eitaa logo
📙 داستان و رمان 📗
1.2هزار دنبال‌کننده
40 عکس
77 ویدیو
5 فایل
کانال های جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan شعر و سرود @sorood_sher تربیت دینی کودک @amoomolla اخلاق خانواده @ghairat آدمین و مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool تبلیغ ارزان @tabligh_amoo
مشاهده در ایتا
دانلود
به کانال داستان و رمان خوش آمدید هشتک ها برای جستجوی سریع شما داستان های کوتاه : داستان یک قسمتی کودکانه : داستان های نیمه بلند : داستان های بلند : قصه های صوتی تک قسمتی : مجموعه : 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 مجموعه 🎼 🎼 🎼 🎼 قصه های صوتی چند قسمتی : داستان های مصور : هشتک های موضوعی : هشتک های تقویمی و مناسبتی :
📗 داستان کوتاه پرستار کربلا ☀️ در روز عاشورا ، در کربلا ، ☀️ بعد از اینکه امام حسین علیه السلام ☀️ و یارانش شهید شدند ☀️ زنان و کودکانی که ، ☀️ همراه امام حسین بودند ☀️ به اسیری گرفته شدند . ☀️ حضرت زینب نیز ، ☀️ لحظه ای آرام ننشست . ☀️ همه تلاش خود را کرد ☀️ تا مسؤولیت هایی که ، ☀️ بر دوشش بود را ، ☀️ به خوبی انجام دهد . ☀️ حضرت زینب ، ☀️ در طول اسارت ، ☀️ تکیه گاه زنان و کودکان بود . ☀️ هنگامی که زنان و کودکان ، ☀️ نیاز به کمک داشتند ☀️ تنها پناه آنان ، حضرت زینب بود ☀️ امام سجاد علیه السلام ، ☀️ در آن زمان ، خیلی بیمار بود ☀️ و نیاز به مراقبت داشت ☀️ حضرت زینب ، ☀️ شب و روز از ایشان و بقیه مریضا ، ☀️ نگهداری و پرستاری می کردند ☀️ و به کسانی که شهید داده بودند ☀️ دلداری می دادند ☀️ و آنها را آرام می کردند . ☀️ به خاطر همین ، ☀️ روز تولد حضرت زینب را ، ☀️ به روز پرستار نام گذاری کردند . 📚 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla