#حاج_قاسم دور و نزدیک می شد، همچنان که بزرگ تر هم می شد اما تنهاترین چیزی که در زندگی اش تغییر نمی کرد احترامی #عاشقانه به پدر و مادرش بود.
برش اول:
عادت داشت #هر_شب به پدر و ماردش زنگ بزند. فرمانده نیروی قدس بود و باید مسائل امنیتی را رعایت می کرد. هر بار که زنگ می زد باید سیم کارتش را عوض می کرد، یا از سیمکارت من استفاده می کرد، در دل پایگاه های عراق و سوریه هم که بود تماس هر شبش ترک نمی شد. با یک تماس دل خوش شان می کرد و چشمه دعای شان را جاری می کرد.
برش دوم:
از راه که می رسید حاج حسن؛ پدرش را می برد #حمام بعدش خودش لباس های پدرش را می شست. می نشست کنار بابا دستش های چروکیده اش را نوازش می کرد و می بوسید. می رفت جورابش را می آورد و موقع پوشاندن جوراب لبهایش را می گذاشت #کف_پای_پدرش.
مادرش در #بیمارستان بستری بود. از #سوریه که آمد بی معطلی خودش را رساند بیمارستان. همین که آمد توی اتاق، از همه خواست بیرون بروند حتی برادر و خواهر هاش. وقتی با مادرش تنها شد، پتو را کنار زد. دستش را می کشید روی پاهای خسته مادر. حالا که صورتش را گذاشته بود #کف_پای_مادر، اشک های چشمش پای مادر را شستشو می داد.
کسی از حاج قاسم توصیه ای خواسته بود. دفتر را گرفت و چند بند نوشت که یکی اش احترام به پدر و مادر بود:
«به خودت عادت بده #بدون_شرم دست پدر و مادرت را ببوسی، هم آنها را شاد کنی و هم اثر وضعی بر خودت دارد».
برش سوم:
در #بیت_الزهرا (س) که مراسم #فاطمیه برگزار می شد، پدرش را که حالا از پا افتاده بود می آورد. برایش از پتوها و متکا تکیه گاهی درست می کرد. طوری که بتواند به راحتی از منبر و روضه استفاده کند.
#شهید_قاسم_سلیمانی
#سیره_خانوادگی_شهدا
#احترام_به_پدر_و_مادر
#کتاب_سلیمانی_عزیز؛ گذری بر زندگی و رزم شهید حاج قاسم سلیمانی. نویسنده: عالمه طهماسبی، لیلا موسوی و مهدی قربانی. ناشر: حماسه یاران. نوبت چاپ: سوم-۱۳۹۸٫ ؛ صفحات 76-77 و 106-107 و 178.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
#میگما
مجلس یقه سفیدها
مجلس مانند ادوار گذشته، به طرح شفافیت آرای نمایندگان رای منفی داد تا به همه مردم اعلام کند درست است که رهبری معظم ما را "از انقلابی ترین مجلس ها" خوانده اما نه تا این حد.
نماینده انقلابی باید:
اولا رای بدهد؛ زیرا فلسفه وجودی اش در مجلس همین است. پس نمی تواند در رای گیری شرکت نکند یا رای ممتنع دهد.
دوما باید برای رای اش پیش خدا حجت شرعی داشته باشد. این چنین شخصی ابا ندارد که مردم بفهمند یا نه. زیرا پیش خدا روسفید است. پس با شجاعت از رای اش دفاع می کند.
اما نماینده انقلابی نما، فقط می خواهد "آسته بیاد آسته بره گربهه شاخش نزنه" تا کی؟ تا انتخابات و شاید انتخاب های بعدی. پس نباید یک رای(شما بخوانید مصلحت مردم) برایش دردسر ساز شود.
در کشور ما مهم ترین شرط رسیدن به مسئولیت "یفه سفیدی" است. یعنی مسئولیت می پذیرد به شرطی که مسئولیت پذیر نباشد. این شرط در همه دو راهی ها اصل حاکم است.
و ما فاصله زیادی با مجلس انقلابی داریم؛ مجلسی که با جان و مال و آبرو پای نظام و پابرهنگانش بایستد.
مجلس فعلی نهایتا " مجلس اقدام های انقلابی غیر معارض با دنیای نمایندگان" است.
بیاییم توقعات مان را واقعی تر کنیم.
✍️میگما؛ نیش نوشت های پراکنده
@boreshha
فهرست موضوعی کتاب عارفانه.pdf
81.3K
فهرست موضوعی #کتاب_عارفانه در قالب پی دی اف
#مسلمان کسی است که هم درد خدا را داشته باشد و هم درد خلق خدا را.
#شهید_مرتضی_مطهری
کتاب مرتضی مطهری صفحه 10.
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
📌یک حرف از هزاران
عبدالله با وجود همه تلخی ها سختی های زندان، انسانی نرم خو و داراری اخلاقی خاص و شیرین بود. در نامه ها خود را برادر بسیجی یا برادر رزمنده خطاب می کرد.
برش اول:
وقتی هواپیمای حامل #شهید_محلاتی در نزدیکی روستای شویبه مورد هدف ارتش بعث عراق قرار گرفت و سقوط کرد، نامه ای به اهالی این روستا نوشت و در پایان نوشت: #برادر_بسیجی شما عبد الله میثمی. اینجا هم حاضر نبود از عنوانش استفاده کند.
برش دوم:
جلسه #فرماندهان_سپاه در گرماگرم عملیات کربلای چهار بود. وقتی جلسه تمام شد، آخر شب بود و جا برای استراحت همه نبود. رقت داخل #آبدارخانه قرارگاه و روی زمین خوابید. هر چه اصرار کردند و گفتند که اینجا مناسب شأن شما نیست، حرفش یک کلمه بود؛ نه!
می گفت: مگر شأن من کجاست؟ حتی فرمانده سپاه هم نتوانست حریفش گردد.
صبح بعد از نماز هم، با پیر مرد آبدار چی همسفره شد. فرماندهان هم یک به یک به جمع دو نفره شان ملحق شدند.
#شهید_عبد_الله_میثمی
#سیره_اخلاقی_شهدا
#تواضع_و_فروتنی
#کتاب_تنها_سی_ماه_دیگر ، نوشته: مصطفی محمدی، ناشر: فاتحان، تاریخ چاپ: ۱۳۹۰- سوم؛ صفحات 77 و 104 و 117 و 170-171.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
بچه ها باید #نماز شما معراج داشته باشد تا حقیقت بندگی را حس کنید.
#شهید_احمدعلی_نیری
کتاب عارفانه صفحه 39
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
📌یک حرف از هزاران
https://eitaa.com/joinchat/1348665433C2abac165d0
فرازی از #وصیت_نامه_شهید_یدالله_کلهر:
می خواهم شهید شوم تا خونم به سرور شهیدان، حسین علیه السلام گواه یدهد که من مانند #مردم_کوفه نیستم و رهرو راهش بودم.
#وصیت_نامه_شهدا
#شهید_ید_الله_کلهر
#وصیت_نامه_موضوعی
#شهدا_و_امام_حسین ع
#شهادت_طلبی
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
https://eitaa.com/boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
عماد همیشه مخفی بود و اصلا نبود. او با خدا معامله کرده بود.
بهش گفتم: «بابا! اگه شهیدی شدی و حزب الله انکار کرد که فرمانده جهادیش بودی چه کار کنیم؟»
گفت: از هیچ کس توقع ندارم که این مسئله را تأیید کند. اگر مصلحت حزب الله در انکار من باشد بگذار انکار کنند.
اتفاقا عماد که شهید شد برخی که شهادت فرمانده جهادی حزب الله را ضربه ای به #مقاومت می دانستند، به #سید_حسن_نصرالله پیشنهاد کردند وجود #عماد_مغنیه و عضویتش در تشکیلات حزب الله را انکار کند، اما سید حسن گفت: اعلام می کنیم؛ با افتخار هم اعلام می کنیم. وقتی در #بهمن ماه ضاحیه روی دوش هزاران نفر تشییع شد، تازه مردم می شناختندش.
#شهید_عماد_مغنیه
#سیره_اخلاقی_شهدا
#اخلاص
#کتاب_ابو_جهاد ؛ صد خاطره از شهید عماد مغنیه، نویسنده: سید محمد موسوی، ناشر: روایت فتح، نوبت چاپ: اول؛ ۱۳۹۶؛ خاطره شماره 82 و 96.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
🔰سخننگاشت | تولید هنری درباره مادران و همسران شهدا باید بیشتر شود
🔻حضرت آیتالله خامنهای: جا دارد سخن خودم را مزیّن کنم به تکریم از مادران و همسران شهدا در دو نسل: یکی در نوبت دفاع مقدّس، یکی در نوبت دفاع از حرم که چه نقش ماندگار و بینظیری را از خودشان به یادگار گذاشتند و حقّاً باید در برابر آنها سر تعظیم فرود آورد. متأسّفانه نسبت به این بزرگواران، فعّالیّتِ تولید هنری خیلی کم شده؛ این ظرفیّت فوقالعاده برجستهای است و جا دارد که بیشتر از این، کار بشود. ۹۹/۱۱/۱۵
🌸 ارتباط تصویری رهبر انقلاب با جمعی از مداحان، بهمناسبت سالروز میلاد حضرت فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
🔰بازخوانی کتاب معراج السعاده
زین پس اگر خدا توفیق دهد سعی می کنیم عکس نوشت هایی از معراج السعاده را تقدیم خواهیم کرد.
منبع مورد استفاده گزیده معراج السعاده به اهتمام احمد احمدی بیرجندی در 234 صفحه و چاپ انتشارات بنياد پژوهشهاي اسلامي می باشد.
#کتاب_معراج_السعاده
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
مقدمه یک:
آیت الله العظمی #بهجت به کتاب معراج السعاده اثر ملا احمد نراقی عنایتی ویژه داشتند و مطالعه آن را #اولین_قدم برای سیر و سلوک معرفی می کردند:
نامه ای خدمت شان نوشته ای بودم و در آن جهت خودسازی و توفیق #نماز_شب راهنمایی خواسته بودم. وقتی خدمت شان رسیدم، فرمودند: اگر بگویم عمل می کنی یا مثل من یک گوشَت در و دیگری دروازه است؟
وقتی اطمینان دادم که عمل می کنم، فرمودند:
« کتاب معراجالسعادة مرحوم نراقی را تهیه کنید و #روزی_یک_صفحه مطالعه کنید. در غیر واجباتتان به آن فکر کنید تا کاملاً برایتان هضم بشود.
#کتاب_معراج_السعاده
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
May 11
#شهید_امروز
#شهید_علی_سیفی_نسب
• روحانی شهید علی سیفی (استان آذربایجان شرقی؛ شهرستان مراغه) (۱۳۶۴ ه.ش- عملیات والفجر 8)
#شهید_حمید_رضا_جعفر_زاده
• شهید حمیدرضا جعفرزاده (استان کرمان، شهرستان کرمان) (۱۳۶۴ ه.ش)
مقدمه دوم:
هادی سال های آخر #ماه_رمضان را به ایران می آمد. باهم به مسجدالشهدا و مجلس دعای حاج مهدی سماواتی و بعضی مواقع مسجد ارگ و مجلس حاج منصور می رفتیم. در آخرین سفر رفتار و اخلاق او خیلی تغییر کرده و معنوی تر شده بود.
یک شب بهش گفتم: هادی چه طور این همه تغییر کردی؟
گفت: کتابی هست به نام #کتاب_معراج_السعاده . اگر کسی واقعا بخواهد تغییر کند و به سعادت یا معراح برسد باید #هر_شب_یک_صفحه از روی آن بخواند.
بعدش کتاب خودش را آورد و هر شب موضوعی از مطالب آن را مطرح می کرد و می گفت به این توصیه ها عمل کنید تا به سعادت برسید.
مثلا یک شب بحث #سکوت را پیش می کشید و توصیه می کرد از صحبت های بی فایده پرهیز کنیم و قبل از صحبت به مفید بودن یا نبودنش فکر کنیم.
یک شب دیگر درباره #شوخی صحبت می کرد و اینکه نباید به بهانه خنده و شوخی دیگران را به خاطر لهجه مسخره کنیم و شب دیگر در مورد حیا و عفت صحبت می کرد و اینکه باید در صحبت و نگاه و حضور در پیش #نامحرم به حد ضرورت اکتفا کنیم تا مبادا عفت مان آسیب ببیند.
یک روز رفت پاساژ مهستان تا مقداری وسایل بخرد تا به نجف ببرد. برای ما هم #کتاب_معراج_السعاده را خریده بود تا ما هم مثل خودش بیفتیم توی مسیر اصلاح و نورانی شدن.
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
#سیره_فرهنگی_شهدا
#ترویج_کتابخوانی
#روش_زندگی_معنوی
راوی: خواهر شهید
#کتاب_پسرک_فلافل_فروش؛ . نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و انتشارات شهید ابراهیم هادی. نوبت چاپ: یازدهم-۱۳۹۶؛ صفحه ۱۰۶-۱۰۷.
#کتاب_خانه_ای_با_عطر_ریحان؛ صفحه ۲۲۲.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
مرد کارهای سخت بود. اصلا حوصله این رو نداشت که هر چی دستور باشه.
می گفت: برای کار با کسی دو شرط دارم هر جا سختی و خطر باشه اولینم و هر جا راحتی باشه آخرین. شرط دومم اینه که اومدن با خودمه ولی برگشتم خدا.
#شهید_عباس_کردانی
#استقبال_از_گزینه_های_سخت
#خرده_روایت_ها
#کتاب_عباس_برادرم ؛ صفحه 40
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
گزیده معراج السعاده (1)
#خودشناسی کلید خوشبختی هر دو جهان است. انسان تا خودش را نشناسد، نمی تواند دیگران و حتی خدایش را بشناسد. با خودشناسی به این درک می رسیم که خداوند، این روح الهی را بی هدف در وجود ما نگذاشته است. پس باید به تحصیل کمالات اخلاقی و پالایش نفس از ناپاکی های اخلاقی همت گماشت.
اولین قدم خودشناسی، حرکت از شناخت جسم به شناخت روح است؛ اگر حقیقت انسان به همین خصوصیات جسمانی چون اعضا و جوارج و تشنگی و گرسنگی و باشد، پس حیوانات هم این شناخت را دارند و فضیلتی بر آنها نداریم. در خودشناسی انسانی باید بدانیم که:
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟
به کجا می روم آخر، ننمایی وطنم.
گزیده معراج السعاده؛ صفحه 17.
#کتاب_معراج_السعاده
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
فرازی از #وصیت_نامه_شهید_علی_سیفی_نسب:
برادران! رهرو راه شهدا بوده و از خون آنها الهام بگيريد، كه من اگر به اين فيض عظيم دست يافتهام، از خون شهدايي چون «سعادتي» الهام گرفتهام. آري، من شيوه گدايي به درگاه خدا را از شهيد «سيد كاظم طريق نيا» و «شادمند» ياد گرفتهام و شيوه «حسيني» وار مردن را از استادم شهيد« ناصر سارمي» آموختهام.
#وصیت_نامه_شهدا
#وصیت_نامه_موضوعی
#شهید_علی_سیفی_نسب
#راه_شهدا
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
برش اول:
حسن روحیه عجبیی داشت. از همان دوران ابتدایی به #کتاب_خوانی علاقه داشت و کتاب های زیادی می خواند. اما اصلا به #درس_خواندن علاقه نداشت؛ حتی یک بار مادرم به حدی عصبانی شد که کتاب های درسی اش را ریخت توی حیاط و می خواست نفت رویش بریزد و آتشش بزند؛ اما زمان که گذشت جدیت و پشت کار حسن خودش را نشان داد.
وقتی می رفتیم جایی؛ اگر سر راه یک #کتاب_فروشی بود، می گفت: برویم یک نگاهی بیاندازیم. خودش چند کتاب می گرفت و چند تایی را هم برای من پیشنهاد می داد. وقتی می آمدیم بیرون می دیدیم تمام پول هایمان رفته برای کتاب می گفت: هر کس با من بیاید بیرون همین است. باید تمام پول هایش را بدهد کتاب بگیرد.
وقتی در مسجد صدریه می خواستند یک #کتابخانه را بیاندازند، حسن شد مسئول کتابخانه. کارهای کتاب خانه مثل جمع کردن و نگهداری و نام نویسی را انجام می داد.
ادامه دارد....
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/