eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄ ⭕️همه چيز درباره پديده «مد و مدگرايی» (بخش سیزدهم) 🔶يکی از پديده‌های رايج اجتماعی معاصر، مسأله و است، شايد کمتر خانواده‌ای باشد که با اين پديده درگير نباشد؛ در اين نوشتار به بررسی چند وجهی اين پديده پرداخته می‌شود و مشخصاً برای پرسش‌های پیرامون این موضوع پاسخ مبسوط ارائه میگردد. 💠درمان مدگرايی افراطی 🔷مد و معتدل، در صورتی که در چهارچوب شرع و ارزش های ملی و فرهنگی باشد، مذموم نخواهد بود، اما يا خارج از چهارچوب شرع، مذموم است، و در صورت ابتلا بايستی از آن رهايی يافت. چون مدگرايی افراطی ميتواند منجر به رشک و حسد ورزی، فشار و گرفتگی و ملال روحی، و چندين نوع ناخوشی و ناملايمات روحی ديگر شود. توان مالی افراد محدود است، افراد و خانواده قادر نيستند هر روز با صرف هزينه‌های زياد، لباس يا لوازم زندگی که تازه شده‌اند را بخرند؛ مگر با به زحمت و تکلّف انداختن خود و خانواده. به راستی ميتوان ادعا کرد که نوعی مرض و است، که قبل از مزمن و علاج ناپذير شدن آن، بايستی به و مداوا پرداخت. اما برخی از راه‌های درمان اين بيماری عبارتند از: 1⃣معمولاً انسان‌هايی که به لحاظ درونی و فکری پر نيستند، دچار مدگرايی افراطی ميشوند. چون ميخواهند خلاء روحی خود را با ظواهر و زينت های ظاهری پر کنند. به نظر ميرسد از طريق مطالعه و تفکر ميتواند باعث ارتقای شخصيت شود، و ديگر فرد سراغ مدگرايی افراطی نرود. در اين ميان مطالعه کتاب‌های مورد تأييد اهل فن که در قلمرو فلسفه و عرفان راستین تالیف گردیده، نقش به‌سزایی دارد. 2⃣ در و که به مذمّت و نکوهش ميپردازند؛ مانند: «وَ فَرِحُواْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلاَّ مَتَاعٌ؛ [رعد، ۲۶] ولى آنان به شاد شده‏اند، و زندگى دنيا در [برابر] جز بهره‏اى [ناچيز] نيست». «وَ لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّکَ خَيْرٌ وَأَبْقَى؛ [طه، ۱۳۱] و هرگز چشمان خود را به نعمت هايی که به گروههايی از آنها داده ايم، مدوز؛ اينها شکوفه‌ های زندگی دنياست، تا آنان را در آن بيازماييم و بهتر و پايدارتر است». «لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِينَ؛ [حجر، ۸۸] و به آنچه ما دسته‏هايى از آنان [=کافران] را بدان برخوردار ساخته‏ايم چشم مدوز و بر ايشان اندوه مخور، و بال خويش براى مؤمنان فرو گستر. ... ✍حجت‌الاسلام‌والمسلمين حسين هاشم‌نژاد، عضو هيئت علمی دانشگاه منبع: مشرق‌نیوز @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فلسفه زندگی محدود در اين دنيا چيست؟ چرا خداوند عمر طولانی‌تری به انسان نمی‌دهد؟ 🔹همانطور كه در تعبيرات دينی آمده است، صرفا مقدمه و پلی برای حياتی ديگر و آن حيات، اصل است. اين زندگی اگر فقط به ظواهرش بسنده شود، لهو، لعب، زينت، تفاخر و تكاثر است، اما باطن آن زندگی جاودانه است؛ سعادتمندانه يا شقاوتمندانه: «اعلموا أنما الحيوة الدنيا لعب و لهو و زينة و تفاخر بينكم و تكاثر فی الأموال و الأولاد كمثل غيث أعجب الكفار نباته ثم يهيج فتراه مصفرا ثم يكون حطاما و فی الآخرة عذاب شديد و مغفرة من الله رضوان و ما الحيوة الدنيا إلا متاع الغرور»؛ 🔹آنچه اين دنيايی است، از بين می‌رود، و فقط آن چيزی باقی می‌ماند كه رنگ و بوی الهی پيدا كرده باشد: «ما عندكم ينفد و ما عندالله ‌باق - و كل شیء هالك إلا وجهه». اگر به اين نگرش در زندگی برسيم، و درك كنيم كه زندگی واقعی، همان است، نه زندگی دنيوی، خواهيم پذيرفت كه اين زندگی بايد محدود باشد، نه بی نهايت؛ زيرا كه صرفا مقدمه است و غايت و هدف نيست. اگر اصل محدوديت را بپذيريم، ديگر مناقشه در مقدار آن روا نيست؛ زيرا هر مقداری كه باشد، باز جای اين سؤال باقی می‌ماند كه: «چرا اين قدر؟!». 🔹 نقل می‌كند كه عده‌ای چنان شده‌ اند كه آرزو ميكنند هزار سال زندگی كنند، و اگر حتی اين قدر زندگی كنند، اما باز راضی نمی‌شوند و بيشتر می‌خواهند. در هر صورت، اين زندگی موجب نجات آن‌ها از آتش نخواهد شد؛ يعنی اگر انسان را غايت خود قرار دهد، به هيچ حدی راضی نميشود، اما اگر اصل محدوديت را پذيرفتيم، ديگر مقدار آن مهم نيست و مصلحتش را به خداوند واگذار می‌كنيم. 🔹حقيقت اين است كه ، تمام شدن زودتر زندگی دنيا و رسيدن سريعتر به زندگی‌ جاودانه‌ آخرت را طلب می‌كنند: «و لو لا أجل الله التی كتب الله عليهم لم تستقر أرواحهم فی أجسادهم طرفة عين خوفا من العقاب و شوقا إلی الثواب»؛ زيرا كه آنان كيفيت زندگی خود را بهبود بخشيده ‌اند، و ديگر دلبستگی كميت آن نيستند و چون با و ، خود را آباد ساخته‌ اند، شوقشان به و ورود به ، بيش از شوق طفل به پستان مادر است: «و الله لابن ابيطالب آنس بالموت من الطفل بثدی أمه». 📕زندگی پس از مرگ،‌ ج ۴، حسين سوزنچی، ص ۵۰ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️خاصیت دنیا 🔹با توجه‌ به‌ آیات‌ قرآن، خاصیت بازیگری است، یعنی دنیا اهلش را به بازی می‌گيرد و سرانجام اهل دنیا می‌فهمند که بدون توشه باید سفر کنند. در روایتی امام کاظم (ع) راجع به به هشام فرمودند: «مَثَل دنيا مَثَل آب درياست كه شخص تشنه هر چه از آن بنوشد، تشنگى اش بیشتر می‌شود تا سرانجام او را بكُشد». [۱] خاصیت آب گوارا این است که جذب بدن می‌شود؛ ولی آب شور دستگاه گوارش انسان را در اختيار می‏گيرد و بر عطش او می ‏افزايد، و لذا برای رفع تشنگی، انسان ناچار است كه بار ديگر از آب بنوشد، كه آن نيز اگر شور باشد، عطش او را بيشتر می‏كند. 🔹 بسان آب شور است و خاصیت آن هم سیری ناپذیری است و لذا هر چقدر بیشتر دنبالش باشیم بیشتر نسبت به آن میل پیدا می‌کنیم. امام علی (ع) می‏فرمايد: «دنيا زده سير نمی‏شود، بلكه هر اندازه كه انسان از بهره ‏مند باشد، معادل يا بيش از آن، درهای و ولع بر روی او باز می‏شود». [۲] ، دنيای منهای آخرت را بازيچه معرفی می‏كند و می‌ فرماید: «إِنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ...؛ [محمد، ۳۶] تنها بازی و سرگرمی است...». نشانه بازيچه و سرگرمی بودن دنيا، آن است كه اگر كسی به آن مبتلا شود، به آن عادت می‏كند و اختیارش به دست آن وسيله سرگرمی می ‏افتد و در نتيجه، اين سرگرمی تا او را فرسوده و خسته نكند و از پا در نياورد، رهايش نمی‌كند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تحف العقول‏، ص۳۹۶ [۲] نهج البلاغة، نامه۴۹ نویسنده: تسنیم منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️خداوند چگونه در قرآن «صدق» و «راستی» را يکی از موارد «آزمايش» خود دانسته است؟ 🔹خداوند در «آيه ۳ سوره عنکبوت» اعلام مى كند كه قطعى است و شامل همگان مى شود، سپس مى افزايد: «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهُمْ فَلَيَعَلَمَّنَ اللّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبينَ» ([آزمايش در اين آيه مخصوص اصحاب پيامبر (صلى الله عليه و آله) نيست] ما انسان های پیشین را نيز ، بايد علم خداوند در مورد كسانى كه مى گويند و آنها كه مى گويند، تحقق يابد [و واقعيت عينى به خود بگيرد]). 🔹بی شک (صلى الله عليه و آله) در برابر قرار گرفتند كه يكى از مهم ترين آنها، بود. «هجرت» يعنى چشم پوشى از اموال و دارایی ها در وطن و تمام تعلّقاتى كه انسان در وطن دارد، و انتقال يافتن به نقطه اى كه بايد همه چيز را از صفر شروع كند، و در ميان انواع محروميت ها زندگى نمايد. در صورتى كه زن و فرزند نیز با او هماهنگ نباشند مشكل به مراتب بيشتر مى شود. 🔹قرآن به ياران پيامبر (صلى الله عليه و آله) هشدار مى دهد كه اين يك است [زیرا اگر در مكه بمانيد تحت شكنجه هاى دشمنان هستيد و اگر به مدينه برويد گرفتار محروميت و سختی مى شويد] تصوّر نكنيد اين آزمون بزرگ و آزمون هاى ديگرى همچون ، شنيدن و ديدن از دشمن، منحصر به شما است، ما همه را كرديم، اساساً بر پايه قرار دارد، و اين جهان ميدان آزمايش بزرگ است. 🔹خداوند مى خواهد و راستگويان در ادّعاى ايمان، از شناخته شوند. در حقیقت و راستى به عنوان نشانه ، و به عنوان نشانه و كفر معرفى شده است. البته مفهوم صدق و كذب در اينجا، صدق و كذب در است نه در سخن، عملى كه هماهنگ با ادعاهاى قبلى انسان و خط مشى اجتماعى او باشد صدق است، و عمل ناهماهنگ كذب است. و البته و در عمل و گفتار، ريشه هاى مشتركى دارند، زيرا بيان حقيقت است و بيان عكس آن است، اين تبيين گاه در سخن و گاه به وسيله عمل ظاهر مى شود. 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ۱، ج ۳، ص ۲۰۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه، نسبت به دام های خطرناك ابليس چه هشدارهایی داده است؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۹۲ درباره دام های خطرناك میفرمايد: «فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللهِ عَدُوَّ اللهِ أَنْ يُعْدِيَكُمْ بِدَائِهِ، وَ أَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ بِنِدَائِهِ، وَ أَنْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ» (اى بندگان خدا! از اين [ابليس] بر حذر باشيد، نكند شما را به [كبر و غرور و تعصّب] مبتلا سازد و با نداى خود شما را تحريك كند و لشكريان سواره و پياده اش را فرياد زند و بر ضدّ شما گرد آورد). 🔹اين گفتار مولا برگرفته از آيه قرآن است كه مى فرمايد: «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ» [۱] (هر كدام از آنها را مى توانى با صدايت تحريك كن و لشكر سواره و پياده ات را بر آنها گسيل دار). «خيل» هم به معناى اسب هاست و هم به معناى اسب سواران و در اينجا به معناى لشكر سواره است و «رِجِل» به معناى لشكر پياده است و اشاره به دستياران فراوانى است كه از جنس خود و از جنس دارد كه براى ساختن مردم به او كمك مى دهند؛ بعضى سريع تر (همچون لشكر سواره) و بعضى آرام تر همچون لشكر پياده. 🔹البتّه «صفات رذيله»، «عوامل گناه»، «مراكز فساد»، «تبليغات‌ گمراه‌ كننده» و «ابزار گناه» نيز به نوعى لشكر پياده و سواره كه امیرالمؤمنین (عليه السلام) را از همه اين امور بر حذر مى دارد. سپس براى تأكيد اين سخن، به جان خود سوگند مى خورد و مى فرمايد: «فَلَعَمْرِی لَقَدْ فَوَّقَ لَكُمْ سَهْمَ الْوَعِيدِ، وَ أَغْرَقَ إِلَيْكُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِيدِ، وَ رَمَاكُمْ مِنْ مَكَان قَرِيب» (به جانم سوگند! او را براى شما آماده نموده، در گذارده، و با قدرت تا كشيده و از مكانى نزديك به سوى شما نموده است). 🔹آنگاه شاهد اين سخن را از كلام خود (طبق آيه هاى قرآن) چنين بيان مى كند: «فَقَالَ: قَالَ رَبّ‏ِ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» [۲] ( گفته است: پروردگارا! بدين جهت كه مرا اغوا كردى [و از رحمت خود محروم ساختى] زرق و برق را در چشم آنها جلوه مى دهم و همه را مى كنم [و از رحمتت محروم مى سازم]). 🔹اينكه (علیه السلام) به جان خود سوگند مى خورد نشان مى دهد كه است؛ چه چيز شريف تر از جان امام (عليه السلام) است و اينكه مى فرمايد: « تير تهديد را در چلّه كمان گذارده و آن را تا به آخر كشيده و از مكانى نزديك، شما را نشانه گرفته است»، اشاره به اين است كه خطر در شديدترين صورت كه كمتر خطا مى كند متوجّه شماست، و اين بدبخت بى نوا راه‌ نفوذ خويش را نيز نشان داده است، و آن آرايش‌ مظاهر مادّى‌ و زيباسازى زرق و برق مواهب مادّى و غرق ساختن در گرداب است. 🔹تعبير (عليه السلام) به اينكه تمام قوا و را براى حمله به شما آماده ساخته و از مكان نزديكى شما را نشانه گرفته و از هر نظر در او قرار داريد، اشاره به اين است كه عوامل‌ در درون و برون انسان فراوان است؛ از يك طرف و از سوى ديگر. جمله «لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» كه با «لام» قسم شروع شده و با «نون» تأكيد ثقيله و تصريح به واژه «اجمعين» پايان گرفته، شاهد بر اين است كه او در خود بسيار جدّى است، و به همين دليل بايد كاملا و باشند تا در دام هاى رنگارنگ او نيفتند. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره اسراء، آيه ۶۴ [۲] سوره حجر، آیه ۳۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۳۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ايمان به «معاد» چه آثارى در پى دارد؟ 🔹 يقين دارند كه ، مهمل، عبث و آفريده نشده؛ براى او خط سيرى تعيين كرده است كه با هرگز پايان نمی‌گيرد، چرا كه اگر در همين جا همه چيز ختم می‌شد، مسلماً اين همه غوغا براى اين چند روز زندگى، عبث و بيهوده بود. آنها اعتراف دارند «عدالت‌ مطلق‌ پروردگار» در انتظار همگان است و چنان نيست كه ما در اين جهان، و پاداش باشد. 🔹اين اعتقاد به آنها می‌بخشد؛ از فشارهایى كه در اثر انجام بر آنها وارد مى شود، نه تنها رنج نمى برند، كه از آن هم استقبال مى كنند؛ همچون كوه در برابر مى ايستند، در برابر بى عدالتى ها تسليم نمى شوند، و مطمئن هستند كوچكترين عمل نيك و بد، و دارد، و پس از به جهانى‌ بسیار وسيعتر، كه خالى از هر گونه ظلم و ستم است انتقال مى يابند و از رحمت واسعه و الطاف پروردگار بزرگ بهره مند مى شوند. 🔹ايمان‌ به‌ يعنى شكافتن ديوار عالم ماده، و ورود در محيطى بالاتر و والاتر كه اين جهان، مزرعه اى براى آن، و آموزشگاهى براى آمادگى هر چه بيشتر در برابر آن، محسوب می‌شود؛ حيات و هدف نهایی نيست، بلكه دارد، و «دوران سازندگى» براى جهان ديگر است. زندگى در همچون زندگى دوران جنينى است، كه هرگز هدف آفرينش انسان آن نبوده، بلكه يك است براى زندگى ديگرى، ولى تا اين جنين دور از هر گونه عيب متولد نشود، در زندگى بعد از آن خوشبخت و سعادتمند نخواهد بود. 🔹ايمان‌ به‌ اثر عميقى در دارد، و به آنها شهامت و شجاعت مى بخشد، زيرا بر اساس آن، اوج افتخار در زندگى اين جهان، که در راه يك هدف مقدس الهى است، محبوبترين حالت، براى یک تلقی می‌شود، و آغازى است براى يك و جاودانى. همچنین ايمان به ، انسان را در برابر كنترل می‌كند، و به تعبير ديگر، ايمان به خدا و آخرت، با گناهان نسبت معكوس دارند؛ به هر نسبت كه قوی‌تر باشد، كمتر است، و در نقطه مقابل، فراموشى روز جزا، سرچشمه انواع طغيان ها، ستمها و گناهان است و آنها هم سرچشمه عذاب شديد. [۱] پی‌نوشت: [۱] تفسير نمونه، ج ۱، ص ۱۰۸ منبع: وبسایت انوار طاها @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از منظر اسلام حیات و زندگی چگونه تفسیر شده است؟ 🔸از منظر ، و زندگی دارای دو جلوه اساسی است: الف) «جلوه پوچ زندگانی». ب) «جلوه حقیقی حیات«. 1⃣«جلوه پوچ حیات و زندگانی» 🔹«جلوه پوچ حیات و زندگانی» عبارت است از این که حیات خود را جز و نبیند، و به چیزی غیر از توجّهی ننماید. این گونه نگرش به حیات و را مورد و ملامت قرار داده است؛ آنجا که می فرماید: «وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ» [آل عمران، ۱۸۵] ( و اين جز متاعى فريبنده نيست). 🔹و نیز می فرماید: «اِعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَهٌ وَ تَفاخُرٌ بَینَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَالْأَوْلادِ» [حدید، ۲۰] (بدانید تنها بازی و و تجمّل پرستی و فخرفروشی در میان شما و در اموال و فرزندان است). 🔹همچنین خداوند می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ لا یرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاهِ الدُّنْیا وَاطْمَأَنُّوا بِها وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ - أُولئِکَ مَأْواهُمُ النّارُ بِما کانُوا یکْسِبُونَ». [یونس، ۷ و ۸] (آنها که ایمان به ملاقات ما [و روز رستاخیز] ندارند، و به خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آنها که از آیات ما [همه] آن ها جایگاهشان آتش است، به خاطر کارهایی که انجام می دادند). 2⃣«جلوه حقیقی حیات و زندگی» 🔹«جلوه حقیقی حیات و زندگی» آن است که انسان به خویش بیندیشد، و به حیات از افقی بالاتر از لذت جویی و بی‌بندوباری بنگرد، و هدف را ، و لقا و فنا در ذات او بداند. در این باره می فرماید: «وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَلَلدّارُ الْآخِرَهُ خَیرٌ لِلَّذِینَ یتَّقُونَ أَفَلا تَعْقِلُونَ» [انعام، ۳۲] (، چیزی جز بازی و سرگرمی نیست؛ و برای آنان که ، بهتر است، آیا نمی اندیشید؟). 🔹همچنین در آیه دیگر می فرماید: «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاهَ الدُّنْیا وَالْآخِرَهُ خَیرٌ وَ أَبْقی» [اعلی، ۱۶] (ولی شما را مقدّم می دارید، در حالی که بهتر و پایدارتر است). سپس در آیه دیگر می فرماید: «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَهَ وَ سَعی لَها سَعْیها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیهُمْ مَشْکُوراً». [اسراء، ۱۹] (و آن کس که را بطلبد، و برای آن و کوشش کند، در حالی که داشته باشد، سعی و تلاش او [از سوی خدا] داده خواهد شد). 🔹مقصود از در این آیات که بهتر از این دنیا معرفی شده، رسیدن به دیگر است که مظهر رحمت تام الهی است، و درجه اعلای آن همان وصول به و فنای در ذات اوست. لذا خداوند متعال می فرماید: «فَمَنْ کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَداً» [کهف، ۱۱۰] (پس هر که به لقاء پروردگارش امید دارد، باید انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند). 📕اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۶ش، چاپ سوم، ص ۸۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اصولا بررسی و بیان «فلسفه احکام» چه فوایدی دارد؟ 🔹بسيار مى شود كه ، خود را از آثار مهمّ‌ و غذاهاى تقويتى كه درمان بيمارى ها را تسريع مى كند باخبر مى سازند تا با و علاقه بيشتر، داروهاى تلخ را تحمّل كنند و را دقيقاً بكار بگيرند. 🔹 نيز دقيقاً همين مسير را مى پيمايند و و آثار حيات‌بخش را براى مردم شرح مى دهند تا آتش را در دل آنها شعله ور سازند و با عزمى راسخ به دنبال انجام برنامه ها بفرستند. بيان ، علاوه بر اينكه شوق و مردم را براى انجام افزون مى كند و تحمّل ناراحتى را براى انجام پاره اى از وظايفِ سخت و سنگين آسان مى سازد، چند فايده ديگر نيز دارد: 1⃣به همه هشدار مى دهد كه بايد در چه مسيرى حركت كنند تا پياده شود؛ مثلا هنگامى كه مى فرمايد: «فَرَضَ اللهُ... الْحَجَّ تَشْيِيداً لِلدِّينِ»؛ [۱] (خداوند را سبب و قرار داده است). مفهومش اين است كه را آنچنان با شكوه برگزار كنند كه به اين هدف والا برسند، نه اينكه تنها به آداب صورى حجّ و تشريفات ظاهرى آن قناعت كنند. 2⃣ديگر اينكه: بدانند آثار و اين به باز مى گردد. در واقع ما با انجام اين اعمال، خدمتى به مى كنيم؛ منّتى بر خدا نداريم و بايد بسيار باشيم. همانگونه كه در مورد اصل و مى فرمايد: «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ»؛ [۲] (گروهى بر تو مى گذارند كه شده اند! بگو بر شما مى گذارد كه شما را به سوى كرده است، اگر در ادّعاى اسلام راست مى گويند). 3⃣سرانجام اينكه: مى توانيم با توجّه به ، خود را كنيم، كه تا چه اندازه درگاه خداوند است، و چه اندازه از آن دور مى باشد. مثلا وقتى مى فرمايد: «، و ، از فحشا و است» بايد ملاحظه كنيم كه آيا بعد از انجام روزه و نماز، روح و پرهيز از گناه در ما حاصل شده است يا نه؟ و به اين ترتيب، ارزش و خود را به دست آوريم. 🔹آرى! ما را مى دانيم و حكمت او ايجاب مى كند كه هيچ را بدون و نتيجه بيان نفرمايد؛ و چه بى خبرند آن كه مى گويند معلّل به اغراض نيست؛ يعنى هيچ در كارها و و او وجود ندارد! آنها با اين و ناپسند خود، حكيم بودن را زير سؤال مى برند و چنين مى پندارند كه به حقيقتِ توحيد نزديك شده اند؛ 🔹در حالى كه مصداق اين آيه شريفه اند كه: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً - أَلَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِی الْحَياةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنونَ صُنْعاً»؛ [۳] (بگو: آيا به شما خبر دهيم كه [مردم] در كارها چه كسانى هستند؟ - آنها كه در گم [و نابود] شده، با اين حال مى پندارند انجام مى دهند). آرى! مُعلّل به اغراض نيست؛ يعنى كه به خود او بازگشت كند؛ زيرا، او از همه چيز و همه كس مى باشد؛ ولى افسوس كه اين اين سخن را نمى گويند، بلكه مى گويند ضرورتى ندارد كه نتيجه افعال و دستورات خداوند به برگردد و اين نهايت بى خبرى است!!! پی نوشت‌ها؛ [۱] الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسى، نشر مرتضى‏، مشهد، ۱۴۰۳ق، چ اول‏، ج ‏۱، ص ۹۹ [۲] سوره حجرات، آيه ۱۷ [۳] سوره كهف، آيات ۱۰۳ و ۱۰۴ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۴، ص ۶۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«حب دنیا» چگونه مانع کسب معرفت و شناخت می شود؟ 🔹خداوند در «سوره نحل»، آیات ۱۰۶ - ۱۰۸، می فرماید: «مَن كَفَرَ بِاللهِ مِن بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَ لَٰكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ - ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللهَ لَا يَهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ - أُولَٰئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ وَ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» 🔹[ترجمه آیات:] (کسانى که بعد از ایمان‌شان، به خدا کافر شوند [مجازات مى شوند] ـ بجز آنها که تحت فشار واقع شده اند در حالى که قلبشان با ایمان، آرام است ـ آرى، آنها که سینه خود را براى پذیرش کفر گشوده اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمى در انتظارشان! - این بخاطر آن است که زندگى پست را بر ترجیح دادند؛ و خداوند افراد بى ایمان (لجوج) را هدایت نمى کند. - آنها کسانى هستند که [بر اثر فزونى گناه،] خدا بر دلها و گوش و چشمان شان مُهر نهاده؛ [به همین دلیل نمى فهمند،] و غافلان [واقعى] همانها هستند). 🔹خداوند در این آیات، به گروهى اشاره مى كند كه نخست را از جان و دل پذيرا گشتند و بعد شدند. مى فرمايد: اين به خاطر آن نيست كه چيزى بر خلاف حق در اسلام ديده باشند، بلكه آنها را بر ترجيح دادند، و به همين جهت با اسلام وداع گفتند، و به وادى قدم نهادند، و چون نيستند، خداوند هدايت شان نمى كند؛ بلكه به خاطر بر و و آنها مهر مى نهد، و درهاى معرفت را به روى آنها مى بندد، در نتيجه در فرو مى روند. 🔹 خواه در شاخه عشق به مال و ثروت باشد، يا مقام و جاه و يا انواع شهوات ديگر، به مى ماند كه در انسان می‌وزد و تعادل ترازوى را به كلّى بر هم مى زند. مى دانيم ترازوهاى دقيق را در محفظه اى مى گذارند كه كمترين نسيم به آن نوزد، و حتى كسى كه مشغول سنجش با آنها است موقّتاً نفس را در سينه حبس مى كند، مبادا امواج هوايى كه از ريه او خارج مى شود تعادل آن را بر هم زند. آيا از چنين ترازويى در برابر يك طوفان شديد كارى ساخته است؟! 🔹 خواه شكل قارونى داشته باشد و يا فرعونى، يا سامرى و يا غير آنها، مسلّماً به اجازه و را نمى دهد. اگر آيه فوق مى گويد خداوند بر قلب و گوش و چشم آنها مهر مى نهد، اين در واقع همان تأثيرى است كه در قرار داده، و چون آنها به سراغ سبب مى روند، گرفتار چنين مسببى مى شوند. 🔹در تعبيرات جالبى در اين زمينه ديده مى شود؛ از جمله در حديثى (عليه السلام) مى فرمايد: «مَثَلُ الْحَريص عَلَى الدُّنْيا كَمَثَلِ دُوْدَةِ القَزّ كُلَّمَا ازْدادَتْ مِنَ القَزِّ عَلى نَفْسِها لَفّاً كانَ أَبْعَدَ لَها مِنَ الْخُرُوجِ حَتّى تَمُوتَ غمّا» [۱] ( بر دنيا همچون كرم ابريشم است، هر قدر بيشتر ابريشم برگرد خود مى تند زندانى تر مى شود، و راه خروج بر او مسدودتر مى گردد، تا از غم و اندوه بميرد). در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «اَلدُّنيا تَقُرُّ وَ تَضُرُّ و تَمُرُّ» [۲] ( مى فريبد، مى رساند و ). 🔹در حديث ديگرى مى خوانيم كه (عليه السلام) نامه اى به يكى از ياران اش نوشت و او را نصيحت فرمود. از جمله نصايح امام (عليه السلام) اين بود: «فَارْفُضِ الدُّنْيا فَاِنَّ حُبَّ الدُّنْيا يُعْمِى، وَ يُصِّمٌ وَ يُبْكِمٌ وَ يُذِلُّ الرِّقابٌ فَتَدارَكْ مابِقَىَ مِنْ عُمُرِكَ وَ لا تَقُلْ غَداً أَوْ بَعْدَ غَد، فَانَّما هَلَكَ مَنْ كانَ قَبْلَكَ بِاِقامَتِهِمْ عَلى الأَمانِىِّ وَالتَّسْوِيْفِ» [۳] ( را رها كن كه ، چشم را كور و گوش را كر و زبان را لال و گردن ها را به زير مى آورد. در باقى مانده عمرت گذشته را كن و نگو فردا و پس فردا، زيرا كسانى كه پيش از شما بودند به خاطر تكيه بر و امروز و فردا كردن شدند). پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ دوم، ج ۷۰، ص ۲۳؛ [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ اول، ص ۵۴۸، قصار [۴۲۲] ۴۱۵؛ [۳] بحارالأنوار، همان، ص ۷۵ 📕کتاب پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶، چ نهم، ج ۱، ص ۳۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel