فرهاد را چو بر رخ #شیرین نظر فتاد
دودش به سر درآمد و از پای درفتاد
مجنون ز جام طلعت لیلی چو مست شد
فارغ ز مادر و پدر و سیم و زر فتاد
رامین چو اختیار غم #عشق ویس کرد
یک بارگی جدا ز کلاه و کمر فتاد
وامق چو کارش از غم عذرا به جان رسید
کارش مدام با غم و آه سحر فتاد
زین گونه صد هزار کس از پیر و از جوان
مست از #شراب #عشق چو من بیخبر فتاد
بسیار کس شدند اسیر کمند #عشق
تنها نه از برای من این شور و #شر فتاد
روزی به #دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد
#عشق آمد آن چنان به #دلم در زد آتشی
کز وی هزار سوز مرا در جگر فتاد
بر من مگیر اگر شدم آشفته #دل ز #عشق
مانند این بسی ز قضا و قدر فتاد
#سعدی ز خلق چند نهان راز #دل کنی
چون ماجرای #عشق تو یک یک به در فتاد
#فرهاد_را_چو_بر_رخ_شیرین_نظر_فتاد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/581
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زان گه که بر آن صورت #خوبم نظر افتاد
از صورت بی طاقتیم پرده برافتاد
گفتیم که عقل از همه کاری به درآید
بیچاره فروماند چو #عشقش به سر افتاد
شمشیر کشیدست نظر بر سر مردم
چون پای بدارم که ز دستم سپر افتاد
در سوخته پنهان نتوان داشتن آتش
ما هیچ نگفتیم و حکایت به درافتاد
با هر که خبر گفتم از اوصاف جمیلش
مشتاق چنان شد که چو من بیخبر افتاد
هان تا لب #شیرین نستاند #دلت از دست
کان کز غم او کوه گرفت از کمر افتاد
صاحب نظران این #نفس گرم چو آتش
دانند که در خرمن من بیشتر افتاد
نیکم نظر افتاد بر آن منظر مطبوع
کاول نظرم هر چه وجود از نظر افتاد
#سعدی نه حریف غم او بود ولیکن
با رستم دستان بزند هر که درافتاد
#زان_گه_که_بر_آن_صورت_خوبم_نظر_افتاد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/582
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر جان طلبی فدای جانت
سهلست جواب امتحانت
سوگند به جانت ار فروشم
یک موی به هر که در جهانت
با آن که تو مهر کس نداری
کس نیست که نیست مهربانت
وین سر که تو داری ای ستمکار
بس سر برود بر آستانت
بس فتنه که در زمین به پا شد
از روی چو ماه آسمانت
من در تو رسم به جهد؟ هیهات
کز باد سَبَق برد عنانت
بی یاد تو نیستم زمانی
تا یاد کنم دگر زمانت
کوته نظران کنند و حیفست
تشبیه به سرو بوستانت
و ابرو که تو داری ای پریزاد
در صید چه حاجت کمانت
گویی بدن ضعیف #سعدی
نقشیست گرفته از میانت
گر واسطهٔ سخن نبودی
در وهم نیامدی دهانت
#شیرینتر از این سخن نباشد
الا دهن شکرفشانت
#گر_جان_طلبی_فدای_جانت #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/586
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
پیش رویت #قمر نمیتابد
خور ز حکم تو سر نمیتابد
نیکویی #خوی کن که نرگس مست
...
...
زهره وقت سحر نمیتابد
آتش اندر درون شب بنشست
که تنورم مگر نمیتابد
بار #عشقت کجا کشد #دل من
که قضا و قدر نمیتابد
ناوک غمزه بر #دل #سعدی
مزن ای جان چو بر نمیتابد
#پیش_رویت_قمر_نمیتابد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/580
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تا بود بار غمت بر #دل بیهوش مرا
سوز #عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
نگذرد یاد #گل و سنبلم اندر خاطر
تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا
شربتی تلختر از زهر فراقت باید
تا کند لذت وصل تو فراموش مرا
هر شبم با غم هجران تو سر بر بالین
روزی ار با تو نشد دست در آغوش مرا
بی دهان تو اگر صد قدح نوش دهند
به دهان تو که زهر آید از آن نوش مرا
#سعدی اندر کف جلاد غمت میگوید
بندهام بنده به کشتن ده و مفروش مرا
#تا_بود_بار_غمت_بر_دل_بیهوش_مرا #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/577
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کس این کند که ز یار و دیار برگردد
کند هرآینه چون روزگار برگردد
تنکدلی که نیارد کشید زحمت #گل
ملامتش نکنند ار ز خار برگردد
به جنگ خصم کسی کز حیل فروماند
ضرورتست که بیچاره وار برگردد
به آب تیغ اجل تشنه است مرغ #دلم
که نیم کشته به #خون چند بار برگردد
به #زیر سنگ حوادث کسی چه چاره کند
جز این قدر که به پهلو چو مار برگردد
دلم نماند پس این #خون چیست هر ساعت
که در دو دیده یاقوت بار برگردد
گر از دیار به وحشت ملول شد #سعدی
گمان مبر که به معنی ز یار برگردد
#کس_این_کند_که_ز_یار_و_دیار_برگردد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/575
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نه آن شبست که کس در میان ما گنجد
به خاک پایت اگر ذره در هوا گنجد
کلاه #ناز و تکبر بنه کمر بگشای
که چون تو سرو ندیدم که در قبا گنجد
ز من حکایت هجران مپرس در شب وصل
عتاب کیست که در خلوت رضا گنجد
مرا شکر منه و #گل مریز در مجلس
میان خسرو و #شیرین شکر کجا گنجد
چو شور #عشق درآمد قرار عقل نماند
درون مملکتی چون دو پادشا گنجد
نماند در سر #سعدی ز بانگ رود و سرود
مجال آن که دگر پند پارسا گنجد
#نه_آن_شبست_که_کس_در_میان_ما_گنجد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/578
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد
کآشوب حسن روی تو در عالم اوفتد
گر در خیال خلق، پریوار بگذری
فریاد در نهاد بنی آدم اوفتد
افتاده تو شد #دلم ای دوست دست گیر
در پای مفکنش که چنین #دل کم اوفتد
در رویت آن که تیغ نظر میکشد به جهل
مانند من به تیر بلا محکم اوفتد
مشکن #دلم که حقه راز نهان توست
ترسم که راز در کف #نامحرم اوفتد
وقتست اگر بیایی و لب بر لبم نهی
چندم به جست و جوی تو دم بر دم اوفتد
#سعدی صبور باش بر این ریش دردناک
باشد که اتفاق یکی مرهم اوفتد
#مویت_رها_مکن_که_چنین_بر_هم_اوفتد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/579
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که می با تو #خورد عربده کرد
هر که روی تو دید #عشق آورد
زهر اگر در مذاق من ریزی
با تو همچون شکر بشاید #خورد
آفرین خدای بر پدری
که تو فرزند #نازنین پرورد
لایق خدمت تو نیست بساط
روی باید در این قدم گسترد
خواستم گفت خاک پای توام
عقلم اندر زمان نصیحت کرد
گفت در راه دوست خاک مباش
نه که بر دامنش نشیند گرد
دشمنان در مخالفت گرمند
و آتش ما بدین نگردد سرد
مرد #عشق ار ز پیش تیر بلا
روی درهم کشد مخوانش مرد
هر که را برگ بی مرادی نیست
گو برو گرد کوی #عشق مگرد
#سعدیا #صاف وصل اگر ندهند
ما و دردی کشان مجلس درد
#هر_که_می_با_تو_خورد_عربده_کرد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/573
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنهای ببارد
ای بوی آشنایی دانستم از کجایی
پیغام وصل جانان پیوند روح دارد
سودای #عشق پختن عقلم نمیپسندد
فرمان عقل بردن #عشقم نمیگذارد
باشد که #خود به رحمت یاد آورند ما را
ور نه کدام قاصد پیغام ما گزارد
هم عارفان عاشق دانند حال مسکین
گر عارفی بنالد یا عاشقی بزارد
زهرم چو نوشدارو از دست یار #شیرین
بر #دل #خوشست نوشم بی او نمیگوارد
پایی که برنیارد روزی به سنگ #عشقی
گوییم جان ندارد یا #دل نمیسپارد
مشغول #عشق جانان گر عاشقیست #صادق
در روز تیرباران باید که سر نخارد
بیحاصلست یارا اوقات زندگانی
الا دمی که یاری با همدمی برآرد
دانی چرا نشیند #سعدی به کنج خلوت
کز دست #خوبرویان بیرون شدن نیارد
#دیدار_یار_غایب_دانی_چه_ذوق_دارد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/572
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
طرفه میدارند یاران صبر من بر داغ و درد
داغ و دردی کز تو باشد #خوشترست از باغ ورد
دوستانت را که داغ مهربانی #دل بسوخت
گر به دوزخ بگذرانی آتشی بینند سرد
حاکمی گر عدل #خواهی کرد با ما یا ستم
بندهایم ار صلح #خواهی جست با ما یا نبرد
عقل را با #عشق #خوبان طاقت سرپنجه نیست
با قضای آسمانی برنتابد جهد مرد
عافیت میبایدت چشم از نکورویان بدوز
#عشق میورزی بساط نیک #نامی درنورد
زهره مردان نداری چون زنان در خانه باش
ور به میدان میروی از تیرباران برمگرد
حمل رعنایی مکن بر گریه #صاحب سماع
اهل #دل داند که تا زخمی نخورد آهی نکرد
هیچ کس را بر من از یاران مجلس #دل نسوخت
شمع میبینم که اشکش میرود بر روی زرد
با شکایتها که دارم از زمستان فراق
گر #بهاری باز باشد لیس بعد الورد برد
هر که را دردی چو #سعدی میگدازد گو منال
چون #دلارامش طبیبی میکند داروست درد
#طرفه_میدارند_یاران_صبر_من_بر_داغ_و_درد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/574
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
حدیث #عشق به طومار در نمیگنجد
بیان دوست به گفتار در نمیگنجد
سماع انس که دیوانگان از آن مستند
به سمع مردم هشیار در نمیگنجد
میسرت نشود عاشقی و مستوری
ورع به خانه خمار در نمیگنجد
چنان فراخ نشستست یار در #دل تنگ
که بیش زحمت اغیار در نمیگنجد
تو را چنان که تویی من صفت ندانم کرد
که عرض جامه به بازار در نمیگنجد
دگر به صورت هیچ آفریده #دل ندهم
که با تو صورت دیوار در نمیگنجد
خبر که میدهد امشب رقیب مسکین را
که سگ به زاویه غار در نمیگنجد
چو #گل به بار بود همنشین خار بود
چو در کنار بود خار در نمیگنجد
چنان ارادت و شوقست در میان دو دوست
که سعی دشمن #خون #خوار در نمیگنجد
به چشم #دل نظرت میکنم که دیده سر
ز برق شعله دیدار در نمیگنجد
ز دوستان که تو را هست جای #سعدی نیست
گدا میان خریدار در نمیگنجد
#حدیث_عشق_به_طومار_در_نمیگنجد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/576
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
که میرود به شفاعت که دوست بازآرد
که عیش خلوت بی او کدورتی دارد
که را مجال سخن گفتن است به حضرت او
مگر نسیم صبا کاین پیام بگزارد
ستیزه بردن با دوستان همین مثلست
که تشنه چشمه حیوان به #گل بینبارد
مرا که گفت #دل از یار مهربان بردار
به اعتماد صبوری که شوق نگذارد
که گفت هر چه ببینی ز خاطرت برود
مرا تمام یقین شد که سهو پندارد
حرام باد بر آن کس نشست با معشوق
که از سر همه برخاستن نمییارد
درست #ناید از آن مدعی حقیقت #عشق
که در مواجهه تیغش زنند و سر خارد
به کام دشمنم ای دوست این چنین مگذار
کس این کند که #دل دوستان بیازارد
بیا که در قدمت اوفتم و گر بکشی
نمیرد آن که به دست تو روح بسپارد
حکایت شب هجران که بازداند گفت
مگر کسی که چو #سعدی ستاره بشمارد
#که_میرود_به_شفاعت_که_دوست_بازآرد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/571
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که چیزی دوست دارد جان و #دل بر وی گمارد
هر که محرابش تو باشی سر ز خلوت برنیارد
روزی اندر خاکت افتم ور به بادم میرود سر
کان که در پای تو میرد جان به #شیرینی سپارد
من نه آن صورت پرستم کز تمنای تو مستم
هوش من دانی که بردست آن که صورت مینگارد
عمر گویندم که ضایع میکنی با #خوبرویان
وان که منظوری ندارد عمر ضایع میگذارد
هر که میورزد درختی در سرابستان معنی
بیخش اندر #دل نشاند تخمش اندر جان بکارد
#عشق و مستوری نباشد پای گو در دامن آور
کز گریبان ملامت سر برآوردن نیارد
گر من از عهدت بگردم #ناجوانمردم نه مردم
عاشق #صادق نباشد کز ملامت سر بخارد
باغ میخواهم که روزی سرو بالایت ببیند
تا #گلت در پا بریزد و ارغوان بر سر ببارد
آن چه رفتارست و قامت وان چه گفتار و قیامت
چند #خواهی گفت #سعدی طیبات آخر ندارد
#هر_که_چیزی_دوست_دارد_جان_و_دل_بر_وی_گمارد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/570
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد
تو را که هر چه مرادست میرود از پیش
ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد
تو پادشاهی گر چشم پاسبان همه شب
به #خواب درنرود پادشا چه غم دارد
خطاست این که #دل دوستان بیازاری
ولیک قاتل عمد از خطا چه غم دارد
امیر #خوبان آخر گدای خیل توایم
جواب ده که امیر از گدا چه غم دارد
بکی العذول علی ماجری #لاجفانی
#رفیق غافل از این ماجرا چه غم دارد
هزار دشمن اگر در قفاست عارف را
چو روی #خوب تو دید از قفا چه غم دارد
قضا به تلخی و #شیرینی ای پسر رفتست
تو گر ترش بنشینی قضا چه غم دارد
بلای #عشق عظیمست #لاابالی را
چو #دل به مرگ نهاد از بلا چه غم دارد
جفا و هر چه توانی بکن که #سعدی را
که ترک #خویش گرفت از جفا چه غم دارد
#تو_را_ز_حال_پریشان_ما_چه_غم_دارد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/567
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گر از جفای تو روزی #دلم بیازارد
کمند شوق کشانم به صلح باز آرد
ز درد #عشق تو دوشم امید #صبح نبود
اسیر #عشق چه تاب شب دراز آرد
دلی عجب نبود گر بسوخت کآتش تیز
چه جای موم که پولاد در گداز آرد
تویی که گر بخرامد درخت قامت تو
ز رشک سرو روان را به اهتزاز آرد
دگر به روی #خود از خلق در بخواهم بست
مگر کسی ز توام مژدهای فراز آرد
اگر قبول کنی سر نهیم بر قدمت
چو بت پرست که در پیش بت نماز آرد
یکی به سمع رضا گوش #دل به #سعدی دار
که سوز #عشق سخنهای #دلنواز آرد
#گر_از_جفای_تو_روزی_دلم_بیازارد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/569
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کس این کند که #دل از یار #خویش بردارد
مگر کسی که #دل از سنگ سختتر دارد
که گفت من خبری دارم از حقیقت #عشق
دروغ گفت گر از #خویشتن خبر دارد
اگر نظر به دو عالم کند حرامش باد
که از صفای درون با یکی نظر دارد
هلاک ما به بیابان #عشق #خواهد بود
کجاست مرد که با ما سر سفر دارد
گر از مقابله شیر آید از عقب #شمشیر
نه عاشقست که اندیشه از خطر دارد
و گر بهشت مصور کنند عارف را
به غیر دوست نشاید که دیده بردارد
از آن متاع که در پای دوستان ریزند
مرا سریست ندانم که او چه سر دارد
دریغ پای که بر خاک مینهد معشوق
چرا نه بر سر و بر چشم ما گذر دارد
عوام عیب کنندم که عاشقی همه عمر
کدام عیب که #سعدی #خود این هنر دارد
نظر به روی تو انداختن حرامش باد
که جز تو در همه عالم کسی دگر دارد
#کس_این_کند_که_دل_از_یار_خویش_بردارد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/568
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را
چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را
سروبالایِ کمانابرو اگر تیر زند
عاشق آنست که بر دیده نهد پیکان را
دست من گیر که بیچارگی از حد بگذشت
سر من دار که در پای تو ریزم جان را
کاشکی پرده برافتادی از آن منظر حسن
تا همه خلق ببینند نگارستان را
همه را دیده در اوصاف تو حیران ماندی
تا دگر عیب نگویند من حیران را
لیکن آن نقش که در روی تو من میبینم
همه را دیده نباشد که ببینند آن را
چشم گریان مرا حال بگفتم به طبیب
گفت یک بار ببوس آن دهن خندان را
گفتم آیا که در این درد بخواهم مردن
که محالست که حاصل کنم این درمان را
پنجه با ساعدِ سیمین نَه به عقل افکندم
غایت جهل بود مشت زدن سندان را
#سعدی از سرزنش خلق نترسد هیهات
غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را
سر بنه گر سر میدان ارادت داری
ناگزیرست که گویی بود این میدان را
#چه_کند_بنده_که_گردن_ننهد_فرمان_را #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/566
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
غلام آن سبک روحم که با من سر گران دارد
جوابش تلخ و پنداری شکر #زیر زبان دارد
مرا گر دوستی با او به دوزخ میبرد شاید
به نقد اندر بهشتست آن که یاری مهربان دارد
کسی را کاختیاری هست و محبوبی و مشروبی
مراد از بخت و حظ از عمر و مقصود از جهان دارد
برون از #خوردن و خفتن حیاتی هست مردم را
به جانان زندگانی کن بهایم نیز جان دارد
محبت با کسی دارم کز او باخود نمیآیم
چو #بلبل کز نشاط #گل فراغ از آشیان دارد
نه مردی گر به #شمشیر از جفای دوست برگردی
دهل را کاندرون باد است ز انگشتی فغان دارد
به تشویش قیامت در که یار از یار بگریزد
محب از خاک برخیزد محبت همچنان دارد
خوش آمد باد نوروزی به #صبح از باغ پیروزی
به بوی دوستان ماند نه بوی بوستان دارد
یکی سر بر کنار یار و #خواب #صبح مستولی
چه غم دارد ز مسکینی که سر بر آستان دارد
چو #سعدی #عشق تنها باز و راحت بین و آسایش
به تنها ملک میراند که منظوری نهان دارد
#غلام_آن_سبک_روحم_که_با_من_سر_گران_دارد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/565
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد
الحق آراسته خلقی و جمالی دارد
درد #دل پیش که گویم که به جز باد صبا
کس ندانم که در آن کوی مجالی دارد
دل چنین سخت نباشد که یکی بر سر راه
تشنه میمیرد و شخص آب زلالی دارد
زندگانی نتوان گفت و حیاتی که مراست
زنده آنست که با دوست وصالی دارد
من به دیدار تو مشتاقم و از غیر ملول
گر تو را از من و از غیر ملالی دارد
مرغ بر بام تو ره دارد و من بر سر کوی
حبذا مرغ که آخر پر و بالی دارد
غم #دل با تو نگویم که نداری غم #دل
با کسی حال توان گفت که حالی دارد
طالب وصل تو چون مفلس و اندیشه گنج
حاصل آنست که سودای محالی دارد
عاقبت سر به بیابان بنهد چون #سعدی
هر که در سر #هوس چون تو غزالی دارد
#آن_که_بر_نسترن_از_غالیه_خالی_دارد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/562
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر آن #ناظر که منظوری ندارد
چراغ دولتش نوری ندارد
چه کار اندر بهشت آن مدعی را
که میل امروز با حوری ندارد
چه ذوق از ذکر پیدا آید آن را
که پنهان شوق مذکوری ندارد
میان عارفان #صاحب نظر نیست
که خاطر پیش منظوری ندارد
اگر سیمرغی اندر دام زلفی
بماند تاب عصفوری ندارد
طبیب ما یکی #نامهربانست
که گویی هیچ رنجوری ندارد
ولیکن چون عسل بشناخت #سعدی
فغان از دست زنبوری ندارد
#هر_آن_ناظر_که_منظوری_ندارد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/563
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مگر نسیم سحر بوی یار من دارد
که راحت #دل امیدوار من دارد
به پای سرو درافتادهاند #لاله و #گل
مگر #شمایل قد نگار من دارد
نشان راه سلامت ز من مپرس که #عشق
زمام خاطر بیاختیار من دارد
گلا و تازه #بهارا تویی که عارض تو
طراوت #گل و بوی #بهار من دارد
دگر سر من و بالین عافیت هیهات
بدین #هوس که سر خاکسار من دارد
به هرزه در سر او روزگار کردم و او
فراغت از من و از روزگار من دارد
مگر به درد #دلی بازماندهام یا رب
کدام دامن همت غبار من دارد
به #زیر بار تو #سعدی چو خر به #گل درماند
دلت نسوخت که بیچاره بار من دارد
#مگر_نسیم_سحر_بوی_یار_من_دارد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/564
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر گه که بر من آن بت عیار بگذرد
صد کاروان عالم اسرار بگذرد
مست #شراب و #خواب و جوانی و شاهدی
هر لحظه پیش مردم هشیار بگذرد
هر گه که بگذرد بکشد دوستان #خویش
وین دوست منتظر که دگربار بگذرد
گفتم به گوشهای بنشینم چو عاقلان
دیوانهام کند چو پری وار بگذرد
گفتم دری ز خلق ببندم به روی #خویش
دردیست در #دلم که ز دیوار بگذرد
بازار حسن جمله #خوبان شکستهای
ره نیست کز تو هیچ خریدار بگذرد
غایب مشو که عمر گران مایه ضایعست
الا دمی که در نظر یار بگذرد
آسایشست رنج کشیدن به بوی آنک
روزی طبیب بر سر بیمار بگذرد
ترسم که مست و عاشق و بیدل شود چو ما
گر محتسب به خانه خمار بگذرد
#سعدی به #خویشتن نتوان رفت سوی دوست
کان جا طریق نیست که اغیار بگذرد
#هر_گه_که_بر_من_آن_بت_عیار_بگذرد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/558
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بازت ندانم از سر پیمان ما که برد
باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد
چندین وفا که کرد چو من در هوای تو
وان گه ز دست هجر تو چندین جفا که برد
بگریست چشم ابر بر احوال زار من
جز آه من به گوش وی این ماجرا که برد
گفتم لب تو را که #دل من تو بردهای
گفتا کدام #دل چه نشان کی کجا که برد
سودا مپز که آتش غم در #دل تو نیست
ما را غم تو برد به سودا تو را که برد
توفیق #عشق روی تو گنجیست تا که یافت
باز اتفاق وصل تو گوییست تا که برد
جز چشم تو که فتنه قتال عالمست
صد شیخ و زاهد از سر راه خدا که برد
#سعدی نه مرد بازی شطرنج #عشق توست
دستی به کام #دل ز سپهر دغا که برد
#بازت_ندانم_از_سر_پیمان_ما_که_برد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/560
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن شکر#خنده که پرنوش دهانی دارد
نه #دل من که #دل خلق جهانی دارد
به تماشای درخت چمنش حاجت نیست
هر که در خانه چنو سرو روانی دارد
کافران از بت بیجان چه تمتع دارند
باری آن بت بپرستند که جانی دارد
ابرویش خم به کمان ماند و قد راست به تیر
کس ندیدم که چنین تیر و کمانی دارد
علت آنست که وقتی سخنی میگوید
ور نه معلوم نبودی که دهانی دارد
حجت آنست که وقتی کمری میبندد
ور نه مفهوم نگشتی که میانی دارد
ای که گفتی مرو اندر پی #خون #خواره #خویش
با کسی گوی که در دست عنانی دارد
#عشق داغیست که تا مرگ نیاید نرود
هر که بر چهره از این داغ نشانی دارد
#سعدیا کشتی از این موج به در نتوان برد
که نه بحریست محبت که کرانی دارد
#آن_شکرخنده_که_پرنوش_دهانی_دارد #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/561
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈