eitaa logo
الهام انیمیشن
93 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند یار مهروی مرا نیز به من بازرسان دیده‌ها در طلب لعل یمانی خون شد یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان برو ای طایر میمون همایون آثار پیش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان آن که بودی وطنش دیده یا رب به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/834 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یا رب آن روی است یا برگ سمن یا رب آن قد است یا سرو چمن بر سمن کس دید جعد مشکبار در چمن کس دید سرو سیمتن عقل چون پروانه گردید و نیافت چون تو در هزاران انجمن سخت مشتاقیم پیمانی بکن سخت مجروحیم پیکانی بکن وه کدامت همه است یا رفتار یا لب یا سخن گر سر ما اینک جان و سر ور سر ما داری اینک مال و تن گر نوازی ور کشی فرمان تو راست بنده‌ایم اینک سر و تیغ و کفن صعقه می‌خواهی حجابی در گذار فتنه می‌جویی نقابی بر فکن من کیم کانجا که کوی توست در نمی‌گنجد حدیث ما و من ای ز وصلت خانه‌ها دار الشفا وی ز هجرت بیت‌ها بیت الحزن وقت آن آمد که خاک مرده را باد ریزد آب حیوان در دهن پاره گرداند زلیخای صبا بر یوسف پیرهن نطفه شبنم در ارحام زمین شاهد گشت و طفل یاسمن فیح ریحان است یا بوی بهشت خاک است یا باد ختن بر گذر تا خیره گردد سروبن در نگر تا تیره گردد نسترن بارگاه زاهدان در هم نورد کارگاه صوفیان بر هم شکن شاهدان چستند ساقی گو بیار عاشقان مستند مطرب گو بزن سغبه خلقم چو صوفی در کنش شهره شهرم چو غازی بر رسن تربیت را حله گو در ما مپوش عافیت را پرده گو بر ما متن چرخ با صد چشم چون روی تو دید صد زبان می‌خواست تا گوید حسن ناسزا شنید از خاص و عام سرزنش کشید از مرد و زن گر عاشقی پایی بکوب عاشقا گر مفلسی دستی بزن ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/261 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وه که در چنان می‌سوزم که به یک شعله جهان می‌سوزم شمع وش پیش رخ شاهد یار دم به دم شعله زنان می‌سوزم سوختم گر چه نمی‌یارم گفت که من از فلان می‌سوزم رحمتی کن که به سر می‌گردم شفقتی بر که به جان می‌سوزم با تو یاران همه در و نعیم من گنه کارم از آن می‌سوزم مکن گر نکنم کس نداند که نهان می‌سوزم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/309 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وه! که کارم ز دست می‌برود روزگارم ز دست می‌برود وآنچه دارم ز دست می‌برود یک دمی دارم از جهان و آن نیز چون برآرم ز دست می‌برود ؟_که_روان همچو یارم ز دست می‌برود در خزان ار به دست آرم در بهارم ز دست می‌برود از پی صید چه دام نهم؟ که شکارم ز دست می‌برود ؟ که نثارم ز دست می‌برود نیست جز آب دیده در دستم زان نگارم ز دست می‌برود طالعم بین که: در چنین غم‌ها غمگسارم ز دست می‌برود بخت بنگر که: پای بر دم مار یار غارم ز دست می‌برود دستگیرا، نظر به کارم کن بین که کارم ز دست می‌برود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1141 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وه که گر من بازبینم روی یار را تا قیامت شکر گویم کردگار را یارِ بارافتاده را در کاروان بگذاشتند بی‌وفا یاران که بربستند بار را مردم بیگانه را خاطر نگه دارند خلق دوستان ما بیازردند یار را همچنان امید می‌دارم که بعد از داغ هجر مرهمی بر نهد امیدوارِ را رای رای توست جنگ و آشتی ما قلم در سر کشیدیم اختیار را هر که را در خاک غربت پای در مانْد مانْد گو دگر در بینی دیار را عافیت نظر در منظر مکن ور کنی بدرود کن و قرار را گبر و ترسا و مسلمان هر کسی در دین قبله‌ای دارند و ما نگار را خاک پایش شد بازگفتم من بر آن دامن نمی‌خواهم غبار را دوش حورازاده‌ای دیدم که پنهان از رقیب در میان یاوران می‌گفت یار را گر مراد ترک وصل ما بگوی ور مرا رها کن اختیار را درد پوشیده مانی تا جگر پرخون شود بِه که با دشمن نمایی حال زار را گر هزارت غم بود با کس نگویی ای برادر تا نبینی غمگسار را ای سهی سرو روان آخر نگاهی باز کن تا به خدمت عرضه دارم افتقار را دوستان گویند چرا دادی به تا میان خلق کم کردی وقار را ما صلاح در بی‌نوایی دیده‌ایم هر کسی گو مصلحت بینند کار را ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/610 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من ناله و زار من زارتر است هر زمان بس که به هجر می‌دهد تو گوشمال من نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو دست نمای خلق شد قامت چون هلال من پرتو نور روی تو هر به هر کسی می‌رسد و نمی‌رسد نوبت اتصال من خاطر تو به من رغبت اگر چنین کند هم به مراد رسد خاطر بدسگال من برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من چرخ شنید گفت منال کآه تو تیره می‌کند آینه جمال من ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/231 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وقتی سودایی می‌رفت به بستان‌ها بی کردی بوی و ریحان‌ها گه نعره زدی گه جامه دریدی با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها ای مهر تو در وی مهر تو بر لب‌ها وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها تا خار غم آویخته در دامن کوته نظری باشد رفتن به آن را که چنین دردی از پای دراندازد باید که فروشوید دست از همه درمان‌ها گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید چون حرم باشد سهل است بیابان‌ها هر تیر که در کیش است گر بر ریش آید ما نیز یکی باشیم از جمله قربان‌ها هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو باید که سپر باشد پیش همه پیکان‌ها گویند مگو چندین سخن از می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/488 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وقت‌ها یک دم برآسودی تنم قال مولائی لطرفی تنم اسقیانی و دعانی افتضح و مستوری نیامیزد به هم ما به مسکینی سلاح انداختیم لا تحلوا قتل من القی السلم یا غریب الحسن رفقا بالغریب خون درویشان مریز ای محتشم گر نکردستی به پنجه تیز ما لذاک الکف مخضوبا بدم قد ملکت القلب ملکا دائما خواهی اکنون عدل کن ستم گر بخوانی ور برانی بنده‌ایم لا ابالی ان دعالی او شتم یا قضیب البان ما هذا الوقوف گر خلاف سرو می‌خواهی بچم عمرها پرهیز می‌کردم ز ما حسبت الان الا قد هجم خلیانی نحو منظوری اقف تا چو از سر بسوزم تا قدم در ازل رفته‌ست ما را دوستی لا تخونونی فعهدی ماانصرم بذل روحی فیک امر هین خود چه باشد در کف حاتم درم بنده‌ام تا زنده‌ام بی لم ازل عبدا و اوصالی رمم شنعة العذال عندی لم تفد کز ازل بر من کشیدند این رقم گر بنالم وقتی از زخمی قدیم لا تلومونی فجرحی ما التحم ان ترد محو البرایا فانکشف تا وجود خلق ریزی در عدم عقل و صبر از من چه می‌جویی که کلما اسست بنیانا هدم انت فی قلبی الم تعلم به کز نصیحت کن نمی‌بیند الم جان صرف کن در پای دوست ان غایات الامانی تغتنم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/361 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وقت طرب یافتم آن طناز را ساقی بیار آن جام می، مطرب بزن آن ساز را امشب که بزم عارفان از رویت روشن است آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را دوش ای پسر می چشمت گواهی می‌دهد باری حریفی جو که او مستور دارد راز را روی و آواز دارند هر یک لذتی بنگر که لذت چون بود محبوب را چشمان ترک و ابروان جان را به می‌زنند یا رب که دادست این کمان آن ترک تیرانداز را شور غم چنین حیف است پنهان داشتن در گوش نی رمزی بگو تا برکشد آواز را پرغوغا شدست از فتنهٔ چشم ترسم که آشوبِ برهم زند را من مرغکی پربسته‌ام زان در قفس بنشسته‌ام گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را تو مرغ به دام آورده‌ام مشکل به دست آرد کسی مانند تو شهباز را ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/632 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وقت آن آمد که باشد کنار سبزه جوی گر سر صحرات باشد سروبالایی بجوی ور به خلوت با میسر می‌شود در سرایت افشان است سبزی گو مروی ای نسیم کوی معشوق این چه باد خرم است تا کجا بودی که جانم تازه می‌گردد به بوی مطربان گویی در آوازند و مستان در سماع شاهدان در حالت و شوریدگان در های و هوی ای آنچ از بلای بر من می‌رود گر به ترک من نمی‌گویی به ترک من بگوی ای که پای رفتنت کند است و راه وصل تند بازگشتن هم نشاید تا قدم داری بپوی گر ببینی گریهٔ زارم ندانی فرق کرد کآب چشم است این که پیشت می‌رود یا آب جوی گوی را گفتند کای بیچاره سرگردان مباش گوی مسکین را چه تاوان است چوگان را بگوی ای که گفتی بشوی از مهر یار مهربان من از مهرش نمی‌شویم تو دست از من بشوی عاشق نشاید بودن اندر خانقاه شاهد بازی فراخ و زاهدان تنگ‌خوی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/53 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی جهد کن که از دولت داد عیش بستانی باغبان چو من زین جا بگذرم حرامت باد گر به جای من سروی غیر دوست بنشانی زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشت عاقلا مکن کاری کآورد پشیمانی محتسب نمی‌داند این قدر که صوفی را جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآ کاین همه نمی‌ارزد شغل عالم فانی یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی کز غمش عجب بینم پیر کنعانی پیش زاهد از رندی دم مزن که نتوان گفت با طبیب نامحرم درد پنهانی می‌روی و مژگانت خون خلق می‌ریزد تیز می‌روی جانا ترسمت فرومانی دل ز ناوک چشمت گوش داشتم لیکن ابروی کماندارت می‌برد به پیشانی جمع کن به احسانی پریشان را ای شکنج گیسویت مجمع پریشانی گر تو فارغی از ما ای نگار سنگین حال خود بخواهم گفت پیش آصف ثانی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/736 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وقت است خیز ای مایه ناز نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز و آنها که شدند کس نمیاید باز ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1695 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈