#مفاهیمکلیدی
#روشتحقیقمدلسازانه
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > روش تحقیق مدل سازانه
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
روش تحقیق مدل سازانه
4 دقیقه خواندن
156
روش تحقیق مدل سازانه
روش تحقیق مدل سازانه دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
پیشفرضهای بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
«روش تحقیق شبکهای مدلسازانه» چیست؟ چرا؟ چگونه؟
مسأله بحث
چگونه میتوانیم از اطلاعات معتبر در مورد یک پدیده، محصولی برای ایجاد تغییر مثبت در آن پدیده یا موضوعات مرتبط با آن بسازیم؟
پیشفرضهای بحث
روش تحقیق = مراحل و ضوابط لازم برای کشف صحیح و تحلیل موجّه اطلاعات برای حل یک مسأله. تحقیق، تولید اطلاعات است و نه جمعآوری اطلاعات تولید شده قبلی.
روش تحقیق شبکهای = مراحل و ضوابطی که از علم فلسفه و حکمت متعالیه، برای تحلیل هر پدیدهای در مقیاس شبکه هستی، استخراج شده است.
مدل = شبیهسازی واقعیت به طوری که ورودی، خروجی و پردازش لازم برای تبدیل ورودی به خروجی (تابع تبدیل) مشخص شود.
نگرش سیستمی = بررسی یک پدیده در ضمن کل و در ضمن فرآیندهای بیرونی و درونی که با او مرتبط هستند. (انتقال به بحث تفصیلی)
منطق فرآیندها = تمرکز بر کشف فعل وانفعالات در یک سیستم و تعریف یا بازتعریف روابط بین عناصر و مؤلفههای درونی و بیرونی موثر در خروجی سیستم(انتقال به بحث تفصیلی)
پیش فرض ها
فرضیه بحث
۱. روش تحقیق مدلسازانه، روش تحقیقی است که منجر به کشف فرآیند ایجاد یک پدیده یا یک تغییر شود؛ صِرفاً تحلیل مفهومی یا مشاهده تجربی یا استقراء شواهد یا توصیف تکبُعدی از پدیده نباشد، بلکه منجر به کشف چگونگی مسیر حل یک مسأله شود.
۲. بدون روش تحقیق مدلسازانه، تحقیقات در مرحله چیستی و چرایی و برخی احتمالات باقی میمانند و رشدی حاصل نمیشود.
۳. برای دستیابی به مهارت تحقیق مدلسازانه، نیاز به نگرش سیستمی و فرآیندی به پدیدهها و موضوعات و مسائل است.
تبیین بحث
برای مدلسازی، ضروری است تصویر اولیه یک سیستم را در نظر داشته باشیم:
براساس تصویر فوق مراحل مدلسازی به شرح زیر است:
۱. تعیین خروجی سیستم (هدف و علت غایی) با شاخصهای آن (کمیت، کیفیت، زمان، مکان، ارتباطات، زمینه … عوارض نُهگانه)
۲. تعیین ورودیهای سیستم (علت مادی و خمیرمایه مدل نهایی) با شاخصهای آن (چه عناصری با چه خصوصیاتی باید با هم ترکیب شوند تا برآیند آنها تبدیل به خروجی سیستم شود؟)
۳. تعريف روابط علّي ومعلولی بین ورودیها (علت صوری) با شاخصهای آن (یعنی تعیین تابع تبدیل سیستم؛ شامل: تعیین نقطه شروع فرآیند+ جهت گسترش فرآیند + کمیت و کیفیت فرآیند + مرکز ثقل + نقطه پایان + نقاط بحران)
۴. آزمايش (تفسير نتايج حركت مدل درعمل)
۵. اصلاح و بازنگری در هر سه مورد فوق (حلقه بازخورد سیستم)
برای انجام پنج مرحله فوق، فعالیتهای زیر باید انجام شود:
۱.استقراء مؤلفه ها ومتغيرها ی درونی وبيرونی تأثيرگذار
۲. تعريف شاخصه های پايه ( هدف حداقلی )
۳. تعيين هدف وايده آل ( هدف حداكثری )
۴. بررسی كميت وكيفيت تأثير هر مؤلفه ( با دقت بر قابل كنترل بودن يا نبودن )
۵. تعيين ارتباط و شرايط و تأثير كليدی
۶. ترسيم روابط علی ومعلولی
۷. تعيين زمينه ها و پيش فرض ها ( وضعيتی كه مدل درآن مورد استفاده قرارمی گيرد )
۸. مرحله بندی حركت ازحداقل ها به سوی حداكثرها
۹. تعيين نقاط بحران
۱۰. طراحی حلقه های كنترلی و بازخوردها
ملاک اعتبار یک مدل نیز براساس موارد زیر سنجیده میشود:
۱. قدرت پاسخگويی به سوالات و پيش بينی وضعيت بعدی
۲. ميزان كميت پذير كردن عوامل ناملموس و فرض ها ( قدرت اندازهگيری ضريب های تاثيرگذاری وتاثيرپذيری)
۳. رفع نقاط كور وابهام قبلی
۴. قدرت اندازه گيری حساسيت ها دربرابر تغييرات شرايط بيرونی ودرونی
۵. بتوان متغيرها را دستكاری كرد ورفتار سيستم را مطالعه نمود.
«کل فرآیند مدلسازی را در یک مثال مشاهده کنید: مدل «چرخه از تولید تا مصرف نان»
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
التزام به رساندن تحقیقات به مرحله «مدل سازی» سبب میشود فضای تحقیق از رکود و ذهنی بودن و عدم تأثیر در صحنه زندگی و اجتماع خارج شود. همچنین سبب میشود آموزههای دین، از صِرف گفتارهای وعظ گونه به راهبردهایی برای رشد و توسعه تبدیل شود.
انتقال به انجمن بحث وگفتگو در مورد این موضوع
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
#مفاهیمکلیدی
#رویکرداستراتژیکبهدین
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > رویکرد استراتژیک به دین
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
رویکرد استراتژیک به دین
5 دقیقه خواندن
134
رویکرد استراتژیک به دین
رویکرد استراتژیک به دین دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
پیشفرضهای بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین و استدلال بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
«رویکرد استراتژیک به دین» چیست؟ چرا لازم است؟ چگونه انجام میشود؟
مسأله بحث
آيا گزارههای دین، در مقیاس خُرد و فردی معنادار هستند یا در مقیاس کلان و جمعی نیز معنادار میباشند؟ (دلالت بر فرآیندها)
پیشفرضهای بحث
۱. استراتژی= تعیین موقعیت و فرآیند بهینه، برای تحقق اهداف در محیط رقابت (انتقال به بحث تفصیلی از استراتژی)
۲. نگرش استراتژیک = مهارت در دید کلان و چهارچوبها و قواعد نهفته و رصد محیط رقابت و مهارت در محاسبه انواع احتمالات برای فرآیندهایی که شما را به هدف میرساند و تشخیص فرآیند بهینه۳. نبرد استراتژیک = تلاش برای کشف و اِعمال استراتژی برتر در محیط رقابت استراتژیها۴. استراتژی کلان = فرآیندهای بهینهای که منجر به ساختارسازی بهینه میشوند؛ استراتژیها سطوح مختلفی دارند و هر کدام برای فرآیندی مافوق خود استراتژی خُرد و برای هدفی مادون خود استراتژی کلان هستند. ۵. دین = علم ابراز شده خداوند به بشر؛ بیان معادلات حرکت انسان در شبکه هستی برای اتصال به خداوند؛ نظام فکری، قانونی و فرهنگی ای که از جانب خداوند برای زندگی بشر در این دنیا به هدف عبور از دنیا ارائه شده است. (انتقال به بحث تفصیلی)۶. دین شناسی = تلاش معرفتی موجّه برای کشف نظر خداوند در توصیفها، تبیینها و توصیههای او در جوانب مختلف هستی و زندگی. ۷. دین حداقلی یعنی اعتقاد به اینکه مأموریت دین فقط برقراری رابطه فرد با خداوند در عبادت اوست.۸. دین حداکثری یعنی اعتقاد به اینکه مأموریت دین تنظیم کلیه فعالیتهای انسان در مقیاس فردی و جمعی در کلیه ابعاد زندگی اوست تا برآیند آنها حرکت به سوی خداوند در قلب و دل باشد.
پیش فرض ها
فرضیه بحث
۱.گزارههای دین، دارای ظرفیت معنایی برنامهای و راهبردی هستند و در فهم دین رویکرد «کشف معنای برنامهای و راهبردی»، این ظرفیت را فعال میکند.
۲. در صورت عدم توجه به این لایه معنایی، گزارههای دین به صورت فقط توصیفهای تکوینی یا توصیههای حقوقی اخلاقی فردی، دریافت میشوند و قدرت تنظیم کلیه فعالیتهای انسان در تمام ابعاد زندگی را فارغ از متغیر زمان و مکان نخواهند داشت.
۳. روش فعالسازی «فهم استراتژیها» از گزارههای دین، استفاده از «منطق فرآیندیابی» است. منطق فرآیندیابی یعنی عبور از وضعیت ظاهری مصداقی پدیده، و کشف «مفهوم کلی» آن پدیده، یا به تعبیر دیگر کشف «روح معنایی»
تبیین و استدلال بحث
۱. استدلال برون دینی
اگر دین هدایتگر انسانها (هم فرد و هم جمع) بهسوی ملکوت است،
و اگر «هدایت» یعنی ایجاد حالت روحی روانی تعلق به خداوند و ملکوت او و توجه قلبی به او،
و اگر ایجاد حالات روحی روانی که به شخصیت انسان تبدیل شود جز با تنظیم قوای فکری و روحی و بدنی در کلیه فعالیتهای انسان که توجه او را مصرف میکنند ممکن نباشد،
آنگاه برای هدایتگری به سوی ملکوت ضروری است که اصول و قواعد تنظیم امور زندگی که برآیند آنها «شخصیت» انسان را میسازد توسط دین بیان شده باشد.
اگر دین مدعی «خاتمیت» باشد آن گاه باید بتواند تنظیم زندگی کل بشریت را تا انتهای دنیا عهده دار شود،
با توجه به بیشمار بودن تغییرات زندگی انسانها در طول نسلها، این عهدهداری جز از طریق ارائه قواعد و اصول کلان تنظیمکننده زندگی و ارائه روش کشف برنامه حوادث و موقعیتها از دل آن قواعد، ممکن نخواهد بود. اگر دین مدعی «خاتمیت» است باید برنامههایش در طول نسلها از طرح و برنامههای بشر برای هدایت زندگی، برتر باشد
بنابراین: گزارههای دین با استفاده از اسلوبهای کلامی عرفی، قواعد و اصول کلان تنظیمکننده زندگی فردی و جمعی در تمام ابعاد زندگی در طول نسلها را ارائه کرده است و مراد جدی شارع، انتقال این قواعد و اصول کلان برتر در محیط رقابت است.
۲.استدلال درون دینی
در گزارههای دین تعابیر زیر وارد شده است: قال الصادق علیهالسلام: «مَا مِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِلَّا وَ لَهُ أَصْلٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَكِنْ لَا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَالِ»[1].
ترجمه: در تمام موارد اختلافنظر در زندگی انسانها، خداوند سر نخ درست و غلطش را در قرآن ارائه کرده است ولی مردم متوجه نمیشوند.
قال الصادق علیهالسلام: «عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ وَ عَلَيْكُمُ التَّفْرِيعُ». [2] ترجمه: مبانی و قاعدهها را ما بیان میکنیم و تطبیق آنها بر حوادث و مصادیق و نیازهای روزمرهتان برعهده شماست.
قال الصادق علیهالسلام: إ«ِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ فِي الْقُرْآنِ تِبْيَاناً لِكُلِّ شَيْءٍ حَتَّى وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ شَيْئاً يَحْتَاجُ إِلَيْهِ الْعَبْدُ حَتَّى وَ اللَّهِ مَا يَسْتَطِيعُ عَبْدٌ أَنْ يَقُولَ لَوْ كَانَ فِي الْقُرْآنِ هَذَا إِلَّا وَ قَدْ أَنْزَلَهُ اللَّهُ فِيه»[3] ترجمه: خداوند قرآن را چنان روشنگر قرار داد و در مورد تمام نیازهای انسانها نظرش را مشخص کرده است که هیچکس نمیتواند بگوید کاش راجع به فلان مسأله، خدا نظر داده بود.
این تعابیر به وضوح خصوصیت برتر بودن معانی گزارههای دین را از ارائه صِرفاً مصادیق مادی ظاهری یا مفاهیم عادی، بیان میکنند؛ و همچنین خصوصیت قاعدهواری و قانونواری گزارهها را، اصل، سرمنشاء و مبنایی بودن
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
اجتهاد و دینفهمی، نیازمند رویکرد استراتژیک به گزارههای دین است. (انتقال به بحث اجتهاد سیستمی)
با استفاده از این رویکرد میتوان فقه تمدنی، علوم انسانی اسلامی و علم دینی تولید کرد. (انتقال به بحث علم دینی)
برای دستیابی به این لایه از معنای گزارههای دین نیازمند «منطق فرآیندیابی» هستیم. (رجوع به قسمت منطق فرآیندیابی و روح معنا)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
دین راهبردی، نظریه دین استراتژیک، منطق فرآیندها، مدیریت دین، روششناسی، رویکرد اجتهادی
علم دینی
انتقال به انجمن بحثوگفتگو در مورد این موضوع
پی نوشت ها:
[1]. اصول کافی، ج۱، ص۶۰
[2]. وسائلالشیعه، ج۲۷، ص۶۲
[3] . اصول کافی، ج۱، ص۵۹
برچسب #استراتژیک #دین راهبردی #روششناسی #رویکرد #رویکرد اجتهادی #علم دینی #مدیریت دین #منطق فرآیندها #نظریه دین استراتژیک
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
#مفاهیمکلیدی
#عرصههایپیشرفت
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > عرصه های پیشرفت
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
عرصه های پیشرفت
4 دقیقه خواندن
127
عرصه های پیشرفت
عرصه های پیشرفت دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
« تحلیل چهار عرصه پیشرفت: فکر، علم، زندگی، معنویت »
مسأله بحث
در تدوین الگوی اسلامی پیشرفت، چه عرصههایی عرصههای زیرساختی هستند و بهعنوان پیشرانها در الگو محسوب میشوند؟
پیش فرض ها
فرضیه بحث
عرصههای زیرساختی و مفاهیم پیشران در الگوی اسلامی پیشرفت عبارتند از: (تمام موارد کلیک میشوند)
شبکه هستیِ توحیدی (عرصه معنویت)
انسان شبکهای
نگرش و روش تفکر شبکهای (عرصه تفکر)
پارادایم شبکهای
معادلات حرکت در هستی
مدل نیازها
شاخصهای انسان سالم
شاخصهای عدالت شبکهای
نظام حکمت و عرفان شیعی
دستگاه فقه تمدنی
نظام اخلاق و فرهنگ تمدنی
کارکردهای «دین راهبردی»
شاخصهای سلامت در خانواده، سازمان، جامعه و بینالملل
مدل آیندهنگاری
روش اجتهاد جواهری سیستمی
مدل علم دینی
مدل نظریهپردازی و تولید علم (عرصه علم)
روش تحقیق مدلسازانه
مدل خلاقیت برتر
سازهها و فرآیندهای تمدنی (نقشه تمدنی)
نقشه علمی
مهندسی فرهنگی
مهارتها و سبک زندگی (عرصه زندگی)
مدل آرمانشهر
مدل کنترل کیفیت انسانی
مدل ابزارسازی (تکنولوژی)
(برای دستیابی به توضیح تفصیلی هر کدام از عناصر فوق، بر روی آن کلیک کنید.)
(انتقال به اندیشکده مبانی از مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت)
از میان این عناصر، چهار عنصر «فکر، علم، زندگی و معنویت» در زیر تعریف و توصیف میشوند:
تبیین بحث
۱. عرصه فکر
تفکر = به کارگیری ابزارهای مقایسه، تجزیه، ترکیب و انتزاع برای تولید مفاهیم جدید از مفاهیم بنیادین و تولید گزارههای جدید از گزارههای بنیادین و دستیابی به پاسخ موجّه برای مسائل.
اگر رشد و تعالی انسان نیازمند ابزار تفکر است آنگاه دستیابی به روش تفکر بهینه و برتر، اصلیترین زیرساخت برای الگوی پیشرفت محسوب میشود. مهارت در روش تفکر شبکهای با مشخصات مذکور در تصویر زیر، نیاز بنیادین این حرکت است:
خلاقیت = تلاش معرفتی برای کشف اجزاء و روابط نهفته در شبکه هستی
مهارت در خلاقیت با شاخصهای دهگانه زیر، سبب بهینهسازی و کارآمدی و برتری در محیط رقابت خواهد بود: (انتقال به بحث تفصیلی)
۲. عرصه علم: (انتقال به بحث «مبانی علمشناسانه در پارادایم شبکهای»)
علم= تک گزاره یا مجموعه گزارههایی که توصیف یا تبیین موجّه از واقعیت را ارائه میکنند.
علوم تجربی= توصیف و تبیین پدیدههای محسوس برای دستیابی به قدرت کنترل آنها
علوم انسانی= توصیف و تبیین ابعاد مختلف رفتار انسانی برای دست یابی به پیشبینی و کنترل آنها
علم دینی= گزارش روشمند و نظاممند ازتوصیف و تبیین دین نسبت به پدیدههای هستی و انسانی
علوم انسانی، عینی و ناظر به واقع هستند.
قواعد نظریهپردازی در کلیه رشتههای علمی دارای مبانی و روش زیرساختی مشترک است.
اگر رشد و تعالی انسان نیازمند ابزار «علم» است آنگاه دستیابی به «روش تحقیق علمی بهینه و برتر»، «مدل طبقهبندی علوم»، «نقشه جامع علمی»، «هویت علوم انسانی»، از زیرساختهای لازم برای الگوی پیشرفت محسوب میشوند.
(انتقال به اندیشکده علم از مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت)
۳. عرصه زندگی
زندگی = حرکت انسان در فکر، روح و رفتار در مقیاس فردی و جمعی، برای رفع نیازها در کلیه لایههای هرم نیازها
زندگی شبکهای است و برآیند معادلات حرکت انسان در شبکه هستی است. (انتقال به بحث انسان شبکهای)
اگر رشد و تعالی انسان در زمینه و فضای «زندگی» صورت میپذیرد آنگاه دستیابی به «شبکه موضوعات و مسائل زندگی»، «هرم نیازها»، «نقشه یک تمدن»، «سبک زندگی»، «شاخصهای زندگی سالم» از زیرساختهای لازم برای الگوی پیشرفت محسوب میشوند.
(انتقال به اندیشکده زندگی/ خانواده از مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت)
۴. عرصه معنویت
معنویت = احساس کشش درونی و قلبی انسان برای ارتباط با منبع وجودی بینهایت (خدا)
معنویت، تابعی است از:
باور به وجود عوالمی نامحسوس که برتر از طبیعت مادی محسوس است و قابل دسترس است.
باور به اینکه رفع نیازهای طبیعی، ارضاکننده نهایی نیست و سعادت در رسیدن به لایههای فوقانی هرم نیازهاست.
باور به این که پس از مرگ، نتیجه اعمال، و اثر افکار، احساس و رفتارهای انسان به او خواهد رسید و رنج یا لذت دائمی در پی خواهد داشت. (انتقال به بحث احساس حضور خدا)
اگر رشد و تعالی انسان در زمینه و فضای «معنویت» معنادار میشود آنگاه دستیابی به «شاخصهای معنویت»، «نقشه سلوک الهی»، «مدل اخلاق تمدنی»، «نظام عرفان عملی تمدنی»، «شاخصهای زندگی معنوی» از زیرساختهای لازم برای الگوی پیشرفت محسوب میشوند.
(انتقال به اندیشکده معنویت از مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت)
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
بدون دستیابی به مدل عملیاتی دارای شاخص، در رابطه با هر یک از موارد فوق، نمیتوان الگوی پیشرفت و توسعه را تدوین نمود؛ عرضه مدلهای معرفتی صِرفاً زمینهساز خواهد بود و اکتفا به مدلهای معرفتی راهگشا نخواهد بود.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
الگوی اسلامی پیشرفت، علم دینی، عرصههای پیشرفت، تمدن الهی، تفکر شبکهای، علم شبکهای، زندگی شبکهای، معنویت عرفانی
برچسب #الگوی اسلامی پیشرفت #پیشرفت #تفکر شبکهای #تمدن الهی #زندگی شبکهای #عرصه های پیشرفت #علم دینی #علم شبکهای #معنویت عرفانی
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
#مفاهیمکلیدی
#شاخصوشاخصسازی
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > شاخص و شاخص سازی
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
شاخص و شاخص سازی
7 دقیقه خواندن
175
شاخص و شاخص سازی
شاخص و شاخص سازی دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
شاخص چیست؟ چرا مورد توجه ویژه قرار دارد؟ و چگونه ساخته می شود؟
مسأله بحث
چگونه میزان تحقق یک پدیده یا آثار آن را اندازهگیری کنیم؟
پیش فرض ها
فرضیه بحث
۱. شاخص = صفتی در یک پدیده که میتوان براساس تغییرات آن، موقعیت پدیده را از پدیدههای دیگر متمایز کرد و نسبت به هدف مرتبط با آن پدیده، سنجشی را صورت داد.
هر وقت کلمه «شاخص» را میشنویم باید بلافاصله از خود بپرسیم «چه فرآيندی قرار است اتفاق بیفتد؟» و در دنباله بپرسیم «چه هدفی توسط این فرآیند باید محقق شود؟»
۲. شاخصها تعیینکننده خصوصیات فرآیندها هستند، فرآیندهایی که برای رسیدن به هدف مورد نظر باید ایجاد شوند؛ بنابراین تا شاخص نداشته باشیم نمیتوانیم فرآیند لازم برای رسیدن به هدف را فعال کنیم.
۳. برای ساختن شاخصها باید
الف. هدف مورد نظر را تحلیل به اجزاء و روابطش بکنیم (برای کشف عناصر و فرآيندی که این عناصر را طوری با هم ترکیب میکند که هدف حاصل شود).
ب. علل ایجاد کننده هر یک از عناصر و ایجاد کننده رابطه میان آنها را کشف کنیم.
ج. آثار هدف مورد نظر را در ابعاد ده گانه هر پدیده (مقولات عشر) به دست بیاوریم.
د. هر کدام از علل و آثار را به صورت یک صفت قابل اندازهگیری بیان کنیم.
شواهد تایید کننده فرضیه
در کتاب «شاخصهای فرهنگ عمومی» تدوین شورای فرهنگ عمومی کشور، در تعریف «شاخص» آمده است:
شاخص، امری است که به وسیله آن بتوان کمیت، کیفیت و تغییرات یا ثبوت یک موضوع را تشخیص داد و اندازه گیری کرد؛ مثلا تغییرات طول ستون جیوه در دماسنج شاخص تغییرات درجه حرارت است؛ رفتار انسان شاخص تغییرات شخصیت اوست.[1]
سازمان بهداشت جهانی، در تعریف شاخص چنین آورده است: شاخصها متغیرهایی هستند که به سنجش تغییرات بطور مستقیم یا غیرمستقیم کمک میکنند.
در سامانه مدیریت دانش «هم افزا» در تعریف شاخص آمده است:
متغیری برای شناخت و ارزشیابی، که فرصت یا ابزاری برای مقایسه شرایط و حساسیت ها، موقعیت ها و گرایش ها بوده، در ارتباط با اهداف و مقاصد، امکان تشخیص و پیش بینی می دهد.
علائم، نشانه ها و معیارهایی برای سنجش و تمییز بین دو مسأ له یا موضوع مشتبه.
متغیری که بر خاصیتی اطلاق می شود و به تعریف آن کمک می کند و شاخص خودش هدف نیست، بلکه نشانگر تحقق هدف است.[2]
شاخصها، کمّی و کیفی هستند؛ شاخص کمی مانند تعداد مقالات منتشرشده در مجلات علمی پژوهشی برای سنجش میزان فعالیت یک محقق؛ و شاخص کیفی مانند میزان اثرگذاری مقالات فوق در حل مسائل مربوط به یک علم.
در شاخصهای متداول از پارامترهای کیفی کمتر استفاده میشود و این امر سبب ایجاد آسیب در تشخیص نهایی میگردد مثلا افزایش تعداد ساعات برنامههای رسانه، به معنی افزایش فعالیت فرهنگی ارتباطی تلقی میشود در حالی که بدون توجه به محتوای ارائه شده و تاثیر مثبت یا منفی آن در فرهنگ جامعه نمی توان رشد فرهنگی را نتیجه گرفت.
شاخصها، میتوانند برای سنجش پدیدهای ترکیبی مانند توسعه و پیشرفت استفاده شوند یا برای سنجش پدیدهای کلان مانند اقتصاد یا فرهنگ، یا برای سنجش پدیدهای خُرد مانند میزان مطالعه در جامعه
در شاخصهای ترکیبی و کلان باید مجموعهای از شاخصهای خُرد تعریف شوند و نسبت آنها با کل پدیده محاسبه شود و هر یک ضریب خاص بگیرد و سپس برآیند شاخصها، به عنوان شاخص کل عرضه شود.
بنابراین شاخصها برای سه امر زیر مورد استفاده قرار می گیرند:
چهارچوبی نظری برای حرکت علمی
ابزاری برای سنجش و ارزیابی در عمل
اهدافی برای سیاست گذاری
تبیین بحث
چگونه شاخصسازی کنیم؟
قدم ا) تعیین پدیدهای که میخواهیم بسنجیم:
فرض کنید میخواهیم میزان «دینداری» جامعه را بسنجیم تا براساس نتایج سیاست های فرهنگی تنظیم کنیم.
قدم۲) تعریف پدیده و تحلیل مفهومی آن به عناصر و روابط:
در تعریف دینداری آمده است: «دینداری، باور به گزاره های معرفتی دین، انگیختگی مبتنی بر این باورها و رفتار مناسب با دستورهای عملی دین است.» [3]
در این تعریف، عناصر سهگانه «باور، احساس و رفتار» نقش کلیدی دارند.
قدم۳) کشف مصداق برای هر یک از عناصر:
در مثال فوق، در قسمت «باور به گزاره های معرفتی» با مراجعه به منابع معتبر دین مییابیم که سه مصداق برای حداقل باور به گزارههای معرفتی دین لازم است: باور به وجود خالقی بینهایت، باور به زندگانی پس از مرگ در عالمی دیگر، باور به فرستاده خدا و برنامه خدا برای زندگی.
قدم۴) کشف ظهور و بروز هر کدام از مصادیق: (به چه شکل و صورتی خود را در زمینههای مختلف بروز میدهد؟)
در مثال فوق، در قسمت باور به وجود خالقی بینهایت، با مراجعه به طرز تعبیرهای دین و طرز تعبیرهای عرف عمومی از این مقوله، میتوان آثار زیر را شناسایی کرد: مشغول شدن فکر به مبدأ پیدایش هستی و انسان، ایجاد سؤال نسبت به تقدیر و ساختار از پیش تعیینشده در هستی، ابهام در تصور خداوند و تلاش برای تصویرسازی از او، توجه به حضور او در هر زمان و هر مکان و ….
قدم۵) ترجمه هر کدام از اثرها به جملهای سؤالی یا گزارهای خبری که در مقیاسهای سنجش به کار میروند:
در مثال فوق، میتوان سؤالات و جملات زیر را به کار برد: در هفته گذشته چند بار به طور ویژه به یاد خداوند افتادهاید؟ آیا خدای شما شکل و صورت دارد؟ فهمیدن منشأ پیدایش عالم چقدر برای شما مهم است؟ و …
در قالب جملات خبری میتوان چنین گزارههایی را برای سنجش تولید کرد:
تقدیرهای خداوند برای من قابل درک نیست؛ خدا بینهایت معقول است؛ چگونگی حضور خداوند در زندگی برای من حل شده است، و ….
قدم۶) انتخاب ابزار مناسب برای سنجش آثاری که در قالب جملات درآمدهاند:
در مثال فوق، با انتخاب طیف سنجش کیفی بین صفر تا ده یا انتخاب طیف سنجش پنچ گانه «خیلی کم، کم، تا حدودی، زیاد و خیلی زیاد» که بیانگر شدت و ضعف یک اثر هستند میتوان مفهوم «دینداری» را که پدیدهای ترکیبی و درونی است، با مصاحبه مستقیم یا همزیستی و مشاهدههای غیرمستقیم، سنجید.
نکته مهم: هر کدام از مراحل فوق، نیازمند اثبات روایی و پایایی میباشند و نحوه عملیاتی کردن مصاحبه یا مشاهده نیز تابع ضوابطی است که در علوم اجتماعی و زیستی، در مباحث روش تحقیق کمی و کیفی، به تفصیل بیان شده است و رعایت آنها ضروری است.
مطالعه دو کتاب ارزشمند «مبانی نظری مقیاسهای دینی» تالیف حجتالاسلام دکتر آذربایجانی و همکاران، و کتاب «سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن» تالیف حجت الاسلام دکتر کاویانی، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بسیار مفید و راهگشاست.
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
براساس موارد فوق الذکر میتوان گفت: هر گونه پدیدهای اعم از مادی و غیرمادی، درونی و بیرونی، خُرد و کلان، بسیط و ترکیبی، با استفاده از روش فوق قابل تبدیل به شاخص و در نتیجه قابل اندازه گیری و تشخیص وضعیت هستند.
کلیه مفاهیم دینی قابل سنجش هستند و از مهم ترین وظایف عالمان دین، ترجمه مفاهیم دینی به زبان شاخصها و تولید ابزار سنجش آنهاست.
تا مفاهیم دینی به زبان شاخصها ترجمه نشوند، سیاست گذاری براساس دین معنیدار نخواهد شد.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
هویت شاخص، فرآیند شاخصسازی، مقیاسهای سنجش، تحقیقات کیفی، مفهومسازی، سیاست گذاری، زبان شاخصها
برخی فایلهای مهم و لازم در بحث شاخصها و بالخصوص شاخصهای کلان در مباحث توسعه و تمدن، و شاخصهای دینی(همه موارد کلیک میشوند)
اسلاید شاخص و شاخصسازی با مثال دینی
شاخص رتبه بندی دانشگاهها
شاخص اسراف برای سیاست گذاری مبارزه با اسراف
شاخص صداقت در بازار شاخصهای جامعه اسلامی
شاخصهای عملکردی انسان در زندگی
شاخص عدالت
شاخص شیعه بودن
شاخص استاد پژوهش محور
شاخص های کارآمدی
شاخص توسعه فرهنگی در اسلام
پی نوشت ها:
[1]. کتاب شاخصهای فرهنگ عمومی، تالیف دفتر سنجش فرهنگی، نشر دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی۱۳۸۶، ص۵۶
[2]. پایگاه هم افزا به نشانی www.bsmt.ir
[3]. مصباح، علی، دکترای روانشناسی، مقاله مفهوم دین در بستر آزمون های روان سنجی، از کتاب مبانی نظری مقیاسهای دینی، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
برچسب #تحقیقات کیفی #زبان شاخصها #سیاستگذاری #شاخص #شاخص سازی #فرآیند شاخصسازی #مفهومسازی #مقیاسهای سنجش #هویت شاخص
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
#مفاهیمکلیدی
#معادلاتحرکت
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > معادلات حرکت
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
معادلات حرکت
4 دقیقه خواندن
136
معادلات حرکت
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
منظور از اصطلاح «معادلات حرکت» در این مباحث چیست؟
مسأله بحث
چگونه میتوان برای زندگی انسان در شبکه هستی که با مؤلفهها و عناصر مختلف متعدد مرتبط است، برنامهریزی کرد؟
پاسخ:
معادله = تعیین کمیت، کیفیت و جهت رابطه بین متغیرهای مختلف برای تحقق یک اثر. تابع = دقیقسازی نحوه تبعیت یک یا چند متغیر از یک یا چند متغیر دیگر با تعیین کمیت و کیفیت و جهت و بُعد ارتباطی میان آنها.
معادلات حرکت انسان در شبکه هستی = تعیین کمیت و کیفیت و جهت و زمان و مکان و … در ارتباطات انسان در شبکه هستی به طوری که برآیند آنها حرکت به سوی هدف مورد نظر شود. (لینک به شکل شبکه هستی)
توضیح:
این اصطلاح از علم فیزیک/ مکانیک اخذ شده است و در آن علم، معادله حرکت عبارتست از:
معادلهای که رفتار سیستم را توصیف میکند؛ معادله حرکت در سیستمها حرکت جسم را در ابعاد زمان و مکان توصیف میکنند. با این معادلات میتوان مکان جسم را در یک لحظه خاص یا لحظهای (لحظاتی) که جسم در یک مکان خاص قرار گرفته است به دست آورد. این معادله رابطهای بین پارامترهای توصیف کننده حرکت جسم از قبیل مکان، سرعت، شتاب، زمان و… است. با توجه به شرایط مختلف مسأله از قبیل نیروهای وارده (که روی شتاب تأثیرمی گذارند)، شرایط اولیه جسم و… جسم میتواند حرکتهای گوناگونی داشته باشد که حرکات مستقیم الخط یکنواخت و حرکت با شتاب ثابت از جمله این حرکات و جزو سادهترین آنها هستند. [1]
از مفاهیم زیرساختی در بحث معادلات حرکت، مفهوم «برآيند نیروها» است؛ برآیند نیروها نیز از علم فیزیک/ مکانیک اخذ شده است و مقصود از آن این است که: مسیر نهایی حرکت یک جسم، در جهت جمع برداری نیروهای وارد بر آن خواهد بود.
منظور از «جمع بُرداری نیروها» :
«بُردار» یک تصویر هندسی است که میزان و جهت نیروی وارده بر یک جسم را نشان میدهد (پیکان جهتدار که نسبت به مبدأ مختصاتی اندازه و جهت گرفته است.) از آن جایی که معمولا نیروهای وارده بر اشیاء با اندازهها و جهات مختلف هستند، و این نیروها به او وارد میشوند تا حرکت و تغییری را در جسم ایجاد کنند، محاسبه جهت و مقدار مجموعه نیروها و کشف جهت و مقدار نیروی نهایی، بسیار حیاتی است. عملیات «جمع برداری نیروها» برای محاسبه نیروی نهایی وارده بر جسم است. تصویر زیر نمایش بسیار ساده و اولیه از جمع بردارهاست:
همان طور که مشاهده میشود، هم اندازه نیروی نهایی نسبت به دو نیروی وارده، تغییر کرده است هم جهت آن.
بردار برآیند = کمیت و کیفیت و جهت حرکت و تغییر در پدیده مورد نظر
رابطه این مطلب با شبکه هستی:
تمام حرکتها در هستی، «برآیندی» هستند و ابعاد زمانی، مکانی، کمّی، کیفی، جهتی، اثرپذیری، اثرگذاری، زمینه حرکت،… در نتیجه نهایی تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم دارند. از سوی دیگر «زندگی» یعنی حرکت انسان در فکر، روح و رفتار در مقیاس فردی و جمعی، لذا اگر بخواهیم مسیر رشد و کمال انسان را به دست بیاوریم باید تمام عناصر مؤثر در حرکتش را محاسبه کنیم تا برآیند نیروها، تعیینکننده جهت حرکت و کمیت و کیفیت حرکتش باشد. به شکل شبکه هستی در زیر توجه کنید:
اگر انسان که در تصویر از او با نماد «اراده و اختیار» تعبیر شده است بخواهد به هر سمتی حرکت کند باید نیروهای وارده بر خودش از طرف عناصر موجود در هستی را محاسبه کند و تغییراتی در آنها بدهد تا بتواند به هر سمتی که اراده کرد حرکت کند. هر کدام از خطوط موجود در شکل را که یک بردار نیروست، به صورت یک بازوی هیدورلیکی قابل کوتاه و بلند شدن و قابل تغییر زاویه در نظر بگیرید که قابل قطع کردن و جداشدن هم نیستند، اگر انسان بخواهد به هر سمتی حرکت کند باید بازویی را کوتاه و بازوی دیگری را بلندتر با تغییرات در زوایای آنها داشته باشد تا بتواند برآیند آنها را به سمت مورد نظر خود قرار دهد.
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
معادلات حرکت انسان در شبکه هستی یعنی تعیین کمیت و کیفیت و جهت روابط انسان با مؤلفههای اثرگذار و اثرپذیر در زندگی او در کل هستی، به طوری که برآیند آنها به سوی هدف مورد نظر او باشد.
«دین» بیانگر معادلات حرکت انسان در هستی برای اتصال به خداوند است. (انتقال به بحث تفصیلی از دینشناسی)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
دینشناسی، شبکه هستی، برآیند نیروها، معادلات حرکت
پی نوشت:
[1]. دانشنامه آزاد ویکیپدیا
برچسب #برآیند نیروها #دینشناسی #شبکه هستی #مبانی حرکت #معادلات حرکت
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
#مفاهیمکلیدی
#شبکههستی
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > شبکه هستی
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
شبکه هستی
7 دقیقه خواندن
149
شبکه هستی
شبکه هستی دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست محتویات
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرض ها
فرضیه بحث
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
« شبکه هستی » چیست؟ چرا و چگونه؟ (انتقال به تصویر از شبکه هستی دارای حرکت)
مسأله بحث
برای انجام یک تحقیق معتبر، نیاز به تشخیص موقعیت پدیده در کل شبکه هستی داریم نقشه عالم هستی که در آن موقعیت و مختصات موجودات و عوالم و روابط آنها با یکدیگر مشخص شده باشد چگونه است؟
پیش فرض ها
شبكه، مجموعهای به همپیوسته از «سیستمها» است که هدف واحد یا اهداف متعددی را پوشش میدهند؛ و «سیستم» مجموعهای از عناصر است كه با يكديگر ارتباط برقرار میكنند و برای تحقق يك هدف واحد در تلاشاند. در هر شبكه، تغيير يك جزء بر ديگر اجزاء و بر كلّ، تأثير دارد و هيچ يك از عناصر، اثر مستقل و جدا از مجموعه ندارند. بعضی اوقات اصطلاح «شبکه» معادل با اصطلاح «سیستم» به کار میرود.
فرضیه بحث
برهان در فلسفه اسلام، منجر به نظريّه “شبكهای بودن هستی” شده است. مقصود از شبکه هستی، برقراری رابطه علت و معلولی، اثرگذاری واثرپذیری میان کل پدیدهها در تمام لایههای عالم وجود است.
تبیین بحث
براساس نظريّه فوق، هيچ حركتی در هستی، بدون تعامل با اجزاء ديگر آن انجام نمیشود. عوالمی در ماوراء دنيا وجود دارند كه منشأ و سرچشمه موجودات مادی هستند و فعل وانفعالات موجود در دنيا و موجوداتِ آن، تابعی از فعل وانفعالات موجود در جهانهای آسمانی است و ايجاد اثری در جهان مادی (كه به سبب فعّال شدن عللی در ماوراء بوده است)، سبب تأثير در نقاط ديگر ماورايی شده و در نتيجه آثار جديدی در جهان مادی پديد ميآيد واين چرخه فعل وانفعالات كه سررشته آنها متصل به اراده خداوند است، به همين منوال استمرار میيابد؛ بدن در روح اثر میگذارد و روح در بدن و هر دو در محيط و محيط درهر دو، و هر سه در مجاری ماورايی و سرچشمهای موجودات تأثير ميگذارند و اين مجاری در يكديگر و در كل دنيا نفوذ دارند. كل اين تعاملات، تشكيل شبكه واحدی را میدهد كه بهصورت سيستمی منسجم و يكپارچه، برای تحقّق هدفی در ارتباطند. شايد نموداری ابتدايی از شبكه هستی بر اساس فلسفه اسلام را، بتوان به صورتی كه میآيد تصويركرد:
(انتقال به تصویر دارای حرکت)
براساس حكمت متعاليه اسلام، هستی از مراتب تشكيكی وجود، از وجود بی نهايتِ خداوند آغاز شده و به قابليّتِ وجود يافتن(هيولی) ختم میگردد و اين مراتب ارتباط علت ومعلولی با يكديگر دارند و يك مجموعه يكپارچه را تشكيل میدهند. هر رتبه از وجود، خواص و آثاری بهخود میگيرد و قوانينی براساس آنها در آن فضای وجودی حاكم میگردد. عالمِ قيامت، عالمِ برزخ و عالم دنيا، سه لايه كلّی هستی میباشند.
این تصویر، برش و مقطعی معرفتی از «هر نقطه در هستی» میباشد و اینکه خداوند با یک نقطه نشان داده شده است به معنی محدود کردن او در آنجا نیست بلکه در هر نقطه در عالم هستی، این مخروط فعال است و در هر نقطه از عالم وجود، وجود از خداوند تجلی پیدا میکند و به کل لایههای هستی منتشر میشود.
از خدا آغاز شده (انا لله) و به دنیا میرسد (ثم رددناه اسفل سافلین) و به خدا برمیگردد (انا الیه راجعون). روح همه انسانها از «عالم امر» نشأت میگیرد (الا له الخلق و الامر + قل الروح من امر ربی) ، تنازل میکند (ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم) از نقطهای به دنیا وارد میشود (برزخ نزولی یا عالم ذر) ، به بدنی تعلق میگیرد، در محیط مادی قرار میگیرد، با همنوع ارتباط برقرار میکند، از نقطهای از دنیا خارج میشود (برزخ صعودی) و بهسوی خداوند بازمیگردد. هر کدام از خطوط داخل شکل، نمایاننده نیرویی است که به ما وارد میشود یا ما وارد میکنیم.
نیروهای مثبت (فرشتگان) و نیروهای منفی (شیاطین) در این عالم مشغول به اثرگذاری هستند و ما انسانها در نقطهای خارج از برزخ و نزدیک به برزخ، در عالم مادی قرار گرفتهایم (نقطه اراده)؛ به هر طرف که بخواهیم میتوانیم حرکت کنیم (اختیار داریم)، اما نمیتوانیم خارج از ساختار شبکه هستی و خارج از قوانین آن حرکت کنیم (اختیارمان محدود به جبر ساختاری است).
کلیه عناصر هستی بر ما اثر میگذارند و ما نیز میتوانیم برآنها اثر بگذاریم، و از آن جایی که تمام حرکتها در این عالم برآیندی است، لذا برای اینکه بتوانیم به سمت و سویی حرکت کنیم باید کلیه نیروهایی که به ما وارد میشود و ما می توانیم بر آنها نیرو وارد کنیم را محاسبه کنیم تا بتوانیم برآیند آنها را به سوی هدفمان به دست آوریم؛ بنابراین باید هر کدام از خطوط موجود در شکل که نمایاننده یک نیرو وارده به ما هستند یک «معادله» تعیین کنیم یعنی تعیین کمیت و کیفیت و جهت نیرو در هنگام ارتباط، تا بتوانیم برآیند این معادلات را طوری به دست آوریم که رو به سوی هدف باشد.
چقدر و چگونه باید به بدن بپردازیم (تعیین کلیه عوارض زمانی، مکانی، کمی، کیفی، جهتی و …) تا برآیندش با نحوه پرداختن به محیط و نحوه پرداختن به همنوع و نحوه توجه به فرشتگان و نحوه توجه به شیاطین و …، رو به سوی خدا باشد.
دقّت دراين نمودار نشان ميدهد كه كوچك ترين تغيير در هر يك از نقاط ارتباطی به ديگر نقاط هم سرايت میكند، هر نقطه را كه حركت دهيد تمام نقاط ديگر هم حركت خواهند كرد. اگر بخواهيم جهت حركتِ “انسان به سوی خدا” را تنظيم كنيم، بدون تنظيم ارتباطات نقاط ديگر، نمیتوان جهت مطلوب را ايجاد كرد. وقتی انتخاب يك رنگ يا مدل لباس، در روحيّه انسان تأثير دارد و تغييراتی در احساسات و در پی احساس، در افكار ايجاد ميكند و اين تغييرات در دراز مدت سبب تغيير جهت حركت زندگی ميشود، [1] آيا ميتوان بدون ارائه برنامه برای جوانب مختلف زندگی و ايجاد اثرات حساب شده درفكر و روحِ فردی و جمعی، انسان را در كوتاهترين و سريعترين و باكيفيتترين حركت به سوی خدا بُرد؟
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
با توجه به نظريّه “هستی شبكهای” و ملاحظه تعريف و اهداف دين، دين بايد برای سؤالات زير پاسخ داشته باشد (يعنی دين بايد برای موارد زير كه عناصر حياتی زندگی انسان هستند طرح و برنامه ارائه دهد تا بتواند هدف نهايی خود را محقق كند): (انتقال به مبنای دینشناسانه)
چگونه ارتباط مطلوب با خدا داشته باشيم؟
چگونه به هدف زندگی برسيم؟
چگونه قلب و روح سالم داشته باشيم؟
چگونه فكر و ذهن فعال و خلّاق داشته باشيم؟
چگونه بدن سالم داشته باشيم؟
چگونه ارتباط مفيد با ديگر انسانها داشته باشيم؟
چگونه محيط زندگی سالم داشته باشيم؟
چگونه نيازهای خود را به درستی برطرف كنيم؟
موارد زير نيز برخی از جوانب و لايههای زندگی هستند كه بنا بر مقتضای شبكهای بودنِ هستی، دين تا برای آنها طرح و برنامه نداشته باشد نمیتواند انسان را به هدف مورد نظر خود برساند[2] و يك دينشناس بايد الگو و مدلی را كه دين برای آنها بيان كرده است شناسايی و ارائه كند:[3]
نظام عبادی، نظام اخلاقی، نظام تربيتی، نظام آموزشی، نظام توليد و مصرف غذايی، مدل لباس و مسكن و استراحت، نظام بهداشتی، نظام حقوقی و قضايی، نظام امنيتی، نظام تجاری و اقتصادی، نظام زندگی اجتماعی و تعاون و فعاليّتهای گروهی، نظام حكومتی و تصميمگيری، الگو و مدل فرهنگی، نظام خانوادگی و نظام رسانهای .….. (رجوع به نقشه تمدن)
انتقال به بحث تفصیلی از مبانی هستیشناسانه
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
فلسفه، حکمت متعالیه، هستیشناسی، نقشه هستی، هرم هستی، مخروط هستی، نظام علت و معلولی، فرمول حرکت
پی نوشت ها:
[1]. اين نمودار الهام گرفته از نمودار زير است كه در كتاب “معادشناسي”، تأليف مرحوم علامه آيهالله حاج سيدمحمدحسين حسينی طهرانی قدسسره، انتشارات حكمت، ج۶، ص۲۰۰ آمده است. مبانی فلسفی نمودار نيز در همان قسمت از كتاب تشريح شده است.
دركتاب”هرم هستی”، ص۱۷۵ نيز آمده است: “وجه تشبيه جهان هستی به مخروط يا هِرَم اين است كه همانگونه كه رأس مخروط بسيط و ناپيداست و در عين بساطت، محيط و فراگيرنده تمام جسم مخروط يا هرم است، مقام غيب الغيوب و غيب مكنون نيز به همين گونه است كه در عين احاطه و حضور قيومی در تمام مراتب هستی، اختصاص و تعيّن مخصوصی به هيچ يك از نقاط مخروط ندارد؛ و نيز به خاطر اين است كه در عين اتصال مستقيم و ناگسستنی كه ميان تمام نقاط جسم مخروط و راس حاكميت بنيادی وجودی دارد، مراتب قرب و بُعد ذاتی و شدت و ضعف تعلّقی ميان مراتب متكثره حكمفرماست كه میتواند از كثرت تشكيكی حكايت كند و از همه گذشته در هرم هستی میتوان قاب قوسين را بهخوبی ترسيم رياضی نمود و رأس مخروط را در قاب قوسين قرار داد.”
[2]. بررسی كتاب”مبانی كلامی جهتگيری دعوت انبياء”، احد فرامرزقراملكی، نشر پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی۱۳۸۰، میتواند در اين بحث راهگشا باشد.
[3]. هم در مقياس خُرد و هم در مقياس كلان
برچسب #حکمت متعالیه #شبکه هستی #فرمول حرکت #فلسفه #مخروط هستی #مفهوم شبکه #نظام علت و معلولی #نقشه هستی #هرم هستی #هستی #هستیشناسی
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
– ارتباط موضوع با متغيرهای بيرون از خود احتمالا به صورت برداری و برآيندی است. (موضوع، كاركردی مستقل از ديگر عناصر محيط ندارد.)
– ارتباط موضوع با متغيرهای بيرون از خود احتمالا دارای سطوح و مراتب فوقانی متعددی نيز میباشد. (تركيب تا رسيدن به علتالعللهای كلان و ريشهای در ابعاد مختلف)
– موضوع مورد نظر و عناصر درونی و بيرونی، احتمالا در حال تغيير دائمی هستند.
– موضوع مورد نظر هدفی را در هستی دنبال میكند.
– موضوع، احتمالا دارای اهداف اوليه و ميانی نيز هست.
– هدف نهايی و ديگر اهداف موضوع، احتمالا دارای شدت و ضعف نيز میباشند.
– صورتبندی موضوع، احتمالا از زوايای ديد مختلف، تغيير میكند.
نگرش سيستمی به دين، يعنی بررسی دين در فضای كليه احتمالات فوق
نگرش سیستمی به زندگی، یعنی بررسی جریان زندگی در فضای کلیه احتمالات فوق.
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
اگر دين صرفا مجموعه كنارهم گذاشته شده از تك گزارهها نباشد (جمع جبری گزارهها) بلكه دارای هويّتی مجموعی و شبكهای باشد (جمع برداری ميان گزارهها و برآيند آنها با معادلات حاكم بر خلقت)، و اگر نگرش سیستمی تلاش برای کشف برآیند ارتباطات موجود میان متغیرهای درونی و بیرونی یک موضوع باشد، آنگاه دستيابی به كاركرد اصلی و بهينه دين، بدون نگرش سيستمی و شبكهای ممكن نخواهد شد.
اگر با نگرش سیستمی به دین نگاه کنیم موارد زیر را خواهیم یافت:
۱.دين، مجموعهيی از عناصر و گزارههای بهه همپيوسته و نظاممند است.
۲.اين عناصر و اجزاء، تابع اهداف دين هستند و هدفگرايی دين، به اين عناصر شكل میدهد و ساختار ارتباطی آنها با يكديگر را تعيين ميكند.
۳.اتحاد مبدأ پيدايش دين با مبدأ پيدايش هستی، پل ارتباطی دين با واقعيتهاست و بر اين اساس، برنامههای دين جلوههايی از معادلات واقعی است و برنامههای دين، مدل كردنِ واقعيتها است.
۴.دين، اهداف و برنامههای خود را اولويتبندی میكند.
۵.دين، به عناصر محيطی خود تعامل دارد.
۶.دين، برای شكلدهی به عناصر محيطی خود برنامه دارد و آرمانها و هنجارها را در چهارچوب اهدافِ خود تغيير و تحول میبخشد.
۷.دين از تضاعف نيروبخشی برای حركت به سمت هدف برخوردار است.
۸.شناخت دين از طريق تحليل گزارههای نگرشی، راهبردی و راهكاری ممكن است.
۹.برنامههای دين، قابليت خود تنظيمی دارد؛ تعادلگرا و تكاملی است.
۱۰.برنامههای دين، در فرآيندی پيوسته و مستمر و تدريجی تحقق میيابند.
۱۱.هويت و برنامههای دين را ميتوان از منظرِ “محرك – پاسخ” مطالعه كرد. دين دارای شبكه عصبی منسجم و در تحت مديريت اهداف است كه نسبت به محركها واكنش نشان میدهد.
۱۲.گزارههای دين را بايد در عرصه اهداف و اولويتهای آن بررسی كرد.
۱۳.سيستم دين از سه خُرده سيستمِ نگرشی، قانونی و فرهنگی تشكيل شده است.
۱۴.اين خُرده سيستمها، مسئوليت تقسيم كار و فعاليتها را در سيستم اصلی به عهده دارند.
۱۵.بخش استراتژيك هر سيستمی از سه مولفه: تعادل حياتی، ميدانهای نيرو و برآيند بُرداری تشكيل میشود. تعادل حياتی، نقطه ثقلی است كه مجموعه سيستم خود را براساس آن متعادل میكند و محيط درونی خود را ثبات میبخشد و بين نيروهای درونی و بيرونی موازنه برقرار میكند. ميدان نيرو، صافی كليّه ارتباطات در راستای تحقق اهداف است كه نيروهای سوقدهنده و بازدارنده را فعال میكند. برآيند بُرداری، ابزار اندازهگيری نيروها و عوامل علّی و محركهای سيستم هستند. در اين تحليل، سطوح تعامل عوامل با يكديگر مشخص میشود. در سيستم دين نيز اين سه مؤلفه به وضوح وجود دارند:
الف- تعادل حياتی در دين، طيف اهداف دين است كه نقطه ثقلِ فازیای است كه مجموعه گزارههای دين را منسجم و متعادل كرده و موازنههای لازم بين محركها و پاسخها را ايجاد مینمايد.
ب- ميدانهای نيرو در دين، حداقلها وحداكثرهايی است كه در موضوعات مختلف توسط دين تعيين شده است. اين حداقل وحداكثرها، مرزها و حدودی هستند كه بهعنوان صافی جهتدهنده به كليّه ارتباطات ميانگزارهای در عرصه دين و صافی فعاليتها در عرصه دينداری عمل میكنند.
ج-برآيند بُرداری در دين، گزارههايی هستند كه سطوح و لايهها و معادلاتِ كلی را بيان میكنند و رابطه بين آنها را تبيين مينمايند. اين گزارهها توسط علمِ “قواعدفقه” و علمِ “اصولفقه” به تفصيل تعريف و توصيف شدهاند.
اگر چنين باشد آنگاه دين قانونگذار، ساختارساز، فرآيندآفرين، برنامهساز و راهبرددهنده خواهد بود و میتوان براساس شبكه گزارههای دين، سيستمهای زندگی جمعی بشررا بهزبان قابل مقايسه با سيستمهای رقيب ارائه كرد.
براساس نگرش سیستمی به زندگی، میتوان قالبی را برای رصد و کشف عناصر نهفته در زندگی و جهتدهنده به زندگی و کشف برآیند آنها پیشنهاد کرد. (دریافت قالب برنامهریزی راهبردی برای زندگی)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
نگرشی سیستمی، نگرشی سیستمی به دین، دین راهبردی، مدلهای دینی، دین استراتژیک، دین تمدنساز
[۱] مقصود از تبیین به روش تحلیل مفهومی این است که: با استخراج لوازم ذاتی هر مفهوم (با استفاده از روش تشخیص جنس و فصلهای مفهومی و روش استدلال مباشر در علم منطق) مفاهیم تشکیلدهنده مفهوم اصلی و لوازم آن کشف شوند.
و مقصود از تبیین به روش اصل موضوعی این است که: بااستفاده از لوازم گزارههای تصدیقی و تصوری که در علم دیگری اثبات شده است و یاترکیب اینگونه گزارهها، نتیجه جدیدی بهدست بیاید.
برچسب #دین استراتژیک #دین تمدنساز نگرشی سیستمی #دین راهبردی #مدلهای دینی #نگرشی سیستمی #نگرشی سیستمی به دین #نگرشی سیستمی،نگرشی سیستمی به دین،دین راهبردی،مدلهای دینی،دین استراتژیک،دین تمدنساز
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
#مفاهیمکلیدی
#نگرشسیستمیبهدین
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > نگرش سیستمی به دین
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
نگرش سیستمی به دین
8 دقیقه خواندن
317
نگرش سیستمی به دین
نگرش سیستمی به دین دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرض ها
تبیین بحث
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
«نگرش سیستمی» چیست؟ چه کاربرد و کارآمدی دارد؟ «نگرش سیستمی به دین» یعنی چه؟ ( اسلاید بحث ) + (مقاله)
مسأله بحث
چگونه میتوان بیشترین ابعاد و زوایای پدیدهها را کشف کرد و به موقعیت واقعی پدیده در شبکه هستی رسید؟
پیش فرض ها
۱. «نگرش سیستمی» یعنی بررسی پدیده از جهت نحوه ارتباط اجزاء آن با یکدیگر، و با دیگر پدیدهها، برای ایجاد یک اثر و نتیجه.
۲. کاربرد نگرش سیستمی، کشف فرآیندهای فعال در پدیدهها یا تولید فرآیند لازم برای ایجاد یک پدیده است.
۳. کارآمدی نگرش سیستمی، کشف اجزاء و روابط نهفته، و در نتیجه، ایجاد قدرت پیشبینی و کنترلِ برتر از «نگرش خُرد و اتمی» است.
۴. نگرش سیستمی به دین یعنی تحلیل شبکه به هم مرتبط گزارههای دین برای کشف سازهها و فرآیندها در مقیاس کلان تمدنسازانه
۵. نگرش سیستمی به زندگی یعنی بررسی کلان زندگی و کشف عناصر فعال مثبت و منفی نهفته در آن (در سه لایه ذهن و فکر، قلب و روح، رفتار و عمل) محاسبه برآیند نیروهای فعال در زندگی، به هدف تلاش برای اصلاح مسیر و قرار گرفتن در مسیر بهینه.
تبیین بحث
«نگرش» يعنی جهت توجّه به ابعاد وجودی موضوعات و پدیدهها. اشياء مادی به واسطه عناصر زمان، مكان، كميت، كيفيت، اثرگذاری و اثرپذيری (نوع رابطه با ديگر اشياء) در محدوديت قرار دارند، و ذهن انسان نیز قدرت دارد اشياء را برش بزند و لايهلايه كند و ابعاد آن را از هم جدا كند و هر يك را مستقل نگاه كند؛ ذهن میتواند فقط بُعد مكانی شیء را نگاه كند و از اين زاويه به بررسی آن بپردازد يا فقط جنبه كميتی آن را نگاه كند و از اين حيث به مطالعه آن بپردازد. كلماتِ: زاويه ديد، جهت، حيث، بُعد، لايه، جنبه و مانند اينها همگی دلالت بر قابليت ذهن در ايجاد نگرشهای خاص نسبت به موضوعات دارند.
از سوی ديگر ذهن انسان به واسطه انس با ماده و محدوديتهای مادی، جزئی نگر است. يعنی در ديد اوليه فقط متوجّه برخی از ابعاد و جنبهها میشود و برای دستيابی به يك ديد كامل بايد چندين بار از جوانب و زاويههای مختلف شيء را بررسی كند سپس تصاوير به دست آمده در هر يك از بررسیها را كنار هم بگذارد تا بتواند يك ديد كلّی و جامع از موضوع به دست آورد. بنابراين میتوان گفت كه نگرشهای انسان دو گونه است: نگرش خُرد و نگرش كلان. نگرشهای خُرد فقط به اجزاء و خصوصيات آنها میپردازند و توجّهی به ارتباط اجزاء با يكديگر و جايگاه آنها در مجموعه اصلی ندارند (ديد دروني). نگرشهای كلان به ارتباطات اجزاء و مجموعهای كه اين اجزاء ايجاد كننده آن هستند میپردازد (ديد بيرونی).
خود را در موقعيتی فرض كنيد كه طاقه پارچهای را میبينيد. يك وقت است به جنس آن نگاه میكنيد، رنگ آن را بررسی میكنيد،عرض آن را میپرسيد و يك وقت به طرح لباسی كه از اين پارچه میتوان درآورد فكر میكنيد؛ تمام بررسیهای جزئی ما برای رسيدن به يك كلّ است؛ اگر در جزئيات بمانيم و فقط خود را سرگرم بررسی جزئيات كنيم، در حقيقت مانند اين است كه بهترين پارچهها را بخريم و انبار كنيم و با وجود نياز به لباس آنها را ندوزيم نپوشيم.
اگر اين توجّه به برخی از ابعاد باشد، نگرش جزئی است و اگر به تمام ابعاد باشد نگرش كُلی است. ما در زندگی به هر دو گونه از نگرش نيازمنديم ولی نگرشهای جزئی هميشه مقدمهچين و زمينه ساز برای نگرشهای كلّی هستند. بدون يك ديد كلان و محيط بر موضوع، تلاشهای انسان برای رسيدن به حقيقت ناكام میماند. كشف نگرش كلانی كه جزئيات موضوع برای ايجاد آن با يكديگر مرتبط شدهاند از ضروريات فهم موضوع است. با توجه به مطالب فوق میتوان گفت:
اصل «نگرش سيستمی» مبتنی بر پيشفرضهای زير است:
– موضوع مورد نظر احتمالا دارای اجزاء مرتبط با يكديگر است.
– اين اجزاء احتمالا دارای لايههای درونی و عميقتر نيز هستند. (تجزيه تا رسيدن به ذرات بنيادين)
– ارتباط اجزاء با يكديگر احتمالا بهصورت بُرداری و برآيندی است. (موضوع، مجموعهای از عناصر مستقل از هم نيست.)
– موضوع مورد نظر احتمالا دارای ارتباط با متغيرهای بيرون از خود میباشد.
#مفاهیمکلیدی
#نگرشآیندهپژوهانه
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > نگرش آینده پژوهانه
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
نگرش آینده پژوهانه
13 دقیقه خواندن
116
نگرش آینده پژوهانه
نگرش آینده پژوهانه دانشنامه عبدالحمید واسطی
فهرست مطالب
موضوع بحث
مسأله بحث
پیش فرض ها
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
موضوع بحث
کارگاه آیندهپژوهی (هویت آیندهپژوهی و روشهای آن) (انتقال به بسته اسلاید یک، بسته اسلاید دو + بسته آموزشی صوتیتصویری)
مسأله بحث
چگونه میتوانیم در محیط رقابت و فراوانی عوامل نامطلوب، برای ارتقاء مستمر زندگی برنامهریزی کنیم؟ (دریافت فایل برنامهریزی راهبردی آیندهنگرانه در زندگی)
پیش فرض ها
آینده جزئی از زندگی ما و دنیاست؛ همان طور که “امروز” نیاز به اندیشیدن دارد “فردا” نیز نیاز به اندیشیدن دارد. توجه به آینده و تفکر درباره آن به معنای خیال پردازی نیست بلکه به معنای واقع نگری است. آنچه در آینده پژوهی مطرح است نگاه متفکرانه به آینده است.[1]
آینده پژوهی چیست و چه فایدهای دارد؟
آینده پژوهی کشف و تحلیل عوامل تأثیرگذار نسبت به آینده، به هدف ایجاد آینده مطلوب است. آینده بر سه نوع است:
الف- آینده ممکن: هر چیزی اعم از خوب یا بد، محتمل یا بعید که میتواند در آینده رخ دهد.
ب- آینده محتمل: آنچه به احتمال بسیار زیاد در آینده به وقوع خواهد پیوست (مبتنی بر استمرار شرایط کنونی در آینده).
ج- آینده مرجّح: آنچه مطلوبترین و مرجّحترین رویداد آینده به شمار میرود.
در آینده پژوهی آنچه به عنوان هدف اساسی مطرح است محتمل ساختن آینده مرجّح می باشد.
بدین منظور باید ازآنچـه که میخـواهیـم بیـافرینیم تصـویری روشن و شـفاف در ذهن داشـته باشیـم. همچنین نسبت به آینده ممکنی که علیرغم تردید در وقوعش، تحقق آن اثر بزرگی بر زندگی مردم میگذارد، باید آگاهی لازم داشته باشیم.
درحوزه آينده انديشی چه پرسش های مهمّی مطرح است؟
شاخه اصلی موضوع سوال مساله
مدیریت و برنامه ریزی آینده پژوهی آینده چیست؟ چگونه می توان آینده را شناخت؟
چرا باید آینده را شناخت؟
روند، رویداد و رخداد چیست؟ چگونه می توان روند ها، رویدادها و رخدادهای آینده را رصد کرد؟
تسلط بر آینده یعنی چه؟ چگونه می توان بر آینده مسلط شد؟
مدیریت آینده چیست؟ چگونه می توان آینده را مدیریت کرد؟
تغییر آینده یعنی چه؟ چگونه می توان آینده را تغییر داد؟
آینده با قسمت و تقدیر چه ارتباطی دارد؟ چگونه می توان برنامه ریزی برای آینده را با قسمت و تقدیر هماهنگ کرد؟
برای شناخت آینده دچار چه محدودیت هایی هستیم؟ چگونه می توان محدودیت ها در شناخت آینده را برطرف کرد؟
چه موانعی باعث عدم شناخت صحیح از واقعیت های آینده می شود؟ چگونه می توان احتمال خطای برنامه ریزی در آینده را به صفر رسانید؟
چگونه می توان مدل برنامه ریزی آینده نگرانه طراحی کرد؟
برنامه ریزی آینده نگرانه چیست؟ عدم موفقیت در برنامه ریزی های برای آینده، از چه عوامل، زمینه ها یا شرایطی نشأت می گیرد؟
اگر آینده را نشناسیم، دچار چه آسیب ها یا بحران هائی می شویم؟
چگونه می توان این عوامل، زمینه ها یا شرایط را از بین برد؟
آینده ممکن و مرجّح یعنی چه؟ چگونه می توانيم نسبت به آينده معرفت كسب كنيم؟
روش های آینده پژوهی کدامند؟ عدم موفقیت در برنامه ریزی های برای آینده، چه آسیب ها یا بحران هایی را در پی خواهد داشت؟
علم آینده پژوهی در پاسخ به چه مسأله و نیازی به وجود آمد؟
تاریخچه علم آینده پژوهی چیست؟ محدوديت هايی كه در راه ادراك دقيق واقعيت وجود دارد، چه تأثيری بر شناخت صحيح از شرايط ظهور يابنده در آينده دارد؟
قلمرو این علم تا کجاست؟ آن چه در مقام يك حوزه معرفت علمی به مطالعات آينده شناسی ارتباط دقيق دارد چيست، و رابطه اين حوزه با ديگر قلمروهای معرفت علمی كدام است؟
موضوع آینده پژوهی چیست؟ فناوری كنونی مطالعات آينده انديشی متشكل از چيست؟
هدف از آینده پژوهی چیست؟ چگونه می توان افق های دید را گسترش داد؟
جایگاه آینده پژوهی در بین منظومه علوم کجاست؟ نسبت آینده پژوهی با سایر علوم چگونه است؟
رابطه آینده پژوهی با تمدن سازی چیست؟ چگونه می توان آینده پژوه تمدنی تربیت کرد؟
آینده پژوهی چگونه باعث تمدن سازی می شود؟
آینده پژوهی تا چه اندازه ضمانت اجرائی دارد؟
قطعاَ در مورد آینده موارد یقینی وجود ندارد. اما انسان میتواند در سرنوشت آینده تأثیرگذار باشد. در این میانه دانشی زاده میشود که سعی میکند با پیشبینی عوامل مؤثر در تغییرات آینده به صورتی دوگانه، هم مهار تغییرات را در دست گیرد و هم جامعه را برای این تغییرات آماده کند. آینده پژوهی فراتر از پیشبینی است و ادعای پیشگویی هم ندارد.
ضرورت آینده پژوهی در زمان معاصر چیست؟
امروزه تغییرات با نرخ سریع تری بوقوع می پیوندند. تغییرات فناوری و متعاقباً تغییر در دیگر جنبه های زندگی، افزایش روزافزون وابستگی متقابل کشورها و ملل، تمرکز زدایی جوامع و نهادهای موجود که به دلیل گسترش فناوری اطلاعات شتاب بیشتری یافته است، تمایل روزافزون به جهانی شدن به همراه حفظ ويژگی های ملی، قومی و فرهنگی و بسیاری عوامل دیگر، لزوم درک بهتر از “تغییرات” و ” آینده” را برای دولت ها، کسب و کارها، سازمان ها و مردم ایجاب می کند. می توان گفت اگر مردم در گذشته های دور به اندازه کافی فرصت داشتند تا زندگی خود را بر اساس عادتهایشان بنا کنند؛ و از این رو بسیار آسوده خاطر بودند؛ اما با پیشرفت علم و فناوری در سده های اخیر، ثبات تقریباَ یک پدیده نادر شده است.
سابقه آينده پژوهی از چه زمانی است؟
در کتاب «الفبای آیندهپژوهی» آمده است:
«…كتاب جمهوری افلاطون آغازگر سنت آرمان شهری (utopia) بود كه در گسترش مطالعات آينده نقش مهمی ايفا كرد. روندهای جهان باستان كه می توانستند به يك آينده پژوهی آگاهانه بينجامند با انحطاط امپراتوریهای بزرگ ايران و روم از بين رفتند. اما در اروپا طی سده های يازده و دوازده ميلادی نهضتی ظهور كرد كه در قرون ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ نيز آرام آرام شتاب يافت. نويسندگان زيادی با الهام از كتاب جمهوری افلاطون آرمان شهر خود را ترسيم می كردند. به عنوان مثال مور در سال ۱۵۱۶ م جزيرهای آرمانی كه تجسم يك جامعهی سعادتمند بود را به رشتهی تحرير در آورد. در طول اين سال ها تا اواسط قرن ۲۰م دانشمندان زيادی همچون ديدرو ودالامبر(Diderot & Dalabert)، جي.بي. بري (J.B,bury) و سپاستين مرسيه فرانسوی كمك شايانی به پيشرفت اين علم از طريق نگاشتن كتاب های فراوانی كردند.
دههی معروف ۱۹۶۰ دههی پيدايش سازمان های آينده پژوهی در گوشه و كنار جهان بود. دراين سال ها همزمان با پيدايش اين سازمان ها كتابهای مقدماتی خوبی در اين موضوع پديد آمد. همچون كتاب مدخلی بر هنر و علم شناخت و شكل دهی به جهان فردا كه كتابی كلاسيك است و هنوز هم در دسترس بوده و آن را رئيس انجمن علمی آينده پژوهی آقای ادواردكورنيش ويرايش كرده است. اين كتاب با همكاری گستردهی اعضاء و كاركنان انجمن جهانی آينده پژوهی نوشته شده و شكل تكامل يافته” پروژهی گسترده فهرست منابع برای قرن سوم امريكا” است. سال ۱۹۶۷ شاهد اولين كنفرانس جهانی آينده پژوهی بود كه در اسلو برگزار شد. اين اجلاس و شركت كنندگان آن به عنوان منبعی برای تعريف كتاب” بشريت در سال ۲۰۰۰” مورد استفاده قرار گرفت. اين كتاب توسط دو تن از اعضای اصلی اجلاس يعنی روبرت يونگ ( مؤسس آينده پژوهی وين) و جان گالتون (رئيس فدارسيون جهانی آينده پژوهی بعد از برت ران دی جوونل) نوشته شد. پس از اين سال ها در دهه ۹۰ افرادی همچون ريك اسلاتر (بنيانگذار مركز آينده پژوهی استراليا) و رولف كربيج (نويسنده كتاب آينده پژوهی و سياست) نقش عمده ای در مطالعات آينده پژوهی ايفا كردند. در همين سال ها يكی از نويسندگان به نام” ضياءالدين سردار” نظرات و انتقادات مبسوطی را نسبت به گسترش آينده پژوهی در مقالهی با نام” استعمار آينده” بيان داشت. در پايان اين سال ها و آغاز قرن بيست و يك بايد از نويسندگانی مانند يونجی ماسودا (استاد ژاپنی علوم اطلاعات) و پاول كندی (استاد تاريخ و نويسنده كتاب آمادگی برای قرن بيست و يك) نام برد.
نخستين فعاليت های آينده پژوهانه در ايران به اوايل دهه هفتاد در دانشگاه اميركبير باز می گردد. در شرايط فعلی تا حدود زيادی از مهجوريت آينده پژوهی در ايران كاسته شده و مراكز متعدد پژوهشی و دانشگاهی، نظير انديشكده صنعت و فناوری (آصف)، مركز آينده پژوهی علوم و فناوری دفاعی، مركز تحقيقات سياست علمی كشور و مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مديريت و برنامه ريزی، مستقيم يا غير مستقيم در اين زمينه فعاليت های زيادی را در دست اقدام دارند. حتی بعد از چند دهه غفلت، به تازگی آموزش آينده پژوهی به عنوان يك رشته دانشگاهی نيز در كشور ما آغاز شده است. اما بايد پذيرفت كه اين دانش به دليل عدم آشنايی و مساعدت مسؤولان كشور و فقدان زيرساخت های فكری و فرهنگی مورد نياز هنوز به شكلی شايسته نهادينه نشده است و بر خلاف كشورهای توسعه يافته، در بالاترين مرتبه ممكن برای سياست گذاران ارشد مقبول نگرديده است.»
روش آینده پژوهی چیست؟
آينده پژوهی دارای اصول اساسیاست، همچنان که روش های متعددی در آن مطرح است كه شمار آن به ۱۹ مورد می رسد. به فراخور هريك از اين روش ها، اصطلاحات خاصی نيز در اين علم مطرح می گردد. تذكر اين نكته ضروری است كه برای آينده پژوهی استفاده از تنها يك روش الزامی نيست.
به این مثال توجه نمایید:
تصور کنید در جایگاه مسؤول ناوبری کشتی قرار دارید. هنگامی که مشغول دیده بانی افق مقابل هستید (رصد محیطی)، دو چیز نظر شما رابه خود جلب می کند. «یک کوه یخ» و «یک کشتی تدارکاتی» که باید به آن بپیوندید. شما سرعت ها و جهت های محتمل کوه یخ و نیز کشتی تدارکاتی را بررسی می کنید (تجزیه و تحلیل روندها) و اطلاعات حاصله را وارد رایانه کشتی می کنید (مدلینگ). سپس مسیرحرکت را چنان ترسیم می کنید که به جای برخورد با کوه یخ به کشتی تدارکاتی بپیوندید (نقشه راه). در حین انجام تمام این فعالیت ها رؤیای به انجام رسیدن مأموریتتان با پیوستن به کشتی تدارکاتی را در سر می پرورانید (چشم اندازسازی). متوجه می شوید که سرعت ها و جهت های کوه یخ و کشتی تدارکاتی ممکن است تغییرکند. لذا شروع به بررسی بر روی گزینه های ممکن در خصوص این تغییرات می کنید تا این اطمینان حاصل شود که بیشترین بخت برای پیوستن به کشتی تدارکاتی وجود داشته باشد (سناریو پردازی). علیرغم تمامی این برنامه ریزی ها، شما می دانید که احتمال وقوع حادثه ای غیر منتظره و برخورد با کوه یخ همچنان وجود دارد. لذا از خدمه کشتی می خواهید که به تمرین تخلیه اظطراری کشتی مبادرت ورزند (شبيه سازی). هنگامی که آنان مشغول به تمرین هستند، شما خود را در موقعیت محتمل ترین وضعیت برای رسیدن به کشتی تدارکاتی فرض کرده و مراحل رسیدن به این وضعیت نهایی را ترسیم می کنید. (پس نگری)
در این مقال، تنها نگاهی به برخی از اصول، اصطلاحات و روش های رایج خواهیم داشت.
الف- اصل: وحدت هستی (انتقال به مبنای هستیشناسانه)
اصل اساسی آینده پژوهی توجه به یکپارچگی هستی است. با این تفکر درک کامل هر موجود بدون توجه به جایگاه آن در کلّ هستی ممکن نیست. هستی یک مجموعه به هم پیوسته در گستره زمان و مکان است. در پی این تفکر ارتباط گذشته و حال و آینده به نحو معناداری خود را نشان می دهد. جهان آینده از درون جهان حال به وجود می آید همان گونه که جهان فعلی از جهان گذشته شکل گرفته است. به همین خاطر توجه کامل به وضعیت موجود و وضعیت گذشته لازم می باشد.
ب- اصل: اهمیت ایده ها
منظور از ایده ها در فضای این مقاله ابزارهای تفکر هستند. ایده ها را می توان به دو قسمت تقسیم کرد:
۱- مفاهیم: مفاهیم همان تصوّرات ذهنی ما هستند مانند مفهومی که از درب، دیوار، فقر، اعتیاد و غیره در نظر ماست.
۲- نظریه ها: ایجاد رابطه بین دو یا چند مفهوم برای نشان دادن چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر. به عنوان نمونه این یک نظریه است: فقر عامل اعتیاد است.
ایده های مربوط به جهان آینده، تصویرهای آینده نامیده می شوند و تفکر عبارت است از کاربرد ماهرانه مفاهیم و نظریه ها به شیوه های مختلف. یکی از این شیوه ها آن است که با ایده های قوی آینده قوی را تأمین نماییم.
ج- اصطلاح: روند
روندها تغییراتی هستند که در مسائل مهم به مرور زمان تحقق می یابند. به عنوان مثال: افزایش موقعیت های شغلی در کشور در طول چند سال، یک روند رو به رشد محسوب می گردد. با کمک اطلاعات آماری تغییرات روندها را به صورت نموداری رسم می گردد.
د- اصطلاح: سناریو
سناریو تصویری از آینده محتمل هستند که با تکیه بر استفاده از تجربه وضعیت موجود، احتمالی باورپذیر گردیده است.
ه- روش: تحلیل روند
بررسی تغییراتی که با عنوان روند شناخته می شوند امکان شناخت علل ضعف و قوت برنامه ریزی را فراهم می سازد. تحلیل روندها باید بسیار دقیق باشد؛ زیرا یک روند مشخص می تواند تأثیرهای بسیار متفاوتی بر ابعاد گوناگون زندگی ما داشته باشد و از سوی دیگر شاید بسیاری از این تأثیرها در نگاه اول قابل کشف نباشند.
و- روش: سناریونویسی
روش سناريونويسی به معنای سازمان دهی اطلاعات و احتمالات آتی در ترسيم و تصويرسازی آينده است. هدف از طرح سناریو آن است که تصویر آینده آن گونه که مطلوب ماست طراحی گردد.
فرق عمده چشم انداز با سناریو در این است که در سناریو، ردّ پای از اکنون به آینده مشهود است به خلاف چشم انداز که بیشتر شبیه پرش به آینده است و لزوماً نمی توان نحوه تدوین چشم انداز را دید.
آفات آینده پژوهی چیست؟
الف- فقدان جامع نگری:
توجه به برخی فرصت ها و برخی تهدیدها و بی توجهی به بسیاری دیگر از عواملی است که ترسیم آینده را با مشکل مواجه می سازد. دید جامع به ما کمک می کند که تمام آن چه تأثیرگذار است را به خوبی بشناسیم و متناسب با آن رفتار نماییم. آن چه در این زمینه بسیار مفید است استفاده از نظرات مختلف است. باید دیدگاه دیگران به ویژه افراد خبره و کارشناس را نسبت به آینده جویا شویم (مشورت)؛ ضمن اینکه کار گروهی و همفکری در این زمینه می تواند بسیار راهگشا باشد.
ب- شکست:
ناامیدی بر اثر شکست در پیشبینی آینده، راه فعالیت های بعدی را می بندد. فراموش نکینم که شکست با وجود برنامه ریزی بهتر از شکست بدون برنامه ریزی است چرا که حداقل فایده ای که در این صورت نصیب انسان می گردد آن است که اقدام غلط به خوبی شناسایی می گردد.
ج- جبرگرایی:
انسان جبرگرا آینده خود را قابل تغییر نمی داند و در نتیجه اقدامی برای آن انجام نمی دهد، در صورتی که قسمت عمده آینده ساخته اراده ماست و اتفاقات غیر منتظره تغییر چندانی در ساختار آینده ما ایجاد نمی کند. نگاهی به زندگی کسانی که با برنامه ریزی به آینده مطلوب دست یافته اند بیانگر همین نکته است. علاوه بر اینکه در یک برنامه ریزی خوب احتمالات غیر منتظره در کنار سایر موارد مورد توجه قرارمی گیرد. به عنوان مثال در سناریونویسی آنچه مطرح است برنامه ریزی برای رویارویی با رویدادهای منتظره و غیر منتظره است. توجه به این نکته ضروری است که هرچه آینده دورتری را مورد نظر قرار دهیم پیچیدگی و تعداد احتمالات افزایش می یابد.
آینده جهان در برخی تحلیلها:
اصول كلی جهانی در امروز و دهه آينده:
حركت صنعت به سوی حفظ محيط زيست
كيفيت همه جا
پذيرش مهاجرين و ايجاد تنوع تفكر
فيبرنوری همه جا
صرفه جويی در مصرف انرژی (نگاوات)
تيم های كاری كوچك و خودگردان
آب ماده گرانبها
بيوتكنولوژي
دارايی های اطلاعاتی به جای طلا
انرژی های غير فسيلی
آموزش كاربردی برای زندگی
پليمرها
تعامل با درايت و ادراك طبيعت
رياضيات كسرها
توليدات مطابق خصوصيات شخصی
حقيقت مجازی
مراحل آینده پژوهی: (انتقال به بحث تفصیلی از کانون تفکر و تصمیمسازی)
۱- شبیه سازی وضع موجود (محیط و روندها و اقدام های فعلی، فرآیندها، باید زمان گذشته و حال با دید تحلیل تاریخی بررسی شود)
۲- شبیه سازی آینده در صورت ادامه وضع موجود
۳- احتمال پردازی اتفاقات برای آینده های ممکن (اتفاقات نسبت به تمامی عوارض)
۴- شبیه سازی بهترین آینده ممکن (آینده مرجح)
۵- ارائه بسته اجرائی
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
روندها و روندسازی، سناریوها، تمدنسازی و پیشرفت، آینده پژوهی
پی نوشت
[1]. ر.ک. الفبای آینده پژوهی، عقیل ملکیفر
برچسب #آینده #آینده پژوهی #تمدنسازی و پیشرفت #روندها و روندسازی #سناریوها #نگرش
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
معادلات حرکت
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
نگرش سیستمی به دین
ماموریت حوزههای علمیه، اسلامشناسی است، فهم دین، ابلاغ دین، دفاع معرفتی از دین، زمینهسازی اقامه دین. اصلیترین صحنه زندگی بشر، تحقق تمدن است، یعنی زندگی در ساختارها و سیستمهای بهینه که کلیه لایههای نیازهای او را پاسخگو باشد.
نقشه سازههای این تمدن به صورت زیر است:
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
توجه به این تقسیمبندی ، سبب میشود بتوان در شبکه کردن آیات و روایات و جمع میان آنها (جمع دلالی)، موقعیت هر گزارهها را تشخیص داد و میدان تاثیر آن را بهدست آورد و در نهایت به مدل اجرایی متشکل از آیات و روایات مرتبط با موضوع نزدیک شد.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
طبقهبندی گزارههای دینی ، نگرش و قانون و فرهنگ دین ، لایههای معنایی آیات و روایات ، مدلسازی و فرآیندهای دینی
برچسب #اخلاق #طبقهبندی گزارههای دینی #فرهنگ دین #قانون #لایههای معنایی آیات و روایات #مدلسازی و فرآیندهای دینی #نگرش #نگرش و قانون و فرهنگ دین
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
#مفاهیمکلیدی
#نگرشقانونوفرهنگدین
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > نگرش، قانون و فرهنگ دین
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
نگرش، قانون و فرهنگ دین
4 دقیقه خواندن
120
نگرش، قانون و فرهنگ دین
موضوع بحث:
تحلیل مفهوم نگرش، قانون، اخلاق و فرهنگ اسلام
مساله بحث:
«نقشه کلان محتوای دین» چیست؟ محورهای کلان محتوایی – نگرش، قانون، اخلاق و فرهنگ
پیش فرض ها:
فرضیه بحث:
الف. مجموعه آیات و روایات در یک تقسیمبندی کلان، قابل تقسیم به گزارههای سه گانه زیر هستند:
گزارههای نگرشساز (توصیفکننده پدیدهها ، بیان چیستیها، تبیین چراییها و چگونگیها)
گزارههای حقوقی و قانونی (بیان بایدها و نبایدها، جرم و مجازاتها، حقوق و فقه)
گزارههای اخلاقی و فرهنگی (بیان خوبها و بدها، اخلاقیات)
ب. ماموریت حوزههای علمیه طراحی ساختارها و فرآیندهای تمدنی براساس نگرش، قانون، اخلاق و فرهنگ اسلام است
تبیین بحث:
کل محتوای دین، در دید ظاهری اولیه، قابل محوربندی به موارد زیر است:
توصیفهایی از تکوین (خلقت هستی و خصوصیات آسمان و زمین و مخلوقات و تناسب آنها با یکدیگر و با انسان)
توصیفهایی از انسان (خلقت انسان، خصوصیات جسمی، خصوصیات روحی روانی، ظرفیتها و قابلیتها)
توصیفهایی از زندگی انسان در دنیا(مبدء و مقصد او در هستی، روابط او با پدیدهها، رابطه با عوالم فوقانی، زندگی اجتماعی و قوانین آن، معادلات حاکم بر تاریخ زندگی انسانها، داستان زندگی انسانهای مثبت و منفی)
توصیفهایی از عالم ملکوت و بعد از مرگ (خصوصیات آن عوالم، خصوصیات برخی موجودات ملکوتی و غیرانسانی، نحوه ربط آنها با دنیا، موقعیت انسان در آنها، سرنوشت انسان در دو فضای مثبت و منفی)
توصیف بسیاری از مفاهیم (تقوی، نیکی، روح، ایمان، ….)
توصیف خوب و بد و توصیههای اخلاقی براساس آنها
تکلیفها و قوانین فردی و جمعی، عبادی و ارتباطی جمعی (اصل قانون و شرایط تحقق آن و آثار و لوازم آن)
توصیف پاداشها و مجازاتها (تشویقها و هشدارها)
براساس روایت شریفه «انما العلم ثلاثه، آیه محکمه، فریضه عادله، سنه قائمه» که راهبردی در تقسیم علوم و معارف هستند، و به معنی سه فضای «اندیشهها و معارف و عقائد» ، «قوانین و حقوق» ، «اخلاق و فرهنگ» تفسیر شدهاند، میتوان کلیه موارد فوق، را دستهبندی کرد:
گزارههای نگرشساز (توصیفها، عقائد= آیه محکمه)، گزارههای قانونساز (تکالیف، فقه= فریضه عادله)، گزارههای فرهنگساز (اخلاق = سنه قائمه)
این سه محور، سه اَبَرفرآیند هستند که در کلیه نظامها و سیستمهای زندگی بشر و در کلیه پدیدهها جریان دارند؛ به عبارت دیگر درباره هر پدیده و هر فرآیندی در هستی، نیاز به نگرشسازی و تعیین هویت و چیستی آن وجود دارد، همچنین نیاز به تعیین ضوابط و چهارچوبهای اصلی و مرزهاست که سبب بقاء و پایداری پدیده در حداقلهای لازم میشوند که این ضوابط ، قانون حاکم بر آن پدیده یا آن فرآیند هستند؛ و همچنین نیاز به تعیین مسیر و شاخصهای رشد و تکامل و بهینهشدن است که فرهنگ و اخلاق حاکم بر آن پدیده یا آن فرآیند هستند.
مثلا در سیستم بهداشتی، باید هم توصیف بهداشت و فرآیندهای آن ارائه شود هم قوانین حاکم بر فرآیندهای بهداشتی و هم فرهنگ و اخلاق حاکم بر فرآیندهای بهداشتی.
هر کدام از سه محور فوق، هم در مقیاس کلان و هم در مقیاس خُرد عرضه شدهاند. (توصیفهای خرد و کلان، قوانین خرد و کلان، اخلاقیات خرد و کلان) اما با توجه به هویت راهبردی دین ، تمام گزارهها دارای ظرفیت معنایی برنامهای هستند و با عبور از مصداق ذکر شده در آنها باید به روح معنایی و فرآیند حاکم بر آن مصداق رسید و راهبرد مورد نظر دین که در ضمن آیه یا روایت مطرح شده است را استخراج کرد. (این عملیات که تعمیم در موضوع یا تعمیم در محمول گزارهها است، باید طبق ضوابط کشف میدان معنایی و اخذ قدرجامع (در تعمیم موضوعات) و طبق ضوابط تنقیح مناط (در تعمیم محمولها) صورت پذیرد و استحسانی و تخمینی نیست.
هر کدام از محورهای فوق، دارای مراتب درونی نیز هستند:
گزارههای نگرشساز، یا تعریف میکنند یا توصیف یا تبیین یا تفسیر یا تمثیل؛ و تمام این موارد بعلاوه گزارههای قانونی و فرهنگی، میتوانند مربوط به ورودی یک فرآیند باشند یا خروجی یا تعیین نقطه شروع یا مراحل فرآیند یا مرکز ثقل آن یا نقاط بحران فرآیند و جریان فرآیند.
#مفاهیمکلیدی
#شبکهموضوعاتومسائل
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > شبکه موضوعات و مسائل
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
شبکه موضوعات و مسائل
24 دقیقه خواندن
143
شبکه موضوعات و مسائل
موضوع بحث:
« شبکه موضوعات و مسائل زندگی چیست؟ چرا؟ چگونه؟ »
مساله بحث:
یک تمدن کامل، برای چه موضوعات و مسائلی باید برنامهریزی کند؟
پیشفرضهای بحث:
شبکه موضوعات = نقشهای منظم از موضوعات مرتبط با موضوع اصلی که بررسی رابطه اثرگذاری و اثرپذیری آنها بر موضوع اصلی، سبب دستیابی به هدف تحقیق میشود.
·
شبکه مسائل = مجموعه مسائلی که از تحلیل ابعاد و روابط مختلف یک موضوع، بهدست میآید که با پاسخگویی به آنها میتوان دید حداکثری به موضوع پیدا کرد.
موضوعشناسی = تولید شبکه مسائل یک موضوع
فرضیه بحث:
براساس پیشفرضهای فوق میتوان شبکه موضوعات و مسائل زندگی را چنین تعریف کرد:
·
)چیستی): نقشه جامع موضوعات و مسائل خُرد و کلانی که انسانها در زندگی خود بهطور معمول، باید نسبت به آنها واکنش داشته باشند و اثرگذار در حرکت او هستند. (با دستهبندی و اولویتبندی و تعیین رابطه دستههای مختلف و سطوح متفاوت با یکدیگر)
·
(چرایی): بدون نقشه موضوعات و مسائل زندگی، مدیریت زندگی بالخصوص مسیر آینده آن با چالشهای جدی از طرف نیروهای منفی و موانع دیدهنشده مواجه میشود و یا در حیطهای کوچک و بدون گسترش باقی خواهد ماند.
·
(چگونگی): از دو طریق میتوان به فهرستی جامع از موضوعات و مسائل زندگی بشر رسید: روش قیاسی و روش استقرایی:
o
در روش قیاسی با تحلیل مفهومی «زندگی»، «هستی»، «انسان» و «جامعه» و تحلیل فلسفی آنها به ابعاد وجودیشان، محورهای اصلی موضوعات و مسائلی که میتوانند در مسیر زندگی انسان اثرگذار باشند بهدست میآید.
o
در روش استقرایی با رصد تمام موقعیتهایی که نیازهای انسان در آنها بروز و ظهور کرده است میتوان به فهرستی اولیه و سپس دستهبندی شده رسید مانند فهرست علوم، فهرست مشاغل، فهرست برنامه توسعه و …
تبیین بحث:
(تبیین براساس روش تحلیل مفهومی و اصل موضوعی)
انسان براساس حس نیاز حرکت میکند + پدیدههایی که انسان با آنها ارتباط دارد در نگرش، احساس و رفتار انسان تاثیر میگذارند + حرکت انسان در زندگی برآیندی است و مجبور است نسبت به پدیدههای مرتبط با حرکت او اثرگذاری یا اثرپذیری داشته باشد و این فعلوانفعال را تنظیم و مدیریت کند تا بتواند برآیند نیروها را بهسوی هدفش قرار دهد. بنابراین:
اگر انسان، موضوعات و مسائل مرتبط با زندگی را رصد و محاسبه نکند نمیتواند حرکت مطلوب را در زندگی داشته باشد.
تفسیری در چگونگی تولید نقشه موضوعات و مسائل:
موارد زیر برای دستیابی به این نقشه باید مورد بررسی قرار گیرند:
ابعاد زندگی،ابعاد انسان و مراتب و لایههای وجودی او، ابعاد جامعه و لایههای آن، نقشه شبکه هستی؛ مدل نیازهای انسان، مدل طبقهبندی علوم، شبکه مسائل علوم انسانی، فهرست دائرهالمعارفها، فهرست مشاغل، محورهای برنامههای توسعه در کشورها، محورهای قوانین اساسی، کمیسیونهای مجالس قانونگذاری، فهرست وزارتخانهها و ماموریتهای آنها، محورها و مفاد آگهیها و نیازمندیها، شاخصهای انسان سالم، خانواده سالم، جامعه سالم، شاخصهای استاندارد در پدیدههای مختلف؛ مدل ابواب فقه، نقشه اسماءالله، نقشه موضوعی قرآن و روایات؛ فهرست بحرانها، مشکلات، پرسشوپاسخها، اختلالها، و….(فهرست جامع)
نمونهای از نتایج:
۱. جدول استخراج نیاز از علوم انسانی:
علم مورد نظر
مساله اصلی
نیاز
انسان شناسی
نقشه وجودی انسان چگونه است ؟
دستیابی به ابعاد و لایههای انسان و سرآغاز و سرانجام او
معرفت شناسی و ذهن شناسی
چگونه می توان حقایق را شناسایی و توهمات را برطرف کرد ؟ چگونه می توان توسعه معرفت را مدیریت کرد ؟
حقیقتیابی و ایجاد تمایز با توهمات
دستیابی به روش تفکر و خلاقیت
روان شناسی
چگونه می توان روانی سالم داشت ؟
روان سالم و دوری از بحرانهای روانی
زبان و ادبیات
چگونه می توان اسلوب های ادبی فرهنگ زا تولید کرد ؟
اسلوب های ادبی فرهنگ زا
جامعه شناسی
چگونه می توان روابط اجتماعی مطلوب تولید کرد ؟
روابط اجتماعی مطلوب
علوم تربیتی
چگونه می توان برای فرآیند رشد فکری، اخلاقی و مهارتی برنامه ریزی کرد ؟
فرآیندهای رشد مطلوب
اخلاق حرفه ای
چگونه می توان رفتار شهروندی ، سازمانی و خدماتی مطلوب تولید کرد ؟
رفتار شهروندی ، اداری و خدماتی مطلوب
حقوق
چگونه می توان عدالت اجتماعی تولید کرد ؟ چگونه می توان برای تحقق عدالت اجتماعی زمینه سازی کرد ؟
نظم و عدالت اجتماعی
اقتصاد
چگونه می توان تولید ثروت کرد ؟
تولید سرمایه و ثروت جمعی
مدیریت
چگونه می توان شخصیت ها را بر موقعیت ها تطبیق داد ؟ چگونه می توان برای رشد یک سازمان برنامه ریزی کرد ؟ چگونه می توان رفتار سازمانی مطلوب تولید کرد ؟
برنامه ریزی مطلوب سازمانی
برای تعالی سازمانی
سیاست
چگونه می توان اراده ها را مدیریت کرد ؟ چگونه می توان جریان قدرت را مدیریت کرد ؟
مدیریت ارادهها در جهت رشد جمعی
مدیریت بر جریان قدرت
تاریخ و باستان شناسی
چگونه می توان از جریانات تاریخی ، ملاکی برای حل مسائل مشابه در آینده بدست آورد ؟
کشف علل حوادث برای آینده
آینده پژوهی
چگونه می توان روند ها ، جریانات و رخداد های آینده را رصد و مدیریت کرد؟
رصد و مدیریت روند ها ، جریانات و رخداد های آینده
روابط بین الملل
چگونه می توان اثرگذاری بین المللی ایجاد کرد ؟
عدالت بین المللی و اثرگذاری مطلوب
فرهنگ و تمدن
چگونه می توان تمدنسازی کرد؟ چگونه می توان مدل برنامه ریزی فرهنگی در دو سطح راهبردی و عملیاتی تولید کرد ؟
روش کاربردی کردن و پیاده سازی فرهنگ جمعی پایدار رو به رشد
توسعه
چگونه می توان منطق ساختارها و سیستم های کلان اجتماعی منجر به تولید یک تمدن، را تولید کرد ؟
نقشه و فرآیند ساختار ها و سیستم های کلان اجتماعی
هنر
چگونه می توان زیبایی های عالی تکوین را کشف کرد ؟ چگونه می توان نگاه زیبایی شناختی پیدا کرد ؟ چگونه می توان زیبایی های حاصل از روابط اشیاء در عالی تکوین را کشف کرد ؟
کشف وحدت نهفته در روابط میان کثرات در عالم تکوین
دین و الهیات
چگونه می توان ارتباطات انسان با تمام اجزاء عالم هستی را بر اساس دین تنطیم کرد ؟
تنطیم ارتباطات در عالم هستی
عرفان
چگونه می توان زندگی را قدم به قدم به سمت خدا (هدف ) حرکت داد ؟ چگونه می توان زندگی را معنی دار کرد ؟
زندگی قدم به قدم به سمت خدا
معنی دار کردن زندگی
فلسفه
چگونه می توان مسائل را در شبکه هستی ( مرتبط با کل هستی ) بررسی کرد ؟ چگونه می توان نگاه هستی شناسانه پیدا کرد ؟ چگونه می توان دید جامع به اشیاء پیدا کرد ؟
نقشه هستی و دستیابی به دید جامع
۲. جدول نیازهای انسان در رابطه با خود:
ردیف
محور های کلی نیاز
محور های جزئی نیاز
مسائل
۱
نیاز به معنای زندگی
هدف گذاری
منشا نیاز به هدف گذاری چیست ؟
نیاز به هدف گذاری چگونه بروز می کند ؟
چرا در زندگی به هدفگذاری نیازمندیم ؟
اگر برای زندگی هدف گذاری نداشته باشیم ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
چگونه می توان برای زندگی هدف گذاری کرد ؟
چگونه می توان اهمیت و اولویت بین اهداف را تشخیص داد ؟
هدف گذاری چگونه باعث معنا دار شدن زندگی می شود ؟
چگونه تشخیص دهیم که در زندگی به صورت صحیح هدف گذاری کرده ایم ؟
چگونه می توان اهداف زندگی را توسعه و ارتقاء بخشید ؟
چگونه می توان بهترین نوع هدف گذاری را بدست آورد ؟ ( مبتنی بر هستی شناسی )
چگونه می توان در هدف گذاری به بینهایت متصل شد ؟
اگر در هدف گذاری میل به بینهایت نباشد ، دچار چه آسیبی خواهیم شد ؟
چگونه می توان تحقق اهداف در زندگی را ارزیابی کرد ؟
چگونه می توان عدم تحقق اهداف در زندگی را علت یابی کرد ؟
برنامه ریزی ، شناختن ، تسلط و احاطه صحیح بر شرایط
منشا نیاز به برنامه ریزی چیست ؟
نیاز به برنامه ریزی چگونه بروز می کند ؟
چرا در زندگی به برنامه ریزی نیاز مندیم ؟
چگونه می توان بر اساس اهداف ، برنامه ریزی عملیاتی و اجرایی کرد ؟ مراحل قدم به قدم برنامه ریزی عملیاتی و اجرایی در زندگی کدامند ؟
چگونه می توان بین برنامه ها اولویت گذاری کرد ؟
برنامه ریزی چگونه باعث معنا دار شدن زندگی می شود ؟
چگونه می توان برنامه ریزی را توسعه و ارتقاء بخشید ؟
بدون برنامه ریزی عملیاتی و اجرایی چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
چگونه می توان تحقق برنامه ریزی در زندگی را ارزیابی کرد ؟
چگونه می توان عدم تحقق برنامه ریزی در زندگی را علت یابی کرد ؟
نیاز های عاطفی و مدیریت احساس
منشا نیاز های عاطفی چیست ؟
نیاز های عاطفی چگونه بروز می کنند ؟
چگونه می توان متوجه بروز نیاز های عاطفی شد ؟
چرا در زندگی به عواطف و احساسات نیاز مندیم ؟
علت وجود عواطف و احساسات در انسان چیست ؟
اگر در زندگی عواطف و احساسات نداشته باشیم ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
چگونه می توان عواطف و احساسات را به شکل صحیح بروز داد ؟
چگونه می توان پاسخگویی به نیاز های عاطفی و احساسی را مدیریت کرد ؟
چگونه می توان روش بروز احساسات و عواطف را بدست آورد ؟
چگونه می توان زندگی را منظم کرد ؟
مراحل قدم به قدم اجرایی شدن نظم در زندگی کدامند ؟
کدام یک از عرصه های زندگی برای منظم شدن در اولویت بالاتری قرار دارند ؟
نظم چگونه باعث معنا دار شدن زندگی می شود ؟
چگونه می توان تشخیص داد که در زندگی به صورت صحیح نظم را جریان داده ایم ؟
چگونه می توان نظم را در زندگی توسعه و ارتقاء بخشید ؟
چگونه می توان نظم استراتژیک ایجاد کرد ؟
چگونه می توان نظم در زندگی را دائمی و پایدار کرد ؟
چگونه می توان نظم در زندگی را تبدیل به یک جریان پایدار کرد ؟
اگر نظم در زندگی دائمی و پایدار نباشد ، دچار چه آسیبی خواهیم شد ؟
چگونه می توان تحقق نظم در زندگی را ارزیابی کرد ؟
چگونه می توان عدم تحقق نظم در زندگی را علت یابی کرد ؟
منشا بی نظمی چیست ؟
درک و کشف واقعیت
منشا نیاز به کشف واقعیت چیست ؟
نیاز به کشف واقعیت چگونه بروز می کند ؟
چرا در زندگی به کشف واقعیت نیازمندیم ؟
اگر تصمیمات زندگی بر مبنای کشف واقعیت نباشد ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
اگر به این نیاز پاسخ ندهیم , به چه بحران های دچار می شویم ؟
چه بحران هایی لزوم و نیاز به درک واقعیت را ملموس و محسوس می کند ؟
انسان واقع گریز , به چه خلا ها , نقص ها و کمبود هایی دچار می شود ؟
کدام یک از معضلات و مشکلات بشر , ناشی از عدم درک واقعیت خود است ؟
گریز از واقعیت , باعث بروز چه بیماری های روحی و روانی در انسان می شود ؟
چگونه می توان واقعیات زندگی را برای ارتقاء کیفیت زندگی کشف کرد ؟
واقع گرایی چگونه باعث معنا دار شدن زندگی می شود ؟
چگونه تشخیص دهیم که در زندگی به صورت صحیح کشف واقعیت کرده ایم ؟
علائم و نشانه های کشف واقعیت در زندگی چیست ؟
شاخص های کشف واقعیت در زندگی چیست ؟
چگونه می توان دامنه کشف واقعیات در زندگی را توسعه و ارتقاء بخشید ؟
چگونه می توان در کشف واقعیت به بینهایت متصل شد ؟
اگر در کشف واقعیت میل به بینهایت نباشد ، دچار چه آسیبی خواهیم شد ؟
چگونه می توان واقعیات موجود در لایه های وجودی عمیق اشیاء را کشف کرد ؟
چگونه می توان به نگرشی جامع و شبکه ای از واقعیات زندگی دست یافت ؟
چگونه می توان تحقق واقع گرایی در زندگی را ارزیابی کرد ؟
چگونه می توان عدم تحقق واقع گرایی در زندگی را علت یابی کرد ؟
چگونه می توان به این نیاز اساسی پاسخ داد ؟
آیا در پاسخ به این نیاز محدودیت وجود دارد ؟ تا کجا می توان کشف واقعیت داشت ؟
چگونه می توان انسانی واقع گرا تربیت کرد ؟
مهارت در تصمیم گیری پایدار
منشا نیاز به تصمیم گیری چیست ؟
نیاز به تصمیم گیری چگونه بروز می کند ؟
چرا در زندگی به مهارت تصمیم گیری نیازمندیم ؟
اگر برای زندگی مهارت تصمیم گیری نداشته باشیم ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
مدل تصمیم گیری موفق در زندگی چگونه است ؟
چگونه می توان بین تصمیم گیری ها وزن گذاری کرد ؟
مهارت تصمیم گیری چگونه باعث معنا دار شدن زندگی می شود ؟
چگونه تشخیص دهیم که در زندگی به صورت صحیح تصمیم گیری کرده ایم ؟
شاخصه های تصمیم گیری صحیح در زندگی چیست ؟
چگونه می توان مهارت تصمیم گیری در زندگی را ارتقاء بخشید ؟
چگونه می توان بهترین نوع تصمیم گیری را بدست آورد ؟ ( تصمیم گیری شبکه ای )
چگونه می توان در تصمیم گیری به بینهایت متصل شد ؟
اگر در تصمیم گیری میل به بینهایت نباشد ، دچار چه آسیبی خواهیم شد ؟
چگونه می توان تصمیم گیری افراد در زندگی را ارزیابی کرد ؟
چگونه می توان عدم تصمیم گیری صحیح در زندگی را علت یابی کرد ؟
چگونه می توان عدم تحقق تصمیمات در زندگی را علت یابی کرد ؟
چگونه می توان انسانی با مهارت تصمیم گیری صحیح تربیت کرد ؟
نیاز های جسمی
رفاه و آسایش مادی
علت پیدایش یک نیاز چیست ؟
چگونه می توان نیاز های آینده را رصد کرد ؟
نیاز های اساسی انسان کدامند ؟ نیاز های بنیادین انسان کدامند ؟
چگونه می توان فطری بودن یک نیاز را تشخیص داد ؟
چگونه می توان نیاز های اساسی انسان را تشخیص داد ؟
چگونه می توان اصلی ترین ( مهمترین و فوری ترین ) نیاز را تشخیص داد ؟
چگونه می توان از طریق نیاز های اساسی ، سایر نیاز های انسان را بدست آورد ؟
آیا نیاز های اساسی بشر تغییر می کند ؟
چگونه می توان اصلی ترین ( مهم ترین ) نیاز را تشخیص داد ؟
چگونه می توان نیاز های فوری و فوری ترین نیاز را تشخیص داد ؟
چه عواملی باعث ایجاد تقدم و تاخر در ظهور و برطرف کردن نیاز ها می شود ؟
تغییر در نیاز به چه معنا است ؟
تحولات یک عصر چگونه باعث ایجاد نیاز های جدید برای انسان می شوند ؟
چگونه می توان نیاز های انسان ( نیاز های اصلی و سایر نیاز ها ) را طبقه بندی کرد ؟
نیاز صادق چیست ؟
نیاز کاذب چیست ؟
چگونه می توان صدق و کذب یک نیاز را تشخیص داد ؟ ( شاخصه های تشخیص )
فرآیند تولید نیاز های صادق و کاذب چگونه است ؟
چه عواملی باعث ایجاد عدم تشخیص صحیح در نیاز های صادق و کاذب می شود ؟ ( اشتباه در تشخیص صحیح نیاز ها )
چگونه می توان از تولید نیاز های کاذب جلوگیری کرد ؟
چگونه می توان راه برآوردن مطلوب یک نیاز را تشخیص داد ؟
چگونه می توان از بین راه های برآوردن یک نیاز ، یک راه کار را به عنوان راه مطلوب انتخاب کرد ؟
چگونه می توان راه برآوردن مطلوب نیاز ها را ارزیابی کرد ؟
چگونه می توان یک نیاز را به اجزاء اولیه و بنیادینش تجزیه کرد ؟
چگونه می توان یک نیاز را با سایر نیاز ها در مرحله برآوردن ترکیب کرد ؟
علت تعدد نیاز های بشر چیست ؟
چگونه می توان برای برآوردن نیاز ها برنامه ریزی کرد ؟
چکونه می توان برآوردن نیاز ها را مدیریت کرد ؟
چگونه می توان افراد و جامعه را متوجه نیاز هایشان کرد ؟
چگونه می توان نیاز ها را تغییر داد ؟
چگونه می توان نیاز های مربوط به جغرافیاهای مختلف را تشخیص داد ؟
ارتباط نیاز ها با آسیب ها ، نواقص ، مشکلات ، عیب ها ، خلا ها ، بحران ها و … چیست ؟
آسیب ها ، نواقص ، مشکلات ، عیب ها ، خلا ها ، بحران ها و … چگونه تبدیل به یک نیاز می شوند ؟
عوامل تشدید کننده و کاهنده توجه و انگیزه در انسان نسبت به نیاز ها چیست ؟
در صورت نپرداختن به نیاز ها ، چه آثار و بحران هایی در پی خواهد بود ؟
چرا تاکنون به بحث نیاز ها به صورت هرمی پرداخته اند ؟
ملاک ها و شاخص های اولویت گذاری در نیاز های انسان چیست ؟
چگونه می توان بر اساس شاخص ها ، نیاز ها را اولویت گذاری کرد ؟
تامین نیاز ها به چه صورت ، انسان را به هدف غائی زندگی می رساند ؟
منشا پیدایش تضاد در نیاز ها چیست ؟
در هنگام تضاد نیاز ها کدامیک را باید بر دیگری ترجیح داد ؟
ملاک برتری دادن یک نیاز بر سایر نیاز ها در هنگام تضاد آنها چیست ؟
فرآیند تامین و برطرف کردن نیاز ها چگونه است ؟
آموزش
منشا نیاز به آموزش چیست ؟
نیاز به آموزش چگونه بروز می کند ؟
چرا در زندگی به آموزش نیازمندیم ؟
اگر برای آموزش های زندگی برنامه ریزی نداشته باشیم ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
چگونه می توان برای زندگی برنامه ریزی آموزشی کرد ؟
چگونه می توان اهمیت و اولویت نیاز به آموزش را در بین هرم نیاز ها تشخیص داد ؟
آموزش های زندگی و برنامه ریزی آموزشی چگونه باعث معنا دار شدن زندگی می شود ؟
چگونه می توان اثر ملموس آموزش را در زندگی به انسان نشان داد ؟
چگونه تشخیص دهیم که در زندگی به صورت صحیح برنامه ریزی آموزشی کرده ایم ؟
چگونه می توان کیفیت آموزش های زندگی را توسعه و ارتقاء بخشید ؟
چگونه می توان حد بروز عواطف و احساسات را بدست آورد ؟
اگر عواطف و احساسات به شکل صحیح بروز نکند ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
اگر عواطف و احساسات بیش از اندازه بروز کند ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
دور اندیشی – آینده
نگری – آینده پژوهی
نیاز های انسان در عصر غیبت
منشا نیاز به آینده پژوهی چیست ؟
نیاز به آینده پژوهی چگونه بروز می کند ؟
چرا در زندگی به آینده پژوهی نیاز مندیم ؟
چگونه می توان متوجه بروز نیاز به آینده پژوهی شد ؟
آینده چیست ؟
اهداف آینده شناسی چیست ؟
آینده پژوهی چگونه باعث معنا دار شدن زندگی می شود ؟
اگر در زندگی آینده پژوهی نداشته باشیم ، (اگر آینده را نشناسیم ) چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
چگونه می توان آینده را برای رفع نیاز ها شناخت ؟
مدل آینده پژوهی فعال چگونه است ؟
مراحل قدم به قدم آینده پژوهی فعال کدامند ؟
چگونه می توان افق دید در آینده را به صورت مستمر گسترش داد ؟
چگونه تشخیص دهیم که در زندگی به صورت صحیح آیند ه پژوهی کرده ایم ؟
چگونه می توان آینده پژوهی در زندگی را ارزیابی کرد ؟
چه نیاز های دیگری با شناخت آینده پاسخ داده می شود ؟
چگونه می توان روتد های آینده را به نفع خود تغییر داد ؟
چگونه می توان روند های آینده را مدیریت کرد ؟
تحلیل و بررسی گذشته ، چه تاثیری در شناخت روند های آینده دارد ؟
خصلت های شخصیتی انسان آینده پژوه چیست ؟
موفقیت
نیاز به جبران و پرهیز از شکست
تحمل مشکلات و مصائب زندگی
احیاء و باز سازی درونی
منشا نیاز به موفقیت چیست ؟
نیاز به موفقیت چگونه بروز می کند ؟
چرا در زندگی به موفقیت نیاز مندیم ؟
اگر در زندگی به موفقیت های حداقل نسبی دست پیدا نکنیم ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
چگونه می توان برای موفقیت هدف گذاری و برنامه ریزی کرد ؟
موفقیت چگونه باعث معنا دار شدن زندگی می شود ؟
چگونه تشخیص دهیم که در زندگی به موفقیت رسیده ایم ؟
شاخصه های موفقیت در زندگی چیست ؟
برای موفقیت به چه اموری نیاز داریم ؟
چگونه می توان عوامل موثر در موفقیت را بدست آورد ؟
چه نیاز های دیگری با موفقیت پاسخ داده می شود ؟
چگونه می توان موفقیت در زندگی را توسعه و ارتقاء بخشید ؟
چگونه می توان به موفقیت پایدار رسید ؟
اگر موفقیت در زندگی پایدار نباشد ، دچار چه آسیبی خواهیم شد ؟
چگونه می توان تحقق موفقیت در زندگی را ارزیابی کرد ؟
چگونه می توان از شکست ها و تجربه ها برای موفقیت استفاده کرد ؟
چگونه می توان در شکست ها از نوامیدی و سایر تبعات آن جلوگیری کرد ؟
چگونه می توان در شکست ها و مصائب ، روحیه توکل و امید به آینده را در خود زنده نگه داشت ؟
چگونه می توان برای جبران شکست ها و مصائب برنامه ریزی کرد ؟
نیاز به دین
منشا نیاز به دین در زندگی چیست ؟
نیاز به دین در زندگی چگونه بروز می کند ؟
چگونه می توان نیاز به دین را ملموس و محسوس کرد ؟
علت نیاز به دین در زندگی چیست ؟
چگونه دین باعث معنادار شدن زندگی می شود ؟
پاسخگویی به این نیاز چگونه باعث ارتقاء کیفیت زندگی می شود ؟
اگر نیاز به دین به صورت صحیح پاسخ داده نشود ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
اگر زندگی بر اساس دین تنظیم نشود ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
چگونه می توان بهترین نوع تنظیم توسط دین را بدست آورد ؟
چگونه می توان مطمئن شد که زندگی بر اساس دین به صورت صحیح تنظیم شده است ؟
چگونه می توان تحقق دین در تنظیم زندگی را ارزیابی کرد ؟
چگونه می توان برای تحقق دین در زندگی برنامه ریزی کرد ؟
چگونه می توان تحقق دین در زندگی را حداکثر سازی کرد ؟
چگونه می توان نیاز به دین را گسترش داد ؟
چگونه می توان نیاز به دین را فرهنگ سازی کرد ؟
چگونه می توان گستره قلمرو دین در پاسخگویی به نیاز ها را اثبات کرد ؟
روش دین در پاسخگویی به نیاز های آینده و مسائل مستحدثه چگونه است ؟
نظم و انضباط و مدیریت زمان
منشا نیاز به نظم چیست ؟
نیاز به نظم چگونه بروز می کند ؟
چرا در زندگی به نظم نیاز مندیم ؟
نیاز به نظم چگونه ملموس و محسوس می شود ؟
آیا نظم صرفا در امور ظاهری و مادی است یا در امور درونی و معنوی هم ثمره دارد ؟
اگر در زندگی نظم نداشته باشیم ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
نیاز به نظم را چگونه می توان پاسخ داد ؟
چگونه می توان نیاز های آموزشی زندگی را کشف کرد ؟
چگونه می توان نیاز های آموزشی آینده زندگی را بدست آورد ؟
آموزش ها چگونه باعث ایجاد افق دید جدید در زندگی می شوند ؟
چگونه می توان تحقق برنامه ریزی آموزشی در زندگی را ارزیابی کرد ؟
چگونه می توان عدم تحقق برنامه ریزی آموزشی در زندگی را علت یابی کرد ؟
چگونه می توان نیاز های آموزشی را اولویت گذاری کرد ؟
اولویت در نیازهای آموزشی ، چگونه و با چه ملاک هایی باید تعیین شود ؟
چگونه می توان انسان را متوجه نیاز های آموزشی اش کرد ؟
چگونه می توان نیاز های آموزشی را به عنوان یک نیاز حیاتی به بشر معرفی کرد ؟
فرآیند آموزش مطلوب ( اثر بخش ) در نیازمندی های آموزشی انسان چگونه است ؟
چگونه می توان در یک نظام آموزشی استعداد های انسانی را ( با وجود اختلاف در استعداد ها ) شکوفا کرد ؟
اقسام روش های آموزشی بر اساس چه نوع نیاز هایی بوجود آمده اند ؟
چگونه می توان آموزش را مهارت محور کرد ؟
چگونه می توان در آموزش ، لایه فهم کاربردی مخاطب را فعال کرد ؟
چگونه فرآیند آموزش را آسیب شناسی کنیم ؟
چگونه فرآیند آموزش مهارت محور را ارزیابی کنیم ؟
برای دستیابی حداکثری به شبکه نیازهای انسان، موارد زیر بررسی شد:
براساس بررسیهای مفهومی و میدانیِ فوق، شبکه زیر برای نیازهای انسان بهدست آمد:
و براساس شبکه فوق، نقشه تمدنی زیر پیشنهاد گردید:
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
علم دینی، تمدن اسلامی ، الگوی پیشرفت و توسعه ، شبکه نیازها ، مدل نیازها
انتقال به انجمن بحثوگفتگو در مورد این موضوع
برچسب #الگوی پیشرفت و توسعه #تحلیل مفهوم #تمدن اسلامی #شبکه نیاز #شبکه نیازها #علم دینی #مدل نیازها
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
نگرش، قانون و فرهنگ دین
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
الگوریتم
منشا نیاز های جسمی چیست ؟
نیاز های جسمی چگو نه بروز می کنند ؟
چگونه می توان نیاز های جسمی را کشف کرد ؟
چرا به برطرف کردن نیاز های جسمی نیازمندیم ؟
چرا باید نیاز های جسمی را برطرف کنیم ؟
چرا باید برای برطرف کردن نیاز های جسمی برنامه ریزی کنیم ؟
اگر برای برطرف کردن نیاز های جسمی برنامه ریزی نداشته باشیم ، چه آسیب ها و بحران هایی متوجه انسان و جامعه خواهد شد ؟
برطرف نشدن نیاز های جسمی ، کدام یک از نیاز های دیگر زندگی را در هرم نیاز ها تحت الشعاع قرار می دهد ؟
چگونه می توان با وجود کمبود در ناحیه نیاز های جسمی ، توجه به سایر نیاز ها را پر رنگ نگاه داشت ؟
چگونه می توان انسان ها را برای شرایط سخت ( کمبود ارضاء نیاز ها ) تربیت کرد ؟
چگونه می توان حد و اندازه ( مقدار ضروری ) تامین نیاز های جسمی را اندازه گیری کرد ؟
چگونه می توان برای برطرف کردن نیاز های جسمی برنامه ریزی کرد ؟
چگونه می توان به بهترین نوع برای برطرف کردن نیاز های جسمی برنامه ریزی کرد ؟
چگونه می توان نیاز های جسمی را توام ( هماهنگ ) با آرامش روحی تامین و ارضاء کرد ؟
چرا در برخی جوامع با وجود رشد صنعت و تکنولوژی آرامش روحی کمتر شده و حتی تبدیل به بحران روحی می شود ؟
چگونه می توان اهمیت و اولویت بین نیاز های جسمی را ( در برطرف کردن آنها ) تشخیص داد ؟
جایگاه نیاز های جسمی در بین هرم نیاز های بشر کجاست ؟
ارتباط نیاز های جسمی با سایر نیاز های بشر در هرم نیاز ها چگونه است ؟
برطرف کردن نیاز های جسمی چگونه زمینه معنا دار شدن زندگی را فراهم می آورد ؟
چگونه تشخیص دهیم که در زندگی به صورت صحیح نیاز های جسمی را برطرف کرده ایم ؟
چه سیستم یا سیستم های اجتماعی نیاز های جسمی بشر را رفع می کنند ؟
چگونه می توان برطرف کردن نیاز های جسمی را در زندگی کنترل و مدیریت کرد ؟
چگونه می توان تنوع طلبی و زیاده خواهی بشر در ارضاء نیاز های جسمی را کنترل کرد ؟
( چگونه می توان ارضاء نیاز های جسمی را تحت اختیار و مدیریت گرفت ؟ )
کنترل نیاز های جسمی چگونه باعث رشد و کمال انسان می شود ؟
نیاز های جسمی چگونه با تغییر شرایط تغییر می کنند ؟
چگونه می توان برطرف کردن مطلوب نیاز های جسمی را در زندگی ارزیابی کرد ؟
چگونه می توان عدم برطرف شدن نیاز های جسمی در زندگی را علت یابی کرد ؟
آیا بین رشد فکری و نیاز بیشتر به تغذیه ، ارتباط وجود دارد ؟
شاخصه های تامین نیاز های جسمی چیست ؟
چگونه می توان شاخصه های تامین نیاز های جسمی را بدست آورد ؟
چگونه می توان برای نیاز های جسمی شاخص گذاری کرد ؟
هویت رفاه و آسایش مادی چیست ؟
ارکان اصلی رفاه و آسایش چیست ؟
چگونه می توان برای کسب رفاه مادی برنامه ریزی کرد ؟
چگونه می توان با تامین رفاه مادی در زندگی ایجاد آرامش چیست ؟
چگونه می توان رفاه را آرامش محور کرد ؟
غذا و امنیت غذایی
منشا نیاز به غذا و امنیت غذایی چیست ؟
نیاز به غذا و امنیت غذایی چگونه بروز می کند ؟
چرا در زندگی به غذا و امنیت غذایی نیاز مندیم ؟
اگر برای تامین غذا و امنیت غذایی برنامه ریزی نداشته باشیم ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
چگونه می توان برای تامین غذا و امنیت غذایی برنامه ریزی و هدف گذاری کرد ؟
اهمیت و اولویت تامین غذا و امنیت غذایی در بین هرم نیاز ها چگونه است ؟
برنامه ریزی و هدف گذاری برای تامین غذا و امنیت غذایی چگونه باعث معنا دار شدن زندگی می شود ؟
چگونه تشخیص دهیم که برای تامین غذا و امنیت غذایی در زندگی به صورت صحیح هدف گذاری کرده ایم ؟
چگونه می توان کیفیت برنامه ریزی و هدف گذاری برای تامین غذا و امنیت غذایی در زندگی را توسعه و ارتقاء بخشید ؟
اگر برنامه ریزی و هدف گذاری برای تامین غذا و امنیت غذایی در زندگی بلند مدت نباشد ، دچار چه آسیب ها یا بحران هایی خواهیم شد ؟
چگونه می توان در برنامه ریزی و هدف گذاری برای تامین غذا و امنیت غذایی ، برای بعد معنوی زندگی نیز زمینه سازی کرد ؟
چگونه می توان به امنیت غذایی مطلوب دست پیدا کرد ؟ مراحل قدم به قدم دست یابی به تامین امنیت غذایی چیست ؟
شاخصه های تامین مطلوب امنیت غذایی کدامند ؟
شاخصه های توزیع مطلوب مواد غذایی چیست ؟
چگونه می توان نیاز های غذایی را بر اساس تفاوت در اقلیم های جغرافیایی متفاوت تامین کرد ؟
چگونه می توان برای تامین غذا و امنیت غذایی نهاد سازی و ساختار سازی کرد ؟
چه نهاد ها و ساز مان هایی برای پاسخگویی به این نیاز انسان باید فعال شوند ؟
هدف از ارائه مدل مطلوب تامین غذایی در انسان چیست ؟
چرا به مدل مطلوب تامین غذایی در زندگی نیاز مندیم ؟
چگونه می توان برای سلامت پایدار و رشد متوازن قوای جسمی در زندگی برنامه ریزی غذایی کرد ؟
مراحل قدم به قدم برنامه ریزی غذایی برای زندگی چگونه است ؟
نیاز های فکری و اعتقادی
منشا نیاز انسان به نظام فکری و اعتقادی چیست ؟
نیاز به نظام فکری و اعتقادی چگونه بروز می کند ؟
چرا در زندگی به نظام فکری و اعتقادی نیازمندیم ؟
اگر برای زندگی نظام فکری و اعتقادی نداشته باشیم ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
چگونه می توان برای زندگی انسان نظام فکری و اعتقادی طراحی کرد ؟
اهمیت و اولویت نظام فکری و اعتقادی در بین هرم نیاز ها چگونه است ؟
وجود یک نظام فکری و اعتقادی چگونه باعث معنا دار شدن زندگی می شود ؟
چگونه تشخیص دهیم که در زندگی به صورت صحیح نظام فکری و اعتقادی طراحی کرده ایم ؟
چگونه می توان نظام فکری و اعتقادی در زندگی را توسعه و ارتقاء بخشید ؟
چگونه می توان بهترین نوع نظام فکری و اعتقادی را بدست آورد ؟ ( مبتنی بر هستی شناسی )
چگونه می توان در هدف گذاری به بینهایت متصل شد ؟
نیاز های فکری و اعتقادی
اگر در نظام فکری و اعتقادی میل به ابدیت و بینهایت نباشد ، دچار چه آسیبی خواهیم شد ؟
چگونه می توان تحقق نظام فکری و اعتقادی در زندگی را ارزیابی کرد ؟
چگونه می توان عدم تحقق نظام فکری و اعتقادی در زندگی را علت یابی کرد ؟
سلامت روان و آرامش روحی
هویت آرامش روحی چیست ؟
منشا نیاز به آرامش روحی چیست ؟
نیاز به آرامش روحی چگونه بروز می کند ؟
چرا در زندگی به آرامش روحی نیازمندیم ؟
اگر در زندگی آرامش روحی نداشته باشیم ، چه آسیب ها و بحران هایی پیش خواهد آمد ؟
چگونه می توان در زندگی به آرامش روحی ( اطمینان قلبی ) رسید ؟
چگونه می توان جامعه ای آرام داشت ؟
آرامش روحی چه شاخصه هایی دارد ؟
چگونه می توان آرامش روحی را تقویت کرد ؟
چگونه می توان اهمیت و اولویت تامین آرامش روحی در بین نیاز ها چگونه است ؟
آرامش روحی چگونه باعث معنا دار شدن زندگی می شود ؟
چگونه تشخیص دهیم که در زندگی راه تامین آرامش روحی را به صورت صحیح انتخاب کرده ایم ؟
چگونه می توان آرامش روحی در زندگی را توسعه و ارتقاء بخشید ؟
چگونه می توان به آرامش روحی پایدار در زندگی دست یافت ؟
اگر به آرامش روحی پایدار در زندگی دست پیدا نکنیم ، دچار چه آسیبی خواهیم شد ؟
چگونه می توان تحقق آرامش روحی پایدار در زندگی را ارزیابی کرد ؟
عوامل عمده از بین رفتن آرامش روحی چیست ؟
چگونه می توان با عوامل از بین برنده آرامش روحی مقابله کرد ؟
چگونه می توان عدم تحقق آرامش روحی پایدار در زندگی را علت یابی کرد ؟
تاثیر آرامش روحی در فرآیند آموزش و تربیت چیست ؟
نیاز شناسی
اصلی ترین نیاز
هویت نیاز چیست ؟
منشا تولید یک نیاز چیست ؟
نیاز چگونه بوجود می آید ؟
چگونه می توان فرآیند نیاز شناسی را طراحی کرد ؟
چگونه می توان یک نیاز را هویت شناسی ، مفهوم شناسی و تحلیل کرد ؟
چگونه می توان نیاز ها را تبدیل به مساله کرد ؟
چگونه می توان متوجه یک نیاز شد ؟
#مفاهیمکلیدی
#شبکهنیازها
خانه > دانشنامه > مفاهیم کلیدی > شبکه نیازها
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
شبکه نیازها
17 دقیقه خواندن
145
شبکه نیازها
موضوع بحث:
تحلیل مفهوم نیاز و مدل نیازها
مساله بحث:
نقشه راهنما برای تعیین محورهای برنامههای پیشرفت و توسعه اجتماعی کجاست؟ و چگونه است
پیش فرض ها:
فرضیههای بحث:
۱. نياز، كشش روح به سوي يافتن چيزي در خودش است. (اتحاد وجودی)
۲. هر احساسِ نيازي منشاء پیدایشی دارد که باید کشف شود تا قابل مدیریت شود.
۳. نیازها دارای انواع صادق و کاذب، ضعیف و قوی، خودآگاه و ناخودآگاه، موقت و دائم، ساده و ترکیبی، جسمی و روحی، اولیه و متعالی هستند.
۴. نیازها دارای نقشه و مدل هستند.
۵. توسعه و پیشرفت و تمدنسازی = تلاش برای پوشش بهینة و پایدار کلیه نیازهای انسان در تمام سطوح و حیطهها
۶. اسلام مدلی را برای شبکه نیازهای انسان تعریف کرده است.
تبیین بحث:
جدول زیر نمونهای از تعاریف تحلیلی در مورد «نیاز» است:
ردیف
تعریف
منبع
۱.
ضرورت حیاتی
تنشی که در جست و جوی رضایتی است که بازگشت به تعادل همراه خواهد داشت.
طبقه خاص موضوعهای ارضا کننده که تنش به سمت آنها هدایت شده است.
انگیزش و هیجان (موکیل،الکس) ص۲۶
۲.
به نیروی ذهنی اطلاق میشود که موجب انگیزش و سرزدن رفتار خاصی از آدمی میگردد تا نیاز بیدار شده ارضا شود.
انگیزه، خواست، تمایل، آرزو را مترادف نیاز دانستهاند.۱- احساس کمبود، ۲- تصور نامشخص از چاره، ۳- کشاکش ۴- تشخیص جهت، ۵- تشخیص شئ مطلوب.
نیازسنجی اطلاعات (بابایی،محمود) ص۳
۳.
تمایلات نسبتاً ثابتی در افراد که میتواند رفتار آنها را در جهتی خاص موجب گردد.
حالتی است اختصاصی برای هر شخص و مرکزی که سایر مفاهیم یا عوامل تحریکی ناشی از آن هستند.
حالتی است که باعث حرکت شخص یعنی باعث عمل اومی شود،
۱- ایجاد تنیدگی میکند. ۲- ارزشهای نسبی را به نظر می آورد. ۳- سبب به کار افتادن فشار میگردد.
واژه نیاز احساس کمبود، همراه با کوشش در جهت برطرف کردن آن است
نیاز فاصله و خلاء بین واقعیت موجود و شرایط مطلوب که با توجه به ارزشهای جامعه امکان ظهور می یابد.
نیازها را کشاکش بین دو ادراک میدانند، ادراک شخصی از یک وسیله ارضا و ادراک او از آن که نمیتواند همان موقع آن وسیله را به دست آورد.
نیاز از یک خواست که باعث رها شدن انرژی میگردد ونیرویی ایجاد می کند که برای نیل به هدف خاصی رفتار ویژهای را موجب می شود.
نیاز فطری هست و ظهور هر نیاز ایجاد تنیدگی یا ناراحتی می کند،
حرکت و فعلی را موجب می گردد و چون زاده نارضایی است آدمی را به سوی هدف رضایت بخش متوجه میسازد
یک انگیزه درونی است، انگیزه مهم آدمیان نیازهای آنهاست
تئوریهای نیاز ص۱۰
تئوریهای نیاز ص۴۲
تئوریهای نیاز ص۹
تئوریهای نیاز
تئوریهای نیاز ص۱۸
تئوریهای نیاز ص۶
۴.
خواستههای افراد
فقدان یا ضرورت چیزی است؛ عبارت است از چیزها یا وسعیتهایی که وجود ندارند اما ضروری است که زمینه حضور آنها فراهم گردد و چیزی نباز محسوب می شود که در باره آن محرومیت و جود داشته باشد
نیازسنجی آموزشی، الگوها و فنون ص۷
(کورش فتحی واجارگاه) ص۱۲
۵.
شیوه تفکر و رفتار شخص حکایت از نیازها و هدفها میکند
تصوری که شخص از خود دارد موجب می شود که بعضی نیازها و هدفها در او اهمیت پیدا کند بخصوص نیازها و هدفهایی که به حرمت ذات شخص مربوط میشود
فرد در اجتماع (کراچلید بلافکی فصل انگیزش و شناخت)
۶.
عبارت است از به هم خوردن تعادل و کمبودی که هنگام محرومیت از یک چیز رخ دهد.
مراد از نیاز محرومیت فیزیولوژیابی بافتهاست و منظوراز سایق پیامدهای روانی این نیاز است
نیاز: انگیزشی پیشین، سایق، غریزه مترادف هستند
سایق تجلی یک نیاز زیستی زیربنایی است که رفتار را میانگیزد تا شی را بیابد که بتواند کمبود بدن را برطرف کند و بدن دوباره به حالت تعادل برگردد.
دیدگاهای روان شناختی (آیتالله مصباح یزدی) ص۶۶
۷.
فقدان و عدم در برابر وجدان و وجود. فقر، نداری. آرزو و خواست در برابر امکان و واقعیت
نیاز یک حس و یک واقعیت خاستگاه آن درون آدمی است
نیاز سنجی آموزشی با رویکرد پودمانی ص۲۵
۸.
مشوق یک موقعیتی که میتواند نیازی را برطرف کند یا در نفس خود جالب باشد
روان شناسی عمومی (اسپینزا راتوس)
۹.
مفهوم نیاز مفهومی نسبی است و متاثر از ارزشها، نگرشها و دستور العمل است
نیاز سنجی آموزشی در شرکت پژوهش وفناوری پتروشیمی دی ماه ۱۳۸۶
۱۰.