#زبان_حال_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
بیمـار بیـت وحی این جـا مـانـدنی نیست
تنهـا طـرفـدار تـو مـولا مـانـدنی نیست
در سینــه ی بیمــار تـو ای نفـس احمـــد
چندین نفس باقی است امّا ماندنی نیست
دریـا شـده چشمم به پـاس غربت تـو
امّا دریغ این مـوج و دریـا مـاندنی نیست
از آن زمـانی کـه مـرا مجـروح کـردنـد
مردم همـه گـوینـد زهـرا ماندنی نیست
از بس ستـم دیـده ز گلچیــن زمـانــه
در گلشـن تـو، نخـل طـوبـا ماندنی نیست
طفلان من وقتی دعـایـم راشنیــدنــد
گفتنـد مـادر ای خـدایـا مـاندنی نیست؟
گـرچـه دم آخـر زنـد سـوسـو، ولیـکن
شمعی که افتادهست از پا ماندنی نیست
بهـرم کفـن آمـاده کن امشب که دیگر
«بیمـار تـو تـا صبـح فـردا ماندنی نیست»
گفتـم کــه تـابـوت مـرا آمـاده سازی
بـاور کن ای مـولا که زهـرا ماندنی نیست
در بــرزخ و روز قیـــامـت ای «وفـایی»
هرکس که دارد مهر مـا را مـاندنی نیست
#سید_هاشم_وفایی
@poem_ahl