eitaa logo
📙 داستان و رمان 📗
1.1هزار دنبال‌کننده
50 عکس
96 ویدیو
7 فایل
کانال های جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan شعر و سرود @sorood_sher تربیت دینی کودک @amoomolla اخلاق خانواده @ghairat آدمین و مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool تبلیغ ارزان @tabligh_amoo
مشاهده در ایتا
دانلود
به کانال داستان و رمان خوش آمدید هشتک ها برای جستجوی سریع شما داستان های کوتاه : داستان یک قسمتی کودکانه : داستان های نیمه بلند : داستان های بلند : قصه های صوتی تک قسمتی : مجموعه : 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 مجموعه 🎼 🎼 🎼 🎼 قصه های صوتی چند قسمتی : داستان های مصور : هشتک های موضوعی : #صبر #طرح_درس #درس_نامه #درسنامه #دختران #دروغ #دعا #دعوا #دلنوشته #دهه_فجر #دفاع_مقدس #دوستی #رفاقت #روز_دختر #روز_زن #روزه #رمضان #زنان #زیارت_اربعین #آداب_میهمانی #کنترل_خشم #کنترل_زبان #بد_زبانی #کودکانه #کینه #مرگ #مهمان #میهمان #مسخره_کردن #خجالت #نماز #نمایشنامه #حجاب #غیبت #فاطمیه #قرآن #خدمت_به_مردم #سیره_علما #شجاعت #غدیر #عید_غدیر #ضرب_المثل #کتاب #مدافعان_حرم #مسجد #مهارت_سوال_پرسیدن #شهدا #شکر_نعمت هشتک های تقویمی و مناسبتی : #بیست_و_هشت_صفر #ربیع_الاول #دهم_ربیع_الاول #هفده_ربیع_الاول #هفته_وحدت #دهه_فجر
داستان کوتاه روز دانش آموز 🌼 در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۷ 🌼 تعدادی از دانش‌آموزان تهرانی ، 🌼 به نشانه اعتراض به وضعیت جامعه ، 🌼 دست به اعتراض زدند 🌼 و با اجتماع در دانشگاه تهران ، 🌼 به همراه دانشجویان ، 🌼 اعتراض خود را نشان دادند 🌼 ولی به مردم اهانت نکردند 🌼 چیزی را خراب نکردند 🌼 و چیزی نسوزاندند . 🌼 اما نیروهای حکومتی ، 🌼 با گاز اشک‌آور ، 🌼 به آنها حمله کردند . 🌼 با این حال آنها ، 🌼 بر خواسته خود پافشاری کردند 🌼 و متفرق نشدند 🌼 ولی مامورین بی رحم حکومتی ، 🌼 به آنها تیراندازی کردند . 🌼 در آن روز ، 🌼 ۵۶ نفر شهید 🌼 و صد‌ها نفر مجروح شدند . 🌼 این حادثه تلخ باعث شد ، 🌼 که ۱۳ آبان ، 🌼 در تقویم جمهوری اسلامی ، 🌼 به نام روز دانش آموز شناخته شود 🌼 تا یاد و خاطره شهیدانی که ، 🌼 در این روز ، 🌼 در برابر آن ناعدالتی‌ها ، 🌼 ساکت نمانده‌ بودند. 🌼 زنده نگه داشته شود . 📚 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla
📙 داستان نیمه بلند شهید حسین فهمیده 📗 قسمت اول 🕊 در آن سالهایی که شاه ستمگر و ظالم ، 🕊 در کشور ما حکومت می کرد 🕊 در شهر قم ، پسری زندگی می کرد 🕊 که اسمش محمد حسین بود . 🕊 محمد حسین ، پسری شجاع ، فعال ، 🕊 خوش اخلاق ، مهربان و خنده رو بود 🕊 و همیشه به مردم ، کمک می کرد 🕊 همه همسایه ها ، از او راضی بودند 🕊 و او را ، دوست می داشتند . 🕊 محمد حسین ، 🕊 به مدرسه رفتن و مطالعه کردن ، 🕊 علاقه زیادی داشت 🕊 با اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود 🕊 اما هر روز ، نمازش را سر وقت می خواند . 🕊 محمد حسین ، با تمام کوچکی اش ، 🕊 امام خمینی را ، خیلی دوست داشت 🕊 و هر وقت امام صحبت می کرد 🕊 به صحبتهای امام ، با دقت گوش می داد 🕊 آنقدر امام را دوست داشت که می گفت : 👈 امام هر چه بگوید ، حاضرم انجام دهم . 🕊 محمد حسین از همان کودکی ، 🕊 در مغازه پدرش ، کنار او کار می کرد 🕊 و از این طریق ، 🕊 حرفها و اعلامیه های امام را ، 🕊 به دست مردم و دوستانش می رساند 🕊 حتی بعضی وقت ها ، 🕊 با بچه های محل قرار می گذاشت 🕊 که رأس ساعت خاصی ، 🕊 از خانه ها بیرون بیایند 🕊 و شعار مرگ بر شاه و درود بر خمینی ، 🕊 سر دهند . 🕊 بعد از اینکه انقلاب پیروز شد 🕊 صدام جنایتکار و کشورهای استکبار ، 🕊 مثل آمریکا و انگلیس و اسرائیل و... 🕊 به ایران حمله کردند 🕊 و باعث شدند تا بین کشور ما و عراق ، 🕊 یک جنگ طولانی اتفاق بیفتد . 🕊 دشمن می خواست ، 🕊 ما مسلمانان دو کشور ، همدیگر را بکشیم 🕊 تا راحت وارد کشور و خانه های ما بشود 🕊 و ما را بکشد . 🕊 به خاطر همین ، 🕊 محمد حسین ، که آن زمان دانش آموز بود 🕊 وقتی دید که دشمن به کشور حمله کرد 🕊 به جای درس خواندن تصمیم گرفت 🕊 به جنگ با دشمنان برود . 🕊 چون دلش نمی خواست 🕊 که دشمن ، وارد کشورش بشود . 🕊 اما چون خیلی کوچک بود 🕊 هیچ کس اجازه رفتن به جبهه را ، 🕊 به او نمی داد تا اینکه ... . 📔 ادامه دارد ... 📚@dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla