eitaa logo
برش‌ ها
410 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
452 ویدیو
38 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با هوای نفس مخالفت کن.
هر نمازی مزد اعمال آن روز است. اگر انسان در آن روز عمل صالح به جا آورده باشد، زمینه خواندن یک نماز خوب برایش فراهم می شود. کتاب نماز صفحه 35. ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 📌یک حرف از هزاران https://eitaa.com/joinchat/1348665433C2abac165d0
(ع) در شهرک مستقر بود و یگان دریایی هم داخلش. با حسین می‌خواستیم برای سرکشی به یگان دریایی برویم. باید از دژبانی عبور می‌کردیم. سربازی با لهجه روستایی در دژبانی ایستاده بود. ازم خواست، نداشتیم . گفت: اگر کارت تردد ندارید، نمی شود باید برگردید. من گفتم ایشان فرمانده لشکر هستند. سرباز باورش نمی شد. گفت اگر ایشان فرمانده لشکر پس من هم فرمانده تیپم. هرچه صحبت به درازا می کشید، حسین از او خوشش می آمد. پرسید: فرمانده لشکر باید چه شکلی باشد. سرباز گفت: آقا! ساده گیر آوردی. وقتی فرمانده لشکر بخواهد بیاید ساز و دوهل و خدماتش به دنبالش می آیند. شیپور می زنند اعلام می کنند. شما دو نفر می خواهید رد شوید، می گوید فرمانده لشکرید. من کلاه سرم نمی رود. قسم هم خوردم باور نکرد. در این لحظه مسئول دژبانی آمد. حسین را می شناخت، به سرباز گفت: ایشان آقای خرازی فرمانده لشکر امام حسین هستند. سرباز با تعجب گفت همین آقا؟! راه را باز کرد؛ اما مطمئن بودم هنوز ته دلش قبول نداشت که حسین فرمانده لشکر باشد. راوی غلامحسین هاشمی ؛ خاطراتی از شهید حسین خرازی؛ نویسنده: علی اکبر مزد آبادی، ناشر: یا زهرا (س)، نوبت چاپ: سوم؛ ۱۳۶۴، صفحه ۳۵. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از : ای جوانان عزیز! خانه خویش را با دو دست “ایمان” و “عمل خالص” برای خدا بنا کنید. ما بهشت و جهنم را در این دنیا با عمل مان می سازیم . یا معمار خویشتنیم یا هیزم خویشتن. آخرت عکس العمل اندیشه و ایمان و عمل تو در دنیاست. چیست تعظیم خدا افراشتن خویشتن را خاک و خاری داشتن چیست توحید خدا آموختن خویشتن را پیش واحد سوختن گر همی خواهی که بفروزی چو روز هستی هم چون شب خود را بسوز هستی ات در هست آن هستی نواز همچو مس در کیمیا اندر گداز ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
1103919.mp3
9.81M
🎙 صوت کامل بیانات در دیدار اعضای رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوره آل عمران؛ آیه 146: وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرينَ. چه بسيار رخ داده كه جمعيت زيادى از پيروان پيغمبرى در جنگ كشته شده و با اين حال اهل ايمان با سختيهايى كه در راه خدا به آنها رسيده مقاومت كردند و هرگز بيمناك و زبون نشدند و سر زير بار دشمن فرو نياوردند و راه صبر و ثبات پيش گرفتند كه خداوند صابران را دوست مى‏دارد. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
چرا از حق ساير خدمتگزاران بيشتر و عظيم تر است؟ همه گروه هاى خدمت گزار ديگر هستند، ولى شهدا مديون آنها نيستند يا كمتر مديون آنها هستند. عالِم در علم خود و فيلسوف در فلسفه خود و مخترع در اختراع خود و معلم اخلاق، در تعليمات اخلاقى خود نيازمند محيطى مساعد و آزادند تا خدمت خود را انجام دهند؛ ولى شهيد آن كسى است كه با و از خودگذشتگى خود و با و خاكستر شدن خود محيط را براى ديگران مساعد مى‏كند. ، ج‏24، ص: 445. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
برش‌ ها
#روایت_سیره_شهدا (5) در قسمت قبل ماهیت روایت گری توضیح داده شد. اما ادامه نوشتار: ✅هدف روایت سیره
(6) با این بیان سابق می شود که سیره شهدا به خودی خود، اعتباری ندارد و حتما در بین شهدا نیز کسانی بوده اند که شاید هم داشته اند، ما با پایه قرار دادن اصولی که از آیات قرآن و سیره اهل بیت (ع) استخراج می شود، به آن قسمتی از سیره شهدا اقتدا می کنیم که با اصول برگرفته از سیره آن بزرگواران باشد. این ما در بیان سیره شهداست. آن قسمت از سیره شهدا مورد استناد و استشهاد و تبلیغ قرار می گیرد که دعوت کننده به در بعد سیاست، اجتماع، اخلاق فردی و خانوادگی باشد. خلاصه اینکه نردبانی است که مردم را به کلام و (ع) و دستورات عملی اسلام رهنمون شود. برای نمونه: اگر با ترک گناه، حالتی به او دست می دهد که گوش باطنی اش باز می شود و صدای تقدیس و تسبیح زمین و زمان را می شنود، این خاطره، تکیه به روایاتی دارد که می فرماید: 🔹«غُضُّوا اَبْصارَکم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ» [بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏101، ص: 41] چشمهایتان را (از نامحرم) بپوشانید تا عجایب و شگفتی ها را ببینید. 🔸«اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْلیسَ‌ فَمَنْ تَرَکها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ایماناً یَجِد حَلاوَتَهُ فی قَلْبِهِِ» [بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏101، ص: 38] نگاه به نامحرم تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند. ادامه دارد... ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
تو بودی. بقیه دارن اداتو در میارن. .
برش‌ ها
#مهندس تو بودی. بقیه دارن اداتو در میارن. #شهید_حسن_شاطری .
شهید_حسن_شاطری در مدتی که رئیس هیئت ایرانی بازسازی لبنان بود، کارهای ناممکنی را ممکن کرد. در کار یک شعار داشت و آن این بود که «بهترین کار با بیشترین زحمت در کمترین زمان». شرایطی را که بانک بین المللی با تأیید مجلس بازسازی و توسعه برای جاده ها و پل ها اعلام کرده بودند، نمی پذیرفت. می گفت: ما باید جاده ای بسازیم که تا پنجاه_سال ماندگار باشد. آنها می گفتند زیر سازی آسفالت 20 سانتی متر و آسفالت روی کار دو تا چهار سانتی متر برای عبور هشت الی نه میلیون اتومبیل. مهندس در ابتدای کار، آزمایشگاه مرکزی خاک شناسی را تأسیس کرد و از هر 150 متر نمونه خاک برمی داشتند و طبق نتایج علمی زیر سازی می کردند. در بعضی مناطق زیر سازی تا 70 سانتی متر انجام می شد. آن هم برای عبور 20 میلیون اتومبیل. برای عایق سطح زیرین زیرسازی هم ماده به نام ژئوتکستال از ترکیه، ایران و یونان وارد می کردیم. آسفالت روی کار هم پنج سانتی متر بود. با همه این کارها هزینه تمام شده طرح ها، یک سوم هزینه هایی بود که حندین سال قبل انجام گرفته بود. شهید حسام می گفت: اگر آمار و ارقام را اعلام کنیم و مردم بفهمند که طرح های قبلی با هزینه چند برابر و کیفیت پایین انجام شده رسوایی به بار خواهد آمد. کتاب_معمار_محبت؛ خاطرات شهید حسن شاطری. نوشته عبدالقدوس الامین. ترجمه زهرا عباسی سمنانی. ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی. نوبت چاپ: دوم-1397. صفحه 200-201. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
احساس می کردم هیچ کس مرا به اندازه او دوست ندارد. اصلاً دوست داشتنش نوع دیگری بود. هیچ وقت مرا به خاطر خودش نمی خواست. دوست داشتنش دنیایی و زمینی نبود. مثل مادری بود که می خواست بچه اش خوب تربیت شود. همیشه به خوب شدن من می اندیشید. گاهی که می خواست از من کند. سجاده اش را پهن می کرد. نماز می خواند. با آن قد بلند و سر خمیده اش آنقدر سر سجاده می نشست که حدس میزنم دارد با خودش می کند. می فهمیدم که می خواهد نکته ای را تذکر دهد. مثل بچه ای که می داند می خواهد تنبیه شود، می رفتم منتظر می نشستم تا حرفش را بزند. این اواخر هر بار نمازش طولانی می شد، مثل بچه های شلوغ و منتظر تنبیه، می رفتم می نشستم تا بیاید از شلوغ کاری هایم به خودم شکایت کند. راوی: فاطمیه امیرانی؛ همسر شهید ؛ حمید باکری صفحه 13 و 28. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
شب عروسیش بود. اذان که شد، همه را بلند کرد که بخوانند. یکی را فرستاد جلو، بقیه هم پشت سرش، خواندند. ، جلد 16؛ صفحه 48. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
شب ولادت امیر المؤمنین حضرت علی علیه السلام را خدمت همه شیعیان و ارادت مندان حضرتش تبریک عرض می کنیم. خاطرات ارادت شهدا به حضرت امیر علیه السلام را با هشتگ زیر مشاهده بفرمایید. ع .
آیه 39 سوره حج: أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ. به آنها که جنگ بر آنان تحمیل شده، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفته اند و خدا قدر بر نصرت آنهاست. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
غلام رضا عالی در تظاهرات 21 بهمن 1357، با اصابت گلوله به کاسه سر در حالت کما در بیمارستان بستری و شب چهلم به منزل منتقل می شود در حالی که به علت اصابت گلوله، حافظه اش پاک شده بود و امکان تکلم هم نداشت: بعد از مرخصی از بیمارستان حال خوشی نداشتم. همه کارهایم حتی نظافت، بر عهده افراد خانواده بود. این حالت، مخصوصا اینکه احساس می کردم خانواده ام خسته شده اند، خیلی ناراحتم می کرد. از مادرم خواستم رختخوابم را سمت قبله پهن کند. به (ع) متوسل شدم که یا شفایم و یا مرگم را از خدا بگیرد. در عالم رؤیا محضرشان رسیدم. فرمودند: تو شفا یافتی، اما باید به دیدار بروی. محضر امام (ره) رسیدم و شرح حالی دادم و از امام (ره) برای انجام مقدمات اعزامم به آلمان کمک خواستم و گفتم: «از همه راه های طبیعی بهبودی نا امید شدم». امام (ره) فرمود: «صبر کنید. از جده ام فاطمه زهرا (س) که نا امید نشده اید». استکان چایی را خودشان شرین کرده، مقداری دعا بر آن خواندند و خود چشیدند. آنگاه آن را با قاشق بر دهانم ریختند. از قم که برگشتیم، روز ۱۳ رجب، روز ولادت (ع) زبانم بر تکلم باز شد. ادامه دارد... ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
ادامه مطلب قبل زبانم باز شده بود، اما زبان داشتم و برخی کلمات را فراموش می کردم. با این حال علاقه زائد الوصفی به اهل بیت (ع) داشتم. به حضرت علی (ع) متوسل شدم. در عالم رؤیا خدمت شان رسیده، عرض حاجت کردم. فرمودند: تو بخوان ما درست می کنیم. فردای آن روز که در جایی مشغول صحبت بودم، یاد خواب دیشب افتادم. شروع کردم به خواندن مدح حضرت علی (ع): علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه هما را با کمال تعجب، بدون هیچ وقفه و لکنتی مداحی کردم و از آن به بعد، این مسئولیت را دارم و در شهرهای مختلف نیز برنامه اجرا می کنم. در سال ۱۳۹۴ که دیداری با مقام معظم رهبری داشتم آنجا هم مداحی کردم و از ایشان انگشتر و چفیه هدیه گرفتم. ع ع (زندگی نامه شهید زنده غلام رضا عالی)، نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی شهید هادی، تاریخ چاپ: اول- ۱۳۹۵؛ صفحات ۷۷-۶۵ و 130-134. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از وصیت نامه شهید محمد هادی ذوالفقاری: بچه های ایران و عراق! من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام دادم . یکی از دلایلی که به آمدم همین بود که پیشرفت کنم. نجف شهری است که مثل است که گناه ها را به سرعت از آدم می گیرد و جای گناهان ثواب می دهد. این مولای ما خیلی مهربان است. مرا در دفن کنید. دوست دارم نزدیک امام باشم. (ع) ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
انسان كه در روز در پرتو خورشيد تلاش مى‏كند و يا شب در پرتو چراغ يا شمع كارى انجام مى‏دهد، به همه چيز توجه دارد جز به آنچه پرتوافشانى مى‏كند كه اگر پرتوافشانى او نبود همه حركت ها متوقف و همه جنب و جوش‏ها راكد مى‏شد. پرتوافشانان و شمع هاى فروزنده اجتماع‏اند كه اگر پرتوافشانى آنها در ظلمات استبدادها و استعبادها نبود بشر ره به جايى نمى‏برد. ، ج‏24، ص: 446. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برش‌ ها
شهید حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید حسن آزادی جانشین تیپ «۲۱ امام رضا (ع)» (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید مدافع حرم سیدقاسم سادات (لشکر فاطمیون) (۱۳۹۳ ه.ش)
🌹سالروز شهادت حسین خرازی فرمانده لشکر۱۴ امام حسین(ع) ✍️ شهید حسین خرّازی (۱۳۳۶-۱۳۶۵ش)، فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین(ع) در دوران جنگ تحمیلی بود. او در محله کلم کوی اصفهان به دنیا آمد. در سال 1355 بعد از اخذ دیپلم طبیع یبه خدمت سربازی اعزام شد و در این دوره به عملیات سرکوبگرانه ظفا رعمان اعزام شد. او این سفر را سفر معصیت می دانست و همه نمازهایش را در آن تمام خواندند. ✅او يك سال پس از انقلاب، همزمان با توطئه گروهك هاي ضد انقلاب در گنبد و تركمن صحرا، به آن منطقه اعزام شد و در فرونشاندن غائله این دو شهر و سپس در آزادسازی شهرهای دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت از دست افراد مسلح، نقش مؤثری داشت. ✅عمليات هاي فرمانده كل قوا، ثامن الائمه، فتح المبين، بيت المقدس، خيبر، بدر، والفجر8 و كربلاي 4 و 5، صحنه هاي فراواني از رشادتها، ابتكار، خلاقيت و حسن فرماندهي اين سردار رشيد اسلام بود، او در عمليات خيبر در اسفند 1362، دستِ راست خود را در راه خدا تقديم كرد. ✅ سرانجام اين سردار رشيد اسلام ، پس از سی جراحت در طول جنگ، در جريان عمليات بزرگ و غرورآفرين كربلاي 5، در روز جمعه هشتم اسفند 1365، در شلمچه روحش آسمانی شد و پيكر مطهرش پس از تشييعي با شكوه، در گلستان شهداي اصفهان (تخت فولاد) رخ در نقاب خاک کشید. روحش شاد و یادش گرامی باد. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
حسین روی بچه ها خیلی حساس بود. ، لشکر حضرت رسول (ص) در کانی مانگا عملیات می کرد. گردانی از ما هم گردان احتیاط بود. فرماندهی، بالای ارتفاع بود و برای اعزام گردان احتیاط، باید با لشکر حضرت رسول ارتباط مخابراتی می‌گرفتیم. فرماندهی روی ارتفاعات لری مستقر بود. چون ارتباط‌ گیری آنجا زیر تیر بود، محسن زاهدی مسئول مخابرات به من گفت: تو برو بالای ارتفاع، اگر حسین آمد بفرستش پایین. ما از پایین ارتباط برقرار می کنیم. ما تا ساعت یازده شب منتظر ماندیم و نیامد و گرفتیم خوابیدیم. به ناگاه با صدای جیغ حسین از خواب بیدار شدم. سریع رفتم داخل سنگر مخابرات و بچه ها را بیدار کردم. علیخانی را دیدم که شلوارش گتر نکرده بود. گفتم: سریع گتر کن تا حسین نیامده. کِش نداشت. تا بتواند کاری بکند حسین از راه رسید. وضعیت لباس او و خواب بودن همه ما، اعصابش را به هم ریخته بود. ما را از پنجره انداخت بیرون. یادداشتی به محسن زاهدی نوشت و به من گفت دستش برسانم. نوشته بود: حاج محسن یک دست کتک لازم است، سریع بیا بالا. محسن زاهدی تا قضیه را فهمید تا صبح بالا نیامد. راوی: محمد سعید رشادی ؛ خاطراتی از شهید حسین خرازی؛ نویسنده: علی اکبر مزد آبادی، ناشر: یا زهرا (س)، نوبت چاپ: سوم؛ ۱۳۶۴، صفحه ۴۲ تا ۴۵. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/