eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
426 عکس
124 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 از فهم همدلانه تا شناخت تشکیکی چند لایه بخش سوم: چون ز حس بیرون نیامد آدمی باشد از تصویر غیبی اعجمی 🔹وحی و عقل و طبیعت سه منیع مهم برای تفکرند که با روش‌های مختلفی می‌توان به آنها مراجعه کرد و از آنها بهره گرفت. به طور مثال می‌توان به "وحی" با روش و منهج برهانی و رویکرد فلسفی و هستی‌شناسانه مواجه شد و می‌توان با روش باطنی و رویکرد عرفانی بدان مراجعه کرد و می‌توان از روش جدلی و رویکرد اشعری و یا معتزلی کمک گرفت و "وحی" را فهم کرد و به لایه‌های معنایی آن پی برد. البته رویکردهای تجربه‌گرایانه‌ی پوزیتیویستی و تضادگرایانه‌ی دیالکتیکی نیز از ظرفیت‌ها و محدودیت‌هایی برخوردارند. اما نکته مهم این است که هر کدام از این روشها و رویکردها با یک حقیقت واحد یعنی "وحی" و قرآن مواجه می‌شوند و هر کدام به سطح و لایه‌ای از معارف قرآن دست پیدا می‌کند که اگر درست تحلیل شود می‌توانند مکمل یکدیگر باشند. 🔸 متاسفانه برخی از افراد تک ساحتی که از ذهن تک‌لایه برخوردارند و نمی‌توانند فهم تشکیکی از واقعیت‌های حقیقی و اجتماعی داشته باشند همواره بر تقابل میان وحی و عقل، ایمان و علم، فلسفه و فقه، عرفان و عقلانیت اصرار می‌ورزند و چنین وانمود می‌کنند که مثلا اگر منابع وحیانی داریم از حکمت و عرفان بی‌نیاز هستیم. یا اینکه اگر از اهمیت و نقش فلسفه وعرفان در ساخت جامعه سخن گفته شد به معنای نفی فقه و قرآن وحدیث است. لذا همواره‌ با اثبات یکی به دنبال نفی ویا تضعیف طرف دیگری است. درحالی که اگرذهن چند ساحتی و فهم تشکیکی و همدلانه داشتند می‌فهمیدند که هیچ کدام از این منابع و دانش‌ها نافی یکدیگر نیستند واثبات نقش سازنده‌ی هر کدام مانع اثبات نقش‌آفرینی دیگری نیست. به طور نمونه در عین حال که یک انقلاب است ، ، ، و هم هست. اگریکی ازبنیان‌های اصلی آن و است قطعا یکی دیگر از بنیان‌های آن و هم هست.همچنان که تلاش مصلحان و روشنفکران و انقلابیون هم رکن دیگر این انقلاب است. هنر امام خمینی (رضوان‌الله تعالی علیه) میان همه‌ی این منابع، دانش‌ها وکنشگران است و توانست از همه این میراث و سرمایه‌ها به نحو صحیح وجامع بهره بگیرد و با ایجاد درانسان ایرانی به بسیج ملت برای خلق جهان معنایی توحیدی بپردازد. 🔹 همچنین بایددانست که بسیاری از این لایه‌های وجودی و معانی نهفته‌، در بستر زمان کشف و یا ساخته شده است. بدین جهت، مطالعه‌ی تاریخ وسیر تطور وجودی آنها درنسبت با انسان وهستی، لازمه‌ی شناخت تشکیکی و فهم همدلانه‌ی حقیقیت و اعتبار است. همچنان که امام خمینی، با فهم عمیق تاربخ انبیا الهی، فرهنگ شیعی و انسان ایرانی، بزرگترین شاهکار قرن ۲۰ را رقم زد. جان نباشد جز خبر در آزمون هر که را افزون خبر جانش فزون جان ما از جان حیوان بیشتر از چه زان رو که فزون دارد خبر پس فزون از جان ما جان ملک کو منزه شد ز حس مشترک وز ملک جان خداوندان دل باشد افزون تو تحیر را بهل زان سبب آدم بود مسجودشان جان او افزونترست از بودشان ورنه بهتر را سجود دون‌تری امر کردن هیچ نبود در خوری کی پسندد عدل و لطف کردگار که گلی سجده کند در پیش خار جان چو افزون شد گذشت از انتها شد مطیعش جان جمله چیزها مرغ و ماهی و پری و آدمی زانک او بیشست و ایشان در کمی ماهیان سوزن‌گر دلقش شوند سوزنان را رشته‌ها تابع بوند ✍ سیدمهدی موسوی ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 غلط بودن دو جریان غرب‌ستیز و غرب‌پرست آیت الله العظمی خامنه‌ای: یک مقداری در مورد غرب صحبت کردم این را هم عرض بکنم: ببینید دو گرایش متضاد در مورد غرب هست که هر دو است؛ 🔸یک گرایش عبارت است از تحجّر و تعصّب بیجا و ندیدن مثبتات غرب؛ غربی‌ها در دانش، حرکت خوبی کردند، همّت کردند، پیشرفت کردند، دنبال‌گیری کردند؛ در فنّاوری همین جور، در بعضی از خصوصیّات اخلاقی، که من بارها در سخنرانی و غیره اینها را گفته‌ام؛ اینها را نباید رد کرد. ما هر چیز خوب را از هر جای دنیا باید بگیریم. بارها من گفته‌ام، ما حرفی نداریم کنیم؛ پیش هر کسی که بیشتر از ما بلد است، ما شاگردی میکنیم، حرفی نداریم؛ منتها سعی‌مان باید این باشد که همیشه شاگرد نمانیم؛ بنابراین تحجّر در مقابل غرب و تعصّب بیجا در مقابل غرب که بگوییم هر چه از غرب می‌آید، هر چه باشد غلط است، نه؛ این را ما نمیگوییم و قبول نداریم. 🔹نقطه‌ی مقابلش غرب‌زدگی است؛ غرب‌زدگی خطر بزرگی است. در دل حکومت غرب‌زده‌ی پهلوی، یک روشنفکر ریشه‌دار در مسائل دینی، یعنی مرحوم جلال آل‌احمد که عالم‌زاده و پسر یک روحانی و دارای ارتباطات دینی است -با ما هم بی‌ارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه میکرد در دوران تبعید امام- آن روز در سال ۴۲ مسئله‌‌ی غرب‌زدگی را مطرح کرد. امروز مسئله‌ی غرب‌زدگی مسئله‌ی مهمّی است؛ باید فراموش نکنیم آن را. 🔸 خب پس بنابراین گرایش تعصّب‌آمیز و تحجّرآمیز از سویی، گرایش غرب‌زده از سویی، [هر دو] غلط است؛ نسبت به غرب همان طور که گفتم اعتماد نمیشود کرد؛ ارتباط باید داشت، [ولی] تکیه‌ی به آنها نباید کرد؛ از علم آنها و از مثبتات آنها باید استفاده کرد و[لی] مطلقاً به آنها اطمینان نباید کرد؛ این حرف ما [است].  بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی ۱/۱/۱۳۹۸ https://eitaa.com/hekmat121
📌 غرب‌شناسی اجتهادی بر بنیان‌های حکمت‌متعالیه (مقدمه‌ای بر بررسی نقش استاد شهید مطهری در تحلیل و نقد مدرنیته) 🔹فیلسوف و فقیه انقلاب اسلامی استاد شهید آیت الله مطهری بزرگترین متفکر دوران معاصر است که برپایه معارف اصیل قرآنی و حکمت متعالیه به شناخت عمیق تمدن غرب و بنیان‌های مدرنیته پرداخته است و تلاش گسترده‌ای داشت تا با وجوه مختلف تمدن غرب و مدرنیته آشنا شود و به تحلیل حکیمانه و نقد و ارزیابی منصفانه‌ی آن بپردازد و تا جامعه‌ی اسلامی را از افراط و تفریط در مواجهه با تجدد و مدرنیته و همچنین علم و فناوری باز دارد و بنیان‌های فلسفی و اجتهادی نسبت اسلام با مقتضیات و نیازهای زمان را فراهم کند و اصول فکری نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی را تفسیر و تدوین کند. 🔹 هیچ کدام از آثار ارزشمند و تاریخ ساز استاد شهید مطهری خالی از تحلیل حکیمانه و نقد منصفانه‌ی بنیان‌ها و نتایج تجدد و مدرنیته نیست. از این رو، عموم آثار ارزشمند و مبتکرانه و خلاقانه‌ی ایشان سازنده‌ی در رویارویی فلسفی و نسبت تمدنی با تفکر و تمدن غربی است. ✔️ مقدمات، تعلیقات و پاورقی‌های مفصل ایشان به کتاب وزین که حقیقتا یک شاهکار بزرگ فلسفی در عصر جدید است ✔️ ✔️ و تحلیل فروبست‌های تمدن غرب و مدرنیته براساس نظریه‌ی فطرت ✔️ ✔️ ✔️ و نقد انسان‌شناسی سقراط، رواقیون، هابز، کانت، نیچه، هایدگر ✔️ ✔️ ✔️ ✔️ ✔️و ده‌ها اثر دیگر 🔸توجه فلسفی ایشان به بیکن، دکارت، روسو، هیوم، کانت، هگل، لامارک، کنت، داروین، مارکس، اسپنسر، دورکیم، راسل، نیچه، ویلیام جیمز، فروید، برگسون، سارتر(ر.ک: علی دژکام، تفکر فلسفی غرب از منظر استاد مطهری) و همچنین ارائه‌ی تحلیل‌های انتقادی از لیبرالیسم، ناسیونالیسم، مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم از منظر فلسفی، معرفت‌شناسی، فلسفه‌ی دین، فلسفه‌ی اخلاق و فلسفه‌ی اجتماع، تعلیم و تربیت، شخصیتی استثنایی برای ایشان به وجود آورده بود که اعتماد حضرت امام خمینی و علامه‌ی طباطبایی و سایر بزرگان و متفکران انقلاب را در پی داشته است. 🔹بواسطه‌ی همین عمق فکری و گستره‌ی دانشی و تحلیلی ایشان است که حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای ایشان را متفکر، فیلسوف و نظام جمهوری اسلامي ايران معرفی می‌کند و شخصیت او را در این زمینه بی‌بدیل می‌داند و هنوز هم بعد از حدود نیم قرن از شهادت ایشان در تمنای امتداد شخصیت و تفکر استاد شهید مطهری هستند. 🔸اما متاسفانه برخی از اهل منبر و اهل رسانه و تبلیغات که گرایش‌‌های غرب‌ستیزانه دارند و انقلاب اسلامی را در حد نفی مدرنیته و تجدد فرو می‌کاهند به جای مطالعه‌ی آثار و اندیشه‌های استاد شهید و پی بردن به عمق آنها در رسانه‌ها و مکتوبات خود به تفسیرهای غلط و تقلیل‌گرایانه از فیلسوف انقلاب و متفکر جامع ما می‌پردازند و او را در حد یک روشنفکر، پاسخ‌گو به شبهات حزب توده، متکلم مخالف مسیحیت معرفی می‌کنند و به مخاطب طوری القا می‌کنند که دوران فکر و اندیشه‌ی فیلسوف انقلاب و متفکر جامع اسلام، به سر آمده است و باید به افراد دیگری مراجعه کنند تا بتوانند بنیان‌های غرب و مدرنیته را بشناسند و از مکتب انقلاب اسلامی دفاع کنند. 🔹مهمترین کسی که در برابر این جریانات ایستاده‌ است حضرت امام خمینی و آیت الله العظمی خامنه‌ای است که بارها و بارها بر حفظ و مطالعه و ترویج و امتداد آثار و اندیشه‌های استاد شهید مطهری تاکید داشته اند. مهمتر اینکه حضرت آقا هر ساله همه‌ی اقشار جامعه از جمله دانشجویان و معلمان، طلاب و مبلغان، اندیشمندان و عالمان را به مطالعه‌ی عمیق آثار و اندیشه‌های استاد شهید مطهری دعوت می‌کند و بسیار کم به دیکر متفکران انقلاب اسلامی ارجاع داده‌اند. چرا که بهترین شارح برای اندیشه‌های امام خمینی و بهترین مفسر و سخنگو برای انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری است و منصفانه‌ترین تحلیل‌ها و انتقادات را از بنیان‌های فکری و فلسفی مدرنیته و متفکران تمدن غرب ارائه داده است که نه به و تجددگریزی می‌انجامد و نه به و علم‌زدگی منتهی می‌شود. 🔴 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی https://eitaa.com/hekmat121/1303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 حجاب در منچستر انگلیس 🎥 صحنه‌ای نادر از افرادی که برای اولین بار دوربین فلیمبرداری را در سال 1901 در منچستر انگلیس مشاهده می‌کنند به حجاب و پوشش کامل زن‌ها و نشاط و همزیستی اجتماعی مردم توجه کنید چرا و چگونه در یکصد سال اخیر ، حجاب از زن مححبه‌ی غربی گرفته شد و نشاط و همبستگی اجتماعی از جامعه‌ی بشری سلب شد؟ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 انحراف چپ اسلامی بیانات امام خمینی درباره انحرافات جریان مجاهدین خلق و استفاده ابزاری از منابع دینی. ماجرای دیدار حسین روحانی نویسنده کتاب شناخت با حضرت امام در سال ۱۳۵۱ ✔️مسلمان‌تر از اسلام ✔️نهج‌البلاغة ‌خوان‌تر از علما ✔️مبارزتر از انقلاب https://eitaa.com/hekmat121
📌چپ اسلامی 🔹مدتهاست که مترصد فرصتی هستم که بتوانم مجموعه یادداشت‌هایی درباره در یکصد سال اخیر ایران بنویسم. جریانی که با حزب اجتماعیون عامیون در مشروطه آغاز شد و پس از آن چهره‌های مختلفی به خود گرفته و ظهورات متنوعی در جامعه‌ی ایرانی داشته است. اما متاسفانه فرصتی پیدا نشد تا با مطالعه‌ی منابع معتبر، توفیق نگارش حاصل بشود. اما یک نکته مهم در این مورد عرض می‌شود شاید به کار آید. 🔸جریان چپ اسلامی همواره با فراز و نشیبی همراه بوده است و با افول یک چهره‌ی آن و حذف از مناسبات اجتماعی به جهت تندروی‌های مبارزاتی، چهره‌های دیگری از آن ظاهر شده است و از رویکرد‌های رادیکالی پیروی کرده‌ است. برخی از جریانها هم همواره در حال پوست‌اندازی هستند و هر چند سال یک‌بار در عرصه‌ی عمومی و رسانه‌ای، تفسیر جدیدی از اندیشه‌های خود ارائه می‌دهند که کاملا در تقابل با حرف‌های قبلی خودشان است. 🔹اما باید دانست که عموم این جریانها در ابتدای شکل گیری و تکون از دغدغه‌های مقدس اجتماعی همچون عدالت‌خواهی و مبارزه با ظلم‌های اجتماعی و سیاسی برخوردار بودند. بدین جهت مهمترین جریانات موسوم به چپ اسلامی این است که از منطق واقع‌گرایی و حقیقت‌یابی بریده‌اند و به منطق و و پیوسته‌اند و تمام تلاش ایشان این است که بتواند بر پایه دیالکتیک و تضاد، تفسیری انقلابی و مبارزاتی از آموزه‌‌های اسلام علیه مدرنیته و لیبرالیسم به عنوان ریشه‌ی ظلم و بی‌عدالتی ارائه دهند. البته برخی به صراحت از محوریت منطق دیالکتیک و اراده‌گرایی و رادیکالیسم سخن می‌گویند و بر تبار هگلی و مارکسی آن صحه می‌گذارند. اما برخی از حوزویان و متدینین آنها از ذکر این پیشینه خودداری می‌کنند و چنین وانمود می‌کنند که آنها آن را برای اولین بار از متن کتاب و سنت استنباط کرده‌اند و به تاسیس فلسفه‌ی شدن اسلامی موفق شده‌اند. اما آشنایان به فلسفه‌ی غرب و ترجمه‌های پیش از انقلاب به خوبی می‌دانند که عموم این حرفها را چپ‌های قبل از انقلاب ترجمه و منتشر کرده‌اند و بسیاری از بچه مسلمانها نیز که مایه‌ای در علوم اسلامی و علوم عقلي نداشتند جذب این حرفهای جذاب، انقلابی، انتقادی می‌شدند و سعی می‌کردند نمونه‌های اسلامی و ایرانی آن را باز تولید کنند و بر همین منطق کار مبارزاتی کنند. (برای اطلاع بیشتر از دیالکتیک و فلسفه‌ی شدن و جذب شدن برخی از انقلابیون ر.ک: نقدی بر مارکسیسم، استاد شهید مطهری / بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مرکز تحقیقات مجلس خبرگان رهبری ۴/۴ / ۱۳۷۹ مجله حکومت اسلامی ش۱۵ ) 🔸 بسياري از طلاب و دانشجویان جوان پیش از انقلاب چنین تصور می‌کردند که جز با منطق دیالکتیک و فلسفه‌ی شدن تاریخی امکان مبارزه و انقلاب وجود ندارد و بر این اساس می‌توان جلوی جریان سنتی ایستاد و از انقلاب دفاع کرد. به طور مثال یکی از طلاب جوان قبل از انقلاب بر همین اساس در نجف اشراف به جعل اسناد علیه علما و مراجع غیرانقلابی می‌پرداخت و بعدها در خاطرات منتشر شده‌ی خود بر پایه‌ی فلسفه‌ی تاریخ دیالکتیکی و فلسفه‌ی شدن از آن اقدامات غیر اخلاقی و غیر شرعی دفاع کرده است و از متفکران انقلاب اسلامی در جریان تحول علوم انسانی به جهت عدم اعتقاد و پیروی از منطق دیالکتیک انتقاد کرده است‌. 🔹 نکته آخر اینکه چپ‌های اسلامی همه یک طیف واحد نبوده و نیستند و از یک سرنوشت واحد نیز برخوردار نبوده و نخواهند بود. لذا با یک چوب نمی‌توان همه را راند و نسبت به آنها یک تحلیل و تفسیر واحد ارائه کرد. بلکه مجموعه‌ای از طیف‌ها و جریانات مختلف، با انگیزه‌های متنوع و با درجات مختلفی از خلوص و التقاط بوده و هستند و در فرآیند تکون و توسعه نیز دچار دگردیسی‌های زیادی شده‌اند. برخی به دامن سوسیالیسم غش کردند و برخی توبه کردند و به لیبرالیسم پیوستند و برخی هم تلاش کردند تا با مراجعه به قرآن و روایات برای تضاد و دیالکتیک دست‌آویزهای محکمی پیدا کنند و در دامن انقلاب اسلامی یارگیری کنند. به هر حال چپ اسلامی بخشی از ساختار کنشگری یکصد سال اخیر ماست و همچون سایر جریانات دیگر امکان‌هایی را به وجود آورده است و طبیعتا امکان‌های را پوشانده است. https://eitaa.com/hekmat121
📌 روایتی دیگر از ماهیت چپ اسلامی 🔹مدرنیته یک ایدئولوژی بسیار قدرتمند و پر هیمنه است و از نشانه‌های قدرت آن این است که دو طیف چپ و راست را درون خود به وجود آورده است. حتی توانسته در درون خود، مخالفان خود را تولید و کنترل کند. ایدئولوژی مدرنیته آن چنان روایتی از تاریخ و هویت آدمی عرضه داشته است که هر نوعی از اندیشه و کنشگری لاجرم می‌بایست تحت راست و چپ مدرنیته صورتبندی شود. لذا با شدن غرب مدرن، جریانها یا غرب‌گرا هستند یا غرب‌ستیز. یا اروپامدار هستند یا اروپا گریز‌. به هر حال این غرب مدرن و اروپای جدید است که و و 'معيار اندیشه‌ها و کنشگری هاست. 🔸جریان‌های مایل به راست با آرمان لیبرالیسم، تفسیری خاص از حیات انسانی بر پایه فردانیت و رفاه عرضه کرده است و در مقابل آن، جریان چپ با آرمان سوسیالیسم روایتی متفاوت از نحوه‌ی هستی انسان بر محور اجتماع و عدالت را عرضه کرده است. اما نکته مهم این استکه راست و‌ چپ بر‌ عهد انسان اروپایی با اومانیسم و سکولاریسم استوارند. 🔹جریانهای راست و چپ در یک مقوله‌ی دیگر هم مشترکند و آن نگاه منفی و انتقادی به "ذات" و "سنت" و تمنای تأسیس و ایجاد منطق و روشی نوین برای خروج از منطق و روش سنتی ذات‌گرا است. راست و چپ بر این اعتقادند که سنت‌های گذشته‌ی بشری برای سامان دادن به حیات جدید بشری ناکارآمد هستند و باید در منطق و چارچوب فکری آن تغییر ایجاد کرد و به جای فلسفه‌ی هستی از فلسفه‌ی شدن باید سخن گفت. البته غایت این فلسفه‌ی شدن در جریان‌های راست و همراه با مکتب لیبرالیسم، رفاه فردی و سرمایه‌داری است، اما در جریان چپ، حرکت به سمت سوسیالیسم و عدالت و نفی سرمایه‌داری است. خلاصه تغییر در "منطق" و تأسیس در "روش" و گسست از منطق سنتی واقع‌گرایی و حقیقت‌گرایی بنیاد مدرنیته‌ی غربی است و چپ و راست بر همین مبنا شکل گرفته و توسعه یافته‌اند. 🔸 از دیگر نشانه‌های اقتدار مدرنیته، تولید نسخه‌های اسلامی و بومی از چپ و راست، لیبرالیسم و سوسیالیسم است. چرا که به کنشگر کشورهای مسلمان چنین القا شده است که یا باید اروپامدار بود با اروپاگریز، غرب‌گرا یا غرب‌ستیز، راست بود یا چپ. لیبرال بود یا سوسیال. از این‌رو، و شکل گرفت. 🔹چپ اسلامی با پذیرش منطق دیالکتیک، برساخته‌بودن معرفت و تجدید نظر در روش، به تغییر منطق حجيت فهم و کشف روش‌های جدید فهم تراث و سنت‌های تاریخی براساس نگرش‌های سیستمی / ساختارگرایانه روی آورد تا بتواند از آن تراث برای تغییر وضع موجود و مبارزه با سرمایه‌داری بهره ببرد؛ چرا که معتقد است که شیوه‌های اجتهادی و استنباطی گذشته نمی‌تواند متون دینی و تراث تاریخی را برای توجیه تضاد و درگیری و مبارزه‌ی دائمی و تکامل تاریخی و اجتماعی به کار گرفت لذا مانع رویارویی با همه مظاهر مدرنیته و مناسبات سرمایه‌داری و معادلات استعماری غرب است. 🔸 چپ اسلامی، با نفی "ذات" و "ذات‌مندی معرفت" بر سیّالیت مطلق هستی و نسبيت معرفت تاکید دارد و از پرداختن هستی‌شناسانه به هستی و ثبات ابا دارد؛ لذا بدیهیات عقل نظری و محکمات عقل عملی (حسن و قبح ارزشها و افعال) را منکر است و همه را برساخته‌ی حب و بغض‌های ارادی (تعلقات نفسانی) و ساختارها و تقویمات اجتماعي می‌داند. اولین اصل معرفت را بر پایه‌ی اراده‌گرایی، اصل تضاد و تغییر و تغایر می‌پندارد و بر همین اساس، جهان را میدان درگیری خیر و شر و تضاد انسانها و شیاطین معرفی می‌کند. براین اساس، به ستیز با همه‌ی مظاهر مدرنیته تا جایی که به تقویت لیبرالیسم و سرمایه‌داری منجر شود فتوا می‌دهد و اگر رویکرد اخباری هم داشته باشد به روح و جسم مدرنیته حکم می‌کند که باید خود را از آن تطهیر کرد. https://eitaa.com/hekmat121
به سمت قله باید حرکت کرد و هرگز متوقف نشد و در این حرکت با دیگران باید همکاری کرد ولی حرکت را منوط به همراهی آنها نکرد. همواره‌ باید جلوتر رفت و مسیرهای جدیدتر را پیدا کرد و دیگران را به آن دعوت کرد. باید گفت باید رفت باید دل به دریا سپرد و پی موج در اعماق حق و حقیقت شنا کرد ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 ایستادن در افق حقیقت 🔹 معروف است که سوفسطاییان افراد فرهیخته و فرزانه‌ای بودند که به وکالت در دادگاه و خطابه‌ی در میدان شهرها اشتغال داشتند و همواره از حقوق دیگران دفاع می‌کردند و برای مردم سخنرانی می‌کردند. از ظواهر امر پیداست که آنها بسیار دوست می‌داشتند که دیده شوند و همواره به دنبال رضایت دیگران بودند و کمتر خودشان بودند. همین امر موجب شد که سوفسطاییان نسبت به وجود حق و امکان دستیابی به حقیقت دچار حیرت و تردید شوند و احساس کنند که همه چیز نمایش و بازی در نقش‌های مختلف است. اینان به این نتیجه رسیدن که "موقعیت‌ها و جایگاه‌های اجتماعی تعین بخش به معرفت‌هاست و علم و حکمت(سوفیا) هیچ نسبتی با واقعیت ندارد بلکه ابزاری تکنیکال برای دفاع از آن جایگاه‌ها و موقعیت‌هاست." از این رو، آرام آرام نقش خود را تغییر دادند و از علم و حکمت فاصله گرفتند و به خطابه و جدل (رسانه و تبلیغات) روی آوردند و در خطابه‌های خود، امر سیاسی را از حقیقت، فضیلت و اخلاق منفک دانسته و مردم را از آنها منصرف می‌ساختند. تمام توجه سوفسطاییان جلب نگاه دیگران و جذب مخاطبان بیشتر بود چه آن زمان که دم از علم و حکمت می‌زدنند چه آن زمان که از حقیقت علم و حکمت استعفا کردند و در جمع‌های تبلیغاتی و صمیمی مجلس گرمی می‌کردند. 🔸 سقراط طبیب‌وار، ریشه این دگردیسی را در "غفلت از خود" و مشغول شدن به دیگران و نظر و رای آنها دانست. به نظر سقراط، سوفسطاییان با غفلت از خود و حقایق درونی، همواره به بیرون از خود توجه کردند و رأی و نظر دیگران را ملاک و معيار حق و حقیقت، فضیلت و اخلاق دانستند و همین "از خود بیگانگی" موجب شد که وجود و حقیقت را گم کنند و یه تبع از علم و حکمت استعفا دهند و به جدل و خطابه‌ی صرف و مجلس گرم‌کنی روی آورند. سقراط با شعار "بازگشت به خویشتن" و "خودت باش" ما را به انديشيدن و تفکر اصیل فرا می‌خواند و راه علم و حکمت را از معبر درون انسان و ارتباط درونی با حقیقت و فضیلت جستجو می‌کند. به نظر او، باید از نقش بازی کردن‌ها سوفسطایی و احساس علامه‌گی و آرزوی جلب نظر دیگران، فاصله گرفت و در افق حقیقت ایستاد و راهی به رهایی از اسارت‌های ذهنی و انگاره‌های غلط پیرامونی پرداخت. بزرگترین اسارت، ندیدن خود و نیافتن حقیقت و فضیلت در درون خويشتن است. از این رو، سقراط نه در نقش علامه‌گی و فرهیختگی و فرزانگی ظاهر شد که مورد پسند دیگران واقع شود و نه از علم، حکمت و فرهیختگی استعفا داد و به بلاهت و حماقت روی آورد. او به درون خود مراجعه کرد و در افق حقیقت ایستاد و خود را "دوست‌دار علم و حکمت" معرفی کرد. 🔹 دوست‌دار علم و حکمت، همواره خود را در مسیر دانشجویی و طلبگی احساس می‌کند و در افق حقیقت می‌ایستد تا فضیلت را درون خود بیابد. وی، از افراط و تفریط پرهیز دارد و اشتیاق او نسبت به حق و حقیقت کم نمی‌شود و همواره آماده شنیدن، خواندن و اندیشیدن و گفتن است. او در فکر خود آزاد و در برابر حقیقت گشوده است و هیچ‌گاه ذهن خود برای شنیدن و گفتن نمی‌بندد و فقط حقیقت را می‌جوید و از حقیقت دفاع می‌کند چه دیگران پسند کنند چه نپسندند، چه ببینند وبخوانند چه نبینند و نخوانند، نه از جایگاه و موقعیت‌ها. 🔸"دوستدار علم وحکمت" درعین تواضع وفروتنی دربرابر حقیقت خودرا نفی نمی‌کند وهرگونه نقش آفرینی خودرا منکر نمی‌شود، بلکه خود رادر افق حقیقت ونفخه‌ی غیبی می‌بیند و نسبت خود را با وجود جستجو می‌کند وبه خود متفطن می‌شود و "آینه‌وار" و طوطی‌صفت" زبان گویای حقیقت می‌شود، زبانی که همواره درحال فیض‌گیری و نورافکنی است. چه زیبا حافظ سرود: بارها گفته‌ام وبار دگر می‌گویم که من دلشده این ره نه به خود می‌پویم درپس آینه طوطی صفتم داشته‌اند آنچه استاد ازل گفت بگو می‌گویم من اگر خارم وگر گل چمن آرایی هست که از آن دست که او می‌کشدم می‌رویم دوستان عیب من بی‌دل حیران مکنید گوهری دارم و صاحب نظری می‌جویم گرچه با دلق ملمع می گلگون عیب است مکنم عیب کز او رنگ ریا می‌شویم خنده وگریه عشاق زجایی دگر است می‌سرایم به شب ووقت سحر می‌مویم حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی گو مکن عیب که من مشک ختن می‌بویم 🔹 شعار "خودت را بشناس" نه فقط ره‌آورد بلکه اساس هم هست آنجا که در قرآن کريم آمده است "برشما باد خودتان"(علیکم انفسکم) و فرمود: "مراقب خویش واهل خودباشید" (قوا انفسکم واهلیکم نارا). تمام حیرت‌ها وحماقت‌ها ریشه در "ازخودبیگانگی" دارد واین، محصول "دگربودگی" و اهمیت نگاه‌های دیگران به من است. لکن اگر انسان با بنگرد وبا اتصال برقرار کند ودر افق حقیقت بایستد بنیاد هستی"خود" رامی‌یابد ودر تمنای حق وحقیقت، بدور از افراط و تفریط، عجله و شتاب، خوش‌آمد و یا بدآیند دیگران، سلوکی معتدل و حکیمانه را اختیار می‌کند. https://eitaa.com/hekmat121