eitaa logo
برش‌ ها
382 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
351 ویدیو
36 فایل
به نام خدای شهیدان در برشها شهدا دست یافتنی اند. اینجا فرهنگ جهاد و شهادت را به صورت آهسته، پیوسته و به دور از هیاهو روایت می کنیم تا بتوان آن را زندگی کرد. سایت http://www.boreshha.ir/ آپارات www.aparat.com/boreshha.ir بارش فکری @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
اولياءاللَّه در دو صورت و در دو مورد است كه از خواستن صرف‏نظر مى‏كنند: يكى آنگاه كه احساس كنند وضعى دارند كه ديگر هرچه بمانند توفيق بيشترى در طاعت نمى‏يابند؛ برعكس به جاى تكامل، تناقص مى‏يابند. على بن الحسين عليه السلام مى‏فرمايد: الهى وَ عَمِّرْنى مادامَ عُمْرى بِذْلَةً فى طاعَتِكَ فِاذا كان مَرْتَعاً لِلشَّيْطانِ فَاقْبِضْنى الَيْكَ. خدايا مرا عمر عطا كن مادام كه عمرم صرف طاعت بشود. اگر بناست زندگيم چراگاه شيطان گردد، مرا هرچه زودتر به سوى خود ببر. صورت دوم، است. اولياءاللَّه مرگ به صورت شهادت را بلاشرط از خدا طلب مى‏كنند، زيرا شهادت هر دو خصلت را دارد: هم عمل و است- بلكه همان طور كه از حديث نبوى نقل كرديم هر عمل نيكى در نردبان تكامل، بالاتر هم دارد جز شهادت- و از طرف ديگر به جهان ديگر است كه امرى محبوب و مطلوب و مورد آرزوى اولياءاللَّه است. اين است كه مى‏بينيم مثلًا على عليه السلام آنگاه كه مى‏بيند مرگش به صورت شهادت نصيبش شده، از خوشحالى در پوست نمى‏گنجد. على عليه السلام در فاصله ضربت خوردن تا وفات فرمودند: به خدا قسم هيچ امر مكروه و خلاف انتظارى براى من رخ نداده است. همان رخ داده كه مى‏خواستم؛ به آرزوى خود كه شهادت است رسيدم. مثَل من مثَل كسى است كه شب تاريك در جستجوى آب در صحرايى مى‏گردد و ناگاه چاه آبى و يا سرچشمه‏اى پيدا مى‏كند. مثَل من مثَل جوينده‏اى است كه به مطلوب خود نائل شده باشد. مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏24، ص: 470-471. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙در دو روز زندگیم غربت فراوان دیده ام... 🔻روضه (ع) ⏱ | 18:38 👤حاج سید رضا
گزیده معراج السعاده (29): انواع دانش جویان طبق روایت امام صادق (ع) طالبان علم سه گروه اند: یک: عده ای برای و تمسخر ایشان و برای جدال با دیگران علم را یاد می گیرند. نشانه این گروه این است که در هر مجلسی داد سخن می رانند تا خود بر دیگران را ثابت کنند. دو: گروهی برای و فریب مردم دنبال علم می روند. علامت اینها این است که در مقابل دانشمندان ورزیده؛ اما در مقابل صاحبان ثروت فروتنی می کنند تا مال شان را خورده و دین شان را ضایع کنند. سه: افرادی برای و تکمیل عقل و دین دنبال دانش می رود. نشانه این گروه این است که همواره به دنبال خود بوده، رنج عبادات و بیداری شب را بر خود هموار می سازند و ترس خدا داشته و نگران اعمال خود هستند. اینان خوبی هستند. ؛صفحه 97-96. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
عباس از این‌که کاری کند که مورد تقدیر مردم قرار بگیرد، سخت ابا داشت. وی در یادداشت روز هشتم تیر شصت می‌نویسد: « دلم نمی‌خواهد از سختی‌ها با مهناز حرفی بزنم. دلم می‌خواهد وقتی خانه می‌روم جز شادی و خنده چیزی با خود نبرم نه کسل باشم، نه بی‌حوصله و خواب‌آلود تا دل مهناز هم شاد بشود. اما چه کنم؟ نسبت‌به همه‌چیز حساسیت پیدا کرده‌ام. معده‌ام درد می‌کند. این اسهال و استفراغ خونی هم که دیگر کهنه‌شده. دکتر می‌گوید فقط ضعف اعصاب است. چطور می‌توانم عصبی نشوم ؟! آن روز وقتی بلوارِ نزدیکِ پایگاهِ هواییِ شیراز را به نام من کردند، غرور و شادی را در چشم‌های مهناز دیدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. حواله زمین را که دادند دستم، من فقط به‌خاطر دل مهناز گرفتم و به‌خاطر او و مردم که این‌همه محبت دارند و خوبند پشت تریبون رفتم. ولی همین‌که پایم به خانه رسید، دیگر طاقت نیاوردم. را پاره کردم، ریختم زمین. یعنی فکر می‌کنند ما پرواز می‌کنیم و می‌جنگیم تا شجاعت‌های ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهند! کاش این سفر یک‌ماهه کمی حالم را بهتر کند. سفریِ ما در راه است و من می‌فهمم مهناز چقدر به یک شوهر خوب و خوش‌اخلاق احتیاج دارد. باید با زبان خوش قانعش کنم که انتقال به تهران، یعنی مرگ من. چون پشت میزنشینی و دستور دادن برای من مثل مردن است. راوی: نرگس خاتون دلیری روی فرد؛ همسر شهید ؛ دوران به روایت همسر شهید. نوشته زهرا مشتاق. نشر روایت فتح؛ نوبت چاپ: نهم-۱۳۹۱؛ صفحه 54 و 55. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه شب جمعه. 🔈 استاد میرزا محمدی
غلام علی خیلی مواظب بود. برش اول: توی دوران شده بود راننده قریب؛ پیشکار شاپور . همراه او می‌رفت سرکشی باغ‌های غلامرضا پهلوی. توی باغ لب به چیزی نمی‌زد، آن‌قدر که بالاخره یک روز صدای غریب درآمده بود که «همه به من التماس می‌کنند اجازه بدم از میوه‌های باغ ببرند؛ ولی تو حتی میوه‌هایی که خودم برات کنار می‌ذارم رو هم برنمی‌داری ببری؟!» برش دوم: با قریب رفته بود کاخ شاپور غلامرضا، موقع ناهار رسیده بودند. آقای قریب او را برده بود آشپزخانه و سفارش کرده بود که هر چه می‌خواهد بهش غذا بدهند. آن روز مهمانی بود و آشپزخانه پر از غذا و دسر های مختلف. بعدها به مادرش تعریف کرد که: «غذای آن روز از گلوم پایین نرفت. رفتم تو کوچه پس کوچه‌های نانوایی پیدا کردم یه نون خریدم و کمی پنیر و انگور. نشستم کنار جوی آب و جای شما خالی ناهارم رو خوردم». /جلد 24؛ کتاب غلام علی رجبی/ به قلم سید احمد معصومی نژاد/ناشر: روایت فتح/ نوبت چاپ: دوم-1422؛ خاطره شماره 6-5. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
گزیده معراج السعاده (30): 🔰آداب معلمی 🔺یکم: در آموزش باید نزدیکی به خدا و زنده کردن دل های مرده باشد؛ نه رسیدن به جاه و مقام و مال و منال. هم چنان که استاد در ثواب آموزش های شاگردانش به دیگران شریک است، اگر نیتش را آلوده به غیر خدا کند، همه پاداش هایش را نابود می کند. 🔺دوم: با دانش جو و نرم خو باشد و او باشد و به قدر فهم او اکتفا کند. 🔺سوم: در آموزش را ملاحظه کند. اگر ظرفیتش موجود بود از تعلیم بخل نورزد و اگر نبود چیزی آموزش ندهد. 🔺چهارم: از بیان مطالب خلاف واقع پرهیز کند. در خوب تأمل کند تا پاسخ دقیق بدهد و نباید با جواب غیر دقیق ذهن مخاطب را به مطالب خلاف واقع عادت دهد. ؛ صفحه 99-98. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/ .
🔸 امام هادی علیه السلام: به جای حسرت و اندوه برای عدم موفقیت‌های گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن. میزان الحکمة، جلد ۷، صفحه ۴۵۴ ▫️ ولادت (علیه السلام) مبارک باد 🌺
زمان تولد ائمه علیهم‌السلام، همیشه در اتاقش شکلات داشت و به ما تعارف می‌کرد. یک‌بار که شکلات تعارف می‌کرد، پرسیدم : «استاد به چه مناسبتی؟» گفت: «تولد ». با اینکه همه ائمه مقامشان با هم یکسان است و یک نور واحد هستند؛ ولی دانشکده این را رعایت نمی‌کرد. مثلاً برای تولد حضرت علی علیه‌السلام کلی شیرینی و شربت و گل پخش می‌کرد، ولی برای میلاد بقیه ائمه کاری نمی‌کرد. دکتر اما می‌گفت: «این‌قدر تنی و ناتنی نکنید. به‌عنوان کسی که اعتقاد داره، لااقل شکلات پخش کنید که همه بفهمن تولده» . ع ع ؛ خرده روایت های زندگی شهید مجید شهریاری. نویسنده: فاطمه شایان پویا. ناشر: نشر شهید کاظمی. نوبت چاپ: اول-بهار ۱۳۹۸؛ صفحه 153-152. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
، ج‏24، ص: 465-466. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
در صدر اسلام در ميان شهداى زمان پيامبر، آن كه از همه بيشتر درخشيد و به او لقب «سيدالشهداء» يعنى سالار شهيدان در آن زمان دادند، جناب حمزة بن عبدالمطّلب عموى بزرگوار رسول اكرم بود كه در احد شهيد شد. آنان كه به زيارت مدينه مشرف شده‏اند حتماً به احد هم مشرف شده‏اند و قبر حمزه را در احد زيارت كرده‏اند. حمزه كه از مكه به مدينه مهاجرت كرده بود، كسى نداشت، خودش تنها بود. وقتى كه پيامبر اكرم از احد برگشت به مدينه، ديد در خانه همه شهدا گريه هست جز خانه جناب ؛ حضرت فقط يك جمله فرمود: «امّا حَمْزَةُ فَلا بَواكى لَهُ» يعنى همه شهدا گريه‏كننده دارند جز حمزه كه گريه‏كننده ندارد. تا اين جمله را فرمود، صحابه رفتند به خانه‏هايشان و گفتند: پيامبر فرمود حمزه گريه‏كننده ندارد. زنانى كه براى فرزندان خودشان يا شوهرانشان يا پدرانشان يا برادرانشان مى‏گريستند، به احترام پيامبر و به احترام جناب حمزة بن عبدالمطّلب آمدند به خانه حمزه و براى حمزه گريستند؛ و بعد از اين ديگر سنت شد هركس براى هر شهيدى كه مى‏خواست بگريد، اول مى‏رفت خانه جناب حمزه و براى او مى‏گريست. اين جريان نشان داد كه اسلام با اينكه با گريه بر ميّت (ميّت عادى) چندان روى خوشى نشان نداده است، مايل است كه مردم بر شهيد بگريند، زيرا شهيد حماسه آفريده است و گريه بر شهيد، شركت در حماسه او و هماهنگى با روح او و موافقت با نشاط او و حركت در موج اوست. بعد از حادثه عاشورا و شهادت امام حسين عليه السلام كه همه شهادتها را تحت‏الشعاع قرار داد، لقب «سيدالشهداء» به ايشان انتقال يافت. البته به جناب حمزه هم سيدالشهداء گفته و مى‏گوييم ولى ، امام حسين است. يعنى جناب حمزه سيدالشهداى زمان خودش است و امام حسين عليه السلام سيدالشهداى همه زمانهاست، آنچنان كه مريم عذرا «سيدة النساء» زمان خودش است و صديقه كبرى «سيدة النساء» همه زمانها. قبل از شهادت امام حسين آن شهيدى كه سمبل گريه بر شهيد بود و گريه بر او مظهر شركت در حماسه شهيد و هماهنگى با روح شهيد و موافقت با نشاط شهيد به شمار مى‏رفت، جناب حمزه بود، و بعد از شهادت امام حسين اين مقام به ايشان انتقال يافت. ، ج‏24، ص: 465-466.
🔰محبت علی (ع) شخصی آمد خدمت مولای متقیان علی علیه السلام و گفت: یا امیرالمؤمنین! مرا نصیحت کن. علی علیه السلام نصایح زیادی کرد. فرمود: لا تَکنْ مِمَّنْ یرْجُو الْاخِرَةَ بِغَیرِ عَمَلٍ وَ یرَجِّی التَّوْبَةَ بِطولِ الْامَلِ، یقولُ فِی الدُّنْیا بِقَوْلِ الزّاهِدینَ وَ یعْمَلُ فیها بِعَمَلِ الرّاغِبینَ‏. همین دو جمله فعلًا ما را بس. فرمود: من به تو اینکه از آن کسان مباش که امید به آخرت دارد اما می‌خواهد بدون عمل به‏ آخرت برسد؛ مثل همه ما. ما می‌گوییم کافی است. تازه حبّ ما نیست؛ اگر حبّ حقیقی بود هم پشت سرش بود. می‌گوییم همین وابستگی ظاهری کافی است! خیال می‌کنیم علی علیه السلام از کسانی است که احتیاج دارد، و اگر افرادی هم داشته باشند دیگر بسیار خوب، ما عجالتاً سیاهی لشکر می‌خواهیم، سیاهی لشکر هم کافی است! ما خیال می‌کنیم یک بر امام حسین کافی است. ولی امیرالمؤمنین فرمود اینها دروغ است. اگر حبّ علی بن ابی طالب تو را به عمل کشاند، بدان حبّ تو صادق و راستین است. اگر گریه بر حسین بن علی تو را به سوی عمل کشاند، بدان که تو بر حسین بن علی گریه کرده‌ای و گریه تو راستین است. اگر نه، است. صفحه 122.
🔰مصطفی علاقه‌ای برای نداشت. تازه از برگشته بودم اصفهان. به جمع دوستان طلبه رفتم و برای آن‌ها از شرایط جنگ و اهمیت حضور اکثر طلبه‌های انقلابی در جنگ گفتم. یکی از دوستان طلبه از من سوال کرد: «شما در جبهه غرب در کدام منطقه بودی و چه می‌کردی؟ او را نمی‌شناختم. من هم برای او حسابی از منطقه غرب تعریف کردم و بعد گفتم: «من می‌خواهم برای این‌بار به بروم . خوشحال می‌شوم که با ما بیایید. دوست من هم قبول کرد و قرار شد روز بعد راهی شویم. فردا به‌همراه دوستم حرکت کردیم. شنیده بودم که بچه‌های اصفهان در مستقر هستند. تا رسیدیم به پادگان، همه فرماندهان به استقبال ما آمدند! هم جلو آمد و با دوست من روبوسی کرد! من هم با تعجب به همه آن‌ها نگاه می‌کردم. کمی عقب رفتم و به یکی از فرماندهان گفتم: «شما این دوست من را می‌شناسید؟» آن فرمانده لبخندی زد و گفت: «آقا مصطفی فرمانده همه ماست. ایشان تیپ امام حسین علیه‌السلام است. این چند روزی‌که او رفته بود مرخصی همه ناراحت بودیم. حضور امثال او در جبهه واقعاً احتیاج است» . من هم از این برخورد آقا مصطفی شرمنده شدم. در تمام مدتی که من با او بودم، در مورد حضورش در جبهه صحبتی نکرد. فقط من حرف می‌زدم. ؛زندگی‌نامه و خاطرات شهید مصطفی ردانی پور، نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چاپ ششم- ۱۳۹۴؛ ص 98-99. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
🔹 یک آدمى که فقط مسأله مى‌گوید، کارى به حکومت و مبارزه‌ى سیاسى ندارد که زیر چنین فشارهایى قرار نمى‌گیرد. ...ما خیال مى‌کنیم موسى‌بن‌جعفر علیه السلام، یک آقاى مظلوم بى سر و صداى سر به زیرى در مدینه بود و رفتند او را زندانى کردند و بعد مسموم کردند، از دنیا رفت، همین و بس، قضیه این نبود. قضیه یک مبارزه‌ى طولانى تشکیلاتى، یک مبارزه‌اى با داشتن افراد زیاد در تمام آفاق اسلامى بود. ۱۳۶۴/۱/۲۳ (علیه‌السلام)
🔰 (20): 🔺ب: از توطئه‌های مهمی که در قرن اخیر، خصوصاً در دهه‌های معاصر، و به ویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می‌خورد، دامنه‌دار با ابعاد مختلف برای و خصوص ملت فداکار ایران از است. 🔺گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه که 1400 سال قبل وضع شده است، نمی‌تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند، یا آنکه اسلام یک است و با هر نوآوری و مخالف است، و در عصر حاضر نمی‌شود کشورها از و مظاهر آن کناره گیرند، و امثال این . 🔺و گاهی و شیطنت‌آمیز به گونه طرفداری از ؛ که اسلام و دیگر ادیان الهی سر و کار دارند با معنویات و و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور می‌کند، و حکومت و سیاست و سر رشته‌داری بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است، چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیای عظام است! 🔺و مع‌الأسف در بعض از و تأثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک و فسق می‌دانستند و شاید بعضی بدانند! و این بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود.
یک‌بار حسین خاطره‌ای را از عبادت‌هایش برایم تعریف کرد. می‌گفت: «تصمیم قاطع گرفته بودم که از دوری کنم و معصومانه زندگی کنم. چند قرص نان گرفتم و گذاشتم توی سبد دوچرخه و راه افتادم سمت زمین‌های سبیلی(منطقه‌ای حاصلخیز در شمال دزفول و در شرق رودخانه دز). زمین‌ها مملو بود از گندم. کنار یکی از مزارع گندم، سجاده را پهن کردم و شروع کردم به خواندن. ساعت‌ها گذشت و من مشغول و مناجات و دعا بودم؛ تا اینکه وقت نماز ظهر شد. نماز ظهر و عصر را خواندم و نشستم تا چند لقمه نان بخورم. لقمه اول را گذاشتم توی دهانم که تمام فکر و ذهنم متوجه یک سوال شد. با خودم گفتم: «حسین! اگه قرار باشه تو بری توی بیابان و فقط عبادت کنی و هیچ وسیله و ابزار گناهی دورت نباشه که فایده‌ای نداره! اگه مردی، باید برید توی شهر و اون‌جا باشی و گناه نکنی. اینه که ارزش داره. نه این‌که بری یه جایی‌که هم فراهم نباشه!» حسین گفت: «وقتی به این مسئله خوب فکر کردم، دوباره سوار دوچرخه شدم و رکاب‌زنان برگشتم خانه. برگشتم تا با اماره ترین نفس مبارزه کنم» . راوی: محمود اسفنده ؛ روایت زندگی و خاطرات نوجوان عارف شهید عبد الحسین خبری، نویسنده: گروه روایتگران شهدای دزفول، ناشر: سرو دانا، تاریخ چاپ: دوم- ۱۳۹۵؛ صفحه 74-75. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
گزیده معراج السعاده (31): 🔰انواع علم 🔅همه انواع علوم، گرچه باعث هستند؛ اما مادامی که علمی الهی نباشد، تحصیل آن واجب نیست. 🔺برخی علوم مانند طب، هندسه و نجوم جزو محسوب می شوند که به جهت تأثیر نداشتن غالب آنها در عالم آخرت، آموختن شان واجب نیست؛ 🔺اما برخی دیگر به جهت تأثیر گذاری در سعادت انسان یا الهی نامیده می شوند و تحصیل شان واجب می شود. 🔆 به ترتیب فضیلت و شرافت عبارتند از : 1. (شناخت مبدأ و معاد و اصول عقاید دین) 2. (شناخت را سعادت و نجات دهنده ها و هلاک کننده های انسان) 3. (شناخت حلال و حرام و احکام عبادات و معاملات). ؛ صفحه 100-99. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
🔰گزیده معراج السعاده (32): 🔆علم عقاید (1) 🔺کسب این علم برای همه انسان ها واجب بوده و هیچ کس از آموزش آن معاف نبوده و در صورت تخلف، عذرش پذیرفته نخواهد بود. 🔺مقدار واجب آموزش این علم، همین اندازه است که انسان به خداوند و رسول مکرم اسلام داشته باشد و در آن به باور برسد: ▪️در همین قدر باید بداند که خداوند از همه پاک بوده و به همه آراسته می باشد. ▪️در هم باید معتقد باشد که حضرت محمد (ص) فرستاده خدا و حامل کلام او و دین الهی است و هر چه را که او آورده حق و ثابت است؛ مثل احکام شرع، تعیین ائمه و عوالم پس از مرگ. 🔺آنچه لازم است این است که انسان به این امور عقیده جازم و داشته باشد و مجرد اقرار به زبان برای سعادتش کفایت نمی کند؛ حتی اگر در باورش از برهان های عقلی و شرعی استفاده نشده باشد، کافی است. ؛ صفحه 100-102. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/
🔰آن روز مصطفی خیلی داشت. با هم وارد اردوگاه شدیم. نگهبان جلوی در، جلوی ماشین را گرفت و چون ما را نمی‌شناخت، اجازه ورود نمی‌داد. 🔺مصطفی عصبانی شد و برخورد تندی کرد و وارد شد. وقتی حرکت کرد، نگاهی به مصطفی کردم و گفتم: «برای چی تند برخورد کردی؟ نگهبان تازه به جبهه اومده شما رو هم نمی‌شناخت». 🔺مصطفی ماشین را متوقف کرده و به عقب نگاه کرد. بعد هم از ماشین پیاده شد و به سراغ جوان رفت صورتش را بوسید و معذرت‌خواهی کرد. جوان هم که فهمیده بود ایشان از فرماندهان است، خندید و گفت طوری نیست. 🔺مصطفی ادامه داد: «می‌دانید چه کسی به من فهماند که اشتباه کردم. این حاج‌آقا که تو ماشین نشسته به من گفت که اشتباه کردم». 🔺جوان نگاهی به من کرد و سلام کرد. مصطفی ادامه داد: «اگر ما از جدا نشویم، همه اشکالات کار خودمان را می‌فهمیم. حلّال مشکلات است». 🔺این رفتار آقا مصطفی بسیار درس‌آموز بود. او هم پا روی نفس خود گذاشت و عذرخواهی کرد و هم حق مرا رعایت کرد. ؛زندگی‌نامه و خاطرات شهید مصطفی ردانی پور، نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چاپ ششم- ۱۳۹۴؛ ص 100-99. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/