، ۸- و در فتوح ابن اعثم افراط شرب خمر، دانسته است، و در صفحه ۶۲ کامل الزیارات، راوی حدیث (عبدالرحمن الغنوی) اضافه کرده، خود یزید در حال مستی به خواب رفت صبح او را مرده متغیّر دریافتند، و کسانی که از او تبعیت در قتل امام حسین (علیه السلام) کرده بودند، گرفتار جنون، یا برص، یا جذام، شدند، حتی این بدبختی ها، در نسلشان هم ماند، بنابراین در کیفیت دَرَک رَوی یزید هشت قول تا كنون پیدا کردیم الحمدلله، فعلاً از مقتل معالی السبطین، به این مقدار بسنده شود بهتر است، بحث مفصل تر را، از اصل تهاویل الربیع جلد سوم تهیه کنید محقق مرندی. و امّا مقتل‌های دیگر شتر امام (علیه السلام) 🌼🍂 مرحوم گرمرودی در مقتل خود، (ذریعه) از بحار الانوار آورده که، امام حسین (علیه السلام) شتری برای خود مخصوص کرده بود، اثاث و خیمه اش را بر آن حمل می‌کرد، و با آن برای موعظه عمر سعد و لشكرش رفت، وقتی خیمه‌ها به غارت رفت، آن حیوان آمد جای خیمه امام حسین (علیه السلام) را خالی دید، در جای آن خوابید و ناله سرداد، خواستند آن را هم به عنوان غارت ببرند، متابعت نکرد، با دندان ران و پشت خود را گاز گرفت، تا ضعیف شد، سرش را بریدند، گوشتش پخته نشد، یا مثل هندوانه ابوجهل تلخ شد، و یا با دیگ یکدفعه آتش گرفت ۱۵۴. یزید شد 🌸🍃 در کتاب تحقیق درباره اربعین می‌نویسد: از اینکه پاسبانان یزید، به زبان رومی حرف زدند، و تنها امام سجاد (علیه السلام) زبان آن‌ها را فهمید، که گفتند از فرو ریختن سقف خانه این‌ها در ترس اند، در حالی که فردا آنان را خواهند کشت، دو چیز معلوم می‌شود، اوّل: دستگاه گرداننده یزید، فامیل خودِ یزید بودند (رومی‌ها که امیّه غلام رومی بود) دوّم: معلوم می‌شود که، نظر اوّل درباره اسراي اهل بیت (علیه السلام)، کشتن بود، بعد تصمیم عوض شد، پاسبانان کاخ افراد مطلع آن هستند، وقتی افکار عمومی بیدار شود، تصمیم‌ها عوض می‌شود، تحقیق درباره اربعین ۶۵۵ بیش از ده نفر از شهداي اهل بیت (علیه السلام)، نامشان در زیارت ناحیه نیامده است، و از اینکه امام سجاد (علیه السلام) می‌فرماید ذبحت اطفالنا، معلوم می‌شود که افراد زیادی از بچه‌ها شهید شدند ۶۶۱. نگاه به مطلب ۲۳۹. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 و مراسم امام علیه السلام 🌼🍂 اسماء می‌گوید: یک سال از تولد حسن علیه السلام گذشته بود، حسین به دنیا آمد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اسماء فرزندم را بیاور! من حسین را در حالی که به پارچه ای سفید پیچیده بودم به رسول خدا تقدیم نمودم. حضرت به گوش راست حسین اذان و به گوش چپش اقامه گفت. آن گاه حسین را در کنار خود نشانید و گریان شد. من گفتم: پدر و مادرم به فدایت! چرا گریان شدی؟ فرمود: برای این فرزندم گریستم. گفتم: این نوزاد تازه به دنیا آمده. فرمود: او را گروهی ستمگر خواهند کشت، خداوند شفاعت مرا نصیب آنان نکند. سپس فرمود: ای اسماء! این مطلب را به فاطمه مگو! زیرا فاطمه تازه این کودک را به دنیا آورده است و سپس به امیرالمؤمنین فرمود: نام این کودک را چه نهاده اید؟ عرض کرد: یا رسول الله! من در نامگذاری او بر تو پیشی نخواهم گرفت. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من هم در نامگذاری او از پروردگارم سبقت نخواهم گرفت. جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمد! خداوند سلامت می‌رساند و می‌فرماید: چون علی برای تو مانند هارون است برای حضرت موسی، بنابراین پسر خود را هم نام پسر هارون کن! پیامبر صلی الله علیه و آله: نام پسر هارون چه بود؟ جبرئیل: شبیر. پیامبر صلی الله علیه و آله: زبان من عربی است. جبرئیل: نام او را حسین بگذار! بدین جهت پیامبر گرامی نام آن حضرت را حسین گذاشت. روز هفتم که ولادت حسین که فرا رسید پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دو قوچ ابلق (سیاه و سفید) عقیقه (قربانی) کرد. یک ران گوسفند را با یک دینار اشرفی به قابله داد. و سر آن بزرگوار را تراشید، آنگاه به وزن موی سرش نقره صدقه داد سپس سر حضرت را با حلوق خوشبو نمود. [۱] پس از 🌸🍃 عبدالله بن قیس می‌گوید: در جنگ صفین من در سپاه امیرالمؤمنین علیه السلام بودم. ابوایوب اعور، یکی از فرماندهان لشکر معاویه، شریعه فرات را تصرف کرده بود و از ورود اصحاب علی علیه السلام مانع می‌شد. یاران علی علیه السلام از تشنگی به حضرت شکایت کردند. علی علیه السلام گروهی از سواران را برای آزاد کردن شریعه فرستاد، آنان بدون نتیجه برگشتند، امام سخت دلتنگ شد. حضرت حسین علیه السلام عرض کرد: پدر جان اجازه می‌فرمایید من بروم؟ حضرت فرمود: فرزندم برو! امام حسین علیه السلام با عده ای از سربازان به سوی شریعه حرکت نمود و سپاه دشمن را شکست داد، شریعه را آزاد کرد و در کنار آن خیمه زد. سپس خدمت پدر بزرگوارش رسید و خبر آزادی شریعه را به اطلاع حضرت رساند. علی علیه السلام گریه کرد. عرض کردند: یا امیرالمؤمنین! چه چیز تو را می‌گریاند؟ این نخستین فتح و پیروزی است که به برکت حسین نصیب ما گشت. حضرت در جواب فرمود: یادم آمد که به زودی او را در سرزمین کربلا با لب تشنه می‌کشند و اسب او رم کرده، فریاد می‌کشد و می‌گوید: الظلیمه الظلیمه لامة قتلت ابن بنت نبیها. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ۴۳. ب: ج ۴۳، ص ۲۳۹. [۱]: ۴۴. ب: ۴۴، ص ۲۶۶. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌   ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 امام علیه السلام 🔹🍃 مردی از انصار محضر امام حسین علیه السلام رسید، خواست نیاز خود را مطرح کند، امام فرمود: برادر انصاری آبرویت را از درخواست بخشش با زبانت نگهدار! هر چه می‌خواهی در نامه ای بنویس و بیاور که من به خواست خداوند بقدری به تو خواهم داد که تو را خوشحال کند. آن مرد نوشت. یا ابا عبدالله! فلان شخص پانصد دینار از من طلبکار است و به من فشار آورده و من اکنون امکان پرداخت ندارم. خواهش می‌کنم با او صحبت کن که به من مهلت دهد تا روزی که وضع مالیم بهتر شود. امام علیه السلام پس از خواندن نامه داخل منزل شد و کیسه ای همراه خود آورد که هزار دینار در آن بود به او داد و فرمود: پانصد دینار آن را به قرضت بده و پانصد دینار آن را خرج زندگیت کن! سپس فرمود: حاجت خود را جز به سه نفر مگو؛ ۱) آدم دیندار. ۲) با مروت. ۳) آبرودار. چون شخص دیندار به خاطر دینداریش به تو کمک خواهد کرد. انسان با مروت از مروتش حیا کرده به تو کمک خواهد نمود. و انسان آبرودار می‌فهمد که تو آبرویت را در راه این حاجتت گذارده ای و بدون جهت این کار را نکرده ای، حتما مشکلی برایت پیش آمده است از این رو آبرویت را حفظ نموده و حاجت تو را بر می‌آورد. [۱] پیش از 🔸🍂 روزی حسین علیه السلام به عیادت اسامة بن زید که در بستر بیماری افتاده بود، رفت. شنید اسامه می‌گوید: وای از این غم که من دارم! امام علیه السلام به او فرمود: برادر چه غم داری؟ عرض کرد: قرضم، که شصت هزار درهم است. حسین علیه السلام فرمود: قرضت به عهده من، آن را ادا می‌کنم. عرض کرد: می ترسم پیش از ادا بمیرم. فرمود: نمی میری تا من آن را از جانب تو ادا کنم! پیش از آن که اسامة وفات کند، امام علیه السلام وام او را پرداخت نمود. [۱] امام علیه السلام در میدان 🍃🔹 امام حسین علیه السلام روز عاشورا برای اتمام حجت در برابر لشکر دشمن قرار گرفت و بر شمشیر خود تکیه داد و با صدای بلند فرمود: شما را به خدا سوگند آیا مرا می‌شناسید؟ سپاه پاسخ دادند: بلی، تو فرزند دختر پیامبر خدا و نوه آن حضرت هستی. امام حسین علیه السلام: شما را به خدا آیا می‌دانید رسول الله پدر بزرگ من است؟ سپاه: بلی، می‌دانیم. امام حسین علیه السلام شما را به خدا می‌دانید فاطمه دختر پیغمبر مادر من است؟ سپاه: بلی، می‌دانیم. امام حسین علیه السلام: شما را به خدا آیا می‌دانید علی بن ابی طالب پدر من است؟ سپاه: بلی، می‌دانیم. امام حسین علیه السلام: شما را به خدا آیا می‌دانید خدیجه دختر خویلد نخستین زنی که به اسلام گروید مادر بزرگ من است؟ سپاه: بلی، می‌دانیم. امام علیه السلام: شما را به خدا آیا می‌دانید حمزه سید الشهدا عموی پدر من است؟ سپاه: بلی، می‌دانیم. امام علیه السلام: شما را به خدا آیا می‌دانید این شمشیر که بر کمر بسته‌ام شمشیر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است؟ سپاه: آری، می‌دانیم. امام علیه السلام: شما را به خدا آیا می‌دانید این عمامه را که بر سرم بسته ام، عمامه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است؟ سپاه: بلی، می‌دانیم. امام علیه السلام: شما را به خدا آیا می‌دانید پدرم علی اولین مردی بود که اسلام آورد و در علم از همه آگاه تر و در حلم و صبر از همه شکیباتر و او پیشوای همه مردها و زن‌ها است؟ سپاه: بلی، می‌دانیم؛ فبم تستحلون دمی... پس چرا ریختن خون مرا روا می‌دانید؟ در صورتی که فردای قیامت حوض کوثر در اختیار پدر من خواهد بود و او عده ای را از آب کوثر باز می‌دارد، چنانچه که شتر تشنه را از آب باز دارند و در همان روز پرچم حمد نیز در دست او خواهد بود. سپاه: ما همه اینها را می‌دانیم ولی هرگز از تو دست برنمی داریم تا بر اثر تشنگی جان بدهی. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ۴۵. ب: ج ۷۸، ص ۱۱۸. [۱]: ۴۶. ب: ج ۴۴، ص ۱۸۹. [۱]: ۴۷. ب: ج ۴۴، ص ۳۱۸. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌   ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 محل امام (علیه السلام) با سعد 🌸🍃 در کربلا در محلّه باب السلام فعلی سابقاً معروف به محلّه الچاچین محرّف دکاکین بود، در شمال غربی آن، محل اجتماع امام حسین (علیه السلام) با عمر سعد در نصف شب موجود است، با علامتی از شبکه چوبی، به ارتفاع ۵/۲ متر، و به عرض ۲ متر، و متصل به خانه شماره ۳۲۲، [۴] نگارنده گوید این آدرس را دادم، و از هر کسی که برود پیدا کند، و در آنجا به امام حسین (علیه السلام) سلام کند، تمنای عاجزانه دارم که، از قول حقیر هم سلام دهد، پیشاپیش سلام خدا بر چنین کسی باد. التمار الاصل است 🌼🍂 العراقی النهروانی، از کیفیت وزیدن باد، خبر از دَرَک رَوی معاویه کرد، جمعه بعدی قاصد از شام آمد، صحت پیشگويی ثابت شد، [۱] امام حسین (علیه السلام) در مسیر کربلا، روزی پانزده فرسخ راه می‌رفتند، معلوم می‌شود که، وسیله سریع در اختیار داشتند، [۲] ابن زیاد چون شیوخ را زندان کرده بود، سعی می‌کرد هرچه زودتر، اسرای اهل بیت (علیه السلام) را از کوفه خارج کند، [۳] از امالي طوسی نقل می‌کند که، مرحوم مختار، هر خانه ای که در کوفه، از گوشت شتر غارت شده از امام حسین (علیه السلام)، به آن رسیده بود، خراب کرد. [۴] حق است 🌸🍃 شیخ محمد سعید عرفی انسان حق گو، و سنّی کم تعصّب، در کتاب خود (سرّ انحلال الامّه العربیّه و وهن المسلمین) گوید: جامعة الازهر در عین اینکه، یکی از حسنات شیعه است، چون فاطمیون آنجا را تأسیس کرده اند، متأسفانه فقه اهل البیت (عليهم السلام) در آنجا خوانده نمی شود، این مرد شریف خیلی از حقایق را در این کتاب بیان کرده است، [۱] نگارنده گوید در سال ۳۵۷، به دستور معزالدین فاطمی سلطان شیعی تأسیس شده است. و لک 🌼🍂 تاریخ سراغ ندارد، از بزرگی وقتی اسمش برده شود، تابعینش صدا به شعاری، در حقش بلند کنند، جز خاتم انبیا (صلی الله علیه و آله)، امت محمدی (صلی الله علیه و آله) او را در تشهد، و اذان، پس از شهادت به وحدانیت، به رسالت شهادت می‌دهند، [۲] و خداوند به عمر احدی از انبیا (عليهم السلام) قسم نخورد، جز خاتم النبیّين (صلی الله علیه و آله) (لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون). زمخشری می‌شود 🌸🍃 زمخشری گوید بر اهل بیت (عليهم السلام) به تنهايی صلوات نفرستید، متّهم به رافضی بودن می‌شوید، این حرف او تعصّب شدید است، زیرا که خداوند در قرآن به غیر انبیا (عليهم السلام) هم، صلوات فرستاده، (هو الذی یصلی علیکم و ملائکته، و صل علیهم ان صلاتک سکن لهم، و الذین اذا اصابتهم مصیبه، قالوا انّا لله و انّا الیه راجعون، اولئک علیهم صلوات من ربهم) [۳] حومانی گوید ما به همدیگر سلام می‌کنیم، چرا به علی (علیه السلام) سلام نکنیم. [۴] ---------- 📚منابع: [۴]: . شهر حسین (علیه السلام)، ص ۳۳۹. [۱]: . تحقیق درباره اربعین، ص ۳۴. [۲]: . تحقیق درباره اربعین، ص ۴۰. [۳]: . تحقیق درباره اربعین، ص ۵۸. [۴]: . تحقیق درباره اربعین، ص ۱۳۳. [۱]: . تحقیق درباره اربعین، ص ۴۱۸. [۲]: . تحقیق درباره اربعین، ص ۴۴۹. [۳]: . تحقیق درباره اربعین، ص ۵۴۴. [۴]: . تحقیق درباره اربعین، ص ۵۴۹. فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 از امام علیه السلام 🍃🍃 در یکی از سالها امام حسن مجتبی (علیه السلام)، برای انجام حج عازم مکه بود، یکی از فرزندان زبیر که معتقد به امامت آن بزرگوار بود، در خدمت آن حضرت حضور داشت. در یکی از منزلها در پای درخت خرمایی خشکیده فرش گسترده بودند، آن شخص نگاهی به آن درخت کرد و گفت: کاش این درخت خرما داشت تا از آن می‌خوردیم، امام سخن او را شنید و فرمود: میل خرما داری؟ عرض کرد: آری، اگر بود میخوردم. امام (علیه السلام) دستش را به دعا برداشت طوری دعا کرد که کسی متوجه نشد امام چگونه دعا نمود. ناگاه درخت سبز شد و به بار نشست و خرما آورد. شتردار که ساربان کاروان بود، گفت: سحر و الله: این یک سحر و جادو است. امام حسن (علیه السلام) فرمود: ویلک لیس بسحر بل دعوه إبن النبی مستجابه: وای بر تو! این سحر و جادو نیست بلکه دعای فرزند پیامبر قبول و مستجاب گردیده است. سپس شخصی بالای درخت رفت خرما چید و پایین آورد، همگان از آن خوردیم. [۱] از امام علیه السلام 🍂🍂 امام حسین (علیه السلام) می‌فرماید: روزی غلامی را دیدم که به سگی غذا می‌دهد، پرسیدم: چرا به این سگ غذا میدهی؟ گفت: یابن رسول الله! من غمناکم می‌خواهم با شاد کردن این حیوان، من هم شاد شوم. غم و اندوه من از این جهت است که من غلام یک نفر یهودی هستم و می‌خواهم از او جدا شوم. امام حسین (علیه السلام) او را پیش صاحبش برد و دویست دینار به صاحب غلام داد تا غلام را خریده آزاد سازد. یهودی گفت: این غلام را به خاطر قدم مبارکت که به در خانه ما آمدی به شما بخشیدم. و این باغ و بوستان را نیز به او بخشیدم و آن مبلغ پول را که دادی به شما تقدیم کردم امام (علیه السلام) همان لحظه پول را به یهودی هبه کرد و او نیز به غلام بخشید. امام (علیه السلام) در آن لحظه غلام را آزاد کرد و غلام صاحب باغ و پول گردید. هنگامی که همسر یهودی این بزرگواری را از امام حسین (علیه السلام) دید گفت من مسلمان شدم و مهریه‌ام را به شوهرم بخشیدم و به دنبال او شوهرش گفت: من نیز مسلمان شدم و این خانه‌ام را به همسرم بخشیدم! [۱] بهترین از امام 🍃🍃 هنگامی که مروان دستور داد فرزدق شاعر را از مدینه تبعید کنند او به حضور امام حسین (علیه السلام) رسید. امام (علیه السلام) مبلغ چهار هزار دینار (اشرفی) به وی عطا فرمود، به حضرت گفتند: فرزدق شاعری است بد زبان که مردم را هجو می‌کند. در جواب فرمود: بهترین ثروت انسان، آن است که عرض و آبروی خود را به وسیله آن حفظ کند. سپس فرمود: پیغمبر خدا به کعب بن زهیر عطایی نمود و فرمود: زبان عباس بن مرداس را از طرف من قطع کند (یعنی چیزی به او بدهید که زبان خود را نگهدارد و تکذیبم نکند). [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ب: ج ۴۳، ص ۳۲۳. [۱]: ب ج ۴۴، ص ۱۹۴. [۱]: بحار: ج ۴۴، ص ۱۸۹. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج❌    ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 ای از امام علیه السلام 🍂🔸 شخصی می‌گوید: ما در نزد امام حسین (علیه السلام) بودیم، جوانی اشکریزان وارد شد. امام (علیه السلام) از او پرسید: چرا گریه می‌کنی؟ جواب داد: مادرم بدون اینکه وصیت کند از دنیا رفت. وی ثروت داشت و سفارش کرده بود کسی را از حال او با خبر نکنم. امام حسین (علیه السلام) و فرمود: برخیزید نزد آن زن برویم. ما با آن بزرگوار به درب منزلی که جنازه آن زن در آنجا بود رفتیم. حضرت به آن خانه توجه کرد و دعا نمود و از خداوند خواست آن زن زنده شود تا وصیتهایش را بکند. ناگاه آن زن برخواست، نشست و شهادت به یگانگی خدا داد، آن وقت به امام حسین (علیه السلام) عرض کرد: داخل خانه شوید و هر دستوری نسبت به من دارید بفرمایید. حضرت وارد خانه شد و نشست و به آن زن فرمود: وصیت کن! خدا تو را رحمت کند. زن گفت: یابن رسول الله! من فلان مقدار در فلان جا دارم، یک سوم آن را در اختیار تو می‌گذارم که به دوستانت بدهید و دو سوم آن را به این پسرم می‌دهم، اگر شما او را از دوستان خود بدانی و اگر از دشمنان شما باشد، آن دو سوم نیز در اختیار شما است هر طور می‌خواهید خرج نمایید زیرا دشمنان حقی در اموال مؤمنان ندارند. آنگاه از امام خواست بر جنازه او نماز بخواند و کارهای دیگر او را انجام دهد، سپس همانطور که مرده بود، از دنیا رفت. [۱] امام در سخنان 🍃🔹 «وَإِنْ جَاهَدَاکَ عَلَی أَنْ تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۱۵) »روزی امام حسین (علیه السلام) عبورش از کنار عبدالله پسر عمروعاص مغز متفکر معاویه) افتاد. عبدالله به حاضران گفت: هرکس دوست دارد به محبوب ترین انسان روی زمین در نزد اهل آسمان را نگاه کند به این عبور کننده (حسین) نگاه کند، من از زمان جنگ صفین تاکنون از شرمندگی با او حرفی نزده ام. ابو سعید خدری (صحابه بزرگوار پیغمبر) در آنجا حضور داشت برای سازش عبدالله را به نزد حسین (علیه السلام) آورد. امام حسین (علیه السلام) به عبدالله گفت: تو که می‌دانستی من محبوب ترین اهل زمین در نزد اهل آسمان هستم، پس چرا با من و پدرم در صفین جنگ کردی؟ به خدا سوگند پدرم بهتر از من است. عبدالله به عذرخواهی پرداخت و گفت: پدرم به من دستور داد بجنگم، و پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: پسر باید از فرمان پدر اطاعت کند. از این رو من مطابق دستور پدر عمل کردم. مگر سخن خداوند را در قرآن نشنیدای که می‌فرماید: «هرگاه پدر و مادر سعی کنند چیزی را شریک من قرار دهی که از آن آگاهی نداری از آنان اطاعت نکن». [۱] و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: إنما الطاعة، الطاعة فی المعروف: اطاعت تنها در کارهای خیر است. و نیز می‌فرماید: لمخلوق فی معصیة الخالق: مخلوق در جایی که نافرمانی خدا شود جایز نیست. [۲] ---------- 📚منابع: [۱]: ب: ج ۴۴، ص ۱۸۱. [۱]: «وَإِنْ جَاهَدَاکَ عَلَی أَنْ تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا (۱۵) ». سوره لقمان، آیه (۱۵) [۲]: ب: ج ۴۳، ص ۲۹۷. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج❌    ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 در کنار و امام علیه السلام 🍂🌸 اشاره در یکی از سالها امام حسین (علیه السلام) به مکه مشرف شده بود. در میان جمعیت مواج اطراف کعبه زنی مشغول طواف بود، یکی از جوانهای هرزه از پشت سر او را تعقیب می‌کرد، در حین طواف یک مرتبه خود را به آن زن رساند و دستش را روی دست وی داشت. خداوند هر دو دست را در آن فضای معنوی به هم چسبانید. مردم از ماجرا با خبر شدند، قضیه طوری شد که حاجی‌ها از طواف باز ماندند، هر چه کردند آن دو دست را از هم جدا کنند ممکن نشد. پیش قاضی مکه بردند، قاضی فتوا دادند دست این مرد باید بریده شود چون او جنایت کرده است. میر مکه پرسید: کسی از فرزندان پیامبر در مکه نیست؟ گفتند: چرا امام حسین (علیه السلام) دیشب وارد شده و اکنون در مکه آن دو مرد و زن را محضر امام حسین (علیه السلام) بردند، حضرت نگاهی به جدول آن دو کرد، سپس روی به کعبه نمود و دست‌ها را به دعا برداشت و درباره آنها آن دو نفر دعا کرد. خداوند به برکت دعای امام حسین (علیه السلام) از دست‌های آن دو مرد و زن را از هم جدا نمود. [۱] چه قدر زشت است گناه، و چه قدر زشت تر است انجام آن، در مکان مقدس. اثر حمل کیسه‌های طعام بر دوش امام حسین علیه السلام پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) که بدنش عریان ماند هنگام دفن در پشت او اثر زخم کهنه دیدند، از امام زین العابدین (علیه السلام) پرسیدند این اثر زخم چیست؟ فرمود: این زخم اثر حمل کیسه‌های طعام است که آن حضرت بر دوش می‌گرفت و به خانه‌های بیوه زنان، یتیمان و مستمندان می‌برد. [۲] امام علیه السلام با 🍃🌼 روزی امام حسین (علیه السلام) از جایی عبور می‌کرد، دید چند نفر فقیر، عبای خود را روی زمین گسترده اند و مقدار اندکی نان خشک روی آن ریخته و می‌خورند. امام (علیه السلام) به آنها سلام داد و آنان جواب سلام امام (علیه السلام) را دادند، و گفتند: یابن رسول الله بفرمایید از این غذا میل کنید. امام حسین (علیه السلام) علت دعوتشان را پذیرفت، با کمال فروتنی در کنار آنها روی خاک نشست و با آنها غذا میل کرد و این آیه را تلاوت نمود: ان الله لا یحب المتکبرین« إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ (۲۳) »: خداوند متکبران را دوست ندارد. [۱] سپس به آنها فرمود: من دعوت شما را پذیرفتم شما نیز دعوت مرا به پذیرید، به خانه من بیایید امروز مهمان من باشید. آنها برخاستند و همراه امام حسین (علیه السلام) به خانه آن حضرت آمدند. امام (علیه السلام) ما به آنها غذا و لباس داد آنگاه دستور داد به هر کدام مبلغی هم پول دادند [۱] امام حسین (علیه السلام) با این رفتار پسندیده فقراء را خشنود کرد، و آنها هم از حضور امام (علیه السلام) با خوشحالی رفتند. ---------- 📚منابع: [۱]: ب: ۴۴، ص ۱۸۳ [۲]: ب ج ۴۴ ص ۱۹۰. [۱]: سوره نحل آیه ۲۳ [۱]: ب: ج ۴۴، از روایت ص ۱۸۹. و ص ۱۹۱ استفاده شده ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج❌    ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 تکبیر علیه السلام 🍃🌸 روزی پیامبر اسلام برای انجام نماز ایستاد، هنوز حسین (علیه السلام) زبان درست نگشوده بود، در کنار رسول خدا بود. پیامبر تکبیر نماز را گفت، حسین نیز زبان به تکبیر گشود ولی نتوانست به طور کامل این جمله را ادا کند. پیامبر اسلام شش بار این جمله را تکرار کرد و حسین (علیه السلام) همچنان توان گفتن الله اکبر را به طور کامل نداشت. وقتی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای هفتین بار فرمود: الله اکبر حسین (علیه السلام) زبان گشود و به طور کامل و زیبا گفت: الله اکبر. از این رو گفتن ۷ تکبیر در آغاز نماز (پیش از تکبیر الاحرام) مستحب شد. [۱] امام علیه السلام بر هستی 🍂🌼 یکی از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بنام حذیفه می‌گوید: روزی در محضر امام حسین (علیه السلام) بودم فرمود: به خدا سوگند! ستمگران بنی امیه برای کشتنم اجتماع خواهند کرد که در پیشا پیش آنها عمر بن سعد است. از حضرت پرسیدم: آیا رسول خدا این موضوع را به شما خبر داده؟ فرمود: نه. به حضور پیامبر خدا رسیدم و سخن حسین را به عرض رساندم، حضرت فرمود: علمی علمه، و علمه علمی، لأنا نعلم بالکائن قبل کینونته: علم من عین علم حسین است، و علم او عین علم من است، و ما خاندان حوادثی که رخ می‌دهد پیش از آنکه رخ بدهد آگاه هستیم. [۱] از امام علیه السلام 🍃🌸 شخصی به امام حسین (علیه السلام) عرض کرد: یابن رسول الله! من از شیعیان شما هستم. امام فرمود: از خدا بترس! چیزی را ادعا مکن که خداوند بگوید، دروغ گفتی و با این گفتار گناه نمودی. زیرا شیعیان ما کسانی هستند که دلهایشان از هر کینه، تقلب و حیله ای پاک باشد. ولی بگو: من از دوستان شما هستم. [۱] آری شیعه واقعی کسی است که در ظاهر و باطن پیر و ائمه أطهار می‌باشد. ---------- [۱]: ب: ج ۴۳ ص ۳۰۷ [۱]: ب: ج ۴۳، ص ۱۸۶ [۱]: ب: ج ۸۶، ص ۱۵۶. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج❌    ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 و افتخار 🌸🍃 اشاره پس از درگذشت نائب اول (عثمان بن سعید) فرزندش (محمد بن عثمان) به نیابت آن حضرت انتخاب گردید. نامه ای از ناحیه ولی عصر (علیه السلام) به محمد بن عثمان در مورد تسلیت مرحوم پدرش صادر شد، که از جمله مرقوم بود: ما تسلیم فرمان و راضی به قضای الهی هستیم پدرت با سعادت زیست و با افتخار از دنیا رفت. خداوند او را رحمت کند و به اولیاء خدا و سروران خود ملحق سازد... خداوند ثواب تو را زیاد گرداند و در این مصیبت صبر نیکو مرحمت فرماید. رزئت و رزئنا و أو حشک فراق و أو حشنا: تو مصیبت زده ای و ما نیز غمناک هستیم، فراق پدرت برای تو و ما وحشتناک است، خداوند او را در مقامی که دارد شادگرداند. از کمال سعادت او این بود که ان رزقه الله ولدا مثلک...: خداوند مثل تو فرزندی را به او عنایت فرمود، که بعد از او و به دستور وی جانشین او گردد، و برای او طلب رحمت و مغفرت کند. من هم خداوند را سپاسگزارم، زیرا که شیعیان به وجود تو و آنچه خداوند در تو قرار داده است، مسرورند. پروردگار عالم تو را یاری کند. [۱] موعود گیرنده امام علیه السلام🌼🍂 وقتی که حسین (علیه السلام) با وضع دلخراش به شهادت رسید، صدای گریه و ناله فرشتگان بلند شد و گفتند: ای خدا! با حسین (علیه السلام) برگزیده تو و پسر پیامبر تو اینگونه رفتار کردند؟ خداوند شبح حضرت امام زمان را به آنها نشان داد و فرمود: هذا انتقم له من ظلمیه: با این امام زمان انتقام خون حسین را از ستمگران می‌گیرم! [۲] مردان 🌸🍃 راوی می‌گوید: روزی به محضر محمد بن عثمان وارد شدم دیدم لوحی در پیش روی اوست و نقاش بر آن نقشه میکشد، آیاتی بر آن می‌نویسد و اسم‌های امامان را در آن می‌نگارد. پرسیدم: سرورم! این لوح چیست؟ گفت: برای قبرم می‌باشد و من بر آن تکیه خواهم کرد، و هر روز داخل قبرم می‌شوم و یک جزء قرآن می‌خوانم، سپس از قبر بیرون می‌آیم. راوی می‌گوید: گمان می‌کنم محمد بن عثمان دست مرا گرفت و قبر خود را به من نشان داد و گفت: چون فلان روز، فلان ماه و فلان سال رسید دنیا را وداع می‌کنم به سوی خدا می‌روم، و در این قبر مدفون می‌شوم و این لوح با من خواهد بود. من از نزد او خارج شدم، و آنچه فرموده بود یادداشت کردم و مرتب مراقب آن وقت بودم، چیزی نگذشت که او بیمار شد و در همان وقت که خود فرموده بود وفات یافت و در همان قبر مدفون شد. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ب: ج۵۱، ص ۳۴۹. [۲]: بحار: ج ۴۵، ص ۲۱۹ و ج ۵۱، ص ۶۸. [۱]: ب: ج ۵۱، ص ۳۵۱. داستان دو نایب دیگر امام (علیه السلام) در جلد هفتم آمده است. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج❌    ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫