eitaa logo
📙 داستان و رمان 📗
944 دنبال‌کننده
39 عکس
70 ویدیو
5 فایل
کانال های جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan شعر و سرود @sorood_sher تربیت دینی کودک @amoomolla اخلاق خانواده @ghairat آدمین و مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool تبلیغ ارزان @tabligh_amoo
مشاهده در ایتا
دانلود
به کانال داستان و رمان خوش آمدید هشتک ها برای جستجوی سریع شما داستان های کوتاه : داستان یک قسمتی کودکانه : داستان های نیمه بلند : داستان های بلند : قصه های صوتی تک قسمتی : مجموعه : 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 مجموعه 🎼 🎼 🎼 🎼 قصه های صوتی چند قسمتی : داستان های مصور : هشتک های موضوعی : هشتک های تقویمی و مناسبتی :
📗 داستان کوتاه توبه 🥀 جوانی در بنی اسرائیل زندگی می کرد 🥀 که به ایمان و دیانت معروف بود 🥀 تا بیست سال ، 🥀 هیچ وقت از یاد خدا غافل نمی شد . 🥀 تا اینکه یک روز ، 🥀 به خاطر یک زن زیبا ، 🥀 فریب شیطان را خورد . 🥀 و به گناه آلوده شد . 🥀 کم کم از معنویت کناره گرفت 🥀 و به جای عبادت ، 🥀 به گناه مشغول شد . 🥀 خدای عزوجل را دوست داشت 🥀 اما نمی خواست گناه را ترک کند 🥀 خداوند در قلبش ، 🥀 هر روز کم رنگ تر می شد . 🥀 بعد از بیست سال ، 🥀 ناگهان نگاهش به آئینه افتاد 🥀 خود را دید که موهایش سفید شده 🥀 با خود گفت : 🌱 لذت های دنیا و گناهان ، 🌱 چقدر زود می گذرند . 🥀 از گذشته و گناهان خودش ، 🥀 بدش آمد ، شرمنده شد . 🥀 و از کرده های خود ، پشیمان گشت . 🥀 اشک در چشمانش حلقه زد 🥀 آهی از دل کشید و گفت : 🌱 خدایا ! 🌱 بیست سال عبادت کردم 🌱 و بیست سال گناه کردم 🌱 اگر به سوی تو برگردم ، 🌱 آیا قبولم می کنی ؟ 🥀 همه شب را گریه می کرد . 🥀 با ناراحتی خوابش برد . 🥀 خواب دید در داخل یک رود ، 🥀 در حال غسل کردن بود . 🥀 ناگهان صدائی شنید که می فرمود : 🕋 تا آن وقتی که ما را دوست داشتی 🕋 پس ما هم تو را دوست داشتیم . 🕋 زمانی که ما را ترک کردی ، 🕋 پس ما هم تو را ترک نمودیم ، 🕋 معصیت ما را کردی ، 🕋 گناه کردی 🕋 ما به تو مهلت دادیم . 🕋 و اگر باز هم به جانب ما برگری 🕋 حتما تو را قبول می کنیم . 🕋 و در آب توبه تو را غسل می دهیم . 🥀 ناگهان از خواب پرید 🥀 به آسمان نگاهی کرد و گفت : 🌱 خدایا توبه ، خدایا مرا ببخش 🌱 أَسْتَغفِرُ اللهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَيهِ 🥀 آن مرد توبه نمود 🥀 و دوباره یکی از بندگان خوب خدا شد 🕋 بازآ ، هر آنچه هستى بازآ 🕋 گر كافر و گبر و بت پرستى بازآ 🕋 اين درگه ما ، درگه ناميدى نيست 🕋 صدبار اگر توبه شكستى بازآ 📚 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla
📚 داستان کوتاه دوری از بهشت 🌟 حضرت آدم علیه‌ السلام ، 🌟 چهل روز از دوری بهشت گریه کرد. 🌟 بعد از چهل روز جبرئیل نازل شد 🌟 و به وی گفت : چرا گریه می‌کنی ؟ 🌟 حضرت آدم جواب داد : 💎 چرا گريه نكنم ؟! 💎 در حالی كه از جوار خداوند 💎 به اين دنيا فرود آمده ام ؟ 🌟 جبرئیل گفت : 👑 به درگاه خدا توبه كن 👑 و به سوی او بازگرد . 💎 حضرت آدم پرسید : چگونه؟ 👑 جبرئیل جواب داد : آدم برخیز . 🌟 سپس حضرت آدم را ، 🌟 در روز هشتم ذی‌الحجه به منی برد 🌟 و شب را در آنجا ماند . 🌟 وقتی ظهر روز عرفه رسید، 🌟 به حضرت آدم دستور داد 🌟 تا غسل کند. 🌟 حضرت آدم چنین کرد 🌟 و بعد از نماز عصر ، 🌟 جبرئیل دعایی را به او آموزش داد. 🌟 حضرت آدم نیز آن را خواند : 🕋 خدایا پاک و منزهی تو 🕋 و تو را شکر می‌کنم . 🕋 هیچ خدایی جز تو نیست . 🕋 من عمل بدی انجام دادم . 🕋 و به خودم ظلم کردم. 🕋 و به گناهم اعتراف می‌کنم. 🕋 پس مرا ببخش 🕋 که همانا تو بخشنده و مهربانی ... 🌟 تا غروب روز عرفه ، 🌟 حضرت آدم در عرفات ماند 🌟 و سپس راهی مشعر شد. 🌟 صبح عید قربان در مشعر ، 🌟 خداوند کلماتی را به وی آموزش داد 🌟 و به برکت این کلمات ، 🌟 خدا توبه حضرت آدم را پذیرفت . 📙 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla رای ما جلیلی است ، شما چطور ؟!