ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وآنگه بده اصحاب را
من نیز چشم از #خواب #خوش بر مینکردم پیش از این
روز فراق دوستان شبخوش بگفتم #خواب را
هر پارسا را کآن صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را
من صید وحشی نیستم در بند جان #خویشتن
گر وی به تیرم میزند اِستادهام نُشّاب را
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچکس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
وقتی در آبی تا میان دستی و پایی میزدم
اکنون همان پنداشتم دریای بیپایاب را
امروز حالا غرقهام تا با کناری اوفتم
آنگه حکایت گویمت درد #دل غرقاب را
گر بیوفایی کردمی یَرغو به قاآن بردمی
کآن کافر اعدا میکشد وین سنگدل احباب را
فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بُوَد بواب را
«#سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو»
ای بیبصر! من میروم او میکشد قلاب را
#ز_اندازه_بیرون_تشنهام_ساقی_بیار_آن_آب_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/29
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ز من مپرس که در دست او #دلت چونست
ازو بپرس که انگشتهاش در #خونست
وگر حدیث کنم تندرست را چه خبر
که اندرون جراحت رسیدگان چونست
به حسن طلعت لیلی نگاه مینکند
فتاده در پی بیچارهای که مجنونست
خیال روی کسی در سرست هر کس را
مرا خیال کسی کز خیال بیرونست
خجسته روز کسی کز درش تو بازآیی
که بامداد به روی تو فال میمونست
چنین #شمایل موزون و قد #خوش که تو راست
به ترک #عشق تو گفتن نه طبع موزونست
اگر کسی به ملامت ز #عشق برگردد
مرا به هر چه تو گویی ارادت افزونست
نه پادشاه منادی زدهست می مخورید
بیا که چشم و دهان تو مست و میگونست
کنار #سعدی از آن روز کز تو دور افتاد
از آب دیده تو گویی کنار جیحونست
#ز_من_مپرس_که_در_دست_او_دلت_چونست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/24
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
با خردمندی و #خوبی پارسا و نیکخوست
صورتی هرگز ندیدم کاین همه معنی در اوست
گر خیال یاری اندیشند باری چون تو یار
یا هوای دوستی ورزند باری چون تو دوست
خاک پایش بوسه #خواهم داد آبم گو ببر
آبروی مهربانان پیش معشوق آب جوست
شاهدش دیدار و گفتن فتنه اش ابرو و چشم
نادرش بالا و رفتن #دلپذیرش طبع و #خوست
تا به #خود بازآیم آن گه وصف دیدارش کنم
از که میپرسی در این میدان که سرگردان چو گوست
عیب پیراهن دریدن میکنندم دوستان
بیوفا یارم که پیراهن همیدرم نه پوست
خاک سبزآرنگ و باد #گلفشان و آب #خوش
ابر مرواریدباران و هوای مشک بوست
تیرباران بر سر و صوفی گرفتار نظر
مدعی در گفت و گوی و عاشق اندر جست و جوست
هر که را کنج اختیار آمد تو دست از وی بدار
کان چنان شوریده سر پایش به گنجی در فروست
چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن
عاشقی و نیک #نامی #سعدیا سنگ و سبوست
#با_خردمندی_و_خوبی_پارسا_و_نیکخوست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/20
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
سرمست درآمد از درم دوست
لب #خنده زنان چو غنچه در پوست
چون دیدمش آن رخ نگارین
در #خود به #غلط شدم که این اوست
رضوان در خلد باز کردند
کز عطر مشام روح #خوش بوست
پیش قدمش به سر دویدم
در پای فتادمش که ای دوست
یک باره به ترک ما بگفتی
زنهار نگویی این نه نیکوست
بر من که #دلم چو #شمع یکتاست
پیراهن غم چو #شمع ده توست
چشمش به کرشمه گفت با من
در نرگس مست من چه آهوست
گفتم همه نیکوییست لیکن
اینست که بیوفا و بدخوست
بشنو #نفسی دعای #سعدی
گر چه همه عالمت دعاگوست
#سرمست_درآمد_از_درم_دوست #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/17
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم
گرم چو عود بر آتش نهند غم نخورم
چو التماس برآمد هلاک باکی نیست
کجاست تیر بلا گو بیا که من سپرم
ببند یک #نفس ای آسمان دریچه #صبح
بر آفتاب که امشب #خوش است با #قمرم
ندانم این شب قدر است یا ستاره روز
تویی برابر من یا خیال در نظرم
خوشا هوای #گلستان و #خواب در بستان
اگر نبودی تشویش #بلبل سحرم
بدین دو دیده که امشب تو را همیبینم
دریغ باشد فردا که دیگری نگرم
روان تشنه برآساید از وجود فرات
مرا فرات ز سر برگذشت و تشنهترم
چو میندیدمت از شوق بیخبر بودم
کنون که با تو نشستم ز ذوق بیخبرم
سخن بگوی که بیگانه پیش ما کس نیست
به غیر #شمع و همین ساعتش زبان ببرم
میان ما به جز این پیرهن نخواهد بود
و گر حجاب شود تا به دامنش بدرم
مگوی #سعدی از این درد جان نخواهد برد
بگو کجا برم آن جان که از غمت ببرم
#یک_امشبی_که_در_آغوش_شاهد_شکرم #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/327
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یارا بهشت صحبت یاران همدم است
دیدار یار #نامتناسب جهنم است
هر دم که در حضور عزیزی برآوری
دریاب کز حیات جهان حاصل آن دم است
نه هرکه چشم و گوش و دهان دارد آدمیست
بس دیو را که صورت فرزند آدم است
آن است آدمی که در او حُسنِ سیرتی
یا لطف صورتیست، دگر حشو عالم است
هرگز حسد نبرده و حسرت نخوردهام
جز بر دو روی یار موافق که در هم است
آنان که در #بهار به صحرا نمیروند
بوی #خوش ربیع بر ایشان محرم است
وان سنگدل که دیده بدوزد ز روی #خوب
پندش مده که جهل در او نیک محکم است
آرام نیست در همه عالم بهاتفاق
ور هست در مجاورت یار محرم است
گر #خون تازه میرود از ریش اهل #دل
دیدار دوستان که ببینند مرهم است
دنیا #خوش است و مال عزیز است و تن #شریف
لیکن #رفیق بر همه چیزی مقدم است
مُمسِک برای مال همهساله تنگدل
#سعدی به روی دوست همهروزه خرم است
#یارا_بهشت_صحبت_یاران_همدم_است #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/33
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وه که گر من بازبینم روی یار #خویش را
تا قیامت شکر گویم کردگار #خویش را
یارِ بارافتاده را در کاروان بگذاشتند
بیوفا یاران که بربستند بار #خویش را
مردم بیگانه را خاطر نگه دارند خلق
دوستان ما بیازردند یار #خویش را
همچنان امید میدارم که بعد از داغ هجر
مرهمی بر #دل نهد امیدوارِ #خویش را
رای رای توست #خواهی جنگ و #خواهی آشتی
ما قلم در سر کشیدیم اختیار #خویش را
هر که را در خاک غربت پای در #گل مانْد مانْد
گو دگر در #خواب #خوش بینی دیار #خویش را
عافیت #خواهی نظر در منظر #خوبان مکن
ور کنی بدرود کن #خواب و قرار #خویش را
گبر و ترسا و مسلمان هر کسی در دین #خویش
قبلهای دارند و ما #زیبا نگار #خویش را
خاک پایش #خواستم شد بازگفتم #زینهار
من بر آن دامن نمیخواهم غبار #خویش را
دوش حورازادهای دیدم که پنهان از رقیب
در میان یاوران میگفت یار #خویش را
گر مراد #خویش #خواهی ترک وصل ما بگوی
ور مرا #خواهی رها کن اختیار #خویش را
درد #دل پوشیده مانی تا جگر پرخون شود
بِه که با دشمن نمایی حال زار #خویش را
گر هزارت غم بود با کس نگویی #زینهار
ای برادر تا نبینی غمگسار #خویش را
ای سهی سرو روان آخر نگاهی باز کن
تا به خدمت عرضه دارم افتقار #خویش را
دوستان گویند #سعدی #دل چرا دادی به #عشق
تا میان خلق کم کردی وقار #خویش را
ما صلاح #خویشتن در بینوایی دیدهایم
هر کسی گو مصلحت بینند کار #خویش را
#وه_که_گر_من_بازبینم_روی_یار_خویش_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/610
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وقت طرب #خوش یافتم آن #دلبر طناز را
ساقی بیار آن جام می، مطرب بزن آن ساز را
امشب که بزم عارفان از #شمع رویت روشن است
آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
دوش ای پسر می #خوردهای چشمت گواهی میدهد
باری حریفی جو که او مستور دارد راز را
روی #خوش و آواز #خوش دارند هر یک لذتی
بنگر که لذت چون بود محبوب #خوشآواز را
چشمان ترک و ابروان جان را به #ناوک میزنند
یا رب که دادست این کمان آن ترک تیرانداز را
شور غم #عشقش چنین حیف است پنهان داشتن
در گوش نی رمزی بگو تا برکشد آواز را
#شیرازْ پرغوغا شدست از فتنهٔ چشم #خوشت
ترسم که آشوبِ #خوشت برهم زند #شیراز را
من مرغکی پربستهام زان در قفس بنشستهام
گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
#سعدی تو مرغ #زیرکی #خوبت به دام آوردهام
مشکل به دست آرد کسی مانند تو شهباز را
#وقت_طرب_خوش_یافتم_آن_دلبر_طناز_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/632
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
وقت آن آمد که #خوش باشد کنار سبزه جوی
گر سر صحرات باشد سروبالایی بجوی
ور به خلوت با #دلارامت میسر میشود
در سرایت #خود #گل افشان است سبزی گو مروی
ای نسیم کوی معشوق این چه باد خرم است
تا کجا بودی که جانم تازه میگردد به بوی
مطربان گویی در آوازند و مستان در سماع
شاهدان در حالت و شوریدگان در های و هوی
ای #رفیق آنچ از بلای #عشق بر من میرود
گر به ترک من نمیگویی به ترک من بگوی
ای که پای رفتنت کند است و راه وصل تند
بازگشتن هم نشاید تا قدم داری بپوی
گر ببینی گریهٔ زارم ندانی فرق کرد
کآب چشم است این که پیشت میرود یا آب جوی
گوی را گفتند کای بیچاره سرگردان مباش
گوی مسکین را چه تاوان است چوگان را بگوی
ای که گفتی #دل بشوی از مهر یار مهربان
من #دل از مهرش نمیشویم تو دست از من بشوی
#سعدیا عاشق نشاید بودن اندر خانقاه
شاهد بازی فراخ و زاهدان تنگخوی
#وقت_آن_آمد_که_خوش_باشد_کنار_سبزه_جوی #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/53
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر سلطنت که #خواهی میکن که #دلپذیری
در دست #خوبرویان دولت بود اسیری
جان باختن به کویت در آرزوی رویت
دانستهام ولیکن #خونخوار #ناگزیری
ملک آن توست و فرمان مملوک را چه درمان
گر بیگنه بسوزی ور بی خطا بگیری
گر من سخن نگویم در وصف روی و مویت
آیینهات بگوید پنهان که بینظیری
آن کاو ندیده باشد #گل در میان بستان
شاید که خیره ماند در ارغوان و خیری
گفتم مگر ز رفتن غایب شوی ز چشمم
آن نیستی که رفتی آنی که در ضمیری
ای باد #صبح بستان پیغام وصل جانان
میرو که #خوش نسیمی میدم که #خوش عبیری
او را نمیتوان دید از منتهای #خوبی
ما #خود نمینماییم از غایت حقیری
گر یار با جوانان #خواهد نشست و رندان
ما نیز توبه کردیم از زاهدی و پیری
#سعدی نظر بپوشان یا خرقه در میان نه
رندی روا نباشد در جامه فقیری
#هر_سلطنت_که_خواهی_میکن_که_دلپذیری #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/116
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نشسته بودم و خاطر به #خویشتن مشغول
در سرای به هم کرده از خروج و دخول
شب دراز دو چشمم بر آستان امید
که بامداد در حجره میزند مأمول
خمار در سر و دستش به #خون هشیاران
خضیب و نرگس مستش به جادویی مکحول
بیار ساقی و همسایه گو دو چشم ببند
که من دو گوش بیاکندم از حدیث عذول
چنان تصور معشوق در خیال من است
که دیگرم متصور نمیشود معقول
حدیث عقل در ایام پادشاهی #عشق
چنان شدهست که فرمان عامل معزول
شکایت از تو ندارم که شکر باید کرد
گرفته خانه درویش پادشه به نزول
بر آن سماط که منظور میزبان باشد
شکم پرست کند التفات بر مأکول
به دوستی که ز دست تو ضربت #شمشیر
چنان موافق طبع آیدم که ضرب اصول
مرا به عاشقی و دوست را به معشوقی
چه نسبت است بگویید قاتل و مقتول
مرا به گوش تو باید حکایت از لب #خویش
دریغ باشد پیغام ما به دست رسول
درون خاطر #سعدی مجال غیر تو نیست
چو #خوش بود به تو از هر که در جهان مشغول
#نشسته_بودم_و_خاطر_به_خویشتن_مشغول #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/364
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
میان باغ حرام است بی تو گردیدن
که خار با تو مرا به که بی تو #گل چیدن
و گر به جام برم بی تو دست در مجلس
حرام صرف بود بی تو باده نوشیدن
خم دو زلف تو بر #لاله حلقه در حلقه
به سنگ خاره درآموخت #عشق ورزیدن
اگر جماعت چین صورت تو بت بینند
شوند جمله پشیمان ز بت پرستیدن
کساد نرخ شکر در جهان پدید آید
دهان چو بازگشایی به وقت خندیدن
به جای خشک بمانند سروهای چمن
چو قامت تو ببینند در خرامیدن
من گدای که باشم که دم زنم ز لبت
سعادتم چه بود خاک پات بوسیدن
به #عشق مستی و رسواییم #خوش است از آنک
نکو نباشد با #عشق زهد ورزیدن
نشاط زاهد از انواع طاعت است و ورع
صفای عارف از ابروی نیکوان دیدن
عنایت تو چو با جان #سعدی است چه باک
چه غم #خورد گه حشر از گناه سنجیدن
#میان_باغ_حرام_است_بی_تو_گردیدن #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/238
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈