eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
472 عکس
133 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 فقه اداره و سرپرستی جامعه به کدام روایت 🔹یکی از تحولات مهم در دانش فقه توجه به اداره جامعه و مدیریت تحولات اجتماعی است که در دو سده اخیر توسط برخی از فقها و حکمای مسلمان و برخی از نواندیشان و دغدغه مندان اجتماعی و طلاب جوان مطرح شده است. 🔸بخشی از این نظریات در ذیل نظریه ولایت فقيه در فقه و اصول سنتی سامان یافته است اما عمده این اتفاق مهم در درون دانش فقه شکل نگرفت بلکه ریشه در مبانی فلسفی و کلامی و روش شناسی برخی از فقها و حکمای پیش رو و همچنین مطالعات اجتماعی و روزنامه خوانی دغدغه مندان اجتماعی و طلاب جوان پیش از انقلاب دارد که بعدها به ساخت جریانات فکری پرداختند و امروزه در حوزه های علمیه و مجامع انقلابی از طرفدارانی برخوردارند. البته به تدریج اظهارات فلسفی، کلامی و دغدغه های اجتماعی ، رنگ و بوی فقهی به خود گرفت و هر جریانی شواهد و مویداتی از درون فقه و اصول برای پیشنهادات خود دست و پا کرده و نظم علمی بدان بخشیده اند. 🔹 عموم جریانات مدعی و جامعه در مقام توصیف روبناهای اندیشه و ضرورت موضوع از اشتراکات زیادی برخوردارند و حتی بسیاری از آنها در تجویزهای خود به صورت موقتی (دوره گذار) در چارچوب الگوی حاکم در جمهوری اسلامی سخن می گویند، لکن اختلاف مبنایی و زیرساختی در این زمینه بسیار و مهم است زیرا چند رویکرد متفاوت بلکه متعارض در الگوهای موجود وجود دارد که بدون توجه به مبانی نظری و بنیان‌های فلسفی، کلامی و روش شناسی آنها نمی توان آن نظریه ها و جریانات علمی و اجتماعی برآمده از آنها را به درستی شناخت واز فرصتها و تهدیدهای ممکن آنها گفتگو کرد. 🔸 هرچند برخی از جریانات به دلایلی از دسته بندی های دقیق ابا دارند و همواره سعی دارند که با یک دسته بندی های کلی و سطحی از کنار تمایز و تعارض های فلسفي و کلامی گذر کنند و به شاخ و برگها بپردازند اما ضرورت رویکرد شناسی و تمایزگذاری دقیق میان رویکردها و جریانات در یک محیط کاملا علمی بر کسی پوشیده نیست و نبود آن جز بر حیرت و ابهام علمی نمی افزاید علاوه بر اینکه وجود تعارض ها و تمایزهای رویکردها را به اصل مدعای فقه اداره و مدیریت جامعه و اندیشه متفکران و رهبران اصیل انقلاب اسلامی سرایت می دهد به نحوی که مخاطب نا آشنای به اختلافات جدی در مبانی و بنیان‌های نظریه ها و جریانات چنین احساس می کند که این اختلافات معلول اندیشه و تفکر متفکران انقلاب اسلامی همچون امام خمینی و امام خامنه‌ای است. در حالی که نظریات مختلف با مبانی گاه متعارض هر کدام خود را به گونه ای به مکتب فکری انقلاب و امام منتسب می کنند. راستی آزمایی این انتساب فقط از طریق اشتراک در مبانی نظری و بنیان‌های فلسفی، کلامی و روش شناسی اجتهاد و دانش اصول فقه است نه صرفا استناد به برخی از جملات و کلمات تقطیع شده گویندگان و نویسندگان. 🔹برخی محورهای مهم برای رویکرد شناسی و تمایز گذاری میان جریانات از این قرار است: ۱. نقش عقل، عرف و بنا عقلا در شناخت، ۲. میزان اعتبار علوم تجربی و بهره گیری از آنها در اجتهاد، ۳. ماهیت و قلمرو دین و خطابات شارع، ۴. ماهیت توحید و نقش آن در حیات اجتماعی، ۵. ماهیت انسان و نقش عقل، اراده و فطرت در انسان شناسی، ۶. ماهیت حیات اجتماعی و هستی جامعه و تکامل اجتماعی انسان، ۷. ماهیت و رسالت دانش فقه و رابطه آن با سایر علوم و معارف اسلامی (فلسفه، عرفان و کلام) و با تجربه های علمی بشری. 🔸درمجموع باتوجه به مبانی نظری وبنیان‌های فلسفی، کلامی وروش شناسی ۱۰ رویکردکلان درزمینه فقه اداره وسرپرستی جامعه وجوددارد: ۱. رویکردفکری امام خمینی، امام خامنه‌ای، آیت الله مطهری، آیت الله بهشتی، آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله مهدوی کنی. (فقه حکومتی برای اقامه توحید وساخت جامعه اسلامی، مهارتجربیات بشردرجهت توحید) ۲. رویکردفکری آیت الله شهید صدر وشاگردان(فقه التنظیر و فقه نظامات اجتماعی) ۳. رویکردفکری آیت الله منتظری و آیت الله صانعی، مجمع روحانیون ومجمع مدرسین(تطبیق فقه باتجارب علمی بشر) ۴. رویکردفکری آیت الله العظمی گلپایگانی و برخی از شاگردان وبرخی ازعلمای جامعه مدرسین همچون آیت الله مومن قمی، آیت الله آذری قمی(فقه مسائل مستحدثه) ۵. رویکردفکری آیت الله سیستانی و برخی از شاگردان همچون آیت الله سید احمد مددی،(فقه قانونی) ۶. رویکردفکری آیت الله دکتر صادقی(فقه قرآنی) ۷. رویکردفکری حجت الاسلام سید منیرالدین شیرازی و دفترفرهنگستان و سایر مجموعه های منتسب(تغییرمنطق حجیت فقه واصول برپایه فلسفه شدن/فقه ولایی _باطنی) ۸. رویکردفکری مکتب تفکیک(بازگشت به فقه حدیثی) ۹. رویکردفکری احمد فردید، دکترداوری اردکانی وادامه حوزوی و دانشگاهی آنها، (عدم سنخیت فقه باجهان توسعه یافته) ۱۰. رویکرد فکری دانشجویان و طلاب عدالت خواه ومدعیان چپ اسلامی(بازسازی فقه بامحوریت تساوی اقتصادی) @hekmat121
📌نقش دعا در خلق جهان معنایی 🔹اساس حیات اجتماعی انسان به نظام معنایی مستقر در فرهنگ عمومی است که از مرحله ذهن تعالی یافته و به قلب گره خورده باشد در این صورت به عقیده و ایمان مبدل شده است و آدمی را به حقیقت متصل می سازد. 🔸 بنابراین نظام معنایی اگر از صرف آگاهی و معرفت نظری ارتقا یابد و به شور و شوق و یا درد و غم تبدیل شود می تواند در فرهنگ عمومی مستقر شود و عموم افراد جامعه با هر گرایش و سلیقه ای با آن هم نوایی و هم دلی داشته باشند. 🔹 دعا یکی از مهمترین مظاهر شور و شوق و همچنین درد و غم است که از دل بر می آيد و از هجران و وصل، و یا از ناز و نیاز حکایت می کند که نتیجه آن معرفت و عرفان قلبی است که به یقین می انجامد. 🔸 در فرهنگ توحیدی، دعا میانبُر تعالی انسان و ارتقا دانش‌ها و آگاهی ها از جهان ذهن به عالم قلب است که موجب تزکیه روابط اجتماعی و اعتلای فرهنگ عمومی می شود. 🔹 از این روست که در فرهنگ اسلامی روز دعا و نیایش به خوانده شده است چرا دعا که معرفتِ متصل به قلب را در فرهنگ عمومی می گستراند و هویت لازم را برای انسان والا با شخصیت قوی فعال فراهم می کند. https://eitaa.com/hekmat121
📌سلام فرمانده و راهبرد حضور تمدنی 🔹سرود سلام فرمانده و ترجمه های مختلف آن به زبان‌های مختلف، پیام های مختلفی دارد که یکی از آنها پی بردن به شیوه های نوین حضور تمدنی و گسترش فرهنگ اسلامی است. 🔸از سویی توجه به فرهنگ مهدویت و مقاومت و از سوی دیگر زبان ساده و معصومانه کودکی در قالب سرود از جمله ویژگی‌های این اثر هنری است که توانست در میان ملتها جاگیر شود. 🔹 سلام فرمانده یک سرود تنها نیست بلکه نمادی از حکمت انقلاب اسلامی و فرهنگ متعالی برآمده از آن است که سالیان متمادی متفکران و اندیشمندان انقلاب اسلامی به صورتبندی آن پرداخته اند و توسط امام خمینی و امام خامنه‌ای به یک گفتمان تبدیل شده است و توسط مجاهدان جبهه مقاومت، به عنوان الگوی موفق عملیاتی معرفی شده است. امروز سلام فرمانده با این عقبه تئوریک و زمینه فرهنگی توانست مرزهای جغرافیایی را در نوردد و نمادی از آن فرهنگ و عمل باشد. 🔸 ندیدن این عقبه تئوریک و عدم توجه به حکمت انقلاب اسلامی، موجب می شود که نتوان تحلیلی واقع بینانه از موفقیت سلام فرمانده داشت و صرفا آن را در سطح یک سرود و شعر و آهنگ فهم کرد و به تحلیل نشست. در این صورت، نقدهای هنری برجسته می شود که شاید بسیاری هم وارد باشد. 🔹اما آنچه سلام فرمانده را از سایر آثار همانند متمایز کرد تجلّی فرهنگ متعالی انقلاب اسلامی با محوریت گفتگو با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) در زبانی ساده و سرشار از احساسات پاک آن هم از زبان کودکان و نوجوانانی است که آینده متعلق به آنهاست. 🔸 لذا می توان آنرا نمونه یک اثر تمدنی دانست. اثری است که اولا قابلیت درنوردیدن مرزهای جغرافیایی را داشته باشد و پیامی نو را به ملتها منتقل کند و ثانیا از آنچنان عمق معنایی برخوردار باشد که قابلیت انعطاف محتوایی با اقتضائات فرهنگی، زبانی و سیاسی جوامع مختلف را داشته باشد و لازمه آن امکان شکل گیری جهش‌های مضمونی در چارچوب شبکه مفهومی و نظام معنایی بنیادین آن است به نحوی که اصل پیام محفوظ باشد. 🔹 سلام فرمانده نمونه یک اثر تمدنی است چراکه آغازی بر یک جریان پاک و طيب و خودجوش انقلابی است که خود مسیرش را در داخل و خارج پیدا کرد و به سرعت نسخه های متنوع آن بدون هرگونه دخالت دولت‌ها در میان ملت ها تولید شد. نکته جالب توجه دیگر، جهش های مضمونی آن در نسخه های ملت‌های دیگر است که کاملا موجب سازگاری آن سرود با فرهنگها و اقتضائات زبانی و سیاسی ملتهاست. ارتقا به یکی از جهش‌های محتوایی این اثر است که در آینده جهش های دیگری را هم در پی خواهد داشت. ✍ سید مهدی موسوی ❇️ کانال https://eitaa.com/hekmat121
📌 تآملی در نتایج الهیات تنزیهی (سلبی) 🔹 در همه ادیان ابراهیمی همواره دو جریان در مقابل هم ایستاده اند ۱. الهیات تشبیهی ۲. الهیات تنزیهی.البته در مقابل هر دوی آنها ، جریان اصیل انبیا الهی و حکمت اهلبیت (ع) و تاملات موشکافانه حکما و متکلمین الهی است که در مکتب اهلبیت (ع)، عقل خود را بارور کرده اند و عاقلانه و حکیمانه براساس اجتهاد به فهم و تفسیر نصوص و متون پرداخته اند. 🔸 الهیات تنزیهی که برآمده از خلوص گرایی و ایمان گرایی اهل دیانت است‌ همواره جریانی فعالی در یهودیت، مسیحیت و اسلام اعم از شیعه و سنی بوده است. اساس الهیات تنزیهی بر تعطیلی عقل در فهم اسما و صفات الهی و حقیقت امر غیبی است و شیعه تنزیهی معتقد است تنها راه ایمان به اخبار صادره از سوی پیامبران و امامان است که ما نمي توانيم عمق سخنان آنها را فهم کنیم فقط باید الفاظ آن اخبار و سخنان معتبر دانست (اصالت تسميه). لذا همه امور مربوط به خداوند متعال و شارع مقدس (مانند اسما و صفات، زبان و الفاظ، اعتبارات و ...) هم انحصاری و هم اختصاصی است و هیچ شباهتی به امور انسانی و بنا عقلا ندارد لذا انسان هم هیچ درک عقلی از آن امور ندارد مگر از طریق انس با اخبار (براساس سیری که آنها پیشنهاد می کنند) و اتصال قلبی و باطنی با امام معصوم(ع) و مشارکت در بلاها و ابتلائات آنها. 🔹 الهیات تنزیهی در نهایت به دو جریان به ظاهر متعارض اما با بنیان‌های مشترک می رسد: ۱. ظاهرگرایی و اخباریگری ۲. باطن گری و ایمان گرایی. 🔸نتیجه هر دو جریان، نفی استقلال کتاب مقدس و نفی حجیت عقل و مبارزه اشکار و پنهان با حکمت دینی و مابعدالطبیعه عقلانی بوده است. 🔴الهیات تنزیهی از ظاهرگرایی به باطنی گرایی، و از باطنی گرایی به انقلابی گری تضادگرا 🔹 در واقع مدعیان الهیات تنزیهی ابتدا با خلوص گرایی، اخباریگری و نص بسندگی و ظاهرگرایی آغاز می کنند و معنای هر آیه ای از کتاب مقدس و پاسخ هر پرسش نوپدیدی را صرفا از اخبار جستجو می کنند و بر ظواهر متون اخبار جمود می ورزند، اما به تدریج، معنای بسیاری از آیات قرآن کریم و جواب بسیاری از پرسش های نوپدید و جديد را به دلالت تطبیقی و التزامی (روش اجتهاد) نمی یابند در نتیجه برخی در این مرحله توقف می کنند و از توقف و سکوت در برابر معانی آیات و مسائل مستحدثه سخن می گويند. اما برخی به توقف و سکون قانع نمی شوند و به دنبال راه حلی هستند اینها به تدریج در حجیت روش اجتهاد علمای سلف در علوم اسلامی و منطق فقاهت تردید می کنند و با انتساب آنها به جریانهای سیاسی و فرهنگهای شیطانی، درصدد تاسیس منطق حجیت و اجتهاد نوینی بر می آيد و در مرحله بعد، عنصر باطنی گری، اتصال مستقیم قلبی با شارع و منبع الهام را مطرح می کند و به تدریج خواب، احادیث باطنیه و اهل غلو و ذوقیات منبری و استحسانی از وجاهت علمی برای آنها برخوردار می شود و تنها طریق کسب معرفت را در حب و بغضها (ولایت باطنی) و ... جستجو می کنند. برخی بر این مرحله اصرار می ورزند و در ترویج ابعاد باطنی و ملکوتی دین و ولایت می کوشند. 🔹اما از آنجا که جامعه متشرع و برآمده از حکمت و فقاهت با کلیت فکر و اندیشه این جریانات همراهی ندارند آنها را طرد و حتی از مجامع علمی و جرگه مدرسین حذف می کنند، از اینجا به بعد برخی پروژه نفوذ، جریان سازی و تفاهم اجتماعي را در پیش می گیرند و با مخفی کردن برخی از بنیانها و مدعاهای اخباریگری و باطنی گری، از فرصت های فراهم آمده استفاده می کنند و انچنان خود را با رنگ و لعاب جدیدی تزئین می کنند که به محل رجوع فکری مبدل می شوند بخصوص در جوامع نوپا و انقلابی برای این جریانهای انقلابی و پر تحرک استقبال خوب معنوی و مالی می شود تا بر آتش تمایزات و تضادهای گروهای سیاسی و بازیگران آن بدمند. به تعبیر دیگر باطنی گرایی و غلو نظری به کنشگری اجتماعی رادیکال و ضربتی می انجامد. لذا عموم جریانهای باطنی نوعی انقلابی گری اجتماعی تند و ضربتی (انقلابی گری تضادگرا) را نتیجه می دهد. 🔸 البته این به معنای انحصار انقلابی گری در باطنی گری و جریان غلو نیست. بلکه از صور دیگر انقلابی حکمت محور و یا منفعت محور هم می توان بحث کرد که خارج از محل بحث است. ❇️ کانال https://eitaa.com/hekmat121
📌 ره آورد حکمت و فلسفه اسلامی، توجه عمیق حکیمانه و عارفانه به وجود مقدس حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) https://eitaa.com/hekmat121
📌 فارابی و علم مدنی “…فارابی انجام کارهای را «سیاست» می خواند. بدین سان در علم مدنی او جایگاه مهمی دارد. او علم مدنی را فلسفه یا انسانی می خواند که از فلسفه نظری، شامل ، علم طبیعی و علم الهی، متمایز است. ما در این جا با تمایز دیگری که فارابی بین «نظری» و «عملی» قایل است، مواجه می شویم. زیرا ریاضیات، که اکنون جزئی از فلسفه نظری است، شاخه هایی دارد که به دو بخش عملی و نظری قابل تقسیم است؛ و علم مدنی، که در این جا با عنوان فلسفه مدنی وصف می شود، بخش هایی عملی و نظری دارد. به گفته فارابی، فلسفه عملی از سه جهت با فلسفه نظری تفاوت دارد. نخست این که، موضوع علم مدنی شامل معقولات ارادی، و موضوع فلسفه نظری شامل معقولات طبیعی است. دو دیگر این که، اصل عمده علم مدنی اختیار یا اراده انسان است، در صورتی که در فلسفه طبیعت مهم است. سه دیگر این که، هدف فلسفه نظری تنها معرفت نظری است، با هدف علم مدنی انجام فعلی است که به تحقق سعادت منجر می شود. نقش علم مدنی نظری، تعیین حدودی است که در آن، علوم و صناعات گوناگون برای مردم ضروری است و آنان را در زندگی منظم یک ملت به کمال غایی خود می رساند. این علم نیز باید مشخص سازد که توسعه علوم و صناعات عالی چگونه به بهترین وجه می تواند عملی شود. علم مدنی نظری در ایفای نقش بالا به معرفتی نیاز دارد که به علم یا صناعتی مجهز شده باشد. از این نظر، علم مدنی علمی است که ارسطو آن را «معتبر ترین صناعت و حقیقت مهم ترین صناعت» می داند. بخش عملی علم مدنی فارابی، اساسا به سیاست، به مفهوم دقیق ، اشاره دارد؛ و به بررسی انواع حکومت ها یا فرمانروایی های فاضله و غیر فاضله می پردازد. این بخش عللی را بیان می دارد که می تواند حکومت ها و طریقه های زندگی فاضله را به حکومت های فاسد و طریقه های جاهلانه در زندگی مبدل سازد. و اقدامات عملی برای جلوگیری از وقوع این رویداد را نشان می دهد…” جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی می‌گردد: 📘کتاب “علم و فلسفه” نوشته 📙کتاب “روش شناسی انتقادی حکمت صدرایی” نوشته حمید پارسانیا 📗کتاب “طبقه بندی علوم از نظر حکمای مسلمان” نوشته عثمان بکار ترجمه قاسمی 📕کتاب “جایگاه شناسی حکمت عملی” نوشته سیدحمیدرضا و "‎ https://www.instagram.com/tv/Ce8Cb-Duh01/?igshid=MDJmNzVkMjY= https://eitaa.com/hekmat121
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 و مدنی 🔸“…فارابی انجام کارهای حکومتی را «سیاست» می خواند؛ بدین سان در علم مدنی او جایگاه مهمی دارد؛ او علم مدنی را فلسفه یا انسانی می خواند که از فلسفه نظری، شامل ، علم طبیعی و علم الهی، متمایز است. 🔸نقش علم مدنی نظری، تعیین حدودی است که در آن، علوم و صناعات گوناگون برای مردم ضروری است و آنان را در زندگی منظم یک ملت به کمال غایی خود می رساند، این علم نیز باید مشخص سازد که توسعه علوم و صناعات عالی چگونه به بهترین وجه می تواند عملی شود. 💠eitaa.com/parsania_net
📌 رسانه، سطحی شدگی، قهرمان سازی، آیت الله سازی 🔸 رسانه اعم از داخلی و خارجی، صوتی و تصویری علی رغم آثار مفیدی که دارد دو آسیب جدی اجتماعی و فرهنگی هم دارد: 1. سطحی سازی جامعه و تضعیف عقلانیت عملی، 2. قهرمان سازی از چهره های کم مایه و جنجالی. 🔹متاسفانه برخی از برنامه های مستند صدا و سیما، تلاش دارد با تحریف واقعیت، برخی از افراد عادی، کم مایه و جنجالی را به عنوان شخصیتهای برجسته فکری و سیاسی مطرح کند و حتی از آیت الله سازی این افراد دریغ هم ندارد. 🔸 این رویه غلط و به دور از اخلاق، شرع و قانون، باب جدیدی در انحطاط فکری جامعه و تحریف واقعیتهای انقلاب اسلامی و جایکزین کردن افرادی کم سواد با فهم استحسانی و ذوقی از دین به جای متفکران، حکیمان و فقیهان واقعی معاصر است. https://eitaa.com/hekmat121
📌حجاب از کنش تا پدیده 🔹 براساس حکمت اسلامی، هر کنش و پدیده‌ی اجتماعی محصول یک نظام معنایی مستقر در فرهنگ عمومی است. چرا که همه‌ی کنش‌ها و پدیده‌ها علاوه بر صورت رویین و نظم ساختاری، دارای یک روح و معنای ویژه است و محصول یک نظام معنایی متناسب است. 🔸با تغییر نظام معنایی، کنش‌ها و پدیده‌هایی که برآمده از آن است نیز تغییر می‌پذیرند و حتی متبدل می‌شوند، به این معنا که معروف و امر ارزشی به امری خنثی و یا غیر ارزشی تبدیل شود و بالعکس منکر و امر ضد ارزشی، به معروف و ارزش مبدل شود. 🔹 حجاب یک تکلیف دینی و کنش انسانی است و اهتمام به رعایت آن نیز یک پدیده‌ی اجتماعی است که محصول یک نظام معنائی و شبکه ارزشی مبتنی بر اعتقاد عمیق به سلوک دینی و تقرب به حضرت حق(جل جلاله) و باور به معاد و خوف از غضب و عقاب الهی است. 🔸هرگاه نظام معنایی توحیدی و ارزشی در جامعه گسترش یافته و در سطوح زیرین فرهنگ مستقر شده یابد طبیعتا رعایت حجاب و بسیاری از مناسک و شعائر دینی هم به صورت جمعی و شبکه‌‌ای (نه جزیره‌ای) گسترش یافته است، در مقابل هرگاه بنیان‌های فکری و اعتقادی جامعه تضعیف و نظام معنایی آخرت‌باور در فرهنگ عمومی کم رنگ شد و یاد الهی و بخصوص یاد معاد فراموش شد طبیعتا رعایت مناسک و شعائر دینی و ارزشی هم به صورت شبکه‌ای و جمعی کم رنگ خواهد شد و نهایتا به یک عادت و رویه معمولی تبدیل می شوند، به نحوی که رعایت حجاب نه از سر دین‌داری و تقرب الهی و یا خوف از عذاب الهی بلکه یک عادت اجتماعی و رسم فرهنگی بدون پشتوانه عقلي و ایمانی است که براساس تحمیل جامعه و خانواده رعایت می‌شود. در صورت عادت‌وارگی یک کنش اجتماعی مانند حجاب و پوشش مشخص است که با تغییر زمانه و تنوع طلبی انسان آن عادت و رسم اجتماعی هم به سرعت تغییر می‌کند و الگوهای دیگری جایگزین آن خواهد شد. زیرا انسان بر حسب فطرت، موجود تنوع‌خواه، راحت طلب، تحول‌طلب و ماجراجو است و بر اساس طبیعت از تکلیف و مسئولیت فاصله می‌گیرد. 🔹 بنابراین مراقبت ازفرهنگ و باغبانی ارزشها و سنت‌ها وهمچنین احیای هرساله درختان و بوته‌های گلستان جامعه، یک ضرورت و رسالت مداوم و مستمر است که همواره می‌بایست درکانون توجه متولیان فرهنگی جامعه قرار گیرد تا به طور مدام بر تقویت نشاط، روح بخشی و معنادهی کنش‌ها و پدیده‌های بیافزایند و ازکهنگی، عادت‌وارگی، بی‌معنایی آن جلوگیری کنند. 🔸راز این باغبانی و مراقبت نیز درثبات واستمرار برنامه‌ی صحیح درجهت تعمیق باورهای دینی وتبیین ارزش‌ها و گفتمان‌سازی آن باورها و ارزش‌ها درسطوح زیرین فرهنگ از طریق تربیت و تبلیغ و رسانه مبتنی بردستگاه عقلانیت حکمی و اجتهادی است تا به یک نظام معنایی مستقر، معنادهنده ونظم بخش به گفتارها وکردار مبدّل شود. 🔹باغبانی فرهنگ و مراقبت از نظام معنایی، از یک سو در گرو ثبات و اتقان و پویایی نظام تربیتی متناسب با نظام معنایی است که به تعمیق باورها و ارزش‌های اخلاقی و مسئولیت پذیری اجتماعی بپردازد و از سویی در اقتدار رسانه‌ای در مدیریت و هدایت تغییرات اجتماعی در جهت گسترش و تعمیق هنرمندانه، هوشمندانه و زیرکانه (عقلانیت) است به نحوی که ذهنیت‌ها، گرایشات و ذائقه عمومی را جهت ببخشد. بدون تربیت متناسب و رسانه هنرمندانه، باغبانی فرهنگ ممکن نیست. 🔸 قطعا حرکت‌های مقطعی راه به جایی نبرده ونخواهدبرد؛ چون این برنامه‌ها بدون برنامه‌اند وبرخاسته ازسر احساسات است به نحوی که ازاستمرار و ثبات لازم برخوردار نیست به نحوی که با تغییر دولت‌ها و جورسانه‌ای تغییر می‌کند و با "شل کن، سفت کن" های پی‌درپی همراه است وهمچنین این برنامه‌ها باتشتت وچندپارگی فرهنگی وقبیله گرایی‌های سياسي وجناحی در نهادها ومتولیان فرهنگی وسیاسی همراه است که موجب بی اعتمادی مردم وجسارت مخالفان و مغرضان می‌شود. 🔹 خلاصه مشکله حجاب در یک دهه اخیر نتیجه طبیعی تغییرات معنایی جامعه است که معلول چند عامل است که در چند دهه گذشته ما دارد: ۱. نبود نظام تربیتی متناسب با حکمت و عقلانیت انقلاب اسلامی، ۲. نبود رسانه‌ی قدرتمند برآمده از عقلانیت انقلاب اسلامی برای اقناع جامعه و مدیریت تغییرات اجتماعی، ۳. حرکت‌های مقطعی بدون برنامه از سر احساسات، ۴. چندپارگی سیاسی و غلبه سیاست و منافع حزبی و جناحی بر فرهنگ و اخلاق. 🔸 اگربخشی ازجامعه در طول ۳۰ سال گذشته به تدریج ازفرهنگ حجاب دورشده است وسبک زندگی دیگری راپذیرفته است تنها راه‌حل آن این است که باید حداقل ۱۰ سال به‌کار جدی تربیتی و رسانه‌ای قدرتمند، حکیمانه، هوشمندانه، هنرمندانه و هم‌افزا با بسیج همه امکانات و سرمایه های فرهنگی پرداخت تاثمرات آن در جامعه مشخص شود. ۱۰ سال دربرابر ۳۰ سال به جهت قدرت فطری میل به حجاب است. ✍ سیدمهدی موسوی https://eitaa.com/hekmat121
👓 عید دخالت مردم در حکومت 🚩 در موضوع حکومت و مسائل سیاسی و مسائل عمومی جامعه در نظام اسلامی، «به من چه» نداریم! مردم برکنار نیستند. بزرگترین مظهر دخالت مردم در امور حکومت، است. خود غدیر این را به ما آموخت و لذاست که ، عید ولایت است، عید سیاست است، عید دخالت مردم در امر حکومت است، عید آحاد ملت و امت اسلامی است. 🗓 ۱۳۷۵/۲/۱۸ https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: کشف حجاب علنی برای حکومت اسلامی تکلیف ایجاد می‌کند/ حکومت موظف است دربرابر حرام بایستد 🔹پول‌های زیادی خرج می‌کنند و از صدها رسانه استفاده می‌کنند تا روی هویت زن مسلمان اثرگذاری کنند، اما نتیجه‌اش فریب‌خوردن چند دختر می‌شود. 🔹چیزی که بنده را حساس می‌کند این است که گاهی خواص بحث حجاب اجباری را مطرح می‌کنند. عده‌ای نادانسته خطی را دنبال می‌کنند که دشمن با آن‌همه تلاش نتوانست. https://eitaa.com/hekmat121
📌غفلت از فرهنگ ، دمیدن در آتش تضاد (حجاب، فرهنگ و ارشاد) 🔸 اساس یک جامعه را فرهنگ آن جامعه می‌سازد، و "فرهنگ" ارزشها و هنجارهای رسوخ یافته در لایه‌های شخصیتی و هویتی افراد جامعه است. 🔹هر تغییر اجتماعی و کنترل رفتاری لاجرم می‌بایست مبتنی بر لایه‌های شخصیتی و هویتی افراد جامعه باشد و الا نتیجه معکوس خواهد داشت و به ضد خودش مبدل می‌شود. 🔸 تلقی غیر واقع بینانه، خیالی و آرمانی از فرهنگ و هویت یک ملت، موجب برنامه‌‌ریزی و سیاستگذاری غیر دقیق و پرمخاطره می‌شود و راه را بر هرگونه اقدام معقول و نتیجه‌بخش می‌بندد. بنابراین مردم‌شناسی فرهنگي و اطلاع دقیق از گرایشها و کنش‌های افراد جامعه در شرایط و موقعیت‌های مختلف "شرط ماتقدم" برنامه‌ریزی، سیاستگذاری و مدیریت اجتماعی است. 🔹 برنامه‌‌ریزی و سیاستگذاری در مقوله و اجتماعی، از این قاعده مستثنی نیست و در شرایط حاضر نیازمند مردم‌شناسی فرهنگي و شناخت روحیات، گرایش‌های مردم و پیش بینی واکنش‌های اجتماعی است. 🔸 "انسان ایرانی" انسانی پیچیده با خلقیات خاص و متنوع در موقعیت‌های اجتماعی است. نوع افراد ایرانی انسانهایی هستند که برپایه احساسات به حقايق و وقایع می‌نگرند و بر همان پایه تصمیم‌گیری می‌کنند و رفتارهای خود را سامان می‌دهند. این ویژگی در همه اقشار جامعه و همه طیف‌های اجتماعی اعم از مذهبی و غیر مذهبی، تحصیل‌کرده و غیر‌تحصیل‌کرده، و ... جاری و ساری است. 🔸 احساسی بودن ذاتا یک نکته منفی یا مثبت نیست بلکه یک اقتضا و یک ظرفیت است که هم در جهت صحیح امکان مدیریت دارد و هم در جهت منفی و انحراف. 🔹 "انسان احساسی" انسانی است که به ظواهر پدیدها توجه دارد و براساس ظواهر قضاوت می‌کند و به سرعت حکم صادر می‌کند. از این رو بر مشاهدات و شنیده‌ها اعتماد دارد و کمتر به ابعاد پنهان و لایه‌های عمیق وقایع و پدیده‌ها توجه می‌کند. به همین جهت یک قطعه فیلم کوتاه و یا یک خبر و شایعه می‌تواند چنین جامعه‌ای را تحت‌الشعاع قرار دهد و احساس هم‌دردی و یا احساس تنفر و کینه را در جامعه بگستراند و برخی از افراد را به نفی ساختارها و تخریب زیرساخت‌ها تحریک و وادار می‌کند. حتی زیاد اتفاق می‌افتد که افرادی به اقداماتی دست بزنند که در تضاد و تقابل با اعتقادات و باورهای آنهاست و اصلا به لوازم اقدامات خود توجه ندارند. 🔸 انسان احساسی، سازنده‌ی جامعه‌ی احساسی است. جامعه ای که نظم اجتماعی آن نه برپایه قانون و نظام حقوقی و منافع ملی بلکه بر روابط انسانی و نظام ارتباطی و منافع شخصی و قومی استوار است. لذا جامعه احساسی خاستگاه تغییرات و نوسانات سریع اجتماعی است که البته هم می‌تواند در جهت مثبت و تعالی قرار گیرد و با با وحدت و همبستگی برآمده از اعتماد عمومی، اتفاقات معجزه‌سان را رقم زند و هم می‌تواند در جهت انحراف و ارتجاع به کار گرفته شود و به گسترش اختلافات و تضادهای اجتماعی منتهی شود. 🔹 مدیریت و کنترل اجتماعی در چنین جامعه‌ای قبل از آنکه ناشی از اقتدار و تحکّم باشد مبتنی بر تبیین و اقناع فرهنگي و تمرکز بر زیباسازی و جلوه‌پردازی‌های هنری و تبلیغی است. در این صورت اقتدار و تحکّم ثمربخش خواهد بود و با اقبال عمومی مواجه خواهد شد و الا هرچقدر هم این اقتدار و تحکّم عادلانه و به مصلحت واقعی افراد جامعه باشد با مخالفت روبرو خواهد شد و حتی بسیاری از مذهبی‌ها و وفاداران نظام هم نمی‌توانند همراهی کنند. ✍ سیدمهدی موسوی https://eitaa.com/hekmat121
📌 ره آورد حکمت و فلسفه اسلامی، توجه عمیق حکیمانه و عارفانه به وجود مقدس حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) https://eitaa.com/hekmat121
📌نقد ونظر 🔹دوستی چند پیام راارسال کرد که دریکی ازگروه‌ها مطرح شده است. این پیام‌ها حاوی نقدی و تاملی براستفاده‌ای از کلام حضرت الله مصباح یزدی بود که بااستفاده ازآن بیان نوشته شد: "ره آورد حکمت و فلسفه اسلامی، توجه عمیق حکیمانه و عارفانه به وجود مقدس حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)" 🔸ضمن تشکر ازناقد محترم وعزیزانی که تاملی دقیق رامطرح فرمودند عین مطالب آن عزیزان نقل وبررسی اجمالی می‌شود: 📌پیام اول ناقد محترم: توجه به حضرت ولی عصر، از ثمرات حکمت و فلسفه اسلامی است. ظاهرا با وجود چنین فلسفه ای، نیازی به معارف اهل بیت نیست، از این راه میشود به همه چیز رسید. 📌 پیام دوم ناقد محترم: وقتی غایت بنده، توجه به امام عصر باشد، و ثمره فلسفه و‌حکمت هم این باشد که چنین توجهی را برای بنده فراهم کند، چه توجیهی وجود دارد که به معارف اهل بیت مراجعه کنم برای تحصیل آن توجه؟ 📌 تحلیل دقیق در حاشیه نقد ناقد توسط یکی دیگر از مشارکان در بحث: احتمالا بازنشردهنده ی محترم به شخصی است که در زیرِ یادداشتْ برداشت خود را نوشته است اشکال دارد، وگرنه سخن استاد مصباح یزدی، استاد بی نظیر فلسفه اسلامی در عصر حاضر، به طور ضمنی هم القاء کننده نکته فوق (بی نیازی از معارف اهل بیت) نیست. اما فارغ از برداشت مطرح شده در زیر یادداشت استاد مصباح یزدی، چند نکته برای تامل بیشتر وجود دارد: الف- آیا مطالعه حکمت الهی موجب توجه حکیمانه به امام زمان می‌شود (فارغ ازادعای مطرح شده ضمن پیام)؟ ب- آیا این نکته که مسیر x مارابه غایت p می رساند، مستلزم آن است که مسیر y ما را به همان غایت نرساند؟ آیاتوجه به روایات مستلزم نفی همه فُرم‌های تفکر بشری است؟ اگر هدف ما یک هدف شناختی باشد، شناخت مذکور نمی تواند مشکک ومدرج باشد؟ ج- نکته دیگرآنکه باید بررسی شود آیا اولا مجموعه به خصوصی از گزاره ها به نام A (فرض کنید مجموعه ای از گزاره های فلسفی)، مستلزم/مویدِ I (گزاره هایی در مورد امام زمان) می‌باشد؟ ثانیا باور به A مستلزم باور به I است؟ (در اینجا اصل closure و ... مطرح می شود). 📌 نکته تأمل برانگیز از مشارک دیگر در بحث دیگر: مسئله ای که دراینجا قابل طرح کردن است اینکه: اگر مراداز حکیمانه اصطلاح خاص حکمت که مساوی با فلسفه است باشد طبعا متن کپشن درست است یعنی فلسفه موجب توجه فلسفی به امام‌زمان میشود. اما اگر معنای لغوی وآنچه در آیات وروایات به کار رفته باشدقطعا بالاترین توجه حکیمانه به امام زمان علیه السلام در طول انس باروایات و ادعیه حکیم ترین انسانهای تاریخ حاصل خواهد شد کما اینکه مرحوم علامه مصباح با این روایات و ادعیه بسیار مانوس ومسلط بود. 📌 پاسخ ناقد به نکته اخیر: ظاهر متن کپشن که تاب چنین دقتی را ندارد، مگر اینکه بفرمایید فارغ از آن متن، دو احتمال را طرح کرده اید: توجه فلسفی، توجه روایی. ✍ تشکر و سپاس ازهمه دوستان و عزیزانی که توجه فرمودند و با نقدها وبیان نکات تأمل برانگیز خود موجب گسترش فرهنگ نقد وعقلانیت می‌شود کمال تشکر وسپاس رادارم. ✍ چند نکته تکمیلی: غرض از آن نکته مذکور در ذیل کلام حکیمانه حضرت آیت الله مصباح یزدی مطالب ذیل بوده است: ۱. فلسفه و حکمت دو گونه است: اسلامی و غیر اسلامی. ۲. فلسفه اسلامی هم در منابع از منابع دینی (قرآن و سنت) بهره می‌گیرد و هم در غایت اسلامی است وبه توحید که محور و بنیان ادیان ابراهیمی است ختم می شود. ۳. بنابراین فلسفه در عرض روایات نیست بلکه خوانشی برهانی ازمنابع دینی وروایی و تاملات موشکافانه آرا وانظار حکیمان پیشین ومتکلمان اسلامی است لذا در برابر خوانش اشعری، اعتزالی، اخباری،باطنی و دیالکتیکی ازکتاب وسنت است نه درعرض آن منابع. فلسفه اسلامی وبخصوص حکمت متعالیه خود را وامدار منابع دینی میداند و تمام همّ خود را کشف و نظام هستی شناسی اسلام ازمنابع معرفتی مختلف(کتاب، سنت، عقل) می‌داند ودراین تلاش علمی واجتهادی، از هیچ منبع معرفتی خود را مستغنی نمی‌داند هرچند که تلاش دارد که از طریق منابع معرفتی به واقعيت راه پیدا کند. ۴. توجه به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف وارواحنالتراب مقدمه الفدا) به عنوان خليفة الله، انسان کامل وحاکم برجامعه هم درفلسفه نظری وعملی اسلامی مبرهن است وهم ره آورد انس حکیمانه باکتاب، سنت و عقل است وتجربه برخی ازفیلسوفان مسلمان مؤید آن است. ٥. توجه حکیمانه به امام زمان (عج) و انس معنوی با ایشان محصول یک و چند راه نیست بلکه همه علوم و معارف اسلامی طریقی برای انس و توجه با حضرت ولیعصر(عج) است و در جامعه اسلامی بستر این ارتباط و اتصال قلبی حتی برای کشاورز، دامدار، کارمند، دانشجو فراهم است چه فلسفه بدانندچه ندانند، چه عربی بلدباشند که روایت بخوانند ویا نخوانند. بلکه آن اخلاص ناب در عمل وتوسل حقیقی واتصال قلبی به امام زمان(عج) است که انسان رابه حقیقت انسان کامل متصل می‌سازد.
📌پیش نیازهای حکمرانی مردمی 🔹 هیچ پدیده اجتماعی در خلأ و دفعی ایجاد نمی‌شود بلکه هر پدیده اجتماعی نیازمند یک سلسله پیش‌نیازها و اقداماتی است که زمینه‌ی تحقق آن پدیده را فراهم می‌کنند. 🔸 حکمرانی مردمی از جمله ضرورت‌های جامعه ایرانی و از آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی بوده و هست. حقیقتا شرط اصلی و پیشران اعتلا و پیشرفت جامعه مشارکت فعال و پویای مردمی در همه کارها و فعالیت‌های اجتماعی(سیاسی، فرهنگی و اقتصادی) است. بدون تردید مشارکت مردم در حکمرانی جامعه، نیازمند زمینه‌سازی و فراهم کردن شرایط تحقق در جامعه است تا به اعتماد و همبستگی اجتماعی و تعاون و همگرایی و مشارکت و مسئوليت مدنی بیانجامد. 🔹 نکته مهم این است که حکمرانی مردمی متوقف بر آماده شدن بینشی و گرایشی مردم برای پذیرش مسؤلیت حکمرانی و مدیریت اجتماعی است. هر ملت و هر فردی به طور طبیعی توان پذیرش مسئولیت حکمرانی را ندارد بلکه این ویژگی یک امر اکتسابی و نیازمند دانشها، خلقیات و مهارت‌های متنوعی است که در اسلام از آن با مفهوم یاد می‌شود. 🔸در واقع می‌تواند مسؤلیت تدبیر امور خود را بر عهده بگیرد چون قدر سرمایه‌های خود را می داند و قدرت حفاظت و بهره‌برداری از آنها را دارد. بر این اساس، ، برآيند حضور فعال و بانشاط انسان‌های رشید است. افراد رشد یافته در جامعه رشد یافته می‌تواند در سرنوشت خود دخیل باشند و به ساخت، نظام و تغییر جامعه‌ی خود براساس مصالح و منافع عمومی و سعادت حقیقی اقدام کنند. 🔹 میزان و کیفیت رشد یک جامعه بر نوع مستقر در فرهنگ عمومی آن جامعه استوار است. چرا که هر عقلانیتی نوع خاصی از رشد را به همراه دارد، به طور مثال، عقلانیت ابزاری، رشد اقتصادی را نتیجه می‌دهد، عقلانیت عرفانی، رشد معنوی را اقتضا دارد. 🔸 بنابراین حکمرانی مردمی بر رشد همه جانبه‌ی اجتماعی متوقف است و متناسب با حکمرانی، عقلانیت متناسب و گسترش آن در لایه های عمیق فرهنگ عمومی از طریق نظام تربیتی و رسانه‌ای هماهنگ را می‌طلبد، بدون داشتن عقلانیت متناسب با حکمرانی و بدون ایجاد نظام تربیتی کارآمد و همچنین بدون ترویج و گفتمان‌سازی آن در فرهنگ عمومی امکان رشد همه جانبه‌ی اجتماعی و به تبع آن، حکمرانی مردمی صحیح در جهت اعتلا و پیشرفت جامعه وجود ندارد. 🔹 اصرار بر مشارکت مردم و واگذاری امور اجتماعی و سیاسی به افراد جامعه ۱. بدون تبیین عقلانیت اجتماعی متناسب و ۲. بدون ساخت نظام تربیتی و ۳. بدون فعالیت هوشمندانه و هنرمندانه رسانه‌ای زمینه‌ساز بیشتر برای جنجال سیاسی و دعوت جامعه به هرج و مرج و گسترش تضادهای اجتماعی است. 🔸 پیروزی انقلاب اسلامی محصول وجود این سه عنصر مهم در حکمرانی بود که به مردم و و ملت ایران انجامید. حضرت امام خمینی (ره) و سایر حکیمان و متفکران انقلاب اسلامی همچون آیت‌الله شهید مطهری، آیت‌الله شهید بهشتی، آيت‌الله شهید مفتح، آیت‌الله خامنه‌ای و سایرین: ✔️ اولا به تولید عقلانیت اجتماعی انقلاب اسلامی پرداختند، عقلانیتی که مبانی، آرمان‌ها و اهداف انقلاب را تعیّن بخشید و یک نظم معنایی توحیدی را به جامعه پیشنهاد دادند ‌و در کارزار نظریه‌پردازی‌های اجتماعی مکاتب مختلف(لیبرالیسم، سوسیالیسم، اگزیستانسیالیسم، ناسيوناليسم، سنت‌گرایی) نظریه‌ی انقلاب را بر محور توحید به گونه ای صورتبندی کردند که اراده_ی انسان و مشارکت مردم به عنوان پیشران تحولات اجتماعی تبیین فلسفی و الهیاتی شد. ✔️ ثانیا تلاش شد که نظام تربیتی اسلام از منابع حجیت آور(کتاب، سنت‌ و عقل) به شیوه اجتهادی استخراج شود و جایگاه هرکدام از قوا، عناصر حیاتی و ویژگی‌های انسان در این نظام تربیتی روشن شود به نحوی که به رشد جامع انسان و وصول به کمالات مادی و معنوی ختم شود، در این نظام تربیتی، مبانی، الگوها و سازوکارهای بیدارسازی عقل مردم و فعال سازی اراده‌ی جمعی تبیین و به کار گرفته شد. ✔️ثالثا با استفاده از امکانات و ابزارهای لازم و بهره‌گیری از تکنیک‌های تبلیغی و رسانه‌ای متناسب به اگاهی‌بخشی و بیدارسازی ملت ایران پرداختند و با اقناع افراد جامعه (بخصوص نسل جوان و قشر تحصیل کرده) نسبت به کارآمدی اسلام در مدیریت تحولات اجتماعی به رقابت فکری ورسانه‌ای باسایر مکاتب فکری وجریانهای فعال فرهنگی، سیاسی وهنری روی آوردند وتوانستند درمیدان رقابت جدی و سنگین مکاتب و جریانها و در کشاکش جذب نیروها وسرمایه‌ها، ذهن ودل انسان ایرانی را ازهرقشر وگروه راجذب کنند و حتی غیر مذهبیها را در معادلات انقلاب مشارکت دهند. 🔹 امروز هم ما نیازمند همان الگوی از عقلانیت و مدیریت هستیم که زمینه‌ی مشارکت و حکمرانی مردمی را فراهم سازد. ✍ سید مهدی موسوی https://eitaa.com/hekmat121
📌 ارزش انسان علامه محمد تقی جعفری: 🔹برخي از جامعه شناسان برتر دنيا در دانمارک جمع شده بودند تا پيرامون موضوع مهمي به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضوع اين بود: «ارزش واقعي انسان به چيست؟». 🔸برای سنجش ارزش بسياري از موجودات، معيار خاصي داريم. مثلا معيار ارزش طلا به وزن و عيار آن است. معيار ارزش بنزين به مقدار و کيفيت آن است. معيار ارزش پول پشتوانه آن است؛ اما معيار ارزش انسان‌ها در چيست. 🔹هر کدام از جامعه‌شناسان، سخناني گفته و معيارهاي خاصي ارايه دادند. 🔸هنگامي که نوبت به بنده رسيد، گفتم: اگر مي‌خواهيد بدانيد يک انسان چقدر ارزش دارد، ببينيد به چه چيزي علاقه دارد و به چه چيزي عشق می‌ورزد. کسي که عشقش يک آپارتمان دو طبقه است، در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسي که عشقش ماشينش است، ارزشش به همان ميزان است. اما کسي که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست. 🔸علامه فرمودند: من اين مطلب را گفتم و پايين آمدم. وقتي جامعه شناسان سخنان من را شنيدند، براي چند دقيقه روی پای خود ايستادند و کف زدند. 🔹هنگامي که تشويق آن‌ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزيزان، اين کلام از من نبود، بلکه از شخصي به نام علی (عليه‌السلام) است. 🔸آن حضرت در نهج‌البلاغه مي فرمايند: «قِيمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ»؛ «ارزش هر انساني به اندازه چيزی است که دوست می‌دارد (آن را خوب می‌داند)». وقتي اين کلام را گفتم، دوباره به نشانه احترام به وجود مقدس اميرالمؤمنين علي (عليه‌السلام) از جا بلند شدند. https://eitaa.com/hekmat121
📌پیش نیازهای تمدن سازی در حکمت انقلاب اسلامی 🔹تمدن سازی متوقف بر فهم چیستی تمدن و شناخت پیش نیازهای آن است چرا که تمدن سازی یک پدیده‌ی اجتماعی است و هر پدیده اجتماعی متوقف بر زمینه ها و شرايط متناسب است تا امکان تحقق و پدید امدن داشته باشد. 🔸تمدن در عرف امروز، یک نظم معنایی و حقوقی در مقیاس جهانی است که فناوری های متناسب با خود را تولید و در مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی تأثير سازنده و پیشرو داشته باشد و بتواند تحولات اجتماعی پیش رو را پیش بینی، هدایت و مدیریت کند. 🔹توضیح سه لایه‌ی تمدن: ۱. ساخت حقیقی: پیشنهاد یک نظم معنایی و عقلانیت عملی در محیط اجتماعی است که نگرش نوینی را به انسان، هستی و جامعه خلق کند. (اقناع کننده، نوآورانه، هماهنگی و کارآمدی در راستای زندگی بهتر در ابن جهان) این پایه، زیربنایی ترین لایه تمدن و سازنده عقلانیت و دستگاه محاسباتی و هویت اجتماعی یک تمدن است. ۲. ساخت حقوقی: ارائه یک نظام اخلاقی و حقوقی نوین برپایه مفاهیم بنیادی است که مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی را نظم و حقوق و تکالیف افراد و گروهای اجتماعی را تبیین نماید. این لایه اعتماد بخش، سازنده مناسبات انسانی و جهت دهنده به ارتباطات انسانها در متن زندگی اجتماعی است. ۳. ساخت فنی: تولید فن آوری های اجتماعی و سخت افزارهای مدیریتی و راهبردی است که مشارکت افراد در ساخت اجتماعي را تسهیل کند. این وجه اشکار تمدن است که به تنظیم معادلات اجتماعی و تدبیر معاش مردم می پردازد و عموم افراد با این لایه و وجه از تمدن ارتباط مستقیم دارند و با وجوه اشکار تمدن رابطه برقرار می کنند چون این لابه، اثار و نتایج ملموس در زندگی و معیشت آنها دارد. فناوری های اجتماعی شامل مقولاتی است که عهده دار تنظیم معادلات اجتماعی است و بر مهارت آموزی و به کارگیری در مقام عمل استوارند. 🔹مهمترین فناوری های اجتماعی عبارتند از: ۱. علم و دانش‌های جزئی ۲. زبان ۳. هنر ۴. ساختارهای قانونی و مدیریتی ۵. صنایع و ابزارهای سخت 🔸تمدن سازی تمدن سازی، یک پدیده‌ی تدریجی، فرایندی و دو سویه است: ۱. از یک سو یک طرح پیشینی از زندگی مطلوب وآینده‌ی بهتر درمقیاس جهانی است که بربنیان‌های معرفتی وطراحی الگوهاي رفتاری وتحقق آنها دریک جامعه (به عنوان جامعه نمونه و جامعه رشدیافته) استوار است و ۲. از سوی دیگر معلول گسترش جهانی واقبال ملت‌ها و گرایش برخی ازدولت‌های پرنفوذ است تاآن نظم معنایی وحقوقی رامطلوب جامعه‌ی خود و مسیر پیشرفت و تعالی تلقی کنند. که اگر چنین تلقی و نسبتی با آن برقرار شود به صورت طبیعی و تعیّنی، تمدن سازی رقم می‌خورد. 🔹 در فرایند تمدن سازی، از میان سه لایه‌ی تمدنی، به ترتیب لایه‌ی اول مهمتر از دومی و سازنده‌ی آن است و لایه‌ی دومی مهمتر از لایه‌ی سوم و سازنده‌ی آن است. 🔸اگر بتوان نظم معنایی وعقلانیتی ارائه داد که ۱. پرکننده‌ی خلأ فکری و معنایی انسان امروز، ۲. ریشه دار در فطرت وطبیعت بشر ۳. دارای انسجام و هماهنگی، ۴. سادگی و شمولیت قواعد و ۵. اقناع کننده فکری انسان معاصر در زمینه کارآمدی باشد، ایجاد تمدن جدید ممکن خواهد بود. 🔹لذا بیش از هر اقدامی می‌بایست به تعمیق و تدقیق نظم معنایی وعقلانیت اجتماعی برآمده ازآن درمقیاس جهانی وفطری پرداخت و براساس آن افراد جامعه راتربیت، مناسبات انسانی راهدایت ومعادلات اجتماعی رامدیریت کرد. و این رسالتی است که برعهده‌ی و است. 🔸 البته فلسفه والهیات هنگامی می‌توانند این رسالت مهم رامحقق سازند که: ✔️اولا ناظر به همه منابع معتبر معرفتی باشد و در شناخت نظام هستی ولایه‌های وجودی از آنها استفاده ببرد و یک طرح‌واره‌ی جامع و برهانی از هستی، انسان ومعرفت ارائه دهد. ✔️ثانیابه ساحت‌های مختلف حیات انساني عنایت داشته باشد، که لازمه‌ی آن توجه به در ادامه است. بدون حکمت عملی، حکمت نظری نمی‌تواند به ساخت نظم معنایی وعقلانیت اجتماعی منتهی شود. ✔️ ثالثا دارای تفسیری فطری ازتاریخ بشریت ومسیر تکاملی حرکت وحیات انسانی باشد. حرکتی که محور آن جریان فطرت الهی و نهضت انبیای الهی وائمه معصومین (ع) وحکما وفقها هستند. به این معنا که این نظم معنایی جدید در عین نوآوری وبدیع بودن وکارآمدی درحل بحرانهای اجتماعی، ریشه در تاریخ وتمدن بشری دارد و در ادامه نهضت تکاملی انبیای الهی و معصومین (علیهم السلام) و جریان حکمت اسلامی و فقاهت اجتهادی قرار گرفته است و در همان مسیر تکاملی ومبتنی برارزش‌های فطری ومشترک بشریت درحرکت است تابه نهضت جهانی حضرت حجت‌بن الحسن العسکری(ارواحنا له الفدا) متصل شود. این ویژگی، موجب شکل‌گیری و است. ✍ سیدمهدی موسوی https://eitaa.com/hekmat121
📌هویت محور جنگ اراده‌ها و جنگ روایت‌ها 🔹دواصطلاح جنگ اراده‌ها و جنگ روایت‌ها از جمله اصطلاحاتی است که ازرواج آنها درزبان فارسی خیلی نمی‌گذرد اما به سرعت در فرهنگ عمومی مستقر شده‌اند و نگاه جدیدی را به رقابت‌ها و تضادهای اجتماعی در سطح جهانی عرضه کرده است. 🔸 دو واژه و به عنوان مضاف‌اليه جنگ قرار گرفته است و به جنگ هویت جدیدی داده است و به تبع این هویت جدید صحنه رقابت وابزار درگیری راهم تغییر داده است. در این صحنه، قدرت نظامی و ابزار سخت و کوبنده، محور جنگ وعامل پیروزی نیست بلکه قدرت نرم وپیام‌های معنادار اجتماعی با ابزارهای قدرتمند رسانه‌ای تعیین کننده‌ی ماهیت جنگ وبسیج‌کننده انسانهاست. 🔹 هرچند در گذشته نیز عنصر مهم در کنش انسانی محسوب می‌شد امابه جهت مرجعیت عقل ودین، اراده تابع ظهورات عقل و دین در جامعه بود لذا محور کنش انسانی راآگاهی و معرفي مي‌کردند واز طریق تولید و تعمیق معرفت‌‌های مستدل وواقع‌نما ( ) به دنبال کنترل اراده‌ها بودند. دراین سنت فکری، اساس حیات انسانی تلقی می‌شد. لذا سیاست، رقابت‌ها وجنگ‌های گذشته، بر حول شبکه‌های معرفتی مستقر درفرهنگ عمومی، هرچند درحد ادعا بر محور حقیقت وفضیلت شکل می‌گرفت‌‌. 🔸اما با پیدایش مدرنیته، محوریت یافت و مقدم بر معرفت انگاشته شد و معرفت به تقلیل یافت. در این گشت نظری و تقدم اراده بر معرفت، هویت همه‌ی پدیده‌های انسانی نیز تغییر یافت و بر این اساس مفهوم محوري انسان‌شناسی و علوم انسانی و اجتماعی تلقی شد. همه امور، بر حول محور قدرت باز تعریف شد. در این سنت فکری، معرفت به روایت فروکاسته شد که عاری از واقعیت ناب و نفس الامری است. لذا همه‌ی جنگ‌ها و تضادهای اجتماعی بر سر قدرت تفسیر می‌شود و طرف‌های دعوا را یک روایت از قدرت در عرض روایت دیگر معرفی می‌کنند از این رو، هر دو طرف دعوا و جنگ، عاری از حقیقت و فضیلتند و فقط روایتی از از آنها در مسیر کسب قدرتند. بنابراین به تدریج همه‌ی جنگ‌ها به جنگ اراده‌ها و جنگ روایت‌ها مبدل شدند. 🔹 روایت‌ها شبکه‌ای از آگاهی است که هدف آن ساخت اجتماعي واقعیت و جهان معنایی کنشگران و تحریک اراده‌های و یا تضعیف انگیزه‌های آنان است. از این طریق برخی از امور و وقایع برجسته و پر اهمیت می‌شود و به مسئله اصلی جامعه مبدل می‌شود. البته همزمان برخی دیگر، کم اهمیت تلقی شده، از صحنه اجتماع حذف و به محاق برده می‌شود. 🔸هدف نهایی روایت‌ها، ساخت و تقویت برخی از فرهنگی و اجتماعی و همچنین تخریب سایر هویت‌های فرهنگی و اجتماعی است. چرا که هویت محور تقویت انگیزه‌ها و تحریک اراده‌ها است. 🔹هویت فرهنگی و اجتماعی، شناسنامه و سند هویتی هر فرد در متن جامعه محسوب می‌شود. افراد از آن کسب کرامت و عزت و جایگاه می‌کنند و بر اساس آن نقش اجتماعی خود را تعریف و کنش‌های خود جهت و نظم می‌دهند. لذا هویت فرهنگی و اجتماعی، موجب ساخت شخصیت قوی در افراد و ساخت واقعیت‌های اجتماعی در جامعه می‌شود و فرد و جامعه را از بیگانگی و پوچی و گسست نسلی می‌رهاند و با اتصال نسل‌ها و همبستگی کنشگران، امید و اعتماد در جامعه افزون می‌شود. لذا لایه حقیقی تمدن را هویت فرهنگی می‌سازد. به عبارت دیگر، قلب تمدن، هویت فرهنگی و تاریخی است که موجب ساخت شخصیت قوی و اتصال تمدنی می‌شود. 🔸 بنابراین نقطه مهم در جنگ اراده‌ها و جنگ روایت‌ها، تمرکز بر هویت فرهنگی و اجتماعی است و کسی پیروز این میدان است که بتواند روایتی قدرتمند (هوشمندانه و هنرمندانه) از هویت فرهنگی و اجتماعی و همچنین عقبه‌ی تاریخی و میراثی خود را ارائه دهد و ضمن وجودی، از این هویت و عقبه‌ی تاریخی و میراثی، کسب قدرت و عزت و امید و اعتماد کند. همزمان نیز به تضعیف هوشمندانه و هنرمندانه‌ی هویت جبهه مقابل و نفی اصالت‌های معرفتی و تاریخی آن و همچنین اثبات ناکارآمدی آن بپردازد. 🔹 مشکل امروز برخی از نسل جوان و افراد جامعه، از هویت‌های فرهنگی و اجتماعی خود و غفلت از عقبه‌ی تاریخی و میراث تمدنی جامعه خود است لذا کمترین اتصال وجودی و معرفتی را با آن برقرار کرده است و در عوض، رسانه‌های داخلی و امپراتوری‌های قدرتمند رسانه‌ای روایتی بدیع، جذاب و دوست داشتنی از غرب و کشورهای غرب‌زده و عقب ماندگی جوامع اسلامی ارائه داده‌اند که بسیاری از افراد جامعه آن روایت را باور کرده‌اند. 🔸 امروزه در مسیر اعتلای ایرانی و حرکت در مسیر ما نیازمند به احیای فرهنگی و اجتماعی خود و اتصال وجودی همه اقشار جامعه با آن هستیم چرا که سازنده‌ی جهان معنایی ما و محور کرامت، عزت وقدرت نرم ما درجنگ‌های شناختی وسرمایه اصلی ما درحضور تمدنی در مقیاس جهانی است. https://eitaa.com/hekmat121
📌 بهانه‌ی گریه 🔹عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ عَنِ الرِّضَا ع فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ قَالَ لَهُ: 🔸یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ … 🔹إِلَی أَنْ قَالَ: 🔸یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَی الْحُسَیْنِ ع حَتَّی تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَی خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً. یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ الْحُسَیْنَ ع. 🔸یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِیَّةَ فِی الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِیِّ وَ آلِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ. 🔸یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلُ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ فَقُلْ مَتَی مَا ذَکَرْتَهُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً. 🔸یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَی مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلَایَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وسائل‏الشیعة ج : 13 ص: 503 🔹از ریان ابن شبیب از حضرت رضا علیه السلام در حدیثی آمده است که ایشان به او فرمودند: 🔸ابن شبیب، اگر برای چیزی گریه­ات گرفت برای حسین بن علی علیه السلام گریه کن چرا که او را سر بریدند همانگونه که گوسفند را ذبح می­کنند و همراه او هجده نفر از اهل بیتش که در زمین مانندی نداشتند، کشته شدند. و یقیناً آسمان­های هفت­گانه و زمین­ها برای کشته شدنش گریه کردند… 🔹تا آن­جا که فرمودند: 🔸ابن شبیب، اگر برای حسین علیه السلام گریه کردی آن­قدر که اشک­هایت بر گونه­ات جاری شد، خداوند تمام گناهانی که مرتکب شده­ای، کوچک یا بزرگ، کم یا زیاد، را می­آمرزد. 🔸ابن شبیب، اگر شادمانی تو در این است که خداوند، عزوجل، را ملاقات کنی در حالی که هیچ گناهی نداری، حسین علیه السلام را زیارت کن. ابن شبیب، اگر شادمانی تو در این است که در اتاق­ها ساخته شده در بهشت با پیامبر و آل او، صلی الله علیهم، ساکن شوی، قاتلین حسین علیه السلام را لعن کن. 🔸ابن شبیب، اگر شادمانی تو در این است که ثوابی برای تو باشدمانند ثوابی کسی که با حسین شهید شده است، وقتی او را یاد کردی بگو: «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً» (ای کاش با ایشان بودم و به رستگاری بزرگی می­رسیدم). ابن شبیب، اگر شادمانی تو در این است که با ما در درجات بالای بهشت باشی، به اندوه ما اندوهگین باش و به شادی ما شادمان باش و بر تو باد ولایت ما که اگر کسی سنگی را هم دوست داشته باشد، خداوند او را با آن سنگ محشور می­کند. ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات هم خانواده هم پدر و مادرم فدات ای مهربانترین کرم سفره ی گدا یا ایها الرئوفی و یا ایها الرضا ای لطف بی نهایت شبهای زائران یکبار ما ، سه بار شما ، پیش ما بیا با گریه های توست اگر گریه می کنیم ای روضه خوان گریه ی ابن شبیب ها یابن شبیب گریه فقط بر غم حسین یابن شبیب گریه فقط بهر کربلا یابن شبیب جد مرا سر بریده اند پیش نگاه عمه ما سر بریده اند https://eitaa.com/hekmat121
📌 نقش عبادت در بی نیازی 🔹عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: في التَّوراةِ مَكتوبٌ : 🔸يَا بنَ آدمَ، تَفَرَّغْ لِعِبادَتي أملَأْ قلبَكَ غِنىً، و لا أكِلْكَ إلى طلَبِكَ ، و عَلَيَّ أن أسُدَّ فاقَتَكَ و أملَأَ قلبَكَ خَوفا مِنّي، و إن لا تَفَرَّغْ لِعِبادَتي أملَأْ قلبَكَ شُغلاً بالدُّنيا ثُمّ لا أسُدُّ فاقَتَكَ، وَ أكِلُكَ إلى طَلَبِكَ 🖊الکافي، جلد۲, صفحه۸۳، عنوان باب الجزء الثاني كتاب الإيمان 🔸امام صادق عليه السلام فرمودند : در تورات نوشته شده است: 🔹اى پسر آدم! براى عبادت من زمان قرار ده تا دلت را از بى نيازى آكنده سازم و تو را به خواسته ات وا نگذارم؛ و بر من است كه دَرِ نيازمندى را به روى تو ببندم و دلت را از ترس خود لبريز سازم . اگر خود را وقف عبادت من نسازى، دلت را از گرفتارى به دنيا پُر كنم، سپس در نياز را به رويت نبندم و تو را به خواسته ات وا گذارم. 🔸شرح: علامه مجلسي در مرآة العقول ; ج ۸  ص ۸۳ نوشته است: صحيح. تفرغ لعبادتي في القاموس تفرغ تخلى من الشغل، أي اجعل نفسك و قلبك فارغا عن أشغال الدنيا و شهواتها و علائقها، و اللام للتعليل أو للظرفية أملأ قلبك غنى أي عن الناس و علي بتشديد الياء و الجملة حالية، و ربما يقرأ بالتخفيف عطفا على أملأ بحسب المعنى لأنه في قوة على أن أملأ و الأول أظهر و إن لا تفرغ إن للشرط‍ و لا نافية و أكلك بالجزم. https://eitaa.com/hekmat121
📌ما و آینده 🔹براساس سنت الهی، اصول قطعی در معارف اسلامی و حکمت متعالیه (همچون اصل واقعیت، اصل حکمت، اصل علیت و اصل حرکت جوهری)، انسان در مسیر آینده است‌ و در بستر زمان و مکان و در امتداد تاریخ، آینده را می‌سازد. از این رو، آینده تصادفی نیست و در خلأ به وجود نمی آید. بلکه آینده ظهور ظرفیت‌ها و قوه‌های نهفته در اکنون ماست که امکان بالفعل شدن را می‌یابند. 🔸بر این اساس، امروز ما آينده‌ی ما را رقم می‌زند. هر میزان که زمینه‌ی تحقق و فعلیت ظرفیت‌ها و امکان‌های امروز فراهم شود بدون تردید آینده نیز براساس آن فعلیت‌ها تعیّن و تکوّن می‌یابد. 🔹 خلاصه اکنون ما سازنده‌ی آینده ماست. هر اکنونی یک سلسله ظرفیت‌ها و استعدادهایی دارد که دلالت‌هایی برای صورتبندی آینده دارد که با فعلیت ظرفیت‌ها و استعدادهای مختلف امروز به صورت تدریجی، شبکه‌ای و انباشتی، آينده‌ی ممکن ساخته می‌شود. 🔸براین اساس نمی‌توان آینده را به تصادفات و اتفاقات گره زد و نسبت به آن بی‌تفاوت بود؛ بلکه همین بی‌تفاوتی‌ها موجب ندیدن تکوّن ارادی آینده و غفلت از جریان‌های فعال در عرصه‌ی مدیریت تحوّلات پیش‌رو است. 🔹 اگر ما شرایط را در مسیر آینده‌ی ممکن و مطلوب مدیریت و هدایت نکنیم و آن را نسازیم شرایط را بگونه دیگری کنترل و راهبری می‌کند و ما را هم با همه‌ی ظرفیت‌ها و امکانها، تحت برنامه‌ی خود به کار می‌گیرد و آینده را فتح می‌کند. بنابراین آینده در عقلانیت‌ها، اراده‌ها، طرح‌ها و برنامه‌های امروز است.(جنگ اراده‌ها و برنامه‌ها) 🔸 هر ملتی با 1.عقل و آگاهی 2. عزم و اراده و 3. طرح و برنامه‌ی راهبردی ناظر به آینده می‌تواند ظرفیت‌های خود را فعال، وضع پیرامون خود را تغییر، تحولات پیش‌رو را مدیریت و در مسیر آینده‌ی مطلوب حرکت کند و در انتظار رسیدن الطاف الهی و تحقق وعده الهی باشد. 🔹البته شرط این فعلیت و حرکت، و انقلاب درونی متناسب با آینده‌ی مطلوب در سطوح مختلف زندگی فردی و اجتماعی است. پیش شرط این تحول نوع خاصی از شناخت عمیق است. 🔸بنابراین شناخت امروز، ظرفیت‌ها و استعدادها و همچنین عقب ماندگی‌ها و تهدیدها از لوازم آینده پژوهی راهبردی و آینده سازی است. اما هر شناختی از امروز به آینده پژوهی نمی‌انجامد بلکه بسیاری از این شناخت سدّ راه آینده پژوهی و اینده سازی است. شناخت‌های سطحی، ظاهری، جزیره‌ای، تک بعدی، تقلیل‌گرایانه و مقطعی از جمله شناخت‌های ناکارامد در آینده پژوهی و مطالعات راهبردی است. بلکه شناختی عمقی، اجتهادی، شبکه‌ای، چند وجهی، تکثرگرایانه و جریان شناسانه لازم است تا روح تغییرات اجتماعی را کشف کرد و منطق و برنامه ی مدیریت تحولات آینده را طراحی نمود و عرصه‌ی عینیت (مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی) را در مقیاس کلان و بلندمدت تنظیم‌گری کرد. 🔹 چنین شناختی مبتنی بر یک پایگاه فکری - معرفتی مستدل، منسجم، موجز و نظام بخش به همه مفاهیم و گزارههای دانشی و رفتارهای انسانی است. این پایگاه فکری در واقع معنابخش، جهت دهنده، نظم بخش و هماهنگ کننده‌ی همه اجزا و عناصر بینشی، گرایشی و کنشی در یک مسیر واحد و روشن از آینده است که از آن به یاد می‌شود. 🔸 بنابراین شرط تحقق آینده داشتن نظام فکری است تا بتوان بواسطه آن طرح ممکن و را مشخص کرد و براساس آن جبهه فکری خودي را صورتبندی و جایگاه افراد و جریانهای فعال فکری، فرهنگی و اجتماعی را مشخص کرد و بر این اساس روابط انسانی و نسبت‌های اجتماعی را سامان داد. https://eitaa.com/hekmat121