eitaa logo
اشعار اهل‌بیت علیهم‌السلام
197 دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
0 فایل
ا ﷽ ا اگر شعر خوبی روزیتون شد و ازش خوشتون اومد به این شناسه بفرستید: @abes80
مشاهده در ایتا
دانلود
هشتگ شاعران به ترتیب الفبا •●○●• بروزرسانی میشود •●○●•
سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیه چه زود میروی از خانه‌ی علی زهرا که از جوانی تو روزگار شرمنده است از این که خانه نشین است مثل صاحب خود به ذوالفقار قسم ذوالفقار شرمنده است @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه میبرد هوش از سر ما عطر ایوان نجف بس که پیچیده است اینجا عطر سلطان نجف در حقیقت مصحف عشق است این ایوان طلا میکند تغییر نامش پس به قرآن نجف این چه خورشیدی است که در اوج زیبایی و شور؟ میدمد هرلحظه از چاک گریبان نجف شعله ی خورشید و خشکی بیابانش که نیست آتش عشق است که افتاده در جان نجف منت دیدار می آید به گوش از هر طرف وادی طور است اینجا یا بیابان نجف؟ در حرم بودم که دیدم با ورود انبیا مور را هم دید چشمان سلیمان نجف حس غربت میگریزد از دلم در این حرم به چه دلباز است، ای جانم به قربان نجف هر هوایی هم اگر این شهر دارد رحمت است مایه ی تطهیر ما شد باد و باران نجف جلوه کمتر کن امیرالمونین، ما ساده ایم لرزه افتاده است بر زانوی یاران نجف چیست تکلیف دل ما در حرم چون دیده ایم جبرئیل افتاده سرمست و غزلخوان نجف گفتم ای دل عاشق مولا شدی مردانه باش غیر خون دادن به عشقش نیست تاوان نجف مرگ ما ای کاش پایین پای مولا میرسید به چه آغاز دل انگیزی است پایان نجف ساقی ما باده و پیمانه را پر میکند چون به کوثر میرسد خم خروشان نجف هر طرف تصویر مولا جلوه دارد فکر کن نکته ها افتاده در آیینه بندان نجف زائر اینجا ظاهرا سوغات میگیرد ولی جنس دیگر جز شرابش نیست دکان نجف مستی ما از شراب و باده و انگور نیست میبرد هوش از سر ما عطر ایوان نجف @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه دست کریم اهل حساب و کتاب نیست چشمش به قدر پلک زدن نیز خواب نیست دستی که آمده است در خانه ی کریم یک لحظه هم معطل حُسن جواب نیست اهل کرم زیاد، ولی در تمام دهر بخشنده ای چنان پسر بوتراب نیست تو آسمان جودی و بی وقفه رازقی خالی نگاه مرحمتت از سحاب نیست نور از کجا گرفته چنین تابناک، اگر خاک مسیر رد شدنت آفتاب نیست دریای لطف اگر که تویی ای کریم محض احسان و جودِ غیرِ تو بیش از حباب نیست بیش از نیاز کل وجود است جود تو دربین سائلان تو اصلا شتاب نیست از هر دری گدا برسد شاه می‌شود در خانه ی تو غیر کرم هیچ باب نیست دستش نمی‌رسد به امارت بدون شک بیچاره است هر که برایت خراب نیست فی الجمله عابران همه از حال می‌روند هر جا که بر جمال جلالت نقاب نیست از عرش تا به فرش رسد صوت یا حسن با جبرئیل  نغمه زند بلبل چمن هر تار زلف حسن تو شخصیتی جداست در حال دلبری ز جهانند تن به تن در کارگاه خلقت زیبایی اش خدا جاری نموده از سر حسن تو فوت و فن قطعا دل بهشت برای تو می‌تپد وقتی که خوانده مادر تو... نَحرِ مِن لَبَن... از خیر مقدمت به همه فیض میرسد حتی علی به آمدنت شد ابوالحسن سبز از سیادت تو شده عرصه ی فدک سرخ از خجالت تو شده خطه ی یمن چیزی کم از ملاحت چشمت نمی‌شود پلکی به هم بزن نظری کن به حال من می‌خواهم از خدا که بمیرم برای تو ای کاش روزی ام شود این دست و پا زدن با همکلامی تو قسم میخورم خوشم حتی اگر که لعل لبت تر شود به لن بختم سفید می‌شود ای خوب اگر بود نام تو بر لبم از قنداق تا کفن @poem_ahl