eitaa logo
📙 داستان و رمان 📗
1.1هزار دنبال‌کننده
46 عکس
85 ویدیو
5 فایل
کانال های جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan شعر و سرود @sorood_sher تربیت دینی کودک @amoomolla اخلاق خانواده @ghairat آدمین و مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool تبلیغ ارزان @tabligh_amoo
مشاهده در ایتا
دانلود
به کانال داستان و رمان خوش آمدید هشتک ها برای جستجوی سریع شما داستان های کوتاه : داستان یک قسمتی کودکانه : داستان های نیمه بلند : داستان های بلند : قصه های صوتی تک قسمتی : مجموعه : 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 🎧 مجموعه 🎼 🎼 🎼 🎼 قصه های صوتی چند قسمتی : داستان های مصور : هشتک های موضوعی : #صبر #طرح_درس #درس_نامه #درسنامه #دختران #دروغ #دعا #دعوا #دلنوشته #دهه_فجر #دفاع_مقدس #دوستی #رفاقت #روز_دختر #روز_زن #روزه #رمضان #زنان #زیارت_اربعین #آداب_میهمانی #کنترل_خشم #کنترل_زبان #بد_زبانی #کودکانه #کینه #مرگ #مهمان #میهمان #مسخره_کردن #خجالت #نماز #نمایشنامه #حجاب #غیبت #فاطمیه #قرآن #خدمت_به_مردم #سیره_علما #شجاعت #غدیر #عید_غدیر #ضرب_المثل #کتاب #مدافعان_حرم #مسجد #مهارت_سوال_پرسیدن #شهدا #شکر_نعمت هشتک های تقویمی و مناسبتی : #بیست_و_هشت_صفر #ربیع_الاول #دهم_ربیع_الاول #هفده_ربیع_الاول #هفته_وحدت #دهه_فجر
📙 داستان کوتاه شیطان و مسجد 🌟 مردی صبح زود از خواب بیدار شد 🌟 تا نمازش را ، در مسجد بخواند 🌟 لباس پوشید و راهی مسجد شد 🌟 در راه مسجد ، 🌟 ناگهان آن مرد زمین خورد 🌟 و لباس هایش کثیف شد . 🌟 مرد بلند شد و خود را تکانید 🌟 و سپس به خانه برگشت 🌟 مرد لباس هایش را عوض کرد 🌟 و دوباره راهی خانه خدا شد . 🌟 که ناگهان دوباره 🌟 زمین خورد! 🌟 مرد دوباره بلند شد 🌟 از این اتفاق در تعجب بود 🌟 دوباره خودش را تکانید 🌟 و به خانه برگشت 🌟 یک بار دیگر ، 🌟 لباس هایش را عوض کرد 🌟 و راهی مسجد شد 🌟 در راه مسجد ، 🌟 با مردی که چراغ در دست داشت 🌟 برخورد کرد . 🌟 مرد چراغ به دست اجازه خواست 🌟 تا او را به مسجد برساند 🌟 مرد اول ، خیلی از او تشکر کرد 🌟 و هر دو راهشان را ، 🌟 به طرف مسجد ادامه دادند . 🌟 همین که به مسجد رسیدند 🌟 دوباره از مرد چراغ به دست ، 🌟 تشکر کرد و از او خواست 🌟 تا به مسجد وارد شود 🌟 و با او نماز بخواند . 🌟 اما مرد چراغی ، 🌟 از رفتن به مسجد خودداری کرد 🌟 مرد اول ، دوباره درخواستش را ، 🌟 تکرار می کند 🌟 و مجددا مرد چراغی امتناع می کند 🌟 مرد اول گفت : 🌹 چرا نمی خواهی 🌹 وارد مسجد شوی 🌟 مرد چراغی گفت : 🔥 چون من شیطان هستم 🌟 مرد ، از شنیدن این حرف ، 🌟 جا خورد و ترسید 🌟 اما شیطان در ادامه گفت : 🔥 نترس ، با تو کاری ندارم 🔥 من وقتی تو را در راه مسجد دیدم 🔥 تصمیم گرفتم تا جلوی تو را بگیرم 🔥 به خاطر همین 🔥 تو را به زمین انداختم 🔥 یعنی این من بودم 🔥 که باعث زمین خوردنت شدم 🔥 وقتی به خانه رفتی 🔥 و خودت را تمیز کردی 🔥 و دوباره راهی مسجد شدی 🔥 دیرم خداوند ، 🔥 همه گناهان تو را بخشید . 🔥 من هم عصبانی شدم 🔥 و برای بار دوم ، 🔥 باعث زمین خوردنت شدم 🔥 و تو را وسوسه کردم 🔥 که به مسجد نروی 🔥 اما نه وسوسه هام تاثیر داشت 🔥 نه زمین خوردنت 🔥 بلکه مثل قبل 🔥 لباس نو پوشیدی 🔥 و به سمت مسجد رفتی 🔥 به خاطر همین تصمیم تو ، 🔥 این دفعه خداوند ، 🔥 گناهان افراد خانواده ات را بخشید 🔥 من هم ترسیدم 🔥 که اگر یکبار دیگر زمین بخوری 🔥 خدا گناهان همه روستا را ببخشد 🔥 به خاطر همین 🔥 آمدم شما را سالم به مسجد برسانم 📚 @dastan_o_roman 🇮🇷 @amoomolla